به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 بیل گیتس، پل الن و استیو بالمر هر سه از شرکت مایکروسافت و جزو ثروتمندترین مردان جهان به شمار می روند.

ورلد آی تی، بیل گیتس ۵۲ ساله با ۵۸ میلیارد دلار در رتبه ی سوم و پل الن دوست قدیمی بیل گیتس با ۱۶ میلیارد دلار در رتبه چهل و یکم و استیو بالمر با ۱۵ میلیارد دلار در رده چهل و سوم ثروتمندترین مردان جهان قرار دارند. نفر سوم مایکروسافت از سال ۲۰۰۰ تا کنون رییس اجرایی شرکت مایکروسافت بوده است.

1x1.trans ثروتمندترین مردان جهان از شرکت مایکروسافت!استیو بالمر اولین فردی در جهان است که توانسته بر اساس سهامی که به عنوان کارمند یک شرکت دریافت کرده میلیاردر شود. آن هم از شرکتی که نه خود و نه افراد خانواده اش موسس آن نبوده اند. ثروت استیو در سال ۲۰۰۴ میلادی ۱۲ میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار بوده است و در رده ی یازدهم میلیاردرهای دنیا قرار داشته است.

بالمر در ۲۴ مارس ۱۹۵۶ در شهر صنعتی دترویت واقع در ایالت میشیگان به دنیا آمد. پدرش فردریک بالمر یکی از مهاجران سوییسی آمریکا و مادرش دورکین یک زن یهودی آمریکایی بود. استیو بالمر به همراه خواهرش در فارمینگتون هیلز جایی که پدرشان یکی از مدیران شرکت فورد بود بزرگ شد. استیو از همان دوران کودکی و نوجوانی علاقه اش را به مدیریت و رهبری یک مجموعه نشان می داد. او که در مدرسه دترویت کانتری دی درس می خواند رهبری تیم بسکتبال مدرسه را بر عهده داشت.

او در سال ۱۹۷۲ با نمره میانگین ۴ از مدرسه فارغ التحصیل شد و عنوان دانشجوی ممتاز را از آن خود کرد. در امتحانات SAT نمره ی عالی ۸۰۰ را به دست آورد و از دانشگاه هاروارد بورس تحصیلی دریافت کرد.

در اولین سال ورودش به دانشگاه، رابطه ی دوستی نزدیکی بین استیو بالمر و بیل گیتس، در خوابگاه دانشگاه هاروارد به وجود آمد. در هاروارد استیو بالمر مدیر تبلیغاتی The Hatvard Alvocate و The Harvard Crimson بود. در سال ۱۹۷۷ با درجه عالی مدرک لیسانس در رشته ریاضی کاربردی و اقتصاد از دانشگاه هاروارد فارغ التحصیل شد.

سپس برای دو سال در شرکت Proter & Camble به عنوان دستیار مدیر تولید کار کرد و پس از آن برای گرفتن مدرک فوق لیسانس وارد دانشگاه Stanford Graduate school of business شد.

اما یک سال بعد و به محض دعوت بیل گیتس از او برای کار در شرکت مایکروسافت از ادامه تحصیل در دانشگاه منصرف شد. بالمر کار در مایکروسافت را با عنوان یک مدیر تجاری آغاز کرد و سرانجام در سال ۲۰۰۰ به مدیر اجرایی یکی از سودآورترین شرکت های جهان یعنی مایکروسافت تبدیل شد.

استیو با یکی از کارمندان شرکت مایکروسافت، کانی اسنایدر ازدواج کرد. سه فرزند حاصل این ازدواج است. در ابتدا بیل گیتس حقوق سالیانه ۵۰ هزار دلاری به همراه مالکیت چند درصد از سهام مایکروسافت را به استیو پیشنهاد کرد اما در سال ۱۹۸۱ سهم بالمر از شرکت مایکروسافت ۸ درصد از کل سهام این شرکت شد.

در ژانویه ۲۰۰۰ بیل گیتس خود را از سمت مدیریت اجرایی شرکت کنار کشید و این سمت را به استیو بالمر واگذار کرد. بیل گیتس پس از آن به مدیریت بخش تکنیکی روی آورد در حالی که مسایل مالی شرکت زیر نظر استیو بالمر بود.

ادامه مطلب
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  - 7:54 PM

 

1x1.trans مشکلات امنیتی سیستم عامل آندروید و کاهش فروش تبلت‌های آندرویدیمشکلات امنیتی و آسیب پذیری های سیستم عامل آندروید بر میزان فروش تبلت های مجهز به این سیستم عامل هم تاثیر منفی گذاشت.

فارس، در مقابل تبلت آی پد شرکت اپل موفق شده از شرایط بهره بگیرد و نبض بازار را در کنترل بگیرد.

یافته‌های موسسه پژوهشی آی دی سی نشان می دهد که در سه ماهه اول سال ۲۰۱۲ در کل جهان بیش از ۱۷٫۴ میلیون واحد تبلت عرضه شده که در مقایسه با آنچه این شرکت پیش بینی کرده بود، ۱٫۲ میلیون واحد کمتر است.

این رقم در مقایسه با سه ماهه پایانی سال ۲۰۱۱ که مصادف با فصل پررونق خرید کریسمس بود هم ۳۸٫۴ درصد کاهش نشان می دهد.

اما خبر خوشحال کننده آن است که این میزان در مقایسه با مدت مشابه سال قبل ۱۲۰ درصد رشد نشان می دهد و همین مساله ثابت می کند که رایانه های لوحی یا تبلت جایگاه مستحکم خود را در بازار رایانه پیدا کرده اند.

طی این مدت ۱۱٫۸ میلیون تبلت آی پد به فروش رفته و بنابراین سهم تبلت های آندرویدی به زیر ۷ میلیون واحد می رسد که خبر خوبی برای گوگل نیست.

ادامه مطلب
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  - 7:52 PM

  ایسوس با تاکید بر این موضوع که همیشه باید برای بهترین بودن، بهترین محصول را ارائه کرد جدیدترین کارت گرافیک خود با نام GTX 690 به بازار ارائه کرد.

این کارت گرافیک که به عنوان قوی‌ترین کارت گرافیک حال و حاضر دنیا شناخته می‌شود مجهز به دو پردازنده ۲۸ نانومتری GTX680 است که روی یک بورد تعبیه شده است.

1x1.trans  GTX 690؛قوی‌ترین کارت گرافیک حال و حاضر دنیا بر اساس اطلاعات ارائه شده توسط شرکت ایسوس پردازنده‌های گرافیکی این محصول در فرکانس استاندارد ۹۱۵ مگاهرتز فعالیت می‌کند (در حالت فعال شدن فناوری GPU Boost فرکانس به ۱۰۱۹ مگاهرتز افزایش می‌یابد).

این پردازنده های گرافیکی هر کدام مجهز به ۱۵۳۶ واحد CUDA هستند که با وجود دو پردازنده تعداد ۳۰۷۲ واحد CUDA برای پردازش در اختیار کاربر قرار می‌دهد که این موضوع باعث افزایش کارایی این محصول در نرم‌افزار‌های که از این ویژگی استفاده می‌کنند، می‌شود.

GTX690 از ۴ گیگابایت حافظه GDDR5 با فرکانس کاری ۴۰۹۶ مگاهرتز بهره می‌برد که این موضوع با وجود رابط حافظه ۵۱۲ بیتی پهنای باند ۲۶۲٫۱ گیگابایت در ثانیه را برای انتقال اطلاعات مابین پردازنده و حافظه گرافیکی فراهم کرده است.

به علت تعبیه پردازنده گرافیکی GTX680، این کارت گرافیکی از قابلیت GPU Boost، امکانات و دستور‌العمل‌های رابط Direct X11 و OpenGl 4.2 پشتیبانی می‌کند. علاوه بر این موارد وجود نرم افزار کاربردی GPU Tweak این امکان را به کاربر می‌دهد تا براحتی پردازنده و حافظه کارت گرافیک خود را اورکلاک کند و از کارایی بالاتر آن لذت ببرد.

همچنین GTX 690 برای پردازش بهتر لبه تصاویر از دو نسخه جدید و بهینه شده فناوری AA با نام‌های TXAA و FXAA بهره می‌برد که این موضوع باعث پردازش بهتر و سریع‌تر لبه‌های تصاویر می‌شود.

حال اگر این موارد عطش پردازشی شما را بر طرف نمی‌کند می‌توانید یکی دیگر از این کارت‌های گرافیک را خریداری کنید و با استفاده از فناوری Quad SLI تمام بازی‌ها را به زانو در آورید.

ادامه مطلب
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  - 7:50 PM

  فيلم‌هاي حزن‌انگيز تاريخ سينما طي سال‌ها تاثيرات عميقي بر روي زندگي و نگرش تماشاگران برجاي گذاشته و حتي در مواردي نام خود را در تاريخ سينماي جهان جاودانه كرده‌اند.

ايسنا، طي سال‌هايي كه صنعت سينما فصل جديدي را در زندگي انسان‌ها گشود، شاهكارهاي سينمايي زيادي توسط كارگردانان بزرگ خلق شدند كه با تاثيرگذاري عميق بر روي مخاطبان، سيل اشك را از چشمان آنها جاري كرده و به فيلم‌هاي حزن‌انگيز تاريخ سينما تبديل شده‌اند.

نشريه‌ سينمايي «اسكرين» در گزارشي فهرست غم‌انگيزترين فيلم‌هاي تاريخ سينما را منتشر كرده است كه در رتبه‌ اول فيلم «شكوفه‌هاي پژمرده» قرار دارد.

فيلم صامت «شكوفه‌هاي پژمرده» كه مي‌توان آن را يكي از نخستين فيلم‌هاي حزن‌انگيز تاريخ سينما لقب داد، يك درام عاشقانه محصول 1919 است كه در آن رابطه‌ي عاشقانه و تراژيك بين يك دختر آمريكايي و يك مرد چيني روايت مي‌شود. در اين فيلم كه كارگرداني آن برعهده‌ي «دو گريفيث» بوده و پاياني تراژيك نيز دارد، «ليليان گيشي» و «ريچارد بارتلمس» نقش‌آفريني كرده‌اند.

ریتم مناسب فیلم، فضا و عمق، روانی تصاویر، تدوین دقیق و حساب شده، شخصیت‌های فوق‌العاده و داستانی که با روایتی شاعرانه توصیف می‌شود از مواردی هستند که «شکوفه‌های پژمرده» را به یکی از زیباترین و شاخص‌ترین ملودرام های تاریخ سینما تبديل کرده است. فیلم داستان «لیلیان گیش» دختری معصوم است که با پسری جوان اهل چین با نام «ریچارد بارتلمس» آشنا می‌شود. جوان چینی که به رویای عشق و دوستی به انگلستان آمده، ناگهان رویای خود را در وجود دختر می‌بینید. اما دختر معصوم گرفتار خشونت و بدرفتاری پدرش «دانلد کریسپ» است...

** «مصائب ژاندراك»

فيلم «مصائب ژاندارک» محصول سال ۱۹۲۷ به كارگرداني «كارل دراير»، دستگیری، بازجویی، شکنجه، محاکمه و اعدام «ژاندارک»، دوشیزه «اورلیان» و قهرمان ملی فرانسه را روايت مي‌كند كه شجاعانه در برابر متجاوزان انگلیسی و کلیسا ایستاد و پس از مرگ، قدیسه خوانده شد.

ژاندارکی که درایر در اين فيلم صامت خلق کرده است، با همه‌ي ژاندارک‌های سینمایی از نظر سبک‌شناختی متفاوت است. در اين فيلم مصائب و رنج‌های این شخصیت تراژیک تاریخی و عذاب‌ها و شکنجه‌هاي روحی و جسمی که او به خاطر عقاید و ایمان راستین‌اش تحمل کرد، به خاطر نماهای کلوزآپ از چهره‌ي معصوم و نورانی و بدون گريم «ماریا فالکونتی» در نقش ژاندارک، اشك را از ديدگان هر انساني جاري مي‌كند.

** بربادرفته

فيلم «بربادرفته» كه از آن به عنوان يكي از شاهكارهاي دنياي سينما نام برده مي‌شود، يك درام رمانتيك است كه در سال 1939 توسط «ویکتور فلمینگ» كارگرداني شد. اين فيلم كه بازيگراني چون «کلارک گیبل»، «ویویان لی» و «لسلی هاوارد» در آن نقش‌آفريني كرده‌اند، داستان زندگي اسکارلت - بزرگترین دختر جرالد اوهارا- صاحب مزرعه‌ي پنبه را روايت مي‌كند كه تنها به ازدواج با «اشلی ویلکز»، پسر مالک مزرعه‌ي مجاور فكر مي‌كند.

اما اشلي با دختر ديگري ازدواج مي‌كند و سال‌هاي بعدي و سپس جنگ شمال و جنوب آمریکا آغاز مي‌شود . ادامه‌ اين داستان حزن‌انگيز در آن روي مي‌دهد. اين فيلم 238 دقیقه‌اي كه با بودجه چهار میلیون دلاري ساخته شد، جوايز متعددي از جمله اسكار بهترین فیلم، اسكار بهترین کارگرداني و اسكار بهترین هنرپیشه‌ي نقش اول زن براي «ویویان لی» به ارمغان آورد.

** «كازابلانكا»

فيلم «كازابلانكا» محصول كمپاني برادران وارنر با بودجه‌ي يك ميليون دلاري در سال 1942 ساخته شد و بارها در نظرسنجی‌های مختلف بهترین فیلم رمانتيك تاریخ سینما شناخته شده است.كازابلانكا كه اسکار بهترين کارگردانی را برای «مایکل کورتیز» و اسکار بهترین فیلمنامه‌ي اقتباسی را برای «ژولیوس جی اپستین»، «فيلیپ جی اپستین» و «هوارد کوچ» به ارمغان آورد، داستان يك ماجرای عاشقانه‌ را در بحبوحه‌ي جنگ جهانی دوم با هنرنمایی دو هنرپیشه نامدار تاریخ سینما «همفری بوگارت» و «اینگرید برگمن» در مدت 102 دقيقه به تصوير مي‌كشد.

** «بهترين سال‌هاي زندگي ما»

فيلم سياه و سفيد «بهترين سال‌هاي زندگي ما» به كارگرداني «ويليام وايلر» محصول سال 1946 آمريكا، داستان سه سرباز آمريكايي بازگشته از جنگ جهاني دوم را در 172 دقيقه روايت مي‌كند.

اين سربازان كه نقش آنها توسط «فردريك مارچ»، «دانا اندروز» و «هارولد راسل» ايفا شده است، پس از بازگشت به زادگاهشان با استقبالي گرم كه انتظارش را داشتند، مواجه نشده و سپس در ادامه به مشكلات عاطفي و كاري فراواني دچار مي‌شوند كه اثرات بدي بر روحيات آنها بر جاي مي‌گذارد.

** «محله چيني‌ها»

فيلم «محله‌ي چيني‌ها» به کارگرداني «رومن پولانسکی» و نقش‌آفريني «جک نیکلسون» و «فی داناوی»، فیلمی حزن‌انگيز همراه با هيجان است كه در سال ۱۹۷۴ با بودجه‌ي شش ميليون دلاري ساخته شده است.

اين فيلم 130 دقيقه‌اي در رقابت‌های اسکار نيز در ۱۱ بخش از جمله بخش‌های بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین بازیگر نقش اول زن، بهترین فیلمنامه غیراقتباسی و بهترین فیلمبرداری نامزد جایزه اسکار شد، اما تنها موفق به کسب جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اصلی شد. البته «محله‌ي چيني‌ها» با فروش 30 ميليون دلاري، توانست در جوايز بافتا برنده‌ي جایزه بهترین کارگردانی و در رقابت‌های گلدن‌گلوب برنده‌ي دو جایزه‌ي بهترین فیلم و بهترین کارگردانی شود.

محله‌ي چینی‌ها» فیلمی درخشان در فضای نوآر درباره‌ی یک کارآگاه کله‌شق است که پرده از فساد محله‌ي چینی‌ها در دهه‌ی 30 لس آنجلس برمی‌دارد. اين اثر جزء چهل فیلم برتر تاریخ سینما است كه نامزد 11 جایزه‌ي اسکار شد.

اين فيلم درخشان که نمونه‌ی اعلای یک نوآر دهه‌ي هفتادی است، اثري رازآلود، پرازسوء تفاهم و پنهان‌کاری است و شخصیت‌هایی که در پس چهره و اعمال‌شان واقعیات دیگری جز آنچه می‌بینیم نهفته است و به واقع آنچه نیستند که نشان می‌دهند. 

ادامه مطلب
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  - 7:35 PM

 زن و مرد در انسانیّت برابرند، ولى دو گونه انسانند، با دو گونه خصلتها و دو گونه روانشناسى. و این اختلاف ناشى از عوامل جغرافیایى و یا تاریخى و اجتماعى نیست، بلکه طرح آن در متن آفرینش ریخته شده.

 
خبرگزاری فارس: تساوى زن و مرد یا تعادل بین آنان؟

 

در قرن نوزدهم افکار تازه‏اى در زمینه حقوق انسان‏ها در مسائل اقتصادى و اجتماعى و سیاسى پیدا شد و تحوّلات دیگرى رخ داد که منتهى به ظهور سوسیالیزم و لزوم تخصیص منافع به طبقات زحمتکش و انتقال حکومت از طبقه سرمایه دار به مدافعان طبقه کارگر گردید. تا اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، آن‏چه درباره‏ى حقوق انسان‏ها گفتگو شده و یا عملاً اقدامى صورت گرفته، مربوط است به حقوق ملّتها در برابر دولتها و یا حقوق طبقه کارگر و زحمتکش در برابر طبقه کارفرما و ارباب.

در قرن بیستم، مسأله «حقوق زن» در برابر «حقوق مرد» مطرح شد و براى اوّلین بار در اعلامیه جهانى حقوق بشر که پس از جنگ جهانى دوّم در سال 1948 میلادى از طرف سازمان ملل متّحد منتشر گشت، «تساوى حقوق زن و مرد صریحا» اعلام شد.

در همه‏ى نهضتهاى اجتماعى غرب، از قرن هفدهم تا قرن حاضر، محور اصلى دو چیز بود: «آزادى» و «تساوى». و نظر به این‏که نهضت حقوق زن در غرب، دنباله سایر نهضتها بود و به علاوه تاریخ حقوق زن در اروپا از نظر آزادیها و برابریها، فوق‏العاده مرارت بار بود، در این مورد نیز، جز درباره‏ى «آزادى» و «تساوى» سخن نرفت.

پیشگامان این نهضت، آزادى زن و تساوى حقوق او را با مرد، مکمّل و متمّم نهضت حقوق بشر که از قرن هفدهم عنوان شده بود، دانستند و مدّعى شدند که بدون تأمین آزادى زن و تساوى حقوق او با مرد، سخن از آزادى و حقوق بشر بى معنى است و به علاوه همه‏ى مشکلات خانوادگى، ناشى از عدم آزادى زن و عدم تساوى حقوق او با مرد است و با تأمین این جهت، مشکلات خانوادگى یکجا حلّ مى‏شود.

در این نهضت، آن‏چه ما آن را «مسأله اساسى در نظام حقوق خانوادگى» خواندیم، یعنى این‏که آیا این نظام بالطّبع نظام مستقلّى است و منطق و معیارى دارد جدا از منطق و معیار سایر مؤسّسات اجتماعى است یا نه؟ به فراموشى سپرده شد. آن‏چه اذهان را به خود معطوف ساخته بود، همان تعمیم اصل آزادى و اصل تساوى در مورد زنان نسبت به مردان بود. به عبارت دیگر: در مورد حقوق زن نیز تنها موضوع بحث ،حقوق طبیعى و فطرى و غیر قابل سلب بشر بود و بس.

همه سخن‏ها در اطراف این یک مطلب دور زد که زن با مرد در انسانیّت شریک است و یک انسان تمام عیار است، پس باید از حقوق فطرى و غیر قابل سلب بشر، مانند مرد و برابر با او، برخوردار باشد.در برخى از فصول این کتاب، درباره‏ى «منابع حقوق طبیعى» بحث نسبتا کافى شده است. در آنجا ثابت کرده‏ایم که اساس و مبناى حقوق طبیعى و فطرى، خودِ طبیعت است.

یعنى اگر انسان از حقوق خاصّى برخوردار است که اسب و گوسفند و مرغ و ماهى از آن‏ها بى‏بهره‏اند، ریشه‏اش طبیعت و خلقت و آفرینش است و اگر انسان‏ها همه در حقوق طبیعى مساوى هستند و همه باید آزاد زیست کنند، فرمانى است که در متن خلقت صادر شده است، دلیلى غیر از آن ندارد؛ دانشمندان طرفدار تساوى و آزادى به عنوان حقوق فطرى انسان‏ها نیز دلیلى جز این نداشتند. طبعا در مسأله اساسى نظام خانوادگى نیز مرجع و مأخذى جز طبیعت نیست.

اکنون باید ببینیم چرا مسأله‏اى که ما آنرا مسأله اساسى در نظام حقوق خانوادگى نامیدیم، مورد توجّه واقع نشد؟ آیا در پرتو علوم امروز معلوم شد که تفاوت و اختلاف زن و مرد، یک تفاوت ساده‏ى عضوى است و در اساس ساختمان جسمى و روحى آن‏ها و حقوقى که به آن‏ها تعلّق مى‏گیرد و مسئولیتهایى که باید بر عهده بگیرند، تأثیرى ندارد؟ و بدین جهت در فلسفه‏هاى اجتماعى امروز حسابى جداگانه براى آن باز نشد؟

اتّفاقا قضیه بر عکس است، در پرتو اکتشافات و پیشرفت‏هاى علمى زیستى و روانى، تفاوت‏هاى دو جنس روشن‏تر و مستدلّ‏تر گشت و ما در برخى از فصول این کتاب با استناد به تحقیقات زیست‏شناسان و فیزیولوژیست‏ها و روانشناسان در این باره بحث کرده‏ایم. با همه‏ى این‏ها مسأله اساسى به فراموشى سپرده شد و این مایه شگفتى است.منشأ این بى‏توجّهى شاید این است که این نهضت خیلى عجولانه صورت گرفت، لذا این نهضت در عین این‏که یک سلسله بدبختى‏ها را از زن گرفت، بدبختى‏ها و بیچارگى‏هاى دیگرى براى او و جامعه بشریّت به ارمغان آورد.

 زن غربى تا اوایل قرن بیستم از ساده‏ترین و پیش پا افتاده‏ترین حقوق محروم بوده است و تنها در اوایل قرن بیستم بود که مردم مغرب زمین به فکر جبران مافات افتادند و چون این نهضت، دنباله نهضتهاى دیگر در زمینه «تساوى و آزادى» بود، همه‏ى معجزه‏ها را از معنى این دو کلمه خواستند.

