سفر رئيس جمهور كشورمان به لبنان و استقبال تاريخي مردم اين كشور از ايشان، فرصت مناسبي را فراهم مي آورد تا از منظري ژرف، به تحليل چرايي و مباني فكري حمايت از مقاومت اسلامي لبنان و فلسطين پرداخته، نحوه ارتباط آن را با «منافع و امنيت ملي كشورمان» مورد ارزيابي قرار دهيم.

پيشگفتار
--------------
نظام جمهوري اسلامي ايران، براساس مباني مكتبي و اصول قانون اساسي، از آغاز شكل گيري، علي رغم مشكلات متعدد داخلي و خارجي، بر حمايت مادي و معنوي از جريان مقاومت اسلامي و نهضت هاي آزادي بخش تأكيد زيادي داشته و در اين راه هزينه هايي را نيز پرداخته است. سفر رئيس جمهور كشورمان به لبنان و استقبال تاريخي مردم اين كشور از ايشان، فرصت مناسبي را فراهم مي آورد تا از منظري ژرف، به تحليل چرايي و مباني فكري «وظايف ايدئولوژيك دولت اسلامي» در حوزه سياست خارجي و حمايت از مقاومت اسلامي لبنان و فلسطين پرداخته، نحوه ارتباط آن را با «منافع و امنيت ملي كشورمان» مورد ارزيابي قرار دهيم.
بقيه در ادامه
مباني فقهي دفاع از سرزمين هاي اسلامي
--------------------------------------------------
وجوب دفاع از سرزمين هاي اسلامي از ضروريات فقه اسلام است؛ براساس آيات، روايات و ادله عقلي متعدد، جامعه اسلامي پيكره واحدي است و مسلمانان نمي توانند در قبال تهاجم بيگانگان به ساير هم كيش بي تفاوت باشند، چنان كه خداي متعال در قرآن كريم، با صراحت به حمايت و دفاع از ستمديدگاني كه مورد ظلم قرار گرفته، از وطن و كاشانه خويش اخراج و آواره شده اند، فرمان مي دهد: «قاتلوا في سبيل الله الذين يقاتلونكم و لا تعتدوا ان الله لا يحب المعتدين و اقتلوهم حيث ثقفتموهم و اخرجوهم من حيث اخرجوكم و الفتنه اشد من القتل و لا تقاتلوهم عند المسجد الحرام حتي يقاتلو كم فيه فان قاتلوكم فاقتلوهم كذلك جزاء الكافرين»و «اذن للذين يقاتلون بانهم ظلموا و ان الله علي نصرهم لقدير الذين اخرجوا من ديارهم بغير حق الا ان يقولوا ربنا الله و لولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بيع و صلوات و مساجد يذكر فيها اسم الله كثيرا و لينصرن الله من ينصره ان الله لقوي عزيز» و نيز «و ما لكم لا تقاتلون في سبيل الله و المستضعفين من الرجال و النساء و الولدان الذين يقولون ربنا اخرجنا من هذه القرية الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنك وليا و اجعل لنا من لدنك نصيرا» ؛ «چرا در راه خدا و براي رهايي مردان و زنان و كودكاني كه (به دست ستمگران تضعيف شده اند) پيكار نمي كنيد؟! همان افراد (ستمديده اي) كه مي گويند: پروردگارا ما را از اين شهر (مكه) كه اهلش ستمگرند، بيرون ببر، و از طرف خود براي ما سرپرستي قرار ده و از جانب خود، يار و ياوري براي ما تعيين فرما».
از پيامبر اكرم (ص) نيز روايت شده است: «من اصبح و لم يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم» و «من سمع رجلا ينادي يا للمسلمين فلم يجبه فليس بمسلم» هر كس فرياد استغاثه هر مظلومي (اعم از مسلمان يا غير مسلمان) را بشنود كه مسلمانان را به ياري مي طلبد، اما فرياد او را اجابت نكند، مسلمان نيست در صحيح بخاري نيز از آن حضرت روايت شده كه فرمودند: «همه مسلمانان برادر يكديگرند، به همديگر ظلم نمي كنند و در مقابل دشمنان يكديگر را رها نمي كنند و به خود وا نمي گذارند». در مسند احمد بن حنبل نيز از آن حضرت آمده است: «هر كس مؤمني نزد او خوار شود، ولي او را ياري نكند، در حالي كه قادر بر نصرت او باشد، خداوند عز وجل، روز قيامت نزد تمام خلايق او را خوار خواهد كرد».
دستور نوراني امير مؤمنان علي بن ابي طالب (عليه السلام) مبني بر اين كه «كونوا للظالم خصماً و للمظلوم عوناً» همواره خصم ظالم و يار و ياور مظلوم باشيد نيز بر اين نكته مهم دلالت دارد كه در اسلام، مقابله با تهديد و ارعاب، وظيفه اي همگاني است؛ همه بايد يكپارچه، در برابر عوامل تهديد و ارعاب بايستند و از مظلوم دفاع كنند و خصم ظالم باشند.
بر اين اساس ، دفاع تنها بر كساني واجب نيست كه از سوي دشمن مورد هجوم قرار گرفته اند، بلكه همه مسلمانان وظيفه دارند، در مقام دفاع از مسلماناني كه در بخشي از سرزمين هاي اسلامي مورد تجاوز قرار گرفته اند، دفاع كنند و با جان و مال خود، در راه خدا جهاد كرده و در زمينه هاي مختلف سياسي، اقتصادي و نظامي، حمايت هاي لازم را به عمل آورند. اين موضوع مورد اتفاق فقها و انديشمندان شيعه و سني است:
ابوالصلاح حلبي در اين زمينه مي نويسد: «اگر از بعضي كافران يا محاربان، بر سرزمين هاي اسلامي خطري متوجه شود، بر اهل هر منطقه اي جنگ با كساني كه در نزديكي آنها هستند و دفاع از دارالايمان واجب است و بر كساني كه در مناطق دور دست زندگي مي كنند، واجب است به نزديك ترين مرزهاي نبود با كفار كوچ كنند؛ البته مشروط بر اينكه مناطق درگير با كفار نيازمند ياري آنها باشند تا بدين وسيله، هر منطقه اي از سرزمين هاي اسلامي از وجود مجاهدان و مدافعان از حريم اسلام و مسلمين برخوردار شوند و در اين صورت، كوچ بر ديگران كه در مناطق دور زندگي مي كنند، ساقط شود».
شهيد ثاني نيز با صراحت اعلام مي كند كه «جهاد دفاعي تنها بر مسلماناني واجب نيست كه مورد هجوم دشمن اند، بلكه بر هر كسي كه از وضعيت مسلمانان خبر دارد، واجب است» .كاشف الغطاء نيز آن را بر همگان واجب كفايي شمرده است؛ يعني مادامي كه مسلمين به مقدار نياز به دفاع برنخاسته باشند، تكليف از هيچ كس ساقط نمي شود.
از ديدگاه آيت الله شيخ محمد مهدي شمس الدين «از مسلمات ديني، حرمت بي مبالاتي به تجاوز كفار بر مسلمين و احساس بي تفاوتي در اين است» «دكتر صبحي محمصاني» نيز در ضمن شمارش موارد جهاد دفاعي، يكي از اقسام آن را دفع تجاوز متجاوزان و ستمگران و كساني كه مسلمانان را از خانه هايشان آواره ساخته و از وطنشان اخراج كرده اند، آن گونه كه براي امت فلسطين در قرن بيستم پيش آمد، دانسته و مي افزايد: «جهاد در اين وضعيت، نه تنها جايز و مشروع است، بلكه از واجب ترين فرايض دين، ملي و اجتماعي است و از مقومات و استوانه هاي كرامت و احترام وطن و ساكنان در آن است» «عمر احمد الفرجاني» نيز چنين مي نگارد: «اسلام قلمرو مكاني خاصي را براي دفاع از مظلوم معين نكرده است، هر جا كه ظلمي رخ بدهد، حتي در داخل كشورهاي غير اسلامي، جهاد براي رفع ظلم از مسلمانان يا غير مسلمانان مشروع است».
«شيخ ناصر الدين الباني» نيز با صحه گذاشتن بر جهاد دفاعي عليه دشمني كه به برخي سرزمين هاي مسلمانان حمله كرده است، مصداق بارز آن را اسرائيل غاصب دانسته، مي گويد: «تمام مسلمانان در قضيه فلسطين گناه كارند تا آن زمان كه اشغالگران صهيونيست را از سرزمين فلسطين بيرون برانند».
استاد شهيد مطهري نيز در اين زمينه مي نويسد: «هر گاه گروهي با ما نخواهد بجنگد؛ ولي مرتكب يك ظلم فاحش نسبت به يك عده افراد انسان ها شده است، و ما قدرت داريم آن انسان هاي ديگر را كه تحت تجاوز قرار گرفته اند، نجات دهيم، اگر نجات ندهيم، در واقع به ظلم اين ظالم نسبت به آن مظلوم كمك كرده ايم، ما در جايي كه هستيم، كسي به ما تجاوزي نكرد؛ ولي يك عده از مردم ديگر كه ممكن است مسلمان باشند و ممكن است مسلمان هم نباشند، اگر مسلمان باشند، مثل جريان فلسطيني ها كه اسرائيلي ها آن ها را از خانه هايشان آواره كرده اند، اموالشان را برده اند، انواع ظلم ها را نسبت به آن ها مرتكب شده اند؛ ولي فعلاً به ما كاري ندارند، آيا براي ما جايز است كه به كمك اين مظلوم هاي مسلمان بشتابيم؛ براي نجات دادن آن ها؟ بله، اين هم جايز است، بلكه واجب است، اين هم يك امر ابتدايي نيست. اين هم به كمك مظلوم شتافتن است، براي نجات دادن از دست ظلم بالخصوص كه آن مظلوم مسلمان باشد».
در تجاوز اسرائيل به كشورهاي اسلامي، حضرات آيات سيد محسن حكيم، سيد هادي ميلاني، شهاب الدين مرعشي نجفي، سيد ابوالقاسم خويي، علي موسوي بهبهاني، بهاء الدين محلاتي، سيد عبدالله شيرازي و بسياري ديگر از علما، با صدور اعلاميه هايي از عموم مسلمانان خواستند تا به ياري مسلمانان مظلوم فلسطين و كشورهاي مورد تجاوز بشتابند. در بخشي از اطلاعيه آيت الله شيخ بهاء الدين محلاتي آمده است: «بر همه مسلمانان جهان واجب است كه از هرگونه مساعدت مادي و معنوي نسبت به اعراب مسلمان دريغ ندارند و هر نوع معامله و ارتباطي كه منشأ تقويت اسرائيل بشود يا در آمادگي آنها براي مبارزه و پيكار با كشورهاي عربي دخالت داشته باشد، حرام و در حكم مبارزه با اسلام است».
حضرت امام خميني، در نهم اسفند سال 1366 طي سخناني در جمع اعضاي شوراي مركزي حزب الله لبنان فرمودند: «همه شياطين مجتمع اند كه نگذارند اسلام رشد كند و ما بايد اين معنا را در نظر داشته باشيم كه با تمام قوا و تا آخرين نفرمان، مهيا شويم و در راه خدا جهاد كنيم. دفاع از نواميس مسلمين و دفاع از بلاد اسلامي و دفاع از همه حيثيات مسلمين امري است لازم و ما بايد خودمان را براي مقاصد الهي و دفاع از مسلمين مهيا كنيم و خصوصاً در اين شرايطي كه فرزندان واقعي فلسطين اسلامي و لبنان، يعني حزب الله و مسلمانان انقلابي سرزمين غصب شده و لبنان با نثار خون و جان خود، فرياد «يا للمسلمين» سر مي دهند، با تمام قدرت معنوي و مادي در مقابل اسرائيل و متجاوزين بايستيم و در مقابل آن همه سفاكي ها و ددمنشي ها مقاومت و پايمردي كنيم و به ياري آنان بشتابيم و سازشكاران را شناسايي و به مردم معرفي كنيم».
مباني حقوق دفاع از مقاومت اسلامي
------------------------------------------
علاوه بر مباني فقهي، منابع حقوق بين الملل و حقوق اساسي كشورمان نيز، حمايت از مقاومت اسلامي را امري مشروع و به عنوان يكي از وظايف خارجي كشورمان قلمداد مي كند.
* دفاع مشروع در حقوق بين الملل
منشور ملل متحد در ماده 51، دفاع مشروع را مطرح و به رسميت شناخته است: «در صورت حمله مسلحانه عليه يك عضو سازمان ملل متحد، تا زماني كه شوراي امنيت اقدامات لازم را براي حفظ صلح و امنيت بين المللي به عمل آورد، هيچ يك از مقررات اين منشور، به حق دفاع مشروع انفرادي يا دست جمعي اعضا لطمه اي وارد نخواهد كرد. اعضا بايد اقداماتي را كه در اعمال اين حق دفاع از خود، به عمل مي آورند، فوري به شوراي امنيت گزارش دهند. اين اقدامات، به هيچ وجه در اختيار و مسئوليتي كه شوراي امنيت طبق اين منشور دارد و به موجب آن براي حفظ و اعاده صلح و امنيت بين المللي در هر موقع كه ضروري تشخيص دهد، اقدام لازم را به عمل خواهد آورد، تأثيري نخواهد داشت».
حقوقدانان با توجه به اين ماده و اصول حقوق بين الملل، اجراي حق دفاع مشروع از خود را منوط به برخي شرايط كرده اند.
الف. وقوع تجاوز نظامي؛ بر طبق ماده 51 منشور ملل متحد، به كارگيري حق دفاع مشروع به وقوع تجاوز و حمله نظامي محدود شده است.
ب. تناسب؛ شرط ديگري كه به هنگام انجام دفاع مشروع رعايت آن لازم است، وجود تناسب بين اقدامات دفاعي و عمليات تهاجمي است.
در اين ماده علاوه بر دفاع از خود فردي، نسبت به دفاع دست جمعي نيز مجوز اعطا شده است؛ در واقع اين ماده به هر يك از اعضاي سازمان ملل متحد اين حق را مي دهد. كه در قالب دفاع، به كمك كشور قرباني تجاوز بشتابند.
بر اين اساس، با توجه به حقوق بين الملل، عمليات مقاومت جنوب لبنان و فلسطين عليه نيروهاي اسراييل، به هر شكل كه صورت پذيرد ـ منتظره يا غير منتظره، در قالب جنگهاي منظم يا نامنظم ـ از مشروعيت دفاع از خود برخوردار است و مورد حمايت عرف و حقوق بين الملل قرار دارد.
* حمايت از مقاومت در قانون اساسي
مهم ترين منبع و ماخذ براي شناخت اهداف و وظايف سياست خارجي، قانون اساسي كشورمان است. مجموع اهداف سياست خارجي ايران با بررسي قانون اساسي كشورمان عبارت است از:
1. تلاش در جهت تشكيل امت واحد جهاني.
2. حمايت از مستضعفان در برابر مستكبران.
3. تامين منافع ملي و حفاظت از استقلال و حاكميت ملي در عرصه بين المللي.
4. دفاع از سرزمين ها و حقوق مسلمانان.
5. دعوت به اسلام.
از آنجا كه اصول و قوانين نظام انقلاب اسلامي، از آموزه هاي دين مبين اسلام سرچشمه مي گيرد، جمهوري اسلامي ايران از بدو شكل گيري تاكنون، اهداف خود را بر برپايي حكومت اسلامي در ايران منحصر نكرده، بلكه خود را به آزادي و بيداري ساير ملل مظلوم جهان و حمايت از حقوق آنان مولف مي داند. بر اساس تحقق عملي حاكميت ملي، دولت به نمايندگي از تمام افراد مردم، موظف به ايفاي «تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان» است. به همين دليل، ضمن آن كه «موظف است سياست كلي خود را بر پايه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامي قرار دهد»، در اعمال سياست خارجي، «دفاع از همه مسلمانان را» بايد وجهه همت خود سازد.
نمونه هاي متعدد ياد شده همگي بيانگر مشروعيت و لزوم حمايت از جريان مقاومت اسلامي در مقابل تجاوز بيگانگان است كه آن را به عنوان بخشي از وظايف مسلم دولت هاي اسلامي ترسيم مي كند.
منافع ملي و امنيت ملي
------------------------------
تامين منافع ملي كشور، از اهداف و وظايف مهم سياست خارجي است؛ در بررسي نحوه تعامل و تأثير گذاري وظايف ايدئولوژيك دولت اسلامي در قبال مقاومت اسلامي با منافع و امنيت ملي كشورمان، شناخت صحيح مفهوم منافع ملي و امنيت ملي، و چگونگي تامين آن در جهان كنوني نقش اساسي دارد:
1. مفهوم منافع ملي
در مورد مفهوم منافع ملي National interest، تعاريف و نظريه هاي گوناگوني وجود دارد كه در يك جمع بندي مي توان گفت: «منافع ملي، هدف هاي عام و ماندگاري است كه يك ملت براي دستيابي به آنها تلاش مي كند». براساس اين تعريف، منافع ملي، مفهوم وسيعي است كه تنها به معناي حفظ استقلال ملي و تماميت ارضي و اهداف صرفا مادي و منحصر در مرزهاي جغرافيايي نيست، بلكه حيطه وسيعي است كه دستيابي به اهداف ايدئولوژيك، انرژي، منابع مواد خام، فناوري جديد، توسعه اقتصادي، منطقه نفوذ، دفاع از اتباع خود در خارج از مرزها، دفاع از هويت فرهنگي خويش و... را نيز در بر مي گيرد.
2. جهاني شدن منافع ملي
در دوران جديد و روند فراينده جهاني شدن در ابعاد مختلف اقتصادي، فرهنگي، اطلاعاتي و... ساختار نظام بين الملل، قواعد و فرآيندهاي بين المللي، دستخوش تحولات اساسي شده و مفهوم منافع ملي صرفاً در بر گيرنده مرزهاي ملي نيست، بلكه دولت ها ناگزيرند، براي تأمين منافع ملي خويش، بيش از گذشته، به محيط عملياتي و متغيرهاي مربوط به بستر جهاني شدن توجه كنند.
3. ارزش ها و منافع ملي
در كشور ما به دليل وجود نظام سياسي خاص مبتني بر آموزه هاي ديني، منافع ديني با منافع ملي پيوندي تنگاتنگ دارند و اصولاً نمي توان اين دو را از هم تفكيك كرد. اين گونه نيست كه منافع ملي فقط منافعي مادي و دنيايي باشند و در حوزه كاري سياستمداران بگنجد؛ علاوه بر مسائل سياسي و بين المللي، مسائلي معنوي چون ارزش ها، باورها و عقايد ملت منافع ملي ما به حساب مي آيد. تلاش براي كسب استقلال سياسي و فرهنگي در جريان انقلاب و پس از آن را مي توان حوزه تعامل منافع ملي و منافع ديني دانست.
به صورت طبيعي، بسياري اهداف ملت ها، به خصوص اهداف ايدئولوژيكي نظام هايي نظير سوسياليسم، ليبراليسم و اسلامي در مرزهاي خاصي محدود نمي شود از اين رو دايره منافع ملي آنان فراتر از مرزهاي جغرافيايي تعريف مي گردد.
4. منافع ملي جمهوري اسلامي ايران
از ديدگاه برخي متفكران روابط بين الملل، در صورت بندي منافع ملي بايد متغيرهاي متعددي را در نظر گرفت: «ويژگي ها، شخصيت و آرمان هاي تصميم گيران، انواع فلسفه هاي حاكم بر ساختارها و فرايندهاي حكومتي، آداب و رسوم و قالب هاي فرهنگي جوامع مختلف، محل ژئوپلتيك و تواناييهاي كشورهاي گوناگون و...» . بر اين اساس در يك جمع بندي مي توان محورهاي منافع ملي جمهوري اسلامي ايران را چنين بر شمرد: اسلاميت نظام، جمهوريت نظام، تماميت ارضي، حاكميت ملي، وحدت ملي، معيشت ضروري مردم، نظام و امنيت عمومي جامعه، كيان اسلام و تشيع در جهان، استقلال سياسي، پرستيژ و افتخارات ملي، تعميم عدالت و رفاه، صلح و امنيت بين المللي، حفظ محيط زيست.
5. امنيت ملي
امنيت ملي National securitg، «مصونيت نسبي يا مطلق يك كشور از حمله مسلحانه يا خرابكارانه سياسي يا اقتصادي احتمالي، همراه با وارد كردن ضربه كاري و مرگبار در صورت مورد مله قرار گرفتن» . با بررسي تعاريف و نظريه هاي مختلفي كه پيرامون امنيت ملي وجود دارد، مي توان نتيجه گرفت كه امنيت ملي به فرايندهاي زير اطلاق مي شود:
1. حفظ تماميت ارضي، حفظ جان مردم، بقا و ادامه سيستم اجتماعي و حاكميت كشور (سياسي، اقتصادي، فرهنگي) .
2. حفظ و ارتقاي منابع حياتي كشور.
3. فقدان تهديد جدي از خارج نسبت به منافع ملي و حياتي كشور.
6. تامين امنيت ملي
نكته مهمي كه در تامين و چگونگي تأمين امنيت ملي در جهان كنوني نيازمند ترجمه جدي است اينكه در يك تقسيم بندي، جنگ ها به دو دسته «جنگ هاي قلعه اي» و «جنگ هاي ميداني» تقسيم مي شوند؛ تمدن غرب با استفاده از عقلانيت يوناني و تجارب تاريخي، در ماجراهايي نظير «افسانه هومر» و ماجراي خدعه «اسب تروا»، آموخته است كه استراتژي دفاعي جنگ قلعه اي ناكار آمد و بسيار آسيب پذير است؛ شكست قلعه نشين در يك جنگ قلعه اي، يعني از دست دادن همه دارايي ها و هتك شدن همه حرمت ها؛ در حالي كه شكست در يك جنگ ميداني، حداكثر به معني يك خسران مادي است كه قابل جبران است از اين رو غربي ها پس از فهم تاريخي تمايز جنگ ميداني و جنگ قلعه اي، در قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم، با همين ترفند به سمت استعمار ممالك دور دست تغيير جهت دادند؛ يعني جنگ هاي ميداني، در ميدان هايي هر چه دورتر، براين اساس، استعمار يعني جا به جايي مرزهاي امنيتي، اقتصادي و حكومتي از مرزهاي جغرافيايي كه نهايت صرفه و بهره برداري را براي استعمارگران داشت؛ يعني عملا جنگ را در ميداني خارج از خانه طراحي و تعقيب كردند؛ نه در قلعه.
از چندن ديدگاهي است كه امرزه آمريكا، امنيت داخلي و منافع ملي خود را در خارج از مرزهاي جغرافيايي خويش تعريف كرده، جنگ را از قاره اي به قاره ديگر مي كشاند و ويتنام، فلسطين، افغانستان، عراق و لبنان را ميداني براي جنگ در راستاي تامين امنيت و منافع ملي خويش مي سازد؛ اما هيچ گاه حاضرنخواهد شد، با كوبا وارد درگيري نظامي شود و عملا قلعه اش را در معرض حمله قرار دهد؛ اما در عوض رژيم صهيونيستي، رقم هنگفتي بالغ بر سه ميليارد دلار در سال به عنوان كمك خارجي از آمريكا دريافت مي كند. از اين گذشته، آمريكا 20 درصد از يارانه مورد نياز ارتش رژيم صهيونيستي را نيز تأمين مي كند؛ در واقع اسرائيل در قبال تحمل بسياري تهديدات عليه امريكا و انگليس و در خطر افتادن امنيت شهروندانش، به عوض شهروندان انگليسي و امريكايي، طلب مزد مي كند.
7. دستاورد مقاومت در تامين منافع و امنيت ملي
اكنون با توجه به مطالب فوق كه پيرامون شناخت صحيح مفهوم منافع ملي و امنيت ملي و چگونگي تامين آنها گذشت، به نقش مقاومت اسلامي در تامين منافع و امنيت ملي كشورمان پي مي بريم؛ هر چند نگاه جمهوري اسلامي در سياست خارجي خويش در قبال مقاومت اسلامي و نهضت هاي آزادي بخش، نگاهي كاملا انسان دوستانه و در راستاي انجام وظايف ايدئولوژيكي و مكتبي است؛ اما اين موضوع، هيچ گونه امتناعي از تامين امنيت و منافع ملي كشورمان و همچنين ساير كشورهاي اسلامي و منطقه در قبال اين حمايت ها توسط مقاومت اسلامي ندارد؛ به عبارت ديگر، نه تنها ميان وظايف ايدئولوژيكي دولت اسلامي با منافع ملي كشورمان تعارضي نيست، بلكه اين دو مي توانند در تعامل و هماهنگي با يكديگر عمل كنند.
ايران از سال ها پيش، با يك نگاه استراتژيك، در حين جنگ عراق، به اين حقيقت دست يافت كه حركت به سمت جنگ ميداني از اهميت فوق العاده اي برخوردار است، پس در حمايت غير قابل انكار معنوي ايران از مبارزان حزب الله جنوب لبنان و مقاومت اسلامي، تامين منافع ملي نيز مي تواند ملحوظ باشد؛ اگر ايالات متحده نسبت به ايران كوچك ترين تعرضي كند، ميدان هاي ديگري در عالم، به آتش كشيده خواهند شد. و اين دقيقا يكي از جنبه هاي مهم باز دارندگي ايالات متحده امريكا از حمله نظامي به ايران است؛ موضوعي كه بارها به صراحت توسط سياستمداران و كارشناسان مسائل نظامي آمريكا و اسرائيل مطرح و آن را به عنوان مانع بزرگ در حمله به تاسيسات هسته اي ايران بر شمرده اند، پس حمايت از مقاومت اسلامي در لبنان و فلسطين، حتي با نگاه منفعت گرايانه نيز قابل توجيه است.
بر اين اساس، منافع ملي و امنيت ملي يك كشور و تامين آنها، فقط در مرزهاي جغرافيايي آن محدود نمي شود. از اين رو دولت ها به ميزان هزينه هايي كه در كشورهاي ديگر مبذول مي دارند، از توان و قدرت تصميم گيري و تأثير گذاري بيشتري نيز در آينده آن كشور و معادلات منطقه اي برخوردار هستند. در واقع حفظ موجوديت، استقلال و تماميت ارضي و امنيت ملي كشور ـ كه از عناصر كليدي و حياتي تشكيل دهنده منافع ملي است ـ نيازمند صرف چنين هزينه ها و كمك به ملت هايي است كه در خط اول مبارزه با دشمنان ما قرار دارند.
واقعيت آن است كه مردم مظلوم و مبارز فلسطين و مقاومت اسلامي لبنان، از منافع و امنيت ملي ما نيز دفاع مي كنند و ما كمترين وظيفه خود (تداركات و پشتيباني) را انجام مي دهيم.
خلاصه آنكه حمايت مادي و معنوي از هسته هاي مقاومت و نهضت هاي آزادي بخش در سراسر جهان اسلام، علاوه بر آنكه از نظر فقهي و قانون اساسي وظيفه ايدئولوژيكي دولت اسلامي است و از مشروعيت حقوق بين الملل نيز برخوردار است، نقش بسيار زيادي در تامين منافع و امنيت ملي، استقلال و تماميت ارضي، افزايش اعتبار بين المللي و گسترش حوزه هاي نفوذ كشورمان در ابعاد مختلف دارد و به عنوان يكي از مهم ترين اهرم هاي قدرت براي جمهوري اسلامي است كه موجب بازدارندگي ابر قدرت ها از عملي كردن نيات امپرياليستي آنان در قبال منطقه و كشورمان مي گردد.
كمك به اين مردم مبارزه، به معناي استحكام بخشيدن به سنگرهاي دفاعي خود است. آينده نگري و تامين منافع بلند مدت، خود بهترين دليل بر انجام چنين اقداماتي است، زيرا آرمان ها و اهداف توسعه طلبانه رژيم صهيونيستي، هرگز به فلسطين و لبنان محدود نيست، بلكه آنان آرزوي سيطره بر جهان اسلام و به خصوص ام القراي آن (جمهوري اسلامي ايران) را در سر مي پروراند، چنان كه مقام معظم رهبري مي فرمايند: «سياست راهبردي آمريكا، ايجاد نا امني و بحران و جنگ در اين منطقه است، بدانند كه هر چه ناامني را گسترش دهند، ملتها را بر خود خشمگين تر و دنيا را براي خود نا امن تر خواهند كرد. رفتار و خوي تجاوز گرانه آمريكا و اسرائيل، روح مقاومت را بيش از پيش در دنياي اسلام زنده خواهد كرد و ارزش جهاد را براي آنان نمايان تر خواهد ساخت. دنياي اسلام و جوانان مسلمان در همه كشورهاي اسلامي بدانند كه راه مقابله با گرگ وحشي صهيونيزم و تجاوزگري شيطان بزرگ، جز مقاومت فداكارانه نيست، تسليم و انقياد در برابر دولتمردان ماجرا جو و فتنه گر آمريكا، بر طمع و جسارت آنان مي افزايد و كار را بر ملت ها سخت تر مي كند.
اگر لبنان تسليم تجاوز اسرائيل و آمريكا مي شد و اگر جوانان مجاهد حزب الله و مردم مظلوم جنوب، رنج اين دفاع مقدس را به جان نمي خريدند، محنتي بلند مدت و ذلتي روز افزون، همه ملت لبنان را تهديد مي كرد و ادامه اين روند تهاجمي، تمام اين منطقه را در بر مي گرفت. امروز حزب الله خط مقدم دفاع از امت اسلامي و همه ملت هاي اين منطقه است».
نويسنده: عليرضا محمدي