دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

علی رضا فتحی دخت

نام پدر: - تاریخ تولد: 03/04/1343
محل تولد: ایران - گیلان - لاهیجان - لفمجان تاریخ شهادت: 09/05/1360
محل شهادت: روستای لفمجان-لاهیجان طول مدت حیات: 17 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
علی رضا فتحی دُخت در سوم تیر ماه سال 1343 در خانواده ای مذهبی و متدین و کشاورز در روستای لفمجان از توابع لاهیجان دیده به جهان گشود و دوران تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در زادگاهش به پایان رسانید و برای ادامه تحصیلاتش وارد هنرستان صنعتی لاهیجان شد.
علی رضا از همان دوران کودکی بنا به تربیت اسلامی که یافته بود علاقه زیادی به دین مبین اسلام داشت و از سن ده الی دوازده سالگی برای آموزش و تعلیم به کلاس قرآن رفت و پس از مدتی مقام اول قرائت قرآن مجید را در لفمجان کسب کرد و برای جوانان محل کلاس تدریس قرآن گذاشت و آنان را ارشاد می نمود، از سال 1355 با مؤسسات دینی در راه حق (سیمان درود) و دارالتبلیغ اسلامی قم مکاتبه داشت و کتاب های دینی از این مؤسسات دریافت می کرد و با آگاهی سیاسی و مذهبی که داشت وارد عرصه مبارزه بر علیه طاغوت شد و از سال 1357 مبارزات خود را علنی نمود و با شرکت در تظاهرات و راهپیمایی ها و ترغیب و تشویق دیگران به دامنه فعالیت هایش گستردگی بخشید و در سال 1358 در انجمن اسلامی محل و در تقسیم ارزاق عمومی و توزیع نفت اهالی فعالیت زیادی کرد، در سال 1360 به کمک و یاری برادران دیگر در روستا هسته مقاومت را طرح ریزی نمود و علاوه بر آموزش نظامی، هسته مطالعاتی نیز تشکیل دادند و با مهارت های خاصی جوانان را ترغیب و تشویق به مطالعات کتب معتبر می کردند و از جمله کسانی بود که خواندن ادعیه و دعای کمیل و زیارت عاشورا در محله خویش با صدای زیبایی که برخودار بود به راه انداخت.
وی علاقه وافری به حضرت امام (ره) داشت و فرمایشات رهبر را واقعاً درک می کرد و مطیع محض امر ولایت بود و چون در مقابل کارهای ناپسند منافقین ایستادگی می کرد، لذا بارها از سوی گروهک منافقین مورد تهدید و آزار و اذیت قرار گرفت لیکن همانند کوه قوی و استوار بود و از هیچ کس و هیچ چیز هراسی به دل راه نمی داد و خطرات آن را هم به جان خریدار بود. 
سرانجام در سحرگاه ۲۹ رمضان المبارک که با روز قدس مورخه ۹ مرداد سال ۱۳۶۰ مقارن بود، در سن 17 سالگی، در حالی که جهت نصب پرده شعار و پوستر با چهار تن از دوستانش در پایگاه مقاومت لفمجان لاهیجان به نام های محمد شاداب و اسماعیل صادقی و محمد بختیاری و عزیز غلامی همکاری می کردند به دست منافقین کوردل با مظلومیت و به اتفاق به شهادت می رسند و این جوانان مؤمن و پاک میهن اسلامی، سندی دیگر بر جنایات منافقین کوردل و ایادی استکبار جهانی می گردد.

 


ادامه مطلب

[ یک شنبه 18 مرداد 1394  ] [ 4:03 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

میرزاابوالقاسم فخاری شیرازی

نام پدر: علی تاریخ تولد: - / - /1333
محل تولد: ایران - خراسان - سبزوار تاریخ شهادت: 20/09/1360
محل شهادت: مشهد طول مدت حیات: 27 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
فخاری در سال ۱۳۳۳ در شهرستان سبزوار درخانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. در دوران نوجوانی پدر و مادر خود را از دست داد و تحت سرپرستی شوهر خواهرش قرار گرفت. وی بعد از گرفتن دیپلم ریاضی به عنوان سرباز ملعم مدتی در گرگان به فعالیت پرداخت. وی در کنکور سراسری شرکت نمود. در رشته ریاضی دانشگاه فردوسی مشهد قبول شد. در دانشگاه نیز در جهاد دانشگاهی مشهد فعالیت داشت و در شناسایی گروهک ها و منافقین تلاش چشمگیری داشت .
همواره طلبه ها و دانشجویانی را که تحت تعقیب ساواک بودند به سبزوار می آورد و پناه می داد. شب ِ قبل از شهادت خوابی می بیند و از خواب بیدار شده و تفأل به قرآن می زند و معنی قرآن این چنین بوده است. "مجاهدان راه حق به جهاد ادامه می دهند و شهدا در بهشت سکنی می گزینند." 
فردای آن شب هنگامی که به دانشگاه می رفت؛ چند نفر به ظاهر آشنا او را سوار ماشین کردند و بعد از مدتی خانواده ایشان، جنازه او را در حالی که رگ های دست و انگشتانش قطع شده بود پیدا می کنند. 
فخاری شیرازی در تاریخ بیستم آذر ماه سال 1360 در سن 27 سالگی بر اثر شکنجه منافقین به شهادت می رسد.

 


ادامه مطلب

[ یک شنبه 18 مرداد 1394  ] [ 4:03 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

محمدرضا فتاحی منش

نام پدر: مصطفی تاریخ تولد: 24/11/1341
محل تولد: - تاریخ شهادت: 12/06/1360
محل شهادت: خیابان خواجه عبدالله انصاری-تهران طول مدت حیات: 19 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف92-شماره26-تهران


زندگینامه
محمدرضا فتاحي‌منش در بيست و چهارم بهمن 1341 در خانواده‌اي روحاني و باتقوا ديده به جهان گشود. از 5 سالگي همراه پدرش به مسجد و مجالس مذهبي مي‌رفت و مي‌آموخت که چگونه بايد زيست و چگونه بايد شاخه‌اي از تداوم رسالت انبياء بود. در همين دوران به همت پدر بزرگوارش جلسه‌اي به نام "هيئت نونهالان مسجد شريفيه" تشکيل شد و محمدرضا يکي از اعضاء برجسته آن گرديد و تحت نظارت پدر به فراگيري قرآن و حديث و شعر مي‌پرداخت و در مدت کوتاهي توانست قرآن را با صوت بسيار زيبايي بخواند و همين استعداد باعث شد تا وي را به مجالس مذهبي متعددي جهت قرائت قرآن دعوت کنند. هفت ساله بود که حدود 50 حديث از ائمه اطهار را حفظ داشت و به عنوان تشويق جوايزي در حدود يکصد جلد کتاب مذهبي دريافت کرد. 
پس از ورود به دبستان هر روز صبح زودتر از سايرين در دبستان حاضر مي‌شد تا برنامه بامدادي را با قرائت قرآن آغاز کند و دعاي هر ماه را نيز با صوتي خوش اجرا مي‌کرد و نماز ظهر را نيز در مدرسه برپا مي‌داشت. در دبستان مورد علاقه و احترام اولياء مدرسه بود و معمولاً وي را همراه خود به مجالس مذهبي مي‌بردند تا آغازگر برنامه‌ها باشد و در همين دوران نيز به حضور آيات عظام و مراجع تقليد در قم رسيد و جوائزي نيز دريافت کرد. 
با ورود به دبيرستان بر فعاليت‌هاي همه جانبه‌اش افزود و به آموختن خط و نقاشي و ورزش نيز پرداخت و سرپرست انجمن اسلامي دبيرستان گرديد. 
در جريان انقلاب شکوهمند اسلامي با خط خوش شعارهاي مبارزاتي را بر روي پلاکاردها و ديوارها مي‌نوشت و اعلاميه‌هاي حضرت امام امت را تکثير و در دبيرستان پخش مي‌کرد. در همين دوران به اتفاق برخي از دوستان موفق به تأسيس کتابخانه دبيرستان شد و در اين زمينه هم منشاء خدمات فراوان گرديد. 
پس از پيروزي انقلاب اقدام به تأسيس انجمني به نام "حافظان مکتب محمد(ص)" نمود که در آن کلاس‌هاي ايدئولوژي و عقيدتي دائر بود و پس از تشکيل بسيج مستضعفين نيز نداي رهبرش را لبيک گفت و در حالي که در يک دست قرآن داشت با دست ديگر سلاح برگرفت و کلاس‌هاي رزمي را طي نمود. 
با خاتمه تحصيلات متوسطه در جهت پاسداري از ثمرات خون شهيدان به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي پيوست و با شور و شوقي وصف‌ناپذير به انجام وظايف محوله‌اش پرداخت و آن‌چنان با شتاب به سوي سرنوشت زيبايش رفت که گويي مي‌دانست چه چيز انتظار او را مي‌کشد. 
از ورود فتاحي‌منش به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي يک سال گذشته بود و در تمام اين دوران وي سرباز فداکار و مؤمني وارسته بود. عاقبت در روز پنج‌شنبه دوازدهم شهريور 1360، تعهد بي‌پايانش به انجام وظيفه، وي را به درگيري مسلحانه با تروريست‌هاي منافق که در يک لانه تيمي در خيابان خواجه‌عبدالله انصاري تهران کمين کرده بودند کشاند. محمدرضا در اين درگيري با شجاعت تمام جنگيد و سينه خود را سپر گلوله نفاق کرد و با فرياد بلند "الله‌اکبر" در 19 سالگي شهادت را در آغوش کشيد و جام گواراي شهد الهي را نوشيد. 
پيکرش را در بهشت زهرا(س) قطعه 24 رديف 92 شماره 26 به خاک سپردند.

 


ادامه مطلب

[ یک شنبه 18 مرداد 1394  ] [ 4:03 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

کریم فاتح داریان

نام پدر: بایرام تاریخ تولد: 22/09/1338
محل تولد: - تاریخ شهادت: 12/05/1360
محل شهادت: دوراهی ستارخان-تهران طول مدت حیات: 22 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف88-شماره39-تهران


زندگینامه
کريم در روز 22 آذر ماه 1338 به دنيا آمد. 
وي پس از گذشتن از کوچه‌هاي کودکي وارد مدرسه شد و تحصيلاتش را تا مقطع متوسطه ادامه داد. پس از آن به استخدام صنايع دفاع درآمد. او در جواني ازدواج نمود و خداوند به او 2 فرزند عطا نمود. 
از آنجا که نيروي‌هاي منافق و مجاهدين خلق هميشه در کمين بودند تا دوستداران انقلاب اسلامي را نابود کنند، اين بار نيز دست به يک جنايت ديگر زدند و نام کريم فاتح داريان را جزو شهداي مظلوم ترور ثبت کردند. آن‌ها طي اقدامي ناجوانمردانه در روز 12 مرداد ماه 1360 در دوراهي ستارخان تهران او را به شهادت رساندند. 
پيکر اين جوان 22 ساله در قطعه 24 رديف 88 شماره 39 بهشت زهراي تهران به خاک سپرده شد.

 


ادامه مطلب

[ یک شنبه 18 مرداد 1394  ] [ 4:02 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

محمدحسین فارسیان

نام پدر: محمدکریم تاریخ تولد: 07/03/1331
محل تولد: ایران - تهران - ری تاریخ شهادت: 29/05/1360
محل شهادت: تهران طول مدت حیات: 29 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف90-شماره41-تهران


زندگینامه
محمدحسين در هفتم خرداد 1331 در روستايي اطراف شهر ري در خانواده‌اي دين‌دار و معتقد و دوستدار اهل بيت چشم به جهان خاکي گشود، دوران کودکي را با مشقت پشت سر گذاشت و تا پايان کلاس سوم متوسطه تحصيلاتش را ادامه داد و بعد به استخدام نيروي هوايي ارتش درآمد. چند سالي از اشتغالش نمي‌گذشت که با صفوف متحد مردم مسلمان در مقابل رژيم فاسد پهلوي مواجه شد و با همکاري‌هاي بي‌شائبه خود در تظاهرات و پخش اعلاميه و تلاش‌هاي ديگر از جانفشاني دست برنداشت. در تشکيل کميته انقلاب اسلامي محل براي ايجاد امنيت نقش مؤثري ايفا کرد و سرپرستي آن را بر عهده گرفت و به علت تجاربي که در متون نظامي داشت سازماندهي و آموزش نيروها را عهده‌دار شد. کوشش او براي تداوم حاکميت نظام مقدس جمهوري گسترش يافت و بعد در زندان قصر و دادستاني انقلاب مأمور به خدمت گرديد و با تلاش‌هاي خالصانه خود در مقابله با توطئه گروهک‌هاي محارب و مزدوران استکبار ادامه داد. او عاشق ولايت فقيه بود و فکر شهادت همچو نسيم بهاري در وجودش مي‌وزيد تا اين که در بيست و نهم مرداد 1360 در حالي که عازم محل کارش بود هنگام خداحافظي با فرزندش در مقابل چشمان معصوم او هدف رگبار کينه‌توزانه چهار تن از تروريست‌ها شد و در 29 سالگي در تهران به آرزوي ديرينه خود رسيد و شهد شهادت را نوشيد. 
پيکر پاکش را در بهشت زهرا(س) قطعه 24 رديف 90 شماره 41 به خاک سپردند.

 


ادامه مطلب

[ یک شنبه 18 مرداد 1394  ] [ 4:02 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

حمید غیبی

نام پدر: ابراهیم تاریخ تولد: 27/09/1341
محل تولد: - تاریخ شهادت: 30/08/1362
محل شهادت: - طول مدت حیات: 21 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه26-ردیف91-شماره34-تهران


زندگینامه
حمید غیبی در بیست و هفتم آذر ماه سال ۱۳۴۱ در خانواده مذهبی به دنیا آمد. وی در آغاز طفولیت از سکوت و مظلومیتی خاص برخوردار بود. دوران کودکی را در مجالس مذهبی از قبیل روضه خوانی ها، قرآن خوانی ها، درس های ایدئولوژی و اخلاقی و در مجالس عزاداری سالار شهیدان گذراند، و عشق اهل بیت عصمت و طهارت و خاندان پاک پیامبر در دلش شعله ور شد. دوران مدرسه را پشت سرگذاشت و در رشته حسابداری، مدیریت مشغول درس شد. وی در حین درس خواندن درس اخلاق هم می داد. او چهره ای آرام و متین و خونسرد داشت و همیشه خنده و تبسم گرم و مملو از عشق بر لب داشت که از خصوصیات وی بود. 
همزمان با راهپیمایی ها و تظاهرات مردم در هنگام چسباندن اعلامیه ها توسط ساواک دستگیر و روانه زندان شد و پس از مدتی وی را آزاد کردند و دوباره فعالیت خویش را آغاز کرد. در روز ۲۱ و ۲۲ بهمن در درگیری های خیابانی شرکت داشت و برای به دست آوردن سلاح با جسارت و بی باکی به نبرد با گارد جهنمی پرداخت. بعد از انقلاب به دنبال شکل گیری کمیته ها، وی به عضویت کمیته مسجد درآمد و فعالیت خویش را آغاز کرد. 
ضمن فعالیت در کمیته در آموزش و پرورش نیز مشغول به کار گردید. در ابتدا معلم اخلاق و قرآن و تعلیمات دینی شد و رفته رفته مدیریت را به دست گرفت و تربیت اصولی و ریشه ای را آغاز کرد و با عناصر اخلالگر و ضدانقلاب در دبیرستان رفتاری قاطعانه داشت و نیز با حرکاتش درس صبر و بردباری نیز می داد. بعد از شروع جنگ تحمیلی وی با مشکلات فراوانی که داشت در رابطه با فرمان امام مبنی بر اولویت دادن به مسئله جنگ عازم جبهه شد و در عملیات والفجر مقدماتی بر اثر اصابت ترکش به پا و دستانش به پشت جبهه فرستاده شد و بعد از سه روز استراحت دوباره عازم گردید. بعد از مدتی به تهران آمد وازدواج کرد و بلافاصله بعد از شش روز عازم جبهه شد و در عملیات والفجر چهار شرکت جست زیرا می گفت در والفجر مقدماتی من تجدید شدم زیرا شهید نشدم و مدرک قبولی نگرفتم و تنها چند جراحت برداشتم. در والفجر چهار در ارتفاعات کانی مانگا به نبرد پرداخت. در همین عملیات خمپاره ای در نزدیکی وی اصابت می کند و از ناحیه پا و دست مجروح می شود. موقع عملیات خیبر، با دست ناقص عازم جبهه گردید و در این عملیات باز هم در جبهه مجنون در هنگام عملیات موج انفجار به شدت وی را مجروح ساخت که به پشت جبهه باز گردانده شد، حدود یک ماهی از عملیات خیبر می گذشت که وی صبح روز سی ام آبان ماه سال 1362 جهت بستری شدن و مداوای دست مجروح و ناقصش با همه خداحافظی کرد و وضو گرفته و از منزل به قصد بستری شدن خارج شد و در بین راه منافقان خفاش گونه و روباه صفت که از قبل در کمینش بودند او را به طور ناجوانمردانه و بزدلانه از پشت سر هدف گلوله قرار دادند و در سن 21 سالگی به آرزوی همیشگی اش و قبول شدن در پیشگاه حق تعالی رسانیدند. مزار پاکش در بهشت زهرا(س) واقع می باشد .

 


ادامه مطلب

[ یک شنبه 18 مرداد 1394  ] [ 3:51 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

حسن غنمی

نام پدر: - تاریخ تولد: - / - /1335
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 30/05/1360
محل شهادت: تهران طول مدت حیات: 25 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
حسن غنمی در سال 1335 در شهر تهران متولد شد و تحت مراقبت های پدر و مادر دوران کودکی را پشت سر گذاشت و با روحیه ای مستعد برای کسب دانش به دبستان رفت. وی پس از چندی در کنار ادامه تحصیل در سنگر مسجد و کتابخانه به مطالعه کتب غیر درسی و سایر فعالیت های مذهبی پرداخت و همزمان با طی دوران دبیرستان و سنین رشد و بلوغ جسمی و فکری به جهاد با نفس و خودسازی و عبادت نیز پرداخت. 
در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان سپاه بهداشت به روستای ابیانه نطنز اعزام شد و مخلصانه به روستاییان محروم خدمت کرد و پس از پایان دوران خدمت سربازی به دانشگاه اصفهان راه یافت. 
با شروع جنگ تحمیلی از طرف وزارت بهداری استان اصفهان به عنوان پزشکیار به صورت داوطلبانه به جبهه های مریوان اعزام شد. 
سرانجام در روز جمعه و در ایام مرخصی و تجدید دیدار با خانواده با وضو و غسل شهادت در حالی که در صفوف دشمن شکن نماز جمعه حضور یافته بود مورد سو قصد سه تن از منافقین تروریست قرار گرفت و بر اثر اصابت گلوله در تاریخ 1360/5/30 در تهران به درجه رفیع شهادت نایل آمد. 
هرچند حسن غنمی از فیض حضور در نماز جمعه محروم ماند ولی با ایثار جان خود توفیق جاودانه حضور در پیشگاه الهی را یافت و به فیض عظیم شهادت در راه خدا نایل آمد.

 


ادامه مطلب

[ یک شنبه 18 مرداد 1394  ] [ 3:50 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

یوسف غلامی

نام پدر: شعبان علی تاریخ تولد: - / - /1339
محل تولد: ایران - ایلام - ایوان تاریخ شهادت: 09/05/1366
محل شهادت: گیلانغرب طول مدت حیات: 27 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
یوسف غلامی سال 1339 در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. وی تحصیلات خود را با سختی فراوان و به علت نبود بضاعت مالی و امکانات لازم سپری نمود و پس از آن برای امرار معاش مدتی به کسب و کار آزاد پرداخت و متعاقب آن با تلاش و علاقه ای که از خود نشان داد به کسوت مقدس معلمی وارد این عرصه شد. یوسف جبهه و جنگ را زیباترین مأمن تجلی انوار الهی می دانست، او سر از پا ناشناخته لباس رزم پوشید و در سال 1366 با کاروان بسیجیان راهی جبهه گیلانغرب گردید و پس از مدتی نبرد، در جبهه حق علیه باطل در منطقه غرب کشور در تاریخ 1366/5/9 در یک درگیری خونین با منافقین کوردل در حالیکه 27 سال داشت قبای سرخ شهادت را بر تن کرد.

 


ادامه مطلب

[ یک شنبه 18 مرداد 1394  ] [ 3:50 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

محمد غفاری کرمانی

نام پدر: ماشاالله تاریخ تولد: 01/01/1349
محل تولد: ایران - خراسان - مشهد تاریخ شهادت: 03/11/1363
محل شهادت: مشهد طول مدت حیات: 14 سال
مزار شهید: بهشت رضا(ع)-خراسان


زندگینامه
محمد غفاری کرمانی در اول فروردین سال ۱۳۴۹ در مشهد و در خانواده ای مذهبی و پای بند به معنویات پرورش یافت و بالید. 
از همان کودکی مقید و علاقمند به اسلام و عمل به فرائض دینی بود. از صفات بارز ایشان که او را متمایز از سایرین کرده بود، اخلاق و رفتار خوش و پسندیده و نیکوی ایشان بود. در رفتار نسبت به بزرگترها و به ویژه والدین بسیار متواضع و مهربان بود.
غفاری در مسجد محله حضوری مستمر داشت و در فعالیت های مسجد شرکت می کرد و در سال های اول انقلاب عضو بسیج گردیده بود. 
سال های اول نوجوانی ایشان با اوایل جنگ تحمیلی مصادف بود و او علاقه بسیار به شرکت و حضور در جبهه های حق بر علیه باطل داشت اما سن و سال کم او مانع تحقق آرزوی وی گشت.
سرانجام در تاریخ ۳ بهمن ۱۳۶۳ حین حضور در مسجد و پایگاه بسیج امام حسن (ع) واقع در مشهد در سن 14 سالگی جام زرین شهادت را نوشید و به دست منافقین کوردل به شهادت رسید. 
مزار پاک و مطهرش در بهشت رضا(ع) قرار دارد.

 


ادامه مطلب

[ یک شنبه 18 مرداد 1394  ] [ 3:49 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

علی غلامی

نام پدر: صابر تاریخ تولد: 01/01/1332
محل تولد: ایران - کردستان تاریخ شهادت: 01/09/1361
محل شهادت: مریوان طول مدت حیات: 29 سال
مزار شهید: گلزارشهدای مریوان-کردستان


زندگینامه
علی در یکم فروردین ماه سال 1332 در کردستان به دنیا آمد و با قدوم مبارکش چشم و چراغ خانه شد. 
علاقه پدر و مادرش به وی بر آن شد تا الفبای کودکی را با محبت به ائمه اطهار (ع) آموخته و درس مردانگی را پیشه راه خویش سازد. با شروع حرکت‌هاي انقلابي مردم غيور ايران به جرگه یاران امام خمینی (ره) پیوست و در پیروزی انقلاب اسلامی نقش بسزایی داشت. 
پس از مدتی جنگ از سوی عراق به کشور عزیزمان تحمیل شد؛ او نیز به منظور پاسداری از کیان ایران اسلامی به عنوان پاسدار از مرزهای کشور عزیزمان دفاع کرد. 
در این میان گروهک‌های تروریستی منافقین که طی اعمال جنایتکارانه خود هیچ برگی از تقویم انقلاب اسلامی را از ترور مردم بی گناه خالی نگذاشته بودند در تاریخ 1 آذر ماه سال 1361 در مریوان طی عملیات مسلحانه وی را در سن 29 سالگی به شهادت رساندند. 
پیکر پاکش پس از تشییع باشکوه در گلزار شهدای مریوان واقع در کردستان به خاک سپرده شد.

 


ادامه مطلب

[ یک شنبه 18 مرداد 1394  ] [ 3:49 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ <> [ 20 ] [ 21 ] [ 22 ] [ 23 ] [ 24 ] [ 25 ] [ 26 ] [ 27 ] [ 28 ] [ 29 ] [ > ]