آنچه مسيحا می کرد
آنچه مسيحا می کرد ✨
💚 حکيم هيدجی از حکما و عرفای بنام معاصر است. او دوران عمرش را به تدريس حکمت و عرفان گذرانيد. منکر مرگ اختياري بود و خلع بدن را براي مردم کاري محال و غير ممکن می دانست و در بحث با شاگردانش هميشه آن را انکار نموده، رد می کرد.
💙 تا آنکه يک شب، پیرمردی دهاتی به حجره اش وارد شد و به حکيم هيدجيپی گفت:
چرا مرگ اختیاری را قبول نداری؟
حکيم جواب داد: برای اينکه محال است.
❤️ پيرمرد تا اين جواب را شنيد، در مقابل او و پيش چشم حيرت زده اش، پای خود را به سوی قبله کشيد و به پشت خوابيد و گفت: «انا لله و انا اليه راجعون»!
چنان خفت که گویی هزار سال است که مرده است. حکيم هيدجی از اين وضع، مضطرب شد و با حالتی نگران، طلاب را خبر نمود تا تابوتی آورده و شبانه وی را به فضای شبستان مدرسه ببرند. اما با کمال تعجب ديدند که پيرمرد از جا برخاست و نشست و گفت: «بسم الله الرحمن الرحيم» سپس رو به حکيم هيدجی کرده و با لبخند معناداری گفت:
حالا باور کردی حکيم!
💗 گفت: آری باور کردم ولی پدر مرا درآوردی؟
پيرمرد گفت: آقاجان تنها به درس خواندن نيست، عبادت نيمه شب و تعبد هم می خواهد، از همان شب حکيم هيدجی، رأی و رويه ی خود را عوض کرد.
📚 مجموعه داستان نماز ابرار؛ محمد صحتی سردرودی؛ ص۷۹.