در 12 سپتامبر سال 1694دادگاه مستعمره ماساچوست براي سفيد پوستاني كه پوست كله سرخ پوستي را ارائه مي دادند به طور رسمي پاداش تعيين كرد كه براي يك شهرك نشين معمولي 50 پوند، شبه نظاميان 20 پوند و به سربازان 10 پوند پرداخت ميشد.
به گزارش خبرگزاري فارس، بررسي تاريخ آمريكا و ماهيت بنيانگذاران آن نشان ميدهد كه پدران ايالات متحده براي برپايي كشور جديد، نسل سرخ پوستان كه صاحبان اصلي اين سرزمين بودند را از بين بردند و هيچگاه تا به امروز حقي ولو اندك براي زندگي آنان قايل نبوده اند.
قسمت نهم اين مطلب از نظر خوانندگان گذشت و هم اينك قسمت دهم آن تقديم مي گردد:
بقيه در ادامه
*فردي كه به دليل بريدن سر ايرلنديها كه از پادشاه انگليس نشان «سواركار قهرمان» دريافت كرد
درينون در كتاب facing west مي نويسد: «انگليسي ها در بيشتر جنگ هاي خود با سرخ پوستان، مرتكب جنايت پوست كني ميشدند.»
انگليسيها از دوران جنگهاي خود در ايرلند روش كندن پوست سر دشمنان خود را دنبال ميكردهاند و اين شيوه را همراه خود به دنياي نو انتقال دادند. «همفري ليگبرت» فرمانده سپاهيان انگليسي در اواخر قرن شانزدهم به منظور دامن زدن به رعب و وحشت در دل ايرلنديها و سركوب انتفاضه آنان در سالهاي 1567 - 1570 نخستين بار روش پوست كني ايرلنديها را به كار برد.
ساده ترين جنايات او اين بود كه سر بريده انقلابيون را در دو طرف مسير راه دفتر رهبر انتفاضه روي نيزه قرار دادند.
ليگبرت پيش از اينكه به دنياي نو منتقل شود، از پادشاه انگليس به پاس تلاشهاي آينده او در گسترش فرهنگ و تمدن اروپايي در قاره آمريكا نشان «سواركار قهرمان» دريافت كرد. اگرچه همفري ليگبرت ناكام و سرافكنده به انگليس بازگشت و در مدت اقامت خود در آمريكا نتوانست مستعمره تاسيس كند اما روش جنايتكارانه او مبني بر پوست كني سر سرخپوستان ادامه يافت و تا امروز هم ادامه دارد.
ژنرال الفرد سولي پس از گذشت سه قرن، اين روشها و صحنه ها را با همه جزئيات آن تكرار كرد. او چندي پيش براي شادي خود و ايجاد رعب و ترس در دل بازماندگان سرخ پوستان به سربازان آمريكايي دستور داد سرهاي بريده افراد قوم لاكوتا را روي نيزه قرار دهند و در دو طرف جاده ستاد فرماندهي او بكارند.
*نرخ «پوست سر» هر سرخ پوست بنا بر اعلام دادگاه ماساچوست
سر بريدن و پوست كني غير از آراستن خيابانها با سرهاي بريده و يا ترساندن دشمن آنگونه كه در ايرلند و برخي مستعمرههاي سفيد پوستان در آمريكا معمول بود، اهداف و وظايف ديگري نيز در برداشت. استعمارگران براي شمارش تعداد كشته شدگان سرخ پوست سرها را از بدن جدا ميكردند و پس از گذشت چند سالي سر بريدن به منبع درآمد كلان مهاجران سفيد پوست تبديل شد.
جننگز در كتاب «يورش به آمريكا» در اين باره چنين نوشت كه مقامهاي استعمارگر براي افرادي كه سرخ پوستان را به قتل ميرسانند و سر آنان را احضار ميكردند. پاداش تعيين كرده بودند اما به تدريج اين روش تغيير كرد و مقامهاي استعمارگر تنها به دريافت پوست سر سرخ پوست مقتول اكتفا كردند مگر در مواردي كه ميخواستند از هويت مقتول مطمئن شوند. شايد تاريخ نخستين پاداش پرداخت شده در ازاي دريافت پوست سر به جاي جمجمه كامل به سال 1694 باز گردد. در 12 سپتامبر همان سال دادگاه مستعمره ماساچوست براي سفيد پوستاني كه پوست كله سرخ پوستي را ارائه مي دادند به طور رسمي پاداش تعيين كرد. نحوه پرداخت و ميزان اين پاداشها بر حسب سن، هويت و مليت پيشين سفيد پوست متفاوت بود. به طور مثال به يك شهرك نشين معمولي 50 پوند، به شبه نظاميان 20 پوند و به سربازان 10 پوند پرداخت ميشد.
*افزايش نرخ «پوست سر» سرخپوستان به 100 پوند
از اين اقدام دادگاه ماساچوست 20 سال نگذشته بود كه همه مستعمرههاي انگليسي در آمريكا پاداشهاي مشابهي تعيين كردند. بار ديگر پس از مدتي نرخ پاداشها افزايش يافت به طوري كه براي هر پوست سر سرخپوست در سال 1704 صد پوند در نظر گرفته شد.
در حقيقت پاداش صد پوندي چهار برابر متوسط در آمد يك كشاورز مهاجر در مزارع مستعمرههاي «نئوانگلاند» دنياي نو بود. پرداخت چنين مبلغي اين امكان را براي شهرك نشينان مسن هم فراهم ميكرد تا سالانه دست كم دو كودك و سه زن سرخ پوست را شكار كند. و از نعمت درآمدي برخوردار شود كه اعليحضرت «جيمز» پادشاه انگلستان از چنين نعمتي برخوردار نيست. اين روش باعث شد شكار سرخ پوستان و پوست كني سر آنان سريعترين راه ثروت اندونزي مهاجران انگليسي گردد.
*تاسيس شركت و استخدام نيرو براي شكار سرخ پوستان توسط توماس اسميت
«توماس اسميت» يكي از مهاجران سرمايه دار به منظور كسب درآمد كلان و سريع از اين راه شركتي را در منطقه فالموت كه امروزه ايالت بور تلاند ناميده ميشود تاسيس كرد. وي براي قتل سرخ پوستان و آوردن جمجمه و يا پوست كله آنان دهها سفيد پوست ماجراجو را به استخدام اين شركت درآورد و اسلحه و مهمات و ابزار لازم براي كشتن سرخ پوستان را در اختيار آنان قرار داد. افراد ماجراجو يك سوم پاداش خود را به عنوان دلالي به توماس اسميت پرداخت ميكردند. او در دفتر خاطراتش چنين نوشت كه سهم او از پاداش قتل سرخپوستان در روز 18 ژوئن سال 1757 كه يكي از روزهاي كساد و كم كاري به شمار ميرفت 165پوند بوده است.
*سرنوشت يك خانواده 4 نفره مورد اعتماد سفيد پوستان به نقل از نويسنده اروپايي
شكارچيان ابتدا روستاهاي سرخ پوست نشين بخصوصي را شناسايي ميكردند و سپس با محاصره و يورش به آن، خانه هاي آن را يكي پس از ديگري پاكسازي ميكردند. آنان در اين يورش يك «پوست سر» انسان سرخپوست را هم در آنجا باقي نميگذاشتند. مهاجران سفيد پوست براي افزاش درآمد خود چه بسا به روستاهاي شمال مكزيك نيز كه آنسوي مرز آمريكا قرار دارد ميتاختند چرا كه از نظر سفيد پوستان «پوست سر» سرخپوستان مكزيكي همپيمان با «پوست سر» سرخ پوستان آمريكايي تفاوت ندارد و هر دو از يك نژاد هستند. به ويژه اينكه شكار سرخ پوستان آمريكايي آسانتر است.
جيمز اكستل در كتاب خود فصلي را به موضوع پوست كني اختصاص داده و در اين باره نوشته است: «دستهاي چهار نفره از شهر نشينان مستعمره نيوجرسي ادعا كردند كه سرخ پوستان فيلادلفيا را شكار ميكنند، اما شامگاه 12 آوريل 1756 مشخص شد كه سرخ پوستاني كه توسط اين گروه چهار نفره قرباني ميشدند در منطقه اي سكوت دارند كه سفيد پوستان پيشتر جان آنان را نجات داده و برده خود قرار داده بودند. در نيمه همان شب شهرك نشينان به خانه يك خانواده سرخ پوست بي دفاع و تسليم شده و مطمئن يورش بردند و افراد آن را در حال خواب، هدف گلوله قرار دادند. سرپرست اين خانواده كه جرج نام داشت موفق به فرار شد. اما به سينه همسرش كاثرين چند گلوله اصابت كرد و از پاي در آمد. مهاجمان سر اين زن را از بدن جدا نموده و سر دختر يازده سالهاش را با تبر خرد كردند. سرنوشت كودك يكساله اين خانواده بهتر از سرنوشت مادر و خواهرش نبود.
*اصول برادري ديني و همپيماني سياسي زير پاي سفيد پوستان
پيتر شمالز در كتابي كه درباره قوم سرخ پوست اوجيبوا نوشته تاكيد ميكند كه استعمارگران نه ارزشها و اصول برادري ديني را رعايت ميكردند و نه به اصول همپيماني سياسي پايبند ميماندند. افراد سرخ پوستي هم كه براي نجات روح خود در آخرت و نجات جسم خود در دنيا چشم دوخته بودند در امان نماندند و قرباني قديسان شدند. به طور مثال يك دسته از سربازان مسلح به فرماندهي دايويد ويليامز افرادي از قوم سرخ پوست موراوي در يكي از روستاهاي منطقه دولاير را به محاصره درآوردند. سربازان ابتدا به آنان اطمينان دادند كه قصد شومي ندارند. و از سرخپوستان ميخواهند كه آنان را به استراحت گاهي براي اقامه نماز و تهيه غذا راهنمايي نمايند. سربازان به سرخ پوستان گفتند كه براي يك ماموريت انساني به اين منطقه آمدهاند و شما نيازي به حمل اسلحه نداريد. سرخ پوستان ادعاهاي سربازان سفيد پوست را باور كردند و با اطمينان كامل ساير افراد خانواده خود را احضار كردند تا از بركات نماز همراه قديسان سفيد پوست بهره ببرند. سرخ پوستان كه وقت كافي براي فكر كردن و شناخت اين توطئه فريبكارانه را نداشتند بي درنگ غافلگير شدند و مورد حمله سربازان قرار گرفتند. در اين كشتار سر 29 مرد و 27 زن و 34 كودك سرخپوست از بدن جدا شد.
*پيوستن به شركتهاي «پوست كني» با صرفه تر از جستجو معادن طلا
در جنگهاي شش ساله 1760 - 1754 كه در تاريخ به نام انگليسيها و فرانسويها به ثبت رسيده و توسط آن دو كشور اداره ميشده است. تنها سرخپوستان بودند كه در اين جنگها مانند گوسفند به كشتارگاه ميرفتند. در پي شكست سنگيني كه فرانسوي ها به ادوارد برادوك ژنرال انگليسي و سرخ پوستان همپيمان او در سومين سال جنگ وارد آوردند، انگليسيها ناچار شدند بهاي پاداش پوست كني را افزايش دهند. با اين تصميم صدها شهرك نشين سفيد پوست از جستجو معادن طلا صرف نظر كردند و به شركتها و گروههاي پوست كني پيوستند كه از يكديگر سبقت ميگرفتند. ميان اين شركتها رقابت سختي وجود داشت و هر كدام آنها به افزايش درآمد و غنيمت جنگي و شكار انبوه جمجمه مباهات ميكرد.
*«لوئيس وتزل»، يكي از قهرمانان تاريخ آمريكا بنيانگذار «پوست سر كني» سرخ پوستان
«لوئيس وتزل» يكي از ماجراجويان سفيد پوست كه با اين شركتها همكاري ميكرد درباره ميزان درآمدش گفته است كه هر گاه به شكار ميرفته با كمتر از چهل پوست سر سرخپوست به خانه باز نميگشته است. «وتزل» كه در شهركهاي سفيد پوست نشين آمريكا متولد شده و اكنون بعنوان يكي از قهرمانان تاريخ آمريكا شهرت دارد، در سنين كودكي هنگامي كه پدرش با زور اسلحه ميكوشيده زمينهاي سرخ پوستان را تصاحب كند زخمي شده بود. او نخستين بار در سن 14 سالگي قتل سرخپوستان را آغاز كرد و حيات خود را وقف اين كار نمود. او به همين دليل ازدواج نكرد تا لحظههاي زندگي خود را صرف رسيدگي به خانوانده نكند. قتل رهبر قوم دولاير در سال 1871 و قتل رهبر قوم سينيكا در سال 1879 هنگام مذاكره با استعمارگران بخشي از جنايات و وتزل به شمار ميآيد.
از اسناد تاريخي آمريكا چنين برداشت ميشود كه پوست كني و بريدن سر سرخپوستان با «وتزل» آغاز شد و به تدريج به يكي از ورزشهاي دوست داشتني سفيد پوستان بدل گشت چه بسا بسياري از آنان افتخار ميكردند كه چكمه و لباس مخصوص شكار آنان را از پوست سرخ پوستان ساخته شده است.
پس از گذشت يك دهه و هنگامي كه انگليسيهاي سلطنت طلب و انگليسيهاي انقلابي با يكديگر درگير شدند و به پوست كني سر يكديگر را آغاز كردند، اوضاع به سود سرخ پوستان نسبتا دگرگون شد. با وجودي كه هر يك از طرفين درگير انگليسي عنايت الهي را شامل حال خود عنوان ميكرد و جنايات زشت خود را به آن منسوب مينمود، اما در طول سالهاي جنگ كه آنان را جنگ استقلال ميناميدند همه سفيد پوستان در عين حال به پوست كني و مثله كردن پيكر سرخ پوستان ادامه ميدادند و خود را به اين كار وفادار ميدانستند.
ادامه دارد...