شيخ «ماهر حمود» دبير كل
پيشين تجمع علماي مسلمين لبنان از دوستان شهيد راغب حرب مي گويد: زير تصوير
شيخ راغب حرب اين عبارت را نوشتم: "دست دادن با اسرائيليها نشانه به
رسميت شناختن رژيم صهيونيستي است. مخالفت با اشغالگري مهمترين سلاح ماست.
مرگ بر اسرائيل "
شيخ ماهر حمود دبير
كل پيشن تجمع علماي مسلمين و روحاني سرشناس جامعه اهل تسنن يكي از همرزمان
و ياران شيخ الشهداي مقاومت اسلامي لبنان شهيد شيخ راغب حرب بوده است. هر
دو در مراحل حساس اشغال لبنان و رهنمون ساختن مبارزات بر حق مردم اين
سرزمين بر ضد صهيونيستهاي غاصب و حاميان غربي آنها همواره در كنار
يكديگر بوده اند. در اداره تجمع علماي مسلمين لبنان نيز كه از علماي شيعه و
سني تشكيل يافته فعاليتهاي مشترك فرهنگي و سياسي داشته اند. آقاي «ماهر
حمود» در اين گفت و گو با شاهد ياران به ابعاد شخصيت شيخ راغب حرب اشاره مي
كند:
بقيه در ادامه
*سوال: در چه سالي و چگونه با شيخ راغب حرب آشنا شديد؟
*ماهر حمود: در حقيقت پيش از اين كه با شهيد شيخ راغب حرب آشنا شوم نام و رفتار او را شنيده بودم. زماني كه ايشان قبل از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، بر مبناي فتواي امام خميني (ره) نماز جمعه در روستاي جبشيت اقامه كرد، ميان مسلمانان جنوب لبنان شهرت يافت. گمان كنم شهيد راغب حرب اولين روحاني شيعه بود كه در مناطق شيعه نشين جنوب نماز جمعه برپاداشت. برپايي نماز جمعه در اين منطقه معمول نبوده و پيش از او هيچ روحاني و عالم دين نماز جمعه برپا نميكرد. برپايي نماز جمعه در مناطق شيعه نشين جنوب لبنان توجه علماي اهل سنت منطقه را جلب كرد. روزي مطلع شدم كه شيخ راغب حرب براي برپايي نماز دو ركعتي جمعه ابتكار عمل نشان داده است. در آن دوران آقاي سيد سامي خضرا يكي از رهبران كنوني حزب الله شرح حال و ابتكارات شهيد شيخ راغب را براي من بازگو ميكرد و علاقمند شدم با شيخ راغب حرب آشنا شوم. آقاي خضرا از شاگردان خوب من بود و روابط دوستانه با او داشتم.
*سوال:اين بحث به چه تاريخي مربوط مي شود؟
*ماهر حمود: به چند سال قبل از حمله سال 1982 اسرائيل به لبنان باز ميگردد. به هر حال در سالهاي قبل از حمله اسرائيل با شيخ راغب حرب آشنا شدم و چند بار با يكديگر ديدار و گفت و گو كرديم. حدود شش ماه پيش از يورش اسرائيل به لبنان يك هيئت متشكل از دهها تن از شخصيتهاي سياسي و روحاني لبنان به دعوت بنياد شهيد عازم تهران شدند. من و شيخ راغب حرب نيز جزء اين هيئت بوديم. هنگام اقامت دو روزه در مشهد مقدس بيشتر با او آشنا شدم. مانند دو دوست صميمي ملازم يكديگر بوديم و درباره اوضاع لبنان و پيامدهاي پيروزي انقلاب اسلامي ايران بر جهان اسلام بحث و تبادل نظر ميكرديم. پس از بازگشت از تهران چند بار به ديدار شيخ راغب حرب در روستاي جبشيت رفتم.
چند روز پيش از حمله اسرائيل به لبنان، دوباره به تهران دعوت شديم تا در كنگره نهضتهاي آزاديبخش شركت كنيم. هنگام اقامت در تهران خبر حمله گسترده نظامي اسرائيل به لبنان را از طريق خبرگزاريها شنيدم. انديشه تشكيل تجمع علماي مسلمين متشكل از روحانيون شيعه و سني لبنان در حاشيه كنگره به ذهنمان رسيد تا پس از بازگشت به لبنان راههاي مبارزه با اشغالگران را پيگيري كنيم.
*سوال:آيا در آن مقطع تاريخي، حمله گسترده نظامي اسرائيل به لبنان را پيش بيني ميكرديد؟
*ماهر حمود: هرگز... پيشبيني كرده بوديم كه اسرائيل امكان دارد همچون گذشته فقط به حمله گسترده هوايي دست بزند، و نه حمله زميني و اشغال نيمي از سرزمين لبنان. با وجودي كه مسئولان سياسي لبنان و فلسطين و عربستان سعودي همه ميدانستند كه اسرائيل درصدد حمله گسترده نظامي به لبنان و پيشروي تا رودخانه اولي (شمال شهر صيدا) ميباشد. ولي متاسفانه هيچ اقدامي به عمل نياوردند. هنگامي كه ارتش اسرائيل زمينه پيشروي را هموار يافت، اين تهاجم را تا بيروت، پايتخت لبنان ادامه داد. ميان اسرائيل و سازمان ملل متحد و برخي دولتهاي عرب توافق به عمل آمده بود كه حمله اسرائيل تا رودخانه اولي متوقف شود، اما مقامهاي رژيم صهيونيستي اين توافق را زير پا گذاشته و به پيشروي در سرزمين لبنان ادامه دادند.
*سوال:هدف حمله اسرائيل به لبنان سركوب مقاومت فلسطين بود..؟
*ماهر حمود: همين طور است. در جريان دومين سفر به تهران نيز روابط من با شيخ راغب حرب بيش از پيش استحكام يافت، و درباره ابعاد حمله اسرائيل به لبنان با يكديگر بحث و تبادل نظر ميكرديم.
*سوال:در جريان اين سفر آيا با مسئولان جمهوري اسلامي و مسئولان سپاه پاسداران درباره راههاي مقابله با اشغالگران ملاقات و رايزني هم داشتيد؟
*ماهر حمود: طبيعي است... در اين با امام خميني (ره) و آقاي هاشمي رفسنجاني و برخي از فرماندههاي نظامي ديدار داشتيم، و درباره پيامدهاي اشغال لبنان ولزوم رويارويي با اهداف رژيم صهيونيستي با آنان بحث وتبادل نظر به عمل آورديم.
*سوال:شيخ راغب حرب در اين ديدارها چه اظهار نظري ميكرد و چه پيشنهاداتي ارائه ميداد؟
*ماهر حمود: شكي نيست كه شيخ راغب حرب، مردي شهرت طلب نبود، و ديدگاههاي خود را در جلسات محرمانه بيان ميكرد. پس از گذشت چهار ماه از حمله اسرائيل به لبنان، روزهاي زيبا و به ياد ماندني با شيخ راغب حرب داشتم. هنگامي كه بشير جميل (رئيس جمهوري دست نشانده اسرائيل در لبنان) روز 15 سپتامبر سال 1982 به قتل رسيد. من طي سخناني در جمع مردم شهر صيدا به شدت به بشير جميل حمله كردم. در پي اين سخنراني، نظاميان اسرائيل و مزدوران محلي به تعقيب من پرداختند. تصميم گرفتم به جنوب لبنان بروم و براي مدتي پنهان شوم. در آن شرايط جنوب لبنان نسبتا آرام بود و مقاومت ضد صهيونيستي هنوز آغاز نشده بود. چرا كه نظاميان اسرائيل فقط فلسطينيها را جستجو و بازداشت ميكردند. من يكي از افرادي بودم كه به فلسطينيها كمك ميكردند و به شدت تحت تعقيب جاسوسان و مزدوران اسرائيل قرار داشتم.
به منظور پنهان شدن از چشم اسرائيليها شيخ راغب را انتخاب كردم تا در روستاي جبشيت به من پناه دهد. ايشان چند شب به گرمي از من پذيرايي كرد. و مرا به جوانان مبارز جنوب معرفي كرد. مهمترين نكته ظريفي كه در آن روستا با آن برخورد كردم اين است كه شيخ راغب عصر روز شنبه مورخ 17 سپتامبر 1982 خانواده خود را با خودروي شخصيام به روستاي عبا منتقل كرد. چرا كه او خودروي شخصي در اختيار نداشت. من نيز به اتفاق جوانان همرزم شيخ راغب به روستاي عبا كه در مجاورت روستاي جيشيت قرار دارد رفتم و با آقاي سيد محمد ترحيني ديدار و گفت و گو كردم.
در اين روستا به ما خبر دادند كه سربازان اسرائيلي بخشدار روستاي جبشيت را احضار كرده و سراغ شيخ راغب حرب را گرفتهاند. شيخ راغب به من رو كرد و گفت كه سربازان اسرائيلي به سراغ شما آمدهاند. چرا كه شما از شهر صيدا به اينجا آمدهايد و با فلسطينيها ارتباط داريد. از من خواست به مسجد قديمي و نيمه متروكه روستاي جبشيت بروم و پس اقامه نماز مغرب و عشاء منتظر او بمانم. شيخ راغب نيز به جبشيت بازگشت و به طرف خانه بخشدار رفت تا علت ملاقات اسرائيليها با او را جويا شود. شيخ راغب به من گفت اگر اطلاع حاصل كردم كه اسرائيليها در تعقيب شما هستند، شما را به نحوي به صيدا باز ميگردانم و اگر با من كار دارند، خودم جوابگو هستم.
پس از گذشت چند ساعت شيخ راغب پيام فرستاد كه اسرائيليها سراغ او را گرفته اند و با من (ماهر حمود) كاري ندارند. آنگاه به خانه شيخ راغب بازگشتم و از ايشان پرسيدم با شما چه كار دارند؟ و اگر شما را احضار كردند چه خواهيد كرد؟ ايشان قاطعانه جواب داد كه به احضاريه اسرائيليها ترتيب اثر نخواهد داد. اين موضع گيري قاطعانه و سازش ناپذير نشان داد كه شهيد راغب هرگز تسليم فشارها و باجخواهي اسرائيلي ها نميشده است.
*سوال: در آن چند شبي كه ميهمان شيخ راغب حرب بوديد درباره چه مسائلي با يكديگر بحث كرديد؟
*ماهر حمود: درباره مسائل روز از جمله راههاي اتحاد مسلمانان، راههاي رويارويي با اشغالگران صهيونيست، علت ناتواني مقاومت فلسطين و احزاب و سازمانهاي سياسي لبنان در زمينه ايستادگي در مقابل يورش نظامي اسرائيل بحث كرديم.
*سوال:آيا با سازمانهاي فلسطيني هم ارتباط داشتيد؟
*ماهر حمود: طبيعي است... قبل از يورش اسرائيل به لبنان، امامت مسجد جامع شهر صيدا را برعهده داشتم. اطراف اين مسجد دفتر نيروهاي ابو جهاد مرد شماره دو جنبش فتح قرار داشت. نيروهاي ابو جهاد همواره در نمازهاي جماعت و در برنامههاي گوناگون اين مسجد شركت ميكردند. اصولاً جمعيت شهر صيدا را لبنانيها و فلسطينيها تشكيل ميدهند. ميزان تراكم جمعيت فلسطيني در بخش قديمي اين شهر بيش از لبنانيهاست. بنابراين لبنانيها و فلسطينيها برادرانه و دوستانه در اين شهر همزيستي دارند.
*سوال:تفاوتي ميان روحانيون شيعه و سني در شهر صيدا وجود داشت؟
*ماهر حمود: هرگز... هيچ تفاوتي وجود نداشت. آنچه كه روحانيون شيعه و سني را از يكديگر متمايز ميساخت آراستگي ظاهري آنان بود.
*سوال:اسرائيليها به مخالفت شيخ راغب با معرفي خود چه واكنشي نشان دادند؟
*ماهر حمود: زماني كه يهوديان، شيخ راغب را احضار كردند او به صيدا آمد و دو شب را در خانه ام گذراند، ايشان قبل از حمله اسرائيل هم به ديدار من به صيدا آمده بود و اين نشان ميدهد كه روابط صميمي با يكديگر داشتيم. به گونهاي كه اسرار شخصي خود را نيز با يكديگر در ميان ميگذاشتيم. شهيد راغب حرب همچنين برخي ديدگاههاي فقهي جسورانه خود را بازگو ميكرد. به طور مثال روزي به او گفتم كه تصميم دارم نمازهاي جمعه شيعيان و اهل سنت شهر صيدا را يكسان و متحد كنم. به اين مضمون يك آيين نماز جمعه برگزار شود آنگونه كه در فقه شيعه و اهل سنت وجود دارد. ايشان در پاسخ گفت بالعكس من به نمازهاي جمعهتان غبطه ميخورم. هر يك از روحانيون شما يك تريبون نماز جمعه دارد و ديدگاههاي خود را بيان ميكند. اين شيوه يك نوع تنوع ايجاد ميكند، و هر انساني خطيب جمعه خود را انتخاب ميكند.
*سوال:طرح تاسيس تجمع علماي مسلمين لبنان ابتدا توسط چه كسي مطرح شد؟
*ماهر حمود: يك سالي از اشغال لبنان توسط رژيم صهيونيستي نگذشته بود كه من و شيخ راغب حرب به منظور شركت در كنفرانس بين المللي حج در تابستان سال 1983 به كشور آفريقايي سيرالئون سفر كرديم. تعدادي از علما و روزنامه نگاران و حقوقدانان لبناني در اين هيئت حضور داشتند. دبيرخانه كنفرانس از شيخ راغب حرب خواست درباره مقاومت در جنوب لبنان سخنراني كند. ايشان عمامه و عباي روحانياش را روي ميز گذاشت و با دشداشه و سر برهنه پشت تريبون قرار گرفت.
برخي از اعضاي هيئت به اين رفتار شيخ راغب حرب اعتراض كردند. آقاي سيد محمد حسن الامين يكي از علماي شهر صيدا از شيخ راغب پرسيد چرا با لباس شخصي پشت تريبون رفتهاي؟ شيخ راغب به معترضان گفت: "از غرور و بزرگ نمايي هراس دارم. از بس كه مردم از من به نيكي ياد كردهاند و گفتهاند كه شيخ راغب مرد شجاعي است و با اسرائيليها دست نداده است مي خواستم اين غرور را بشكنم و فروتني نشان دهم ". اين يكي از نشانههاي رفتاري شهيد شيخ راغب حرب بود.
*سوال:موضوع دست ندادن شيخ به اسرائيلي ها چيست؟
*ماهر حمود: روزي تعدادي از فرماندهان نظامي اسرائيل به خانه او رفته و در صدد بودند با او مذاكره كنند. در اين ديدار سعي كردند با او دست بدهند، اما شيخ اين تقاضا را به شدت رد كرد. شيخ در نتيجه اين رفتار اخلاقي و ملي بازداشت شد. در آن زمان من در بيروت بودم و با چاپ و انتشار مقالات و تصاوير ايشان خواستار آزادي ايشان شدم. زير تصوير شيخ راغب حرب اين عبارت را نوشتم: "دست دادن با اسرائيليها نشانه به رسميت شناختن رژيم صهيونيستي است. مخالفت با اشغالگري مهمترين سلاح ماست. مرگ بر اسرائيل ". من اين عبارات را از موضعگيريها و ديدگاههاي شيخ راغب حرب برداشت كرده بودم. ولي ديري نپاييد كه توده مردم آن را شعار حركات اعتراض آميز خود قرار دادند.
در پي بازداشت شهيد شيخ راغب حرب، تظاهرات باشكوه و گستردهاي در بيروت برنامه ريزي كردم. هدف از اين تظاهرات برانگيختن افكار عمومي جهان بر ضد اسرائيليها و تلاش براي آزادي ايشان بود. از بازداشت شيخ راغب حرب چند روزي نگذشته بود كه جرقه قيام همگاني روشن شد. البته ناگفته نماند كه پيش از بازداشت شيخ، عمليات مقاومت مسلحانه به شكل محدود آغاز شده بود اما در پي بازداشت او، مردم جنوب لبنان بر ضد اشغالگران به قيام همگاني دست زده و خواستار آزادي بي قيد و شرط او شده بودند. از آن پس فضاي عمومي و رويكرد مردم به كلي دگرگون گرديد.
*سوال:گفته شده كه در پي حمله اسرائيل، نوعي خرسندي و رضايت ميان مردم جنوب بروز كرد، دلايل اين خرسندي چه بوده است؟
*ماهر حمود: متاسفانه پيش از حمله اسرائيل به لبنان ميان برخي سازمانهاي فلسطيني و مردم جنوب به ويژه عناصر جنبش امل درگيريهاي خونين روي داد. ترديدي نيست كه اين درگيريها در نتيجه اشتباهات طرفين بروز كرد. لبنانيها، مقاومت فلسطين را مسئول آغاز اين درگيريها معرفي كردند. جنبشهاي فلسطيني ميهمان مردم جنوب لبنان بودند و براي اجراي عمليات مسلحانه ضد صهيونيستي واكنش اسرائيليها را در محاسبات خود از نظر دور داشته بودند. سكوهاي موشكي را نزديك خانههاي مردم قرار ميدادند و سپس به شمال فلسطين اشغالي شليك كرده و پنهان ميشدند. يهوديان نيز در واكنش به اين گونه عمليات، مناطق مسكوني را بمباران ميكردند كه در نتيجه آن مردم بيدفاع قرباني ميشدند. در نتيجه اين ناهنجاريها، ميان مقاومت فلسطيني و شهروندان جنوب لبنان نا آگاهانه شكاف و درگيريهاي خونين بروز كرد.
مقاومت فلسطين كه در سال 1971 در جنوب لبنان استقرار يافت، با مردم جنوب اعم از شيعه و سني پيوند خورد. اما كمي قبل از حمله اسرائيل، ميان شهروندان جنوبي و رزمندگان فلسطيني درگيريهاي خونين روي داد. شكي نيست كه مزدوران محلي و جاسوسهاي اسرائيلي در دامن زدن به اين درگيريها نقش اساسي داشتند. متأسفانه در نتيجه اين درگيريها، برخي از مردم جنوب لبنان در پي عقب نشيني مقاومت فلسطين، از اسرائيليها استقبال به عمل آوردند.
*سوال:اين خرسندي چند ماه ادامه داشت و علماي شيعه و سني جنوب با چه شيوهاي توانستند اين معادله را دگرگون كنند؟
*ماهر حمود: طبيعي است كه دگرگوني اوضاع تأسف بار به زمان نياز داشت. به طور مثال جنوب لبنان از زمان حمله اسرائيل تا حدود سه ماه آرام بود. با اين وصف عمليات شهادت طلبانه احمد قصير روز 12 نوامبر، شش ماه پس از استقرار ارتش اسرائيل در لبنان روي داد. به هر حال روند تحول مردم جنوب لبنان حدود شش ماه طول كشيد. فراموش نشود كه مقاومت ضد صهيونيستي در مناطق صيدا و بيروت زودتر از ساير مناطق جنوب آغاز شد. چرا كه افراد مبارز و فعالان اسلامي در اين محورها هنوز حضور داشتند اما هنگامي كه مقاومت همه جانبه و فراگير در جنوب لبنان آغاز شد، چهرهاي قوي و شكوهمند و بينظير داشت.
حدود يك سال نگذشته بود كه رفتار و گرايش مردم جنوب به كلي دگرگون گرديد. 70 تا 90 درصد جنوبيها با برگزاري تظاهرات و اعتصابات و نافرماني به دستورات نظاميان صهيونيست از عمليات مقاومت بر ضد اشغالگران پشتيباني كردند.
در حقيقت اگر عمليات جدي و كمر شكن مقاومت اسلامي در كار نبود و تلفات سنگيني بر ارتش اشغالگر وارد نميآمد، امكان نداشت اين تحول ژرف و بنيادين در انديشه مردم جنوب به وجود آيد. جنوبيها كه در آخرين سالهاي حضور مقاومت فلسطين در جنوب، از رفتار برخي گروههاي فلسطيني آسيب جدي ديده بودند، راهكار و عمليات مقاومت اسلامي لبنان را جدي و هوشيارانه يافتند و با آن هماهنگ شدند. افزون بر آن رزمندگان و نيروهاي مقاومت از درون روستاهاي جنوب برانگيخته شده بودند. رزمندگان مقاومت اسلامي عمليات مسلحانه ضد صهيونيستي را با مردم هماهنگ ميكردند، زيرا با مردمشان بيگانه نبودند.
*سوال:نقش تجمع علماي مسلمين و هيئت علماي جبل عامل در زمينه ايجاد تحول مردمي چگونه بوده است؟
*ماهر حمود: شكي نيست كه بيشتر تظاهرات و اعتصابات در مخالفت با حضور اشغالگران صهيونيست توسط اين محافل برنامه ريزي ميشده است.
*سوال:تجمع علماي مسلمين لبنان در حال حاضر چه جايگاهي دارد؟
*ماهر حمود: اين تجمع در شرايط كنوني جايگاه تشريفاتي دارد. متاسفانه به همين دليل از آن كناره گيري كردهام. من دوست ندارم تجمع علماي مسلمين به اين شكل باقي بماند. علاقمندم فعاليتهاي خود را با جديت ادامه دهد. نقش رهبري در صحنه پيكار داشته باشد. اين تجمع در فاصله سالهاي 1982 تا 1985 گرداننده بسياري از فعاليتهاي سياسي و فرهنگي در جوامع اسلامي لبنان بوده است. در آن سالها حزب الله هنوز چهره علني به خود نگرفته بود. حزب الله در مارس سال 1985 موجوديت خود را به طور علني اعلام كرد. پيش از اعلام موجوديت حزب الله، تجمع علماي مسلمين حرف اول را ميزد. نقش و مأموريت تجمع علماي مسلمين لبنان در آن مرحله، شباهت چنداني با نقش كنوني حزب الله نداشت. هنگامي كه حزب الله جنبه علني به خود گرفت، نقش اين تجمع ناخود آگاه كمرنگ شد. در پي بروز نا آراميهاي جنوب لبنان كه از سال 1985 تا سال 1989 ادامه يافت و به "جنگ اردوگاهها " شهرت يافت، تجمع علماي مسلمين براي خاموش نمودن آتش جنگ دخالت كرد و توانست به درگيريهاي خونين ميان جنبش امل و فلسطينيها در اردوگاههاي صيدا و محور مغدوشه و اردوگاه الرشيديه در جنوب لبنان پايان دهد.
*سوال:صحنه سياسي لبنان باز و متنوع است و با ساير صحنههاي جهان عرب تفاوت دارد. انديشه برخي جنبشهاي اسلامي و مكاتب فكري جهان عرب همچون سازمان اخوان المسلمين و يا حوزههاي علمي نجف اشرف و قم تا چه ميزان تاثيرگذار بوده است؟
*ماهر حمود: طبيعي است كه بيشتر علماي مبارز جامعه اهل تسنن لبنان فارغ التحصيل مكتب فكري اخوان المسلمين هستند. در مناسبتهاي گوناگون اعلام كردهام كه انديشه فكري و سازماني اخوان المسلمين، انديشه جهادي است. اعضاي اين جنبش در جنگهاي پيشين اعراب و اسرائيل در جبهه صحراي سينا جنگيدهاند. اگر انديشه فكري اخوان المسلمين به يك تجربه سياسي موفقيتآميز تبديل نشود، امكان دارد در آينده كمرنگ شود. شكي نيست كه انقلاب اسلامي ايران براي انديشه و ادبيات اخوان المسلمين احترام قائل بوده است. چه بسا مقامهاي انقلاب همچون آقاي خامنهاي و آقاي هاشمي رفسنجاني در پنجاه سال گذشته بسياري از كتابهاي سيد قطب و حسن البنا را به فارسي ترجمه كردهاند. پس از پيروزي انقلاب نيز برخي خيابانهاي تهران به نامهاي حسن البنا و سيد قطب نامگذاري شده است. اين انكار پذير نيست كه بسياري از كارگزاران و پيكارگران شيعه نيز تحت تاثير انديشههاي اخوان المسلمين قرار داشتند. شهيد نواب صفوي، اين مبارز ايراني با شهيد حسن البنا بنيانگذار سازمان اخوان المسلمين روابط صميمانه داشته است. روابط ميان دو تن از رهبران جنبشهاي اسلامي ايران و مصر در نيمه اول قرن بيستم يك مسئله قابل توجه ميباشد. انديشه حزب الدعوه پيشين عراق، و نه حزب الدعوه كنوني به انديشه اخوان المسلمين شباهت داشت. ديدگاههاي فكري اين جنبشها با يكديگر نزديكند، و فقط در مسائل فقهي با هم اختلاف دارند.
*سوال:اين همفكري و همكاري چه دستاوردهايي داشته است؟
*ماهر حمود: شكي نيست كه اين همفكري دستاوردهاي زيادي براي مسلمانان داشته است. در لبنان زماني كه با تهاجم اسرائيل مواجه شديم. علماي شيعه و سني براي رويارويي با دشمن اشغالگر بسيج شدند. گفتمان فقهي را براي مدت كوتاهي متوقف نموده و همه فعاليتهاي خود را روي پشتيباني از مقاومت اسلامي متمركز ساختند. علماي اسلام در شرايط كنوني نيز براي پشتيباني از مقاومت فلسطين و مقاومت لبنان اولويت قائل هستند. همه برنامه هاي خود را جهت ايستادگي در برابر زورگويي آمريكا و اسرائيل و استكبار جهاني و عقب ماندگي سياسي در منطقه رهنمون ميكنند.
متأسفانه به رغم گذشت 30 سال از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران و پيروزيهاي بزرگي كه اسلامگرايان در مناطق گوناگون كسب كردند، ولي هنوز هيچ پيشرفتي در زمينه تقريب و وحدت فقهي ميان مذاهب اسلامي حاصل نشده است. موضوعهاي حساسيت برانگيز و عوامل بازدارنده تقريب فقهي و علمي بين مذاهب اسلامي همچنان به قوت خود باقي است، قدرت عوامل بازدارنده فقط در قالب برخي مسائل كاسته شده است.
*سوال:برگزاري اين همه همايشها و سمينارها و كارگاههاي آموزشي چه دستاوردي داشته است؟
*ماهر حمود: بيشتر اين همايشها تشريفاتي است و چه بسا ما را از اهداف اصلي دور كرده است. به همايشها و گردهماييهاي جدي نياز داريم. اكنون وقت آن رسيده تا به يك انقلاب عظيم فكري و فقهي به منظور تقريب بين مذاهب اسلامي دست بزنيم. آنگونه كه امام خميني (ره) به انقلابي بزرگ در زمينه تحكيم وحدت مسلمانان دست زد. اين يك انقلاب فعال و جدي بود. نقش منفي شيعيان را در زمينه انتظار امام مهدي (عج) به نقش مثبت تبديل كرد. به نقش رهبري شيعيان در جهان اصالت بخشيد. شعارهاي ارزشمند نه شرقي و نه غربي مسلمانان جهان را شگفت زده كرد. در اين ميان دشمنان اميدوار بودند با ارتحال امام خميني (ره) شعارها و شكوه انقلاب اسلامي هم از بين برود و يا كمرنگ شود. اما با گذشت 30 سال اين انقلاب همچنان راهش را ادامه مي دهد. ميل ندارم درباره جزئيات مسائل سياسي داخل ايران بحث كنم ولي بر اين باورم كه برادرم محمود احمدي نژاد رئيس جمهوري اسلامي ايران با شعارهاي بزرگي كه مطرح كرده به جواني و پويايي انقلاب اسلامي اصالت بخشيده است.
*سوال:به عنوان آخرين سوال بفرمائيد كه شهيد شيخ راغب حرب فقط يك چهره مبارز ضد صهيونيست بود يا در زمينه رفع محروميت و فقر و عقب ماندگي نيز مبارزه و تلاش كرد؟
*ماهر حمود: بسيار... بسيار... بسيار تلاش كرد... مبارزات ايشان تنها در برابر اشغالگري محدود نبوده است. در برابر بيعدالتي، محروميت، استضعاف به شدت مبارزه كرده است. از احساسات نيك برخوردار بود. مردي مهربان و نوع دوست بود. پرسش شما مرا به ياد يك خاطره انداخت. در سفري كه به سيرالئون داشتيم، شيخ راغب پس از اقامه نماز جمعه، مقاديري سكه در جيب داشت و آنها را ميان كودكان فقير آن كشور توزيع كرد. كودكاني كه از او سكه دريافت ميكردند شادي و لبخند در چهرهشان نمودار شده بود. به او گفتم اين چه كاري است كه شما ميكنيد؟ به من گفت آيا شادي و خوشحالي را در چهره اين كودكان بيگناه احساس نميكنيد؟
روزي كه ميهمان او در جبشيت بودم، شيخ با لبخند از راه رسيد. از او پرسيدم چرا ميخنديد؟ او گفت اين كودك ده ساله حاضر نشده پشت سر من نماز بخواند. از او پرسيدم علت چيست؟ شيخ راغب در پاسخ گفت: اين كودك ده ساله به من ميگويد كه شما از درخت انجير همسايه يك دانه انجير چيدهايد و خوردهايد!! . آيا از همسايهتان اجازه گرفتهايد؟ برخورد اين كودك شيخ راغب را شگفت زده كرده بود. اين نشان ميدهد كه ايشان تا چه اندازه با مردم عادي به ويژه با كودكان همنشين بوده و به آنان عشق ورزيده است. هرگاه از آسايشگاه افراد بي سرپرست جبشيت بازديد به عمل ميآورد، بسيار اظهار خرسندي ميكرد. مردي فروتن و بخشنده بود. همه او را دوست داشتند... او نمونه اخلاق و نوع دوستي و مقاومت و اصلاح جامعه بود.
ويژه نامه پاسداشت مبارزات مقاومت اسلامي لبنان در سالگرد جنگ 33 روزه ادامه مطلب
بقيه در ادامه
*سوال: در چه سالي و چگونه با شيخ راغب حرب آشنا شديد؟
*ماهر حمود: در حقيقت پيش از اين كه با شهيد شيخ راغب حرب آشنا شوم نام و رفتار او را شنيده بودم. زماني كه ايشان قبل از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، بر مبناي فتواي امام خميني (ره) نماز جمعه در روستاي جبشيت اقامه كرد، ميان مسلمانان جنوب لبنان شهرت يافت. گمان كنم شهيد راغب حرب اولين روحاني شيعه بود كه در مناطق شيعه نشين جنوب نماز جمعه برپاداشت. برپايي نماز جمعه در اين منطقه معمول نبوده و پيش از او هيچ روحاني و عالم دين نماز جمعه برپا نميكرد. برپايي نماز جمعه در مناطق شيعه نشين جنوب لبنان توجه علماي اهل سنت منطقه را جلب كرد. روزي مطلع شدم كه شيخ راغب حرب براي برپايي نماز دو ركعتي جمعه ابتكار عمل نشان داده است. در آن دوران آقاي سيد سامي خضرا يكي از رهبران كنوني حزب الله شرح حال و ابتكارات شهيد شيخ راغب را براي من بازگو ميكرد و علاقمند شدم با شيخ راغب حرب آشنا شوم. آقاي خضرا از شاگردان خوب من بود و روابط دوستانه با او داشتم.
*سوال:اين بحث به چه تاريخي مربوط مي شود؟
*ماهر حمود: به چند سال قبل از حمله سال 1982 اسرائيل به لبنان باز ميگردد. به هر حال در سالهاي قبل از حمله اسرائيل با شيخ راغب حرب آشنا شدم و چند بار با يكديگر ديدار و گفت و گو كرديم. حدود شش ماه پيش از يورش اسرائيل به لبنان يك هيئت متشكل از دهها تن از شخصيتهاي سياسي و روحاني لبنان به دعوت بنياد شهيد عازم تهران شدند. من و شيخ راغب حرب نيز جزء اين هيئت بوديم. هنگام اقامت دو روزه در مشهد مقدس بيشتر با او آشنا شدم. مانند دو دوست صميمي ملازم يكديگر بوديم و درباره اوضاع لبنان و پيامدهاي پيروزي انقلاب اسلامي ايران بر جهان اسلام بحث و تبادل نظر ميكرديم. پس از بازگشت از تهران چند بار به ديدار شيخ راغب حرب در روستاي جبشيت رفتم.
چند روز پيش از حمله اسرائيل به لبنان، دوباره به تهران دعوت شديم تا در كنگره نهضتهاي آزاديبخش شركت كنيم. هنگام اقامت در تهران خبر حمله گسترده نظامي اسرائيل به لبنان را از طريق خبرگزاريها شنيدم. انديشه تشكيل تجمع علماي مسلمين متشكل از روحانيون شيعه و سني لبنان در حاشيه كنگره به ذهنمان رسيد تا پس از بازگشت به لبنان راههاي مبارزه با اشغالگران را پيگيري كنيم.
*سوال:آيا در آن مقطع تاريخي، حمله گسترده نظامي اسرائيل به لبنان را پيش بيني ميكرديد؟
*ماهر حمود: هرگز... پيشبيني كرده بوديم كه اسرائيل امكان دارد همچون گذشته فقط به حمله گسترده هوايي دست بزند، و نه حمله زميني و اشغال نيمي از سرزمين لبنان. با وجودي كه مسئولان سياسي لبنان و فلسطين و عربستان سعودي همه ميدانستند كه اسرائيل درصدد حمله گسترده نظامي به لبنان و پيشروي تا رودخانه اولي (شمال شهر صيدا) ميباشد. ولي متاسفانه هيچ اقدامي به عمل نياوردند. هنگامي كه ارتش اسرائيل زمينه پيشروي را هموار يافت، اين تهاجم را تا بيروت، پايتخت لبنان ادامه داد. ميان اسرائيل و سازمان ملل متحد و برخي دولتهاي عرب توافق به عمل آمده بود كه حمله اسرائيل تا رودخانه اولي متوقف شود، اما مقامهاي رژيم صهيونيستي اين توافق را زير پا گذاشته و به پيشروي در سرزمين لبنان ادامه دادند.
*سوال:هدف حمله اسرائيل به لبنان سركوب مقاومت فلسطين بود..؟
*ماهر حمود: همين طور است. در جريان دومين سفر به تهران نيز روابط من با شيخ راغب حرب بيش از پيش استحكام يافت، و درباره ابعاد حمله اسرائيل به لبنان با يكديگر بحث و تبادل نظر ميكرديم.
*سوال:در جريان اين سفر آيا با مسئولان جمهوري اسلامي و مسئولان سپاه پاسداران درباره راههاي مقابله با اشغالگران ملاقات و رايزني هم داشتيد؟
*ماهر حمود: طبيعي است... در اين با امام خميني (ره) و آقاي هاشمي رفسنجاني و برخي از فرماندههاي نظامي ديدار داشتيم، و درباره پيامدهاي اشغال لبنان ولزوم رويارويي با اهداف رژيم صهيونيستي با آنان بحث وتبادل نظر به عمل آورديم.
*سوال:شيخ راغب حرب در اين ديدارها چه اظهار نظري ميكرد و چه پيشنهاداتي ارائه ميداد؟
*ماهر حمود: شكي نيست كه شيخ راغب حرب، مردي شهرت طلب نبود، و ديدگاههاي خود را در جلسات محرمانه بيان ميكرد. پس از گذشت چهار ماه از حمله اسرائيل به لبنان، روزهاي زيبا و به ياد ماندني با شيخ راغب حرب داشتم. هنگامي كه بشير جميل (رئيس جمهوري دست نشانده اسرائيل در لبنان) روز 15 سپتامبر سال 1982 به قتل رسيد. من طي سخناني در جمع مردم شهر صيدا به شدت به بشير جميل حمله كردم. در پي اين سخنراني، نظاميان اسرائيل و مزدوران محلي به تعقيب من پرداختند. تصميم گرفتم به جنوب لبنان بروم و براي مدتي پنهان شوم. در آن شرايط جنوب لبنان نسبتا آرام بود و مقاومت ضد صهيونيستي هنوز آغاز نشده بود. چرا كه نظاميان اسرائيل فقط فلسطينيها را جستجو و بازداشت ميكردند. من يكي از افرادي بودم كه به فلسطينيها كمك ميكردند و به شدت تحت تعقيب جاسوسان و مزدوران اسرائيل قرار داشتم.
