به گزارش دفاع پرس از مازندران، به بهانه 26 مرداد سالروز ورود اولین گروه از آزادگان هشت سال دفاع مقدس به سرزمین عزیزمان، ایران اسلامی خاطراتی از احمد دواتگر، آزاده هشت سال دفاع مقدس که به دفتر خبرگزاری دفاع مقدس استان مازندران رسید، در ادامه میآید:
خاطره اول:
دو روزی بود که از اسارتمان سپری میشد؛ شب قبلش در بصره بعثیها حسابی همه را در بازجوییهای خودشان خسته کرده بودند.
در خاطرم هست در آن شب بسیار سخت و نفسگیر چند تن از اعضای منافقین نیز به همراه فرماندهان عراقی کلی بچهها را با ابزارهای مختلف شکنجه کرده بودند؛ تا بلکه به خیال خام خود بتوانند از اسرا که غالب آنها مجروح بودند، اطلاعاتی به دست آورند. اما هرچه تلاش کردند نتوانستند به اهداف خود دست یابند.
تا صبح چند تن از بچهها زیر شکنجه منافقین و بعثیها به شهادت رسیدند. خلاصه شب سختی را پشت سر گذاشته بودیم؛ تا آنکه آن شب جای خود را به صبح داد. لحظاتی از طلوع آفتاب نگذشته بود که کامیونهای عراقی داخل محوطهای که در آن حضور داشتیم را احاطه کرده و دقایقی بعد داخل هر کدام از آن خودروها شش اسیر را جای دادند؛ بدون آنکه بدانیم چه سرنوشتی در انتظارمان است.
بماند که چگونه بعضی از ما مجروحان که توانایی راه رفتن را هم نداشتیم، داخل این خودروها جا داده بودند...
بعد از آنکه همه سوار این کامیونها شده بودیم خودروهای حامل اسرای ایرانی یکی یکی پشت سر هم به فاصله بسیار اندک در خیابانهای بصره به حرکت در آمدند.
هنوز از یکی دو خیابان شهر بصره عبور نکرده بودیم؛ بلندگوهایی که روی برخی از خودوهای فرماندهی نصب شده بود فضای شهر را با مارش نظامی و خواندن ترانههای عربی تحت پوشش خود قرار دادند.
جمعیت کم کم در حال افزایش بود؛ تا جایی که در برخی موارد کامیونهای حامل اسرا نتوانستند به حرکت خود ادامه دهند. به بیانی روشنتر کامیونهای حامل اسرا در میان جمعیت انبوهی که دو طرف خیابان را احاطه کرده بودند عملا از حرکت ایستادند.
همزمان زنان و مردان عراقی همانند کسانی که منتظر طعمه میگردند، با هر وسیلهای که در دستشان بود به سمت خودروها حملهور شدند. یکی از اینکه موی اسیری را میکشید خوشحال بود؛ آن یکی نیز از اینکه با چوپ؛ کفش و یا آب دهانش از بچههای بیرمق که دو روزی بود نه آب چندانی خورده بودند و نه غذای درست و حسابی پذیرایی میکرد و در پوست خود نمیگنجید و انگار عیدش بود.
افرادی هم بودند که در آن جماعت به ظاهر خوشحال با تخم مرغ گندیده و حتی گوجههای پوسیده از شرمندگی بچهها حسابی در آمده بودند تا بلکه اجر و ثواب بیشتری از این مراسم کذایی ببرند.
اما در آن جمعیت ناآگاه بودند کسانی که از آن لحظات وحشتناک شرمگین به نظر میرسیدند؛ آنها که در گوشهای از خیابان ایستاده و گهگاه قطرات اشکی که از چشمانشان سرازیر بود را پاک میکردند تا بلکه با این حرکتشان با زبان بیزبانی به ما نشان دهند که شرمنده شما هستیم و ... .
بگذریم؛
به ظاهر روز سختی به نظر میرسید، روزی که اگر ذکر خدا بر لبانمان نقش نمیبست به یقین تحملش برای خیلی از ما بسیار سخت بود.
آری چند ساعتی در مراسم استقبال از کاروان اسرای ایرانی در خیابانهای بصره مردم آن شهر حسابی ما را شرمنده خود کرده بودند؛ اما یادم نمیآید احدی از آن بچههای ناز کاری کرده باشد که دشمن را خوشحال کرده و بخواهد از آن بهرهبرداری نماید.
یادم هست کسی در مقابل دشمن سر تسلیم و تعظیم فرود نیاورده بود؛ به همین سبب کلی اعصاب نگهبانهایی که در آن کامیونها قرار داشتند؛ را خرد کرده بودند.
در خاطرم مانده که پس از پایان مراسم استقبال از اسرای مظلوم تک فاو (۱۳۶۷/۱/۲۹) بچهها میگفتند: خدایا چه کشید کاروان اسرای واقعه عاشورا از آن جماعت عهدشکن و بیوفا و…
آنجا بود که برای اولین بار به معنای واقعی در باب مظلومیت اسرای کربلا برای دقایقی گریستیم.
یادش به خیر چه حال و هوای خوشی داشتیم در آن لحظات به ظاهر سخت؛ اما زیبا به لحاظ معنوی.
خاطره دوم:
یک سالی بود که از اردوگاه ۱۲ تکریت به اردوگاه ۱۸ بعقوبه تبعید شده بودیم. کم کم داشتیم به اواخر مرداد ماه سال ۱۳۶۹ نزدیک میشدیم. این درحالی بود که حمله عراق به خاک کویت موجب گشت تا بار دیگر این کشور در شرایط جنگی قرار گیرد.
همزمان با این اقدام برخی از اسرای کویتی را به اردوگاهمان (۱۸ بعقوبه) و در خارج از قسمتی که ما در آن حضور داشتیم، انتقال دادند.
آن روزها انگار همه چیز غیر عادی به نظر میرسید؛ تا اینکه موافقت صدام با خواستههای به حق ایران بهطور رسمی از تلویزیون عراق اعلان شد؛ لذا در اولین اقدام قرار شد تا تبادل اسرا به مرحله اجرا درآید. از این رو بیست و ششم مرداد ماه بهعنوان اولین روز تبادل اسرای ایران و عراق از سوی دو کشور انتخاب شد.
یادم هست اولین روز تبادل اسرا به دلیل درگیری با جاسوسانی که در اردوگاه به اذیت و آزار دیگر اسرا مشغول بودند به مدت سه روز همه ما را در آسایشگاهها بدون آب و غذا نگه داشته بودند؛ که خودش داستان مفصلی دارد.
در خاطرم هست آن شبی که قرار بود فردایش آزاد شویم، (۲۴ شهریور ۱۳۶۹) به اتفاق عزیزان حاج محمود کشتکار، سردار مرتضی باقری، سید جمال اعتصامی، محمدرضا قربعلی، محمدرضا حسینپور و… تا صبح بیدار مانده بودیم و خیلی از وقتهایش را با تر کردن چشمهایمان سپری کردیم. شاید از نگاه برخی امروزیها کار ما چیزی شبیه به عجایب باشد؛ یعنی زمان آزادی فرا برسد و تو گریان باشی.
شاید برای برخیها این مهم قابل فهم نباشد که چه لذتی داشت به جای دوستت ضربات محکم کابل را بر تنت احسای میکردی؛ یقینا برای خیلیها این موضوع قابل درک نیست که چرا برای خالی کردن قوطیهای رفع حاجت که شبها داخل آسایشگاهها قرار داشت و هر روز صبح میبایست آن را خالی می کردند، برخیها آرام و قرار نداشتند؛ همان افرادی که بر این اعتقاد بودند که این کار بدون ثواب نخواهد بود.
بگذریم؛
ناراحت بودیم از این که قرار است فردا آزاد شویم. آزادیای که همراه بود با دور شدن از تمامی آن فضای معنوی حاکم در اسارت، دور شدن از دوستانی که در غم هم با یکدیگر گریستیم و در شادیهایمان نیز با هم خندیدیم؛ از همه چیز هم خبر داشتیم؛ سختیهایش را به جان خریده بودیم؛ اگرچه ساعتها در صف رفع حاجت در روز؛ در آن هوای گرم و سرد تکریت و بعقوبه میایستادیم؛
اگرچه برای گرفتن آمار ساعتها در گرمای شدید و سرمای استخوان سوز اردوگاه مینشستیم؛
اگرچه شمارش افراد در آمار با فرود آمدن کابل بر بدن ضعیف اسرا همراه بوده است؛
اگرچه برخی مواقع سطل چای ما برای رفع حاجت هم استفاده میشد و صبح آن را خالی میکردیم و پس از شستن داخل آن چای میریختیم؛
اگرچه جای خواب هر کداممان یک وجب و چهار انگشت بود؛
چه شبهایی که به واسطه قطع کردن آب در گرمای تابستان که از سقف آسایشگاه همانند سونای خشک قطرات آب بر روی بدن مبارک اسرا به پایین میآمد اما در آن لحظات سخت تنها امید اسرا به خدا بود و بس؛
چه شبهایی که در گرمای تکریت یزدیان روزگار، آب را در آسایشگاهها قطع میکردند و تا صبح بچهها خواب آب را میدیدند؛
چه شبهایی که اسرا به دلیل قطع آب در آسایشگاهها در گرمای ۵۰ درجه تکریت بارها زبانشان را به کف حوضچهای که جلوی ورودی آسایشگاه قرار داشت میکشیدند تا بلکه کمی از تشنگی آنها رفع شود؛
چه شبهایی که در سرمای سخت تکریت تا صبح از سرما، صدای به هم خوردن دندانهایمان موجب خندیدن دیگر اسرا میشد؛
چه شبهایی که از سوز سرما، از یک طرف و گرسنگی مضاعف، از سوی دیگر تا صبح بیدارمان نگه داشته بود؛
چه شبها و روزهایی که … بماند.
اگرچه در ذهن خیلیها دوران اسارت دوران بسیار سختی به نظر میرسد اما خدای خود را شاهد میگیرم که عبور از فیتلر آن نیز کار سادهای نبوده است؛ ولی با همه این تفاسیر اسارت مکان معنوی بسیار مقدسی بود که همچنان در حسرت آن روزهای زیبا و معنوی که در آن قرار گرفته بودیم، میسوزیم و میسازیم.
دورانی که از مکر و حیله، فریب و نیرنگ، غیبت، تهمت، دورنگی میان دوستان، کلاه گذاشتن سر همدیگر، و ... خبری نبود.
برای همین بود که آن شب خوابمان نگرفت برای همین بود که آن شب تا صبح بارها چشمهایمان را با قطرات اشک شستشو دادیم؛ چون یقین داشتیم دیگر آن فضای معنوی برایمان تکرار نخواهد شد؛ خصوصا نمازهایی که تنها برای خشنودی و رضایت خدا خوانده شد و ... .
انتهای پیام/
ادامه مطلب
[ سه شنبه 26 مرداد 1395 ] [ 1:49 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، عبدالله جعفری از رزمندگان و جانبازان پیشمرگ مسلمان کُردبا اشاره به اینکه شهر سنندج به دارالمساجد معروف است, گفت: در اوایل انقلاب تمامی مساجد به روی مسلمانان بسته شده و به پایگاه هایی برای تجمع گروهک های ضد انقلاب تبدیل شده بود. وی در ادامه گفت: به خواست خدا, با 60 نفر از جوانان کردستان برای دفاع از انقلاب کمیته را تشکیل دادیم و بعد به کرمانشاه مهاجرت کردیم و به فرمان امام خمینی(ره) سازمان پیشمرگان مسلمان کُرد را تشکیل دادیم و با گروهک های ضد انقلاب به مبارزه پرداختیم و من نیز از بنیانگذاران این سازمان بودم. جعفری در پایان گفت: پیشمرگان مسلمان کُرد از سال 63 در سپاه ادغام شد و این سازمان تا به امروز هزار شهید را تقدیم انقلاب اسلامی کرده است. منبع:تسنیم
[ سه شنبه 26 مرداد 1395 ] [ 1:48 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
سروان خداداد کمرخانی، مسئول یادمان شهدای پادگان ابوذر در گفتوگو با خبرنگار اعزامی دفاع پرس به راهیان نور غرب و شمالغرب اظهار داشت: پادگان ابوذر قدمتی 50 ساله دارد؛ که در سالهای 42 و 43 ساخته شد و به تیپ سوم کرمانشاه اختصاص یافت. وی ادامه داد: این پادگان در 20 کیلومتری جنوب شرقی سرپل ذهاب واقع شده است و نام آن در ابتدا «شاهین» بود. کمرخانی عنوان داشت: با شروع جنگ تحمیلی، خانوادههای کارکنان این پادگان از کوی سازمانی خارج شده و رزمندگان و نیروهای بسیج در ساختمانهای کوی سازمانی مستقر شدند. مسئول یادمان شهدای پادگان ابوذر خاطرنشان کرد: در طول هشت سال جنگ تحمیلی، این پادگان در تدارک، پشتیبانی، مهماترسانی، سوخترسانی، کارهای امداد و درمان، طراحی عملیاتها و اعزام رزمندگان به محورهای عملیاتی نقش داشته است. کمرخانی گفت: پادگان ابوذر چهار نقطه ویژه دارد؛ که اکنون تنها یک نقطه آن برای زائران قابل بازدید است. بیمارستان صحرایی حضرت ولیعصر(عج)، ساختمان سنگی که محل استقرار خلبانان هوانیروز همچون شهیدان شیرودی، کشوری، داورزاده، نجاتیان، سهیلیان و نژادرضایی بوده است و پدهای هلیکوپتر، سه نقطهای هستند که اکنون در بخش نظامی پادگان قرار دارند. 2 بلوک ساختمان در کوی سازمانی که بارها مورد اصابت بمبهای هواپیماهای عراقی قرار گرفته مورد بازدید کاروانها قرار میگیرد. وی اضافه کرد: در کنار این ساختمانها، نمایشگاهی از ادوات و تجهیزات جنگی و ماکتی از عوارض منطقه برپا شده است. مسئول یادمان شهدای پادگان ابوذر تصریح کرد: در اسفند سال 63، که نیروهای زیادی از ارتش، سپاه و بسیج، جهاد و عشایر در این پادگان مستقر و آماده اجرای عملیات در جنوب شهر سومار بودند، دشمن چندین بار این پادگان را بمباران کرد. وی بیان کرد: آن روز پادگان به تلی از خاک و خون تبدیل شد و حدود 1200 نفر شهید و مجروح شدند. روستاهای اطراف این پادگان نیز خسارات فراوانی دیدند. البته این پادگان در طول جنگ بارها و بارها بمباران شده است؛ که مهمترین آن، در اسفند 63 رخ داد. کمرخانی با بیان اینکه در این یادمان 2 راوی مستقر هستند، افزود: برای زائران مسابقه نیز برگزار میشود. همچنین در این پادگان پیکرهای مطهر 2 شهید گمنام به خاک سپرده شده؛ که هر سال مراسمی در بزرگداشت آنها برگزار میشود. مسئول یادمان شهدای پادگان ابوذر از آمادهسازی کتاب معرفی این یادمان خبر داد و گفت: این کتاب روایتی از جبهه میانی دفاعمقدس با محوریت پادگان ابوذر است. معرفی شهدای شاخص، آمار و ارقام شهدا، حوادث و اتفاقات رخ داده در این پادگان، عملیاتها و تصاویر، بخشهای مهم این کتاب است. این کتاب در 350 صفحه و توسط نشر نماد اندیشه منتشر خواهد شد. برای تالیف این کتاب از 92 منبع و گفتوگو با افراد مطلع استفاده شده است. انتهای پیام/ 211
[ سه شنبه 26 مرداد 1395 ] [ 1:48 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش دفاع پرس از مازندران، ربیع فلاح جلودار، استاندار مازندران در جلسه شورای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت استان با اشاره به این که ایثار و شهادت، برگرفته از فرهنگ جاودان عاشورا است و با ترویج فرهنگ عاشورا میتوان فرهنگ متعالی ایثار و شهادت را در جامعه ترویج داد، اظهار داشت: مازندارن، پیشتاز برگزاری یادوارههای شهدا در کشور است، باید یادوارهها را ارج بنهیم و در راستای تقویت محتوای آن اهتمام داشته باشیم. استاندار مازندران با بیان این که نهادینه کردن فرهنگ ایثار و شهادت، ضامن عزت و اقتدار است، افزود: همه دستگاهها و نهادها برای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت مسئولیت دارند. مقام عالی دولت در استان، آموزش و پرورش را ظرفیتی عظیم برای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت توصیف کرد و با اشاره به این که با تحقق این مهم در مدارس، بنیاد تفکر آیندهسازان کشور به سمت این فرهنگ متعالی هدایت خواهد شد، ابراز داشت: مدارس، کانون اصلی و اثر گذار ترویج فرهنگ ایثار و شهادت است. رئیس شورای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت استان، با اشاره به این که جلوههای ایثار و شهادت و اهداف شهدا و انگیزههای آنان باید در قالب آثار فاخر هنری برای نسل جوان و نوجوان معرفی شود، بیان داشت: همراه با ترویج این فرهنگ در بین دانشآموزان به فرهنگسازی در حوزه والدین و خانوادههای آنان توجه شود. استاندار مازندران با اشاره به این که برای تحقق اقتصاد مقاومتی با تأسی از شهدا و ایثارگران باید روحیه جهادی را تقویت کرد، عنوان کرد: ارج گذاری به ایثارگران و جانفشانیهای آنان و الگوپذیری از شهدای والامقام باید محور رفتارهای جامعه باشد. در آغاز این جلسه عباسعلی رضایی، مدیر کل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان، گزارشی از اقدامات و فعالیتهای این اداره کل ارائه کرد. در این جلسه دستورالعمل ترویج فرهنگ ایثار و شهادت در آموزش و پرورش مورد بحث و بررسی قرار گرفت و در مورد اعضای کارگروههای حوزه ترویج فرهنگ ایثار و شهادت مازندران بحث و تبادل نظر شد. انتهای پیام/
[ سه شنبه 26 مرداد 1395 ] [ 1:45 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
احمد حسینی در گفتوگو با خبرنگار دفاع پرس در قم، با تبریک فرارسیدن بیست و ششمین سالروز ورود آزادگان ابراز کرد: 26 مرداد سال 69 یکی از شیرینترین ایام در دوران پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و هشت سال دفاع مقدس بود که در این روز، خورشید پرفروغ صبر و استقامت آزادگان و خانوادههای آنان در آسمان انتظار ملت بزرگ و قهرمان ایران اسلامی به زیبایی طلوع کرد. وی با گرمیداشت یاد و خاطره آزادگان شهید استان قم و ارج نهادن به صبر و بردباری 600 آزاده استان و خانوادههای معزز آنان، افزود: آزادگان سرافراز در زیر شکنجههای رژیم بعث عراق، غریبانه و مظلومانه اما با شجاعت و استواری تمام به مثابه بنیانی مرصوص، صبری "زینب گونه" کردند و مصداقی برای آیه " ان الذین قالوا ربناالله ثم استقاموا" شدند. مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان قم تصریح کرد: هر چند به ظاهر جسم آزادگان در اسارتگاههای دشمن به بند کشیده شد، اما نه تنها هیچگاه منش و اندیشه و عزم جزم آنان در بند اسارت دشمنان نیفتاد بلکه این رژیم بعثی صهیونیستی صدام بود که در بند صبر و استقامت انقلابی، شجاعانه و تحسین برانگیز آزادگان اسیر شده بود. وی با اشاره به ضرورت پاسداشت دوران اسارت آزادگان، ابراز کرد: ضرورت دارد این میراث گرانبها را به عنوان درس بزرگ ایستادگی در مقابل دشمنان قسم خورده نظام اسلامی برای نسلهای آینده حفظ کرده و همچون آزادگان عزیز، در هیچ شرایطی از اصول امام و انقلاب و رهنمودهای مقام عظمای ولایت دچار اعوجاج و انحراف نشویم. حسینی گفت: بازگشت آزادگان به میهن اسلامی این نکته را تداعی میکند که اقدام و عمل در راستای تحقق رهنمودهای مقام عظمای ولایت و مفاهیم ارزشمندی همچون اقتصاد مقاومتی، مستلزم بهرهگیری از توان درونی و مقاومت و تحمل در برابر کمبودهای ناشی از توطئه دشمنان است تا در پرتو آن، به شیرینی و حلاوت ایستادگی بر قلههای سرافرازی در جهان نائل شویم، همانگونه که آزادگان عزیز نیز با همین صبر جمیل خود، بر بزرگترین مشکلات دوران اسارت فائق آمده و در امتحانات الهی سربلند شدند. انتهای پیام/
[ سه شنبه 26 مرداد 1395 ] [ 1:44 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش دفاع پرس از قزوین، خلبان آزاده حسین لشکری، در سال 1331 در روستای ضیاء آباد شهرستان قزوین به دنیا آمد و آموزشهای خلبانی را در ایران و آمریکا گذراند، با شروع جنگ تحمیلی به جبهههای نبرد حق علیه باطل اعزام شد و در سال 61 پس از اصابت گلوله به هواپیمایش با خروج از آن به اسارت دشمن بعثی درآمد، وی 6410 روز در اسارت نیروهای بعثی عراق بود که در فروردین 1377 به ایران بازگشت و از سوی امام خامنهای به لقب سید الاسراء مفتخر شد، این خلبان سرافراز سرانجام در روز نوزدهم مرداد سال 1388 بر اثر عارضههای ناشی از دوران اسارت در سالهای جنگ تحمیلی به شهادت رسید. در بخشی از خاطرات مربوط به سرلشگر شهید حسین لشگری میخوانیم: حسینی دیگر... هفدهم فروردین سال 77 بود که بالاخره حسین آزاد شد و به کشور بازگشت. پیر و شکسته شده بود و موی سیاه در سر نداشت؛ دندانهایش همه ریخته بود و اینها همه آثار شکنجههایی بود که به جرم کار نکرده سرش آورده بودند. شیرینی دیدار چهره تغییر کردهاش را از یادم برد. پسر چهار ماهمان حالا 18 ساله شده بود و برای اولین بار پدرش را میدید... لهجهاش کاملا عربی شده بود و گاهی در صحبتهایش بعضی از کلمات فارسی را ناخودآگاه عربی میگفت. *همسر شهید سفره هفت سینمان 7 سرباز اسیر ایرانی بود عید یعنی «یا مقلب القلوب و الابصار»؛ عید یعنی رقص ماهی در تنگ بلور آب؛ عید یعنی چرخیدن سیب سرخ بر سطح صیقلی آینه سفره هفت سین؛ عید یعنی سیب و سنجد و سماق؛ عید یعنی سیر و سرکه و سمنو؛ عید یعنی سبزه، اما زندان «ابوغریب» که سبزه نداشت؛ اسارت گامی بود در برهوت و زندانبانها اسرایشان را که تماماً رزمندگان ایرانی بودند، با تمام قوا زیر نظر داشتند تا مبادا بگریزند! به کجا؟ به هرجا که ابوغریب، نباشد. حدود 6 ماهی از اسارت من در اسارتگاه «ابوغریب» میگذشت که بوی بهار به مشامم خورد؛ به مشام من و سایر اسرایی که ایرانی بودند؛ تعدادمان 70 - 80 نفری میشد؛ تصمیم گرفتیم لحظه تحویل سال را سفره هفت سین بیاندازیم و هفت سین بچینیم و فرا رسیدن سال نو را به هم دیگر تبریک بگوییم. * از زبان شهید
[ سه شنبه 26 مرداد 1395 ] [ 1:43 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از خوزستان، کتاب «پنجرهای رو به فردا» خاطرات گروهی از آزادگان سرافراز استان خوزستان است که به همت رضا رئیسی و محمدحسن مقیسه تهیه و تدوین و در دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی به چاپ رسیده است. این عزیزان آزاده که هر یک سالهای متمادی را در زندانها و بازداشتگاهها و اردوگاههای مخوف رژیم بعث عراق به سر بردهاند، در این کتاب خاطرات تلخ و شیرین خود از ایام اسارتشان را به صورت کوتاه و مختصر بیان کردهاند. خاطرات مندرج در کتاب «پنجرهای رو به فردا» هر یک دارای نام و عنوانی هستند که برخی از این عناوین عبارتند از؛ رادیوی مخفی، دعا، روحانی درباری، شکنجههای روحی و روانی، مردم العماره و بغداد، شهادت یک پاسدار، سربازان عراقی، دست بردن منافقین در نامهها، فیلمبرداری از مجروحان. این کتاب در خود دو گونه خاطره را جای داده است. تعدادی از عزیزان آزاده فقط به ذکر یک خاطره اکتفا کردهاند. مانند آزاده سرافراز بهنام طاهری که نحوه برخورد و استقبال مردم شهرهای عراق با کاروان اسرا را موضوع خاطره خود قرار داده و چنین نقل میکند: «به العماره که وارد شدیم مردم کوچه و بازار با پرتاب سنگ، کفش، میوه گندیده و آب دهان آمدند استقبالمان. همین آش را هم در بغداد برایمان پختند! من خودم در بغداد دیدم که یک پیرمرد و پیرزن عراقی برای اینکه از قافله عقب نمانند میدویدند تا بتوانند سنگی، چوبی و یا حداقل آب دهانی به طرف ما بیندازند.» از دیگر موضوعات مطرح شده در این کتاب، جاسازی رادیو، اقدامات دشمن برای تأثیر بر اسرا، همکاری افراد خود فروخته با دشمن، عزاداری در محرم، قدرت ابتکار و خلاقیت اسرا، کسب اخبار در اسارت، کمبودهای اسارت، شکنجه اسرا، قطعنامه و واکنش اسرا، همکاری گروهکهای معاند با دشمن، رسیدگی به اسرای مجروح، اعتصاب اسرا و… است. بعضی خاطرات به صورت کلی به جنبههای مختلف اسارت پرداختهاند یعنی مسائل و مشکلات موجود را در چند سطر به صورت کلی بیان کردهاند. بعضی دیگر از خاطرهها در اصل جملات شیرین و ادبی در وصف آن دوران است که با استفاده از جملات حماسی و احساسی ویژگیهای اسارت و آزادگان را توصیف کردهاند. خاطرات این کتاب را میتوان یادداشتهای پراکندهای دانست که درباره دوران اسارت نگاشته شده است. خاطرات پراکنده و متفرق بوده و فاقد تاریخاند و بیهیچ ارتباطی ذکر شدهاند. به نظر میرسد موضوعات و مطالب اتفاقی بیان شده و به خاطر پراکندهگویی مخاطب به علت نامشخص بودن مکان وقایع و ذکر نشدن تاریخ در خاطرهها، از سندیت این روایات کاسته شده است، هر چند نام و مشخصات هر آزاده در پایان روایت آمده است. «پنجرهای رو به فردا» در ۱۱۱ صفحه و با شمارگان ۴۴۰۰ نسخه تهیه و تدوین و توسط دفتر ادبیات و مقاومت حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی چاپ و منتشر شده است. انتهای پیام/
[ سه شنبه 26 مرداد 1395 ] [ 1:42 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش خبرنگار اعزامی دفاع پرس به راهیان نور غرب و شمالغرب، صبح امروز (سهشنبه 26 مرداد) همزمان با بیست و هفتمین سالروز آزادسازی شهر "پاوه" از دست گروهکهای ضد انقلاب توسط نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و مدافعان کُرد بومی و نیروهای مردمی بالگردهای هوانیروز بر آسمان شهر پاوه به پرواز درآمدند و شهر پاوه را گلباران کردند. انتهای پیام/ 121
[ سه شنبه 26 مرداد 1395 ] [ 1:41 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش دفاع پرس از خوزستان، در نشستی با حضور سردار علی پور مدیر کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس خوزستان، مدیر روابط عمومی و تبلیغات اداره کل حفظ آثار و مشاور فرهنگی مدیر کل و برخی رسانههای استان مراسم تجلیل از رسانههای فعال در حوزه دفاع مقدس برگزار شد. در این مراسم سردار علی پور با تبریک ولادت امام رضا(ع) و روز خبرنگار، اصحاب رسانه را پیشقراولان فرهنگی یک ملت دانست و گفت: رسالتی که بر دوش شما گذاشته شده رسالت انقلابی است. وی با اشاره به اینکه، خبرنگاران با رفتن به دل خطرات، موضوعات ناب را کسب میکنند و به جامعه هدف میرسانند، افزود: این قشر با سختیها و دوندگیهای بسیاری مواجه است و در برخی مواقع مورد بیمهری واقع میشوند ولی اصحاب رسانه در همه میدانهای نبرد و عرصههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی محکم ایستادهاند و وظایف خود را انجام میدهند. سردار علی پور ثبت و ضبط تحولات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی و به ارث گذاشتن این فرهنگ و آثار آنها برای نسلهای آینده را دو مسئولیت بزرگ خبرنگاران در تمام صحنهها دانست و اضافه کرد: این دو رسالت و مسئولیت بسیار مهم است. وی با بیان اینکه جوانان امروزی به دنبال یک الگو و هویت میگردند و در برخی اوقات در شکل دادن این هویت سردرگم هستند، تصریح کرد: جوانان ما دنبال فرهنگی هستند که در دفاع مقدس توانست در مقابل تمام دنیا بایستد ولی ما نتوانستیم آنچه را که از آن دوران به جای مانده را به خوبی ارائه دهیم. مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس خوزستان، مقابله ملت ایران در برابر تمام دنیا را بزرگترین حادثه قرن دانست و با بیان اینکه ما از این حادثه سرافراز بیرون آمدیم، اذعان داشت: خوزستان طلایهدار بزرگترین حادثه قرن بوده است. سردارعلی پور خاطر نشان کرد: هدف دفاع مقدس مدیریت انقلابی و جهادی بود که رزمندگان همه چیز را برای خدا در طبق اخلاص گذاشتند و در مقابل ظلم و جور ایستادند. وی با تاکید براینکه نقطه به نقطه خوزستان از شمال و جنوب و شرق و غرب، درگیر جنگ بوده و شهر اهواز مرکز و ستاد مدیریت و پشتیبانی و فرماندهی جنگ بود، توضیح داد: چه کسی میداند که این اتفاقات در استان رخ داده و چقدر مستند و کتاب در این خصوص تهیه شده است؟ وی با اشاره به اینکه طرح سناریوی باغ موزه توسط مشاور ارائه شده است، ابراز امیدواری کرد که این پروژه با همکاری مسئولان و رسانهها به زودی اجرایی شود. سردار علی پور با بیان اینکه باغ موزه دفاع مقدس این استان باید فراملی باشد، یاد آور شد: ارثی که اصحاب رسانه از دوران دفاع مقدس به یادگار گذاشتند شامل آرشیو روزنامهها و صدا و سیما و... در باغ موزه نمایش داده میشود و باید در معرض دید جوانان و نسلهای آینده قرار بگیرد تا از اخبار و رویدادهای آن دوران با خبر شوند. مدیر کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس خوزستان، با اشاره به اینکه مردم باید در موضوع دفاع مقدس مطالبهگر باشند و این کار باید از سوی اصحاب رسانه پیگیری شود، اضافه کرد: ما وامدار کسانی هستیم که در مقابل دشمن ایستادگی کردند و اگر آنها نبودند نمیتوانستیم مقاومت کنیم. وی افزود: با توسعه و نشر فرهنگ، مفاهیم و ارزشهای دفاع مقدس در سطوح جامعه، غنابخشی و ارائه محصولات دفاع مقدس متناسب با ذائقه مخاطب، گفتمانسازی و معرفی اسوهها، الگوها و نمادهای دفاع مقدس در بین اقشار مختلف جامعه، توسعه ظرفیت محیطی مرتبط با دفاع مقدس، همراهسازی شبکههای اجتماعی و استفاده از ابتکارات و نوآوریها با استفاده از فناوریهای نوین و جاذبههای فرهنگی میتوان این میراث گرانبها را به نسلهای آینده انتقال داد. در این نشست ابراهیم پودنچی مدیر روابط عمومی و تبلیغات اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس خوزستان ضمن تبریک روز خبرنگار و گرامیداشت سالروز شهادت شهید صارمی، از تلاشهای شبانه روزی خبرنگاران به عنوان نخبگان فرهنگی استان تقدیر و خواستار تدوین نقش رسانههای استان در دوران دفاع مقدس شد. مدیر روابط عمومی و تبلیغات اداره کل حفظ آثار خوزستان با بیان اهمیت شأن و جایگاه رسانه در ترویج فرهنگ ایثار، جهاد و شهادت، افزود: نسل آینده به دنبال حقایق دوران دفاع مقدس است که رسانهها این رسالت را به خوبی میتوانند انجام دهند. سرهنگ علوانی مشاور فرهنگی مدیر کل حفظ آثار نیز در این نشست ضمن تبریک روز خبرنگار، خبرنگاران را منادیان وحدت برشمرد و اظهار داشت: ترویج فرهنگ ایثار و شهادت از جمله مقولههایی است که رسانههای استان باید برای آن برنامهریزی هدفمندی داشته باشند. انتهای پیام/
[ سه شنبه 26 مرداد 1395 ] [ 1:40 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، آیین رونمایی از مستند شهید مدافع حرم «رضا بخشی» و کتاب شهدای مدافع حرم، روز سهشنبه 26 مرداد ساعت 15 الی 18 برگزار میشود. این مراسم با حضور خانوادههای معزز شهدای مدافع حرم لشکر فاطمیون در پارک وحدت فرهنگسرای زیارت واقع در مشهد مقدس برگزار خواهد شد. انتهای پیام/ 151
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
براساس این گزارش بالگردهای هوانیروز علاوه بر سطح شهر پاوه، بیمارستان پاوه محل شهادت 25 تن از پاسداران انقلاب اسلامی و مدافعان شهر، خانه پاسداران انقلاب و چند نقطه دیگر شهر را با گل سرخ گلباران کردند.
خاطرنشان میشود امسال همزمان با روز ملی پاوه سردار سرتیپ علی فضلی جانشین سازمان بسیج مستضعفین در مراسم باشکوهی که به همین مناسبت در سالن امام خمینی(ره) این شهر برگزار میشود سخنرانی خواهد کرد. دکتر مهدی چمران، سردار همت و جمعی از فرماندهان دوران دفاع مقدس از مهمانان ویژه این مراسم هستند.
در مراسم گرامیداشت حماسه مقاومت و شکست حصر پاوه که از ساعاتی دیگر آغاز خواهد شد علاوه بر حضور خانوادههای شهدای کُرد بومی، پاسداران انقلاب اسلامی، شهدای ارتش، تعداد زیادی از خانوادههای شهدای مدافع حرم و رزمندگان 8 سال دفاع مقدس حضور پیدا خواهند کرد.
ستاد بزرگداشت حماسه 26 مرداد پاوه از عموم مردم برای حضور در این مراسم دعوات به عمل آورده است.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب