حضرت روحالله (ره) با اين سخن معروف خود كه «اگر به من خدمتگزار بگويند، بهتر از اين است كه رهبر» قصد داشت به نسل آن روز و امروز انقلاب بياموزد كه تنها با خادمي ملت، ميتوان آينده انقلاب اسلامي را تضمين كرد و آن را به سر منزل مقصود رساند.
آمادگي رزمندگان براي نبرد، حضور پرشور جوانان در عرصه جهاد و شهادت، گرايش مردم و رزمندگان به ارزشهاي متعالي اسلامي و شكوفايي ارزشهايي مانند صبر، استقامت و شجاعت در جبهههاي جنگ، همه و همه، در پرتو رهنمودهاي پيامبرگونه امام خميني (ره) صورت گرفت، اما تواضع و فروتني ايشان باعث شد كه نه تنها از خود سخن بگويد، بلكه خود را خدمتگزار مردم معرفي كند و با سخن معروف خود كه فرمودند «اگر به من خدمتگزار بگويند، بهتر از اين است كه رهبر (صحيفه نور، 12، ص 192» الگوي زيباي خدمتگزاري را براي مسئولان جامعه به ارث بگذارد.
امام (ره) قصد داشت با اين شيوه رهبري به نسل آن روز و امروز بياموزد كه تنها با خادمي ملت، ميتوان آينده انقلاب اسلامي را تضمين كرد و آن را به سر منزل مقصود رساند.
بر اين اساس هرگاه حضرت امام خميني (ره) در جمع رزمندگان اسلام سخن ميگفت با تواضع ميفرمود: «من واقعا گاهي وقتها كه ميبينم بعضي از اين جوانها اينطور هستند، من خجالت ميكشم كه اينها چه ميگويند، ما چه ميگوييم؟ اينها چه حالي دارند و ما چه حالي داريم؟(همان، ج 15، ص 218). من وقتي فكر ميكنم به اين پاسدارها، اين ژاندارمري، اين ارتش را كه در آن گرماي شديد خوزستان دارند براي اسلام خدمت ميكنند، واقعا از خودم خجالت ميكشم كه ما چه هستيم و آنها چه هستند؛ ماها چه كارهايم و آنها چه كارهاند؛ آنها تهذيب شدند (تا اندازهاي البته) و ما مانديم در صفِ نعال (كفش كن، پايينترين مكان مجلس) (صحيفه نور، ج 19، ص 22)».
به جرأت ميتوان اذعان داشت كه كلام امام (ره) محبوس در زمان نبوده و قابليت تعميم به تمام ادوار تاريخ را دارد. كلامش كلام نور بود و به عمق جان مينشست و سرشتهاي پاك با تمام وجود كلام ايشان را در متن وجودي خود انشا ميكردند.
وقتي رهبري در برابر سربازان خود بيان ميكند كه «من وقتي با اين چهرهها مواجه ميشوم و اين قلبهايي كه به واسطه توجه به خداي تبارك و تعالي اينطور در چهرهها اثر گذاشته است، احساس حقارت ميكنم (همان، ج 13، ص 195)» روح را تا ملكوت اعلي پرواز ميدهد و زبان را از شكر چنين ولي نعمتي به تكلم مياندازد.
آري در روزهايي كه شور و شوق حضور جوانان و مردم هميشه در صحنه در كاروانهاي راهيان كربلا مشاهده ميشد و پير و جوان براي تامين نيروي انساني جبههها و پشتيباني از رزمندگان اسلام صف كشيده بودند، در ديداري كه حضرت آيتالله خامنهاي با حضرت امام خميني (ره) داشتند از حضور مشتاقانه جوانان و مردم قهرمان سخن به ميان آمد و امام (ره) برخوردي متواضعانه از خود نشان داد.
آيتالله خامنهاي در اينباره ميفرمايند: «امام امت در اين ديدار كه درباره جوانان و عزيمت راهيان كربلا سخن گفته ميشد، فرمودند: ما خيلي عقبيم و من در پاسخ گفتم: اين چه فرمايشي است، تمام اينها، رشحهاي از رشحات وجود شما هستند. اما ايشان منقلب شدند و گفتند: اين چيز ديگر است (روزنامه جمهوري اسلامي، 15 ارديبهشت 1365)».
جالب اينجا است كه هرگاه در محضر امام (ره) از اخلاص، شهادتطلبي، رشادت و حماسهآفريني رزمندگان سخن گفته ميشد، حضرت ميفرمود: «من خود را منفعل ميدانم كه چرا نميتوانم بروم و همراه آنان جنگ بكنم، براي اينكه من ضعيف هستم (صحيفه نور، ج 12، ص 89). ما همه مرهون فداكاري اين عزيزان در جبهه و پشت جبهه هستيم (همان، ج 22، ص 216)».
اوج تواضع و فروتني حضرت امام (ره) نسبت به رزمندگان اسلام، در جايي است كه در وصف دلاوري نوجوان شهيد، حسين فهميده، فرمودند: «رهبر ما آن طفل دوازهسالهاي است كه با قلب كوچك خود كه ارزشش از صدها زبان و قلم ما بزرگتر است، با نارنجك، خود را زير تانك دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نيز شربت شهادت نوشيد (همان، ج 14، ص 60)».
اين جملهها و رفتارهاي متواضعانه امام خميني (ره)، تاثيري شگرف بر روح و جان نوجوانان و جوانان رزمنده مينهاد و شور و شوق و اشتياق آنان را براي حضور در جبهه دو چندان ميساخت.