زبان خوراکیها ، اسم من آفتابگردان است

عده‏ای مرا مشرک تصور کرده گل آفتاب‏پرست هم خوانده‏اند، در صورتی که چنین نیست، ما خوراکی‏ها همه آیات پروردگار بوده، یکتاپرستی آیین همیشگی ما است. وانگهی گل آفتاب‏پرست گیاه دیگری است، از خانواده گاوزبان که در غرب ایران مخصوصاً اطراف همدان زیاد می‏روید و دمکرده برگ و سر شاخه‏های گلدار آن را جهت تنگی مثانه و دفع انگلهای روده می‏خورند، در کتابهای گیاه‏شناسی قدیم ایران مرا به اسم آذریون که معرب آذرگون است نام برده‏اند و این اسم بسیار مناسب است، زیرا اشعه خورشید در دانه‏های من منعکس شده و منافع آن را در خود ذخیره کرده‏ام.
من سرشار از ویتامین آ، د، هستم، بازکننده دماغ و دوست کبد می‏باشم، مضمضه با آب ریشه من درد دندان را تسکین می‏دهد، پنج گرم شربت ریشه من مقوی قلب است، ضماد برگ من جهت تسکین درد مفاصل، سیاتیک، نقرس و خنازیر مفید است، ریشه من دارای هورمون جنسی است، بطوری که اگر ضماد آن را بر کمر ببندند ایجاد تحریک می‏نماید و به همین علت است که حمول آن عادت ماهانه بانوان را باز و باعث سقط جنین است و زایمان را آسان می‏کند، خوردن آب برگ کوبیده من نیز جهت اخراج جنین و باز کردن عادت ماهانه مؤثر است، مقدار خوراک آب گل، برگ و ریشه من بیست گرم است، یکی از عجایب من این است که مگس و پشه بر روی گل من نمی‏نشیند و دود من نه تنها حشرات، بلکه موش و قورباغه را نیز فرار می‏دهد.
گل من اثر تب‏بر دارد و از آن ماده‏ای می‏گیرند که آرام‏کننده دردهای معدی است، مغز دانه‏های من 40 تا 48 درصد روغن دارند، هجده تا بیست درصد آن را بدون دادن حرارت می‏توان با فشار گرفت و این روغن درجه یک اعلی بوده، گوارا و بسیار مفید است، بقیه مواد چربی که بوسیله فشار و حرارت گرفته می‏شود، در صنعت ساعت‏سازی، صابون‏سازی مصرف می‏شود و دیر فاسد می‏شود برگ‏های من نیز اثر تب بر داشته و مخصوصاً جهت مالاریا تجویز می‏شود. در بین حیوانات، طوطی به خوردن دانه‏های من علاقه زیاد دارد. زیرا با خوردن آن مریض نمی‏شود و فضولاتش بو نمی‏دهد.
حالا اجازه بفرمایید عنان سخن را به دست یکی از بستگانم که شما آن را به اسم سیب زمینی ترشی می‏شناسید بدهم.


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در چهارشنبه 30 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زبان خوراکیها ، اسم من اسید پانتونیک است

من در اکثر انساج حیوانی و گیاهی پیدا می‏شوم و در تنظیم اعمال نسوج نقش اساسی دارم. گرسنگی من سبب ناراحتی‏های کبدی و عفونت کبد شده و تولید التهاب در مجاری تنفس و معده می‏نماید. کمبود من مواد رنگی موها را از بین برده و باعث سفید شده مو می‏شود.
من ویتامین هاش هستم!
من در زرده‏ی تخم مرغ پیدا می‏شوم و عمل من در برابر سفیده‏ی تخم مرغ متوقف می‏شود. فقدان من موجب پیدایش لکه‏های قرمز رنگ در روی پوست می‏شود و گاهی رنگ این لکه‏ها خاکستری می‏گردد. در اثر گرسنگی ممتد این ویتامین ضایعات پوستی بصورت فلسهای خشک ایجاد می‏گردد و باعث پیدا شدن زخم در روی زبان می‏شود و این ویتامین علاوه بر زردی تخم مرغ، در مخمر آبجو، در پوست برنج، و در جگر، قلوه و مغز، پیدا می‏شود. احتیاج انسان به این ویتامین روزانه یک دهم میلی گرم است.
من ویتامین ب 6 هستم!
من از گروه ویتامین ب بوده و گرسنگی من سبب تولید زخمهای جلدی و جراحت آنها می‏شود و یکی دیگر از دلائل ریزش مو و خراشهای پوستی است کار من ارتباط نسوج با گویچه‏های قرمز خونه است، گرسنگی من تولیددرد و خستگی در عضلات بدن کرده و ماهیچه‏ها را سفت و سخت می‏نماید، من در اختلالات عصبی و استفراق دوران آبستنی نقش اساسی دارم، من در مخمر آبجو، جگر - سبوس، جوانه‏ی گندم، جو و گوشت ماهی پیدا می‏شوم مقدار احتیاج روزانه شما به من دو میلی گرم در شبانه روز است.
من ویتامین ب 12 هستم!
فقدان مدر در بدن تولید کم خونی می‏کند و از نشو و نمای بدن جلوگیری می‏کند ومانع نمو انسان و حیوان می‏گردد.
منبع اصلی من جگر حیوانات است و در کندو - وشا و بعضی از صمغ‏ها وجود دارم فرمول من هنوز پیدا نشده است ولی همینقدر می‏دانند که در وجود من چهار درصد فلز کوبالت موجود است. رنگ من قرمز است و هر چه بیشتر قرمز باشم اثرم بیشتر است مقدار احتیاج روزانه شما به من در حدود پنج گاما می‏باشد.
من ویتامین پ - پ هستم!
فقدان من سبب اتساع عروق سطحی بدن شده و تولید بیماریهای جلدی از قبیل جوش غرور، سودا و سرماخوردگی دست و پا و بیماری بلاگر که نوعی برص قرمز است می‏شود در مرض پلاگر ابتدا پوست قرمز می‏شود و بعد تاول زده و زخم می‏گردد. این بیماری که با خوردن ویتامین پ پ معالجه می‏شود در نزد کسانی که فقط با ذرت تغذیه نموده میوه و سبزی دیگری نمی‏خورند پیدا می‏شود و علت آن نبودن این ویتامین در ذرت و زیادی ویتامین‏های ب در این خوراکی است، زیرا تزریق مقدار زیاد ویتامین ب 1 و ویتامین C نیز این بیماری را ایجاد می‏نمایند، عضلات بدن شما روزانه پنجاه میلی گرم از این ویتامین احتیاج دارند و جنین نیز برای نمو خود به این ویتامین احتیاج دارد. من در گوشت و جگر و سایر غذاهای گوشتی فراوان بوده و در مخمر آبجو نیز وجود دارم.
من اسید فولیک هستم!
به من ویتامین ب ث هم می‏گویند در برگ اسفناج وجود دارم و برای کم خونی مؤثر می‏باشم.
برای رفع کمبود ویتامین‏های ب
من در کتاب اعجاز خوراکیها و اسرار خوراکیها برای رفع کمبود ویتامین‏های ب شما را به خوردن سوپ چلتوک برنج دعوت کردن در عمل پیش بینی من درست در آمد و فوائد این سوپ خیلی بیشتر از آن بود که من فکر می‏کردن عده‏ای از مردان و زنان پیر و فرتوت با داشتن صورت پرچین و چروک و اعصاب ناراحت کم حوصله و زودرنج با خوردن مرتب این سوپ بعد از یک ماه سلامتی خود را بازیافته و قوای از دست رفته را دوباره بدست آوردند و گویی چندین سال جوان شده و حتی عده‏ای از آن‏ها درصدد گرفتن همسر افتادند. چلتوکی که برای تهیه سوپ بکار می‏رود همان پوسته سخت روی برنج است و پوست نازکی نیز بعد از این پوست سخت در روی برنج می‏باشد که در اثر سفید کردن بصورت پودر نرم بدست می‏آید خوردن این گرد که در کارخانه‏های رشت بنام سوپ معروف شده است نیز مفید می‏باشد خوردن سوپ سبوس گندم و جو نیز فواید بسیاری دارند که در مورد هر یک خواهد آمد من بار دیگر شما را بخوردن این اکسیرهای بی‏قیمت و پر فایده دعوت می‏نمایم.


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در چهارشنبه 30 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

اسم من نیشکر است

من دارای انواع و اقسام هستم. اثر ضد سم دارم. برای مبارزه با ضعف، از من استفاده ببرید. خوردن مغز نوع خیزران من، پیشرفت سرطان را متوقف می‏کند. ضماد سوخته نوعی دیگر از من برای باد سرخ مفید است. و اگر برگ نورسته آن را در آب خیسانده بنوشید، از خونریزی سینه جلوگیری می‏کند...
فارسی من نیشکر و عربی آن قصب السکر است و در دنیای گیاهان، نباتات قند دار مثل انگور و خرما زیاد است، ولی هیچکدام مقام من و چغندر را در تهیه قند ندارند. من تا قرن نوزدهم که استخراج قند از چغندر کشف شد، یگانه منبع تهیه قند و شکر بودم. من انواع و اقسام سفید و سرخ دارم. برای استخراج قند از من، معمولاً ساقه‏ی مرا از نقطه مجاور زمین قطع کرده و آن را تکه تکه نموده تحت فشار، شیره آن را گرفته و پس از تصفیه آن را غلیظ کرده می‏گذارند تا شکر آن متبلور شود.
از پساب آن که در حقیقت ملاس من می‏باشد، پس از تخمیر مشروباتی به نام رم و تافیا درست می‏کنند. عده‏ای گیاه مرا بخیل و خود خواه دانسته و معتقدند من در هر کجا کاشته شوم، تمام اراضی مجاور را تصرف کرده و به هیچ گیاهی اجازه رشد و نمو در جوار خود نمی‏دهم، در نتیجه کشاورزان و ساکنان محل دچار کمبود مواد غذایی شده از بین می‏روند. این اتهام روزی به من زده می‏شد که سود جویان به کشت من مبادرت کرده و برای بدست آوردن محصول بیشتر، از کشت غلات و سبزیجات، جلوگیری کرده و تمام اراضی را به کشت من اختصاص داده بودند.
نی من برخلاف نیهای دیگر توپر بوده و بعضی از انواع من نرم و شیرین و لطیف بوده و جرم کمتر داشته و قابل خوردن است.
با شکر و شیره من علاوه بر ساختن انواع شیرینی و شیرین کردن غذاها و نوشابه‏ها، داروها را نیز شیرین کرده و در مداوای بیماران از شکر و قند استفاده می‏شود و مخصوصاً شربتها و پاستیلهایی که برای درمان انواع سینه درد و ضد سرفه ساخته می‏شوند، به آنها شکر فراوانی می‏زنند.
شکر ضد سم نیز بوده و پاد زهر املاح سرب و مس می‏باشد و چنانچه با ترکیبات سیانور مخلوط شود، اثر این سهم مهلک را خنثی می‏کند و به همین دلیل بود که وقتی سیانور را شیرینی زده و به راسپوتین خوراندند، سم در بدن او اثر نکرد و عده‏ای آن را به معجزه و کرامت او نسبت دادند. شکر، معده را نرم می‏کند و رطوبات آنها را از بین می‏برد. زود جذب بدن شده و باعث تقویت سریع می‏گردد. بادشکن بوده و مقوی شهوت است. در مواقع ضعف مفرط هیچ دارویی چون شکر اثر آنی ندارد. مکیدن نبات و آب نبات، جهت تسکین سرفه و از بین بردن سختی سینه سودمند بوده و با آب گرم جهت گرفتگی صدا که در اثر سرماخوردگی باشد مفید است.
نوشیدن آب تازه نیشکر، سینه، گلو و معده را نرم می‏کند و بعد از هضم غذا باعث نرمی شکم شده، ثقل را از بین می‏برد. ولی بلافاصله بعد از غذا نوشیدن آن خوب نبوده، تولید بلغم و نفخ و قراقر می‏کند.
علاوه بر شکر در روی نی من، یک ماده مومی وجود دارد که در کارخانه‏ها آن را استخراج کرده و به جای موم مصرف می‏کنند. سرمه کردن این موم جهت جلای چشم مفید است.


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در چهارشنبه 30 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زبان خوراکیها ، اسم من ازگیل است

سینه را نرم می‏کنم
عطش را فرو می‏نشانم و ضد صفرا هستم.
ضماد من جوش‏های بدن را از بین می‏برد.
از خاک اره چوب من برای جلوگیری از خونریزی استفاده کنید...
نام ترکی من ازگیل است، در گیلکی به من کنوس می‏گویند. در شناسنامه ایرانی من شهرتم را طبری (مازندرانی) و در شناسنامه فرنگیم ژرمانی (آلمانی) قید کرده‏اند و در کتب گیاه‏شناسی قدیم مرا زعرور کبیر دانسته‏اند و کنوس طبری خوانده‏اند.
زادگاه اولیه‏ی من ایران و نواحی معتدل آسیا و اروپا است. در بیشتر خواص با زالزالک یکسانم. دارای ویتامین آ به صورت جوهر هویج و ویتامین‏های ب و ث سرشار از تانن بوده، و میوه و برگ من به عنوان قابض و رفع التهاب امعاء توصیه و تجویز شده است. میوه‏ی رسیده من دارای قند و جوهر لیمو است.
اگر می‏خواهید مرا برای معالجه‏ی اسهال خونی بخورید، به طور صبحانه دویست تا سیصد گرم مرا بدو پوست میل نمایید. و نیز می‏توانید یک کیلو میوه مرا با کمی شکر به صورت شربت در آورده، و چهار روز متوالی، روزی یک چهارم آن را نوش جان نمایید.
هسته‏ی زالزالک به علت داشتن کمی اسید سیانیدریک، عنصری سمی است و خوردن آن خطرناک اس، ولی هسته‏ی من از این سم خیلی کمتر داشته، و خوراکی است. آن را بکوبید و گرد آن را به مقدار یک قاشق چایخوری با چای یا شربت ریشه جعفری بخورید تا سنگ‏های کلیه و مثانه را از بین ببرد.
قلندران و درویشان از قدیم چوبدستی و چماق خود را از چوب ما درست می‏کردند، و معتقد بودند که در دست داشتن چوب ما، خواص زیادی دارد و اخیراً یکی از پزشکان سرشناس اروپا معتقد است که اگر زنان باردار گردن بندی از چوب ازگیل به گردن آویزان نمایند، از سقط جنین آنها خودداری خواهد شد و برای این کار آمار زیادی نشان داده است .


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در چهارشنبه 30 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

اسم من نرگس است

بوییدن گل من سردرد را تسکین می‏دهد. اگر می‏خواهید در زمستان از زکام در امان باشید، مرتب گل من را ببویید. گرد پیاز مرا بر روی زخم بپاشید تا آن را خشک کرده، ضد عفونی نماید. برای پاک کردن کک مک از من طبق دستور استفاده نمایید.
از فریب نرگس مخمور ولعل می‏پرست - حافظ خلوت نشین را در شراب انداختی
اسم من نرگس است. اعراب به من نرجس، فرنگیها نارسیس و یونانیان نرگیس گویند. تمام این اسامی از فارسی ریشه گرفته است. چون از گلهای خوشبو و قشنگ هستم، همه گل و پیاز مرا می‏شناسند و شعرای خوش ذوق ایرانی، چشمان قشنگ و شهلا را به من تشبیه می‏کنند. من انواع و اقسام پرپر و کم پر زرد و سفید دارم به نوع کم پر من قدحی گویند. چون مانند پیاله است و به نوع پرپر من مضاعف گویند و اهالی شیراز به من نرگس هفت زرده لقب داده‏اند. در وسط نوع سفید رنگ من یک حلقه زرد رنگ قرار دارد که بر زیبایی من افزوده است. نرگس ژزوفین و نرگس یعقوبی از انواع دیگر من است. اگر در وسط پیاز نرگس نوع کم پر من چهار قاش به شکل صلیب داده و آن را بکارید تبدیل به نوع پرپر می‏شوم. پیاز من قاعده آور بوده و خوردن آن ایجاد قی می‏کند. گل من ضد عفونی کننده‏ای قوی است. بوییدن آن سر درد را ساکت و گرفتگی دماغ را باز می‏کند و درمان زکام است. جبرئیل بختیشوع که از پزشکان و استادان دانشگاه قدیم جندی شاهپور بود، عقیده داشت که هرکس بخواهد در زمستان مبتلا به زکام نشود، بایستی بطور مداوم گل مرا بو نماید.
ضماد پیاز من با عسل برای ناخنه و ورم پلک چشم تجویز می‏شود و برای رفع تشنج پلک چشم اثر بسیار خوبی دارد. اگر پیاز پخته مرا با عسل بخورند، هر چه در معده جمع شده باشد به صورت قی بیرون می‏آید. خوردن پیاز من زهکش رحم بوده و باعث افتادن جنین مرده است. خوردن شش گرم آن با عسل انواع کرم معده را از بین می‏برد و درد رحم و مثانه را تسکین می‏دهد. برای تقویت شهوت و معالجه عنین بهتر است پیاز مرا سه روز در شیر گاومیش خیس کرده و بعد خشک نموده و سپس آن را ساییده و زیر شکم و اسافل ضماد نمایند. پاشیدن گرد ساییده پیاز من در روی زخمهای چرکی و آبکی آن را خشک و ضد عفونی کرده و دهانه زخم را التیام می‏دهد و خون جراحات را بند می‏آورد. ضماد پیاز من با سرکه و عسل برای دمل و کورک بهترین مرهم می‏باشد. ضماد پیاز من با عسل جهت درد مزمن اعصاب و مفاصل و نقرس بهترین مسکن است. و برای رفع شکستگی پی‏ها و بندها به کار می‏رود. ضماد پیاز من برای معالجه سوختگی تجویز می‏شود. برای معالجه گری (داء الثعلب) و پاک کردن کک مک و آثار جلدی نیز می‏توان از ضماد من با سرکه استفاده کرد. گل من دارای تمام خواص پیاز من بوده و مقدار خوراک آن 5/7 گرم است. خوردن یک گرم بذر من با شیر محرک شهوت و ضماد آن با سرکه پاک کننده کک مک است.


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در چهارشنبه 30 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

اسم من نارگیل است

اسم من نارگیل است، به من نارجیل، جوز هندی، بادنج و رانج هم می‏گویند. قامت درخت من به چهل متر می‏رسد و در تمام ایام سال دارای میوه هستم، زادگاه من بنادر و سواحل دریای هند می‏باشد و هر چه درخت من به دریا نزدیکتر باشد و از آب شور آبیاری شود، میوه من شیرین‏تر، شادابتر و چرب‏تر می‏شود. درخت من پس از هفت سال بار می‏دهد و بیش از صد سال عمر می‏کند.
میوه من سبز رنگ و پر از آب است. آب آن شیرین و گوارا است، ولی اگر 24 ساعت بماند مانند شراب تخمیر می‏شود و پس از چند روز بدل به سرکه می‏گردد. میوه من پس از رسیدن سه پوست دارد. پوست اول قهوه‏ای رنگ بوده و دارای ریشه است. معمولاً این پوست را در آب خیس کرده و بعد می‏کوبند تا ریشه‏های آن جدا شود. با این ریشه‏ها معمولاً طناب درست می‏کنند که با آن لنگر کشتیها را می‏بندند. این طناب در آب شور دریا مقاومت زیاد داشته و با آن کوزه قلیان درست می‏کنند و به آن نارگیله یا نارجیله می‏گویند و به همین مناسبت یکی از نامهای کوزه قلیان نارجیله است. پوست سوم آن چسبیده به مغز است. میوه من پس از رسیدن ابتدا دارای شیر است، ولی پس از چندی این شیر غلیظ شده و روی مغز به صورت یک جدار چرب است رسوب می‏کند. مغز میوه من سفید رنگ، شیرین، لذیذ و چرب است. خوردن مغز میوه من حرارت غریزی و جنسی را زیاد می‏کند، و نیروی جنسی را تقویت می‏نماید، بدن را چاق و فربه می‏نماید، مواد سودایی و بلغمی را از بین می‏برد و به همین جهت برای بی حسی اعضا، فلج، جنون، مالیخولیا و امثال اینها نافع است. میوه من کبد راتقویت می‏کند. برای زخم معده، بواسیر و تقویت کلیه و زیادشدن ادرار و رفع سردی مثانه و درد آن مفید می‏باشد. مغز میوه من با شکر مولد خون تمیز است و مغز کهنه من ایجاد مسمومیت کرده، تولید قی و غش می‏نماید و ضد سم آن پس از شستشوی معده، خوردن میوه‏های ترش است. از مغز میوه من روغنی به دست می‏آید که در صورت تصفیه شدن، همانند روغن گاو می‏باشد و در ایران غالباً آن را با روغن حیوانی بطور تقلبی مخلوط کرده، می‏فروشند. سوهان قم را بیشتر با روغن نارگیل درست می‏کنند. در صنعت صابون سازی و شامپو سازی، روغن مغز من بهترین روغن می‏باشد. سرکه من جهت اخراج کرم معده و کرم کدو مفید است و چون مقداری مغز نارگیل را در دیگ آبگوشت بیندازیم، سبب زود پز شدن آن شده و آن را به خوبی مهرا می‏کند. مالیدن خاکستر پوست میوه من به دندان، آن را سفید می‏کند و مالیدن آن به صورت، کک مک را از بین می‏برد و برای جرب و خارش مفید است. رنگ رخسار را باز می‏کند، مخلوط خاکستر میوه من با حنا مو را تقویت کرده و از ریزش آن جلوگیری می‏کند، خوردن میوه من جهت تقویت حافظه و فهم مفید بوده درد کلیه و مثانه را تسکین می‏دهد و باد شکن می‏باشد. چنانچه بعد از خوردن داروهای ضد کرم مقداری روغن نارگیل خورده شود، در افتادن کرم مؤثر است. مالیدن روغن کهنه من درد کمر و زانو و بواسیر را تسکین می‏دهد برای معالجه بواسیر بهتر است روغن کهنه مرا با روغن هسته زرد آلوی تلخ مخلوط کرده و بکار برید.


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در چهارشنبه 30 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

اسم من مار چوبه است

علاج بی‏اشتهایی هستم. یرقان را شفا می‏دهم و اشخاص عصبانی اگر از من استفاده کنند، نتیجه صد در صد می‏گیرند. به مبتلایان نقرس و رماتیسم توصیه می‏کنم که از من پرهیز کنند اما به آنها که گرفتار تپش قلب هستند مصرف مرا تجویز کنند...
گیرم که مارچوبه کند تن به شکل مار - کو زهر بهر دشمن و کومهره بهر دوست‏
فارسی من مارچوبه است، به من مار گیاه هم می‏گویند. عربی من خشب الحیه است، ولی بیشتر هلیون بر وزن افیون گویند، و در کتب قدیم جمس کشک، کشک الماز، اسفرک، اسفرج، هر موع، جنجل، سفرج، اسپراغس، اسفراغس، یرامیع، صفوف، و صمدهم خطاب کرده‏اند، و نیز از گونه‏ای از من به نام ضغیوس نام برده‏اند که تصور می‏رود همین مارچوبه خوراکی باشد. من در آذربایجان، خوی، تبریز، نواحی البرز، قصر قجر، جلفای اصفهان، اراک، کرمانشاه، بهارلو اطراف شیراز بطور خودرو به عمل می‏آیم و اخیراً نیز نوع خوراکی مرا در ایران کاشته‏اند. من از سبزیهایی هستم که دوست و دشمن زیاد دارم. عده‏ای مرا یک سبزی بسیار مفید و دسته‏ای مضر می‏دانند، ولی حقیقت امر آن است که من به علت داشتن پتاسیم و ویتامینهای آ و ب برای مبتلایان به تپش قلب و برای تقویت در دوران نقاهت، برای رفع بی اشتهایی، یرقان، احتقاق کبد مفید بوده، و پیشاب را زیاد می‏کنم، ولی اشخاصی که مجرای ادرارشان زخم است. و آنهایی که دچار اختلالات کلیه و مثانه بوده و مبتلایان به پرستات، اشخاص عصبانی، مبتلایان به روماتیسم و نقرس باید از من پرهیز نمایند.
سبزی من که به نام مار چوبه فروخته می‏شود، خاصیت غذایی زیادی ندارد، ولی زود هضم بوده و اشتها را زیاد می‏کند. آن را خوب بشویید و پوست آن را در بیاورید ولی دور نریزید، بعد آن را دو دقیقه در آب جوش بگذارید و بعد به آن چاشنی زده میل نمایید، و بعد پوست مرا در آب جوشانده من بپزید تا آش خوبی به دست آید.
برای زیاد شدن ادرار پنجاه گرم ریشه مرا در یک لیتر آب پنج دقیقه بجوشانید، و روزی پنج فنجان ناشتا بنوشید، این جوشانده را چنانچه گفتیم باید کسانی که مجاری ادرارشان زخم است ننوشند. سرهای مار چوبه را در هاون بکوبید و بعد شیره آن را کشیده، با دو برابر شکر بجوشانید تا شربت غلیظی به دست آید و روزی سه قاشق سوپ خوری از آن را به مبتلایان به امراض قلبی، بسته شدن مجرای طحال و کبد، یرقان بدهید تا بهبود یابند. برای اینکه این شربت مفیدتر شود، بهتر است در موقع تهیه آن را روی یک آب جوش (حمام ماری) بگذارید تا حرارت مستقیم به آن نرسد.


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در چهارشنبه 30 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

اسم من گلپر است

از نفخ معده جلوگیری می‏کنم. بهترین دارو برای معالجه هیستری هستم. تحریک کننده اشتها بوده و دستگاه هاضمه را تقویت می‏کنم. در ریشه من خواص بیشماری نهفته، اگر از تشنج و ناراحتیهای عصبی رنج می‏برید از من استفاده کنید...
فارسی من انگدان است ولی عده‏ای آن را معرب کرده انجدان نامیده‏اند. من دو نوع دارم، یکی خوشبو که به آن گلپر، و کولاپر و به ترکی بالدرغان می‏گویند و اعراب به ریشه آن محروث نام گذاشته‏اند. در کتب مختلف از آن به نامهای انجدان ابیض، انگدان سفید، انجدان طیب، انگدان خوشبو، گیاه حلتیت طیب، گیاه حلتیت سفید و اسفندلیون یاد شده است (حلتیت صمغ انجدان است که در آخر خود را معرفی خواهد کرد). نوع دوم من انجدان بد بواست که به آن گیاه انغوزه، گیاه انگژد، گیاه انگشت گنده، گیاه حلتیت منتن (منتن در لغت عربی به معنی بد بو است) گیاه حلتیت سیاه می‏گویند. نوع خوشبوی من در همه کوهستانهای ایران خصوصاً دامنه البرز و قسمتهای شمالی شمیران، گچسر، رودبار قصران، جاده شمشک و مغرب ایران به عمل می‏آید و نوع بد بوی من در جنوب شرقی ایران، استان فارس و کوه‏های خراساس بطور خودرو به عمل آمده از صمغ آن که انغوزه و انگژد خوانده می‏شود، جهت صادرات استفاده می‏کنند، ولی به صمغ نوع خوشبوی من که مفیدتر است، در حال حاضر توجهی نمی‏شود.
بهترین نوع من در نقاط کوهستانی ایران به عمل می‏آید و انواع دیگر از من در بعضی از کشورهای آسیایی و افریقایی دیده می‏شود و یک نوع سوم به نام انجدان رومی است که خواص زیادی داشته و در ایران دیده نشده است. میوه نوع معطر من پس از رسیدن به شکل پولک نازکی در می‏آید که آن را کوبیده، با انار، یا سیب زمینی پخته و یا باقلای پخته می‏خورند تا از ایجاد نفخ آنها جلوگیری نماید.
با ساقه و برگ آن ترشی گلپر درست می‏کنند. من بادشکن بوده، نفخ و ناراحتیهای دستگاه هاضمه را از بین می‏برم. من ضد عفونی کننده بوده و پادزهر سموم هستم. ضد تشنج، ضد کرم و ضد حشرات می‏باشم.
مرا به جهت معالجه هیستری (صرع) عفونتهای عصبی و عفونتهای دستگاه تنفس تجویز می‏کنند. ضماد نوع بد بوی من با خطمی و آرد بر سر، گرفتگیهای دماغ را باز می‏کند. خوردن من ذهن را باز و حافظه را زیاد و نسیان را کم می‏کند و ابلهی و حماقت را از بین می‏برد. برای فلج، لقوه و بی حسی اعضا مفید است. من بهترین چاشنی برای غذای این دسته از بیماران می‏باشم. من غذا را نرم می‏کنم و بوی دهان را بر می‏گردانم، مقوی معده بوده بلغم را از بین می‏برم. اشتها را بر می‏انگیزم و مقوی هاضمه می‏باشم، من از ضرر غذاهای سنگین و داروهای سمی می‏کاهم و برای بیمارانی که مبتلا به یرقان، استسقا، سکسکه و سختی ادرار هستند، مفید می‏باشم. پیشاب آور و قاعده آور بوده، شیر را هم زیاد می‏کنم. در استان فارس گوسفند را با گیاه بد بوی من می‏چرانند تا فربه شده و شیر آن زیاد شود، ولی متأسفانه گوشت این گوسفندان کمی بد بو می‏شود. من مقوی کلیه، محرک شهوت و از بین برنده بلغم هستم. برای درد سینه، سرفه، عرق النساء، مفاصل، حتی بوییدن من هم مفید است. ضماد من باموم و روغن جهت خنازیر، سیاتیک و امثال آنها با روغن زیتون جهت از بین بردن سیاهی زیر چشم و مالیدن مطبوخ من با سرکه و پوست انار جهت بواسیر نافع است. پاشیدن گرد من روی زخمهای خوره‏ای و جذام سودمند می‏باشد. مقدار خوراک من ده کرم می‏باشد. ترشی‏ای که با برگ و ساقه نوع خوشبوی من درست می‏شود، ضد عفونی کننده معده بوده برای معالجه کم اشتهایی و از بین بردن اخلاط غلیظ معده به کار می‏رود.
ریشه من قوی‏تر از سایر اعضای من بوده، مالیدن آن روی ورمها مفید است و از بزرگ شدن خنازیر جلوگیری می‏کند. مقدار خوراک من نیم مثقال است. شیخ داود صاحب کتاب جامع انطاکی می‏نویسد که چون بانویی پس از پاک شدن از عادت ماهانه یک هفته روزی 5/1 گرم انجدان بخورد، آبستن نمی‏شود. ولی معین نکرده است که مقصود او انجدان خوشبو یا انجدان بد بو است (طبق مطالعات نویسنده زبان خوراکیها در انجدان خواه سیاه خواه سفید، هورمونهای ضد تخمک وجود دارد که حتی قادرند رگل را باز و نطفه تازه منعقد شده را از بین ببرند). ریشه من قوی‏تر از سایر اعضای من می‏باشد.


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در چهارشنبه 30 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

اسم من گل گاو زبان است

یکی از عجایب سلسله کوه‏های البرز که قله عظیمی چون دماوند دارد، پرورش چندین نوع گیاه دارویی است که اثر درمانی زیاد داشته و منحصراً در دامنه‏های این کوه به عمل آمده و در کوه‏های دیگر اثری از آنها نیست. چندی پیش جراید ایران از یکی از این گیاهان سخن گفته‏اند و اثرات سحرآمیز آن را بیان داشتند و نوشتند که کارشناسان خارجی بذر این گیاه را به کشورهای دیگربرده و با کوشش فراوان نتوانسته‏اند آن را به عمل آورند، زیرا این گیاه جز در زادگاه اولیه خود، در جاهای دیگر سبز نمی‏شود. در همان موقع ما به اطلاع خوانندگان رساندیم که ایران عزیز ما از این مواهب و گیاهان ارزنده و مفید انحصاری زیاد دارد و بتدریج، خود را در زبان خوراکیها معرفی خواهند کرد. اسم من گل گاو زبان است ولی لسان الثور نیستم. هر چند در کتب قدیم به این نام آمده‏ام. اسم فرانسوی، انگلیسی، آلمانی، ترکی و غیره هم ندارم، چون در هیچ نقطه‏ای از زمین جز دامنه کوه‏های البرز به عمل نمی‏آیم و با گیاه دیگری که در آذربایجان و شهرهای دیگر ایران و کشورهای دیگری می‏روید و به غلط به گل گاو زبان مشهور شده است، نسبتی ندارم و از شما می‏خواهم که مرا گل گاو زبان و او را گیاه گاو زبان صدا کنید، تا این اشتباهی که پیش آمده و در حدود چند قرن است که پزشکان و داروسازان را گمراه کرده است از بین برود. ما دو گیاه متفاوت هستیم که تنها گلهایمان کمی به هم شبیه است، و هیچگونه خواص مشترک نداریم و از نظر منافع طبی با هم متضاد می‏باشیم و گلهای من درشت‏تر از گلهای اوست.
من در ایران، و رقیب من در اروپا و امریکا شهرت زیاد داریم و پزشکان سنتی ایران در معالجه بسیاری از امراض از من استفاده می‏کردند و نتیجه می‏گرفتند. پزشکان جدید هم خواص رقیب مرا می‏دانستند و برای دسته‏ای دیگر از امراض تجویز می‏نمودند و چون عطاران فرقی بین من و رقیب من قایل نبودند، ما را به جای هم می‏دادند، و به همین جهت معالجه آنها نتیجه نمی‏داد و محققین از اینکه خواص و منافع ما از بین رفته است در تعجب بودند. یکی از مترجمین، تمام فواید رقیب مرا ترجمه کرده و به من نسبت داده، سپس بر سبیل سئوال می‏نویسد: چرا ایرانیان فقط از گل گاو زبان استفاده می‏کنند؟... به برگ و شاخه‏های آن توجهی ندارند، در جواب ایشان باید بگوییم که گل گاو زبان، فقط گلش فواید طبی دارد، زیرا گیاهی که فرنگیها به او بوراش می‏گویند گل گاو زبان نیست.
باری، اکنون در برابر شما دو گیاه مختلف به یک اسم قرار دارند. این دو می‏خواهند در صحنه زبان خوراکیها خود را معرفی کنند و فواید و مضار خود را شرح داده و از شما بخواهند که به موقع از هر دوی آنها بهره‏مند شوید.
صاحب کتاب تحفه در شرح گاو زبان چنین می‏نویسد: گل گاوزبان لاجوردی و شبیه گل انار بوده و تخم آن مستدیر و لعابی است و در کوه‏های دار المرز (البرز) کثیر الوجود است و گیاه دیگری که در اصفهان و بعضی از بلاد، گاو زبان می‏دانند مرماخوز است که گل آن لاجوردی و کوچک و مدور است. توضیح - مر نام قبیله‏ای از ساکنان شمال افریقاست که بذر چند گیاه دارویی را که یکی از آنها گیاه گاو زبان است به اسپانیا برده و در آنجا پرورش داده و استعمال آنها را در طب معمول داشته‏اند. این گیاهان به اسامی مختلف مرماتوس، مرماهوس، مرمازا و مر ماخوز در کتب طبی قدیم وارد شده و خواص آنها تحقیق گردیده است. بعد از جنگهای صلیبی گیاه گاو زبان را از اسپانیا به اروپا آوردند و در آنجا کاشتند و چون در کتاب قانون ابو علی سینا از گل گاو زبان زیاد تعریف شده بود و این کتاب نیز مورد قبول و استناد استادان پزشکی اروپا بود، به همین جهت مورد توجه واقع گردید، ولی متأسفانه گیاه گاو زبان هیچیک از خواص گل گاو زبان اصلی را نداشته و در عوض منافع دیگری داشت که کم کم محققین اروپایی به آن پی بردند. از جمله معلوم شد که سر شاخه، گل و برگ این گیاه دارای مقداری شوره بوده، عرق و ادرار را زیاد می‏کند. در صورتی که در کتب طبی ایرانیان که در دانشگاههای اروپا تدریس می‏شد، چنین خواصی را به او نسبت نداده بودند.


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در چهارشنبه 30 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

اسم من کشک است

فارسی من کشک است به من پینو و پینوگ هم می‏گویند. ترکی من قروت بوده و عربی من اقط بر وزن کبد می‏باشد. برای تهیه من و برادرم قره قروت دوغ ترش شده را در مشک می‏ریزند تا تمام چربی آن که کره می‏باشد جدا گردد. بعد باقیمانده دوغ را می‏جوشانند تا غلیظ شود، سپس آن را روی پارچه صاف می‏کنند تا آب آن گرفته شود و باقیمانده را که روی پارچه مانده است، به صورت گلوله یا بیضی یا استوانه در آورده، می‏گذارند تا خشک گردد و نام آن را کشک می‏گذارند.
آب چکیده از پارچه را با کمی شیر مخلوط کرده و بعد می‏جوشانند تا جسمی سرخ رنگ و ترش مزه که قراقروت نام دارد به دست آید. نام این محصول قراقروت، قره قروت و ترف سیاه است. در ایران با من آش کشک، کشکاب و یک نوع اشکنه به نام کله جوش درست می‏کنند و به کشک و بادمجان و حلیم بادمجان هم کشک می‏زنند. برانی بادمجان را هم با کشک درست می‏کنند. ارامنه ایران به جای ماست و خیار، کشک و خیار، می‏خورند و عده‏ای به به جای ماست در آبدوغ خیار، کشک می‏زنند. من مواد سفیده‏ای و اگر بهتر بخواهید بگویم مواد سازنده شیر و ماست می‏باشم. فاقد مواد قندی بوده و بهترین غذا برای رژیم لاغری هستم. اشخاص چاق که می‏خواهند لاغر شوند، دوایی بهتر از من ندارند زیرا اگر مرا قبل از غذا بخورند، اشتهای آنها را کم می‏کنم و با داشتن مواد سفیده‏ای نیرو بخش بوده و به علت نداشتن مواد قندی کسی را چاق نمی‏کنم. بو داده من جهت جلوگیری از اسهال مزمن نافع است و به همین جهت بود که عده‏ای از روستاییان ایرانی در سفر حج غذای خود را به کشکاب منحصر می‏کردند تا مبتلا به اسهال نشوند. ضماد من و مالیدن کشکاب بر سر از ریزش مو و طاسی جلوگیری می‏کند و حتی عده‏ای از پزشکان قدیم آن را جهت داءالثعلب (گری) مفید می‏دانستند. یکی دیگر از منافع قابل توجه من آن است که من پادزهر خوبی هستم و روی همین اصل بود که پزشکان سنتی ایران پس از تجویز داروهای ضد کرم به بیمار دستور می‏دادند که جای غذا، کشکاب مخلوط با شیر بخورند تا هم به افتادن کرم کمک کند و هم از عوارض سمی دارو بکاهد.
قره قروت به علت داشتن اسید لاکتیک (جوهر ماست) بهتر از کشک، صفرا را از بین می‏برد و عطش و فشار خون را تسکین می‏دهد و بر عکس کشک اشتها را زیاد می‏کند و چنانچه آن را در آب حل کرده و به سر بمالند، از ریزش مو جلوگیری می‏کند و بیشتر صابونها و شاسپوهایی که جهت جلوگیری از ریزش مو می‏سازند، دارای کمی اسید لاکتیک می‏باشد.


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در چهارشنبه 30 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

اسم من کره است

با عسل ذات الریه را رفع می‏کنم.برای از بین بردن جوشهای جلدی از من اسستفاده برید. زیاده روی در خوردن من، معده را خراب و ضعیف می‏کند. به علت داشتن ویتامن د ضد نرمی استخوان هستم. از فساد دندان جلوگیری کرده، مانع امراض جلدی هستم!
فارسی من کره و مسکه است، اعراب به من زبد گویند. وقتی مرا حرارت داده و ذوب کنند، تا آب آن خارج شود، به آن روغن خوراکی و عده‏ای روغن حیوانی گویند، ولی نباید روغن حیوانی را با چربی حیوانی مثل پیه، دنبه، پیه خوک و چربی بدن گاو اشتباه کرد. چه این چربیهای حیوانی به دلایلی که در این قسمت خواهید دید، برای کبد که سکان کشتی بدن انسان است زیان آورند و برعکس روغن حیوانی که ذوب شده من است، نه تنها مضر نیست بلکه منافع بسیار دارد.
برادر من سرشیر است که به آن این روزها بیشتر خامه می‏گویند و چون ما دو برادر خواص مشترک داریم اجازه می‏خواهم خود را یکجا معرفی کنیم. چربیها بطور کلی جزو ساختمان سلولهای بدن و اعصاب بوده و باعث نرمی آنهاست و جزو غذاهای نیرو بخش بوده و ضعیفترین آنها دو برابر قویترین قندها نیرو بخش است. چربیها برای تکمیل خاصیت نیروبخش مواد قندی نهایت لزوم را دارند، و کسانی که به زوربازو و نیروی بیشتری احتیاج دارند، مانند جوانان و کارگران و همچنین کسانی که در نواحی سردسیر زندگی می‏کنند، حتماً بایستی مواد چربی را به جیره غذایی خود اضافه کنند، ولی در مصرف مواد چربی بایستی همیشه متوجه نکات زیر باشند:
1- تنها با خوردن مواد چربی می‏توان حرارت و نیروی لازم را برای بدن تهیه کرد، زیرا چربیها در بدن انسان خود به خود نمی‏سوزند، بلکه همراه با مواد قندی سوخته و حرارت می‏دهند. نیروی حاصله از مواد چربی زیاد است، دیر می‏سوزند و قدرت توقف آنها در بدن بیشتر از مواد دیگر است، و چون حرارت فوری نمی‏دهند، برای ورزشکاران و کسانی که کارهای سخت دارند مناسب نیست. و بر عکس برای کارگران که کار مداوم دارند مناسب ترند.
2- چربیها می‏توانند به مقدار زیاد در سلولهای بدن ذخیره شوند، یک مرد بالغ معمولاً 13 درصد و یک زن 20 درصد وزن خود چربی دارد. این چربیها که بین پوست و گوشت ذخیره می‏شوند، از خوردن مواد قندی ساخته می‏شوند و به جرأت می‏توان گفت، خوردن چربی کسی را چاق نمی‏کند.
3- تنها با مصرف مواد قندی نمی‏توان نیروی لازم را برای حرارت بدن به دست آورد، چه در این صورت بایستی مواد قندی را زیاد مصرف کرد و همین امر سبب می‏شود که دستگاه گوارش دچار اختلال شده، و شخص مبتلا به یبوست و نفخ گردد، و از طرفی مصرف زیاد چربی سربار کبد بوده، و آن را که انسان سی درصد حرارت لازم را از مواد چربی و هفتاد درصد دیگر را از مواد دیگر بگیرد، و برای محاسبه کافی است که هر شخص بالغ روزانه یکهزارم وزن بدن خود روغن مصرف کند، یعنی شخصی که 75 کیلو وزن دارد، هفتاد و پنج گرم، یعنی به یک سیر روغن احتیاج دارد.
4- معمولاً غذایی که با روغن تهیه شوند، خوشمزه‏تر بوده و انسان آنها را با اشتها می‏خورد، ولی نسبت به غذاهای خیلی چرب هم زده شده، اشتهای خود را از دست می‏دهد.


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در چهارشنبه 30 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

اسم من کاهو است

از رقت خون جلوگیری می‏کنم. از سفید شدن مو و ریختن آن ممانعت می‏نمایم. محرک اشتها هستم. رنگ چهره را باز می‏کنم و بهترین دارو برای امراضی هستم که ریشه عصبی دارند. زیاده روی در مصرف من ایجاد مسمومیت می‏کند. برای بی خوابی مفیدم...
گرتو را خون رقیق است و کشی رنج و عذاب - هیچ دارو اثرش بیشتر از کاهو نیست
دعا کنید که هیچگاه سفره شما خالی از کاهو نباشد. فارسی من کاهو است، به من کوک هم می‏گویند. عربی من خس است و ترکان خاس گویند. من انواع و اقسام بیابانی و بستانی دارم و در اثر تربیت و پرورش، نژادهای مختلفی از من بوجود آمده است. چندین نوع کاسنی و کلم را نیز به شکل من در آورده به صورت سالاد مصرف می‏نمایند. من دارای انواع پیچ، بهاره، تابستانه، پاییزه و زمستانی هستم، بطوری که در تمام فصول سال، بازار اروپا از انواع من خالی نیست و در ایران نیز نژادهای متعددی از من به بازار می‏آید.
انواع من دارای ویتامینهای آ و ب بوده و سرشار از ویتامین ث می‏باشد و به همین جهت ضد رقت خون بوده و سازنده خون صالح می‏باشم و این گفته امام هشتم (ع) دارای اهمیت است که به شیعیان خود توصیه فرمودند که تا می‏توانید کاهو بخورید... چه کاهو رقت خون را از بین برده و بهتر از سایر سبزیها خون را تصفیه می‏نماید. این کلام امام از آن جهت حائز اهمیت است که بیش از هزار سال قبل از کشف ویتامین ث بیان شده است. انواع من سرشار از املاح آهن، کلسیم، منیزیم، منگنز، ید، روی، سدیم و مس می‏باشد. و بعلت داشتن مس است که خوردن آن خارش دهانه‏های رحم را از بین برده و از ترشحات بیرنگ زنانه جلوگیری می‏نماید.
به علت داشتن املاح فراوان مخصوصاً منگنز و روی، خوردن آن از سفید شدن مو جلوگیری می‏نماید و مانع ریزش مو می‏گردد.
من اشتها را تحریک می‏کنم و چنانکه قبل از غذا مرا با کمی سرکه و ادویه مناسب میل نمایید، غدد دستگاه گوارش را تحریک کرده و باعث ترشح عصیره معدی شده و در نتیجه به هضم غذایی که بعداً خورده شود کمک فراوان می‏نمایم. مخصوصاً اگر مرا خوب جویده و با آب بذاق دهان مخلوط کرده و فرو برند. روی همین اصل است که غذا شناسان توصیه می‏کنند که همیشه سالاد کاهو را قبل از غذا باید خورد و یا همراه غذا و در اینجا من به شما سفارش می‏کنم که هیچگاه بعد از غذا سالاد ناهو میل ننمایید، چه این یکی از بدترین روش مصرف غذایی است و ایجاد ناراحتیهای معدی می‏نماید.
من خنک بوده و تشنگی را تسکین می‏دهم. رنگ و قیافه را باز می‏نمایم، یرقان را معالجه می‏کنم و مجرای طحال را باز می‏نمایم. من مسکن اعصاب بوده، اضطراب و تشویق و دلهره را از بین می‏برم، و بهترین دارو برای امراضی هستم که ریشه عصبی دارند.
در تمام اعضای بدن من از قبیل برگ، ساقه، و ریشه یک شیرا به جریان دارد که چون گیاه من به تخم بنشیند، این شیرابه زیادتر می‏شود و مقدار آن در انواع بیابانی من بیشتر از انواع بستانی است. اگر ساقه مرا تیغ زده و یا آن را قطع نمایند و این شیرابه را گرفته در حرارت آفتاب خشک نمایند ماده‏ای به دست می‏آید که به افیون کاهو معروف است.
در داروسازی جدید به این افیون لاکتوکاریم می‏گویند. دارای چندین عامل دارویی، کمی کائوچو و قندی شبیه قند شیر خشت است و در آن مقدار قابل ملاحظه‏ای ویتامین ای ملاحظه می‏شود و به همین جهت است که برای مغز مفید بوده و سهوت را متعادل می‏سازد و از احتلام و شهوت زیاد جلوگیری میکند و این خاصیت کم و بیش در کاهو وجود دارد.
زیاده روی در خوردن آن ایجاد مسمومیت کرده و در دستگاه، تنفس تولید ضعف می‏نماید و سر انجام باعث خفقان، سر گیجه، فلج قلب و احساس صدا در گوش می‏شود، برای جلوگیری از تحریکات عصبی و تسکین درد قاعدگی بهترین مسکن است. در بیماریهای اطفال مخصوصاً سرفه و برنشیت اطفال، سودمند می‏باشد.
این خواص در من از زمان جالینوس شناخته شده و آن حکیم که خود مبتلا به بی خوابی بوده است با خوردن کاهو معالجه شده است.
من مسکن فشار خون و درمان یبوست صفرا وی و سودایی و بر طرف کننده التهابات و تشنگی و دافع خماری بوده و مانع مستی می‏شوم، کمی خواب‏آور و ملین بوده و پیشاب آور می‏باشم. این خاصیت در نشسته من بیش از شسته من است، ولی چون کاهو را بیشتر با کود حیوانی تقویت می‏کنند، خوردن نشسته آن به هیچوجه صلاح نیست. خوردن برگ من جهت رفع خارش، جذام، جنون، یرقان، درد پستان و تبهای گرم و زخم مثانه و مجاری بول و برانگیختن اشتها سودمند می‏باشد. من درد معده را تسکین می‏دهم، من مواد قندی و چربی زیاد ندارم و خوردن من کسی را چاق نمی‏کند و پخته من غذاییت بیشتری دارد. مرا برای معالجه درد سینه و زیاد شدن شیر تجویز کرده‏اند. زیاده روی در خوردن من شهوت را کم می‏کند و برای مبتلایان به تنگ نفس خوب نیست. سوخته من جهت التیام جراحات به کار می‏رود، عصاره برگ و ساقه من که در دارو سازی به نام تریداس معروف است، یکی از مواد خواب آور و مسکن بوده، و ضرر سایر مواد مخدر را ندارد و چنانکه از کاهوی بیابانی گرفته شود، خواص دارویی آن بیشتر بوده و تمام منافع کاهو را به حد زیاد دارد. مالیدن آن بر سر مانع ریزش مو بوده و گذاشتن آن بر محل نیش حشرات، پادزهر سموم آنها می‏باشد.
ضماد پخته من با کمی روغن زیتون، برای معالجه باد سرخ، دمل، کورک و ورم چشم نافع است. بذر من به مقدار یک قاشق قهوه خوری، برای معالجه تنگ نفس و سینه پهلو و نزله مفید بوده، خواب آور و مسکن است و خوردن آن برای قطع احتلام و ضعیف نمودن و متعادل ساختن شهوت به کار می‏رود. آب برگ من دارای همان خواص بذر من می‏باشد.


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در چهارشنبه 30 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

اسم من کاج است

از ساقه‏های گلدار من برای مبارزه با اختلالات عصبی استفاده برید. همین ساقه‏ها برای از بین بردن برنشیت، تنگ نفس، گلو درد و ناراحتیهای کلیه و مثانه مفید است. دود برگ من برای ضعف بینایی نافع است. میوه من را برای زخم ریه و درد کلیه بکار برید...
در زبان فارسی به انواع گیاهان تیره مخروطیان به استیثنای انواع سرو کاج و در زبان عربی صنوبر گویند. ولی امروزه در ایران به آن دسته که دارای برگهای سوزنی بلند است کاج و به آن دسته که دارای سوزنهای کوتاه و ضخیم می‏باشند صنوبر می‏گویند. در بعضی از شهرهای ایران مثل کاشان، به تبریزی و سپیدار هم صنوبر می‏گویند و این اشتباه است. به من در زبان فارسی ناژو، ناجو و سروسیاه هم می‏گویند. من دارای هشتاد گونه هستم، چوبهای ما از چوبهای مرغوب صنعتی است که با آن در و پنجره و مبل می‏سازند و از چوب انواع صنوبر در منبت کاری استفاده می‏کنند. موریانه و سایر حشراتی که به خوردن چوب علاقه دارند، به سراغ ما نمی‏آیند. درخت ما ممکن است تا پنجاه مترقد بکشد. برگهای ما سوزنی شکل بوده و خزان نمی‏کنند. به عقیده نویسنده زبان خوراکیها، درختانی که خزان نمی‏کنند، دارای ماده‏ای هستند که مقاومت انسان را زیاد می‏کند. گلهای ما مخروطی بوده و نر و ماده درد و پایه جداگانه قرار دارند، گلهای نر در فصل بهار تولید گرده کرده، مانند خاک زرد رنگ نرمی روی زمین می‏نشینند، که عده‏ای به آن باران گوگرد لقب داده‏اند. گلهای ماده درشتتر بوده، دارای فلسهای محکمی است که پس از عمل لقاح تبدیل به میوه می‏شود، و این میوه در سال دوم می‏رسد. از بعضی از انواع ما صمغی خارج می‏شود که در فارسی به آن زنگباری و اعراب قلقونیا و راتیانج رومی گویند، ولی امروزه در داروخانه بنام فرنگی آن تربانتین مشهور می‏باشد و از آن اسانس تربانتین گرفته، به باقیمانده آن کلوفان می‏گویند و این همان صمغی است که روی آرشه ویلون می‏کشند تا صدای آن صاف شود. میوه کاج، مخروطی و شبیه قلب گوسفند است و پس از رسیدن، فلسهای آن خشک شده و از هم باز می‏گردد و به تدریج روی زمین می‏افتد و در وسط آن بادام کوچکی قرار دارد که معمولاً بچه‏ها آن را پس از شکستن جدا کرده و می‏خورند و به این بادام و فلسهای آن، طوطی علاقه زیاد دارد. میوه آن دسته، که در ایران به صنوبر معروف است باریکتر و درازتر از انواع کاج است، این میوه‏ها از درخت بطور کامل جدا نمی‏شود و در باغات و جنگلهای صنوبر، هیچوقت شما میوه آن را روی زمین نمی‏بینید. بلکه فلسهای آن به تدریج جدا شده و به کمک باد پراکنده می‏گردد. در کتب قدیم به این دسته، تنوب شجر الراتنج و بنطس گویند. کاج شرقی صمغ زیاد دارد و به آن کاج کوچک و درخت نوئل هم می‏گویند. کاج کانادایی صمغی معطر دارد. صنوبر کوهی در سرد سیر به عمل می‏آید، و میوه آن خوراکی نیست. چوب آن چرب بوده و در گذشته آن را مانند مشعل به جای شمع روشن می‏کردند و از آن قطران رقیقی خارج می‏شد. نوع دیگری از کاج وجود دارد که به آن بیشتر تنوب گویند و میوه آن به قضم قریش معروف است، ولی در شیراز به آن بندق و مسدق هم می‏گویند و این حب صنوبر است.


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در چهارشنبه 30 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

اسم من غلب لب است

زبان خوراکیها با فاش کردن اسرار پیشینیان، خدمات زیادی به عم و صنعت ایران کرده و مایقین داریم که با همت و پشتکار خوانندگان، ارزش این خدمت بزرگ در آینده نزدیک برهمگان ثابت خواهد شد. اکنون می‏خواهیم از راز دیگری که مربوط به یکی از صنایع مستظرفه بوده و بکلی فراموش شده و از بین رفته است پرده بر داریم و با کمک اهل تحقیق این هنر ملی را دوباره زنده نماییم. در کتب ادبی و اشعار فارسی از دیبای شوشتری و استبرق سخن به میان آمده و از نرمی و لطافت این پارچه نفیس زیاد توصیف شده است، و در یکی از کتب تاریخی خوزستان نوشته‏اند که پرده کعبه را از دیبای شوشتری تهیه کرده‏اند. حال با توجه به اینکه شوشتر محل تربیت نوغان و ابریشم نبوده، باید دید که این پارچه نفیس را از چه ماده‏ای تهیه می‏نمودند به این جهت من از شما خواهش می‏کنم اجازه فرمایید گیاه غلب‏لب خود را به شما معرفی کند، و این اسرار از بین رفته را برای شما فاش سازد.
اهالی خوزستان به گیاه من غلب‏لب(به فتح غ و ل و سکون ب و فتح دوم ل و سکون ب دوم) و اهالی فارس به آن استبرق که معرب استبرک می‏باشد می‏گویند. اهالی بنادر جنوب به آن خرگ در کرمان و بلوچستان کرک و دردشستان غرق نامند.
در کتب قدیمی به من عشار - عشر - اکران و مدار گفته‏اند. من در نواحی جنوبی ایران مخصوصاً خوزستان - بلوچستان - منصورآباد - لار - بم - خبیص - شوش - دیلمان و برزجان می‏رویم و در بلوچستان جنگلی از من دیده می‏شود که اهالی محل می‏گویند هدف اصلی از کاشتن و پرورش آن، تهیه کائوچو بوده است.
من از گیاهان کائوچویی هستم، ولی تهیه لاستیک از من به صرفه نیست، و در عوض فایده دیگری دارم که اگر مورد استفاده قرار گیرد، منافع آن خیلی بیشتر از کائوچو خواهد بود.
قسمت ارزنده من پنبه‏ام می‏باشد که در گذشته دیبای شوشتری را با آن می‏بافتند. این پنبه در جوف میوه من است که پس از رسیدن و باز شدن مانند تارهای ابریشم جلوه‏گری می‏کند و در حال حاضر مردم راه تابیدن آن را نمی‏دانند، ولی در قرنهای ششم تا هشتم هجری، یکی از خانواده‏های هنرمند شوشتر راه آن را می‏دانستند و اسرار آن را در خانواده خود حفظ کرده، نسلاً بعد نسل ار آن استفاده می‏کردند، ولی در اواخر قرن هشتم در اثر بیماری طاعون این خانواده بکلی از بین رفته، و اسرار بافتن دیبای شوشتری را با خود به گور برده، و درخاک مدفون کرده و بدین ترتیب یک هنر اصیل و ارزنده ایرانی از بین رفته است، و تنها استفاده‏ای که اکنون از این پنبه می‏شود، آن است که آن را داخل بالش و متکا می‏کنند و از نرمی و لطافت آن در زیر سر بهره‏مند می‏شوند.
طبق تحقیقات عمیقی که نویسنده زبان خوراکیها به عمل آورده، به این نتیجه رسیده است که پنبه چنانچه تحت تأثیر دیاستازهای بزاق قرار گیرد، محکم شده و قابل تابیدن و بافتن می‏شود و اینطور به نظر می‏رسد که آن خانواده هنرمند این پنبه را در دهان خود گذاشته و مدتی آن را مکیده مزه‏مزه کرده و قال استفاده می‏نمودند. بدیهی است که در حال حاضر این روش قابل عمل نیست و بایستی آن را با دیاستازهای مصنوعی به عمل آورد.
من جزو گیاهان شیردار هستم. در تمام اجزای بدن من شیرابه‏ای وجود دارد که سمی، سوزاننده و اکال است، ولی این شیرا به در پنبه من نیست، بلکه در برگ، ساقه و میوه من قبل از رسیدن وجود دارد و مقداری آن در هر گیاه از یک لیتر تجاوز می‏کند. این شیرابه پوست را از زخم می‏کند، خاصیت مسهل داشته و بلغم را از بین می‏برد، و سوزانده‏ترین شیره نباتی است که مو را نیز زایل می‏کند، و دانه‏های بواسیر را قطع می‏نماید و مضمضه آن با عسل برای جوش دهان اطفال نافع است، و چون پنبه را به آن آغشته و در سوراخ دندان کرم خورده بگذارند، درد آن را ساکت می‏کند.
حکیم میر عبد الحمید در حاشیه تحفه نوشته است که این شیرابه جهت معالجه جذام - قوبا (زخمهای جلدی که منشاء عصبی دارند)، دمل، کورک وسختی طحال و امراض کبدی و استسقا و کرمهای معده و کدو مفید است. بعضی از اهالی هند که مبتلا به رماتیسم و پادرد می‏باشند، مقدار کمی از شیره مرا با یک چوب کبریت بر روی مفصل مانند چند خال می‏گذارند تا جای آن تاول کند و معتقدند که این عمل درد مفاصل را تسکین می‏دهد. چنانکه برگ و شاخه‏های تازه مرا گرم کرده و روی ورمهای بدن بگذارند، درد آنها را معالجه کرده و ورم را از بین می‏برد، و چون برگ و شاخه تازه مرا در روغن زیتون بجوشانند، روغن آن جهت معالجه فلج مفید بوده و ضد تشنج است. پاشیدن گرد کوبیده خشک شده برگ من جهت زخمهای چرکی و بدخیم و زخمهای خوره‏ای و از بین بردن گوشت زاید مفید است. از پنبه من در گذشته به عنوان آتشزنه در سنگ چخماخ استفاده می‏کردند، و چون این پنبه را هنگامی که تازه است از هم باز کرده، آن را برروی جراحات بگذارند از خونریزی جلوگیری کرده، و باعث رویاندن گوشت تازه می‏شود. اهالی مصر معتقدند که فرش کردن و دود برگ من حشرات را فراری می‏دهد. خواص شیرابه و برگ من زیاد است و دود چون سمی و خطرناک است، از تفصیل آنها خودداری می‏نماییم.


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در چهارشنبه 30 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

اسم من شنگ است

برگهای من از خونریزی معده جلوگیری می‏کند. اگر مسموم شدید از ریشه‏ام استفاده کنید. برای رماتیسم مفیدم و آب ریشه خام من زگیل را از بین می‏برد. برای مسلولین نفع بسیار دارم. گل من را بر روی محل سوختگی قرار دهید تا از قدرت آن التیام سوختگی پی ببرید!
فارسی من شنگ است، در شیراز و اصفهان به من آلاله شنگ و در خراسان ریش بز خالدار خطاب می‏کنند. به من گیاه قندرون، سنسفیل، تسلسفیل، اسپلنج و اسفلنج هم می‏گویند. عربی نوع چمنی من که برگهای آن باریک‏تر از من می‏باشد، لحیه التیس و زنب الخیل است، ولی در عراق و شامات به آن اذناب الخیل می‏گویند. من در چمنزارهای نمناک شمال ایران، عمارلو، بین کبوتر چای و زرد چین، ایسپیلی ییلاق دامنه البرز، مخصوصاً افجه و نارون می‏رویم و نوع چمنی من در مغرب ایران، تفرش، اراک، کوه شاهو و کردستان زیاد است، و در اروپا به علت زیبایی گل من گیاه مرا پرورش می‏دهند. گیاه شناسان قدیم نوع حقیقی مرا نر و نوع چمنی را ماده می‏دانستند، و در زبان فرانسه به من یارب دوشوو، در فاصله اردیبهشت تا تیر ماه ظاهر می‏شود ریشه گیاه من دارای لعاب بوده و کمی تلخ است و خوردن آن اشتها را فوق العاده زیاد می‏کند. ریشه من خلط آور و نرم کننده سینه و التیام دهنده زخمهاست. از برگهای من در سالاد استفاده می‏کنند و ایرانیان آن را مانند کاهو و کاسنی با سرکه و بدون آن می‏خورند، چون بسیار خنک می‏باشم. خوردن برگهای من اسهال و خونریزی معدی را بند می‏آورد و از خونریزی سینه جلوگیری می‏کند و برای مسلولین نافع است.
ریشه من برای جلوگیری از اسهال و خونریزی، از برگ من قویتر است و خوردن خیسانده آن در شراب برای جلوگیری از خونریزی رحم تجویز می‏شود پاشیدن برگ و گل خشک شده من در روی زخمهای چرکی و متعفن سودمند می‏باشد ضماد آنرا برای التیام عصب قطع شده مفید دانسته‏اند ضماد گل من با موم جهت سوختگی آتش مفید است حکیم محمد بن زکریای رازی خوردن ریشه گیاه مرا پادزهر سموم می‏دانست. عصاره گیاه من که در طب سنتی ایران طرثوث خوانده شده است پادزهر قوی است و در ساختن تریاق فارون به کار می‏رود. برای معالجه نزله ریوی، نقرس، رماتیسم و امراض جلدی جوشانده شصت گرم ریشه مرا تجویز کرده‏اند. اگر مرا پختند هرگز آب آن را دوز نریزند بلکه آن را بنوشند، زیرا منافع من در آب جوشانده جمع می‏شود. عصاره من جهت درمان کچلی و زخمهای جلدی مفید است. آب ریشه خام من زگیل را از بین می‏برد.


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در چهارشنبه 30 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0