رسانه ديني بايد بر مباحث دقيقي كه در هر حوزه مطرح ميكند، آگاهي كامل داشته باشد و از شبهات آن آگاه و به جديدترين دست آوردهاي علمي آن مسلط باشد تا خود دچار حيرت نگردد و مخاطبان را هم دچار سرگرداني نسازد.

4. آگاهي برتر
رسانهها بايد نسبت به محتواي تبليغي و رسانهاي خود از تخصص لازم برخوردار باشند. از اين رو، قرآن كريم تأكيد دارد كه تبليغگران قبل از ابلاغ و تبليغ و انجام امور رسانهاي، به كسب آگاهي عميق از محتواي تبليغي اقدام كنند و حتي در اين مسير رنج مسافرتها را هم به جان بخرند.
بقيه در ادامه
(وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلّهُمْ يَحْذَرُونَ)1؛ «و هرگز مومنان همگي بسيج نميشوند، پس چرا از هر گروهي از آنان، دستهاي بسيج نميشوند (و كوچ نميكنند) تا در دين، فهم عميق نمايند و تا قومشان را به هنگامي كه به سوي آنان باز ميگردند، هشدار دهند؟ تا شايد بيمناك شوند».
رسانه بايد برخوردار از آگاهي برتر باشد تا بتواند مسير تبليغ را با بصيرت بپيمايد و در برابر موانع رسانهاي و علمي، ظرفيت دفاعي لازم را داشته باشد. از اين رو، رسول خدا(ص) داراي اين ويژگي بود:
(قُلْ هذِهِ سَبيلي أَدْعُوا إِلَى اللّهِ عَلى بَصيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتّبَعَني)2؛ «بگو اين راه من است، كه همراه با پيروانم با بصيرت و آگاهي كامل همه مردم را به سوي خدا دعوت ميكنم».
حال آن كه رسانهها اگر فاقد آگاهي و هدايت يافتگي لازم باشند، جز ضلالت براي مخاطبان ثمري نخواهند داشت.
(وَ لا تَتّبِعْ أَهْواءَ الّذينَ لا يَعْلَمُونَ)؛3
«از هواي نفس انسانهايي كه نميدانند، پيروي نكن».
علاوه بر اين اطلاع رساني بدون آگاهي، ممكن است به سلب اعتماد مخاطبان بينجامد. از اين رو، امام علي(ع) فرمود:«لا تقل ما لا تعلم فتتهّم باخبارك بما تعلم؛4 آنچه را نميداني نگو و گر نه در خبر دادن از آنچه علم داري نيز مورد تهمت خواهي بود».
عدم آشنايي كامل با موضوعات مورد ابلاغ و خبررساني، موجب ارائه پاسخها و تحليلهاي غير يقيني و گمراهسازي مخاطب و سلب اعتماد او ميشود.
(وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللّهِ الْكَذِبَ إِنّ الّذينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللّهِ الْكَذِبَ لا يُفْلِحُونَ) 5؛
«با هر دروغي كه به زبانتان ميآيد، نگوييد اين حلال است و آن حرام، تا بر خدا دروغ بسته باشيد، زيرا كساني كه به خداوند دروغ ميبندند، رستگار نميشوند».
در اين آيه هر نوع تحليل يا تحريم كه بر مبناي قانون الهي نباشد، محكوم شده و دروغ بستن بر خدا براي رسيدن به متاع بيارزش دنيا، زشت شمرده شده است. در عين حال بر مرجوح و مذموميت ارائه اخبار بدون مبناي يقيني صحيح و متقن نيز دلالت دارد.
رسول اكرم وظيفه ابلاغ و پيامرساني خود را بر پايه آگاهي و بصيرت قرار داده بود:
( أَدْعُوا إِلَى اللّهِ عَلى بَصيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتّبَعَني).6
از ديگر عوارض نداشتن آگاهي لازم، ميتوان به ايجاد بدعت و نوآوريهاي بيپايه اشاره كرد. بنابراين رسانه بايد مواظب اين آسيبها باشد.
«من فسّر القرآن برآيه فقد افتري علي الله الكذب»؛ «كسي كه قرآن را با رأي خود تفسير كند، حتماً به خدا دروغ بسته است».
ايجاد التقاط هم ميتواند از ثمرات ناآگاهي باشد، هر چند اين دو (بدعت و التقاط) ميتواند آگاهانه نيز صورت گيرد، اما نبايد غافل ماند كه ناآگاهي هم از انگيزههاي موثر در ايجاد بدعت و التقاط است. از اين رو، وقتي امام علي(ع) متوجه شد حسن بصري گفت و گوهاي او را مينويسد، پرسيد: چه مينويسي؟ گفت: مطالب شما را مينويسم و مطالبي هم از خود به آن اضافه ميكنم تا براي مردم بازگويم. حضرت فرمود: سامري هم همين كار را ميكرد و ميگفت: آثار رسول الله را گرفتم و با هنر خود آميختم و گوسالهاي ساختم. امام فرمود: «اما ان لكل قوم سامرياً و هذا سامري هذه الامة».8
ديگر اثر فقدان آگاهي برتر، ارائه تحليلهاي غلط است.
(بَلْ كَذّبُوا بِما لَمْ يُحيطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمّا يَأْتِهِمْ تَأْويلُهُ كَذلِكَ كَذّبَ الّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الظّالِمينَ)؛9
«بلكه چيزي را كه به شناخت آن احاطه نداشتند، دروغ شمردند؛ در حالي كه سرانجام و حقيقت و باطن آن هنوز برايشان روشن نشده است. كساني كه پيش از آنان بودند نيز همين گونه تكذيب كردند. پس بنگر كه سرانجام ستمگران چگونه است».
امام صادق(ع) فرمود: از دو آيه قرآن، دو درس بزرگ بياموزيم... تا علم نداريم حرفي را رد نكنيم (بَلْ كَذّبُوا بِما لَمْ يُحيطُوا بِعِلْمِهِ).10
بر اساس آيه ياد شده، اكثر مخالفتها با راه درست و صراط قرآن به خاطر نداشتن احاطه علمي و آگاهي كامل است؛ زيرا دانستن كلي و اجمالي، داراي آثار كم و احتمال خطاست اما احاطه علمي ميتواند سبب راهيافتگي گردد.
بلاتكليفي و حيرت و سرگرداني را هم ميتوان از آثار فقدان آگاهي دقيق و برتر دانست؛ لذا خداوند فرمود: (أَ لَمْ تَرَ أَنّهُمْ في كُلِّ وادٍ يَهيمُون)؛َ11 «آيا نديدي كه آنان در هر وادي حيرانند».
بنابراين رسانه ديني بايد بر مباحث دقيقي كه در هر حوزه مطرح ميكند، آگاهي كامل داشته باشد و از شبهات آن آگاه و به جديدترين دست آوردهاي علمي آن مسلط باشد تا خود دچار حيرت نگردد و مخاطبان را هم دچار سرگرداني نسازد.
كسب آگاهي عميق موجب ميشود رسانه، آلت دست ديگران قرار نگيرد و سياستمداران و سودجويان داخلي و خارجي و منحرفان فكري و اعتقادي و اقتصادي و جنسي، از آن به عنوان ابزار و دستاويز استفاده نكنند؛ موضوعي كه متأسفانه رسانههاي ديداري و شنيداري ما همواره گرفتار آن بودهاند و از ظرفيتهاي آنان در هر دورهاي سوء استفادههاي گاه بنيان برانداز شده است. در حالي كه امام علي(ع) يكي از صفات مؤمنان را چنين بيان ميكند: «المومن هو الكيس الفِطن؛ مؤمن تيزهوش و زيرك است».
رهبر انقلاب هم از نشرياتي كه اين ظرفيت را در اختيار دشمنان قرار دادهاند، به عنوان «پايگاه دشمن» ياد ميكند.
5. خودي بودن و درد آشنايي
رسانهها بايد مكتبي و الهي باشند و از اين لحاظ با متن جامعه ديني هماهنگي داشته باشند. باري، براي خودي بودن تنها به هم وطن و هم كشور يا هم زبان بودن نميتوان بسنده كرد؛ هر چند اين هم خود مقدمه و زمينهاي براي تأثيرگذاري و جلب اعتماد بيشتر است. اما دشمنان از همين امتياز (مورد اعتماد بودن) بارها سوء استفاده كرده و در لباس رسانههاي خودي، محتواي بيگانه را به مخاطبان ارائه داده و تبليغ كردهاند. قرآن كريم به عنوان «رسانهاي الهي » به هر دو بعد «هم زباني» و «هم هدفي» به عنوان شاخص خودي بودن توجه دارد:
(لَقَدْ مَنّ اللّهُ عَلَى الْمُؤْمِنينَ إِذْ بَعَثَ فيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ)؛12
«به يقين خدا بر مؤمنان منّت گذاشت هنگامي كه در ميان آنان فرستادهاي از خودشان برانگيخت كه آياتش را بر آنان بخواند و رشدشان دهد و كتاب و فرزانگي به آنان بياموزد، در حالي كه پيش از آن قطعاً در گمراهي آشكاري بودند».
مهمتر از خودي بودن در زبان و نژاد، خودي بودن در هدف و مكتب است و رسانه دين بايد از اين جهت خود را هماهنگ با مكتب سازد. نه اينكه در پيسوء استفاده از مخاطبان براي رسيدن به اهدافي غير از مطالبات جامعه ديني و مكتب اسلام باشد. ما در سالهاي نه چندان دور، شاهد مطبوعاتي بوديم كه رهبر انقلاب در سالش. در همين راستا در جمع صد هزار نفري جوانان چنين ابراز داشت:
«آن داستان غمانگيز را ميگويم. من دو سال قبل از اين، در يكي از خطبههاي نماز جمعه گفتم كه دستگاههاي استكباري دنيا و آمريكا از تبليغات براي ساقط كردن و ايجاد اغتشاش در كشور استفاده ميكند. متأسفانه همان دشمني كه به وسيله تبليغات خود همتش اين است كه كشور را ساقط كند، امروز در داخل، پايگاه پيدا كرده است. بعضي از مطبوعات پايگاه دشمن شدهاند».13
بنابراين، اين مرز خودي و بيگانه بودن رسانهها هم هدف، هم محور و هم مكتببودن رسانه با مردم است؛ به گونهاي كه منافع مكتبي و ملي آنان را منافع خود ببيند و بر خلاف آن، فعاليت رسانهاي نكند.
«اصحاب تبليغات، اصحاب مطبوعات و قلم به دستها بايد بفهمند چه مينويسند. بايد بدانند كدام حرف است كه بيگانه را خوشحال و ملت را مأيوس ميكند. آن كساني كه اهل فكر، اهل نظر و اهل گفتارند و جايي دارند براي اين كه اظهار نظر كنند، بايد بدانند چه ميگويند و چگونه حرف ميزنند. مبادا به تبع راديوهاي بيگانه جوري حرف بزنند كه گويي در اين كشور يك فضاي استبداد سنگيني وجود دارد».14
6. كاربرد ابزارهاي مشروع
رسانهها نه تنها بايد در هدف، بلكه در ابزارهاي وصول به اهداف هم، شرع محور باشند و از ابزارهاي نامشروع استفاده نكنند، شايد صدها ابزار نامشروع را بتوان زير اين فصل جاي داد و از آنها سخن گفت؛ از دروغ و تهمت مطبوعاتي تا افشاي اسرار، خيانت، خودفروختگي فرهنگي، ايجاد التقاط، تحريف و ... . آيات متعددي از قرآن كريم نيز بر اين اصل تأكيد دارند كه هدف، وسيله را توجيه نميكند. پس به هر قيمتي نبايد رسانهها به هدف برسند. اين يك واقعيت است كه مغرهاي معلول همواره متوجه ابزارهاي نامشروع براي تأمين اهداف نامشروع هستند. بودجههاي90 ميليارد دلاري آمريكا براي تبليغات، از اين دست است. واتيكان و كليسا كه غالباً در برابر ظلمها ساكت هستند، حدود 5000 مجله و روزنامه با دو ميليارد تيراژ دارند و برخي از نشريات آنها به هشتاد زبان ترجمه ميشود. صد و پنجاه هزار روحاني، مأمور جذب مردم به كليسا هستند و اما رسانه اسلامي كه هدفش، همان هدف اسلام و حكومت اسلامي (ليقوم الناس بالقسط) است، هرگز از ابزارهاي نامشروع سود نميبرد و سفارش اين است كه: ( وَ ما كُنْتُ مُتّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا) 15؛ ( وَ لا تَرْكَنُوا إِلَى الّذينَ ظَلَمُوا فَتَمَسّكُمُ النّارُ). 16
از نگاه قرآني، مطالب رسانه و مبلغ بايد پاك و دلپسند باشد: (وَ هُدُوا إِلَى الطّيِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَ هُدُوا إِلى صِراطِ الْحَميدِ)؛17 «مؤمنان به سخنان پاك و به راه خداي ستايش شده هدايت شدند». و در نظام احسن الهي تنها ابزارهاي پاك هستند كه سير صعودي و تكاملي براي جامعه دارند: ( إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطّيِّبُ ).18 در جملهاي ديگر، خداوند با تشبيه و تمثيلي زيبا آثار كاربرد سخنان پاك (ابزار مشروع) را چنين به تصوير ميكشد:
(أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السّماءِ تُؤْتي أُكُلَها كُلّ حينٍ بِإِذْنِ رَبِّها وَ يَضْرِبُ اللّهُ اْلأَمْثالَ لِلنّاسِ لَعَلّهُمْ يَتَذَكّرُونَ وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبيثَةٍ اجْتُثّتْ مِنْ فَوْقِ اْلأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ)؛19
«آيا نديدي كه خداوند چگونه مثل زده؟ كلمه پاكيزه (سخن و ايمان) همانند درختي است پاك، كه ريشهاش ثابت و شاخهاش در آسمان است، با اذن پروردگارش همواره ميوه ميدهد و خدا براي مردم مثلهايي ميزند، باشد كه به ياد آورند و پند بگيرند. و مَثل سخن پليد، همچون درختي پليد است كه از روي زمين برآمده و هيچ ثباتي ندارد».
از اين رو قرآن كريم اجازه نميدهد حتي به دشمنان دشنام داده شود و توهين شود:
(وَ لا تَسُبّوا الّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ فَيَسُبّوا اللّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْم)20؛
« به آنان كه غير خدا را ميخوانند دشنام ندهيد، كه از روي ناداني و دشمني به خدا دشنام ميدهند».
امام خميني(ره) با توجه به اين نكات، استفاده از ابزارهاي نامشروع توسط نظام تبليغات بين المللي را يادآور ميشد، از جمله: امروز كارهاي ايران مورد توجه دنيا و خبرگزاريها و مطبوعات، و رايوها و تلويزيونهاست و همه آنها مراقب هستند كه چيزي پيدا نموده و با اضافات و دروغ پردازيها به جمهوري اسلامي صدمه وارد سازند و با مصاحبههاي صد در صد دروغ با افراد مغرض...، اذهان مردم را منحرف سازند».21
7. نقدپذيري و پيشگامي در عمل
رسانه وقتي در خط مقدم تبليغ يك محتوا قرار ميگيرد، خود بايد پيش از ديگران عامل محتواي تبليغي و رسانهاي باشد. از اين رو، صفت انبياي الهي، عمل به توصيهها و اخباري بود كه به ديگران ابلاغ ميكردند:( ما أُريدُ أَنْ أُخالِفَكُمْ إِلى ما أَنْهاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُريدُ إِلاّ اْلإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ )22؛
«هرگز نميخواهم كه مرتكب چيزي شوم كه شما را از آن بازميدارم. نميخواهم مگر اصلاح را؛ تا جايي كه بتوانم».
