به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

آيت‌الله مجتبي تهراني در سخناني در خصوص «تأثير وضو بر دعا» گفت: در روايت است كه مي‌فرمايد وضو بگير و در مقابل خدا بايست و هر چه مي‏خواهد دل تنگت بگو. آن چيزهايي را هم كه مي‏خواهي، همه را به او بگو، هيچ حجابي هم در كار نيست.

  آيت‌الله مجتبي تهراني در سخناني به توصيف «تأثير وضو بر دعا» پرداخت كه مشروح آن در پي مي‌آيد؛



اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبّ‏ِ الْعَلَمِين وَ صَلَّي اللهُ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبينَ الطَّاهِرِينَ وَ لَعنَةُ اللهِ عَلي اَعدائِهِم اَجمَعين.


«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ»



خدايا بر محمد و خاندانش درود فرست و صدايم را بشنو هنگامي كه تو را صدا مي‌زنم؛ به دعايم گوش فرا ده، آن‌هنگام كه تو را مي‌خوانم و رو به من فرما در آن‌زمان كه با تو نجوا مي‌كنم. همانا من به سوي تو فرار كرده‌ام و در مقابل تو ايستاده‌ام.



* مروري بر مباحث گذشته


آيت‌الله مجتبي تهراني در ابتداي صحبت خود گفت: گفته شد ماه مبارك رمضان، ماه سير معنوي و به تعبير اهل معرفت، ماه سير إلي‌الله‌تعالي و دار ضيافت‌الله است و لذا در اين ماه به دو چيز سفارش شده است؛ يكي سفارش به قرآن نازل، يعني تلاوت قرآن است كه از مصدر وحي و از ناحيه ربّ به سوي بندگان صادر شده است و ديگري دعا يا قرآن صاعد است كه عبارت از اين است كه عبد به اذن ربّ، از پروردگارش تقاضا مي‏كند. لذا در اين ماه به كثرت دعا سفارش شده است.


وي افزود: عرض كردم كه دو گونه دعا داريم؛ مأثور و غيرمأثور. بحث ما در باب دعاي غيرمأثور بود و گفته شد آداب و شرايطي دارد و اموري را در آنجا مطرح مي‏فرمايند كه در جلسات گذشته هم عرض كردم كه ازجمله دو ركعت نماز خواندن قبل از دعا و استعانت جستن به صلاة و صوم بود. گفته شد كه نماز و روزه كمك هستند براي اينكه دعا به هدف اجابت برسد، به اين معنا كه به دعا كمك مي‌كنند تا كارآيي تامّ و تمام پيدا كند. يعني دعا خودش كارايي دارد، اما اين‌ها به كارآيي او كمك مي‏كند. يعني همانطور كه آيه شريفه مي‌فرمايد «إستَعينوا بِالصَّبرِ وَ الصَّلاة»، عرض كردم كه نماز و روزه و اين سنخ اعمال قُربي كه در روايات وارده شده، اين‏ها كمك مي‏كنند به اينكه كارآيي دعا تامّ و تمام شود.


وي ادامه داد: در جلسات گذشته راجع به نحوه كارآيي و كمك نماز و روزه براي دعا، سه تصوير را مطرح كردم؛ تصوير اوّل اين بود كه اين اعمال قُربي مثل نماز و روزه، آن مقتضي اجابت كه در دعا هست را شدّت ببخشد و به آن قوّت بدهد. تصوير دوم اين بود كه گفتم اين اعمال موجب شود كه آن مقتضي را به فعليت برساند. تصوير سوم هم اين بود كه اين اعمال موجب تسريع در اجابت دعا شود كه اين تصوير سوم را در جلسه گذشته توضيح دادم و حالا در اين جلسه مقداري هم تصوير اوّل و دوم را توضيح مي‏دهم.



* دعا پشت ‌سر برادر مؤمن، به اخلاص نزديك‌تر است



آيت‌الله تهراني در ادامه بيان داشت: در باب تسريع در اجابت كه جلسه گذشته اشاره كردم، روايتي را خواندم؛ فقط نكته‏اي را تذكر بدهم و بعد وارد بحث تصوير اوّل و دوم مي‏شوم. در روايتي كه از امام پنجم (عليه‏السلام) بود و جلسه گذشته آن را در باب تسريع در اجابت نقل كردم، اين‌طور داشت: «أَسْرَعُ الدُّعَاءِ نُجْحاً لِلْإِجَابَةِ دُعَاءُ الْأَخِ لِأَخِيهِ بِظَهْرِ الْغَيْبِ». آن دعايي كه سريع‌تر به اجابت مي‏رسد، دعاي برادر مؤمن براي برادر مؤمنش است؛ اما در روايت يك قيد دارد كه آن قيد «بِظَهْرِ الْغَيْب» است؛ يعني اين دعا بايد «پشتِ‌ سر او» باشد، نه «پيشِ‌ روي او»؛ برادر مؤمنتان را «پشتِ‌ سر او» دعا كنيد. اين قيد چه خصوصيتي دارد؟


اين قيد به اين جهت است كه اگر انسان بخواهد ديگري را پيشِ‌رو دعا كند، اينجا شبهه ريا به وجود مي‌آيد. اگر تو را جلوي روي خودت دعايت كنند، شبهه عدم اخلاص هست؛ ولي اگر تو نيستي و من به ياد مي‌آورم كه فلاني فلان گرفتاري را دارد، آن‌وقت پشتِ‌سر تو دعايت كنم، اينجا به خلوص خيلي نزديك است. لذا اين دعا زودتر به اجابت مي‌رسد. اين قيدي كه در روايت داشت «بِظَهْرِ الْغَيْب» كه پشتِ‌ سر او براي او دعا كن، به اين جهت است كه اين دعا از آفت ريا به دور خواهد بود. اين نكته‌اي بود كه خواستم تذكر بدهم. چون جلسه گذشته اين قيد را توضيح ندادم.



* معناي تشديد مقتضي و به فعليت رساندن مقتضي



وي در ادامه تصريح كرد: حالا برويم سراغ آن تقسيماتي كه در جلسه گذشته عرض كردم؛ در روايات داشتيم قبل از دعا دو ركعت نماز بخوانيد و بعد دعا كنيد، يا همين تعبيري كه در قرآن و روايات بود كه «إستَعينوا بِالصَّبرِ وَ الصَّلاة» كه مي‌گويد از اين‌ها براي دعا كمك بگير؛ سؤال اين بود كه اين‌ها چگونه به دعا كمك مي‌كند؟ عرض كردم كه مقتضي اجابت در دعا هست و دعا خودش مسلّماً كارآيي دارد. اما گاهي كارآيي آن ناقص است و ما مي‏خواهيم با اين اعمال، كارآيي دعا را تمام كنيم. در اينجا سه تقسيم كردم؛ يكي شدّت بخشيدن به مقتضي بود و ديگري به فعليت رساندن مقتضي بود و سوم مسأله تسريع در اجابت بود كه قسم سوم را توضيح دادم.


براي تفهيم بهتر آن تقسيماتي كه كردم، مجبورم مسائل معقول را تشبيه به محسوس كنم كه البته اين تشبيه خيلي ناقص است؛ اما من مثال مي‏زنم تا مطلب روشن شود. شما فرض كنيد بهترين غذا را مي‏خواهيد؛ مثلاً برنج مي‌خواهيد. اين برنج بايد كاشته شود و بعد هم سيري دارد تا برسد به آنجايي كه تبديل به غذا شود تا ما بتوانيم آن را بخوريم. اما در دو مرحله از اين سير دقت كنيد! مرحله اوّل تبديل برنجِ «كال» به برنجِ «رسيده» است. هر ميوه‏اي، هم كال دارد و هم رسيده دارد. برنج هم بايد رسيده شود كه برنج شود. يعني عواملي بايد به كار گرفته شود تا اين برنج كال، برسد. اين يك مرحله است. اما مرحله دوم تبديل برنجِ «خام» به برنجِ «پخته» است؛ آيا وقتي برنج رسيده شد، شكم كسي را سير مي‏كند؟ اصلاً و ابداً! اينجا نياز به يك مرحله ديگر دارد كه طبخ آن است. اين مرحله را هم بايد بگذراند تا قابل خوردن شود.



* نقش اعمال قُربي در تشديد اقتضا و فعليت مقتضي دعا



اين استاد اخلاق ادامه داد: بنابر اين مرحله اوّل، بحث كال و رسيده است و مرحله دوم، بحث خام و پخته است. مرحله اوّل، همان مرحله تشديد اقتضا است. مثلاً در نشاي برنج اين اقتضا هست كه تبديل به پلو و قابل خوردن شود؛ اما بايد اقتضايش به كمال برسد. بايد سيري كند تا برنج شود و سفيد شود. بعد هم وقتي برنج شد، باز هم قابل خوردن نيست و كارآيي تامّ و نهايي خودش را ندارد. لذا بايد به فعليت برسد؛ يعني بايد تبديل به غذا شود. چون من غذا مي‏خواستم، پس اين خام بايد پخته شود و اين يك مرحله را هم بايد بگذارند. اين مرحله دوم، همان مرحله به فعليت رسيدن است.


وي اضافه كرد: دعا مثل كاشتن نِشاي برنج است. بسيار خوب! دعا كه كردم، مثل اين است كه برنج را كاشته‌ام. حالا اين بايد سيري كند و مراحلي را بگذراند تا درست شود و كارآيي‌اش تمام شود. نشاي دعا را كاشته‌اي، اما كال است؛ بايد برسد. آن نماز گاهي اين نقش را دارد كه موجب مي‏شود دعاي كال تو رسيده شود. گاهي هم دعايت بر اثر توجهاتي كه در دعا داشتي، رسيده است؛ اما بايد پخته شود و به فعليت برسد. اينجا نقش آن نماز و روزه اين است كه دعاي خام تو را پخته مي‏كند. گاهي هم دعايت كاملاً پخته و در ظرف آماده است، ولي بايد در صف بايستي تا نوبت تو شود؛ اين صورت سوم، همان بحث تسريع در اجابت است كه جلسه گذشته گفتم به معناي تسريع در اعطا و بروز و ظهور اجابت دعا است. بنابراين هر سه مرحله را توضيح دادم.



* تأثير وضو در اجابت دعا



آيت‌الله مجتبي تهراني در ادامه صحبت خود اظهار داشت: اما برويم سراغ عوامل ديگري كه به دعا كمك مي‌كنند؛ در روايات صوم و صلاة بود. ما مي‌بينيم بعضي از روايات «وضو» را هم مطرح مي‏كنند. البته نماز بي‏وضو كه نماز نيست؛ در همه آن روايات بود كه وضو بگير و نماز بخوان. اما صِرفِ خودِ وضو به صورت مستقل و جداي از نماز هم براي دعا كاربرد و نقش دارد. روايت از امام حسن (عليه السلام) است كه حضرت مي‌فرمودند: «يَا ابْنَ آدَمَ مَنْ مِثلُكَ وَ قَدْ خَلَّى رَبُّكَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَكَ»، اي فرزند آدم، اي پسر آدم، چه كسي مثل تو است؟ و حال آنكه پروردگارت فاصله ميان خودش و تو را برداشته است؛ «مَتَى شِئْتَ أنْ تَدْخُلَ إلَيْهِ تَوَضَّأْتَ وَ قُمْتَ بَيْنَ يَدَيْهِ»، هر وقت خواستي كه به حضور او برسي، وضو مي‏گيري و در برابر او مي‏ايستي؛ «وَ لَمْ يَجْعَلْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ حِجَاباً وَ لَا بَوّاباً»؛ بدون اينكه ميان خودش و تو دربان يا حاجبي قرار داده باشد؛ «تَشْكُو إلَيْهِ هُمُومَكَ وَ فَاقَتَكَ وَ تَطْلُبُ مِنْهُ حَوَائِجَكَ وَ تَسْتَعِينُهُ عَلَى أُمُورِكَ». مي‏آيي و از گرفتاري‏ها و نيازت به او شكوه مي‏كني و نيازهايت را از او مي‌خواهي و در كارهايت از او كمك مي‌جويي.


وي تصريح كرد: اين روايت كه در باب دعا و استجابت دعا است، وضو را به طور مستقل مطرح مي‏كند. مي‌فرمايد وضو بگير و در مقابل خدا بايست و هر چه مي‏خواهد دل تنگت بگو! گرفتاري‏هايت را بگو! هر چه هست را بگو! آن چيزهايي را هم كه مي‏خواهي، همه را به او بگو! هيچ حجابي هم در كار نيست. حضرت فرمود بوّاب و درباني هم ندارد تا لازم باشد كه اجازه بخواهي؛ بلكه راه باز است.



* وجه مشترك نماز و روزه و وضو



وي بيان داشت: من مي‏خواهم آن وجه مشترك بين نماز و روزه و وضو را بگويم كه چيست؛ هر سه اين‏ها امور قُربي هستند. نماز اصلاً پيكره‌اش كُرنش است و عبادت است؛ روزه، پيكره‏اش پرستش است. وضو هم مربوط به خدا است و آن هم همان است. البته وضو با آن دو تفاوتي دارد كه نمي‏خواهم وارد اين مسائل شوم. اما آنچه بين اين سه مشترك است، اين است كه هر سه براي خدا است. نماز را براي خدا مي‏خوانم؛ روزه را براي خدا مي‏گيرم؛ وضو را هم براي خدا مي‌گيرم. پس وجه مشترك‌شان «خدا» است. او معبود است و اين كارها همه براي او است. اين‏ها همه انسان را به سوي معبودش متوجه مي‏كند. تو كه مي‏خواهي دعا كني و از او چيزي بخواهي، بايد توجه تامّ به او داشته باشي. بايد كارهايي بكني كه آن كارها تو را متوجه خدا كند. لذا روايات ما براي قبل از دعا كردن، اين امور عبادي را مطرح مي‌كنند.



* تأثير «رو به قبله نشستن» در اجابت دعا



آيت‌الله تهراني افزود: در بعضي از روايات ـ‌گرچه اين‏ها را عامه نقل مي‏كنندـ اينطور دارد كه رو به قبله بنشين و دعا كن. در يك روايت دارد: «أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كَانَ إِذَا جَاءَ مَكَانًا فِي دَارِ يَعْلَى اسْتَقْبَلَ الْقِبْلَةَ وَدَعَا». اين يعلَي شخصي بوده كه پيغمبر اكرم(صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم) به خانه او مي‏رفتند و در جايي رو به قبله مي‏نشستند و بعد شروع مي‏كردند به دعا كردن. در يك روايت ديگر اينطور آمده است كه: «رَافِعاً يدَيهِ مُسْتَقْبِلاً القِبْلَي يدْعُوا». يعني حضرت دست‏هاي‌شان را بلند مي‏كردند و رو به قبله دعا مي‌فرمودند. البته در اين روايت اين‌طور دارد كه «إِذَا جَاءَ مَكَانًا فِي دَارِ يَعْلَى»، معلوم مي‏شود آن خانه در مكّه و نزديك به حرم بوده و حضرت در مكاني مي‌نشستند كه كعبه را مي‏ديده‌اند و رو به قبله مي‌نشستند.



* انتقال از خانه به صاحب‌خانه...



اين استاد اخلاق ادامه داد: چه بسا در اين روايت يك نكته معرفتي هم باشد و آن اين است كه خانه را كه مي‏ديده، منتقل به صاحب خانه مي‏شده است. زيبايي اين روايت در اين نكته است. انسان خانه را كه مي‏بيند، منتقل به صاحب‏خانه مي‏شود. اينكه حضرت در آن جاي بخصوص خانه و رو به قبله مي‏نشسته، براي همين انتقال از خانه به صاحب‌خانه بوده است. چون مي‌خواستند از صاحب اين خانه تقاضا كنند. گفتم تمام اين امور و آدابي را كه ما مي‏بينيم در باب دعا مطرح مي‏شود كه قبل از دعا انجام دهيد، در همه آن‌ها همين حقيقت نهفته شده و آن توجه تامّ به معبود است؛ منظور اصلي از همه اين آداب و شرايط، زمينه‌سازي براي «انقطاع از مخلوق و اتصال به خالق» و توجه تامّ به معبود است. آنچه كارساز است، اين است و اين‏ آداب و شرايط، چه‌بسا اشاره به همين معنا داشته باشد.



* توسّل به اولياي خدا؛ اكسير اعظم در دعا



وي در ادامه اظهار داشت: مطلبي كه من در گذشته مطرح كردم و الآن فقط تذكري مي‏دهم براي اينكه وارد توسلم شوم، اين است كه توسل به اولياي خدا، اكسير اعظم است در باب دعا؛ يعني نقش سازندگي آن تا اين حد مهم است. سال گذشته اين بحث را مطرح كردم و گفتم كه اين توسل به دو نحو هم هست كه البته نمي‏خواهم اينجا تكرار كنم. لذا من جلسه گذشته هم عرض كردم كه در وادي اولياي خاصّ خدا چه‌بسا مسأله به گونه ديگري است و ديگر نيازي به اين عوامل كمكي نيست. مثلاً ممكن است با يك توجّه ولي‌الله‌الأعظم همه اين سيرها، به طور سريع انجام شود؛ چه در بحث مقتضي، چه در بحث به فعليت رساندن و چه در بحث سرعت اجابت. اين حقيقت هست و ما هم اين را مي‏بينيم.



* معناي مصباح الهدي و سفينة النجاة



آيت‌الله تهراني تصريح كرد: يكي از اموري را كه من مي‏توانم به عنوان مثال نقل كنم ـ‌كه واقعاً حسين (عليه السلام) در اين واقعه غوغا كرده و اين حقيقت را عملاً نشان داده است‌ـ ماجراي وهب نصراني و همسرش است. البته حسين (عليه السلام) در جاهاي متعددي همين معنا را نشان داده كه چه دست‏گيري‏هايي كه كرده است. اين تعبيري كه از پيغمبر اكرم (صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم) راجع به امام حسين (عليه السلام) وارد شده است، بي‌جهت نيست؛ «إنَّ الحُسَينَ مِصْبَاحُ الهُدَي وَ سَفِينَةُ النَّجَاة».


امام حسين (عليه السلام) هم «ارائه طريق» و هم «ايصال به مطلوب» مي‏كند. پيغمبر هر دو مورد را مي‏گويد. «مصباح الهدي» يعني چراغي روشني‌بخش است و راه را از چاه تشخيص مي‏دهد، اما خودت بايد بروي. معناي «مصباح الهدي» اين است؛ چراغ راهنما است. معناي چراغ راهنما اين است كه او راه را به تو نشان مي‌دهد، اما خودت بايد راه بروي. ولي «سفينة النجاة» ايصال به مطلوب است. اين همان دستگيري‌هايي است كه حسين (عليه السلام) مي‌كند. «سفينة النجاة» يعني قايق نجات است. كار قايق نجات چيست؟ كارش اين است كه تا مي‌بيند كسي دارد غرق مي‌شود، دست مي‌اندازد و او را از مهلكه بيرون مي‌كشد. معناي سفينه نجات همين است. به كسي كه در حال غرق شدن است، نمي‏گويد از آن طرف برو؛ بلكه دستش را مي‏گيرد و نجاتش مي‌دهد.



پي‌نوشت‌ها:


1. بحارالأنوار 91 96


2. سوره بقره، آيه 45


3. الكافي 2 507


4. البته اين‏ مطالبي كه مي‏گويم، همه‌اش مطابق با موازين و معارف و روايات ما است و حساب‌شده است.


5. ديگر بهتر از اين نمي‏توانستم مثالي بزنم كه همگاني باشد. چاره‏اي هم جز بيان اين مثال نداشتم.


6. إن‌شاءالله كه توضيحم رسا باشد. اين‏ها را گفتم تا براي اهل اين مباحث باقي بماند. اين‏ها را براي عموم نمي‏گويم؛ مي‏گذارم آن‏هايي كه اهل آن هستند، بفهمند.


7. إرشادالقلوب 1 77


8. سنن النسائي 9 329


9. من سال گذشته درباره دست بلند كردن هنگام دعا مطالبي را گفتم و جهت آن را هم عرض كردم.

ادامه مطلب
سه شنبه 26 مرداد 1389  - 10:26 PM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 5900612
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی