به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

جمع آوري شماره تلفن هاي كاربران توسط سرويس جي ميل مي‌تواند هشداري در خصوص سوء استفاده جي ميل از اين اطلاعات باشد.


به نقل از سايت گرداب، پس از اينكه هر شخص براي ساخت اكانت جديد در جي ميل وارد اين سرويس مي‌شود، پس از ثبت مشخصات فردي و اطلاعات معمول، براي ايجاد دسترسي از كاربر خواسته مي‌شود براي ارسال كد تأييد (verify code) از سوي جي‌ميل و دسترسي به اين سرويس، شماره تلفن خود را وارد كند.

به محض وارد كردن شماره تلفن، گوشي كاربر از سوي شماره‌اي ناشناس (private number) به صدا در مي‌آيد و اپراتور سيستم پس از سلام و خوشامدگويي، كد تاييد اكانت را مي‌خواند. كاربر نيز پس از وارد كردن كد تأييد در جاي مخصوص، اجازه دسترسي به اكانتش را دريافت مي‌كند.

با توجه به امكانات جديد تلفن‌هاي همراه از قبيل GPRS، جمع آوري شماره تلفن هاي كاربران توسط سرويس جي ميل مي‌تواند هشداري در خصوص سوء استفاده جي ميل از اين اطلاعات باشد.

پيش از اين نيز رفتار گوگل با اطلاعات كاربران سرويس‌هاي مختلف آن در دنيا و قراردادهاي اين شركت با سرويس‌هاي امنيتي آمريكا براي جاسوسي، بارها از سوي مجامع مختلف مورد بحث قرار گرفته بود.

ادامه مطلب
چهارشنبه 31 شهریور 1389  - 10:15 PM

امام حسن مجتبي(ع) پاسخ‌هاي جالبي به 6 سؤال يك مرد رومي درباره حق و باطل، قوس و قزح، مشرق و مغرب و خنثي پاسخ‌هاي جالبي دادند.


سايت غدير نوشت: مرحوم قطب‌الدّين راوندى در كتاب خرايج خود آورده است كه روزى يك نفر از بلاد روم خدمت امام على عليه‌ السلام وارد شد و اظهار داشت: من يك نفر از رعيت تو و از اهالى اين شهر هستم.

حضرت خطاب به او فرمود: خير، تو از رعيت من و از اهالى اين شهر نيستى، بلكه تو از سوى پادشاه روم آمده‌اى و او چند سؤال براى معاويه فرستاده است و چون معاويه جواب آنها را نمى‌دانست به من ارجاع شده است.

آن شخص گفت: بلى، صحيح فرموديد؛ معاويه مرا به طور محرمانه نزد شما فرستاد تا جواب مسائلم را از شما دريافت دارم و اين موضوع را كسى غير از ما نمى‌دانست.

پس از آن على عليه‌السلام فرمود: آنچه مى‌خواهى از اين دو فرزندم سؤال كن كه جواب كافى دريافت خواهى داشت.

آن شخص گفت: از حسن مجتبى عليه‌السلام سوال مى‌كنم و چون آن شخص رومى نزد امام حسن (ع) آمد پيش از آن كه سخنى مطرح شود، حضرت به او فرمود: آمده‌اى تا سؤال كنى كه فاصله بين حق و باطل چيست؟، بين زمين و آسمان چه مقدار فاصله است؟، بين مشرق تا مغرب چه مقدار مسافت است؟، قوس و قزح (يعنى رنگين كمان) چيست؟، خنثى به چه كسى گفته مى‌شود؟ و آن ده چيزى كه يكى از ديگرى محكم‌تر و سخت‌تر مى‌باشند، كدامند؟

مرد رومى با حالت تعجّب گفت، بلى، سوال‌هاى من همين‌ها است.

امام حسن مجتبى عليه‌السلام در اين موقع به پاسخ سؤال‌ها پرداخت و فرمود: بين حق و باطل چهار انگشت است، آنچه با چشم خود ديدى حق و آنچه شنيدى باطل است.

فاصله بين زمين و آسمان به اندازه دعاى مظلوم بر عليه ظالم است و نيز تا جايى كه چشم ببيند.

همچنين فاصله بين مشرق تا مغرب به مقدار سرعت گردش و حركت خورشيد در يك روز خواهد بود.

و امّا قوس و قزح؛ قوس علامتى است از طرف خداوند رحمان براى در امان ماندن موجودات زمين از غرق شدن و ديگر حوادث مشابه آن و قزح نام شيطان است.

... از مرگ محكم‌تر و نيرومندتر، مشيت و اراده الهى است كه مرگ را برطرف مى نمايد و در روز واپسين، مردگان را زنده مى گرداند.

و اما خنثى به شخصى گفته مى‌شود كه معلوم نباشد مرد است يا زن، كه اگر هيچ نشانه‌اى نداشته باشد يا هر دو نشانه را موجود باشد به او گفته مى شود: ادرار كن، پس اگر ادرارش به سمت جلو يا بالا بود، مرد است و در غير اين صورت در حكم زن خواهد بود.

و اما جواب آن ده چيز به اين شرح است:
خداوند متعال سنگ را آفريد و به دنبالش آهن را به وجود آورد كه همانا آهن سنگ را قطعه قطعه مى‌كند و سپس آتش را آفريد كه آهن را گداخته و آب مى‌نمايد و سخت تر از آتش آب است كه آتش را خاموش مى‌كند و از آب شديدتر ابر مى‌باشد كه آن را حمل و منتقل مى‌كند و از ابر نيرومندتر باد خواهد بود كه ابر را به اين سو، آن سو مى‌برد و از باد قدرتمندتر آن نيرويى است كه باد را كنترل مى‌كند و از آن شديدتر ملك‌الموت-عزرائيل- است كه جان همه چيز را مى گيرد و مى‌ميراند و از آن مهمتر خود مرگ است كه جان عزرائيل را نيز مى‌ربايد و از مرگ محكم‌تر و نيرومندتر، مشيت و اراده الهى است كه مرگ را برطرف مى نمايد و در روز واپسين، مردگان را زنده مى‌گرداند.
- بحارالا نوار ج 43، ص 326، ح 5، الخرايج و الجرايح: ج 2، ص 572، ح 2.

ادامه مطلب
چهارشنبه 31 شهریور 1389  - 10:13 PM

76 سال دارم. در ژاپن و در استان "كيودو " شهر "اَشيا " متولد شدم .پدرم «چوجيرو يامامورا» و مادرم «آيي يامامورا» نام داشتند. ما چهار خواهر و برادر بوديم ؛ 3 دختر و 1 پسر و من فرزند سوم خانواده محسوب مي‌شوم.


سركار خانم «بابايي» ،پوشيده در چادري سياه و و با نگاهي سرد و نافذ ، هيبتي خاص دارد كه به سرعت انسان را به ياد اهالي شرق آسيا مي اندازد. ايشان را تا 21 سالگي با نام «كونيكو يامامورا» صدا مي كردند ولي او ديگر سال هاست كه «حاج خانم بابايي» خوانده مي شود. به راستي آيا خانواده «يامامورا» در دورترين افق هاي ذهني خود تصور مي كردند كه يكي از نوادگانشان به خيل سربازان «حضرت روح الله» بپيوندد و خون سرخش بر خاك گرم كربلاي ايران اسلامي ريخته شود. و اين چنين است تقدير كسي كه باران رحمت خاصه ي خداوند بر وجودش ببارد و بركتي آسماني به حياتش ببخشايد.

بقيه در ادامه

 

ادامه مطلب
چهارشنبه 31 شهریور 1389  - 10:11 PM

رضا روي مي‌كند به آن دو و مي‌گويد: من ضامن نارنجك ها را مي‌كشم و كنار شما مي‌گذارم تا شما سريع آنها را پرتاب كنيد. سيد محمد و اصغر كه شش دانگ حواسشان متوجه كماندوهاي عراقي است. مي‌گويند: باشد.


شانزده روز از عمليات كربلاي پنج مي‌گذرد اما هنوز هيچ نشانه‌اي از پايان درگيري به چشم نمي‌خورد. بر خلاف عمليات‌هاي قبل كه بيشتر از چند روز طول نمي‌كشيد، اين عمليات همچنان به شدت ادامه دارد به گونه‌اي كه در يك روز چند بار حمله عراقي‌ها دفع مي‌شود.

بقيه در ادامه

 

ادامه مطلب
چهارشنبه 31 شهریور 1389  - 10:10 PM

الان كه چند ساليه استخوناي بچه محل ها رو برمي گردونند واسه‌ي پدر و مادراي پير و خسته، فرهاد ديگه واسشون نمي خونه. چون ديگه سرش خيلي شلوغ شده. فقط مي ره هيئتاي بالا بالا، روضه‌ي اباعبدالله مي خونه.


**آن كه فهميد:

چند ماهي مي شد كه داوطلبانه رفته بود خدمت. آره داوطلبانه. از بس عاشق خدمت به انقلاب و مملكتش بود. چه اون روزايي كه تا شب، توي كوچه و خيابوناي "تهران نو " براي به ثمر رسوندن انقلاب اسلامي مي دويد و تلاش مي كرد، چه اون شبايي كه تا صبح توي سنگرا و محله هاي شهر، نگهباني مي داد تا ساواكي ها و ضد انقلابا، مزاحم مردم نشن و به كشور و انقلاب نوپاي اسلاميش ضربه نزنند.
داوطلب بود. داوطلب داوطلب.

بقيه در ادامه

 

ادامه مطلب
چهارشنبه 31 شهریور 1389  - 10:08 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 79

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 5898180
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی