يكي از آزادگان سرافراز خرمشهر گفت: در زمان اسارت يكي از اسرا در هنگام شكنجه به افسران ميگفت شكنجه شوم اما روزهام باطل نشود.
فؤاد فروغيكيا امروز در گفتوگو با خبرنگار فارس در خرمشهر اظهار داشت: در سال 67 و در عمليات مهران در منطقه مهران به چنگال عراقيها افتاديم.
وي خاطرنشان كرد: بهمدت دو سال و شش ماه در اسارت و در بند عراقي به سر بردم، البته بنده مفقودالاثر بودم و از هيچ كدام از امكانات از جمله نوشتن و يا دريافت نامه برخوردار نبودم.
اين آزاده سرافراز خرمشهري افزود: از همان ابتداي اسارت زير شكنجه عراقيها بودم بهصورتي كه بهمدت 10 روز از شدت ضرباتي كه به دهانم كوبيده بودند نميتوانستم چيزي بخورم.
فروغيكيا تصريح كرد: عراقيها كربلايي ايجاد كرده بودند و هر زمان اسراي ايراني كه حب به اهلبيت در بندبند وجودشان بود هوس كربلا ميكردند آنها را به آنجا برده و زير شكنجههاي وحشتناك قرار ميدادند.
وي در ادامه گفت: در ماه رمضان افرادي با پوشش ناشناس كه مترجم نيز بههمراه داشتند وارد مقر اسرا ميشدند و سؤالهايي از بچهها ميپرسيدند، بچهها گاهي در پاسخ با پرخاشگري رفتار ميكردند كه مترجم بسياري از سخنان كه به صلاح نبود براي عراقيها ترجمه نميكرد.
اين آزاده خرمشهري اضافه كرد: اين روند ادامه داشت و باتوجه به اينكه همواره آمارگيري را سرگروههاي بند انجام ميدادند، آن روز اين اشخاص ناشناس وارد مقر شدند.
وي اظهار داشت: هميشه براي آمارگيري بايد بر روي پاها مينشستيم و سرها را پايين نگه ميداشتيم كه به يكباره يكي از عراقي با زبان فارسي كه البته بسيار روان صحبت ميكرد گفت سرها پايين نه، سرها را بالا نگه داريد.
فروغيكيا خاطرنشان كرد: پس از آن با كابلهاي برق گروههاي 50 نفري اسرا را شلاق زدند و سپس ما را به فاضلاب دستشوييها برده و مجبور ميكردند درون فاضلاب برويم و دوباره با كابل برق ما را به باد شلاق گرفتند.
وي افزود: در همين حين يكي از افسران عالي رتبه عراق پرسيد چرا اينگونه شكنجه ميدهيد كه اشخاص ناشناس گفتند فحش و ناسزا گفتهاند و قصد ايجاد شورش داشتند، در همين راستا آن افسر عالي رتبه از آنها خواست افراد را شناسايي و تكتك شكنجه كنند.
اين آزاده سرافراز خرمشهري ادامه داد: بنده را به همراه چند تن از اسرا به كربلاي ساختگي خود بهمنظور شكنجه بردند.
وي تصريح كرد: در ميان ما جواني كه بيتقصير بود و فحش و ناسزايي نيز نگفته بود، وجود داشت كه باوجود اعتراض ساير اسرا با ما به كربلاي شكنجه منتقل شد.
فروغيكيا در ادامه گفت: اين جوان كه صرفاً بهدليل اينكه دوران خدمت را ميگذراند به جبههها آمده بود چنان فرد مؤمن و متعهدي نبود اما به هنگام اسارت و باتوجه به اتحاد و معنويت بالا ميان اسرا به فردي مؤمن و متعهد مبدل شد.
وي اضافه كرد: تا آنجا كه در ميان شكنجههاي سخت عراقيها ميگفت مرا شكنجه كنيد اما كاري نكنيد روزهام باطل شود.
اين آزاده سرافراز خرمشهري اظهار داشت: فضاي موجود ميان اسرا بهقدري معنوي بود كه اشخاصي كه در خط اسلام و ايمان نبودند اين چنين مؤمن و مقاوم شدند.
وي خاطرنشان كرد: در زماني كه خبر آزادي اسرا به گوش ما رسيد باور نميكرديم و گمان ميكرديم اين نيز يكي از بازيهاي عراقيها است.
فروغيكيا افزود: باتوجه به اينكه ما مفقودالاثر بوديم در ابتدا نميخواستند ما را نيز به همراه اسرا آزاد كنند اما هنگامي كه با اعتراض شديدمان مواجه شدند، ما را نيز راهي خاك پاك ميهن كردند.
وي ادامه داد: هنگام ورود به خاك كشور بود كه اشك در چشمانمان حلقه زد و از خود بيخود شديم خاك را غرق بوسه كرديم.