انسان هایی که نماز را اقامه نمی‌کنند

انسان هایی که نماز را اقامه نمی‌کنند

68807127507431041683.jpg;

حجت‌الاسلام والمسلمین قرائتی:

انسان هایی که نماز را اقامه نمی‌کنند، به چند دسته تقسیم می شوند :

 الف: عدّه‌اي ايمان ندارند و نماز نمي‌خوانند: «فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّي»

 ب: عدّه‌اي مانع نماز ديگران مي‌شوند: «أَرَءَيتَ الَّذِي يَنهَي‌عَبْدًا إِذَا صَلي»

 ج: عدّه‌اي نماز را مسخره مي‌كنند: «وَ إِذا نادَيتُمْ إِلَي الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِبا»

 د: عدّه‌اي بي‌نشاط نماز مي‌خوانند: «وَ إِذا قامُوا إِلَي الصَّلاةِ قامُوا كُسالي»

 هـ : عدّه‌اي گاهي مي‌خوانند و گاهي نمي‌خوانند: «الَّذينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُون»

 و: عدّه‌ای به خاطر رسيدن به دنيا، از نماز كم مي‌گذارند: «وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَيها وَ تَرَكُوكَ قائِما»  

 پیوند های نماز؛ حجت الاسلام قرائتی؛ ص 89


ادامه مطلب


[ دوشنبه 31 خرداد 1395  ] [ 11:05 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

من برای نماز می‌جنگم. چگونه نماز را فراموش كنم؟

من برای نماز می‌جنگم. چگونه نماز را فراموش كنم؟

43450641364922072869.jpg;

 گه‌گاه به كناره ميدان می‌آمد و با دست، سايبانی برای چشم‌های خود می‌ساخت و خورشيد را رصد می‌كرد. سپس شمشيرش را به دست می‌گرفت و به قلب دشمن می‌زد.

 ابن عباس، گفت: ای امير مؤمنان، در ميانه جنگ و خون، در آسمان می‌نگريد؟! سپاه شام، از هر سو بر ما حمله آورده است.

 اميرالمؤمنين گفت: خورشيد به ميانه آسمان رسيده است. می خواهم نمازم را اول وقت بخوانم.

 ابن عباس، حيران و شگفت‌زده گفت: گمان نمي‌كردم كه اكنون به چيزی جز پيروزی در جنگ بينديشيد.

 حضرت فرمودند: من برای نماز می‌جنگم. چگونه نماز را فراموش كنم؟

 رضا بابايی ؛ نماز در حكايت‌ها و داستان‌ها ؛ ص 14


ادامه مطلب


[ دوشنبه 31 خرداد 1395  ] [ 11:01 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

گلایه‌های مسجد از رهگذران

گلایه‌های مسجد از رهگذران

1.jpg

سلام دوست عزیز!

من همسایه شما هستم، در همین نزدیکی در همین اتاق زندگی می‌کنم.

درددل‌هایی با شما دارم، دوست دارم کمی حوصله کنید و گلایه‌های این همسایه را بشنوید.

با اینکه من هر روز چند نوبت در خانه‌ام را به روی شما باز می‌کنم و چند ساعت به انتظار شما می‌مانم، ولی بعضی از شما سراغ من نمی‌آیید، مثل اینکه با من قهرید؟ مگر از من چه بدی‌ای دیده‌اید؟ چه خاطره بدی از من دارید؟ من که همیشه دل شما را روشن و قلبتان را با صفا کرده‌ام، من که هر وقت به سراغم آمدید به شما آرامش داده‌ام.

شاید برخورد مسجدی‌ها ناراحتتان کرده باشد یا انتظار و خواسته‌ای از کسی داشته‌اید که برآورده نشده، ولی چرا از من و صاحبم که خداست، قهر می‌کنید؟!

من هر لحظه برای آشتی و دوستی با شما حاضرم و دست شما را می‌فشارم، خدا فرموده که مرا آباد کنید و من آباد نمی‌شوم مگر به حضور گرم شما، به برگزاری پر شکوه نماز جماعت، به معنویت و نیایش، به تبدیل شدن من به پایگاهی برای گسترش دین، به همبستگی دل‌ها و لطافت جان‌های نمازگزاران.

وقتی بعضی از شما را می‌بینم که صدای اذان را می‌شنوید و بی‌توجه از کنارم می‌گذرید خیلی دلم می‌گیرد، وقتی می‌بینم که خوردن خوراک جسم را بر شستن دیده دل مقدم می‌دارید آزرده می‌شوم.

باور کنید که من در این میانه نشسته‌ام و هر روز شاهد و کاتب برخوردهایتان هستم، باور کنید که رسم رفاقت با خدا و نشستن در جوار رحمت او این چنین نیست، باور کنید روزهای زندگی به سرعت می‌گذرد و من، زمینه استفاده امروز و گواه روز قیامت شما خواهم بود.

باور کنید که هیچ کاری دیر نمی‌شود و هیچ چیز ارزش ترجیح دادن بر نماز را ندارد، پس مرا آنگونه که در شأن حرم خداست گرامی دارید.

دوستان مسجدی!

از شما همراهان همیشگی هم کمی گلایه دارم.

چرا تنها به مسجد می‌آیید؟ چرا ثواب نماز و عبادت و تلاوت قرآن در مسجد را برای همکاران و دوستانتان نمی‌گویید؟ دوست دارم شما را دسته دسته و گروه گروه ببینم که به سوی من می آیید. نه تنها و جدا.

دوستان عزیز!

چرا دیر به مسجد می‌آیید و زود می‌روید؟ مگر این نیست که دوست داشتنی‌ترین افراد نزد خدا، کسی است که زود به مسجد بیاید و دیرتر بیرون رود؟

چرا «حی الصلوة، حی علی الفلاح و حی علی خیر العمل» را جدی نمی گیرید؟ بشتابید به سوی نماز و رستگاری و بهترین عمل و سعی کنید قبل از نماز کمی در کنارم باشید و فارغ از دنیا آماده نماز شوید؛ نه اینکه با عجله و در رکعات دوم و سوم به نماز برسید.

شما مسجدیان الگوی دیگران باشید و مرا کانون اصلاح اخلاق بسازید.

مسجد خانه خداست.

خانه خدا را با «معرفت»، «تقوا»، «عمل صالح» و «یاد خدا» آباد کنید.

گلایه‌ها و درددل‌های مرا هم به دل نگیرید، من خیر و صلاح شما را می‌خواهم.

من مسجد هستم خانه خدا، عبادتگاه مسلمین.

به امید دیدار، دوست همیشگی شما.

حجت‌الاسلام والمسلمین اصغر آیتی رئیس مرکز تخصصی نماز

منبع:http://qunoot.net


ادامه مطلب


[ دوشنبه 31 خرداد 1395  ] [ 3:41 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(1) ]

روایت خوب از دنیا رفتن در کلام آیت الله بهجت

روایت خوب از دنیا رفتن در کلام آیت الله بهجت

1.jpg

مرحوم حضرت آیت‌الله‌العظمی بهجت می فرمود: حاج آقا حسین فاطمی(1) در رابطه با حال وفاتش می‌فرموده است: «من از خدا دو حاجت دارم: اول این که با حال مناسبی از این دنیا بروم؛ دوم: این که این حال مناسب با من تا آخر محفوظ باشد.»

هم چنین وقت وفاتش مکرر می‌فرموده است: «نمازم را که خوانده‌ام، شامم را هم خورده‌ام.» حضرت رسول(ص) هم که فرمود: «مَن کانَ آخِرُ کلامِهِ لا الهَ إِلا اللهُ، دَخَلَ الجنَّهَ»(2)
هر کس آخرین سخنش کلمه‌ی «لا اله الا الله» باشد، وارد بهشت خواهد شد.

سپس چند بار تهلیل می‌گفته، و باز دوباره مطلب را تکرار می‌کرد و سپس می‌گفت: «با این حال خوب، منتظر چه هستیم یا چه هستند؟»

و با این حال از دنیا رفت. خوشا به سعادت کسی که با حال خوب از دنیا برود و در آخرت خوب مورد استقبال قرار گیرد!

1- از شاگردان عارف بزرگ، میرزا جواد ملکی تبریزی
2- من لا یحضره الفقیه، ج1، ص 132؛ وسائل الشیعه، ج2، ص 455 و 456.
در محضر حضرت آیت ا.... العظمی بهجت – ص 29
محمد حسین رخشاد


ادامه مطلب


[ دوشنبه 31 خرداد 1395  ] [ 2:50 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]