دعوت ايران از سفيران و نمايندگان طيف ها و گروه هاي كشورهاي عضو آژانس اتمي مانند غيرمتعهدها و گروه 77 در شوراي حكام و برخي از كشور هاي عربي حاضر در اين نهاد و همچنين اتحاديه عربي، در كنار برخي از كشور هاي اروپايي و رئيس اتحاديه اروپا و نيز روسيه و چين براي بازديد از سايت هاي هسته اي ايران در نطنز و اراك، واكنش خشمگينانه آمريكا و تروئيكاي اروپايي همراه آن در گروه 1+5 را در پي داشته است. اين اقدام ايران در آستانه نشست استانبول موجب شده آمريكايي ها از اين اقدام ايران به عنوان «تور جادويي» جهت انحراف افكار عمومي از برنامه هاي هسته اي اش تفسير كنند و اين گونه وانمود كنند كه آژانس دسترسي قانوني به تأسيسات ايران ندارد. انگليس، فرانسه و آلمان نيز مانند كاخ سفيد واكنش نشان دادند. سخنگوي وزارت خارجه فرانسه اعلام كرد: «فرانسه از ايران مي خواهد كه همكاري خود با آژانس بين المللي انرژي اتمي را تقويت كند و به پرسش هاي مطرح شده از سوي اين نهاد در گزارش هاي خود پاسخ دهد.» مواضع واكنشي و منفعلانه گروه غربي 1+5 در حالي صورت مي گيرد كه فعاليت تأسيسات هسته اي ايران زير نظر مستقيم آژانس بين المللي اتمي و دوربين هاي آن است. سوال اين است كه اولاً تور هسته اي در ديپلماسي هسته اي را چگونه مي توان معنا كاوي كرد؟ ثانياً «تور هسته اي» چه تأثير و نقشي در معادله تقابلي غرب با برنامه هسته اي ايران و در روند تحولات آتي معادله موصوف دارد؟
بقيه در ادامه
نبرد روايت ها
در عصر جديد گفته مي شود كه موفقيت و شكست در نبردهاي پست مدرن در صحنه عمليات فيزيكي نيست بلكه ميدان اصلي نبرد در فضاي ذهن است. لذا پيروزي از آن واحدي است كه غلبه بر روايت هاي حريف داشته باشد. در اين چارچوب، آمريكا و متحدان غربي اش از ابتداي مناقشه سازي در موضوع هسته اي ايران به تكنيك تصويرسازي و روايت پردازي پيرامون برنامه هسته اي ايران متوسل شده و از اين طريق با امنيتي سازي پرونده هسته اي ايران شرايط تقابلي را عليه ايران ترتيب داده اند. اين تكنيك در ماه هاي اخير به ويژه در آستانه نشست ايران با گروه 1+5 موسوم به ژنو 3 و همچنين در آستانه بودن نشست استانبول مورد توجه مجدد قرار گرفته است. از جمله اين تصوير سازي ها طرح مباحثي پيرامون نزديك شدن ايران به بمب اتم بود كه مشخصاً از سوي رژيم صهيونيستي خط دهي مي شد و متعاقباً بخشي هايي از محافل آمريكايي و انگليسي پيگيري مي گرديد. آنها همچنين با طرح سانتريفيوژهاي نسل دو ايراني دست به تبليغات گسترده زده و تصويري تهديد آميز از برنامه هسته اي ايران براي افكار جهانيان ارائه مي دادند. در واقع با كنكاش بيشتر در اقدامات رواني و رسانه اي صهيونيست ها و برخي از مقامات آمريكايي و انگليسي به اين نكته نيز مي توان اشاره كرد كه هجمه جديد آنها عليه برنامه هسته اي ايران، تنها معطوف به افكار عمومي كشورهاي حامي يا غير مخالف برنامه هاي هسته اي ايران، اعضاي آژانس بين المللي، كشورهاي غير متعهد و يا روسيه و چين نبوده، بلكه تصويرسازي هاي خطرناك از ايران، شامل آن دسته از محافل اروپايي و آمريكايي نيز مي گردد كه نگاه متفاوتي نسبت به چگونگي تعامل با ايران پيدا كرده اند. اين محافل مورد اشاره در ماه هايي اخير بر اثر برآورد هاي به عمل آمده، از تأثير اقدامات سخت گيرانه جديد عليه ايران با توجه به قطعنامه 1929 به طرح ديدگاه هايي در خصوص پذيرش غني سازي در خاك ايران پرداخته بودند كه از نظر آنها به هيچ وجه قابل قبول نبوده است. در اين ميان، رژيم صهيونيستي بيش از همه نگران تحولي از اين دست مي باشد. بنابراين مي توان نتيجه گرفت كه اين رژيم و محافل مورد حمايت آن در آمريكا و كشورهاي اروپايي به ويژه در انگليس، نگران از نتايج نشست هاي آتي در استانبول و متعاقباً در برزيل و تهران، سعي دارند با ارائه اخبار و جعل سندهايي مبني بر تلاش براي تجهيز به سلاح اتمي به صورت مخفيانه و دستيابي زود هنگام تهران به اين نوع تسليحات، بازكردن مجدد پرونده عبدالقديرخان و ارتباط آن با برنامه هسته اي ايران و... بتوانند از سناريوهاي احتمالي آينده جلوگيري به عمل آورند. در اين راستا، حركت ايران در راه اندازي تور هسته اي، ابتكار هوشمندانه براي مديريت ادراك يا افكار در زمينه فعاليت هاي هسته اي است. بر اين مبنا اين اقدام نه تنها هدف هاي چند منظوره اقدامات دشمنان را خنثي مي كند، بلكه قادر خواهد بود تا تصويري از برنامه هسته اي ايران ارائه دهد كه موجب تقويت ديدگاه هاي تحولي جديد در محافل آمريكايي و اروپايي در زمينه پذيرش غني سازي در خاك ايران باشد.
واكنش تند و منفي مقامات آمريكا، انگليس، آلمان و فرانسه نيز بيانگر اين موضوع است كه رويكرد جديد ايران، هم بر افكار عمومي جهان و هم بر ديدگاه اعضاي آژانس و شوراي حكام اثرگذار است. يكي از نشانه هاي تأثيرگذاري تور هسته اي را در موضع گيري سوئيس مي توان مشاهده كرد كه دعوت ايران از كشورهاي جهان براي بازديد از تأسيسات هسته اي اين كشور را نشانه «حسن نيت» ايران پيش از آغاز مذاكرات استانبول دانست. به همين ترتيب مي توان تأثير اين بازديد بر فضاي نشست استانبول را پيش بيني كرد. مذاكراتي مانند استانبول متأثر از عوامل گوناگوني است. يكي از اين عوامل، شرايط و فضاي محيطي است. تصويرسازي ها، عنصر اصلي فضاي محيطي را تشكيل مي دهند. آنها علاوه بر اين كه مي توانند در تعيين چگونگي نگاه مذاكره كنندگان به يكديگر موثر باشند، نقش آفريني بازيگران مياني و بازيگران رده هاي بعدي را هم مي توانند تعيين نمايند. بازيگران واسط كساني هستند كه با تمايل خود به طرف هر يك از بازيگران اصلي، مي توانند كفه مبارزه را تغيير داده و چانه زني ها و قدرت مانور طرفين را افزايش دهند. بنابراين، ايران اگر بتواند تصويري واقع بينانه را از فعاليت هاي صلح آميز هسته اي خود براي افكار عمومي و نمايندگان كشورهاي عضو آژانس بدون واسطه بازرسان و مسير گزارش هاي آنها ايجاد كند، كشورهاي غربي نمي توانند، ديدگاه هاي خود را بر ايران در مذاكرات تحميل كنند.
چالش هاي نرم افزارانه
ابتكار ايران در راه اندازي تور هسته اي از منظر ديگر، نوعي چالش سازي هاي نرم افزاري محسوب مي شود. اين چالش ها در چند حوزه قابل توجه است؛
1.اولين چالش به نوع دعوت ايران از كشورهاي مختلف بر مي گردد. عدم دعوت از كشورهاي آمريكا، انگليس، فرانسه و آلمان، ضمن اينكه مخالفان هسته اي ايران را در نزد افكار عمومي تنها معدود به چند كشور مي كند، مفهوم جامعه جهاني ساخته شده از سوي قدرت هاي بزرگ را نيز به چالش مي كشاند. افزون بر اين، ديپلماسي تور هسته اي مي تواند نوعي سياست انزواسازي را عليه اين چند كشور اعمال نمايد. در واقع اقدام ايران براي دعوت از كشورها بدون دعوت از برخي نمايندگان كشورهاي اصلي درگير در موضوع هسته اي ايران، نوعي مقابله به مثل در مقابل سياست هاي انزواسازي آنها عليه ايران است. علاوه بر اين، حركت ايران مي تواند اعتبار آمريكايي ها در بحران سازي عليه ايران را مورد مخاطره قرار دهد. از سوي ديگر بازديد كشورهاي دعوت شده از تأسيسات هسته اي ايران تا حدودي مي تواند نوعي مصونيت سازي در برابر هجمه هاي رسانه اي و رايزني هاي ديپلماتيك غربي ها در خصوص برنامه هسته اي ايران باشد.
2.چالش معطوف به گروه 1+5 است. ديپلماسي ظريف ايران در راه اندازي تور هسته اي، ايجاد نوعي مرزبندي و شكاف در درون 1+5 مي باشد. ايران با اين عمل خود گروه موصوف را به دو دسته تقابل گرا و تعامل گرا تقسيم كرده است. در واقع تور هسته اي اين مسئله را القاء مي كند كه اگر اعضاي غربي 1+5 نيات تعامل گرايانه داشته باشند، موضوع هسته اي ايران به راحتي قابل حل است. رسانه هاي آمريكايي از جمله نيويورك تايمز نيز اين برداشت را داشتند كه اقدام ايران در عدم دعوت از چهار كشور غربي عضو1+5 براي اختلاف انداختن ميان كشورهاي مخالف برنامه هسته اي ايران پيش از برگزاري دور بعدي مذاكرات است. از سوي ديگر، تفكيك گروه موصوف، بيانگر اين مسئله است كه مانع اصلي حل مسئله هسته اي ايران، آمريكا است. از سوي ديگر، ايران در دعوت از كشورهاي غربي گروه 1+5 اين پيش بيني را نيز داشت كه آنها رد نموده و حركت ايران را تبديل به فرصت نمايند. لذا با اين تفكيك سازي، افكار عمومي به خوبي مي تواند نسبت به واكنش سبك و سخيف دولتمردان چهار كشور عضو گروه 1+5 قضاوت نمايد.
3.تقابل سازي جامعه بين المللي واقعي با جامعه بين المللي مجازي. ايران با دعوت نمايندگان كشورها در آژانس بين المللي انرژي اتمي و عدم دعوت از اعضاي غربي گروه 1+5 اين پيام را مي تواند داشته باشد كه آنچه غربي ها از نگراني جامعه بين المللي دم مي زنند، ايران عملاً در رفع اين نگراني به صورت مستقيم وارد عمل شده است. به عبارت ديگر، نفس اين اقدام نشان دهنده آن است كه ايران «جامعه جهاني» را بسيار بزرگ تر از شش كشور مذاكره كننده تعريف مي كند.
4.چالش عليه رژيم صهيونيستي است. اقدام ايران چالش بزرگي براي رژيم صهيونيستي محسوب مي شود. زيرا اين رژيم علي رغم اينكه عضو آژانس بين المللي است، تاكنون هيچ گونه بازرسي آژانس را نپذيرفته است. به ويژه اينكه در ماه هاي اخير قريب به اتفاق اعضاي كنفرانس عمومي آژانس بين المللي اتمي از دبير كل آژانس خواسته بودند كه بازرسان آژانس را براي بازرسي از فعاليت هاي هسته اي اين رژيم اعزام نمايد. در حالي كه اين موضوع با مخالفت رژيم صهيونيستي از يك سو و حمايت آمريكا و انگليس از موضع اين رژيم روبه رو گرديد. لذا اقدام ايران كه علاوه بر نظارت بازرسان آژانس از سفراي كشورها و يا خبرنگاران و نخبگان كشورهاي ديگر جهت بازديد از فعاليت هاي هسته اي دعوت به عمل مي آورد، اين پرسش مقايسه اي را براي افكار عمومي به همراه خواهد آورد كه چرا رژيم صهيونيستي نبايد اجازه بازديد از فعاليت هاي هسته اي اش را بدهد؟
5.چالش عليه صاحبان فناوري هسته اي و برخورداران تسليحات اتمي. اين اقدام ايران علاوه بر چالش سازي عليه رژيم صهيونيستي، در نزد افكار عمومي اين پرسش را ايجاد مي كند كه چرا در همين حد، ديگر كشورهاي عضو و اعضاي دائم شوراي امنيت اجازه چنين دسترسي ها و بازديدهايي را نمي دهند. در واقع، اين حركت ايران مي تواند در عصر جديد كه افكار عمومي ركن ركين فضاي بين المللي را تشكيل مي دهد، به عنوان يك خواسته نهادمند در جهان تبديل شود. طرح اين بحث كه: «بازديد و بازرسي تأسيسات هسته اي ايران وظيفه آژانس بين المللي انرژي اتمي است و ايران به منظور رفع نگراني هاي جامعه بين الملل درباره فرجام برنامه هسته اي خود، همكاري هايش را با آژانس تقويت كند.» بيانگر اين نگراني آمريكا، انگليس و فرانسه است كه چنين حركاتي به يك خواسته جهاني تبديل گردد.
6.چالش نسبت به سازوكارهاي نظارتي آژانس. اگرچه اين دعوت در راستاي روند همكاري هاي ايران با آژانس است و تأكيدي ديگر بر اهتمام تهران بر شفافيت در برنامه هسته اي صلح آميز است، اما نبايد فراموش كنيم كه با روي كار آمدن «آمانو» به عنوان دبيركل آژانس، انتخاب بازرسان براي بازرسي از تأسيسات ايران و نحوه گزارش دهي دبيركل آژانس به گونه اي عمل شد كه به جاي استفاده از حسن نيت ايران و فراهم كردن زمينه هاي حل مسئله، موضوع هسته اي ايران را بيشتر با ابهام روبه رو ساخته است. لذا دعوت ايران از سفيران كشورهاي خارجي مي تواند ادعاهاي دبيركل جديد در خصوص ناتواني سازوكارهاي نظارتي و ضرورت اجراي پروتكل الحاقي توسط ايران را زير سوال ببرد. افزون بر اين، حضور ديپلمات هاي برجسته بين المللي در اين تأسيسات ثابت خواهد كرد ايران حتي در مورد تأسيساتي كه به لحاظ قانوني تحت پادمان نيستند هم شفاف است، ليكن هرگز زير بار درخواست هاي غيرقانوني براي بازديد بازرسان از آنها نخواهد رفت. به عبارت ديگر اين بازديد، مطالبه شفافيت را تأمين مي كند، بي آنكه ايران را مجبور به هيچ اقدام فراقانوني كرده باشد. بدون شك اين اقدام، تأثير قابل توجهي بر كاهش توان چانه زني 1+5 در مذاكرات استانبول خواهد گذاشت.
7.راه اندازي تور هسته اي در سطح سفرا اين اثر را نيز دارد كه بازديد كنندگان با ديدن فعاليت هاي هسته اي ايران و همچنين با ملاحظه مكانيزم هاي فني نظارت هاي آژانس از نزديك، تصوير واقع بينانه تري از چرايي تقابل غرب با برنامه هسته اي ايران پيدا خواهند كرد، لذا برخورداري از چنين تصويري مي تواند مقاومت آنها را در اجراي قطعنامه هاي شوراي امنيت و تحريم هاي يك جانبه از سوي آمريكا و اتحاديه اروپا افزايش دهد.
8. پي بردن به توانايي فني ايران در احداث، راه اندازي و ساخت تجهيزات فناوري هسته اي. اين آگاهي خود چند اثر ديگري را به دنبال خواهد داشت از جمله؛ آنها به اين نتيجه ملموس خواهند رسيد كه فشارها و تحريم ها تأثيري در تأخيرسازي يا توقف برنامه هسته اي ايران ندارد.
واكنش هاي مخالفان هسته اي
با توجه به آثار و نتايج تور هسته اي كه بخشي از آنها در بالا ذكر شده است، آمريكا و متحدين غربي و رژيم صهيونيستي سعي خواهند كرد تا اين حركت عقيم مانده و نتيجه دلخواه حاصل نگردد. چند اقدام از سوي آنها در قبل و بعد از اجراي تور هسته اي صورت خواهد گرفت.
1.اقدام بياني: موضع گيري يكدست مخالفان هسته اي ايران در قبال تور هسته اي از جمله اقدام بياني آنها است. آنها به اتفاق اظهار داشتند كه ايران بهتر است بجاي دعوت از سفرا براي بازديد، مسئوليت قانوني خود در چارچوب آژانس را انجام دهد. آنها مواضع خود را به گونه اي ترتيب دادند كه حركت ايران را به عنوان، فريب و اغواگري معرفي نمايند. در اين راستا، رسانه هاي غربي بسيج شده اند تا موضوع تور ايران را به عنوان حركت انحرافي و ترديد سازي در افكار عمومي القا نمايند.
2.انصراف سازي: يكي ديگر از اقدامات آنها منصرف كردن كشورها از قبول دعوت است. در اين ميان ابتدا سعي خواهد شد كه روسيه و چين از اين دعوت سر باز زنند. زيرا تحقق اين امر در حفظ سازوكار 1+5 بسيار مهم است. كشورهاي اروپايي، گزينه هاي بعدي سياست انصراف سازي هستند.
3.ابهام سازي: از آنجايي كه حركت ايران براي شفاف سازي و تغيير ذهنيت هاي ساخته شده توسط مخالفان هسته اي ايران است، آنها سعي خواهند كرد با طرح مباحث جديد، بازديد كنندگان را با سوالات جديدي روبه رو سازند. آنها در اين راستا ممكن است ادعا نمايند كه ايران تنها مكان هاي خاصي را به بازديد كنندگان نشان داده است. يا با جعل فعاليت هاي مخفيانه ايران، سعي كنند تا بازديدكنندگان را به اين نتيجه برسانند كه حركت ايران به منظور انحراف افكار عمومي از واقعيت هاي هسته اي(!) است.
حركت هاي بعدي ايران
جمهوري اسلامي ايران براي تعميق اهداف خود در راه اندازي تور هسته اي بايد برنامه هاي منسجم ادامه داري را در ابعاد و زاويه هاي مختلفي داشته باشد. در اين رابطه به چند مورد اشاره مي شود:
1. ايران بايد در زمان بازديد از تأسيسات هسته اي به خوبي به بازديدكنندگان نشان دهد كه اين تأسيسات همه تحت نظارت آژانس است.
2. ايران بايد در اين بازديد، عملاً دروغ بودن ادعاهاي مجعول آمريكا و رژيم صهيونيستي درباره برنامه هسته اي ايران را نشان دهد.
3. ايران بايد از رسانه ها براي انتقال اخبار بازديدكنندگان به خوبي بهره گرفته و لحظه به لحظه اين اخبار را در سطح جهاني مخابره نمايد. بهتر اين است كه به همراه بازديد كنندگان از خبرنگاران خارجي نيز استفاده شود.
4. با توجه به اينكه جهان و افكار عمومي به فعاليت هاي هسته اي بسيار حساس هستند بايد «تور هسته اي» را براي بازديد كنندگان يك امر ضروري براي همه صاحبان اين فناوري تبديل نمايند.
5. در جريان بازديد هسته اي مي توان با بهره گيري از رسانه ها، مخفي كاري هاي رژيم صهيونيستي و عدم همكاري اين رژيم با آژانس را برجسته سازي كرد.
نويسنده:سيامك باقرى