به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 مدیرگروه تفسیر بنیاد بین‌المللی علوم وحیانی اسراء گفت: «آیة‌الکرسی» دارای 50 کلمه است که در هر کلمه‌ آن برکتی وجود دارد.

 
خبرگزاری فارس: اسرار و برکات 50 کلمه ویژه «آیة‌الکرسی»

 

حجت‌الاسلام والمسلمین «حسین اشرفی» مدیرگروه تفسیر بنیاد بین‌المللی علوم وحیانی اسراء در گفت‌وگو با خبرنگار آیین و اندیشه فارس در رابطه با ویژگی خاص «آیةالکرسی» مبنی بر «غرر الآیات» بودن عنوان کرد: «غرر» جمع غرّه و به معنای درخشندگی و برجستگی است که معمولا در لغت نیز به سفیدی موجود در پیشانی گاو و یا گوساله به دلیل دورنمای خاص آن، غره گفته می‌شود.

وی اظهار داشت: هر آیه‌ای از آیات قرآن، شأن و منزلت خاص خودش را دارد که با این شأن و جلالت از دیگر آیات ممتاز می‌شود اما برخی آیات، درخشش، برجستگی، نقش کلیدی و زیربنایی ویژه‌ای دارد از این رو به آیاتی که این درخشندگی و این برجستگی را دارد غرر آیات گفته می‌شود.

* «توحید» مهم‌ترین ویژگی «آیة الکرسی» از نظر مرحوم علامه طباطبایی است

این شاگرد آیت‌الله جوادی آملی به بیان معیارهای «غرر الآیات» پرداخت و گفت: کلیدی بودن آیات قرآن، آن آیات کلیدی که دیگر معارف به آن برمی‌گردد، می‌تواند راهگشای فهم بسیاری از آیات و روایات معصومان باشد. همچنین اتقان و استحکام، جمع بین برهان و عرفان، علو متن و متین بودن آن و محتوای بسیار در یک متن کوتاه که به لحاظ ادبی آن را ایجاز اعجاب‌انگیز می‌گویند از جمله خصایص ممتاز آیةالکرسی به شمار می‌رود.

وی مهم‌ترین ویژگی «آیة الکرسی» از نظر مرحوم علامه طباطبایی(ره) را بحث توحیدی آن دانست و خاطرنشان کرد: ایشان آیات «غرر» را از آیاتی بر می‌شمرد که توحیدی است به دلیل اینکه همه مسائل اسلامی و قرآنی اعم از عقاید، اخلاق، احکام و حقوق به نوعی به توحید باز می‌گردد.

* «آیةالکرسی» سرور تمام قرآن و معارف دینی است

حجت‌الاسلام اشرفی با بیان اینکه توحید، زیربنای تمام معارف و اعمال شایسته است، اظهار داشت: بنابراین بیشترین آیات کلیدی، آیات توحیدی است شاید بتوان گفت علامه طباطبایی غالب آیات توحیدی و برجسته را غرر آیات می‌داند از این رو شاگرد ایشان علامه جوادی آملی یک توسعه‌ای در غرر آیات داده‌اند.

وی در خصوص اینکه چرا مرحوم علامه طباطبایی، آیة‌الکرسی را سید و غرر آیات برشمرده است به وجود چند روایت در جوامع روایی شیعه اشاره کرد و گفت: روایت نخست به سخنی از امام صادق(ع) برمی‌گردد که ایشان فرموده‌اند: «ابوذر از پیامبر(ص) ‌پرسید از میان آیاتی که بر شما نازل شد، کدام یک از همه برتر است حضرت فرمودند: «آیةالکرسی»، همچنین از امام علی(ع) روایت شده است که می‌فرمایند: «بارها شنیده‌ام که حضرت رسول(ص) می‌فرمودند «سید‌الکلام القرآن» آقای تمام سخنان، قرآن است و آقای تمام قرآن سوره مبارکه بقره و آقای سوره بقره و معارف قرآن «آیة‌الکرسی» است لذا این روایات باعث می‌شود «آیةالکرسی» غرر نامیده شود.

دبیر گروه تفسیر بنیاد بین‌المللی علوم وحیانی اسراء عنوان کرد: پیامبر اکرم(ص) در ذیل همین حدیث به حضرت امیر(ع) فرمودند: یا علی(ع) در آیة‌الکرسی 50 کلمه است که در هر کلمه‌ای از آن برکتی وجود دارد.

وی افزود: در روایت دیگری از رسول خدا (ص) سؤال شد کدام آیه اعظم آیات قرآن است شروع به خواندن آیة‌الکرسی کردند و فرمودند: «اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ». 

* عالی‌ترین اسامی خداوند در «آیةالکرسی» نهفته است

حجت‌الاسلام اشرفی با بیان اینکه در میان روایات، روایات بسیار زیبایی هست که از آنها نیز به غرر روایات یاد می‌شود، گفت: در صفحه 360 کتاب «مجمع‌البیان» روایتی از امام باقر(ع) آمده است که می‌فرمایند: «ان لکل شیء ذروة و ذروة القرآن آیةالکرسی»؛ هر چیزی اوج و قله‌ای دارد که اوج قرآن کریم «آیة‌الکرسی» است، البته جنبه توحیدی آیة‌الکرسی بسیار مهم است. در «آیةالکرسی» عالی‌ترین اسماء حسنا الهی از جمله؛ حی، قیوم، العلی، العظیم و مانند آن وجود دارد.

وی اظهار داشت: آخرین نکته در خصوص غرر آیات بودن «آیة‌الکرسی» روایتی است که در آن علی علیه‌السلام می‌فرمود: «رسول خدا(ص) به من خبر داد که «آیةالکرسی» از گنج‌های زیر عرش پروردگار به ایشان عطا شده است که قبل از پیامبر(ص) به هیچ کسی عطا نشده بود» لذا این آیه از اختصاصات حضرت رسول(ص) و از گنیجنه‌های زیر عرش پروردگار به شمار می‌رود.

مدیرگروه تفسیر بنیاد بین‌المللی علوم وحیانی اسراء با تاکید بر اهمیت، عظمت و خواص آیةالکرسی تصریح کرد: هر چه در عالم طبیعت است مسبوق به وجود غیر طبیعی آن در مخزن غیبی است و این نکته مهمی است که در آیه 21 سوره «حجر» آمده است «وَإِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ»؛ هر چه در عالم وجود دارد گنجینه‌های آن در نزد خداست.

وی خاطرنشان کرد: از این آیه شریفه فهمیده می‌شود هر چیزی نه تنها یک خزینه بلکه خزانه‌هایی دارد و این مسئله بیانگر آن است که خزانه‌های الهی متعدد هستند، همچنین آنچه در روایت اخیر وجود دارد این نکته را می‌رساند که «آیة‌الکرسی» یکی از آن گنجینه‌ها و خزینه‌های الهی است که بحث توحیدی یعنی معرفی خود خدا و توحید صفاتی را به نحو احسن بیان می‌کند.

حجت‌الاسلام اشرفی در پایان گفت: «آیة‌ الکرسی» اثر شفا و شفاعت دارد و می‌خواهد ما را با توحید ناب آشنا کند که اگر توحید در زندگی انسان سایه افکند بسیاری از مسائل دیگر حل خواهد شد چرا که بازگشت بسیاری از معارف و احکام دین به مسئله توحید است.

ادامه مطلب
یک شنبه 24 اردیبهشت 1391  - 11:52 PM

 ابتدا می توان سری به بانک ها زد و سپس به اماکنی راهنمایی و معرفی می شویم که فکرش را هم نمی کنیم. “تسهیلات شما را با بالاترین قیمت خریداریم”،“وام مسکن بنیاد شهید با قیمت عادلانه به فروش می رسد”.

 
خبرگزاری فارس: پول گران، پول ارزان

 

از آن سو در رادیو، تلویزیون، اینترنت، بیلبوردهای شهری، پیامک ها، هر کدام از موسسات اعتباری و بانک های خصوصی و دولتی با هم مسابقه گذاشته اند تا هم از شما وام بگیرند و هم به شما وام بدهند.

زندگی بشر معاصر همچون گذشته فقط با داشته های مالی اکنون و گذشته امکان پذیر نیست.خیلی وقت ها برای رفع نیازهایمان، ناچار به استقراض از آینده می شویم و پولی را که هنوز به دست نیاورده ایم خرج می کنیم. این همان نقطه آغازین سربرآوردن رباخواران و نزول خواران تاریخ اقتصاد جهان است که قوم یهود بدون هیچ شک و تردیدی همه مدال های این عرصه را به دست آورده اند. اما نظام بانک داری اسلامی – فارغ از بسیاری از اصول و راهکارهای بر زمین مانده آن – راه های بسیاری را پیش روی ما گذاشته که با شرط رعایت عدل و انصاف، به تسهیلات بانکی دست پیدا کنیم.

موضوع وام، تسهیلات بانکی و کم و کیف ارتباط و تعامل با نظام بانکی، به یکی از مهم ترین مولفه های زندگی اقتصادی ما تبدیل شده و هر فردی با هر میزان از آگاهی، می خواهد بر اساس درآمدها، نیازها، ارزش ها و پیش بینی های اقتصادی خود، پول قرض کند. طبیعی است که اصل پایدارعلاقه انسان به سود و درآمد بیشتر، حکم می کند که به دنبال پول ارزان باشد و از جایی وام و تسهیلات بانکی دریافت کند که شرایط بازگردانی آن آسان و سود دریافتی کمتر باشد. اما پول ارزان کجاست و تحت چه شرایطی می توان به آن دست یافت؟

به دنبال کشف پاسخ مناسبی برای چنین سوال ساده ای ابتدا می توان سری به بانک ها زد و سپس به اماکنی راهنمایی و معرفی می شویم که فکرش را هم نمی کنیم. “تسهیلات شما را با بالاترین قیمت خریداریم”، ” برای خرید و فروش قرض الحسنه ازدواج با ما تماس بگیرید”، “وام مسکن بنیاد شهید با قیمت عادلانه به فروش می رسد”، “خرید و فروش وام مسکن خود را به ما بسپارید”.

از آن سو در رادیو، تلویزیون، اینترنت، بیلبوردهای شهری، پیامک ها، هر کدام از موسسات اعتباری و بانک های خصوصی و دولتی با هم مسابقه گذاشته اند تا هم از شما وام بگیرند و هم به شما وام بدهند.در سالی که به تدبیر رهبر فرزانه انقلاب با محوریت کار و تولید ایرانی نامگذاری شده، بازنگری در نظام پرداخت تسهیلات بانکی در ایران یک ضرورت انکارناپذیر است.

 

میزان سود بانکی

تقریبا همه ما می دانیم که میزان سود بانکی با چه مکانیسمی تعریف می شود. در نظر گرفتن مولفه هایی همچون تورم، ارزش پول، میزان دستمزدها، هزینه های بانکداری و نیز میزان درآمد بانک ها، در تعیین میزان سود انواع تسهیلات بانکی در نظر گرفته می شود و عقل و منطق به ما می گوید که راهی برای تعیین ارقام دور از عدل و انصاف وجود ندارد و اقصاد دانان ما کارکشته تر از آن هستند که معادلات ریاضی موجود بین کنش و واکنش های پول و بازار را درنیابند.

با این وجود برخی افراد فرصت طلب با شناسایی بسیاری از سوراخ سمبه ها و گلوگاه های تسهیلاتی و نیز استفاده از برخی خلا های نظارتی و قانونی، همه استراتژی های مالی و پولی بانک ها را دور زده و بازار را دچار تب و تاب می کنند. گذشته از این با در نظر گرفتن همه شرایط اقتصادی کشور، باز هم سودهای تسهیلات بانکی کمرشکن است و همیشه همه معادلات مالی و تسهیلاتی به گونه ای بسته می شود، که بانک برنده اصلی این معامله باشد و هر سال شاهد ثروتمندتر شدن و مجلل تر شدن بانک ها باشیم.

در شرایطی که در بانک های دولتی و خصوصی تسهیلات موجود – جدا از قرض الحسنه های ناچیز و کمرنگ – طیف سودهای تسهیلاتی معمولا از 12 تا 20و گاه 22 درصد است، در بسیاری از موسسات مالی و اعتباری، وام هایی با سود 28 درصد پرداخت می شود و با احتساب برخی هزینه ها این مبلغ به30 درصد نیز می رسد.

این در حالی است که در بسیاری از بانک های جهان، سود تسهیلات بانکی تا یک و نیم درصد هم پایین می آید و پرداخت سود 30 درصدی هیچ تناسبی با اصول اسلامی و دینی ما ندارد و گذشته از موضوع سودهای کلان بانکی، بحث پرداخت تسهیلات در قبال سپرده گذاری نیز از موضوعاتی است که مورد اعتراض بسیاری از کارشناسان و علمای دینی کشور قرار گرفته است و با این وجود این روند همچنان ادامه دارد.

 

فرار بانک ها از اعطای قرض الحسنه

اغلب بانک های دولتی و خصوصی کشور، در تبلیغات تلویزیونی خود، از آیات و احادیث ارزشمندی استفاده کرده و مردم را به سوی سپرده گزاری و پس انداز بانکی قرض الحسنه سوق می دهند، اما وقتی که پای اعطای این وام به خود مشتریان به میان می آید، با اکراه و گاه با اجبار و ضرب و زور بخشنامه های دولتی، حاضر می شوند بخش ناچیزی از منابع مالی خود را به قرض الحسنه اختصاص دهند و تازه برای پرداخت همین میزان ناچیز هم از همه مشتریان خود کارمزد چهاردرصدی می گیرند و خیلی وقت ها پیش از پرداخت نخستین قسط و در همان اثنای واریز کردن مبلغ تسهیلات، کل مبلغ کارمزد را از پول مشتری کسر می کنند.

گذشته از موضوع پایین بودن میزان کل سرمایه های اختصاص یافته بانکی به تسهیلات قرض الحسنه ونیز موضوع کارمزد، باید به این نکته هم اشاره کنیم که معمولا مبلغ تسهیلات قرض الحسنه بسیار پایین است. غالبا این مبلغ یک و یا دو میلیون تومان است. یعنی به عبارتی چیزی کمتر از دو هزار دلار.

 

فاکتورسازی کنید، وام بگیرید

در بسیاری از بانک های دولتی، تسهیلاتی به نام تسهیلات فروش اقساطی وجود دارد که بین اغلب خانواده ها، با نام وام خرید لوازم خانگی ازآن یاد می شود. معمولا میزان سود این نوع تسهیلات 14 و در برخی موارد 17 درصد است و سقف آن نیز در اغلب بانک ها به چهار میلیون تومان می رسد.

در واقع در این تعامل بانکی، در بسیاری از موارد، مشتری و یا خواهان پول، نیازی به خرید لوازم خانگی ندارد، بلکه برای رفع احتیاج دیگری عملا به سوی یک دروغ آشکار سوق داده می شود. یعنی مشتری باید از یک فروشنده لوازم خانگی ایرانی، فاکتور بگیرد، در برابر اخذ فاکتور هزینه ای به فروشنده بدهد و در کنار سایر مدارک لازم، فاکتور کالایی را که نخریده است به بانک ارائه کند. از این تلخ تر و در عین حال کُمدی تر زمانی است که مشتری ناچار می شود برای کالایی که نخریده، هزینه بیمه نیز پرداخت کند و رسید پرداخت این هزینه را نیز در اختیار بانک بگذارد!

شاید برای پرداخت یک وام چهار میلیون تومانی چنین دردسری ناچیز و کم خطر به نظر برسد، اما اگر قرار باشد که به بهانه اخذ وام خرید خودرو نیز از فلان آشنا و پسر عمه فاکتور بگیریم وبه بهانه خرید رایانه و ماشین تولید و فلان و بهمان نیز همین روند را طی کنیم، عملا زمینه تعمیق فساد مالی و بانکی را به دست خود ایجاد نمی کنیم؟

به راستی چرا باید چهارچوب ها و تعاریف قانون پرداخت تسهیلات بانکی چنان محدود باشد که مشتری تسهیلات بانکی، عملا ناچار به دروغ گویی و فاکتورسازی شود؟ آیا نمی توان با در نظر گرفتن تعاریفی همچون نیازهای شخصی، یا متفرقه، مشتری را از طی نمودن چنین مراحل سخیفی معاف کرد؟

 

پول ارزان در دست کیست؟

بدون شک در هر جامعه ای باید قوانین بانکی و رفتار اقتصادی و تسهیلاتی بانک ها باید به گونه ای باشد که “پول ارزان” پیش از هر قشر و طبقه ای در اختیار تولید کننده باشد. چرا که تولید کنندگان، طبقه ای هستند که ارزش افزوده ایجاد می کنند، اشتغال زا هستند، نیازهای مردم را در حوزه کالا و مایحتاج عمومی برآورده می کنند، به اقتصاد و درآمدها و خرید وفروش ها جان می دهند و در یک کلام، چندوچون کار آنان با سرنوشت اکنون و آینده جامعه ما ارتباط مستقیم دارد.

اما با نگاهی به اظهارات خود مسئولان دولتی – به خاطر بیاوریم که رییس جمهور چندین بار به این موضوع اعتراض کرده – و نیز بنا به گزارش های کارشناسان اقتصادی و مالی کشور، بیش از 80 درصد از منابع مالی بانک ها و تسهیلات پرداخت شده، در اختیار عده قلیلی است که راحت وام می گیرند، به سختی و گاهی هیچ وقت بازپس نمی دهند و با قدرت خرید بی مرزی که از این طریق به دست آورده اند، بازار مسکن، کالا، تجارت، واردات، کالا، موادخام و هزینه های تولید را دچار نابه سامانی می کنند و به راحتی قادرند که با زوم کردن روی هر بازاری، همه معادلات را به هم ریخته و همه قوانین و مقرارت را دور بزنند.

جدای از این قشر ناشناس، که شاید بشود آنان را دانه درشت های تسهیلاتی نام نهاد، گروه دیگری نیز هستند که عملا یک شبکه مرموز برای کسب انواع و اقسام تسهیلات را پیدا کرده و حتی سی دی و مقاله آموزشی و دفتر مشاوره دارند و به شما می گویند که مثلا برای استفاده از یک وام بسیار ارزان قیمت کشاورزی کافی است درخواست خرید ماشین سم پاشی یا کودپاشی و فاکتور خرید آن را ارائه دهید و وام ارزان 10 میلیون تومانی به دست بیاورید و جالب اینجاست که بخشی از سود شما را نیز دولت می دهد تا از مشارکت شما در ارتقای کشاورزی کشور حمایت کرده باشد!

درچنین شرایطی چه حال ناخوشی دارند پدرومادرهایی که برای تامین هزینه جهیزیه، تامین شهریه، تامین هزینه درمان و بسیاری از احتیاجات ضروری دیگر، دستشان به هیچ جایی بند نمی شود، کسی حاضر نیست ضامن آن ها شود و واقعا هم می توانند در صورت دریافت تسهیلات قرض الحسنه و یا ارزان قیمت، مشکل خود را حل کنند.

 

یک راهکار کوچک

اکنون به مدد ایجاد شبکه های اینترنتی و روابط بین بانکی، آگاهی و استعلام از اطلاعات بانکی و تسهیلاتی همه هموطنان کشور، برای بانک ها آسان شده است. در چنین شرایطی می توان به منظور رعایت عدل و انصاف در پرداخت تسهیلات بانکی قرض الحسنه و ارزان قیمت، قائل به ایجاد یک نظام سهمیه گذاری تسهیلات مالی برای همه افراد کشور شد.

به این ترتیب که هر شهروند ایرانی بر اساس میزان دارایی ها، درآمدهای ملی و بانکی، رشد اقتصادی کشور و سایر مولفه ها، حق و سهمیه آن را داشته باشد که در دوره های 10 ساله و یا کمتر و بیشتر، به میزان تعیین شده از امکان دریافت وام و تسهیلات مالی ارزان و قرض الحسنه برخوردار شود.

امیررضا ثابت

منبع:رصد

ادامه مطلب
شنبه 23 اردیبهشت 1391  - 10:59 PM

 مصرف گرایی به جای تولیدگرایی یکی از حربه های ناتوی فرهنگی است و آنچه به آن دامن می زند جنگ روانی و استفاده از ابزار کارآمد و موثر رسانه است.

 
خبرگزاری فارس: تولید انبوه یا مصرف انبوه!

 

پیشرفت فناوری و گسترش وسایل ارتباط جمعی تحولات عمده ای را در زندگی انسان های این عصر ایجاد کرده است. زبان، فرهنگ، سنت، باورها و ارزش هایی که در گذشته معرف قومیت و نژاد هر ملت بود، امروزه ماهیت و شکل اصلی خود را از دست داده است و می توان علت اصلی این امر را در تأثیرات رسانه ها، جست وجو کرد.

رسانه ها با برنامه سازی های خود نه تنها چرخه صنعت و مصرف را به حرکت درمی آورند، بلکه نوعی از هویت انسانی را ایجاد می کنند که نه نسبتی با زندگی دارد و نه نسبتی با بندگی و از این رو چنین انسانی صرفاً بر پایه مصرف گرایی به رشد نامتعادل خود می رسد؛ او بدون اینکه خود را بشناسد بر تولیداتی که هر روز بر بال رسانه ها می نشینند زندگی خود را آغاز می کند و پایان می دهد. هویت سیال و ناپایدار و دگرگون چنین انسانی صرفاً در خود وی منحصر و محدود نمی شود و به سرعت گروه های دیگر جامعه انسانی، تحت اشاعه این نوآوری رسانه ای قرار گرفته و بدون توجه به عاقبت دل بستن به چنین تولید رسانه ای که بر مبنای تولید صنعتی صورت گرفته است، پیرو آن می شوند.

با این حال که رسانه های امروز از رسانه های دیروز پیشرفته تر، اثرگذارتر و انسان واره های برنامه ریزی شده ای هستند که انسان ها را هدایت می کنند، این سوال همچنان در ذهن جولان می کند که در عصری که رسانه ها برای چرخش چرخ صنعت کار می کنند انسان اولویت دارد یا تولید؟ این سوال را هم می توان به آن افزود که رسانه ها چگونه برنامه تولید کنند که نه انسان مسخ شود و نه چرخ تولید از حرکت بایستد.

با توجه به اینکه اکنون در سال تولید ملی هستیم این سوال اولویت بیشتری دارد که رسانه ها که رکن توسعه و پیشرفت هستند چگونه می توانند از ترویج مصرف گرایی به ترویج تولید و اهمیت یافتن کالای داخلی بپردازند؟

 

اهمیت موضوع

در سال های گذشته تلویزیون به منظور تأمین بخشی از هزینه های خود تبلیغات و تشویق به مصرف بیشتر را در برنامه های خود قرار داده است و امسال که سال «تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی» نام گرفته است، این نگرانی وجود دارد که تلویزیون و رسانه های دیگر به بهانه حمایت از تولید ملی ممکن است برنامه های آگهی محور خود را بر مبنای حمایت از این شعار به نحو محسوسی افزایش دهند؛ از این لحاظ احساس می شود که تأکید بر مصرف گرایی برای حمایت از تولید مورد نقد قرار بگیرد.

 

تأثیر ارتباطات بر ایجاد قدرت

در گذشته تولید کالاهایی نظیر نفت، زغال سنگ و فولاد ستون فقرات قدرت دولت ها را تشکیل می داد، اما امروزه این روند به سمت سیستم های اطلاعاتی و ارتباطاتی در حال تغییر است. از این رو برای کسب قدرت در سیستم بین المللی باید کنترل منابع ناملموس جریان اطلاعات و ارتباطات با دسترسی به منابع مادی و طبیعی همراه باشد. (مولانا،116، 1384)

اطلاعات به عنوان قدرت اقتصادی در محیط بین المللی به شکل برنامه های توسعه شرکت های تجاری، بازاریابی، تجارت و انتقال تکنولوژی، از نظر تاریخی ریشه در سلطه یا «غربی سازی» ملل ضعیف و حاشیه ای دارد. (مولانا، 180، 1986 م)

ارتباط میان قدرت، اطلاعات، ارتباطات و فرهنگ همان مفهوم چند لایه به نسبت جدید منابع ناملموس در سیستم بین المللی است. تنظیم مجدد این رابطه به شکل یک معادله به همراه توصیف جنبه های ناملموس و غیرملموس آنچه را که می توان «صنعت آگاهی عمومی» نامید، به شکلی کارآمد در اثر «هربرت شیلر» ارائه شده است. به اعتقاد او رسانه ها ابزار تبلیغ کالاها و اعمال قدرت شده است. یکسان انگاری مداوم مصرف گرایی با دموکراسی به جایی رسیده است که بازاریابی به بخش وسیعی از تلاش تلویزیون تبدیل شده است. (شیلر،107، 1989م)

 

نقش رسانه ها در ترویج مصرف گرایی

پدیده مصرف گرایی و ارزش شدن مصرف بیشتر، امروزه توسط رسانه های قدرتمند از حالت یک امر مذموم، به امری مرسوم تغییر حالت داده است و ادراک انسان ها را اسیر خود کرده است. «بودریا» در این زمینه اشاره دارد که؛ امروزه در همه جا شاهد نوعی برجستگی خیال گونه مصرف و فراوانی هستیم که در اثر زیاد ابژه ها، خدمات و کالاهای مادی شکل گرفته است... به طور خلاصه، ابژه ها(اشیاء) انسان های عصر فراوانی را ... در برگرفته اند؛ اکنون دیگر با انسان ها سر و کار نداریم، بلکه با ادراک و دستکاری کالاها و پیام ها روبه رو هستیم. این امر از سازمان پیچیده امور خانه داری تا ماشین آلات مادی ارتباطات گرفته تا فعالیت های حرفه ای و نمایش دائمی شهرت یک ابژه در تبلیغات تجاری و پخش روزانه صدها پیام از رسانه های ارتباط جمعی را در برمی گیرد. (بودریا، 25، 1998م)

اهمیت یافتن مصرف گرایی در زندگی اجتماعی معاصر باعث شده است تا مصرف گرایی به شکل تازه ای از اقتدار تبدیل شود که شکل های سنتی اقتدار، به ویژه پیشینه طبقاتی را تضعیف و فضایی برای شکل های نوین هویت فردی به وجود آورده است؛ مفهوم سبک زندگی برای این تفسیر از مصرف گرایی بسیار مهم است.(بنت،97، 1386)همانگونه که پیش از این نیز گفته شد رسانه ها منبعی برای اطلاع رسانی و عامل مهمی در شکل دادن انگاره ها و گزینش و پذیرش نوآوری و مد محسوب می شوند.

 

نسل هایی که تحت تأثیر رسانه ها هستند

اگر نسل های انقلاب را به پنج نسل تقسیم کنیم، در این میان، جمعیتی که زود جذب جاذبه های رسانه های نوین می شوند، نسل چهارم و پنجم است که خصوصیات هر کدام از آنها به شرح ذیل است. (کوثری، 68، 1387)

1- آشنایی محدود با ارزش های دینی و انقلابی و فهم محدودیت های فرهنگی ناشی از انقلاب اسلامی 2- دسترسی آسان، سریع و کم هزینه به کالاهای فرهنگی غرب به ویژه از طریق رسانه های جمعی 3- رفاه نسبی خانواده ها و توجه بیشتر والدین به خواسته های آنان (پدیده فرزندسالاری) 4- استفاده وسیع از فناوری های نوین ارتباطی و اطلاعاتی از قبیل اینترنت گپ، چت، وبلاگ و تلفن همراه به گونه ای که این نسل به نسل اینترنت نیز معروف است. 5-اشاعه روزافزون کالاهای فرهنگی جهانی از جمله فیلم ها، موسیقی و برنامه های ماهواره. برخی از ویژگی های نسل پنجم به این شرح است:

1- رشد چشمگیر استفاده از فناوری های نوین ارتباطی و اطلاعاتی همچون بازی های رایانه ای و شبکه های مجازی 2- آشنایی بسیار بالا و بدون واسطه با فرهنگ لیبرال جهانی از طریق رسانه ها 3- جاه طلبی ها و بلندپروازی های کاذب و اشتغال های کاذب و انحرافی 4- اعضای این نسل مصرف کنندگان قهاری هستند که نفوذ بالایی هم بر تصمیمات و خرید والدین شان دارند و بیش از هر نسل دیگر در معرض بازاریابی شرکت های تجاری اند. 5- تجربه سبک زندگی رمانتیک و نداشتن وفاداری و وابستگی متقابل. (همان، 73)

 

نظریه های مرتبط با رسانه- مصرف گرایی

 

1- رسانه بازارمحور

«جان کین» در توصیف نظام رسانه ای بازارمحور رسانه ها بر این باور است که؛ «رسانه ها در این نظام موظفند همزمان به تهیه برنامه برای مخاطب و ایجاد مخاطب برای شرکت های تبلیغاتی بپردازند.» (کین، 224، 1991به

اعتقاد کین این دیدگاه تأکید دارد که نظام های رسانه ای می باید به سمت کالایی شدن، سوق داده شود.خلاصه نظرات جان کین در رابطه با نظام رسانه ای بازارمحور را می توان به صورت زیر خلاصه کرد:

1- رسانه موظف به ایجاد مخاطب برای شرکت های تبلیغاتی اند.

2- رسانه ها می باید برنامه هایی پخش کنند که با علایق اکثریت جمعیت مخاطب همخوانی داشته باشد.

3- برنامه سازان رسانه ای، متولیان اجتماع نیستند، بلکه آنها مشارکت کنندگان در بازار تجاری کالاها و خدمات هستند.

4- سیاست های رسانه ای می باید به گونه ای اتخاذ شود که بیشترین استفاده از تبلیغات در رسانه ها به عمل آید.

5- نظام رسانه ای می باید به سمت کالایی شدن (تولید و ارائه کالاهای تجاری برای مخاطبان(سوق داده شود.

6- گرایش به انباشت سرمایه باید به یکی از مهم ترین سیاست های مدیریت رسانه ها بدل شود.

7- آنها که هزینه های برنامه های رسانه ها را تقبل می کنند باید محتوای برنامه های آن را نیز تعیین کنند.

8- مخاطبان باید به مثابه مصرف کنندگان تلقی شوند که تحت تأثیر بازارند، نه شهروندانی که در تصمیم گیری ها و استراتژی های کلی رسانه حق مشارکت دارند.

9- عمده ترین کارکرد رسانه ها، تحصیل سود از طریق تولید و انتشار گفتمان تجاری است.

جان کین بر این باور است که نظام رسانه ای می باید درصدد توانمندسازی مجموعه کثیری از شهروندان باشد، طرفداران رویکرد بازارمحور در واقع راه را برای آمریکایی کردن رسانه ها هموار می کنند. (کین،204، 1989م)

 

2- نشر نوآوری ها؛ جوان و نوجویی

نظریه نشر نوآوری ها از «اورات راجرز» است که بر نقش رسانه به عنوان عاملی پرقدرت در تبلیغ و جاانداختن یک نوآوری تأکید دارد.به نظر راجرز تغییر چیزی نیست جز اندیشه و نظری که فرد آن را جدید و نو می پندارد و شیوع(اشاعه) به معنای فرایندی است که اندیشه و نظری نو از منبعی منتشر و اشاعه می یابد و قبول یک اندیشه نیز به معنای تصمیم به تحقق بخشیدن کامل آن است.به نظر او فرایند قبول یک اندیشه که متضمن یادگیری آن اندیشه و هم تصمیم گیری درباره آن است، در پنج مرحله عینیت می یابد:

1- آگاهی 2- علاقه 3- ارزشیابی 4- آزمایش 5- قبول.

به نظر راجرز کسانی که اندیشه نویی را سریع می پذیرند هر یک از این مراحل را با سرعت پشت سر می گذارند و بر عکس، کسانی که دیر پذیرند هر یک از این مراحل را نیز به کندی پشت سر می گذارند. به نظر او جوان ترها زودتر از دیگران نوآوری ها را می پذیرند، همچنین ثروتمندان. (راجرز و شومیکر، 33-31، 1369)نظریه نشر نوآوری ها امروزه در قالب مصرف انبوه قشر جوان و تحصیل کرده که علاقه مند به استفاده از اشیا و کالاهای بدیع هستند، نمود پیدا کرده است.

 

3- تن آسایی

«وبلن» با طرح نظریه تن آسایی، ثروت را به عنوان افتخار، منزلت و جایگاه اجتماعی افراد قلمداد کرده است و بیشترین تأثیر آن را زمانی می داند که حاصل کار مستقیم فرد نباشد و به صورتی خودنمایانه یا متظاهرانه نمایش داده شود. در یک فرهنگ رقابت آمیز تلاش وقفه ناپذیر در هراس از دست دادن حرمت نفس ریشه دارد. حرمت نهادن دیگران به فرد ناشی از ثروت و به کارگیری متظاهرانه این ثروت است. (فاضلی، 22، 1382)

«تورسیتن وبلن» در کتاب «طبقه مرفه» به مصرف کالاهای تجملی و تظاهر به آن اشاره و بر نقش مصرف کالاهای تجملی تأکید می کند که رسانه های جمعی بر افزایش تظاهر به مصرف و چشم و هم چشمی تأکید می کند و به طور مستقیم موجب خشنودی مصرف کننده آن می شود و از این رو نشانه اربابی است. تن آسایی و مصرف اتلافی کالا هر دو به عنوان اجزای اصلی ثروتمندی و عنصر عمده معیار آراستگی به شمار می آیند. (وبلن، 128، 1383)

 

4- تهاجم فرهنگی

رویکرد اصلی ناتوی فرهنگی، تخریب پایه ها و بنیان های فرهنگی و ایدئولوژی کشورهای مقاوم در مقابل نظام سلطه است که برای تحقق این اهداف از اهرم های دیگری نیز که همچون مصرف گرایی به روند نابودی سرعت می بخشند، استفاده می شود. فشار اقتصادی و ایجاد بحران های اقتصادی یکی از این حربه ها است. نظام امپریالیسم به منظور ایجاد فشار اقتصادی به دو صورت وارد می شود، صورت اول آن غارت و چپاول ثروت ملل تحت سلطه است و صورت دوم و بسیار مهم آن ایجاد وابستگی اقتصادی. مصرف گرایی به جای تولیدگرایی یکی از حربه های ناتوی فرهنگی است و آنچه به آن دامن می زند جنگ روانی و استفاده از ابزار کارآمد و موثر رسانه است. غرب با کمک صدها روزنامه و هزاران پایگاه خبری و تبلیغاتی، بزرگ ترین اقدامات رسانه ای خود را انجام می دهد و با پیشرفت فناوری و انقلاب ارتباطات در بروز دهکده جهانی این پدیده رونق بیشتری پیدا کرده است. (کیقبادی، 90، 1388)

 

5- نظریه صنایع فرهنگی

«تئودور آدرنو» از اعضا و بنیانگذاران مکتب فرانکفورت، محتوای وسایل ارتباط جمعی را در جامعه صنعتی و مصرف گرای قرن حاضر به عنوان «منابع» فرهنگی معرفی می کند و معتقد است در موقعیت کنونی، وسایل ارتباط جمعی کارکرد و رسالت حقیقی خود را به عنوان نهادهای آموزش دهنده و آگاهی بخش رها کرده اند و به درج، نشر و پخش مطالبی با محتوای سرگرم کننده، هیجان انگیز و تخدیرکننده اذهان می پردازند که ارمغان آن تقویت جنبه های خیال پردازی، گریز از واقعیت و سرانجام از خودبیگانگی و بحران هویت برای انسان است.

آدرنو، ستاره های سینما و مجموعه های سرگرم کننده را به عنوان مبنای ترویج الگوهای جدید معرفی می کند که به الگوی مخاطبان مصرف گرای این رسانه ها تبدیل شده اند. بینندگان این گونه فیلم ها، غایت آمال و آرزوهای شان را در همرنگ سازی خود با این ستاره ها جست وجو می کنند و به تبع آن، به مصرف کننده کالاهای تجملاتی و لوکس تبدیل می شوند. (وحدتی، 108-105، 1380)

فرهاد مهدوی

منبع : بصیرت

ادامه مطلب
شنبه 23 اردیبهشت 1391  - 10:57 PM

 زن و مرد در انسانیّت برابرند، ولى دو گونه انسانند، با دو گونه خصلتها و دو گونه روانشناسى. و این اختلاف ناشى از عوامل جغرافیایى و یا تاریخى و اجتماعى نیست، بلکه طرح آن در متن آفرینش ریخته شده.

 
خبرگزاری فارس: تساوى زن و مرد یا تعادل بین آنان؟

 

در قرن نوزدهم افکار تازه‏اى در زمینه حقوق انسان‏ها در مسائل اقتصادى و اجتماعى و سیاسى پیدا شد و تحوّلات دیگرى رخ داد که منتهى به ظهور سوسیالیزم و لزوم تخصیص منافع به طبقات زحمتکش و انتقال حکومت از طبقه سرمایه دار به مدافعان طبقه کارگر گردید. تا اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، آن‏چه درباره‏ى حقوق انسان‏ها گفتگو شده و یا عملاً اقدامى صورت گرفته، مربوط است به حقوق ملّتها در برابر دولتها و یا حقوق طبقه کارگر و زحمتکش در برابر طبقه کارفرما و ارباب.

در قرن بیستم، مسأله «حقوق زن» در برابر «حقوق مرد» مطرح شد و براى اوّلین بار در اعلامیه جهانى حقوق بشر که پس از جنگ جهانى دوّم در سال 1948 میلادى از طرف سازمان ملل متّحد منتشر گشت، «تساوى حقوق زن و مرد صریحا» اعلام شد.

در همه‏ى نهضتهاى اجتماعى غرب، از قرن هفدهم تا قرن حاضر، محور اصلى دو چیز بود: «آزادى» و «تساوى». و نظر به این‏که نهضت حقوق زن در غرب، دنباله سایر نهضتها بود و به علاوه تاریخ حقوق زن در اروپا از نظر آزادیها و برابریها، فوق‏العاده مرارت بار بود، در این مورد نیز، جز درباره‏ى «آزادى» و «تساوى» سخن نرفت.

پیشگامان این نهضت، آزادى زن و تساوى حقوق او را با مرد، مکمّل و متمّم نهضت حقوق بشر که از قرن هفدهم عنوان شده بود، دانستند و مدّعى شدند که بدون تأمین آزادى زن و تساوى حقوق او با مرد، سخن از آزادى و حقوق بشر بى معنى است و به علاوه همه‏ى مشکلات خانوادگى، ناشى از عدم آزادى زن و عدم تساوى حقوق او با مرد است و با تأمین این جهت، مشکلات خانوادگى یکجا حلّ مى‏شود.

در این نهضت، آن‏چه ما آن را «مسأله اساسى در نظام حقوق خانوادگى» خواندیم، یعنى این‏که آیا این نظام بالطّبع نظام مستقلّى است و منطق و معیارى دارد جدا از منطق و معیار سایر مؤسّسات اجتماعى است یا نه؟ به فراموشى سپرده شد. آن‏چه اذهان را به خود معطوف ساخته بود، همان تعمیم اصل آزادى و اصل تساوى در مورد زنان نسبت به مردان بود. به عبارت دیگر: در مورد حقوق زن نیز تنها موضوع بحث ،حقوق طبیعى و فطرى و غیر قابل سلب بشر بود و بس.

همه سخن‏ها در اطراف این یک مطلب دور زد که زن با مرد در انسانیّت شریک است و یک انسان تمام عیار است، پس باید از حقوق فطرى و غیر قابل سلب بشر، مانند مرد و برابر با او، برخوردار باشد.در برخى از فصول این کتاب، درباره‏ى «منابع حقوق طبیعى» بحث نسبتا کافى شده است. در آنجا ثابت کرده‏ایم که اساس و مبناى حقوق طبیعى و فطرى، خودِ طبیعت است.

یعنى اگر انسان از حقوق خاصّى برخوردار است که اسب و گوسفند و مرغ و ماهى از آن‏ها بى‏بهره‏اند، ریشه‏اش طبیعت و خلقت و آفرینش است و اگر انسان‏ها همه در حقوق طبیعى مساوى هستند و همه باید آزاد زیست کنند، فرمانى است که در متن خلقت صادر شده است، دلیلى غیر از آن ندارد؛ دانشمندان طرفدار تساوى و آزادى به عنوان حقوق فطرى انسان‏ها نیز دلیلى جز این نداشتند. طبعا در مسأله اساسى نظام خانوادگى نیز مرجع و مأخذى جز طبیعت نیست.

اکنون باید ببینیم چرا مسأله‏اى که ما آنرا مسأله اساسى در نظام حقوق خانوادگى نامیدیم، مورد توجّه واقع نشد؟ آیا در پرتو علوم امروز معلوم شد که تفاوت و اختلاف زن و مرد، یک تفاوت ساده‏ى عضوى است و در اساس ساختمان جسمى و روحى آن‏ها و حقوقى که به آن‏ها تعلّق مى‏گیرد و مسئولیتهایى که باید بر عهده بگیرند، تأثیرى ندارد؟ و بدین جهت در فلسفه‏هاى اجتماعى امروز حسابى جداگانه براى آن باز نشد؟

اتّفاقا قضیه بر عکس است، در پرتو اکتشافات و پیشرفت‏هاى علمى زیستى و روانى، تفاوت‏هاى دو جنس روشن‏تر و مستدلّ‏تر گشت و ما در برخى از فصول این کتاب با استناد به تحقیقات زیست‏شناسان و فیزیولوژیست‏ها و روانشناسان در این باره بحث کرده‏ایم. با همه‏ى این‏ها مسأله اساسى به فراموشى سپرده شد و این مایه شگفتى است.منشأ این بى‏توجّهى شاید این است که این نهضت خیلى عجولانه صورت گرفت، لذا این نهضت در عین این‏که یک سلسله بدبختى‏ها را از زن گرفت، بدبختى‏ها و بیچارگى‏هاى دیگرى براى او و جامعه بشریّت به ارمغان آورد.

 زن غربى تا اوایل قرن بیستم از ساده‏ترین و پیش پا افتاده‏ترین حقوق محروم بوده است و تنها در اوایل قرن بیستم بود که مردم مغرب زمین به فکر جبران مافات افتادند و چون این نهضت، دنباله نهضتهاى دیگر در زمینه «تساوى و آزادى» بود، همه‏ى معجزه‏ها را از معنى این دو کلمه خواستند.

غافل از این‏که تساوى و آزادى مربوط است به رابطه بشرها با یکدیگر از آن جهت که بشرند و به قول طلاب «تساوى و آزادى، حقّ انسان بما هو انسان است» زن از آن جهت که انسان است، مانند هر انسان دیگر آزاد آفریده شده است و از حقوقى مساوى بهره‏مند است، ولى زن انسانى است با چگونگى‏هاى خاصّ و مرد انسانى است با چگونگیهاى دیگر، زن و مرد در انسانیّت برابرند، ولى دو گونه انسانند، با دو گونه خصلتها و دو گونه روانشناسى. و این اختلاف ناشى از عوامل جغرافیایى و یا تاریخى و اجتماعى نیست، بلکه طرح آن در متن آفرینش ریخته شده.

طبیعت از این دو گونگیها هدف داشته است و هر گونه عملى بر ضدّ طبیعت و فطرت، عوارض نامطلوبى به بار مى‏آورد.ما همان طور که آزادى و برابرى انسان‏ها ـ و از آن جمله زن و مرد ـ را از طبیعت الهام گرفته‏ایم، درس «یک گونگى» یا «دو گونگى» حقوق زن و مرد را و هم‏چنین این‏که اجتماع خانوادگى، یک اجتماع ـ لااقلّ ـ نیمه طبیعى است یا نه، باید از طبیعت الهام بگیریم.

این مسأله لااقلّ قابل طرح هست که آیا دو جنسى شدن حیوانات و از آن جمله انسان، یک امر تصادفى و اتّفاقى است یا جزء طرح خلقت؟ و آیا تفاوت دو جنس صرفا یک تفاوت سطحى ساده‏ى عضوى است و یا به قول آلکسیس کارل در هر سلول از سلول‏هاى انسان، نشانى از جنسیّت او هست؟ آیا در منطق و زبان فطرت هر یک از زن و مرد رسالتى مخصوص به خود دارند یا نه؟ آیا حقوق یک جنسى است یا دو جنسى؟ آیا اخلاق و تربیت دو جنسى است یا یک جنسى؟ مجازات‏ها چطور؟ و هم‏چنین مسؤولیت‏ها و رسالت‏ها.در این نهضت، به این نکته توجّه نشد که مسائل دیگرى هم غیر از تساوى و آزادى هست. تساوى و آزادى شرط لازمند نه شرط کافى.

تساوى حقوقى یک مطلب است و تشابه حقوق مطلب دیگر، برابرى حقوق زن و مرد از نظر ارزشهاى مادّى و معنوى یک چیز است و همانندى و همشکلى و همسانى چیز دیگر. در این نهضت عمدا یا سهوا تساوى به جاى تشابه به کار رفت و برابرى با همانندى یکى شمرده شد، کیفیّت تحت الشّعاع کمّیت قرار گرفت.

انسان بودن زن، موجب فراموشى زن بودن وى گردید.حقیقت این است که این بى‏توجّهى را نمى‏توان تنها به حساب یک غفلت فلسفى ناشى از شتابزدگى گذاشت. عوامل دیگرى نیز در کار بود که مى‏خواست از عنوان «آزادى و تساوى زن» استفاده کند.

یکى از آن عوامل این بود که مطامع سرمایه‏داران در این جریان بى دخالت نبود. کارخانه‏داران براى این‏که زن را از خانه به کارخانه بکشند و از نیروى اقتصادى او بهره‏کشى کنند، حقوق زن، استقلال اقتصادى زن، تساوى حقوق زن با مرد را عنوان کردند و آن‏ها بودند که توانستند به این خواسته‏ها رسمیّت قانونى بدهند.

ویل دورانت در فصل نهم از کتاب لذّات فلسفه، پس از نقل برخى نظریات تحقیرآمیز نسبت به زن از ارسطو و نیچه و شوپنهاور و برخى کتب مقدّس یهود، و اشاره به این‏که «در انقلاب فرانسه با آن‏که سخن از آزادى زن هم بود، امّا عملاً هیچ تغییرى رخ نداد»، مى‏گوید: «تا حدود سال 1900، زن به سختى داراى حقّى بود که مرد ناگزیر باشد از روى قانون آن را محترم بدارد.»آنگاه درباره‏ى علل تغییر وضع زن در قرن بیستم بحث مى‏کند، مى‏گوید: «آزادى زن از عوارض انقلاب صنعتى است.»....

تکامل ماشینیسم و رشد روزافزون تولید به میزان بیش از حدّ نیازِ واقعى انسان‏ها، و ضروت تحمیل بر مصرف کننده با هزاران افسون و نیرنگ و فوریّت استخدام همه‏ى وسایل سمعى و بصرى و فکرى و احساسى و ذوقى و هنرى و شهوانى براى تبدیل انسان‏ها به صورت عامل بى‏اراده‏ى مصرف، بار دیگر ایجاب کرد که سرمایه‏دارى از وجود زن بهره‏کشى کند، امّا نه از نیروى بدنى و قدرت کار زن به صورت یک کارگر ساده و شریک با مرد در تولید، بلکه از نیروى جاذبه و زیبایى او و از گرو گذاشتن شرافت و حیثیّتش و از قدرت افسونگرى او در تسخیر اندیشه‏ها و اراده‏ها و مسخ آن‏ها و در تحمیل مصرف بر مصرف کننده و بدیهى است که همه‏ى این‏ها به حساب آزادى او و تساویش با مرد گذاشته شد.

سیاست نیز از استخدام این عامل غافل نماند، ماجراهایش را مرتّب در جرائد و مجلاّت مى‏خوانید، در همه‏ى این‏ها از وجود زن بهره‏کشى شد و زن وسیله‏اى براى اجراى مقاصد مرد قرار گرفت، امّا در زیر سرپوش آزادى و تساوى. بدیهى است که چون قرن بیستم هم از این فرصت گرانبها غفلت نکرد، براى این‏که از زیربار تعهّدات سنّتى نسبت به زن شانه خالى کند و ارزان و رایگان او را شکار کند و به چنگ آورد، از همه بیشتر بر بیچارگى زن و تبعیض‏هاى ناروا نسبت به او اشک تمساح ریخت، تا آنجا که به خاطر این‏که در این جهاد مقدّس! بهتر شرکت کند، ازدواج خود را تا حدود چهل سالگى به تأخیر انداخت و احیانا براى همیشه مجرّد! ماند!!

شکّ نیست که قرن ما، یک سلسله بدبختى‏ها از زن گرفت، ولى سخن در این است که یک سلسله بدبختى‏هاى دیگر براى او ارمغان آورد. چرا؟ آیا زن محکوم است به یکى از این دو بدبختى و جبرا باید یکى را انتخاب کند؟ یا هیچ مانعى ندارد که هم بدبختى‏هاى قدیم خود را طرد کند و هم بدبختى‏هاى جدید را؟

حقیقت این است که هیچ جبرى وجود ندارد، بدبختیهاى قدیم غالبا معلول این جهت بود که «انسان بودن زن» به فراموشى سپرده شده بود و بدبختیهاى جدید از آن است که عمدا یا سهوا «زن بودن زن و موقع طبیعى و فطریش، رسالتش، مدارش، تقاضاهاى غریزیش، استعدادهاى ویژه‏اش» به فراموشى سپرده شده است....

در نظر گرفتن وضع طبیعى و فطرى هر یک از زن و مرد، با توجّه به تساوى آن‏ها در انسان بودن و حقوق مشترک انسان‏ها، زن را در وضع بسیار مناسبى قرار مى‏دهد که نه شخصش کوبیده شود و نه شخصیّتش. براى این‏که اندکى آگاهى بیابیم که به فراموشى سپردن موقعیت فطرى و طبیعى هر یک از زن و مرد، و تنها تکیه بر آزادى و تساوى کردن به کجا منتهى مى‏شود، بهتر است ببینیم آنان که پیش از ما در این راه افتاده‏اند و به پایان راه رسیده‏اند، چه مى‏گویند و چه مى‏نویسند؟

منبع : مقدّمه کتاب «نظام حقوق زن در اسلام» ؛ استاد شهید مرتضی مطهری قدس‏سره

ادامه مطلب
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  - 7:32 PM

   شرایط به نحوی شتابان در حال جهش است. دوران گذار نظم جهانی وارد مرحله‌ی جدیدی شده است که مقام معظم رهبری از آن با عنوان «پیچ تاریخی» یاد می‌کنند.

 
خبرگزاری فارس: پیچ تاریخی، معبری به تمدن باشکوه اسلامی

 

 آن‌چه رهبر انقلاب در سفر تاریخی خود به استان کرمانشاه در موضوع تحولات منطقه و جهان بدان اشاره فرمودند، حساسیت شرایط فعلی جهان و موقعیت استثنایی جهان اسلام در این تحولات را به خوبی نشان می‌دهد. در عین حال سخنان ایشان بیانگر آن است که تحولات کنونی فقط به فضای سیاسی و سقوط و ظهور برخی دولت‌های منطقه محدود نمی‌شود و به طور قطع آثار بزرگتری در حوزه‌های مختلف خواهد داشت. «دکتر محمدباقر خرمشاد»، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، زوایای بیشتر این بحث را تبیین می کند.

 پیچ تاریخی، مفهومی جدید در ادبیات سیاسی کنونی است. لطفاً معنا و مفهوم این واژه‌ی نو را تبیین بفرمایید.

براساس تاریخ روابط بین الملل و مطالعات نظام جهانی، شرایطی که امروز جهان شاهد آن است، از جهات گوناگون جزو شرایط نادر در تاریخ بشریت محسوب می‌شود. شاید بتوان شرایط جنگ‌های اول و دوم جهانی را مشابه شرایط موجود دانست و از توصیف آن برای تحلیل این وضعیت بهره جست. جنگ جهانی اول در شرایطی اتفاق افتاد که «هارتلند» (مرکز و قلب استراتژیک نظم جهانی)، اروپا و قلب اروپا تعریف شده بود. قدرت‌های آن روز اروپا علاوه بر رقابت بر سر هارتلند، در زمینه‌ی مستعمره‌ها نیز با یک‌دیگر در حال رقابت بودند. از این رو، گاه جنگ جهانی اول را جنگ برای مستعمره‌ها نیز نامیده‌اند.

در آن مقطع، رقابت میان سه کشور فرانسه، انگلستان و آلمان بود و جنگ جهانی اول نیز با محوریت همین کشورها شکل گرفت. فرجام جنگ جهانی اول به گونه‌ای بود که گفته می‌شود، نطفه‌ی جنگ جهانی دوم بسته شد. چرا که این جنگ پیروز قاطعی در برنداشت و علاوه بر آن نظمی پایدار برای سیاست جهانی شکل نگرفت. براساس این شرایط جنگ دوم جهانی رخ داد و پس از جنگ کشورهای جهان به دو گروه پیروز و مغلوب تقسیم شدند و نظم جدیدی از آن حاصل شد که از آن با نام نظام دو قطبی یاد می‌شود.

در یک طرف قطب غرب به رهبری ایالات متحده و در سوی دیگر قطب شرق به رهبری اتحاد جماهیر شوروی، ارکان این نظام بودند. در این نظم دو قطبی فضای حاکم، فضای جنگی است. در این موقعیت، تمامی شرایط جنگی موجود است اما جنگی رخ نمی‌دهد البته در کشورهای اقماری دو بلوک جنگ‌های نیابتی شکل می‌گیرد. اما در سال 1990م. با فروپاشی بلوک شرق، غرب به رهبری ایالات متحده به عنوان بازیگری برجسته تلاش می‌کند خود را پیروز جنگ معرفی کند.

شرایط پس از جنگ سرد به طور کلی متفاوت از شرایط پس از جنگ‌های جهانی اول و دوم است. پیروزی بلوک غرب در پی جنگ گرم نبود و طرف مغلوبی به معنای مصطلح آن وجود نداشت؛ اما آمریکا تلاش دارد پایان نظام دو قطبی را پیروزی بلوک غرب معرفی کرده و خود را رهبر نظام جدید جهانی جلوه دهد.

اما در این بین قدرت‌های دیگر که در نظم قبلی به قدرت‌های بزرگ تعبیر می‌شدند این نظم را بر نمی‌تابند؛ در نتیجه با کمک قدرت‌های نوظهوری هم‌چون قدرت فرهنگی و منطقه‌ای انقلاب اسلامی ایران و نیز قدرت‌هایی هم‌چون برزیل، هند، چین و روسیه تلاش می‌کنند منادی جهانی چند قطبی باشند. با این وصف جهان وارد دوران گذاری می‌شود که تا کنون نیز ادامه دارد. دورانی بسیار طولانی که از 1990م. تا کنون حدود 20 سال ادامه دارد. این 20 سال به سه دوره قابل تقسیم است:

1. جهان تک قطبی: در این دوره آمریکا سرمست از پیروزی در جنگ سرد است و نظم تک قطبی به رهبری خود را پیگیری می‌کند اما در پی مقاومت‌هایی که در برابر نظام تک قطبی به وجود می‌آید، جهان بعد از چند سال وارد مرحله‌ی دوم می‌شود.

2. جهان تک‌چند قطبی: در این دوره آمریکا تلاش دارد که جهان را تک قطبی نگه دارد اما از توان لازم جهت کنترل و اداره‌ی نظام جهانی برخوردار نیست. رقبای جدید هر یک به سهمی از قدرت رسیده‌اند که با ایجاد ائتلاف‌ها بر ضد هژمونی (برتری) آمریکا مقاومت می‌کنند اما به تدریج این چرخه ادامه می‌یابد و جهان وارد نظم جدید می‌شود.

3. جهان چند‌تک قطبی: در این دوره محور جهان چند تک قطبی از قدرت بیش‌تری در عرصه‌های نظامی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی برخوردار شوند.

به طور کلی کماکان جهان در دوران گذار است اما چند سالی است جهان وارد مرحله‌ی جدیدی شده است که بیداری اسلامی، بخش عمده‌ی تحولات آن است. شرایط به نحوی شتابان در حال جهش است. دوران گذار نظم جهانی وارد مرحله‌ی جدیدی شده است که مقام معظم رهبری از آن با عنوان «پیچ تاریخی» یاد می‌کنند.

در این دوره بازی بزرگی برای مابه‏ازای بزرگی در حال شکل‌گیری است. جهان در شرایطی است که بی‌ثباتی‌های عدیده‌ای را شاهد بوده و آبستن شکل‌گیری نظمی جدید است. بنابراین تمامی قدرت‌ها با فهم این مسأله در تلاش‌اند وارد بازی‌ها و ائتلاف‌هایی شوند و بازسازی‌هایی را شکل‌دهند تا در آینده‌ی جهان سهم بیش‌تری را از آن خود کنند.

این پیچی است که جهان در حال عبور از آن است. در این گذار، شرق دیروز فرو پاشیده است و غرب امروز توانمندی کمی برای عبور از آن را دارد و نمی‌تواند نظمی را آن گونه که خود می‌خواهد، شکل داده و حاکم کند و قدرت‌های نوظهور از جمله قدرت اسلام و اسلام‌گرایی با محوریت ایران و انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی از مؤلفه‌های مهم و تأثیرگذار در شکل‌گیری نظم نوین جهانی هستند.

در این شرایط چنانچه گفتمان اسلام‌خواهی با محوریت ایران نتواند سهم و جایگاه خود از آینده‌ی جهان را حفظ و تثبیت کند، ده‌ها سال و شاید بتوان گفت قرن‌ها عقب خواهد افتاد. بنابراین شرایط به گونه‌ای است که شرایط پس از گذار از این «پیچ تاریخی» بسیار متفاوت خواهد بود. برای توضیح بیش‌تر، به چند مثال ضروری اشاره می‌کنم:

مورد اول: سلسله تحلیل‌هایی است که اندیشمندان چینی ارائه کرده‌اند مبتنی بر این که ولو به قیمت شکل‌گیری جنگ جهانی سوم، چین می‌بایست در این شرایط حساس – به تعبیری شرایط پیچ تاریخی- در کنار جبهه‌ی مقاومت در خاورمیانه و در نقطه‌ی مقابل ایالات متحده آمریکا قرار بگیرد؛ زیرا چنانچه جبهه‌ی مقاومت توسط آمریکا کنار زده شود، چین مجبور خواهد بود در سایر عرصه‌های جغرافیایی، سیاسی و استراتژیک در مقابل آمریکا عقب نشینی کند؛ از این رو برای دانستن جایگاه و سهمی از آینده‌ی جهان، چین می‌بایست ولو به قیمت جنگ جهانی سوم، قدرت خود را تثبیت نماید.

مورد دوم: تحلیل‌هایی است که از سوی روس‌ها ارائه شده ‌است. پس از فروپاشی شوروی بعد از گذشت 20 سال برای اولین بار بود که روسیه از حق وتو در پرونده‌ی سوریه استفاده کرد. تحلیلی که از کاربرد حق وتو ارائه شد این بود که در میانه‌ی سال‌های 1990 تا 2010م. روس‌ها در پرونده‌های مختلفی با آمریکا بده بستان‌هایی داشتند و به کرات عقب نشینی‌هایی داشتند؛ اما موضوع سوریه را به طور کلی متفاوت از سایر پرونده‌ها می‌دیدند.

به این دلیل که در سرنوشت خاورمیانه آینده‌ی نظم جهانی در حال شکل‌گیری است. از دست رفتن سوریه به عنوان خط مقدم مقاومت، از دست رفتن یک کشور نیست، بلکه پس کشیدن از جایگاه قدرتمند در نظم آینده‌ی جهانی است. به همین دلیل روس‌ها در موضوع سوریه در مقابل آمریکا مقاومت می‌کنند.

مورد سوم: تغییر موضع ناگهانی ترکیه برای بازی‌سازی و ورود به بازی‌های سیاسی جهت تعیین جایگاه آینده خود است. اراده ترکها بر این شکل گرفته است که در ائتلاف جبهه پیروز سرمایه‌گذاری کنند تا بتوانند در صورت بندی نظم آینده‌ی جهانی دارای سهم شایسته باشند. به نظر آن‌ها ائتلاف پیروز، ائتلاف غرب است و جناح مغلوب، ائتلاف مقاومت است، بر این اساس سعی کردند در جبهه‌ی غرب قرار بگیرند تا سهمی از کیک پیروزی این جبهه تحصیل کنند.

مورد چهارم: ائتلافی است که میان هند، آفریقای جنوبی و برزیل به عنوان قدرت‌های منطقه‌ای قاره‌های مختلف در کنار چین و روسیه به عنوان قدرت‌های دیروز شکل گرفته است. برآیند موارد یاد شده نشان دهنده‌ی این است که دوران گذار برای ورود به نظمی جدید بسیار شتاب گرفته است و بایستی کاری کرد و هر بازیگری یا هر بلوکی از بازیگران بتواند جایگاه و سهم خود را از حالا در فضای آینده‌ی جهانی تثبیت نماید و از این پیچ تاریخی به نحو صحیح عبور کند، در غیر این صورت جا خواهد ماند.

در حال حاضر نیز تلاش مقام معظم رهبری این است که ایران را به قدرتی اثرگذار تبدیل کنند و جهان اسلام را به این آگاهی برسانند که چنانچه نتوانند در این موقعیت سرنوشت ساز این گذار را درک کنند و به اتحاد و ائتلاف دست یابند و نتوانند اوضاع خود را سامان دهند، دقیقاً گرفتار آسیبی خواهند شد که در جنگ‌های جهانی اول و دوم دچار آن شدند. یعنی نظمی شکل گرفت که در آن مسلمانان جایگاهی نداشتند.

از این رو معظم له می‌کوشند تا ایرانی قدرتمند، دارای تکنولوژی روز دنیا، اقتصادی توانمند و سیاستی اثرگذار داشته باشیم تا در بازی پیچیده‌ای که شکل گرفته است و در آن بازنده بسیار می‌بازد و برنده بسیار می‌برد، مسلمانان با تجربیات 33 ساله‌ی جمهوری اسلامی ایران و با ائتلاف و اتحادی که شکل می‌دهند بتوانند نقش در خور و شایسته‌ی خود را ایفا کنند. این همان پیچ تاریخی است که در حال رخ دادن است.

جهان در شرایط بی بدیلی است که ممکن است هر چند ده سال یا صدهاسال پیش بیاید. با توجه به سرعت شتابان حوادث است که اهمیت کلیدی زمان خود را نشان می‌دهد. از این رو می‌بایست بازیگران آمادگی تحولات سریع را داشته باشند و شواهد نیز حاکی از این است که بازیگران این شرایط را حس کرده‌اند تا در این پیچ تاریخی جا نمانند چرا که در غیر این صورت سالیان سال از گردونه‌ی رقابت با رقبا جا خواهند ماند.

 ماهیت تحولات اخیر نظم بین‌الملل را چگونه ارزیابی می‌کنید، آیا ماهیت آن‌ها صرفاً سیاسی است یا آن که ابعاد عقیدتی، معرفتی و فرهنگی نیز دارد؟

ما به ازای بیرونی و جلوه‌ی انضمامی آن سیاسی است اما آنچه بعد سیاسی را تقویت می‌کند، به طور قطع معرفتی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی است یعنی برآیند این ابعاد به بازیگران قدرت ایفای نقش می‌دهد.

در تحولاتی که اشاره شد آیا گفتمانی خاص هژمون خواهد شد یا این که گفتمان‌های متفاوت در کنار هم حاکم خواهند شد؟

به نظر می‌رسد که در حال حاضر زمینه برای غلبه‌ی گفتمان واحد وجود ندارد. شرایط موجود، فضای چند گفتمانی و چند پارگی است. اما احتمالاً ائتلافی از گفتمان‌ها می‌تواند شکل بگیرد. هر چند می‌توان از غلبه‌ی گفتمان عدالت‌خواهی نام برد که شورشی بر نظم موجود است. این گفتمان ظرفیت آن را دارد که مجموعه‌ای از بازیگران را در کنار هم مجتمع سازد و در این چرخش تاریخی با حمایت توده‌های مردم و بازیگران پراکنده به یک بلوک قدرت تبدیل شده و بتواند سهم خود را به دست بیاورد.

بعضی از قرائن هم نشان دهنده‌ی وقوع همین اتفاق است. در نهایت می‌توان گفت در شرایط موجود مجموعه‌ای از گفتمان‌ها و خرده گفتمان‌ها در حال رقابت هستند ولی در افق آینده نظم جهانی می‌توان ائتلافی از این گفتمان‌ها ذیل مفاهیم بنیادین مثل عدالت و نظایر آن را تصور کرد.

 آیا این مقطع، دوره‌ی شکل‌گیری تمدنی جدید است و دوره‌ی تمدن سازی اسلامی فرا رسیده است؟

تحقق این فرآیند به نوع عملکرد بازیگران عرصه‌ی نظام بین‌الملل باز می‌گردد. در حال حاضر می‌توان شاهد طلایه‌هایی از شکل‌گیری تمدن نوین اسلامی با محوریت و مرکزیت ایران بود. تأکید مقام معظم رهبری بر بیداری اسلامی، تحرک مسلمین، تمدن‌سازی اسلامی دقیقاً ناظر به اهمیت تاریخی گذار از این مرحله است. سرمایه‌گذاری چند صد ساله‌ای صورت گرفته و الان فرصت بهره‌مندی از آن است اگر تمدن‌سازی اسلامی صورت بگیرد.

منبع:پایگاه تحلیلی تبیینی برهان

ادامه مطلب
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  - 6:36 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 156

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6270089
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی