به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

بازی GTA3 با وجود كلی تغییرات باز هم به فروش خوبی دست پیدا كرد. بعد از سال 2002 بود كه راك استار GTA: Vice City را منتشر كرد، كه همه چیز ناشی از پیشرفت بود.

امواج آب توسط قایق‌های موتوری قطع می‌شدند، لاستیك ماشین‌ها آسیب‌پذیر شده بودند، موتور و هلی‌كوپتر به وسایل نقلیه اضافه شده بودند و این امكان وجود داشت هنگام رانندگی، از ماشین بیرون پرید.

موسیقی نیز همچنان سیر صعودی خود را طی می‌كرد و به یكی از اركان موفقیت تبدیل شده بود. در آن دوره فیلم صورت زخمی‌ با بازی آل پاچینو كاملا گیشه را از آن خود كرده بود و وقایع این بازی هم تقریبا از آن فیلم الهام گرفته شده بود. داستان اما همچنان تیره‌تر و تلخ‌تر می‌شد.

خاندان ورچتی به بانك دستبرد می‌زدند. عكس‌های اثبات كننده دخالت در جرم سیاستمداران ناپاك را پخش می‌كردند یا در قبال عدم انجام این كار، رشوه كلان دریافت می‌كردند و باعث میلیون‌ها دلار خسارت به شهر می‌شدند. درگیری‌های قومی ‌و نژادی در این بازی كار Take- Two ‌‌را به دادگاه فدرال كشاند، ولی با وجود پذیرش القاب ناشایست و تهمت‌های فراوان، آ‌نها تبرئه شدند و با جدیت بیشتر ساخت دنباله جدیدی به نام San Andreas (كه جنجال‌برانگیزترین بازی در سری است) را آغاز كردند.

بازی از نظر فنی باز هم پیشرفت چشمگیری داشت. گرافیك لایه‌های بیشتری پیدا كرده بود. 200 مدل وسیله نقلیه اعم از ماشین چمن‌زنی و حتی جت به وسایل نقلیه بازی اضافه شد كه 2 برابر تعداد GTA3 بود.

همچنین دیگر می‌توانستید از قطار هم دزدی كنید. موسیقی هم بهتر و پیشرفته‌تر شده بود، ولی مهم‌ترین تغییر اضافه شدن اختیار به بازی بود. نوع پوشش، دست خودتان بود. این كه غذا بخورید تا چاق شوید یا ورزش كنید و ورزیده بمانید به خودتان بستگی داشت. شما حتی دوست پیدا می‌كردید و باید در رفتارتان با وی دقت می‌كردید، ولی داستان و سیاست سازندگان باز هم تیره‌ و تیره‌تر می‌شد. علاوه بر آدمكشی و فروش مواد مخدر و دعواهای نژادی، روابط نامشروع هم به بازی اضافه شد. دیگر صدای همه درآمد.

نظام درجه‌بندی سنی ESRB بازی را از 17+ به «فقط بالغین» تغییر رتبه داد. حتی هیلاری كلینتون نامه‌ای به دادگاه فدرال راجع به ممنوعیت این بازی در آمریكا نوشت. با تمام این حرف‌ها «سن آندراس» پرفروش‌ترین بازی پلی استیشن 2 شد! انگار كسی گوشش بدهكار نبود.

باور كنید عمده‌ترین دلیل محبوبیت كنسول PS2 سری 3 از بازی‌های GTA بود. با ورود كنسول‌های دستی به صنعت بازی، راك استار هم مجبور شد تا تغییراتی را در موتور خود ایجاد كند تا بتواند این گیم‌پلی مفرح كه چشم و گوش همه را بسته است و باعث شده هیچ كس روند مخرب داستان و سیاست‌ها را نبیند را برای مخاطب‌های جدیدی ارائه كند. بعد از انتشار بازی Advanced برای كنسول Gamecube دو دنباله‌ دیگر به نام «داستان‌های لیبرتی سیتی» و «داستان‌های وایس سیتی» برای پلتفرم‌های اصلی منتشر شد.

ادامه مطلب
دوشنبه 7 شهریور 1390  - 11:41 AM

عنوان کامل لاتین بازی:Limbo

پلتفرم: Pc،Xbox360، PS3

تهیه‌کننده: Microsoft Game Studios

سازنده: Playdead
سبک: سکوبازی

بازی «لیمبو» که یک بازی سکوبازی معمایی دو بعدی با محیطی بسیار منحصر به فردی است، چندی پیش برای شبکه ایکس باکس لایو منتشر شد و توانست نظر اکثر منتقدان را به خود جلب کند. پس از آن بود که برای این‌که سیر گسترده‌تری از علاقه‌مندان بتوانند از این بازی خلاقانه بهره ببرند، مایکروسافت تصمیم گرفت تا لیمبو را همراه دو بازی آرکید دیگر در یک دیسک عرضه کند. بتازگی هم لیمبو از انحصار مایکروسافت خارج شده است و دارندگان پلی‌استیشن 3 و کامپیوترهای شخصی هم می‌توانند از این بازی زیبا لذت ببرند. به همین بهانه این بازی را بررسی می‌کنیم.

بازی‌های کامپیوتری در واقع هنر استفاده کردن از جلوه‌های صوتی و بصری است و یک عنصر شاخص دیگر که به آن روند بازی گفته می‌شود. لیمبو یکی از کامل‌ترین مثال‌هایی است که این سه عنصر را به خوبی ترکیب کرده است و جالب این که این کار را بدون حتی یک گفتگو، نوشته یا یک توضیح انجام داده است. لیمبو موفق شده است تا شرایط و محیط را به ساده‌ترین وجه ممکن برای بازی‌کننده تشریح کند. شما کنترل پسربچه‌ای را به عهده می‌گیرید که در جنگلی تاریک بیدار می‌شود بدون این که بداند کیست، از کجا آمده و به کجا خواهد رفت. او چاره‌ای ندارد جز این‌که به اکتشاف محیطی که در آن گیر افتاده است بپردازد و خیلی زود متوجه می‌شود که این محیط، بسیار خطرناک و مرگبار است و هر چه سریع‌تر باید راهی برای خارج شدن از آن پیدا کند. هیچ میان پرده یا صفحه‌ بارگذاری وجود ندارد تا احساسی که در آن فرو رفته‌اید را گسسته کند و این باعث می‌شود تا خیلی راحت به هر جا که می‌خواهید حرکت کنید. بازی از ابتدا تا انتها یک لحظه دست از شگفت‌زده کردنتان بر نمی‌دارد و حس امید و ترس را مدام به شما انتقال می‌دهد. اگر معماهای لیمبو را به دو قسمت تقسیم کنیم در قسمت اول‌اش موجودات دیگری را هم می‌بینید که زیاد مهمان نواز نیستد و سعی دارند نابودتان کنند. از بچه‌های دیگری که در این سرزمین گیر افتاده‌اند تا عنکبوت‌های غول‌پیکر که بایست با استفاده از شرایط محیطی مثل تله‌ها و سنگ‌های بزرگ از این چالش‌های تقریبا ساده عبور کنید. اما قسمت دوم در یک محیط کاملا مرده صنعتی اتفاق می‌افتد که معماهای سختتری دارد که حتی حل کردن بعضی از آن‌ها واقعا به هوش و ذکاوت زیادی نیاز دارد چون خیلی سختگیرانه طراحی شده‌اند. استفاده از جاذبه، دَوَران و بر عکس شدن روی صفحه و آن هم در حالیکه پسر بچه فقط قابلیت پریدن و کشیدن اجسام را دارد معماها را سخت‌تر می‌کند. به همه این‌ها باید انتخاب زمان مناسب برای عکس العمل را هم اضافه بکنیم که مهم‌ترین فاکتور برای حل کردن اکثر معماهاست. در لیمبو زیاد می‌میرید ولی نگران نباشید. بازی اجازه نمی‌دهد این روند زیاد اذیت‌تان کند و در واقع روند بازی یک روند آزمون و خطاست. ممکن است بعضی اوقات به صورت غیر قابل باور و خیلی زجرآور از بین بروید، ولی بازی خیلی سریع شما را به قبل از آن فاجعه باز می‌گرداند تا دوباره آن اشتباه را انجام ندهید و این بار به سلامت از آن تله عبور کنید. تمام کردن لیمبو به 5 تا 7 ساعت زمان نیاز دارد که شاید خیلی کم به نظر برسد ولی خیلی خوب درگیرتان می‌کند. وجود اَچیومنت‌های پنهان در مراحل و مقایسه آن‌ها و همچنین زمان به اتمام بردن مراحل با دوستان‌تان ارزش تکرار مراحل را بسیار زیاد می‌کند. علاوه بر طراحی عالی مراحل و معماها نباید از طراحی فوق العاده صدا و گرافیک و نورپردازی آن بگذریم. بازی موسیقی ندارد ولی صدای محیط هیجان، توهم و جو زدگی را دوچندان می‌کند. برخی معماها هم نیاز مبرم به گوش دادن به صدای محیط دارند. گرافیک بازی هم چیزی نیست جز سیاه و سفید ولی سایه‌زنی و نورپردازی به قدری زیبا کار شده است که بیشتر فکر می‌کنید با یک اثر هنری طرف هستید تا یک بازی. در کل لیمبو واقعا یک اثر هنری سرشار از خلاقیت است که بازی کردن آن بر هر بازی‌کننده‌ای واجب است؛ چون از تک‌تک دقایق‌اش لذت خواهد برد.

فرهنگ هدایتی

ادامه مطلب
دوشنبه 7 شهریور 1390  - 11:39 AM

پلتفرم: PC PlayStaion3 XBOX 360

توسعه‌دهنده: id Software

منتشركننده:Bethesda Softworks

سبك: شوتر اول شخص و سند باكس

اگر جزو اولین بازیكنان سبك تیراندازی اول شخص باشید، حتما نام شركت id Software را به خاطر دارید، شركتی كه در ابتدای ایجاد صنعت بازی با ارائه بازی‌هایی مانند Doom و Quake یا حتی Keen باعث جهت دادن به صنعت بازی شد. این شركت از جهت دیگر به خاطر دارا بودن برنامه‌نویس‌های مشهور در زمینه برنامه‌نویسی گیم، مانند John Carmack همیشه ایده‌های آن مورد توجه دیگر شركت‌های بازیساز قرار می‌گیرد.

Rage بازی‌اي است كه برای اولین بار سال ۲۰۰۷ با منتشر كردن یك دمو از خود باعث شد سروصدای زیادی را به پا كند. از همان ابتدا تركیب یك داستان قوی و محیط بسیار متنوع و از همه مهم‌تر تركیب 3 نوع ژانر اول شخصی، سند باكس و همچنین ریسینگ یا مسابقه‌ای باعث تجربه جدیدی برای گیمر‌ها بود و البته چنین خلاقیتی از كسی جز جان كارمك بر نمی‌آمد!

داستان Rage بر اساس برخورد سیاركی نزدیك زمین یعنی Apophis ‌‌ـ‌ كه وجود خارجی نیز دارد و انتظار می‌رود سال 2036 به زمین برخورد كند ‌‌ـ‌ رایت می‌شود. در Rage، این سیارك سال 2037 به زمین برخورد می‌كند و پس از آن انسان‌های بازمانده گروه‌هایی را به وجود می‌آورند كه قصد تشكیل تمدن جدیدی را دارند. انسان‌های بازمانده همگی با یكدیگر متحد شده‌اند و در حال ایجاد شهرك‌ها و آبادی‌هایی كه برای زندگی مناسب باشد، هستند. ولی راهزنان و جهش یافتگان سد راهشان می‌شوند و با حملات متعدد خود، اجتماع آنان را از بین می‌برند. در بازی نیز دشمنان اصلی بازیكن، همین موجودات هستند. موضوعی كه داستان Rage را بسیار زیبا می‌كند، وجود پیشینه‌ای است كه به آن جذابیت می‌بخشد. قبل از این كه تمامی ‌این اتفاقات روی دهند، در همین دهه‌ای كه اكنون در آن هستیم، پروژه‌ای به نام Eden توسط دانشمندان شروع شده كه طی آن، برای بقای انسان‌ها، آنان را درون محفظه‌ای به نام Ark قرار می‌دادند تا از صدمات ناشی از برخورد سیارك در امان بمانند. گفتنی است تعداد این محفظه‌ها به هزاران عدد می‌رسید و درون هر یك از آنها 12 نفر قرار داده می‌شد. در سال 2037 و پس از برخورد Apophis، این دستگاه‌ها آن طور كه باید عمل نكرده‌ و بسیاری از انسان‌ها از بین رفته‌اند. شخصیت اصلی بازی تنها انسانی است كه در Ark خودش زنده مانده. وی هنگامی‌ كه بیدار می‌شود، چیزی به خاطر نمی‌آورد و از همان ابتدای بازی تنها برای بقا و پیدا كردن یار تلاش می‌كند. گردوغبار موجود در هوا شروع به فرو نشستن مي‌كند و بازماندگان خودشان را به بيرون از غارها و پناهگاه‌ها مي‌كشند و پا به دنيايي مي‌گذارند كه هيچ چيز آن همانند گذشته نيست. تمدن از بين رفته، تنها اندك اميدي باقي مانده است. افراد، گروه‌هايي تشكيل می‌دهند و براي گروه‌هاي خود اسم‌هايي انتخاب مي‌كنند و به اين ترتيب قسمت‌هاي مختلف زمين نابود شده، به دست هریك از اين گروه‌ها مي‌افتد.

شاید داستان جای بحث زیادی نداشته باشد، ولی موضوع اصلی كه به بازی هیجان می‌بخشد، دشمنان مختلفی است كه شما باید با آنها روبه‌رو شوید، مثلا گروه The Gearheads‌ها باهوش‌ترين موجودات در بازي هستند. اينها تنها بر نيروي بازوان و فكر حيوان صفت خود تكيه نكرده و داراي سلاح‌ها و ماشين‌هاي پيشرفته‌اي هستند كه باعث مي‌شود در مورد جنگيدن با آنها دچار ترديد شويد. اين راهزنان، به تكنولوژي به عنوان وسيله‌اي براي رستگاري خود در اين دنيا مي‌نگرند یا گروه The Ghost‌ها كه فاسد، شيطاني، دزد، هولناك و مهيب، نترس و شجاع هستند. اعضاي اين گروه به واقع چالش‌برانگيز و قوي‌ترين دشمناني به‌شمار می‌روند كه در اين بازي با آن روبه‌رو مي‌شويد. اينها از محيط و وسايل اطراف خود در مبارزات نهايت استفاده را مي‌برند. اين افراد با بومرنگ از مهمانان ناخوانده قلمرو خود استقبال مي‌كنند.

در Rage علاوه بر برخورد با انسان‌ها و كسانی كه دوستانتان هستند، باید با راهزنان و موجودات جهش یافته‌ای كه در سراسر دنیای بازی پراكنده هستند، دست و پنجه نرم كنید. محیط بازی برعكس عناوین قبلی id كه در راهرو‌ها و فضاهای كوچك اتفاق می‌افتادند، همان طور كه قبلا گفتیم بازی دارای چند ژانر مختلف و البته Open World است و هر لحظه امكان دارد در طول سفرتان از نقطه‌ای به نقطه دیگر، با خیل عظیمی‌ از دشمنان مواجه شوید.

در Rage همانند عناوین RPG شهرك‌هایی كه امن هستند و تمدن در آنها یافت می‌شود، در سراسر محیط بازی وجود دارند. در این شهرك‌ها، افراد زیادی پیدا می‌شوند كه می‌توانید از آنها در مأموریت‌های جانبی كمك بگیرید و در مكان‌های مخوف و ترسناك، كار‌هایی را كه به شما محول شده است انجام دهید. با اتمام این مأموریت‌ها نه تنها دستمزد می‌گیرید، بلكه می‌توانید در مكان‌های انجام كار آیتم به دست بیاورید و تجربه كسب كنید. طراحی شخصیت‌های دیگر بازی شاید در نگاه اول زیاد جالب به نظر نرسند، ولی با فضای بازی كاملا متناسب هستند و پس از مدتی به آنها عادت می‌كنید.

برای این كه مبارزات هیجان‌انگیزتر و همچنین نسبت به عناوین قبلی id متفاوت تر شود، چند نوع گلوله برای سلاح‌ها در بازی وجود خواهد داشت، تقریبا همانند چیزی كه در Borderlands دیدیم. برخی سلاح‌ها مانند تپانچه، شاتگان و Machine Gun در دسترس بازیكن هستند. هر یك از انواع گلوله، در موقعیتی خاص كارایی دارد؛ برای مثال گلوله‌های برقی را اگر زمانی كه چند دشمن درون آب قرار دارند شلیك كنید، همه آنها به دلیل برق‌گرفتگی خواهند مرد. مبارزات در بازی مانند عناوین FPS خالص، بسیار سریع انجام می‌گیرند.

یكی از بخش‌هایی كه جذابیت فوق‌العاده‌ای به Rage بخشیده است، مبارزات و همچنین مسابقات Racing هستند. شما برای این كه بتوانید در دنیای Rage قدم بگذارید و در آن به جستجو بپردارید، باید دارای یك وسیله نقلیه مناسب باشید. همه نوع وسیله نقلیه‌ای در Rage دیده می‌شود، از dune buggy گرفته تا كامیون‌های زرهی. تمام این خودرو‌ها در Rage قابل Customize هستند و می‌توانید آنها را از لحاظ زره و سلاح‌هایی كه دارند، به همان صورت كه خودتان می‌خواهید در آورید. رعایت این موارد در بازی ضروری است؛ چرا كه علاوه بر حمل و نقل، خودرویتان در بسیاری از مواقع باید از شما در برابر دشمنان سواره كه بسیار هم خطرناك هستند، محافظت كند. همچنین در شهرك‌ها گاه تورنمنت‌هایی برگزار می‌شود كه می‌توانید شانس خود را در آنها امتحان كنید و همچنین كمی ‌از FPS فاصله بگیرید. در تمام محيط بازي گیمر قادر به برداشتن محتويات جیب اجساد است. همچنين غير از آيتم‌هاي مختلف، ممكن است مهمات خاصي به دست آورد. اسلحه‌هايي مانند Shotgun، تعدادي از Assault Rifle‌ها و Crossbow‌ها داراي يك Special Shot مخصوص به خود هستند، كه مهمات مخصوصي را مي‌طلبد. با خريد اين مهمات يا پيدا كردن آنها، بازيكن با شليك آنها به طرف دشمن، كنترل آن را براي چند لحظه به دست مي‌گيرد.

اطلاعات زیادی در مورد گرافیك بازی در دست نیست و همین قدر می‌دانیم كه شركت سازنده از انجین گرافیكی جدیدش در بازی استفاده كرده است. همچنین در تریلر‌هایی كه از بازی منتشر شده علاوه بر ارائه محیطی فوق‌العاده زیبا و طبیعی، عكس‌العمل دشمنان نسبت به شما نیز بسیار طبیعی ساخته شده است. RAGE قرار است برای 3 پلتفرم پی‌سی و پی‌اس ۳ و ایكس‌باكس ۳۶۰ در تاریخ ۳۱ اكتبر منتشر شود.

مسعود گرجی‌زاده

ادامه مطلب
دوشنبه 7 شهریور 1390  - 11:37 AM
در بيشتر مواقع نصب و استفاده از پرينتر در ويندوز ۷ بسيار ساده است ؛ فقط كافي است پرينتر را به سيستم متصل كرده و صبر كنيد تا به صورت اتوماتيك نصب شود! البته كار هميشه هم به اين سادگي نيست!

بقيه در ادامه

 

ادامه مطلب
دوشنبه 7 شهریور 1390  - 11:35 AM

در اين نوشتار جديدترين رابط كاربري اوبونتو، Unity‌ را با محوريت بخش side - dock‌ آن معرفي خواهيم كرد سپس بررسي خواهيم كرد كه چطور مي‌توان آن را مطابق نياز دلخواه خود پيكربندي و سفارشي كرد.

قدم اول

در قدم اول، رابط كاربري يونيتي براي تمام كاربران رايانه، از ويندوز و مك گرفته تا كاربران قديمي‌تر لينوكسي غافلگيركننده خواهد بود. نخستين چيزي كه به چشم مي‌آيد، نوار كناري سمت چپ صفحه نمايش است.

اين نوار كناري به اصطلاحLauncher (سكوي پرتاب) گفته مي‌شود و ابزار اصلي ناوبري در يونيتي است. اگر پيش از اين با نسخه‌هاي قبلي اوبونتو، يا مايكروسافت ويندوز كار كرده باشيد، بعد از كمي عبور و مرور متوجه مي‌شويد كه دكمه چندمنظوره‌اي كه در آن همه سيستم عامل را قابل دسترسي مي‌كرد، وجود ندارد.

اين دكمه در ويندوز همان دكمه استارت بود كه در گوشه پايين سمت چپ تصوير ديده مي‌شد. دكمه مشابه‌اي در گوشه بالايي تصوير وجود دارد، اما نصف قابليت‌هايي كه پيش تر از اين در ديگر سيستم‌هاي عامل مشاهده مي‌شد، ديگر وجود ندارد. برخي از گزينه‌هاي معمول‌تر سيستم‌هاي عامل به كنترل پنل منتقل شده است.

سكوي پرتاب

سكوي پرتاب به احتمال زياد به ساده‌ترين روش براي اجراي برنامه‌ها تبديل مي‌شود. اين پنل برنامه‌هاي پايه‌اي از جمله فايرفاكس، ابزارهاي آفيس و لينك به فايل‌ها و فولدرها و همچنين بخش نرم‌افزارها را در خود دارد. براي اضافه كردن آيتم‌هاي ديگر به اين سكو، مي‌توان آن ابزار را كشيد و روي نوار كناري انداخت. اگر نرم‌افزاري باز شده باشد، كافي است روي آيكون آن در اين سكو كليك راست كرده و گزينه Keep in Launcher را انتخاب كنيد.

يكي از قابليت‌هاي اصلي سكوي پرتاب، نوار جستجويي است كه مي‌توان در منوي اصلي آن را مشاهده كرد. اين نوار جستجو، يكي از سريع‌ترين راه‌ها براي دسترسي به فايل‌هايي است كه در سكوي پرتاب وجود ندارند. اين نوار، فايل‌هايي را پيدا مي‌كند كه دست‌كم يك بار باز شده‌اند و همچنين اگر فولدري جستجو شود، محتواي آن فولدر را نمايش مي‌دهد.

يكي از راه‌هاي دسترسي سريع‌ به فايل‌ها، كليك راست كردن روي بخش Applications است. با كليك راست كردن، امكان مرور نرم‌افزارهاي مختلف، فولدرها و... فراهم مي‌شود. با كليك روي آيكون مانيتور در نوار بالايي، هر فولدر شما را مي‌تواند به دايركتوري ريشه سيستم عامل منتقل مي‌كند.

پيكربندي سكوي پرتاب ‌+ يونيتي

احتمالا تاكنون تنظيمات سيستمي مربوط به سكوي پرتاب را آزموده‌ايد و متوجه شده‌ايد كه امكانات سفارشي‌سازي خيلي زيادي در آن تعبيه نشده است.

هر چند مي‌توان با نصب Compiz Fusion و CompizConfig Setting Manager از طريق مركز نرم‌افزاري اوبونتو و نصب پلاگين مربوط به سكوي پرتاب، آن را كمي بيشتر مديريت كرد.

اگر كاركردن با سكوي پرتاب برايتان دشوار است، مي‌توانيد از طريق منوي System Settings » Keyboard Shortcuts، براي امور مختلف كليد ميانبر تعريف كنيد.

ادامه مطلب
دوشنبه 7 شهریور 1390  - 11:34 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 13

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 5822733
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی