برقرارى اين گونه ارتباطات فرايند عوامل گوناگونى است كه برخى از آنها عبارتاند از:
1. ضعف بينش مذهبى
نوجوان يا جوانى كه از لحاظ بينشى قائل به مرز بين محرم و نامحرم نيست، آمادگى بيشترى براى گرفتار آمدن در چنين دامى را دارد. اين مشكل در صورتى رفع مىشود كه والدين به بينشدهى صحيح به فرزند رو كنند و اوامر و نواهى خود را با دلايلى همراه سازند.
2. عدم رعايت حجاب
ضعف بينش مذهبى در دختران باعث بىتوجهى به مسئله پوشش و حجاب سالم مىگردد. از آن جا كه غريزه تبرج امرى طبيعى در دختران است و از سوى ديگر، دختر جوان توجهى به مهار و كنترل اين غريزه از نگاه شرع ندارد بى حجابى در جامعه امرى رو به رشد مىگردد كه پيامد اوليه آن چيزى جز ارتباطهاى غير اخلاقى چيزى نيست.
3. آرايشهاى غير مناسب دختران
دختر خود موجودى جذاب و ذاتاً باعث تحريك نگاههاست. اگر اين شخص به آرايش ظاهرى مبادرت ورزد و در اجتماع ظاهر گردد، اين جذابيت دو چندان شده و باعث جلب توجه جنس مخالف مىشود، و نهى شارع مقدس از نمايان كردن آرايش زنان در اجتماع، حكمى براى كنترل ارتباطات نامشروع مىباشد كه بايد به آن بيشتر توجه شود.
4. وجود الگوهاى منحرف
سن نوجوانى و زمان گذر از آن، حساسترين دوران زندگى هر فرد به شمار مىآيد. در اين دوران، هر نوجوان به دنبال معيار و الگويى براى رفتار خود است، و چنانچه در اين الگوگيرى مشورت داده نشود، ممكن است الگويى را برگزيند كه او را به سوى انحراف سوق دهد. قرآن كريم نيز به اين مهم توجه نموده و در چند مورد به معرفى الگوهاى رفتارى مناسب اقدام كرده است. آياتى كه حضرت ابراهيم (ع)، پيامبر اكرم (ص) و زنان فرعون و حضرت مريم (س) را معرفى مىكند، از اين قبيل است.
عوامل ديگرى نيز در اين روند ارتباطى مؤثر است؛ عواملى از قبيل سهل انگارى برخى مادران و بى خبرى پدران، اشتغالات فراوان والدين، وجود مشكلات عاطفى در خانواده و دلايل جنسى و زياد شدن سن ازدواج. « ماهنامه اصلاح و تربيت،« بررسى تحليلى از روابط دختر و پسر»، دكتر محسن ايمانى، ش 29»
ارتباط هايى كه از راه غير صحيح و به دور از اصول مطرح در اين گونه ارتباطات ايجاد مىشود ممكن است در پى دارنده پيامدهايى باشد كه جبران آن براى افراد ممكن نباشد. در يك نگاه اجمالى برخى از اين پيامدها را مىتوان چنين برشمرد:
1. نگرانى برملا شدن اين ارتباط
اين گونه روابط از آن جا كه به دور از چشم والدين برقرار شده است، در هر دو طرف يك حالت ترس و اضطراب به خاطر آشكار شدن آن به وجود مىآيد كه مىتواند در روند سالم زندگى فردى شخص تاثيرى منفى بر جاى گذارد.
2. نگرانى والدين
اين نگرانى پس از آشكار شدن ارتباط فرزند با ديگران براى آنها حاصل مىشود و باعث روانپريشى افراد خانواده مىگردد و زندگى سالم آنها را دچار نگرانى و اضطراب مىكند.
3. افت آموزشى و ترك تحصيل
با توجه به آزمايشهاى ميدانى كه صورت گرفته، اين گونه ارتباطات باعث بروز عشق و عاشقى و افتادن به ورطه خيال مىشود كه نتيجه آن در اغلب موارد افت شديد تحصيل و در مواردى نيز ترك تحصيل است.
4. ابتلا به افسردگى
برقرارى عاطفى اين گونه روابط در سن نوجوانى از آنجا كه اغلب به ازدواج نمىانجامد، فرد را دچار افسردگى مىكند. اسلام با انشاى حكم ازدواج موقت به عنوان حكمى ثانوى و همراه با شرايط خاص، اين معضل را معالجه كرده كه لازم است در اين زمينه تحقيقى مستقل ارائه شود.
5. خودكشى
6. انجام ازدواجهاى عشقى
اين گونه ازدواجها جنبه عقلانى ندارد و صرفاً عملى عاطفى محسوب مىگردد و به گفته بسيارى از روانشناسان عشق اوليه معمولًا پايدار نمىماند؛ از اين رو، در بيشتر موارد به طلاق و جدايى مىانجامد؛ به گفته مولوى:
عشقهايى كز پى رنگى بود عشق نبود عاقبت ننگى بود
7. برقرارى ارتباطات جنسى نامشروع
8. احتمال استمرار جنسى نامشروع بعد از ازدواج. «همان»
ذكر نمونه قرآنى از يك ارتباط سالم
در پايان به جاست كه به يك نمونه قرآنى در مورد ارتباط سالم بين دختر و پسر اشاره شود. در اين داستان جوانى است به نام موسى (ع) كه به شهر مدين وارد شده است. او پس از ورود بر سر چاه شهر مىرود و گروهى از مردم را مىبيند كه براى آب دادن به چهارپايان خود جمع شدهاند. در اين هنگام دو دختر را مىبيند كه كنارى ايستاده و از گوسفندان خود مراقبت مىكنند و به چاه نزديك نمىشوند. در اين حال جوان به سوى آنها گام برمىدارد و علت كنارهگيرى آنها را جويا مىشود. مىگويند: ما به گوسفندان خود تا زمانى كه همه مردان چوپان كنار نروند، آب نمىدهيم و بيان مىكنند كه علت حضور ما در اينجا اين است كه پدرمان فردى كهنسال است.
جوان به يارى آنها مىشتابد و پس از سيراب كردن گوسفندان آنها براى استراحت به زير درختى مىرود و در برابر خداوند ابراز نيازمندى مىكند. در اين هنگام ناگهان يكى از آن دو دختر به طرف جوان مىآيد. قرآن نوع حضور اين دختر را چنين بيان مىكند: «فَجاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِى عَلَى اسْتِحْيَاءٍ قَالَتْ إِنَّ أَبِى يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ مَا سَقَيْتَ لَنَا» «قصص، 25»
اين دختر در هنگام گام برداشتن، حيا را فراموش نمىكند. « تفسير نمونه، ج 16، ص 34» بيان دعوت را از زبان پدر مىگويد تا شائبه ميل فردى در مخاطب ايجاد نگردد. در اين داستان نكات زير قابل تامل است:
1. حضور دختران دراجتماع به علت ضرورت خانوادگى؛
2. برقرارى ارتباط سالم با افراد؛
3. عدم اختلاط دختران با مردان؛
4. توجه به حياى فردى در نوع راه رفتن؛
5. سخن گفتن با جوان بدون ايجاد ريبه و شهوت؛
6. نتيجه ارتباط ازدواج سالم و به پيشنهاد پدر دختران به جوان.
آنچه گذشت، بيان داستانى قرآنى از يك رابطه انسانى است كه اصل ارتباط ميان پسر و دختر را در صورت حفظ شرايط ارتباط تاييد مىكند. ذكر اين نكته لازم است كه اين حفظ حريم شخصى در ارتباط با جنس مخالف، از نگاه خداوند دور نماند. و در نهايت، اين پاكى جوان باعث بعثت او به نبوت الهى گرديد كه خود مىتواند درسى سازنده براى جوانان مومن باشد.SNN