به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

محمدرضا تركي جانباز دوران دفاع مقدس و از همرزمان «شهيد درياقلي سوراني»، قصيده‌اي در بزرگداشت حماسه اين قهرمان ملي و نماد مقاومت آبادان سروده است.


  محمدرضا تركي جانباز دوران دفاع مقدس و از همرزمان شهيد درياقلي سوراني، نماد مقاومت آبادان است.
وي با بيان اينكه براي قدرشناسي از اين شهيد بزرگوار و حماسه زيبا و تاريخي او، كارهاي زيادي مي‌توان انجام داد كه متأسفانه مغفول مانده است، اظهار داشت: متأسفانه تا همين اواخر مزار اين شهيد بزرگوار وضعيت بسيار نامناسبي داشت كه خوشبختانه اخيراً اقداماتي در جهت ترميم سنگ مزار او انجام شده است اما اين كارها واقعاً كافي نيست و توقع بيشتري از دست‌اندكاران اين امر مي‌رود.
اين شاعر دفاع مقدس در ادامه افزود: بي‌ترديد شهيد درياقلي سوراني و ديگر دريادلان دفاع مقدس نيازي به قدرشناسي ما ندارند اما ما و نسل‌هاي آينده ما سخت محتاج اين نمادها و اسطوره‌هاي مقاومت هستيم تا بدانيم چه بر ما رفته است و چگونه مرداني برخاسته از توده‌هاي مردم در بزنگاه‌هاي نفسگير تاريخ وظيفه ديني و ملي خود را با گذشتن از جان و هستي خود به انجام رسانده‌اند.
تركي اضافه كرد: بايد پرسيد وقتي ديگران، شخصيت‌هاي افسانه‌اي خودشان را اينگونه قدر مي‌دانند ما چرا با اسطوره‌هاي تاريخي و ملموس و واقعي خود اينقدر بيگانه‌ايم.
وي با بيان اينكه فدراسيون دوچرخه سواري در اين زمينه بايد فعال‌تر عمل كند، افزود: شهيد درياقلي سوراني بايد به عنوان يك نماد افتخارآميز ورزشي و يك قهرمان مردمي مطرح شود.
به گزارش توانا، محمدرضا تركي در بزرگداشت حماسه شهيد درياقلي سوراني شعري سروده است كه در ادامه مي‌خوانيد:

آن سوي نخل‌ها پر سرباز دشمن است

اين شهر در محاصره، شهر تو و من است

دشمن نفوذ كرده و اين شهر بي‌پناه

اينك به زير چكمهّ ناپاك دشمن است

درياقلي! ركاب بزن، يا علي بگو

چشم انتظار همت تو دين و ميهن است

اي مرد اهل درد، بنازم به غيرتت

اين خانه‌ها هنوز پر از كودك و زن است

فردا - اگر درنگ كني- كوچه‌هاي شهر

ميدان جنگ تن به تن و تانك با تن است

از راه اگر بماني و روشن شود هوا

تكليف شهر خاطره‌هاي تو روشن است!

درياقلي! ركاب بزن گر چه سهم تو

از اين ديار، تركش و يك مشت آهن است

درياقلي! به وسعت درياست نام تو

تاريخ در تلفظ نام تو الكن است

هي مرد ِ مرد از نفس افتاده‌اي مگر؟!

همپاي مرگ، كار تو امشب دويدن است

چون موج‌ها به دامن ساحل نمي‌خزي

دريايي و طريقت دريا تپيدن است
 
ادامه مطلب
دوشنبه 25 مرداد 1389  - 5:33 AM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6073901
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی