شيخ عبد الكريم عبيد يكي از
همرزمان و ياران شهيد شيخ راغب حرب، و جانشين او در امامت نماز جمعه
روستاي جبشيت بوده است. او قبل از اسارت به دست صهيونيست ها، طي سخناني در
نهمين سالگشت شهادت شيخ راغب حرب ابعاد و ويژگيهاي اين شهيد را تشريح كرد.

* شيخ عبد الكريم
عبيد يكي از همرزمان و ياران شهيد شيخ راغب حرب، و جانشين او در امامت
نماز جمعه روستاي جبشيت بوده است. هرچند كه اين يار وفادار و ديرينه تاكنون
زنده مانده است. ولي او نيز از شر دشمن صهيونيستي در امان نبوده است. چه
نظاميان اسرائيل در جريان هلي برد نظامي به روستاي جبشيت شيخ عبد الكريم
عبيد را ربوده و به مدت 14 سال و شش ماه در اسارت نگه داشتند. او قبل از
اسارت طي سخناني در نهمين سالگشت شهادت شيخ راغب حرب ابعاد و ويژگيهاي اين
شهيد را تشريح كرد:
بقيه در ادامه
**بسم الله الرحمن الرحيم: در نهمين سالگرد شهادت شيخ الشهداي مقاومت اسلامي لبنان، شهيد شيخ راغب حرب مناسب ديدم پيرامون آن شخصيت بزرگ به دو نكته مهم اشاره كنم:
نكته اول: ايشان امام جماعت زادگاهم روستاي جبشيت و روحاني سرشناس منطقه و برادر و ياور من از سن كودكي تا زمان شهادت شان بوده است.
نكته دوم : به لحاظ مسئوليتي كه بر دوش يك روحاني گذاشته شده و آرماني كه اين روحاني به خاطر حفظ منافع اسلام و اجراي احكام الهي دنبال ميكند.
بنابراين، زماني كه يك روحاني، امام جماعت يك روستا مانند روستاي جبشيت ميباشد. بهتر است در برابر همه چيز خود را مسئول بداند. شيخ شهيد كسي بود كه سعي داشت اين احساس را نزد ديگران ايجاد كند. به همين خاطر ما هميشه فكر ميكرديم كه روستاي ما مانند يك كشور، مستقل است. اين تفكر و اين عملكرد گرچه به ظاهر ساده بود ولي نشان دهنده جهانبيني اسلامي اين شخصيت والا و بزرگ بود. ايشان اين طرز فكر را به ديگران القاء ميكرد كه اسلام قادر است همه شئونات زندگي مسلمانان را اداره كند. به اين ترتيب شهيد شيخ راغب حرب با وجودي كه امامت جمعه و جماعت روستاي جبشيت را بر عهده داشت، اما در عين حال برادري مؤمن و دلسوز براي ساكنان همه مردم جنوب لبنان بود، و با توصيهها و رهنمودهاي خود آنان را به صراط مستقيم هدايت ميكرد. عواطف و احساسات خود را از چهره هيچ شهروند يتيم و مستضعف پنهان نميداشت. يكي از اقدامات خداپسندانه ايشان احداث آسايشگاه حضرت زينب (س) در نزديكي شهرك جبشيت و رسيدگي به ايتام بود. هنگامي كه شيخ راغب به شهادت رسيد ايتام احساس كردند دوباره يتيم شدهاند. به اين دليل شيخ راغب را يكي از برادران فعال و مجاهد في سبيل الله ميخوانم كه محور همه نوع فعاليت هاي جهادي و سياسي بود. عموم مردم پيرامون اين محور ميچرخيدند و به رهنمودهاي او عمل ميكردند. به نمايندگي از سوي مردم سخن ميگفت و خواسته بر حق آنان را پيگيري ميكرد. به سخنان و آراء ديگران گوش ميداد و در مسند قضاوت اسلام را مد نظر ميگرفت و عادلانه ميان مردم قضاوت ميكرد. آنچه را كه صحيح ميپنداشت تجويز ميكرد و هرچه را كه غلط و نامناسب تشخيص ميداد رها ميكرد.
شهروندان، اعم از زن و مرد، كوچك و بزرگ، براي حل مشكلات شان به شيخ راغب به عنوان يك روحاني آگاه و دانا رجوع ميكردند. اين يكي از نشانههاي برجسته يك رهبر راستگو و يك پيشواي فداكار براي تحقق اهداف و خواستههاي مردم ميباشد. چه، سياست جز تدبير امور مردم و اداره امور آنان و هدايت آنان به سوي خير و صلاح چيز ديگري نميتواند باشد. اما با توجه به محدود بودن دامنه فعاليتهاي شيخ در محدوده روستاي جبشيت و روستاهاي منطقه، مردم ايشان را مستحق لقب مدير توانا و سياستمدار متعهد و مسئول طراز اول منطقه ميدانستند. تنها با اين وصف ميتوان گفت كه يك روحاني متعهد، علم و عمل خود را ظاهر كرده و با اجراي احكام الهي آن علم را متجلي ساخته است و اين نهايت مسئوليت و تعهد يك روحاني مجاهد في سبيل الله است.
در ادامه نكته اول علاقمندم به ويژگي مهم ديگر شخصيت شيخ الشهداي مقاومت اسلامي اشاره كنم. وقتي شيخ راغب هنگام استراحت در منزل بدون لباس روحانيت بسر ميبرد، يا اين كه همراه گروهي از ياران نشسته بود و افرادي كه او را نميشناختند به ملاقات ايشان ميآمدند، از آن جمع ميپرسيدند كدام يك از شما شيخ راغب حرب ميباشد!! اين نشان ميدهد كه ايشان آنقدر ساده ميزيست و بگونهاي با مردم ساده رفتار ميكرد و به راحتي با مسائل و مشكلات مردم رسيدگي ميكرد كه هيچ كسي تشخيص نميداد راغب حرب كيست. خود را از ساير مردم متمايز نميكرد، تا ديگران احساس نكنند كه ايشان از ديگران برتري دارد. شيخ راغب بسيار فروتن بود و عموم مردم به آساني به ايشان دسترسي داشتند. هيچ كسي دست خالي از خانه او باز نميگشت. رفتار اسلامي شيخ راغب يادآور رفتار رسول الله (ص) است. هنگامي رسول خدا ميان ياران خود نشسته بود و افرادي كه ايشان را نميشناختند و وارد محضر او ميشدند، ميپرسيدند كدام يك از شما محمد (ص) ميباشد؟ و اگر از محضر پيامبر حاجتي داشتند حاجتشان را بر آورده ميكرد.
در ادامه نكته دوم، به احكام اسلامي و مسئوليتهايي كه بر دوش عالمان متعهد گذاشته شده و اهدافي را كه بايد دنبال نمايد اشاره ميكنم. در حقيقت اسلام ديني است كه بر همه پيامبران نازل شده و بايد شناخته شود و به آن عمل شود.تطبيق عملي دين اسلام يك مسئله بزرگ در جهان امروز است و شيخ راغب حرب با توجه به اين مسئله سعي كرد به مردم بفهماند كه اسلام و احكام آن و عمل و تطبيق اين احكام امري واجب است و شرعاً نميتوان آنها را ناديده گرفت يا در اجراي آنها ضعف نشان داد.
به نظر من يكي از ابعاد مهم شخصيت شيخ راغب حرب اين است، كه ايشان نماد يك عالم بزرگ و متعهد دوران معاصر خود بود. شرايط ديروز و امروز را شناخته بود. واقعيت هاي خوب و بد را تشخيص داده بود، و با ديد باز به مسائل نگاه ميكرد. حركت خود را بر اساس شناخت شرايط و واقعيتها منظم ساخت و براي آيندهاي بهتر برنامه ريزي كرد.
با توجه به اين كه من و شيخ معتقد بوديم كه ديروز و امروز و فردا به هم پيوستهاند، و به وجود خداوند ابدي و سرمدي و نيز به رسالت پيامبران از آدم گرفته تا رسول الله (ص) و به نقش امامان از حضرت امير المؤمنين (ع) گرفته تا حضرت صاحب الزمان (عج) ايمان داشتيم لازم ميدانم به اين نكته اشاره كنم كه وجود حضرت صاحب الامر مهدي موعود (عج) رهبر ديروز و امروز و فرداي ماست. از اين نظر رهبر ديروز است كه هزار سال پيش متولد شده و رهبري امت را بر عهده داشته است. و به اين دليل رهبري امروز ماست كه همچنان زنده است و منتظر دستور خداي بزرگ خويش است تا دوباره ظهور كند و زمين را از عدل و داد پر كند. چنانچه از ظلم و جور پر شده است. همچنين از اين نظر حضرت حجت (عج) رهبر فرداي ماست، چون كسي است كه با ظهور خود زمينه حكومت عدل اسلامي حضرت رسول (ص) و تعاليم ايشان را زنده ميكند. و عزت و سربلندي حقيقي را به اسلام و مسلمانان باز ميگرداند.
لذا با در نظر گرفتن اين واقعيتهاست كه نقش انسان مؤمن از طريق رفتار و منش و هدف والايي كه در سر ميپروراند آشكار ميگردد. شيخ شهيد بر اساس اين ديدگاه عمل ميكرد و براي ايشان مهم نبود كه حضرت ولي عصر (عج) امروز ظهور كند يا فردا ظهور كند. آنچه براي ايشان اهميت داشت آماده سازي مردم براي پذيرش ظهور منجي و حركت در ركاب حضرت مهدي به منظور آزاد سازي مردم جهان بود. و اين آماده سازي دو مطلب اساسي را ايجاب ميكند:
مطلب اول اين است كه تلاش ما به تشكيل يك حكومت اسلامي در يك محدوده جغرافيايي كوچك و با حداقل امكانات متمركز نباشد. واگر هم به چنين حكومتي دسترسي پيدا كنيم گمان نكنيم كه كارمان و وظايفمان تمام شده است و احساس راحتي كنيم. اين يك طرز فكر سطحي و در شأن يك عالم آگاه و عارف نيست. شيخ راغب در اين رابطه ميگويد: اگر ما حكومت جهاني و حكومت مستضعفين به رهبري امام زمان را ميخواهيم بايد بدانيم هر گامي كه در اين راه بر ميداريم همچون تشكيل جمهوري اسلامي در ايران يا در هر جاي ديگر دنيا يك كار ستودني است و بايد براي تحقق آن تلاش كنيم به شرط اين كه هدف عالي و نهايي آخرين اقدام و آخرين هدف ما نباشد. بايد هدف نهايي ما برقراري حكومت عدل الهي در سرتاسر جهان باشد. و همين مسئله ديدگاه جهان شمولي به اسلام و به زندگي اجتماعي انسانها ميدهد.
مطلب دوم اين است كه تربيت و آمادهسازي مردم براي تحقق چنين نقشي كار آساني است اما در عين حال دشوار نيز ميباشد. چرا كه ابزار اساسي تربيت و آمادهسازي مردم اسلام است. بايد به مردم فهماند كه حضرت صاحب الامر (عج) پس از ظهور دين جديدي به مردم عرضه نميكند. بلكه بر مبناي احكام و تعاليم اسلامي كه حضرت رسول اكرم (ص) كه از جانب خداي متعال دريافت كرده و هدف بعثت را تشكيل داده حكومت حق و عدل را در زمين برپا ميكند. بنابر اين باوجودي كه آماده سازي مردم كار بسيار آساني ميباشد، در عين حال با توجه به دوران غفلت و راحتي كه شيخ راغب آن را دوران انقطاع ياد ميكند سخت و دشوار به نظر ميرسد. بنابر اين براي ايجاد نسل جديد و آگاه به تعاليم اسلام راستين لازم است آكاهي عمومي را گسترش داد. روحيه عشق و اشتياق به فداكاري و گذشت از جان و مال در راه اسلام را ميان نسل جديد پرورش داد.
در اين سخن كوتاه لازم ميدانم خاطره مهمي از شهيد شيخ راغب حرب نقل كنم. در حين اشغال لبنان توسط دشمن صهيونيستي، زماني كه براي اولين بار به شهرك جبشيت آمدم و با ايشان ملاقات كردم، از ايشان پرسيدم چه بايد كرد و چگونه ميخواهيد با اشغالگران مقابله كنيد؟ شيخ راغب با كلمات ساده ولي پر معني و عميق چنين پاسخ داد: "دشمن سرزمينمان را به اشغال در آورده و از مردم سلب آزادي كرده است. آب و منابع طبيعي كشورمان را غارت ميكند. همه اينها مهم نيست.! مهم اين است كه مغزها و انديشهمان را اشغال نكنند. اگر همه چيزمان را ببرند برايم مهم نيست. تنها چيزي كه ميخواهم باقي بماند اين است كه توانمنديمان را براي فرهنگ سازي و تربيت كودكان و جوانانمان بر اساس آنچه خدا خواسته است از ما نگيرند. مهمترين خطري كه متوجه ما ميشود همين است ".
بي ترديد اسرائيل به درستي مفهوم اين كلام را شناخت، در حالي كه بزرگان قوم ما كه ادعا ميكنند همه چيز ميدانند، نتوانستند مفهوم كلام شيخ راغب را درك نمايند. به همين خاطر شايسته ميدانم شيخ شهيد را رهبر و پيشگام مقاومت بدانم. زيرا كسي كه به مقاومت انگيزه و مكانيزم ميبخشد اصل است. اعتقادات ومباني فكري پيشگامان مقاومت اصل است. شيخ راغب كوشيد اعتقادات و باورهاي خود را ابزاري براي مبارزه و بيرون راندن دشمنان خدا از سرزمين لبنان قرار دهد. كساني كه به دست شيخ راغب تربيت شدند، ابزار مقاومت بودند و جام خشم خود را بر سر دشمنان خدا و خلق فرو ريختند. بنابر اين ما نبايد ساكت و آرام بمانيم. گلولههايي كه بر قلب شهيد نشستند و او را آرام كردند. امكان ندارد موجبات سكوت قلبها و مغزهاي جوانان تربيت شده شيخ راغب گردد. به عنوان آخرين سخن جمله معروف شيخ را نقل ميكنم كه مفهوم آن همچنان در گوشها و در افكار عمومي مردم زنده است. ايشان همواره ميگفت: موضعگيري سلاح ماست... دست دادن با صهيونيستها به معني به رسميت شناختن آنان است... شهدا رهبران امت هستند.
ويژه نامه پاسداشت مبارزات مقاومت اسلامي لبنان در سالگرد جنگ 33 روزه خبرگزاري فارس
ادامه مطلب

بقيه در ادامه
**بسم الله الرحمن الرحيم: در نهمين سالگرد شهادت شيخ الشهداي مقاومت اسلامي لبنان، شهيد شيخ راغب حرب مناسب ديدم پيرامون آن شخصيت بزرگ به دو نكته مهم اشاره كنم:
نكته اول: ايشان امام جماعت زادگاهم روستاي جبشيت و روحاني سرشناس منطقه و برادر و ياور من از سن كودكي تا زمان شهادت شان بوده است.
نكته دوم : به لحاظ مسئوليتي كه بر دوش يك روحاني گذاشته شده و آرماني كه اين روحاني به خاطر حفظ منافع اسلام و اجراي احكام الهي دنبال ميكند.
بنابراين، زماني كه يك روحاني، امام جماعت يك روستا مانند روستاي جبشيت ميباشد. بهتر است در برابر همه چيز خود را مسئول بداند. شيخ شهيد كسي بود كه سعي داشت اين احساس را نزد ديگران ايجاد كند. به همين خاطر ما هميشه فكر ميكرديم كه روستاي ما مانند يك كشور، مستقل است. اين تفكر و اين عملكرد گرچه به ظاهر ساده بود ولي نشان دهنده جهانبيني اسلامي اين شخصيت والا و بزرگ بود. ايشان اين طرز فكر را به ديگران القاء ميكرد كه اسلام قادر است همه شئونات زندگي مسلمانان را اداره كند. به اين ترتيب شهيد شيخ راغب حرب با وجودي كه امامت جمعه و جماعت روستاي جبشيت را بر عهده داشت، اما در عين حال برادري مؤمن و دلسوز براي ساكنان همه مردم جنوب لبنان بود، و با توصيهها و رهنمودهاي خود آنان را به صراط مستقيم هدايت ميكرد. عواطف و احساسات خود را از چهره هيچ شهروند يتيم و مستضعف پنهان نميداشت. يكي از اقدامات خداپسندانه ايشان احداث آسايشگاه حضرت زينب (س) در نزديكي شهرك جبشيت و رسيدگي به ايتام بود. هنگامي كه شيخ راغب به شهادت رسيد ايتام احساس كردند دوباره يتيم شدهاند. به اين دليل شيخ راغب را يكي از برادران فعال و مجاهد في سبيل الله ميخوانم كه محور همه نوع فعاليت هاي جهادي و سياسي بود. عموم مردم پيرامون اين محور ميچرخيدند و به رهنمودهاي او عمل ميكردند. به نمايندگي از سوي مردم سخن ميگفت و خواسته بر حق آنان را پيگيري ميكرد. به سخنان و آراء ديگران گوش ميداد و در مسند قضاوت اسلام را مد نظر ميگرفت و عادلانه ميان مردم قضاوت ميكرد. آنچه را كه صحيح ميپنداشت تجويز ميكرد و هرچه را كه غلط و نامناسب تشخيص ميداد رها ميكرد.
شهروندان، اعم از زن و مرد، كوچك و بزرگ، براي حل مشكلات شان به شيخ راغب به عنوان يك روحاني آگاه و دانا رجوع ميكردند. اين يكي از نشانههاي برجسته يك رهبر راستگو و يك پيشواي فداكار براي تحقق اهداف و خواستههاي مردم ميباشد. چه، سياست جز تدبير امور مردم و اداره امور آنان و هدايت آنان به سوي خير و صلاح چيز ديگري نميتواند باشد. اما با توجه به محدود بودن دامنه فعاليتهاي شيخ در محدوده روستاي جبشيت و روستاهاي منطقه، مردم ايشان را مستحق لقب مدير توانا و سياستمدار متعهد و مسئول طراز اول منطقه ميدانستند. تنها با اين وصف ميتوان گفت كه يك روحاني متعهد، علم و عمل خود را ظاهر كرده و با اجراي احكام الهي آن علم را متجلي ساخته است و اين نهايت مسئوليت و تعهد يك روحاني مجاهد في سبيل الله است.
در ادامه نكته اول علاقمندم به ويژگي مهم ديگر شخصيت شيخ الشهداي مقاومت اسلامي اشاره كنم. وقتي شيخ راغب هنگام استراحت در منزل بدون لباس روحانيت بسر ميبرد، يا اين كه همراه گروهي از ياران نشسته بود و افرادي كه او را نميشناختند به ملاقات ايشان ميآمدند، از آن جمع ميپرسيدند كدام يك از شما شيخ راغب حرب ميباشد!! اين نشان ميدهد كه ايشان آنقدر ساده ميزيست و بگونهاي با مردم ساده رفتار ميكرد و به راحتي با مسائل و مشكلات مردم رسيدگي ميكرد كه هيچ كسي تشخيص نميداد راغب حرب كيست. خود را از ساير مردم متمايز نميكرد، تا ديگران احساس نكنند كه ايشان از ديگران برتري دارد. شيخ راغب بسيار فروتن بود و عموم مردم به آساني به ايشان دسترسي داشتند. هيچ كسي دست خالي از خانه او باز نميگشت. رفتار اسلامي شيخ راغب يادآور رفتار رسول الله (ص) است. هنگامي رسول خدا ميان ياران خود نشسته بود و افرادي كه ايشان را نميشناختند و وارد محضر او ميشدند، ميپرسيدند كدام يك از شما محمد (ص) ميباشد؟ و اگر از محضر پيامبر حاجتي داشتند حاجتشان را بر آورده ميكرد.
در ادامه نكته دوم، به احكام اسلامي و مسئوليتهايي كه بر دوش عالمان متعهد گذاشته شده و اهدافي را كه بايد دنبال نمايد اشاره ميكنم. در حقيقت اسلام ديني است كه بر همه پيامبران نازل شده و بايد شناخته شود و به آن عمل شود.تطبيق عملي دين اسلام يك مسئله بزرگ در جهان امروز است و شيخ راغب حرب با توجه به اين مسئله سعي كرد به مردم بفهماند كه اسلام و احكام آن و عمل و تطبيق اين احكام امري واجب است و شرعاً نميتوان آنها را ناديده گرفت يا در اجراي آنها ضعف نشان داد.
به نظر من يكي از ابعاد مهم شخصيت شيخ راغب حرب اين است، كه ايشان نماد يك عالم بزرگ و متعهد دوران معاصر خود بود. شرايط ديروز و امروز را شناخته بود. واقعيت هاي خوب و بد را تشخيص داده بود، و با ديد باز به مسائل نگاه ميكرد. حركت خود را بر اساس شناخت شرايط و واقعيتها منظم ساخت و براي آيندهاي بهتر برنامه ريزي كرد.
با توجه به اين كه من و شيخ معتقد بوديم كه ديروز و امروز و فردا به هم پيوستهاند، و به وجود خداوند ابدي و سرمدي و نيز به رسالت پيامبران از آدم گرفته تا رسول الله (ص) و به نقش امامان از حضرت امير المؤمنين (ع) گرفته تا حضرت صاحب الزمان (عج) ايمان داشتيم لازم ميدانم به اين نكته اشاره كنم كه وجود حضرت صاحب الامر مهدي موعود (عج) رهبر ديروز و امروز و فرداي ماست. از اين نظر رهبر ديروز است كه هزار سال پيش متولد شده و رهبري امت را بر عهده داشته است. و به اين دليل رهبري امروز ماست كه همچنان زنده است و منتظر دستور خداي بزرگ خويش است تا دوباره ظهور كند و زمين را از عدل و داد پر كند. چنانچه از ظلم و جور پر شده است. همچنين از اين نظر حضرت حجت (عج) رهبر فرداي ماست، چون كسي است كه با ظهور خود زمينه حكومت عدل اسلامي حضرت رسول (ص) و تعاليم ايشان را زنده ميكند. و عزت و سربلندي حقيقي را به اسلام و مسلمانان باز ميگرداند.
لذا با در نظر گرفتن اين واقعيتهاست كه نقش انسان مؤمن از طريق رفتار و منش و هدف والايي كه در سر ميپروراند آشكار ميگردد. شيخ شهيد بر اساس اين ديدگاه عمل ميكرد و براي ايشان مهم نبود كه حضرت ولي عصر (عج) امروز ظهور كند يا فردا ظهور كند. آنچه براي ايشان اهميت داشت آماده سازي مردم براي پذيرش ظهور منجي و حركت در ركاب حضرت مهدي به منظور آزاد سازي مردم جهان بود. و اين آماده سازي دو مطلب اساسي را ايجاب ميكند:
مطلب اول اين است كه تلاش ما به تشكيل يك حكومت اسلامي در يك محدوده جغرافيايي كوچك و با حداقل امكانات متمركز نباشد. واگر هم به چنين حكومتي دسترسي پيدا كنيم گمان نكنيم كه كارمان و وظايفمان تمام شده است و احساس راحتي كنيم. اين يك طرز فكر سطحي و در شأن يك عالم آگاه و عارف نيست. شيخ راغب در اين رابطه ميگويد: اگر ما حكومت جهاني و حكومت مستضعفين به رهبري امام زمان را ميخواهيم بايد بدانيم هر گامي كه در اين راه بر ميداريم همچون تشكيل جمهوري اسلامي در ايران يا در هر جاي ديگر دنيا يك كار ستودني است و بايد براي تحقق آن تلاش كنيم به شرط اين كه هدف عالي و نهايي آخرين اقدام و آخرين هدف ما نباشد. بايد هدف نهايي ما برقراري حكومت عدل الهي در سرتاسر جهان باشد. و همين مسئله ديدگاه جهان شمولي به اسلام و به زندگي اجتماعي انسانها ميدهد.
مطلب دوم اين است كه تربيت و آمادهسازي مردم براي تحقق چنين نقشي كار آساني است اما در عين حال دشوار نيز ميباشد. چرا كه ابزار اساسي تربيت و آمادهسازي مردم اسلام است. بايد به مردم فهماند كه حضرت صاحب الامر (عج) پس از ظهور دين جديدي به مردم عرضه نميكند. بلكه بر مبناي احكام و تعاليم اسلامي كه حضرت رسول اكرم (ص) كه از جانب خداي متعال دريافت كرده و هدف بعثت را تشكيل داده حكومت حق و عدل را در زمين برپا ميكند. بنابر اين باوجودي كه آماده سازي مردم كار بسيار آساني ميباشد، در عين حال با توجه به دوران غفلت و راحتي كه شيخ راغب آن را دوران انقطاع ياد ميكند سخت و دشوار به نظر ميرسد. بنابر اين براي ايجاد نسل جديد و آگاه به تعاليم اسلام راستين لازم است آكاهي عمومي را گسترش داد. روحيه عشق و اشتياق به فداكاري و گذشت از جان و مال در راه اسلام را ميان نسل جديد پرورش داد.
در اين سخن كوتاه لازم ميدانم خاطره مهمي از شهيد شيخ راغب حرب نقل كنم. در حين اشغال لبنان توسط دشمن صهيونيستي، زماني كه براي اولين بار به شهرك جبشيت آمدم و با ايشان ملاقات كردم، از ايشان پرسيدم چه بايد كرد و چگونه ميخواهيد با اشغالگران مقابله كنيد؟ شيخ راغب با كلمات ساده ولي پر معني و عميق چنين پاسخ داد: "دشمن سرزمينمان را به اشغال در آورده و از مردم سلب آزادي كرده است. آب و منابع طبيعي كشورمان را غارت ميكند. همه اينها مهم نيست.! مهم اين است كه مغزها و انديشهمان را اشغال نكنند. اگر همه چيزمان را ببرند برايم مهم نيست. تنها چيزي كه ميخواهم باقي بماند اين است كه توانمنديمان را براي فرهنگ سازي و تربيت كودكان و جوانانمان بر اساس آنچه خدا خواسته است از ما نگيرند. مهمترين خطري كه متوجه ما ميشود همين است ".
بي ترديد اسرائيل به درستي مفهوم اين كلام را شناخت، در حالي كه بزرگان قوم ما كه ادعا ميكنند همه چيز ميدانند، نتوانستند مفهوم كلام شيخ راغب را درك نمايند. به همين خاطر شايسته ميدانم شيخ شهيد را رهبر و پيشگام مقاومت بدانم. زيرا كسي كه به مقاومت انگيزه و مكانيزم ميبخشد اصل است. اعتقادات ومباني فكري پيشگامان مقاومت اصل است. شيخ راغب كوشيد اعتقادات و باورهاي خود را ابزاري براي مبارزه و بيرون راندن دشمنان خدا از سرزمين لبنان قرار دهد. كساني كه به دست شيخ راغب تربيت شدند، ابزار مقاومت بودند و جام خشم خود را بر سر دشمنان خدا و خلق فرو ريختند. بنابر اين ما نبايد ساكت و آرام بمانيم. گلولههايي كه بر قلب شهيد نشستند و او را آرام كردند. امكان ندارد موجبات سكوت قلبها و مغزهاي جوانان تربيت شده شيخ راغب گردد. به عنوان آخرين سخن جمله معروف شيخ را نقل ميكنم كه مفهوم آن همچنان در گوشها و در افكار عمومي مردم زنده است. ايشان همواره ميگفت: موضعگيري سلاح ماست... دست دادن با صهيونيستها به معني به رسميت شناختن آنان است... شهدا رهبران امت هستند.
ويژه نامه پاسداشت مبارزات مقاومت اسلامي لبنان در سالگرد جنگ 33 روزه خبرگزاري فارس