دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

حسین علی پازش

نام پدر: - تاریخ تولد: - / - /1323
محل تولد: ایران - مازندران - بابل تاریخ شهادت: 09/09/1366
محل شهادت: زاهدان طول مدت حیات: 43 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
در سال 1323 چشمان کوچک حسینعلی در شهر زیبا و سرسبز بابل برای اولین بار دیدن را تجربه کرد آبی آسمان در حلقه چشمانش جای گرفت و صدای اذان پدر گوشش را نوازش داد، قدم های کوچک پازش در هفت سالگی در رکاب تحصیل قرار گرفت و او تحصیلاتش را تا پایان مقطع دبیرستان در زادگاهش ادامه داد و در ادامه تحصیلات موفق به کسب مدرک کارشناسی در رشته راه و ساختمان گردید.
پازش به منظور ارج نهادن به سنت نبوی با دختری مؤمنه و فداکار ازدواج کرد که حاصل این پیوند فرخنده 3 فرزند می باشد، وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به استخدام سازمان صدا و سیما درآمد و در اداره پژوهش مشغول به فعالیت گردید او نیک دریافت که جهاد دری است از درهای بهشت و سرانجام در تاریخ 9/9/1366 پس از مدت ها مجاهدت در راه حق در سن 43 سالگی در شهرستان زاهدان توسط منافقین کوردل ترور شد و به ملکوت اعلی پیوست.

 


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 7 مرداد 1394  ] [ 11:31 AM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

غلام رضا پارسا

نام پدر: اصغر تاریخ تولد: - / - /1345
محل تولد: ایران - خراسان - بیرجند - زرسنوک تاریخ شهادت: 08/06/1368
محل شهادت: آذربایجان غربی طول مدت حیات: 23 سال
مزار شهید: روستای زرسنوک از توابع شهرستان بیرجند


زندگینامه
غلامرضا پارسا فرزند اصغر در سال 1345 در روستای «زرسنوک» از توابع شهرستان بیرجند پا به عرصه ی حیات نهاد. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در سربیشه سپری نمود و دوران متوسطه را در زاهدان و ایرانشهر با موفقیت به پایان رساند. در زمان اوجگیری انقلاب اسلامی و مبارزات مردمی همراه با سایر اقشار ملت حزب الله در راهپیمایی ها و تظاهرات شرکت فعال داشت.
بعد از پیروزی انقلاب در پایگاههای مردمی مساجد ونهادها به فعالیت خود ادامه داد. چندی بعد به استخدام نیروی انتظامی درآمد. برای حفاظت ازمرزهای میهن اسلامی به آذربایجان غربی اعزام شد و به مقابله با ضدانقلاب و منافقین پرداخت. سرانجام طی درگیری با منافقین در هشتم شهریورماه سال 1368 در سن 23 سالگی به فیض شهادت نایل آمد.
پیکر پاکش پس از تشییع باشکوه در زادگاهش به خاک سپرده شد.

 


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 7 مرداد 1394  ] [ 11:30 AM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

حسن بیناباجی

نام پدر: کلوخ آقا تاریخ تولد: 03/07/1340
محل تولد: ایران - خراسان - گناباد تاریخ شهادت: 17/08/1360
محل شهادت: مشهد طول مدت حیات: 20 سال
مزار شهید: گلزارشهدای حرم مطهر-خراسان


زندگینامه
حسن بیناباجی در سومین روز از مهر ماه سال ۱۳۴۰ در بیناباج گناباد متولد شد. تولد او همچون بسیاری از شهدا در میان خانواده ای مستضعف و در عین حال مذهبی بود. او از همان اوان کودکی با فقر و استضعاف آشنا شد. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت به پایان رسانید و در دبیرستان نواب صفوی به ادامه تحصیل پرداخت. در اوج انقلاب اسلامی ایران او نیز از کسانی بود که بر علیه طاغوتیان زمان فریاد برآورد و با امت پرخروش در تظاهرات خیابانی شرکت می نمود و علاوه بر آن در محله عدل خمینی مشهد نمونه ای از یک مبارز متقی بود و در دبیرستان نیز به عنوان فردی انقلابی شناخته شده بود. در ۲۲ بهمن حسن به آرزوی دیرینه اش که همان پیروزی انقلاب اسلامی بود رسید.
وی زمانی که انقلاب اسلامی ایران نیاز مبرمی به نیروهای مؤمن داشت ندای امام (ره) را لبیک گفته و به عضویت کمیته انقلاب اسلامی در آمد. با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران او نیز همانند تمام جوانان مشتاق ایران راهی جبهه های دفاع مقدس گردید و ماه ها در جبهه ها بود پس از بازگشت وی به مشهد بود که منافقین اعلام جنگ مسلحانه علیه جمهوری اسلامی نمودند و هم صدا با آن ها بنی صدر خائن نیز شروع به کارشکنی و خیانت های مدوام بر علیه انقلاب اسلامی نمود. حسن نمی توانست این خیانت ها را ببیند و ساکت بنشیند چراکه او در میدان های مبارزه و جبهه ها رشادت ها و شهادت ها را دیده بود و نیک می دانست که این پیروزی ثمره خون هزاران شهید و معلول است و نمی بایست به سادگی ثمره خون های پاک شهدا را از دست داد و به همین خاطر مبارزه پیگیر را علیه این کوردلان مزدور آغاز کرد و سرانجام در شب 17 آبان ماه سال 1360 طی یک تعقیب و گریز با منافقین در مشهد در سن 20 سالگی به شهادت رسید.
پیکر مطهرش را در گلزار شهدای حرم مطهر به خاک سپردند.

 


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 7 مرداد 1394  ] [ 11:24 AM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

یدالله بینقی

نام پدر: محمد تاریخ تولد: 10/12/1339
محل تولد: ایران - خراسان تاریخ شهادت: 01/09/1363
محل شهادت: بانه طول مدت حیات: 24 سال
مزار شهید: گلزار شهدای سبزوار-خراسان


زندگینامه
یدالله در روز 10 اسفند ماه سال 1339 در خراسان به دنیا آمد و با قدوم مبارکش چشم و چراغ خانه شد. 
علاقه پدر و مادرش به وی بر آن شد تا الفبای کودکی را با محبت به ائمه اطهار (ع) آموخته و درس مردانگی را پیشه راه خویش سازد. با شروع حرکت‌هاي انقلابي مردم غيور ايران به جرگه یاران امام خمینی (ره) پیوست و در پیروزی انقلاب اسلامی نقش بسزایی داشت. 
پس از مدتی جنگ از سوی عراق به کشور عزیزمان تحمیل شد؛ او نیز به منظور پاسداری از کیان ایران اسلامی به عنوان سرباز از مرزهای کشور عزیزمان دفاع کرد. 
در این میان گروهک‌های تروریستی منافقین که طی اعمال جنایتکارانه خود هیچ برگی از تقویم انقلاب اسلامی را از کشتار خالی نگذاشته بودند در تاریخ 1 آذر ماه سال 1363 در منطقه بانه طی عملیات مسلحانه وی را در سن 24 سالگی به شهادت رساندند. 
پیکر پاکش پس از تشییع باشکوه در گلزار شهدای سبزوار واقع در خراسان به خاک سپرده شد.

 


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 7 مرداد 1394  ] [ 11:24 AM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

حمیدرضا بیدهندی

نام پدر: رمضان علی تاریخ تولد: 06/02/1341
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 02/05/1360
محل شهادت: - طول مدت حیات: 19 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف87-شماره5-تهران


زندگینامه
حمیدرضا در روز 6 اردیبهشت ماه سال 1341 در تهران پا به جهان هستی نهاد و زیر سایه پدر و مادر مهربانش کودکی را سپری کرد. او در هفت سالگی به مدرسه رفت و پس از پایان دوران ابتدایی به دلیل علاقه به انجام فعالیت های فنی و صنعتی به کسب و کار آزاد روی آورد.
زمانیکه مردم علیه رژیم پهلوی به مبارزه پرداختند، وی نوجوان بود و همانند دیگر هم وطنان و دوستانش به تظاهرات می رفت تا اینکه پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به وقوع پیوست.
وی پس از انقلاب نیز برای حفظ و تثبیت دستاوردهای این اتفاق مهم و زیبا، بسیار تلاش کرد و همزمان با شکل گیری سپاه پاسداران، به عضویت این ارگان در آمد.
با آغاز جنگ تحمیلی حمیدرضا نیز بارها در جبهه های نبرد علیه عراقی ها مردانه رزمید. پس از آن از طرف سپاه مامور خدمت در فرودگاه مهرآباد تهران گردید.
روز دوم مرداد ماه سال 1360 همزمان با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، او که از دو روز قبل برای پاسداری به محل خدمت رفته بود، به همراه دو تن از برادران دیگر پاسدارش برای برداشتن شناسنامه جهت شرکت در انتخابات، سوار بر موتور به سمت خانه راه افتادند. در میانه راه چند تن از منافقین کور دل و شیطان صفت که سوار بر وانت مسروقه بودند، از پشت سر حمیدرضا و همراهانش را به رگبار مسلسل بستند. او که مجروح شده بود، با بدن نیمه جانش از زمین برخاست تا آنها را تعقیب کند، اما هنوز چند قدمی بر نداشته بود که مورد اصابت شلیک های پیاپی مسلسل قرار گرفت و در حالیکه جوانی 19 ساله بود، مظلومانه به شهادت رسید.
پیکر خونینش را در بهشت زهرا(س) قطعه24-ردیف87-شماره5 واقع در تهران به خاک سپردند.

 


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 7 مرداد 1394  ] [ 11:24 AM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

قنبر بیات لو

نام پدر: احمدعلی تاریخ تولد: 02/09/1316
محل تولد: - تاریخ شهادت: 18/02/1361
محل شهادت: خیابان شمشیری-تهران طول مدت حیات: 45 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه26-ردیف22-شماره42-تهران


زندگینامه
بیات لو در دومین روز از آذر ماه سال ۱۳۱۶ دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را بیش از پنج کلاس نتوانست ادامه دهد و مجبور به ترک تحصیل و کار شد. از کودکی به اسلام ارادتی خاص داشت و با تعالیم عالیه آن انس گرفته بود. 
زمانی که اولین طلیعه های انقلاب اسلامی فرارسید، او نیز به نهضت اسلامی پیوست و با تمام قوا در آن به فعالیت پرداخت. در راهپیمایی ها شرکت می کرد و در تظاهرات در صفوف مقدم قرار داشت و بی آن که هراسی از گلوله های مزدوران گارد سلطنتی داشته باشد، سینه خود را سپر حفظ برادران و خواهران می نمود. 
پس از پیروزی انقلاب و تشکیل کمیته های اسلامی به این نهاد مردمی پیوست و داوطلبانه بی آن که کوچکترین چشم داشتی داشته باشد به خدمت مشغول شد. 
سرانجام در تاریخ هیجدهم اردیبهشت ۱۳۶۱ بیات لو به اتفاق سه تن دیگر از جان برکفان کمیته انقلاب اسلامی برای حفاظت از جان و مال و ناموس مسلمین و مبارزه با عوامل استکبار جهانی در حال مأموریت حوالی خیابان شمشیری بودند، در این بین یکی از واحدهای تروریستی منافقین که در کمین امت حزب الله نشسته بودند، به اتومبیل حامل این برادران حمله ور می شوند و آن ها را به گلوله می بندند. در اثر این جنایت، برادر بیات لو با پیکری آغشته به خون در سن 45 سالگی به رحمت حق می پیوندد. 
مزار پاک و مطهرش را در بهشت زهرا(س) به خاک سپردند. از او 4 فرزند به یادگار مانده است.

 


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 7 مرداد 1394  ] [ 11:23 AM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

حمیدرضا بیانی هدش

نام پدر: ميرزاجواد تاریخ تولد: 15/02/1341
محل تولد: ایران - گلستان - گنبدکاوس تاریخ شهادت: 03/12/1361
محل شهادت: تهران-نزدیک پادگان ولی عصر(عج) طول مدت حیات: 20 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
حميدرضا بياني‌هدش در شهرستان گنبد کاووس استان گلستان روز پانزدهم ارديبهشت ماه سال 1341 در خانواده‌اي زحمت‌کش و کشاورز متولد شد. از همان سنين کودکي همراه با پدر به نماز مي‌ايستاد و در ماه مبارک رمضان اصرار داشت تا سحر بيدار شود و روزه بگيرد. تلاوت و يادگيري قرآن را بسيار دوست داشت و در کارهاي خانه به پدر و مادر کمک مي‌کرد. از همان دوران نوجواني به شهادت عشق مي‌ورزيد. روزي به مادر گفت: مادرجان! دعا کن که من لياقت شهيد شدن را داشته باشم و شهيد بشوم و وقتي رضايت مادر را از اين خواسته خود ديد، گفت: مادر خوشحالم کردي و من با خيال آسوده مي‌توانم شهادت را آرزو کنم و به آرزويم برسم. بياني در سال‌هاي پيش از انقلاب در تظاهرات مردمي عليه رژيم شاه و درگيري‌هاي مردمي با عوامل رژيم حضور فعالي داشت. او پس از پيروزي انقلاب اسلامي در انجمن اسلامي مهرآباد جنوبي فعاليت مي‌کرد تا اين که در کلاس دوم دبيرستان درس را رها کرد و به عضويت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي درآمد. دوره نظامي را در پادگان امام حسين(ع) گذراند و پس از آن به پادگان وليعصر(عج) منتقل شد. اوایل اسفند 1359 تصميم به ازدواج گرفت که ثمره آن يک فرزند دختر بوده است. بيست روز پس از ازدواج براي مقابله با عوامل ضد انقلاب به منطقه کردستان اعزام شد و پس از مدتي به تهران بازگشت. پس از آن در نهادهاي مختلفي از جمله بيت امام و مجلس شوراي اسلامي به حفاظت و پاسداري مشغول شد. وي شب پيش از شهادت وصيت‌نامه خود را نوشت و با حال و هواي خاصي نماز به جا آورد و قرآن تلاوت کرد. 
پيش از رفتن با همه خداحافظي نمود و گفت: اگر نيامدم بدانيد که من به جبهه عازم شده‌ام. بياني پس از رسيدن به سر در ورودي پادگان وليعصر بر اثر انفجار بمبي که از قبل توسط منافقين در آن مکان کار گذاشته شده بود در سن 20 سالگي در تاريخ سوم اسفند ماه سال 1361به فيض عظماي شهادت نائل آمد.

 


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 7 مرداد 1394  ] [ 11:23 AM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

شهباز بیات

نام پدر: ابراهیم تاریخ تولد: 02/02/1335
محل تولد: ایران - مرکزی - خمین - مزرعه نو تاریخ شهادت: 08/06/1360
محل شهادت: سه راه زندان-تهران طول مدت حیات: 25 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-تهران


زندگینامه
شهباز بيات در دوم اردیبهشت ماه سال 1335 در روستاي مزرعه‌نو از توابع شهرستان خمين ديده به جهان گشود و در دامان خانواده‌اي مستضعف و متدين پرورش يافت. از کودکي با قرآن انس گرفت و 6 ساله بود که فراگيري قرآن را در زادگاهش آغاز کرد. تحصيلات ابتدايي را در روستا شروع کرد، اما به سبب تنگدستي خانواده مجبور به ترک تحصيل و عزيمت به تهران شد و با روزي 2 ريال مزد، شاگرد رنگرزي گرديد و از کودکي با رنج و زحمت آشنا شد. عشق وافرش به قرآن به حدي بود که در همان زمان در اطاق محقرش بچه‌هاي محل را به کلاس قرآن دعوت مي‌کرد و رابطه‌اش با اين کتاب آسماني قطع نمي‌شد. 
با پشتکار فراوان عاقبت حرفه نقاشي را به خوبي آموخت و به اتفاق يکي از همکارانش مغازه کوچکي اجاره و به کار ادامه داد. با روحانيت و مسجد پيوندي ناگسستني داشت و هم زمان با اوج‌گيري نهضت اسلامي به فعاليت گسترده رو آور شد. 
در سال 1355 به همراه برادرش نوارهاي حضرت امام را مخفيانه از اصفهان به تهران مي‌آورد و به مشتاقان مي‌داد و بالاخره در اثر همين فعاليت‌ها نيز يک بار دستگير شد. 
هر کجا راهپيمايي يا تظاهراتي برپا بود بيات _ نيز حضور داشت و در روز بازگشت پيروزمندانه حضرت امام از جمله عناصر فعال مراسم شکوهمند پيشواز و استقبال از ايشان بود. 
پس از پيروزي انقلاب اسلامي و در راه حراست از دستاوردهاي خون شهيدان به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي پيوست و همه زندگيش را در اين راه در طبق اخلاص گذارد. 
مشکلات روزمره زندگي و مسئوليت سنگين سرپرستي خانواده و سه فرزند و بيماري پدر سالخورده‌اش باعث شد تا علي‌رغم ميل باطني‌اش سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را ترک کند و در سنگري ديگر به مبارزه ادامه دهد. 
بيات در همه حال پاسدار جان بر کف باقي ماند و عاقبت نيز در همين راه شربت شهادت نوشيد. 
او در هشتم شهريور 1360 در درگيري با منافقيني که قصد بلوا‌ آفريني داشتند در سه‌راه زندان تهران با 25 سال سن بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسيد و قطعه 24 بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شد.

 


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 7 مرداد 1394  ] [ 11:23 AM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

حمیدرضا بیانی

نام پدر: - تاریخ تولد: - / - /1342
محل تولد: ایران - خراسان - گنبد کاوس تاریخ شهادت: 08/03/1365
محل شهادت: تهران طول مدت حیات: 23 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
سال 1342 همزمان با آغاز فعالیت های انقلابی خمینی کبیر (ره)، کودکی پا به عرصه ی گیتی نهاد. پدر نامش را حمیدرضا گذارد و او را به خدا سپرد.
او در شهرستان گنبدکاووس پرورش یافت و با گشایش مدارس، هفتمین پاییز زندگی خود را در مدرسه آغاز کرد. حمیدرضا تحصیلاتش را تا سال دوم دبیرستان ادامه داد، سپس سبزپوش دشت شقایق سپاه پاسداران گشت و سلاح بر دوش، حفاظت از انقلاب و مرزهای ایران اسلامی را بر عهده گرفت.
بیانی چندی بعد در تاریخ 8/3/1365 در سن 23 سالگی ردای سرخ شهادت را تن کرد و به آسمانیان پیوست. شهر بزرگ تهران این بار میعادگاه رسیدن او به قرب حق تعالی شد. از او دو شعر به نام های نبرد ملت و خون و شمشیر به یادگار ماند.

 


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 7 مرداد 1394  ] [ 11:23 AM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

حمید بهنود

نام پدر: حسین تاریخ تولد: - / - /1332
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 11/06/1361
محل شهادت: خیابان قصرالدشت_ خیابان آذربایجان طول مدت حیات: 29 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
در سال 1332 در خانواده ای مذهبی در یکی از محلات جنوب شهر تهران چشم به جهان گشود و تحصیلات ابتدایی و متوسطه اش را چون دیگر هم سالان جنوب شهریش در همان محله آغاز نمود. از نوجوانی عشق و علاقه ای وصف ناشدنی به امیرمومنان حضرت علی ابن ابیطالب (ع) داشت و همراه پدر در جلسات مذهبی شرکت می جست. هم زمان با رسیدن به کلاس پنجم متوسطه بنا بر ضرورت، دست از تحصیل کشید و به کمک پدرش در مغازه ی خواربار فروشی شتافت. 
او که از بطن مستضعفین و محرومین جنوب شهر برخاسته بود و با آتش ایمان به اسلام دلش گرم شده بود، از اولین روزهای اوج گیری مجدد نهضت شکوهمند اسلامی به آن پیوست و ضمن شرکت در راهپیمایی ها و سازماندهی تظاهرات در تسخیر پادگان ها و مراکز انتظامی رژیم منفور پهلوی فعالانه شرکت داشت و هم چون دیگر سربازان گمنام اسلام در راه پیروزی حق بر باطل مبارزه نمود. 
پس از پیروزی انقلاب به منظور پاسداری از دستاوردهای خون شهیدان و حراست از کیان اسلام به کمیته های انقلاب اسلامی پیوست و در بسیج مسجد امام زمان (عج) به فعالیت پرداخت و در اندک مدتی در سایه ی صداقت و پشتکار توانست منشأ خدمات فراوانی گردد و در این بارها جانش به خطر افتاد. به علت بیماری پدرش به کار در مغازه ی خواربار فروشی بازگشت و در عین کمک به خانواده از انجام فعالیت های انقلابی اش نیز غافل نمی ماند و از همین رو دشمنی همه دار و دسته های وابسته به استکبار جهانی را برانگیخت؛ منافقین 2 بار مغازه اش را با کوکتل مولوتف به آتش کشیدند و یک بار نیز با پرتاب نارنجک، او و شش تن از مشتریان مغازه را مجروح کردند. لیکن حمید با قدم هایی استوار به راه خود ادامه می داد. در نامه های تهدیدآمیز به او اخطار شده بود که تصاویر امام امت و مسئولان کشور را پایین بیاورد و او در مقابل بر تعداد تصاویر می افزود و کوچک ترین خللی در اراده ی مستحکمش به وجود نمی آمد. 
جوانی مومن، صبور و مقاوم بود و روح پرتلاطمش را تنها شرکت در نماز جمعه و راز و نیاز با الله در دعای کمیل آرامش می بخشید. به شهید بهشتی علاقه و ارادتی خاص داشت و پس از شهادت ایشان در آرزوی پیوستن به کاروان این شهیدان بزرگوار سر از پا نمی شناخت. او ده ماه قبل از شهادت در مراسمی ساده و روحانی در حضور امام امت ازدواج کرد و به هنگام شهادت پسری یک ماهه داشت. 
حمید می دانست که بالاخره به دست عمال آمریکا به شهادت خواهد رسید، عاقبت در روز یازدهم شهریور 1361 حدود ساعت 5/5 بعد از ظهر لحظه ی موعود فرا رسید. دو نفر از تروریست های منافق به بهانه ی خرید پسته وارد مغازه ی خواروبار فروشی در خیابان قصر الدشت می شوند و ناگهان اسلحه را کشیده و او را هدف گلوله های متعدد قرار می دهند. حمید در آخرین لحظات بی محابا به مقابله با تروریست ها برمی خیزد؛ لیکن به علت شدت جراحات در سنّ 29 سالگی به شهادت می رسد و با قلبی مالامال از عشق به اسلام به سوی معبود می شتابد. 

 


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 7 مرداد 1394  ] [ 11:19 AM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ <> [ 50 ] [ 51 ] [ 52 ] [ 53 ] [ 54 ] [ 55 ] [ 56 ] [ 57 ] [ 58 ] [ 59 ] [ > ]