غافل از این‏که تساوى و آزادى مربوط است به رابطه بشرها با یکدیگر از آن جهت که بشرند و به قول طلاب «تساوى و آزادى، حقّ انسان بما هو انسان است» زن از آن جهت که انسان است، مانند هر انسان دیگر آزاد آفریده شده است و از حقوقى مساوى بهره‏مند است، ولى زن انسانى است با چگونگى‏هاى خاصّ و مرد انسانى است با چگونگیهاى دیگر، زن و مرد در انسانیّت برابرند، ولى دو گونه انسانند، با دو گونه خصلتها و دو گونه روانشناسى. و این اختلاف ناشى از عوامل جغرافیایى و یا تاریخى و اجتماعى نیست، بلکه طرح آن در متن آفرینش ریخته شده.

طبیعت از این دو گونگیها هدف داشته است و هر گونه عملى بر ضدّ طبیعت و فطرت، عوارض نامطلوبى به بار مى‏آورد.ما همان طور که آزادى و برابرى انسان‏ها ـ و از آن جمله زن و مرد ـ را از طبیعت الهام گرفته‏ایم، درس «یک گونگى» یا «دو گونگى» حقوق زن و مرد را و هم‏چنین این‏که اجتماع خانوادگى، یک اجتماع ـ لااقلّ ـ نیمه طبیعى است یا نه، باید از طبیعت الهام بگیریم.

این مسأله لااقلّ قابل طرح هست که آیا دو جنسى شدن حیوانات و از آن جمله انسان، یک امر تصادفى و اتّفاقى است یا جزء طرح خلقت؟ و آیا تفاوت دو جنس صرفا یک تفاوت سطحى ساده‏ى عضوى است و یا به قول آلکسیس کارل در هر سلول از سلول‏هاى انسان، نشانى از جنسیّت او هست؟ آیا در منطق و زبان فطرت هر یک از زن و مرد رسالتى مخصوص به خود دارند یا نه؟ آیا حقوق یک جنسى است یا دو جنسى؟ آیا اخلاق و تربیت دو جنسى است یا یک جنسى؟ مجازات‏ها چطور؟ و هم‏چنین مسؤولیت‏ها و رسالت‏ها.در این نهضت، به این نکته توجّه نشد که مسائل دیگرى هم غیر از تساوى و آزادى هست. تساوى و آزادى شرط لازمند نه شرط کافى.

تساوى حقوقى یک مطلب است و تشابه حقوق مطلب دیگر، برابرى حقوق زن و مرد از نظر ارزشهاى مادّى و معنوى یک چیز است و همانندى و همشکلى و همسانى چیز دیگر. در این نهضت عمدا یا سهوا تساوى به جاى تشابه به کار رفت و برابرى با همانندى یکى شمرده شد، کیفیّت تحت الشّعاع کمّیت قرار گرفت.

انسان بودن زن، موجب فراموشى زن بودن وى گردید.حقیقت این است که این بى‏توجّهى را نمى‏توان تنها به حساب یک غفلت فلسفى ناشى از شتابزدگى گذاشت. عوامل دیگرى نیز در کار بود که مى‏خواست از عنوان «آزادى و تساوى زن» استفاده کند.

یکى از آن عوامل این بود که مطامع سرمایه‏داران در این جریان بى دخالت نبود. کارخانه‏داران براى این‏که زن را از خانه به کارخانه بکشند و از نیروى اقتصادى او بهره‏کشى کنند، حقوق زن، استقلال اقتصادى زن، تساوى حقوق زن با مرد را عنوان کردند و آن‏ها بودند که توانستند به این خواسته‏ها رسمیّت قانونى بدهند.

ویل دورانت در فصل نهم از کتاب لذّات فلسفه، پس از نقل برخى نظریات تحقیرآمیز نسبت به زن از ارسطو و نیچه و شوپنهاور و برخى کتب مقدّس یهود، و اشاره به این‏که «در انقلاب فرانسه با آن‏که سخن از آزادى زن هم بود، امّا عملاً هیچ تغییرى رخ نداد»، مى‏گوید: «تا حدود سال 1900، زن به سختى داراى حقّى بود که مرد ناگزیر باشد از روى قانون آن را محترم بدارد.»آنگاه درباره‏ى علل تغییر وضع زن در قرن بیستم بحث مى‏کند، مى‏گوید: «آزادى زن از عوارض انقلاب صنعتى است.»....

تکامل ماشینیسم و رشد روزافزون تولید به میزان بیش از حدّ نیازِ واقعى انسان‏ها، و ضروت تحمیل بر مصرف کننده با هزاران افسون و نیرنگ و فوریّت استخدام همه‏ى وسایل سمعى و بصرى و فکرى و احساسى و ذوقى و هنرى و شهوانى براى تبدیل انسان‏ها به صورت عامل بى‏اراده‏ى مصرف، بار دیگر ایجاب کرد که سرمایه‏دارى از وجود زن بهره‏کشى کند، امّا نه از نیروى بدنى و قدرت کار زن به صورت یک کارگر ساده و شریک با مرد در تولید، بلکه از نیروى جاذبه و زیبایى او و از گرو گذاشتن شرافت و حیثیّتش و از قدرت افسونگرى او در تسخیر اندیشه‏ها و اراده‏ها و مسخ آن‏ها و در تحمیل مصرف بر مصرف کننده و بدیهى است که همه‏ى این‏ها به حساب آزادى او و تساویش با مرد گذاشته شد.

سیاست نیز از استخدام این عامل غافل نماند، ماجراهایش را مرتّب در جرائد و مجلاّت مى‏خوانید، در همه‏ى این‏ها از وجود زن بهره‏کشى شد و زن وسیله‏اى براى اجراى مقاصد مرد قرار گرفت، امّا در زیر سرپوش آزادى و تساوى. بدیهى است که چون قرن بیستم هم از این فرصت گرانبها غفلت نکرد، براى این‏که از زیربار تعهّدات سنّتى نسبت به زن شانه خالى کند و ارزان و رایگان او را شکار کند و به چنگ آورد، از همه بیشتر بر بیچارگى زن و تبعیض‏هاى ناروا نسبت به او اشک تمساح ریخت، تا آنجا که به خاطر این‏که در این جهاد مقدّس! بهتر شرکت کند، ازدواج خود را تا حدود چهل سالگى به تأخیر انداخت و احیانا براى همیشه مجرّد! ماند!!

شکّ نیست که قرن ما، یک سلسله بدبختى‏ها از زن گرفت، ولى سخن در این است که یک سلسله بدبختى‏هاى دیگر براى او ارمغان آورد. چرا؟ آیا زن محکوم است به یکى از این دو بدبختى و جبرا باید یکى را انتخاب کند؟ یا هیچ مانعى ندارد که هم بدبختى‏هاى قدیم خود را طرد کند و هم بدبختى‏هاى جدید را؟

حقیقت این است که هیچ جبرى وجود ندارد، بدبختیهاى قدیم غالبا معلول این جهت بود که «انسان بودن زن» به فراموشى سپرده شده بود و بدبختیهاى جدید از آن است که عمدا یا سهوا «زن بودن زن و موقع طبیعى و فطریش، رسالتش، مدارش، تقاضاهاى غریزیش، استعدادهاى ویژه‏اش» به فراموشى سپرده شده است....

در نظر گرفتن وضع طبیعى و فطرى هر یک از زن و مرد، با توجّه به تساوى آن‏ها در انسان بودن و حقوق مشترک انسان‏ها، زن را در وضع بسیار مناسبى قرار مى‏دهد که نه شخصش کوبیده شود و نه شخصیّتش. براى این‏که اندکى آگاهى بیابیم که به فراموشى سپردن موقعیت فطرى و طبیعى هر یک از زن و مرد، و تنها تکیه بر آزادى و تساوى کردن به کجا منتهى مى‏شود، بهتر است ببینیم آنان که پیش از ما در این راه افتاده‏اند و به پایان راه رسیده‏اند، چه مى‏گویند و چه مى‏نویسند؟

منبع : مقدّمه کتاب «نظام حقوق زن در اسلام» ؛ استاد شهید مرتضی مطهری قدس‏سره

ادامه مطلب
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  - 7:32 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 105

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 5843977
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی