فارس ، دي ماه سال جاري بيست و چهارمين سالگرد « عمليات كربلاي 5 » است. نبردي به جرئت مي توان آن را شديدترين جنگ خاورميانه ( چه به لحاظ وسعت منطقه درگيري و چه از نظر ميزان تسليحات به كار رفته) دانست. حتي حمله آمريكا به عراق در جنگ اول و دوم خليج فارس از چنين سطح تقابلي بر خوردار نبود. در آن دو جنگ عراق تقريبا با دريافت اولين ضربات ، دستان خود را بالا برد اما در كربلاي 5 بيش از يك ماه هر دو طرف با تمام توان پنجه در پنجه هم انداختند و مقاومت نمودند.
خبرگزاري فارس در نظر دارد براي نخستين بار ويژه نامه اي را در باره اين عمليات بزرگ و سرنوشت ساز منتشر سازد. اميد است كه قبول درگاه حق واقع شود.
بقيه در ادامه
*تحميل جنگ ايران
سالهاي پاياني قرن بيستم، شاهد جنگها و حوادث كم و بيش تلخ و در عين حال عبرت آموزي بود كه همچون هميشه تاريخ در يك سوي آن، آثار تجاوز و درندهخويي آتش افروزان هويداست و در سويي ديگر دفاع از حيثيت و ارزشهاي انساني توام با فداكاري و صداقت و مظلوميت جلوهگري ميكند.
سرگذشت جنگ تحميلي عراق عليه ايران نيز در همين مقوله جاي دارد كه در يك سو، تجاوز است و در سوي ديگر دفاع. اين جدال نابرابر مدت هشت سال بر كشور ما سايه انداخت و در عين حال ديگر كشورهاي منطقه خاورميانه و خليج فارس و بخشهايي از جهان را تحت تاثير قرار داد.
خاورميانه و خليج فارس همواره از موقعيت سوقالجيشي و استراتژيكي بالايي برخوردار بوده است. از طرف ديگر ايران يكي از كشورهاي با اهميت اين منطقه به حساب ميآيد كه متاسفانه در سده گذشته، حكام آن در نظام دو قطبي حاكم بر جهان، توسط ابرقدرت آمريكا به ابزاري براي چپاول منابع اين كشور مبدل شده بودند.
اين وضعيت ادامه داشت تا آن گاه كه خيزش ديني مردم، به رهبري بزرگمردي همچون امام خميني (ره) در سال 57 هجري شمسسي رهايي اين كشور را رقم زد.
اين اتفاق سادهاي نبود كه قدرت گرايان به سادگي از كنار آن بگذرند. از اين رو، برخورد با انقلاب اسلامي تازه به ثمر رسيده ايران در اشكال گوناگون آغاز گرديد به طوري كه باقي مانده سالهاي پاياني دهه 50 را بايد دوره توطئه و دسيسه با هدف در هم كوبيدن نظام نوپاي كشور ناميد. پديدهاي ناميمون كه سرانجام جنگي طولاني را بر كشور ما تحميل نمود.
با پيروزي انقلاب اسلامي، سياست خارجي آمريكا در منطقه دچار شكست بزرگي شد به طوري كه در پي سقوط و سرنگوني رژيم پهلوي در ايران، پيمان سنتو، از هم پاشيد و در نتيجه آن حلقه محوري كمربند امنيتي غرب به دور مركزيت كمونيزم و ابرقدرت شرق گسسته گرديد و استراتژي منطقهاي آمريكا، بازوي قدرتمند نظامي خود را از دست داد.
بر اين اساس، قدرتهاي بزرگ و بويژه آمريكا براي مقابله با انقلاب اسلامي ايران،استراتژيهاي گوناگوني را طراحي كردند، از جمله، تقويت برخي گروههاي داخلي كمك به مخالفان انقلاب، طرح كودتا و ... ولي هيچ يك نتوانست آنها را به مقصود برساند. سرانجام دولت عراق براي اقدام نظامي عليه ايران مناسب ديده شد و با تائيد و تشويق و قولهاي مساعد همكاري نظامي و اقتصادي و سرازير كردن تسليحات به اين كشور، زمينههاي آغاز جنگ فراهم آمد.
*نگاهي به موقعيت عراق در منطقه
در بين كشورهاي همسايه جمهوري اسلامي ايران، عراق از اهميت بسزايي برخوردار است.
سرزمين بين النهرين (عراق) بنا به نظر مورخين در بردارنده يكي از قديميترين تمدنهاي بشر است و اولين شهرهاي جهان با سكونت و اشتغال افراد به كار كشاورزي در بين النهرين ايجاد گرديده است.
كشور عراق داراي طولانيترين مرز مشترك با جمهوري اسلامي ايران است.
بر اساس ارزيابيهاي موجودف كشور عراق با دارا بودن قريب يكصد ميليارد بشكه ذخاير شناخته شده و در اختيار داشتن بيش از 2/11 درصد از سهم جهاني جزو بزرگترين توليد كنندگان نفت در جهان محسوب ميگردد.
وجود عتبات عاليات (مرقد مطره شش تن از ائمه معصومين عليهم السلام) و همچنين قبور متبرك بسياري از خاندان پيامبر گرامي اسلام (ص) و جمعي از ياران و صحابه ايشان در اين كشور، در طول تاريخ همواره باعث توجه شيعيان جهان به عراق بوده است.
سرزمين عراق در قرون گذشته، سالهاي متمادي بخشي از امپراتوري ايران بوده است و پس از استيلاي اعراق مسلمان بر ايران، عراق به عنوان مركز خلفاي عباسي به شمار رفته و شهر بغداد پايتخت عباسيان قرار گرفت.
اين كشور بين مدار 36/5- 29 درجه شمالي و 38-48 درجه طول شرقي قرار دارد. اين كشور از جنوب با كشورهاي كويت و عربستان، از سمت غرب با اردن و سوريه، از شمال با تركيه و از شر با جمهوري اسلامي ايران همسايه است. با توجه به قرار گرفتن اين كشور در شش تا چهارده درجه از مدار راس السرطان به عنوان گرميترين مدار نيمكره شمالي و وجود ارتفاعات كوهستاني شمال كشور و جريان بادهاي محلي، باعث اعتدال نسبي آب و هوا در آن گرديده است.
سرزمين عراق در جنوب غرب آسيا و در جنوب غربي فلات ايران واقع شده و در پل ارتباطي زميني و هوايي آسيا و آفريقا و تا حدي آسيا و اروپا قرار گرفته است. اين موقعيت به همراه ساير عوامل، موجب اهميت عراق در طول تاريخ بوده است. تنها راه عراق به درياي آزاد، محدود به اروند رود (مشترك بين جمهوري اسلامي ايران و كشور عراق) و يك ساحل قريب به 45 كيلومتر در حاشيه شمال غربي خليج فارس و آبراه خور عبد الله (مشترك بين عراق و كويت) ميباشد.
اين كشور داراي وسعتي معادل 434924 كيومتر مربع است و از نظر شكل، شبيه مثلثي است كه راس آن به سمت كويت و خليج فارس و قاعده آن هم مرز با كشورهاي سوريه و تركيه ميباشد. از لحاظ تاريخي سرزمين عراق از نخستين مراكز تمدن بشري است، كهنترين تمدن شناخته شده در بين النهرين كه مربوط به چهار هزار سال قبل از ميلاد است، مربوط به تمدن سومريان ميباشد. زماني كه قوم سومر از مساكن محدود خود در شبه جزير عربستان به اين سرزمين مهاجرت كرد و در دشتهاي آن اقامت گزيد و از مزاياي زندگي در كنار رود براي رونق دادن به كشاورزي بهره مند شد. بدين ترتيب ساكنان حوزههاي دجله و فرات، نخستين كساني بودند كه شيوه زندگي صحراگردي و چادر نشيني را رها كردند و زندگي و زندگي يكجا نشيني و استقرار در آباديها را آغاز كردند. تمدن سومري از سال 2800 تا 2600 قبل از ميلاد ادامه يافت، تا در اين سال توسط سلسله آشوريها سقوط كرد. سلسله بعدي، هيئتها بودند كه از آسياي صغير وارد بين النهرين شده و با تشكيل كاسيت به مدت پانصد سال تا سال 722 قبل از ميلاد بر بين النهرين حكومت كردند. آشوريها براي انتقام گرفتن از هيئتها از شمال به سمت جنوب هجوم آوردند و سلسله كاسيت را شكست دادند.
امپراتوري بابل سرانجام در سال 539 ق. م به دست كوروش و امپراتوري كورش به دست اسكندر مقدوني پايان يافت. امپراتوري اسكندر بين سركردگان سپاه وي تقسيم گشته و ايران و مصر به سلوكوش سر سلسله سلوكي داده شد و سلوكيها به دست اشكانيان از بين رفتند. امپراتوري اشكاني نيز در سال 216 ميلادي منقرض گرديد و بخش شرقي آن در اختيار ساسانيان و قسمت غربي به دست روميان افتاد.
با ظهور دين مبين اسلام، امپراتوري ساساني مغلوب مسلمانان شد. پس از رحلت رسول اكرم (ص) سپاه اسلام سرزمين بين النهرين را تصرف كرد و مردم آن، اسلام را پذيرفتند و نام عراق بر اين سرزمين گذارده شد. اين سرزمين سپس به تصرف امپراتوران عثماني درآمد و بعد از شكست عثمانيها، در پايان جنگ جهاني اول، سرزمين عراق، زير نظر دولت انگليس قرار گرفت و در سال 1932 ميلادي استقلال پيدا كرد و رژيم سلطنتي امير فيصل در اين كشور برقرار شد.
رژيم سلطنتي عراق در سال 1958 ميلادي در اثر كودتاي نظامي عبد الكريم قاسم برچيده شد و پس از كشتار خاندان فيصل عبد الكريم قاسم به رياست جمهوري رسيد و پس از او عبد السلام عارف و سپس برادارش عبد الرحمن عارف و احمد حسن البكر به رياست جهوري رسيدند و سپس صدام حسين رياست جمهوري عراق را به عهده گرفت.
مردم اين كشرو از تيره سامي به شمار ميروند، به اضافه تعداد زيادي از كردها و ايرانيان آريايي هستند. قسمت اعظم سكنه اين كشور را اعراب تشكيل دادهاند. مهم ترين گروه بعد از عربها، كردها هستند كه به حدود 4/5 ميليون نفر بالغ شده و بيشتر در نواحي شمال كشور سكونت دارند.
در بررسي جغرافيايي طبيعي عراق مشاهده ميشود كه قسمت اعظم كشور را جلگهها و بيابانها پوشاندهاند. مركز اين كشور را ناحيههاي مسطح به نام بين النهرين تشكيل داده است كه دو رودخانه عظيم دجله و فرات در آن جريان دارند. ارتفاعات اين منطقه به تدريج هر چه سمت مغرب (بيابان شرقي سوريه و شمال رودخانه فرات) و جنوب غربي (شمال فلات مرتفع عربستان سعودي) پيش رود، افزايش مييابند، در منطقه شمال و شمال شرقي، ادامه ارتفاعات تركيه و ايران و نيز در جهت شمال غربي - جنوب شرقي كشيده شدهاند. اين سلسله جبال به وسيله رودخانه دجله و شعب آن قطع گرديده است.
رودخانههاي دجله و فرات كه طور اين كشور را از شمال به جنوب طي ميكنند، از كوههاي تروس تركيه سرچشمه ميگيرند. جريان رودخانه فرات آهسته و گل آلود بوده و فاقد شعبي در خاك عراق ميباشد. و فقط سيلاب فصلي از سمت مغرب و جنوب به آن ملحق ميشود. بستر آن تا حدي عميق بوده و كشتيهاي كوچك بر روي آن حركت ميكنند. رودخانه دجله كه در سمت چپ آن جريان دارد، بر عكس، از تعدادي رودخانه مهم و دائمي آبگيري ميكند. ميزان آب آن زياده بوده و در مسافت طويلي قابل استفاده كشتيهاي بزرگتر ميباشد. اين دو رودخانه در مسافت 150 كيلومتري و قبل از ورود به خليج فارس به هم ملحق شده و اروند رود را تشكيل ميدهند.
از بعد جغرافياي انسانيف طبق سرشماري سال 1991 ميلادي، جمعيت اين كشور قريب 5/19 ميليون نفر اعلام شده است. پايتخت اين كشور شهر بغداد بوده و ديگر شهرهاي معروف آن عبارتند از: بصره، كربلا، موصل، كركوك، نجف، سامرا، كاظمين، اربيل، خانقين، كوت، العماره، آماديا، مخمور، الغريزيد، آمارا، ناصريه، سامدا، هيلا، سليمانيه، باكيا، و تيلان.
مهمترين اقوام عراق عبارتند از اعراب نژاد سامي كه 77 درصد جمعيت آن را تشكيل ميدهند و بخش اعظم آنها شيعه هستند. پس از آنان اكراد، از نژاد آريايي بوده و در طول تاريخ، آداب، سنن، فرهنگ و زبان خود را حفظ كرده و در مناطق كوهستاني شمال كشور زندگي ميكنند و فريب نوزده درصد جمعيت عراق را تشكيل ميدهند. يا تا دو درصد جمعيت، تركها، تركمنها ميباشند.
جمعيت ايرانيان ساكن در عراق نيز يك درصد هستند كه عموما در شهرهاي مذهبي ساكن ميباشند. آسوريان و ارامنه نيز يك درصد از جمعيت را تكشيل ميدهند و مسيحي هستند. در حال حاضر بيش از 70 درصد جمعيت عراق ساكن شهرها ميباشند.
اين كشور داراي امكانات وسيع طبيعي است. در گذشته نزديك چهارمين توليد كننده نفت (بعد از كويت، عربستان و جمهوري اسلامي ايران) بوده است. ليكن زمينه مهم و اصلي اقتصاد اين كشور، كشاورزي است كه مهمترين منبع در آمد مردم نيز ميباشد.
*آغاز جنگ تمام عيار
رژيم تا دندان مسلح صدام در يك جنگ تمام عيار سراسري از زمين و هوا و دريا، كشورمان را مورد حمله قرارداد و بخشهايي از مناطق مرزي اعم از شهرها و روستاها را به تصرف درآورد. جنگ تحميلي عراق عليه ايران از سال 1359 تا 1367 به طول انجاميد. هر چند كه اسناد گوياي آن است كه عراقيها قبل از هجوم سراسري 31 شهريور ماه 1359 تجاوزات متعدد مرزي عليه جمهوري اسلامي داشتهاند.
صدام حسين رئيس حكومت بعثي عراق مدعي گرديد كه معاهده 1975 الجزاير كه امضاي وي پاي آن نقش بسته است به هنگام ضعف بغداد به نفع ايران تنظيم شده و اينك كه عراق در موضع قدرت قرار دارد،نميتواند آن را تحمل كند. تجاوز عراق در ابتدا با موفقيت توام بود. شهر بندري و استراتژيك خرمشهر تا اوايل زمستان همان سال شروع جنگ به اشغال درآمد و نظاميان عراقي در وسعت زيادي از خاك ايران استقرار يافتند. اين وضع تا اواخر سال 1360 كه ايرانيها توانستند بخشهاي قابل توجهي از سرزمينهاي اشغالي را آزاد كنند ادامه داشت. با اين وجود هنوز هزاران كيلومتر مربع از خاك ايران در اختيار دشمن قرار داشت و رزمندگان اسلام چارهاي جز مقاومت و دفاع مستمر عليه اشغالگران نداشتند. براي نخستين بار در تاريخ معاصر ايران دولت و مردم مصمم بودند حتي يك وجب از خاك كشور را به بيگانه ندهند. در گذشته قسمتهاي مهمي از اين سرزمين در اشغال و تصرف دائمي دولتهاي همسايه درآمده بود. تلخي اين پديده و مانند آن همواره در ذائقه مردم كشور ما باقي است و هر نسل آنگاه كه با تاريخ وطن خود آشنا ميگردد، از اين كه در آن هنگام دولتهاي موقت و پدرانشان در برابر دشمن و متجاوز، مقاومت لازم را نداشتهاند، متاسف و متاثر ميشود.
در زمان ما، امام خميني (ره) رهبر و بنيانگذار انقلاب و نظام اسلامي دستور مقاومت و نبرد با دشمن متجاوز تا دفع كامل آن را صادر نمودند. امام (ره) به درستي معتقد بودند چنانچه متجاوز تنبيه نشود شرارتهايش ادامه خواهد داشت. عملكرد عيان و نهان قدرتهاي جهاني، تعدادي از كشورهاي همسايه و شوراي امنيت سازمان ملل نيز گوياي يك توافق شوم عليه جمهوري اسلامي بود. از اين رو مقاومت سرسختانه و رويارويي دليرانه ملت سلحشور ايران به عنوان الگويي ماندگار بروز نمود.
انجام دهها عمليات بزرگ، متوسط و كوچك عليه اشغالگران كه از همان روزهاي اوليه تجاوز صورت پذيرفت، عزم رزمندگان را براي پاكسازي خاك ميهن از بيگانه نشان ميداد. در عين حال بعضي از عمليات به لحاظ گستردگي و اهميت، از برجستگيهاي خاصي برخوردار بودند كه از آن ميان ميتوان به عملياتهاي طريقالقدس، فتحالمبين، بيتالمقدس، والفجر هشت و كربلاي پنج اشاره نمود.
*عمليات كربلاي پنج در يك نگاه
عمليات كربلاي پنج در حالي به انجام رسيد كه شش سال از شروع تجاوز رژيم بعث عراق به خاك ايران ميگذشت.
رزمندگان اسلام طي اين مدت ضمن آزادي بخشهايي از مناطق اشغالي، به تعقيب دشمن نيز اقدام نمودند كه از آن ميان آزادسازي بندر فاو داراي اهميت به سزايي بود. در عين حال حركت به طرف بصره ميتوانست رژيم بغداد را با مشكلات جدي مواجه سازد. همين امر سبب گرديد فرماندهان و مسئولان جنگ، عمليات كربلاي پنج را طراحي كرده و به اجرا درآورند.
همه اين تلاشها و مجاهدتها از آن رو صورت ميگرفت كه با استمرار فشار بر عراق، رژيم بعثي مجبور به خروج كامل از خاك ايران گردد. بدون ترديد چنانچه مجامع جهاني به طور جدي و علني با متجاوز برخورد مينمودند. عوارض و خسارات ناشي از ادامه جنگ با هزينه كمتري صورت ميپذيرفت.
توضيحات مسئولان جنگ در اين مقطع ميتواند تا اندازهاي روشنگر عظمت و بزرگي عمليات كربلاي پنج باشد:
پس از فتح خرمشهر به طرف بصره رفتيم و بعضي از نيروهاي ما از همين كانال ماهي هم عبور كردند. دشمن فهميد كه يكي از اهداف عمليات ما كجاست و آن چنان وضعي در شرق بصره به وجود آورد كه در دنيا بيسابقه بود. محكمترين خط دفاعي دنيا را ايجاد كرد كه اين نوع خط دفاعي در شوروي، ويتنام، اطراف اسرائيل و در ديگر كشورها هم به وجود نيامده بود. بياباني را كه عرضش ده تا دوازه كيلومتر است،مين كاشتند و روي آن را آب انداختند. بعد هر قسمتي از آن را با سيم خاردار جدا كردند و وسط آن را چند دژ جاده مانند ساختند. سنگرهاي عظيم در آن تعبيه كردند و در آن تونل و نيروهاي انساني گذاشتند كه دائما منطقه را مدنظر داشتند. با دوربين "ديد شب " همه چيز را تشخيص ميدادند و چند كيلومتر منطقه را تحت نظر داشتند. رزمندگان ما از اين آب گذشتند و وارد زمين عراق شدند. عراقيها نوعي سد دفاعي به وجود آوردند كه تقريبا بينظير بود. اين سد حدود شش متر ارتفاع داشت و بعضي قسمتهاي اين سد (كه وسط آن يك كانال داشت و) عقبش به صورت اتاق مجهز و در جلوي آن پلههايي داشت با انواع تيربارهاي جديد مسلح بود. از ابتكارات عراقيها اين بود كه تيربارهايي را مورد استفاده قرار دادند كه به خيال خودشان كاربردش براي نيروهاي ما ناآشنا باشد،چون معمولا وقتي كه رزمندگان ما وارد سنگر دشمن ميشدند، سلاحهاي آنان را به غنيمت ميگرفتند. مقابل اين استحكامات حدود دو كيلومتر كمين در آب بود كه رزمندگان باكمين برخورد كنند تا وقتي كه كمين تيراندازي كرد،نيروهاي خطوط عقب هوشيار شوند. به رغم تمام اين موانع، رزمندگان اسلام توانستند از اين خطر عبور كنند و از چند كيلومتر آب، در شب مهتابي بگذرند.
تصور كنيد رزمندهاي ميخواهد چند كيلومتر در شب زمستان خط را بشكند و با كولهبار سنگين خود از اين آب عبور كند، شما در تلويزيون اسراي هيكلدار عراقي را ديديد كه چگونه از اين آب عبور ميكردند. آنان در حالي كه وحشتي نداشتند وقايقها هم هدايتشان ميكردند، باز افتان و خيزان رد ميشدند. رزمندهاي كه كولهبار دارد و ميخواهد تداركات 24 ساعت بعد خود را همراه داشته و غذا،مهمات،وسايل ضد سلاح شيميايي، تفنگ و همه اينها را همراه داشته باشد،اينها بار سنگيني است.
رزمندگان اسلام گاه مجبور بودند از زير آب عبور كنند. بعضي جاها مجبور بودند سينهخيز در آب راه بروند و بعضي جاها ايستاده و يا به زانو بروند و هر جايي از آب كه ميروند يا مين است يا گلولههاي منفجر نشده. اين منطقه پنج سال بود كه گلوله ريخته و تمام كف آن را فلزات قطعه قطعه شده پوشانده بودند و اين سد پنج شش كيلومتري اين طور بود و بيش از ده تا پانزده كيلومتر هم قسمتهاي كانال ماهي و دژهاي وسط راه و جزيره بوبيان هم در اينجاست. رزمندگان ما همه اينها را ظرف چند ساعت شكستند و از آن عبور كردند. در اين مسير عبور با قايق ممكن نبود. چون در بعضي نقاط ارتفاع آب حداكثر بيست تا سي سانتيمتر بود و عبور با قايق مشكل بود.
رزمندگان اسلام اين موانع را بايد پشت سر بگذارند و سيمهاي خاردار را قيچي كنند و تازه در آن طرف بايد با زبدهترين نيروهاي عراقي بجنگند. تمام اين كارها را اين پيشتازان شما و اين جواناني كه شما آنان را در خانهتان مردم معمولي به حساب ميآورديد، انجام دادند و چنين سدي را شكستند كه با منطق جور درنميآيد. نظاميان درس خوانده و دانشگاه جنگ ديده قبول نميكنند كه بتوان چنين كاري كرد و چنين ريسكي را نميپذيرند كه نيرو آن طرف آب برود و صبر كند تا از پشت حمايت شود و اينها رفتند و خط را شكستند.
*عراق در موضع انفعال
حدود يك سال قبل از عمليات كربلاي پنج، بندر فاو عراق سقوط كرد. رزمندگان ايراني با انجام عملياتي بزرگ توانستند ضربهاي سنگين بر ماشين نظامي رژيم حاكم بر عراق وارد سازند.
اين امر موجب بر هم خوردن موازنه به نفع ايران گرديد و عراق از لحاظ سياسي، نظامي و رواني در موضع انفعالي قرار گرفت. اين مسئله زمينه مناسبي بود تا سرنوشت جنگ به نقطه نهايي هدايت شود. منطقه عمومي بصره در جنوب، مهمترين زميني بود كه براي انجام يك عمليات سرنوشتساز مورد توجه فرماندهان و مسئولين جنگ قرار داشت.
در عين حال تا اين زمان عملياتهاي متعددي همچون عمليات رمضان، بدر،خيبر، والفجر هشت، طي سالهاي 1361 تا 1364 در آن انجام گرفته بود. تنها منطقهاي كه در آن عمليات صورت نگرفت، "ابوالخصيب " و جزيره "مينو " همچنين بخشي از زمين "شلمچه " بود كه در ميان هدفهاي مطرح شده در اطراف بصره، به دليل نزديكي به اين شهر با اهميتتر از بقيه تلقي ميشد. به همين دليل استحكامات،تجهيزات و يگانهاي دشمن نيز در اين زمين با تاكيد بر شلمچه، به ميزان بيشتري از ساير مناطق عملياتي آرايش يافته بود. از سوي ديگر از جمله دلايل عدم انجام عمليات در اين زمين، عبور از رودخانه اروند محسوب ميشد كه سازمان رزم خودي از چنين تجربهاي برخوردار نبود اما پس از نبرد فاو و غلبه اسطورهاي بر رود خروشان اروند، اين مانع بزرگ نيز از ذهن فرماندهان كنار رفت. همچنين بازدهي سه سال عمليات آبي- خاكي و عبور از رودخانه در جنوب، عامل ديگري بود كه در انتخاب منطقه مذكور، موثر واقع شد و بالاخره موقعيت بسيار مهم شهر بصره نيز بر اهميت اين منطقه ميافزود؛ زيرا در منطقه ورود به خاك عراق، بصره و نواحي نزديك به آن به عنوان هدف اصلي استراتژيك نظامي ايران انتخاب و بر نقش منطقه شرق بصره در تامين سرنوشت جنگ،تاكيد گرديد.
ارتش عراق بعد از ناكام گذاشتن عمليات كربلاي چهار درصدد بهرهبرداري از فرصت به دست آمده و كسب ابتكار عمل برآمد. شواهد و قرائن نشان داد كه چنانچه در شرايط موجود تغيير ايجاد نميشد،دشمن در موقعيت برتر قرار ميگرفت اما عمليات در زمين شلمچه كه دشمن مستحكمترين موانع و مواضع را در آن داشت، بسيار دشوار و محتوم به شكست به نظر ميآمد.
در سراسر خطوط درگيري با دشمن در منطقه شرق بصره، محور شلمچه از استحكامات منحصر به فردي برخوردار بود. رها كردن آب، ايجاد موانع، ميادين مين، كمين و ... تدابيري بود كه عراق براي بازداشتن ايران از حمله به اين محور و در صورت اقدام، امكان سركوب آن، به كار بست. البته مسئله آب و كمين، قبل از خط دفاعي امكان حمله را از نيروهاي مهاجم سلب ميكرد. بعد از آن موانع بزرگ و وسيع، اولين خط پدافندي احداث شده بود.
اين خط دژي بود با ارتفاع بلند و عرض زياد كه در ميان آن انواع موانع كار گذاشته شده و پشت خط اول، چند موضع هلالي شكل احداث شده بود. دومين خط (خط سيلبندي) دشمن به فاصله صد متر از خط اول و به موازات آن قرار داشت. خطهاي سوم و چهارم و پنجم دفاعي نيز تا نهر "دوعيجي " و نهر "جاسم " با پيچيدگيهاي بيشتر، آرايش دفاعي دشمن را تشكيل ميداد. رده ششم و هفتم شامل كانال زوجي و مثلثيهاي غرب كانال زوجي بود. محورهاي "كانال ماهي " و پاسگاه "بوبيان " نيز هر كدام به نسبت از استحكامات قابل توجهي برخوردار بودند، بنابر اين با توجه به استحكامات ايجاد شده و هوشياري وحساسيت دائمي دشمن نسبت به تحركات نظامي ايران، شكستن خطوط منطقه شلمچه و عبور از اين مواضع پيچيده، غيرقابل تصور تلقي ميشد، به ويژه اين كه دشمن با در اختيار داشتن دكلهاي بلند ديدهباني در غرب اروند رود،هرگونه تردد نيروهاي خودي را زير نظر و كنترل داشت.
در سال 65 عمليات كربلاي چهار در منطقه شرق بصره و شلمچه موفقيتي در بر نداشت. همين مسئله باعث به وجود آمدن مشكلاتي در صحنه سياسي و نظامي كشور گرديده بود. از طرفي نيروها و امكانات زيادي در منطقه وجود داشت و دشمن نيز تصور عملياتي ديگر از سوي سپاهان اسلام را نداشت. در چنين شرايطي سپاه طي تصميمي حساس، به سرعت خود را آماده ادامه عمليات ناتمام قبلي نمود به طوري كه در فاصله دو هفته پس از توقف عمليات كربلاي چهار، مراحل مختلف شناسايي و طراحي مانور عمليات كربلاي پنج به انجام رسيد. آمادگي كلي عقبهها و واحدهاي پشتيباني كه در منطقه مستقر بودند، اين امكان را براي فرماندهان فراهم ساخت كه براي عمليات بعدي فقط به تعيين منطقه نبرد و سازماندهي متناسب با آن بينديشند.
آغاز عمليات كربلاي پنج در منطقه عمومي شلمچه در تاريخ نوزدهم دي ماه 1365 نشاندهنده قابليتهاي سازمان سپاه، خلاقيت و جسارت تصميمگيري اين نهاد در شرايط بحراني بود كه در ميان ناباوري وغافلگيري عراق و ساير طرفهاي تحميل جنگ به كشورمان صورت پذيرفت.
با اين كه جهت تك ايران،مخالف آرايش دفاعي عراق بود، اما نبرد سختي به وقوع پيوست و از آنجا كه هر گام پيشروي در اين زمين يك قدم به سوي بصره به شمار ميرفت، ارتش عراق با تمام توان به مقابله پرداخت و بيش از 130 تيپ و لشكر را به صحنه كارزار آورد.
سپاه نيز توان زيادي به ميدان آورد كه البته بيش از 30 يگان نبود. همچنين توپخانه و نيروي هوايي خود را نيز با آخرين ظرفيت به كار گرفت. صحنه نبرد آكنده از دود و آتش بود. شدت آتش دو طرف به حدي بود كه هيچ چيز بر روي زمين سالم نماند و تخليه اسرا به سختي ميسر بود. مقدار گازهاي موجود در هوا به حدي زياد بود كه تنفس را مشكل ميساخت. با اين همه پيچيدگي مانور و فشار فوقالعاده رزمندگان مرحله به مرحله و خط به خط، عراق را وادار به عقبنشيني كرد و بصره در آستانه سقوط قرار گرفت. پيشروي ايران در خط جاسم، آخرين رده دفاعي عراق، آن هم پس از پانزده روز نبرد پياپي متوقف شد.
كمبود يگان پياده و نيروي زرهي، مانع از آن شد كه رزمندگان با برداشتن گام آخر به يك پيروزي بسيار بزرگتر از آنچه به دست آمده بود، نائل آيند. در اين عمليات بيش از 130 يگان عراق وارد عمل شد كه اكثر آنها بيش از 50 درصد مابقي بين 10 درصد تا 35 درصد منهدم شدند.
همچنين صدها دستگاه تانك، قبضه توپ، خودرو و دهها فروند هواپيما ساقط گرديد و وسايل زيادي به عنوان غنيمت به دست رزمندگان افتاد. از جنبه نيروي انساني نيز دهها هزار نفر از ارتش عراق كشته، زخمي و چند هزار نفر اسير شدند.
نتايج مذكور يك بار ديگر موازنه را به نحو اساسي به نفع ايران تغيير داد. مهمتر از همه،اين نظر در محيط بيروني تعميق يافت كه پايداري ارتش عراق در برابر ابتكار عمل و مقاومت فرماندهان و رزمندگان ايراني به شدت متزلزل و نامطمئن بوده و هر آن احتمال سقوط آن ميرود.
ويژه نامه « شب هاي قدر كربلاي 5 » در خبرگزاري فارس(1)