دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

افشار قلی پورارجستان

نام پدر: محمدعلی تاریخ تولد: 25/06/1337
محل تولد: - تاریخ شهادت: 05/07/1360
محل شهادت: تهران طول مدت حیات: 23 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-تهران


زندگینامه
در بيست و پنجم شهريور 1337 در خانواده قلي‌پورارجستان فرزندي متولد گرديد که والدينش نام اين هديه عزيز الهي را افشار گذاشتند. فضاي خانه آکنده از بوي قرآن و اهل‌بيت و معنويت و صفا بود که باعث انس او با ائمه مي‌شد. در نوجواني پدرش را از دست داد و با مشکلات زيادي مشغول کار و تحصيل شد و توانست از مدرسه شبانه ديپلم خود را بگيرد و در دادستاني مشغول به کار گردد. 
او دوشادوش مردم در تظاهرات و راهپيمايي‌ها براي مبارزه با نظام استبدادي شرکت مي‌کرد و در مبارزه با سوداگران مرگ و قاچاقچيان مواد مخدر و سرکوبي و انهدام لانه‌هاي فساد و منافقين شرکت داشت. 
او به نماز و دستگيري ضعفا و مستمندان علاقه فراوان داشت و سرانجام در پنجم مهر 1360 در انهدام يکي از خانه‌هاي تيمي و لانه‌هاي فساد منافقين در تهران توسط يکي از سرسپردگان تروريست با 23 سال سن به جمع پرندگان عاشق شهادت پيوست و کوچ کرد و پيکرش را در بهشت زهرا(س) به خاک سپردند.

 


ادامه مطلب

[ سه شنبه 20 مرداد 1394  ] [ 12:04 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

احمد قلی پور

نام پدر: - تاریخ تولد: - /05/1324
محل تولد: ایران - آذربایجان غربی - سلماس تاریخ شهادت: 03/04/1361
محل شهادت: - طول مدت حیات: 37 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
احمد در مردادماه سال 1324 در شهرستان سلماس در جمع خانواده ای مهربان متولد شد و تحت تعالیم اسلامی و در سایه تلاش مادر پرورش یافت. تحصیلات دبیرستان را که به پایان رساند به ترکیه رفت و 7 سال بعد با اخذ مدرک دکترای پزشکی به ایران بازگشت و در ارومیه ساکن شد. او در طول سال های حضورش در ترکیه انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی را تشکیل داد و با نوشتن شعار بر روی دیوار از ظلم و استبداد اعلان بیزاری نمود. اما یک بار توسط مأموران دستگیر و 24 ساعت بعد آزاد شد. احمد در هنگام تحصیل با دوشیزه ای پارسا ازدواج نمود. دکتر قلی پور در روز سوم تیرماه سال 1361 حین بازگشت از مأموریت اداری توسط گروهی از کومله ها ربوده شد و پس از تحمل شکنجه های بسیار به همراه دو تن از همکارانش در سن 37 سالگی به شهادت رسید.

 


ادامه مطلب

[ سه شنبه 20 مرداد 1394  ] [ 12:03 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

رضا قدیرزارع

نام پدر: ماشاالله تاریخ تولد: 20/10/1333
محل تولد: - تاریخ شهادت: 27/08/1360
محل شهادت: سیدخندان-تهران طول مدت حیات: 27 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف110-شماره1-تهران


زندگینامه
رضا قدیرزارع بیستم دی ماه سال 1333 به دنیا آمد. تا مقطع ابتدایی تحصیل کرد. 
او تلفنچی بود و از این راه امرار معاش می کرد. او متاهل و پدر سه فرزند بود و با خانواده اش در تهران زندگی می کرد. رضا در روز بیست و هفتم آبان ماه سال 1360 در پل سیدخندان شهر تهران مورد شناسایی و سوء قصد نیروهای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) قرار گرفته و در سن 27 سالگی به شهادت رسید.
مزار پاک و مطهرش در بهشت زهرا(س) قرار دارد.

 


ادامه مطلب

[ سه شنبه 20 مرداد 1394  ] [ 12:02 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

خسرو قدیانی

نام پدر: نصرت الله تاریخ تولد: 27/03/1341
محل تولد: ایران - قزوین - قزوین تاریخ شهادت: 18/06/1360
محل شهادت: میدان ولی عصر(عج)-تهران طول مدت حیات: 19 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف94-شماره1-تهران


زندگینامه
خسرو قدياني در بيست ‌و هفتم خرداد 1341 در يکي از روستاهاي قزوين ديده به جهان گشود و تا هفت سالگي در زادگاهش به سر برد. در سال 1347 به اتفاق پدر و مادر به تهران عزيمت کرد و تحصيلات ابتدايي را در اين شهر طي کرد و سپس وارد مدرسه راهنمايي و دبيرستان گرديد. از کودکي به خاندان عصمت و طهارت علاقه‌اي شديد داشت و به خصوص به سالار شهيدان اسلام حضرت امام حسين(ع) عشق مي‌ورزيد و عضو يکي از هيئت‌هاي عزاداران حسيني بود و اوقات فراواني را نيز در مسجد به عبادت و شرکت در مجالس وعظ و سخنراني مي‌گذراند. 
با آغاز انقلاب اسلامي به درياي خروشان امت حزب‌الله پيوست و به پخش اعلاميه‌هاي حضرت امام پرداخت و در روزهاي پرشکوه پيروزي خون بر شمشير در صفوف مقدم نهضت گام برمي‌داشت و با الهام از فرامين رهبر انقلاب در راه پيروزي اسلام مي‌کوشيد. 
پس از پيروزي انقلاب جهت دفاع از دستاوردهاي آن و پاسداري از ثمرات خون شهيدان سلاح به دست گرفت و به بسيج مستضعفين پيوست و تمام زندگيش را وقف ايمانش نمود. به محض شروع جنگ تحميلي داوطلبانه عازم جبهه‌هاي نبرد حق عليه باطل گرديد و در صفوف بسيج مسجد امام به سرپل ذهاب عزيمت نمود. در مدتي کوتاه توانست آرپي‌جي‌زني ماهر و از خود گذشته شود و عرصه را به سهم خود بر دشمنان متجاوز اسلام تنگ گرداند. در مبارزه عليه ارتش مزدور صدام توسط ترکش خمپاره زخمي شد و جهت مداوا به تهران اعزام گرديد. 45 روز در بيمارستان ماند و سپس در حاليکه هنوز زخمش کاملاً مداوا نشده بود در بسيج مسجد محل به فعاليت مجدد پرداخت و براي بار دوم به جبهه عزيمت کرد و اين بار در جبهه جنوب و در خط مقدم به نبرد با کفار بعثي پرداخت و نمونه‌هايي به ياد ماندني از شجاعت و از خود گذشتگي در خاطر همرزمانش به جا گذاشت. پس از اتمام مأموريت به تهران بازگشت و به خدمات شايسته‌اش در بسيج ادامه داد. خسرو، جواني مهربان و انسان‌دوست بود و در اجراي "امر به معروف و نهي از منکر" همواره پيشقدم بود و اين امر را با چنان رفتار شايسته‌اي انجام مي‌داد که علاقه همگان را بر مي‌انگيخت. 
خسرو پس از بازگشت از جبهه خواستار آن بود که مجدداً عازم ديار عاشقان گردد ليکن بالاگيري دسائس ضدانقلاب داخلي و به خصوص تروريست‌هاي منافق باعث شد که خدمت در اين جبهه را برگزيند و در اين سنگر به پاسداري از اسلام ادامه دهد. در روز هيجدهم شهريور 1360 منافقين کوردل دست به بلوا و اغتشاش مسلحانه در ميدان وليعصر زدند تا شايد با کشتار امت حزب‌الله و ايجاد آشوب راه را براي بازگشت سلطه آمريکا هموار کنند. خسرو در اين روز در کنار ساير برادران بسيجي‌اش به مقابله با اين توطئه شوم برخاست و در يک رويارويي نابرابر در برابر خيل تروريست‌ها تا به دندان مسلح هدف گلوله اين خودفروختگان به غرب و شرق قرار گرفت و با قلبي مالامال از عشق به اسلام و امام در 19 سالگي دعوت حق را لبيک گفت و در عروجي خونين به حجله موعود شتافت. 
پيکر پاکش را در بهشت زهرا(س) قطعه 24 رديف 94 شماره 1 به خاک سپردند.

 


ادامه مطلب

[ سه شنبه 20 مرداد 1394  ] [ 12:02 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

ولی الله قرنی

نام پدر: - تاریخ تولد: - / - /1292
محل تولد: - تاریخ شهادت: 03/02/1358
محل شهادت: - طول مدت حیات: 66 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
ولی الله قرنی در سال 1292 ه.ش چشم بر جهان هستی گشود. سال های کودکی و نوجوانی را به شادی سپری کرد و در سال های جوانی به استخدام ارتش درآمد. او نسبت به مسائل سیاسی جامعه شناخت کاملی داشت، لذا در سال 1337 به همراه همکاران خود طرح کودتا علیه رژیم را ارائه داد، اما به دلیل آشکار شدن این موضوع به سه سال زندان محکوم شد. قرنی بار دیگر بعد از ماجرای 15 خرداد سال 1342 با آیت الله میلانی ملاقات نمود اما به واسطه این دیدار، دوباره به سه سال زندان محکوم گردید. با پیروی انقلاب، سپهبد قرنی به عنوان اولین رییس ستاد مشترک ارتش به فعالیت پرداخت. در این زمان تمام همت خویش را مصروف بازسازی ارتش نمود. او با گروهک ها و منافقین، سرسختانه مبارزه کرد. از جمله اقدامات وی در این زمینه، مقابله با توطئه تصرف پادگان سنندج بود که سربازان به دستور ایشان به صورت جدی با منافقین مقابله کردند. سرانجام قرنی در روز ششم فروردین ماه سال 1358 از سوی دولت موقت انقلاب برکنار شد. اما یک ماه بعد توسط گروه فرقان در ساعت 11/30 صبح روز سوم اردیبهشت ماه پس از گذشت 72 روز از پیروزی انقلاب در سن 66 سالگی به شهادت رسید.

 


ادامه مطلب

[ سه شنبه 20 مرداد 1394  ] [ 12:02 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

حمید قلنبر

نام پدر: - تاریخ تولد: 05/05/1339
محل تولد: ایران - تهران - ری تاریخ شهادت: 02/06/1360
محل شهادت: کرمان طول مدت حیات: 21 سال
مزار شهید: بهشت زهرا (س)


زندگینامه
روز پنجم مردادماه سال 1339 بود، کوچه های قدیمی شهرری آن روز شاهد گام های پدر بود که به سرعت به سمت خانه می دوید. به در خانه که رسید ایستاد. کمی تأمل کرد و رو به قبله گفت:«السلام علیک یا حضرت عبدالعظیم حسنی» و آرام قدم به خانه گذاشت. کودک زیبایش حمید را در آغوش گرفت و خدا را شکر کرد حمید هنوز 9 سال بیشتر نداشت که پدر را از دست داد در سنین خردسالی به مکتب خانه رفت و قرائت قرآن را فرا گرفت. با حضور در مدرسه در سال سوم تحصیل به سرودن شعر روی آورد و در 13 سالگی شعرهای سیاسی-اجتماعی بسیاری سرود.
در سال های نوجوانی به تدریس قرآن و نهج البلاغه و... پرداخت. آن سال ها چه روزهای پرتلاشی برای حمید بود. در 15 سالگی به گروه توحیدی بدر پیوست. مسوولین دبیرستان بارها خانواده او را به علت نوشتن انشاهای سیاسی به مدرسه دعوت کردند و از آن ها خواستند مانع فعالیت های انقلابی حمید شوند. اما این یار فداکار خمینی (ره) بدون آن که ترسی به دل راه دهد، با حضور در شهرهای شیراز و اصفهان و ... مبارزاتش را ادامه داد.
با دستگیری چند تن از اعضای گروه، قلنبر کلاس هایی را برای رشد فکری اعضای دیگر گروه تشکیل داد. او آرام و قرار نداشت. سال 1357 بعد از اخذ مدرک دیپلم در دانشگاه تبریز در رشته علوم سیاسی پذیرفته شد. اما به علت حضور در عرصه های انقلابی و یاری امام (ره) ثبت نام نکرد.وبار دیگر درهمان رشته در دانشگاه تهران پذیرفته شد. پائیز سال 1357 برای تهیه اسلحه به بلوچستان رفت. حماسه 17 شهریور برگ زرینی از تلاش او و هزاران یار روح الله (ره) بود با ورود امام (ره)به عضویت کمیته استقبال درآمد و در روزهای 21 و 22 بهمن ماه به تصرف پادگان هایی همانند قصر فیروزه و ...روی آورد. پس از پیروزی انقلاب به تبریز رفت تا پایگاه های عوامل رژیم پهلوی را از بین ببرد. در بازگشت به تهران ضمن حفظ امنیت شهر به همراه افراد کمیته در دادستانی انقلاب نیز کارهای اطلاعاتی –امنیتی را پذیرفت. روز چهارم فروردین ماه سال 1358 حمید لباس دامادی بر تن کرد و با دوشیزه ای پارسا پیمان بست تا همسری همراه باشد. در مردادماه همان سال سفری به افغانستان داشت و بعد از دو ماه حضور در کشور افغانستان به سیستان و بلوچستان رفت و برای مدتی در زمینه های مختلف فرهنگی-اجتماعی فعالیت نمود.
تا این که لباس سبز سپاه پاسداران قامت رعنایش را در بر گرفت. او به عنوان مسئوول روابط عمومی سپاه، مسئوول اطلاعات و تحقیقات سپاه زاهدان، فرمانده سپاه سیستان و بلوچستان، فرماندهی سپاه ایرانشهر (1358)، فرماندهی سپاه زابل (تابستان 1359)، مشاور سیاسی استاندار و مسئوول هماهنگی بین سپاه و استانداری خدمت نمود.
در فروردین ماه سال 1360 مسئوولیت اطلاعات و تحقیقات منطقه 6 کشور را (استان های سیستان و بلوچستان، کرمان و هرمزگان)را به او سپردند و او با درایت ضربه محکمی به منافقین و ضدانقلاب زد.
در آبان ماه سال 1359 بود که به همراه یکی از برادران سپاه در جاده نیک شهر، توسط اشرار به گروگان گرفته شد اما به لطف حق نجات یافت. این سرباز پرتلاش لشگر روح الله (ره) سرانجام در تاریخ دوم شهریورماه سال 1360 در تاریکی شب بعد از بازگشت به خانه در مقابل چشمان ناباور یکی از همرزمانش توسط منافقین مورد اصابت گلوله قرار گرفت. درست ساعت 10 شب دوشنبه بود که او در سن 21 سالگی درکرمان به شهادت رسید.
پیکرش را بعد از تشییع در کرمان و زاهدان و شهرری در بهشت زهرا (س) غسل دادند، و نزدیک غروب به خاک سپردند. با شهادت حمید در استان های سیستان و بلوچستان و کرمان 2 روز عزای عمومی اعلام شد.

 


ادامه مطلب

[ سه شنبه 20 مرداد 1394  ] [ 12:02 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

علی قدوسی(آیت الله)

نام پدر: احمد تاریخ تولد: 12/05/1306
محل تولد: ایران - همدان - نهاوند تاریخ شهادت: 14/06/1360
محل شهادت: ساختمان دادستان انقلاب طول مدت حیات: 54 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
در دوازدهم مرداد ماه سال 1306 در شهر نهاوند و در خانواده ای روحانی فرزندی چشم به جهان گشود که او را علی نامیدند. درسال 1321 برای تحصیل علوم دینی وارد حوزه علمیه قم شد. فشار حکومت پهلوی بر طلاب به قدری زیاد بود که بسیاری از آنان دست از درس کشیده بودند اما شور و عشقی وصف ناپذیر علی را به ادامه راه وا می داشت. تمام تلاش او بر این بود که هم به درس و بحث بپردازد هم به مسائل اجتماعی و هم به اخلاق و تهذیب نفس. آیت الله بروجردی توجه ویژه ای به ایشان داشت. او با پشتکار فراوان در کمترین زمان به درجه اجتهاد نائل آمدند. ایشان در محضر اساتیدی چون امام خمینی، علامه طباطبایی و شهید صدوقی درس می آموختند. درسال 1344 با فرزند علامه طباطبایی ازدواج کرد و این در حالی بود که فعالیت های سیاسی ایشان آغاز شد و تا خرداد ماه 42 ادامه داشت. بعداز کودتای 28 مرداد و فوت آیت الله بروجردی با عده ای از شاگردان امام تصمیم گرفتند که به تحصیل علوم روز بپردازند تا فاصله بین خود و جامعه را کاهش دهند و این ارتباط نزدیک تر سبب نشر هر چه بیشتر پیام حوزه در میان مردم گشت. ایشان در راستای رسیدن به یک مدیریت و نظم حوزه، جامعه مدرسین را در سال 1338 تأسیس کردند. 8 سال پس از تبعید امام به ترکیه تشکیلاتی مخفی را جهت بررسی مسائل روز و تحلیل رخدادها در کنار جامعه مدرسین تشکیل دادند. شهید قدوسی مسئول جمع آوری اطلاعات از سراسر کشور بودند. در سال 45 این تشکیلات توسط ساواک شناسایی و در پی آن شهید قدوسی دستگیر شد. اما ایشان چنان وانمود کرد که این گروه صرفاً به دلیل سامان دادن به وضعیت علمی طلاب تشکیل شد. پس از آزادی به کمک شهید بهشتی مدرسه حقانی را در قم جهت تربیت نیروی انسانی انقلاب تأسیس کردند. از دیگر فعالیت های شهید قدوسی تأسیس «مکتب توحید» جهت تحصیل خواهران و تربیت مبلغانی از میان ایشان که می توان گفت این کار در زمان خودش منحصر به فرد بود. مبارزات شهید قدوسی هم چنان به صورت مخفی یا علنی ادامه داشت تا این که انقلاب اسلامی ایران در سال 57 به پیروزی رسید. پس ازانقلاب ایشان مدتی مسئولیت دادگاه های انقلاب و سپس مسئولیت ستاد انقلاب اسلامی شهر قم را عهده دار بود. آخرین مسئولیت ایشان دادستانی کل انقلاب و عضویت در شورای عالی قضایی به همراه شهید بهشتی بود. انهدام گروهک فرقان از جمله کارهای ارزنده ایشان می باشد. شهادت فرزند بزرگشان در دی ماه 59 و فاجعه 7 تیر و 8 شهریور چنان تأثیری در او گذاشت که او را برای رفتن بی تاب تر از پیش نمود. شهید علی قدوسی در 14 شهریور ماه 1360 در اثر انفجار بمبی که توسط منافقین در دادستانی انقلاب اسلامی تعبیه شده بود، به شهادت رسید و دربهشت مأوا گزید.
روحش شاد وراهش پررهرو باد.

 


ادامه مطلب

[ سه شنبه 20 مرداد 1394  ] [ 12:02 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

حسین قبادوز

نام پدر: - تاریخ تولد: - / - / -
محل تولد: ایران - اصفهان - اصفهان تاریخ شهادت: 05/07/1360
محل شهادت: - طول مدت حیات: -
مزار شهید: -


زندگینامه
حسین در یک خانواده ی مذهبی دراصفهان دیده به جهان گشود.
دوران ابتدایی وراهنمایی و دبیرستان را همانند دیگر همردیفانش طی کرد. قبل از پیروزی انقلاب اقدام به تشکیل کلاس قرآن در منزل کرد.
بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به عضویت کمیته انقلاب اسلامی در آمد و در جهت ارشاد دیگران گام های موثری برداشت از جمله موفق شد چند نفری که از هواداران منافقین بودند را در مسیر اسلام قرار دهد. به طوری که بعد از شهادت حسین یکی ازآنان رهسپارجبهه های حق علیه باطل شد.
سرانجام حسین قبادوز در تاریخ 5/7/1360 توسط منافقین کوردل به شهادت رسید.

 


ادامه مطلب

[ سه شنبه 20 مرداد 1394  ] [ 12:01 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

سیدمحمدعلی قدسی مآب

نام پدر: سیدمحمدجواد تاریخ تولد: - / - /1334
محل تولد: - تاریخ شهادت: 21/06/1363
محل شهادت: اهواز طول مدت حیات: 29 سال
مزار شهید: گلزارشهدای اهواز-خوزستان


زندگینامه
سيدمحمدعلي در سال 1334 ديده به جهان گشود. سال‌ها گذشت و او جواني برومند شد و شغل تعميرکاري را برگزيد و به کسب معاش حلال پرداخت. در جريان انقلاب همراه دلدادگان آرمان‌هاي امام خميني(ره) شد و همين دلدادگي آتش کينه را در دل منافقين کوردل روشن ساخت و سيدمحمدعلي در بيست و يکم شهريور 1363 با 29 سال سن در اهواز ابراهيم‌وار از دل اين آتش به آستان قدس الهي بال گشود و پيکر پاک شهيد سعيد را در گلزار شهداي اهواز به خاک سپردند تا مأمني براي همسر و خانواده‌ي او باشد.

 


ادامه مطلب

[ سه شنبه 20 مرداد 1394  ] [ 12:01 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات1 ]

سیدعباس قاضی نقیبی

نام پدر: سیدمیرمجید تاریخ تولد: - / - /1337
محل تولد: - تاریخ شهادت: 12/01/1359
محل شهادت: آبیک قزوین طول مدت حیات: 22 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
سال 1337 بود که کودکی زیبا و مهربان دیده به جهان هستی گشود، پدر نامش را سیدعباس گذارد و از خدا خواست فرزندش سالم و صالح بماند. سال ها گذشت و سید آن چنان تربیت یافت که هیچ گاه در مقابل ظلم سر تعظیم فرود نیاورد. 
فقر حاکم بر جمع خانواده باعث شد شب و روز کار کند تا بتواند خرج خانواده خود را تهیه کند. با اوج گیری انقلاب کار را رها کرد و به پخش اعلامیه های امام و نوشتن شعار بر روی دیوار می پرداخت. 
با پیروزی انقلاب در روز 22 بهمن وارد کمیته انقلاب اسلامی شد و به مادر سفارش کرد:« مادر من در این راه که قدم گذاشتم اگر شهید شدم برایم گریه نکنید و لباس سیاه نپوشید. مادر باید افتخار کنی که چنین فرزندی را در دامن خود پرورش دادی که حاضر است در راه اسلام و خدا از همه چیز خود بگذرد. مادر مگر خون من با ارزش تر از خون جد بزرگوارم حسین است». 
سیدعباس قاضی نقیبی سرانجام در تاریخ 12/1/1359 به هنگام تحویل گرفتن پست خود در آبیک قزوین در سن 22 سالگی با خون سرخش شجره طیبه انقلاب را بارورتر نمود و توسط منافقین به شهادت رسید.

 


ادامه مطلب

[ سه شنبه 20 مرداد 1394  ] [ 11:59 AM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ <> [ 10 ] [ 11 ] [ 12 ] [ 13 ] [ 14 ] [ 15 ] [ 16 ] [ 17 ] [ 18 ] [ 19 ] [ > ]