مشاهیر ایران و جهان

راسخون راسخون راسخون
انجمن ها انجمن ها انجمن ها
گالری تصاویر گالری تصاویر گالری تصاویر
وبلاگ وبلاگ وبلاگ
چندرسانه ای چندرسانه ای چندرسانه ای

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

فرزند مرتضى ویشكائى متولد 1297 ش در رشت است. وى تحصیلات دانشگاهى خود را در رشته ادبیات از دانشگاه تهران به پایان رسانید و وارد وزارت دارائى شد و تدریجا مراحل ترقى را پیمود. مدتها پیشكارى دارائى فارس و پیشكارى دارائى خوزستان با او بود، بعد مدیر كل مالى وزارت دارائى شد. جندى نیز مدیر كلى بودجه به عهده او قرار داشت. در 1337 بازرس دولت در بانك ملى ایران گردید و چند سرى از اسكناسهاى منتشره را امضا كرد. در 1338 سرلشكر على‏اكبر ضرغام وزیر دارائى او را به معاونت ثابت وزارت دارائى تعیین نمود. در 1339 كه مهندس شریف امامى ریاست دولت را برعهده گرفت ویشكائى را به سمت وزیر گمركات و انحصارات معرفى كرد. نامبرده تا پایان دولت شریف امامى (اردیبهشت 1340) در كسوت وزارت بود. ویشكائى بعد از وزارت گمركات و انحصارات به ریاست بانك رهنى ایران منصوب گردید. بعد از این سمت عضویت هیئت عامل سازمان برنامه و مدیریت چند مؤسسه خیریه به عهده او قرار گرفت. وى در 1357 در كابینه شریف امامى وزیر بازرگانى شد و در آذر ماه 1357 به نیابت بنیاد پهلوى منصوب شد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

در 1304 متولد شد. پس از انجام تحصیلات ابتدایى وارد دبیرستان نظام شد و دانشكده‏ى افسرى را نیز طى نمود و به درجه‏ى افسرى نائل آمد، ضمنا دانشكده‏ى حقوق تهران را نیز پایان داد. وى مراحل نظامى را تدریجا طى نمود و مدتها آجودان لشكر لرستان و سپاه فارس بود و مدتى نیز در دادگاههاى نظامى به وكالت اشتغال داشت. در 1341 با درجه‏ى سرهنگى به وزارت كشاورزى منتقل شد و ریاست حوزه‏ى بازرسى به عهده‏ى او قرار گرفت. پس از انتصاب عباس سالور به استاندارى كرمانشاه ریاست سازمان اصلاحات ارضى را عهده‏دار گردید و پس از مدتى كوتاه با حفظ سمت به معاونت وزارت كشاورزى برگزیده شد و از خدمات نظامى به خدمات كشورى منتقل شد. او در زمان ریاست سازمان اصلاحات ارضى مرحله‏ى اول و دوم قانون را اجرا نمود. در 1346 وزارت كشاورزى به دو وزارتخانه تقسیم شد و وزارتخانه‏ى جدیدى به نام وزارت اصلاحات ارضى بوجود آمد كه ولیان در رأس آن وزارتخانه قرار گرفت. ضمنا در زمانى كه رئیس سازمان اصلاحات ارضى بود درجه‏ى دكتراى خود را در علوم سیاسى دریافت كرد. بعد از آنكه دو وزارتخانه تولیدات كشاورزى و منابع طبیعى منحل شدند قسمت اعظم آن دو وزارتخانه ضمیمه اصلاحات ارضى شد و نام وزارتخانه به وزارت تعاون و امور روستاها تبدیل گردید و دكتر عبدالعظیم ولیان در رأس وزارتخانه‏ى بزرگى كه وظایفش چندین برابر سایر وزارتخانه بود قرار گرفت. وى مدت شش سال و نیم در رأس این وزارتخانه قرار داشت. ولیان در 1353 از وزارت تعاون و امور روستاها كنار رفت و به مقام نیابت تولیت آستانقدس رضوى و استاندارى خراسان منصوب گردید. ولیان در 1373 به بیمارى سكته در آمریكا درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

فرزند حاج عزیزالله خان وكیل‏الدوله، در 1298 در سنندج تولد یافت. تحصیلات متوسطه را در دبیرستان دارالفنون تهران و تحصیلات عالى را در دانشكده حقوق دانشگاه تهران در رشته حقوق قضائى پایان داد و براى ادامه تحصیل عازم آمریكا شد و از دانشگاه جئورجى تون امریكا فوق لیسانس در حقوق گرفت و در 1324 به استخدام وزارت امور خارجه درآمد و پس از طى مراحل ادارى در 1328 وابسته‏ى سفارت ایران در بروكسل شد و بعد همان سمت را در سفارت ایران در واشنگتن احراز كرد. چندى معاون اداره‏ى چهارم سیاسى و معاون اداره اول سیاسى بود. در سال 133 با سمت دبیر دوم سفارت ایران در انگلستان به لندن رفت و بعد رئیس اداره ترجمه و كفیل اداره اول سیاسى بود از دیگر مشاغل وى كنسولى ایران در ژنو مى‏باشد. وزیر مختارى ایران در نمایندگى دائمى ایران نزد دول اروپائى سازمان ملل متحد نیز از دیگر مشاغل اوست. وكیلى سنندجى به مقام سفارت كبرا نیز نائل آمد و چندى سفیر ایران در رومانى و لهستان و تونس بود.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

قاضى عالى‏رتبه، وزیر، رجل سیاسى، در 1264 در كردستان تولد یافت. تحصیلات ابتدائى و متوسطه را در مدارس افتتاحیه، تربیت و دارالفنون انجام داد و وارد مدرسه‏ى عالى علوم سیاسى شد. پس از پایان دوره‏ى مدرسه، چندى در مطبوعات مترجم بود مخصوصا در روزنامه‏هاى شرق و رعد كه مربوط به سید ضیاءالدین بود، مترجم و خبرنگارى فعال شد. در همان ایام به استخدام در وزارت امور خارجه درآمد. در آن وزارتخانه مراحلى از ترقى را پیمود. مدتى رئیس اداره و زمانى نایب اول سفارت ایران در واشنگتن بود. در 1306 در تشكیلات جدید عدلیه با رتبه‏ى 8 قضائى به آن وزارتخانه منتقل گردید و به ریاست دادگاه جنائى منصوب شد. پس از چندى رئیس كل دیوان كیفر گردید، بعد به مقام مستشارى دیوان عالى تمیز ارتقاء مقام یافت و سرانجام به معاونت وزارت دادگسترى منصوب گردید. از آنجا به معاونت وزارت كشور انتقال یافت. چندى هم در آن وزارتخانه كفالت داشت. در 1311 كمیسر نفت شد و به لندن رفت. ماموریت او پنج سال طول كشید. پس از مراجعت مجددا معاون وزارت دادگسترى و سپس معاون اول دادستان كل كشور شد. در 1322 در ترمیم كابینه‏ى محمد ساعد چندى وزارت دارائى را عهده‏دار شد. از آن پس عضویت هیئت نظارت بانك ملى و ریاست هیئت مدیره بانك صنعتى و معدنى ایران با او بود. وفات او در 1347 اتفاق افتاد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند سپهبد فضل‏الله زاهدى، در 1309 در تهران متولد شد. مادرش دختر موتمن‏الملك پیرنیا بود كه پس از مدت كوتاهى ازدواج او با زاهدى منقطع گردید . هما تحصیلات ابتدائى و متوسطه را در ایران به اتمام رسانید و سرانجام با حسین اتحادیه برادر نامادرى خود ازدواج كرد و صاحب دو دختر گردید. هما زاهدى در دوره‏ى بیست‏ودوم مجلس كاندیداى نمایندگى از همدان شد و سرانجام به مجلس راه یافت و در ادوار بیست‏وسوم و بیست‏وچهارم همچنان نماینده‏ى همدان بود. همسر دوم هما زاهدى داریوش همایون مدیر روزنامه‏ى آیندگان بود كه هم‏اكنون در آمریكا توطن اختیار كرده‏اند.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

معروف به «بصیر دیوان»، متولد 1272 در همدان است. پدرش حرده‏مالك و پیشكار و جلودار امیر افخم قره‏گزلو بود. زاهدى در دوران كودكى و نوجوانى تحصیلات مختصرى در حد خواندن و نوشتن نمود. با ارتباطى كه خانواده‏ى وى با سرهنگ رضاخان (رضاشاه) فرمانده آتریاد همدان داشتند، او را به قزاقخانه بردند و دوره‏ى آموزشگاه افسرى را طى كرد و در 1293 ستوان سوم شد و در تیپ همدان مشعول كار گردید. چند مخاصمه داخلى از قبیل جنگ با خالوقربان و احسان‏الله‏خان موجب شد او از خود رشادت نشان دهد و مورد توجه واقع شود و در نتیجه درجات نظامى را سریعا دریافت كرد و در سال 1300 سرتیپ شد. در 1301 در سركوبى سمیتقوى كرد فرمانده یك ستون بود. در این برخورد سمیتقو شكست خورد و مقر او كه قلعه‏ى چهریق بود، به دست قواى دولتى افتاد. به اقتضاى زمان و اوضاع و احوال آن روز كه مقدمات قدرت‏نمائى رضاخان بود، تبلیغات دامنه‏دارى شروع شد و بازار تهران به مناسبت این فتح چراغانى نمود و سیل تبریك براى رضاخان سردارسپه سرازیر شد. قهرمان این فتح، سرتیپ فضل‏الله‏خان به دریافت عالى‏ترین نشان ارتشى آن روز كه ذوالفقار نام داشت، مفتخر شد و نام وى و آوازه‏ى شهرتش در همه جا پیچید. در 1303 كه رضاخان سردارسپه نخست‏وزیر و فرمانده كل قوا براى خاتمه دادن به كار خزعل به خوزستان رفت، زاهدى فرمانده تیپ فارس نیز همراه او بود. وى به فرماندهى قواى خوزستان منصوب شد و در یك مهمانى خصوصى كه در كشتى انعقاد یافته بود، خزعل و تنى چند از پسران و نزدیكان او را دستگیر و به تهران فرستاد، البته در كمال نامردى. بعد به فرماندهى تیپ مستقل شمال برگزیده شد. از شمال مجددا مامور فارس گردید. در آنجا به خوشگذرانى و شب زنده‏دارى مشغول شد به طورى كه ایالت، شهر را در محاصره قرار دادند و بیم حوادث زیادى مى‏رفت. از تهران حبیب‏الله‏خان شیبانى به شیراز رفت و زاهدى منعزلا با خلع درجه به تهران احضار گردید. پس از چندى به ریاست اداره كل امنیه مملكتى منصوب گردید و از آنجا به شهربانى منتقل شد و رئیس نظمیه مملكتى شد. هنگامى كه رئیس نظمیه بود، سید فرهاد نامى یكى از زندانیان از محبس فرار مى‏كند. رضاشاه كه در این گونه موارد گذشتى از خود نشان نمى‏داد، سرتیپ فضل‏الله‏خان رئیس شهربانى را احضار و ضمن بازخواست به اتاقدار خود دستور مى‏دهد كه پاگونهاى او را بكند. چند دقیقه بعد او را به زندان شهربانى انتقال مى‏دهند. پس از استخلاص از زندان به ریاست باشگاه افسران كه در حال ساختمان بود، برگزیده مى‏شود و تا شهریور 1320 در آن سمت باقى بود. در مهرماه 1320 زاهدى براى بار دوم به ریاست ژاندارمرى كل كشور رسید ولى بیش از سه ماه در آن سمت نبود. از آنجا به فرماندهى لشكر اصفهان با درجه سرلشكرى منصوب گردید. در 1322 متفقین عده‏ى زیادى از رجال و افسران عالى رتبه‏ى ارتش را به جرم همكارى با آلمانها بازداشت كردند. زاهدى در زمره‏ى بازداشتى‏ها بود. نهایت انگلیسها او را از ایران خارج نمودند و به فلسطین بردند و مجموعا دو سال زندان بود و پس از استخلاص به تهران آمد و به فرماندهى سپاه چنوب منصوب شد و بعد به ریاست اداره‏ى بازرسى رسید. وقتى رزم‏آرا رئیس ستاد به قدرت رسید، زاهدى را بازنشسته كرد. در 1328 زاهدى توسط دكتر اقبال از بازنشستگى خارج و به ریاست شهربانى منصوب گردید. در حقیقت او را ظاهرا قدرتى در مقام سپهبد رزم‏آرا قرار دادند. انتخابات دوره‏ى شانزدهم در این موقع انجام گرفت. زاهدى به جبهه ملى كمك كرد و در نتیجه دكتر مصدق و چند نفر از افراد جبهه ملى از تهران به وكالت مجلس رسیدند و زاهدى هم سناتور انتصابى همدان شد. در 1330 در كابینه‏ى حسین علاء به وزارت كشور معرفى شد. دكتر محمد مصدق نیز در معرفى اولین هیئت وزیران خود، زاهدى را در وزارت كشور تثبیت نمود. در مرداد 1330 از عضویت كابینه‏ى مصدق‏السلطنه كنار رفت و خود تدریجا داعیه‏ى نخست‏وزیرى پیدا كرد و از 1331 در مقام مبارزه با دولت برآمد. به دنبال ربوده شدن و قتل سرتیپ افشار طوس رئیس شهربانى مصدق، سپهبد زاهدى رسما تحت تعقیب قرار گرفت و از طرف بازپرس نظامى احضار شد ولى او به مجلس رفت و در آنجا متحصن گردید. آیت‏الله كاشانى در دوران تحصن از او در مجلس دیدار كرد و مدتى با هم پیرامون سقوط دولت مذاكره كردند و سرانجام زاهدى با كمك و مساعدت دكتر عبدالله معظمى رئیس مجلس، از تحصن خارج شد و به طور اختفاء مى‏زیست. فرماندارى نظامى تهران براى دستگیرى او متوسل به مردم شد و از طرف دولت اعلام شد هر كس او را بگیرد و تحویل بدهد، یكصد هزار ریال جایزه به او تعلق خواهد گرفت. سرانجام در 25 مردادماه 1332 زاهدى فرمان ریاست دولت را از شاه گرفت و با كودتاى آمریكائى‏ها روز 28 مرداد بر اوضاع مسلط گردید و درجه‏ى سپهبدى دریافت كرد و نشان درجه اول تاج گرفت. وزیران خود را تعیین نمود و از شاه دعوت كرد كه به ایران مراجعت نماید. از اقدامات زاهدى یكى دستگیرى و محاكمه‏ى مصدق و همكاران او بود. كشف شبكه‏ى نظامى حزب توده و جمع‏آورى اسلحه و وسایل نشر و كتاب و روزنامه از وقایع دیگر دوران زاهدى است. در همین دولت مجددا روابط سیاسى بین ایران و انگلیس دائر شد. تاسیس صندوق مشترك ایران و آمریكا براى ادامه عملیات عمرانى، عقد قرارداد استخراج نفت جنوب با كنسرسیوم بین‏المللى و به كار افتادن مجدد پالایشگاه آبادان از كارهاى دولت زاهدى است. سپهبد زاهدى تا فروردین 1334 در مصدر قدرت قرار داشت. همه‏ى كارها مطابق میل و سلیقه‏ى او انجام مى‏گرفت. شاه تحقیقا عنصر تشریفاتى بود. فساد و سوءاستفاده و تصفیه حسابهاى گذشته در دوره‏ى او رواج كامل پیدا كرد. انتخابات دوره‏ى هیجدهم را در محیط اختناق و خفقان انجام داد ولى شاه طبق دستور آمریكا مى‏بایستى حكومت را خود به دست بگیرد، عذر زاهدى را خواست و از او استعفا گرفتند و مبالغ قابل ملاحظه‏اى پول به او پرداخت شد و سمت جدیدى تحت عنوان سفیر سیار دول اروپائى كه مقر آن در ژنو بود، براى او درست كردند و او را محترمانه از ایران اخراج ساختند و حق ورود به ایران نداشت. در عوض، شاه دختر خود را كه از همسر مصریش فوزیه بود، به اردشیر زاهدى داد و به او مقام آجودانى و سفارت بخشید و از معاملات مشروع و نامشروع میلیونها تومان به جیب او سرازیر كرد. فضل‏الله زاهدى هیچگونه تحصیلات نظامى داخلى و خارجى نداشت. سواد او در حد متعارف بود. در اثر مسافرتهاى خود به اروپا، زبان فرانسه را در حد رفع احتیاج مى‏دانست، بسیار دیكتاتور و عیاش بود. در مدت هفت سال از ستوانى به سرتیپى رسید، در عوض بیست سال در درجه‏ى سرتیپى باقى ماند. رضاشاه همیشه مى‏گفت: اى كاش دستم بریده مى‏شد و حكم سرتیپى او را امضاء نمى‏كردم. زاهدى در جوانى دختر موتمن‏الملك پیرنیا را به زنى گرفت و از او دو فرزند پیدا كرد. اردشیر و هما. ولى این ازدواج دوام زیادى ننمود و بین آن دو متاركه انجام گرفت. همسر دوم زاهدى از خانواده‏ى اتحادیه بود. زاهدى در 1343 در 72 سالگى درگذشت و او را در امامزاده عبدالله مدفون ساختند.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

در 1295 در مشهد متولد شد. تحصیلات ابتدائى و قسمتى از متوسطه را در زادگاه خود فراگرفت و سپس براى ادامه تحصیل وارد تهران شد و در دبیرستان ثروت ثبت‏نام نمود و به اخذ دیپلم متوسطه نائل آمد و در 1314 وارد دانشكده‏ى افسرى شد و در رشته‏ى سوارنظام افسر شد. مراحل خدمتى خود را در واحدهاى مختلف گذرانید و در 1326 به درجه‏ى سرگردى نائل آمد و به دژبان مركز منتقل گردید. پس از چندى رئیس گارد مجلس شوراى ملى شد و در تمام دوران حكومت دكتر مصدق این سمت را دارا بود و در همین ایام دوره دانشگاه جنگ و فرماندهى و ستاد را گذرانید و چند دوره‏ى كوتاه مدت مامور امریكا شد و در رشته‏ى زرهى دوره دید. چندى ریاست ستاد دژبان كشور با او بود. در 1339 درجه‏ى سرتیپى گرفت و به فرماندهى مركز پیاده شیراز منصوب گردید. در این سمت جدیت زیادى به خرج داد. در 1343 سرلشكر شد و به جاى محمدحسین ضرغام فرمانده‏ى لشكر خوزستان گردید. چند سالى در آن سمت مستقر بود تا با ارتقاء به درجه‏ى سپهبدى به تهران منتقل و معاونت ارتش مركز را عهده‏دار شد. چندى هم معاونت سراى نظامى را عهده‏دار بود. پس از بازنشستگى، مامور خدمت در شركت ملى نفت گردید و به سمت ریاست انتظامات مناطق نفتى منصوب شد. وفات وى در سال 1376 در تهران اتفاق افتاد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

متولد 1285 و لیسانسیه حقوق از دانشگاه تهران است. در 1315 به خدمت وزارت دارائى درآمد و بعد مامور خدمت در بانك كشاورزى شد و ریاست اداره‏ى كارگزینى را عهده‏دار گردید. در 1324 با استفاده از بورس به آمریكا رفت و در سازمان ملل متحد مشغول كار شد و از طرف سازمان مزبور مامور تشكیل موسسه‏ى علوم ادارى در تركیه گردید و چند سالى موسسه‏ى مزبور را در شهر آنكارا اداره مى‏كرد. در 1338 به ایران بازگشت و مدیركل وزارت دارائى شد و پس از چند ماهى سرلشكر ضرغام وزیر دارائى، او را به معاونت خود معرفى نمود. در 1340 ارسنجانى وزیر كشاورزى، او را به ریاست هیئت مدیره و مدیرعاملى بانك كشاورزى منصوب كرد. زاهدى در 1346 وزیر كشاورزى شد، و در 1348 كه عطاء خسروانى وزیر كشور از خدمت دولت بركنار شد، زاهدى جانشین او شد. آخرین سمت حسن زاهدى، استاندارى خراسان و نیابت تولیت عظمى بود. وى در اردیبشهت 1353 به تهران احضار شد و با سمت سناتور انتصابى به مجلس سنا رفت و تا پایان دوره‏ى ششم (شهریور 1354) در سنا بود). در فعالیتهاى حزب ایران‏نوین معاون دبیركل بود.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند سپهبد فضل‏الله زاهدى و نوه‏ى دخترى موتمن‏الملك پیرنیا است. تولد او در 1305 اتفاق افتاد. بعد از انجام تحصیلات ابتدائى و متوسطه به آمریكا رفت و از دانشگاه یوتا درجه‏ى مهندسى در كشاورزى گرفت. بعد از مراجعت به ایران، مدتى در اصل 4 كه ریاست آن با وارن آمریكائى بود همكارى مى‏نمود. در جریان 28 مرداد 1332 كه از مدتها قبل سپهبد زاهدى با مصدق‏السلطنه مبارزه داشت، اردشیر نیز با پدرش همكارى بسیار نزدیكى مى‏نمود و خطراتى را نیز از این رهگذر براى خود ایجاد نمود. وقتى سپهبد زاهدى به ریاست دولت رسید، فرزندش بدون داشتن سمتى همه كاره نخست‏وزیرى بود و خیلى از كارها با نظر و صلاح‏دید او حل و فصل مى‏شد. در 1338 به سفارت ایران در آمریكا منصوب شد و چند سال در آنجا سفارت داشت. بعد با عنوان سفیركبیرى به انگلستان رفت و مدتى نیز در آنجا باقى بود تا اینكه در ترمیم كابینه‏ى امیرعباس هویدا در 1345 به وزارت امورخارجه منصوب شد و شش سال در این سمت بود تا اینكه به سفارت ایران در واشنگتن مامور گشت.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند عیدو، در 1278 متولد شد. مطابق عرف زمان تحصیلاتى نمود و چون پدرش از مالكین عمده و رئیس ایل بود، او نیز پدر را یارى مى‏داد. در دوره‏ى دهم به وكالت مجلس از حوزه‏ى بلوچستان و ایرانشهر انتخاب گردید و در دوره‏هاى یازدهم و دوازدهم و سیزدهم نیز همچنان وكیل بود. در دوره‏ى چهاردهم كه انتخابات تا حدى آزاد بود، باز هم ریگى به وكالت انتخاب شد. در دوره‏ى هفدهم نیز وكیل مجلس شد. چون در آن دوره جانب دكتر مصدق را گرفت دیگر به پارلمان راه نیافت و املاك بازمانده از پدرش را اداره مى‏كرد. در اوایل انقلاب در زادگاه خود درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند یعقوب از ملاكین عمده بلوچستان، در 1307 در زاهدان متولد شد. پس از انجام تحصیلات ابتدائى و متوسطه وارد دانشكده‏ى حقوق تهران شد و در رشته‏ى علوم سیاسى دانشنامه گرفت و در شركت ملى نفت استخدام گردید. در انتخابات زمستانى دوره‏ى بیستم به وكالت از زاهدان انتخاب گردید و در ادوار بیست‏ویكم به بیست‏ودوم و بیست‏وسوم كرسى نمایندگان زاهدان را براى خود حفظ كرد. پس از نمایندگى، در املاك وسیع خود به كشاورزى مشغول شد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 12 منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد پنجم)

(جل. 1163 ه.ق./ 1750 م.) در سال 1163 كریم‏خان زند و على مردان خان بختیارى و ابوالفتح‏خان در اصفهان با هم متحد شده و حكومت سه تنى تشكیل دادند و هر یك متفقا میرزا ابوتراب نامى از نوادگان شاه سلطان حسین صفوى را كه هنوز به سن رشد نرسیده بود به نام شاه اسماعیل سوم به پادشاهى برداشته و سوگند خوردند كه پادشاهى او را حمایت كنند ولى در جنگى كه میان على مردان خان و كریم‏خان واقع شد على مردان شكست خورد و به خاك بختیارى گریخت و شاه اسماعیل سوم با جمعى از یاران خود به كریم‏خان پیوست و كریم‏خان پس از اینكه همه سركشان كشور را مطیع ساخت وارد شیراز شد و چون عنوان سلطنت را براى شاه اسماعیل لازم ندید او را به آباده فرستاد و حقوق كافى براى مخارج او معین كرد تا وى در آباده وفات یافت.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 10 منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد پنجم)

جل. 984 ه.ق./ 1576 م.- ف. 985 ه.ق./ 1578 م.) پس از وفات شاه طهماسب اول میان دو پسر او اسماعیل و حیدر میرزا كه هر یك عده‏اى از امراى قزلباش را تحت نفوذ خود داشتند اختلاف واقع شد و به محض اینكه در قزوین اسماعیل میرزا تاج شاهى بر سر گذاشت طرفداران او برادرش را كشتند و شاه اسماعیل دوم با قساوت و بیرحمى در مدت یك سال سلطنت همه شاهزادگان را به قتل رسانید و به فكر افتاد كه مذهب شیعه را كه اجداد او در كشور ایران رسمى كرده بودند از میان بردارد. با دولت عثمانى اتحادى برقرار كرد ولى در سال 985 وفات یافت و برادر ارشد او محمد میرزا كه به نام سلطان محمد خدا بنده معروف است به سلطنت رسید.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 10 منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد پنجم)

(جل. 907 ه.ق./ 1052 م.- ف. 930 ه.ق./ 1542 م.) پسر شیخ حیدر از اخلاف شیخ صفى‏الدین اردبیلى. وى جوانى جاه‏طلب، رشید و جنگجو بود و در 905 ه.ق.- كه چهارده ساله بود- مریدان پدر را دور خود جمع كرد و زمام امور آذربایجان را به دست گرفت و در مدت 15 سال جنگهاى متوالى و خونین، در سراسر ایران امراى ترك‏نژاد را یكایك برانداخت. این موفقیت توجه ایرانیان را جلب كرد. وى در سال 908 وادر تبریز شد و تاج شاهى به سر نهاد و بى‏درنگ به ترویج مذهب شیعه پرداخت و ابتدا آن را مذهب رسمى قرار داد. سپس مبلغان براى انتشار و ترویج آن به اطراف فرستاد، و سپاهى منظم كه افراد آن كلاه سرخ به سر مى‏گذاشتند و به نام «قزل‏باش» خوانده مى‏شدند به وجود آورد. چون مذهب شیعه در ایران رسمیت پیدا كرد، تركان عثمانى بناى تحریك را گذاشتند، و سلطان سلیم اول پادشاه عثمانى كه پدر خود را كشته و جانشین او شده بود در سال 920 با سپاهى بیش از یك صد هزار تن به آذربایجان حمله برد. سپاه شاه اسماعیل در دشت چالدران نزدیك خوى شكست خورد ولى سپاه عثمانى در برابر مقاومت و پایدارى مردم آذربایجان بدون اخذ نتیجه به خاك عثمانى بازگشت. شاه اسماعیل پادشاهى بزررگ و مؤسس خاندان صفوى است. گذشته از شجاعت و جوانمردى وحدت سیاسى ایران را از نظر ترویج مذهب شیعه عملى كرد. در جنگها غالبا پیشقدم بود. وى مى خواست در سراسر كشور نفوذ بیگانگان را براندازد و دولتى مستقل از دیگر دولتهاى اسلامى تشكیل دهد، و بدین وسیله سلاطین عثمانى را كه پیوسته مرزهاى ایران را مورد حمله و هجوم قرار میدادند از كشور ایران براند. دوره حكومت شاه اسماعیل اول كوتاه بود و پس از 24 سال كوشش و زحمت درگذشت كه بزرگتر از همه طهماسب میرزا بود كه به نام شاه طهماسب به سلطنت رسید.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد پنجم)

(ص. نسب. اسكاف بخش 1) ابوالقاسم على بن محمد، دبیر نوح بن نصر و عبدالملك بن نوح بود و در اوایل سلطنت پادشاه اخیر (350 -343 ه.ق.) درگذشته است.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد پنجم)

(است. مقدس آفریده یا آفریده (خرد) پاك؛ په.) جهان پهلوان ایرانى، در روایات ملى پسركى گشتاسپ پادشاه كیانى. وى به دست زردشت رویین تن گردید و پیروزیها یافت و عاقبت در جنگ با رستم بر اثر تیر دو شاخه گزین كه به چشم او اصابت كرد، درگذشت. (په.) اسفندیار، پسر گشتاسپ پادشاه داستانى ایران باستان. این نام در فارسى تحریف شده و به صورت اسفندیار درآمده است اسفندیار.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد پنجم)

(په.) خواهر جمشید، پادشاه پیشدادى (داستان).

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد پنجم)

بیست و نهمین و آخرین پادشاه اشكانى (226 -216 م.). وى مدتى با سپاهیان رومى در نزاع بود و چند بار پیروز گردید، ولى به سبب ضعف دولت اشكانى مغلوب اردشیر بابكان شد و سلطنت به سلسله ساسانى انتقال یافت.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد پنجم)

هیجدهمین پادشاه اشكانى (42 -17 م.). وى پس از (ونن اول) به سلطنت رسید. در زمان او، تیرداد نامى به تحریك رومیان به مخالفت برخاست و حتى وارد تیسفون شد، ولى عاقبت اردوان به دفع او موفق گردید. همچنین اردوان قصد تسخیر ارمنستان- كه فرهاد پنجم به رومیان واگذار كرده بود- نمود ولى از اجراى این امر سخت ممانعت شد. اردوان پس از 30 سال سلطنت درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

(تو 1283 ش)، نویسنده. سرتیپ دفترى پس از تكمیل تحصیلات به فرانسه عزیمت كرد. مشاغل مهم وى: فرمانده دژبان، رییس كل شهربانى، فرمانده گارد مسلح گمرك. اثر وى: «تاریخ نظامى عصر قدیم و قرون وسطى و عهد جدید».[1] فرزند محمود دفترى (عین‏الممالك) و برادر دكتر احمد متین دفترى، در 1285 متولد شد. پس از انجام تحصیلات ابتدائى و متوسطه وارد دانشكده‏ى افسرى تهران شد. دوره‏ى دانشكده را پایان داد و براى ادامه‏ى تحصیلات به اروپا اعزام گردید. دانشكده‏ى سن‏سیر پاریس را گذراند و به ایران بازگشت. چندى در دانشكده‏ى افسرى مربى و استاد بود. تدریجا درجه‏ى سرهنگى گرفت و با رزم‏آرا رئیس ستاد ارتش نزدیكى یافته و جزء باند و دسته‏ى او شد. در سال 1326 رزم‏آرا ریاست دژبان مركز را به او سپرد. وى در 15 بهمن 1327 كه در دانشگاه تهران به شاه تیراندازى شد، در چند قدمى شاه قرار داشت. فورا شاه را به اتومبیل رسانید و به بیمارستان برد. در همان شب در تهران حكومت نظامى اعلام گردید و سرلشكر هوائى احمد خسروانى حاكم نظامى تهران گردید و دژبان تهران براى اجراى برنامه‏ها در اختیار فرماندارى نظامى قرار گرفت. همان شب سرهنگ دفترى مامور دستگیرى آیت‏الله كاشانى شد. شبانه از دیوار وارد منزل شد و آیت‏الله را با خفت و خوارى دستگیر نمود، چند شب در تهران نگه داشت و بعد او را به لرستان تبعید كردند. در فروردین سال 1328 درجه‏ى سرتیپى گرفت و در همان شغل ریاست دژبان مشغول زمینه‏سازى براى روى كار آمدن رزم‏آرا بود. در تیرماه 1329 رزم‏آرا به ریاست دولت برگزیده شد. قبل از معرفى هیئت وزیران اولین حكمى كه صادر نمود، ریاست شهربانى سرتیپ دفترى بود. روابط رزم‏آرا و دفترى بسیار نزدیك و صمیمانه بود به طورى كه دفترى توانست برادر خود عبدالله دفترى را وارد كابینه كند و پست وزارت اقتصاد ملى را به او تخصیص دهد ولى در عین حال بین برادر دیگرش دكتر احمد متین دفترى و رزم‏آرا شكاف عمیقى ایجاد شد و متین‏دفترى مرتبا با استفاده از سنگر مجلس سنا، به كوبیدن رزم‏آرا مى‏پرداخت. در دوران ریاست شهربانى او، فرار سران حزب توده از زندان قصر اتفاق افتاد. بدون شك این مسئله ساده و عادى نبود به همین دلیل رئیس شهربانى مورد بازخواست قرار نگرفت. با ترور رزم‏آرا در مجلس سلطانى ستاره‏ى اقبال دفترى افول كرد، از ریاست شهربانى كنار رفت، چندى ریاست گارد گمرك و زمانى فرماندهى مرزبانى با او بود ولى روزنامه‏هاى آن روز مرتبا لبه‏ى تیز حملات شدید خود را متوجه او مى‏نمودند. در بامداد 28 مرداد 1332 دفترى دو حكم براى ریاست شهربانى دریافت كرد. حكم اول به امضاى دكتر مصدق نخست‏وزیر وقت بود، حكم دیگر به امضاى سپهبد زاهدى به دست او رسیده بود. ولى او عملا تا روز 28 مرداد در شهربانى حضور نیافت و عصر آن روز با ارائه حكم زاهدى، شهربانى را تحویل گرفت. چند روز بعد وقتى شاه از سفر اجبارى رم بازگشت، دفترى در فرودگاه به پاى شاه افتاد ولى شاه كه از صدور حكم ریاست شهربانى او توسط دكتر مصدق باخبر بود، وى را تغییر داد و سرلشكر مهدى‏قلى علوى‏مقدم را به ریاست شهربانى گمارد و دفترى به عنوان وابسته‏ى نظامى به ایتالیا رفت. چند سالى در اروپا به سر برد و آیت‏الله كاشانى كه از دشمنان سرسخت او بود مانع از ارجاع كار در تهران به او بود. تا سرانجام در سال 1334 به تهران بازگشت و درجه‏ى سرلشكرى گرفت و ریاست اداره‏ى تسلیحات ارتش به او سپرده شد. چندین سال در آنجا به خرید اسلحه و مهمات مشغول بود. چون با ارتشبد عبدالله هدایت رئیس ستاد نزدیك و دوست بود، همه‏گونه سوءاستفاده از كار خود نمود تا سرانجام از كار معلق و تحت تعقیب قرار گرفت و در دادگاهى كه عبدالله هدایت محاكمه شد، او را نیز محاكمه كردند و به سه سال زندان محكوم گردید. پس از استخلاص از زندان، بیمارى گریبان او را گرفت و غالبا ملتزم بستر بیمارى بود. در 1356 درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

فرزند سید علینقى قمى در 1265 در قم متولد شد. پس از رسیدن به سن تمیز تحصیلات مقدماتى را آغاز كرد و سپس به ادبیات فارسى و عربى گرایش یافت و دوره سطح را گذرانید، مخصوصا در حقوق اسلامى از صاحبنظران شد. در 1290 به استخدام در وزارت عدلیه درآمد و مشاغلى را در تهران متصدى شد. تا اینكه در 1298 صدرالاشراف مأمور تأسیس عدلیه در گیلان شد و سید هاشم وكیل را همراه خود به رشت برد و ریاست محاكم بدایت را به او سپرد. چند سالى در رشت به كار قضا اشتغال داشت تا اینكه به تهران انتقال یافت و شغل قضائى را تبدیل به وكالت دادگسترى نمود. وكیل در 1312 كه محاكمه تیمورتاش در دیوان كیفر آغاز شد وكالت حاج حبیب‏الله امین‏التجار را بر عهده گرفت و ضمن دفاع از موكل خود تیمورتاش را نیز مبرا از سوءاستفاده دانست و گفت، چیزهاى دیگرى از تیمورتاش شنیده بودیم ولى هرگز سوءاستفاده از وى شنیده نشده است. وكیل پس از محاكمه تیمورتاش شهرت زیادى پیدا كرد و در غالب محاكمات مهم او را شركت مى‏دادند. در 1325 در دور چهارم نخست‏وزیرى قوام كه حزب دموكرات ایران تشكیل شد وكیل از بنیانگذاران آن حزب بوده و با قوام‏السلطنه دوستى و نزدیكى داشت و در نتیجه حزب مزبور او را كاندیداى انتخابات تهران نمود و سرانجام در دوره پانزدهم وكیل مجلس شد و تا آخر دوره به قوام وفادار ماند و حتى دولت حكیمى به اشاره شاه به دست محمد سرورى اعلام جرمهائى علیه قوام به مجلس داد. وكیل و شریعت‏زاده دو عضو برجسته كمیسیون دادگسترى مجلس برنامه دولت را نقش برآب نمودند و موجبات تبرئه قوام‏السلطنه را فراهم كردند. بعد از سى تیر ماه 1331 كه اموال قوام مصادره شد وكیل به وكالت او به تلاش افتاد. در 1332 در دوران رئیس‏الوزرائى دكتر مصدق سرانجام تلاش وكلاى دادگسترى به ثمر نشست و وزارت عدلیه موافقت كرد تا وكلاء دادگسترى استقلال پیدا كنند. پس از آنكه استقلال كانون وكلاى دادگسترى اعلام شد سیدهاشم وكیل از طرف وكلاء به ریاست كانون انتخاب گردید و قریب 12 سال ریاست كانون با او بود. وفات او در 1348 ش اتفاق افتاد. رویهمرفته مردى دانشمند، حقوقدان با حسن نیت بود و از وكالت عدلیه تمولى نیز بدست آورد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

در 1286 متولد شد. تحصیلات ابتدائى و متوسطه را در تهران و تحصیلات عالى را در فرانسه باتمام رسانید و دكتراى حقوق از دانشكده‏ى حقوق و علوم سیاسى پاریس دریافت كرد. وكیل در 1306 در وزارت فرهنگ استخدام شد. چندى معلم زبان فرانسه در مدارس متوسطه تهران بود. بعد مترجم اداره عتیقات و موزه و كتابخانه وزارت فرهنگ گردید. مدتى ریاست اداره دفتر وزارتى را برعهده داشت تا وابسته افتخارى ایران در بروكسل گردید. پس از بازگشت از بلژیك رئیس اداره تعلیمات عالیه وزارت فرهنگ شد و آنگاه به ریاست دبیرخانه دانشگاه تهران منصوب گردید. در همین سمت چندى تدریس تاریخ دیپلماسى دانشكده حقوق و علوم سیاسى بر عهده او قرار گرفت. از دیگر مشاغل وى رئیس اداره سرپرستى دانشجویان ایرانى مقیم پاریس بود، سپس مستشار فرهنگى ایران در فرانسه شد و پس از آن به عضویت شوراى اقتصادى در سازمان ملل متحد درآمد و در همین زمان از وزارت فرهنگ به وزارت امور خارجه انتقال یافت و به سمت سفیر كبیر و نماینده‏ى دائم ایران در سازمان ملل متحد منصوب گردید. دكتر مهدى وكیل به زبانهاى فرانسه، انگلیسى و آلمانى تسلط كامل داشت و هنگام مأموریت در سازمان ملل متحد مورد احترام تمام نمایندگان كشورها بود. آخرین شغل سیاسى دكتر مهدى وكیل، سفیر كبیرى ایران در واتیكان بود.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

در حدود 1270 در زنجان متولد شد. پس از انجام تحصیلات مقدماتى چندى به شغل آزاد پرداخت ولى از آن رهگذر طرفى نبست. تدریجا با مطبوعات تهران شروع به همكارى نمود و براى آنها مقاله مى‏نوشت و همین امر باعث شد با محافل سیاسى تهران آشنا شود و رفت و آمدى پیدا كند از جمله جزو پرقیچیهاى وثوق‏الدوله بود. در 1300 امتیاز روزنامه شهاب را گرفت و در همان سال آن را انتشار داد و در محافل مطبوعاتى تهران خیلى زود جاى خود را باز كرد و از غالب روزنامه‏هاى آن روز جلو افتاد، مخصوصا انتقادات تؤام با منطق و ارائه راه حل بیشتر توجه مردم را به او جلب نمود. در 1301 قوام‏السلطنه رئیس‏الوزراء وقت اداره روزنامه رسمى كشور را كه چندى تعطیل شده بود به او واگذار نمود. وفا با علاقمندى روزنامه را حیات جدید بخشید و پس از مدتى كوتاه رونق سابق خود را پیدا كرد ولى علاقه و دلبستگى وفا بیشتر به روزنامه خودش بود. در دوره پنجم مجلس یك اقلیت در مجلس براى مبارزه با رضاخان تشكیل شد و سید حسن مدرس در رأس آن قرار داشت. این اقلیت تعدادى از جراید را با خود همراه نمود، دوازده روزنامه از جمله شهاب جزء اقلیت تعدادى از جراید را با خود همراه نمود، دوازده روزنامه از جمله شهاب جزء اقلیت قرار گرفته با رضاخان به مبارزه پرداختند مخصوصا پس از قتل میرزاده عشقى مدیر روزنامه قرن بیستم مدیران این جرائد در مجلس تحصن اختیار نمودند. بعد از تغییر سلطنت غالب روزنامه‏هاى مخالف تعطیل شد و روزنامه شهاب نیز انتشار نیافت و مدیر آن به استخدام دستگاه دولتى درآمد. چندى رئیس بلدیه اصفهان شد، بعد از آن در وزارت فوائد عامه و اداره صناعت و وزارت پیشه و هنر مشاغلى به وى ارجاع گردید تا سرانجام مدیر كل وزارت پیشه و هنر شد و سالها در آن سمت باقى ماند. پس از بازنشستگى در مجلس سنا مشغول خدمت شد و ریاست دبیرخانه‏ى مجلس مزبور را برعهده گرفت، در حقیقت معاونت ادارى مجلس سنا با او بود. قریب 25 سال قسمت مزبور را بر عهده داشت تا در 1357 محل كار خود را ترك نمود. فخرالدین وفا در جوانى با دختر میرزا حبیب‏الله شبیر قاضى عالیرتبه دادگسترى ازدواج كرد. پس از مرگ شبیر ارث بسیار زیادى به همسر او تعلق گرفت، قسمت اعظم زمین‏هاى جنوب تهران و قسمتى از زمین‏هاى اطراف قم متعلق به شبیر بود. شبیر دو دختر بیشتر نداشت یكى از آن دو همسر سرهنگ حسنعلى شقاقى بود كه در واقعه سمیرم به شهادت رسید و وفا در حقیقت به تمام دارائى پدر همسر خود دست یافت و با نفوذى كه در مجلس سنا داشت به ازدیاد این ثروت افرود. در حدود 90 سالگى در تهران درگذشت و یك فرزند از او باقى ماند.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

در سال 1288 در آذربایجان متولد شد پس از اخذ دیپلم در 1306 ش وارد مدرسه‏ى نظام تهران شد و در 1308 به درجه‏ى افسرى نائل آمد. مدارج فرماندهى را از فرماندهى دسته آغاز كرد و در 1318 درجه‏ى سرگردى گرفت و در لشكر آذربایجان، فرماندهى هنگ گرفت. در سال 1323 به درجه‏ى سرهنگى نائل آمد و رئیس ستاد لشكر آدربایجان شد. در جریان تشكیل حكومت خودمختار پیشه‏ورى، داراى همان سمت بود. وقتى قرارداد تسلیم لشكر آذربایجان بین سرتیپ درخشانى و پیشه‏ورى امضاء شد، افسران ارشد لشكر آذربایجان به فرماندهى سرهنگ ورهرام به تهران عزیمت نمودند و كلیه آنها منتصب به ستاد گردیدند. ورهرام در همان ایام دوره‏ى فرماندهى و ستاد دانشگاه جنگ را پایان داد و مأمور خدمت در آذربایجان شد و فرماندهى تیپ پیاده لشكر تبریز به او واگذار شد. در سال 1329 به درجه‏ى سرتیپى ارتقا یافت و به فرماندهى لشكر رضائیه منصوب شد و در سال 1333 در همان سمت درجه‏ى سرلشكرى گرفت و فرمانده سپاه مهاباد شد و در 1337 به درجه‏ى سپهبدى رسید. در سال 1341 به علت اجراى قانون اصلاحات ارضى، اوضاع فارس دگرگون شد و عشایر علیه حكومت مركزى سر به طغیان برداشتند. سپهبد كریم ورهرام كه یك نظامى خشن بود از طرف شاه با اختیارات كامل به استاندارى فارس منصوب شد ولى نتوانست آرامش را در خطه فارس برقرار نماید و درخواست نمود فارس احتیاج به نیروى نظامى دارد و ازینرو سپهبد بهرام آریانا فرمانده نیروى زمینى با اختیارات كامل براى سركوبى عشایر تعیین و به شیراز عزیمت نمود. به محض ورود آریانا به شیراز در مناطق مختلف فارس زد و خورد شدیدى بین قواى نظامى و نیروهاى عشایرى آغاز شد و براى تقویت نیروى فارس لشكرهاى خوزستان و اصفهان بسوى شیراز عزیمت كردند و شهر شیراز به یك منطقه‏ى جنگى تبدیل شد و از تهران اسلحه و مهمات به سوى فارس سرازیر گردید و در همین موقع ورهرام استاندار فارس طى مصاحبه‏اى اعلام كرد كه شمشیر خود را روى لباس بسته‏ام و از هیچ كشتارى واهمه و ابا ندارم. قریب یكسال زد و خورد بین نظامیان و عشایر ادامه یافت و آرامش به استان فارس بازگشت و عده‏اى از سران عشایر در دادگاههاى نظامى محكوم به اعدام شدند. پس از ختم غائله‏ى فارس، سپهبد كریم ورهرام و سپهبد بهرام آریانا به تهران احضار شدند. آریانا با ارتقاء به درجه‏ى ارتشبدى با حمایت همه جانبه دولت آمریكا به ریاست ستاد مشترك انتخاب شد و سپهبد ورهرام نیز در سال 1342 سناتور انتخابى رضائیه شد. در ادوار چهارم، پنجم، ششم و هفتم مجلس سنا عضویت یافت و قریب 15 مقام سناتورى داشت. سپهبد ورهرام در آبان ماه 1357 از طرف ارتشبد ازهارى نخست‏وزیر به استاندارى آذربایجان غربى منصوب شد. پس از دو ماه از كار كناره‏گیرى و عازم اروپا شد. ورهرام افسرى بسیار خشن، قلدر و تندخو بود. در جوانى با دختر سپهبد محمد شاه بختى ازدواج كرد و همین وصلت موجبات توجه شاه را نسبت به ورهرام جلب نمود.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

در 1306 در خرمشهر تولد یافت. بعد از انجام تحصیلات ابتدائى و متوسطه وارد دانشكده فنى شد و در رشته راه و ساختمان درجه مهندسى گرفت. آنگاه براى ادامه تحصیل به انگلستان رفت و از دانشگاه كینگز درجه فوق لیسانس گرفت و سپس از دانشگاه (دارهام) دكتر در مهندسى آب شد. وى در 1337 به ایران بازگشت. چندى در شركت نفت اشتغال داشت، بعد وارد وزارت كشاورزى شد و در بنگاه آبیارى به ترتیب بازرس، عضو هیئت مدیره و مدیر عامل شد. در 1342 به دنبال تأسیس وزارتخانه جدید به نام آب و برق به معاونت آن وزارتخانه منصوب گردید. در 1344 رئیس سازمان آب و برق خوزستان شد. در 1348 وزیر كشاورزى و بعد به وزارت نیرو كه همان آب و برق بود تغییر شغل داد. در 1355 از عضویت كابینه خارج شد. وى در آبان ماه 1357 در كابینه ازهارى در لیست بلند پایگانى بود كه طبق ماده پنج حكومت نظامى بازداشت شدند. وحیدى در رشته تخصصى خود تا حدى وارد بود. چندى به تدریس اشتغال داشت. وى در دانشگاه ملى مقام استادى داشت و در دانشكده معمارى استاد تأسیسات بود.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

در 1262 تولد یافت. بعد از انجام تحصیلات ابتدائى و متوسطه، در 1290 ش براى ادامه‏ى تحصیل از طرف وزارت جنگ به فرانسه اعزام شد و مدرسه‏ى مهندسى نظام ورساى را به اتمام رسانید. پس از مراجعت به ایران، به ژاندارمرى داخل شد و با افسران سوئدى حشر و نشر زیادى پیدا كرد. با سید ضیاءالدین طباطبائى مدیر روزنامه‏ى رعد كه در آن روز از جوانان انقلابى و روزنامه‏نگاران تندرو و معتقد به رفرم اساسى در شئون مملكت بود، آشنا و نزدیك شد. پس از عزل سید از صدارت، سردار سپه ژاندارمرى را منحل كرد و سرهنگ على‏خان ریاضى را عضو شوراى عالى نظام نمود، سپس او را سرپرست محصلین ارتش در فرانسه قرار داد و سمت وابسته‏ى نظامى ایران در آن كشور به او سپرده شد. سالهاى طولانى در پاریس اقامت داشت تا اینكه روابط ایران و فرانسه تیره شد و رضاشاه به علت حملاتى كه روزنامه‏هاى فرانسه به او مى‏كردند، قطع رابطه نمود. كاسه و كوزه را بر سر ریاضى شكست، به تهران احضار و از نظام اخراج گردید. پس از چندى او را به وزارت فرهنگ بردند و ریاست فرهنگ فارس را به او سپردند. خیلى خوب از عهده‏ى كار برآمد، مخصوصا در حفظ و احیاى آثار باستانى فارس جدیتى بسزا معمول داشت. از آنجا به ریاست كل باستان‏شناسى منصوب شد. در 1318 رضاشاه او را به ارتش بازگردانید و درجه‏ى سرتیپى گرفت و ریاست اداره‏ى مهندسى ارتش با او بود. بعد از شهریور 1320 به معاونت وزارت جنگ و معاونت ستاد ارتش رسید. در 1323 سرلشكر شد و چندى به جاى سپهبد یزدان‏پناه، رئیس ستاد ارتش شد. در 1323 در كابینه‏ى محمد ساعد مراغه‏اى، به وزارت فرهنگ معرفى گردید ولى چند روزى طول نكشید كه به وزارت جنگ رفت. بعد از وزارت جنگ، رئیس دفتر نظامى شاه شد. وفات او در 1326 اتفاق افتاد. در شهریور 1320 كه شوراى عالى نظام طرح مرخص نمودن سربازان وظیفه و استخدام سرباز پیمانى را تصویب نمود، ریاضى یكى از امضاءكنندگان و مدافعین طرح بود كه مورد غضب شاه قرار گرفت. چون رضاشاه قبلا یك بار او را از ارتش اخراج كرده بود، به وى سوءظن پیدا كرد كه شاید از دیگران دستور گرفته باشد. او را به كاخ سعدآباد احضار نمود، درجات و پاگون او را كند و به شدت او را مضروب نمود و تحویل دادرسى ارتش داد تا او را محاكمه و اعدام نمایند. وى تا روز استعفاى رضاشاه، در زندان دژبان بود ولى پس از رفتن رضاشاه، آزاد شد و به شغل مهمترى ارتقاء مقام یافت. سرلشكر على ریاضى مردى دانشمند و فرهنگ‏دوست بود. تحصیلات عامل نظامى داشت.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند میرزا هاشم‏خان خیاط اصفهانى است. در 1285 در اصفهان تولد یافت. تحصیلات ابتدائى و متوسطه را در اصفهان انجام داد و به شغل آموزگار اشتغال ورزید. بعد به تهران آمد. دارالمعلمین مركزى را در رشته‏ى ریاضى به پایان رسانید و چون در رشته‏ى ریاضى استعداد خاصى داشت، نام فامیل «ریاضى» را براى خود انتخاب كرد. در سال 1307 جزو اولین دسته محصلین دولتى به فرانسه اعزام شد و در رشته‏ى مهندسى برق و الكتریك درجه‏ى مهندسى گرفت. در سال 1313 به ایران بازگشت و به عنوان دانشیار وارد دانشكده‏ى فنى شد و به تدریس پرداخت. در سال 1315 به معاونت دانشكده‏ى فنى انتخاب شد. در سال 1315 به معاونت دانشكده‏ى فنى انتخاب شد. بعد از فوت غلامحسین رهنما، چندى به ریاست دانشكده‏ى فنى برگزیده شد و یك دوره‏ى سه ساله ریاست كرد. مجددا در سال 1332 به ریاست دانشكده‏ى فنى منصوب گردید و قریب ده سال در آن سمت قرار داشت. در دوره‏ى بیست‏ویكم قانونگزارى، كاندیداى مجلس شوراى ملى شد و با عنوان نماینده‏ى اول تهران به مجلس رفت و در انتخابات هیئت رئیسه به ریاست مجلس شوراى ملى برگزیده شد. در انتخابات دوره‏ى بیست‏ودوم نیز وكیل شد و ریاست مجلس را حفظ نمود. در دوره‏ى بیست‏وسوم نیز هم وكیل و هم رئیس مجلس شد. در دوره‏ى بیست‏وچهارم همان سمت را داشت لیكن در اواخر دوره به ریاست انتخاب نشد. داراى تالیفاتى در رشته‏ى تخصصى خود مى‏باشد. بعد از انقلاب تیرباران گردید.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

در 1302 در آذربایجان متولد شد. پس از انجام تحصیلات ابتدائى و متوسطه وارد دانشكده‏ى ادبیات تهران گردید و به اخذ لیسانس در رشته‏ى زبان و ادبیات فارسى نائل آمد. دوره‏ى دكتراى ادبیات را نیز طى كرد و با درجه‏ى ممتاز، دكتراى زبان ادبیات فارسى گرفت. كار خود را از دبیرى آغاز كرد و چندى نیز در دانشگاه، مدرس بود و از اهم مشاغل او معاونت فرهنگ آذربایجان و مدیركل اداره‏ى نگارش وزارت فرهنگ و هنر مى‏باشد. سالها با سمت وزیرمختار، رایزن فرهنگى ایران در تركیه بود. وقتى بنیاد شاهنامه را مجتبى مینوئى تشكیل داد، ریاحى یكى از اعضاى برجسته‏ى آنجا شد. پس از درگذشت مینوى، ریاست بنیاد شاهنامه‏ى فردوسى بر عهده‏ى او قرار گرفت. وى در آخرین كابینه‏ى مشروطیت ایران كه یك ماه و چند روز دوام كرد، وزارت آموزش و پرورش و علوم را عهده‏دار شد. دكتر محمدامین ریاحى مردى دانشمند و محقق و ادیب است. سلسله مقالات تحقیقى او در زبان و ادب فارسى ظرف چهل سال اخیر در مطبوعات ایران منعكس مى‏باشد. تالیفات مهمى دارد. چند كتاب را نیز تصحیح و تحشیه نموده است، مانند مرصادالعباد. مدتى در سازمان لغت‏نامه‏ى دهخدا همكارى نزدیك داشت.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

در 1289 در اصفهان تولد یافت. پس از تحصیلات مقدماتى و ابتدائى، وارد مدرسه‏ى دارالفنون تهران شد و دیپلم متوسطه دریافت كرد. پس از آنكه دانشكده‏ى افسرى را گذرانید، از طرف ارتش براى ادامه‏ى تحصیل به اروپا اعزام شد و در پاریس دوره‏ى دانشكده‏ى افسرى را در رشته‏ى توپخانه پایان داد و وارد مدرسه‏ى عالى پلى‏تكنیك پاریس شد و در رشته‏ى هیدرولیك درجه‏ى مهندسى گرفت. پس از ورود به ایران، ضمن انجام وظایف نظامى در ادارات فنى ارتش براى تدریس به دانشكده‏ى فنى دعوت شد و تدریس دروس آنالیز، هندسه، حساب و شیمى به عهده‏ى او قرار گرفت. ریاحى در سال 1330 با احراز درجه‏ى سرتیپى به ریاست اداره‏ى تسلیحات و مهمات ارتش گمارده شد و سازمان نوینى براى اداره‏ى آنجا بنیان نهاد كه با اصول فنى و تكنیكى كشورهاى پیشرفته برابرى مى‏كرد. به دنبال جریان ملى شدن صنعت نفت و خلع ید از شركت غاصب نفت ایران و انگلیس و اخراج كارشناسان و متخصصین نفتى خارجى، ریاحى براى ریاست پالایشگاه آبادان دعوت شد. در این معرفى مهندس مهدى بازرگان كه خود سرپرست موقت صنعت نفت بود، نقش مهمى داشت. ریاحى توانست از تعطیل پالایشگاه جلوگیرى كند و تا حد امكان در گردش چرخهاى صنعت نفت كشور كوشید. دكتر مصدق كه از تلاش ریاحى در آبادان اطلاع داشت، در 1331 كه مجددا نخست‏وزیر شد و اختیارات ارتش را نیز عهده‏دار گردید، ریاحى را به معاونت وزارت دفاع برگزید. وى دست به یك سلسله تغییرات در ارتش زد و عده‏ى زیادى از افسران عالى‏رتبه و ارشد را بازنشسته نمود كه مآلا ماجراى نهم اسفند 1331 پیش آمد و مصدق ناگزیر سرلشكر بهارمست رئیس ستاد ارتش را منعزل و سرتیپ ریاحى را در راس ستاد ارتش قرار داد. در این انتصاب دوستان ریاحى در حزب ایران مانند مهندس حق‏شناسى و مهندس زیرك‏زاده سهمى بسزا داشتند. ریاحى تا سقوط حكومت دكتر مصدق، در راس ستاد قرار داشت و در روزهاى 25 و 26 مرداد 1332 دستوراتى در ارتش صادر كرد كه از جمله حذف نام شاه در مراسم صبحگاهى و شامگاهى سربازخانه‏ها بود. سرتیپ ریاحى در اواخر مراد ماه 1332 از طرف حكومت وقت بازداشت شد و به اتهام قیام علیه حكومت ملى و مخالفت با حكومت مشروطه سلطنتى، از طرف دادرسى ارتش تحت تعقیب قرار گرفت. پس از تكمیل پرونده در مهرماه سال 1332 محاكمه‏ى او در دادگاه ویژه دكتر محمد مصدق به ریاست سرلشكر مقبلى و دادستانى سرتیپ حسین آزموده آغاز گردید. در این دادگاه، مصدق تمام اقدامات ریاحى را قبول نمود كه به دستور وى انجام گرفته و او فقط یك مجرى بوده است. آزموده نیز در دادگاه ریاحى، رعایت همقطارى را نمود و حتى‏المقدور از اهانت به او خوددارى كرد. دادگاه، ریاحى را به دو سال زندان محكوم ساخت و دادگاه تجدیدنظر به ریاست سرلشكر جوادى، او را به سه سال حبس محكوم نمود. وى پس از پایان مدت زندان، به بخش خصوصى رفت و با تنى چند از دوستان خود به كار آپارتمان‏سازى پرداخت و از شغل پردرآمد «بساز و بفروش» ثروتمند شد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

در 1286 در اصفهان متولد شد. بعد از انجام تحصیلات ابتدائى و قسمتى از متوسطه، به تهران رفت و در مدرسه‏ى دارالفنون ثبت‏نمام نمود و در 1306 دیپلم گرفت و در همان سال وارد دانشكده‏ى افسرى كه براى اولین بار شرط ورود دیپلم كامل متوسطه بود، ثبت‏نام كرد و در 1308 به درجه‏ى ستوان دومى در رشته‏ى توپخانه نائل آمد. خدمات اولیه‏ى خود را در تیپ توپخانه تهران آغاز كرد و مراحل ترقى را تدریجا پیمود و در 1318 با درجه‏ى سرگردى به دانشگاه جنگ وارد شد و دوره‏هاى ستاد و فرماندهى را گذرانید و به ریاست كارگزینى ارتش منصوب گردید. در 1320 درجه‏ى سرهنگ دومى و در 1322 درجه‏ى سرهنگى گرفت و به ریاست ستاد لشكر اصفهان برگزیده شد. پس از آن به معاونت لشكر فارس انتخاب شد و در 1329 درجه‏ى سرتیپى گرفت و فرمانده لشكر لرستان شد. در 1331 فرمانده لشكر تبریز شد و در همین سمت او را براى ریاست شهربانى احضار نمودند ولى از قبول آن خوددارى و خود را در گرفتارى‏هاى آن روز از این سمت پرمخاطره نجات داد. در 1332 به تهران احضار و به ریاست اداره‏ى مرزبانى كل كشور برقرار شد. در 1333 درجه‏ى سرلشكرى گرفته و به فرماندهى سپاه مرزبانى كل كشور برقرار شد و در 1333 درجه‏ى سرلشكرى گرفته و به فرماندهى سپاه جنوب به جاى سرلشكر حجازى كه با فرخ استاندار وقت فارس، روح سازش و همكارى نداشتند منصوب شد. ولى خیلى زود بین فرمانده سپاه جدید و استاندار فارس اختلاف ایجاد شده و در نتیجه سپاه جنوب، مركز خود را تغییر داده به اصفهان انتقال یافت. در 1336 به تهران انتقال یافت و به ریاست ركن یكم ستاد منصوب شد و بعد در 1338 با ارتقاء به درجه‏ى سپهبدى، معاون كل ستاد مشترك گردید و چندى هم قائم‏مقام ستاد بود. در 1342 دكتر حسن ارسنجانى وزیر كشاورزى كه در اثر اجراى اصلاحات ارضى، كشاورزى ایران را دگرگون ساخته بود از خدمت معاف و سپهبد ریاحى به جاى وى وزیر كشاورزى شد. دوران وزارت كشاورزى او قریب 4 سال به طول انجامید و در 1346 از بدنه‏ى آن وزارتخانه چهار وزارتخانه جدا شد كه عبارت بودند از وزارت كشاورزى، وزارت اصلاحات اراضى، وزارت منابع طبیعى و وزارت تولیدات كشاورزى. حسن زاهدى رئیس بانك كشاورزى، به وزارت كشاورزى منصوب شد. سرهنگ ولیان رئیس اصلاحات ارضى، وزیر اصلاحات ارضى شد و مهدس ناصر گلسرخى به وزارت منابع طبیعى رسید و عبدالمجید مجیدى هم از سازمان برنامه، در راس وزارت تولیدات كشاورزى استوار شد و سپهبد ریاحى هم سفیر كبیر ایران در هلند گردید. در 1350 ماموریت او در هلند پایان پذیرفت و به تهران آمد و پس از چندى ریاست هیئت مدیره و مدیرعاملى شركت شیلات جنوب به او واگذار شد و تا 1357 در آن سمت برقرار بود. اسمعیل ریاحى غیر از تحصیلات نظامى در ایران، چند دوره كوتاه‏مدت در اروپا و آمریكا گذرانید و در رشته‏ى توپخانه یكى از صاحبنظران نظامى بود. وى به ادبیات فارسى نیز دلبستگى داشت و گاهى بر حسب تفنن شعر مى‏سرود و روى‏هم‏رفته ذوق ادبى داشت. ریاحى در جوانى با خانواده‏ى وكیلى ازدواج كرد و صاحب سه فرزند گردید، یك پسر و دو دختر.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد پنجم)

هشتمین پادشاه اشكانى (124 -127 ق.م.) وى عم فرهاد دوم است و در جنگ با طایفه «یوئه‏چى» كشته شد. در همان اوان سكاها در قسمتى از ایران كه امروز سیستان نامیده مى‏شود، اقامت گزیدند و قدرتى به دست آوردند.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد پنجم)

سومین پادشاه اشكانى (196 -214 ق.م.) وى فرزند تیرداد اول است و پس از پدر به سلطنت رسید. ابتدا شهر همدان رافتح كرد ولى سپس از آنیتوكوس سوم شكست خورد و پایتختش به دست سلوكیان افتاد و آنان او را تا گرگان تعقیب كردند.آنیتوكوس كه مى‏دانست غلبه او موقتى است و در گرگان هم كارى از پیش نبرد، با او معاهده بست و وى را به سلطنت ایران شناخت.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد پنجم)

اردشیر پاپكان (بابكان) پسر پاپك (بابك) موسس سلسله ساسانى (241 -224 م.). وى پس از تسخیر فارس و كرمان و جزایر خلیج‏فارس بر اردوان پنجم، آخرین پادشاه اشكانى در دشت هرمزدگان (نزدیك شوش) غلبه كرد و اردوان كشته شد (224 م.) دو سال پس از این تاریخ تیسفون به دست اردشیر افتاد. چون ممالك ایران بر اردشیر مسلم شد، وى تصمیم گرفت كه با رومیان بجنگد. او از دجله گذشت و ایالت رومى بین‏النهرین را تسخیر كرد. الكساندر سوروس امپراتور روم به مقابله او شتافت. با اینكه فتح نصیب ایرانیان شد نتایجى كه اردشیر مى‏خواست به دست نیاورد، ولى در 327 نصیبین و حران را فتح كرد. سپس متوجه ارمنستان شد و پادشاه آن را با تدبیر مخصوصى به قتل رسانید و آن كشور را جزو ایران كرد. وى سردارى مقتدر و كشورستان و پادشاهى مدبر بود. اردشیر در 226 میلادى تاجگذارى كرد و عنوان شاهنشاه ایران را اختیار نمود بنا بر روایات موجود اردشیر دختر یا دخترعموى اردوان یا برادرزاده‏ى فرخان پسر اردوان را به زنى گرفت. آنچه مورخان عرب و ایرانى درباره‏ى این زناشویى گفته‏اند به افسانه شبیه است. هر تسفلد معتقد است كه این زناشویى در حقیقت روى داده است. زیرا كه اردشیر مى‏خواست به وسیله‏ى وصلت با خانواده‏ى اشكانى اساس دولت خود را استوار سازد. ولى این عقیده نبایستى صحیح باشد زیرا مقصود مورخان ایرانى و عرب از ذكر این ازدواج اثبات این نكته است كه چون مادر شاهپور، بنا به افسانه‏ها، پسر اردشیر از خاندانى اشكانى بوده پس حقا شاهپور جانشین اشكانیان بشمار مى‏رود. در صورتى كه وى پیش از آنكه اردشیر به تخت نشیند شاهپور به حد بلوغ رسیده بود، و این مطلب از یكى از روایات طبرى، مأخوذ از خداینامه، مستفاد مى‏شود كه گوید: شاهپور در نبرد هرمزدگان شركت جست. غلبه‏ى اردشیر بر اردوان پنجم عكس‏العملى را پدید آورد و اتحادیه‏اى نیرومند براى جبران شكست اشكانى بر ضد او ایجاد شد. سلسله جنبان این اتحادیه خسرو اول پادشاه اشكانى ازرمنستان بود، كه خود او نیز از خاندان اشكانى به شمار مى‏رفت. وى گذرگاههاى قفقاز را باز كرد و سكائیان را به یارى خواست. رومیان هم پشتیبانى خود را اعلام كردند پادشاه مقتدر كوشان نیز كه اعضاى خانواده‏ى اردوان به دربار وى پناهنده شده بودند، قواى خود را در اختیار متحدان گذاشتند. ولى از میان خاندانهاى بزرگ پارت تنها خاندان قارن در این اقدام بر ضد اردشیر شركت كرد و بقیه از پادشاه تازه اطاعت كردند. بر طبق عقیده‏ى زاره احتمال مى‏رود كه اردشیر در معبد آناهیتاى پارس تاجگذارى كرده باشد. یعنى همان جایى كه جد او ساسان موبد بزرگ آن بود. و در همان جا كه چهارصد سال بعد یزدگرد آخرین پادشاه ساسانى تاج بر سر نهاد. اما چون استخر از نظر كوچكى شایستگى اقامت شاهنشاه جدید را نداشت اردشیر مانند اشكانیان شهر تیسفون را در كنار دجله پایتخت قرار داد. در سالهاى بعد اردشیر پس از محاصره‏ى شهر استوار الحضر (هاترا) Hatra و عدم موفقیت او در تسخیر آن به گشودن ماد و همدان و آذربایجان پرداخت. ظاهرا ارمنستان و گرجستان موقتاً مستقل ماندند. سپس به تسخیر سكستان (سیستان) ابرشهر (نیشابور و قسمتى از خراسان) و مرو و خوارزم و بلخ پرداخت. پادشاه كوشان كه دره‏ى كابل و پنجاب را در دست داشت و پادشاه طوران و مكوران (ناحیه‏ى فعلى قزدار (قصدار) جنوب كویته و مكران در پاكستان غربى) سفرایى به پیشگاه اردشیر فرستادند و او را به شاهنشاهى شناختند. قلمرو حكومت او در آن تاریخ مشتمل بر ایران فعلى و افغانستان و بلوچستان و مرو و خیوه تا به جیحون و مرزهاى غربى به بابل و عراق (فرات) مى‏رسید. اردشیر در 228 میلادى به شهر دورا (شهرى كاروانى در عراق) حمله برد. از سكه‏ى مسین كه در پنجاب پیدا شده، و یك روى آن صورت آتشكده شبیه به سكه‏هاى اردشیر و طرف دیگر مانند سكه‏هاى كوشان است، به نظر مى‏رسد كه اردشیر نفوذ خود را تا پنجاب بسط داده است. در سال 228 میلادى اردشیر به فكر گرفتن انتقام اردوان اشكانى از رومیان از فرات گذشت. الكساندر سوروس Alexander - Severus قیصر روم سفیرى نزد اردشیر فرستاد و در نامه‏ى خود نوشت كه جنگ با رومیان مثل جنگ با مردان وحشى نیست، و شكست پارتها را در زمان تراژان و سپتم سوور به یاد آورد تا از این اقدام تنبه حاصل نماید. اردشیر در پاسخ این نامه هیأت مخصوصى مركب از چهارصد تن ایرانى كه از جهت قامت و صورت و لباسهاى فاخر و سلاح و یراق و اسب و سایر تجملات ممتاز بودند به سفارت نزد امپراطور فرستاد. سفیران نامبرده پیغام شاهنشاه را گستاخانه بیان داشتند و از امپراطور خواستند كه باید سوریه و باقى متصرفات روم را در آسیا تخلیه كرده به ایرانیان كه ملك موروث ایشان از زمان هخامنشیان است واگذارد. امپراطور از جسارت ایشان به خشم آمده فرمود كه آنان را مانند اسراى جنگى دربند كردند. امپراطور در 331 میلادى نیروى عظیمى در انطاكیه‏ى شام گرد آورد وى سپاه خود را به سه لشكر تقسیم كرد یك قسمت آن را به یارى خسرو پادشاه ارمنستان فرستاد كه به ماد و آذربایجان حمله كنند اردوى دوم به سوى خوزستان حركت كرد. لشگر سوم در تحت سردارى شخص امپراطور مى‏خواست به قلب ایران حمله برد. اما چون اردشیر دید كه در میان این سه لشكر امپراطور ارتباطى موجود نیست، به لشكرى كه به سوى خوزستان مى‏آمد حمله برد و آن را تار و مار كرد. امپراطور به هراس افتاده فرمان عقب‏نشینى داد (232 میلادى). اردشیر مى‏توانست مستقیماً وارد شامات شود ولى قبلا لازم دید كه كار ارمنستان را یكسره كند. با وجود مقاومت دلیرانه خسرو، شاه ارمنستان اردشیر موفق شد كه به دست «اناك» نامى از خاندان اشكانى به حیله او را بكشد، و ارمنستان را ضمیمه‏ى ایران سازد. اردشیر چون خود موبدزاده بود حمایت از دین زردشت را از وظایف اولیه‏ى خود مى‏دانست. از اینرو آیین زردشت را در ایران مذهب رسمى كرد و در این راه بنا به روایات، تنسر نامى را كه موبد موبدان بود و او را «ابرسام» نیز گفته‏اند یارى مى‏كرد و سپس به تنسر دستور داد كه اوستاى پراكنده را گردآورى كند. ساختن شهرهاى زیادى را به او نسبت مى‏دهند كه از جمله‏ى آنها شهر سلوكیه است، كه اردشیر آن را از نو بنا نهاده «وه اردشیر» خواند. «اردشیر خوره» و «ریو اردشیر» و «رام اردشیر» كه هر سه در پارس بودند از بناهاى اوست. دیگر شهر باستانى مسن Mesene «كرخاى میشان» كه به نام استرآباد اردشیر مجدداً آبادى یافت. دیگر شهر وهیشت‏آباد اردشیر است كه در آغاز اسلام به نام بصره‏آبادى یافت. اردشیر شاهنشاهى باتدبیر و دلیر و آبادگر بود از كلمات اوست كه گوید: ملك حاصل نگردد مگر به لشگر و لشگر فراهم نگردد، مگر به زر و زر به دست نیاید مگر به كشاورزى و آبادى و زراعت و آبادانى بدون داد و عدل صورت نبندد. اردشیر اندك زمانى پیش از مرگش شاهپور را جانشین خود ساخت و به دست خود تاج شاهى بر سر او گذاشت. از اندرزهایى كه فردوسى در شاهنامه به وى نسبت مى‏دهد این است! چون بر دین كند شهریار آفرین برادر شود پادشاهى و دین سر تخت شاهان بپیچد سه كار نخستین ز بیدادگر شهریار دوم آنكه بى‏مایه را بركشد ز مرد هنرمند برتر كشد سه دیگر كه با گنج خویشى كند به دینار كوشد كه بیشى كند كجا گنج دهقان بود گنج اوست و گر چند بر كوشش و رنج اوست نگهبان بود شاه گنج ورا ببار آورد شاه رنج ورا نگهدار تن باش و آن خرد چو خواهى كه روزت ببد نگذرد

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد پنجم)

اشك 16، پادشاه اشكانى. وى پس از فرهاد پنجم، تاج و تخت اشكانى را به غصب گرفت و چهار سال بیش سلطنت نكرد و در شكارگاه كشته شد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد پنجم)

اشك 13. پادشاه اشكانى. وى پس از عزل برادرش مهرداد سوم بر تخت نشست (جل. 56 ق.م- ف. 37 ق.م.). او یكى از بزرگترین شاهان اشكانى است. مهمترین واقعه‏اى كه در زمان وى رخ داد جنگ حران است (53 ق.م.) كه در طى آن سردار نامى ایران «سورنا» سردار رومى «كراسوس» را شكستى سخت داد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد پنجم)

ابن محمد بن عبدالصمد شیرازى مكنى به ابونصر وزیر، مشهور به احمد عبدالصمد (ف. 432 ه.ق.؟). وى نخست صاحب دیوان آلتونتاش حاجب و پسرش هارون بود. پس از فوت احمد بن حسن میمندى (424) مسعود احمد عبدالصمد را از خوارزم طلبید و وزارت بدو داد و او تا پایان حیات مسعود و دو سال از زمان مودود این شغل داشت، و بر اثر سعایت امرا به حبس افتاد و سپس او را مسموم كردند.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد پنجم)

ابن حسن میمندى مكنى به ابوالقاسم (یا ابوالحسن) ملقب به شمس الكفاة (ف. 424 ه.ق.) وزیر سلطان محمود غزنوى و پسر وى مسعود. محمود به سال 384 ه.ق.كه از طرف نوح بن منصور امارت خراسان یافت احمد را ریاست دیوان رسایل داد، و روز به روز بر مرتبت او افزوده شد و به سمتهاى مستوفى مملكت، صاحب دیوان عرض، عامل بست و رخج منصوب گردید تا در سال 404 پس از ابوالعباس فضل بن احمد اسفراینى از جانب محمود به وزارت رسید و چون مردى سخت بود و از اصول عدول نمى‏كرد ازكان و اعیان دولت از او رنجیدند و او به سال 415 از كار بركنار شد و به حصار كالنجر (كشمیر) محبوس گردید تا به زمان مسعود از زندان خلاص شد و مسعود او را در 422 به وزارت منصوب كرد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد پنجم)

بهادرخان از پادشاهان ایلخانى ایرانى (جل. 716 ه.ق./ 131 6 م.- ف. 736 ه.ق./ 1335 م.). وى پس از مرگ پدر خود الجاتیو، با مساعدت امیر چوپان و امراى دیگر از خراسان به سلطانیه آمد و بر تخت سلطنت نشست و به واسطه صغر سن او امیر چوپان زمام امور را در دست گرفت و در ابتداى امر به ابوسعید خدمت بسیار كرد و بنیان سلطنت او را مستحكم ساخت. در ایام سلطنت این پادشاه جمعى از درباریان و نیز امرا و حكام مانند امیر چوپان و شیخ حسن بزرگ سر به شورش برداشتند و هر یك به ادعاى سلطنت برخاستند و چون ابوسعید از عهده دفع این قبیل شورشها و تحولات برنیامد زمینه جهت پیشرفت مقاصد دشمنان او روز به روز فراهم‏تر شد و همین كه درگذشت (736 ه.ق.) متصرفات ایلخانان رو به تجزیه گذاشت و در هر قسمتى از آن سلسله‏اى به حكومت پرداختند.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

(1340 -1270 ش)، نمایشنامه‏نویس، نویسنده، مترجم و مؤسس. از سادات كاشان بود و در تهران به دنیا آمد. تحصیلات خود را در مدارس شرف، علمیه و آلیانس فرانسه به پایان رساند و بعد به سمت معلمى زبان فرانسه و ریاضیات همان مدرسه رسید. او همچنین در مدارس نظامى، علوم سیاسى، اسلام و اقدسیه نیز مشغول به كار شد و سپس به وزارت مالیه رفت. نصر سالها مشاغل مختلف دیگرى را نیز بر عهده داشت از جمله، معاونت وزارت پیشه و هنر، وزیر پست و تلگراف، سفیر كبیر ایران در چین و هندوستان و نماینده‏ى ایران در سازمان ملل متحد. وى در آغاز مشروطیت به كار نمایش و تئاتر روى آورد و اقدام به تأسیس تئاتر ملى كرد. نصر براى آموختن فن تئاتر به اروپا رفت و پس از بازگشت، كمدى ایران را به سبك تئاتر اروپایى تأسیس كرد. او ریاست كمیسیون نمایش را در سازمان پرورش افكار (تأسیس 1318 ش) برعهده داشت. همچنین وى هنرستان هنر پیشگى را بنا نهاد و خود به تدریس تاریخ هنر پرداخت. وى را پدر تئاتر ایران مى‏دانند. سید على نصر در تهران درگذشت و در امامزاده عبداللَّه دفن شد. از آثار وى: الف- تألیفات: «تاریخ ایران و دنیا»؛ «فیزیك گاز»؛ «حفظ الصحه»؛ «علم الاشیاء»، در شش مجلد؛ «هنرآموز دوشیزگان»، در شش مجلد؛ «تاریخ عمومى»، مصور؛ «تاریخ مختصر ایران». ب- نمایشنامه‏ها: «سیروس»؛ «اشتباه لپى»؛ «نتیجه تعدد زوجات»؛ «زن بى‏وفا»؛ «قمارخانه» و غیره. ج- ترجمه‏ها: «عوامفریب سالوس»؛ «سه عروسى در یك شب»؛ «تاریخ یونان»؛ «انقلاب فرانسه».[1] فرزند نصرالاطباء كاشانى، در 1274 در تهران تولد یافت. پس از انجام تحصیلات مقدماتى وارد مدارس علمیه و آلیانس فرانسه شد و دوره مدارس مزبور را طى كرد، آنگاه به شغل معلمى پرداخت و چندى در مدارس علمیه، اقدسیه، قاجار و مدرسه سیاسى تدریس مى‏كرد. سپس وارد وزارت دارایى شد و قریب بیست سال در آن وزارتخانه بود. اهم مشاغل وى در وزارت مالیه عبارتند از: ریاست كل خالصجات، رئیس انحصار تریاك، ریاست اداره دخانیات، پیشكار مالیه اصفهان، رئیس دارایى خراسان و ریاست اداره برق تهران. نصر در 1315 به حكمرانى مازندران منصوب شد و قریب سه سال استاندار آنجا بود. در 1318 على منصور وزیر پیشه و هنر او را به معاونت خود برگزید و وقتى منصور به نخست‏وزیرى رسید كفالت وزارت پیشه و هنر با على نصر شد. پس از شهریور 1320 مدتى هم معاونت وزارت كشور را عهده‏دار گردید و در 1325 در یكى از كابینه‏هاى احمد قوام به وزارت پست و تلگراف معرفى شد، ولى دوران وزارتش طولانى نشد و از آنجا با سمت سفیر كبیر عازم پاكستان گردید و بعد سفیر كبیر ایران در چین ملى شد و سرانجام در 1340 درگذشت. سید على نصر مردى دانشمند و صاحب تألیفات متعدد بود و در حقیقت بنیانگذار هنر تأتر در ایران مى‏باشد. تعداد زیادى نمایشنامه به وسیله او تحریر و اجرا گردید و كتبى نیز در تأتر دارد. از دیگر كارهاى او تأسیس هنرستان هنرپیشگى است. چند تأتر هم در ایران تأسیس نمود.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(440 -357 ق)، عارف و صوفى اشعرى. در یكى از قراى شمال خراسان در میهنه به دنیا آمد. قرائت قرآن را در زادگاه خود، نزد ابومحمد عنازى و ادبیات عرب را نزد ابوسعید عنازى آموخت، سپس براى ادامه‏ى تحصیلات به مرو رفت و نزد ابوعبدالله خضرى، مدت پنج سال متفق و مختلف (فقه تطبیقى میان مذاهب اربعه) را فراگرفت. پس از مرگ خضرى، به محضر ابوبكر قفّال رفته و پنج سال نزد وى فقه خواند. در این زمان بسیارى از بزرگان علماى عصر مثل ابوعلى سنجى و ناصر مروزى و ابومحمد جوینى همدرسان وى بودند. بعد از 378 ق به سرخس رفت و نزد ابوعلى زاهر بن احمد فقیه به تكمیل تحصیلات خویش پرداخت. پس از مرگ وى از طریق لقمان سرخسى به خانقاه ابوالفضل حسن سرخسى راه یافت و تحت تأثیر سخنان پیر خود، علوم رسمى و علوم ظاهر را به یكسو نهاد و از جانب او نزد ابوعبدالرحمن سلمى راه یافت و پس از مرگ وى به آمل طبرستان رفت و حدود یك سال مقیم خانقاه ابوالعباس قصاب آملى شد و از دست او نیز خرقه‏ى تبرّك گرفت. ابوسعید در علوم تفسیر، حدیث، فقه و تصوف تبحر داشت و كرامات بسیارى نیز به وى منسوب است. وى حدیث را از ابوعلى شبویى و ابوبكر جوزقى آموخت. بسیارى از علماى حدیث و تصوف از ابوسعید اجازه‏ى روایت حدیث داشتند. حسن سمرقندى در مجلس وى حضور مى‏یافت و ابوبكر عبدالله نسّاج و ابوعلى فارمدى و ابو عمر و بشخوانى از مریدان ابوسعید بودند. به ابوسعید شعرهاى بسیارى منسوب است كه در مجموعه‏اى به نام رباعیات ابوسعید گرد آمده است اما آنچه كه مسلم است كه ابوسعید سروده دو رباعى و یك بیت بیشتر نیست. شعر دوستى بیش از حد ابوسعید و خواندن شعرهاى مناسب در حالات مختلف و گفتن همان دو رباعى سبب شده وجود او نیز مانند خیام مركزى براى انتساب رباعیهاى عاشقانه و عارفانه گردد. ابوسعید سرانجام در میهنه درگذشت و در همان جا به خاك سپرده شد. از آثار وى : «نام‏هایى كه میان او و میان ابن سینا رد و بدل شده است»؛ «مقامات اربعین» یا «چهل مقام»؛ احوال و كرامات وى در دو كتاب «اسرار التوحید» و «حالات و سخنان ابوسعید» به وسیله نوادگان وى گرد آمده است.[1] فضل‏اللَّه بن ابى‏الخیر میهنى، صوفى و شاعر بزرگ مشهور قرن چهارم و پنجم (و. 357 ه.ق./ 967 م.- ف. میهنه 440 ه.ق./ 1048 م.). وى پس از آنكه از تحصیلات ادبى و دینى در میهنه و مرو و سرخس فراغت یافت، چندى در سرخس و نیشابور و آمل به ریاضت و سلوك سرگرم بود تا عارفى كامل شد و در خانقاه خود در میهنه و چندى در نیشابور به ارشاد سالكان و وعظ و هدایت پرداخت و در 83 سالگى در میهنه درگذشت. وى از قدیمى‏ترین كسانى است كه اصول تصوف را در خراسان اشاعه داد و قول و سماع را در میان خانقاهیان متداول ساخت. اسرار التوحید.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

از مشاهیر قضات دادگسترى در حدود 1250 در شهر قم تولد یافت. پس از انجام تحصیلات مقدماتى وارد حوزه علمیه شد و دوره سطح و عالى را ظرف ده سال فراگرفت و دروس خارج را نیز نزد چند تن از علماى برجسته حوزه علمیه قم پایان داد. در حدود سال 1323 ه.ق به تهران مهاجرت كرد و به تدریس در چند مدرسه مشغول خدمت شد. هنگامى كه زمزمه مشروطیت بلند گردید وجدانى مشروطه‏خواه شد و فعالیت دامنه‏دارى آغاز كرد و در واقعه تحصن مردم در زاویه مقدسه حضرت عبدالعظیم و سپس قم حضور فعال داشت و از نزدیكان و معاشرین شیخ مرتضى آشتیانى بود. با شیخ مهدى فرزند شیخ فضل‏الله نورى كه طلبه‏اى مشرطه‏خواه و تندرو و از مخالفین سرسخت پدرش بود مجالست و همكارى داشت. پس از استقرار مشروطیت با مشروطه‏خواهان نزدیك شد و كار او بیشتر سیاست بازى بود. در 1329 به خدمت قضائى پذیرفته شد و به مستشارى استیناف منصوب گردید. بعد رئیس شعبه شد و سرانجام به مستشارى و ریاست شعبه دیوان عالى كشور رسید. در 1306 كه داور وزیر عدلیه، براى بنیان عدلیه جدید محاكم را منحل نمود و عده‏اى از قضات سابق را براى شغل قضا دعوت نمود یكى هم محمدرضا وجدانى بود. وجدانى دعوت او را پذیرفت و عبا و عمامه را به كت و شلوار تبدیل نموده با رتبه 9 قضائى ریاست كل محاكم ابتدائى را عهده‏دار شد. دو سه ماهى در آن سمت بود كه به مدعى‏العمومى استیناف تهران رسید. در 1308 داور یك شعبه به دیوانعالى كشور افزود و آن شعبه مخصوص جزائیات بود و وجدانى با اخذ رتبه ده قضائى رئیس شعبه گردید و علاوه بر سمت قضائى خود در غالب كمیسیونهاى تدوین قوانى عدلیه مداخله تام و تمام داشت. وجدانى تا 1315 در سمت ریاست شعبه دیوانعالى تمیز مستقر بود تا اینكه محاكمه منصورالملك وزیر طرق پیش آمد و سرانجام در دیوانعالى كشور محاكمه و تبرئه شد. تبرئه منصور خشم رضاشاه را برانگیخت و در نتیجه حكم به بركنارى صدرالاشراف وزیر دادگسترى و رضاقلى هدایت كفیل دیوانعالى كشور داد. متین دفترى به وزارت دادگسترى و حاج سید نصرالله تقوى به ریاست دیوانعالى كشور و محمد رضا وجدانى به دادستانى كل منصوب شدند و سالیان دراز این سمت را دارا بود. در 1321 مجلس دوره سیزدهم حق انتشار اسكناس را از خود سلب و به هیئت نظارت براندوخته اسكناس بانك ملى داد و چون دادستان كل رئیس هیئت مزبور بود این كار مهم نیز بر عهده او قرار گرفت. در 1325 احمد قوام نخست‏وزیر در كادر قضائى تغییراتى داد كه حاج سید نصرالله تقوى و وجدانى بازنشسته شدند. وفات وجدانى در همان سال اتفاق افتاد. محمدرضا وجدانى مردى دانشمند، حقوقدانى زبردست والحق در امور جزائى استاد بود. در جوانى با صبیه مرحوم محمد حسن خان آجودان مخصوص غفارى ازدواج كرد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

در 1266 متولد شد. تحصیلات مقدماتى و متوسطه را در تهران انجام داد، سپس به اروپا رفت و در رشته اقتصاد تحصیل نمود. پس از مراجعت به ایران وارد وزارت فوائد عامه شد و مراحل ترقى را در آنجا پیمود. در 1309 كه وزارت فوائد عامه به سه اداره كل به نام‏هاى تجارت و فلاح و صنایع تقسیم شد وثیقى به اداره كل تجارت رفت و سرانجام معاون آن اداره شد. در 1317 كه اداره‏ى كل تجارت به وزارت بازرگانى تبدیل گردید وثیقى معاون آن وزارتخانه شد. پس از چند روز كه از معاونت او گذشت حسین علاء وزیر بازرگانى از كار بركنار شد و وثیقى به كفالت آن وزارتخانه منصوب گردید. در كابینه‏هاى دكتر احمد متین دفترى و على منصور هم همان سمت را داشت. در پنجم شهریور 1320 كه فروغى رئیس دولت شد در سمت او تغییرى نداد تا اینكه رضاشاه از ایران خارج شد و وزارت بازرگانى منحل و ضمیمه وزارت پیشه و هنر گردید. وثیقى بعد از 1320 چندى رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل بانك كشاورزى شد و در 1329 در كابینه زودگذر على منصور وزیر اقتصاد ملى گردید. وثیقى سالیان طولانى رئیس هئیت نظارت بانك ملى بود و علاوه بر آن خزانه‏دارى شیر و خورشید سرخ را نیز اداره مى‏كرد. در 1349 به بیمارى سرطان خون در تهران درگذشت. مردى رام، محافظه‏كار و بصیر در امور اقتصادى و مالى بود.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

معروف به معتمدالسلطنه فرزند ابراهیم‏خان معتمدالسلطنه و برادر صلبى وثوق‏الدوله و قوام‏السلطنه است. مادر وى سلطنت خانم دختر بدیع‏الدوله میرزا عمادالدوله همدانى بود. او در 1262 ش تولد یافت و تحصیلات خود را نزد معلمین خصوصى فرا گرفت و چند سالى نیز در اروپا در امور مالى تحصیل و مطالعه كرد. بعد از ورود به تهران وارد خدمت دولت شد و در وزارت مالیه اشتغال ورزید ولى چون استعداد و هوش دو برادر دیگر خود را نداشت نتوانست ترقى كرند. مدتى معاون وزارت مالیه بود و چندى نیز كفالت آن وزارتخانه را عهده‏دار شد. در دوره چهارم از اردبیل به وكالت مجلس رسید و در ادوار پنجم و ششم نیز وكیل بود. قوام‏السلطنه در 1326 كه انتخابات دوره پانزدهم را انجام داد برادر خود عبدالله وثوق را نیز از زابل وكیل كرد. وثوق در 75 سالگى در تهران درگذشت و در مقبره خانوادگى در قم در ایوان اتابك مدفون گردید. ماژور مسعود خان كیهان و سرلشكر فولادوند دامادهاى وثوق بودند.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

فرزند مرتضى آشتیانى معروف به وثوق لشكر، در 1278 ش در آشتیان تولد یافت. پس از تحصیل مقدماتى و اخذ دیپلم براى ادامه تحصیل عازم فرانسه گردیده و دانشكده افسرى سن سیر را به اتمام رسانید و در 1304 ش خدمت خود را با درجه ستوان دومى در ارتش ایران آغاز كرد. مراحل ترقى را پس از طى دوره دانشگاه جنگ طى نمود و در 1321 به درجه سرهنگى رسید. مشاغل مهم وى از این تاریخ به بعد معاونت لشكر دوم و فرماندهى آمادگاه تعلیماتى مركز و بالاخره فرماندهى لشكر شرق (خراسان) است. در 1326 با احراز درجه سرتیپى به ریاست ركن سوم ستاد ارتش و معاونت دانشگاه جنگ رسید و در 1330 درجه سرلشكرى گرفت و به معاونت وزارت جنگ منصوب شد و مدتى نیز در غیاب سپهبد نقدى وزیر جنگ وقت كفالت آن وزارتخانه را عهده‏دار بود. سپس به فرماندهى ژاندارمرى كل كشور منصوب شد و پس از چند ماه مجددا به معاونت وزارت دفاع ملى گمارده شد. مدتى نیز ریاست دانشگاه جنگ را بر عهده گرفت و در كابینه سپهبد زاهدى به معاونت وزارت جنگ برگزیده شد. سپس به امریكا با سمت ریاست میسیون نظامى رفت. در كابینه‏هاى حسین علاء و دكتر اقبال و مهندس شریف امامى عهده‏دار وزارت جنگ گردید و در 1337 به درجه سپهبدى نائل آمد. در اسفند 1339 در ترمیم كابینه شریف امامى كنار رفت. سپهبد وثوق در 1354 در 76 سالگى درگذشت. وثوق مردى تحصیلكرده و مهربان و ادیب بود. در اواخر عمر داستانى از زندگى خود را تحت عنوان «خاطراتى از پنجاه سال تاریخ معاصر» انتشار داد. هنگام محاكمه ارتشبد عبدالله هدایت پاى وثوق هم به دادگاه كشیده شد و او را هم محاكمه كرده چند ماهى به زندان انداختند. در اواخر عمر از نعمت بینایى محروم شده بود. وى در موقعى كه درجه سروانى داشت با دختر سرلشكر عبدالرضا افخمى ازدواج كرد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

در 1284 در اصفهان متولد شد. پس از انجام تحصیلات ابتدائى به تهران رفت و وارد مدرسه‏ى دارلفنون شد و دوره‏ى آنجا را به پایان داد و از طرف دولت براى ادامه‏ى تحصیل به اروپا اعزام شد. در پاریس دوره دانشكده‏ى پزشكى را گذرانید. وقتى به ایران بازگشت وارد دانشگاه شد، مقام استادى گرفت. در پاریس دوره‏ى دانشكده‏ى پزشكى را گذرانید. وقتى به ایران بازگشت وارد دانشگاه شد، مقام استادى گرفت. در چند بیمارستان هم ریاست داشت. در 1340 در كابینه‏ى دكتر على امینى به وزارت بهدارى منصوب شد. در تمام مدت حكومت امینى، وزیر بهدارى بود. در كابینه‏ى امیراسدالله علم نیز مقام خویش را حفظ كرد. ریاحى پزشكى حاذق، استادى دانشمند و مردى افتاده و متواضع بود. در 1368 در تهران درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند قربانعلى در سال 1306 در سارى متولد شد. پس از طى دوره‏هاى ابتدائى و متوسطه وارد دانشكده‏ى پزشكى شد و در رشته‏ى دندانپزشكى درجه‏ى دكترا گرفت. چندى هم در آمریكا در رشته‏ى تخصصى خود دوره دید. رهنوردى در دوره‏ى بیست‏ویكم مجلس شوراى ملى از سارى به نمایندگى مجلس انتخاب شد و در ادوار بیست‏ودوم و بیست‏وسوم از تهران به وكالت انتخاب گردید. وى در حكومت دكتر جمشید آموزگار به استاندارى یزد منصوب گردید و مدت كوتاهى در آن سمت باقى ماند. وى از كودكى به ورزش علاقمند بود و از میان ورزشها وزنه‏بردارى را انتخاب نمود و سرانجام در آن رشته قهرمان ایران و جهان شد. مدال طلا و بازوبند قهرمانى دریافت كرد. بعد از انقلاب به اروپا رفت.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند زین‏العابدین رهنما، متولد 1303 است. تحصیلات عالى خود را در دانشگاه حقوق پاریس به اتمام رسانید و درجه‏ى دكترا در علم حقوق گرفت. در 1324 وارد خدمت در وزارت امور خارجه گردید. اهم مشاغل وى در وزارت امور خارجه عبارتست از: دبیر دوم و سوم سفارت شاهنشاهى در مسكو، معاون اداره‏ى سازمانهاى بین‏المللى معاون اداره اطلاعات و مطبوعات، دبیر اول نمایندگى دائمى ایران در نیویورك، سركنسول در سانفرانسیسكو، معاونت بین‏المللى وزارت امور خارجه و سفیر كبیر ایران در سویس. در سال 1346 كه وزارت فرهنگ به دو وزارتخانه تقسیم شد و وزارت آموزش عالى و علوم به وجود آمد، مجید رهنما به سمت وزیر علوم و آموزش عالى معرفى گردید و چند سالى در آن سمت بود. بعد از وزارت، به عضویت هیئت اجرائى یونسكو تعیین شد و سالها در آن سمت بود. وى تحصیلات عمیقى در بیروت و اروپا انجام داد ولى برخلاف پدر خود به معارف اسلامى و علوم عقلى واقف نبود. بیشتر عمر خود را در كشورهاى خارج گذرانید.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند زین‏العابدین رهنما، در 1290 متولد شد. تحصیلات خود را در تهران، بیروت و فرانسه ادامه داد. پس از مراجعت به ایران، در شركت نفت اشتغال ورزید. بعد از شهریور كه اوضاع تغییر كرد، امتیاز روزنامه‏ى ایران را كه سابقا پدرش انتشار مى‏داد و جبرا امتیاز آن را به مجید موقر واگذار كرده بودند، به او برگرداند و او صاحب امتیاز و مدیر روزنامه‏ى ایران شد و پدرش كه در تبعید به سر مى‏برد، به سفارت ایران در ویشى (دولت موقت فرانسه) ایران را به سبك ادبى و اجتماعى و سیاسى انتشار مى‏داد، بعدا آن را تعطیل كرد و به همان مشاغل ادارى اكتفا نمود. یك بار در سال 1350 به وزارت اطلاعات برگزیده شد. چندى در آنجا بود بعد با سمت سفیركبیر به یونسكو انتقال یافت و چند سالى هم در آنجا بود تا به تهران بازگشت. او به زبانهاى فرانسه و عربى تسلط داشت و از علوم مختلف هم بهره برده بود. حمید رهنما داماد ظهیرالاسلام و خواهرزاده‏ى هادى حائرى است. وى در 1375 در خارج از كشور درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند حسین رهبرى، در 1293 در زنجان متولد شد. تحصیلات ابتدائى و متوسطه را در موطن خود به پایان رسانید. در 1313 وارد دانشكده‏ى ادبیات شد و پس از سه سال فارغ‏التحصیل شده به خدمت نظام وظیفه رفت و سرانجام در 1318 در وزارت دارائى استخدام گردید و مراحل ترقى را سریعا در آن وزارتخانه پیمود. اهم مشاغل وى عبارتند از: مدیركل بازرسى، عضویت هیئت مدیره بنگاه آبیارى، عضو هیئت مدیره شیلات شمال، ریاست پخش پنبه، مدیركل اداره ساختمان، مدیركل انحصار دخانیات و مدیركل اقتصادى. در 1326 وزارتخانه‏ى جدیدى به نام وزارت تولیدات كشاورزى تشكیل شد و رهبرى به معاونت آن وزارتخانه منصوب شد. پس از انحلال آن وزارتخانه و منضم شدن آن به وازرت تعاون و امور روستاها، رهبرى به معاونت پارلمانى وزارت تعاون و امور روستاها تعیین گردید و قریب 8 سال در آن شغل برقرار بود. در سال 1355 پس از انحلال وزارت تعاون، به معاونت وزارت كشاورزى و منابع طبیعى منصوب شد و تا اوایل 1358 در آن سمت انجام وظیفه مى‏نمود. رهبرى مردى ساده‏دل و محافظه‏كار و درستكار بود و در مشاغل مختلفى كه بر عهده داشت، با كمال دوستى انجام وظیفه مى‏كرد. اعتقادات مذهبى داشت و سرانجام در 1363 هنگام اقامه نماز صبحگاهى درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند حاج على، متولد 1251 در زنجان است. وى برحسب سیره خانوادگى از جوانى به كسوت روحانیت درآمد و تحصیلات خود را در رشته‏ى معارف اسلامى و ادبیات عرب ادامه داد و از طریق املاك وسیعى كه از پدرش به ارث رسیده بود گذران مى‏كرد. تدریجا در زنجان مورد توجه مردم قرار گرفت و از معاریف شهر شد. در دوره‏ى ششم به وكالت مجلس رسید و در همان دوره تغییر لباس داد و در تمام مدت سلطنت رضاشاه، كرسى وكالت را براى خود حفظ نمود. در مجلس سیزدهم كه از سال 1320 تا 1322 طول كشید، چون انتخاباتش در زمان رضاشاه انجام گرفته بود وكالت را حفظ كرد. مجموعا 8 دوره وكیل مجلس شد و هیچ كدام از مالكین بزرگ و رجال زنجان و خمسه نتوانستند كرسى وكالت را از زیر پاى او درآورند. پس از خاتمه‏ى مجلس سیزدهم چون سنش از هفتاد تجاوز كرده بود، طوعا از وكالت ساقط شد و در 1323 درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

معروف به عطاءالملك، در 1266 در كرمان تولد یافت. فرزند شیخ مهدى بحرالعلوم و برادرزاده‏ى شهید شیخ احمد روحى و شیخ محمود افضل‏الملك است. بحرالعلوم پدر عطاءالملك روحانى دانشمند بود و افكار آزادیخواهى داشت و در دوره‏ى اول مجلس شوراى ملى به نمایندگى از طرف مردم كرمان انتخاب شد در آن مجلس منشاء اثر گردید. عطاء الله روحى تحصیلات خود را در معارف اسلامى و ادبیات فارسى و فلسفه و حكمت و كلام ادامه داد و به اصطلاح دوره‏ى سطح را گذرانید و جزء مدرسین حوزه‏ى علمیه‏ى كرمان شد و در آن شهر موقعیتى یافت و مورد توجه مردم واقع شد. در انتخابات دوره‏ى پنجم، از سیرجان به وكالت مجلس رسید و چون وظیفه‏ى خود را در آن مجلس كه منشاء تحولاتى در ایران بود خوب انجام داد، مورد توجه بیشتر قرار گرفته و در ادوار بعدى همیشه از جیرفت به نمایندگى مجلس انتخاب مى‏گردید. مجموعا ده دوره وكیل مجلس بود. در 1328 كه دوره‏ى اول مجلس سنا تشكیل یافت، سناتور انتخابى آن استان شد. روحى مردى باسواد، محقق و ثروتمند بود. نسبت به جمع‏آورى اسناد و مدارك تاریخى سعى بلیغ داشت. كتاب تاریخ و جغرافیاى عم خود شیخ محمود افضل‏الملك را كه درباره‏ى سیستان و بلوچستان است، به چاپ رسانید.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

در 1298 در قزوین متولد شد. پس از انجام تحصیلات ابتدائى و متوسطه را پایان داد. در جوانى جذب حزب ایران شد و در آن حزب فعالیت شدید داشت و با روزنامه‏هاى حزبى همكارى مى‏كرد. پس از تشكیل سازمان آب به استخدام در آنجا درآمد و سرانجام در 1331 به معاونت سازمان مزبور رسید و در سال بعد به ریاست سازمان آب تهران برقرار شد و قریب 8 سال در آن سمت باقى بود. در اسفندماه 1342 كه حسنعلى منصور به نخست‏وزیرى رسید، چند وزارتخانه‏ى جدید تاسیس نمود كه از جمله وزارت آب و برق بود و منصور روحانى را در راس آن قرار داد. امیرعباس هویدا نیز او را در سمت خود تثبیت كرد تا اینكه در 1351 به سمت وزیر كشاورزى منصوب شد و تا 1356 یعنى پایان نخست‏وزیرى هویدا، در آن سمت قرار داشت. پس از كنار رفتن هویدا مدتى بیكار بود تا به مدیرعاملى شهرك غرب منصوب گردید. در 20 شهریور 1357 از طرف حكومت نظامى بازداشت شد و در 1358 پس از محاكمه در دادگاه انقلاب، به جوخه‏ى آتش سپرده شد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد پنجم)

ابن ناصر كبیر (ه.م.). وى بر قسمتى از طبرستان حكومت داشت (ف. 311 ه.ق.)

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد پنجم)

اینجو، جمال‏الدین بن محمود اینجو، پادشاه فارس از خاندان اینجو (جل 744- مقت. 758 ه.ق.) حافظ معاصر وى بود. ابواسحاق مغلوب امیر مبارزالدین گردید و به امر وى به قتل رسید.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد پنجم)

ابوالفضل محمد بن عمید كاتب خراسانى (ف. 359 ه.ق.) پدر وى صاحب ترسل بود و لقب عمید و وزارت مردآویج داشت. ابوالضفل در سال 328 به جاى ابو على ابن قمى به وزارت ركن‏الدوله دیلمى رسید. وى در نجوم و فسلفه دست داشت و در ادب و ترسل كمتر كسى به پاى او مى‏رسید. صاحب بن عباد از اتباع او بود. در سال 359 ابن عمید با لشكرى براى جنگ حسنویه كرد بیرون رفت و در همین ایام درگذشت. از تألیفات اوست: دیوان الرسائل، والمذهب فى البلاغات. 2- ابوالفتح على بن محمد بن عمید (ف. 366 ه.ق.) وى در جنگ با حسنوى همراه پدر بود و چون پدرش درگذشت با حسنویه صلح كرد و به رى بازگشت و منصب پدر را به او تفویض كردند. وى تا سال 366 وزارت مؤیدالدوله را داشت سپس به حبس افتاد و درحبس درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد پنجم)

ابوالحسن على بن سهل ربن طبرى. وى تا 224 ه.ق. دبیر مازیار بن قارن بود و سپس به خدمت معتصم بالله خلیفه عباسى درآمد و بعد از او در خدمت واثق و متوكل نیز بوده است. از تألیفات او فردوس الحكمه (ه.م.) در طب، كتاب‏الدین والدوله و كتاب حفظالصحه در دست است.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد پنجم)

(تر. طلا سنگ، سنگ طلا، همائى. عثمان مختارى 89 ح) حاجب سالار سلطان محمود غزنوى. وى پس از فتح خوارزم و قلع و قمع مأمونیان (1407 ه.ق.) به فرمان سلطان حكومت و امارت خوارزم یافت و به عهد مسعود در 432 ه.ق. در جنگهاى با على تكین كشته شد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد پنجم)

صدر اعظم ناصرالدین شاه كه بعد از امیر كبیر از سال 1268 تا 1275 صدارت كرد. كفایت و لیاقت امیركبیر را نداشت و دنبال اقدامات او را نگرفت در زمان وى جنگ معروف كریمه بین روسیه درگرفت، و هر دو طرف خواستار دوستى ایران شدند، ولى او از این فرصت استفاده نكرد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد پنجم)

میرزا آقاخان كرمانى از تعلیم یافتگان و مریدان سید جمال‏الدین اسدآبادى و مردى آزادى خواه و مبارز و از پیشقدمان انقلاب مشروطیت ایران بود و جان خود را بر سر عقیده ثابت خود از دست داد (1314 ه.ق.) آیینه سكندى (ه.م.) و هفتاد و دو ملت او به طبع رسیده.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1360 -1281 ش)، استاد دانشگاه، حقوقدان و مترجم. در شیراز متولد شد. پس از طى تحصیلات ابتدایى و متوسطه در مدارس شریعت و شعاعیه زادگاهش به تهران آمد، وارد مدرسه‏ى علوم سیاسى شد و بعد از اتمام دوره‏ى آن مدرسه، براى تكمیل تحصیلات در رشته‏ى حقوق به فرانسه رفت و دكترا گرفت. پس از بازگشت به كشور در دانشكده حقوق دانشگاه تهران به تدریس پرداخت و سالیان دراز معاون دانشكده بود و پس از آن به معاونت وزارت فرهنگ و نمایندگى مجلس شوراى ملى رسید. پس از 28 مرداد 1322 ش مدتى زندانى شد و پس از آزادى به امریكا رفت و در آنجا به تدریس اشتغال یافت. دكتر شایگان شعر هم مى‏گفت ولى به ندرت. از آثار وى: «مقدمه‏ى حقوق مدنى ایران»؛ «امیدهاى نو» برتراندراسل، ترجمه.[1] فرزند سیدهاشم مولى رهى شیراز، متولد 1280 است. تحصیلات ابتدائى و متوسطه را در موطن خود انجام داد و به شغل فرهنگى پرداخت. ضمن اشتغال به كار معلمى ، یك دوره‏ى كامل فقه و اصول و حكمت را نزد اساتید روز تلمذ نمود. حوالى سال 1303 به تهران آمد و دوره‏ى مدرسه‏ى عالى حقوق را گذراند. در سال 1307 جزء اولین دسته محصلین دولتى اعزامى به خارج شركت كرد و به اروپا رفت و درجه‏ى دكتراى حقوق از دانشگاه پاریس دریافت نمود. چندى هم در انگلستان به تحصیل حقوق و فلسفه پرداخت. در 1313 به ایران آمد و دانشكده‏ى حقوق كه تازه بنیاد گرفته بود، او را به سمت دانشیارى براى تدریس حقوق مدنى استخدام كرد. پس از چندى از طرف علامه على‏اكبر دهخدا رئیس دانشكده، به معاونت مشارالیه انتخاب گردید. در سال 1317 ولیعهد وقت از دانشكده‏ى حقوق بازدید كرد و شایگان معاون دانشكده نطقى ایراد نمود كه سراپا تملق و مداهنه بود. در همان سال به عضویت سازمان پرورش افكار برگزیده شد. شایگان در كنار شغل استادى، به كار وكالت دادگسترى هم پرداخت و در چند وزارتخانه از جمله وزارت دارائى مشاورى حقوق داشت. در 1324 كه قوام‏السلطنه روى كار آمد و ملك‏الشعراى بهار را به وزارت فرهنگ معرفى كرد، شایگان معاون وزیر فرهنگ شد و در ترمیم كابینه كه دكتر فریدون كشاورز وزارت گرفت، او كماكان معاون بود. در ترمیم سوم كابینه‏ى قوام، به وزارت فرهنگ منصوب گردید و كمتر از یك سال در آن سمت استوار شد ولى كار عمده‏اى نتوانست انجام دهد. چون سایر وزیران از تمام امكانات استفاده كرد. بعد از كنار رفتن از كابینه با دكتر مصدق پیوند دوستى زد و عضو جبهه ملى شد و در جبهه هم مقام دبیرى یافت. در انتخابات دوره‏ى شانزدهم به اتفاق مصدق و چند نفر دیگر از اعضاء جبهه ملى، از تهران وارد مجلس شد. در تمام مدت نقش اقلیت داشت. نطقها و ایرادات وى در مجلس منطقى و مستند و محتواى بیشترى از سایر نمایندگان اقلیت داشت. در دوره‏ى هفدهم هم از تهران به مجلس رفت. داعیه‏ى ریاست مجلس و مقامات دیگر او را پرجوش و خروش كرد. بعد از كنار گذاردن آیت‏الله كاشانى از ریاست مجلس، بین او دكتر عبدالله معظمى كشمكش شروع شد. راى مخفى گرفتند. معظمى 39 راى و شایگان 35 راى آورد، درنتیجه با چندین راى اضافى، معظمى بر كرسى ریاست تكیه زد. شایگان در روز 25 مرداد 1332 از رادیو تهران نطق جالبى ایراد نمود یعنى همان روزى كه شاه از رامسر به بغداد و رم رفته بود و گفت آن متاعى كه بایستى به تهران بیاید، به بغداد رفت و خیلى مطالب تند دیگر و زمینه را كاملا براى ریاست جمهورى خود فراهم مى‏نمود كه كودتاى 28 مرداد به تمام تخثیلات و آرزوهاى او خاتمه داد. یك روز در اختفاء به سر برد. روز دوم در معیت دكتر مصدق و دكتر صدیقى به باشگاه افسران رفتند یا بردند و خود را در اختیار دولت گذاشت. چندى در باشگاه افسران بازداشت بود، بعدا به لشكر 2 زرهى منتقل شد و محاكمه‏اى براى او ترتیب دادند و همزمان با دكتر مصدق، او را هم به دادگاه كشیدند. در محكمه‏ى فوق‏العاده به رهبر جبهه ملى احترام گذاشت و طورى عمل كرد كه همه او را تحسین مى‏كردند و سرانجام حكم محكومیت او براى مدت ده سال صادر شد. دو سال در زندان به سر برد كه مورد عفو واقع شد. پس از آزادى، چندى در تهران مى‏زیست تا اجازه‏ى خروج از كشور گرفت و آمریكا را براى ادامه‏ى زندگى انتخاب كرد. در آنجا ساكت نماند و فعالیت خود را علیه رژیم پهلوى ادامه داد و وجود او پایگاهى براى دانشجویان مقیم آمریكا بود. وفات او در سن 80 سالگى در آمریكا اتفاق افتاد. شایگان مردى دانشمند، حقوقدان، ادیب و در عین حال خودخواه، لجوج، عوام فریب و پرتوقع بود. غالبا در اعلامیه‏هاى انتخاباتى، خود را «سقراط ایران» معرفى مى‏كرد. هنگام تدریس فوق‏العاده قدرت استادى را نشان مى‏داد و كلاسش محل اجتماع شیفتگان علم و دانش بود. مطالب حقوقى را با امثله سیاسى و اجتماعى شیرین‏تر مى‏كرد. وى طبع شعر هم داشت و شعر نیكو و محكم مى‏سرود. معروفترین شعرش «وطن چیست» مى‏باشد كه حتى در كتب درسى هم ثبت شده است. وى در جوانى با خانواده‏ى شیبانى وصلت كرده بود. دختر ذكاءالسلطنه شیبانى همسر او بود. شایگان در بین دوستان و دانشگاهیان، به «شراب شور» شهرت گرفته بود. شاعر، حقوقدان، محقق. تولد: 1281، شیراز. درگذشت: 23 اردیبهشت 1360، آمریكا. سید على شایگان، فرزند حاج سید هاشم، پس از انجام تحصیلات ابتدایى و متوسطه در مدرسه‏هاى شریعت و شعاعیه شیراز، و نیز فراگیرى ادبیات فارسى و زبان عربى در مدارس قدیمه، در مدرسه‏ى علوم سیاسى تهران به تحصیل پرداخت و لیسانس حقوق را گرفت. سپس در سال 1306 با دانشجویان دوره‏ى اول به پاریس رفت و تحصیلات خود را در رشته‏ى حقوق در آنجا به پایان رسانید و در سال 1312 موفق به دریافت دكتراى حقوق شد. پس از بازگشت به ایران در دانشكده‏ى حقوق دانشگاه تهران به تدریس مشغول شد. سال‏ها معاون دانشكده‏ى حقوق بود. بعدها وى كرسى استادى حقوق مدنى را در دانشگاه تهران احراز نمود. سپس به معاونت وزارت فرهنگ رسید و مدتى در كابینه‏ى قوام‏السلطنه به عنوان وزیر فرهنگ بود، همچنین در دوره‏ى هفدهم مجلس شوراى ملى نماینده‏ى تهران شد. وى از بنیان‏گذاران جبهه‏ى ملى به شمار مى‏آمد. پس از 28 مرداد 1332 به زندان افتاد و سرانجام پس از آزادى از زندان به آمریكا رفت و همان جا ساكن شد در ضمن در دانشگاه‏هاى آنجا نیز تدریس مى‏كرد. در سال 1358 براى مدتى كوتاه به ایران آمد سپس به آمریكا مراجعت كرد. در جوانى مدتى به معلمى پرداخت و زمانى كه در شیراز بود در انجمن سالار شركت مى جست. گاهى شعر مى‏گفت. اشعارش حاوى مضامین وطن دوستى و تشویق به تحصیل دانش و به مبارزه با جهل و بى‏سوادى است. فهرست آثار شایگان به شرح زیر است. حقوق مدنى ایران (چند بار تجدید چاپ شده است)؛ ترجمه‏ى كتاب امیدهاى نو در جهانى كه در حال تغییر است (تألیف رتراند راسل، از انگلیسى به فارسى، تهران، 1336.) كتاب خاطرات او تا هنگام فوتش به طبع نرسیده بود. سید على شایگان سرانجام به سال 1360 در آمریكا درگذشت و پیكرش را براى دفن به ایران منتقل نمودند.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 15 منبع :

مهدی ابوطالبی محل تولد : اراک شهرت تابعیت : ایران تاریخ تولد : 1354/1/1 زندگینامه علمی 1. تحصیلات تا پایان مقطع دبیرستان رشته ریاضی فیزیک – دبیرستان شهید صدرقم. 2. تحصیلات مقدمات وسطح یک حوزه 1375-1369 مدرسه علمیه معصومیه . 3. تحصیلات سطح دو وسه 1380- 1375 (درمحضراساتید بزرگوار حجج اسلام آقایان عندلیب،موسوی تهرانی وحسینی خراسانی ) 4. تحصیلات خارج اصول وخارج فقه – امربه معروف ونهی ازمنکر،جهاد ،خمس ،-(درمحضراساتیدبزرگوار حجج اسلام آ قایان لاریجانی،کعبی ،واعظی )1384- 1380 5.ورود به مؤسسه امام خمینی (ره)1375 6.دوره کارشناسی ارشد الهیات ومعارف اسلامی 1381- 1375 عنوان پایان نامه تربیت دینی ازدیدگاه امام علی (ع) 7.دوره کارشناسی ارشد علوم سیاسی 1384- 1382 عنوان پایان نامه تبیین ناکارآمدی علم سیاست غربی درتحلیل نهضت امام خمینی (ره) با تکیه برتحلیل نیکی آر.کدی 8.عضویت درگروه پژوهشی تاریخ واندیشه معاصر(با مدیریت دکترموسوی نجفی)از1381تاکنون . 9.عضویت درگروه پژوهشی تاریخ مشروطیت (با مدیریت حجت الاسلام والمسلمین علی ابوالحسنی ) از1381 تاکنون.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

معروف به «سردار همایون» فرزند سردار على خان و او فرزند قاسم‏خان والى از سرداران رشید دوره ناصرى است. سرلشكر قاسم والى در 1253 ش تولد یافت و پس از تحصیلات مقدماتى براى ادامه تحصیل عازم اروپا و به مدرسه معروف سن‏سیر وارد شد و دانشكده نظامى آنجا را به پایان رسانید. پس از مراجعت به ایران بنا به پیشنهاد و صلاحدید امیر نظام گروسى به ژنرال آجودانى محمد على میرزا ولیعهد منصوب شد. اولین اقدام قاسم والى در تبریز آوردن یك دستگاه ماشین چاپ با حروف سربى بود كه مطبعه مجهزى درست كرد و همچنین گارد مخصوص تشكیل داد. هنگامى كه حسین قلى‏خان نظام‏السلطنه با سمت پیشكار ولیعهد به آذربایجان رفت براى قاسم خان درجه امیر تومانى گرفت و او را به معاونت قشون آنجا تعیین نمود. در 1324 ه.ق به فرماندهى قشون آذربایجان منصوب شد و در این سمت نسبت به تأسیس بلدیه در شهر تبریز همت گماشت. در 1331 ه.ق درجه سردارى به او داده شد و به ریاست نظمیه مركز رسید و در همان سال لقب «سردار همایون» دریافت كرد. سپس به حكومت تهران منصوب شد و مدتى نیز فرماندهى بریگاد مركزى بر عهده او بود. در 1297 در كابینه وثوق‏الدوله به كفالت وزارت جنگ معرفى شد و در اواخر 1299 فرماندهى دیویزیون قزاق را عهده‏دار گردید. سردار همایون اولین افسر ایرانى است كه به ریاست دیویزیون قزاق منصوب گردید. در كودتاى 1299 نیز همین سمت را داشت. قبل از سردار همایون افسران روسى فرماندهى دیویزیون قزاق را عهده‏دار مى‏شدند. پس از كودتاى 1299 چند تن از سرداران قزاقخانه به خدمت ارتش جدید ایران پذیرفته شدند كه به آنها درجه امیرلشكرى كه عالیترین درجه نظامى بود داده شد. این سرداران عبارت بودند از سردار مقتدر (سرلشكر غفارى)، سردار مدحت (سرلشكر جلایر)، سردار عظیم (سرلشكر توفیقى)، سردار رفعت (سرلشكر نقدى)، و سرلشكر قاسم والى (سردار همایون). سرلشكر والى در تشكیلات جدید قشون مدتى عضو شوراى عالى نظام و مدتى هم رئیس تفتیش مالى ارتش و چند سالى هم حكومت اراك را عهده‏دار بود. وفات سردار همایون در 23 مرداد 1312 ش در 59 سالگى اتفاق افتاد. سرلشكر والى افسرى تحصیلكرده و اروپا دیده بود شوق خدمت در او به حد كمال وجود داشت چنانچه در آذربایجان علاوه بر مطبعه مجهز نسبت به تأسیس شركت تلفن و كارخانه برق اقدام نمود. دو فرزند ذكور او به خدمت ارتش وارد شدند كه هر دو به درجه سرتیپى رسیدند.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

معروف به حشمت‏الدوله در 1252 ش در تبریز پا به عرصه وجود نهاد. پدرش میرزا ابوتراب وكیل‏الملك از رجال و اعیان تبریز بود و در دربار ولیعهد مظفرالدین میرزا صاحب مقامات مهمى بود. ابوالفتح میرزا طبق معمول زمان تحصیلات خود را از پنج سالگى تحت مراقبت پدر بوسیله معلمین خصوصى آغاز نمود و مقدماتى از ادبیات فارسى و زبان فرانسه و حسن خط و آیین نگارش را آموخت و در ده سالگى بنا به استدعاى پدرش در زمره منشیان و محررین ولیعهد شد. پس از آنكه مدتى در دربار مظفرالدین میرزا خدمت نمود با سمت مستوفى اول جزو كاركنان محمد على میرزا اعتضادالسلطنه (محمد على شاه) درآمد. در 1308 ه.ق در 18 سالگى سمت منشى‏باشى ولیعهد به او واگذار شد و در 1311 لقب ثقه‏الدوله گرفت. در 1313 ه.ق كه مظفرالدین میرزا به سلطنت رسید و اعتضادالسلطنه محمد على میرزا ولیعهد شد، ابوالفتح میرزا با لقب وكیل‏الملك رئیس دفتر مخصوص و مهردار محمد على میرزا بود و یكى از محارم و نزدیكان ولیعهد محسوب مى‏شد. ابوالفتح خان تا 1324 ه.ق كه محمد على میرزا به سلطنت رسید در تبریز اقامت داشت و امور مالى و ادارى ولیعهد كلا تحت نظر او بود. در 1324 به اتفاق محمد على شاه به تهران آمد و جزء درباریان متنفذ بود. ابتدا درجه امیر تومانى و سپس سردارى گرفت و لقب حشمت‏الدوله نیز به او اعطا گردید. در جریان نهضت مشروطه و مبارزه مجلس و محمد على میرزا حشمت‏الدوله از نظر جلب توجه آزادیخواهان نقشى داشت و مشروطه‏خواهان را تقویت مى‏نمود و چون محمد على میرزا به صداقت و خیرخواهى او معتقد بود سخنان او را مى‏پذیرفت و به آن جامه عمل مى‏پوشانید. در دوران خودكامگى محمد على میرزا و مشیرالسلطنه كه منجر به بمباران مجلس شد و حكومت در باغشاه مستقر گردید حشمت‏الدوله نیز در آنجا اقامت داشت و در رهایى بعضى از مجاهدین نقش مهمى برعهده گرفت و عده زیادى از مشروطه‏خواهان را از مجازات معاف نمود و موجبات رهایى آنان را فراهم ساخت. پس از خلع محمد على میرزا حشمت‏الدوله از كارهاى دربارى كناره‏گیرى كرد و یا كنار گذاشته شد ولى آزادیخواهان در صدد آزار و اذیت او برنیامدند و به پاس خدماتى كه در حكومت باغشاه نموده بود به مقام و منزلت وى ارج مى‏نهادند. در 1329 ق كه بار دیگر زمزمه ورود محمد على میرزا به گوش رسید مرحوم سپهدار تنكابنى نخست‏وزیر وقت براى جلب نظر محمد على میرزا، حشمت‏الدوله را كه از نزدیكان محمد على میرزا بود به كار دعوت نمود ولى مشروطه‏خواهان از سازش پنهانى سپهدار و محمد على میرزا مطلع شدند و موجبات بركنارى او را فراهم نمودند و نجفقلى خان صمصام‏السلطنه را به ریاست وزرایى برگزیدند و لاجرم حشمت‏الدوله نیز بدون كار ماند. ابوالفتح والاتبار در شهریور ماه 1295 ش براى اولین بار به مقام وزارت رسید و در كابینه وثوق‏الدوله وزیر جنگ گردید و قریب 9 ماه عضو كابینه بود. در 1298 ش در ترمیم سوم كابینه وثوق‏الدوله عهده‏دار وزارت امور خارجه شد. این كابینه با چهره افراد تازه‏اى كه در جامعه آن روز وجهه‏اى نداشتند تشكیل شد و كابینه وثوق‏الدوله با عضویت نصرت‏الدوله و صارم‏الدوله قرارداد معروف 1919 را با انگلیس‏ها منعقد نموده بود كه موجب خشم عمومى و مخالفت مردم شد. بعد از وثوق‏الدوله میرزا حسن خان مشیرالدوله به نخست‏وزیرى رسید و در كابینه وى حشمت‏الدوله وزارت داخله را بر عهده گرفت و تا آبان ماه 1299 در این پست انجام وظیفه مى‏كرد. ابوالفتح والاتبار از 1306 تا 1308 ش به استاندارى كرمان منصوب شد و غالبا اوقات خود را در مواقعى كه شغل دولتى نداشت صرف رسیدگى به املاك خود در تبریز مى‏نمود. بعد از شهریور 1320 والاتبار مجددا وارد مشاغل دولتى گردید و در دربار مقامات مهمى احراز نمود و مدتى نیز استاندار آذربایجان بود. در 1328 ش سناتور انتصابى آذربایجان شد و به مجلس سنا كه در دوره اول از معمرین و سالخوردگان و رجال صدر مشروطیت كه در آن تاریخ حیات داشتند تشكیل شده بود راه یافت و در زمره سناتورهاى خاموش قرار گرفت. مجلس سنا در دوره اول زیر بار بعضى از تحمیلات دولت وقت نرفت و بعضى از قوانینى كه به تصویب مجلس شوراى ملى (دوره هفدهم) رسیده بود در سنا رد شد و لذا طرحى در روز پنجشنبه اول آبان ماه 1331 از مجلس شوراى ملى گذشت و به موجب آن دوره مجلس سنا از 6 سال به دو سال تقلیل یافت و دولت از ورود سناتورها به محوطه بهارستان كه در آن ایام محل تشكیل جلسات مجلس سنا بود جلوگیرى كرد. سناتورها در یك جلسه خصوصى عمل مجلس شوراى ملى و دولت را خلاف قانون دانستند و طى بیانیه‏اى شدیدا به دولت و مجلس اعتراض نمودند. پس از 28 مرداد 1332 بار دیگر مجلس سنا شروع به كار كرد و اولین جلسه آن به ریاست سید حسن تقى‏زاده با حضور سپهبد زاهدى نخست‏وزیر تشكیل گردید و سنا فعالیت خود را از سرگرفت. دوره اول مجلس سنا در روز 28 آذر ماه 1332 همراه مجلس شوراى ملى منحل شد و انتخابات مجلسین مجددا آغاز گردید. در انتخابات دوره دوم مجلس سنا ابوالفتح والاتبار براى بار دوم به سناتورى آذربایجان منصوب شد و تا 1337 در مجلس اعیان انجام وظیفه مى‏نمود. در این سال در سن 84 سالگى در اثر كهولت درگذشت. حشمت‏الدوله یكى از اعیان و رجال مؤثر آذربایجان بود. از تظاهر و خودستائى به شدت پرهیز مى‏نمود و از این نظر مانند بعضى از رجال شهرت زیادى نداشت ولى همواره مورد احترام مردم بوده است.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

روزنامه‏نگار و فرهنگى در 1265 ش در قزوین متولد شد. تحصیلات مقدماتى را در حوزه علمیه قزوین انجام داد و چند سالى در قم ادبیات عرب و فقه و اصول خواند. مقارن جنبش مشروطیت به قزوین بازگشت و با آزادیخواهان و مشروطه‏طلبان هم آواز شد. بعد از مشروطیت، وى یكى از پیشقدمان در تأسیس مدارس جدید بود و در تأسیس چند مدرسه مداخله تام داشت. سرانجام مدرسه‏اى به نام فرهنگ دایر نمود و مدیریت آن را عهده‏دار شد. بعد از 1300 روزنامه‏اى در قزوین به نام نصیحت دایر نمود و هفته‏اى سه شماره انتشار مى‏داد. وى در 1304 ش كه براى انجام كارى به تهران عزیمت نموده بود به مجلس شوراى ملى مى‏رود. گویا در همانروز قرار بوده است ملك‏الشعراى بهار به علت مخالفت با سلطنت سردار سپه ترور شود. مرحوم واعظ اندام و قیافه‏اى شبیه ملك‏الشعراء داشته است مأموران ترور وقتى او را مى‏بینند تصور مى‏كنند ملك‏الشعراى بهار است. چند تیر به سوى او شلیك مى‏شود و واعظ از پا درآمده پس از چند ساعت فوت مى‏شود و هیچگونه اقدامى براى معرفى قاتل یا قاتلین از طرف حكومت وقت به عمل نیامد و خون واعظ به ناحق به زمین ریخته شد. حین‏الفوت حدود چهل سال داشت. سخنورى پرتوان و نویسنده‏اى ماهر و مبارزى سرسخت بود و از انتشار اخبار تحریك‏آمیز حتى‏المقدور خوددارى مى‏كرد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

استاد دانشكده افسرى و دانشگاه جنگ و از مبتكران تدریس زبان‏هاى خارجى در ایران با متد خاص است. وى تحصیلات خود را در پاریس در رشته زبان‏هاى خارجى پایان برد. سپس به ایران آمد و مشغول تدریس زبان شد و كتاب‏هایى به نام متد وارسته در زبان‏هاى فرانسه، انگلیسى و آلمانى به طبع رسانید و شهرت زیادى كسب كرد و مدت‏ها در ایران بلارقیب بود. با دختر سپهبد یزدان پناه كه از بطن همسر اول او كه دختر ممتحن‏الدوله شقاقى بود ازدواج كرد. این مصاهرت در ترقى او تأثیر كرد و به او عنوان «سراستاد» دادند یا خود این عنوان را انتخاب نمود. همه جا خود را سراستاد معرفى مى‏كرد. چون سال‏ها در سازمان‏هاى آموزشى ارتش تدریس نموده بود هوس كرد كه از نظر ظاهر هم در كسوت نظامیان باشد. قریب یكسال در دانشگاه نظامى تعلیمات دید و درجه سرلشكرى به او دادند، البته تنها نبود و تنى چند نیز از این مقررات استفاده كردند. در میان این عده وارسته شاگرد اول بود و از دست شاه جایزه گرفت. ولى نتوانست به آئین نظامى احترامات لازمه را به جاى آورد. شاه متغیر گردید و دستور داد درجات آنها اجرا نشود. رئیس دانشگاه نظامى به نام سرلشكر محمود افشارپور هم مورد بى‏مهرى واقع گردید و بازنشسته‏اش كردند. وارسته بعد از این شكست چندى دوام آورد و از فعالیت‏هاى اجتماعى و علمى دست كشید تا در 1356 درگذشت. حین‏الفوت سنش قریب 75 سال بود.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

فارغ‏التحصیل مدرسه علوم سیاسى است. خدمات خود را از وزارت دارایى شروع كرد و در چند شهرستان از جمله اراك و قزوین و همدان رئیس دارایى بود. بعدا به وزارت كشور منتقل و به مدیر كلى رسید. در 1318 معاون كل آن وزارتخانه شد. مدتى استاندارى اصفهان را برعهده گرفت تا اینكه در 1326 در كابینه ابراهیم حكیمى به وزارت پست و تلگراف و تلفن معرفى و چند ماهى آن سمت را عهده‏دار بود. در 1327 در ترمیم كابینه عبدالحسین هژیر سمت وزارت دارایى گرفت. بعد از تغییر دولت با سمت استاندار به كرمان رفت و قریب یكسال استاندارى آنجا را داشت تا اینكه در اوایل 1329 از طرف منصور نخست‏وزیر به تهران احضار و ابتدا وزیر بهدارى و بعد وزیر دارایى شد. در 1330 در كابینه حسین علاء هم وزیر دارایى بود و مصدق جانشین علاء او را در سمت وزارت دارایى تثبیت كرد ولى مدتش كوتاه بود. در دوره دوم مجلس سنا بعد از 1332 سناتور شد و به نیابت ریاست رسید. مدتى هم عضو كمیسیون مختلط خلع ید از شركت سابق نفت بود. سناتورى را تا 1342 حفظ كرد ولى در این سال مورد غضب شاه قرار گرفته دیگر به مجلس سنا نرفت. در دى ماه 1357 كه شاه تهران را ترك كرد وارسته به عضویت شوراى سلطنت منصوب شد و نایب رئیس شورا شد. وى در 1367 در سن 92 سالگى درتهران در گذشت.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

فرزند اعزازالدوله نیك‏پى و نوه دخترى ظل‏السلطان است. تولد او در 1306 ش در اصفهان اتفاق افتاد. پس از انجام تحصیلات ابتدایى و متوسطه در اصفهان به دانشكده حقوق تهران وارد شد و درجه لیسانس در رشته اقتصاد گرفت. سپس براى انجام تحصیلات به اروپا رفت و در دانشگاه لندن به تحصیل اشتغال ورزید و درجه دكترا در رشته اقتصاد دریافت كرد. پس از مراجعت به ایران مدتى به شغل وكالت دادگسترى پرداخت، سپس وارد شركت ملى نفت گردید و تدریجا مدارجى را طى كرد تا به ریاست اداره بررسى‏هاى اقتصادى منصوب شد. نیك‏پى در كانون مترقى با منصور همكارى داشت، به همین جهت وقتى منصور به نخست‏وزیرى رسید، نیك‏پى را به معاونت اجرایى خود برگزید. در كابینه بعدى كه به ریاست امیرعباس هویدا تشكیل یافت، نیك‏پى همچنان معاون نخست‏وزیر بود. در 1345 علاوه بر معاونت به سمت وزیر مشاور نیز معرفى گردید. در 1347 به جاى دكتر نهاوندى به وزارت آبادانى و مسكن برگزیده شد و مجموعا چند ماهى در این سمت بود كه به علت اختلاف نظر با وزیر كشور وقت هر دو از كابینه خارج شدند. در شهریور 1348 انجمن شهر تهران نیك‏پى را به شهردارى پایتخت برگزید و قریب 8 سال در آن سمت باقى ماند. در اواسط 1356 از شهردارى تهران كنار رفت و در عوض از طرف شاه به سناتورى انتصابى رسید. در آبان ماه 1357 طبق ماده پنج حكومت نظامى بازداشت شد و روز 22 بهمن 1357 كه در زندان‏ها باز شد نیك‏پى به دست مردم افتاد و زندانى شد و در اوایل 1358 پس از محاكمه اعدام گردید.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

معروف به مفخم‏الملك حدود 1253 در اصفهان تولد یافت. پس از انجام تحصیلات مقدماتى وارد قشون ظل‏السلطان شد و درجه افسرى گرفت و مراحل ترقى را به سرعت پیمود و درجه میرپنجى دریافت كرد. مدتى فرمانده یك فوج در فارس بود بعد به فرماندهى افواج چهارمحال و فریدن منصوب گردید. بعد از 1299 از قزاقخانه خارج شد و به حكمرانى بنادر جنوب انتصاب یافت. در 1307 حكمران كردستان شد و در بازدیدى كه رضاشاه از كردستان بعمل آورد از طرز كار او عدم رضایت نمود و او را از آن كار معزول ساخت. چند سالى بیكار بود تا به حكمرانى مازندران برگزیده شد. مدتى در مازندارن حكومت داشت تا اینكه بازنشسته شد و از كار خارج گردید. وى در تربیت فرزندان خود توجه وافى مبذول داشت و دو پسر خود را به كالج آمریكایى فرستاد و هر دو به مقامات عالى رسیدند. فرزند اكبر او به نام عزیزالله به مصاهرت ظل‏السلطان درآمد و وكیل و وزیر و سناتور شد. فرزند دیگرش به نام منوچهر در وزارت دارایى مقاماتى احراز كرد و چندى مدیر كل دخانیات و زمانى معاون وزیر دارایى بود. در میانسالى به علت ابتلاء به بیمارى سرطان درگذشت. مفخم‏الملك مردى تحصیلكرده، شجاع، ثروتمند و ممسك بود. در 70 سالگى در اصفهان درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

فرزند عبدالحسین نیك‏پور متولد 1305 ش در تهران است. مدتى در آمریكا در رشته مدیریت بازرگانى و علوم ادارى و اقتصاد تحصیل كرد و به درجه لیسانس رسید. بعد از مراجعت به ایران به مشاغل آزاد پرداخت و حرفه تجارت را پیشه كرد. وقتى پدرش به تأسیس بانك خصوصى پارس مبادرت نمود او را به همكارى دعوت كرد و در آن بانك اشتغال ورزید و معاون بانك پارس شد. خوى ناسازگارى و بلندپروازى او موجب شد با دكتر محمد نصیرى مدیر كل بانك پارس در مقام ستیزه برآید. این مبارزه مدتى ادامه داشت تا اینكه پدرش كه صاحب بانك پارس بود عذر او را خواست. چندى بیكار بود تا توانست عضو هیئت مدیره بانك رفاه كارگران بشود. این سمت را هم عبدالرضا انصارى وزیر كار وقت كه از دوستان او بود، با تلاش فراوان برایش تدارك دید. مدتى كوتاه در این سمت بود ولى با مدیر عامل بانك سلمان اسدى نساخت یا نخواست بسازد و وضع بانك را دگرگون كرد تا اینكه محترمانه عذرش را خواستند و دوباره بیكار شد. امیر اسدالله علم وقتى نخست‏وزیر شد چون با او قرب جوار داشت و غالبا متوسل به او مى‏شد او را به ریاست فروشگاه فردوسى منصوب كرد. دو سالى در آن سمت بود، هم براى فروشگاه فردوسى تجارت كرد هم براى خودش ثروتى به دست آورد. بعد از فروشگاه فردوسى قائم‏مقام بانك تعاون كشاورزى شد تا اینكه در 1342 به ریاست بانك رفاه كارگران به جاى سلمان اسدى برگزیده شد. از بانك به معاونت وزارت كار و ریاست سازمان بیمه‏هاى اجتماعى كارگران منصوب شد و از آنجا هم مدیر عامل بانك سپه گردید و در بانك سپه دست به اصلاحاتى زد. منوچهر نیك‏پور با هوش‏ترین فرزند عبدالحسین نیك‏پور است. مردى تحصیلكرده، مدیر، مدبر، قاطع، پركار و در عین حال لجوج، مبارز، كینه‏جو و خسیس بود. در كنار مشاغل دولتى سهم‏الارث خود را كه مدیریت بیمه شرق و كارخانه شیشه و بلور بود بخوبى اداره مى‏كرد. منوچهر نیك‏پور با دختر فیروزالدوله كامرانى پسر كامران میرزا ازدواج كرد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

در 1290 در تهران متولد شد. پس از انجام تحصیلات مقدماتى و متوسطه وارد دانشكده‏ى افسرى شد و در 1310 با احراز رتبه‏ى اول و اخذ جایزه فارغ‏التحصیل شد و مدت ده سال در ماموریتهاى خارج از تهران به سر برد. در سال 1320 به درجه‏ى سرگردى و در 1323 به درجه‏ى سرهنگ دومى رسید و در 1325 به سرهنگ تمامى و فرماندهى هنگ ماكو منصوب شد. قریب سه سال در فرماندهى هنگ ماكو بود و با دختر یكى از مالكین آنجا ازدواج كرد. در 1328 به تهران انتقال یافت و فرمانده هنگ نادرى لشكر دوم پایتخت شد. در دوران دكتر مصدق كه تغییراتى در سازمان ارتش داده شد، لشكرهاى تهران به سه تیپ تقسیم شدند كه یكى از آنها تیپ 3 كوهستانى بود و هنگ نادرى ضمیمه‏ى این تیپ شد. پس از كودتاى 1332 در تهران لشكرى به نام لشكر دو زرهى تشكیل یافت كه فرماندهى آن با سرتیپ تیمور بختیار بود. ریاست ستاد این لشكر به سرهنگ روحانى سپرده شد و پس از چندى، روحانى با احراز درجه‏ى سرتیپى فرمانده تیپ شد. در 1335 به فرماندهى لشكر خوزستان منصوب گردید و در همان سمت، درجه‏ى سرلشكرى گرفت. چندین سال در خوزستان بود تا به مركز انتقال یافت. ابتدا معاون و سپس قائم‏مقام فرماندهى نیروى زمینى شد و درجه‏ى سپهبدى دریافت كرد. در 1345 بازنشسته شد و ریاست اداره كل بازرسى نخست‏وزیرى را به او سپردند و تا 1357 در آن سمت مستقر بود. وى افسرى فاضل و مبادى آداب و مهربان بود. در سال 1362 در خارج از كشور درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

معروف به قائم مقام‏الملك رشتى از رجال متنفذ و سیاستمداران قرن اخیر ایران است. پسر حاج ملامهدى شریعتمدار و او فرزند حاج ملارفیع شریعتمدار رشتى است. در 1266 تولد یافت. پس از رسیدن به سن رشد آغاز تحصیل نمود و مطابق معمول زمان به آموختن صرف و نحو عربى و ادبیات فارسى پرداخت. چندى هم به مطالعه‏ى معارف اسلامى و فقه مشغول بود. زبان روسى را هم به خوبى فراگرفت. در جوانى آخوندى متجدد و نسبتا ثروتمند بود. با رجال و معاریف گیلان حشر و نشر پیدا كرد، با قنسولگرى روس روابط حسنه‏اى یافت، به طورى كه در آن تاریخ همه او را عامل قنسولگرى مى‏دانستند. با مشروطه‏خواهان نزدیكى داشت و آنها را یارى مى‏نمود. پس از چندى به تهران آمد، روابط خود را با روسها حفظ كرد و تقریبا رابط بین سفارت روس و بعضى از رجال و مقامات آن روز بود. در سال 1334 ه.ق به سمت اتاشه افتخارى سفارت تزارى روس انتخاب شد. به همین دلیل با رجال و اعیان تهران ارتباط یافت و یكى از مهره‏هاى سیاسى روز شد. قبل از كودتاى 1299 به همان اندازه كه سید ضیاءالدین پادو و كارگزار سفارت انگلیس بود، قائم مقام هم همین سمت را در سفارت روس داشت و به شدت بین آن دو رقابت به وجود آمده و علیه یكدیگر تحریك مى‏كردند. در 1297 به اشاره‏ى سید ضیاءالدین در خیابان شاه‏آباد قائم‏مقام در میان درشكه هدف گلوله واقع شد. از قضا گلوله به بازویش اصابت نمود و پس از مدتى بهبودى حاصل شد. در كودتاى 1299 كه سید ضیاءالدین زمام امور را به دست گرفت و قدرت اجرائى و نظامى به میرپنج رضاخان تفویض شد، قائم‏مقام بازداشت گردید و به زندان قصر انتقال یافت و در حكومت صد روزه‏ى آقا سید ضیاءالدین در زندان بود. پس از كنار رفتن سید از صدارت، قائم‏مقام از زندان آزاد شد و مورد توجه سردار سپه قرار گرفت و جبرئیل وحى شد. به طورى كه قائم‏مقام در سفر و حضر همراه سردار سپه بود. او نیز تمام قدرت خود را براى پیشرفت سردار سپه به كار مى‏برد. نزدیكى سردار سپه و قائم‏مقام به حدى رسیده بود كه حتى در مانورهاى جنگى هم با سردار سپه مشاركت مى‏كرد. قائم‏مقام در دوره‏ى پنجم به وكالت مجلس رسید و یكى از طرفداران خلع قاجاریه و سلطنت رضاخان بود. اولین نماینده‏اى كه پس از جلوس رضاشاه به تخت سلطنت تغییر لباس داد، همین قائم مقام است كه در مغازه پیرایش واقع در لاله‏زار عبا و عمامه را تبدیل به كت و شلوار و كراوات نمود و ریش انبوه خود را نیز كوتاه كرد. قائم‏مقام در دوره‏ى ششم هم به وكالت رسید و تا موقعى كه رضاشاه سر كار بود، او وكیل مى‏شد. در اواخر سلطنت رضاشاه مورد بى‏مهرى قرار گرفت، از او سلب مصونیت شد و چندى هم در زندان به سر برد ولى مجددا مورد محبت قرار گرفته به شغل اصلى خود بازگشت. در دوران سلطنت محمدرضاشاه همچنان وكیل مجلس مى‏شد و از مشاوران درجه اول شاه و صاحب قدرت بود. در ادوار چهاردهم، پانزدهم، شانزدهم و هفدهم متوالیا به وكالت مجلس رسید. از دوره‏ى پانزدهم سوداى ریاست مجلس در سرش پیدا شد، چند بار ریاست او به راى كشیده شد ولى در مقابل سردار فاخر كه در كار پارلمان بازیگرى ماهر بود شكست خورد. در دوره‏ى هفدهم كه اختلاف شاه و مصدق بالا گرفت، ابتدا به عنوان میانجى درصدد التیام روابط برآمد و چون توفیق نیافت، جانب مصدق را گرفت. بعد از سال 1332 یك بار رفیع به مجلس سنا راه یافت ولى سناتورى او تجدید نشد. او جدا با قانون اصلاحات ارضى مخالف بود وآن را برخلاف شرع مى‏دانست و آشكار و پنهان، شاه را از این عمل برحذر مى‏داشت. در یكى از مراسم رسمى رفیع نسبت به قانون اصلاحات ارضى شاه را مورد نكوهش قرار داد و آن را خلاف شرع دانست این گونه دخالتها در كار شاه كه به قدرت نشسته بود در آن روز گناهى نابخشودنى بود. دستور صادر شد رفیع را به دربار راه ندهند او نیز راه خود را تغییر داد و جانب مردم را گرفت و با سران جبهه ملى رفت و آمد برقرار كرد تا سرانجام در سال 1343 در سن 77 سالگى در تهران درگذشت. قائم‏مقام علاوه بر مقام علمى فوق‏العاده باهوش و فراست و به مبانى مذهبى پایبند بود. به علماء احترام مى‏گذاشت و با آنان حشر و نشر داشت. عنداللزوم از دستگیرى نیازمندان دریغ نمى‏ورزید. قبل از اینكه مغضوب شود، فوق‏العاده در شاه نفوذ داشت. غالبا توصیه اشخاص را مى‏كرد. سالى چند بار مراسم روضه‏خوانى باشكوه در منزل خود واقع در كوچه برلن كه امروز پاساژ عطیمى به جاى آن ساخته شده برپا مى‏نمود. گاهى شاه و درباریان در این مجلس شركت مى‏كردند.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد پنجم)

سردار افخم، از سران دوره استبداد بود و در زمان محمد علیشاه در گیلان حكومت داشت. در محرم 1327 ه.ق. كه ملیون و آزادیخواهان گیلان قیام كردند، او را كشته و شهر را متصرف شدند.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 12 منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد پنجم)

پادشاه قاجار (جل. 1209- ف. 1211 ه.ق). وى مؤسس سلسله قاجاریه است كه تا سال 1344 ه.ق. (مطابق با 1304 ه.ش.) در ایران دوام یافت. آغا محمدخان فرزند محمد حسن‏خان رئیس دسته اشاقه باش از ایلهاى قاجار و ساكن دشت گرگان مشهور به قاجار قویولنو (قوانلو) بود. محمد حسن‏خان حریف سرسخت كریم‏خان زند مؤسس دولت زندیه بود كه سرانجام به دست كسان خود كشته شد و فرزندان او به دست كریم‏خان افتادند كه از جمله آنان آغا محمدخان سالها در شیراز در دربار كریم‏خان به سر برد. هنگام مرگ كریم‏خان، آغا محمدخان از شیراز به تهران آمد و با سران رؤساى اشاقه باش طرح حكومتى را در برابر دولت زندیه ریخت، و 15 سال با جانشیان كریم خان جنگ كرد تا سرانجام بر اثر خیانت‏هاى اطرافیان لطف على‏خان زند پادشاه جوان و شجاع زندیه و با كمك وزیر خیانت پیشه حاج ابراهیم كلانتر، بر شیراز و عاقبت بر لطفعلى خان غالب آمد و با كشتن و كور كردن شاهزاده زند در سال 1209 ه.ق. دولت زندیه را منقرض ساخت. پس از خاتمه كار آخرین پادشاه زندیه به قفقازیه رفت و حكام گردنكش محلى را مطیع كرد و در تفلیس براى عبرت دیگران امر به قتل عام و خرابى كلیساها داد و قسمتى از شهر را ویران ساخت، و بعد از بازگشت به تهران این شهر را به پایتختى انتخاب و تاجگزارى كرد (1210 ه.ق.) سپس به خراسان لشكر كشید و شاهرخ حاكم آن ناحیه را كه از پسران نادر بود دستگیر كرد و به قتل رسایند و خیال تصرف بخارا را داشت كه مجبور شد براى سركوبى اغتشاش ناحیه قفقار بدان سامان برود، اما پیش از اینكه با سپاه روسیه وارد نبرد شود، كاترین مرد و جانشین او الكساندر پل اول از حمله به خاك ایران صرف نظر نمود و زبوف و سپاه او را از قفقاریه احضار كرد. آغا محمدخان به تنبیه و سركوبى حكامى كه تبعیت روسیه را پذیرفته بودند پرداخت، ولى در یكى از شبهاى بهار سال 1211 ه.ق. در خوابگاه خود به دست عده‏اى از نزدیكان خویش كشته شد و ریش‏سفیدان و سران لشكر برادرزاده او باباخان را از فارس به تهران آوردند و به نام فتحعلیشاه (ه.م.) به سلطنت برداشتند.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد پنجم)

(پش. نفى و سلب + پیر + دخت، دختر، دختر پیر ناشدنى) خواهر «بوران‏دخت» و دختر خسرو پرویز، ملكه ساسانى. وى در تیسفون تاج شاهى بر سر نهاد (360 م.) و چند ماهى بیش سلطنت نكرد. یكى از سپهبدان موسوم به فرخ هرمزد مدعى سلطنت شد، و ملكه را به زنى خواست، چون آزرمیدخت نمى‏توانست علنا مخالفت كند، در نهان وسیله قتل او را فراهم كرد. آنگاه پسر فرخ هرمزد كه رستهم (رستم) نام داشت، با سپاه خویش پیش راند و پایتخت را تصرف كرده آزرمیدخت را خلع و كور كرد.از كیفیت وفات این ملكه (630 م.) اطلاعى در دست نیست. ضح.- «آزرمیدخت» با ذال منقوطه غلط است. (دختر همیشه جوان)، 631 م، از زنان فرمانروا. وى دختر خسروپرویز (628 -590 م)، پادشاه ساسانى و خواهر پوراندخت بود كه در جریان هرج و مرجى كه بر كشور و دربار ایران حاكم بود، توسط بزرگان كشور به پادشاهى رسید، اما پادشاهیش چهارماه بیشتر طول نكشید. به نوشته دكتر زرین كوب «آزرمیدخت هم كه در این ایام بر تخت نشست مثل خواهرش پوران از خود تقریبا هیچ قدرت و اراده‏اى نداشت. مقارن جلوس او سپاهیانى كه در گذشته تحت فرمان شهر براز بودند در نصیبین یك نواده خسرو دوم (خسروپرویز) را به نام هرمز پنجم بر تخت نشاندند. آزرمیدخت هم چون اسپهبد خویش، فرخ هرمزد را كه خواست وى را به عقد خویش درآورد با خدعه به دام هلاك انداخت دچار انتقام پسر او، رست فرخ هرمزد (رستم فرخ‏زاد) شد و از سلطنت بركنار شد.» به نوشته تاریخ بلعمى «چون آزرمیدخت به ملك اندر بنشست، عدل و داد كرد و كس وزیر نكرد و پادشاهى خود نگاه مى‏داشت.» راجع به فرجام كار وى مى‏نویسد: «رستم پسر وى (فرخ هرمزد) سر برداشت و با آزرمیدخت جنگ كرد و او را بگرفت و با وى قهر (جنگ) كرد و از وى مراد خویش بستد، بعد از آن هر دو چشمش كور كرد و بعد از آن او رابكشت.»[1]

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 12 منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد پنجم)

وى یكى از سرداران نادرشاه بود كه پس از مرگ نادر، بر آذربایجان مسلط گردید و ارومیه (رضائیكه كنونى) را پایتخت خود قرار داد. در آغاز كار، كریم‏خان زند از او شكست یافت. ولى در پایان در ناحیه خشت (سر راه شیراز به بوشهر.) شهریار زند به یارى جنگجویان دشتستان و تنگستان بر سردار افغان غلبه یافت. (1167 ه.ق.). آزادخان افغان پس از این جنگ مدتى فرارى بود به این طرف و آن طرف رفت تا بتواند قوایى تهیه كرده به جنگ كریم خان بیاید، ولى ناامید شد و ناگزیر به حضور كریم‏خان آمد و عذر روزگار گذشته بخواست. كریم‏خان نیز او را پذیرفت، و او هم تا آخر عمر در دربار كریم‏خان میزیست و در مشاورتها و كارهاى جنگى او را یارى میكرد و در ركاب وى به مسافرت مى‏رفت.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد پنجم)

(مقدس + مرد، مرد مقدس) هفتمین پادشاه اشكانى ایران كه شاید وى همان فرهاد (فرهاد چهارم یا فرهاد پنجم) باشد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد پنجم)

پسر هرمز دوم، نهمین پادشاه ساسانى، پس از مرگ هرمز دوم (302 یا 30 الى 310 م.) شورش و جنگ داخلى درگرفت و آذرنرسى پسر او به سلطنت رسید، ولى چون اعیان و نجباى مملكت را ناراضى كرد، پس از چند ماه از سلطنت خلع شد، یكى از برادرانش را كور كردند و برادر دیگرش را- كه هرمز نام داشت- به زندان افكندند. آذرنرسى یا آذر نرسه پس از پدر به تخت نشست. وى یكى از پسران هرمزد دوم از زن اول او بود، وى شاهى بسیار ستمگر و خونریز بود. بزرگان كشور انجمن كرده او را پس از چند ماه از سلطنت انداختند و كشتند. (310 م.) و یكى از برادرانش را كور كردند و برادر دیگرش را كه هرمزد نام داشت به زندان افكندند. او گریخته به رومیان پناه برد مقارن این احوال، بزرگان كودكى خردسال به نام شاهپور را به پادشاهى برگزیدند.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد پنجم)

یكى از سرداران معروف خسرو پرویز است كه نامش در شاهنامه هم آمده.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

فرزند محمدبن حیدربن اسماعیل، از بزرگان سلسله‏ى گلستانه بوده، در اصفهان محترم و معزز مى‏زیسته، و در ربیع الاو سال 779 در اصفهان وفات یافته است.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

از فضلاى قرن سیزدهم، در دستگاه زندیه صاحب جاه و مقام بوده، و منصب استیفاى اصفهان را داشته. قبرش در قبرستان شیر سبز در كوچه‏ى باغ سهیل واقع بود كه در این اواخر، مقبر به صورت مسجد درآمده.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

فرزند ارشد و اكبر عبدالحسین نیك‏پور متولد 1300 ش در تهران است. قسمتى از تحصیلات خود را در ایران و قسمتى دیگر را در آمریكا انجام داد و پس از بازگشت از خارج به كار تجارت و ملكدارى پرداخت و در زمینه‏هاى مختلف با پدرش كه بازرگان معروف تهران بود همكارى نمود. پس از چندى بانك پارس كه از تأسیسات او و با سرمایه شخصى تشكیل شده بود به ابراهیم نیك‏پور واگذار شد. نیك‏پور در كار بانكدارى ابتكارى نداشت و بیشتر با درآمدهاى اتفاقى قانع بود. به همه كار دست مى‏زد: زمین خرید و فروش مى‏كرد، بساز و بفروش بود، در امر حق‏العمل كارى و دلالى مداخله داشت، خلاصه به هر نحوى كه بود دنبال پول و درآمد مى‏رفت و به سرمایه خود مى‏افزود و در عین حال از زندگى لذت‏بخش هم غفلت نمى‏كرد. در دوره بیست و دوم قانونگزارى از لنجان اصفهان سر درآورد و وكیل مجلس شد. یك دوره نیز مقام سناتورى گرفت و جزء بازرگانان معروف ایران شد ولى براى اقتصاد مملكت قدمى برنداشت و تأسیسات عام‏المنفعه درست نكرد. از خیرات و مبرات دورى مى‏گزید، نه ابتكار و فعالیت پدر را به ارث برده بود و نه مانند برادر كوچكش منوچهر مدیریت و توانایى كار كسب كرده بود.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

بازرگان و سیاستمدار و سرمایه‏دار معروف متولد 1272 ش است. بعد از انجام تحصیلات مقدماتى به كار تجارت بلور پرداخت و تدریجا در این رشته ترقى كرد و ثروتمند شد، مخصوصا در زمان وزارت دارایى داور همیشه مشیر و مشاور او بود و او را در برنامه‏هاى اقتصادى دولت كمك مى‏كرد. در دوره نهم از تهران به نمایندگى مجلس شوراى ملى انتخاب شد و در دوره‏هاى دهم، یازدهم، دوازدهم، سیزدهم و پانزدهم این سمت را براى خود حفظ كرد. با قوام‏السلطنه بسیار نزدیك بود و به همین دلیل ریاست كمیسیون اقتصادى او را در مسكو عهده‏دار شد. بعد از انتخابات مجلس سنا به سناتورى از تهران رسید و مجموعا پنج دوره تا حین‏الفوت سناتور بود. بعد از تشكیل اتاق بازرگانى به اتفاق آراء از طرف تجار تهران به ریاست اتاق انتخاب گردید و چندین دوره بر اتاق بازرگانى ریاست مى‏كرد. رشته فعالیت‏هاى او در امور اقتصادى گوناگون بود از جمله كارخانه بلورسازى و كار بیمه و بانكدارى از فعالیت‏هاى اقتصادى اوست. در 1331 به تأسیس بانك پارس مبادرت نمود. بعضى از فرزندان او رشد سیاسى و اقتصادى پیدا كردند از جمله محمد ابراهیم به وكالت و سناتورى رسید و منوچهر نیكپور بعضى از مقامات مملكتى را طى كرد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

متولد 1288 ش فرزند امیرحشمت تبریزى از مجاهدین معروف مشروطه در آذربایجان است. وى پس از انجام تحصیلات متوسطه در ایران به انگلستان رفت و در رشته بانكدارى و اقتصاد تخصص گرفت. پس از ورود به ایران به خدمت بانك ملى درآمد و مشاغلى از قبیل ریاست بانك را در قزوین و كرمانشاه عهده‏دار شد و مدتى نیز مدیر اعتبارات بانك ملى بود. در 1329 به معاونت بانك ملى ایران برگزیده شد و چند سالى در آنجا بود تا به ریاست بانك كشاورزى انتخاب گردید. در كابینه دكتر منوچهر اقبال مدتى وزارت بازرگانى را برعهده داشت، بعد از آن به كار خصوصى پرداخت و به ریاست یكى از بانك‏هاى مختلط برگزیده شد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

معروف به امیرحشمت از رجال آذربایجان در 1257 ش در قراچه داغ متولد شد. پدرش حاج محمد على بیك از محترمین آذربایجان بود. ابوالحسن پس از انجام تحصیلات خود وارد خدمت نظام شد و مراحل ترقى را پیمود و سپس با درجه سرهنگى ریاست افواج و ایلات قراچه داغ به عهده او گرفت. هنگام طلوع مشروطیت از طرفداران جدى و پر و پا قرص بود. وقتى مجلس به توپ بسته شد قیام مسلحانه كرد و سرانجام در سفارت انگلیس متحصن شد. در جنگ بین‏الملل اول با روس‏هاى تزارى به جنگ پرداخت ولى در مقابل قواى روس تاب مقاومت نیاورده به عثمانى رفت و چند سالى در آنجا بسر برد. پس از عزیمت روسها از ایران به تهران رفت. در كودتاى 1299 چند روزى به حبس افتاد، بعد به حكومت زنجان برگزیده شد، سپس حكومت كرمانشاه را گرفت و چند سالى با قدرت در آن منطقه مشغول بود. در اوایل سلطنت رضاشاه به تهران احضار شد و دیگر كارى به او ارجاع نشد و تحت نظر مأمورین نظمیه قرار داشت. وفات او در 1333 ش در تهران اتفاق افتاد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

در 1292 در شهر زنجان متولد شد. تحصیلات ابتدائى را در زنجان و تحصیلات متوسطه را در مدرسه‏ى ثروت تهران گذرانید آنگاه وارد دانشكده حقوق تهران گردید و در رشته‏هاى حقوق و علوم سیاسى درجه‏ى لیسانس گرفت. نیامیر خدمات دولتى خود را از 1312 در دادگسترى آغاز كرد و چندى هم در وزارت دارائى و بانك ملى اشتغال داشت تا سرانجام در 1317 به استخدام وزارت امور خارجه در آمد و پس از طى مراحل مقدماتى، معاون اداره چهارم سیاسى شد. در 1328 دبیر اول سفارت كبراى ایران در دهلى نو گردید بعد به مقام ریاست اداه روابط فرهنگى رسید و چندى هم رایزن سفارت ایران در توكیو بود و در همین سمت مقام وزیر مختارى گرفت از دیگر مشاغل وى عضویت شورایعالى سیاسى وزارت امور خارجه و دبیركلى كنگره هزاره ابن سینا و دبیر كلى جمعیت ایرانى طرفدار سازمان ملل بود. از دیگر مشاغل او ریاست اداره سوم سیاسى را باید نام برد و سرانجام به مقام سفیركبیرى ایران در اردن هاشمى منصوب شد و زمانى نیز سفیركبیر ایران در حبشه بود. نیامیر اهل قلم و تحقیق بود و آثارى از خود به یادگارى گذارد كه مهمترین آنها عبارتند از: معاهده ورساى و بعد از آن، و تشكیلات سیاسى ژاپن. وى مجموعا به پنج زبان تكلم مى‏كرد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

متولد 1309 ش است. در تهران درجه لیسانس اقتصاد گرفت و براى ادامه تحصیل به پاریس رفت و در رشته اقتصاد به درجه دكتراى اقتصاد دولتى نائل آمد. پس از مراجعت به ایران مدتى در شوراى عالى اقتصاد خدمت كرد و ضمنا در دانشگاه تهران و مدارس عالى تدریس مى‏نمود. در 1341 مدیر عامل سازمان مسكن شد. در كابینه منصور كه در اسفند ماه 1342 تشكیل یافت نهاوندى قرار بود به معاونت اقتصادى نخست‏وزیرى منصوب شد ولى وزارتخانه جدیدى به نام آبادانى و مسكن پى‏ریزى شد و نهاوندى در رأس آن وزارتخانه قرار گرفت. در كابینه امیرعباس هویدا نیز مدت چهار سال وزیر آبادانى و مسكن بود. در 1347 از كابینه خارج شد و پس از مدتى به ریاست دانشگاه شیراز منصوب شد و چند سالى نیز در آن سمت بود تا به ریاست دانشگاه تهران رسید. نهاوندى در دوران تحصیل مطالعات عمیقى نموده و داراى تألیفاتى در رشته اقتصاد مى‏باشد. وى مردى جاه‏طلب و مقام دوست بود و براى رسیدن به هدف خود كه نخست‏وزیرى بود از هیچ اقدام فروگزارى نمى‏كرد. مدتى بعضى از جوانان را دور خود جمع كرد و نام اندیشمندان بر آن نهاد، مدتى در حزب رستاخیز با گروهى بررسى مسائل ایران را بوجود آورد، چند سالى رئیس دفتر فرح پهلوى شد و دو ماهى وزارت علوم را تصدى مى‏كرد. صداقتى در وجودش دیده نمى‏شد. در جوانى در احزاب مختلف فعالیت داشت.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند حاج محمدحسین تاجر و داماد ارباب مهدى یزدى، در 1302 در بندرعباس متولد شد. تحصیلات ابتدائى و متوسطه را در ایران به اتمام رسانید و براى انجام تحصیلات عالیه به امریكا رفت و تحصیلات خود را در رشته‏ى پزشكى به اتمام رسانید و پس از بازگشت به ایران به شغل پزشكى مشغول شد. در دوره‏ى بیستم مجلس شوراى ملى از میناب نماینده شد. در ادوار بیست‏ودوم و بیست‏وچهارم نیز از همان حوزه به نمایندگى مجلس انتخاب گردید. دكتر رفعت در دوران وكالت مطب خود را تعطیل نكرد و در تهران مطبى دائر نموده و همه روزه از بیماران خود عیادت مى‏نمود. روى هم رفته طبیبى حاذق و منصف بود و مانند بعضى از پزشكان پول‏دوست نبود.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند آیت‏الله سیدمحمد رضوى، در حدود 1280 در شیراز تولد یافت. پس از تحصیلات مقدماتى، دروس حوزه‏اى را آغاز كرد و نزد چند تن از علماى شیراز تلمذ نمود. چندى هم در تهران و نجف به تحصیل اشتغال داشت تا درجه‏ى اجتهاد گرفت و به شیراز بازگشت و به سیره‏ى خانوادگى، كار محراب و منبر را انجام داد. وقتى اداره‏ى ثبت اسناد تشكیل شد، اجازه‏ى تاسیس دفترخانه در شیراز گرفت و پس از چندى تغییر لباس داد. در 1314 در انتخابات دوره‏ى دهم و دوازدهم و سیزدهم كه انتخابات آن در دوره‏ى رضاشاه انجام گرفت، وكیل شد. بعد از سال 1320 در ادوار پانزدهم و شانزدهم نیز وكالت مجلس داشت. پس از وكالت مجلس، مجددا به شغل سردفترى پرداخت. وى یكى از فضلاء و دانشمندان درجه اول شیراز بود.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند سید علاءالدین، در 1302 ش در شیراز متولد شد. تحصیلات ابتدائى و متوسطه را در شیراز پایان داد و براى ادامه تحصیل به تهران وارد شد و در دانشكده ادبیات ادامه تحصیل داد و لیسانس گرفت و به خدمت در وزارت كار درآمد. در چند شهرستان ریاست اداره‏ى كار را برعهده داشت و سرانجام مدیر كل كار آبادان گردید. در انتخابات دوره‏ى بیست‏ویكم از همان شهر به وكالت مجلس انتخاب گردید. در دوره‏ى بیست‏ودوم از زادگاه خویش كه شیراز بود نماینده‏ى مجلس شد و در دوره‏ى بیست‏وسوم هم وكیل شیراز شد. در سال 1354 مجددا در وزارت كار ادامه خدمت داد. و سمت مشاورى گرفت. وى مردى نیك‏نفس و خوش محضر و نیكوكار بود و در حد مقدورات و توانائى خویش به محتاجان كمك مى‏كرد. در سال 1378 در سن 76 سالگى در تهران درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند حاج رضاى تاجر كاشى، در 1302 ش در كاشان متولد شد. تحصیلات ابتدائى و متوسطه را در موطن خود پایان برد و وارد دانشكده حقوق تهران شد و در رشته اقتصاد لیسانس گرفت و براى اخذ درجه‏ى دكترا در رشته‏ى مزبور عازم امریكا گردید و از دانشگاه میشیگان درجه‏ى دكترا دریافت كرد. پس از مراجعت به ایران ، جذب دستگاه‏هاى دولتى نشد و حتى به تدریس در دانشگاه رغبتى نشان نداد و به همان حرفه و شغل آباء و اجدادى تجارت و ملكدارى پرداخت. دكتر رضوانى پى از بازگشت از امریكا با دختر حاج تفضلى كارخانه‏دار و بازرگان معروف كاشان ازدواج كرد و همین امر موجبات علاقمندى بیشتر او را به غشل تجارت فراهم نمود. در دوره‏ى بیست‏ویكم قانونگزارى كه كاندیداها به طرز خاصى انتخاب شدند، وى از شهر كاشان به وكالت مجلس رسید و در دوره‏ى بیست‏ودوم هم وكیل مجلس شد و در مجلس موسسان كه در سال 1346 تشكیل یافت عضو مجلس مزبور هم شد. در دوره‏ى بیست‏وسوم به مجلس نرفت ولى در دوره‏ى بیست‏وچهارم از شهرستان قم به وكالت مجلس انتخاب گردید و مدت 12 سال در پناه مجلس به همان شغل تجارت مشغول بود. وى در سال 1357 به خارج از كشور سفر نمود و در انگلستان به خانه و ویلاسازى پرداخت و در آن كار هم توفیق زیادى پیدا كرد. در اوایل 1377 در خارج از كشور در سن 74 سالگى درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند حاج محمدرضا سلدوز، در 1302 ش در سبزوار متولد شد. در كودكى پدر خود را از دست داد و مادرش شوهر دیگرى انتخاب كرد كه بازرگانى شریف و خداپرست بود و سه فرزند همسر خود را تحت حضانت خود قرار داد و نه تنها سیصد هزار تومان ثروت آنها را حفظ كرد بلكه در اثر معاملات صحیح، آن را چند برابر نمود. محمود رضائى تحصیلات خود را در حد دیپلم ادامه داد سپس به شغل تجارت پرداخت و در زمینه‏هاى مختلف از قبیل خرید و فروش و باغدارى و كشاورزى و معدن و غیره مشغول شد و تدریجا در شهر سبزوار موقعیتى پیدا كرد. در دوره‏ى هیجدهم قانونگزارى در سن سى‏سالگى كاندیداى مجلس شد و از همان سبزوار به وكالت انتخاب گردید. در دوره‏ى نوزدهم كرسى وكالت را به برادر كوچكتر از خود داد و به همان شغل تجارت ادامه داد. بعد از انقلاب به اروپا رفت و چون چیزى با خود نبرده بود، در فشار قرار گرفت و سرانجام در سال 1375 با اسلحه‏ى كمرى خودكشى كرد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

در 1304 در سبزوار متولد شد، بعد از اخذ دیپلم به آمریكا رفت و تحصیلات خود را ادامه داد. از دانشگاه نبراسكا فوق‏لیسانس در علوم تجارى گرفت. از دانشگاه كالیفرنیاى جنوبى دكتراى علوم ادارى دریافت كرد. از دانشگاه پاریس دكتراى حقوق بین‏المللى عمومى اخذ نمود. بعد از مراجعت به ایران، در دانشكده‏ى علوم ادارى به تدریس پرداخت و در دوره‏ى نوزدهم از سبزوار به وكالت انتخاب شد. در دوره‏ى بیستم هم وكیل بود. در 1343 رئیس سازمان جلب سیاحان و معاون نخست‏وزیر گردید ولى دیرى در آن مشاغل نماند و به بخش خصوصى رفت و به شغل تجارتى اشتغال ورزید. چند واحد تولیدى تاسیس كرد، سپس با همكارى برادران خود به تاسیس بانكى به نام «شهریار» همت گماشتند. رشته‏هاى فعالیت تجارتى او توسعه‏ى زیادى یافت. در كار استخراج معادن وارد شد، هم سرمایه داشت و هم عقل و سود، پیشرفت زیادى كرد. دكتر قاسم رضائى بازرگانى آگاه، ممسك، ثروتمند و تحصیلكرده و باسواد و دوراندیش بود. زبانهاى فرانسه و انگلیسى را تكلم مى‏كرد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد پنجم)

(یو.) نام چند شاهزاده خانم ایرانى، در عهد هخامنشى، و مشهورترین آنان دختر كوروش بزرگ، زن داریوش اول و مادر خشایارشاى اول است. وى در «ایرانیان» اشیل نقش مهمى دارد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد پنجم)

(است. سنس.) پدر فریدون (ه.م.)، اثقیان.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد پنجم)

(آبگار) از بزرگان ارمنستان، از خاندان اشكانى. خواهر وى «سندروگ» مدت 30 سال در ارمنستان سلطنت كرد. آبكار خود پادشاه خسرون (دولت دست نشانده پارت) بود و به لقب كبیر ملقب است.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد پنجم)

(تر.) آخرین از اتابكان فارس دختر اتابك سعد بن ابوبكر. وى پس از سلجوقشاه در 666 پادشاهى فارس یافت، و به میل هولاگو با منگوتیمور پسر هولاگو ازدواج كرد، و به سال 686 در تبریز درگذشت، و با فوت وى سلسله اتابكان فارس (سلغریان) منقرض گردید. 672 -662 ق و 683 -682 ق، از زنان فرمانروا. وى دختر سعد بن ابوبكر زنگى (658 ق) و تركان خاتون و همسر منگو تیمور، پسر هلاكوخان (663 -654 ق)، و آخرین اتابك از خاندان سلغرى بود. در سال 661 ق سلجوق شاه با دسیسه تركان خاتون از دژ استخر رهایى یافت و حكومت شیراز را در دست گرفت و از بیم نفوذ و فتنه‏انگیزى‏هاى تركان خاتون، نخست وى را به همسرى خویش درآورد و در پى آن او را به قتل رساند. هلاكوخان مغول با آگاهى از قتل تركان خاتون و سرداران مغولى در شیراز، لشكرى به قصد سركوب سلجوق شاه فرستاد. او از برابر لشكر هلاكو گریخت و پنج ماه بعد به قتل رسید (662 ق) و پس از او ابش خاتون را كه به همراه خواهرش در دژ سپید زندانى بود در همان سال به حكومت رساندند. به نوشته رشیدالدین فضل‏اللَّه، ابش خاتون در زمان تركان خاتون نامزد منگوتیمور شد و ازدواج وى در آغاز حكومتش و توسط جده‏ى او یاقوت تركان در دربار مغولان صورت گرفت. در رجب 663 ق، قاضى شرف‏الدین ابراهیم از سادات شیراز كه ادعاى مهدویت كرده بود بر ابش خاتون شورید اما شكست خورد و كشته شد. از آن پس نابسامانى اوضاع شیراز و ناتوانى ابش، عملا حكومت شیراز را از دست او بیرون آورد، به نحوى كه از حكومت جز نام براى او چیزى نماند. در پى این حوادث اباقاخان (680 -663 ق) كارگزارانى به شیراز گسیل داشت و در سال 672 ابش خاتون به همراه یك تن از آنان روانه دربار اباقاخان در تبریز شد. اقامت ابش تا 682 ق و به مدت ده سال به درازا كشید. در این سال اباقاخان حاكم شیراز را بركنار و ابش خاتون را به جاى وى گماشت. استقبال مردم شیراز از او و پشتگرمى وى به خان مغول سبب شد تا او رفتارى خودسرانه با مردم در پیش گیرد. پس از پیروزى ارغون خان بر احمد تكودار (683 ق) وى ابش خاتون را از حكومت شیراز بركنار كرد و به تبریز فراخواند و سید عمادالدین را با فرمان ویژه به جاى او منصوب كرد. پس از ورود سید به شیراز ابش خاتون به تحریك و توطئه علیه وى برآمد و سرانجام در شوال آن سال به دست گماشتگان ابش كشته شد و سپس برخى از خویشاوندان او به قتل رسیدند. فرزند سید كه جان سالم بدر برده بود به تبریز رفت و ارغون خان را از حوادث شیراز آگاه كرد. ارغون خان ابش خاتون را به تبریز آورد. او در دادگاهى محاكمه و مجرم شناخته شد و به پرداخت پول نقد به خانواده مقتولان محكوم گردید. ابش خاتون پس از یك سال و چند ماه از بركناریش در سال 685 ق در تبریز درگذشت. او را به شیوه مغولان با ظرفهاى طلایى و نقره‏اى پر از باده در چرنداب تبریز به خاك سپردند و پس از چندى جنازه‏اش را به شیراز منتقل كردند و در رباطى كه خود بنا نهاده بود دفن كردند. برخى مدفن او را مدرسه عضدیه نیز مى‏دانند. پس از مرگ، اموال او را مطابق وصیتش تقسیم كردند: یك بخش به دخترش كردوچین، یك بخش به شاهزاده الفانچى. یك بخش به ممالیك و آزاد شدگان و بخش دیگر به طایجو پسر منگوتیمور تعلق گرفت. وى مدرسه‏اى در كوى طناب‏بافان و رباطى در شیراز بنا كرد كه آرامگاه خانوادگى سلغریان بود. آثار این رباط اكنون به صورت بناى آجرى مانند و نیمه ویرانى در بیرون دروازه قصابخانه شیراز برخاست كه معروف به خاتون قیامت است. برخى منابع او را آبش خاتون نیز نوشته‏اند.[1]

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد پنجم)

(مغ.: اباقا: ابقا) آباقاخان فرزند هولاكوخان و دومین ایلخان مغولى ایران است كه از 663 تا 670 ه.ق سلطنت كرد. وى به حسن خلق و رحم و عدالت مشهور بود، و چون دختر پادشاه مسیحى روم شرقى را به همسرى خویش اختیار كرد، بعضى مورخان او را مسیحى- یا طرفدار مسیحیت- دانسته‏اند.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : گنجینه دانشمندان (جلد اول)

مرحوم مبرور سیدالفقهاء والمجتهدین و سند العلماء والمتقین الورع الزكى والمجاهد الصفى والتقى النقى الحاج السید محمدتقى بن سید الاعلام السید اسداللَّه الموسوى الخونسارى قدس اللَّه نفسه الزكیه ابن العلامة الاوحد السید محمد بن المحقق السید حسین بن العلامة الافضل السید ابوالقاسم بن الامام الاكبر العلامة الاجل الحاج السید حسن بن مولا العلامة الحاج میرزا ابوالقاسم (جعفر) ابن السید حسین بن السید قاسم ابن السید محب‏اللَّه بن السید قاسم ابن السید مهدى بن السید زین‏العابدین بن السید ابراهیم ابن السید كریم‏الدین بن السید ركن‏الدین بن السید زین‏العابدین ابن السید صالح (العالم الجلیل الشهیر بالقصیر) ابن السید محمد بن السید محمود بن السید حسین بن السید حسن بن السید احمد بن السید ابراهیم بن السید المجاهد السید عیسى بن السید حسن بن السید یحیى ابن السید ابراهیم بن السید حسن بن السید عبداللَّه ابن الامام الهمام موسى بن جعفر علیهماالسلام ساروا و قد بعدت عنا منازلهم هذه المنازل والاثار والطلل مخبرات بان القوم قد رحلوا فالان لا عوض عنهم و لا بدل فسرت شرقا و غربا فى تطلبهم و كلما جئت ربعاً قیل لى رحلوا ولادت این بزرگوار در سال 1305 قمرى در قصبه خونسار واقع و وفاتش در هفتم ذى‏الحجه 1371 قمرى در همدان اتفاق افتاد و از آنجا با تشییع كم‏نظیرى حمل به تهران و از آنجا به قم و در مسجد بالاسر كنار در قبله و قبر مرحوم آیت‏اللَّه حایرى مدفون گردید. نگارنده ترجمه معظم له را درج اول آثار الحجه از ص 142 تا ص 161 نگاشته و نیز در ص 384 ج 4 كتاب مشاهیر دانشمندان اسلام متذكر شده در اینجا به طور متوسط مى‏نگارم. آن جناب پس از طى مقدمات در خونسار در سال 1322 قمرى مشرف به عتبات عالیات شده و در درس مرحوم آخوند خراسانى و علامه یزدى شركت نموده و پس از فوت آنان در درس بزرگانى مانند مرحوم شریعت اصفهانى و آقاى آقا ضیاءالدین عراقى و آقا شیخ على قوچانى حضور یافته و در هنگام ثوره عراق با مرحوم آیت‏اللَّه میرزا محمدتقى شیرازى و مرحوم آیت‏اللَّه كاشانى به جنگ انگلیس و استعمارگران رفته تا در سال 1333 تبعید به هندوستان شده و بعد از چهار سال گرفتارى به ایران و وطن خود خونسار مراجعت و بعد از اندكى توقف به اراك رفته و در درس مرحوم آیت‏اللَّه حایرى حاضر و با معیت آن مرحوم به قم مهاجرت نموده و در تشكیل حوزه قم و حفظ آن تشریك مساعى داشته و بعد از فوت آن مرحوم به اتفاق دو قرین عزیز خود مرحومین آیتین حجت و صدر تا آمدن مرحوم آیت‏اللَّه بروجردى از نگهدارى حوزه و سرپرستى و تربیت طلاب و محصلین لحظه‏اى مسامحه ننمودند و چه بسیار از افاضل بلكه مراجعى كه از حوزه آن مرحوم بیرون آمده‏اند. نیاكان و اسلاف آیت‏اللَّه خونسارى در میان آن سلسله جلیله ستارگان درخشانى در آسمان علم و دانش و چراغهاى فروزانى در طریق هدایت و خداپرستى و گلهاى زینت‏بخشى در مجالس زهد و تقوا یافت شده كه هر یك به نوبه خود علم اسلام و پرچم دین را به دوش كشیده و هزاران نفر را از گمراهى جهل و نادانى به شاهراه مستقیم دیانت هدایت نموده و نامهاى نیك و یادگارهاى ارزنده‏اى از خود به جاى گذارده‏اند و جامعه علم و روحانیت را مرهون زحمات و مشقتهاى طاقت‏فرساى خویش ساخته‏اند یكى از آن رجال برجسته دانشمند متقى آقا سید ابوالقاسم فرزند آیت‏اللَّه حاج سید حسین است كه در سال 1161 در قصبه خونسار متولد شده و در اعلا درجه زهد و تقوا و علم و دانش بوده و به علت شدت احتیاط در دین و اجتناب از پیروى هوا و دنیا سراسر زندگى از اقامه جماعت و ریاست و حكم و فتوا كناره‏گیرى نموده و به تمام قوا كوشش در انجام مهمات و قضاء حوائج اخوان مى‏فرمود داراى نفسى عجیب و دعائى مجرب كه در زمره كراماتش شمرده مى‏شد چنانچه مشهور است كه به مجرد خواندن یا نوشتن دعاء بیماران شفا مى‏یافتند. در اواسط ماه مبارك رمضان در سال 1240 در قصبه خونسار به رحمت حق واصل شده (از روضات‏الجنات ص 126- الكنى والالقاب ج 1 ص 135). دیگر از اعاظم این خانواده آیت‏اللَّه العلام الحاج سید حسین است كه از اكابر محققین اعلام و عظام علماء اسلام داراى اخلاق نیكو و در اعلا درجه زهد و تقوا و دین در زمان خود بوده زاویه خونسار را به جهت خود اختیار و كمتر از آن قصبه بیرون آمده از مسافرت خوددارى مى‏فرمود و از این رو نامش بر بسیارى از علماء و دانشمندان مخفى و پوشیده گشته در روز یكشنبه هشتم رجب سال 1291 در قصبه نامبرده رحلت و در جوار منزلش مدفون و قرش مزار مردم خونسار است. و دیگر ابوالقاسم جعفر بن الحسین است كه در ماه صفر روز اربعین سال 1090 در اصفهان متولد مقدمات و سطح را در نزد علماء و دانشمندان اصفهانى تحصیل و در قسمت دروس نهائى خدمت علامه مجلسى تلمذ نموده است و لذا از ایشان در كتب و مصنفاتش تعبیر مى‏نماید (شیخى الاعظم و استادى الافخم). داراى تالیفات و تصنیفات چندیست در كلام و فقه و ادعیه و غیر ذلك و یكى از شاهكارهاى ادبى ایشان منظومه عربى میمى كه خالى از همزه و الف و متجاوز از سه هزار بیت كه در حكم و آداب شرعیه نوشته است. در حدود سال 1130 به واسطه فتنه افاغنه در اصفهان حركت نموده و به موجب تقاضاى اهالى خونسار را محل اقامت خود قرار داده و در آنجا قیام و اقدام به امورات شرعیه نمود تا در سیزدهم ذى‏القعده سال 1157 در قریه قودجان كه از قراء خونسار است رحلت و به رحمت حق واصل و در همان قریه مدفون و قبرش مزار هر خاص و عام است و در رحلتش اشعارى سرودند كه از آن جمله است. میر ابوالقاسم اعلم ز جهان رحلت كرد از میان نسخه آداب مسلمانى رفت سال تاریخ وفاتش ز خرد پرسیدم گفت داناى ادب عالم ربانى رفت و در شرح نوابغ و بزرگان این سلسله به تراجم رجال و مشجرات آل الرسول مراجعه شود زیرا كه این كتاب را گنجایش آن نیست. یكى از آثار و كرامات باهرات مترجم معظم ما نماز استسقاء اوست كه در آثار الحجه مشروحاً ذكر كردم و در جرائد و مجلات آن روز هم مسطور گردیده و حتى به كشورهاى دیگر هم مخابره شده است و آن در سال 1363 قمرى بود همان سالى كه متفقین ایران را اشغال كرده بودند و در قم باران نبارید و باغات و مزارع خشكیده و خطر قحطى و خشكسالى مردم قم را تهدید مى‏كرد آن مرحوم دو روز متوالیا براى نماز باران به صحرا رفتند و در روز دوم چنان باران آمد كه سیلها روان و جویبارها به راه افتاد و این از انفاس قدسیه آن مجسمه تقوا و پیكره فضیلت بود. اشعار دانشمندان درباره نماز باران آن مرحوم ادباء و فضلاء قم و سایر بلاد در فوت و مدح آن مرحوم بسیار داد سخن داده كه براى اختصار چند قصیده آن را مى‏نگارم. آقاى نبوى قمى كه از فضلاء و خطباء به نام حوزه علمیه قم است گوید: مخزن علم و كمالى مصدر زهد و ورع زهره افلاك زهدى بهتر از هر اخترى یاور دین را تو یارى خصم او را دشمنى بى نوایان را نوائى بى‏كسان را یاورى قهرمان عرصه میدان علم و دانشى علم و تقوا را سراسر كشور پهناورى از محمد وز تقى شد نا نامیت تمام زین دو نور حق عیان گردیده اینك انورى اى مجاهد كز سر صدق و صفا كردى قیام الحق الحق در زمانه مظهر یا قاهرى باید اینسان معدن علم و هنر آید برون از دبستانى كه او آموخت علم و سرورى مایه فخر و مباهاتى تو بر اسلامیان دشمنان دین و آئین را فروزان آذرى بر سر اسلامیان جاوید بادا سایه‏ات بخت خصمت تیره‏گون گردد جهان كافرى عقل عاجز گردد از وصف تو اى یكتاپرست یكه‏خواه و یكه‏جوى و یك‏نواى یك‏سرى علامه ادیب آقاى كرمى اهوازى گوید لهفى على رجل الحقیقة والتقى الایة العظمى محمد التقى بطل اقام عماد دین المصطفى بجهاده و تعلیمه المتدفق القت له الدنیا مقالید الورى فهو الزعیم بمغرب و بمشرق خونسار مولده و فى النجف استقى من فیض حیدرة السعادة والرقى كمعاهد الكفار حتى حل من كید العدى بمحیط اسر ضیق مازال منتصبا تؤم جماعة و یشید فى الجمعات احسن منطق شحت بوابلها السماء فما انثنى من ورده و صلوته حتى سقى ارخه ماظلت بنوحك امه (1371) لهوى التقى الا لانك متقى مرحوم حجةالاسلام حاج سید هادى روحانى رودسرى گوید بهر بهار گل از گل شكفته مالامال گل شریعت ایمان شده است محوالحال گلى فروشده در گل كه تا به یوم قیام گلاب اوست كه هر دم ز دیدگان سیال برفت آیت عظماى عصر خونسارى فقیه آل محمد همان ستوده خصال جهاد كرد و اسارت برفت و حبس نشست كه تا ستون دیانت بیابد استقلال بحفظ حوزه و در تربیت نموده قیام در آن زمان كه شدى بدر حوزه همچو هلال نماز جمعه بپا كرد نفس قدسى او به تشنگان حقیقت چشاند آب زلال هزار و سیصد و هفتاد و یك پس از هجرت بروز هفتم ذى‏الحجه با شكوه و جلال برفت آن تقى متقى و زاهد دهر به نزد جد گرامش كشیده رخت وصال نمود ختم بگفتار خویش روحانى كه پیش از این ز تأسف نداشت حال مقام در شب فوت آن مرحوم آیت‏اللَّه العظمى بروجردى در خواب مى‏بیند كه سید بزرگوار علم‏الهدى سید مرتضى موسوى شاگرد مبرز شیخ مفید رحمه‏اللَّه از دنیا رفته و جنازه او را به قم مى‏آورند بسیار متأثر شده و با وحشت از خواب بیدار و انتظار وقوع حادثه‏اى را مى‏برد كه از همدان تلفوناً اطلاع ضایعه فوت معظم له را مى‏دهند پس تعبیر خواب خود را یافته و عموم علماء و محصلین حوزه و مردم متدین قم را براى استقبال از جنازه و تشییع آن اعزام مى‏فرمایند نگارنده هم در مشهد مقدس بودم كه آنشب خواب عجیبى دیدم كه در حرم مطهر ایستاده‏ام ولى ضریح و صندوق قبر شریف نیست بسیار نگران بودم از خواب بیدار شده و با یكى از علماء و مراجع مشهد خواب را گفته و گفتم گمانم اینست كه یكى از علماء بزرگ از دنیا رفته است تا دو ساعت بعد رادیو خبر این حادثه را داد. فرزندان برومندى دارد كه در میان آنان جنابان حجت‏الاسلام آقاى حاج سید محمدباقر و آقاى حاج سید محمدعلى به فضل و دانش موصوف و ترجمه آنان در ج 3 مذكور خواهد گردید. (1371 -1305 ق)، مجتهد، مدرس حوزه و مرجع. در خوانسار متولد شد. پس از تحصیل مقدمات در خوانسار به عتبات رفت و از محضر آخوند ملا محمدكاظم خراسانى و علامه یزدى بهره جست. سپس در حوزه‏ى درس بزرگانى چون شریعت اصفهانى و آقا ضیاءالدین عراقى و آقا شیخ على قوچانى حضور یافت. وى هنگام انقلاب عراق همراه با آیت‏اللَّه محمد تقى شیرازى و آیت‏اللَّه كاشانى، با انگلیس و استعمارگران به مبارزه پرداخت و در پى آن به هندوستان تبعید شد. آیت‏اللَّه خوانسارى بعد از چهار سال گرفتارى به ایران بازگشت و پس از مدت كوتاهى توقف در خوانسار، به اراك رفت و از حوزه‏ى درسى آیت‏اللَّه حایرى بهره‏مند شد. پس از مدتى همراه وى به قم مهاجرت كرد و در تشكیل حوزه‏ى قم سعى بسیار كرد. بعد از فوت آیت‏اللَّه میرزا عبدالكریم حایرى به اتفاق آیت‏اللَّه حجت و آیت‏اللَّه صدر، تا آمدن آیت‏اللَّه بروجردى، به نگهدارى از حوزه و سرپرستى و تربیت طلاب مشغول شد. نماز باران وى در سال 1363 ق در قم بسیار مشهور است. وى سرانجام در همدان درگذشت و در مسجد بالا سر قم دفن شد.[1]

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

(1337 -1276 ش)، قاضى، نویسنده و روزنامه‏نگار. در نور مازندران به دنیا آمد. مقدمات علوم قدیمه را در آمل فراگرفت. سپس به تهران آمد و به معلمى پرداخت. وى در 1306 ش به خدمت دادگسترى دعوت شد و چندى در دادگسترى اصفهان و یزد و نقاط دیگر در سمتهاى مختلف قضایى مشغول كار بود. او مدتى جزو هیئت تحریریه روزنامه‏ى «وطن» بود و سپس مدیر داخلى روزنامه گردید. بعد از كودتاى 1299 ش، كه منجر به تعطیلى جراید گردید، لسانى در روزنامه‏ى افراطى «حقیقت» سرمقاله‏هاى تندى نوشت كه منجر به توقیف روزنامه گردید. پس از آن چندى امور داخلى روزنامه‏ى «كار» را تأسیس و منتشر نمود. از دیگر آثارش: «صحنه‏ى زندگى» یا «سرنوشت مادر گناهكار»؛ «طلاى سیاه یا بلاى ایران»؛ «متن دفاع لسانى».[1] در 1280 متولد شد. تحصیلات قدیم و جدید را توأمان انجام داد و از مدرسه عالى حقوق دانشنامه گرفت. در زمان داور به دادگسترى رفت. بعضى از مشاغل قضائى را در تهران و شهرستانها احراز نمود. ولى به این كار زیاد مداومت نداد، حرفه وكالت دادگسترى را پیشه خود ساخت. در كار وكالت سریع پیشرفت نمود. از وكلاى مبرز و سرشناس تهران شد. و وكالت‏هاى بزرگى به او واگذار مى‏شد. چندى به دنبال وكالت مجلس رفت موفق نشد. در 1328 كه مجلس سنا تشكیل یافت لسانى براى ورود به آن مجلس به تكاپو افتاد و چون یك نفر هم بایستى از جامعه وكلاى دادگسترى در مجلس اعیان عضو باشد قرعه به نام او اصابت كرد و سناتور شد. ولى در مجلس سنا بر خلاف سایرین به تلاش افتاد لوایح دولت را نقد مى‏كرد. در تنقیح قوانین سعى بلیغ به كار مى‏برد. وقتى مسئله ملى شدن صنعت نفت پیش آمد در مجلس نطق‏هاى خوبى ایراد كرد و بیاناتش مستدل بود كه بعدها به صورت كتاب منتشر گردید. در دوره دوم سنا هم این مقام را گرفت و هنگام مذاكرات نفت در سنا داد سخن داد. همیشه مورد احترام بود. وفاتش در 57 سالگى در تهران به مرض سكته اتفاق افتاد. كتاب طلاى سیاه یا بلاى ایران در مورد نفت نوشته اوست. مرگ زودرس او بدین صورت بوده است. در 1337 تلفن مغرضانه‏اى به او مى‏شود و در این مكالمات تلفنى مرگ یكى از فرزندان را به او خبر مى‏دهد. لسانى در اثر شنیدن این خبر واهى كه آنرا واقعى تلقى مى‏كند دچار هیجان روحى شده و سكته قلبى طومار زندگانى او را برمى‏چیند.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1288 ش)، نویسنده و استاد دانشگاه. در همدان متولد شد. تحصیلات متوسطه و عالى خود را در مدارس درالفنون و دارالمعلمین عالى به پایان رسانید. سپس براى تكمیل معلومات به اروپا رفت و موفق به اخذ گواهینامه دكتراى تاریخ از دانشگاه سوربن پاریس شد. بیانى از سال 1316 ش در دانشكده‏ى ادبیات و دانشسراى عالى، مدیریت كل نگارش وزارت فرهنگ، ریاست دانشكده‏ى ادبیات و دانشگاه تبریز، مدیریت كل دانشگاه تهران، معاونت نخست‏وزیرى و سرپرستى اداره‏ى كل تبلیغات و انتشارات، نمایندگى مجلس سنا، عضو شوراى عالى فرهنگ و پیشاهنگى خدمت كرده است. آثار او از ترجمه و تألیف بدین قرار است: «روابط سیاسى ایران با دولتهاى غرب اروپا در زمان صفویه»، به زبان فرانسه؛ «تاریخ مغول»؛ «تاریخ ایران از آغاز اسلام تا ظهور سلسله پهلوى و تاریخ اروپا از پطر اول تا بیسمارك»؛ «تاریخ دیپلماسى ایران»؛ «توسعه‏ى كتابخانه‏هاى عمومى»؛ «تارخى ژول مازارن صدر اعظم فرانسه»؛ «تاریخ عمومى»، در دو جلد؛ «تفوق و برترى اسپانیا»؛ «نهضتهاى ایران بعد از اسلام»؛ «تاریخ اسلام»؛ «تاریخ ایران»؛ «مجمع‏التواریخ سلطانى»؛ «موسیقى در زمان ساسانیان».[1] متولد 1288 در همدان. تحصیلات متوسطه را در دارالفنون و تحصیلات عالى را در دارالمعلمین عالى در رشته‏ى تاریخ به پایان رسانید، سپس از طرف دولت براى ادامه‏ى تحصیلات عازم اروپا شد. پس از پنج سال اقامت در پاریس، از دانشگاه سوربن دكتراى تاریخ دریافت كرد. در 1316 با عنوان دانشیارى در دانشكده‏ى ادبیات و دانشسراى عالى به تدریس اشتغال ورزید و مدتى نیز در دانشكده‏هاى حقوق و هنرهاى زیبا و معقول و منقول به تدریس مشغول بود. در 1321 به درجه‏ى استادى رسید و ضمن تدریس مشاغلى را نیز تصدى كرده است كه عبارتند از: معاونت دانشكده‏ى ادبیات و دانشسراى عالى، مدیركلى نگارش وزارت فرهنگ، ریاست دانشكده‏ى ادبیات تبریز، ریاست دانشگاه آذربایجان، مدیركلى دانشگاه تهران، معاونت نخست‏وزیر و ریاست اداره‏ى كل تبلیغات و انتشارات، ریاست دانشكده‏ى ادبیات و علوم انسانى دانشگاه تهران، ریاست دانشسراى عالى. در دوره‏ى دوم مجلس سنا از طرف مردم همدان به سناتورى انتخاب شد. بعد از خاتمه‏ى سنا به معاونت دانشگاه تهران منصوب شد. در رشته‏ى خود داراى تألیفاتى است كه تاكنون چند جلد از آنها به چاپ رسیده است. او از اساتید بى‏سر و صداى دانشگاه تهران بود و در رشته‏ى تخصصى خود بسیار متبحر بود. وى داماد دكتر مهدى ملك‏زاده سناتور و فرزند ملك‏المتكلمین بود. همسر او به نام خانم ملكه ملك‏زاده و دختران او به نام شیرین بیانى و نوشین بیانى و دامادهاى او همه استاد دانشگاه و از خادمین علم و فرهنگ بوده‏اند. دكتر بیانى پس از بازنشستگى، براى تشكیل آرشیو به وزارت امور خارجه دعوت شد و ضمن چند سال زحمت، آرشیو مجهز و منظمى بنیانگذارى كرد. در سال 1377 در تهران درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 21

جستجو



در وبلاگ جاری
در كل اينترنت

نویسندگان

امکانات جانبی