به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

اين كه چرا دولت يهود براي استقرار در فلسطين انتخاب شد، دلايل متعددي را دربرمي‏گيرد؛ اما مهم‌ترين آن‌ قطعاً اتحاد نخبگان يهودي با انگلستان است.


- زرسالاران يهود

اين كه چرا دولت يهود براي استقرار در فلسطين انتخاب شد، دلايل متعددي را دربرمي‏گيرد؛ اما مهم‌ترين آن‌ قطعاً اتحاد نخبگان يهودي با انگلستان است.

بررسي ريشه‏هاي تاريخي روابط نخبگان اقتصادي يهود با كانون‏هاي قدرت، چه در شرق و چه در غرب، در مجال اندك ما نمي‏گنجد،‌ به همين دليل ما در اينجا با توجه به موضوع مورد بحثمان به روابط خاندان يهودي "روچيلد " با "استعمار بريتانيا " خواهيم پرداخت.

به جرات مي‌توان گفت، نام روچيلد در قرن بيستم براي هيچ كس آشنا نبود، به استثناي اعراب كه به دليل صدور "اعلاميه بالفور " با اين نام ارتباطي تاريخي پيدا كرده‏اند. اما اين خاندان در نيمة دوم قرن نوزد و نيمة اول قرن بيستم در ميان سياسيون و اقتصاديون اروپايي و آمريكايي چه مسيحي و چه يهودي جايگاه ويژه‌اي داشت. نظر به نقش مهم و محوري خاندان "روچيلد " در اشغال سرزمين فلسطين و تشكيل دولت مجعول يهودي در اين منطقه، ضروري است شناختي - هرچند مختصر - از آنان پيدا كنيم.

- روچيلد ها

ريشة خانواده "روچيلد " را تا قرن 16 ميلادي پيدا نمي‏كنيم. در اين قرن يكي از خيابان‏هاي شهر "فرانكفورت " (واقع در آلمان امروزي) به دليل سكونت يهوديان در آن به "خيابان يهوديان " شهرت داشت. هر خانوادة يهودي به رسم آن زمان علامتي مخصوص به خود داشت كه آن را بر سردر خانه‏اش مي‏آويخت. بر سردر يكي از خانه‏هاي اين خيابان علامت يك سپر سرخ رنگ نصب شده بود؛ به همين دليل اعضاي آن خانواده يهودي را به نام "روچيلد " مي‏شناختند كه به معني "سپر سرخ " است. فرانكفورت از قرن يازدهم يكي از كانون‏هاي استقرار تجار و صرّافان يهودي بشمار مي‏رفت. در نيمة دوم قرن هجدهم اين شهر يكي از بنادر مهم و پر رونق اروپا بود. در آن زمان يهوديان يك دهم جمعيت فرانكفورت را تشكيل مي‏دادند؛ اما نقش اصلي را در تجارت اين شهر بر عهده داشتند و بدون آنان اين بندر رونقي نداشت.
رئيس خانوادة روچيلد در آن سال‏ها "ماير آمشل روچيلد " نام داشت. تا زمان اين شخص خانوادة "روچيلد " تجاري غيرمعروف بودند. ماير موفق شد با حكام محلي آلمان ارتباط برقرار كند و مقام كارگزار مالي يكي از آنان را بدست آورد. انقلاب فرانسه و جنگ‏هاي ناپلئون وضعيت روچيلدها را ارتقاي عجيبي داد. با اشغال هلند بوسيلة فرانسه بازار بورس آن كه قلب مالي قاره اروپا محسوب مي‏شد، متلاشي شد و به دنبال آن بازار بورس فرانكفورت كانون اصلي اقتصاد اروپا شد و طبيعي است، صرّافان و بانكداران اين شهر سودهاي هنگفتي به جيب زدند؛ بگونه‏اي كه در سال 1800 ميلادي ماير آمشل روچيلد از نظر ثروت دهمين يهودي شهر فرانكفورت شناخته مي‏شد و يكي از صرافان سرشناس اروپا بود كه با بسياري از حكمرانان و اشراف منطقه داد و ستد مالي داشت.

با به قدرت رسيدن ناپلئون كارفرماي آلماني ماير كه وقوع جنگ را دريافته بود، انگلستان را بعنوان مكاني امن براي انتقال سرمايه‏هاي خود شناخت و به اين ترتيب، ماير بعنوان كارگزار مالي او در سال 1810 ميلادي سرمايه‏هاي وي را به انگلستان انتقال داد و پسر سوّمش "ناتان " را بعنوان كارگزار اين اموال به انگلستان فرستاد. چند سال بعد پسران ديگر ماير هم بعنوان صراف و تاجر يا كارگزار مالي حكومت‏هاي ديگر اروپايي عازم مراكز دولت‏هاي بزرگ اروپايي شدند. "ناتان ماير روچيلد " در جريان جنگ‏هاي اروپايي ناپلئون با انجام عمليات مالي و حتي عمليات اطلاعاتي (جاسوسي) به نفع انگلستان ثروتي افسانه‏اي بدست آورد.

ناتان دست در دست برادران ديگرش در پاريس، وين، ناپل و پدرش در فرانكفورت طي جنگ‏هاي خونين ناپلئون با خدمات‏رساني به تمامي طرف‏هاي جنگ و البته سرويس‏دهي اختصاصي به سيستم اقتصادي انگلستان روچيلدها را به معروف‏ترين بانكداران اروپا تبديل كرد. دربارة ثروتي كه روچيلدها در دوران جنگ‏هاي ناپلئوني اندوختند، اطلاع دقيقي در دست نيست. ناتان روچيلد بعدها گفت، ثروتش از زمان ورود به انگليس تا پايان جنگ‏هاي ناپلئوني 2500 برابر شده و كسي نمي‏داند ثروت اوليه او چقدر بوده است.

نقش روچيلدها در اروپاي بعد از جنگ‏هاي ناپلئوني عظيم و حيرت‏انگيز است. در سال 1815 ميلادي (سال سقوط ناپلئون) ناتان ماير روچيلد بانكدار دولت بريتانيا، برادر كوچكش "جيمز روچيلد " مشاور مالي و بانكدار مورد اعتماد لويي هجدهم، پادشاه فرانسه و برادر بزرگ‌ترش "سالومون روچيلد " بانكدار كل خاندان سلطنتي اتريش بود. از اين زمان بيشتر معاملات مالي انگلستان با سراسر قاره اروپا از طريق دفاتر "بنياد روچيلد " انجام مي‏شد. از همين دوران است كه بتدريج در محافل سياسي و مطبوعاتي اروپا روچيلدها به "پادشاه يهود " شهرت يافتند.

اين عنوان گزافه نبود، در سدة نوزدهم بريتانيا قدرت برتر جهان بشمار مي‏رفت و به تبع آن سرمايه‏داران يهودي مستقر در انگليس و در رأس آنان روچيلدها رهبران طبيعي يهوديان جهان شمرده مي‏شدند. به دليل اين جايگاه در ساختار سياسي يهوديان است كه برادران روچيلد به قدرت بي‏رقيب مالي دنياي غرب بدل شدند و با اعطاي وام‏هاي كلان در مقام "بانكدار اصلي دولت‏هاي اروپايي " جاي گرفتند. طي 4 سال پس از سقوط ناپلئون روچيلدها نوك قلة ثروت در اروپا بودند.

به نوشتة مورخان "دانشگاه عِبري اورشليم " براي يك مدت طولاني، تقريباً هيچ وام مهم دولتي در اروپا نبود كه روچيلدها در آن مشاركت نداشته باشند. تنها ناتان روچيلد، رئيس بنياد روچيلد لندن و رأس خاندان روچيلد طي سال‏هاي پس از سقوط ناپلئون تا زمان مرگ خود به سال 1836 چند نوبت به دولت‌هاي پروس، ناپل، روسيه، پرتغال، اتريش، فرانسه، برزيل و حتي "پاپ " وام‏هاي كلان و مهم پرداخت كرد.

يك سال پس از مرگ ناتان "ملكه ويكتوريا " زمام امور بريتانيا را در دست گرفت. او حدود 64 سال بر انگلستان حكومت كرد. مورخان ثروت روچيلدها در آغاز سلطنت ملكه ويكتوريا را200 ميليون پوند استرلينگ تخمين مي‏زنند. اين ثروت در دوران رياست "ليونل روچيلد " جانشين ناتان افزايش چشمگيري يافت. در دوران 43 سالة رياست ليونل بر خاندان روچيلد تنها بنياد روچيلد لندن 18 فقره وام به دولت بريتانيا و ساير دولت‏ها پرداخت كرد. جمع مبلغ وام‏هاي فوق يك ميليارد و ششصد ميليون پوند استرلينگ تخمين زده مي‏شود. اين رقم معادل با چهل ميليارد پوند امروز است.

اهميت روچيلدها در تأمين نيازهاي مالي بريتانيا چنان عظيم بود كه زماني "پالمرستون " (سياستمدار انگليسي كه در ادوار مختلف وزارت جنگ، وزارت امور خارجه و نخست‌وزيري انگلستان را برعهده داشت) به ملكه ويكتوريا به خاطر "سعادت برخورداري از حمايت روچيلدها " تبريك گفت.

پس از مرگ ليونل پسر ارشدش "ناتانيل روچيلد "، رياست بنياد روچيلد لندن را در دست گرفت كه مانند گذشته به علت برتري اقتصادي نسبت به ساير روچيلدهاي اروپا جايگاه "رياست كل خاندان روچيلد " را هم بدست آورد.

ناتانيل از سوي دربار بريتانيا مقام "باروني " دريافت كرد و به "لرد روچيلد اول " شهرت يافت. او برجسته‏ترين و متنفذترين شخصيت تاريخ روچيلد است. ناتانيل اولين يهودي راه‌يافته به مجلس لردهاي بريتانيا محسوب مي‏شود و در همين زمان است كه بعنوان "پادشاه يهود " شهرت پيدا مي‏كند.

با توجه به آن چه دربارة سابقة خاندان روچيلد ارائه شد، آيا مي‏توان مرزي ميان انگلستان با خاندان روچيلد قايل شد و آيا اروپاي قرن نوزدهم و سال‏هاي آغازين قرن بيستم، چيزي جز حاصل تكاپوي "سرمايه‏داران يهودي " و در رأس آنان خاندان روچيلد بود؟ مورخان نوشته‏اند، افتخار شخصيت‏هاي درجه اول بريتانيا اين بود كه ناتانيل روچيلد را در انظار عمومي "ناتي " خطاب كنند. اكثر كساني كه اين افتخار را داشتند و علاوه بر آن غالباً در اقامتگاه خصوصي ناتانيل ميهمان او بودند، به وزارت و رياست دولت دست يافتند كه 2 تن از نامدارترين آنان لرد "راندولف چرچيل " و "آرتور جيمز بالفور " بودند.

"وينستون چرچيل " پسر همين لرد "راندولف " است. او همان كسي است كه در زمان نخست‏وزيري‏اش تمام تلاش خود را در جهت زمينه‏سازي تشكيل دولت يهود پس از پايان جنگ اول جهاني بكار برد و حالا ديگر جاي تعجب نخواهد داشت كه بدانيم همين آقاي "آرتور جيمز بالفور " است كه طي نامه‏اي به "بارون ادموند روچيلد " كه رئيس شعبة فرانسوي روچيلدها بود، مژدة موافقت انگلستان با تشكيل "موطن يهود " در فلسطين را مي‌دهد. اين نامه مبدأ تاريخ فاجعه‏بار اشغال فلسطين محسوب شده و به نام "اعلامية بالفور " شهرت پيدا كرد.


نويسنده:قبس زعفراني


منبع: سايت موعود
ادامه مطلب
دوشنبه 19 اردیبهشت 1390  - 11:54 PM

آيت‌الله جوادي آملي يكي از فقها و فيلسوفان كشورمان است كه دلايل عقلي متقني بر ضرورت ولايت فقيه ارائه كرده است.


آيت‌الله جوادي آملي فيلسوف، فقيه و از مراجع تقليد كشورمان در كتاب «ولايت فقيه، ولايت فقاهت و عدالت» به بررسي دليل "عقلى محض "، دليل "مركب از عقل و نقل " و دليل "نقلى محض " بر ولايت فقيه پرداخته است كه در اين مقال دليل عقلي محض منتشر مي‌شود:

بقيه در ادامه

 

ادامه مطلب
دوشنبه 19 اردیبهشت 1390  - 11:36 PM

فايننشال تايمز در گزارشي با توجه به وضعيت اقتصادي نامناسب كشورهاي انگليس و فرانسه و همچنين بحران ليبي كه هر دو كشور در آن حضور دارند، از احتمال فروپاشي اتحاد انگليس-فرانسه خبر داد.


  روزنامه "فايننشال تايمز " به اتحاد جديد انگليس و فرانسه در قبال جنگ ليبي پرداخته و مي‌نويسد: مي‌توان بحران كشور ليبي را نقطه عطفي در شروع دوره‌اي جديد از همكاري‌ها و روابط بين اين دو كشور دانست. البته اين احتمال نيز وجود دارد كه اين اتحاد انگليس - فرانسه به سرعت از بين برود.

دو كشور در وضعيت اقتصادي مناسبي قرار ندارند و همين موضوع به توانايي‌هاي نظامي آنها نيز سرايت كرده است. با اين وجود، هر دو كشور تمايل دارند تا در قاره‌اي كه مفهوم "ابرقدرت " از منظر ديدگاه عمومي مردم و به ويژه در كشور آلمان بيگانه است، كماكان به‌عنوان "ابرقدرت " شناخته بشوند. آلمان كه با اجتناب از راي دادن در قطعنامه سال 1973 ثابت كرد كه در لحظه به خطر افتادن مسائل امنيتي، همتايي غيرقابل اعتماد است.

تنها راه براي تقويت اين خواسته متقابل، اتحاد و ادغام منابع بين دو كشور است. شايان ذكر است كه توافق و اجماع دو كشور بر سر موضوع ليبي، پس از يك توافقنامه و تفاهم‌نامه مهم بر سر همكاري‌هاي هسته‌اي اتفاق افتاد كه در سال 2010 به امضا رسيد. عامل اصلي ديگري كه بايد اين دو كشور به حل آن بپردازند اين است كه ناتو - كه به يك مسئله تفرقه انگيز بين دو كشور تبديل شده بود - ديگر مشكل ساز نيست. مقامات فرانسه كماكان نسبت به نيروهاي ناتو بي‌اعتماد هستند، در حاليكه مقامات انگليس، ناتو را يك چارچوب مناسب براي اعمال مداخلات خود قلمداد مي‌كنند. اما مسائل ليبي نشان داد كه ناتو بيشتر به‌عنوان يك ائتلاف داوطلبانه و كمتر به‌عنوان هم‌پيمان و متحد عمل مي‌كند.

* آيا امكان توسعه بيشتر روابط انگليس و فرانسه وجود دارد؟

نيروهاي انگليسي و فرانسوي در كشور ليبي، قانون "مسئوليت محافظت " را پايه‌گذاري و اجرا كردند. به‌خاطر بقاي اروپا به‌عنوان يك بازيگر و بازيگردان اصلي در عرصه جهاني، آنها مسئوليت اجراي "تمامي اقدامات لازم " براي باقي ماندن در اين بازي دو نفره را برعهده دارند.
ادامه مطلب
دوشنبه 19 اردیبهشت 1390  - 11:34 PM

مردم در روزهاي گذشته با رفتارهاي خود و حمايت مثال زدني از موضوع ولايت فقيه نشان دادند كه فاصله شعار تا عمل جريان انحرافي را به خوبي تشخيص داده‌اند و درگير طراحي‌هاي اين جريان نخواهند شد. البته اين جريان كه از آن به عنوان فتنه بزرگتر ياد مي‌شود نشان‌داده تمامي دستاوردهاي مسئولان دولت را در نزد مردم زير سوال خواهد برد.


جريان انحرافي اصولگرايان اين روزها طرح چالش مستمر را در دستور كار خود قرار داده است؛ طرحي كه بر اساس آن مي‌كوشد تا با ايجاد چالش‌هاي گوناگون براي نظام از فضاي گل‌آلود ايجاد شده به نفع خود بهره‌برداري كند و اهداف قدرت طلبانه خود را در آستانه انتخابات مجلس نهم و متعاقب آن رياست جمهوري يازدهم محقق كند؛ ماجرايي كه اين روزها با درايت رهبري، به ابزاري براي حذف آنان تبديل شده است.
ماجرا از آنجايي آغاز شد كه جريان انحرافي اصولگرايان كه اين روزها نفوذ بي سابقه‌اي در بدنه دولت پيدا كرده‌اند، تصميم گرفتند با اجراي سناريو از پيش تعيين شده علاوه بر محكم كردن جاي پاي خود در بدنه نظام، اقدام به جذب نيروهاي مخالف نظام براي بهره برداري از ظرفيت‌هاي آنان كنند. از اين رو طراحي ساختار شكنانه خود را براي تقابل نامحسوس با نظام به مرحله اجرا در آوردند؛ تقابلي كه اين بار از مسير شخص اول مملكت مي‌گذشت. البته اين سناريو كه برخي از كارشناسان از آن به پايه‌هاي فتنه بزرگتر ياد مي‌كنند با درايت مقام معظم رهبري و هوشياري ساير دلسوزان نظام با شكست مواجه شد اما به رغم اين شكست، وابستگان اين جريان انحرافي در اصولگرايان كه ديگر اميدي به اصلاح آنان وجود ندارد، تصميم گرفتند شكست خود را نيز به ابزاري براي فشار به نظام تبديل كنند و سناريو چالش مستمر را به مرحله اجرا بگذارند. سناريويي كه در آن تلاش شده است نقطه تكيه گاهي كه باعث متلاشي شدن اهداف اين جريان بوده است را به نقطه تهديد آفرين براي نظام تبديل كند.

*جريان انحرافي در پي ايجاد چالش مستمر

در تحليل طرح چالش مستمر كه اين روزها توسط جريان انحرافي به عنوان مهم‌ترين سرفصل ادامه فعاليت اين جريان مطرح شده است، بايد گفت كه آنها در تلاش هستند تا با ايجاد موضوعات مختلف كه به نوعي براي نظام چالش بر انگيز است، نظير تغيير وزرا يا عدم اجراي طرح‌هاي مختلف كه دولت مسئول اجراي آن است، بارديگر پاي رهبر انقلاب را به اين قضايا باز كنند و ايشان را مجبور كنند براي حفظ مصلحت بارديگر از قدرت قانوني شان در صدور حكم حكومتي جهت اصلاح امور استفاده كنند؛ ماجرايي كه رهبر انقلاب صراحتا به آن اشاره كردند و فرمودند: "هرجا كه رهبري احساس كند از مصلحت بزرگي غفلت مي‌شود، وارد خواهد شد و رهبري تا زنده است هيچ گاه نخواهد گذاشت، در حركت عظيم ملت ايران به سوي آرمان‌ها، ذره‌اي انحراف ايجاد شود. " بنابراين تمامي اين ماجراها در كنار انتشار اخبار خلاف واقع در خصوص وقايع روزهاي گذشته توسط رسانه‌هاي وابسته به جريان انحرافي همه نشان مي‌دهد كه سناريوي چالش مستمر يكي از مهم‌ترين برنامه‌هاي اين جريان براي بقا است.

*اختفا پشت شعارهاي انقلاب

پس از اين شكست مفتضحانه، جريان انحرافي براي جلوگيري از حذف شدن، تصميم به ايجاد پوششي جديد براي خود گرفت؛ پوششي كه در آن از شعارهاي انقلابي استفاده مي‌شود. بر اين اساس آنان به رغم تمامي مشكلاتي كه با ولي فقيه و حركات رهبر معظم انقلاب دارند، همچنان شعار ولايت مداري سر مي‌دهند و خود را در پشت پرچم‌هاي ساختگي پنهان مي‌كنند. به طور نمونه سامانه اطلاع رساني جريان انحرافي كه هم اكنون در دفتر رئيس‌جمهور فعال است با ارسال پيامك‌هايي از سخنان مقام معظم رهبري در خصوص اقدامات دولت سعي دارد اين گونه جلوه دهد كه اين جريان به عنوان بخشي از بدنه دولت همچنان به اصل ولايت فقيه پايبند است؛ موضوعي كه تاكنون خلاف آن را ثابت كرده‌اند. علاوه بر اين شعارها، اين جريان اخيرا دست به اقداماتي نيز زده است تا رنگي تازه به اين نيرنگ‌هاي خود بزند. اقداماتي نظير ديدار سرزده ليدر جريان انحرافي با خانواده شهدا و همچنين انتشار مصاحبه‌هايي از قول خانواده شهداي سرشناس به نفع اين جريان، فعاليت‌هايي است كه آنها جهت ايجاد پوشش براي فعاليت‌هاي خود و همچنين كاهش فشار از سوي دلسوزان نظام در دست اجرا دارند.

*تشخيص فاصله شعار تا عمل

اما تمامي اين اقدامات در حالي است كه مردم در روزهاي گذشته با رفتارهاي خود و حمايت مثال زدني از موضوع ولايت فقيه در مراسم‌هاي مختلف نشان دادند كه فاصله شعار تا عمل جريان انحرافي را به خوبي تشخيص داده‌اند و درگير طراحي‌هاي اين جريان نخواهند شد. از اين رو لازم است تا سياسيون و ديگر كارگزاران نظام هم با تشخيص صحيح اين شعارها و ماهيت واقعي اين جريان، خط خود را از آنها جدا كنند و التزام عملي خود به ولايت فقيه را اثبات كنند. بي شك اين جريان كه از آن به عنوان فتنه بزرگتر ياد مي‌شود تمامي دستاوردهاي مسئولان دولت را در نزد مردم زير سوال خواهد برد.
ادامه مطلب
دوشنبه 19 اردیبهشت 1390  - 11:11 PM

يك تحليلگر برجسته روس كه جزو مشاوران دولت اين كشور در امور ايران است، با انتشار مقاله‌اي مفصل تأكيد كرده كه ايران خود را با تحريم‌هاي بين‌المللي سازگار كرده و اين تحريم‌ها قادر به تغيير موضع آن نخواهد بود.


به نقل از سايت ايران هسته‌اي، نينا مامدووا، رئيس بخش ايران انستيتو شرق شناسي روسيه در كنفرانسي كه به بررسي تاثير تحريم‌هاي بين‌المللي بر موقعيت ايران اختصاص داشت مقاله‌اي با عنوان «تشديد تحريمها و نتايج آن» ارائه كرده است كه آخرين ارزيابي‌هاي راهبردي روسيه از پروژه تحريم ايران در بر مي‌گيرد.

متن كامل اين مقاله كه در تاريخ 12 ارديبهشت 1390 (2 مه 2011) توسط پايگاه انستيتو شرق شناسي روسيه منتشر شده، در ادامه مي‌آيد.

***

نخستين تحريم‌هاي جدي عليه ايران در پي اشغال سفارت آمريكا توسط واشنگتن عليه ايران اعمال شد و سپس برخي كشورهاي اروپايي تحريم‌هاي مشابهي به كارگرفتند. طي 20 سال پس از ايجاد جمهوري اسلامي تحريم‌ها بيشتر جنبه سياسي داشتند و هرازگاهي بر شدت وضعف آنها افزوده مي‌شد و اروپا فقط هرزگاهي آنها را به كار مي‌گرفت. ضمنا دلايل تحريم‌ها هم كاملاً سياسي بود و به گروگانگيري كشتن مخالفان ايراني در اروپا و حمايت حزب‌الله و از اين قبيل مربوط مي‌شد ولي طي سال‌هاي اخير مهمترين علت تحريم ايران برنامه هسته‌اي آن است و در پي صدور 4قطعنامه در شوراي امنيت تحريم‌ها جنبه بين‌المللي پيدا كرده‌اند و نوع تحريم‌هايي كه كشورهاي جهان به كار مي‌گيرند مختلف است.

با اين وجود تحريم‌ها روزبه روز گسترش يافتند و شديدترين تحريم‌ها توسط آمريكا اعمال شد كه هدف اصلي خود را تغيير رژيم ايران به عنوان بزرگترين تهديد عليه اسرائيل قرارداده است. اين تحريم‌ها نه تنها شركت‌هاي آمريكايي و بلكه شركت‌هاي خارجي سرمايه گذاري كننده در بخش انرژي ايران را شامل شدند ولي از آنجا كه تحريم‌ها به تدريج به اجرا گذاشته و در برخي موارد تضعيف شده‌اند اقتصاد ايران هم به تدريج با آنها سازگار شده است و اين كشور نه تنها از دست دادن بازار آمريكا را با بازار آسيا جبران كرد بلكه نفت خود را به جزاير كارائيب هم مي فرستاد كه از آنجا به آمريكا صادر مي‌شد. سپس اين كشور توانست سرمايه‌گذاران خارجي را به بخش نفت و گاز جذب كند و خيلي از شركت هاي خارجي توانستند ممنوعيت‌هاي واشنگتن را دور بزنند. ايران همچنين خطوط انتقال گاز به تركيه و ارمنستان ساخته است.

بدون شك تحريم‌هاي آمريكا بر كاهش حجم صادرات نفت ايران تاثير گذاشته‌اند. با اين وجود كشور به تدريج حجم استخراج اين محصول را افزايش داده و افزايش بهاي نفت كاهش توان استخراج آن را جبران كرده است. از سوي ديگر تحريم‌هاي مربوط به برنامه هسته‌اي ايران كه به خصوص ممنوعيت صادرات برخي كالاها را به اين كشور شامل مي‌شود از طريق واردات محصولات مورد نياز از كشورهاي ثالث كنار زده شد كه در ميان آنها امارات و به ويژه دوبي با توجه به داشتن جمعيت قابل توجه ايراني يكي از مهمترين كانال‌ها به شمار مي‌رفت ولي اوايل سال 2010 اوضاع به شدت تغييركرد و در زمان راي گيري در مورد تحريم‌هاي جديد عليه ايران فقط برزيل و تركيه راي منفي و لبنان راي ممتنع داد. درنتيجه اتحاديه اروپا و چند كشور ديگر و حتي امارات كه سود كلاني از محل ترانزيت كالا به ايران دريافت مي‌كرد نيز چنين تحريم‌هايي را به جريان گذاشتند و بين‌المللي كردن تحريم‌هاي آمريكا نشان داد سيستم بين‌المللي معاصر داراي سلسله مراتب است.

افزايش بهاي نفت بخت ايران را براي جذب سرمايه‌هاي خارجي افزايش مي‌دهد و داده‌هاي مربوط به حجم تجارت ايران با آمريكا اتحاديه اروپا روسيه و چين طي سال گذشته اين گفته را تأييد مي‌كند. طي نيمه نخست سال حجم صادرات ايران به كشورهاي اروپايي در مقايسه با سال پيش از آن 8/1 برابر شده است. با اين كه حجم تجارت با آمريكا چندان زياد نيست و در سال گذشته تنها 63 ميليون دلار بوده افزايش 6 درصدي داشته است و حجم صادرات به چين يعني بزرگترين شريك ايران 30 درصد و حجم صادرات به روسيه 25 درصد بيشتر شده است. مهمترين شاخص تاثير تحريم‌ها به حجم واردات مربوط مي‌شود ولي داده‌هاي اتحاديه اروپا در مورد حجم تجارت طي 8 ماه به روشني نشان مي‌دهد كه پس از تحريم‌ها در كمال تعجب حجم واردات از انگليس از 28 به 16 درصد كاهش داشته در حالي كه حجم واردات از آلمان 4 برابر شده است و بزرگترين صادركنندگان به ايران روسيه و چين بوده‌اند.

يكي از پيامدهاي منفي تحريم‌ها براي ايران به كاهش حجم سرمايه‌هاي خارجي مربوط مي‌شود. طي سال 2009 حجم سرمايه‌هاي مستقيم در اين كشور از 20 ميليارد و 80 ميليون دلاربه 15 ميليارد و 300 ميليون دلار رسيده ولي اواخر سال 2010 كمي افزايش داشته است. به عنوان نمونه در سال 2009 تعداد مجوزهاي صادر شده براي ايجاد كارخانه‌هاي جديد در‌ ايران به طرز قابل توجهي كاهش يافته كه مي‌تواند هم نتيجه بحران و هم نتيجه تحريم‌ها باشد ولي در سال 2009 اوضاع تغييركرد و حتي روند ساخت و ساز در كشور به خصوص با استفاده از سرمايه‌هاي خصوصي از سرگرفته شده است ولي هنوز فاصله زيادي با احياي نرخ قبلي رشد وجود دارد با اين كه بر اساس ارزيابي‌هاي مقدماتي توليد صنعتي در سال گذشته 4 درصد افزايش داشته است. اين رشد چه از نظر نيازهاي بازار داخلي و چه از نظر ظرفيت‌هاي صادراتي و كاهش نرخ بيكاري كافي نيست.

به خاطر تحريم‌ها قيمت تجهيزات افزايش يافته كه موجب كاهش توليد صنعتي و گراني محصولات داخلي خواهد شد. تحريم‌هاي اعمال شده عليه بيشتر بانك‌هاي ايراني كه توسعه همكاري‌هاي اقتصادي با كشورهاي ديگر را مشكل مي‌كند بيشترين ضربه را به اقتصاد ايران وارد كرده است. در حال حاضر نرخ بيكاري دراين كشور 15درصد است كه موجب تشديد تشنج در كشوري مي‌شود كه 70 درصد مردم آن در سن فعال قرار دارند ولي فقط 40 درصدشان شغل دارند. اين رقم از ميزان بالاي بيكاري پنهان در ايران حكايت دارد. در شرايط بحران مالي جهاني كه تحريم ها هم آن را تشديد كرده‌اند دولت احمدي‌نژاد با هدف كاهش نارضاتي مردم از تورم موجود جهات جديد سياست اقتصادي را تنظيم و ميزان استفاده از ابزارهاي سياست يارانه‌اي را كم كرده است.
ادامه مطلب
دوشنبه 19 اردیبهشت 1390  - 11:04 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 156

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6270624
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی