به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

در گونه سينماي جشنواره گرا كه تعداد كمي از فيلم هاي مثبت آن هم به موفقيت هايي در مراكز جشنواره اي دست يافته اند و آن هم صرفاً از بعد هنري و يا داشتن مفهوم و موضوع جهاني بوده است.

"سينماي معناگرا "
سينماي معناگرا از عنوان و زمينه مناسبي برخوردار است كه اگر متولي هاي با تعهد و دانايي داشته باشد مي تواند در آينده يكي از گونه هاي برجسته و بسيار مثبت سينماي ايران باشد.
از آنجايي كه در اين بخش فيلم چنداني نيست به دو فيلم زير "به آهستگي " و "وقتي همه خواب بودند " مي پردازيم.

بقيه در ادامه

 

به آهستگي
نويسنده و كارگردان: مازيار ميري، محصول 1384
بازيگران: محمدرضا فروتن (محمود)، نيلوفر خوش خلق (پري)، شاهرخ فروتنيان، مهران رجبي و...
"محمود كارگر جوشكار خط هاي راه آهن در جنوب با تلفني كه از طرف هم محلي اش (پورشيرازي) به محل كارش مي شود، متوجه مي شود كه همسرش پري منزل را ترك كرده است. همه شواهد نشان از خيانت پري دارد. كاسبان محل، همسايه ها و... از رفتارهاي مرموز او مي گويند اما محمود به سادگي حاضر به پذيرش چنين واقعيت تلخي نيست. به جست و جوي خود براي يافتن پري ادامه مي دهد. پري به مشهد رفته بوده و خواسته بود با يكي از اساتيد دوره دانشجويي اش رابطه برقرار كند اما باز هم دچار ترديد شده و اين بار تحت تأثير پخش اذان از مناره هاي بارگاه امام رضا (ع) به خود آمده و راه بازگشت به خانه را در پيش مي گيرد. محمود وقتي به چنين حقيقتي مي رسد خوشحال است كه به گفته هاي اهل محل اكتفا نكرده و خود در پي ماجرا رفته است.
به آهستگي را مي توان فيلمي در راستاي بازگويي حقايق هميشه به يك اندازه تلخ توصيف كرد. هميشه دوري مردان جوان كه دنبال كار به شهرها و سرزمين هاي ديگري مي روند و زنان شان در معرض تهمت، وسوسه، مورد فضولي قرار گرفتن و آشفتگي رواني قرار مي گيرند، معضلي در جوامع متكثر و اجتماعات تو در توست.
مازيار ميري از تأثير بازدارندگي حرم امام رضا (ع) در جهت حل مشكل بين محمود و پري كمك جسته است اما هميشه قرار نيست اين گونه انحراف ها در مشهد اتفاق بيفتد. تولستوي بزرگ در داستان "پول و شيطان " بعد از طرح كردن داستاني از جدايي اجباري بين زن و شوهر در پايان كتاب در جواب نامه هايي كه از سوي خوانندگان بدستش رسيده است جواب داده و ضميمه كتاب چاپ شده است. او به صراحت زندان، دوري محل كار، سربازي و چند مورد از اين دست را كه زن و شوهر جوان را در دوري از هم نگه مي دارد و به طور بالقوه احتمال گناه وجود دارد ار مطرح مي كند. او خواهان حذف آن مشاغل، محل هاي نگه داري مي شود و تأكيد مي كند اگر انحلال كامل ممكن نيست حداقل محل خدمت يا تيبيه افراد متاهل نزديك محل زندگيش باشد. به آهستگي به نوعي بازگويي داستان "شيطان " اثر تولستوي است و از ساختار مناسبي برخوردار است. بازي محمدرضا فروتن طبق معمول در اندازه استاندارد است.

وقتي همه خواب بودند
فيلمنامه و كارگردان: فريدون حسن پور، محصول 1384
بازيگران: گلاب آدينه (بي بي)، محمدرضا فروتن (نصير)، غزل شاكري، نازنين فراهاني و...
"بي بي سليمه بعد از مدت ها انتظار در روستاي تازه آباد بالأخره نوبت سفرش به خانه خدا فراهم مي شود. او از اهالي حلاليت مي طلبد و آماده حركت مي شود كه خبري مي آيد مبني بر اينكه به دليل سن بالايش و عواقبي كه سفر برايش خواهد داشت، نمي‌تواند سفر برود. بي بي كه در وجد آن سفر قرار گرفته نمي تواند همچون گذشته صبر كند. بنابراين با الهام گونه اي راهي سفر زيارتي مي شود و درباره آن با كسي حرفي نمي زند. دير وقت شب سفر بي بي با اسب شروع مي شود و نصير او را همراهي مي كند كه به دوردست ها مي روند و... "
تاكنون دهها فيلم در رابطه با بخت آزمايي مراكز مالي مختلف و بانك ها ساخته شده است. چرا نبايد در ميان به طور معمول ده ميليون نفري كه ثبت نام براي حج واجب و عمره كرده اند يكي از آنان رفتاري دراماتيك روي بدهد؟ بي بي سليمه كه از اول جواني ماماي تازه آباد بوده اكنون بر آن است كه قبل از مرگ به سفر حج تشرف پيدا كند. آنچه در انتهاي فيلم از او مي بينيم الهام گونه اي است كه مثلاً مي تواند به فلان امامزاده در فلان جا برود. مگر منويات دروني مومن شرط لازم تشرف نيست؟ در كل فيلم "وقتي همه خواب بودند " استثنايي را به معرض تماشا مي گذارد كه چنين دل شيفتگاني هم براي تشرف حج وجود دارند. كسي كه همه عمر كاركرده، مثمرثمر بوده و حالا قصد كرده است آخرين توشه ي راه را از زندگي اين دنيايي برگيرد. فيلم به رغم داشتن موضوع به نسبت ساكن و كم افت و خيز با بازي گلاب آدينه و محمدرضا فروتن به فيلمي خوش ساخت، باورپذير و دربردارنده معنويت تبديل شده است. همين فيلم مي تواند كسان ديگري را تشويق به موضوع يابي كند تا سينماي ايران از مدل تكرارها نجات يابد.

سينماي بين الملل اسلامي
سينماي كشور اگر قرار است همسو با برنامه هاي چشم انداز بيست ساله ايران حركت كند بايد گام هاي بلندي بردارد. آنچه تا امروز در كارنامه سينماي ايران داريم (مجموعه هاي تلويزيوني و فيلم هاي پرداخت شده از روي آنها مورد نظر نيست) تنها دو فيلم است. "آتش پنهان " و "بازمانده " كه هر دو در مورد ملت فلسطين است. در حالي كه ملل مسلمان از تنوع نژادي و جغرافيايي و تاريخي و..... برخوردارند.

آتش پنهان
فيلمنامه نويس و كارگردان: حبيب كاوش، محصول 1370
فيلم سينمايي "آتش پنهان " در خردادماه 1370 به نمايش عمومي درآمد. در اين فيلم حبيب كاوش به دغدغه خاطر خويش درباره وجه اسلامي انقلاب ايران، پرداخت كه موضوع فلسطين جزيي از سياست خارجي ايران است. ويژگي هاي خاص در فيلم "آتش پنهان " ارايه شد كه كمتر به آنها پرداخته مي شود. دشمن شناسي و آشنايي با نيرنگ هاي امپرياليسم و متحد آن صهيونيسم با برملا كردن اشاعه شايعه وحدت‌شكن آنان در ميان اعراب و فلسطيني ها در عملكرد صهيونيست ها برجستگي خاص دارد كه فيلم به آن مي پردازد. نبايد از نظر دور داشت كه "آتش پنهان " اولين كار سينمايي ايران درباره ملت فلسطين و لبنان است كه در سخت ترين شرايط نابرابر به مبارزه بر حق شان در برابر امريكا و اسراييل ادامه مي دهند. آتش پنهان به شرح نيرنگ هاي صهيونيست ها بعد از اشغال جنوب لبنان در سال 1982 مي پردازد كه تاريخ جهان نمي تواند ابعاد فاجعه بار آن را ناديده بگيرد. شخصيت اصلي فيلم "ابوخليل " خواه ناخواه روحاني بزرگ ملت فلسطين را بر اذهان بينندگان متبادر مي كند كه بي ترديد، "شيخ ياسين " بود كه با ترور رژيم صهيونيستي در سال 2003 شهيد شد. در فيلم آتش پنهان به غير از "اديب قدوره " بزرگ ترين بازيگر سينماي سوريه، بقيه هنرپيشه ها از ايران و لبنان و سوريه غيرحرفه اي و يا كمتر حرفه اي بودند.
فيلم با نوجوان اسب سوار كه به هنگام عبور از جاده اشغالي منتهي به بيروت توسط كاروان نظاميان صهيونيستي بر زمين مي افتد شروع مي شود. مادر نوجوان خبر مي دهد كه قرار است در ويلاي ژاكوب، يهودي لبناني، يهوديان لبنان جمع بشوند و از وزير اسراييلي هم دعوت كرده اند. وزير اسراييلي از خود به نام تنها بازمانده اردوگاه فاشيست هاي آلماني نام مي برد و اهداف اسراييل را در حمله به لبنان آزاد كردن يهوديان لبنان از زير ستم لبناني ها و فلسطيني ها برمي شمارد. همزمان اردوگاه هاي صبرا و شتيلا بمباران و گلوله باران مي شوند و فالانژيست هاي متحد صهيونيست ها به قتل عام مردم مي پردازند. يهوديان لبناني با ديدن صحنه هاي كشتار به وزير اسراييلي مي گويند قبل از يورش آنان، مسلمانان و مسيحيان و يهوديان در آرامش و صلح در كنار هم زندگي مي كردند. سه مهاجم كه سر و صورت خود را پوشانده اند مهماني را به رگبار مسلسل هايشان مي بندند و به جز وزير اسراييلي بسياري از يهوديان لبناني و از جمله ژاكوب صاحبخانه را مي كشند. صهيونيست ها عكس هاي چهار نفر از فرماندهان مقاومت را از تلويزيون پخش مي كنند. ابوخليل وابسته به قلعه ام الصفر، ابوجاسم ميانه رو، ابوخزيفه فرمانده گروه عملياتي، ابوعلي پسر ابوخليل دانشجوي اخراجي و فرمانده گروه هاي استشهادي است. سارا دختر ژاكوب كه تنها بازمانده خانواده است درصدد انتقام است. يكي از افسران اسراييلي كه با اظهار عشق به او نزديك شده است درصدد دستيابي به اخباري از گروه هاي مبارز است كه سارا با آنان رفت و آمد مي كند. كشتار مهمانان يهودي خانه ژاكوب بهانه به دست اشغال گران مي دهد تا ابوخليل را همراه با دخترش به اسارت ببرند. ابوعلي و ديگر فرماندهان با عمليات نظامي خود با لباس هاي صهيونيست ها كارواني از سلاح هاي آنان را مصادره مي كنند و خلبان يكي از هلي كوپترها را به اسيري مي گيرند. مصاحبه او از تلويزيون پخش مي شود كه نيرنگ ها را برمي شمارد و كشتاركنندگان خانه مهماني ژاكوب را خود و همكار اسراييلي اش معرفي مي كند. افشاي اين اسرار باعث مي شود بدبيني ها كمتر شده و بيشترين توجه ها به صهيونيست معطوف گردد. زماني كه ابوخليل و دخترش حاضر به همكاري با صهيونيست نشده اند و همچنين آنها از جلب همكاري ابوجاسم ميانه رو مايوس شده اند پدر و دختر را به شهادت مي رسانند و ابوعلي و ديگر همرزمان استشهادي ستاد فرماندهي صهيونيست ها را با چهار دستگاه خودرو به آتش مي كشند.
فيلم بر روي همكاري و همزيستي اديان مختلف در كنار يكديگر تأكيد مي كند. كساني كه ويزاي عبور از بازرسي هاي اسراييلي ها را به گروه ابوخليل مي دهند يهوديان لبنان هستند. سارا كه به توصيه ابوعلي درصدد خروج از لبنان به همراه عمه اش هستند توسط صهيونيست ها ترور مي شوند. فيلم آتش پنهان به خوبي نشان مي دهد كه اين صهيونيست ها هستند كه آرامش را از منطقه خاورميانه سلب كرده اند نه كليمي ها، مسيحي ها و مسلمانان. "حزقل " افسر اسير شده به فعاليت هاي گروه هاي آژانس يهودي در سال هاي جنگ جهاني اشاره مي كند كه ماموريت شان بر آن بود با هر حيله اي و با سلب آرامش از يهوديان اروپا آنان را به فلسطين بفرستند. فيلم آتش پنهان به خوبي تروريسم پيدا و نهان صهيونيسم را به تصوير مي كشد و در مقابل آن از وحدت اسلامي لبناني ـ فلسطيني و همكاري شان تا مرز شهادت را ترسيم مي كند. فيلم به خوبي القا مي كند كه مبارزان فلسطيني بعد از دهه ها مبارزه به حيله هاي دشمن پي برده اند و در خنثي كردن آنها آگاهي و مهارت لازم را دارند. آنهايي كه كارون نظامي صهيونيست ها را خلع سلاح مي كنند همان هايي هستند كه در عمليات استشهادي هم شركت مي كنند و همين شجاعت ها و آفريدن حماسه هاي آنان است كه ارتش رژيم صهيونيستي به اصطلاح ارتش چهارم جهان درمانده مي شود. هر كار ستم ستيزي و در افتادن با نيروهاي نابرابر، حماسه است و درميان لبناني ها و فلسطيني ها، تعداد حماسه هاي آفريده شده كم نيست. اگر هم بر فرض فيلم نقصاني داشته باشد مهم نيست زيرا اولين فيلم سينمايي ايران باموضوع فلسطين، انتفاضه و مقاومت حزب الله لبنان است. فيلم با بازي مناسب آماتورها و تركيبي از سه گروه ايراني و لبناني و سوري به خوبي از آب درآمده است و جايش در نمايش تلويزيوني حمايت از انتفاضه فلسطين خالي است.

بازمانده
سيف الله داد ـ محصول 1373
برنده سيمرغ بلورين جايزه بهترين فيلم، جايزه بازيگر نقش اول زن، فيلمنامه، جشنواره چهاردهم ـ 1996 كره شمالي
بازيگران: سلمي المصري، سامه كوسا، جمال سلميان، جيانا عيد، صباح بركات
"در بازرسي انگليسي ها، توقف قطار ـ سعيد و زن و بچه اش ـ چمداني كه شمعون جا گذاشته است منفجر مي شود ـ سعيد به پاسگاه پليس خبر بمب گذاري را مي دهد و مي فهمد اشتباه كرده است. بازرس عرب با دكتر سعيد حرف مي زند كه او را قانع كند: "فلسطيني ها بايد بروند " شمعون و... اتومبيل سعيد را به آتش مي كشند. مأمور عرب انگليسي حمله به پادگان انگليسي را با آتش زدن ماشين دكتر سعيد يكي مي داند. كساني اعتراض مي كنند. دكتر عميده اعتراض مي كند. سعيد غروب آمده و يك هفته مهلت دارند حيفا را ترك كنند. سعيد براي رفتن به بالاي سرمريض سوار خودرو مي شود و به گروگان صهيونيست درمي آيد. او را به خانه اي مخروبه برده و زنداني مي كنند و با شمعون روبرو مي شود.
انگليسي ها در حال ترك حيفا هستند و صهيونيست ها جايگزين مي شوند. زن سعيد نتوانسته است پدر شوهرش را وادار به سفارش كردن براي آمدن سعيد از حيفا به غزه كند. مادر هم به جمع آنان در حيفا پيوسته است. صفيه، غسان را مي بيند كه با نامزدش از قدس مي آيند. صفيه به ديدن مادر و پدر غسان مي رود كه سفارش غسان را بكند. يورش اسرائيلي ها، دستگيري دسته جمعي در محله هاي اورشليم و يورش به خانه ها، اسرائيلي ها وارد خانه مي شوند. صفيه كشته مي شود. غسان و مادرش گروگان برده مي شوند. عده اي ديگر هم از كوچه ها جمع آوري مي شوند. غسان فرار مي كند. جمعيت فلسطيني را جايي جمع كرده تيرباران مي كنند. زن ها را از مردها جدا مي كنند.
سعيد و زنش منتظر برگشتن صفيه هستند. دكتر در حال بيرون رفتن از منزل است و تيراندازي ادامه دارد. مردها را به سمتي مي رانند. تك تيراندازي ها و كشته شدن ها ادامه دارد. دكتر سعيد هم به جمع مردان پيوسته است و مي خواهد زخمي ها را به مطب او ببرند. دكتر سعيد و دستيارش وسايل را آماده مي كنند. مردم را در ميداني جمع كرده اند و مسلسل ها به سوي آنها قراول رفته است. دستور شليك همزمان مسلسل ها و جسدها بر زمين مي ريزند. همسايه از زن دكتر سعيد مي خواهد به كليسا پناه ببرند، نفيسه اما منتظر سعيد و مادرش است. نفيسه از لاي پرده پنجره خيابان را زير نظر دارد. مغازه ها بسته مي شوند. مردم از خيابان هاي شهر رانده مي شوند. مردم سر از پا نشناخته در حال فرار هستند و تعقيب گران اسرائيلي در تعقيبشان. نفيسه به خيابان درآمده است و نااميدانه اين سوي و آن سوي مي دود. در مطب دكتر سعيد دهها مجروح افتاده است و او دست تنها وسايل اش را تمام كرده است. در خيابان كشتار با شدت بيشتري ادامه مي يابد. تيراندازان فلسطين نفيسه را فراري مي دهند دكتر از مطب بيرون آمده و مقابل خانه اش با شمعون و دسته اش روبرو مي شود. شمعون او را زخمي مي كند. دكتر زخمي در حال فرار است. بچه در قنداق مانده است و دكتر بعد از بستن زخم بازويش به خيابان در مي آيد. نفيسه را پيدا مي كند. دكتر مي رود بچه را بياورد. دكتر در نزديكي خانه هدف گلوله قرار مي گيرد. نفيسه دل به خطر مي زند و او نيز در نزديكي سعيد مي افتد. نفيسه درحالي كه چندين زخم دارد همچنان به طرف خانه اش مي خزد و گلوله بعدي و تمام.
يهوديان در خانه هاي فلسطيني ها ساكن مي شوند. زن و شوهري مردد از رفتن به خانه هاي فلسطيني هستند. كميسر يهودي به دونفر مهاجر مي گويد به گفته شمعون آنها را بايد در جاي مناسبي مسكن بدهد. زوج جوان لهستاني را در خانه دكتر سعيد جاي مي دهند و بچه را با نام "موشه " به آنها مي سپارند. صفيه به خانه همسايه پاييني آمده است بعد از به هوش آمدن، او مي خواهد "فرهان " را از زن و مرد لهستاني پس بگيرد. موشه بيمار شده است و صفيه به بالاي سرش مي رود و او را آماده مي سازد. به بهانه ادامه درمان او را به طبقه پايين مي آورد. صفيه بر احساسش غلبه مي كند و موشه را به آنها پس مي دهد.... زن و شوهر لهستاني قرار ساختن فيلمي با مضمون "موشه " را طرح مي كنند و قرار مي شود تا دو هفته ديگر كار را شروع كنند. مرد لهستاني به صفيه مظنون است و او را تعقيب مي كند و خانه اي را كه مي رود شناسايي مي كند. همكار سابق پليس با قسام ديدار مي كنند. قسام با آمدن يهودي ها صفيه را مي برد. صفيه صبح روز بعد به خانه زن و شوهر لهستاني مي آيد. از راديو خبر آماده شدن ارتش هاي عرب پخش مي شود. شرايط جنگ 1956 آماده مي شود. عمليات قسام و زن و مرد ديگر فلسطيني براي بردن موشه شكست مي خورد. آنها شمعون را در جريان مي گذارند. روز يكشنبه كه زن و شوهر عازم تل آويو هستند قسام و نامزدش مأمور گذاشتن ساك ديناميت توي قطار هستند. در ايستگاه، قسام و نامزدش دستگير مي شوند و صفيه به همراه آنها مي رود تا بچه را سر فرصت بدزدد. "
داشتن فيلمنامه غني از تحول و حركت و مرگ و تولد و عشق و ايثار به غناي تصويري فيلم كمك شايان توجهي مي كند. فيلم فضايي مستندگونه مي آفريند و زندگي چند خانواده فلسطيني را در آخرين روزهاي قتل عام و بيرون رانده شدن از حيفا را نشان مي دهد. سرنوشت شهر حيفا به عنوان غم انگيزترين برگي از تاريخ معاصر فلسطيني ها، مسلمانان و مليت هاي جهان شرقي در برابر استعمار از نوع شرقي و غربي است. پيامد قتل عام در حيفا كه انگليسي هاي به اصطلاح حاكم شهر با سكوتشان اسرائيلي ها را تشجيع و مسلح مي كنند و خود آرام آرام به نفع صهيونيست ها شهر را ترك مي كنند و جنگ 1956 پيش مي آيد كه در آن پرده ها كنار رفته، ارتش هاي پيروز اعراب خود را در برابر نيروهاي متفق پيمان ورشو و ناتو مي يابند كه آماده اند درصورت عقب نشيني نكردن از حيفا همه ارتش هاي عربي را نابود سازند. به اين ترتيب چهره دوستانه شوروي و بلوك شرق كه هميشه مدعي بودند به پيمان هاي نظامي دوجانبه و چندجانبه با اعراب اهميت قايل اند، آشكار مي شود. همچنين آمريكا كه تا آن هنگام خود را نزديك ترين دوست مصر معرفي مي كرد حقيقت خود را آشار مي كند. حيفا تخليه مي شود و همچون آن نوزاد (موشه ـ فرهان) به ناپدري، نامادري اسرائيلي ها سپرده مي شود. بازمانده قسمتي از يك فاجعه را در حيفا بازسازي مي كند تا اذهان فعال شده تماشاگران باقي فجايع را خود به تحقيق دريابند. فيلم بازمانده روايت فاجعه بار است از آنچه در تاريخ خاورميانه بعد از جنگ جهاني دوم روي مي دهد و ملت هاي مسلمان از همه جهت خود را در محاصره مي يابند. در چنان فضايي است كه پيمان هاي خفت بار با آمريكا و رژيم صهيونيستي از سوي بسياري از سران كشورهاي عربي بسته مي شود تا سرانجام بعد از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، بيداري اسلامي به منطقه و به ويژه فلسطين و لبنان و... برسد.
روايت حماسي بيداري اسلامي را در فيلم ديگر "آتش پنهان ـ حبيب كاوش 1369 " مي بينيم كه راهگشا براي فيلم سيف اله داد در اين زمينه شد كه خود سرفصلي نو و حق جويانه در عرصه سينماي ايران و جهان مي شود. سريال تلويزيوني "چشمان زهرا " كه همين چند سال پيش پخش گرديد و شبكه هاي تلويزيوني عربي هم آن را خريداري و پخش كردند بسيار مفيد واقع شد. به هرحال در فيلم "بازمانده " روايت هايي از شهداي ايستادگي اسلامي همچون عزالدين قسام هم در معرض ديد بيننده قرار مي گيرد تا حركت هاي اسلامي معاصر در فلسطين را از گذشته دور و ريشه دار بيابند.

جمع بندي بخش:
در گونه سينماي جشنواره گرا كه تعداد كمي از فيلم هاي مثبت آن هم به موفقيت هايي در مراكز جشنواره اي دست يافته اند و آن هم صرفاً از بعد هنري و يا داشتن مفهوم و موضوع جهاني بوده است، قانون خاصي جريان دارد. اروپاي استعماري در بخش فرهنگي موقعيت از دست رفته سلطه سياسي ـ نظامي اش را با بنيادهاي مختلف فرهنگي اعمال مي كند و از اين طريق در بده بستان هايي نظير كنفرانس سالانه جي 8، امتيازهاي لازم را از آمريكا و انگلستان مي گيرد. در هر فيلم مطلوب جشنواره هاي اروپايي، كشور سازنده فيلم لزوماً از استقلال سياسي، اقتصادي و موقعيت مناسب؛ آموزشي و... بي بهره است. فيلم بالقوه منتقد حاكميت و قوانين و سنت هاي فرهنگي كشور خود است. كشور سازنده فيلم روح حماسي ملي و فرهنگي ندارد و آمادگي لازم را براي استمدادطلبي از غربي ها و از دموكراسي تا تكنولوژي و از اخلاق تا فلسفه و امور فردي براي ملتش مي طلبد. در فيلم هاي جشنواره گرا ضعف هاي عمومي هر كشور برجسته مي شوند تا آمريكايي ها و اروپايي ها بتوانند به بهانه آن موارد، قطعنامه اي مختلف و پياپي صادر كنند و دخالت هاي مستقيم و غيرمستقيم در امور كشورها را انجام بدهند. به عنوان مثال فرآيند حكم بازداشت صادر كردن براي حسن عمرالبشير رييس جمهور سودان كه مثلاً در دارفور نسل كشي كرده است؟! در تركيه ضمن برجسته كردن زناني كه با حجاب به فعاليت اجتماعي مي پردازند (به موازي با سياست دوگانه به پ. ك. ك هم سلاح مي دهند) طرح اقدام دولت عليه قوانين لائيك را به بحران سياسي تبديل مي كنند. از موضوع "تروريسم " با فيلم هاي ساخت هاليوود و همچنين فيلم هاي جشنواره گراي كشورهاي مختلف، حق دخالت نظامي و تحريم هاي مختلف و... بدست مي آورند و به نوعي جنگ صليبي شان را توجيه مي كنند. با پرداختن به فيلم هاي قوم گرايي در صدد اجرايي كردن "طرح خاورميانه بزرگ " بر مي آيند كه حداقل دست آورد آن در مورد عربستان سعودي باج گرفتن هاي مختلف و اعمار قراردادهاي نظامي غيرمنطقي چند صد ميليارد دلاري است. (در نيمه دوم سال 2007 آمريكا قرارداد نظامي به ارزش صد و پنجاه ميليارد دلار و فرانسه قراردادي به ارزش هشتاد ميليارد يورو به عربستان تحميل كردند. انگلستان شصت ميليارد پوند و...) حداقل بهانه هم عدم رعايت حقوق بشر و حقوق زنان در عربستان عنوان مي شود. ليبي و كشورهايي همانند آن كشور را وادار به پذيرش هر نوع خودزني مي كنند. سوء استفاده از "تروريسم " هند و پاكستان را در معرض هر نوع باج خواهي غربي ها قرار داده است. سوء استفاده از فيلم هاي جشنواره اي روشنفكري ايران نيز در ابعاد مختلف بر همگان محرز و مشخص است.

نويسنده: مجتبي حبيبي

ادامه مطلب
سه شنبه 23 شهریور 1389  - 9:23 PM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6080813
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی