دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

اکبر آیینه وند

نام پدر: محمدمراد تاریخ تولد: 10/10/1335
محل تولد: ایران - تهران - دماوند تاریخ شهادت: 13/03/1361
محل شهادت: خیابان جمهوری-تهران طول مدت حیات: 26 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه26-ردیف47-شماره42-تهران


زندگینامه
اکبر در دهمین روز از دی ماه سال ۱۳۳۵ در یکی از روستاهای دماوند دیده به جهان گشود و والدینش او را اکبر نامیدند تا فدایی علی اکبر امام حسین(ع) باشد. خردسال بود که به همراه خانواده اش به تهران عزیمت نمود و تحصیلات ابتدایی اش را در این شهر آغاز کرد. پدر و مادرش بخاطر تنگدستی مالی هر دو کار می کردند و با مشقت فراوان زندگی خانواده را تامین می ساختند و اکبر نیز هرچه بزرگتر می شد به مسئولیت خود در قبال خانواده بیشتر پی می برد. تحصیلاتش را تا کلاس نهم دبیرستان ادامه داد و در این سال بخاطر محدودیت های مالی دیگر نتوانست به تحصیلات روزانه اش ادامه دهد و لذا روزها را کار و شبها را درس میخواند. پس از مدتی برای آنکه باری از دوش خانواده اش بردارد به استخدام شهربانی در آمد و پس از طی دوره آموزش با درجه گروهبان دومی به خدمت پرداخت. او که همواره به اسلام و تعالیم عالیه اسلامی علاقه و تعهدی خاص داشت به محض شنیدن فرمان امام مبنی بر ترک پادگان ها چون بسیاری دیگر از پرسنل متعهد شهربانی و ارتش محل خدمت را ترک و به صفوف مردم مسلمان پیوست. ۶ ماه را در این حالت و بصورت نیمه مخفی در حالیکه مزدوران رژیم شاه در تعقیبش بودند گذراند و از هیچ کوششی برای تحقق آرمان های والای انقلاب اسلامی دریغ ننمود. در راهپیمایی ها حضور فعال داشت و با مشت های گره کرده ندای استقلال آزادی جمهوری اسلامی را سر می داد. 
پس از پیروزی انقلاب مجددا به شهربانی بازگشت و ابتدا در حفاظت نخست وزیری به خدمت پرداخت و سپس به وزارت ارشاد منتقل شد و با صداقت و اخلاص به انجام وظایف محوله مشغول شد. همزمان با تشکیل گروه تکاوران شهربانی بمنظور مقابله با دسائس استکبار جهانی و ایادی داخلی آن به این ارگان پیوست و با وجود خطراتی که انجام وظیفه در چنین نهادی داشت با جان و دل پذیرای مسئولیت های جدیدی گردید تا دین خود را به اسلام و مسلمین به بهترین وجه ادا نماید. قبل از شهادت یکبار در درگیری با تروریست های منافق مورد اصابت گلوله قرار گرفت لیکن تقدیر آن نبود که در آن هنگام به آرزوی دیرینه اش دست یابد. 
سرانجام در تاریخ 13 خرداد ماه سال 1361 در سن 26 سالگی بر اثر اصابت گلوله به سر و شکم در خیابان جمهوری تهران به شهادت رسید. 
پیکر پاک و مطهرش را در بهشت زهرا(س) به خاک سپردند. 
از او یک فرزند به یادگار مانده است. 

 


ادامه مطلب

[ یک شنبه 4 مرداد 1394  ] [ 5:48 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

اکبر آئینه وند

نام پدر: محمدمراد تاریخ تولد: 10/10/1335
محل تولد: ایران - تهران - دماوند تاریخ شهادت: 13/03/1361
محل شهادت: خیابان جمهوری-تهران طول مدت حیات: 26 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه26-ردیف47-شماره42-تهران


زندگینامه
در دهم دی ماه ۱۳۳۵ در یکی از روستاهای دماوند دیده به جهان گشود و والدینش او را اکبر نامیدند تا فدایی علی اکبر امام حسین (ع) باشد. خردسال بود که به همراه خانواده‌اش به تهران عزیمت نمود و تحصیلات ابتدایی‌اش را در این شهر آغاز کرد . 
پدر و مادرش به خاطر تنگدستی مالی هر دو کار می‌کردند و با مشقت فراوان زندگی خانواده را تأمین می‌ساختند و اکبر نیز هر چه بزرگتر می‌شد به مسئولیت خود در قبال خانواده بیشتر پی می‌برد . 
تحصیلاتش را تا کلاس نهم دبیرستان ادامه داد و در این سال به خاطر محدودیت‌های مالی دیگر نتوانست به تحصیلات روزانه‌اش ادامه دهد و لذا روزها را کار و شب‌ها را درس می‌خواند. پس از مدتی برای آن که باری از دوش خانواده‌اش بردارد به استخدام شهربانی درآمد و پس از طی دوره آموزش با درجه گروهبان دومی به خدمت پرداخت . 
مقارن این زمان امواج خروشان انقلاب اسلامی بر کاخ‌های ظلم و ستم طاغوت زمان کوبیدن گرفت و او که همواره به اسلام و تعالیم عالیه اسلامی علاقه و تعهدی خاص داشت به محض شنیدن فرمان امام مبنی بر ترک پادگان‌ها، چون بسیاری دیگر از پرسنل متعهد شهربانی و ارتش، محل خدمت را ترک و به صفوف مردم مسلمان پیوست . 
6 ماه را در این حالت و به صورت نیمه مخفی در حالی که مزدوران رژیم شاه در تعقیبش بودند گذراند و از هیچ کوششی برای تحقق آرمان‌های والای انقلاب اسلامی دریغ ننمود. در راهپیمایی‌ها حضور فعال داشت و با مشت‌های گره کرده ندای "استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی" را سر می‌داد . 
پس از پیروزی انقلاب مجدداً به شهربانی بازگشت و ابتدا در حفاظت نخست‌وزیری به خدمت پرداخت و سپس به وزارت ارشاد منتقل شد و با صداقت و اخلاص به انجام وظایف محوله مشغول شد 
. هم زمان با تشکیل گروه تکاوران شهربانی، به منظور مقابله با دسائس استکبار جهانی و ایادی داخلی آن به این ارگان پیوست و با وجود خطراتی که انجام وظیفه در چنین نهادی داشت، با جان و دل پذیرای مسئولیت‌های جدیدی گردید تا دین خود را به اسلام و مسلمین به بهترین وجه ادا نماید . 
قبل از شهادت یک بار در درگیری با تروریست‌های منافق مورد اصابت گلوله قرار گرفت، لیکن تقدیر آن نبود که در آن هنگام به آرزوی دیرینه‌اش دست یابد . 
آنان که دل در گرو الله دارند و قلبشان برای وصال دوست می‌طپد، عاقبت به آرزوی خود خواهند رسید و معبودشان به آن‌ها رخ خواهد نمود. در روز سیزدهم خرداد ۱۳۶۱ هفت نفر از تروریست‌های منافق به منظور کشتار امت حزب الله و ایجاد رعب و وحشت در جامعه، از بیغوله‌های تیمی خارج شده و در خیابان‌ها به گشت پرداختند. 
در خیابان جمهوری اسلامی تروریست‌ها در حالی که قصد حمله به اتومبیل حامل یکی از مسئولین مملکتی را داشتند مورد شناسایی برادران تکاور قرار گفته و این برادران علیرغم آن که تعدادشان نصف تروریست‌ها بود با شجاعت تمام به مقابله با آن‌ها برخاستند. 
متعاقب این درگیری نابرابر و در اثر شلیک گلوله مسلسل و تیربار تروریست‌ها، برادر آئینه‌وند در کنار همرزم دیگرش شهید سیدصدری، در 26 سالگي بر اثر اصابت گلوله به سر و شکم به فیض عظیم شهادت نائل گرديد و در عروجي خونین به جوار حق شتافت. 
پيکرش را در بهشت زهرا(س) قطعه 26 رديف 47 شماره 42 به خاک سپردند.

 


ادامه مطلب

[ یک شنبه 4 مرداد 1394  ] [ 5:48 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

اکبر ابراهیمی اشلقی

نام پدر: اصغر تاریخ تولد: 01/01/1326
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 08/06/1361
محل شهادت: خیابان شوش-تهران طول مدت حیات: 35 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه26-ردیف75-شماره6مکرر-تهران


زندگینامه
اکبر ابراهيمي‌اشلقي در یکم فروردین ماه سال 1326 در خانواده‌اي متدين و مستضعف در تهران چشم به جهان گشود. او اولين فرزند خانواده بود و تحصيلات ابتدايي‌اش را در دبستان قيام آغاز نمود. اکبر از کودکي با محروميت و فقر آشنا بود به همين سبب نيز مجبور بود در حين تحصيل براي تأمين معاش خود و خانواده کار نيز بکند و لذا نتوانست بيش از 6 کلاس درس بخواند و مجبور به ترک تحصيل گرديد. پس از ترک تحصيل در يک مغازه دوچرخه‌سازي در خيابان ارج (خيابان شهيد اکبر ابراهيمي) به شاگردي پرداخت و آخر عمر در همان مغازه به کار مشغول بود. 
ايمانش به اسلام عميق و عواطف انساني‌اش زبانزد همه دوستان و آشنايانش بود و علي‌رغم تنگدستي مالي مي‌کوشيد تا به محتاجان کمک کند به طوري که از مخارج زندگي خود کاسته و مخفيانه در اختيار خانواده‌هاي محروم قرار مي‌داد. او که با گوشت و پوست خود مظالم رژيم ستم‌شاهي را لمس کرده بود و با دلبستگي شديدي که به آرمان‌هاي اسلامي داشت، در هر فرصتي نفرت خود را از رژيم طاغوت بروز مي‌داد و آرزوي پيروزي اسلام را داشت. از نوجواني يکي از اعضاي فعال و متعهد هيئت‌هاي عزاداري اهل بيت عصمت و طهارت بود و در اين مجالس عرفاني و روحاني روح پرفتوحش پالايش مي‌يافت و ايمانش مستحکم‌تر مي‌گرديد. به هنگام اوج‌گيري انقلاب اسلامي در کليه راهپيمايي‌ها و تظاهرات حضوري شايسته داشت. روزها مغازه‌اش را تعطيل مي‌کرد و به صفوف راهپيمايان مي‌پيوست و آماده بود تا در راه پيروزي از نهضت مقدس جان خود را فدا نمايد. 
پس از پيروزي انقلاب اسلامي خالصانه به خدمت نهادهاي انقلابي درآمد و بدون کوچک‌ترين چشم‌داشتي به حراست از ثمرات خون شهدان پرداخت و با وجود آن که از لحاظ مالي متمکن نبود حاضر نگرديد کوچک‌ترين حقوقي دريافت کند. صحنه پرشکوه نماز جمعه، اين ميعادگاه عارفان و عاشقان الله و اين تجلي‌گاه وحدت و يکپارچگي امت اسلام همواره شاهد حضور او بود و اين حضور تا لحظه شهادت بدون کوچک‌ترين وقفه‌اي ادامه يافت. 
به روحانيت متعهد ارادتي خاص داشت و همين ارادت تا زمان شهادت، شهادتي که آرزوي ديرينه‌اش بود با وي همراه بود و به ايمان و صلابتش جلايي ديگر مي‌بخشيد. 
سرانجام در روز هشتم شهريور سال 1361 ابراهيمي که به دليل مزين ساختن مغازه‌اش به تصاوير متعددي از امام(ره) و روحانيت بارها از سوي منافقين تهديد شده بود به دست آنان در 35 سالگي به شهادت رسيد که بر اثر اصابت گلوله به سر در مغازه‌اش در خيابان شوش تهران به شهادت رسيد. در مزار شماره 6 مکرر در رديف 75 قطعه 26 بهشت زهرا(س) آرميد تا ميعادگاه همسر و خانواده‌ي داغدارش باشد.

 


ادامه مطلب

[ یک شنبه 4 مرداد 1394  ] [ 5:48 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

سیدحسن آیت

نام پدر: سیدمحمدرضا تاریخ تولد: 03/04/1317
محل تولد: ایران - اصفهان - نجف آباد تاریخ شهادت: 14/05/1360
محل شهادت: تهران_ مقابل درب منزل طول مدت حیات: 43 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
دکتر سید حسن آیت در سوم تیرماه سال 1317 در شهرستان نجف آباد اصفهان دیده به جهان گشود و در خانواده ای روستایی و مذهبی پرورش یافت. او پس از گذراندن دوران دبستان و دبیرستان، در نجف آباد تحصیلات عالیه خود را در رشته های علوم اجتماعی، حقوق، ادبیات، جامعه شناسی و روزنامه نگاری در تهران به اتمام رساند و همزمان با کسب علم و دانش در دانشگاه، دروس حوزوی را نیز آموخت و به زبانهای عربی، انگلیسی و فرانسه تسلط کامل داشت. او در مبارزات نهضت ملی شدن صنعت نفت تلاش زیادی نمود و پس از کودتای ننگین 28 مرداد مصمم تر از پیش به مبارزه خود ادامه داد. وی در سال 1340 با کمک دوستانش اقدام به ایجاد تشکیلات سیاسی- نظامی نمود که این گروه با نفوذ در ارگانهای رژیم پهلوی به ویژه گارد جاویدان و ارتش مخصوصا نیروی دریایی آن، شاخه های مخفی تشکیل داد که در پیروزی انقلاب اسلامی خدمات ارزند ه ای ارایه کردند. وی با آغاز نهضت اسلامی به خاطر چاپ و نشر اعلامیه توسط ساواک دستگیر و زندانی شد. ایشان در حوزه علمیه قم، دانشگاه های مختلف تهران و مدارس عالی قم، اراک و لاهیجان به تدریس پرداخته و اذهان دانشجویان را بیدار ساخت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی علاوه بر کار تدریس، نمایندگی مردم نجف آباد را در مجلس خبرگان به عهده گرفت و با عضویت در هیات رییسه نقش اساسی در تصویب اصل ولایت فقیه ایفا کرد. سپس از طرف مردم تهران به نمایندگی مجلس شورای اسلامی انتخاب گردید. دکتر آیت از همان ابتدا عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی ایران شد و با انجام تحقیقاتی در جهت شناساندن غرب گرایان فعالیت بسیار نمود. چون اصل مهم در زندگی او اسلام و انقلاب بود به همین خاطر در این راه از هیچ تهدید و ارعابی نهراسید و در اعتقاد خود استوار بود. سرانجام دشمنان اسلام و منافقین کوردل که او را در راه هدفش شکست ناپذیر یافتند در صبح چهاردهم مرداد ماه 1360 همزمان با چهلمین روز شهادت یارانش در حزب جمهوری، وی را در جلوی منزلش مورد آماج تیرهای کین قرار داده و فیض عظمای شهادت را نصیبش ساختند.

 


ادامه مطلب

[ یک شنبه 4 مرداد 1394  ] [ 5:47 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

سیدمرتضی آیت الهی طباطبایی

نام پدر: سیدعلی تاریخ تولد: - / - /1301
محل تولد: ایران - یزد - یزد - مزرعه آخوند تاریخ شهادت: 08/06/1360
محل شهادت: - طول مدت حیات: 59 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)


زندگینامه
سیدمرتضی آیت الهی طباطبایی فرزند سیدعلی در سال 1301 در قریه ی مزرعه آخوند از روستاهای تابعه شهرستان یزد و در خانواده ای روحانی پای به عرصه ی گیتی نهاد. دوران کودکی و تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خود سپری کرد. سپس برای ادامه ی تحصیل به اصفهان عزیمت کرد و هم زمان با انجام خدمت سربازی در آن شهر به تحصیل در علوم حوزوی پرداخت. در سنّ هجده سالگی به شهر قم مهاجرت نمود و در حوزه ی علمیه از محضر اساتید بزرگوار و مراجع عظام چون آیت اله بروجردی بهره برد و دوره ی سطح را طی کرد و دوره ی خارج را در نجف اشرف، نزد اساتید بزرگ حوزه ی علمیه نجف فرا گرفت. 
وی با مردم زحمتکش و مستضعف مأنوس بود و با کمبودها و درد دل هایشان آشنایی داشت و در حد توان و قدرت به آنان کمک و مساعدت می کرد. پس از هشت سال اقامت در نجف اشرف برای هدایت و روشنگری مسلمین به ایران بازگشت و امامت مسجد خرقانی را پذیرفت و با کمک مومنین و اهالی محل، مسجد فوق را تجدید بنا نمود. در طول مدت اقامت خود در مسجد خرقانی ضمن ارشاد جوانان، مبارزات آن ها را جهت داد و چندین بار توسط ساواک دستگیر شد و چون ساواک مدرک قابل توجهی از او به دست نیاورد، آزاد شد. در اوج راهپیمایی ها و تظاهرات علیه رژیم ستم شاهی هنگامی که جوانان را برای راهپیمایی آماده می کرد، توسط فرماندار نظامی تهران دستگیر شد و هم زمان با پیروزی شکوهمند اسلامی آزاد گشت. 
پس از پیروزی انقلاب، طباطبایی برای حفظ دستاوردهای انقلاب تلاش فراوان از خود نشان داد و با ایجاد کمیته ی مساجد، کمیته ی مسجد خرقانی را اداره کرد. وی از اولین ائمه جماعاتی بود که با راه اندازی شرکت تعاونی سبب شد تا ارزاق عمومی راحت تر به دست مردم برسد. وی از مریدان و شیفتگان خاندان نبوت و ائمه اطهار (ع) به ویژه امام حسین (ع) بود و هر سال برای تعظیم شعائر اسلامی و زنده نگه داشتن نهضت حسینی در منزل خود مجالس عزاداری و روضه خوانی برپای می کرد. 
آیت اللهی طباطبائی فردی مومن، متقی، مردم دار، خوش خلق و مردمی بود. اکثر اوقات به تلاوت قرآن و ذکر خدا مشغول بود. محبوبیت وی نزد مردم و فعالیت های او برای افشاگری و رسوا کردن منافقین، کینه ی آن بزرگوار را در نهاد ناپاک آنان رشد داد و سرانجام در سحرگاه هشتم شهریور سال 1360 پس از اقامه ی نماز صبح هم چون جد اطهرش علی ابن ابیطالب (ع) به دست منافقین کوردل ترور شد و در سنّ 59 سالگی شهد شیرین شهادت را به جان دل نوشید و پیکر پاکش در بهشت زهرا (س) آرام گرفت. 

 


ادامه مطلب

[ یک شنبه 4 مرداد 1394  ] [ 5:47 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

سردار آوانسیان

نام پدر: - تاریخ تولد: - / - /1301
محل تولد: - تاریخ شهادت: - /04/1363
محل شهادت: تهران_ خیابان پرتو طول مدت حیات: 62 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
سردار در سال 1301 در خانواده ای مسیحی مذهب به دنیا آمد و در میان آنان پرورش یافت.
روز ها و ماه ها از پی هم گذشت تا این که انقلاب به پیروزی رسید و منافقین به منظور متزلزل ساختن پایه های حکومت اسلامی دست به ترور بی رحمانه مردم زدند.
سردار نیز در تیر ماه سال 1363 در خیابان پرتو شهر تهران بود که بر اثر انفجار بمب در سن 62 سالگی به شهادت رسید و خون سرخش لکه ننگ دیگری را در دفتر منافقین ثبت کرد.

 


ادامه مطلب

[ یک شنبه 4 مرداد 1394  ] [ 5:46 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

احمد آهنچیان

نام پدر: سبزعلی تاریخ تولد: 19/06/1316
محل تولد: ایران - خراسان - قوچان تاریخ شهادت: 09/08/1360
محل شهادت: قوچان طول مدت حیات: 44 سال
مزار شهید: گلزارشهدای باغ بهشت-خراسان


زندگینامه
احمد آهنچیان در نوزدهم شهریور ماه سال ۱۳۱۶ در شهرستان قوچان به دنیا آمد و از ابتدای زندگی که خود را شناخت زحمات زیادی را متحمل شد تا این که پس از سال ها زحمت کشی در سال ۱۳۵۶ موفق به گشودن مغازه الکتریکی در قوچان شد و کمی کارش روبراه شد و وضع معاش خانواده محروم این مرد زحمتکش کمی بهبود یافت. 
در نهم آبان ماه سال ۱۳۶۰ منافقین به وسیله کوکتل به مغازه ایشان حمله کردند که ایشان در آن زمان در مغازه نبود و فقط به مغازه آسیب رسید، اما از آنجا که منافقین از خدا بی خبر تصمیم به شهادت رساندن وی را داشتند، پس از گذشت چند روز از این عمل تروریستی مجدداً با اسلحه گرم به مغازه وارد و به ایشان حمله ور می شوند و چهار تیر به سینه ایشان شلیک می کنند و او را در سن 44 سالگی به شهادت می رسانند. 
این حادثه جانخراش درست در زمانی به وقوع پیوست که فرزند بزرگ ایشان در جبهه های نبرد و دفاع از میهن حضور داشت .
شهید آهنچیان عضو هیچ گروه و دسته ای نبود و تنها جرمش این بود که فردی معتقد به اسلام و انقلاب بود. از ایشان ۷ فرزند به یادگار مانده است. 
مزار پاکش در باغ بهشت - قوچان قرار دارد.

 


ادامه مطلب

[ یک شنبه 4 مرداد 1394  ] [ 5:46 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

سیداحمد آقامیری زنجانی

نام پدر: - تاریخ تولد: - / - /1315
محل تولد: ایران - زنجان - سلطانیه تاریخ شهادت: 26/11/1357
محل شهادت: مسجد ولی عصر (عج)_ تهران طول مدت حیات: 42 سال
مزار شهید: بهشت زهرا (س)


زندگینامه
سید احمد در سلطانیه زنجان در سال 1315 در آغوش پر مهر مادر جای گرفت. کلام وحی از آغازین ساعات زندگیش همنشین و قرین او گشت. سید بعد از طی دوران خردسالی جهت آموختن علم به مدرسه رفت. با اتمام دوره ی ابتدایی به حوزه ی علمیه ی هیدج راه یافت. چندی بعد به منظور تکمیل تحصیلات در سال 1327 به نجف اشرف مشرف گشت. سید بعد از اینکه به ایران بازگشت به حوزه ی علمیه ی قم رفت و در محضر آیت الله العظمی بروجردی کسب فیض نمود. آنگاه با دختر آیت الله طاهری ازدواج کرد و صاحب 4 فرزند شد و تا قیام 15 خرداد سال 1342 در آنجا ماند. کم کم در جرگه ی یاران و یاوران روح الله (ره) قرار گرفت و تا پیروزی انقلاب امام (ره) را در به ثمر رساندن این اندیشه الهی یاری رساند و سرانجام مزد سالها عبادت و تلاش خاضعانه اش را در راه تحقق اسلام از خداوند دریافت نمود و در تاریخ 26/11/1357 در سن 42 سالگی هنگام اقامه ی نماز مغرب در محراب عبادت مسجد ولیعصر (عج) (جنوب غربی تهران) در خون سرخ خود غلتید. بار دیگر منافقین کوردل لکه ی ننگ دیگری در دفتر اعمال خویش ثبت نمودند. پیکرش را در بهشت زهرا (س) به خاک سپردند.

 


ادامه مطلب

[ یک شنبه 4 مرداد 1394  ] [ 5:41 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

معصومه آقازمانی

نام پدر: عبدالله تاریخ تولد: - / - /1333
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 15/06/1361
محل شهادت: خیابان خیام طول مدت حیات: 28 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
در سال 1333 در تهران در کودکی دیده به جهان گشود که نام او را معصومه گذاردند.دوران کودکی را با معصومیت پشت سر گذاشت.و تحصیلات خود را تا مقطع ششم ابتدایی ادامه داد.پس از اتمام تحصیلات ازدواج کرد و در یک شرکت مشغول کار تایپ شد.دارای اخلاقی بسیار نیکو و بسیار با ایمان و باتقوا بود.هرچند در زندگی شکست را تجربه کرده بود اما با صبوری به فعالیت های اجتماعی می پرداخت و در فعالیتهای سیاسی نیز نقش بسیار پررنگی داشت. سرانجام در تاریخ پانزدهم شهریورماه سال 1361 در حالی که تنها 28 سال از زندگی اش گذشته بود در پی بمب گذاری عوامل استکبار وابسته به امریکا در خیابان خیام طعم شیرین شهادت را چشید

 


ادامه مطلب

[ یک شنبه 4 مرداد 1394  ] [ 5:41 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

حمیدرضا آقاخانلو

نام پدر: محمد تاریخ تولد: 02/06/1344
محل تولد: - تاریخ شهادت: 28/05/1360
محل شهادت: مقابل مسجد سادات _ تهران طول مدت حیات: 16 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
حمیدرضا آقاخانلو در روز دوم شهریورماه سال 1344 دیده به جهان هستی گشود و در سن 12 سالگی تمام فرایض دین مبین اسلام را فرا گرفت و کم کم مطالعات اسلامی خود را گسترش داد. سال 1357 حمیدرضا در خیل یاران امام (ره) قرار گرفت و با پیروزی انقلاب به عضویت بسیج درآمد و در تمامی اردوهای بسیج و کلاس های ایدئولوژی آن شرکت کرد. حمیدرضا علاقه ی وافری به اسلحه و به طور کلی ابزار و آلات جنگی داشت و به وسیله همین علاقه طرحی را به سپاه تحویل داد که سپاه این طرح را پذیرفت و وی را به خاطر آن تشویق و ترغیب نمود. وی پس از طی دوره های نظامی، به عنوان پاسدار مسجد به خدمت پرداخت. رضا خیلی بیشتر از سن 16 ساله ی خود، آگاه و آشنا به اسلام بود و عشق به شهادت داشت. سرانجام آقاخانلو در تاریخ 28/5/1360 در مقابل مسجد سادات بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید.

 


ادامه مطلب

[ یک شنبه 4 مرداد 1394  ] [ 5:40 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ <> [ 120 ] [ 121 ] [ 122 ] [ 123 ] [ 124 ] [ 125 ] [ 126 ] [ 127 ] [ 128 ] [ 129 ] [ > ]