به منظور پنهان شدن از چشم اسرائيليها شيخ راغب را انتخاب كردم تا در روستاي جبشيت به من پناه دهد. ايشان چند شب به گرمي از من پذيرايي كرد. و مرا به جوانان مبارز جنوب معرفي كرد. مهمترين نكته ظريفي كه در آن روستا با آن برخورد كردم اين است كه شيخ راغب عصر روز شنبه مورخ 17 سپتامبر 1982 خانواده خود را با خودروي شخصيام به روستاي عبا منتقل كرد. چرا كه او خودروي شخصي در اختيار نداشت. من نيز به اتفاق جوانان همرزم شيخ راغب به روستاي عبا كه در مجاورت روستاي جيشيت قرار دارد رفتم و با آقاي سيد محمد ترحيني ديدار و گفت و گو كردم.
در اين روستا به ما خبر دادند كه سربازان اسرائيلي بخشدار روستاي جبشيت را احضار كرده و سراغ شيخ راغب حرب را گرفتهاند. شيخ راغب به من رو كرد و گفت كه سربازان اسرائيلي به سراغ شما آمدهاند. چرا كه شما از شهر صيدا به اينجا آمدهايد و با فلسطينيها ارتباط داريد. از من خواست به مسجد قديمي و نيمه متروكه روستاي جبشيت بروم و پس اقامه نماز مغرب و عشاء منتظر او بمانم. شيخ راغب نيز به جبشيت بازگشت و به طرف خانه بخشدار رفت تا علت ملاقات اسرائيليها با او را جويا شود. شيخ راغب به من گفت اگر اطلاع حاصل كردم كه اسرائيليها در تعقيب شما هستند، شما را به نحوي به صيدا باز ميگردانم و اگر با من كار دارند، خودم جوابگو هستم.
پس از گذشت چند ساعت شيخ راغب پيام فرستاد كه اسرائيليها سراغ او را گرفته اند و با من (ماهر حمود) كاري ندارند. آنگاه به خانه شيخ راغب بازگشتم و از ايشان پرسيدم با شما چه كار دارند؟ و اگر شما را احضار كردند چه خواهيد كرد؟ ايشان قاطعانه جواب داد كه به احضاريه اسرائيليها ترتيب اثر نخواهد داد. اين موضع گيري قاطعانه و سازش ناپذير نشان داد كه شهيد راغب هرگز تسليم فشارها و باجخواهي اسرائيلي ها نميشده است.
*سوال: در آن چند شبي كه ميهمان شيخ راغب حرب بوديد درباره چه مسائلي با يكديگر بحث كرديد؟
*ماهر حمود: درباره مسائل روز از جمله راههاي اتحاد مسلمانان، راههاي رويارويي با اشغالگران صهيونيست، علت ناتواني مقاومت فلسطين و احزاب و سازمانهاي سياسي لبنان در زمينه ايستادگي در مقابل يورش نظامي اسرائيل بحث كرديم.
*سوال:آيا با سازمانهاي فلسطيني هم ارتباط داشتيد؟
*ماهر حمود: طبيعي است... قبل از يورش اسرائيل به لبنان، امامت مسجد جامع شهر صيدا را برعهده داشتم. اطراف اين مسجد دفتر نيروهاي ابو جهاد مرد شماره دو جنبش فتح قرار داشت. نيروهاي ابو جهاد همواره در نمازهاي جماعت و در برنامههاي گوناگون اين مسجد شركت ميكردند. اصولاً جمعيت شهر صيدا را لبنانيها و فلسطينيها تشكيل ميدهند. ميزان تراكم جمعيت فلسطيني در بخش قديمي اين شهر بيش از لبنانيهاست. بنابراين لبنانيها و فلسطينيها برادرانه و دوستانه در اين شهر همزيستي دارند.
*سوال:تفاوتي ميان روحانيون شيعه و سني در شهر صيدا وجود داشت؟
*ماهر حمود: هرگز... هيچ تفاوتي وجود نداشت. آنچه كه روحانيون شيعه و سني را از يكديگر متمايز ميساخت آراستگي ظاهري آنان بود.
*سوال:اسرائيليها به مخالفت شيخ راغب با معرفي خود چه واكنشي نشان دادند؟
*ماهر حمود: زماني كه يهوديان، شيخ راغب را احضار كردند او به صيدا آمد و دو شب را در خانه ام گذراند، ايشان قبل از حمله اسرائيل هم به ديدار من به صيدا آمده بود و اين نشان ميدهد كه روابط صميمي با يكديگر داشتيم. به گونهاي كه اسرار شخصي خود را نيز با يكديگر در ميان ميگذاشتيم. شهيد راغب حرب همچنين برخي ديدگاههاي فقهي جسورانه خود را بازگو ميكرد. به طور مثال روزي به او گفتم كه تصميم دارم نمازهاي جمعه شيعيان و اهل سنت شهر صيدا را يكسان و متحد كنم. به اين مضمون يك آيين نماز جمعه برگزار شود آنگونه كه در فقه شيعه و اهل سنت وجود دارد. ايشان در پاسخ گفت بالعكس من به نمازهاي جمعهتان غبطه ميخورم. هر يك از روحانيون شما يك تريبون نماز جمعه دارد و ديدگاههاي خود را بيان ميكند. اين شيوه يك نوع تنوع ايجاد ميكند، و هر انساني خطيب جمعه خود را انتخاب ميكند.
*سوال:طرح تاسيس تجمع علماي مسلمين لبنان ابتدا توسط چه كسي مطرح شد؟
*ماهر حمود: يك سالي از اشغال لبنان توسط رژيم صهيونيستي نگذشته بود كه من و شيخ راغب حرب به منظور شركت در كنفرانس بين المللي حج در تابستان سال 1983 به كشور آفريقايي سيرالئون سفر كرديم. تعدادي از علما و روزنامه نگاران و حقوقدانان لبناني در اين هيئت حضور داشتند. دبيرخانه كنفرانس از شيخ راغب حرب خواست درباره مقاومت در جنوب لبنان سخنراني كند. ايشان عمامه و عباي روحانياش را روي ميز گذاشت و با دشداشه و سر برهنه پشت تريبون قرار گرفت.
برخي از اعضاي هيئت به اين رفتار شيخ راغب حرب اعتراض كردند. آقاي سيد محمد حسن الامين يكي از علماي شهر صيدا از شيخ راغب پرسيد چرا با لباس شخصي پشت تريبون رفتهاي؟ شيخ راغب به معترضان گفت: "از غرور و بزرگ نمايي هراس دارم. از بس كه مردم از من به نيكي ياد كردهاند و گفتهاند كه شيخ راغب مرد شجاعي است و با اسرائيليها دست نداده است مي خواستم اين غرور را بشكنم و فروتني نشان دهم ". اين يكي از نشانههاي رفتاري شهيد شيخ راغب حرب بود.
*سوال:موضوع دست ندادن شيخ به اسرائيلي ها چيست؟
*ماهر حمود: روزي تعدادي از فرماندهان نظامي اسرائيل به خانه او رفته و در صدد بودند با او مذاكره كنند. در اين ديدار سعي كردند با او دست بدهند، اما شيخ اين تقاضا را به شدت رد كرد. شيخ در نتيجه اين رفتار اخلاقي و ملي بازداشت شد. در آن زمان من در بيروت بودم و با چاپ و انتشار مقالات و تصاوير ايشان خواستار آزادي ايشان شدم. زير تصوير شيخ راغب حرب اين عبارت را نوشتم: "دست دادن با اسرائيليها نشانه به رسميت شناختن رژيم صهيونيستي است. مخالفت با اشغالگري مهمترين سلاح ماست. مرگ بر اسرائيل ". من اين عبارات را از موضعگيريها و ديدگاههاي شيخ راغب حرب برداشت كرده بودم. ولي ديري نپاييد كه توده مردم آن را شعار حركات اعتراض آميز خود قرار دادند.
در پي بازداشت شهيد شيخ راغب حرب، تظاهرات باشكوه و گستردهاي در بيروت برنامه ريزي كردم. هدف از اين تظاهرات برانگيختن افكار عمومي جهان بر ضد اسرائيليها و تلاش براي آزادي ايشان بود. از بازداشت شيخ راغب حرب چند روزي نگذشته بود كه جرقه قيام همگاني روشن شد. البته ناگفته نماند كه پيش از بازداشت شيخ، عمليات مقاومت مسلحانه به شكل محدود آغاز شده بود اما در پي بازداشت او، مردم جنوب لبنان بر ضد اشغالگران به قيام همگاني دست زده و خواستار آزادي بي قيد و شرط او شده بودند. از آن پس فضاي عمومي و رويكرد مردم به كلي دگرگون گرديد.
*سوال:گفته شده كه در پي حمله اسرائيل، نوعي خرسندي و رضايت ميان مردم جنوب بروز كرد، دلايل اين خرسندي چه بوده است؟
*ماهر حمود: متاسفانه پيش از حمله اسرائيل به لبنان ميان برخي سازمانهاي فلسطيني و مردم جنوب به ويژه عناصر جنبش امل درگيريهاي خونين روي داد. ترديدي نيست كه اين درگيريها در نتيجه اشتباهات طرفين بروز كرد. لبنانيها، مقاومت فلسطين را مسئول آغاز اين درگيريها معرفي كردند. جنبشهاي فلسطيني ميهمان مردم جنوب لبنان بودند و براي اجراي عمليات مسلحانه ضد صهيونيستي واكنش اسرائيليها را در محاسبات خود از نظر دور داشته بودند. سكوهاي موشكي را نزديك خانههاي مردم قرار ميدادند و سپس به شمال فلسطين اشغالي شليك كرده و پنهان ميشدند. يهوديان نيز در واكنش به اين گونه عمليات، مناطق مسكوني را بمباران ميكردند كه در نتيجه آن مردم بيدفاع قرباني ميشدند. در نتيجه اين ناهنجاريها، ميان مقاومت فلسطيني و شهروندان جنوب لبنان نا آگاهانه شكاف و درگيريهاي خونين بروز كرد.
مقاومت فلسطين كه در سال 1971 در جنوب لبنان استقرار يافت، با مردم جنوب اعم از شيعه و سني پيوند خورد. اما كمي قبل از حمله اسرائيل، ميان شهروندان جنوبي و رزمندگان فلسطيني درگيريهاي خونين روي داد. شكي نيست كه مزدوران محلي و جاسوسهاي اسرائيلي در دامن زدن به اين درگيريها نقش اساسي داشتند. متأسفانه در نتيجه اين درگيريها، برخي از مردم جنوب لبنان در پي عقب نشيني مقاومت فلسطين، از اسرائيليها استقبال به عمل آوردند.
*سوال:اين خرسندي چند ماه ادامه داشت و علماي شيعه و سني جنوب با چه شيوهاي توانستند اين معادله را دگرگون كنند؟
*ماهر حمود: طبيعي است كه دگرگوني اوضاع تأسف بار به زمان نياز داشت. به طور مثال جنوب لبنان از زمان حمله اسرائيل تا حدود سه ماه آرام بود. با اين وصف عمليات شهادت طلبانه احمد قصير روز 12 نوامبر، شش ماه پس از استقرار ارتش اسرائيل در لبنان روي داد. به هر حال روند تحول مردم جنوب لبنان حدود شش ماه طول كشيد. فراموش نشود كه مقاومت ضد صهيونيستي در مناطق صيدا و بيروت زودتر از ساير مناطق جنوب آغاز شد. چرا كه افراد مبارز و فعالان اسلامي در اين محورها هنوز حضور داشتند اما هنگامي كه مقاومت همه جانبه و فراگير در جنوب لبنان آغاز شد، چهرهاي قوي و شكوهمند و بينظير داشت.
حدود يك سال نگذشته بود كه رفتار و گرايش مردم جنوب به كلي دگرگون گرديد. 70 تا 90 درصد جنوبيها با برگزاري تظاهرات و اعتصابات و نافرماني به دستورات نظاميان صهيونيست از عمليات مقاومت بر ضد اشغالگران پشتيباني كردند.
در حقيقت اگر عمليات جدي و كمر شكن مقاومت اسلامي در كار نبود و تلفات سنگيني بر ارتش اشغالگر وارد نميآمد، امكان نداشت اين تحول ژرف و بنيادين در انديشه مردم جنوب به وجود آيد. جنوبيها كه در آخرين سالهاي حضور مقاومت فلسطين در جنوب، از رفتار برخي گروههاي فلسطيني آسيب جدي ديده بودند، راهكار و عمليات مقاومت اسلامي لبنان را جدي و هوشيارانه يافتند و با آن هماهنگ شدند. افزون بر آن رزمندگان و نيروهاي مقاومت از درون روستاهاي جنوب برانگيخته شده بودند. رزمندگان مقاومت اسلامي عمليات مسلحانه ضد صهيونيستي را با مردم هماهنگ ميكردند، زيرا با مردمشان بيگانه نبودند.
*سوال:نقش تجمع علماي مسلمين و هيئت علماي جبل عامل در زمينه ايجاد تحول مردمي چگونه بوده است؟
*ماهر حمود: شكي نيست كه بيشتر تظاهرات و اعتصابات در مخالفت با حضور اشغالگران صهيونيست توسط اين محافل برنامه ريزي ميشده است.
*سوال:تجمع علماي مسلمين لبنان در حال حاضر چه جايگاهي دارد؟
*ماهر حمود: اين تجمع در شرايط كنوني جايگاه تشريفاتي دارد. متاسفانه به همين دليل از آن كناره گيري كردهام. من دوست ندارم تجمع علماي مسلمين به اين شكل باقي بماند. علاقمندم فعاليتهاي خود را با جديت ادامه دهد. نقش رهبري در صحنه پيكار داشته باشد. اين تجمع در فاصله سالهاي 1982 تا 1985 گرداننده بسياري از فعاليتهاي سياسي و فرهنگي در جوامع اسلامي لبنان بوده است. در آن سالها حزب الله هنوز چهره علني به خود نگرفته بود. حزب الله در مارس سال 1985 موجوديت خود را به طور علني اعلام كرد. پيش از اعلام موجوديت حزب الله، تجمع علماي مسلمين حرف اول را ميزد. نقش و مأموريت تجمع علماي مسلمين لبنان در آن مرحله، شباهت چنداني با نقش كنوني حزب الله نداشت. هنگامي كه حزب الله جنبه علني به خود گرفت، نقش اين تجمع ناخود آگاه كمرنگ شد. در پي بروز نا آراميهاي جنوب لبنان كه از سال 1985 تا سال 1989 ادامه يافت و به "جنگ اردوگاهها " شهرت يافت، تجمع علماي مسلمين براي خاموش نمودن آتش جنگ دخالت كرد و توانست به درگيريهاي خونين ميان جنبش امل و فلسطينيها در اردوگاههاي صيدا و محور مغدوشه و اردوگاه الرشيديه در جنوب لبنان پايان دهد.
*سوال:صحنه سياسي لبنان باز و متنوع است و با ساير صحنههاي جهان عرب تفاوت دارد. انديشه برخي جنبشهاي اسلامي و مكاتب فكري جهان عرب همچون سازمان اخوان المسلمين و يا حوزههاي علمي نجف اشرف و قم تا چه ميزان تاثيرگذار بوده است؟
*ماهر حمود: طبيعي است كه بيشتر علماي مبارز جامعه اهل تسنن لبنان فارغ التحصيل مكتب فكري اخوان المسلمين هستند. در مناسبتهاي گوناگون اعلام كردهام كه انديشه فكري و سازماني اخوان المسلمين، انديشه جهادي است. اعضاي اين جنبش در جنگهاي پيشين اعراب و اسرائيل در جبهه صحراي سينا جنگيدهاند. اگر انديشه فكري اخوان المسلمين به يك تجربه سياسي موفقيتآميز تبديل نشود، امكان دارد در آينده كمرنگ شود. شكي نيست كه انقلاب اسلامي ايران براي انديشه و ادبيات اخوان المسلمين احترام قائل بوده است. چه بسا مقامهاي انقلاب همچون آقاي خامنهاي و آقاي هاشمي رفسنجاني در پنجاه سال گذشته بسياري از كتابهاي سيد قطب و حسن البنا را به فارسي ترجمه كردهاند. پس از پيروزي انقلاب نيز برخي خيابانهاي تهران به نامهاي حسن البنا و سيد قطب نامگذاري شده است. اين انكار پذير نيست كه بسياري از كارگزاران و پيكارگران شيعه نيز تحت تاثير انديشههاي اخوان المسلمين قرار داشتند. شهيد نواب صفوي، اين مبارز ايراني با شهيد حسن البنا بنيانگذار سازمان اخوان المسلمين روابط صميمانه داشته است. روابط ميان دو تن از رهبران جنبشهاي اسلامي ايران و مصر در نيمه اول قرن بيستم يك مسئله قابل توجه ميباشد. انديشه حزب الدعوه پيشين عراق، و نه حزب الدعوه كنوني به انديشه اخوان المسلمين شباهت داشت. ديدگاههاي فكري اين جنبشها با يكديگر نزديكند، و فقط در مسائل فقهي با هم اختلاف دارند.
*سوال:اين همفكري و همكاري چه دستاوردهايي داشته است؟
*ماهر حمود: شكي نيست كه اين همفكري دستاوردهاي زيادي براي مسلمانان داشته است. در لبنان زماني كه با تهاجم اسرائيل مواجه شديم. علماي شيعه و سني براي رويارويي با دشمن اشغالگر بسيج شدند. گفتمان فقهي را براي مدت كوتاهي متوقف نموده و همه فعاليتهاي خود را روي پشتيباني از مقاومت اسلامي متمركز ساختند. علماي اسلام در شرايط كنوني نيز براي پشتيباني از مقاومت فلسطين و مقاومت لبنان اولويت قائل هستند. همه برنامه هاي خود را جهت ايستادگي در برابر زورگويي آمريكا و اسرائيل و استكبار جهاني و عقب ماندگي سياسي در منطقه رهنمون ميكنند.
متأسفانه به رغم گذشت 30 سال از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران و پيروزيهاي بزرگي كه اسلامگرايان در مناطق گوناگون كسب كردند، ولي هنوز هيچ پيشرفتي در زمينه تقريب و وحدت فقهي ميان مذاهب اسلامي حاصل نشده است. موضوعهاي حساسيت برانگيز و عوامل بازدارنده تقريب فقهي و علمي بين مذاهب اسلامي همچنان به قوت خود باقي است، قدرت عوامل بازدارنده فقط در قالب برخي مسائل كاسته شده است.
*سوال:برگزاري اين همه همايشها و سمينارها و كارگاههاي آموزشي چه دستاوردي داشته است؟
*ماهر حمود: بيشتر اين همايشها تشريفاتي است و چه بسا ما را از اهداف اصلي دور كرده است. به همايشها و گردهماييهاي جدي نياز داريم. اكنون وقت آن رسيده تا به يك انقلاب عظيم فكري و فقهي به منظور تقريب بين مذاهب اسلامي دست بزنيم. آنگونه كه امام خميني (ره) به انقلابي بزرگ در زمينه تحكيم وحدت مسلمانان دست زد. اين يك انقلاب فعال و جدي بود. نقش منفي شيعيان را در زمينه انتظار امام مهدي (عج) به نقش مثبت تبديل كرد. به نقش رهبري شيعيان در جهان اصالت بخشيد. شعارهاي ارزشمند نه شرقي و نه غربي مسلمانان جهان را شگفت زده كرد. در اين ميان دشمنان اميدوار بودند با ارتحال امام خميني (ره) شعارها و شكوه انقلاب اسلامي هم از بين برود و يا كمرنگ شود. اما با گذشت 30 سال اين انقلاب همچنان راهش را ادامه مي دهد. ميل ندارم درباره جزئيات مسائل سياسي داخل ايران بحث كنم ولي بر اين باورم كه برادرم محمود احمدي نژاد رئيس جمهوري اسلامي ايران با شعارهاي بزرگي كه مطرح كرده به جواني و پويايي انقلاب اسلامي اصالت بخشيده است.
*سوال:به عنوان آخرين سوال بفرمائيد كه شهيد شيخ راغب حرب فقط يك چهره مبارز ضد صهيونيست بود يا در زمينه رفع محروميت و فقر و عقب ماندگي نيز مبارزه و تلاش كرد؟
*ماهر حمود: بسيار... بسيار... بسيار تلاش كرد... مبارزات ايشان تنها در برابر اشغالگري محدود نبوده است. در برابر بيعدالتي، محروميت، استضعاف به شدت مبارزه كرده است. از احساسات نيك برخوردار بود. مردي مهربان و نوع دوست بود. پرسش شما مرا به ياد يك خاطره انداخت. در سفري كه به سيرالئون داشتيم، شيخ راغب پس از اقامه نماز جمعه، مقاديري سكه در جيب داشت و آنها را ميان كودكان فقير آن كشور توزيع كرد. كودكاني كه از او سكه دريافت ميكردند شادي و لبخند در چهرهشان نمودار شده بود. به او گفتم اين چه كاري است كه شما ميكنيد؟ به من گفت آيا شادي و خوشحالي را در چهره اين كودكان بيگناه احساس نميكنيد؟
روزي كه ميهمان او در جبشيت بودم، شيخ با لبخند از راه رسيد. از او پرسيدم چرا ميخنديد؟ او گفت اين كودك ده ساله حاضر نشده پشت سر من نماز بخواند. از او پرسيدم علت چيست؟ شيخ راغب در پاسخ گفت: اين كودك ده ساله به من ميگويد كه شما از درخت انجير همسايه يك دانه انجير چيدهايد و خوردهايد!! . آيا از همسايهتان اجازه گرفتهايد؟ برخورد اين كودك شيخ راغب را شگفت زده كرده بود. اين نشان ميدهد كه ايشان تا چه اندازه با مردم عادي به ويژه با كودكان همنشين بوده و به آنان عشق ورزيده است. هرگاه از آسايشگاه افراد بي سرپرست جبشيت بازديد به عمل ميآورد، بسيار اظهار خرسندي ميكرد. مردي فروتن و بخشنده بود. همه او را دوست داشتند... او نمونه اخلاق و نوع دوستي و مقاومت و اصلاح جامعه بود.
ويژه نامه پاسداشت مبارزات مقاومت اسلامي لبنان در سالگرد جنگ 33 روزه