دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

قنبر بیات لو

نام پدر: احمدعلی تاریخ تولد: 02/09/1316
محل تولد: - تاریخ شهادت: 18/02/1361
محل شهادت: خیابان شمشیری-تهران طول مدت حیات: 45 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه26-ردیف22-شماره42-تهران


زندگینامه
بیات لو در دومین روز از آذر ماه سال ۱۳۱۶ دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را بیش از پنج کلاس نتوانست ادامه دهد و مجبور به ترک تحصیل و کار شد. از کودکی به اسلام ارادتی خاص داشت و با تعالیم عالیه آن انس گرفته بود. 
زمانی که اولین طلیعه های انقلاب اسلامی فرارسید، او نیز به نهضت اسلامی پیوست و با تمام قوا در آن به فعالیت پرداخت. در راهپیمایی ها شرکت می کرد و در تظاهرات در صفوف مقدم قرار داشت و بی آن که هراسی از گلوله های مزدوران گارد سلطنتی داشته باشد، سینه خود را سپر حفظ برادران و خواهران می نمود. 
پس از پیروزی انقلاب و تشکیل کمیته های اسلامی به این نهاد مردمی پیوست و داوطلبانه بی آن که کوچکترین چشم داشتی داشته باشد به خدمت مشغول شد. 
سرانجام در تاریخ هیجدهم اردیبهشت ۱۳۶۱ بیات لو به اتفاق سه تن دیگر از جان برکفان کمیته انقلاب اسلامی برای حفاظت از جان و مال و ناموس مسلمین و مبارزه با عوامل استکبار جهانی در حال مأموریت حوالی خیابان شمشیری بودند، در این بین یکی از واحدهای تروریستی منافقین که در کمین امت حزب الله نشسته بودند، به اتومبیل حامل این برادران حمله ور می شوند و آن ها را به گلوله می بندند. در اثر این جنایت، برادر بیات لو با پیکری آغشته به خون در سن 45 سالگی به رحمت حق می پیوندد. 
مزار پاک و مطهرش را در بهشت زهرا(س) به خاک سپردند. از او 4 فرزند به یادگار مانده است.

 


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 7 مرداد 1394  ] [ 11:23 AM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

حمیدرضا بیانی هدش

نام پدر: ميرزاجواد تاریخ تولد: 15/02/1341
محل تولد: ایران - گلستان - گنبدکاوس تاریخ شهادت: 03/12/1361
محل شهادت: تهران-نزدیک پادگان ولی عصر(عج) طول مدت حیات: 20 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
حميدرضا بياني‌هدش در شهرستان گنبد کاووس استان گلستان روز پانزدهم ارديبهشت ماه سال 1341 در خانواده‌اي زحمت‌کش و کشاورز متولد شد. از همان سنين کودکي همراه با پدر به نماز مي‌ايستاد و در ماه مبارک رمضان اصرار داشت تا سحر بيدار شود و روزه بگيرد. تلاوت و يادگيري قرآن را بسيار دوست داشت و در کارهاي خانه به پدر و مادر کمک مي‌کرد. از همان دوران نوجواني به شهادت عشق مي‌ورزيد. روزي به مادر گفت: مادرجان! دعا کن که من لياقت شهيد شدن را داشته باشم و شهيد بشوم و وقتي رضايت مادر را از اين خواسته خود ديد، گفت: مادر خوشحالم کردي و من با خيال آسوده مي‌توانم شهادت را آرزو کنم و به آرزويم برسم. بياني در سال‌هاي پيش از انقلاب در تظاهرات مردمي عليه رژيم شاه و درگيري‌هاي مردمي با عوامل رژيم حضور فعالي داشت. او پس از پيروزي انقلاب اسلامي در انجمن اسلامي مهرآباد جنوبي فعاليت مي‌کرد تا اين که در کلاس دوم دبيرستان درس را رها کرد و به عضويت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي درآمد. دوره نظامي را در پادگان امام حسين(ع) گذراند و پس از آن به پادگان وليعصر(عج) منتقل شد. اوایل اسفند 1359 تصميم به ازدواج گرفت که ثمره آن يک فرزند دختر بوده است. بيست روز پس از ازدواج براي مقابله با عوامل ضد انقلاب به منطقه کردستان اعزام شد و پس از مدتي به تهران بازگشت. پس از آن در نهادهاي مختلفي از جمله بيت امام و مجلس شوراي اسلامي به حفاظت و پاسداري مشغول شد. وي شب پيش از شهادت وصيت‌نامه خود را نوشت و با حال و هواي خاصي نماز به جا آورد و قرآن تلاوت کرد. 
پيش از رفتن با همه خداحافظي نمود و گفت: اگر نيامدم بدانيد که من به جبهه عازم شده‌ام. بياني پس از رسيدن به سر در ورودي پادگان وليعصر بر اثر انفجار بمبي که از قبل توسط منافقين در آن مکان کار گذاشته شده بود در سن 20 سالگي در تاريخ سوم اسفند ماه سال 1361به فيض عظماي شهادت نائل آمد.

