نام پدر: - | تاریخ تولد: - / - /1347 |
محل تولد: ایران - سیستان و بلوچستان - زابل - لوتک | تاریخ شهادت: - /12/1365 |
محل شهادت: - | طول مدت حیات: 18 سال |
مزار شهید: گلزار شهداي روستای لوتک شهرستان زابل |
وصیت نامه
«کسی که خدایی شده از مرگ ترسی ندارد. چون آنچه خدایی شود باقی است».
راوی:
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
کتاب کبوتران بهشتی جلد1، صفحه:49، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
[ شنبه 22 آبان 1395 ] [ 9:44 AM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
وصیت نامه بسم الله الرحمن الرحيم تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
[ شنبه 22 آبان 1395 ] [ 9:41 AM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
وصیت نامه ...«انالله اشتري من المؤمنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه يقاتلون في سبيل الله فيقتلون و يقتلون وعداً عليه حقاً في التوراته و الانجيل و القران و من اوفي بعهده من الله فاستبشروا ببيعکم الذي بايعتم به و ذالک هو الفوز العظيم» تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
[ شنبه 22 آبان 1395 ] [ 9:38 AM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
وصیت نامه پدر و مادرم امیدوارم که مرا ببخشید، از اینکه نافرمانی شما زیاد کردم. از شهید شدن من ناراحت نباشید زیرا همگی رفتنی هستیم و باید از این دنیای فانی هجرت کنیم پس چه بهتر که مرگمان با شهادت در راه خدا باشد و پرونده حیاتمان با مرگ سرخ در راه الله بسته شود. تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
[ شنبه 22 آبان 1395 ] [ 9:36 AM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
وصیت نامه خدایا نعمت را یک جا دادی و همه اش را تو به من دادی و ما لتهدی اولاً ان هدانا الا ا... اگر لایق شهادت بشویم، آن هم از فضل توست این که آدم به فکر فرار از مرگ باشد و مرگ به سراغش بیاید، این تلف شدن است. اگر آدم بی مهابا برود و مرگ و شهادت را انتخاب کند، این ارزش دارد. بنیان و اساس این انقلاب را امام گذاشت و او بود که همه ما را از اهل سعادت کرد و در بیرون و درون ما انقلابی اساسی به وجود آورد. راوی: تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
[ جمعه 21 آبان 1395 ] [ 8:50 AM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
وصیت نامه انا لله و انا اليه راجعون. همه چيز از اوست و بازگشت همه بسوى اوست. پدر و مادر بزرگوارم! اكنون كه نداى حق را لبيك گفته و به سوى معبود خود بازمىگردم، از خداوند متعال كه هدفم از شركت در جبهه برگشت به سوى او بوده مىخواهم تا شهادتم را قبول نمايد. پدر و مادر عزيزم! آرزو دارم كه در خوشحالى به شهادت رسيدن من شريك باشيد و از شما خواهش مىكنم كه براى من گريه نكنيد. من به بزرگترين آرزوى خودم رسيدم. تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
[ جمعه 21 آبان 1395 ] [ 8:47 AM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
وصیت نامه لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم و صل الله علی محمد و اله و افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
[ جمعه 21 آبان 1395 ] [ 8:45 AM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
وصیت نامه از همان آغاز که انقلاب ما پيروزي نهايي را کسب کرد و استکبارگران شرق و غرب اين جنگ را بر عليه انقلاب آغاز کردند، اسلام احتياج به ما بسيجيها داشت و اين وظيفه ماست که جبههها را پر کنيم و هدف ما فقط نابودي دشمن و پيروزي اسلام است... همسرم! تنها خواهش من از شما اين است که بعد از من بچهها را زينبوار تربيت کنيد و در تربيت آنها کوشا باشيد و سالم تحويل جامعه دهيد. تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
[ جمعه 21 آبان 1395 ] [ 8:40 AM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
وصیت نامه «اي عزيزانم شايد اين آخرين سخني باشد که با شما در اين دنيا ميگويم، زيرا همان راه شهيدان کربلاي حسين(ع) را انتخاب کردهايم. لذا بوي شهادت از هماکنون به مشامم ميرسد. زيرا از خداوند تبارک و تعالي خواستهام که اگر صلاح بداند مرا به مرگ طبيعي نميراند و مرگ مرا شهادت در راه خودش قرار دهد. هر چهقدر که ميتوانيد به طرف خدا و پيغمبر خدا و ائمه اطهار حرکت کنيد. مبادا کوچکترين سهلانگاري نسبت به دين اسلام بشود. هميشه به ياد خدا باشيد، زيرا تنها با ياد خدا بودن است که انسان بر تمام مشکلات پيروز ميشود. مسئوليت سنگيني را تحمل مينمايد پس خدا را شکر کنيد که رهبرمان روحالله، هدفمان لقاءالله، و زير پرچم لا اله الا الله و محمد رسولالله عليه دشمنان اسلام و قرآن ميجنگيم. اينجا دانشگاه امام زمان(عج) است. دانشگاهي که رزمنده، اسلحهاش قلم و خونش مرکب ميشود و اسلام را حمايت ميکند پس بياييد به ياري رزمندگان براي اين دانشگاه شرايط سني مطرح نيست، شماها ميدانيد که درخت اسلام به وسيله اين خونها آبياري شده است. همانطور که درخت احتياج به آب دارد، بايد ما خون بدهيم تا اين درخت نوشکفته رشد کند. پس ما براي چه يک لحظه وقت خود را بيهوده بگذرانيم. آن وقت زندگي برايمان زيباست که در راه و در سرزمين کربلا برويم تا به انسانيت خويش برسيم و در نهايت به هواداران حسين(ع) بپيونديم. از اين لحظه با خون تمام شهيدان که در راه اعتلاي اسلام راستين ريخته شده ميثاق ميبنديم، ما ميميريم تا به رنجديدگان جامعههاي فردا بگوييم که زندگي در حال رفتن است، و مقصد پايان زندگي انسان است. همه يکسان به مرگ ميرسند ولي همه يکسان زندگي نکردهاند. بايد در راه پيروزي اسلام قدم برداشت. کسي که سرنوشتش کشته شدن در راه خداست. مسئله اين نيست که ما شهيد گرديم.» تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
[ جمعه 21 آبان 1395 ] [ 8:37 AM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
وصیت نامه بسم الله الرحمن الرحیم تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
نام پدر: صفرعلی
تاریخ تولد: 1347/01/01
محل تولد: ایران - سمنان - شاهرود - کلامو
تاریخ شهادت: 1363/11/25
محل شهادت: شرق دجله
طول مدت حیات: 16 سال
مزار شهید: گلزارشهدای روستای کلامو-شاهرود
«و لا تقولوا لمن يقتل في سبيلالله اموات بل احياء و لکن لا تشعرون» «مگوييد به کساني که کشته ميشوند در راه خدا مرده، بلکه ايشان زندهاند و لکن شما کيفيت زندگي ايشان را نميفهميد».
سپاس و حمد بياندازه به حضرت ربالعالمين و ذوالجلال و الاکرام آن خدايي که بشر را بعد از آفرينش به سوي نور هدايت و راهنمايي فرمود، اين بندهي حقير حسين اشرفي وصيتنامه خود را آغاز ميکنم، با لطف پروردگار. اين حقير توفيق دومين بار است که عازم به جبههها[ي] حق عليه باطل شدهام و شکر خداوند بزرگ را ميکنم که اين بنده کوچک توانستهام تکاليفي که بر ما واگذار شده است به کمک خداوند متعال انجام داده باشم. شکر خدا را ميکنم که بر من منت نهاد و توفيق رزميدن در جوار رزمندگان اسلام را به من عطا کرد و ما که پيرو ائمه معصومين هستيم همچون انصار حسين بنعلي(ع)، مشکلات را تحمل کرده، تا توان شناخت خداوند را ياد گرفتم و ما بايد همچون حسينوار بجنگيم و تا آخرين قطره خون خود مبارزه کنيم تا بلکه بتوانيم وظايف شرعي خود را انجام داده باشيم و اين وظايف بر دوش تک تک ما است، که از ناموس و دين اسلام و کشور خود دفاع کنيم و راه اين شهدا و شهداي کربلاي امام حسين(ع) [را] ادامه بدهيم و من به تمام ملت ايران توصيه ميکنم که امام امت، اين نايب بر حق امام زمان(عج) را تنها نگذاريد و سخنان او را به گوش گيريد، چون سخن امام سخن [و] پيام اسلام است. چرا که حضرت امام فرمودند: «اي جوانان جبههها را خالي نگذاريد و نگذاريد [...] تربيت کردي، شيرت بر من حلال باشد و درود بر تو اي پدر بزرگوارم که همچون فرزندي تربيت کرده و راه حقيقت را بر ما عرضه کردي. پدر عزيز و مادر مهربانم، اگر من در طول عمرم شما را رنجانيده و يا اذيت و آزاري کردم مرا ببخشيد و به شما سفارش ميکنم که استقامت را در زندگي خود سرمشق قرار داده و با زبان و عمل خود مشت محکمي بر دهان منافقين بزنيد.
خواهرانم و برادرانم اين حقير به شما توصيه ميکنم که هرگز در هر کجا که هستي سنگر مرا خالي نگذاريد. خواهرانم همچون امکلثوم خروشان باشيد و با صبر خود بر مشکلات غالب شويد. برادرانم همچون قاسمها و علياکبرها باشيد و در رکاب حسين(ع) بجنگيد و شهادت را از خدا بخواهيد و سنگر مرا خالي نگذاريد و در آخر اين حقير عاجزانه از دوستانم و امت شهيدپروري که از اين حقير بدي، حرفي شنيدهاند، ميخواهم مرا با بزرگواري خودتان حلال کنيد.
آن دم که به خون خود وضو ميکردم
داني که از حق چه آرزو ميکردم
اي کاش مرا هزار جان بود به تن
تا آن همه را فداي او ميکردم
اگر از صف ناپاکان آيي به صف پاکان
فتح در جهان اين است غافل منشين اي جان
پدرجان خواهش دارم که براي من 2 ماه روزه و 2 سال نماز بخوانيد.
خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار
والسلام عليکم و رحمةالله و برکاته
التماس دعا الحقير و فقير حسين اشرفي
برگرفته از
کتاب وصیت نامه کامل شهدا (استان سمنان) دفتر اول، صفحه:635، تاریخ: - / - / -
ادامه مطلب
نام پدر: علی اکبر
تاریخ تولد: 1342/03/01
محل تولد: ایران - سمنان - سرخه
تاریخ شهادت: 1362/08/29
محل شهادت: پنجوین-عراق
طول مدت حیات: 20 سال
مزار شهید: گلزارشهدای سرخه-سمنان
«خدا جان و مال مؤمنين را به بهاي بهشت خريداري کرده که آنها در راه خدا جهاد ميکنند و دشمنان دين را به قتل ميرسانند و يا خود کشته [بـ]شوند اين وعده قطعي است بر خدا، و عهدي است که در سه دفتر آسماني تورات، انجيل، قرآن به او فرموده و کيست باوفاتر از خدا به عهد؟ «اي اهل ايمان، شما به خود در اين معامله بشارت دهيد که اين معاهده با خدا به حقيقت سعادت و پيروزي بزرگي است».
بايد بدانيد که در راه اسلام تمام زندگي را فدا کردن زيباست که زيبايي آن را شهيد ميداند و بس. زندگي خوب و شيرين است، اما نه آن زندگي که کافران بعثي بر تو حاکم باشند و ديارت را در تصرف، زندگي شيرين است، اما نه آن که ناموست را در اشغال بگيرند و تو به آن نگاه کني، زندگي شيرين است اما نه آن که به امام حسين(ع) و حسين زمان جواب لبيک گفته نشده باشد.
با شما بودن خوب و شيرين بود تا زماني که اسلام براي پرورش و باروري خود احتياج به خون نداشت. در جمع شما بودن شيرين بود تا موقعي که جهان بر عليه ما و براي نابودي اسلام بسيج نشده بود، چه زندگي چه شيريني.
آيا در پناه صدام بودن خوش است يا جان به جان آفرين تقديم نمودن؟ ننگم باد که باز هم در خانه بمانم و صدا و شيون کودکان پدر شهيد شده را بشنوم و بنشينم و صداي واي اسلاما، واي قرآنا، واي اماما را نشنوم.
در زندگي آزاده باشيد و آزاد زندگي کنيد و به هيچ دشمني کوچکترين باجي ندهيد. و اي دوستانم متکي به خدا باشيد. خدا را بهتر بشناسيد و او را عبادت کنيد، مخلص باشيد و متقي، هراسي به دل نداشته باشيد وجود خود را در جبههها از نظر معنوي پرورش دهيد و طعم شيرين جهاد در راه خدا بچشيد و نگذاريد روزي يأس و نوميدي براي شما به خاطر پايان جبهه و جنگ و شکست در امتحان خداوندي بماند.
و اي ملت حزب الله و اي سلحشوران و ياوران روح الله اي کساني که هنوز در امتحان بزرگ شهيد دادن، سرفرازانه به پيش ميرويد و اي کساني که خدا شما را براي مبارزه در راهش و پياده کردن احکامش انتخاب نمود، همچنان با شتابي افزون به سوي هدفهاي بزرگ اسلامي قدم برداريد و هرگز اسلام و رهبر را تنها نگذاريد که 1400 سال تنها ماندن اسلام کافي هست.
شما امتي هستيد که خداوند نعمت داشتن اينچنين رهبري مانند امام خميني را به شما عطا فرمود. قدرش را بدانيد و فريب و نيرنگ دشمنان را در مورد رهبري نخوريد که نخواهيد خورد و خداي ناکرده در هيچ زمان جبهه و جنگ را فراموش نکنيد. هر چند که اين جبهه اسلام هرگز به ما هيچ احتياجي ندارد و اين ما هستيم که به شرکت در اين جبههها احتياج داريم، براي ساختن خود و براي قيامت که بپاست.
اي امت حزبالله تقوا را پيشه کنيد و زندگي کردن را براي اسلام بدانيد. کوشش کنيد که مخلص باشيد و براي خدا کار کنيد. جواب دشمنان را با مشتهاي محکم بدهيد و جز گرايش به اسلام فقاهتي به هيچ دسته و گروه ديگر گرايش نشان ندهيد. در هر زماني پيرو ولايت فقيه باشيد و آن را پشتيباني کنيد و امرش را به خوبي انجام دهيد و نهياش را به خوبي نفي کنيد.
دنياي زندگاني و مادي را جز آزمايشگاهي بزرگ و زمينه سازي براي روز قيامت ندانيد و براي دنياي آخرت توشهاي کسب کنيد که هر چه است در آن روز است.
اما آن چه دارم را به چنين نحوي خرج کنيد: هزار تومان از سرمايهام را در مسجد وليعصر و پانصد تومان آن را در هيئت ابوالفضل (ع) و بقيه آن را جهت حسينيه شهدا صرف نماييد و نيز موتورم را به هر سبک که ميتوانيد فروخته و پولش را جهت پيروزي رزمندگان و آنچه را که خود تشخيص ميدهيد صرف کنيد و وسايلم (شامل کتاب و غيره) را به هر صورتي که بهتر است براي اسلام بدهيد و همچنين 31 روز روزه واجب بدهکارم که آن را به هر نحو که ميدانيد قضا نماييد و ميخواستم مدت يک سال را نماز بخوانم که اگر ميتوانيد آن را قضا نماييد و برايم دعا کنيد که با شهدا محشور گردم.
«والسلام عليکم و رحمهالله و برکاته»
31 شهريور 1362
محمدحسين اشرف
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
کتاب وصیت نامه کامل شهدا (استان سمنان) دفتر اول، صفحه:607، تاریخ: - / - / -
ادامه مطلب
نام پدر: سیدحسین
تاریخ تولد: 1343/08/10
محل تولد: ایران - یزد - یزد
تاریخ شهادت: 1364/08/20
محل شهادت: -
طول مدت حیات: 21 سال
مزار شهید: -
ای ملت ایران، همچنان که تا به امروز اسلام را یاری کرده اید به یاری خود ادامه دهید. امام عزیز را تنها نگذارید. به خدا قسم، بزرگترین نعمتی که به ملت ایران ارزانی شده، چنین رهبری قاطع و در عصر و زمان ماست و شکر چنین نعمتی، یاری کردن اوست و پاسخ دادن به ندای هل من ناصر ینصرنی این رهبر است.
برگرفته از
روزنامه جمهوری اسلامی، تاریخ:
کتاب طراوت یقین، صفحه:45، تاریخ: - / - / -
ماهنامه الغدیریان، صفحه:30، شماره مجله:38، تاریخ: - / - /1388
ادامه مطلب
نام پدر: -
تاریخ تولد: - /03/1348
محل تولد: ایران - فارس - شیراز
تاریخ شهادت: 1367/03/04
محل شهادت: -
طول مدت حیات: 19 سال
مزار شهید: مفقودالجسد
برگرفته از
پرونده شهید در دانشگاه تهران، تاریخ:
ادامه مطلب
نام پدر: -
تاریخ تولد: - / - /1342
محل تولد: ایران - تهران - تهران
تاریخ شهادت: 1361/02/10
محل شهادت: خرمشهر
طول مدت حیات: 19 سال
مزار شهید: -
اى پدران و مادران و خواهران و برادران شهيد داده !خواهش مىكنم كه به وصيت تمام شهدا عمل كنيد و افتخار كنيد كه عزيزتان شهيد شده. پدرجان مىدانم كه از ميان شما رفتنم برايتان مشكل است ولى بايد افتخار كنى كه به نداى رهبر مستضعفان جهان به يارى اسلام شتافتم و توانستم تا قطرهاى از درياى خون بيکران هزاران شهدا باشم.
عزيزان! امام را تنها نگذاريد و به فرمايشات ايشان عمل كنيد. آرزو داشتم كه امام را از روبرو زيارت كنم ولى چه كنم كه موفق نشدم ولى از شما خواهش مىكنم كه خوشحال باشيد. من به تمام ايرانيان حزب اللهى وصيت مىكنم راه پاك اين شهدا را ادامه داده و تا آزادى قدس عزيز و رهايي مردم ستمديده و رنج كشيده فلسطين مبارزه را ادامه دهيد و قدس را از شر مزدوران صهيونيست و امپرياليست رها سازيد تا اسلام عزيز را سربلند و پيروز سازيد. وصيت من ادامه راه پاك شهدا و انبياست. جهاد را تا پيروزى نهايي ادامه دهيد انشاءالله كه پيروزى با شماست. در حالى كه وظيفه شرعى من در حال حاضر جهاد براى دفاع از دين و مملكتم مىباشد پس من مىجنگم بكشم و كشته شوم شايد كه خون من و شما امت ستمديده سيل گردد و جهانخواران را در خود غرق كند. اگر اين خون باعث شود تا كشورى آزاد از يوغ ستم گردد و يک ملت دوباره جان بگيرد و روى بدكاران سياه شود پس چه باك دارم از دادن اين خون بىارزش در راه ميهن و دين و ملت.
خداوندا! امام خمينى امام امت ما را در پناه خود محفوظ بگردان. ظهور امام زمان را تعجيل بفرما. ملت اسلام را سرافراز و حكومت اسلام را در سراسر جهان بر پا بفرما.
برگرفته از
لوح فشرده ستارگان جاويد (اولين کنگره شهداي منطقه 18 تهران)، تاریخ: - / - / -
ادامه مطلب
نام پدر: -
تاریخ تولد: - / - /1348
محل تولد: -
تاریخ شهادت: 1365/10/19
محل شهادت: شلمچه
طول مدت حیات: 17 سال
مزار شهید: گلزار شهدای عباسی
خدایا! وجودم را با تمام تار و پودش به تو می سپارم.
وجودی سراپا معصیت و عصیان و سرکشی هستم که از آن توست و چند صباحی در امانت من بود. خدایا! عذر می خواهم از این که نتوانستم از این امانت آن چنان که شایسته بود، نگهداذی کنم. و او شرمنده است از این که نتوانسته شکرت را به جای آورد. و باعث این ها من بودم. من بودم که از همان ابتدا با معصیت آشنایش ساختم.
از همان اول که کوله باری از گناه بر دوشش نهادم. و در دریایی از لذت های پست غرقش نمودم. و محرومش کردم از تو،از این که لذت شیرین عبادت را بچشد.
پرده هایی از پستی و دونی بر دلم کشیدم.
بسیار بر خود ظلم کردم. اما تو همیشه بر من لطف و کرم داشتی. و بخشیدی و پرده از گناهانم برنداشتی و اجازه دادی در جمع دوستانت بنشینم. و همیشه گل های گلستان تو باشم. در حالی که اگر از درونم آگاه می شدند لحظه ای کنارم نمی ماندند و مرا به جمع پاک و مصفای خود که حکایت از صفای قلب و روحشان دارد، راه نمی دادند.
خدایا! از گناهانم در گذر و در آن دیار نیز مرا با آنان هم جوار کن. یا حسین ادرکنی. حسین جان! دریابم. حسین جان! اگر تو را دریابم، خدایا! اگر محمدت را دریابم، دیگر مرا به دنیا و بهشت چه کار؟! مگر نه اینست که بهشت از نور حسین(ع) است و ... اما حسین جان! بسیار شرمنده خواهم بود اگر به وقت ملاقات سر از تن جدا نباشم. چرا که دوست دارم در کمال درد و عذاب، تنم را تکه تکه کنند. بسوزانند. خا کسترم را به باد بسپارند یا جنازه ام را به آب های پاک و پر تلاطم اروند بسپارند تا کوسه ها لت و پارم کنند، ذره ذره کنند.
آن گاه فریاد می زنم : ان کان دین محمد لم یستقیم الا بقتلی فیا سیوف خذینی. اگر محمد (ص) جز به مرگ من و خون من ها پایدار نمی ماند ، پس ای درد ها و رنج ها ! ای شمشیر ها و تیر ها ! مرا دریابید...
حسین جان! دوست دارم وقت دیدارت ، لبانم تشنه و آغشته به خون باشد. آن گام می گویم: خدایا ! وجودم را با تمام تار و پودش به تو می سپارم!
خدایا! کمکم کن و به پدر و مادر و خانواده ام صبر عنایت فرما...
به پدر و مادرم بگویید زیاد ناراحت نباشید ، که دنیا چند روزی بیش نیست و همدیگر را ملاقات خواهیم کرد.
باعث دلشکستگی پدر و مادرم بودم ، امید حلیت دارم...
من همه را حلال کردم، امیدوارم مرا نیز حلال کنید.
به امام نیز برسانید که چون حسین (ع) جنگیدیم و چون ابوالفضلش به شهادت رسیدیم.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
برگرفته از
کتاب معبر بنیاد شهید استان آذربایجان شرقی، صفحه:52، تاریخ: - / - / -
ادامه مطلب
نام پدر: محمد
تاریخ تولد: - / - /1339
محل تولد: ایران - خراسان - نیشابور - ريگي
تاریخ شهادت: 1367/02/14
محل شهادت: حلبچه
طول مدت حیات: 28 سال
مزار شهید: گلزار شهدای روستای ریگی _ نیشابور
برگرفته از
کتاب ملکوتیان شاهد جلد 1 شهدای شهرستان نیشابور، صفحه:121، تاریخ: - / - / -
ادامه مطلب
نام پدر: گنج علی
تاریخ تولد: 1338/06/25
محل تولد: ایران - کهگیلویه و بویراحمد - کهگیلویه و بویراحمد - بردیان
تاریخ شهادت: 1367/01/14
محل شهادت: بیاره
طول مدت حیات: 29 سال
مزار شهید: گلزارشهدای روستای بردیان-کهگیلویه و بویراحمد
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
کتاب جهاد در کلام شهداي استان کهگيلويه و بويراحمد جلد1، صفحه:27، تاریخ: - / - / -
ادامه مطلب
نام پدر: قربان علی
تاریخ تولد: 1343/04/10
محل تولد: ایران - سمنان - مجن
تاریخ شهادت: 1361/08/13
محل شهادت: عین خوش
طول مدت حیات: 18 سال
مزار شهید: گلزارشهدای مجن-سمنان
«ان الله اشتري من المؤمنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه» «همانا خدا خريد از مؤمنان جانها و مالهاي ايشان را که براي ايشان است بهشت».
درود بر محمد(ص) و ائمه معصومين و با درود و سلام بر حسينبن علي(ع) سالار شهيدان که درس شهادت را به ما آموخت و با درود بر نايب امام زمان(عج) امام خميني که از جهل و گمراهي که ما را به خود آورده.
شايد وصيت نوشتن براي جواناني که هنوز عمري نگذراندهاند بسيار سخت و مشکل باشد و با هزاران اميد در دل... و چه دردناک است اين قصه! هر لحظه بايد خود را براي مرگ آماده کنيم و مرگ را در برابر چشم خود قرار دهيم. همه اين، يک طرف و هنگام مردن به خاطر ميآوري که ديگر هيچ کس نداري تو را ياري کند و تنها آن اعمالت است که شهادتت ميدهند و چه خوب است [که] قبل از اين که انسان مرگ او را دريابد خود را بسنجد که چه است و چه کار کرده است و چه کار خيري انجام داده است.
خدايا من يک عمر گناه کردم و گناهکار هستم و خدايا از تو ميخواهم که مرا ببخشي و من از مردم مسلمان ميخواهم که امام را ياري کنيد و پيروان خط ولايت فقيه باشيد و امام را دعا کنيد و خواهران و برادران مسلمان قدر امام خميني را بدانيد و هميشه پيرو او باشيد و امام نمايندهاي است از جانب امام زمان(عج) که براي اسلام خدمت ميکند.
و اي مردم مسلمان، من از شما ميخواهم هرگز از روحانيت جدا نشويد چون اين روحانيت بوده که ما را از خواب غفلت بيدار کرد[ند] و اما پدرم، تو صبر داشته باش و من اگر در جبهه کشته شدم، خون من از خون علياکبر حسين(ع) رنگينتر که نيست و از تو ميخواهيم که ديگر فرزندان را تربيت کني و براي اسلام خدمت کنند.
اما تو اي مادرم! اگر من کشته شدم براي من هيچ گريه نکن. اگر تو براي من گريه کني من راضي نيستم. اصلاً براي من گريه نکن و دلت براي حال من نسوزد و دلت به حال اسلام بسوزد.
و اما رضاجان، اگر من شهيد شدم دلم ميخواهد تو اسلحه مرا بگيري و راه مرا ادامه دهي و اما شما خواهرانم از شما ميخواهم که بچههاي خود را تربيت اسلامي نماييد.
اما مردم حزباللهي ميهن هميشه در صحنه باشيد و مسجدها را پر کنيد و کارهايتان را براي رضاي خدا کنيد، نه براي رضاي خلق و اما... برادران (حزب) از شما ميخواهيم که روز بروز فعاليتهاي اسلامي خود را زيادتر کنيد و از خون شهدا پاسداري و در کارهايتان هيچ نوع سهلانگاري نکنيد و کارهايتان را براي رضاي خدا انجام دهيد.
و اما در آخر از پدر و مادر و برادرانم ميخواهم اگر جسد من به دست شما نرسيد، هيچ ناراحت نباشيد و هر وقت يادتان از من افتاد، برويد بر مزار ديگر شهدا.
پدر و مادرم من آرزو داشتم که برويم قبر شش گوشه سالار شهيدان حسينبنعلي(ع) را زيارت کنيم ولي اين سعادت قسمت من نشد. پدر مادرم بروند کنار قبر امام حسين(ع) بگوييد اي حسين(ع) پسر من آرزو داشته که بيايد تو را زيارت کند ولي قسمت نشده.
به اميد پيروزي ارتش اسلام بر کفر
با درود بر رهبر کبير امام خميني
محمدحسين اسماعيلي
و از شما برادران ميخواهيم که اين يک قطعه شعر را بر روي سنگ قبر من بنويسيد.
گزين شدند و سوار گزيده را کشتند
سيه بپوش برادر سپيده را کشتند
مگر ز قافله بوي جنون نميشنوي
ز رودخانه مگر بوي خون نميشنوي
بيا بام و شهيدان دست ره به کار شويم
کفن بپوش که با يکدگر سوار شويم
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
کتاب وصیت نامه کامل شهدا (استان سمنان) دفتر اول، صفحه:576، تاریخ: - / - / -
ادامه مطلب