چرا شيوه و جزئیات نماز در قرآن نیامده؟
با وجود اهمیت بالای نماز چرا قرآن فقط دستور به اقامه ی نماز داده و شيوه و جزئیات آن را بیان نکرده است؟
قرآن قانون اساسيِ اسلام مي باشد و در قانون اساسي ـ همان گونه که از اسم آن پيداست ـ اصول اساسي بيان مي شود نه جزئيات. انتظار بیانِ مصاديق و جزئيات در قرآن، مانند انتظار بیانِ همه جزئيات در كتاب قانون اساسى كشور است.
اگر قرآن در هر موضوعي وارد جزئيات شود و به همه سؤالات پاسخ دهد، از کتاب واحد بودن خارج شده و دائره المعارفِ قطوری مي گردد که استفاده از آن سخت می شود، ضمن آنکه فروعات مسائل، بر حسب زمان و مکان و شرائط افراد، دچار دگرگوني مي شوند و حکم ثابتي براي همه موارد وجود ندارد.
روش قرآن بيان اصول عمومى است و بیان مصاديق و جزئيات غالباً بر عهده پيامبر گرامي(ص) ميباشد. ایشان دو وظیفه داشتند تلاوت آیات قرآن برای مردم و بیان مصادیق و جزئیات اصول قرآن. «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ» خداوند ميفرمايد: «لِتُبَيِّنَ» و نميگويد: «لِتَقرَأ» يا «لِيَتلُوَا» یعنی پيامبر (ص) علاوه بر تلاوت، بايد مصاديق و جزئيات را روشن كند.
قرآن به صورت قانونِ کلي مي فرمايد: «اَقِمِ الصَّلاةَ». امّا اینکه چند نماز بخوانیم و هر کدام چند رکعت باشد و کيفيت خواندن آن چگونه باشد؟ اين وظيفه پيامبر است.
- «و قرآن را بر تو فرستاديم تا آنچه براى مردم نازل شده است، براى آنها بيان كنى و آشكار سازى، شايد آنان بينديشند.» نحل (16)، آيه 44
ادامه مطلب
آشتی با خدا
آشتی با خدا
در جبهه سربازي بود که نماز نميخواند، اما با کمال تعجب در عمليات والفجر 8 شهيد شد.
وقتي سراغ يادداشتهايش رفتيم مطالب تکان دهندهاي ديديم. او نوشته بود:
قبل از عمليات، يک شب از رزم شبانه برگشتيم. چون خيلي خسته بودم دراز کشيدم تا بخوابم، اما بقيه رزمندهها به نماز خواندن مشغول شدند. در آن لحظه نسبت به آنها احساس کمبود کردم و با اينکه آنها دوستانم بودند حس کردم خيلي با آنها فاصله دارم. به گريه افتادم. در همان لحظه با خداي خود عهد کردم هميشه به ياد او باشم و نماز بخوانم. بلافاصله وضو گرفتم و در کنار يکي از رزمندهها که خيلي دوستش داشتم، مشغول خواندن نماز شدم.
من آن شب را هيچ وقت فراموش نميکنم. شب آشتي من با خدا بود».
پس از شهادت آن رزمنده، شنيدم که خانوادهاش هم تغيير عقيده دادهاند و نمازخوان شدهاند.
زیر این حرف ها خط بکشید؛ اصغر آیتی و حسن محمودی ؛ ص ۹۷
ادامه مطلب
دليل تاكيد بر نماز اول وقت چيست؟
دليل تاكيد بر نماز اول وقت چيست؟
به طور طبيعي هر كاري زماني ويژه دارد كه در صورت تحقق يافتن در آن زمان، داراي تاثير بيش تر و مناسب تر خواهد بود. براي مثال، ورزش يا خوردن غذا و مصرف دارو هر كدام زمان خاصي مي طلبد - اگردر شرايط و فرصت مناسب خودش باشد، بسيار آرامش بخش و مفيد خواهد بود؛ ولي اگر در زمان و شرايط خاص تنظيم شده آن مصرف نشود انسان با مشكل مواجه خواهد شد. لذا رسول خدا (صلي الله عليه و آله ) فرموده اند:« الْأُمُورُ مَرْهُونَةٌ بِأَوْقَاتِهَا»[1]؛« كارها در گرو زمان و فرصت خاص خويشند.»
اوقات نماز نيز فرصت هايي هستند كه نوعا مناسب ترين شرايط براي نماز است از همين رو نماز خواندن در آن اوقات نشاط آور، انرژي بخش و داراي تاثيرات ويژه است. مثلا در مورد نماز ظهر از امام صادق عليه السلام نقل شده:« إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ فُتِّحَتْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ هَبَّتِ الرِّيَاحُ وَ نَظَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى خَلْقِه»[2]؛« به هنگام ظهر درهاي آسمان گشوده مي شود و بادهاي (رحمت) وزيده مي شود و خداوند به مخلوقاتش نظر مي كند» كه در مورد بقيّه نمازها نيز به همين صورت است [3].
امير المؤمنين (ع) فرموده اند:« هيچ عمل و طاعتى نزد خداى با عزت و جلال از نماز محبوب تر نيست، پس هيچ چيز از امور دنيا از به جا آوردن نماز در وقت هايش شما را مشغول نگرداند، زيرا خداوند با عزت و جلال جماعت و گروهى را مذمت كرده و فرموده: الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ (كسانى كه از نمازشان غفلت مي ورزند يعنى وقت هاى آن را سبك مي شمارند).»[4]
درجاي ديگر امام صادق عليه السلام تفاوت نماز اول وقت با آخر وقت را چنين بيان داشته اند:« فَضْلُ الْوَقْتِ الْأَوَّلِ عَلَى الْأَخِيرِ كَفَضْلِ الْآخِرَةِ عَلَى الدُّنْيَا»[5]؛« فضيلت اول وقت بر آخر آن همانند فضيلتى است كه آخرت بر دنيا دارد.»
اهّميّت اين مساله زماني به اوج خود مي رسد كه از سوي ائمه عليهم السلام خواندن نماز اول وقت به عنوان يكي از علائم شيعه مطرح مي گردد:
امام صادق - عليه السلام – فرموده اند:« َ امْتَحِنُوا شِيعَتَنَا عِنْدَ مَوَاقِيتِ الصَّلَوَاتِ كَيْفَ مُحَافَظَتُهُمْ عَلَيْهَا»[6]؛«شيعيان ما را در اوقات نماز آزمايش كنيد كه چگونه بر خواندن نماز خود در موعد مقرر محافظت مي كنند.»
برخي آيات قرآن نيز بر لزوم نماز اول وقت اشاره دارد. خداوند متعال مي فرمايد:
« وَهُمْ عَلَى صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ»[7]؛« و بر نمازهاى خويش، مراقبت مى كنند!» تفسير معروف آيه، اين است كه مراد از محافظت بر نماز، محافظت بر وقت نماز است.[8]
« رِجَالٌ لاَّتُلْهِيهِم تَجَـرَة وَلاَبَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَوةِ»[9]؛« مردانى كه نه تجارت و نه معامله آن ها را از ياد خداوند و بر پا داشتن نماز غافل نمى كند.» در روايت آمده: آن ها تاجرانى هستند كه تجارت و بيع، آنان را از ياد خداوند غافل نمى سازد، هنگامى كه وقت داخل مى شود حق آن را ادا مى كنند.[10]
فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا»[11]؛« امّا پس از آنان، فرزندان ناشايسته اى روى كار آمدند كه نماز را تباه كردند، و از شهوات پيروى نمودند؛ و به زودى(مجازات) گمراهى خود را خواهند ديد!» خداوند متعال در اين آيه از گروهي نام برده اند كه به دليل ضايع كردن نماز و پيروي شهوات گرفتار غي[12] خواهند شد. از امام صادق(عليه السلام)روايت شده: مراد از ضايع كردن نماز در اين آيه ترك نماز نيست، بلكه از اين ضايع كردن نماز در اين آيه تاخير در نماز است.[13]
« فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ، الَّذينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ»[14]؛« پس واى بر نمازگزارانى كه، در نماز خود سهل انگارى مى كنند»
يونس بن عمار مي گويد: از حضرت صادق (عليه السلام ) از معناي اين آيه سوال كردم كه آيا مراد وسوسه شيطان است كه انسان را گرفتار سهو مي كند؟ حضرت فرمودند:« خير، هر انساني گرفتار سهو در نماز مي شود و ليكن مراد اين است كه نماز مي خواند، ولي آن را در اول وقتش نمي خواند.»[15]
پي نوشت :
[1] - بحار الأنوار، ج74، ص 166
[2] - وسائل الشيعة، ج 7، ص 66
[3] - مجتبي كلباسي، مجتبي كلباسي، انتشارات ستاد اقامه نماز، 1388، نهم، ص 89
[4] - وسائل الشيعة ج4 ص113
[5] - ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 36
[6] - بحار الأنوار، ج65، ص 149
[7] - انعام (6)، آيه 92
[8] - طباطبايى سيد محمد حسين، تفسير الميزان، موسوى همدانى سيد محمد باقر، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسين حوزه علميه قم، 1374 ش، پنجم، ج7، ص 389
[9] - نور (24)، آيه 37
[10] - مكارم شيرازى ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، 1374 ش، اول، ج14، ص486
[11] - مريم (19)، آيه 59
[12] - امام كاظم عليه السلام در خصوص«غي» فرموده اند : آن كوهى از مس گداخته كه در وسط جهنم مي چرخد ( بحار الأنوار، ج23، ص 223)
[13] - طبرسى فضل بن حسن، مجمع البيان فى تفسير القرآن، تهران، انتشارات ناصر خسر 1372 ش، سوم، ج6، ص 802
[14] - ماعون (107)، آيه 4 و 5
[15] - وسائل الشيعة، ج 4، ص 114
كتاب پرسش ها و پاسخ هاي نماز، سيد حسن موسوي (مركز تخصصي نماز)
ادامه مطلب