به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

  این بازیگر سابق سینما، چنان شخصیت عبرت‌انگیز و بی‌هویتی پیدا کرده که هم اکنون نقش روسپی‌ها را در فیلم‌های دست چندم هالیوودی بازی می‌کند.

 
خبرگزاری فارس: پایان عبرت انگیز گلشیفته فراهانی

 

باشگاه خبرنگاران،  گلشیفته فراهانی از بازیگران زن سابق سینما ، پس از آنکه انحطاط اخلاقیش را در برخی فیلم‌های آمریکایی به نمایش عموم گذاشت ، در آخرین گام سقوطش در گرداب مسائل غیر اخلاقی، با قبول نقش یک روسپی و توهین به هویت زنان افغانی ، بار دیگر تأسف اهالی هنر را بر انگیخته است.

در این فیلم که نویسنده فیلم نامه آن یک افغانی است ، این خواننده و بازیگر مستهجن نقش‌های سخیف ، عریان شده و روابط جنسی غیر اخلاقی با مردان دیگر برقرار می‌کند تا از این راه کسب معاش کند.

وی که در این فیلم نماد به اصطلاح یک زن افغانی است اعلام می کند که دیگر تسبیح را با یاد خدا نخواهد چرخاند!

گفتنی است چندی پیش "تهمینه میلانی" ، در مصاحبه‌ای درباره عریان شدن گلشیفته فراهانی اظهار داشته بود: " گلشیفته دختر من است.

ادامه مطلب
جمعه 9 تیر 1391  - 8:04 PM

 روایت رابطه‌ی عاشقانه‌ی یک دختر یهودی با پسری مسلمان و سرانجام شکست عاطفی آن­‌ها بهانه‌­ای است تا نویسنده‌ی­ زن جوان در اولین اثر خود انگاره­‌های اسلامی را زیر سؤال ببرد و به ترویج ابتذال و اباحه‌‌‌­گری بپردازد. موضوعی که گویی رکن اصلی آثار امروز جوانان نویسنده‏‌ی وابسته به مکتب‌ گلشیری به عنوان مبتذل‌­نویسی قهار، قرار گرفته است.

 
خبرگزاری فارس: وهن اعتقادات اسلامی و مظلوم‌­نمایی یهود

 

 جایزه گلشیری، جایزه‌‌‌‏ایست ادبی که سالانه به آثار انتشار یافته در زمینه‏ی ادبیات داستانی توسط بنیاد گلشیری که در ظاهر نهادی مردمی است اعطا می‏شود ولی با نگاهی عمیق‏تر به کلیت آثار برگزیده در این جشنواره به راحتی متوجه ماهیت سکولار و ضد نظام این نهاد می‏شویم چرا که این آثار عموماً مروج مفاهیم ضد دین و ضد نظام می‏باشد. در این راستا طی سلسله مقالاتی به نقد و بررسی چند کتاب برگزیده‏ی در این جشنواره خواهیم پرداخت.

کتاب «زیر آفتاب خوش­‌خیال عصر» در یازدهمین دوره‌ی جایزه‌ی گلشیری در زمستان 1390 توانست جایزه‌ی بخش «رمان اول» را از آن خود کند.این کتاب داستان دختری یهودی است که به دلیل آنکه خانواده‌‏اش علاقه­‌مند هستند که او موسیقی یاد بگیرد و سه‌­تار بزند، به استادی معرفی می‌‌شود تا تحت آموزش قرار گیرد، اما به مرور زمان رابطه‌‏ای عاطفی بین دختر یهودی و استاد موسیقی ـ پسری مسلمان ـ شکل می‌‎گیرد.

پسر ـ شهریار ـ پیشنهاد ازدواج می‏‌‌دهد و دختر ـ مونا ـ به ناچار و برای ازدواج با او به ظاهر مسلمان می‌‎‌شود! ولی در زندگی زناشویی ناموفق هستند و در نهایت از یکدیگر جدا می‏‌‌شوند. در ادامه داستان دختر از اینکه تغییر دین داده و مسلمان شده است ابراز پشیمانی می‌‏‌کند.

روایت رابطه عاشقانه یک دختر یهودی با پسری مسلمان و سرانجام شکست عاطفی آن­‌ها بهانه‌­ای است تا نویسنده­ زن جوان در اولین اثر خود انگاره­‌های اسلامی را زیر سؤال ببرد و البته ترویج ابتذال و اباحه­‌گری را نیز فراموش نکرده است. موضوعی که گویی رکن اصلی آثار امروز جوانان نویسنده وابسته به مکتب هوشنگ گلشیری به عنوان مبتذل­‌‌نویسی قهار، قرار گرفته است. اولین اثر نویسنده «جیران گاهان» متولد سال 1364 در تهران است. وی لیسانس کامپیوتر دارد و کارشناسی ارشد خود را در رشته مطالعات فرهنگی از کشور هند گرفته است.

«گاهان» داستان­‌نویسی را از کلاس‌­های «محمدحسن شهسواری» ـ از فعالین فتنه 88 ـ آموخته و رمان «زیر آفتاب خوش­‌خیال عصر»  به عنوان اولین اثر وی حاصل شرکت در همین کلاس­‌ها است. این نویسنده جوان که مورد حمایت خاص جریان ادبی شبه‌­روشنفکر است در اولین اثر خود به توصیف رابطه‌ی عاطفی بین دختری یهودی و پسری مسلمان می‌­پردازد. مظلوم‌­نمایی و تبلیغ یهود در کنار وهن انگاره‌­های اسلامی در این کتاب به نحوی است که بسیاری از همفکران او گمان به یهودی بودن او برده‌­اند. از آن جمله «شهرنوش پارسی‌­پور» ـ مبتذل‌­نویس فراری ـ او را یهودیُ‌­تبار خوانده است لکن گاهان در مصاحبه‌­هایش تأکید کرده که یهودی نیست.

نویسنده که در کتابش به توصیف زندگی دختری یهودی علاقه­‌مند به نواختن سه‌­تار پرداخته در مورد خود نیز نسبت به موسیقی سنتی ابراز علاقه­‌مندی کرده و می‌­گوید که سه‌­تار می‌­نوازد؛ از این‌­رو گمان یهودی ­بودن وی و البته نگارش سرگذشت خود نویسنده ـ که از سوی برخی مطرح شده است ـ می­تواند محتمل باشد.

در ابتدای امر به نظر می‏‌رسد داستان به دنبال بیان روابط عاشقانه دختری یهودی با پسری مسلمان است که دختر برای بودن در کنار پسر حاضر می‌‌شود خانواده خود را ترک کند و مسلمان شود لکن در روند داستان معلوم می‌­شود این تغییر دین به اجبار و تنها برای بیان فداکاری دختر و البته مظلوم‌‌‏نمایی اوست.

 

نشان دادن چهره‌ی وهن‌‌‏آلود از اسلام و جامعه‌ی مسلمان ایرانی

در ابتدای امر به نظر می‏‌رسد داستان به دنبال بیان روابط عاشقانه دختری یهودی با پسری مسلمان است که دختر برای بودن در کنار پسر حاضر می‌‌شود خانواده خود را ترک کند و مسلمان شود لکن در روند داستان معلوم می‌­شود این تغییر دین به اجبار و تنها برای بیان فداکاری دختر و البته مظلوم‌‌‏نمایی اوست. از این‌­رو نویسنده تصویری سیاه و موهوم از اسلام، جامعه‌ی مسلمانان و روابط موجود در آن به تصویر کشیده است.

نویسنده به دنبال آن است تا مسلمانان را افرادی ظاهربین و احمق نشان دهد که این را در سؤالاتی که پدر و مادر پسر ـ شهریار ـ از دختر یهودی تازه مسلمان شده ـ مونا ـ می‌‏پرسند می‌‏توان فهمید. (صفحات 31 و 32)

نویسنده هرگاه می‌‏خواهد فضای عمومی جامعه‌ی ایرانی را به تصویر بکشد، به گونه‎‌ای می‌­نویسد که گویی مردم در جامعه‌‏ای سرد و دل‌­مرده زندگی می­‌کنند و اینچنین فضای اجتماعی مسلمانان ترسیم می­‌شود؛ حال آنکه همین دختر از بدو تولد تاکنون نیز در همین جامعه زندگی کرده لکن نویسنده برای نمایش تصویر ناپسند از جامعه‌ی مسلمان ایرانی تازه یاد مردگی فضای جامعه افتاده است. (صفحات 70 ، 71 و 77)

از نکات جالب اشاره به کاپشن‌‏های «سربازی» سیاه و سبزرنگ است که می‌­توان آن را کنایه‌ی نویسنده به حضور دائمی نیروهای نظامی در جامعه تلقی نمود تا به نوعی فضایی نظامی و یا دیکتاتوری از جامعه ایرانی را القا نماید.

از نکات قابل توجه در رمان "زیر آفتاب خوش‌­خیال عصر" تخریب حجاب اسلامی و خصوصاً چادر مشکی است که نماد حجاب اسلامی برای بانوان مسلمان ایرانی است. نویسنده به بهانه‌ی استفاده از پوشش مشکی، حجاب زنان را به تمسخر می‌‏گیرد و به دنبال القای نبود روحیه نشاط و شادابی در بین زنان مسلمان است.

نویسنده می‌­کوشد تا جامعه‌ی ایرانی را ملتی بدون منطق و عقلانیت در قبال اقلیت‌‎های دینی به تصویر بکشد (صفحات 77 و 78) در حالی که با نگاهی به بدنه‌ی واقعی جامعه‌ی ایران شاهد هستیم که ملت مسلمان ایران با سایر اقلیت‎‌های دینی در حالتی دوستانه و مسالمت‎آمیز در ارتباط هستند.

داستان به دنبال آن است تا تصویری منفعل و احمقانه از جامعه مسلمان ایرانی در برخورد با یک دختر یهودی تازه مسلمان شده را نشان بدهد (صفحه 88) و دلایلی نیز که پسر، به عنوان شوهر او و در واقع نماینده جامعه ایرانی بیان می‏کند، بسیار سطحی و به دور از استدلال است. به بیان دیگر پسر به نوعی بد از اسلام و جامعه مسلمانان دفاع می‏کند که در مجموع به ضرر آن‎ها است.

 

رسمیت دادن به رژیم اشغالگر قدس

یکی دیگر از از نکات تأسف‌‏بار داستان، به رسمیت شناختن رژیم اشغالگر قدس  ـ به تعبیر کتاب، کشور اسرائیل ـ و تبلیغ آموزه‌‏های افراطی صهیونیسم جهانی است. گویا نویسنده از نگاه یک یهودی افراطی و اصیل تنها راه نجات را در مهاجرت به سرزمین موعود و اسرائیل می‏‌داند و در این میان حاضر است که برای اثبات ادعای خویش کشورش را فدای اعتقادش کند! جالب اینکه شخصیت­‌های مثبت داستان که نویسنده کتاب در پرداخت آنان، به عنوان افراد دوست­‌داشتنی و خوش اخلاق! مبادرت می‌­ورزد، اشخاصی اسرائیلی هستند. (صفحات 99 تا 104) حتی در بخشی از داستان، یکی از همین شخصیت‌­ها را شبیه خدا می‌‌­خواند! (صفحه 127)

 

توهین و تمسخر حجاب اسلامی

از نکات قابل توجه در رمان "زیر آفتاب خوش‌­خیال عصر" تخریب حجاب اسلامی و خصوصاً چادر مشکی است که نماد حجاب اسلامی برای بانوان مسلمان ایرانی است. نویسنده به بهانه‌ی استفاده از پوشش مشکی، حجاب زنان را به تمسخر می‌‏گیرد و به دنبال القای نبود روحیه نشاط و شادابی در بین زنان مسلمان است.

از ظلم‌‏هایی که وی بر زنان ایرانی و حجاب اسلامی روا داشته، تلقین این نکته است که حجاب در ایران اجباری است! و تأکید دارد زنان ایرانی بدون آنکه فلسفه آن را بدانند و تنها از روی ترس و تعصب کورکورانه حجاب دارند. جالب آنکه این اجبار و تعصب دگماتیسم برای دختری است که تازه مسلمان شده و البته تنها فایده آن انزجاری است که نسبت به اسلام پیدا می­‌کند و به قول نویسنده «... همه چیز را از پشت پارچه سیاه می‏‌دید.» (صفحه 43)

«کنترل تلویزیون را برمی‏‌دارد. دکمه قرمز را فشار می‌‎دهد. زنی با مقنعه‌‏ی خاکی بی­‌حال و روپوش سبز کم‌‏رنگِ بی‎‌خودی ظاهر می‎‌شود. مثلاً رنگ شاد پوشیده.»   (صفحه 16)

«موطلایی وسط آسفالت داغ بام ایستاد و رو به ادنا داد زد: «آماده‌‎ای؟» چادر را دو دستی بالای سرش گرفت. پارچه توی هوا وول می‌‏خورد و شیطنت می‌‏کرد... به یک آن کف دست‌‏ها را باز کرد. باد سیلی جانانه‏‌ای به چادر زد. پارچه توی هوا عقب پرید و پیچ ‏و تاب خورد. پرواز کرد. دور شد و نشست روی آنتن خانه‎‌ی بغلی، دوست ادنا دستش را روی دهانش گذاشت و جیغ کوتاهی کشید.«برو به جهنم.»بعد هردوشان خندیدند. آن‌‏قدر خندیدند تا به سرفه افتادند. کی باید می‏‌رفت به جهنم؟ پارچه‌‏ها هم مگر می‏‌رفتند جهنم؟ او عاشق آن چادر بود.» (صفحه 113)

 

ترویج ابتذال و بی‏‌بندوباری

ترویج ابتذال و اباحه‌­گری یکی از مهم‌­ترین محور‌های کتاب «زیر آفتاب خوش‌­خیال عصر» است. شوهر دختر یهودی تازه مسلمان شده به عنوان نماینده‌ی مسلمانان در این داستان فردی بددهن، اهل شراب­‌خواری و موسیقی مطربی است! حریم روابط دختر و پسر نامحرم رعایت نمی‌‏شود و نیز عمل زشت شراب‌‏خواری در جامعه‌ی اسلامی به صورت امری عادی نشان داده می‏‌شود! صفحات متعددی از کتاب به بی‌­قیدی و اباحه‌­گری شخصیت‌­های داستان اختصاص دارد و آن را به عنوان خصوصیات دوست­‌داشتنی یا راحتی آنان ذکر می‌­کند.

در قسمت‏‌هایی از داستان، به بهانه‌ی آموزش و یادگیری موسیقی از خواننده‏‌ها و رقاصه‌‏های فاسد دوران رژیم پهلوی ذکر می‏‌شود و از آن‏‌ها به عنوان الگویی برای جوانان نام می‌‎برد. وقاحت «جیران گاهان» تا آنجا پیش می‌­رود که به شرح روابط جنسی نیز می‌­پردازد... .

 

کلام آخر

«جیران گاهان» در اولین اثر داستانی خود به نام «زیر آفتاب خوش‌­خیال عصر» به سیاق اساتید دین‌­گریزش عمل کرده و با روایت رابطه‌ی عاشقانه‌ی یک دختر یهودی با پسری مسلمان، به دنبال ترسیم چهره‌­ای توهین‌­آمیز و دگم از انگاره‌­های اسلامی و جامعه‌ی مسلمان ایرانی است تا ضمن مظلوم‌­نمایی برای شخصیت یهودی داستان، او و خواننده را به مسائل اعتقادی اسلامی بدبین کند و در نهایت با رسمیت بخشیدن به رژیم اشغالگر قدس، جامعه غربی را برای مخاطب تبلیغ کند.

برای این منظور نویسنده از نمایش پایبندی دختر یهودی به اعتقادات مذهبی خود، لاقیدی پسر مسلمان و مردان ایرانی به دستورات اسلامی و در نهایت ترویج ابتذال و اباحه‌­گری دریغ نکرده است. در مقابل نیز اساتیدش با اهدای جایزه‌ی گلشیری به وی از اثر مبتذلش تقدیر کردند./

منبع: پایگاه تحلیلی تبیینی برهان

ادامه مطلب
جمعه 9 تیر 1391  - 7:49 PM

 در این نظارت، مرجع مافوقى وجود ندارد و همین ناظر، مرجع نهایى است، بنابراین، مجرى داراى قدرت تصمیم‏گیرى مستقل از ناظر نیست و اختیار تام ندارد؛ یعنى اقدامات او نیازمند تصویب و موافقت ناظر است .

 
خبرگزاری فارس: بررسى قلمروى نظارت شوراى نگهبان

 

 

چکیده

براساس اصل نود و نهم قانون اساسى، نظارت بر انتخابات بر عهده شوراى نگهبان است. درباره قلمرو این نظارت، دیدگاه‏هاى متفاوتى مطرح شده است. برخى نظارت شوراى نگهبان را محدود به نظارت بر رأى‏گیرى بدون دخالت در بررسى صلاحیت‏ها مى‏دانند. بعضى بررسى صلاحیت‏ها را از وظایف وزارت کشور مى‏پندارند و برخى نیز با تفکیک نظارت از تشخیص صلاحیت، تشخیص صلاحیت را خارج از وظایف شوراى نگهبان، و بعضى دیگر آن را حق مردم مى‏دانند. این تحقیق با روش کتابخانه‏اى و تحلیل حقوقى، این دیدگاه‏ها را بررسى مى‏کند.

از مهم‏ترین یافته‏هاى این تحقیق مى‏توان به این مطلب اشاره کرد که نظارت بر انتخابات از بررسى صلاحیت‏ها جدا نیست و نهاد ناظر حق نظارت کامل و استصوابى بر تمام مراحل انتخابات از جمله بررسى صلاحیت‏ها را دارد. وزارت کشور ناظر انتخابات نیست، بلکه مجرى آن است. مردم نیز در بررسى صلاحیت‏ها وظیفه‏اى ندارند، بلکه از میان افراد صالح فرد اصلح را انتخاب مى‏کنند.

کلیدواژه‏ها: شوراى نگهبان، نظارت بر انتخابات، نظارت استصوابى، قلمرو نظارت، تشخیص صلاحیت.

 

بقیه در ادامه

 

 

ادامه مطلب
جمعه 9 تیر 1391  - 7:47 PM

 اخوان‌المسلمین بدون شک به کمک‌های مالی کشورهای عرب خلیج فارس برای قدرت گرفتن نیاز دارد و به همین دلیل ممکن است رفتار و گفتارش تحت تاثیر حکومت‌های سلفی وهابی عربستان و قطر قرار بگیرد.

 
خبرگزاری فارس: انقلاب فرهنگی جدید در جهان عرب

 

بیداری عربی به مرحله‌ای جدید رسیده‌است، مرحله‌ای که بسیار متفاوت از هیجان و امید و انتظار اولیه است. این مرحله را عده‌ای نوعی انقلاب فرهنگی توصیف کرده‌اند. عده‌ای دیگر هم می‌گویند این مسیر تازه نوعی تخلیه همه امیدهای روزهای نخست انقلاب است. ویژگی این مرحله جدید، علاوه بر ناامیدی، احساس عدم اطمینان و سرخوردگی به ویژه در میان اقلیت‌ها یعنی غیرسنی‌ها در کشورهای عربی است.

این فضا در اثر تمایل کشورهای عرب خلیج فارس به نهادینه‌ کردن برتری یا حتی سلطه سنی‌ها در منطقه از طریق نظامی‌گری سلفی‌ها، تشدید شده‌است.دست کم هفت کشور خاورمیانه اکنون درگیر کشمکش‌های خشونت‌آمیز و جنگ قدرت فزاینده هستند که در دست کم کشورهای لبنان، مصر، لیبی، بحرین و یمن، این کشمکش در حال فروپاشی دولت است.

کشورهای غربی دیگر به خودشان زحمت نمی‌دهند تا هدفشان یعنی تغییر رژیم در سوریه بعد از لیبی و عدم تغییر رژیم در یمن را پنهان کنند. منطقه در وضعیت جنگی به سر می‌برد. عربستان سعودی و قطر با حمایت ترکیه و غرب، به چیزی کمتر از سرنگونی خشونت‌آمیز بشار اسد و ضربه زدن به ایران راضی نیستند.

ایرانی‌ها اقدامات و سیاست‌های عربستان سعودی را جنگ‌طلبانه می‌دانند و دیگر کشورهای عرب خلیج فارس هم در بیانیه‌ها و اظهاراتشان، تهاجم و دشمنی موج می‌زند. در مقاله اخیر روزنامه الحیات متعلق به عربستان سعودی آمده‌است: فضای حاکم بر شورای همکاری خلیج فارس نشان می‌دهد که اوضاع به سمت رویارویی میان این شورا، ایران و روسیه بر سر سوریه پیش می‌رود و این شبیه آن چیزی است که در جریان جنگ سرد درباره افغانستان وجود داشت. در ادامه مطلب الحیات آمده‌است: بدون شک تصمیم سرنگونی رژیم سوریه گرفته شده زیرا این موضوع برای از بین بردن نفوذ منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران ضروری است.

آن موج مردمی که در ابتدای بیداری عربی آغاز شده‌بود، اکنون به سه پروژه عمده سیاسی تبدیل شده‌است: پروژه اخوان‌المسلمین، پروژه سعودی سلفی و پروژه سلفی‌های شبه‌نظامی. هیچ کس به واقع از ماهیت پروژه اخوان مطلع نیست و نمی‌داند که این گروه قرار است در متن باشد یا حاشیه. همین موضوع نگرانی‌هایی را به دنبال داشته‌است.

گاهی اخوانی‌ها چهره‌ای عمل‌گرا به دنیا نشان می‌دهند و گاهی صداهایی رادیکال و نزدیک به سلفی‌ها از این گروه شنیده می‌شود. اما آنچه روشن و واضح است اینکه در کنار صدای اخوانی‌ها، صدای نیرومندی از شبه‌نظامیان سلفی شنیده می‌شود که ظهور و بروز آن اکنون در سوریه مشخص است.پروژه مشترک سعودی سلفی در تقابل کامل با پروژه اخوان‌المسلمین آغاز شد.

هدف سعودی‌ها حمایت از سلفی‌های نشات گرفته از عربستان در سراسر منطقه برای مهار و مقابله با نفوذ اخوان‌المسلمین است. در حقیقت هدف این پروژه نوعی مقابله با اخوانی‌هایی است که در مصر قدرت یافته‌اند. سعودی‌ها با حمایت از سلفی‌های تندرو می‌خواهند جلوی قدرت گرفتن جناح میانه‌رو و اصلاح‌طلب اسلامگرایی را بگیرند که از مصر آغاز به کار کرده و حکومت خودکامه پادشاهی‌هایی همچون پادشاهی سعودی را تهدید می‌کند.

قطر مسیری متفاوت از عربستان در پیش گرفته‌است. اگر چه قطر هم در حال مسلح کردن و کمک مالی جنبش‌های شبه‌نظامی سنی است اما برای مهار اخوان‌المسلمین به اندازه عربستان سراسیمه و نگران نیست. قطر به دنبال همکاری و برقراری مناسبات مالی با اخوانی‌هاست تا بلوک قدرتی از سنی‌ها ایجاد کند و بتواند از این طریق ایران را مهار نماید. اخوان‌المسلمین بدون شک به کمک‌های مالی کشورهای عرب خلیج فارس برای قدرت گرفتن نیاز دارد و به همین دلیل ممکن است رفتار و گفتارش تحت تاثیر حکومت‌های سلفی وهابی عربستان و قطر قرار بگیرد.

پروژه سوم یعنی شبه‌نظامیان سلفی هم توسط عربستان و قطر تجهیز و کمک مالی می‌شود. هدف این پروژه نوعی انقلاب فرهنگی است. این پروژه نمی‌خواهد کسی را مهار کند، بلکه فقط می‌خواهد فرهنگ سلفی را جایگزین سنی‌گری سنتی کند. این گروه بر خلاف اخوان‌المسلمین که نفوذش در حال گسترش است، به یمن دلارهای کشورهای کشورهای عرب خلیج فارس، آرزوهای حکومتی و سیاسی در سر ندارد.این گروه سیاست به معنای عرفی‌اش را رد می‌کند اما در عین کار به شدت هم سیاسی است. هدف آن ، جایگزینی فرهنگ سیاه و سفید، درست و غلط و نوعی سلفی‌گری وهابی به جای سنت‌های سنی‌گری است. این جریان عوامل رادیکالی هم دارد که از این هم فراتر می‌روند و به دنبال کشورگشایی برای استقرار امارات اسلامی و در نهایت خلیفه‌گری هستند.

به هر حال تغییرات فرهنگی و سیاسی گسترده‌ای در جریان است. سلفی کردن اسلام سنتی سنی و تغییر اصول اولیه اسلام که بر مدارا با دیگر اقوام و گروهها تاکید دارد، از جمله این تغییرات است. این جریان می‌خواهد اصول خود را به اسم حقیقت به جامعه عرب تحمیل کند. بی‌دلیل نیست که این جنبش‌ اکنون به دنبال برنامه‌های فرهنگی و آموزشی است تا مسائلی چون عدالت و امنیت. مسیر این جریان مشخص است: دلارهای قطری و سعودی در کنار ادعای ام‌القرایی سعودی‌ها در جهت هدف تحکیم و مشروعیت بخشی به پادشاهی‌های عرب خلیج فارس به ویژه سلطنت آل سعود.

از دیرباز تندروهای دریافت‌کننده کمک‌های مالی سعودی گروههایی بسیار خطرناک و خشونت طلب هستند که هم با دیگر مسلمانان و هم با غیرمسلمانان بدترین رفتارها را دارند. آخرین مورد از فعالیت این گروهها را در زمان اشغال افغانستان توسط شوروی به یاد داریم. بازمانده‌های این گروه با گذشت چندین دهه از شکل‌گیریشان، همچنان برای همه دنیا دردسرآفرین هستند.

آن سه پروژه‌‌ای که نام بردیم، به نوعی با هم هم‌پوشانی دارند و رقیب یکدیگر به حساب می‌آیند. چون این پروژه‌ها همگی پروژه‌هایی برای به دست آوردن قدرت هستند و در این مسیر با هم درگیر می‌شوند. سنی‌ علیه سنی. این درگیری از همین حالا آغاز شده‌است. سلفی‌گری از نوع سعودی و از نوع رادیکال‌تر آن، در یمن، عراق، سوریه ، لبنان، مصر، شمال آفریقا، صحرا، نیجریه و شاخ آفریقا در حال بروز وظهور است.

تعجبی ندارد که روسیه از این روند نگران باشد. آسیای میانه از گسترش این جریان مصون نیست. رهبران این منطقه هنوز پیامدهای تحولات افغانستان در زمان جنگ سرد را به یاد دارند. این منطقه حیات خلوت روسیه است و هر چه در آن روی دهد مایه نگرانی و توجه مسکو خواهد بود.فهم این موضوع بسیار دشوار است که چطور اروپایی‌ها چشمشان را به روی این واقعه بسته‌اند و از واقعه افغانستان درس نگرفته‌اند و برای جلوگیری از قدرت گرفتن این جریان تندرو در خاورمیانه و شمال آفریقا کاری نمی‌کنند. این جریان با فعالیت در مدیترانه، در واقع پشت درهای اروپا رسیده‌است.

این تحولات فرهنگی یک جنبه دیگر هم دارد که برای اولین بار یک سال پیش توسط وزیر خارجه ترکیه مورد اشاره قرار گرفت: داوود اوغلو یک سال پیش گفت: بیداری عربی به معنای پایان یک فصل تاریخی از اختلافاتی است که توسط قدرت های بزرگ به مسلمانان تحمیل شده‌بود. این اختلافات وقتی تحمیل شد که قدرت‌های بزرگ امپراطوری عثمانی را تجزیه کردند. این سخن داوود اوغلو نشان می‌دهد که از نظر ترکیه بیداری عربی به معنای جمع شدن و اتحاد دوباره مسلمانان است. او به عبارت امت اسلامی اشاره نکرد اما بسیاری اکنون از همین عبارت زیاد استفاده می‌کنند.

این تغییر فرهنگی و اشاره به تشکیل امت واحد اسلامی برای مناقشه فلسطین هم پیامدهای مهمی دارد. در سالهای اخیر ما شنیده‌ایم اسرائیلی‌ها تاکید می‌کنند که باید نوعی دولت ملت یهودی داشته‌باشند نه یک حکومت و کشور اسرائیلی. یک کشور یهودی می‌تواند برای هر یهودی که خواستار بازگشت باشد، درهایش را بگشاید. این یعنی تشکیل یک امت یهود.

حالا می‌بینیم که در نیمه غربی خاورمیانه جریانی دیگر خواستار تشکیل ملت سنی است. این برای فلسطین چه معنی دارد؟ آیا درخواست فلسطینی‌ها برای داشتن یک دولت‌ملت به عنوان حق قانونی خود، تحت تاثیر این جریان فرهنگی جدید که هدفش تشکیل ملت و سیاست واحد اسلامی است،قرار می‌گیرد؟ آیا این خواست ملی فلسطینیان در جریان فراملی ملت اسلامی ادغام می‌شود؟ آیا ما شاهد رویارویی میان نمادهای مذهبی یهودی و اسلامی مثلا میان مسجد‌الاقصی و نشان داوود خواهیم بود؟

به نظر می رسد که اسرائیل و حامیانش به سوی مذهبی کردن این مناقشه پیش می‌روند. آیا نتیجه این خواهد شد که این مناقشه به یک درگیری میان قطب‌های مذهبی تبدیل شود؟ چنین دورنمایی به نظر بعضی ممکن است تیره و خطرناک بیاید. دلیلش هم این است که خاورمیانه معمولا بدون توجه به قوانین بین‌المللی، منشور سازمان ملل و حقوق ملت‌ها کارش را پیش برده‌است. تحولات این منطقه با یارگیری و مداخله خارجی صورت گرفته‌است.

اکنون تحولات سوریه هم بر اساس همین روال پیش می‌رود. قدرت‌های بزرگ عرب منطقه به دنبال تحمیل خواست خود در این کشور هستند. آنها می‌خواهند از طریق سوریه، یک خاورمیانه جدید بسازند. بسیاری از سوری‌ها تحولات کنونی این کشور را اصلاح‌طلبی نمی‌دانند اگر چه اکثریت مردم سوریه خواستار اصلاحات هستند. اما می‌دانند آنچه در جریان است، تقابل میان اصلاح‌طلبان و حکومت نیست. عامل امنیت اکنون بر اصلاحات پیشی گرفته‌است.

بدون شک منطقه خاورمیانه درحال ورود به نبردی ریشه‌دار و پرتلاطم برای تعیین آینده خود و آینده اسلام است. اما این مرحله ممکن است آنطور که ناظران فکر می‌کنند یا امیدوارند پیش نرود. خلیج فارس آسیب‌پذیر است. آل سعود به دنبال متحد کردن سنی‌ها زیر پرچم دیدگاه خودش است. اما با این شیوه به موفقیت نمی‌رسد. این خشونت علیه حکومت اسد، به متحد کردن منطقه منجر نخواهد شد.

روی آوردن به سنی‌گرایی نظامی ، درگیری و مناقشه را در بسیاری از کشورها دامن می‌زند. از همین حالا نبرد سنی علیه سنی آغاز شده‌است. هویت سوری یک هویت قومی‌گرایانه نبوده و نیست. هویت سوری هویتی ملی است و مبتنی بر الگوی جامعه‌ای با مدارا و آزادی مذهبی است. این الگو در دیگر کشورهای عربی کمتر دیده می‌شود. سوری‌ها خود را متعلق به وهابیت یا دیگر فرقه‌ها نمی‌دانند. حتی در مصر هم می‌بینیم گروههایی که به دنبال ترویج قوم‌گرایی هستند، نسبت به آنها که فقط اسلام را ترویج می‌کنند اقبال کمتری می‌یابند. اکنون سوالی که مطرح می‌شود این است که در چنین فضایی اصلاح‌طلب و انقلابی واقعی چه کسی است؟

آلستر کروک

منبع:سیاست ما

ادامه مطلب
جمعه 9 تیر 1391  - 7:35 PM

 آنچه جهان نیازمند آن است اتحاد بین علوم انسانی و دانش بنیادین خلاق می باشد تا مهارت هایی را که باعث به وجود آمدن شهروند خوب و فرهنگ کسب و کار سالم می باشد را پرورش بدهد.

 
خبرگزاری فارس: جایگاه علوم انسانی اسلامی در مهندسی تمدن اسلامی

 

 

متن حاضر برگرفته از سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین عبدالعلی رضایی عضو هیئت علمی و معاونت پژوهش فرهنگستان علوم اسلامی در همایش «ضرورت تحول در علوم و علم دینی» که در چندی پیش در دانشگاه شهید باهنر کرمان برگزار گردید، می باشد.

استحکام، استمرار و بالنده گی هر تمدنی وابسته و متکی به پایه های آن است که آنها را بر زمین استوار گردانیده و مسائلی که در ظاهر و سطح تمدن ها جریان دارد، ناشی از جریان های زیر سطحی و پنهان آن است که شامل فلسفه تاریخ، فرهنگ، فلسفه های عام و خاص، روش ها و علوم خصوصا علوم انسانی، اجتماعی می باشد.

کلیه تمدن ها در مهندسی تمدن خود مبتنی بر نظام سئوالات اختصاصی مورد نظرشان اقدام به نظریه پردازی نموده اند. جامعه انقلابی- اسلامی ایران نیز که عزم را جزم نموده که با نگاه تمدن سازانه جامعه پردازی نماید، بدنبال پاسخ به نظام سوالات بر خواسته از فرهنگ مذهب خود است تا آرمان خود را محقق نماید.

نظام سئوالات جامعه ما چیست و از کدامین خاستگاه بر آمده؟ بر چه مبنایی جامعه پردازی کنیم که منجر به شکل گیری تمدن متناسب با آنها باشد؟ سوالاتی از قبیل اینکه از کجا آمده ایم، هم اکنون کجا هستیم و به کجا می رویم را چه علم یا چه علومی پاسخگوست؟ پاسخ به این سوالات چه تاثیری بر مهندسی تمدن اسلامی خواهد داشت؟

برای پاسخ به سئوالاتمان نیازمند مجموعه از معارف و علومی هستیم که توانمندی لازم پاسخگویی به سئوالات ما را فراهم آورد. به طور کلی و بسیار ساده باید گفت که علوم انسانی اسلامی قرار است برای جامعه امروز ما چنین نقشی را ایفا کند.محور مشترک در کلیه سوالات «انسان» است. این انسان دارای روابط مختلف و متنوعی است، شامل ارتباطات او با خدا، با انسان های دیگر و حتی طبیعت. در رویکرد اسلامی محور این روابط، ارتباط انسان با خداست و حول محور این ارتباط، دیگر روابط انسان از جمله روابط انساها با یکدیگر یا طبیعت شکل می پذیرد.

علوم انسانی اسلامی به ما می آموزد انسان بودن در منزلت خلیفه الهی چیست و چگونه امکان پذیر است؟ درست زندگی کردن را چگونه باید معنا کرد؟ به ما می آموزد که چگونه و کجا به دنبال سوال چرایی خلقت و خود بگردیم و چگونه در بسط این دنیا مبتنی بر دنیای آخرت حرکت کنیم؟ علوم اجتماعی اسلامی نیز جزء لاینفک علوم انسانی است وظیفه گسترده تر در تحلیل جریان و فرآیند اجتماعی حاکم بر رفتار فرد، خانواده و سازمان را فراهم می سازد و هر دوی علوم انسانی و علوم اجتماعی اسلامی به درک موقعیت و ارتباط انسان با خدا، انسان با انسان و انسان با طبیعت در تعیین جایگاه ما اثر می گذارند و ما را در پیدا کردن «چرایی» ها و «چیستی» های خلقت در پیوند با عالم آخرت یاری می کنند. بر این اساس می توان جایگاه و تاثیر بنیادی اخلاق، هویت، عقلانیت، عدالت، کرامت انسانی، مدنیت، معیشت و... را در تمدنی که می خواهیم بر اساس اعتقاد به اسلام ناب محمدی (ص) بسازیم را بهتر درک کنیم.

از دیگر سوی علوم تجربی به طور غیر قابل انکاری با علوم انسانی و علوم اجتماعی در ارتباط هستند، علومی که خود نیز از ارکان تمدن سازی محسوب می گردد. وظیفه علوم تجربی برای ما این است که «چگونگی» ها و جریان تبدیل شدن های عالم را مرتبط با عالم آخرت تحلیل و تفسیر نماید، اما مگر بدون تکیه بر تحلیل و تفسیر صحیح و مناسب از چرایی پدیده ها می توان از چگونگی های عالم هستی تحلیل درست و جامعی ارایه دارد و به معادله تغییر و تصرف صحیح و متناسب دست پیدا کرد؟ لذا این تصور که می توان بر علوم تجربی غربی -که به طور واضحی بر چرایی هایی که ما آنها را قبول نداریم تکیه دارند- اعتماد کرد از کجا آمده است؟

مارتا نوسبام، فیلسوف شهیر معاصر در مصاحبه خود با سایت http://www.theaustralian.com در جولای 2011 می گوید: «جهان غرب به تجارت، فناوری و دانش تجربی بیش از علوم انسانی نیاز دارد. آیا این گفته صحیح است یا خیر؟ صحیح نیست، زیرا برای موفقیت در تجارت و فناوری نیازمند تخیلی انسان گرایانه و تفکری انتقادی و تیزبین هستیم و همچنین دانش در بهترین وضعیت خود به علوم انسانی گره خورده است، زیرا علوم انسانی خلاق، بسیار دقیق و حیاتی می باشد. پس آنچه جهان نیازمند آن است اتحاد بین علوم انسانی و دانش بنیادین خلاق می باشد تا مهارت هایی را که باعث به وجود آمدن شهروند خوب و فرهنگ کسب و کار سالم می باشد را پرورش بدهد.[1]»

آیا این نگاه تایید کننده همین وضعیت برای علوم انسانی اسلامی با علوم تجربی مورد قبول ما نمی باشد؟ علوم انسانی و علوم اجتماعی اسلامی در درجه اول نمودار فرهنگ و تفکر حیات بخش ماست و در درجه ی بعد بینشی راهبردی برای سیاستگذاری و نهادسازی در جامعه ما می باشد.نکته بعدی در دستیابی به علوم انسانی، اجتماعی اسلامی توجه به مراحل و محورهای تولید این علوم یک امر الزامی و ضروری است قبل از پرداختن به طرح مراحل تولید شایسته است بایسته های تحول علوم انسانی را از دیدگاه مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله العالی) بعنوان پرچم دار ممتاز این حرکت بشناسیم.

محورهای اساسی استخراج شده در بیانات ایشان عبارتنداز:

1. فرهنگ سازی در سطح نخبگان و اندیشمندان حوزه و دانشگاه برای تحول در علوم انسانی ـ اجتماعی

2. حرکت بی وقفه و شتابان در زمینه تولید علوم انسانی اسلامی

3. توجه به تولید علم و نظریه پردازی در علوم انسانی و اجتماعی

4. لزوم شهامت علمی در تحول و تولید

5. توجه ویژه به آموزه های قرآنی در تولید علم و نظریه پردازی

6. توجه به هدف اصلی (مرجعیت علمی ایران اسلامی)

7. استفاده از میراث علمی و فرهنگی داخلی

8. اعتماد به پژوهشگران داخلی

9. دوری و اجتناب از تحجر علمی

10. استفاده از دانش های به روز با نگاه نقادانه

11. ضرورت برنامه ریزی و سرمایه گذاری در تحول علوم انسانی ـ اجتماعی

مراحلی که نیز برای تولید و شکل گیری علوم انسانی و اجتماعی اسلامی عبارتنداز:

1. استخراج احکام «توصیفی، ارزشی و تکلیفی» از کتاب و سنت -بر اساس روش اجتهادی حوزه های علمیه- نقش اصلی و محوری را دارند؛ و از آنجایی که حوزه های علمیه هنوز کاستی ها و کمبودهایی در بخش روش استنباط احکام اجتماعی دارند، لذا بالندگی حوزه های علمیه در گرو حل این نقیصه است تا امکان دسترسی به مفاهیم بنیادین در علوم انسانی اجتماعی اسلامی حاصل گردد.

2. نظریه پردازی و جامعه پردازی هم زمان توسط مراکز پژوهشی آکادمیک، براساس مفاهیم بنیادین و استنباط شده توسط حوزه های علمیه.

3. تبدیل نظریه های اثبات شده به علم در یک فرآیند پژوهشی با محوریت مراکز پژوهشی و دانشگاه ها

4. مدل سازی از مفاهیم علمی برای تبدیل به مفاهیم کاربردی

5. تبدیل مفاهیم کاربردی به نمونه های عملیاتی

6. آزمون نمونه های عملیاتی

7. تبدیل نمونه های عملیاتی آزمون شده به نمونه های عینی و کالا

8. انبوه سازی و تجاری سازی کالا

9. فرهنگ سازی برای مصرف و تغییر سبک زندگی

10. بازخوردگیری جهت تکامل بخشی از مسیر ایده تا پدیده

بعداز مشخص شدن بایسته های تحول، مراحل و فرآیند تولید علوم انسانی اسلامی توجه جدی به ایجاد ساختاری توانمند برای تحول و تولید علوم انسانی ـ اسلامی که قادر باشد نظام تفقه دینی، نظریه پردازی، پردازش مفاهیم بنیادی، تولید معادلات کاربردی و مدل های اجرائی را به صورت هماهنگ سازماندهی نماید، بیش از هر اقدامی ضروری خواهد بود.«بنابراین چنانچه تفقه دینی در یک نظام تحقیقاتی منسجم قرار گیرد، بر نظریه پردازی، تولید معادلات کاربردی و مدل های اجرائی تاثیرگذار خواهد بود، به گونه ای که جهت گیری تولید علوم انسانی ـ اسلامی را هدایت خواهد کرد.»[2]

نهادهای علمی و تحقیقاتی کشور نیازمند یک شبکه تحقیقاتی هماهنگ است که به صورت شبکه ای و نه متمرکز (عمدتا از طریق نرم افزار) اداره شود؛ بدین ترتیب دیگر سازمان های موازی تحقیقاتی و بی ارتباط با هم در حوزه های علمیه، فرهنگستان ها، پژوهشگاه ها، آزمایشگاه ها و دانشگاه ها و حتی نظام اجرائی نخواهیم داشت. بلکه مجموعه تحقیقات نهادها و دستگاه ها در حوزه علوم انسانی ـ اسلامی در یک شبکه هماهنگ صورت می پذیرد. به گونه ای که فعالیت های تحقیقاتی و پژوهشی به صورت نظام پژوهشی، مکمل یکدیگر عمل می کنند طبعا محصول این شیوه تحقیقات به صورت کارآمد و هماهنگ در جهت پیشرفت همه جانبه جامعه اسلامی ظاهر می شود.

بنابراین به نظر می رسد که عامل اصلی معضلات و چالش های چند دهه گذشته و مسائل فراروی نظام اسلامی تعارض بین تفقه دینی و علوم سکولار از جمله علوم انسانی موجود است و راه حل اساسی آن ایجاد شبکه تحقیقات، هماهنگ بر مبنای اسلام ناب محمدی (ص) است. تا کلیه نهادهای علمی کشور از جمله شورای عالی انقلاب فرهنگی ـ شورای عالی حوزه های علمیه ـ فرهنگستان ها، پژوهشگاه ها و دانشگاه ها به سمت یک هدف واحد هماهنگ شوند، به گونه ای که موضوعات، روش ها و کارآمدی تحقیقات در جهت تولید علوم انسانی ـ اسلامی قرار گیرد.

پی نوشت ها:

[1] رصد نامه جبهه علمی ـ فرهنگی غرب، شماره 14، معاونت پژوهش واحد رصد بین الملل فرهنگستان علوم اسلامی

[2] نرم افزار مهندسی تمدن اسلامی، معاونت پژوهش های بنیادی، دفتر فرهنگستان علوم اسلامی، مرداد 82

منبع: فرهنگستان علوم اسلامی

ادامه مطلب
جمعه 9 تیر 1391  - 7:30 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 156

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6267988
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی