شايد اين آرزو ديگر چندان دور از دسترس نباشد، چرا كه دانشمندان موفق شدند دريك آزمايش، با به دست آوردن پروتئيني از خزه دريايي يا همان جلبك دريايي و وارد كردن آن به چشم موشهاي نابينا، بينايي را به آنها بازگردانند. اين آزمايش اميدها را براي درمان نابينايي و بازگرداندان بينايي به افراد نابينا برانگيخته است.
در اين آزمايش، پروتئين مورد نظر
2 Channelrhodopsinـ ( 2 ChR) نام دارد كه پروتئيني حساس به نوراست و از خزه دريايي (جلبك) به دست آمده است. اين گياه ازاين پروتئين براي جذب نور و ساخت و تركيب مواد آلي استفاده ميكند. محققان اين پروتئين حساس به نور را براي ترميم چشم حيواناتي كه سلولهاي گيرنده و حساس به نور خود را از دست دادهاند، به كار بردند. اين پروتئين قبلا به وسيله نورولوژيستها در آزمايشگاه استفاده شده است. آنها براي ايجاد تغييرات نور و تأثير آن در نورونها از اين پروتئين بهره بردند و اكنون محققان از اين پروتئين براي مقابله با نابينايي و درمان آن استفاد كردهاند و در موشها به نتايجي خيرهكننده و جالب دست يافتند؛ چرا كه در اين آزمايش موشهاي نابينا موفق به ديدن رنگها و تصاوير سياه و سفيد شدند. پژوهشگران اميدوارند تا با پيشرفت اين تكنولوژي بتوانند بزودي به انسانهاي نابينا كه به هر دليل بينايي خود را از دست دادهاند، كمك كنند.براي انجام اين آزمايش، گروه تحقيقاتي با دقت موشهاي نابينا را انتخاب كردند مخصوصا موشهايي كه سلولهاي گيرنده نور را از دست داده بودند. سلولهاي گيرنده نور در چشم به نور حساسند و با دريافت نور، سيگنالها و علائمي به لايه بعدي چشم يعني سلولهاي دو قطبي ميفرستند و قبل از آن علائمي كه تقويت شدهاند به مغز ميرسند و تصوير واضحي را در چشم ايجاد ميكنند. محققان طي انجام اين آزمايش، يك ويروس بيضرر را انتخاب كردند تا پروتئين ChR
2 را به سلولهاي دو قطبي چشم موش ببرد. اين پروتئين در پايان اين نقل و انتقال تنها به 7 درصد از سلولها رسيد و مستقر شد. اما همين مقدار كافي بود تا علائم و سيگنالهاي نور را به شبكيه چشم و در نهايت به مغز برسانند. پس از آن كه محققان نور را به چشم موشها تاباندند، مشاهده شد موشهاي مورد آزمايش در واكنش به نور از جا پريده و به نور عكسالعمل نشان دادند و اين در حالي بود كه موشهاي نابينايي كه تحت آزمايش نبودند، هيچ واكنشي به نور از خود نشان ندادند. در پايان محققان درجه بينايي موشها را مورد بررسي قرار دادند، آنها به جاي اينكه فقط از نور استفاده كنند، با نشان دادن يكسري تصاوير متحرك سياه و سفيد راه راه به موشها، متوجه شدند كه موشهاي مورد آزمايش، قادرند تصاوير را دنبال كنند كه اين بدين معناست كه موشها قادر به ديدن تصاوير سياه و سفيد شده بودند.در تحقيقات قبلي كه روي موشهاي نابينا انجام شده بود، محققان نشان دادند با تكنيكهاي مشابهي كه به كار برده بودند، توانستند بخش كورتكس بينايي را در مغز موشهاي نابينا فعال كنند. البته تغييرات عمدهاي در رفتار اين موشها ديده نشده بود. تنها تغيير، همين توانايي دنبال كردن نور و تصاوير متحرك بود. به گفته دانشمندان، در تحقيقات قديمي شايد دليلي كه سبب بازگشت بينايي موشها پس از فعالسازي بخش بينايي در كورتكس مغز شده بود، همين پروتئين
2 ChR ميباشد كه احتمالا به طور تصادفي در برخي از انواع سلولهاي شبكيه تزريق شده بود. در لايه شبكيه چشم حدود 60 نوع سلول مختلف وجود دارد كه برخي از آنها به وسيله نور تغيير ميكنند و برخي ديگر مانع ورود نور به چشم ميشوند و دلايلي وجود دارد كه سبب ميشود اين سلولها بدرستي وظايف خود را انجام ندهند؛ مثلا گاهي اوقات پروتئينهاي حساس به نور در سلولهاي شبكيه تأثيرات عكس دارند و به نوعي اثرات همديگر را خنثي ميكنند و گاهي شايد درهم برهم و نامنظم بودن سيگنالهاي ورودي به مغز باعث ميشود مغز نتواند ترجمه و تفسير درستي انجام دهد.در نهايت محققان با كنار هم گذاشتن نتايج تحقيقات قبلي و تحقيقات تازه، به اين نتيجه رسيدند كه تحقيقات قبلي يافتههاي تازهشان را اثبات ميكند. اين تيم تحقيقاتي درصدد است تا با مطالعات بيشتر بزودي اين آزمايش را روي انسان انجام دهد. حتي اگر تغيير اندكي همانند موشها، در بينايي انسان ايجاد كنند موفقيت بزرگي خواهد بود كه اميدها را براي بازگرداندن بينايي به نابينايان دو چندان خواهد كرد.
آزاده سيدميرزاييجهقي