شيخ «حسان سويدان» درباره
شيخ راغب حرب مي گويد: سخنان و ديدگاههاي شخصيتهاي بزرگ همچون شهيد
آيت الله سيد باقر صدر و امام خميني بر او اثر گذاشته بود. او سخنرانيها و
خطبههاي نماز جمعه را در پرتو ديدگاهها و موضعگيريهاي امام خميني
تنظيم ميكرد.
شيخ حسان سويدان از
علماي آگاه و برجسته لبناني حوزه علميه قم و از صاحبنظران نامدار در مسايل
سياسي، علمي و فرهنگي لبنان ميباشد. با توجه به اين كه ايشان سالهاي
طولاني در جنوب لبنان حضور داشته است، از تاريخچه و مراحل شكلگيري
مبارزات شيعيان جنوب لبنان بر ضد استعمار و استبداد و فئوداليسم و در سه
دهه اخير برضد اشغالگران صهيونيست به رهبري مجاهداني همچون شهيد شيخ راغب
حرب شناخت كامل دارد. شاهد ياران به منظور آگاهي خوانندگان از اوضاع گذشته
جنوب لبنان و نقش شيخ الشهيد در شكل گيري مقاومت با ايشان گفت و گوي
اختصاصي انجام داده كه با هم ميخوانيم:
بقيه در ادامه
*سوال: اوضاع شيعيان لبنان پيش از استقلال اين كشور از سلطه استعمار فرانسه و پيش از آمدن امام موسي صدر به لبنان چگونه بوده است؟
*سويدان: بسم الله الرحمن الرحيم. شيعيان لبنان پيش از استقلال اين كشور از حقوق مدني محروم بودند. اگر خواسته باشيم با صراحت و شفافيت اوضاع گذشته شيعيان را بازنگري كنيم، به طور تأكيد بايد گفت كه قشر تحصيلكرده در جامعه شيعيان لبنان وجود نداشته است. افراد تحصيلكرده معدودي به تعداد انگشتان دست وجود داشتند. چه كساني آموزش ميديدند و در مدارس خصوصي تحصيل ميكردند؟ فرزندان تعدادي از فئودالها بودند كه زمام امور شيعيان را در دست داشتند. ميان اين فئودالها نيز كشمكش و خصومت وجود داشت. در لبنان سه تا چهار خانواده فئودال زعامت شيعيان را بر عهده داشتند. در منطقه بعلبك در شرق لبنان خاني به نام "حماده " زعامت اجتماعي شيعيان اين منطقه را بر عهده داشت. (منظورم از كلمه زعامت، زعامت ديني نيست). يكي از فرزندان اين خانواده به نام صبري حماده در مراحل گذشته به رياست پارلمان لبنان انتخاب شد.
در منطقه جنوب نيز سه خان فئودال وجود داشتند، كه بزرگترين آنها خانواده "الاسعد " بود كه كامل الاسعد بزرگ اين خاندان نيز مدتي به رياست پارلمان لبنان انتخاب شد. خانوادههاي "الخليل " و "عسيران " نيز همواره با خانواده الاسعد در حال رقابت و كشمكش بودند. خانواده الاسعد اولين و بزرگترين فئودال شيعه لبنان بود. زعامت اين خانواده دهها سال ادامه داشت. مدتي احمد الاسعد زعامت اجتماعي شيعيان جنوب لبنان را بر عهده داشت، و پس از مرگ او، برادرزادهاش كامل الاسعد رئيس پيشين پارلمان لبنان اين زعامت را بر عهده گرفت. كامل الاسعد تا زمان آمدن امام موسي صدر به لبنان رياست پارلمان را بر عهده داشت. متأسفانه اين خانهاي فئودال، از نظر ديني، به احكام و موازين شرعي پايبند نبوده و در راستاي دفاع از منافع جامعه شيعه گام بر نميداشتند. اين خانها فقط به فكر منافع شخصي و موقعيتهاي كليدي خود بودند. اين افراد به منظور حفظ منافع خود و بر خلاف منافع جامعه شيعيان با سران ساير طوايف مذهبي لبنان زد و بند ميكردند. به تعبيري منافع جامعه شيعه را وجه المعامله منافع شخصي خودشان قرار ميدادند. در نيمه دوم قرن بيستم نهايت آرزوي شهروندان جنوب لبنان اين بود كه اين فئودالها، يك جاده روستايي احداث كنند. نهايت آرزوي شهروند شيعه لبناني اين بود كه در مشاغل دولتي استخدام شود. اگر هم شده، به عنوان كارگر ساده و يا كارگر شهرداري و يا پستچي استخدام شوند. در جامعه شيعه تعدادي جوانان تحصيلكرده مانند پزشك و مهندس وجود داشتند. اما اين تحصيلكردهها از فرزندان خانوادههاي فئودال و يا خانوادههاي ثروتمند شيعي بودند. فئودالها در هر منطقه و روستا نمايندگاني داشتند كه زعامت آنها را ميان مردم تحكيم ميبخشيدند.
فضاي عمومي حاكم بر شيعيان لبنان در نيمه قرن بيستم اين گونه بوده است. هيچ امكاناتي در اختيار نداشتند. اين ضربالمثل ميان شيعيان لبنان رايج است كه برخي از اهالي جنوب در زمان حيات احمد الاسعد به او گفتند ميخواهند فرزندانشان را آموزش دهند، مدارس و مراكز آموزشي در مناطقشان وجود ندارد. احمد الاسعد در پاسخ به آنها گفت لزومي نكرده فرزندانتان را آموزش دهيد، فرزند خويش، كامل الاسعد را به نمايندگي از فرزندانتان آموزش ميدهم. اين نشان ميدهد كه رهبران اجتماعي و خانهاي فئودال طايفه شيعي از آموزش و آگاهي فرزندان طايفهشان ترس داشتند. از اين نگران بودند كه با آگاهي و روشنفكري جوانان شيعه منافع اين فئودالها به خطر بيفتد چرا كه فرزندان طايفه شيعه، انسانهاي باهوش و با استعداد هستند و اگر به دانشگاهها و مراكز آموزش عالي راه يابند و فارغ التحصيل شوند بيترديد زمام امور جامعهشان را به دست ميگيرند. بر اين اساس دشمنان و دوستان فرصت طلب، دست به دست هم دادند و طايفه شيعه لبنان را در عقب ماندگي نگه داشتند. اين نابساماني ادامه داشت تا اين كه امام آيت الله سيد عبد الحسين شرف الدين و برخي علماي متعهد در جامعه لبنان ظهور كردند و با عقب ماندگي و بيسوادي به ستيزه جويي برخاستند. تلاشهاي روشنگرانه و آگاهي بخش علما و انديشمندان شيعي چندان موفق نبوده است، زيرا استعمارگران فرانسوي سرنوشت كشور را همچنان در دست داشتند و با هرگونه نهضت علمي و اجتماعي و فرهنگي ميان طوايف غير مسيحي مقابله ميكردند.
پس از گذشت چند دهه از استقلال صوري لبنان، امام موسي صدر به اين كشور آمد (فرانسه به رغم استقلال لبنان، تا زماني طولاني همچنان سرنوشت كشورمان را در دست داشت) و شيعيان را به قيام همگاني و انقلاب بر ضد وضع موجود فرا خواند. امام صدر ضمن اين كه حركت نوپايي را آغاز كرد، اما ارتباط خود را در آغاز راه با خانها و فئودالها حفظ كرد. او بر اين باور بود كه روابط با خانوادههاي الاسعد و عسيران و حماده بايد همچنان محفوظ بماند. با وجودي كه امام صدر با فئودالها اختلاف نظر داشت، اما همزمان سعي ميكرد آنها را به پذيرش ديدگاههاي خويش مبني بر لزوم اجراي اصلاحات و دگرگوني وضع شيعيان متقاعد كند. ايشان از اين ويژگي استثنايي برخوردار بود كه با دشمنان طايفه شيعه نيز ديدار و گفت و گو ميكرد. ميكوشيد دشمنان را به تجديد نظر در ديدگاهشان متقاعد كند. او در آغاز حركت توانست گروهي از جوانان متعهد و تحصيلكرده را جذب كند و آنها را پيرامون محور اين حركت، بسيج نمايد. ايشان با همكاري افرادي همچون شهيد مصطفي چمران مراكز آموزشي حرفهاي جبل عامل را در برخي مناطق لبنان تأسيس كرد و يك نهضت فراگير علمي به وجود آورد. بايد منصفانه قضاوت كرد كه تلاشهاي امام صدر در آن مرحله به رغم نبود امكانات، بسيار خوب و موفقيتآميز بوده است. آيت الله شرف الدين پيش از امام موسي صدر دبيرستان جعفريه را در شهر صور تأسيس كرده بود، كه ارزش آن در آن دوره ارزش يك دانشگاه را داشت. امام شرف الدين در شرايط سخت زندگي ميكرد. براي تأسيس اين دبيرستان به كشورهاي آفريقايي سفر كرد و از بازرگانان لبناني مقيم كشورهاي آفريقايي كمكهاي مالي جمع آوري كرد. شهر صور در آن برهه پايتخت شيعيان لبنان ناميده ميشد.
بدون شك ميتوانم تأكيد كنم كه نهضت عظيم علمي شيعيان لبنان پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران آغاز شد. البته نهضت آموزشي در دوران امام موسي صدر آغاز شده بود. اما اين نهضت پس از پيروزي انقلاب پويا و گسترش يافت. متأسفانه شيعيان در آن مرحله بسيار رنج ميبردند. برخي احزاب چپگرا و سازمانهاي سياسي در يك مقطع خاصي عهدهدار آموزش جوانان شيعه شدند. به طور مثال حزب بعث سوسياليست، جوانان شيعه لبناني را به سوريه اعزام ميكرد و آنها را آموزش سياسي و عقيدتي ميداد و بعثي بار ميآورد. حزب كمونيست لبنان نيز جوانان شيعه را به بلغارستان و برخي كشورهاي بلوك شرق اعزام ميكرد و عقايد كمونيستي را به خورد آنها ميداد. اين افراد پس از مدتي از عقايد شيعيشان دست برميداشتند و طرفدار احزاب ياد شده و به لبنان بازميگشتند.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي درهاي آموزش عقايد اسلامي در برابر جوانان تشنه و شيفته شيعه گشوده شد. در اين شرايط دو دريچه در برابر شيعيان لبنان گشوده شد. شيعيان لبنان كه از امكانات مالي فراوان براي اعزام فرزندان خود به دانشگاههاي غربي را نداشتند، فرزندان خود را براي آموزش و تحصيل علوم ديني و كلاسيك به دانشگاههاي سوريه و جمهوري اسلامي ايران اعزام كردند. حافظ اسد رئيس جمهوري فقيد سوريه در آن مرحله زمينه پذيرش تعدادي از دانشجويان لبناني در دانشگاههاي سوريه را فراهم كرد، اما بيشتر دانشجويان لبناني علاقمند بودند در دانشگاههاي ايران تحصيل نمايند. در طول 20 سال گذشته يك نسل متعهد از دانشجويان تحصيلكرده از دانشگاههاي ايران فارغ التحصيل شدند.
اكنون طايفه شيعه از نظر علمي به هيچ وجه از كمبود امكانات آموزشي در مضيقه نيست. افراد با كفايت و با استعداد و متخصص در زمينههاي گوناگون فراوانند. شايد در حال حاضر تعداد جوانان متخصص و با كفايت شيعه چند برابر طوايف گوناگون لبنان شدهاست. در اين زمينه لازم ميدانم خدا را سپاس گويم.
از نظر اقتصادي، اصولاً مردم لبنان به ويژه شيعيان به منظور بهبود اوضاع اقتصادي خويش بسيار مبارزه و تلاش كردند. اكنون در سايه وجود رهبران دلسوز و متعهد شيعه و در سايه وجود حزب الله، خواستههاي شيعيان به ويژه در زمينههاي اقتصادي به طور نسبي بهبود يافته است. تاسيسات ساختاري و زير بنايي در مناطق شيعه نشين همچون جادههاي ارتباطي، دانشگاههاي اسلامي احداث شده است. هزاران تن از جوانان تحصيلكرده شيعي به استخدام ادارات دولتي درآمدهاند. فرزندان خانها و فئودالهاي گذشته منزوي شدهاند.
*سوال:همزمان با حضور امام موسي صدر در لبنان روحانيون نامداري مانند مرحوم محمد جواد مغنيه، مرحوم شيخ محمد مهدي شمس الدين و علامه سيد محمد حسين فضل الله حضور داشتند اين آقايان چه تلاشي براي دگرگوني جامعه شيعيان لبنان به عمل آوردند؟
*سويدان: در حقيقت نقش آقايان ياد شده در بهبود كيفي اوضاع شيعه و بالا بردن آگاهي اين طايفه انكار ناپذير است. اين افراد در زماني كه امام صدر در لبنان حضور داشت، به اين كشور بازگشتند. شخصيت كاريزماي امام صدر بر شخصيت علمي و تلاشهاي اجتماعي اين آقايان سرپوش گذاشته بود. آقاي شمس الدين در ركاب امام موسي صدر حركت ميكرد. فعاليتهاي اجتماعي برخي علما همچون علامه سيد محمد حسين فضل الله نيز انكارپذير نميباشد. اما اين فعاليتها در سطح فعاليتها و تلاشهاي امام موسي صدر نبود. مرحوم شهيد مغنيه و ساير علماي آن دوره، مردم را از نظر علمي و فرهنگي ارشاد و راهنمايي ميكردند. فعاليتهاي آنان ابعاد اجتماعي و سياسي نداشت. كتابهاي فرهنگي كه آقاي مغنيه به زبان ساده منتشر كرد، تا حدودي براي جوانان لبناني و جهان اسلام سوپاپ اطمينان بود. در زمينه فعاليتهاي اجتماعي ميتوانم تاكيد كنم كه امام موسي صدر در اين زمينه حرف اول را ميزد. هر كدام از علما و انديشمندان لبناني با شيوه خاصي عمل كردند. به طور مثال علامه سيد محسن الامين عاملي به سوريه هجرت كرد و تخم تشيع را در ميان مردم اين كشور كاشت. پيش از آمدن امام موسي صدر به لبنان، امام سيد عبد الحسين شرف الدين حضور داشت و مسئوليت رهبري جامعه شيعيان لبنان را بر عهده داشت. آقاياني كه به آنها اشاره كرديد در زمان حضور امام صدر در جامعه لبنان حضور داشته كه تعدادي از آنها در ركاب امام صدر حركت كرده و برخي ديگر مستقل عمل ميكردند.
*سوال:بفرماييد شيخ راغب حرب از چه صنفي بود و چگونه عمل ميكرد؟
*سويدان: رفتار و عملكرد شيخ راغب حرب تا حدود بسيار وسيعي به رفتار و عملكرد شهيد سيد عباس موسوي شباهت داشت. او در خانوادهاي متدين، در يك روستاي مذهبي تولد يافت. شيخ راغب جواني فروتن و فداكار و به مردم خدمت ميكرد. به ايتام و خانوادههاي بيسرپرست كمك ميكرد. او رنج ميكشيد و خود را گرسنه نگه ميداشت، تا مردم گرسنه و بدون سرپناه نخوابند. اين ويژگيهاي استثنايي و بينظير شهيد شيخ راغب حرب ميباشد. شهادت زود هنگام، به او اجازه فراگيري ادامه علوم ديني را نداد. اما شكي نيست سيماي اخلاقي و نوع دوستي و ايثارگري او بسيار آشكار بود. به مردم به ويژه به مستمندان عشق ميورزيد. ظلم ستيز بود، در مقابل اشغالگري به شدت مقاومت كرد. همانگونه كه همه شاهد هستند بدون داشتن امكانات مالي، با همكاري برخي جوانان متدين، آسايشگاه افراد بي سرپرست حضرت زينب (س) را در زادگاه خود در روستاي جبشيت احداث و آن را اداره ميكرد. هر چند كه اين دار الايتام از نظر قانوني به نام مجلس اعلاي شيعيان لبنان به ثبت رسيده است. اما همه كمكها و امكانات مورد لزوم ساخت آن را شيخ راغب شخصاً تهيه كرد. پس از بهره برداري از اين مؤسسه عام المنفعه، ميان ايتام مينشست و با آنها درد دل ميكرد. در عكسهايي كه به يادگار از او مانده است، ملاحظه كردم كه شيخ راغب حرب عمامه خود را بر سر نوجوانان يتيم قرار ميداد، تا آنان را تشويق كند به فراگيري معارف و علوم اسلامي روي آورند. او با فروتني و زندگي ساده سعي ميكرد خود را در رديف ايتام و مستمندان قرار دهد، سعي ميكرد هرگونه احساس كمبود و نقيصه را از دل ايتام بر طرف نمايد. او هرگز خودروي شخصي در تملك نداشت. با پاي پياده ميان مردم رفت و آمد ميكرد. ميكوشيد هيچ تفاوتي با شهروندان عادي نداشته باشد. اين رفتارها باعث شد كه اقشار گوناگون مردم به او عشق ورزند.
با وجودي كه در آن روزگار مردم جنوب از نماز جمعه شناخت نداشتند. شهيد شيخ راغب حرب اولين كسي بود كه مراسم نماز جمعه در جنوب لبنان برپا كرد. برپايي نماز جمعه در جنوب لبنان در سايه حضور اشغالگران صهيونيست توسط يك طلبه جوان كار خارق العاده بود.
*سوال:در جامعه شيعي لبنان پيش از شيخ راغب حرب نماز جمعه برپا نشده بود؟
*سويدان: همينطور است. ايشان اولين كسي بود كه در عصر حاضر نماز جمعه در جنوب لبنان برپا داشت. او با مردم ارتباط برقرار كرد، با برخي علماي دين تماس گرفت. با مرحوم شيخ محمد مهدي شمس الدين نايب رئيس وقت مجلس اعلاي شيعيان لبنان ارتباط برقرار كرد. اما شمس الدين نتوانست آرزوهاي شيخ راغب حرب را برآورده كند. شمس الدين مردم را به قيام همگاني غير مسلحانه بر ضد اشغالگران فرا ميخواند. در حالي كه شيخ راغب حرب به مقاومت مسلحانه ضد صهيونيستي اعتقاد داشت. هنگامي كه فرمانده نظاميان صهيونيست مستقر در جنوب لبنان به ديدار شهيد شيخ راغب حرب آمد و ابراز علاقه كرد به او دست بدهد، راغب حرب اين تقاضا را به شدت رد كرد و به فرمانده اسرائيليها گفت اگر به شما دست دهم به اين معني است كه رژيم شما را به رسميت شناختهام. اين مسايل امروز عادي به نظر ميرسد. اما در آن مرحله كه جنوب لبنان در اشغال صهيونيستها قرار داشت هرگز عادي نبودهاست. او يك رهبر بزرگ به تمام معني نبود كه اين گونه با اسرائيليها برخورد كند، بلكه يك طلبه جواني بود كه چند سالي در حوزه علميه نجف اشرف تحصيل كرده و به لبنان بازگشته و مبارزه را بر ضد اشغالگران صهيونيست آغاز كرده است.
*سوال:پشتوانه علمي شهيد راغب حرب چه ميزاني بود؟
*سويدان: من بدون تعارف ميگويم كه امتياز شيخ راغب حرب به ميزان سطح علمي او نبوده است. چرا كه او پس از گذراندن حدود دو سال تحصيل در نجف اشرف از عراق اخراج شد و چند ماهي از بازگشت او به لبنان نگذشته بود كه اسرائيل سرزمين جنوب را اشغال كرد. مهمترين امتياز شيخ راغب حرب، نفس بزرگ و روحيه عالي او بود. سخنان و ديدگاههاي شخصيتهاي بزرگ همچون شهيد آيت الله سيد باقر صدر و امام خميني بر او اثر گذاشته بود. او سخنرانيها و خطبههاي نماز جمعه را در پرتو ديدگاهها و موضعگيريهاي امام خميني تنظيم ميكرد. او حركت روشنگرانه و رهاييبخش خود را بر مبناي ديدگاهها و راهكارهاي شخصيت بزرگ اسلام آغاز نمود. زود هنگام به شهادت رسيد و با خون خود درخت مقاومت اسلامي در جنوب لبنان را بارور كرد. دور از انصاف است كه به اين نكته اشاره نكنيم كه او با ايثار و فداكاري و نثار خون سرخ خود به شيعيان جنوب لبنان انگيزه قوي داد تا مقاومت همگاني را بر ضد اشغالگران آغاز نمايد. پايگاه مردمي شيخ راغب حرب در مراسم تشييع جنازه او به روشني تجلي يافت. در شرايطي كه اسرائيليها سرزمين جنوب لبنان را در اشغال داشتند و با آتش گلوله مردم را سركوب ميكردند، شيخ راغب حرب با نثار خون خود ديوار ترس و وحشت را فرو ريخت و جوانان لبناني از سرتاسر جنوب در مراسم خاكسپاري او شركت كردند.
*سوال: صاحبنظران معتقدند مردم جنوب لبنان از رفتار برخي گروههاي فلسطيني به ستوه آمده بودند و پس از حمله اسرائيل، به نوعي احساس آرامش كردند، ولي ديري نپاييد كه شهيد شيخ راغب در مدت كوتاهي توانست اين فضا را دگرگون كند. در اين باره چه ديدگاهي داريد؟
*سويدان: متأسفانه اغلب جنبشهاي فلسطيني كه در جنوب لبنان مستقر بودند، متدين و پايبند به اصول اسلامي نبودند. بسياري از عناصر اين جنبشها از نظر تربيتي و اخلاقي روابط ناپسندي با اهالي منطقه داشتند. مردم را آزار ميدادند، برخي شخصيتها را كه حاضر نبودند با آنان همكاري نمايند و يا به آنان باج دهند ترور ميكردند. رفتار اين جنبشها، مردم جنوب لبنان را به ستوه آورده بود. زماني كه فلسطينيها در جنوب لبنان استقرار يافتند، مردم خانههاي خود را در برابرشان باز كردند، آنان را با آغوش باز پذيرا شدند. اما بالعكس، برخي گروههاي مسلح فلسطيني با مردم بدرفتاري كردند. گروههاي فلسطيني در برخي مراحل در جنوب لبنان حكومت ميكردند. زيرا اثري از دولت لبنان در جنوب وجود نداشت. برخي فلسطينيها متأسفانه به ناموس مردم جنوب نيز تجاوز كردند. مردم جنوب به ويژه اهالي منطقه جبل عامل ناموس خود را عزيز ميدانند، اين رفتارهاي ناپسند، اعتراضات همگاني مردم را برانگيخت. در آن مرحله نظاميان رژيم صهيونيستي پس از حمله به لبنان شعار دروغين رهايي مردم جنوب از شر گروههاي فلسطيني را سر دادند. برخي افراد ساده لوح فريب اين شعار دروغين را خوردند. اكثريت مردم آگاه جنوب اهداف پليد و شعارهاي دروغين صهيونيستها را شناخته بودند، و با اين شعارها به مقابله برخاستند. در آن مرحله صهيونيستها همچنين شايع كردند. كه قصد دارند امام موسي صدر را به لبنان بازگردانند. اين شعار صد در صد ساختگي بود. اما به هر حال برخي افراد تحت تأثير اين شعارها قرار گرفتند. اين شعارها و اين فضاي دروغين مانند ابرهاي تابستاني بودند كه به زودي از بين رفتند. و مردم بر اثر تبليغات ضد صهيونيستي خطبا و روحانيون متعهد از اهداف پليد صهيونيستها آگاه شده و مبارزه را آغاز كردند.
*سوال:شيخ راغب حرب چه جايگاهي در حزب الله داشت؟
*سويدان: اولين جرقه تأسيس حزب الله توسط برخي علما و روحانيون فعال لبناني و پيرو خط امام خميني (ره) زده شد. اين افراد از امام خميني از زماني كه در نجف اشرف در تبعيد به سر ميبرد شناخت داشتند. پس از اين كه امام خميني در پي فشارهاي رژيم حزب بعث تصميم گرفت از نجف اشرف خارج شود، لبنان يكي از كشورهاي مطرح شده براي استقرار او بود. اما اين تصميم در آخرين لحظه تغيير كرد و امام كشور فرانسه را انتخاب كرد. در آغاز حمله اسرائيل به لبنان، گروهي از روحانيون متعهد لبناني از جمله شيخ راغب حرب، سيد عباس موسوي و شيخ عبد المنعم مهنا به تهران آمدند، و از رهبري جمهوري اسلامي ايران تقاضا كردند براي آموزش جوانان لبناني به آنان كمك شود. مسئولان جمهوري اسلامي به تقاضاي علماي لبناني پاسخ مثبت داده و طرح اعزام واحدهاي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران به لبنان مورد بحث و بررسي قرار گرفت. و از آن روز انديشه تأسيس حزب الله مطرح گرديد.
ويژه نامه پاسداشت مبارزات مقاومت اسلامي لبنان در سالگرد جنگ 33 روزه ادامه مطلب
بقيه در ادامه
*سوال: اوضاع شيعيان لبنان پيش از استقلال اين كشور از سلطه استعمار فرانسه و پيش از آمدن امام موسي صدر به لبنان چگونه بوده است؟
*سويدان: بسم الله الرحمن الرحيم. شيعيان لبنان پيش از استقلال اين كشور از حقوق مدني محروم بودند. اگر خواسته باشيم با صراحت و شفافيت اوضاع گذشته شيعيان را بازنگري كنيم، به طور تأكيد بايد گفت كه قشر تحصيلكرده در جامعه شيعيان لبنان وجود نداشته است. افراد تحصيلكرده معدودي به تعداد انگشتان دست وجود داشتند. چه كساني آموزش ميديدند و در مدارس خصوصي تحصيل ميكردند؟ فرزندان تعدادي از فئودالها بودند كه زمام امور شيعيان را در دست داشتند. ميان اين فئودالها نيز كشمكش و خصومت وجود داشت. در لبنان سه تا چهار خانواده فئودال زعامت شيعيان را بر عهده داشتند. در منطقه بعلبك در شرق لبنان خاني به نام "حماده " زعامت اجتماعي شيعيان اين منطقه را بر عهده داشت. (منظورم از كلمه زعامت، زعامت ديني نيست). يكي از فرزندان اين خانواده به نام صبري حماده در مراحل گذشته به رياست پارلمان لبنان انتخاب شد.
در منطقه جنوب نيز سه خان فئودال وجود داشتند، كه بزرگترين آنها خانواده "الاسعد " بود كه كامل الاسعد بزرگ اين خاندان نيز مدتي به رياست پارلمان لبنان انتخاب شد. خانوادههاي "الخليل " و "عسيران " نيز همواره با خانواده الاسعد در حال رقابت و كشمكش بودند. خانواده الاسعد اولين و بزرگترين فئودال شيعه لبنان بود. زعامت اين خانواده دهها سال ادامه داشت. مدتي احمد الاسعد زعامت اجتماعي شيعيان جنوب لبنان را بر عهده داشت، و پس از مرگ او، برادرزادهاش كامل الاسعد رئيس پيشين پارلمان لبنان اين زعامت را بر عهده گرفت. كامل الاسعد تا زمان آمدن امام موسي صدر به لبنان رياست پارلمان را بر عهده داشت. متأسفانه اين خانهاي فئودال، از نظر ديني، به احكام و موازين شرعي پايبند نبوده و در راستاي دفاع از منافع جامعه شيعه گام بر نميداشتند. اين خانها فقط به فكر منافع شخصي و موقعيتهاي كليدي خود بودند. اين افراد به منظور حفظ منافع خود و بر خلاف منافع جامعه شيعيان با سران ساير طوايف مذهبي لبنان زد و بند ميكردند. به تعبيري منافع جامعه شيعه را وجه المعامله منافع شخصي خودشان قرار ميدادند. در نيمه دوم قرن بيستم نهايت آرزوي شهروندان جنوب لبنان اين بود كه اين فئودالها، يك جاده روستايي احداث كنند. نهايت آرزوي شهروند شيعه لبناني اين بود كه در مشاغل دولتي استخدام شود. اگر هم شده، به عنوان كارگر ساده و يا كارگر شهرداري و يا پستچي استخدام شوند. در جامعه شيعه تعدادي جوانان تحصيلكرده مانند پزشك و مهندس وجود داشتند. اما اين تحصيلكردهها از فرزندان خانوادههاي فئودال و يا خانوادههاي ثروتمند شيعي بودند. فئودالها در هر منطقه و روستا نمايندگاني داشتند كه زعامت آنها را ميان مردم تحكيم ميبخشيدند.
فضاي عمومي حاكم بر شيعيان لبنان در نيمه قرن بيستم اين گونه بوده است. هيچ امكاناتي در اختيار نداشتند. اين ضربالمثل ميان شيعيان لبنان رايج است كه برخي از اهالي جنوب در زمان حيات احمد الاسعد به او گفتند ميخواهند فرزندانشان را آموزش دهند، مدارس و مراكز آموزشي در مناطقشان وجود ندارد. احمد الاسعد در پاسخ به آنها گفت لزومي نكرده فرزندانتان را آموزش دهيد، فرزند خويش، كامل الاسعد را به نمايندگي از فرزندانتان آموزش ميدهم. اين نشان ميدهد كه رهبران اجتماعي و خانهاي فئودال طايفه شيعي از آموزش و آگاهي فرزندان طايفهشان ترس داشتند. از اين نگران بودند كه با آگاهي و روشنفكري جوانان شيعه منافع اين فئودالها به خطر بيفتد چرا كه فرزندان طايفه شيعه، انسانهاي باهوش و با استعداد هستند و اگر به دانشگاهها و مراكز آموزش عالي راه يابند و فارغ التحصيل شوند بيترديد زمام امور جامعهشان را به دست ميگيرند. بر اين اساس دشمنان و دوستان فرصت طلب، دست به دست هم دادند و طايفه شيعه لبنان را در عقب ماندگي نگه داشتند. اين نابساماني ادامه داشت تا اين كه امام آيت الله سيد عبد الحسين شرف الدين و برخي علماي متعهد در جامعه لبنان ظهور كردند و با عقب ماندگي و بيسوادي به ستيزه جويي برخاستند. تلاشهاي روشنگرانه و آگاهي بخش علما و انديشمندان شيعي چندان موفق نبوده است، زيرا استعمارگران فرانسوي سرنوشت كشور را همچنان در دست داشتند و با هرگونه نهضت علمي و اجتماعي و فرهنگي ميان طوايف غير مسيحي مقابله ميكردند.
پس از گذشت چند دهه از استقلال صوري لبنان، امام موسي صدر به اين كشور آمد (فرانسه به رغم استقلال لبنان، تا زماني طولاني همچنان سرنوشت كشورمان را در دست داشت) و شيعيان را به قيام همگاني و انقلاب بر ضد وضع موجود فرا خواند. امام صدر ضمن اين كه حركت نوپايي را آغاز كرد، اما ارتباط خود را در آغاز راه با خانها و فئودالها حفظ كرد. او بر اين باور بود كه روابط با خانوادههاي الاسعد و عسيران و حماده بايد همچنان محفوظ بماند. با وجودي كه امام صدر با فئودالها اختلاف نظر داشت، اما همزمان سعي ميكرد آنها را به پذيرش ديدگاههاي خويش مبني بر لزوم اجراي اصلاحات و دگرگوني وضع شيعيان متقاعد كند. ايشان از اين ويژگي استثنايي برخوردار بود كه با دشمنان طايفه شيعه نيز ديدار و گفت و گو ميكرد. ميكوشيد دشمنان را به تجديد نظر در ديدگاهشان متقاعد كند. او در آغاز حركت توانست گروهي از جوانان متعهد و تحصيلكرده را جذب كند و آنها را پيرامون محور اين حركت، بسيج نمايد. ايشان با همكاري افرادي همچون شهيد مصطفي چمران مراكز آموزشي حرفهاي جبل عامل را در برخي مناطق لبنان تأسيس كرد و يك نهضت فراگير علمي به وجود آورد. بايد منصفانه قضاوت كرد كه تلاشهاي امام صدر در آن مرحله به رغم نبود امكانات، بسيار خوب و موفقيتآميز بوده است. آيت الله شرف الدين پيش از امام موسي صدر دبيرستان جعفريه را در شهر صور تأسيس كرده بود، كه ارزش آن در آن دوره ارزش يك دانشگاه را داشت. امام شرف الدين در شرايط سخت زندگي ميكرد. براي تأسيس اين دبيرستان به كشورهاي آفريقايي سفر كرد و از بازرگانان لبناني مقيم كشورهاي آفريقايي كمكهاي مالي جمع آوري كرد. شهر صور در آن برهه پايتخت شيعيان لبنان ناميده ميشد.
بدون شك ميتوانم تأكيد كنم كه نهضت عظيم علمي شيعيان لبنان پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران آغاز شد. البته نهضت آموزشي در دوران امام موسي صدر آغاز شده بود. اما اين نهضت پس از پيروزي انقلاب پويا و گسترش يافت. متأسفانه شيعيان در آن مرحله بسيار رنج ميبردند. برخي احزاب چپگرا و سازمانهاي سياسي در يك مقطع خاصي عهدهدار آموزش جوانان شيعه شدند. به طور مثال حزب بعث سوسياليست، جوانان شيعه لبناني را به سوريه اعزام ميكرد و آنها را آموزش سياسي و عقيدتي ميداد و بعثي بار ميآورد. حزب كمونيست لبنان نيز جوانان شيعه را به بلغارستان و برخي كشورهاي بلوك شرق اعزام ميكرد و عقايد كمونيستي را به خورد آنها ميداد. اين افراد پس از مدتي از عقايد شيعيشان دست برميداشتند و طرفدار احزاب ياد شده و به لبنان بازميگشتند.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي درهاي آموزش عقايد اسلامي در برابر جوانان تشنه و شيفته شيعه گشوده شد. در اين شرايط دو دريچه در برابر شيعيان لبنان گشوده شد. شيعيان لبنان كه از امكانات مالي فراوان براي اعزام فرزندان خود به دانشگاههاي غربي را نداشتند، فرزندان خود را براي آموزش و تحصيل علوم ديني و كلاسيك به دانشگاههاي سوريه و جمهوري اسلامي ايران اعزام كردند. حافظ اسد رئيس جمهوري فقيد سوريه در آن مرحله زمينه پذيرش تعدادي از دانشجويان لبناني در دانشگاههاي سوريه را فراهم كرد، اما بيشتر دانشجويان لبناني علاقمند بودند در دانشگاههاي ايران تحصيل نمايند. در طول 20 سال گذشته يك نسل متعهد از دانشجويان تحصيلكرده از دانشگاههاي ايران فارغ التحصيل شدند.
اكنون طايفه شيعه از نظر علمي به هيچ وجه از كمبود امكانات آموزشي در مضيقه نيست. افراد با كفايت و با استعداد و متخصص در زمينههاي گوناگون فراوانند. شايد در حال حاضر تعداد جوانان متخصص و با كفايت شيعه چند برابر طوايف گوناگون لبنان شدهاست. در اين زمينه لازم ميدانم خدا را سپاس گويم.
از نظر اقتصادي، اصولاً مردم لبنان به ويژه شيعيان به منظور بهبود اوضاع اقتصادي خويش بسيار مبارزه و تلاش كردند. اكنون در سايه وجود رهبران دلسوز و متعهد شيعه و در سايه وجود حزب الله، خواستههاي شيعيان به ويژه در زمينههاي اقتصادي به طور نسبي بهبود يافته است. تاسيسات ساختاري و زير بنايي در مناطق شيعه نشين همچون جادههاي ارتباطي، دانشگاههاي اسلامي احداث شده است. هزاران تن از جوانان تحصيلكرده شيعي به استخدام ادارات دولتي درآمدهاند. فرزندان خانها و فئودالهاي گذشته منزوي شدهاند.
*سوال:همزمان با حضور امام موسي صدر در لبنان روحانيون نامداري مانند مرحوم محمد جواد مغنيه، مرحوم شيخ محمد مهدي شمس الدين و علامه سيد محمد حسين فضل الله حضور داشتند اين آقايان چه تلاشي براي دگرگوني جامعه شيعيان لبنان به عمل آوردند؟
*سويدان: در حقيقت نقش آقايان ياد شده در بهبود كيفي اوضاع شيعه و بالا بردن آگاهي اين طايفه انكار ناپذير است. اين افراد در زماني كه امام صدر در لبنان حضور داشت، به اين كشور بازگشتند. شخصيت كاريزماي امام صدر بر شخصيت علمي و تلاشهاي اجتماعي اين آقايان سرپوش گذاشته بود. آقاي شمس الدين در ركاب امام موسي صدر حركت ميكرد. فعاليتهاي اجتماعي برخي علما همچون علامه سيد محمد حسين فضل الله نيز انكارپذير نميباشد. اما اين فعاليتها در سطح فعاليتها و تلاشهاي امام موسي صدر نبود. مرحوم شهيد مغنيه و ساير علماي آن دوره، مردم را از نظر علمي و فرهنگي ارشاد و راهنمايي ميكردند. فعاليتهاي آنان ابعاد اجتماعي و سياسي نداشت. كتابهاي فرهنگي كه آقاي مغنيه به زبان ساده منتشر كرد، تا حدودي براي جوانان لبناني و جهان اسلام سوپاپ اطمينان بود. در زمينه فعاليتهاي اجتماعي ميتوانم تاكيد كنم كه امام موسي صدر در اين زمينه حرف اول را ميزد. هر كدام از علما و انديشمندان لبناني با شيوه خاصي عمل كردند. به طور مثال علامه سيد محسن الامين عاملي به سوريه هجرت كرد و تخم تشيع را در ميان مردم اين كشور كاشت. پيش از آمدن امام موسي صدر به لبنان، امام سيد عبد الحسين شرف الدين حضور داشت و مسئوليت رهبري جامعه شيعيان لبنان را بر عهده داشت. آقاياني كه به آنها اشاره كرديد در زمان حضور امام صدر در جامعه لبنان حضور داشته كه تعدادي از آنها در ركاب امام صدر حركت كرده و برخي ديگر مستقل عمل ميكردند.
*سوال:بفرماييد شيخ راغب حرب از چه صنفي بود و چگونه عمل ميكرد؟
*سويدان: رفتار و عملكرد شيخ راغب حرب تا حدود بسيار وسيعي به رفتار و عملكرد شهيد سيد عباس موسوي شباهت داشت. او در خانوادهاي متدين، در يك روستاي مذهبي تولد يافت. شيخ راغب جواني فروتن و فداكار و به مردم خدمت ميكرد. به ايتام و خانوادههاي بيسرپرست كمك ميكرد. او رنج ميكشيد و خود را گرسنه نگه ميداشت، تا مردم گرسنه و بدون سرپناه نخوابند. اين ويژگيهاي استثنايي و بينظير شهيد شيخ راغب حرب ميباشد. شهادت زود هنگام، به او اجازه فراگيري ادامه علوم ديني را نداد. اما شكي نيست سيماي اخلاقي و نوع دوستي و ايثارگري او بسيار آشكار بود. به مردم به ويژه به مستمندان عشق ميورزيد. ظلم ستيز بود، در مقابل اشغالگري به شدت مقاومت كرد. همانگونه كه همه شاهد هستند بدون داشتن امكانات مالي، با همكاري برخي جوانان متدين، آسايشگاه افراد بي سرپرست حضرت زينب (س) را در زادگاه خود در روستاي جبشيت احداث و آن را اداره ميكرد. هر چند كه اين دار الايتام از نظر قانوني به نام مجلس اعلاي شيعيان لبنان به ثبت رسيده است. اما همه كمكها و امكانات مورد لزوم ساخت آن را شيخ راغب شخصاً تهيه كرد. پس از بهره برداري از اين مؤسسه عام المنفعه، ميان ايتام مينشست و با آنها درد دل ميكرد. در عكسهايي كه به يادگار از او مانده است، ملاحظه كردم كه شيخ راغب حرب عمامه خود را بر سر نوجوانان يتيم قرار ميداد، تا آنان را تشويق كند به فراگيري معارف و علوم اسلامي روي آورند. او با فروتني و زندگي ساده سعي ميكرد خود را در رديف ايتام و مستمندان قرار دهد، سعي ميكرد هرگونه احساس كمبود و نقيصه را از دل ايتام بر طرف نمايد. او هرگز خودروي شخصي در تملك نداشت. با پاي پياده ميان مردم رفت و آمد ميكرد. ميكوشيد هيچ تفاوتي با شهروندان عادي نداشته باشد. اين رفتارها باعث شد كه اقشار گوناگون مردم به او عشق ورزند.
با وجودي كه در آن روزگار مردم جنوب از نماز جمعه شناخت نداشتند. شهيد شيخ راغب حرب اولين كسي بود كه مراسم نماز جمعه در جنوب لبنان برپا كرد. برپايي نماز جمعه در جنوب لبنان در سايه حضور اشغالگران صهيونيست توسط يك طلبه جوان كار خارق العاده بود.
*سوال:در جامعه شيعي لبنان پيش از شيخ راغب حرب نماز جمعه برپا نشده بود؟
*سويدان: همينطور است. ايشان اولين كسي بود كه در عصر حاضر نماز جمعه در جنوب لبنان برپا داشت. او با مردم ارتباط برقرار كرد، با برخي علماي دين تماس گرفت. با مرحوم شيخ محمد مهدي شمس الدين نايب رئيس وقت مجلس اعلاي شيعيان لبنان ارتباط برقرار كرد. اما شمس الدين نتوانست آرزوهاي شيخ راغب حرب را برآورده كند. شمس الدين مردم را به قيام همگاني غير مسلحانه بر ضد اشغالگران فرا ميخواند. در حالي كه شيخ راغب حرب به مقاومت مسلحانه ضد صهيونيستي اعتقاد داشت. هنگامي كه فرمانده نظاميان صهيونيست مستقر در جنوب لبنان به ديدار شهيد شيخ راغب حرب آمد و ابراز علاقه كرد به او دست بدهد، راغب حرب اين تقاضا را به شدت رد كرد و به فرمانده اسرائيليها گفت اگر به شما دست دهم به اين معني است كه رژيم شما را به رسميت شناختهام. اين مسايل امروز عادي به نظر ميرسد. اما در آن مرحله كه جنوب لبنان در اشغال صهيونيستها قرار داشت هرگز عادي نبودهاست. او يك رهبر بزرگ به تمام معني نبود كه اين گونه با اسرائيليها برخورد كند، بلكه يك طلبه جواني بود كه چند سالي در حوزه علميه نجف اشرف تحصيل كرده و به لبنان بازگشته و مبارزه را بر ضد اشغالگران صهيونيست آغاز كرده است.
*سوال:پشتوانه علمي شهيد راغب حرب چه ميزاني بود؟
*سويدان: من بدون تعارف ميگويم كه امتياز شيخ راغب حرب به ميزان سطح علمي او نبوده است. چرا كه او پس از گذراندن حدود دو سال تحصيل در نجف اشرف از عراق اخراج شد و چند ماهي از بازگشت او به لبنان نگذشته بود كه اسرائيل سرزمين جنوب را اشغال كرد. مهمترين امتياز شيخ راغب حرب، نفس بزرگ و روحيه عالي او بود. سخنان و ديدگاههاي شخصيتهاي بزرگ همچون شهيد آيت الله سيد باقر صدر و امام خميني بر او اثر گذاشته بود. او سخنرانيها و خطبههاي نماز جمعه را در پرتو ديدگاهها و موضعگيريهاي امام خميني تنظيم ميكرد. او حركت روشنگرانه و رهاييبخش خود را بر مبناي ديدگاهها و راهكارهاي شخصيت بزرگ اسلام آغاز نمود. زود هنگام به شهادت رسيد و با خون خود درخت مقاومت اسلامي در جنوب لبنان را بارور كرد. دور از انصاف است كه به اين نكته اشاره نكنيم كه او با ايثار و فداكاري و نثار خون سرخ خود به شيعيان جنوب لبنان انگيزه قوي داد تا مقاومت همگاني را بر ضد اشغالگران آغاز نمايد. پايگاه مردمي شيخ راغب حرب در مراسم تشييع جنازه او به روشني تجلي يافت. در شرايطي كه اسرائيليها سرزمين جنوب لبنان را در اشغال داشتند و با آتش گلوله مردم را سركوب ميكردند، شيخ راغب حرب با نثار خون خود ديوار ترس و وحشت را فرو ريخت و جوانان لبناني از سرتاسر جنوب در مراسم خاكسپاري او شركت كردند.
*سوال: صاحبنظران معتقدند مردم جنوب لبنان از رفتار برخي گروههاي فلسطيني به ستوه آمده بودند و پس از حمله اسرائيل، به نوعي احساس آرامش كردند، ولي ديري نپاييد كه شهيد شيخ راغب در مدت كوتاهي توانست اين فضا را دگرگون كند. در اين باره چه ديدگاهي داريد؟
*سويدان: متأسفانه اغلب جنبشهاي فلسطيني كه در جنوب لبنان مستقر بودند، متدين و پايبند به اصول اسلامي نبودند. بسياري از عناصر اين جنبشها از نظر تربيتي و اخلاقي روابط ناپسندي با اهالي منطقه داشتند. مردم را آزار ميدادند، برخي شخصيتها را كه حاضر نبودند با آنان همكاري نمايند و يا به آنان باج دهند ترور ميكردند. رفتار اين جنبشها، مردم جنوب لبنان را به ستوه آورده بود. زماني كه فلسطينيها در جنوب لبنان استقرار يافتند، مردم خانههاي خود را در برابرشان باز كردند، آنان را با آغوش باز پذيرا شدند. اما بالعكس، برخي گروههاي مسلح فلسطيني با مردم بدرفتاري كردند. گروههاي فلسطيني در برخي مراحل در جنوب لبنان حكومت ميكردند. زيرا اثري از دولت لبنان در جنوب وجود نداشت. برخي فلسطينيها متأسفانه به ناموس مردم جنوب نيز تجاوز كردند. مردم جنوب به ويژه اهالي منطقه جبل عامل ناموس خود را عزيز ميدانند، اين رفتارهاي ناپسند، اعتراضات همگاني مردم را برانگيخت. در آن مرحله نظاميان رژيم صهيونيستي پس از حمله به لبنان شعار دروغين رهايي مردم جنوب از شر گروههاي فلسطيني را سر دادند. برخي افراد ساده لوح فريب اين شعار دروغين را خوردند. اكثريت مردم آگاه جنوب اهداف پليد و شعارهاي دروغين صهيونيستها را شناخته بودند، و با اين شعارها به مقابله برخاستند. در آن مرحله صهيونيستها همچنين شايع كردند. كه قصد دارند امام موسي صدر را به لبنان بازگردانند. اين شعار صد در صد ساختگي بود. اما به هر حال برخي افراد تحت تأثير اين شعارها قرار گرفتند. اين شعارها و اين فضاي دروغين مانند ابرهاي تابستاني بودند كه به زودي از بين رفتند. و مردم بر اثر تبليغات ضد صهيونيستي خطبا و روحانيون متعهد از اهداف پليد صهيونيستها آگاه شده و مبارزه را آغاز كردند.
*سوال:شيخ راغب حرب چه جايگاهي در حزب الله داشت؟
*سويدان: اولين جرقه تأسيس حزب الله توسط برخي علما و روحانيون فعال لبناني و پيرو خط امام خميني (ره) زده شد. اين افراد از امام خميني از زماني كه در نجف اشرف در تبعيد به سر ميبرد شناخت داشتند. پس از اين كه امام خميني در پي فشارهاي رژيم حزب بعث تصميم گرفت از نجف اشرف خارج شود، لبنان يكي از كشورهاي مطرح شده براي استقرار او بود. اما اين تصميم در آخرين لحظه تغيير كرد و امام كشور فرانسه را انتخاب كرد. در آغاز حمله اسرائيل به لبنان، گروهي از روحانيون متعهد لبناني از جمله شيخ راغب حرب، سيد عباس موسوي و شيخ عبد المنعم مهنا به تهران آمدند، و از رهبري جمهوري اسلامي ايران تقاضا كردند براي آموزش جوانان لبناني به آنان كمك شود. مسئولان جمهوري اسلامي به تقاضاي علماي لبناني پاسخ مثبت داده و طرح اعزام واحدهاي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران به لبنان مورد بحث و بررسي قرار گرفت. و از آن روز انديشه تأسيس حزب الله مطرح گرديد.
ويژه نامه پاسداشت مبارزات مقاومت اسلامي لبنان در سالگرد جنگ 33 روزه