متلكگويي پديده زشتي است كه آثار روحي و رواني مخربي براي عدهاي تنها به علت لذت بردن لحظهاي ايجاد ميشود.

دخترك آن روز مثل هميشه در ايستگاه منتظر آمدن اتوبوس نشست تا به دانشگاه برود، او آن روز امتحان داشت و همين مسئله استرس او را بيشتر كرده بود.
بقيه در ادامه
چند دقيقهاي كه گذشت ناگهان دو جوان سوار بر موتور سيكلت به او نزديك شدند و بيتوجه به ساير افرادي كه در ايستگاه اتوبوس نشسته بودند شروع كردن به متلك گفتن و بعد با اعتراض دختر در حالي كه قهقه ميزدند با سرعت دور شدند.
اين مسئله حسابي او را بهم ريخت و سبب شد آن روز امتحانش را خراب كند هر چند اين نخستينباري نبود كه او در كوچه و خيابان و درحضور خيليهاي ديگر مورد "متلك گويي " قرار ميگرفت.
دختر دانشجو حسابي از اين وضعيت بهم ريخته بود او نميدانست بايد چه كار كند و جز استرس و اضطراب كار ديگري از دستش بر نميآمد.
* حركت زشت
متلك گفتن و تمسخر ديگران متاسفانه در گوشه و كنار اين شهر ديده ميشود و گاهي اوقات جواناني را ميبينيم كه بدون فكر كردن به عواقب اين كار اقدام به متلكگويي در جامعه ميكنند.
اين افراد كه به عقيده روانشناسان به نظر ميرسد داراي اختلال رفتاري باشند از تمسخر ديگران و متلك گفتن به اين و آن لذت ميبرند و به نوعي با اين كار ارضا ميشوند.
شايد شما هم اين افراد را ديده باشيد و به طور حتم از چشم شما هم دور نماندهاند چراكه اين افراد را در همه جا و همه وقت ميتوان يافت از تاكسي گرفته تا اتوبوس و كوچه و خيابان تا اماكن عمومي و پاركها و اماكن تفريحي و ... اين افراد حضور دارند.
اين افراد با حضور در اماكن عمومي مراكز تفريحي وسائط حمل و نقل عمومي و... گاه و بيگاه با بروز رفتارهاي نا مناسب از خود موجبات آرامش و آسايش ديگران را بر هم ميزنند كه در اين ميان بيشتر اين رفتارها از سوي پسران است و بيشتر خانمها هستند كه قرباني اين اختلال رفتاري برخي از آقايان هستند كه هر روزه بايد آن را تحمل كنند.
برخي از روانشناسان معتقدند كه اگر اين رفتارها به صورت مداوم و بيش از حد باشد ميتوان آن را نوعي بيماري تلقي كرد.
* ناهنجاري اجتماعي
يك كارشناس ارشد روانشناسي اين نوع رفتارها را يك ناهنجار اجتماعي مينامد و معتقد است كه اينگونه رفتارها را بايد در فرهنگ جامعه ريشهيابي كرد.
مهدي هاشميان در اين ارتباط اظهار داشت: از گذشته در جامعه ما يك نوع مردمسالاري حاكم بود كه در اين نظام حرف اول و آخر را مرد ميزد و زن در تصميمگيريهاي خانوادگي نقش كمتري را ايفا ميكرد و اين فرهنگ باگذشت سالها از روزگار آن هنوز در برخي از خانوادهها ريشه دارد به گونهاي كه هنوز هم شاهد هستيم كه در برخي از خانوادهها نقش پسر پر رنگتر از خانمها است و امكانات خاصي را براي مردها اختصاص ميدهند.
وي افزود: اگر در خانوادهاي پسر خلاف اخلاقي انجام دهد خانواده چندان حساس نميشوند اما كافي است دختر همان خانواده كوچكترين مشكلي داشته باشدآن وقت خانواده با وي برخورد نامناسبي دارند كه اين فرهنگ به جامعه نيز كشيده شده و در بتن جامعه نيز آزادي بيش از حد آقايان به اين معضل دامن ميزند، بهگونهاي كه يك پسر به راحتي به خودش اجازه ميدهد كه در كوچه و خيابان مزاحم خانمها شود و با متلكپراندن آنها را مورد آزار و اذيت قرار دهد.
هاشميان گفت: بيشتر اين مشكلات به فرهنگ جامعه بر ميگردد كه در كنار فرهنگ ضعف قوانين و عدم برخورد قانوني با اينگونه افراد سبب تشديد اين رفتارها در جامعه ميشود.
وي به تبعات اينگونه رفتارها در جامعه اشاره كرد و اظهار داشت: شايد يكي از مهمترين تبعات اينگونه رفتارها در جامعه عدم امنيت بانوان و نگراني آنها همراه با استرس و اضطراب آنهاست و هيچگونه احساس امنيتي از سوي خانمها در جامعه احساس نميشود و از آنجايي كه ضريب احساس امنيت در جامعه ما كمتر است هيچ خانمي براي برخوردهاي غير اخلاقي به دليل اضطراب و استرسي كه دارد به مراجع قانوني مراجعه نميكند و براي حفظ آبروي خود از حق قانونياش كه شكايت از فرد مزاحم است منصرف شده و تنها اضطراب و استرس است كه دامنگير وي ميشود.
وي ادامه داد: در مواردي اين استرس و اضطراب به كانون خانواده و بچهها نيز منتقل ميشود لذا بايد در اينباره قانون صريحتر عمل كند و اجازه اينگونه رفتارها را در جامعه ندهد.
اين كارشناس ارشد آسيبهاي اجتماعي بر لزوم فرهنگسازي و آموزش مسائل اجتماعي تاكيد كرد و افزود: رسانهها در اين زمينه نقش مهمي دارند و بايد در اين باره اطلاعرساني كنند و شرايط را در جامعه به گونهاي ايجاد كنند كه يك خانم بتواند از حق خودش در جامعه دفاع كند و در برخورد با اينگونه موارد كلانتري و مراجع قانوني را بهترين ملجا و پناهگاه خود بداند ضمن اينكه قوانين نيز بايد در اينباره تشديد شود و با افرادي كه به نوعي مزاحم نواميس مردم ميشوند با شدت بيشتري برخورد شود.
وي افزود: نوع شغل، موقعيت اجتماعي و مكان زندگي نيز در بروز و يا عدم بروز اينگونه رفتارها تاثير دارد و بيشتر اين رفتارها از سوي افرادي صورت ميگيرد كه از سطح سواد پايينتري برخوردارند و گاه در افرادي مشاهده ميشود كه از سرخوردگيهاي اجتماعي نيز رنج ميبرند.
وي به عوامل بازدارنده اينگونه رفتارها اشاره كرد و گفت: ازدواج يكي از بهترين راههاي بازدارنده اينگونه رفتارهاست و فردي كه ازدواج ميكند هميشه يك نفر ناظر به عنوان همسر در كنار خود احساس ميكند.
هاشميان گفت: گاه خلأهاي عاطفي نيز در بروز اينگونه رفتارها تاثير دارند و هرچه در خانوادهاي روابط دختر و پسر از محدوديت شديدتري برخوردار باشد از جاي ديگري سر ميزند اما هرگاه درخانوادهاي كه از سطح سواد بالايي بر خورداند و پدر و مادر باسواد و با فرهنگ هستند، فرد احساس خلأ عاطفي نكرده و اينگونه رفتارها از وي سر نخواهد زد.
وي گفت: لذا خانوادهها بايد در ارتباط با فرزندان خود دقت بيشتري داشته باشند تا هيچگاه فرزند آنها احساس خلأ عاطفي نكند.
* رفتارهاي نامعقول
يك روانپزشك نيز اظهار داشت: رفتارهاي افراد در جامعه به دو دسته فردي و اجتماعي تقسيم ميشود كه رفتارهاي اجتماعي نيز به دو دسته رفتارهاي باهنجار و رفتار نابهنجار تقسيم ميشود و به رفتارهايي كه توسط اكثريت جامعه پذيرفته نيست و آحاد جامعه آن را قبول ندارند و از آن به عنوان رفتار نامطلوب ياد ميكنند رفتارهاي نابهنجار اجتماعي ميگويند كه از جنبههاي مختلف مانند آسيبشناسي اجتماعي و فردي روانشناختي حقوقي جزايي و ... قابل تفسير ارزيابي و ريشهيابي و تشخيص و راهحل و درمان هستند.
علي رجبي گفت: نوع رفتار انسانها بستگي به وضعيت شخصيتيشان دارد و بسياري از افراد را با همان خصوصيات ميشناسيم.
وي افزود: بيش از 10 نوع شخصيت بيمارگونه در انسانها طبقهبندي شده است كه اين اختلالهاي رفتاري نيز ميتواند جزو همان 10 شخصيت بيمارگونه باشد.
اين روانشناس گفت: براساس فرضيههاي روانشناسي بيشتر اين شخصيتها در كانون خانواده شكل ميگيرد خصوصا در پنج سال اول زندگي فرد كه سالهاي شكلگيري وجدان در افراد است و شخصيتي كه در اين پنج سال اول زندگي شكل بگيرد در سالهاي بعد عمر نيز اين ساختار پايدار ميماند اما زماني ميتوان فردي را داراي اختلالهاي رفتاري و يا شخصيت ضد اجتماعي دانست كه سنش از 18 سال بيشتر باشد و اگر از فردي كه كمتر از 18 سال دارد اين گونه رفتارها سر بزند ميگوييم اختلال تطابق دارد و نوعي ناسازگاري با محيط و وضعيت اجتماعي است كه فرد را آزار ميدهد.
رجبي به عوامل تاثيرگذار بر شخصيت انسانها اشاره و گفت: بيشتر اين تاثير را ميتوان در خانوادهها جستجو كرد به گونهاي كه هر چه در خانواده روابط والدين با فرزندانشان دوستانهتر و مهربانانهتر باشد شاهد شكلگيري شخيتهايي سالم و مطلوب هستيم.
ويافزود: بعد از خانواده همسالان نيز ميتوانند در شخصيت فرد تاثير بگذارند در بسياري از مواقع شاهد بودهايم كه فرديكه در خانواده شخصيتش قوي شكل گرفته انحرافش در بين همسالان كمتر است و در جمع همسالان ناسالم كمتر ضرر ميبيند.
رجبي خاطر نشان كرد: فراموش نكنيم كه برخي از اين رفتارها ميتواند ژننيتيكي باشد و براساس فرضيههاي روانشناسي اينگونه رفتارها ژنيتيكي نيز است.