به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

نفاق يعني شكاف اخلاقي درون شخصيتي، شكاف اعتقادي فكري، شكاف بين ظاهر و باطن، فاصله بين آنچه هستيم و آنچه مي نمائيم، كه بعد اخلاقي فردي آن ابعاد سياسي اجتماعي مي گيرد و علاج آن به تعبير امام(ره) خود را در محضر خدا ديدن است.


بحث آسيب شناسي نفاق فراتر از مباحث سياسي است كه تحليل آن چون كليدي، راهگشاي بسياري از مباحث است.

بقيه در ادامه

 

ادامه مطلب
دوشنبه 6 دی 1389  - 7:19 PM

اساساً دموكراسي مدرن، پارادايمي است كه همه ايدئولوژي‌ها و انديشه‌هاي سياسي- اجتماعي- اقتصادي مدرن از خاك آن روييده و مي‌رويند و در ذيل آن قرار مي‌گيرند و دموكراسي اومانيستي در حكم مادر تمامي آنهاست. همه اقسام و اشكال دموكراسي مدرن به دليل ماهيت اومانيستي‌شان، خصيصه سكولاريستي و ضد ديني دارند.

از نيمه‌ دوم قرن هيجدهم به بعد در جوامع غربي تدريجاً واژه «دموكراسي» به امري شبه مقدس و در زمره مشهورات و مسلمات بدل گرديد و از سال‌هاي پس از جنگ جهاني دوم اين وجه شبه مقدس و در زمره مشهورات و مسلمات بودن دموكراسي به جوامع غرب‌زده استعمارزده و نيمه مستعمره نيز به صورت بسيار گسترده انتقال يافت. البته از اواسط قرن نوزدهم، استعمار مدرن سرمايه‌سالار به ميان هر ملت غيرغربي و غرب‌زده كه رفت [اعم از غرب‌زده‌هاي مدرن يا شبه‌مدرن و نيز اعم از جوامع غرب زده‌اي كه بعدها خود به رژيم‌هاي امپرياليستي سرمايه‌سالار تبديل شدند (مثل چين) و يا آنها كه به صورت مستعمره‌هايي با نظام‌هاي سرمايه‌سالاري پيراموني باقي ماندند (مثل مصر، پرو، تايلند و...)] به نحوي به ترويج دموكراسي به عنوان الگوي نجات بخش جوامع بشري و يك امر مسلّم و مقبول و مشهور خدشه‌ناپذير و غيرقابل ترديد پرداخت.

بقيه در ادامه

 

ادامه مطلب
دوشنبه 6 دی 1389  - 7:16 PM

محافل سياسي و رسانه اي غرب اين روزها در تلاش است تا رابطه اي ميان «گسترش نفوذ منطقه اي جمهوري اسلامي» و «هدفمند كردن يارانه ها در ايران» بيابد، چرا كه آنان گمان مي كنند نتيجه هر اقدام ايران، نزديك شدن به «قدرت اول در خاورميانه» است خواه اين اقدام داخلي باشد، يا خارجي و خواه اقتصادي باشد يا سياسي و يا...
پيش از همه، رژيم صهيونيستي از اين موضوع سخن گفته است. اين رژيم چند روزي به گمان اين كه با اعلام رسمي آغاز اجراي طرح يارانه ها ايران دستخوش يك «انقلاب داخلي»! مي شود، بطور گسترده وارد ماجرا شد ولي يكي دو روز پس از دروغ پراكني ناچار به عقب گرد شد. اين بار اين رژيم سعي كرد كشورهاي ديگر و بخصوص غرب را عليه ايران تحريك كند و از اين رو دستگاه تبليغاتي تل آويو روي اين تحليل متمركز شد: «هدفمند سازي يارانه ها در ايران به جمهوري اسلامي امكان مي دهد تا با دست بازتر، نفوذ سياسي خود را در جهان توسعه بدهد». سايت وزارت خارجه اين رژيم پس از آن دست به داستان سرايي زد و در حالي كه هنوز چند روز از آغاز هدفمندسازي يارانه ها نگذشته است مدعي شد: «ايران با صرفه جويي و قطع يارانه ها، ميلياردها دلار به كشورهاي خارجي از جمله لبنان، فلسطين، افغانستان و ونزوئلا كمك كرده است.»
غرب به همراه رژيم صهيونيستي نگراني آشكار خود را از اجراي موفقيت آميز طرح هدفمندسازي يارانه ها بروز داده است اين در حالي است كه نقطه اصلي تحريم هاي مكمل كه در اوايل تيرماه گذشته در كنگره به تصويب رسيد و يا تحريم هاي مكمل اروپا در اوايل مردادماه گذشته در پارلمان اتحاديه تصويب شد، «سوخت» بود. اروپايي ها در تحريم مكمل خود هرگونه سرمايه گذاري در حوزه نفت و گاز ايران را تحريم كردند و آمريكايي ها روي عدم فروش بنزين به ايران متمركز شدند. غرب اينك خود را بازنده اين «جنگ تن به تن» به حساب مي آورد چرا كه از يك طرف يارانه ها بدون مسئله هدفمند مي شوند و ايران براي اولين بار كنترل بازار مصرف و توليد و عرضه حامل هاي انرژي خود را در دست مي گيرد از طرف ديگر كنترل مصرف در ايران، تحريم ها را خنثي مي كند و در نهايت ايران مي تواند شرايط اقتصادي بهتري را تجربه كند و اين يعني ايراني مهاجم با نيرويي كه حالا چند برابر شده است.
از آن طرف ماجرا، الان تحليل رسانه هاي صهيونيستي اين است كه در منطقه و در سطح بين المللي هيچ كس كنار طرف بازنده نمي ايستد و همه سعي دارند آينده خود را در پيوند با كسي كه قدرتمندتر است رقم بزنند. از اين رو «جروزالم پست» در روز چهارم دي ماه نوشت: «اروپا و اعراب ترجيح مي دهند كه به جاي حمله به ايران با اين كشور وارد معامله شوند، «اسرائيل تسليم شده» براي هيچكدام از اين كشورها فايده اي ندارد و آنها تنها وقتي اسرائيل را مي خواهند كه پيروز ميدان باشد. اكنون ضعف اسرائيل سبب شده كه حتي اردن از اين مرز بگذرد.»
آنچه در تحليل رسانه ها و محافل سياسي غرب و رژيم هاي وابسته به آنان در خاورميانه آمده، بخشي از واقعيت است كه البته با هدف خاصي مطرح مي شود. در خصوص اين موضوع توجه به نكات زير اهميت دارد:

1- آنچه دشمنان بين المللي و مخالفان منطقه اي ايران را نگران مي كند، توسعه قدرت جمهوري اسلامي در سه سطح داخلي، منطقه اي و بين المللي است. آنان گمان مي كردند هدفمندسازي يارانه ها در ايران يك قمار خطرناك براي ايران در شرايط تحريم هاي بين المللي است. خيلي بي راه هم تحليل نمي كردند چرا كه دست زدن به قيمت ها در هر كشور اروپايي دولت هايي را ساقط كرده است. غرب گمان مي كرد حداقل نتيجه هدفمند شدن يارانه ها در ايران سقوط دولت محمود احمدي نژاد است حال نه تنها اين اتفاق نيفتاده بلكه هيچ نشانه اي از اعتراض مردم به اين طرح هم به چشم نمي خورد.
اين در حالي است كه غربي ها كه اين ماجرا را تجربه كرده اند به خوبي مي دانند كه اجراي اين طرح موقعيت داخلي نظام سياسي را تثبيت مي كند و شرايط را براي حركت پرشتاب تر به جلو هموارتر مي نمايد. بر اين اساس آنان از موفقيت بي نظير نظام در اين پروسه حساس شديداً نگران شده اند و مي گويند تا حالا جمهوري اسلامي در هماوردي با غرب اين نگراني را داشت كه مخالفانش با نفوذ در بدنه جامعه چالش هايي را عليه آن ايجاد كنند از اين رو در مواجهه صريح با غرب تا حدودي احتياط مي كرد و لذا از حالا بايد در انتظار يك ايران صريح اللهجه تر بود.

2- پيوند زدن طرح هدفمندسازي يارانه ها با نفوذ منطقه اي ايران بيانگر آن است كه ايران خود را از يك مخمصه داخلي رها شده مي بيند و با دستي بازتر سياست هاي منطقه اي خود را تعقيب مي نمايد. اين تصوير در حالي جلوي چشمان غرب به حركت درمي آيد كه طي يك سال گذشته ايران پيشرفت هاي مهمي در چندين محور منطقه اي- شامل عراق، لبنان و افغانستان- داشته است. اين دست باز، ايران را به دوردست ها منتقل مي گرداند از اين رو ليبرمن وزير خارجه رژيم صهيونيستي مي گويد: «شمال و جنوب آفريقا اينك جولانگاه فعاليت هاي چندجانبه ايران است. تهران با داير كردن 24 سفارتخانه در آفريقا در حال تبديل شدن به محور اصلي به جاي آمريكا و فرانسه است.» ليبرمن مي گويد «ايران از طريق جنبش عدم تعهد با اكثريت كشورهاي آفريقايي رابطه دارد و اسلام، ايران را به بيش از نيمي از آفريقا پيوند داده است بنابراين با منفعل شدن آمريكا و فرانسه در آفريقا- به دليل از بين رفتن نفوذ آنان در مردم- ايران جاي آنان را مي گيرد و مي تواند يك همگرايي ضد اسرائيلي و ضد غربي را شكل بدهد.» البته طرح هدفمندسازي يارانه ها ارتباطي به سياست منطقه اي ايران ندارد ولي به طور غيرمستقيم اين پيغام را به همراه دارد كه الگوي ايراني مي تواند هر كشوري را به موفقيت برساند و اين تصويري است كه در شرايط غلبه بحران اقتصادي بر غرب هواخواهان زيادي دارد.

3- هدفمندسازي يارانه ها در سطح ملي پيوند محكمتر و منطقي تر حاكميت و توده هاي مردم را در پي دارد چرا كه اين طرح سطحي از عدالت اجتماعي را نويد مي دهد با اين عدالت ظرفيت ايران در عرصه فعاليت هاي «اقتصاد منطقه اي» گسترش مي يابد و از اين رو فعاليت تجار، صنعتگران، كشاورزان و... ايران در سطح منطقه گسترش مي يابد. همين حالا ايران در اكثر كشورهاي آفريقايي و آسيايي دست اندركار ده ها پروژه بزرگ است و به رقيب جدي غرب در اين كشورها تبديل شده است. با اين وصف بايد به رژيم صهيونيستي و غرب حق داد كه نگران باشند.

4- طرح هدفمندسازي يارانه ها براي دولتي كه اجراكننده آن است يك فرصت مهم به حساب مي آيد. روزنامه هاي اروپايي مكرر به اين نكته اشاره كرده اند كه جرات دولت احمدي نژاد در اجراي طرح هدفمند كردن يارانه ها برخلاف تصور غرب موقعيت اين دولت- و نظام- را در داخل ايران تحكيم مي بخشد چرا كه مردم مي دانند كه اين دولت توانايي انجام كارهاي بزرگ را دارد و از اين رو به آن اعتماد مي كنند اين اعتماد دوباره و مضاعف ريشه هاي اصولگرايي اسلامي را در ايران مستحكم مي كند و طبعا مي تواند در خاورميانه- و بخصوص در حوزه عربي- كه به گونه اي درگير مشكلات ناشي از توزيع ناعادلانه ثروت برآمده از نفت هستند، مورد توجه و الگوبرداري قرار گيرد. اين طبيعي است كه كشورهاي عضو اوپك وقتي به تجربه پرماجرا و بحراني غرب در قطع سوبسيدها نگاه مي كنند و بعد نگاهي هم به تجربه آرام و همدلانه ايران در اين خصوص مي افكنند به سوي مدل ايراني مي آيند و اين آغاز ماجرا براي غرب است.

نويسنده:سعدالله زارعي

ادامه مطلب
دوشنبه 6 دی 1389  - 12:05 PM

بر اساس قانون كه نگهداري و در نتيجه تغذيه كودك تا سن دو سالگي، هم وظيفه و هم حق مادر است. يعني مادر از طرفي «بايد» از فرزند نگهداري و او را تغذيه كند، و از سوي ديگر كسي حق ندارد در اين مدت كودك را از مادر جدا كند مگر به حكم قانون. چون اين حق قانوني مادر است كه كودك خود را نگهداري و تغذيه كند.

چه كسي مسوول تغذيه كودك است؟

نگهداري كودك، هم « حق » و هم « تكليف » پدر و مادر او است. بي شك « تغذيه » يكي از اولين و مهمترين نياز كودك براي رشد ونمو جسم است، سلامت و حيات كودك به آن بستگي دارد. بنابراين تغذيه كودك در درجه اول به عهده پدر و مادر است.

بر اساس قانون كه نگهداري و در نتيجه تغذيه كودك تا سن دو سالگي، هم وظيفه و هم حق مادر است. يعني مادر از طرفي « بايد » از فرزند نگهداري و او را تغذيه كند، و از سوي ديگر كسي حق ندارد دراين مدت كودك را از مادر جدا كند مگر به حكم قانون. چون اين حق قانوني مادر است كه كودك خود را نگهداري و تغذيه كند.

مگر اينكه اين مسئوليت از مادر به علتي مثل جنون يا مشكلات اخلاقي و يا ازدواج مجدد و از طريق قانوني گرفته شود. در اين حالت هم نگهداري كودك بلافاصله به پدر منتقل مي‌شود. البته بايد دانست كه حضانت فرزند ( اعم از دختر و پسر ) بعد از 7 سالگي به پدر منتقل مي‌شود. البته بعد از هفت سالگي نيز اگر مصلحت كودك اقتضا كند يا پدر نتواند منافع و مصالح كودك را تامين كند با تشخيص دادگاه فرزند به مادر داده مي‌شود.

اگر پدر و مادر كودك فوت كرده باشند يا به علتي نتوانند از وي نگهداري كنند، تكليف تغذيه و نگهداري از كودك با كيست؟

در اين صورت نگهداري، هزينه زندگي و تغذيه كودك، بر عهده اجداد پدري و در صورت عدم وجود اجداد پدري بر عهده اجداد مادري است. اما در مورد نگهداري هم بايد گفت بعد از پدر و مادر اين امر در درجه اول به جد پدري كودك مي‌شود. البته قانونگذار حتي در مواردي كه جد پدري هم زنده نباشد، با وضع مقرراتي در مورد وصي، قيم و تعيين يكي از نزديكان ديگر طفل به عنوان سرپرست، يا سپردن كودك به مراكز خاص نگهداري توسط دادگاه وضعيت كودك را از نظر نگهداري و تغذيه روشن كرده است.

در صورتي كه پدر كودك فوت كند و مادر زنده باشد يا مادر فوت كند و پدر زنده باشد نگهداري و تغذيه كودك با كيست؟

در صورت فوت هر يك از پدر يا مادر وي نگهداري و تغذيه طفل به عهده آنكه زنده است مي باشد و در اين مورد در صورت فوت پدر و زنده بودن اجداد پدري و مادر، مادر طفل مقدم بر اجداد پدري است و تا زماني كه مادر زنده است كسي نمي‌تواند طفل را از او بگيرد مگر به حكم قانون. بنابراين پس از فوت پدر حضانت طفل با مادر است ولي هزينه نگهداري و تغذيه طفل را در صورتي كه جد پدري داراي توانايي مالي باشد مي‌توان از او گرفت.

اگر به علت كوتاهي پدر و مادر در تغذيه، كودك در معرض خطر قرار گيرد چه اتفاقي مي‌افتد؟

هر چند قانونگذار در اين مورد، به طور مشخص از تغذيه كودك صحبت نكرده است، اما مقرر كرده است اگر در اثر عدم مواظبت، سلامتي كودكي كه نگهداري او بر عهده پدر و مادر است در معرض خطر قرار گيرد، دادگاه بايد تصميم لازم را در مورد نگهداري از كودك بگيرد و از آنجا كه سلامت جسمي كودك ارتباط مستقيم با تغذيه كودك نيز دارد كوتاهي در تغذيه طفل مي‌تواند عدم مواظبت محسوب شود.

البته قانونگذار بعضي از مصاديق عدم مواظبت را هم برشمرده است:
- اعتياد زيان آور به الكل، مواد مخدر و قمار.
- اشتهار به فساد اخلاق و فحشاء
- ابتلا به بيماري هاي رواني با تشخيص پزشكي قانوني.
- سوء استفاده از طفل يا اجبار او به ورود در مشاغل ضد اخلاقي مانند فساد و فحشاء تكدي گري و قاچاق.
- تكرار ضرب و جرح خارج از حد متعارف.
هر چند عدم مواظبت تنها شامل اين موارد نمي شود و براي رعايت حقوق كودك هر عمل ديگري را كه باعث آسيب به سلامت جسمي، روحي و اخلاقي كودك شود، مي توان از مصداق هاي اين قانون دانست.

چه كساني مي توانند از دادگاه تقاضا كنند تا به عدم مواظبت از كودك رسيدگي كند؟

از آنجايي كه كودك آسيب پذير است و توان دفاع از خود را ندارد بنابراين هر كسي مي‌تواند موارد عدم مواظبت از طفل و در معرض خطر قرار گرفتن او را به دادستان يا نمايندگان وي يا به كلانتري ها و مراجع انتظامي كه ضابطان دستگاه قضايي هستند اطلاع دهد و در حال حاضر و به موجب قانون فاميل و نزديكان كودك، قيم او و يا دادستان اين حق را دارند. به اين ترتيب اگر افراد ديگري نيز چنين امري را مشاهده كنند تنها با اطلاع دادن به دادستان مي‌توانند به پيگيري عدم مواظبت از كودك بپردازند. به نظر مي‌رسد در اين مورد بهتر است قانونگذار براي تأمين منافع كودك مقررات روشني وضع كند تا پدر و مادر هر چه بيشتر احساس مسووليت كنند.


اگر در اثر كوتاهي پدر و مادر و يا هر كس ديگري كه نگهداري و تغذيه كودك به عهده او است به كودك آسيبي برسد چه اتفاقي مي‌افتد؟

هر چند قانونگذار به طور مشخص در مورد تغذيه كودك صحبت نكرده است اما حضانت يا نگهداري كودك شامل تغذيه كودك نيز مي شود و با تفسير قوانين به نفع كودك مي توان به اين نتيجه رسيد كه اگر در اثر كوتاهي پدر و مادر و يا هر كس ديگري كه نگهداري كودك به عهده او است، آسيبي به كودك برسد و يا فوت كند مي توان وي را مورد بازخواست قرار داد و با توجه به آسيبي كه به كودك رسيده است وي را به ديه و مجازات هاي ديگر مقرر در قانون محكوم كرد.

البته هر گاه دادگاه به اين نتيجه برسد كه در اين كوتاهي ها عمدي وجود داشته است و فرد مسوول از روي عمد و با آگاهي از نتيجه عدم تغذيه كودك، اين كار را انجام داده است، حتي مي تواند مجازات قصاص را براي مرتكب در نظر بگيرد. اين مساله يعني قصاص شامل پدر نمي شود ليكن حتي او هم بايد ديه را بپردازد.

آيا مادر موظف است به كودك خود شير بدهد؟

شير دادن به كودك تكليف مادر نيست، ليكن اگر نتوان كودك را به شكل ديگري تغذيه كرد، مادر بايد كودك خود را شير بدهد. و اگر از اين كار امتناع كند دادگاه مي تواند با تقاضاي قيم و يا ساير نزديكان كودك، مادر را به اين كار ملزم كند و يا تصميم ديگري بگيرد ( مثل سپردن كودك به شير خوارگاه و يا فردي ديگر) البته بايد دانست مادر در مقابل شير دادن به طفل خود حق دارد از پدر كودك يا ولي قهري او درخواست اجرت كند.

آيا قانونگذار از مادر به خاطر شير دادن و تغذيه كودك حمايت مي‌كند؟

اين مساله به قدري براي قانونگذار داراي اهميت بوده است كه حتي در قانون اساسي هم به حمايت از مادران در دوران شيردهي و نگاهداري از فرزندان، اشاره كرده است. در ايران قوانين متعددي وجود دارد كه نشان دهنده حمايت قانونگذار از مادران داراي فرزند خردسال است.

بدين ترتيب و بر اساس قانون مادران شاغل ( چه مستخدم دولت، و چه مشمول قانون كار ) براي سه بار زايمان خود، شش ماه مرخصي دارد و تا 24 ماهگي كودك مي تواند از روزي يك ساعت مرخصي ( بدون كسر مرخصي استحقاقي) براي شيردهي استفاده كنند.

بر اساس قانون، امنيت شغلي مادر بايد در طول اين مدت حفظ شود، پس نمي توان مادر را در اين مدت از كار خود اخراج كرد و يا او را از حقوقش محروم ساخت.

حضانت ( نگهداري) كه شامل تغذيه نيز مي‌شود حق كودك است و پدر و مادر موظف هستند فرزند خود را تغذيه كنند تا حيات و سلامتي وي تأمين شود و قانونگذار در اين مورد از حقوق كودك دفاع مي‌كند زيرا طفل بسيار آسيب پذير است و توان دفاع از خود را ندارد به همين دليل بايد قانون از او حمايت كند.Fars

