بشر در هر عصر و زماني در ابعاد معرفتي و عملي نيازمند است؛ هر چند شكل نيازها به تناسب زمانها مى تواند متغير باشد. از اين رو، نظام اطلاعرساني متعهد، بايد با محوريت تعليم و تزكيه، تداومبخش نظام پيامرساني الهي باشد و بتواند به عنوان خلفاي رسولان و امامان به وظيفهاش عمل كند.

اشاره:
نياز مخاطب، اصلى ترين ضرورت براي وجود رسانه است؛ زيرا مخاطب در ابعاد مادي و معنوي، خواسته يا ناخواسته، در پى رفع نيازهاي خود است. در اين ميان «نقصان معرفتي» از يك سو و تمايلهاي غريزي متعدد از سوي ديگر موجب مى شود او در برابر انتخابهاي متفاوت براي رفع نيازهاي متنوع دچار ترديد گردد.
بقيه در ادامه
اينجاست كه وجود نظام جامع اطلاعرساني كه توان ارائه پاسخهاي صحيح و ـ به طور همزمان ـ انتقال مهارتهاي لازم براي گزينشهاي درست را داشته باشد، ضرورت مى يابد و نظام اطلاع رساني الهي شكل مى گيرد.
طبق اين ديدگاه، رسالت و امامت در پى تأمين دستكم دو نياز «معرفتي» و «عملي و مهارتي» است. كتاب خدا با جهتگيري «تعليم» و »تزكيه» به ياري استعدادهاي دروني بشر ـ همچون عقل ـ بر مى خيزد. آيات زيادي از قرآن كريم گوياي اين كاركرد است؛ مانند:
1. تعليم و تزكيه
) هُوَ الّذي بَعَثَ فِي اْلأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ(؛[1]
«او كسي است كه در ميان درس ناخواندهها، فرستادهاي از خودشان برانگيخت. آياتش را بر آنان مى خواند ]و پيروي مى كند[ و رشدشان مى دهد و كتاب و فرزانگي به آنان مى آموزد».
2. نور و هدايت
)قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبينٌ يَهْدي بِهِ اللّهُ مَنِ اتّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السّلامِ وَ يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظّلُماتِ إِلَى النّورِ بِإِذْنِهِ وَ يَهْديهِمْ إِلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ(؛[2]
«به يقين براي شما از سوي خدا نور و كتابي روشن كننده آمده است. خدا كسي را كه از خشنودي او پيروي كند، به وسيله آن ]كتاب[ به راههاي سلامت راهنمايي مى كند و به رخصت خويش آنان را از تاريكى ها به سوي نور بيرون مى برد و به سوي راهي راست راهنمايى شان مى كند».
3. دعوت كننده به خدا
) يا أَيّهَا النّبِيّ إِنّا أَرْسَلْناكَ شاهِدًا وَ مُبَشِّرًا وَ نَذيرًا وَ داعِيًا إِلَى اللّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجًا مُنيرًا[3](؛
«اي پيامبر! ما تو را گواه و مژدهآور و هشدارگر و فراخوان به سوي خدا، با اذن او، و چراغي روشنى بخش فرستاديم».
4. ايمانافزايي
) إِنّمَا الْمُؤْمِنُونَ الّذينَ إِذا ذُكِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ زادَتْهُمْ إيمانًا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكّلُونَ(؛[4]
«مؤمنان كسانى اند كه وقتي خدا ياد مى شود، دلهايشان مى هراسد و چون آيات او برايشان تلاوت مى گردد، ايمانشان افزون مى گردد».
وجود چنين كاركردهايي، اطلاعرساني هدايتگر و تزكيهمحور را داراي ارزش زيادي كرده است؛ به گونهاي كه از نظرگاه ديني، گروههايي كه به اين امر اشتغال دارند، به تناسب فضيلت و درجه، جانشينان انبيا و ائمه شمرده مى شوند. از اين رو، وقتي رسول خدا سه بار فرمود: «اللهم ارحم خلفائي؛ خدايا! جانشينان مرا رحمت كن» و از وي پرسيدند: جانشينان شما چه كسانى اند؟ فرمود: «الذين يأتون من بعدي و يرون أحاديثي و سنّتي؛[5] كساني كه بعد از من مى آيند و سخنان و سنّت مرا نقل مى كنند». علاوه بر اين، در اين روايت به عنصر اطلاعرساني و خبر رساني در روايت تأكيد شده است. آن حضرت در كلامي ديگر، فرموده است:
«ادع الناس الي الإسلام و اعلم انّ لك بكل من اجابك عتق رقبة من وُلد يعقوب؛[6] مردم را به اسلام فراخوان و بدانكه در برابر هر كس كه دعوت تو را بپذيرد، (پاداش) آزادي بندهاي از فرزندان يعقوب براي تو هست».
همين كاركرد موجب شده است خداوند اين مسئوليت را بر دوش آگاهان بگذارد؛ لذا امام علي (ع) فرمود:
«انّ الله لم يأخذ علي الجهّال عهداً بطلب العلم حتي أخذ علي العلماء عهداً يبذل العلم للجهّال؛[7] خدا از جاهلان عهدي براي دانشجويي نگرفت، تا اينكه از علما پيمان گرفت بر بذل علم به نادانان».
آيات قرآن هم با عبارتي مطلق چون )من احياها كانما أحيا الناس جميعاً([8] مؤيد همين ديدگاه است.
بنابراين انبيا و اوصياي آنان در مقام «اطلاع رساني معصومانه» اخبار لازم براي رفع نيازهاي بشري را در قالب كتاب، سنّت و روايت ارائه كردهاند و عالمان و آگاهان در هر دورهاي متناسب با آگاهي خود، وظيفه اطلاعرساني آن آموزهها را با محوريت هدايت و تزكيه بر عهده دارند. اين هممسيري در وظيفه، هممقصدي را هم در پى دارد. لذا امام حسن عسكري (ع) فرمود: «كسي كه جاهلي را راهنمايي كند و شريعت اسلام را به او بياموزد، در رفيق اعلي (نزد خدا) با ما خواهد بود».[9]
حاصل اينكه بشر در هر عصر و زماني در ابعاد معرفتي و عملي نيازمند است؛ هر چند شكل نيازها به تناسب زمانها مى تواند متغير باشد. از اين رو، نظام اطلاعرساني متعهد، بايد با محوريت تعليم و تزكيه، تداومبخش نظام پيامرساني الهي باشد و بتواند به عنوان خلفاي رسولان و امامان به وظيفهاش عمل كند. به عبارت ديگر، در هر تلاش رسانهاي، رسالت تعليم و تزكيه را حاكم گرداند و بر مدار آن اطلاعرساني كند. حاصل چنين رويكردي، تعهد خبري و رسالتمداري رسانهاي است؛ درست بر خلاف جريان حاكم بر «نظريههاي مباني خبر و رسانه» كه مسير خبر را فرايندي كاملاً جدا از هر نوع تعهد مى دانند و مى كوشند حوزه خبررساني را به عنوان يك تخصص و فن از حوزه دين، به عنوان يك تعهد و ارزش دور نگاه دارند؛ هر چند خود در عمل هرگز بين تخصص خبررساني و تعهد سرمايهداري نتوانستهاند جدايي اندازند و فقط اخباري را در مسير اطلاعرساني قرار دادهاند كه تبايني با سرمايهسالاري آنان نداشته باشد و اگر هم مجبور به خبررساني اخبار مباين شدهاند، با شگردهاي فني آن اخبار را از اثرگذاري ـ هدايتمحور يا ظلمستيز ـ تهي كردهاند.
اصل رسالتمداري و خنثي نبودن در برابر ارزشها و ضد ارزشها، در قانون اساسي بارها تأكيد شده است. در اصل سوم، ضمن مسلم دانستن آن، براي رسيدن به اهداف جمهوري اسلامي و پايههاي آن (توحيد، نقش بنيادين وحي در بيان قوانين، معاد، عدل، امامت در رهبري مستمر، كرامت و ارزش والاي انسان و آزادي توأم با مسئوليت او در برابر خدا) دولت را موظف مى كند از هر امكانات خود بهره گيرد و دومين ابزار را چنين معرفي كند: بالا بردن سطح آگاهى هاي عمومي در همه زمينهها با استفاده صحيح از مطبوعات و رسانههاي گروهي و وسايل ديگر.
در اصل بيست و چهارم هم از نگاه سلبي، اخلال در مباني اسلام را از خط قرمزهاي مطبوعات مى شمارد. و اين بدان معناست كه رسانهها از دو نگاه ايجابي و سلبي، در برابر اسلام و ارزشها رسالت دارند.
طبق اصل125 در مورد رسانه فراگير صدا و سيما هم آزادي بيان به «رعايت موازين اسلامي و مصالح كشور» قيد خورده است.
نكته مهم اين است كه رسالتمداري رسانهها بايد در همه كاركردهاي فرهنگي، سياسي و اطلاعاتي جريان داشته باشد. از اين رو، امام خميني(ره) معتقد بود:
«اهميت انتشارات مثل اهميت خونهايي است كه در جبههها ريخته مى شود. مداد العلماء افضل من دماء الشهداء، براي اينكه دماء شهدا گر چه بسيار ارزشمند است و سازنده، لكن قلمها بيشتر مى تواند سازنده باشد و شهدا را قلمها مى سازند و شهيدپرور هستند».[10]
بايستههاي رسانه از نگاه ديني
بعد از پذيرش اصل «تعهد و رسالتمندي رسانه» مى توان از بايستههاي ديني براي رسانه سخن گفت تا در سايه رعايت و التزام به آن، رسانه از مدار تعهد ديني خارج نشود و در ورطه «بى هويتي و سرگرداني» يا «هويتسوزي» غوطهور نگردد.
1. پاسخ به نياز مخاطب
بشر موجودي نيازمند در ابعاد مادي و معنوي است. رسانه ديني بايد به نيازمندي او توجه كند و خطوط مهم و محدودههاي مورد انتظار را بيان كند و در نظام خبري و رسانهاي بدان پاى بند بماند. از اين رو، در قرآن كريم علاوه بر پاسخ به نيازهاي معنوي، دهها آيه نيز به پرسشهاي علمي مردم پاسخ مى دهد؛ پرسشهايي دربار? فوايد هلال ماه[11]، مسائل زنان[12]، وارثان ميت[13]، اموري كه حلال شده[14]، موارد انفاق[15]، شراب[16]، يتيمان[17]، انفال[18]، كوهها[19]، و... .
قرآن كريم در تبيين خطوط و مرزهاي اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي و پاسخ به نيازهاي متنوع مخاطب، قابل مطالعه و توجه است.
امام خميني(ره) درباره پاسخدهي رسانه به نياز مخاطبان و خدمتگزاري به آنان مى گويد:
«مطبوعات و كليه (نشرياتي) كه در يك كشوري هست، به خدمت ملت بايد باشد. براي يك ملتي بايد آموزنده باشد. مسير ملت را بايد روشن كند، نه اينكه برخلاف مسير ملت عمل بكند».[20]
«خدمتي كه مجلهها و روزنامهها و ساير رسانههاي اين مملكت مى توانند به كشور خودشان و به اسلام بكنند، اين است كه وضع اين مجلهها را تغيير بدهند. اين مجلهها در زمان رژيم سابق يك وضعي داشت از حيث مطالب، از حيث عكسها»[21].
«اگر مطبوعات متحول بشود... به يك مراكزي كه بخواهند تقوا را در جامعه منتشر كنند، وقتي جوانها و بچههاي تازه رس ما وارد مى شوند در ميدان فعاليت اجتماعي، بروند دنبال روزنامه؛ روزنامه، مربي باشد. گوش كنند به راديو؛ راديو، مربي باشد، نگاه كنند به تلويزيون؛ تلويزيون، مربي باشد. نگاه كنند به مجلات؛ مجلات، مجلاتي باشد كه تربيت بكنند. اين جوان وقتى كه به هر جا توجه كرد، ديد كه گوش و چشمش پر شده از تربيت، اين طور بار مى آيد».[22]
امام(ره) پاسخ به نياز مخاطب را با عنوان «وظيفه تأمين غذاي سالم» ياد مى كند:
«راديو و تلويزيون يك دستگاهي است كه هم در طرف تبليغات فاسد اهميت زياد دارد و هم در طرف تبليغات صحيح.... تمام مطبوعات اينطور است، منتها اهميت تلويزيون بيشتر از همه است... بايد تمام اقشار ملت با اين دستگاهها تربيت بشوند. يك «دانشگاه عمومي» است. دانشگاهها دانشگاههاي موضعي است. اين يك دانشگاه عمومي است؛ يعني دانشگاهي است كه در تمام سطح كشور گسترده است... . به جاي آن چيزهايي كه به درد ملت نمى خورد، يا مضرّ به حال ملت است، يك چيزهاي مفيد را به مردم بدهند و يك غذاي مفيدي به مردم بدهند، مردم را تغذيه كنند به غذاهاي صحيحِ سالم...».[23]
2. بصيرتافزايي و روشنگري
رسانه متعهد بايد بتواند بر بصيرت مخاطب خود بيفزايد و توان فرقگذاري بين منافع و امور مضر به دنيا و آخرت را در اختيارش بگذارد. براي اين منظور، بايد رسانه و دستگاه اطلاعرساني تلاش براي دشمنشناسي را در اولويت كار خود قرار دهد، تا مخاطب، آسيبها و گروههاي مخالف و دشمن را بشناسد. در پى شناخت، قدرت و توان تسلط علمي بر گروهها و جريانهاي آسيبرسان (در عرصه سياسي، مانند جريان نفاق و همينطور در عرصههاي اقتصادي و ...) پديد مى آيد و رسانه با افشاگري آنها مى تواند به ايجاد بصيرت و شناخت حق و باطل در مخاطب موفق شود. براي مثال، در مورد تلاش قرآن به دشمنشناسي سياسي و .... مى توان از اين آيه كريمه ياد كرد:
)يا أَيّهَا الّذينَ آمَنُوا لا تَتّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ لا يَأْلُونَكُمْ خَبالاً وَدّوا ما عَنِتّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ...(؛[24]
«اي كساني كه ايمان آوردهايد! از غير خودتان ]دوست[ همراز نگيريد. آنها از هر گونه تباهي درباره شما كوتاهي نمى كنند. زحمت شما را آرزو دارند. به يقين دشمني از گفتارشان پيداست و آنچه سينههايشان نهان مى دارد، بزرگتر است. به يقين نشانهها را براي شما بيان كرديم، اگر خردورزي كنيد. هان! شما كساني هستيد كه آنان را دوست مى داريد و آنان شما را دوست ندارند و شما به همه كتابها ايمان داريد و هنگامى كه شما را ملاقات مى كنند، مى گويند ايمان آوردهايم و هنگامى كه خلوت كنند، از شدت خشم بر شما، سر انگشتان را مى گزند. بگو: به سبب شدّت خشمتان بميريد! به راستي كه خدا به درون سينهها داناست...».
رسانه مى تواند به شناساندن گروههاي مخالف، آسيبهاي پيشروي مخاطبان، موانع اقتصادي، فرهنگي، سياسي و .... همت گمارد؛ زيرا وجود آسيبها، امري حتمي و انكارناپذير است و حتي در عرصه فرهنگي و اعتقادي براي خود «خبررسانان» خطرهاي بزرگي وجود دارد:
)وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيّ عَدُوّا مِنَ الْمُجْرِمينَ([25]؛
«همچنين براي هر پيامبري، دشمني از مجرمان قرار داديم».
رهاورد شناخت مذكور، آگاهي كامل بر جريانها و آسيبها و در نتيجه، توان افشاگري آنها است. قرآن كريم در عرصههاي متعدد چنين رسالتي را به خوبي به انجام مى رساند، از عرصه اقتصادي و آسيبهايي چون ربا، طمع، احتكار و كمفروشي تا عرصههاي سياسي؛ مانند معرفي مخالفان عقيدتي:
) لَتَجِدَنّ أَشَدّ النّاسِ عَداوَةً لِلّذينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَ الّذينَ أَشْرَكُوا وَ لَتَجِدَنّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدّةً لِلّذينَ آمَنُوا الّذينَ قالُوا إِنّا نَصارى(؛[26]
«به يقين يهود و مشركان را دشمنترين مردم به مؤمنان خواهي يافت. و بى ترديد نزديكتر از همه به مهر و محبت مؤمنان، كساني را خواهي يافت كه گفتند: ما مسيحي هستيم».
در مورد ديگر، قرآن كريم درباره منافقان همين روش را پى مى گيرد:
) يَحْذَرُ الْمُنافِقُونَ أَنْ تُنَزّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِما في قُلُوبِهِمْ قُلِ اسْتَهْزِؤُا إِنّ اللّهَ مُخْرِجٌ ما تَحْذَرُونَ(؛[27]
«و منافقان بيم دارند كه سورهاي بر ضد آنان فرود آيد كه آنان را به آنچه در دلهايشان است، خبر دهد. بگو ريشخند كنيد كه خدا برون آورنده (و فاش كننده) چيزي است كه بيم داريد».
اين آيه به خوبي تسلط بر اوضاع سياسي را كه حاصل از شناخت عوامل آسيبزاست، نشان مى دهد و البته روش قرآن در همه حوزهها چنين است. بدين روي، خداوند مى فرمايد:
) وَ كَذلِكَ نُفَصِّلُ اْلآياتِ وَ لِتَسْتَبينَ سَبيلُ الْمُجْرِمينَ(؛[28]
«و اينگونه آيات را مفصل بيان مى كنيم تا راه گناهكاران آشكار شود».
حاصل طي اين مسير (از تلاش براي دشمنشناسي تا افشاگري) چيزي جز بصيرت افزايي مخاطب و دادن قدرت فرقگذاري نيست و قرآن به عنوان «بلاغ مبين» و «رسانهاي بيانگر» اين توان خود و ديگر كتب آسماني را بارها يادآوري مى كند؛ مانند:
) وَ أَنْزَلَ الْفُرْقانَ([29]؛
«و خداوند، فرقان را فرستاد». فرقان، يعني جدا كننده حق از باطل.
)تَبارَكَ الّذي نَزّلَ الْفُرْقانَ عَلى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعالَمينَ نَذيرًا([30]؛
«بزرگوار است خدايي كه فرقان را بر بندهاش فرستاد تا هشدار دهند? عالميان باشد».
)وَ إِذْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ وَ الْفُرْقانَ(؛[31]
«و ياد آور هنگامي را كه به موسي كتاب و فرقان داديم».
خداوند همچنين از قرآن به عنوان «بصائر» ياد مى كند و مى فرمايد:
) هذا بَصائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ وَ هُدًى وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ([32]؛ «اين (قرآن)، دليلهايي بينشآور از طرف پروردگارتان و رهنمود و رحمتي براي گروهي است كه ايمان مى آورند».
عنصر بصيرت افزايي و توان فرقگذاري بين حق و باطل، صلاح و فساد، خير و شر، در كلام امام خمينى (ره) هم بارها به چشم مى خورد؛ از جمله:
«مطبوعات و كليه ]نشرياتي[ كه در يك كشوري هست، به خدمت ملت بايد باشد، براي يك ملتي بايد آموزنده باشد، مسير ملت را بايد «روشن» كند».[33]
«مطبوعات بايد مثل معلميني باشند كه مملكت را و جوانان را تربيت مى كنند و آرمان ملت را منعكس مى كنند».[34]
«تمام رسانهها مربي يك كشور هستند. بايد تربيت كنند كشور را، افراد يك كشور را».[35]
«سينمايي كه بايد معلم اين جوانها باشد، مربي اين جوانها باشد، اصلاح كند اينها را، جوري درستش كردند كه به فساد مى كشاند اينها را».[36]
ايفاي نقش تحليل خبري
قرآن كريم بر ارجاع اخبار به مرجع صلاحيتدار تصريح دارد؛ زيرا بدون وجود مديريت كلان كه خط مشى ها را ارائه كند، جريان اخبار با آسيبهاي متعددي رو به رو مى شود. و در نهايت به ضرر مخاطبان و به سود سودجويان جاري خواهد گشت:
)وَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ اْلأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذاعُوا بِهِ وَ لَوْ رَدّوهُ إِلَى الرّسُولِ وَ إِلى أُولِي اْلأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الّذينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَ لَوْ لا فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاَتّبَعْتُمُ الشّيْطانَ إِلاّ قَليلاً(؛[37]
«و هنگامى كه خبري حاكي از ايمني يا ترس به آنان برسد، منتشرش سازند و اگر آن را به فرستاده و به اولياي امر خود ارجاع مى دادند، حتماً كساني از آنان كه مى توانند آن را استنباط كنند، ]صدق و كذب[ آن را مى فهمند. و اگر بخشش خدا و رحمتش بر شما نبود، مسلماً جز اندكي از شيطان پيروي مى كرديد».
طبق آيه اولاً، بايد مسلمانان داراي حكومت و رهبري باشند.
ثانياً، كنترل و هدايت اخبار امنيتي و اسرار اجتماعي و ايجاد تشكيلات خبري براي جمعآوري و ارزيابي اخبار مهم و عرضه آن به مردم، از شئون رهبري باشد.
ثالثاً، مركزيت صحيح، مانع انحراف و پيروي از شيطان است.
رابعاً، بدون رهبري و مرجعيت وي، اكثر مخاطبان دچار فريب خواهند شد.
خامساً، همواره سودجويان از ظرفيتهاي بالاي جريان اخبار به نفع خود استفاده مى كنند.[38]
لازم است جريان اخبار و اطلاعات در كشور، بر اساس مصالح و منافع كشور باشد و تنها مرجعي كه بدون هر گونه وابستگي و احساس سود و زيان شايستگي اين كار را دارد، رهبري نظام اسلامي است. از اين رو، در قانون اساسي (اصل 175)، نصب و عزل رئيس سازمان صدا و سيما با مقام رهبري است.
امام باقر (ع) در مورد آيه ياد شده فرمود: «مراد از )الّذينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ( ائمه معصوم هستند».[39]
مرجعيت صلاحيتدارِ «تحليل نهايي اخبار» توانست در سالهاي گذشته با انحراف گسترد? مطبوعات و جريان رسانهاي، مقابله و آن را متوقف كند. رهبر انقلاب، حضرت آيت الله خامنهاي در برابر موضوع تهاجم فرهنگي كه رسانهها از عوامل بسيار اساسي آن بودند، با گامهاي متعدد توانست به وظيفه خود عمل كند و با تبيين و روشنگري، درخواست صريح از مسئولان براي مقابله، انتقاد از مسئولان به سبب عمل نكردن به وظايف، سخن گفتن با مردم و بالأخره صدور «حكم حكومتي» با ارسال نامه به رئيس مجلس ششم، به نقش محوري خود جامه عمل بپوشد.[40]
نكته اساسي اين است كه دولتها و نخبگان سياسي، بايد همراهي و همگامي با مرجعيت صلاحيتدار داشته باشند تا جريان رسانهاي در مسير سالم خود باقي بماند و از نكات عجيب اينكه وجود دهها مورد از سودجويى هاي رسانهاي و شارلاتانيسم مطبوعاتي هنوز نتوانسته ساختارهاي حاكميتي عرصه مطبوعات و رسانهها را به گونهاي تنظيم كند كه كاركرد مرجعيتي ياد شده به نحوه كامل و بدون آسيب اعمال گردد. گوشهاي از ناكارآمدي و گاه تعارض تشكيلات موجود با تشخيصهاي مرجعيت صلاحيتدار نظام اسلامي را در اين كلام رهبري مى توان ديد:
«اگر كساني قرار شد بنشينند توطئه كنند و اين توطئه را به شكلي در يك نوشته منعكس كنند، اين آزادي توطئه است. اين آزادي مردود است و بنده منتظر مى مانم ببينم دستگاههاي مسئول چه مى كنند، و إلاّ جلوگيري از اين حركات موذيانه كار دشواري نيست. بنده منتظر اجازه سازمانهاي بينالمللي براي نحوه اداره اين كشور نمى مانم. منتظرم دستگاههاي مسئول، وزارت ارشاد، دستگاه قضايي، دستگاه امنيتي، كار خودشان را بكنند».[41]
اوج اين نارسايي و تضاد را در ديدگاه رهبر انقلاب درباره وزارت ارشاد مى توان ديد:
«من بارها گفتهام وزارت ارشاد در اين دو سال كه ايشان[42] در رأس كار هستند، هيچ كار اسلامي به عنوان اسلامي نكرده، اين اولين اعتراض من است... . وزارت ارشاد براي اين است كه اسلام را ترويج كند».[43]
مرجع صلاحيتدار براي هدايت رسانهها در جامعه اسلامي كه همان حاكم اسلامي است، به گونه كارآمد اعمال نظارت مى كند و همه تلاشهاي رسانهاي بايد همسو با خط مشي وي باشد؛ خطي كه از سوي وي طراحي و در قالب قانون يا توصيهها ابراز مى گردد.
------------------------------------------------------------
پى نوشتها
[1] . جمعه/2. برخي از آياتي كه تعليم و تزكيه را ذكر كردهاند، عبارتاند از: آل عمران/164، بقره/129. از نكات جالب در آيه 164 آل عمران، اين است كه خداوند به دليل بعثت پيامبري كه از خود مردم است و آيات را مى خواند و تزكيه و تعليم مي كند، بر مؤمنان منّت مى گذارد و در آيه 129 بقره حضرت ابراهيم در قالب دعا از خداوند تقاضا مى كند در مكه رسولي برانگيزد كه آيات خدا را تلاوت كند و كتاب و حكمت بياموزد و تزكيه كند.
[2] . مائده/15و16. برخي ديگر از آيات عبارتاند از: تغابن/8، ابراهيم/1، بقره/97، 185، آل عمران/103، 105، 138، اعراف/157، جن/2. درباره كتب آسماني ديگر نيز چنين عناويني در قرآن آمده است؛ مانند: آل عمران/31، مائده/44 و 46.
[3] . احزاب/45ـ47
[4] . انفال/2؛ توبه/124و125.
[5] . الحياة، ج2، ص281.
[6] . وسائل الشيعه، ج11، ص398.
[7] . اصول كافي، ج؟، ص؟.
[8] . مائده/32 و ر.ك: انعام/122.
[9] . بحارالانوار، ج2، ص2.
[10] . صحيفه امام، ج16، ص227.
[11] . بقره/189.
[12] . نساء/127.
[13] . همان/176.
[14] . مائده/4.
[15] . بقره/215 و 219.
[16] . همان/219.
[17] . همان/220.
[18] . انفال/1.
[19] . طه/105.
[20] . صحيفه امام، ج7، ص537.
[21] . همان، ج8، ص494.
[22] . همان، ج13، ص158.
[23] . همان، ج6، ص399 و 400.
[24] . آل عمران/118ـ120.
[25] . فرقان/31.
[26] . مائده/82. و ر.ك: آل عمران/21و 181؛ انقال/31؛ فصلت/26؛ قمر/24؛ مطففين/29؛ منافقون/4.
[27] . توبه/64.
[28] . انعام/55.
[29] . آل عمران/4.
[30] . فرقان/1.
[31] . بقره/53. و ر.ك: انبياء/48.
[32] . اعراف/203. و ر.ك.: انعام/104.
[33] . صحيفه امام، ج7، ص537.
[34] . همان، ص323.
[35] . همان، ص232.
[36] . همان، ص496.
[37] . نساء/83.
[38] . تفسير نور، ج2، ص340و341.
[39] . وسائل الشيعه، ج27، ص200.
[40] . پايان داستان غمانگيز (نگاهي به زمينههاي صدور حكم حكومتي درباره قانون مطبوعات)، حميد رسايي، ص182.
[41] . همان، ص192.
[42] . عطاء الله مهاجراني (وزير دولت آقاي خاتمي).
[43] . پايان داستان غمانگيز، ص203.
نويسنده: محمد عابدي