اين سؤال و جواب، با همهى انسانها، با زبان حال، صورت گرفته، آن هم بعد از بلوغ و كمال عقل؛ زيرا هر انسانى بعد از رسيدن به كمال عقل و ملاحظهى آيات صنع پروردگار در آفاق و انفس، به يكتائى او با زبان حال اعتراف مىكند.
آياتى از قرآن كريم به پيمانى كه خداوند از انسانها گرفته، اشاره كرده است، اما مهمترين اين آيات كه مفسران نيز به تبيين و توضيح اين پيمان پرداختهاند آيات 172- 174 سورهى اعراف مىباشد.
مهمترين پرسش كه در اينجا مطرح است اين است كه اين «ظهور» و «بروز» كى واقع شده؟ وبه چهصورت انجام گرفته است؟ وخلاصه منظور از«عالم ذر» چيست؟
در پاسخ به اين سؤال و شرح عالم ذر و تفسير آيه فوق حداقل شش قول وجود دارد كه هر كدام را جمعى يا بعضى از دانشمندان اسلامى پذيرفتهاند:
1. نظر محدثين و اهل ظاهر، كه گفتهاند: همانگونه كه در بعضى از احاديث آمده فرزندان آدم تا پايان دنيا، به صورت ذرات كوچكى از پشت آدم خارج شدند، و فضا را پر كردند- در حالى كه داراى عقل و شعور و قادر بر تكلم و سخن گفتن بودند- خداوند آنها را مخاطب قرار داد، و از آنها سؤال كرد: آيا من پروردگار شما نيستم؟ (الَسْتُ بِرَبِّكُمْ؟) و همگى در پاسخ گفتند: آرى (بَلى!) و به اين ترتيب پيمان نخستين بر توحيد گرفته شد، و خود انسانها شاهد خويشتن بودند.
2. منظور از عالم ذر، و تفسير آيه فوق اين است كه ذرات نخستين وجود انسان، يعنى نطفه، از پشت پدران به رحم مادران انتقال يافت، و به تدريج در عالم جنين به صورت انسان كاملى درآمد، و در همان حال خداوند قوا و استعدادهائى به او داد كه بتواند حقيقت توحيد و آئين حق را درك كند، و اين فطرت توحيدى را در وجود او عجين ساخت.
اين تفسير را گروهى از مفسران مانند صاحب «المنار» و «فى ظلال القرآن» انتخاب كردهاند و از بسيارى از مفسران ديگر نقل كردهاند.
3. منظور از «عالم ذر» همان «عالم ارواح» است، يعنى در آغاز، خداوند ارواح انسانها را قبل از اجسادشان آفريد و مخاطب ساخت و از آنها بر توحيد خويش اقرار گرفت. اين تفسير را از بعضى از روايات استفاده كردهاند.
4. اين پرسش و پاسخ در ميان گروهى از انسانها و خداوند به وسيله پيامبران، به زبان قال واقع شده؛ زيرا گروهى از انسانها بعد از تولد و كمال عقل، دلايل توحيد و يكتاپرستى را به وسيله انبيا شنيدند، و به آن پاسخ مثبت دادند و «بَلى» گفتند.
اين تفسير را مرحوم «سيد مرتضى» به عنوان احتمال ديگرى در توضيح آيه فوق ذكر كرده است، «ابوالفتوح رازى» نيز اين تفسير را به عنوان يك احتمال در تفسير خود آورده است.
5. اين سؤال و جواب، با همهى انسانها، با زبان حال، صورت گرفته، آن هم بعد از بلوغ و كمال عقل؛ زيرا هر انسانى بعد از رسيدن به كمال عقل و ملاحظهى آيات صنع پروردگار در آفاق و انفس، به يكتائى او با زبان حال اعتراف مىكند.
گوئى خداوند با ارائه اين آيات، از آنها سؤال مىكند: «الَسْتُ بِرَبِّكُمْ»؟ (آيا من پروردگار شما نيستم؟) و آنها با زبان حال مىگويند: «بَلى» و گفتگو با زبان قال، شواهد و نظائر فراوان دارد. اين تفسير را مرحوم «شيخ طوسى» در «تبيان» از «بلخى و رُقانى» نقل مىكند.
6. مرحوم علامه طباطبائى قدس سره در «الميزان» مىفرمايد: آنچه از آيات مختلف قرآن استفاده مىشود اين است كه وجود اشياء اين عالم، داراى دو جنبه يا دو صورت است: صورتى به سوى دنيا دارد و حكمش اين است كه تدريجاً از «قوّه» به «فعل» و از «عدم» به سوى «وجود» مىآيد، در آغاز ناقص است سپس كامل مىشود، و سرانجام فانى شده، به سوى پروردگار باز مىگردد.
و صورتى به سوى خدا دارد و اشياء جهان از نظر اين بعد الهى، امورى هستند غير تدريجى، و فعليت محض، بىآنكه داراى قوه يا نقصى باشند و منتظر فعليت.
و به تعبير ديگر: موجودات، داراى دو نوع وجودند، يك وجود جمعى در نزد خدا كه در قرآن به عنوان ملكوت از آن ياد شده، و ديگر موجودات پراكنده كه با گذشت زمان تدريجاً ظاهر مىشوند.
به اين ترتيب عالم انسانيت دنيوى مسبوق به عالم انسانيت ديگرى است كه در آنجا هيچ موجودى محجوب از پروردگار نيست، و با شهود باطنى او را مشاهده كرده و به وحدانيت او اعتراف مىكند.
اين بود مجموعه نظرهايى كه ذيل آيه مورد بحث مطرح است.
كه البته برخى از آنها با هم منافاتى ندارد و قابل جمع هستند و ممكن است به برخى از آنها نيز اشكالاتى وارد باشد.
ولى اعتقاد بيشتر محققان از جمله آيةاللَّه مكارم شيرازى بر اين است كه اين سوال و جواب به زبان حال بوده، نه به زبان قال. از اين رو تفسير پنجم نسبت به بقيه قوت بيشترى دارد. « براى اطلاعات بيشتر به تفسير موضوعى پيام قرآن، ج 3 مبحث« پيمان عالم ذر» رجوع فرماييد»
منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تفسير موضوعى پيام قرآن، جلد سوم.
2. تفاسير نمونه، الميزان و ... ذيل آيات 172- 174/ اعراف.SNN