در بسياري از كتب تاريخي و سفرنامهها اسم اين شهر بهصورت خُرّ و مه آورده
شده و اين اسم از ريشه كلمه خرمه به معني خرم، سرسبز و آباد است و نيز در
بين مردم مصطلح است كه نام شهر در اصل خُورّومِه يا خُورمُه بوده است كه از
تركيب دو كلمه خورشيد و ماه تشكيل شده است.
امروز نيز توسط عشاير منطقه بهصورت «خورمه xurumah» استفاده ميشود كه بنا به گفته برخي اين نام از خور به معني «خورشيد» و مه به معني «ماه» اخذ شده است، اما با مراجعه به برخي از تواريخ عمومي در احوال بهرام گور، خورشيد و ماهدر عين حال گفتهها كه به آن رنگ افسانهاي دادهاند، زنان يا دختران بهرام بودهاند كه ممكن است نام خود را بر اين شهر گذاشته باشند.
فرض ديگر اينكه اين نام، مأخذ از «خورماه» كه نام يازدهم از ماههاي ايراني است بدانيم و يا با توجه به برهان قاطع «ماه» را شهري تلقي كرده و «خورماه» را بهعنوان «شهر خورشيد» معني كنيم، اما از لحاظ تاريخي مشخص نيست كه اين شهر از چه زمان نام خود را اخذ كرده است.
در بسياري از كتب و سفرنامهها اسم اين شهر بهصورت خُرمَّةَ آورده شده و اين اسم حكمتي از كلمه خُرَّم به معناي آباد و سر سبز است.
مقدسي، خرامه را چنين توصيف ميكند كه «روستايي فراخ با يك دژ دارد، نرخها ارزان از كاريز ميآشامند، پائين شهر نهري روان است».
در اويل قرن ششم ابنبلخي ميگويد كه «خرمه شهركي است خوش آب و هوا معتدل و آب روان و ميوه و غله بسيار و قلعه است آنجا بر كوه سخت استوار معروف به قلعه خرمه و جامع و منبر است».
اين منطقه با نام كربال نيز شهرت دارد.
كربال بر وزن دنبال، بهعنوان نام خاص آمده كه به روستاهاي كوچك و بزرگ و شاليزارهاي سواحل رود كر گفته ميشود، چراكه مانند بالي گسترده شده در دو طرف رود كر قرار گرفتهاند.
استخري (متوفي در سده چهارم)، كربال را جزو گروه استخر آورده، كربال را طسوج و قصبه آن را خرمه ناميده است و خرامه با كسر ( خ و م )، تلفظ آن درست است اما در زبان عاميانه، خرمه و در زبان عشاير خرومه استعمال ميشود.
به استناد شواهد و اسناد معتبر در كتابهاي تاريخي موجود، قدمت شهر به يك هزار و 500 سال پيش و يا سال 400 ميلادي ميرسد.
در كتابها و سفرنامههاي مختلفي مانند نزهتالقلوب، فارسنامه ابنبلخي، المسالك و الممالك، برهان قاطع، از خرامه و كربال ذكر قابل توجهي شده است.
وجود آثار باستاني از قبيل تپه (قلعه) بهرام گور و كاروانسراي بودان كه در حاشيه جاده قديمي خرامه ـ سيرجان قرار داشته و بناهاي چهارطاقي و سنگنوشتههايي كه در حفاريهاي اخير، بهدست آمده، بيان كننده قدمت تاريخي اين منطقه است.
تاريخچه خرامه و كربال به لحاظ ويژگي خاص اقليمي، وجود آب كافي و اراضي مستعد در گذشته و نيز آب و هواي متنوع و مساعد بهويژه گذر رود كر كه قدمتي طولاني دارد بسيار قابل توجه است اما بسياري از آثار باستاني اين شهر رو به تخريب و ويراني است.
از جمله آثار باستاني ديگر اين شهر ميتوان به آسيابهاي آبي اول و دوم و سوم اشاره كرد كه اكنون تبديل به لانهاي براي زاد و ولد سگهاي ولگرد و همچنين محل مناسبي براي معتادان موادمخدر شده است.
ساختمانهاي اين آسيابها همچنان پابرجا است و پس از گذشت 300 تا 400 سال هنوز نماهاي بيروني و داخلي آن سالم مانده است. ادامه مطلب
امروز نيز توسط عشاير منطقه بهصورت «خورمه xurumah» استفاده ميشود كه بنا به گفته برخي اين نام از خور به معني «خورشيد» و مه به معني «ماه» اخذ شده است، اما با مراجعه به برخي از تواريخ عمومي در احوال بهرام گور، خورشيد و ماهدر عين حال گفتهها كه به آن رنگ افسانهاي دادهاند، زنان يا دختران بهرام بودهاند كه ممكن است نام خود را بر اين شهر گذاشته باشند.
فرض ديگر اينكه اين نام، مأخذ از «خورماه» كه نام يازدهم از ماههاي ايراني است بدانيم و يا با توجه به برهان قاطع «ماه» را شهري تلقي كرده و «خورماه» را بهعنوان «شهر خورشيد» معني كنيم، اما از لحاظ تاريخي مشخص نيست كه اين شهر از چه زمان نام خود را اخذ كرده است.
در بسياري از كتب و سفرنامهها اسم اين شهر بهصورت خُرمَّةَ آورده شده و اين اسم حكمتي از كلمه خُرَّم به معناي آباد و سر سبز است.
مقدسي، خرامه را چنين توصيف ميكند كه «روستايي فراخ با يك دژ دارد، نرخها ارزان از كاريز ميآشامند، پائين شهر نهري روان است».
در اويل قرن ششم ابنبلخي ميگويد كه «خرمه شهركي است خوش آب و هوا معتدل و آب روان و ميوه و غله بسيار و قلعه است آنجا بر كوه سخت استوار معروف به قلعه خرمه و جامع و منبر است».
اين منطقه با نام كربال نيز شهرت دارد.
كربال بر وزن دنبال، بهعنوان نام خاص آمده كه به روستاهاي كوچك و بزرگ و شاليزارهاي سواحل رود كر گفته ميشود، چراكه مانند بالي گسترده شده در دو طرف رود كر قرار گرفتهاند.
استخري (متوفي در سده چهارم)، كربال را جزو گروه استخر آورده، كربال را طسوج و قصبه آن را خرمه ناميده است و خرامه با كسر ( خ و م )، تلفظ آن درست است اما در زبان عاميانه، خرمه و در زبان عشاير خرومه استعمال ميشود.
به استناد شواهد و اسناد معتبر در كتابهاي تاريخي موجود، قدمت شهر به يك هزار و 500 سال پيش و يا سال 400 ميلادي ميرسد.
در كتابها و سفرنامههاي مختلفي مانند نزهتالقلوب، فارسنامه ابنبلخي، المسالك و الممالك، برهان قاطع، از خرامه و كربال ذكر قابل توجهي شده است.
وجود آثار باستاني از قبيل تپه (قلعه) بهرام گور و كاروانسراي بودان كه در حاشيه جاده قديمي خرامه ـ سيرجان قرار داشته و بناهاي چهارطاقي و سنگنوشتههايي كه در حفاريهاي اخير، بهدست آمده، بيان كننده قدمت تاريخي اين منطقه است.
تاريخچه خرامه و كربال به لحاظ ويژگي خاص اقليمي، وجود آب كافي و اراضي مستعد در گذشته و نيز آب و هواي متنوع و مساعد بهويژه گذر رود كر كه قدمتي طولاني دارد بسيار قابل توجه است اما بسياري از آثار باستاني اين شهر رو به تخريب و ويراني است.
از جمله آثار باستاني ديگر اين شهر ميتوان به آسيابهاي آبي اول و دوم و سوم اشاره كرد كه اكنون تبديل به لانهاي براي زاد و ولد سگهاي ولگرد و همچنين محل مناسبي براي معتادان موادمخدر شده است.
ساختمانهاي اين آسيابها همچنان پابرجا است و پس از گذشت 300 تا 400 سال هنوز نماهاي بيروني و داخلي آن سالم مانده است.