ادامه مطلب
دوشنبه 6 دی 1389  - 12:00 PM

ایران، یائسگی در زنان با کاهش هورمون‌های زنانه استروژن و پروژسترون همراه است. بر‌اساس یافته‌های جدید محققان، مردان نیز مانند زنان همزمان با افزایش سن با کاهش هورمون‌ها مواجه می‌شوند. علاوه بر کاهش تولید هورمون تستسترون در بدن مردان، هورمونی دیگر به نام SHBG نیز افزایش پیدا می‌کند. این هورمون، هورمون تستسترون را از خون می‌گیرد و آن را در دسترس بدن قرار می‌دهد، بدین‌ترتیب از دو جهت هورمون تستسترون در بدن مردان کاهش پیدا می‌کند.
تغییرات هورمونی
پزشکان این مرحله از زندگی مردان را که مشابه دوره یائسگی در زنان است، آندروپوز نامیده‌اند و معتقدند کیفیت و شدت این تغییرات بنابر شرایط ارثی و محیطی در افراد به گونه‌های مختلفی بروز پیدا می‌کند.
مردانی که علائم مرتبط با آندروپوز را تجربه می‌کنند، در حقیقت با کاهش هورمون قابل استفاده تستسترون در خون خود مواجه می‌شوند، بنابراین بافت‌های بدن که تحت تأثیر این هورمون قرار می‌گیرند، در این زمان فعالیت‌شان رو به کاهش می‌رود و ممکن است تغییرات متعدد فیزیکی در آنان بروز پیدا
کند.
برخی تغییرات فیزیکی مانند تغییرات ذهنی، خستگی و حتی نوسانات احساسی و خلقی در این زمان بروز پیدا می‌کند.
اضطراب پنهان
هورمون تستسترون همچنین توان ماهیچه‌ها را بالا می‌برد و توده ماهیچه‌ای را افزایش می‌دهد، علاوه بر این کیفیت خواب مردان را بهبود می‌بخشد و با افزایش انرژی‌های ذهنی و بدنی آنها، خلق خوب و احساس مفید بودن را به ارمغان می‌آورد.
تستسترون همچنین برای ترکیب پروتئین‌های بدن ضروری است و تأثیر بسیاری بر تولید سلول‌های خونی مغز استخوان و شکل استخوان‌ها، همچنین سوخت و ساز چربی و کربوهیدراتها و رشد غده پروستات دارد. شروع آندروپوز از سن 30 سالگی است. با گذشت هر دهه هورمون تستسترون و دیگر هورمون‌های مردانه
10 درصد کمتر ترشح می‌شوند.
بنابراین درصد عظیمی از مردان در دوره آندروپوز زندگی با اضطراب پنهانی همواره دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند که خود نیز از حضور یا حتی علت آن بی‌اطلاع هستند.
علاوه بر این موضوع آندروپوز پدیده نوینی در مباحث و تحقیقات علمی است که به تازگی نظر متخصصین را به خود جلب کرده است. از سویی مردان در مقایسه با زنان کمتر به علائم و نشانه‌های جسمانی و روانی خود حساس هستند، از این‌رو همان‌گونه که برای ورود به دوران بلوغ، با علائم این دوره نیز آشنا باشند، بهتر با تبعات آن کنار آمده و برخی نوسانات رفتاری برای اطرافیان قابل درک می‌شود. توجه به نکات زیر نیز در کاهش علائم آندروپوز مؤثر است.
راهکار
مردان باید استفاده از تلفن همراه را کاهش دهند و تلفن همراه را در جیب خود قرار ندهند. همچنین نباید لپ‌تاپ را روی پاها بگذارند.
مردان باید از پوشیدن لباس‌های تنگ اجتناب کنند. استفاده از سونا به مدت طولانی برای آنان مضر است.
مصرف کلم بروکلی، کلم، مواد غذایی غنی از ویتامین ای، ویتامین ث و سلنیوم در بالا بردن میزان تستسترون مؤثر است. تمیز نگه‌داشتن دندان‌ها بسیار مهم است، زیرا تحقیقات نشان‌دهنده ارتباط کاهش میزان تستسترون و عفونت دهان و دندان است. تعادل وزن نیز از دیگر نکات مهمی است که نباید فراموش شود، زیرا در هر 11 گرم وزن اضافی در بدن، کاهش هورمون‌های مردانه 10 درصد افزایش پیدا می‌کند.
پرهیز از شرایط استرس‌زا و داشتن آرامش روانی و کاهش مصرف دخانیات نیز از دیگر نکات مهم در کاهش علائم آندروپوز به شمار می‌رود.

ادامه مطلب
دوشنبه 6 دی 1389  - 9:33 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 156

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6271727
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی