به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

نگاهي به بايگاني هاي اسناد وزارت امور خارجه ، سازمان هاي اطلاعاتي امنيتي ، محافل سياسي و اظهارنظرهاي شخصيت هاي فعال سياسي در عرصه سياست بين الملل مي توان به اين جمع بندي رسيد كه به اذعان تمامي اينها، پذيرش قطعنامه 598 از سوي ايران در آن هنگام از موضعي برتر و نمادي از مواضع صلح جويانه ايران بود.

پذيرش قطعنامه 598 شوراي امنيت سازمان ملل از سوي جمهوري اسلامي ايران در 27 تير 1367 (17 جولاي 1988) انعكاس ويژه اي در محافل سياسي و خبري جهان داشت.

بقيه در ادامه
هر چند اين هشتمين قطعنامه اي بود كه شوراي امنيت از ابتداي تجاوز عراق به ايران صادر كرده بود و پيش از اين نيز قطعنامه هاي متعددي از جانب سازمان ملل براي برقراري صلح بين طرفين ارائه شده بود كه به دلايلي از طرف ايران و عراق پذيرفته نشد اما شوراي امنيت پس از مشورت هاي فراوان و با توافقات اصولي به عمل آمده در 29 تير 1366 (20 جولاي 1987) در جلسه شماره 2750 خود طرح قطعنامه اي را كه قبلا روي كلمه به كلمه آن توافق شده بود ، به اتفاق آرا به تصويب رساند.

تهاجم نظامي عراق به ايران در سپتامبر 1980 (شهريور 1359) كه به وقوع جنگ 8 ساله بين دو كشور منجر شد، در آخرين ماههاي دوران رياست جمهوري كارتر آغاز شد و در دوران ريگان ادامه يافت . 5 ماه بعد از آغاز جنگ رونالد ريگان به رياست جمهوري ايالات متحده رسيد. وي علاوه بر ادامه سياست هاي پيشين جيمي كارتر ، دكترين جديدي در سياست خارجي امريكا اعلام كرد كه به «دكترين تهاجمي رمبو» شهرت يافت . هدف از سياست جديد امريكا در كشورهاي جهان سوم و بويژه ايران ايجاد موانع فراروي انقلاب هاي ملي و ممانعت از تحولات رو به پيشرفت در اين كشورها بود و راهكار دستيابي به اين هدف مشغول كردن كشورهاي انقلابي به امور داخلي خود از طريق ايجاد درگيري هاي قومي و مذهبي و درگير ساختن اين كشورها با كشورهاي همسايه در جنگهاي بدون پيروز بود.
ريگان در سخنراني اكتبر 1981 در كنگره امريكا بصراحت گفت هر جا كه انقلابي پديد آمد تا الگويي غير از الگوي سرمايه داري عرضه كند ، بايد به مصائب ويتنام دچار شود. تحميل جنگ كم شدت ابزار اصلي اين سياست است .
برآورد كلي قطعنامه از سوي بسياري از آگاهان مسائل استراتژيك كفه قطعنامه را به سوي تهران سنگين تر مي كرد. نيم نگاهي به 8 بند مشخص مي كند كه بيشتر بندها به نفع ايران تنظيم شده است و علت اين كه عراق در ابتدا اين قطعنامه را قبول نكرد ، نيز همين مساله بود.

«استيون برگر» از مركز تحقيقات راهبردي «گالچور» بر اين عقيده است كه با قطعنامه 598 مي توان فرق صلح و آتش بس را فهميد. آتش بس يك جنگ نيمه تمام است و ممكن است آتش جنگ در ماهها و سالهاي آتي شعله ور شود. اساسا در آتش بس براي جنگ تعيين تكليف نمي شود و اين كه آتش بس هميشه دوطرفه نيست اما خاصيت صلح اين است كه نه تنها آتش بس برقرار بلكه به جنگ هم پايان داده مي شود و آن گاه درباره اختلاف مرزهاي بين المللي و مسائل طرفين بحث مي شود.
هر چند قطعنامه 598 اولين پيشنهاد صلح به ايران بود و قطعا پذيرش آن از سوي تهران به عنوان پيروزي تلقي مي شد البته هر چند برابر با آرمان ها و اهداف ، فتح چشمگيري نبوده اما حداقل هاي امتيازات و نايل شدن به پيروزي را براي تهران داشته است .
از اين ديدگاه دو نگاه درخصوص قطعنامه 598 وجود دارد در نگاه اول مقايسه اي بين اين قطعنامه و ديگر قطعنامه هايي كه از سوي شوراي امنيت صادر مي شده صورت مي گيرد و سرانجام با توجه به تنظيم نكاتي در قطعنامه 598 آن را تا حدودي به نفع ايران تعبير مي كنند و به همين واسطه مورد پذيرش مقامات قرار مي گيرد. براساس نگاه دوم شرايط نظامي در سالهاي اواخر جنگ به گونه اي بود كه ايران در موضع ضعف قرار گرفت . از يك سو عراق درازدستي هايي به لحاظ نظامي در مرزهاي ايران داشت و حتي قسمتهايي از خاك ايران را به تصرف خود درآورده بود و از سويي ديگر امريكا با آوردن ناوگان جنگي خود منطقه خليج فارس را به كانون بحران تبديل كرده بود. برگر در جايي ديگر با تاكيد بر اين مساله مي گويد: بنابراين ادامه جنگ در چنين صورتي كاملا به زيان ايران بود و بهترين راه ممكن براي جلوگيري از ضررهاي احتمالي آتي پذيرش قطعنامه 598 بود.
«در 30 تير 1366 كه شوراي امنيت قطعنامه 598 را به تصويب رساند ، دقيقا اين تصويب يك روز پس از شروع حفاظت امريكا از نفتكش هاي كويتي بود و درواقع غرب به اين نتيجه رسيده بود كه در هر صورت جنگ را با موضوع اصلي حفظ عراق خاتمه دهد زيرا عراق نيز خواهان اعمال قدرت بيشتري در منطقه و كشاندن آتش جنگ به ديگر كشورها بود. لذا قطعنامه 598 به نوعي براي نجات عراق محسوب مي شد.» اين گفته «كارل هريچ» در كتاب «تارنماي جنگ خليج از نگاهي به ابزار نفت» بود. هريچ پس از پايان جنگ و پذيرش قطعنامه گفت كه در اين قطعنامه براي اولين بار در قطعنامه هاي سازمان ملل بازگشت به مرزها مطرح شد و اولين بار بود كه تعيين مساله كميته خسارات جنگي و تعيين متجاوز عنوان شده بود. از اين رو اين يك پيروزي براي ايران در رژيم قطعنامه هاي شوراي امنيت محسوب مي شود. چگونگي پايان جنگ كه منتهي به شكل گيري پيش زمينه هاي قطعنامه شد هم از نگاه هاي متفاوتي بازخورد داشته است .

«زبيگنيو برژينسكي» مشاور امنيت ملي ايالات متحده در نشست با اعضاي شوراي عالي امنيت ملي تاكيد مي كند: پس از پيروزي ايران در خرمشهر كاخ سفيد معتقد است كه اين جنگ نمي بايست برنده اي داشته باشد. وقتي كه نيروهاي ايراني موفق به عبور از مرزهاي بين المللي شدند ، استراتژي امريكا بر اين نظريه قرار گرفت كه ايران نبايد برنده جنگ باشد.

جالب است اين برنده نشدن در نگاه برژينسكي با نگاه «كارل وايزنبرگ» اينچنين تعبير مي شود: در قطعنامه 598 براي اولين بار بازگشت به مرزهاي بين المللي مطرح شد و تغيير و تحول ناشي از تغيير استراتژي كشورهاي بزرگ از آغاز تا پايان جنگ بود و اين مساله براي نخستين بار در قرن بيستم اتفاق مي افتاد. هريچ هم در گفتگويي با «وال استريت ژورنال» در ادامه اين پيروزي گفته بود كه نگرشي به قطعنامه هاي صادره بوضوح نزديك شدن شوراي امنيت را به مواضع منطقي و اصولي ايران نشان مي دهد و سرانجام پس از 8 سال ايستادگي مواضع بر حق ايران بر جهانيان به اثبات مي رسد.

نكته جالب ديگر اظهارات «بيل رادفورد» كهنه سرباز جنگ ويتنام است كه معتقد است تصرف شلمچه در جريان جنگ هم نقش تعيين كننده اي داشت . وقتي ايران به 17 كيلومتري بصره رسيد ، فاصله هاي خود را با اين شهر كم كرد. فاو به خاطر موقعيتي كه در شمال خليج فارس داشت ، داراي اهميت بود و عمليات گرفتن شلمچه ايران را به بصره نزديك كرده بود.

«خاوير پرز دكوئيار» ، دبيركل وقت سازمان ملل متحد هم در جايي عنوان مي كند كه توضيحات عراق در نظر جامعه بين الملل براي تعرض ايران به فاو كافي و قابل قبول نيست . در دسامبر 1991 دبيركل سازمان ملل هم براي اولين بار از زمان پذيرش قطعنامه تلويحا به مسووليت عراق در شروع جنگ با ايران اذعان كرد.

در سال پاياني جنگ ريگان شكست خورده در حادثه «مك فارلين» دل خوش بود و صدام جشن بزرگ حصادالاكبر (دروي بزرگ) برپا كرده بود. در حالي كه همه طرفهاي مقابل مست پيروزي بودند ، ايران قفل شرق بصره را گشود و از لابه لاي سيمهاي خاردار ، مين و كانال خود را به جايي رساند كه هتل «شرايتون» بصره كه به مقرموقت صدام تبديل شده بود نيز از تيررس رزمندگان ايراني ناامن شد. اين مساله امري است كه از نظر موسسه «امريكن اينتر پرايز» جالب توجه بود و بازتاب آن ، چنين عنوان شد كه عراق ناچار بود براي ممانعت از فتح بصره و شايد بغداد اقدام به تهيه مقدمات قطعنامه كند و به همين دليل هم وقتي تهران قطعنامه را پذيرفت «جرج سيلونت» پژوهشگر موسسه «مطالعات امنيتي خاورميانه» گفت كه با وجود برتري نسبي ايران در جبهه هاي جنگ ، تهران با پذيرفتن قطعنامه نشان داد اهل ديپلماسي است كه به دنبال آن فرمول استفاده از اين قطعنامه نيز از سوي ايران براي آتش بس تهيه شد و در اختيار دبيركل وقت سازمان ملل قرار گرفت .

سناي امريكا در گزارش سالانه خود در اكتبر سال 1987 با عنوان «جنگ در خليج فارس» مي نويسد: امريكا به حدي در اين كشمكش درگير شده است كه بي طرفي كامل در اين زمان نمي تواند اتخاذ شود و ما بايد تصميمات ضروري را براي عدم شكست نهايي عراق انجام دهيم . ماكس پري ، عضو شوراي سياستگذاري روابط خارجي سناي امريكا در اين باره مي نويسد: در ماه اوت 1986 وزارت امور خارجه اقدام به بررسي جدي مفاد قطعنامه ترك مخاصمه كرد. در گزارش پري درباره عواقب قطعنامه آمده بود كه شكست عراق براي منافع غرب يك فاجعه محسوب مي شد. كشورهاي طرفدار غرب حوزه خليج فارس بويژه كويت و عربستان سعودي در جنگ بشدت از عراق حمايت كرده اند و از اين رو كانديداهاي بعدي ايران براي مقابله خواهند بود اگرچه يك ايران پيروز در جنگ از نظر نظامي به قدري قدرت خواهد داشت كه به نظر نمي رسد حتي كشورهاي حوزه خليج فارس با جمعيت زياد و تسليحات نوين ياراي مقاومت در برابر نيروهاي نظامي مجرب ايران را داشته باشند.در گزارش سناي امريكا در سال 1987 و موسسه شوراي كميسيون اطلاعات امنيتي بريتانيا امريكا صريحا آمده است كه بهترين راه براي جلوگيري از شكست عراق ، پايان دادن به جنگ ايران و عراق از راه يك قطعنامه است و اين تنها از طريق تلاش هماهنگ جامعه بين المللي ميسر خواهد شد. از اين رو، موثرترين راه ايالات متحده براي دفاع از منافع حياتي خود بهره گيري از سازمان ملل است به اين دليل كه ايران به افكار بين المللي اهميت زياد مي دهد.ايران معتقد است كه در اين درگيري مورد ظلم و تجاوز واقع شده و بسيار علاقه مند است كه جامعه جهاني نيز به اين مساله برسد بنابراين نظرات جامعه جهاني با ابراز در شوراي امنيت و مجمع عمومي قطعا روي تهران موثر خواهد بود. بعد هم از اين نظر كه امريكا به كمك سازمان ملل مي تواند با اعمال تحريم تسليحاتي و اقتصادي ، ايران را به توقف جنگ وادارد. اما كسي باور نمي كرد كه تلاشهاي غرب براي وادار كردن ايران به پذيرش قطعنامه تا قبل از برآورده شدن همه خواسته هاي تهران اينقدر سخت باشد.

به صورتي كه ويليام تيلور از مركز موسسه مطالعات سلطنتي بريتانيا در گزارش فوريه 1989 خود آورده است كه ايران برنده اصلي كشمكش قطعنامه 598 بود. اين مساله اي است كه هم هاوارد تيچر ، عضو شوراي كميسيون امنيت ملي امريكا در سال 1988 معتقد است : امريكا با فراهم كردن قطعنامه 598 و بعد هم پذيرش آن از سوي ايران براي صدام كاري كرد كه تا آن روز براي هيچ يك از نزديك ترين متحدان خود نكرده بود چراكه در صورت ادامه جنگ و موضع ضعف عراق ، ماهيت سياسي رژيم بعث در خطر بود.به هر حال اكنون و پس از 22 سال از پايان جنگ تحميلي و سيري كوتاه در پستوخانه هاي اسناد وزارت دفاع و وزارت امور خارجه و با نگاهي گذرا به گزارشات موسسه پژوهش هاي راهبردي وزارت دفاع فرانسه در طول سالهاي 1985 تا 1989 بر اين موضوع تاكيد شده كه با وجود حمايت هاي بي دريغ غرب از عراق ، اين ايران بود كه توانست شوراي امنيت را تا حد زيادي به خواسته هاي خود مجاب كند. نگاهي به بايگاني هاي اسناد وزارت امور خارجه ، سازمان هاي اطلاعاتي امنيتي ، محافل سياسي و اظهارنظرهاي شخصيت هاي فعال سياسي در عرصه سياست بين الملل مي توان به اين جمع بندي رسيد كه به اذعان تمامي اينها، پذيرش قطعنامه 598 از سوي ايران در آن هنگام از موضعي برتر و نمادي از مواضع صلح جويانه و پايبندي ايران به نهادها و رژيمهاي حقوقي بين المللي بوده و به عبارتي مي توان اين راهبرد امنيتي تهران را هنري ديپلماسي دانست.

نويسنده:ارسلان مرشدي

منبع: جام جم آنلاين
ادامه مطلب
یک شنبه 27 تیر 1389  - 1:16 PM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 5840775
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی