وقت طلاست و هیچ اپی برای همیشه دوام نخواهد آورد. زمانی را که صرف بازی انگری بردز یا زیر و رو کردن عکسهای اینستاگرام کردهاید، هرگز دوباره به دست نخواهید آورد. هفتههایی که صرف درست کردن پلیلیست مورد علاقهتان در اسپاتیفای کردهاید، شما را به این سرویس وابسته میکند و جلوی مهاجرت شما به سایتهای مشابهی مانند Rdio یا Rhapsody خواهد گرفت. اگر اپل بتواند فوراسکویر را برای در اختیار گرفتن نقشههایش بخرد (که میتواند) ممکن است یک شبه صدها و هزاران چک-این شما را حذف کند.
به همین دلیل اپهای رایگان خطرناک هستند. اما هنوز هم «اپ رایگان» فراگیرترین مدل تجاری در میان برنامههایموبایل است. نقشه راه این مدل تجاری بسیار روشن است: با حداکثر سرعت ممکن رشد کنید، بعد تبلیغات را وارد قضیه کنید یا کسبوکارتان را به یک شرکت بزرگتر بفروشید. این سیستم دو خطر احتمالی برای کاربران به همراه خواهد داشت: از دست دادن زمانهایی که صرف کار با اپهای رایگان کردهاند، یا فروخته شدن اطلاعات شخصیشان به بازاریابها و شرکتهای طرف سوم. شما هم حتما شنیدهاید که «زمانی که کالایی رایگان است، در واقع شما کالا هستید». پس چگونه است که ما ارزشمندترین داراییمان یعنی زمان را صرف اپهای رایگانی میکنیم که میدانیم دوام چندانی ندارند؟ آیا اپهای پولی راهحل مشکل ما هستند یا برای مشغول نگهداشتن توسعهدهندگان به مدلهای پیچیدهتری نیاز داریم؟
چندی پیش سایت به اشتراکگذاری دستورالعملهای آشپزی Punchfork توسط پینترست (Pinterest) خریداری شد. این موضوع بسیاری از کاربران را آزرده کرد، چرا که پینترست اعلام کرده است که تا چندماه آینده این سرویس را به طور کامل متوقف خواهد کرد. بسیاری از کاربران حتی زمان کافی برای بیرون آوردن کردن لایکها، مطالب به اشتراکگذاشته شده و اطلاعاتشان از این سرویس را نخواهند داشت.
از اپهای رایگان به نمونههای پولی
Pocket که پیش از این Read It Later نامیده میشد کارش را به عنوان یک اپلیکیشن پولی آغاز کرد. نیت واینر (Nate Weiner) مدیرعامل این شرکت میگوید: «ما از طریق اپهای پولی درآمد کسب میکردیم، اما نه با سیستمی که بتواند بقای ما را تضمین کند.» بقا برای شرکتها به معنی بزرگ و بزرگتر شدن است و اینجا به معنی رایگان شدن بود. هیچ مطلبی درباره Pocket در سایت The Verge وجود ندارد که بخش نظراتش مملو از نگرانیهای کاربران نباشد! حتی مدیران Pocket نیز میدانستند که رایگان شدن یک محصول کاهش اعتماد کاربران را به دنبال خواهد داشت.
بیشتر افراد میتوانند از دست رفتن لایکها و مطالب به اشتراکگذاشته شده را تحمل کنند، اما در مورد زمانهایی که صرف اپی نظیر Path کردهاید، چه میگویید؟ این شرکت به دنبال خریدار نمیگردد، اما روبرو نشدن با اقبال عمومی و در اختیار داشتن تعداد زیادی از خلاقترین و بهترین طراحان و مهندسان دره سیلیکون، آن را به هدف اصلی بسیاری از شرکتهای بزرگ تبدیل کرده است. این شرکت در صورت انحلال یا خریده شدن به احتمال زیاد راه حلی برای خارج کردن (Export) دادههای کاربران فراهم خواهد کرد، اما پلتفرم وبلاگنویسی Posterous این گزینه را ۹ ماه پس از خریداری شدنبه کاربران عرضه کرد.
به نوعی ما با یک بازی موش و گربه روبرو هستیم. ایجاد حس امنیت و اعتماد به اپهای رایگان در کاربران بسیار دشوار است و به همین دلیل راضی کردن کاربران به صرف آن زمانی که باعث ارزشمند شدن اپ میشود، بسیار دشوار خواهد بود. اما تولید و انتشار اپهای پولی هم دردسرهای خاص خودش را دارد. به گزارش شرکت Canalys تقریبا نیمی از پولی که اپ استور اپل در ماه نوامبر کسب کرده است، تنها نصیب ۲۵ توسعهدهنده شده است که بیشتر آنها بازیهای رایگانی نظیر Poker محصول Zynga را توسعه دادهاند. استانداردهای توسعه اپهای پولی بسیار بالاست و تعداد کمی زیر چنین باری خواهند رفت. بازی، بازی مرگ و زندگی خواهد بود.
برنامه خاطرات روزانه Day One از ابتدا یک اپلیکیشن پولی بود، و در سال ۲۰۱۲ به بهترین اپ Mac تبدیل شد. پاول ماینی (Paul Mayne) بنیانگذار Day One میگوید که شرکتش رشدی طبیعی و ارگانیک و از همه مهمتر براساس شم تجاری داشته است. سیستمی که در استارتآپها چندان معمول نیست. او یک سال پول پسانداز کرد تا هزینه توسعه اولیه Day One را تامین کند. یکی از دلایلی که باعث میشود Day One لزوما یک اپ پولی باشد این است که هیچکس دوست ندارد خاطراتش به تبلیغاتچیها یا بازاریابها فروخته شود.اما این دقیقا مدل کار فیسبوک است! گرچه فیسبوک بنرهای تبلیغاتی ندارد، اما حتی از صفحههایی که لایک کردهاید برای فروختن تبلیغات به شما استفاده میکند. الکسیس مادریگال (Alexis Madrigal) نویسنده The Atlantics درباره سیاستهای حریمشخصی اینستاگرام میگوید: «تنها راه مبارزه با مشکل حریم شخصی که در همه شبکههای اجتماعی مبتنی بر تبلیغات وجود دارد، این است که برای سرویسهایی که دوست داریم پول بپردازیم.» نکته مهم این است که کاربران باید بدانند که چه کسی واقعا مالک اطلاعاتی است که از طریق سرویسها و اپها جمعآوری یا به اشتراک گذاشته میشود و همینطور بدانند که این اطلاعات چگونه مورد استفاده قرار خواهند گرفت.
محصولی حاشیهای نظیر ۱Password که میداند هیچگاه به آن اقبال عمومی دست نخواهد یافت، راه دیگری برای حفظ کسبوکارش در پیش گرفته است: قیمتش را روی مک ۴۹٫۹۹ دلار و روی iOS 17.99 تعیین کرده است. به عقیده شرکت توسعهدهنده ۱Password اپهای پولی کار میکنند چرا که آن تجربهای که کاربران لایق آن هستند را برایشان فراهم میکنند.
توسعهدهندگان Day One استراتژی دیگری برای جلب «اعتماد» کاربران و در نتیجه «زمان» آنها در پیش گرفتهاند. بن دلمن (Ben Dolman) از توسعهدهندگان Day One میگوید: «همیشه پیش از استفاده از یک سرویس به دو موضوع فکر میکنم. نخست اینکه آیا این سرویس راهی برای export کردن دادههای من به فرمتی قابل خواندن توسط انسان دارد؟ دوم اینکه آیا راهی برای export آن به فرمتی قابل خواندن توسط ماشین هم دارد؟ Day One هر دوی اینها را دارد!»
راه جدیدی برای پرداخت
اپهای پولی مدل تجاری دشواری دارند، چرا که باید به توسعهدهندگانشان حقوق پرداخت کنند، هزینههای سرور را بپردازند، در حالیکه کاربران هزینه اندکی را برای «تمام عمر» میپردازند! راه مناسبی که برای زنده نگاه داشتن یک محصول وجود دارد، راضی کردن کاربر به پرداختهای متوالی به جای یک بار پرداخت است. دو شیوه برای این کار وجود دارد، نخست گرفتن حق اشتراک است و دوم خریدهای داخل اپ است. موفقترین نمونه از شیوه دوم خرید قلمهای مختلف در اپ Paper است که که توسط یک استارتآپ نیویورکی به نام FiftyThree طراحی شده و توانستهجایزه طراحی اپل را به خود اختصاص دهد.
اما دیوید بارنارد (David Barnard) از توسعهدهندگان App Cubby میگوید: «آینده طراحی و توسعه اپهای پایدار این است که گزینههای ارزشمند را تا حد ممکن به کاربر بدهید، و هر کاربری که محتوای ارزشمند بیشتری خواست، مجبور باشد پول بیشتری بپردازد.» ایده بارنارد به راهحل نهایی کسب درآمد مداوم یعنی دریافت حقاشتراک منجر خواهد شد. راهحلی که نشریات با قیمت ۲۰ دلار در سال مدتهاست به کمک آن زنده ماندهاند.
پرداخت ۵ دلار برای یک اپ ایمیل شاید مسخره به نظر برسد، اما اگر صورت مساله را عوض کنیم چه؟ ۵ دلار حق اشتراک ماهانه برای اپ ایمیلی که هر روز از صبح تا شب استفاده میکنیم، چندان هم بد نیست! اما حتی با چنین سیستمی هم یک اپ باید حجم عظیمی از کاربران را به خود جذب کند تا سودآور باشد. دام لکا (Dom Leca) یکی از بنیانگذاران اسپارو (همان اپ ایمیل مشهور iOS) میگوید: «مطمئنا حق اشتراک راه حل مشکل است، اما اپ استور سرویسهای اشتراک خوبی ارایه نمیکند.» اپاستور از ابتدا برای سیستم خرید داخل اپ طراحی شده است و نه سیستم حق اشتراکی که شما بتوانید مدام مبلغ آن را تغییر دهید.
حرف آخر
همواره ممکن است که نسل جدیدی از اپها با مدل تجاری «آزمایش نشدهای» سر برآورند و باعث شوند که طول عمر اپها به جای یک سال به چندین دهه افزایش یابد. اما تا زمانی که هنوز در حال انتظار به سر میبریم، باید درباره نحوه مصرف وقتمان در اپها تجدید نظر کنیم. همانطور که ماینی از Day One میگوید: «فکر میکنم کاربران کمکم به هزینه انتخاب اپهای رایگان پی میبرند. چه این نتیجه دیدن تبلیغات باشد، چه فروخته شدن دادههای شخصی و یا از دست دادن کامل سرویس!»