در جلد 14 صحيفه نور امام خميني (ره) آمده است: ما امروز به انتظار شهادت نشستهايم تا فردا فرزندانمان در مقابل كفر جهاني با سرافرازي بايستند.
مقامي كه لازمه رسيدن به آن سر پا تا گوش شدن به امر ولي نعمت زمان است و تا نفسي به چنين مقامي نرسد كه خاك قدوم مولايش را سرمه چشمانش كند، هرگز لياقت فدايي شدن در راه محبوب را بدست نخواهد آورد.
هر مسيري نياز به راهبري است تا در گردنهها حساس به پرتگاههاي در كمين نشسته مسير ورود پيدا نكرد و اين جمله در حقيقت صدق رهبري امام خميني (ره) در دوران دفاع مقدس است كه با روح پرفتوح خود روحيه شهادت طلبي را در جان ملت ايران به انشا درآورد.
امام (ره) كه قافلهسالار شهادتطلبان بود از برجستهترين ويژگيهاي رهبري ايشان در دوران مبارزه و انقلاب و نيز در هشت سال دفاع مقدس روحيه شهادت طلبي بود.
امام خميني (ره) شهادت را فوزي عظيم ميدانست و ميفرمودند: «ما امروز به انتظار شهادت نشستهايم تا فردا فرزندانمان در مقابل كفر جهاني با سرافرازي بايستند (صحيفه نور، ج 14، ص 266)» و در پيامهاي بسياري با بيان آرزوي شهادت و نوشيدن شهد گواراي آن فرموده بودند: «امروز خميني آغوش و سينه خويش را براي تيرهاي بلا و حوادث سخت و برابر همه توپها و موشكهاي دشمنان باز كرده است و همچون عاشقان شهادت، براي درك شهادت روزشماري ميكند (همان، ج 20، ص 236). من خون و جان ناقابل خويش را براي اداي فريضه حق و دفاع از مسلمانان آماده نمودهام و در انتظار فوز عظيم شهادتم (همان، ص 113) و جان ناقابل خود را به رزمندگان صحنههاي نبرد تقديم مينمايم (همان، 223)».
امام (ره) نه تنها با اين جملات اشتياق خود را به شهادت ترسيم مينمود، بلكه در روزهايي كه حملات سنگين موشكي دشمن به مناطق مسكوني كشور ادامه داشت، با رفتار و موضعگيري نيز آن را نشان ميداد.
يك روز بعد از ظهر، حدود هفت الي هشت موشك به اطراف جماران اصابت كرد و از سوي ستاد مشترك ارتش به دفتر امام خميني (ره) اطلاع دادند كه طبق خبر منابع موثق، دشمن با اصلاحِ زاويه پرتاب موشك، جماران را شناسايي كرده است و هدف بعدي، بيت حضرت امام است و ميبايست محل اقامت امام عوض شود و يا ايشان از پناهگاه مطمئني استفاده نمايند.
حاجاحمدآقا به خدمت امام ميرود و پيشنهاد ميكند كه ايشان از پناهگاه استفاده نمايد، اما امام (ره) شديداً امتناع ميورزد و خود را همطراز و همسان اهالي محل و نيروهاي نظامي محافظ در منطقه جماران قلمداد نموده و ميفرمايد: «اگر مردم يا پاسداران يا كساني كه در اين محل هستند، يك طوريشان بشود، بگذار به بنده هم بشود. حاج احمد آقا به امام ميگويد پس شما تا كي ميخواهيد اينجا بنشينيد؟ حضرت امام به پيشاني مباركش اشاره ميكند و ميفرمايد تا زماني كه موشك به اينجا بخورد».