 


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 7 مرداد 1394  ] [ 11:23 AM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

شهباز بیات

نام پدر: ابراهیم تاریخ تولد: 02/02/1335
محل تولد: ایران - مرکزی - خمین - مزرعه نو تاریخ شهادت: 08/06/1360
محل شهادت: سه راه زندان-تهران طول مدت حیات: 25 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-تهران


زندگینامه
شهباز بيات در دوم اردیبهشت ماه سال 1335 در روستاي مزرعه‌نو از توابع شهرستان خمين ديده به جهان گشود و در دامان خانواده‌اي مستضعف و متدين پرورش يافت. از کودکي با قرآن انس گرفت و 6 ساله بود که فراگيري قرآن را در زادگاهش آغاز کرد. تحصيلات ابتدايي را در روستا شروع کرد، اما به سبب تنگدستي خانواده مجبور به ترک تحصيل و عزيمت به تهران شد و با روزي 2 ريال مزد، شاگرد رنگرزي گرديد و از کودکي با رنج و زحمت آشنا شد. عشق وافرش به قرآن به حدي بود که در همان زمان در اطاق محقرش بچه‌هاي محل را به کلاس قرآن دعوت مي‌کرد و رابطه‌اش با اين کتاب آسماني قطع نمي‌شد. 
با پشتکار فراوان عاقبت حرفه نقاشي را به خوبي آموخت و به اتفاق يکي از همکارانش مغازه کوچکي اجاره و به کار ادامه داد. با روحانيت و مسجد پيوندي ناگسستني داشت و هم زمان با اوج‌گيري نهضت اسلامي به فعاليت گسترده رو آور شد. 
در سال 1355 به همراه برادرش نوارهاي حضرت امام را مخفيانه از اصفهان به تهران مي‌آورد و به مشتاقان مي‌داد و بالاخره در اثر همين فعاليت‌ها نيز يک بار دستگير شد. 
هر کجا راهپيمايي يا تظاهراتي برپا بود بيات _ نيز حضور داشت و در روز بازگشت پيروزمندانه حضرت امام از جمله عناصر فعال مراسم شکوهمند پيشواز و استقبال از ايشان بود. 
پس از پيروزي انقلاب اسلامي و در راه حراست از دستاوردهاي خون شهيدان به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي پيوست و همه زندگيش را در اين راه در طبق اخلاص گذارد. 
مشکلات روزمره زندگي و مسئوليت سنگين سرپرستي خانواده و سه فرزند و بيماري پدر سالخورده‌اش باعث شد تا علي‌رغم ميل باطني‌اش سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را ترک کند و در سنگري ديگر به مبارزه ادامه دهد. 
بيات در همه حال پاسدار جان بر کف باقي ماند و عاقبت نيز در همين راه شربت شهادت نوشيد. 
او در هشتم شهريور 1360 در درگيري با منافقيني که قصد بلوا‌ آفريني داشتند در سه‌راه زندان تهران با 25 سال سن بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسيد و قطعه 24 بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شد.

 


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 7 مرداد 1394  ] [ 11:23 AM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

حمیدرضا بیانی

نام پدر: - تاریخ تولد: - / - /1342
محل تولد: ایران - خراسان - گنبد کاوس تاریخ شهادت: 08/03/1365
محل شهادت: تهران طول مدت حیات: 23 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
سال 1342 همزمان با آغاز فعالیت های انقلابی خمینی کبیر (ره)، کودکی پا به عرصه ی گیتی نهاد. پدر نامش را حمیدرضا گذارد و او را به خدا سپرد.
او در شهرستان گنبدکاووس پرورش یافت و با گشایش مدارس، هفتمین پاییز زندگی خود را در مدرسه آغاز کرد. حمیدرضا تحصیلاتش را تا سال دوم دبیرستان ادامه داد، سپس سبزپوش دشت شقایق سپاه پاسداران گشت و سلاح بر دوش، حفاظت از انقلاب و مرزهای ایران اسلامی را بر عهده گرفت.
بیانی چندی بعد در تاریخ 8/3/1365 در سن 23 سالگی ردای سرخ شهادت را تن کرد و به آسمانیان پیوست. شهر بزرگ تهران این بار میعادگاه رسیدن او به قرب حق تعالی شد. از او دو شعر به نام های نبرد ملت و خون و شمشیر به یادگار ماند.

 


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 7 مرداد 1394  ] [ 11:23 AM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

حمید بهنود

نام پدر: حسین تاریخ تولد: - / - /1332
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 11/06/1361
محل شهادت: خیابان قصرالدشت_ خیابان آذربایجان طول مدت حیات: 29 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
در سال 1332 در خانواده ای مذهبی در یکی از محلات جنوب شهر تهران چشم به جهان گشود و تحصیلات ابتدایی و متوسطه اش را چون دیگر هم سالان جنوب شهریش در همان محله آغاز نمود. از نوجوانی عشق و علاقه ای وصف ناشدنی به امیرمومنان حضرت علی ابن ابیطالب (ع) داشت و همراه پدر در جلسات مذهبی شرکت می جست. هم زمان با رسیدن به کلاس پنجم متوسطه بنا بر ضرورت، دست از تحصیل کشید و به کمک پدرش در مغازه ی خواربار فروشی شتافت. 
او که از بطن مستضعفین و محرومین جنوب شهر برخاسته بود و با آتش ایمان به اسلام دلش گرم شده بود، از اولین روزهای اوج گیری مجدد نهضت شکوهمند اسلامی به آن پیوست و ضمن شرکت در راهپیمایی ها و سازماندهی تظاهرات در تسخیر پادگان ها و مراکز انتظامی رژیم منفور پهلوی فعالانه شرکت داشت و هم چون دیگر سربازان گمنام اسلام در راه پیروزی حق بر باطل مبارزه نمود. 
پس از پیروزی انقلاب به منظور پاسداری از دستاوردهای خون شهیدان و حراست از کیان اسلام به کمیته های انقلاب اسلامی پیوست و در بسیج مسجد امام زمان (عج) به فعالیت پرداخت و در اندک مدتی در سایه ی صداقت و پشتکار توانست منشأ خدمات فراوانی گردد و در این بارها جانش به خطر افتاد. به علت بیماری پدرش به کار در مغازه ی خواربار فروشی بازگشت و در عین کمک به خانواده از انجام فعالیت های انقلابی اش نیز غافل نمی ماند و از همین رو دشمنی همه دار و دسته های وابسته به استکبار جهانی را برانگیخت؛ منافقین 2 بار مغازه اش را با کوکتل مولوتف به آتش کشیدند و یک بار نیز با پرتاب نارنجک، او و شش تن از مشتریان مغازه را مجروح کردند. لیکن حمید با قدم هایی استوار به راه خود ادامه می داد. در نامه های تهدیدآمیز به او اخطار شده بود که تصاویر امام امت و مسئولان کشور را پایین بیاورد و او در مقابل بر تعداد تصاویر می افزود و کوچک ترین خللی در اراده ی مستحکمش به وجود نمی آمد. 
جوانی مومن، صبور و مقاوم بود و روح پرتلاطمش را تنها شرکت در نماز جمعه و راز و نیاز با الله در دعای کمیل آرامش می بخشید. به شهید بهشتی علاقه و ارادتی خاص داشت و پس از شهادت ایشان در آرزوی پیوستن به کاروان این شهیدان بزرگوار سر از پا نمی شناخت. او ده ماه قبل از شهادت در مراسمی ساده و روحانی در حضور امام امت ازدواج کرد و به هنگام شهادت پسری یک ماهه داشت. 
حمید می دانست که بالاخره به دست عمال آمریکا به شهادت خواهد رسید، عاقبت در روز یازدهم شهریور 1361 حدود ساعت 5/5 بعد از ظهر لحظه ی موعود فرا رسید. دو نفر از تروریست های منافق به بهانه ی خرید پسته وارد مغازه ی خواروبار فروشی در خیابان قصر الدشت می شوند و ناگهان اسلحه را کشیده و او را هدف گلوله های متعدد قرار می دهند. حمید در آخرین لحظات بی محابا به مقابله با تروریست ها برمی خیزد؛ لیکن به علت شدت جراحات در سنّ 29 سالگی به شهادت می رسد و با قلبی مالامال از عشق به اسلام به سوی معبود می شتابد. 

 


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 7 مرداد 1394  ] [ 11:19 AM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

حسین بهنود

نام پدر: ابوالقاسم تاریخ تولد: 01/01/1299
محل تولد: - تاریخ شهادت: 18/05/1363
محل شهادت: خیابان آذربایجان-تهران طول مدت حیات: 64 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه25-ردیف32-شماره10-تهران


زندگینامه
حسین در روز اول فروردین ماه 1299 در آغوش گرم خانواده اش جای گرفت. او پس از هفت سالگی به مدرسه رفت و تحصیلات خود را تا پایان دوره راهنمایی ادامه داد.
او در جوانی ازدواج نمود و در دوران دفاع مقدس در روز 18 مرداد ماه 1363 در خیابان آذربایجان تهران در سن 64 سالگی توسط منافقین ترور شد و به مقام والای شهادت رسید.
مزارش در بهشت زهرا(س) تهران واقع است.

 


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 7 مرداد 1394  ] [ 11:19 AM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

سیدحسین بهشتی نژاد(حجت الاسلام)

نام پدر: - تاریخ تولد: - / - /1332
محل تولد: ایران - اصفهان - اصفهان تاریخ شهادت: 03/05/1360
محل شهادت: - طول مدت حیات: 28 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
حجت‏ الاسلام سیدحسین بهشتی‏ نژاد در سال ۱۳۳۲ در اصفهان به دنیا آمد. پس از گذراندن تحصیلات مقدماتی برای فراگیری علوم اسلامی راهی قم شد. وی در قم از محضر استادانی همچون حضرات آیات حسین نوری همدانی، محمدفاضل لنکرانی و مرتضی حائری یزدی استفاده برد و سطوح عالی حوزه را طی کرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی به تبلیغ و تدریس در نهادهای انقلابی همچون جهاد سازندگی و سپاه مشغول شد و در نهایت از سوی مردم اصفهان به نمایندگی مجلس شورای اسلامی انتخاب گردید. 
سرانجام بهشتی‏ نژاد در سوم مرداد ماه سال ۱۳۶۰ برابر با روز شهادت امیر المومنین(ع)، در ۲۱ ماه رمضان سال ۱۴۰۰ توسط تروریست‏ های گروهک منافقین در خانه‏ اش ترور شد و در سن 28 سالگی به شهادت رسید. 

 


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 7 مرداد 1394  ] [ 11:18 AM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

سیدمحمد بهشتی(حسینی) (آیت الله)

نام پدر: سیدفضل الله تاریخ تولد: 02/08/1307
محل تولد: ایران - اصفهان - اصفهان تاریخ شهادت: 07/04/1360
محل شهادت: ساختمان حزب جمهوری اسلامی طول مدت حیات: 53 سال
مزار شهید: گلزار شهدای بهشت زهرا (س) تهران


زندگینامه
سید محمد در روز دوم آبان ماه سال 1307 در محله لومیان شهر اصفهان متولد شد. پدرش سید فضل الله مردی روحانی و متقی بود و در هفته دو روز را به روستاهای اطراف می رفت تا آنان نیز بتوانند نماز را به جماعت بخوانند. سید در سن 4 سالگی آموختن را آغاز نمود. در سن 7 سالگی برای رفتن به مدرسه آماده شد و چون کودکی تیز و باهوش بود در کلاس چهارم ثبت نام کرد. سال ششم ابتدایی به عنوان نفر دوم شهر معرفی گشت.
سپس به دبیرستان سعدی راه یافت. هنوز دو سال نگذشته بود که به مطالعه علوم دینی علاقمند شد. در سال 1321 مدرسه را رها کرد و در جست و جوی نکته های آئین محمدی (ص) در مدرسه صدر اصفهان به تحصیل پرداخت. بعد از آموختن فقه و پایان دوره ی سطح در سال 1325 به قم مهاجرت نمود و در مدرسه حجتیه ساکن شد و از محضر آیت الله داماد، اردکانی یزدی، امام خمینی (ره)، آیت الله بروجردی، آیت الله حجت، آیت الله سیدمحمدتقی خوانساری و ... کسب فیض نمود. 
در سال 1327 در امتحانات متفرقه دبیرستان شرکت کرد و بعد از اخذ مدرک دیپلم ادبی به دانشگاه الهیات و معارف راه یافت. او که زبان فرانسه را در دبیرستان فرا گرفته بود، به علت علاقه به زبان انگلیسی، کتاب « ریدر » را خواند و برای تکمیل آن در تهران یک دوره کلاس فشرده رفت. سال سوم دانشگاه در تهران ساکن شد اما در سال 1330 به قم بازگشت و در مدرسه ای به عنوان معلم زبان انگلیسی مشغول به کار شد. در همین سال مدرک کارشناسی خود را از دانشگاه دریافت کرد. سپس درمحضر علامه طباطبایی اسفار و فلسفه را فرا گرفت.
در سال 1333 در قم دبیرستانی با شیوه ی جدید به نام دبیرستان دین و دانش تاسیس کرد و در اردیبهشت ماه سال 1331 با صبیه مکرم یکی از روحانیون ازدواج نمود و صاحب 4 فرزند شد.
سال 1336 سیدمحمدحسینی بهشتی مدرک دکترای فلسفه خود را از دانشگاه تهران دریافت کرد و در سال 1338 کلاس های زبان انگلیسی، عربی، علوم طبیعی را در دبیرستان دین و دانش به منظور تحصیل طلاب حوزه علمیه به راه انداخت. در سال 1339 سازمان دادن به حوزه علمیه قم را از اهم فعالیت های خود دانست. و با طرح یک برنامه منسجم و همیاری آیت الله گلپایگانی در سال 1342 مدرسه حقانی از جمله مدارس نمونه علوم حوزوی شد. بعد از سخنرانی دکتر بهشتی در جشن مبعث دانشگاه تهران و چاپ آن در مجله مکتب تشیّع یک هسته تحقیقاتی به وجود آمد که قرار شد پیرامون حکومت در اسلام تحقیق و مطالعه شود.
وی از سال 1341 به رهبری امام (ره) مبارزات خود را آغاز کرد و در سال 1342 بر اثر فشار و تهدید ساواک به تهران انتقال یافت و با جمعیت هیئت های مؤتلفه ارتباط پیدا نمود. در این زمان به پیشنهاد شورای مرکزی، امام (ره) یک گروه چهار نفری به عنوان شورای فقهی و سیاسی برای آنان تعیین کرد که این شورا متشکل از آقایان استاد مطهری، انواری، مولایی و دکتر بهشتی بود. در سال 1343 مسلمانان هامبورگ برای مسجد تازه تأسیس خود که به دست مرحوم آیت الله بروجردی ساخته شده بود، تقاضای یک روحانی کردند و با اصرار آیت الله میلانی و حائری، دکتر بهشتی رهسپار آلمان شد و در آن جا هسته انجمن های اسلامی دانشجویان گروه فارسی زبان را تاسیس کرد.
دکتر در این مدت زبان آلمانی را نیز فرا گرفت و در سال 1349 از این کشور خارج شد. او سفرهایی به لبنان، سوریه، عربستان( مکه مکرمه) و ترکیه برای دیدار امام موسی صدر دوست دیرین سال های تحصیل در قم داشت. زمانیکه به ایران بازگشت؛ دولت او را ممنوع الخروج نمود. لذا در سال 1350 کلاس تفسیر قرآن برپا کرد تا اینکه در سال 1354 دستگیر و چند روز در زندان کمیته مرکزی محبوس گشت. بعد از رهایی دیگر نتوانست این کلاس را ادامه دهد.
اما به همراهی دکتر باهنر در بخش برنامه ریزی کتاب وزارت آموزش و پرورش به تهیه و تدوین کتاب دینی برای مدارس اقدام کرد و از این طریق فکر دینی و آشنایی با قرآن را وارد کتب درسی نمود. دکتر در روز اول بهمن ماه سال 1353 از رساله ی دکترای خود تحت عنوان « مسایل مابعدالطبیعه در قرآن » با راهنمایی استاد مطهری، که استاد راهنمای ایشان بود دفاع کرد. چرا که تا آن زمان به علت انجام فعالیت های فرهنگی سیاسی نتوانسته بود آن را به پایان برساند. در سال 1357 بار دیگر برای چند روز به زندان افتاد و بعد از رهایی به دیدار امام (ره) در پاریس رفت و هسته اصلی شورای انقلاب که متشکل از آقایان استاد مطهری، هاشمی رفسنجانی، موسوی اردبیلی، باهنر و شخص خود ایشان بود، را با نظر امام (ره) تشکیل داد. 
آیت الله بهشتی با پیروزی انقلاب به عنوان دبیر شورای انقلاب معرفی گشت و بعد از تعیین اعضای مجلس خبرگان به انتخاب مردم تدوین قانون اساسی را بر عهده گرفت و با آوردن دلایل و براهین مستند اصل ولایت فقیه را در مجلس خبرگان به تصویب رساند. دکتر در این سال ها حزب جمهوری اسلامی را به یاری دوستان و افراد حزب اللهی تأسیس کرد.
چندی بعد امام (ره) مسئولیت دیوان عالی کشور را در اسفندماه سال 1358 به وی سپرد تا عدل و قسط در جامعه رواج یابد. سرانجام این یاور بزرگ امام (ره) در روز هفتم تیرماه سال 1360 در سن 53 سالگی از میان خاکیان رخت بربست و ایران اسلامی را داغدار خود نمود. انفجار بمب توسط منافقین کوردل در ساختمان حزب جمهوری اسلامی او و 72 لاله سرخ ایثار و اخلاص را پرپر ساخت. پیکرپاک اشان هم اکنون دربهشت زهرای تهران مدفون میباشد. 

 


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 7 مرداد 1394  ] [ 11:18 AM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

سیدحسن بهشتی نژاد(حجت الاسلام)

نام پدر: - تاریخ تولد: - / - / -
محل تولد: - تاریخ شهادت: 01/05/1360
محل شهادت: اصفهان طول مدت حیات: -
مزار شهید: -


زندگینامه
سیدحسن بهشتی نژاد یکی دیگر از یاوران روح الله بود که صبح روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان سال 1360، صبح روز شهادت مولای متقیان (ع) به آسمان پرواز کرد. فرزند سه ساله برادرش را در آغوش داشت که برای باز کردن در خانه رفت. اما صدای گلوله ها، سکوت کوچه را شکست و سید با سرب داغ در اول مرداد ماه افطار کرد. همه می دانستند که او حاکم شرع شیراز است و در مورد حدود اسلامی مسامحه نمی کند. امام جمعه موقت اصفهان هم بود. سال ها پیش در حوزه علمیه درس خوانده بود. روز هفتم محرم سال 1357 در مسجد سید اصفهان، سخنرانی پرشوری کرد. هنوز طنین صدایش را مردم در روز پیوستن نیروی هوایی به مصلای اصفهان به یاد دارند.
بعد از انقلاب هم ایستاد جلوی گروه های التقاطی و انحرافی. مصمم گفت: « تا این عمامه های سیاه و سپید بر سر ماست، ما نمی گذاریم وضع به شکل سابق برگردد یا لیبرال ها حاکم باشند.»
و واقعاً تا بود نمی گذاشت؛ با صحبت با اعمال قانون، جوانان را هدایت می کرد.
هیچ کس باور نمی کرد جوانی را که حجت الاسلام بهشتی نژاد حکم شلاق برایش صادر کرده، بعد از آن همه درد برخیزد، دست او را ببوسد و بگوید شما باعث هدایت من شدید. و یا جوانی کمونیست در عرض چند دقیقه در تاکسی چنان مجذوب او شد که با افتخار گفت: « من قبل از اینکه عاشق دین شما شوم، عاشق اخلاق شما شدم.»
به حقیقت این گونه مسلمین رسالت تبلیغ آیین محمدی (ص) را بر عهده داشتند و رفتارشان نمونه کامل اسلام بود. سید عاشقانه در راه خدا قدم برداشت و در بهترین روز و بهترین ماه، به مهمانی خدا رفت.

 


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 7 مرداد 1394  ] [ 11:18 AM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

رضاعلی بهمنی

نام پدر: - تاریخ تولد: - / - / -
محل تولد: ایران - کردستان تاریخ شهادت: 21/11/1360
محل شهادت: - طول مدت حیات: -
مزار شهید: -


زندگینامه
رضاعلی بهمنی از جمله شهدای دانش آموز استان کردستان است که با شهادتش فضای آموزشی شهر سنندج در سال های اولیه ی انقلاب مالامال از معنویت و عشق شد. او نمونه ای عینی از فداکاری و اخلاص بود. اگرچه سن و سالی نداشت، اما دریایی از معرفت بود. سرمشق تمام اعضای خانواده بود و در میان همکلاسی هایش به تواضع و فروتنی اشتهار داشت. 
با پیروزی انقلاب اسلامی، جوانه های عشق و امید در دلش زبانه کشید و به صفوف بسیجیان پیوست. او لحظه ای از مبارزه علیه اشرار غفلت نکرد. خانه و مدرسه را به کانون مبارزه علیه ضد انقلاب تبدیل کرد و خدمت به مردم را سرلوحه ی اعمال خود قرار داد. بهمنی مرید امام بود و ولایت مداری را تکلیفی عینی می دانست. 
ضد انقلاب و منافقین را آفت انقلاب و کشور می دانست و برای نابودی آن ها از هیچ تلاشی فروگذار نکرد. عاقبت نیز دشمنان انقلاب اسلامی که تاب تحمل او را نداشتند، در سحرگاه 21 بهمن ماه 1360 با قساوت و سنگدلی تمام قلب کوچک وی را آماج گلوله های سربی قرار دادند و مظلومانه به شهادتش رساندند. 

 


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 7 مرداد 1394  ] [ 11:18 AM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ <> [ 100 ] [ 101 ] [ 102 ] [ 103 ] [ 104 ] [ 105 ] [ 106 ] [ 107 ] [ 108 ] [ 109 ] [ > ]