در روايات نيز اين مطلب مورد تأكيد قرار گرفته است:
«من نصب نفسه اماماً للناس فعليه ان يبدأ بتعليم نفسه قبل تعليم غيره؛23 كسي كه خود را پيشرو مردم قرار دهد، براوست كه از تعليم خود آغاز كند؛ پيش از تعليم ديگران».
آيه ياد شده از جهت ديگري نيز به لزوم التزام رسانهها تأكيد دارد و آن، وظيفه و رسالت مطبوعات در مورد امر به معروف و نهي از منكر است و رسانهها به عنوان ابزار امر به معروف و نهي از منكر بايد خود، عامل به نيكيها و به دور از زشتيهايي باشند كه مطرح ميكنند.
بنابراين رسانهها و اهل بلاغ و تبليغ بايد آيه (أَ تَأْمُرُونَ النّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ)24 و (لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ)25 را در همه فعاليتهاي مطبوعاتي و خبري مورد توجه قرار دهند. اين هشدارها ( كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ)26و ( مَثَلُ الّذينَ حُمِّلُوا التّوْراةَ ثُمّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفارًا)27 را جدي بگيرند.
نكته مهم اين است اگر اصحاب رسانه در عمل به اخبار و تحليلها و ابلاغهاي خود عامل نباشند، تأثير تبليغات و فعاليترسانهاي آنها در سطح خواهد ماند و به عمق جانها نفوذ نخواهد كرد؛ لذا در روايات ميخوانيم:
«ان العالم اذا لم يعمل بعلمه زلّت موعظته عن القلوب28؛ وقتي عالم به آنچه ميگويد عمل نكند، موعظه او در قلبها اثر نميگذارد و از بين ميرود».و حاصل چنين روندي چيزي جز كاهش اعتماد به رسانههاي خودي و افزايش رويكرد به رسانههاي بيگانه نخواهد بود.
روح خود اصلاحي در رسانهها، زماني برانگيخته ميشود كه باور داشته باشند هر لحظه در معرض خطر و تزلزل قرار دارند:( وَ ما أُبَرِّى نَفْسي إِنّ النّفْسَ لأَمّارَةٌ بِالسّوءِ إِلاّ ما رَحِمَ رَبّي)29؛
«و نفسم را تبرئه نميكنم، كه نفس به بدي امر كننده است؛ مگر در آنچه كه پروردگارم رحم كند».
مطبوعات و رسانههاي ديني بايد اهالي انتقاد و نقد را به عنوان خودي بپذيرند؛ آن هم نه در حرف و آييننامههاي اخلاقي؛ بلكه در عمل، و تمام ساختارهاي رسانهاي را مبتني بر تأثيرگذاري از نقد منتقدان نمايند. چنانكه امام صادق(ع) ميفرمايد: «اَحَبُّ اخواني اليّ مَن اَهدي اليّ عيوبي30؛ دوست داشتنيترين برادر من كسي است كه عيبهايم را به من هديه كند».
اما اگر ساز و كارهاي رسانهاي به گونهاي تنظيم گردد كه جايي براي انعطافپذيري نباشد؛ مگر آنجايي كه با ميل و خواهشها و طراحيهاي قبلي اهل رسانهمطابق باشد، به مرگ تدريجي رسانهها خواهد انجاميد.
رسانههاي جامعه اسلامي بايد منتقدان را خودي و برادر ديني خود بدانند و بپذيرند كه احساس هم مكتبي بودن است كه آنان را به تلاش براي اصلاحگري در عرصه رسانهها واداشته است. به اين سخنان امام علي(ع) توجه كنيم:
«اخوك في الدين من هداك الي الرشاد و نهاك عن فساد و اعانك الي اصلاح معاد؛31 برادر تو در دين، كسي است كه تو را به رشد هدايت كند و از فساد بازدارد و بر اصلاح معاد ياريات كند».
«عليك بطاعة من يأمرك بالدّين فانه يهديك و ينجيك32؛ بر تو باد اطاعت كسي كه به دين امر ميكند؛ زيرا او تو را هدايت ميكند و نجات ميدهد».
«من دعاك الي الدار الباقي و اعانك علي العمل فهو الصديق الشفيق33؛ كسي كه تو را به سراي باقي فراخواند و بر عمل ياريات كند، او دوست دلسوز است».
اصلاحپذيري و انتقاد پذيري اساساً از راههاي مهم يادكرد ارزشها و ضد ارزشهاست و قرآن كريم و پيامبر از همين ظرفيت براي اصلاحات سود بردهاند. حالا اگر رسانهها اين روزنه را ببندند يا مقيد به قيودي دلپسند كنند، راه اصلاحات مسدود خواهد شد.
به هر روي، رسانهها بايد ابزارهاي لازم براي اصلاح مدام خود و حفظ حضور در خط مستقيم اسلامي را طراحي كنند. امام خميني(ره) ميفرمايد:
«همه رسانههاي تبليغاتي بايد خودشان را اصلاح كنند كه خداي نخواسته بر خلاف مسير ملت نروند».34
«ما بايد جديت كنيم كه همانطور كه رأي داديم به جمهوري اسلامي و اسم جمهوري اسلام الان در ايران است، محتوايش را اسلامي كنيم؛ يعني راديو، تلويزيون كه شما هستيد، اسلامي باشد، لغويات و لهويات و نميدانم صورتهاي كذا نباشد، اصلاح بايد بشود اينها».35
امام خميني(ره) خواهان اصلاح رسانهها بر محوريت اسلام و مصالح ملي بود و ميگفت:
«اگر خودتان را متحولكرديد، كشورتان را هم ميتوانيد نجات بدهيد. اگر به همان حال باشيد و اسمتان را عوض كرديد، با اسم نميتواند يك كشوري اداره بشود. با لفظ جمهوري اسلامي، با رأي به جمهوري اسلام، نميتواند يك مملكتي اسلامي بشود. مملكت اسلامي محتوايش بايد اسلامي باشد. شما هم كه مجله مينويسيد، ميتوانيد خدمت كنيد. جوانها را برومند كنيد با مقالاتتان . مقالات صحيحتان».36
8. برخورداري از سابقه خوب
سابقه خوب و پر از خدمت به دين و دنياي مخاطب، از بزرگترين نعمتها براي رسانههاست كه هم به حفظ مخاطب و جلب اعتماد و تداوم اعتماد وي به رسانه ميانجامد و هم اهداف تبليغي رسانه ديني را با موفقيت بيشتر همراه ميسازد. و همچنين احتمال خطا و انحراف رسانه را كاهش ميدهد. قرآن كريم به هر سه موضوع فوق توجه دارد.
قوم حضرت صالح(ع) به وي ميگفتند:
(يا صالِحُ قَدْ كُنْتَ فينا مَرْجُوّا قَبْلَ هذاَ)37؛ «اي صالح! به راستي پيش از اين در ميان ما مايه اميد بودي».
زندانيان به يوسف(ع) ميگفتند: (إِنّا نَراكَ مِنَ الْمُحْسِنينَ)؛38 «ما تو را از نيكوكاران مييابيم».
مردم به مريم گفتند: (يا أُخْتَ هارُونَ ما كانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما كانَتْ أُمّكِ بَغِيّا)39؛ «اي دختر هارون! پدرت مرد بدي نبود و مادرت بدكار نبود».
رسول اكرم(ص) همواره به امانت مشهور بود و خاندانش همگي از حرمت و احترام برخوردار بودند و همين گروه به رسالت و ابلاغ مبعوث ميشدند در حالي كه كوچكترين لكهاي در كارنامه سوابق آنها نبود. از اين رو، مأموران ابلاغ و اصحاب رسانه در هر عصر و دورهاي با داشتن اين سابقه، حافظ اهداف مقدس «رسانه دين» خواهند بود، اعتماد مخاطب را همواره با خود خواهند داشت و انحراف در مسير رسانهها روي نخواهد داد. اين نكته مهم، ضرورت گزينش در حوزه رسانه براي اهل رسانه را برجسته ميسازد. از اين رو، امام خميني(ره) هم بارها بدان تأكيد داشت:«البته فيلمها، بايد كساني كه فيلمسازند، بايد معلوم بشود كه اينها چه كارهاند، چه جور بودهاند، وضع روحيشان، وضع زندگيشان، وضع معاشرتهايشان قبلاً چه جور بوده است. آيا تحول حاصل شده برايش، تحول روحي، يا اينكه باز همان ته ماندههاي سفره شاه هست در قلبهاشان».40
«دنبال اين باشيد كه از نويسندههاي متعهد اسلاميِ انساني نيرو بگيريد، مقالات صحيح بنويسيد. درد و دوايش را بنويسيد».41
«كساني كه تا ديروز بر ضد ملت و بر ضد انقلاب ما سخنراني ميكردند، نمايش ميدادند، همه بساط را درست ميكردند و حالا آمدند و اظهار اسلام و ديانت ميكنند، از اينها نميتوانيم ما بپذيريم. اين هم بايد تصفيه بشود».42
«بايد به طور جدي پاكسازي بشود؛ يعني در مركزي كه مركز تبليغات اسلامي است و مهمترين مركز تبليغات است، نبايد اشخاصي باشند كه برخلاف مسير اسلام و از ريشههاي سابق آن رژيم باشند».43
«بايد قبول كنيم يك كسي كه قبلاً هم ـ فرض كنيد كه ـ عاصي بوده، اين آدم حالا مسلمان است و به او ترتيب اثر اسلام را بدهيم، اما نميتوانيم جهاتي كه داريم [به او بسپاريم] ... بدتر از همه، همين مجلات است و همين مطبوعات است و همين راديو و تلويزيون است و همين چيزهايي است كه براي تربيت جامعه است... نميتوانيم سادهدلي به خرج بدهيم كه خوب حالا اين آدم اسلام گفته قبول كنيد شما، ما هم قبول كرديم، اما اسلام نفرموده حالا كه قبول كرديد، مقدرات خودتان را دست اين هم بدهيد».44
................................................................
پينوشتها
1 . توبه/ 122.
2 . يوسف/108.
3 . جاثيه/18. و ر.ك: يونس/35.
4 . غررالحكم و دررالكلم، ح274.
5 . نحل/116و117.
6 . يوسف/108.
7 . بحارالانوار، ج36، ص227.
8 . تفسير نمونه، ج13، ص286.
9 . يونس/39.
10 . تفسير نور، ج5، ص215.
11 . شعراء/225.
12 . آل عمران/164؛ ر.ك: توبه/128؛ فصلت/6؛ مؤمنون/32؛ ابراهيم/4؛ انعام/9.
13 . پايان داستان غم انگيز، ج1، ص182.
14 . همان، ص196.
15 . كهف/51.
16 . هود/113.
17 . حج/24.
18 . فاطر/10.
19 . ابراهيم/24ـ26.
20 . انعام/108.
21 . صحيفه امام، ج17، ص13.
22 . هود/88.
23 . بحارالانوار، ج2، ص56.
24 . بقره/44.
25 . صف/2.
26 . همان/3.
27 . جمعه/5.
28 . اصول كافي، ج1، ص44، و ر.ك: آل عمران/80،79 و 161.
29 . يوسف/53.
30 . تحف العقول، ص366.
31 . غررالحكم و دررالكلم، ح1918.
32 . همان، ح6144.
33 . همان،ح 8775.
34 . صحيفه امام، ج7، ص324.
35 . همان، ج9، ص455.
36 . همان، ج8، ص498و499.
37 . هود/62 و ر.ك: يوسف/16؛ مؤمنون/69.
38 . يوسف/36.
39 . مريم/28.
40 . صحيفه امام، ج16، ص404.
41 . همان، ج8، ص499.
42 . همان، ج6، ص399.
43 . همان، ج12، ص439.
44 . همان ،ج13، ص476و477
نويسنده:محمد عابدي
منبع: نشريه فرهنگ كوثر - شماره 82