نام پدر: محمد | تاریخ تولد: 1336/01/01 |
محل تولد: ایران - سمنان - شاهرود - قلعه آقاعبدالله | تاریخ شهادت: 1367/05/05 |
محل شهادت: اسلام آبادغرب | طول مدت حیات: 31 سال |
مزار شهید: گلزارشهدای روستای قلعه آبادعبدالله-شاهرود |
وصیت نامه
بسم الله الرحمن الرحيم
[...]
به نام خداي بيهمتا و سپاس بيکران خدا را که بر ما منت نهاد و نعمت بيمنتهاي خود را بر ما ارزاني کرد و براي ما پيغمبراني فرستاد و ما را از جهل و ناداني به سوي کمال و خودشناسي و خداشناسي هدايت نمودند و ما را از تاريکي به سوي نور، که همان نجات از جهل و ناداني بود هدايت کردند و همچنين بعد از پيمبران که اول آنها حضرت آدم و آخر آنها حضرت خاتمالانبياء يعني محمدبنعبدالله(ص) ميباشد به حق فرستاد جانشيناني، که دوازده امام همه از ذريه پاک نبي ميباشند و با فرستادن چنين پيامبراني و اماماني و نازل نمودن قرآن و در زمان غيبت امام عصر(عج) چنين علما[ي] دلسوز، حجت را بر ما تمام نموده است و به فرمودهي قرآن «يا ايها الذين آمنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منکم» اي کساني که ايمان آورديد اطاعت کنيد رسولش را و فرمانگزاران خدا و رسولش را و اما، ما ايمان آورديم وقتي در مقابل خطاها [...] و اطاعت کنم. خدا را شکر که در اين موقعيت از تاريخ و زمان قرار گرفتيم که خداوند بر ما منت نهاد، چنين رهبري آگاه فرستاد و چنين انقلابي به ثمر رسيد، تا ما بهتر بتوانيم راه اسلام حقيقي را بشناسيم و حال که ايمان آورديم و اسلام واقعي را شناختيم، بايد بدانيم که اسلام از ما چه ميخواهد، اگر کسي معرفت اسلامي را پيدا کرده باشد، هر لحظه ميفهمد که اسلام چه مسئوليتي بر دوش او گذاشته و فوراً به فکر انجام وظيفه ميافتد. زحمات اولياء دين و ايثارگريهاي شهداي اسلام و مخصوصاً شهداي اخير، وظيفه ما را چندين برابر کردند. اي مؤمن[ين] حالا که وظيفهشناس شدهاي و سالهاي طولاني براي ايثارگريهاي شهدا و مخصوصاً سرور شهيدان حسين بن علي(ع) عزاداري کردي آرزو ميکردي اي کاش من هم کربلا بودم.
پس امروز حرکت کن، يزيديان در مقابل شما هستند و حسين زمان نداي «هل من ناصر» سر ميدهد و بارها گفته است رفتن به جبهه از اهم واجبات است. پس حرکت کن، و آيه «ربنا افرغ علينا صبراً و ثبت اقدامنا و انصرنا علي القوم الکافرين» را بخوان.
به خواهرانم و برادرم سفارش ميکنم اگر نميتوانيد به جبهه برويد، لااقل پشت جبهه زينبوار باشيد. اگر اين هم براي تو مشکل است پس از دشمنان اسلام به خصوص منافقين بيزار باش. اين گفته پيغمبر اکرم(ص) است که فرمود اگر کسي با سستي کردن يا از بيعقيدگي از مبارزه با دشمنان دين روگردان شد با او قطع رابطه کنيد و امروز وظيفه ما است که در مقابل اين منافقين که با تبليغاتشان و با [...] مخصوصاً اين قاچاق فروشان خائن، همان گفته پيغمبر را اطاعت کنيم. آيا ما چنين هستيم يا برعکس؟ چرا که تو اي مسلمان، با بيتفاوتي آب را به آسياب دشمن ميريزيد چرا که با يک قاچاق فروش خائن با او آن گونه گرم ميگيريد که به او جرئت بيشتري ميدهيد؟ چرا که تو اي مسلمان وقتي دولت جمهوري اسلامي ميخواهد يک قاچاق فروش را تنبيه کند تو در خانهات او را مخفي ميکنيد با اين [کار] ميخواهد بگويد که من يک خائن دوستم و بدان که تو شريک جنايت آن هستيد.
اينها از بعثيهاي عراق بدترند. عراقيها ميکشند، اما ايمانش را نميگيرند تمام هستياش را به يغما نميبرند. اما اينها با معتاد کردن يک جوان، تمام هستياش را برباد ميدهند. بر همه امت مسلمان واجب است که با اين غارتگران مرگ و زالوصفتان و با دشمنان روياروي اسلام هرگونه که ميتوانند مبارزه کنيد. اگر نکرديد پس بدان يزيدي هستيد. من بارها گفتم و اين جا هم ميگويم شما اي منافقان به اسلام و انقلاب و اي قاچاقفروشان اگر توبه کرديد و به آغوش محبت اسلام آمديد، خداوند شما را بيامرزد و اما اگر به همان کارها[ي] ناپسند خود و جنايات بار ادامه ميدهيد من از تو بيزارم. اگر در زير جنازهي من هستيد برو کنار و بر مزار من نيا و در مجالس عزاداري من پا نگذاريد زيرا که شهدا روحشان از شما بيزار است. از خدا بترسيد گناه نکنيد بدانيد که بايد بميريد «کل نفس ذائقة الموت». همه بايد بميرند، تو هم بايد بميري. ديگر [اينکه] واجبات را ترک نکنيد و نماز را به پا داريد. روزه بگيريد زکات بدهيد و ديگر واجبات همه [را] انجام دهيد نماز شب را به پا داريد و در راه خدا جهاد کنيد.
علي(ع) فرمود: «ان الجهاد باب من ابواب الجنة فتحه الله لخاصة اوليائه». همانا جهاد دري است از درهاي بهشت که خداوند بر بندگان مخصوص خود هديه کرده است. به رهنمودهاي پيامبرگونه امام عزيزمان گوش فرا دهيد و به دستوراتش عمل کنيد. ما بايد به جبهه برويم بايد خدا را شکر کنيم که چنين سعادتي به ما داده که براي دين خدا تا آخرين نفس دفاع کنيم و جزء افراد مخصوص خدا شويم من به جبهه ميروم به ياري اسلام، و در عمليات شرکت ميکنم به ياري خدا اگر شهيد شدم فکر نکنيد مردهام، براي اين که آيندهام زنده ميماند و اما اگر زنده برگشتم باز هم راضيم به رضاي خدا باز شهيد آينده خواهم...
فرزند عزيزم شوذب تو را سفارش ميکنم به تقوا و نظم در کارها و هميشه ياور مظلومان باش و خصم ظالمان، هرگاه ديدي آتشي بر عليه اسلام و مسلمين روشن کردند، مردانه دستها را بالا کن، خودت را در آن آتش بينداز يا خاموش کن و يا بسوز که هر دو سعادت تو است و [به] شما نور ديدگانم دخترانم سفارش ميکنم به تقوا و بپرهيزيد از گناه. محفوظ داريد حجاب را و صبر کنيد بر مشکلات و توکلتان را بر خدا کنيد و به شما پدر و مادر مهربانم ميگويم: اگر از اين فرزند خودتان، خطايي سر زد و يا نافرماني ديديد، مرا عفو کنيد و اگر خيري از من نديديد همين بس که در نزد زهرا(س) و علي(ع) روسفيد هستيد و فرزندي را به ياري حسين؟(ع) فدا کرديد و من زحمات شما که در آن زمان فقر و تنگدستي براي من کشيديد يادم نميرود. خداوند اجر [و] مزد شما را در قيامت ميدهد. «اگر کسي خدا را ياري داده باشد که خداوند شما را ياري کند». [...] صفت اسلامي و اخلاص در اعمالتان هر کاري ميکنيد براي خدا باشد. اگر با کسي دوست هستيد، براي خدا و اگر با کسي دشمن هستيد براي خدا، حبالله و بغضالله. و ديگر اطاعت از امام امت خميني کبير هميشه دعايتان براي طول عمر امام عزيز باشد و اگر خداي نخواسته زبانم لال رهبر عزيزمان را طوري شد، از قائم مقام رهبري حضرت آيتالله منتظري اطاعت کنيد زيرا اطاعت نکردن از قائم مقام رهبري مثل کساني ميشويد که اطاعت نکردند وصيت پيامبر را و ناديده گرفتند جريان غدير خم را و با اين عمل ناپسندشان اين همه بين مسلمين تفرقه انداختند تا مسيرشان را جدا کردند از اسلام عزيز.
خداوند به همه ما توفيق اطاعت، بندگي و اخلاص در عمل عنايت کند و مرگمان را شهادت در راه اسلام عزيز قرار دهد و خداوند سپاه پيروان ولايت را هر چه زودتر به پيروزي نهايي برساند.
«والسلام عليکم و رحمةالله و برکاته»
مسلم اشرفي
21 شهريور 1365
خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار
شعار مرگ بر قاچاقچي را هر چه بلند سر دهيد.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
کتاب وصیت نامه کامل شهدا (استان سمنان) دفتر اول، صفحه:657، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
[ دوشنبه 24 آبان 1395 ] [ 9:08 AM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
وصیت نامه بسم الله الرحمن الرحیم تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
[ دوشنبه 24 آبان 1395 ] [ 9:06 AM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
وصیت نامه ... مادر گراميم، طبق گفته خداوند در قرآن کريم، براي هر کس اجل معيني مقرر و مشخص شده است، که اگر آن زمان فرا رسد، نه يک لحظه به عقب و نه يک لحظه به جلو خواهد افتاد و هر کس به نوعي از اين جهان خاکي و از اين محل گذر و استراحتگاه موقت هجرت مينمايد و به قول سرور شهيدان بهترين مرگ شهادت در راه خداست. همان مرگي که شما نيز چندين بار در حضور من آن را از خداوند درخواست کرديد و گفتيد: «اي کاش من هم ميتوانستم همانند رزمندگان به جبهه بروم و شهيد بشوم». اکنون بسيار خداوند منان را شکر و سپاس ميگويم، که توفيق حضور در اين دانشگاه را به من عنايت فرمود. اگر لياقت آن را داشتم که از اين دانشگاه با مدرک قبولي شهادت فارغالتحصيل گردم، فقط برايم دعا کن که مورد قبول حقتعالي واقع گردد و براي رضاي او انجام شده باشد و خالص براي او شهيد شده باشم(انشاالله). تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
[ دوشنبه 24 آبان 1395 ] [ 9:04 AM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
وصیت نامه بسم الله الرحمن الرحیم تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
[ دوشنبه 24 آبان 1395 ] [ 9:00 AM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
وصیت نامه " از تو ميخواهم هميشه در خط اسلام که همان خط امام است باشي و اگر براي من احترام قائلي از مبارزه براي اسلام دست بر ندار و بچهمان را هم در اين راه تربيت کن، وقتي همسر من هستي که چون گذشته همين راه را ادامه دهي" تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
[ دوشنبه 24 آبان 1395 ] [ 8:58 AM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
وصیت نامه ...و اما مادرم، «انا لله و انا اليه راجعون» ما همه از خداييم و بازگشت به سوي اوست. توجه زيادي داشته باش چون منطق با اسلام است و اين کالايي [که] خداوند داده و حال بايد به خودش بفروشيم و مبادا در حقم گريه کنيد و دعا کن که چنين فرزندي را در [راه] انقلاب و اسلام اهدا نموديد و بخنديد و خوشحال باش. تا اين که و ممکن است با گريههاي شما دشمن از خدا بيخبر شاد شود و انگار نه انگار که پسري داشتهايد و اگر گناهي در حقتان کردم ببخشند. و نميدانم خوبيها و مهرباني که برآيم کردهايد جبرانپذير باشم. و از خدا ميخواهم که پاداش آن خوبيها را بدهد و در حالي که من براي تو پسري نکردم و تو حق مادري به جاي آوردي و باز ميگويم هرگز گريه نکنيد و اين را ميدانم مهر فرزندي در تو است ولي تا ميتوانيد يک قطره اشک هم نريزيد. به جاي گريه [و] اشک، شيريني بدهيد. توي کوچه را چراغاني کنيد و جشن بگيريد و انگار که عروسي کردهام. بله اين را هم بگويم که با گلولههاي سرب عروسي ميکنم و آن هم شهادت است و با غلغله شادي مسلسلها و بارش نقل سربي در حجلهي سنگر، عروس شهادت را به آغوش خواهم کشيد و هرگاه به ياد من افتاديد، به ياد مادران بيفرزند و عمار و ابوذر و صحنه کربلا [را] به ياد آر، آن مادراني که چندين فرزند را از دست دادهاند. تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
[ یک شنبه 23 آبان 1395 ] [ 9:20 AM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
وصیت نامه «اطاعت از ولایت فقیه واجب است، چون اطاعت از خدا و رسول خدا (ص) و ائمه معصومین (علیهمالسلام) واجب میباشد. تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
[ یک شنبه 23 آبان 1395 ] [ 9:18 AM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
وصیت نامه خدایا! من روسیاهم و می دانم که آبرویی به درگاهت ندارم. خدایا! هرچند که بار گناهانم بسیار سنگین است اما بخشش و عطوفت تو خشنودم. پروردگارا اگرچه تو همه چیز به من دادی و با من مهربان بودی اما من به جز پشتیبانی اسلام کار دیگری از دستم برنمی آید و مجبورم فقط جسم بی ارزش خودم را در راه تو تقدیم کنم. تنها دارایی آخرت من اعتقاد و عشق به خداوند و رسول اکرم (ص) و ائمه ی اطهار (ع) است که میزان آن را فقط خدا می داند. خدایا! مرا به آرزوی مرگ در سنگر و یا گلوله ی آتشین دشمن برسان. راوی: تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
[ یک شنبه 23 آبان 1395 ] [ 9:16 AM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
وصیت نامه من نیز به فرمان امام عزیزمان اسلحه به دوش گرفته و برای مبارزه با ظلم و تجاوز راهی شهر شهادت می شوم. دوستان عزیز سرانجام همگی به خاک تبدیل می شویم، چرا این جان را با خدا معامله ی واقعی نکنیم؟ در هیچ شرایطی از خدا و ولایت فقیه و روحانیت اصیل جدا نشوید و همراه و پشتیبان آن ها باشید. تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
[ یک شنبه 23 آبان 1395 ] [ 9:15 AM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
وصیت نامه «بسم الله الرحمن الرحيم» تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
نام پدر: صفر
تاریخ تولد: 1341/04/01
محل تولد: ایران - سمنان - شاهرود - کلامو
تاریخ شهادت: 1367/03/30
محل شهادت: ماووت
طول مدت حیات: 26 سال
مزار شهید: گلزارشهدای روستای کلامو-شاهرود
«اللهم انی اسئلک الامان یوم لاینفع مال و لابنون الا من أتی الله بقلب سلیم و أسئلک الامان یوم یعص الظالم علی یدیه یقول یا لیتنی اتخذت مع الرسول سبیلاً و أسئلک الامان یوم یعرف المجرمون بسیماهم». «خدایا، من جداً از تو امان می خواهم، روزی که سودی ندهد مالی و فرزندانی به هیچ کس مگر به کسی که آرد به خدا روی سالم (بی عیب) و از تو امان می خواهم، روزی که گزد ستمکار، پشت دست هایش را، به علامت پشیمانی و گوید: کاشکی گرفتمی به اتفاق پیامبر راهی و از تو امان می خواهم، روزی که مجرمین به چهره هایشان شناخته می شوند».
اینجانب، علی اکبر اشرفی، وصیت نامه ام را به نام خدا و به امید مغفرتش آغاز می کنم و به کمک حسین زمانم، روح خدا، فریاد الله اکبرم را به گوش فراعنه و اهریمنان رسانیده که ای بی خبران از عالم انسانیت، بدانید شیعه استقامت و صبر را از رسول الله(ص)، شجاعت و دلیری را از مولا علی(ع)، ایثار و فداکاری را از حسین بن علی(ع) آموخته است.
بدانید شیعه این را خوب درک کرده است که زنده ماندن دین خدا جز با خون او میسر نخواهد بود و در این راه می بینید عاشقانه شتابان بوده و سر از پا نمی شناسد. آری شیعه شهادت را نهایت تکامل خود دانسته و بزرگ ترین آرزویش نیز همین است.
حقیر عاجزانه از خداوند منان، حقیر عاجزانه از خداوند متعال می خواهم توفیق شهادت در راهش را نصیبم گرداند تا انشاءالله نزد علی(ع) و اولاد اطهرش رو سفید باشم.
خدایا، ملتمسانه از تو می خواهم با آمرزش والدین گرامی ام آن ها را نیز در محشر روسفید گردان. پدر، مادر، همسر و اقوام گرامی و ارجمندم، ما از خدا هستیم و باید به سوی او برویم». همگی ان شاءالله باید به مرحله عروج برسیم و این را همیشه باید از خدا بخواهیم. زود یا دیر رفتن از این دیار فانی مسئله نیست. بلکه خوب رفتن شرط است، روسفیدی در محضر حق تعالی شرط است. و شیعه واقعی بودن و لیاقت زیارت امام علی(ع)، با روی خوش در روز محشر، شرط است.
بار خدایا، در این امور مهم طلب کننده اش را یاری فرما. پس ای عزیزان اگر مصیبتی ظاهری برای شما رخ داد، اولاً صابر باشید که خدا با صابرین است. ثانیاً اگر انسان دیده خدابین داشته باشد آن را مصیبت نمی داند، بلکه برگشت به منزل باقی و ابدی می داند. خدا کند توشه تان از سفر آن باشد، که رضای خدا را موجب شود و شفیع مان گردد، انشاءالله.
در نهایت از شما والدین گرامی، همسر ارجمند و اقوام و دوستانم می خواهم اگر خطا یا بدی از این حقیر دیده اید، مرا به بزرگی خود عفو نمایید و خواسته ام از شما خانواده های محترم شهدا این است که خود باید حافظ خون شهید باشید و در این راه از خدا کمک بخواهید و اما شما اهالی مذهبی و زحمت کش روستایمان، که حتماً مورد نظر خدا هستید، محافل را گرم نگه دارید. اخوت، برادری و صفا را در بین خود حاکم نمایید. از اختلاف بپرهیزید که تفرقه موجب عذاب است و اتحاد مایه رحمت.
مجدداً از همه ی شما عزیزان می خواهم اگر بی احترامی یا خطایی از این حقیر دیده اید، به خاطر خدا عفو نمایید. عزیزان، اسلام، امام کبیرمان را هیچ گاه فراموش نکنید و همیشه سلامتی اش را از درگه حق جویا باشید. رزمندگان و جبهه ها را فراموش نکنید که خداوند تعالی ما را در معرض امتحان و آزمایش قرار داده است. انشاءالله همگی از این آزمایش موفق بیرون بیاییم.
به سر غیر از تو سودایی ندارم
به دل جز تو تمنایی ندارم
خدا دونی که در بازار عشقت
به جز خون هیچ کالایی ندارم
خدایا، این هدیه ناقابل را قبول فرما و مرا در زمره شهدا قرار ده. نهایتاً برای همه شما عزیزان از درگه حق طلب آمرزش و مغفرت می نمایم و از شما می خواهم جهت آمرزش این حقیر نیز دعا کنید. خدا هم بندگانش را از کیدها و بلاها حفظ نماید.
ان شاءالله
به امید رهگشایی کربلای امام حسین
علی اکبر اشرفی
24 مهر 1362
برگرفته از
کتاب خلوت خاطره ها _ استان سمنان، صفحه:39، تاریخ: - / - / -
کتاب وصیت نامه کامل شهدا (استان سمنان) جلد1، صفحه:648، تاریخ: - / - / -
ادامه مطلب
نام پدر: حسن
تاریخ تولد: 1339/02/11
محل تولد: ایران - سمنان - سرخه
تاریخ شهادت: 1363/12/21
محل شهادت: جزیره مجنون
طول مدت حیات: 24 سال
مزار شهید: گلزارشهدای سرخه-سمنان
مادرجان، شما نيز هم چون امالنبين به خاطر از دست دادن عباست، صبر پيشه کن که فرزندت، عزيزتر از فرزند فاطمه زهرا(س) و ديگر شهداي به خون خفته کربلاهاي ايران نبوده و نيست.
دستت را به سوي آسمان دراز کن و هزاران بار خداوند متعال را به بزرگي ياد کن، که چنين سعادتي را نصيب شما فرمود و رضا باشيد به رضاي او. اينک خداوند اراده کرده است، امانتي را که به شما سپرده بود، از شما بگيرد و شما خوشحال باشيد از اين که در امنت الهي نهايت دقت را به عمل آوردهايد.
مادرجان، اميدوارم که اين فرزند کوچک خود را ببخشيد، زيرا نتوانستم پاسخگوي زحمات شما باشم و موفق نشدم ديني که برگردنم داشتيد و آن همه رنج و مشقت که براي تربيت کردن و بزرگ کردنم تحمل نموديد، جوابگو باشم و ادا نمايم.
مادرجان، حالا در اين دقايق آخر عمرم، از شما ميخواهم کاري نکنيد که باعث خوشحالي دشمنان و ناراحتي روح من گردد، تا ميتوانيد صبور بوده و هميشه ياد خدا باشيد زيرا «الا بذکرالله تطمئن القلوب».
اي خواهران مهربان و گرامي هر انقلابي دو چهره دارد: خون و پيام. ما در صحنه جهاد خون را برگزيديم و شما بايد پيام را برگزينيد و همچون زينب(س) که پيام شهداي کربلاي امام حسين(ع) را به گوش جهانيان رساند، پيام شهداي ايران را به گوش مردم برسانيد و خداي نکرده در اين امر مهم، هيچ کوتاهي ننماييد.
خواهران عزيزم، در سوگ اين برادر خطاکارتان احساس دلتنگي و ناراحتي نکنيد و سعي نماييد در انجام آن رسالت سنگين و [پر] خطير مادري و همسري، نهايت دقت و کوشش را به خرج دهيد و هم چون حضرت فاطمه(س) فرزندانتان را در راه خدا و براي خدا، طوري تربيت نماييد، تا باعث آبروي اسلام و قرآن گردند و از براي شما در فرداي قيامت، جزء باقيات صالحات باشند. آنها را به خوبي تعليم و تربيت نماييد و حقوق فرزندانتان را به خوبي ادا نماييد، تا آنها نيز متقابلاً حقوق شما را ادا نمايند. ضمن اطاعت از دستورات شوهرانتان، حتيالامکان در امور اجتماعي، مذهبي و سياسي نقش خود را ايفا نموده و ديگر مادران و خواهران را نيز به اين امر تشويق و ترغيب و راهنمايي فرماييد.
برادر عزيز و بزرگوارم: اميدوارم اين برادر خطاکارت را ببخشي و در سوگ من دلتنگي و ناراحتي ننماييد. انشاالله که برادرت به خاطر خدا و در راه خدا و برپايي حکومت خدا و اجراي دستورات خدا شهيد شده است، برايم دعا کن که خداوند لياقت همنشيني با امام حسين(ع) و شهداي دشت کربلا را به من عنايت بفرمايد و با وجود همه گناهان و خطاهايي که مرتکب شدهام، مرا پذيرا باشد. سلاح خونين و پرچم افتادهام را به شما واگذار ميکنم. آرزومندم خداوند بزرگ، توفيق ادامه دادن راه شهدا [را] به شما عنايت و مرحمت بفرمايد.(انشاالله)
برادر جان، امروز روز امتحان است، امتحان لياقتها، مردانگيها، صداقتها، و شرافتها و فرداي قيامت نتيجه اين امتحان و آزمايش خداوندي را به دستمان خواهند سپرد و خوشا به حال آن کسي که کارنامهاش و پرونده اعمالش را، به دست راستش بدهند و اين ميسر نخواهد شد، مگر در زير سايه شمشيرها و در زير رگبار مسلسلها و در زير باران توپها و خمپارهها، هم چنان در سنگرت (بسيج) مقاوم و استوار باش و سعي کن، با نيروي جاذبهات جوانان و سرمايههاي باارزش اين مملکت اسلامي را جذب بسيج نموده و کمکشان کن، تا راه و هدف را بهتر بشناسند و با شناخت و آگاهي کامل، هر چه بيشتر و بهتر در خدمت اسلام و اين مردم قهرمان و شهيدپرور قرار گيرند...
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
کتاب وصیت نامه کامل شهدا (استان سمنان) دفتر اول، صفحه:594، تاریخ: - / - / -
ادامه مطلب
نام پدر: ابوالقاسم
تاریخ تولد: 1347/06/27
محل تولد: ایران - سمنان - ایوانکی
تاریخ شهادت: 1364/11/21
محل شهادت: اروندرود
طول مدت حیات: 17 سال
مزار شهید: گلزارشهدای ایوانکی-سمنان
به نام آن کس که ما را زنده کرد و روزي داد و سپس ما را ميميراند.
هدف ديدار روي اوست، خونم به نام او در جريان است، نفسم به ياد او فرو ميرود و دوباره بازميگردد. منزلگهم خانه اوست، قلبم به نام او در طپش است، قدمم به فرمان او پيش ميرود و روحم به سوي او پرواز ميکند. قلبم به ياد او آرام ميگيرد، کسي را که احساس ميکنم با ذره ذره قلبم با تکهتکهي بدنم، با تمام وجودم و اعضا و جوارحم احساسش ميکنم، ولي زبانم قاصر از بيانش ميباشد.
اي کسي که همه چيزم از آن توست، اي کسي که بيتو هيچ و پوچم. اي کسي که لحظات عمرم در دست توست، خدايا، بار پروردگارا، شاکرم و سپاسگزارم که لحظات عمرم را فرا رسيدن يومالله قرار دادي تا جانم را در يومالله نثار دين پيغمبرت نمايم.
اکنون يومالله ديگرست، پيرو يومالله حسينابن علي(ع) سيدالشهداست. حسين جان، اگر در روزهاي گرم، در روي شنهاي داغ کربلا، کسي نبود به نداي هل من ناصر ينصرني تو لبيک گويد....
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
کتاب وصیت نامه کامل شهدا (استان سمنان) دفتر اول، صفحه:585، تاریخ: - / - / -
ادامه مطلب
نام پدر: روح الله
تاریخ تولد: - / - /1331
محل تولد: ایران - البرز - اشتهارد
تاریخ شهادت: 1359/09/13
محل شهادت: پل ذهاب
طول مدت حیات: 28 سال
مزار شهید: گلزار شهداي بهشت زهرا (س)
به اميد ديدار در بهشت، درود بر خميني بتشکن، مرگ بر شيطان بزرگ آمريکا و نوکر دست نشاندهاش صدام يزيد.
برگرفته از
یادنامه سلحشوران شهید اشتهارد، صفحه:46، تاریخ: - / - / -
ادامه مطلب
نام پدر: گل محمد
تاریخ تولد: 1342/01/02
محل تولد: ایران - سمنان - میامی
تاریخ شهادت: 1361/04/22
محل شهادت: شلمچه
طول مدت حیات: 19 سال
مزار شهید: گلزارشهدای میامی-سمنان
و شما پدر عزيزم، اميدوارم در درون قلبت مرا بخشيده باشي. من که در حقتان گناه زيادي کردم و پيشت شرمندهام. يقين اگر نبخشيد، ممکن است خداوند در درگاهش مرا قبول نکند و هرگز گريه نکنيد. بس است زندگي ننگين تا کي صبر کنم و شاهد جنايات آمريکا باشيم. حال راهي جبههها ميشوم و با اجازه تو اميدوارم از من راضي باشيد. باشد که خداوند به تو صبر و استقامت دهد و هيچگاه نگوييد که کمر[م] شکست و زنجير خانمان پاره شد. تو خودت ميداني در راه خدا شهادت است و هيچ جاي نگراني نيست و پس خوشحال و خندان باش.
لاله اين چمن آلوده به رنگ است هنوز
سپر از دست نينداز که جنگ است هنوز
و اما تو برادر عزيز، تويي که درون مردم هستي. از تو ميخواهم که از تمام کارهايي که کردهايد به پيش خدا سر فرود آري و کمک بطلب تا اين که کمکت کند. با مردم خوشرفتاري کن و بيا درون اين جبههها ببين چه ايثار و فداکاري و چه حماسهها و معجزهها است. به خاطر چه، به خاطر اين که اسلام است و ما ايمان به الله داريم. برادرم، نمازت را به پاي دار، کمک به پدر و مادرت کن. دوست دارم بعد از توبهات اسلحه من را بگيريد و از اسلام دفاع کنيد و تو خواهر عزيز، تو را به جان مادر به مکتبخانه برو تا اين که قرآن را فراگيريد و حتماً کتابهاي خوب و ارزنده و مفيد را مطالعه و سعي کنيد بيشتر در جلسات مذهبي شرکت کنيد. توي مدرسه و حتي توي کوچه خوشرفتار[ي] کن.
برادر و خواهران عزيزم، امروز آخرين ديدار را با شما دوستان به وسيله اين نامه ميکنم. امروز از جانم ميگذرم چون مرگم جز به راه حق و قرآن چيز ديگري نيست و در اين سنگر اسلام ميخواهم شرافتمندانه بميرم چون اين راه [را] خودم انتخاب کردم. ميخواهم سرافراز بميرم و برادر و خواهر عزيز، سعي کنيد اسلام واقعي را بشناسيد و به فرمان رهبر عاليقدر عمل کنيد، چون او نماينده امام زمان است و از خداوند ايزد منان الهام ميگيرد و هيچگاه پايتان [را] از رهنمودهايش بيرون نگذاريد و شما دوستان من گول اين شياطين و منافقين را نخوريد و يقين الان زماني است که اگر گول اينها بخوريد و يا اين که گمراه شويد، خداوند شما را نخواهد بخشيد و غير از راه امام، که [از] همان راه انبيا سرچشمه ميگيرد، راه ديگري انتخاب کنيد شکست درش حتمي است. خداوند [براي] شما عذابي دردناک خواهد فرستاد. و يک تقاضاي من اين است از ملت شهيدپرور و مسلمان که امام را تنها نگذارند و به رهنمودها عمل کنند و هميشه در صحنه باشيد «هو الذي ارسل رسوله بالهدي و دين الحق ليظهره عليالدين کله و کفي بالله شهيداً»، اوست که فرستاد پيامبري به رهبري و کيش حق تا ظاهر گرداند دين خودش را بر همه دينها اگر چه کفار نخواهند و کافي که خداوند شهادت داده باشد.
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
کتاب وصیت نامه کامل شهدا (استان سمنان) دفتر اول، صفحه:697، تاریخ: - / - / -
ادامه مطلب
نام پدر: -
تاریخ تولد: 1340/04/25
محل تولد: ایران - تهران - تهران
تاریخ شهادت: 1365/02/30
محل شهادت: حاج عمران
طول مدت حیات: 25 سال
مزار شهید: مفقودالجسد
پشتیبان ولایت فقیه باشید که بدین وسیله دنیا و آخرت خود را بیمه کردهاید. امام (ره) را تنها نگذارید، گوش به فرمان ایشان باشید. برای فرج آقا و مولایمان حضرت صاحبالامر امام زمان (عج) دعا کنید و از خداوند بخواهید ما را نیز از سربازان ایشان قرار دهد.
نماز اول وقت را از دست ندهید چرا که ممکن است خدای ناکرده سبک شمردن نماز محسوب شود. امام صادق (ع) فرمودند:« هر کس نماز را سبک بشمارد، شفاعت ما به او نمیرسد.»
نگذارید فرهنگ شهادت در بین شما کمرنگ شود، ارتباط خود را با خدا زیاد کنید چرا که یاد خدا دل را آرام میکند و روح را صفا میدهد.»
برگرفته از
کتاب پیشگامان دین و شهادت، صفحه:336، تاریخ: - / - /1385
ادامه مطلب
نام پدر: رضا
تاریخ تولد: - / - /1339
محل تولد: ایران - تهران - تهران
تاریخ شهادت: 1360/01/19
محل شهادت: -
طول مدت حیات: 21 سال
مزار شهید: -
برگرفته از
روزنامه کیهان، تاریخ:1383/5/20
ادامه مطلب
نام پدر: -
تاریخ تولد: 1346/07/12
محل تولد: -
تاریخ شهادت: - / - /1365
محل شهادت: دزفول
طول مدت حیات: 19 سال
مزار شهید: بهشت زهرا (س)
من در شرایطی وصیت نامه خود را می نویسم که در سنگر احساس می کنم به خدای تبارک و تعالی نزدیکتر شده ام. خدا را شاهد می گیرم براساس وظیفه ی دینی و زنده نگه داشتن اسلام به جبهه ی نبرد حق علیه باطل آمده ام.
من یک سرباز اسلام هستم و اگر خداوند تأیید نماید خود را وابسته ی به حزب الله می دانم، هوشیار و آگاه باشید و راه پاک شهیدان را ادامه دهید.
برگرفته از
پرونده شهید در بنیاد شهید منطقه3 استان تهران، تاریخ: - / - / -
پرونده شهید در پایگاه بسیج حمزه سیداشهداحوزه277 ابوحمزه ثمالی اسلامشهر، تاریخ: - / - / -
ادامه مطلب
نام پدر: حسین علی
تاریخ تولد: 1344/06/17
محل تولد: ایران - سمنان - دامغان - چهارده زردوان
تاریخ شهادت: 1365/10/04
محل شهادت: شلمچه
طول مدت حیات: 21 سال
مزار شهید: گلزارشهدای فردوس رضا-دامغان
«ان الله اشتري من المؤمنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه يقاتلون في سبيل الله فيقتلون و يقتلون وعداً عليه حقاً فيالتوراة و الانجيل و القرآن».
سلام به حسين(ع) تشنه لب کربلا، قسم به خون پاکت راهت را ادامه خواهيم داد و به ياري خداوند مهربان ابتدا کربلا و سپس قدس را آزاد خواهيم کرد و اسلام را انشاءالله به جهان صادر خواهيم کرد.
حسين(ع) جان، حماسه و ايثار رزمندگان ما که در جبههها عليه دشمن انجام ميدهند، مديون حماسهآفريني تو است.
اسلام با شهادت تو زنده ماند و اگر شهادت تو و 72 تن ديگر از شهداي کربلا نبود اسلام زنده نميماند، همان طور که تو در برابر ظالمان و دژخيمان و دشمنان تا دندان مسلح خود ايستادي و گفتي: «و ان کان دين محمد لم يستقم الا بقتلي فيا سيوف خذيني»، «اگر دين جدم محمد(ص) با کشته شدن من استوار و جاويدان خواهد ماند، پس اي شمشيرها مرا دربرگيريد و قطعه قطعه کنيد»، و اي حسين جان ما هم تا موقعي که جان در بدن داريم راهت را ادامه خواهيم داد. برادران عزيز مبادا در بيتفاوتي بمبريد که علي(ع) در محراب به شهادت رسيد.
مادران مهربان اميدوارم در غم از دست دادن فرزندان خود ناراحت نباشيد هر چند که از دست دادن يک عزيز ناراحتي دارد ولي اين را نبايد از ياد ببريد که زينب(س) در کربلا در غم 72 تن از عزيزانش صبر و استقامت کرد و هرگز در غم آنها گريه نکرد، تا دشمنان اسلام را با گريه کردن خود شاد کند.
برادران و خواهران گرامي، اميدوارم هميشه از ولايت فقيه حمايت کنيد و سخنان آنها را الگوي کار خود قرار دهيد و به جان امام امت و روحانيت مبارز دعا کنيد.
همکلاسيان عزيز و دانشآموزان گرامي اميدوارم که درس خود را بخوانيد و به گفته امام مدرسه سنگر است و شما بايد اين سنگر را با خواندن درستان محکم کنيد، اميدوارم همگي شما موفق باشيد و بتوانيد انشاءالله در آينده فرد مفيدي براي جامعه خود باشيد و از هر جهت کشور عزيزمان را خودکفا کنيد.
برادران و خواهرانم رمز پيروزي رزمندگان در جبههها دعا و استغفار ميباشد. اميدوارم که هميشه دعاگوي رزمندگان اسلام باشيد، تا اين رزمندگان پرتوان دين مظلوم اسلام را به جهان صادر کنند و حقوق مستضعفين را از مستکبرين جهانخوار بگيرند.
و در پايان پدر و مادر مهربانم اميدوارم از من در اين مدت زندگي راضي باشيد و در صورت خطا مرا ببخشيد، دوستانم، اگر خطايي نسبت به شما انجام دادم به بزرگي خود مرا ببخشيد.
برادران عزيزم اميدوارم که هميشه مساجد که يکي از سنگرهاي مهم انقلاب است را پر کنيد چه در نمازهاي جماعت و جمعه و چه شرکت در بسيج محلي خود که همين کار خود ضربهاي است براي نابودي[...] و منافقين داخلي که ميخواهند به اسلام عزيز ضربه وارد کنند. [...]
ديگر عرضي ندارم جز سلامتي شما.
«خدايا، خدايا، تا انقلاب مهدي، حتي کنار مهدي خميني را نگهدار».
در صورت شهادت مرا در کنار ديگر شهداي دامغان در فردوس رضا دفن کنيد.
«والسلام عليکم و رحمةالله و برکاته»
5 اسفند 1362
احمدرضا اصحابي
برگرفته از
کتاب وصیت نامه کامل شهدا (استان سمنان) دفتر اول، صفحه:664، تاریخ: - / - / -
ادامه مطلب