به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 اين شهيد عزيز مأموريت هاي بسياري را انجام داد تا سرانجام در پي فرمان امام(ره) براي كمك به دكتر مصطفي چمران در سركوب تجزيه طلبان مسلح و در حالي كه روزه بود در 20/5/1358 به پرواز درآمد.

بررسي تاريخ سراسر افتخار انقلاب شكوهمند ايران اسلامي از بدو پيروزي تا كنون، مشحون از وقايعي است كه تبيين هر يك از آنها مدتهاي طولاني وقت لازم داشته و اوراق بيشماري را از جهت درج و ثبت و ضبط آنها به خود اختصاص خواهد داد. يكي از رويدادهاي مهم كه در تاريخ انقلاب اسلامي شايد كمتر به آن پرداخته شده، نقش كاركنان صديق و با وفاي ارتش جمهوري اسلامي ايران در خنثي سازي طرح كودتاي آمريكايي موسوم به كودتاي نوژه است.

قبل از پرداختن به موضوع افشاي كودتا لازم است اذهان عموم خوانندگان عزيز را نسبت به نامگذاري پايگاه سوم شكاري همدان به نام پايگاه شهيد نوژه و اينكه به غلط از كودتاي آمريكايي به اصطلاح"نجات انقلاب ايران" به نام كودتاي نوژه ياد مي شود، روشن نمود.

شهيد محمد نوژه

شهيد سرهنگ خلبان محمد نوژه در سال 1324 در تهران و خانواده اي متدين و مذهبي به دنيا آمد. تحصيلات خود را تا اخذ مدرك ديپلم رياضي در زادگاهش پي گرفت و در همان سال وارد دانشگاه افسري شد و بعد از اتمام دانشكده جهت طي دوره سامانه هاي كنترل سلاح به آمريكا اعزام شد، اما علاقه وافر او به خلباني باعث شد تا وارد دانشكده خلباني نيروي هوايي شود.

دوره مقدماتي پرواز را در ايران و دوره تكميلي آن را در آمريكا فرا گرفت و در سال 1351 با اخذ نشان و مدرك خلباني به جمع خلبانان اف-4 پيوست.

شهيد نوژه در طول دوران خدمت خويش به عنوان افسر سامانه هاي كنترل اسلحه گردان 101 شكاري، رئيس شعبه عمليات مشترك، معاونت عمليات پايگاه ششم، فرمانده گردان 31 شكاري پايگاه سوم درنيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران عهده دار مسؤوليت هايي بوده كه در كمال صداقت به انجام رسانيده است.

اين شهيد عزيز مأموريت هاي بسياري را انجام داد تا سرانجام در پي فرمان امام(ره) براي كمك به دكتر مصطفي چمران در سركوب تجزيه طلبان مسلح و در حالي كه روزه بود در 20/5/1358 به پرواز درآمد كه هواپيمايش در آسمان كردستان ايران ـ منطقه عمومي پاوه ـ توسط نيروهاي ضد انقلاب سقوط كرد و به شهادت رسيد. در پي اين واقعه و به پاس اولين شهيد نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران، پايگاه سوم شكاري همدان كه قبل از انقلاب به پايگاه شاهرخي و بعد از پيروزي انقلاب به پايگاه حر معروف بود به پايگاه "شهيد نوژه" تغيير نام يافت.

 

طرح كودتا

هنوز مدتي از پيروزي انقلاب اسلامي نگذشته بود كه انجام اين كودتا به منظور براندازي نظام نوپاي جمهوري اسلامي ايران به دستورآمريكا در برنامه شاهپور بختيار (از رهبران جبهه ملي و آخرين نخست وزير رژيم شاه) و عوامل داخلي و بيروني اش قرار گرفت آژانس جاسوسي آمريكا "سيا" به "كودتاي پايگاه نوژه" اميد زيادي بسته بود و آن را ضربة نهايي و قطعي بر پيكر نظام مي پنداشت و اهميت آن را بيش از تجاوز نظامي صدام ارزيابي مي كرد.

 اين كودتا از لحاظ تجهيزات نظامي كه قرار بود از داخل و خارج در جريان آن به كار گرفته شود در تاريخ كودتاهاي جهان بي سابقه بود و چنان دقيق طرح ريزي شده كه سيا موفقيت آن را قطعي مي دانست.

سران كودتا از طريق بختيار با كومه له و حزب دمكرات نيز تماس گرفته و بختيار در جريان ملاقات هاي متعدد با قاسملو و عز الدين حسيني موافقت آنها را جلب كرده بود. كودتاچيان با جريان هاي سياسي ديگر نظير منافقين و فدائيان خلق نيز مصالحه كرده بودند. عمليات كودتا قرار بود از پايگاه سوم شكاري همدان آغاز و به طور هم زمان در تهران و ساير شهرهاي بزرگ به اجرا درآيد و اماكني مانند مدرسه فيضيه، اقامتگاه امام(ره)، كميته مركزي، نخست وزيري، ميعادگاه هاي نماز جمعه و... توسط هواپيماها بمباران شود.

آنان در حدود 30 فروند هواپيما، 60 نفر خلبان و حدود 500 نفر افراد فني، نظامي و ساير افراد خود فروخته را براي شركت در عمليات آماده كرده بودند.

نكته قابل تأمل در ارتباط با نيروي هوايي(انتخاب پايگاه سوم نيروي هوايي در همدان به عنوان مبناي شروع حركت كودتا) اين است كه اين نيرو در دوران انقلاب با ميثاق خود با امام در 19 دي ماه 1357 و درگيري با گارد شاه در روزهاي 21 و 22 بهمن 1357 در پيروزي انقلاب نقش مهمي ايفا كرد و حال براي شكست انقلاب، زوج رأليسم (بختيار) و فاشيسم (اويسي) نيز تمامي اميد خود را به نيروي هوايي بسته بودند. چنانكه عراق نيز در حمله به ايران در وهله اول انهدام مراكز هوايي را هدف قرار داد.

 

افشاي كودتاي پايگاه سوم شكاري(شاهرخي)

سه روز مانده به موعد كودتا يكي از خلبانان كه براي همكاري انتخاب شده بود، در تهران با سروان "حميد نعمتي"(از عناصر مؤثر كودتا) ملاقات مي كند، حميد نعمتي به او مي گويد مأموريت تو بمباران بيت امام(ره) است و ما مي توانيم تا 5 ميليون نفر را بكشيم. گويا شگرد حميد نعمتي اين بود كه در نخستين ديدار توجيهي كودتا به خلبانان عضوگيري شده چنين جمله اي را مي گفت تا از ميزان آمادگي آنها براي شركت در كودتا و كشتار ميليوني مردم اطلاع يابد.

 خلبان ياد شده در مقابل نوع مأموريت و وسعت كشتار مردم غافلگير و مردد شد، اما به دليل ترس از سران كودتا نمي دانست چه بايد كند. وي پس از خروج از خانه حميد نعمتي، تشويش و نگراني بر او مسلط شده و مي خواست موضوع را با كسي در ميان بگذارد. آن شب در خانه موضوع كودتا را با برادر و مادرش در ميان مي گذارد و مادر كه به شدت ناراحت شده بود پاسخ داد:تو نه تنها نبايد اين كار را بكني، بلكه بايد به انقلابيون خبر دهي و جلوي اين كار را بگيري كه اگر غير از اين باشد شيرم حلالت نيست.

اين سخن مادر موجب شد در نخستين دقايق بامداد چهارشنبه خلبان ياد شده تصميم خود را بگيرد و با پذيرش احتمال كشته شدن توسط سران كودتا، ماجراي كودتا را افشا كند.

او از خانه خارج مي شود و پس از پرس و جوها و دوندگي هاي مختلف، حدود اذان صبح منزل حضرت آيت الله خامنه اي را يافته و خود را به آنجا مي رساند . مقام معظم رهبري اين واقعه را چنين تعريف مي كنند: شبي حدود اذان صبح ديدم كه در منزل ما را به شدت مي زنند، من رفتم ديدم مي گويند يك ارتشي آمده و با شما كار واجب دارد، ديدم يك نفر تكيه داده به ديوار، با حال كسل و آشفته و خسته سرش را فرو برده، گفتم شما با من كار داريد؟ بلند شد و گفت: بله. گفتم: چكار داريد؟ گفت: كار واجبي دارم و فقط به خودتان مي گويم... من به حرفش حساس شدم احتمال اين بود كه سوءنيتي داشته باشد، اما ديدم نمي شود به حرفش گوش نداد.

يك جايي گوشه حياط نشستيم، آثار بيخوابي و خيابانگردي و خستگي و هيجان در او پيدا بود. خلاصه آنچه گفت اين بود كه در پايگاه همدان اجتماعي تشكيل شده و تصميمي بر كودتايي گرفته و پولهايي به افراد زيادي داده اند، به خود من هم پول داده اند. قرار است جماران و چند جاي ديگر را بمباران كنيم پرسيدم: كي قرار است اين كودتا انجام شود، گفت: امشب. من ديدم مسئله خيلي جدي است و بايد آن را پيگيري كنم، در اين بين اين احتمال را مي دادم كه يك سياست باشد و بخواهند ما را سرگرم كنند، اما در عين حال اصل قضيه آنقدر مهم بود كه با وجود اين احتمالات، لازم بود آن را پيگيري كنيم.

فرداي آن روزمطبوعات نوشتند كه "كودتا لو رفت" و اين كودتا به نام "احساسات مادري" نام گرفت.

 

افشاگري دومين نفر

چند ساعت پس از افشاي كودتا به وسيله خلبان ياد شده، يكي از درجه داران تيپ 23 نوهد نيز به كميته مستقر در اداره دوم ستاد مشترك مراجعه مي كند و پس از افشاي كودتا و اعتراف به اينكه قرار است به همراه عده اي ديگر در براندازي جمهوري اسلامي شركت كند، يك پاكت حاوي بخشي از طرح عمليات كودتا را در اختيار كميته فوق قرار مي دهد، به اين ترتيب به فاصله چند ساعت از سوي 2 عنصر جذب شده به كودتا، اقدام به ضد كودتا تبديل مي شود و انقلاب در برابر خطري كه در چند قدمي اش كمين كرده بود آگاه مي شود.

اين ضد كودتا، گرچه به وسيله 2 فرد كه از اقدام يكديگر بي اطلاع بودند صورت گرفت اما عمل اين 2 نفر در واقع ترجمان اراده فرزندان ارتشي يك ملت انقلابي براي دفاع از انقلابشان بود.

 

آغاز عمليات خنثي سازي


از همان زمان كه احتمال وقوع كودتا احساس شده بود، ستادي مركب از واحدهاي اطلاعات سپاه همدان، گروه مهندسي سپاه همدان، انجمن اسلامي نيروي هوايي، تعدادي از پرسنل مؤمن نيروي زميني و تيپ نوهد به نام "ستاد خنثي سازي كودتا" تشكيل شد، اما اين ستاد اطلاعات مؤثر و دقيقي از كودتا در اختيار نداشت، ولي اطلاعات با افشاي كودتا توسط خلبان ياد شده و تا حدود كمتري توسط درجه دار تيپ 23 نوهد، در اختيار ستاد خنثي سازي كودتا قرار گرفت و عملاً از عمليات كودتا، توسط اين 2 نفر آگاه شدند.

با جمع بندي اطلاعات و تكميل آن و با اطلاعاتي كه از قبل جمع آوري شده بود عمليات مقابله با كودتاي قريب الوقوع، به سرعت در دو محور پارك لاله و پايگاه شهيد نوژه طرح ريزي شد.

پارك لاله محل تجمع 40 تن از خلباناني بود كه قرار بود با اتوبوس به پايگاه هوايي نوژه بروند و به ديگر خلبانان كودتا بپيوندند.

عمده نيروهاي به كار گرفته شده براي خنثي سازي كودتا، در پايگاه شهيد نوژه متمركز شد و عمليات مربوط به پايگاه نوژه در 2 قسمت داخل و خارج پايگاه به اجرا گذاشته شد. به اين ترتيب همزمان با شروع كودتا، نيروهاي انقلاب متشكل از برادران سپاهي و پرسنل متعهد و فداكار نيروي هوايي، وارد عمل شدند و آنچنان درسي به خائنان و اربابان مستكبرشان دادند كه براي هميشه در تاريخ انقلاب خواهد درخشيد.

 

 امام خميني(ره) و كودتاي نوژه

امام خميني پس از خنثي سازي كودتا در 20/4/1359 در حسينيه جماران به ايراد سخن پرداختند و در جمع روحانيون و ائمه جماعات تهران فرمودند: توطئه اي كه معلوم است چنانچه موفق به كشفش هم نشده بوديم و قيام هم كرده بودند مردم آن را خفه مي كردند، اين احمق ها نفهميدند كه اگر چنانچه فرضا هم شما از پايگاه همدان پا شده بوديد و آمده بوديد، فرض كنيد چند تا جا هم كوبيده بوديد، شما بالاخره بايد زمين هم بياييد، يا همان آسمان مي مانيد، ما از اين امور نمي ترسيم.

بنيان گذار انقلاب اسلامي محكم و استوار از كنار توطئه كودتا (كه ممكن است هر رهبري را پريشان سازد) مي گذرد و آن را در كنار عظمت و قدرت لايزال الهي و نيز وحدت و انسجام ملت ايران، هيچ مي داند و شب كودتا عليرغم اطلاع از ماجرا محل سكونت خود را ترك نكردند.


كودتاي آمريكايي به اصطلاح"نجات انقلاب ايران" در كنار مداخلات و صدها توطئه سياسي، نظامي، امنيتي، اقتصادي، فرهنگي و ديپلماتيك ديگر حاكي از خصومت همه جانبه آمريكا نسبت به ملت ايران و انقلاب اسلامي است، مردم انقلابي و خداجوي كشورمان با تمسك به اسلام و ايمان به خداوند، در سايه پيروي از ولايت مطلقه فقيه اين توطئه را نيز مانند ساير تهديدات و فتنه هاي استكبار جهاني نقش بر آب كرد. (نويد شاهد)

ادامه مطلب
سه شنبه 20 تیر 1391  - 6:38 AM

 اگر اتومبيلي خريده يا فروخته‌ايد، اما نمي‌دانيد چه مداركي براي انتقال آن نياز است، خوب است راهنماي امروز را بخوانيد تا بدانيد:

اصل شناسنامه و كارت ملي فروشنده و خريدار. اصل سند مالكيت خودرو كه از سوي پليس راهور نيروي انتظامي صادر شده است. اصل سند فروش خودرو كه از سوي كارخانه سازنده صادر شده است.

اصل كارت شناسايي خودرو (در‌صورتي كه كارت شناسايي خودرو مفقود شده، برگ تعهدنامه مالك يا نماينده قانوني وي).

پرداخت مبلغ جرايم پيشين و گواهي مفاصا حساب اجرائيات (عدم خلافي). بيمه‌نامه معتبر شخص ثالث. سند مالكيت يا اجاره‌نامه خريدار به منظور احراز سكونت وي در نشاني اعلام شده از سوي وي.

اصل فيش بانكي پرداخت هزينه‌هاي نقل و انتقال خودرو، با واريز مبلغ 35 هزار تومان به شماره حساب 2171159013002 به نام خزانه‌داري كل نزد بانك مركزي. پرداخت مبلغ 3200 تومان بابت هزينه‌هاي پستي براي ارسال كارت مشخصات جديد خودرو.

1ـ به خاطر داشته باشيد از آنجا كه هنگام شماره‌گذاري خودروهاي وارداتي، اسناد گمركي آنها اخذ و در سامانه شماره‌گذاري ثبت شده است، براي نقل و انتقال اين دسته از خودروها فقط مداركي مورد نياز است كه مشخصات خودرو و هويت مالك اوليه آن را معلوم كند.

2ـ هم‌اكنون پنج مركز نقل و انتقال خودرو در تهران اين خدمات را ارائه مي‌دهند و حضور مالك و خريدار براي انجام امور در مركز مربوط ضروري است: مراكز اتحاد (انتهاي خيابان دماوند)، خاوران (كيلومتر 10 جاده خاوران)، ميثم (كيلومتر 17 جاده مخصوص كرج)، الغدير (يافت‌آباد) و شكوفه (بزرگراه آزادگان، سمت شمالي ميدان جهاد). اين مراكز روزهاي شنبه تا چهارشنبه از هفت صبح تا 14 و 30 دقيقه و پنجشنبه‌ها تا ساعت 12 امور نقل و انتقال خودرو را انجام مي‌دهند.

ادامه مطلب
سه شنبه 20 تیر 1391  - 6:36 AM

 تابستان كه مي‌شد اول تعطيلي‌ها بود تعطيلي مدارس و اضطراب امتحانات و البته تعطيلي آسايش همسايه‌ها تا اطلاع ثانوي، بچه‌هاي قد ونيم قد، فارغ از دغدغه كارنامه‌هايي كه يا بر يمين بود يا بر يسار، توپ‌هايشان را زير بغل مي‌زدند از ايوان بلند خانه به حياط مي‌پريدند و شلنگ تخته‌انداز، به سوي كوچه‌هاي خاكي مي‌دويدند.

 

 

كوچه پر از بچه‌هايي بود كه بر سري يارگيري با هم مجادله مي‌كردند و از داد و قال بي‌پايانشان، پنجره خانه‌ها به نشانه اعتراض به هم كوبيده مي‌شد؛ اين سرخوشي‌ها پاياني نداشت و هيچ چيز حتي امتحان تجديدي شهريور هم نمي‌توانست كامشان را تلخ كند مگر شكم پاره توپ‌هاي پلاستيكي كه مرد عصباني همسايه با چاقو آن را دريده بود و البته هزينه شيشه‌هاي شكسته براي بضاعت يك مشت بچه، گزاف بود.

غروب كه مي‌شد صورت‌ها آفتاب‌ سوخته بود و يخ وارفته درون كاسه گلي اما خستگي‌شان تمام شده يا نشده روي پشت بام‌ها مي‌نشستند تا با خواهر و برادرانشان گل يا پوچ بازي كنند، آنان هنگام پيدا كردن گل چنان اخم كرده و متفكر به مشت‌هاي بسته نگاه مي‌كردند كه انگار قصد باز كردن گره ناگشودني را در سر دارند، تمام جديت دنيا را بر سر اين بازي‌ها مي‌گذاشتند و براي هيچ چيز جز همين بازي‌ها نيرو و آبرو صرف نمي‌كردند و البته اين خاصيت خاص كودكي است كه با فاصله گرفتن سن از اين دوران از خاطرات هيچ كس نمي‌رود حتي حاج سليم 80 ساله كه وقتي از او مي‌پرسم در كودكي‌تان چه بازي‌هايي مي‌كرديد؟ لبخندش عميق‌تر مي‌شود و آرواره‌هاي بي دندانش را به خودنمايي وا مي‌دارد، انگار سال‌هاست كه منتظر اين پرسش از بچه‌هاي امروزي است، مي‌گويد: «بازي‌هاي زيادي بلد بوديم اما مره‌بازي سرگرمي محبوبمان بود.» به طرفم برمي‌گردد: «مي‌داني مره بازي چيست؟ به دور يك توپ پلاستيكي نخ مي‌پيچيديم بعد يك چوب را بر مي‌داشتيم و با شير يا خط به دو گروه تقسيم مي‌شديم گروه اول توپ را با چوب مي‌زد و از گروه دوم هر كس مي‌توانست توپ را با دست بگيرد برنده مي‌شد آن وقت جاهايمان عوض مي‌شد و اين كار از سر گرفته مي‌شد، بازي‌هاي ديگرمان هم الك دولك، حاضر غايب كه (بچه‌هاي امروز هم بازي مي‌كنند) و هفت سنگ بود.»

و دوباره با شوق ادامه داد: «بگذار برايت تعريف كنم كه چطور هفت سنگ بازي مي‌كرديم، فكر نمي‌كنم سن شما به اين چيزها قد بدهد.

يك طرف كوچه هفت سنگ صاف را ازبزرگ به كوچك مي‌چيديم، به طوري كه شكل هرم مي‌گرفت و با يك توپ و هفت سنگ بازيمان را شروع مي‌كرديم وسايل بازيمان همين بود؛ بازهم با شيريا خط به دو گروه سه، چهار نفره تبديل مي‌شديم. گروه اول بالا مي‌ايستاد، گروه پايين هم پشت هفت سنگ قرار مي‌گرفت، اگر گروه بالا توپ را به سنگ‌ها مي‌زد و آنها را مي‌ر‌يخت به دو جهت مخالف فرار مي‌كرد و در عين حال سعي مي‌كرد خود را به سنگ‌ها برساند تا آنها را باز بچيند اما گروه پايين اين گروه رقيب را هدف قرار مي‌داد و نمي‌گذاشت رقيبشان به سنگ‌ها برسد.»

پس بيشتر بازي‌هايتان جمعي بود؟

«بله، تقريبا همه بازي‌هايمان جمعي بود. يك محله بود و پر از بچه، همه همسايه‌ها برخلاف امروز هر كدام چند تا بچه داشتند، روزها توي كوچه جمع مي‌شديم به دو گروه تبديل مي‌شديم و با هم رقابت مي‌كرديم.»

مي‌پرسم: بازي‌هايتان بيشتر ذهني بود يا فيزيكي؟

«بيشتر بازي‌هايمان فيزيكي بود. آن زمان‌ها رقابت بر سر نيروي جسماني بود و بچه‌هايي كه جثه‌هاي قوي داشتند و مي‌توانستند مشت بخوابانند و تير پرتاب كنند بين همسالانشان احترام بيشتري داشتند. البته نه اين‌كه فكر كنيد همه بچه‌ها مي‌توانستند بازي كنند؛ بچه‌هاي فقرا ناچار بودند ازهمان سن كودكي كاركننند و خرج خانواده را بدهند و بچه‌هايي هم كه به مكتب مي‌رفتند، فرصت كمي براي بازي داشتند چون درس‌ها سنگين بود اما در اين ميان، دخترها كمتر از همه بازي مي‌كردند چون از سن كم براي ازدواج و خانه‌داري آماده‌شان مي‌كردند.»

با خود فكر مي‌كنم كودكان 10ساله كه از همان بچگي مرد خانه مي‌شدند و البته نان‌آور خانواده، نان‌آور چند سرعائله! كسي كه يكشبه بعد از فوت يا زمينگيري پدر، سرپرست خانواده مي‌شد، انگار بازي كردنش در كوچه ميان همسالان جلوه خوشايندي نداشت، حتي اگر10ساله بود.

نكته: در گذشته بازي‌ها به كودك، راه و رسم زندگي مي‌آموخت، اما امروز كودك تنها بازي مي‌كند و چون در فضاي مجازي، هميشه برنده است، اعتماد به نفس كاذبي به دست مي‌آورد كه او را در دنياي واقعي با مشكل روبه‌رو مي‌كند

به گفته حاج سليم، جز پسربچه‌هاي فقير، دختركاني هم بودند كه فرصتي براي بازي نداشتند، چون خواستگاران تازه از راه رسيده‌شان اين حق را از آنان مي‌گرفتند؛ به اين ترتيب اين عروسان كوچك عروسكان پارچه‌اي‌شان را كه با ذوق دوخته بودند و شب‌ها بدون آنها به خواب نمي‌رفتند، در مراسم جهازبرون خود گم مي‌كردند يا پيش از رفتن به خانه بخت براي خواهرانشان به يادگار مي‌گذاشتند تا پاسبان خاطرات كودكي‌شان شود و اما بچه‌هاي معلول كه حاج سليم از قلم انداخت، كودكان دوپا فلج كه از خردسالي زمينگيرمي شدند يا كودكاني كه به دليل فقر بهداشتي و اقتصادي معلوليت‌هاي ديگري داشتند، هميشه آرزوي بازي كردن داشتند و اين ساده‌ترين آرزوي يك انسان كه تا آخر عمر فقط يك رويا مي‌ماند و يك خواهش از جسمي كه با سركشي بر همه آلام يك كودك شوريده بود اما شايد اين بچه‌هاي كودكي نكرده نمي‌دانستند كه سال‌ها بعد جامعه رنگ ديگري به خود خواهد گرفت و به تبع آن، به كودكي و بازي‌هايش رنگ ديگري خواهد زد.

بازي‌هايي به رنگ ديگر

خيابان پر از گيم نت است و گيم نت پر از كودك، آنان محوشده در دنياي گرافيكي بازي‌ها در تخيلات پيش رويشان حل مي‌شوند و به جاي توپ‌هاي ارزان قيمت پلاستيكي، توپ‌هاي جنگي را در زمين حريف پرتاب مي‌كنند و از انفجارش ذوق زده مي‌شوند، البته حريف‌هاي عصباني شان كه مي‌ميرند چيزي نيستند جز يك مشت انيميشن زيبا كه البته هر چه قابل تحسين باشند، يك عيب بزرگ دارند اين‌كه انسان نيستند، هم‌صحبت‌هاي خوبي نيستند و قوه ادراك ندارند تا اضطراب دوستان كوچكشان را براي امتحان فردا بفهمند.

بازي‌هايي كه سرنوشت را به بازي مي‌گيرد

دكتر نادر منيرپور، روان‌شناس دراين باره مي‌گويد: «بازي‌هاي ديروز در رشد شخصيت اجتماعي كودكان موثرتر بودند، چون كودكان تعاملات و مراودات اجتماعي را بر اثر اين بازي‌ها فرامي‌گرفتند و با بازي‌هاي گروهي مي‌توانستند دوست و حمايتگر پيدا كنند، اين كودكان با پيروز شدن يا شكست خوردن در بازي‌ها راه و رسم زندگي واقعي را مي‌آموختند، اما كودكان امروز تنها بازي مي‌كنند، در يك بازي، خودشان هستند و فضاي مجازي، اين كودكان در فضاي مجازي هميشه برنده‌اند و اين پيروز بودن به آنان اعتماد به نفس كاذب مي‌دهد كه اگر در زندگي واقعي در مواجهه با مشكلات شكست بخورند، نوعي سرخوردگي پيدا مي‌كنند، افزون بر اين آنها به دليل بي‌رويه بازي كردن به اين بازي‌ها اعتياد پيدا مي‌كنند و وقتي آنها را از فضاي مجازي دور كنيم، دچار اضطراب مي‌شوند و در ارتباط برقرار كردن با همسالانشان به مشكل برمي‌خورند، البته بعضي والدين نمي‌توانند كنترل مناسبي در قبال اين بازي‌ها بر فرزندانشان داشته باشند چون والديني كه براي تشويق كودكشان براي او بازي كامپيوتري مي‌خرند و از طرف ديگر، او را بر اثر زياد بازي كردن تنبيه مي‌كنند، در واقع يك پيام متعارض به كودكانشان منتقل مي‌كنند، در اين حالت به فرزند احساس خشم و علاقه به والدين و از طرفي خشم نسبت به خود (كه نمي‌تواند بازي‌هايش را كنترل كند) دست مي‌دهد و به دنبال اين تعارض يك‌سري از ويژگي‌هاي شخصيتي كودك آسيب مي‌بيند.»

مي‌پرسم: پس با توجه به جنبه‌هاي منفي بازي‌هاي امروزي بايد چه كرد ؟ آيا اين درست است كه كودك را به بازي‌هاي سنتي تشويق كنيم؟

دكتر منيرپور پاسخ مي‌دهد ما بايد بپذيريم كه كودك امروز بر اثر رشد اقتصادي و اجتماعي تغيير يافته، بنابراين لزومي ندارد ما تاكيد بر بازي‌هاي گذشته داشته باشيم بلكه بايد بازي‌هايي را طراحي كنيم كه به كودك امكان تعامل و رشد اجتماعي، كنترل خشم و هيجان‌هاي منفي را بدهد.

فرشته اثني‌عشري

ادامه مطلب
سه شنبه 20 تیر 1391  - 6:35 AM

 ساعت نواخت، ساعت چهار بار نواخت و ناگهان ما از خواب چندساله‌مان پريديم. ساعت ديواري، فاتحانه به ما نگاه مي‌كرد و پاندول آن با تاسف سرش را به چپ و راست مي‌گرداند، ما مضطرب به سوي آينه‌اي دويديم كه شيطنت‌هايمان آن را شكسته بود، تكه‌هايش را به هم چسبانديم و از درون دل شكسته‌اش، خود را ديديم و نشناختيم صورت‌هاي به بلوغ رسيده‌مان و اندام قد كشيده‌مان.

فقط حسرت برمي‌انگيخت، حسرت كودكي كه رفته بود، بي‌خداحافظي و مي‌دانستيم كه بازيگوش‌تر از آن است كه ديگر گذرش به كوچه‌هاي بزرگسالي بيفتد و البته لجبازتر از آن كه برگردد و نيم‌نگاهي به ما بيندازد و تازه آن‌وقت پي برديم كه چقدر لالايي‌هاي حزن‌انگيز مادر، خواب را شيرين مي‌كرد و بازوان پدر محكم‌ترين آغوش دنيا را داشت و ما به پشتوانه آن دو با پاهاي كوچكمان سرنوشتي را مي‌پيموديم كه از آن ترسي به دل نداشتيم.

با بازي‌هاي وقت و بي‌وقتمان دنيا را به بازي مي‌گرفتيم، در زمستان بستر سپيد برف را تكه پاره مي‌كرديم، در دستان گرممان گلوله‌اش مي‌كرديم و با شليك به يكديگر ميرايي زمستان را به تمسخر مي‌گرفتيم.

آب‌بازي‌هاي ناتمام تابستانه هم بود كه سوزندگي خورشيد را بي‌اثر مي‌كرد و صداي خنده‌هاي بي‌خيالانه هياهوي عظيم دنيا را به زمزمه‌اي خفيف تبديل مي‌كرد و در عوض اين هياهوي ما بود كه آسايش از همسايه مي‌ربود، صبر از معلم و طاقت از ناظم، چوب و فلك برپا مي‌شد تركه‌هاي انار خيس مي‌خورد، اما در اثر پافشاري ما بر شيطنت مي‌شكستند چرا كه باز فردا ما بوديم و كوچه و شلوارهايي كه بازي با توپ آن را پاره مي‌كرد و سرهايي كه دوچرخه‌هاي چموش آن را مي‌شكست.

از دنيا نمي‌ترسيديم، چون كه قصه‌ها آن را خوش‌قلب جلوه مي‌دادند و مدادرنگي‌ها بر روزگار نقش خوش‌آب و رنگي مي‌زدند. در جهان كوچك ما معادلات پيچيده زندگي آسان حل مي‌شد و واقعيت‌هاي پيرامونمان معناهاي ساده‌اي مي‌يافتند.

مرگ براي ما نبود براي پيران بود و قرن‌ها از ما فاصله داشت، شر و بدبختي براي ديوان بود و ديوان و غولان و هر چه كه وحشت برمي‌انگيخت به سرزمين افسانه‌ها تعلق داشت.

در جهان ما دورترين اوهام دست‌يافتني‌ترين آرزوها بودند چرا كه مي‌شد بدون بال پرواز كرد، از آسمان شب ستاره‌ها را چيد و بر ديوار اتاق چسباند، فاصله‌ها معناي دوري نداشتند خيلي زود به هم مي‌رسيديم، هم به يكديگر هم به آرزوها.

فكر مي‌كرديم تمام مسائل دنيا با يك خط آخر كتاب داستان‌ها «... از آن به بعد همه مردم خوب و خوش در كنار هم با صلح و صفا زندگي مي‌كردند» حل مي‌شود و با اين تفكر خوشبختي چه زود به دست مي‌آمد و هرگز از دست نمي‌رفت.

غافل از اين كه دنيايي كه بزرگ‌ترها براي ما مي‌سازند فقط به اندازه كودكي‌مان امن است. قد كه مي‌كشيم و هر چه كه مي‌شويم فيلسوف، متفكر، حقوقدان، فعال صلح و... ناخودآگاه به دنبال احياي جهاني مي‌رويم كه كودكي‌مان را در آن سپري مي‌كرديم.

واقعيت اينجاست كه هنوز طعم آرزوهايمان را بر زبان داريم آرزوهايي كه روزگاري آن را حقيقتي خوشايند مي‌پنداشتيم اما امروز آن را رويايي كه بايد براي دستيابي به آن تلاش كنيم، بجنگيم، زخمي شويم تا به آن برسيم.

ادامه مطلب
سه شنبه 20 تیر 1391  - 6:34 AM

 يائسگي دوره‌اي طبيعي در زندگي خانم‌هاست. نگراني اصلي خانم‌ها در اين دوران، بالارفتن سن، ترس از پيرشدن، بزرگ‌شدن فرزندان و جدا شدن آنها از خانواده و احساس تنهايي است.

 

در اين دوران به دليل آن كه ترشح هورمون‌هاي جنسي زنانه دستخوش تغييراتي قرار گرفته و فعاليت‌هاي تخمداني به طور تدريجي يا ناگهاني كاهش مي‌يابد، دگرگوني‌هاي جسمي، روحي و جنسي با درجات مختلف در زنان ايجاد مي‌شود.

گرگرفتگي، برافروختگي، پوكي استخوان، خشكي مجاري ادراري و تناسلي، عصبانيت، سردرد، بيخوابي، افسردگي، تحريك‌پذيري، گيجي، اختلال در حافظه، دردهاي مفصلي و كاهش تمايلات جنسي در اين دوران در اغلب خانم‌ها ديده مي‌شود.

البته عده‌اي از زنان، اين دوران را به دليل اتمام سال‌هاي باروري، دوره رهايي از ترس و استرس حاملگي‌هاي ناخواسته دانسته و ممكن است از نظر جنسي فعال‌تر شوند، اما در مقابل گروه زيادي از خانم‌ها هم هستند كه به سبب بارزشدن نشانه‌هاي پيري، اين دوران را پايان جذابيت‌هايشان دانسته و ممكن است تمايلات آنها كاهش و هرگونه ابراز احساس جنسي از نظر آنها نفرت‌انگيز شود.

در هر حال، اين دوران يكي از حساس‌ترين زمان‌هايي است كه يك زن از نظر عاطفي نياز به حمايت همسر و محبت فرزندان دارد.

بد نيست بدانيد مردان هم داراي دوران يائسگي هستند كه علائم بروز آن تا حدودي شبيه به يائسگي زنان است بنابراين درك متقابل زوجين از شرايط روحي، جسمي و جنسي يكديگر موجب تسريع گذر از اين دوران و بازگشت به حالت عادي خواهد شد.

بررسي علائم و نشانه‌هاي يائسگي در زنان

گرگرفتگي، برافروختگي و تحريك‌پذيري از شايع‌ترين علائم اين دوران است و اغلب خانم‌ها آن را تجربه خواهند كرد. البته عده‌اي هم هستند كه از تعريق شبانه و بروز سردرد و تهوع رنج مي‌برند.

اين علائم منشأ هورموني داشته و كاهش يا قطع استروژن نقش موثري در بروز آن دارد.

گرگرفتگي: اين حالت ممكن است در طول شبانه‌روز به مدت يك سال يا بيشتر بارها تكرار شود و از 30 ثانيه تا 30 دقيقه به طول انجامد. طي بروز اين حالت، ميزان هورمون‌هاي جنسي دستخوش تغييرات شده، عروق خوني متسع مي‌شود، احساس فشار در ناحيه سر آغاز مي‌شود، احتمال ايجاد تپش قلب وجود دارد، احساس گرما يا سوزش در سينه، شانه‌ها، گردن، سر و ناحيه پشت بروز مي‌كند، بدن دچار تعريق مي‌شود و در پي آن ضعف، خستگي، سرگيجه و بيخوابي عارض مي‌شود. در اين وضعيت فرد مي‌تواند براي راحتي بيشتر از پنكه يا دوش آب سرد استفاده كرده و استراحت كند.

پوكي استخوان: در اين دوران بيش از هر چيز متخصصان، مصرف غذاهاي كلسيم‌دار را توصيه مي‌كنند. بيشترين ميزان شكستگي بخصوص در ناحيه لگن و ران مربوط به اين دوران است. هر چه حفظ توده استخواني در دوران كودكي و نوجواني بيشتر مورد توجه قرار گيرد، دوران سالمندي مطلوب‌تري خواهيم داشت. در واقع از سن 35 تا 40 سالگي به بعد توده استخواني كم‌كم كاهش يافته و در دوران يائسگي طي پنج تا ده سال حدود يك‌سوم آن از بين مي‌رود و استخوان سالمندان با كوچك‌ترين تلنگري ، دچار شكستگي خواهد شد.

بي‌اختياري ادرار: با كاهش يا قطع هورمون استروژن، بافت مثانه خشك و نازك‌شده و قابليت كشش آن كم مي‌شود. اين تغييرات موجب التهاب مثانه‌شده و باعث سوزش، بي‌اختياري و تكرر ادرار مي‌شود. اين تغييرات در دستگاه تناسلي نيز تظاهر مي‌كند و بر كاهش تمايلات جنسي مي‌افزايد.

تغييرات پوست و مو: از بين‌رفتن قابليت ارتجاعي و حساس و نازك‌شدن پوست منجر به چين‌خوردگي آن مي‌شود. بر اساس مطالعات انجام‌شده، چين‌خوردگي در پوست صورت، سينه و ران‌ها بيشتر از نواحي ديگر تظاهر خواهد كرد. در اين روند، مو نيز دستخوش تغييراتي‌شده؛ خشك، شكننده، كدر و كم‌پشت مي‌شود.

تغييرات سيستم قلبي ـ عروقي: از آنجا كه استروژن در برابر بيماري‌هاي قلبي اثر محافظتي دارد، پس از يائسگي در اثر كاهش يا قطع اين هورمون، خطر ابتلا به اين بيماري افزايش يافته و در​​70 سالگي با مردان برابري مي‌كند.

چاقي: با افزايش سن، فعاليت‌هاي بدني كاهش يافته و بخصوص در شروع يائسگي همزمان با تغييرات ناگهاني هورمون‌ها، حتي اگر فرد شيوه قبلي زندگي‌اش را ادامه دهد، احتمال افزايش وزن در او بالا خواهد رفت. بنابراين لازم است كه رژيم غذايي در اين دوران و ميزان دريافت غذا‌هاي پركالري و غيرضروري تحت كنترل باشد.

نوع تغذيه در دوران يائسگي

فرآورده‌هاي لبني: در دوران يائسگي ميزان دريافت كلسيم بايد به دو برابر قبل از اين دوره افزايش يابد. بنابراين خانم‌ها در اين دوران بايد روزانه سه وعده غذايي از مواد لبني كم‌چرب مصرف كنند. بهترين منابع، شير، ماست، دوغ، پنير، كشك بي‌نمك، زيره، سبزيجات برگ سبز مانند كلم بروكلي، اسفناج و پونه نهري است.

 

گوشت سفيد و قرمز: ويتامين‌هاي گروه B، بخصوص ويتامين‌هايB2، B1 و اسيدفوليك براي جبران كم‌خوني‌هاي احتمالي و ويتامين B12 براي آرامش اعصاب توصيه مي‌شود. حبوبات، گوشت قرمز كم‌چرب، گوشت سفيد ماهي و مرغ، جگر و قارچ از مهم‌ترين منابع تامين اين ويتامين‌ها به شمار مي‌رود. مصرف متعادل گوشت قرمز كم‌چرب به دليل آهن و روي فراوان در اين دوران توصيه مي‌شود.

ميوه، سبزي و حبوبات: اين مواد علاوه بر داشتن فيبر و انواع ريزمغذي‌ها، غني از فيتواستروژن (استروژن گياهي) بوده و به كاهش علائم يائسگي كمك مي‌كند. البته خوب است بدانيد سويا اگر چه تا حدودي گرگرفتگي ناشي از يائسگي را كاهش مي‌دهد، اما مصرف زياد آن تاثير چنداني در جلوگيري از عوارض يائسگي ندارد. خوردن بيش از اندازه آن نه‌تنها مفيد نيست، بلكه ممكن است مشكلات ذهني و شناختي ايجاد كرده و زمينه‌ساز سرطان سينه شود. در اين دوران بهتر است مصرف چاي، قهوه، كافئين، غذاهاي فرآوري و نمك سودشده صنعتي و پرچرب محدود شود.

ادامه مطلب
سه شنبه 20 تیر 1391  - 6:33 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 68

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 5828531
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی