به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 خوار يا گرمسار كنوني از شمال به فيروزكوه و دماوند، از شرق به سمنان و از جنوب به كوير نمك و قم و از غرب به ورامين محدود است.
امامزاده علي‌اكبر، تپه غول آباد، قصر شاه عباسي، قصر عين الرشيد، تپه ملك آباد، كاروانسراي ايوانكي، ده نمك و جاده سنگ فرش از جمله آثار تاريخي و جاذبه هاي زيباي گردشگري شهرستان گرمسار است.

* امامزاده علي‌اكبر
اين بقعه در 14كيلومتري جنوب شرقي گرمسار و در قريه امامزاده علي اكبر واقع شده است و مي‌توان اين امامزاده را در شمار يكي از معروف‌ترين بقاع منطقه گرمسار برشمرد.
قدمت تاريخي اين بقعه به حدود 850سال قبل مي‌رسد و گنبد اصلي اين بنا ايلخاني و رواق‌هاي پيوست و هشتي و ورودي آن مربوط به دوران قاجاريه است.

* قصر شاه عباسي (قصر بهرام گور)
قصر شاه عباسي بر سر راه قديمي و تاريخي كاروانروي كويري اصفهان، كاشان، خوار و خراسان بوده است.
بناي بيروني اين قصر چهار گوش و داراي چند برج با دو دروازه شمالي و جنوبي است.
تاريخ اين بنا روشن نيست؛ اما مي‌توان گفت اين بنا در دوره صفويه تعمير اساسي و تجديد بنا شده و به همين ترتيب به بناي شاه عباسي معروف شده است.

* قصر عين الرشيد
قصر عين الرشيد در دو كيلومتري شمال قصر شاه عباسي بنا شده و مي‌توان گفت اين كاخ در وسط فاصله درياچه نمك و كوير بزرگ قرار گرفته است.
بنا از خارج 86متر طول و حداكثر 47متر عرض دارد و مشتمل بر دو حياط بزرگ است.
معبر ورودي به حياط اصلي به شكل ايواني در جبهه جنوبي حياط اصلي بنا شده است.

* آثار تاريخي و جاذبه‌هاي گردشگري شهرستان سمنان
مسجد امام خميني، مسجد جامع، دروازه ارگ، موزه حضرت، غار دربند، جشمه معدني آبگرم، منطقه حفاظت شده پرور، امامزاده يحيي و مقبره شيخ علاء الدوله سمناني از جمله جاذبه‌هاي گردشگري و آثار تاريخي شهرستان سمنان است.

* مسجد امام خميني
اين مسجد از لحاظ دارا بودن ايوان‌هاي متعدد شبستان‌هاي وسيع، حجره‌هاي اطراف و كاشي كاري‌هاي زيبا و بسيار جذاب و كم نظير است.
اين مسجد در سال 1342هجري قمري در زمان فتحعلي شاه قاجار احداث شده است.

* مسجد جامع
اين مسجد را مي‌توان در شمار كهن‌ترين آثار اسلامي سمنان به شمار آورد.
اين مسجد روي خرابه‌هاي آتشكده بنا شده ولي در طول زمان تغييراتي در آن به وجود آمده است و درحال حاضر در بناي كنوني آثاري از دوره هاي مغول و تيموري ديده مي شود.

* دروازه ارگ
يكي از آثار تاريخي و با ارزش سمنان دروزاه ارگ است كه بازمانده هنر دوران قاجار است.
اين دروازه در زمان سلطنت ناصرالدين شاه بنا شده، سردر اين بنا تصوير تاريخي نبرد رستم و ديو سپيد به طرز زيبايي بر روي كاشي هفت رنگ نقش بسته است.

* غاردربند
اين غار در 18كيلومتري شمال سمنان واقع شده است و يكي از زيباترين و تماشايي‌ترين غارهاي ايران به شمار مي‌رود.
طول اين غار 91متر و عريض‌ترين قسمت آن36متر و بلندترين نقطعه سقف آن به 20متر مي‌رسد.
ادامه مطلب
شنبه 29 اسفند 1388  - 9:42 PM
 حمام، كاروانسرا، مسجد و بازارچه در بافت شهرهاي قديمي ايران از عناصر مشتركي بود كه در همه محلات يافت مي‌شد و در واقع، وجود اين عناصر چهارگانه به محلات هويت ويژه و جدي مي‌بخشيد به همين دليل نيز صاحبان و سازندگان آنها تلاش مي‌كردند در معماري اين مكان‌ها نهايت دقت و هنر را لحاظ كنند.
حمام‌هاي موجود در استان كردستان هم از اهميت ويژه‌اي برخوردار بوده‌اند كه به معرفي تعدادي از آنان به عنوان جاذبه‌هاي گردشگري استان در ايام تعطيلات و مسافرت‌هاي نوروزي در استان مي‌پردازيم.
حمام خان (ظهيري): اين حمام در ضلع شمالي بازار سرپوشيده سنندج پايين‌تر از مسجد داروغه واقع شده است و داراي بخش‌هاي مختلفي از جمله سردر ورودي، سربينه، حمام گرم، خزينه و بخش‌هاي مختلفي است.
برابر كتيبه‌ سنگي موجود در سردر ورودي حمام در سال 1220 هجري قمري به دستور امان‌الله خان اردلان ساخته شده و بعدها به سبب تملك اين حمام به وسيله، امين‌التجار در سال 1296 هجري قمري‌(دوران حكومت فرهاد ميرزاي معتمد‌الدوله عموي ناصرالدين‌شاه) مرمت و بازسازي عمده‌اي در آن صورت گرفته كه كتيبه آن در بنا موجود است.
تزئينات معماري آن آهك‌بري‌هاي پركار كه شامل نقوش گل و گياه و حيواني، كاشي‌كاري‌هاي هفت رنگ كه داراي نقش‌مايه‌هاي بومي و محلي است و همچنين سنگ‌فرش مرمرين آن از عمده ويژگي‌هاي بنا است.
اين حمام قابل مقايسه با حمام قصلان در روستاي قصلان شهرستان قروه است و يكي از بزرگ‌ترين حمام‌هاي استان كردستان است كه تزئينات معماري آن از ويژگي خاصي برخوردار است به ويژه تزئينات آهك‌بري پركار و همچنين كاشي و نقاشي نشانگر توجه و اهميت حمام در عصر واليان اردلان بوده است.
اين حمام قديمي‌تر از زمان قاجار و شايد در زمان صفويه همزمان با قلعه و بازار ساخته شده باشد و تاريخ ارائه شده در كتيبه احتمالاً زمان مرمت آن باشد.
حمام عبدالخالق: اين حمام در ضلع شرقي راسته بازار سنندج واقع شده كه تاريخ ساخت آن دقيقا مشخص نيست و احتمالاً مربوط به دوره زنديه باشد. حمام داراي فضاهاي مختلفي كه در اكثر حمام‌هاي استان دارند، از آب جاري قنات‌هاي شهر مشروب شده است.
ارتفاع سقف نسبتاً بلند است و ستون‌هاي چهارگوش سنگي و آب‌نماها و حجره‌ها و رختكن، گرمخانه، خلوتي‌ها و سرويس و خزينه تابع اسلوب ساخت حمام‌سازي ايراني در دوره صفوي است.
تزئينات معماري آن مشخص نيست زيرا سطح ديوارها با سيمان و كاشي جديد اندود شده است، ولي ظاهراً براساس نقل قول‌هاي قديمي داراي تزئينات آهك‌بري بوده كه اين هنر در سنندج بسيار گسترش داشته و قابل مقايسه با حمام وكيل‌الملك در شهر سنندج كه در تملك ميراث فرهنگي استان كردستان است.
حمام شيشه: در ضلع شمالي بلوار كردستان و در مجاورت پل و مسجد ملاويسي قرار دارد و جمله بناهاي عمومي و قديمي شهر سنندج است كه تا چند سال پيش كاربري خويش را به عنوان خدماتي بهداشتي حفظ كرده بود. حمام داراي فضاهاي ورودي، هشتي، سربينه و حمام گرم با ستون‌هاي سنگي است، سكوها را آبنماي گرم و سرد و خزينه، خلوتي بنا داراي خصوصيات ويژه‌اي است.
براساس بررسي‌هاي به عمل آمده به احتمال قريب به يقين اين حمام در دوره قاجار بنا شده، البته حمام زنانه از داخل به كوچه ‌مجاور است، استفاده از در و پنجره‌ها و شيشه‌هاي رنگي كه علت اصلي وجه تسميه حمام است، آثار زيادي باقي‌مانده است.
از ديگر ويژگي‌هاي اين بنا تزئينات آهك‌بري است كه شامل نقش‌هاي مختلف گياهي و حيواني است.
حمام دو خزينه: اين حمام در پشت موزه سنندج در كنار رودخانه قديمي دره‌بيان (بلوار كردستان كنوني) قرار داشته كه متاسفانه برا ثر ايجاد بلوار كردستان عمده بخش‌هاي آن به جز قسمت‌هايي از خزينه و خلوت‌ها باقي نمانده است.
اين حمام يكي از حمام‌هاي زيبا و بزرگ شهر سنندج بوده و به خاطر داشتن دو خزينه آب به حمام دو خزينه معروف بوده كه با لاشه ‌چيني، ديوار سنگي،‌ ملات‌هاي آبي و آهكي ساخته شده است.
در حال حاضر با صرف اعتبار مناسب امكان بازسازي و احياي حمام وجود دارد و ظاهراً تمام بخش‌هاي مختلف حمام به استناد بقاياي موجود آهك‌بري، داراي تزئيتات آهك‌بري پركار، اسليمي و نقوش حيواني بوده و احتمالاً در اوايل دوره زنديه ساخته شده است.
حمام شجاع لشكر: اين حمام قديمي در كوچه يمين ‌لشكر و در محله سرتپوله و جنب منزلي به نام شجاع لشكر واقع شده و به نظر مي‌رسد متعلق به منزل مورد اشاره بوده است.
مدخل ورودي آن از كوچه فوق‌الذكر است و حمام كوچك‌تر از حمام‌هاي بزرگ شهري است كه يكي از حمام‌هاي محله سرتپوله بوده و داراي بخش‌هاي مدخل ورودي، حمام سرد، گرم‌خانه، ميان‌دوخزينه و تون حمام است.
تزئينات حمام كمتر قابل مشاهده است چون در سال‌هاي اخير روي آن كامل پوشيده شده و احتمالاً داراي تزئينات آهك‌بري باشد و حمام مربوط به دوره قاجاريه است.
حمام پاشا خان: اين حمام در محله قطارچيان شهر سنندج واقع شده و به عنوان يكي از قديمي‌ترين حمام‌هاي شهر سنندج داراي فضاهاي هشتي، رختكن، گرم‌خانه، خزينه و خلوتي و سرويس‌هاي بهداشتي است.
اين بنا متاثر از سبك معماري اصفهاني با مصالح بوم‌آورد ساخته شده و در دوره‌هاي متعدد مورد استفاده قرار گرفته است.
حمام عمارت آصف: در داخل مجموعه عمارت آصف‌وزيري واقع و در جنب خيابان امام خميني حمام كوچكي قرار دارد كه يكي از زيباترين حمام‌هاي غرب كشور است.
اين بنا داراي سبك معماري اصفهاني است همانند حمام‌هاي ديگر استان ساخته شده اما در مقياس كوچكتر، يعني داراي فضاهاي مدخل ورودي، ‌محل انتظار، حمام سرد و رختكن، ميان‌در، حمام گرم، خزينه و خلوتي، تون و همچنين سرويس بهداشتي و فضاي اضافي منبع آب است.
حمام داراي شش ستون سنگي با تزئينات طنابي است و از تزئينات آهك‌بري پركار و همچنين كاشي‌هاي خشتي آبي‌رنگ و حجاري روي سرستون‌ها و ستون‌هاي سنگي برخوردار است.
تزئينات طنابي شكل ستون‌ها و سرستون‌هاي اين حمام از ويژگي‌هاي منحصر به فرد ساختمان است.
اين حمام فقط مورد استفاده اختصاصي خانواده آصف بوده و احتمالاً مربوط به اوايل دوره قاجار است.
حمام عمارت ملا لطف‌الله شيخ‌الاسلام: در داخل اداره ميراث فرهنگي يا عمارت ملالطف‌الله شيخ الاسلام سنندجي در بخش اندروني، حمام قديمي در طبقه زيرزمين ضلع غربي مجموعه قرار دارد كه داراي تزئينات آهك‌بري و كاشي‌كاري يكرنگ است.
طرح‌هاي هندسي اسليمي و حيواني از مهم‌ترين نقوش آهك‌بري حمام است. حمام داراي مدخل ورودي، حمام سرد، حمام گرم، تون، خزينه و خلوتي است كه در كف‌سازي از سنگ‌هاي مرمر استفاده شده است.
اين بنا همزمان با كل مجموعه در دوره قاجار ساخته شده است.
حمام صلاحي (ممتاز): در ضلع شرقي خيابان فردوسي و مجاورت بازار قديمي و بزرگ شهر سنندج در زير مغازه‌هاي پيرامون، حمامي قرار دارد كه به گرمابه ممتاز (صلاحي) مشهور است.
اين حمام در سطح پايين‌تري از حمام‌هاي قديمي شهر سنندج قرارگرفته و احتمالاً براي استفاده از قنات‌هاي قديمي شهر بوده باشد.
حمام داراي بخش‌هاي مختلفي، سردر ورودي، هشتي، حمام سرد، گرمخانه، خلوتي‌ها، ‌خزينه است.
ويژگي منحصر بنا قرارگيري در سطح پايين وهمچنين نوع قوس‌ها و معماري و همچنين چهار فضاي گنبددار خاص كه هريك عملكرد خاصي داشته‌اند.
با توجه به موقعيت حمام كه در مجاورت بازار قرار دارد به نظر مي‌رسد ساخت اين اثرهم زمان با ساخت بازار و قلعه سنندج بوده باشد.
حمام عمارت وكيل: درمجموعه عمارت وكيل‌الملك و متصل به پارك سپيدار حمامي قديمي قرار دارد كه احتمالاً صرفاً مورد استفاده افراد خانواده وكيل قرار مي‌گرفته است.
ويژگي‌هاي خاص استفاده از آهكبري در سطح وسيع بر ديوار روي فضاهاي گرم و سرد حمام است كه به نظر مي‌رسد همزمان با احداث مجموعه كه به دوره زنديه باز مي‌گردد، ساخته شده باشد.
عموماً نقش‌ها حاوي طرح‌هاي هندسي و گياهي و حيواني است به ويژه از نقش طاووس كه زياد استفاده كرده‌اند.
حمام وكيل‌الملك: اين حمام در جنب عمارت وكيل در مجاورت بازارچه قديمي وكيل در شهر سنندج واقع شده و زمان ساخت دقيق آن مشخص نيست اما براساس شواهد و نوع معماري و تزئينات وابسته به آن چنين استنباط مي‌شود كه احداث آن مربوط به دوران افشاريه و ادامه سبك صفوي ‌باشد كه در عناصر همانند ورودي، حجره انتظار، رختكن، حمام گرم، رختكن، هشتي و خزينه، آب‌انبار و تون و .... به خوبي قابل مشاهده است.
حمام داراي تزئينات آهك‌بري است كه طي چند سال گذشته با سيمان روي آنها اندود شده كه از عناصر معماري قابل توجه ساختمان استفاده شده است. حمام بسيار بزرگ، كف‌سازي‌ها سنگي است و علاوه بر آن از آجر و سنگ و ملات آهك استفاده شده و ستون‌هاي سنگي قطوري در داخل حمام سرد و گرم دارد و تركيب و قرارگيري فضاها نشانگر ذوق و سليقه بالاي معمار حمام است.
حمام حاج صالح: اين حمام در جوار بازار سنتي و قديمي شهر سقز واقع شده است.
حمام حاج صالح يكي از بناهاي قديمي شهر سقز محسوب مي‌شود اين بنا وسيع و بزرگ و همچون ساير حمام‌هاي قديمي ايران متشكل از فضاهاي ورودي، حمام سرد و گرم، خزينه، خلوتي و سكوهايي در داخل است.
در بخش‌هاي حمام سرد و گرم ستون‌هاي سنگي با مقطع هشت ضلعي استفاده شده است.
در سال‌هاي اخير بر اثر صدماتي كه بنا متحمل شده از اين بنا و از فضاي ورودي و انتظار آن به عنوان زورخانه استفاده شده و هم اينك داراي عملكرد خاصي نيست، بدليل اينكه حمام بعدها به تملك حاج‌صالح نامي درآمده لذا به اين نام شهرت دارد.
از تزئينات معماري حمام مذكور اثري باقي نمانده است و زمان ساخت دقيق حمام مشخص نيست اما با توجه به فرم و شيوه‌هاي اجرايي معماري به نظر مي‌رسد كه در اوايل دوره زنديه ساخته شده باشد.
حمام قصلان : روستاي قصلان سر راه دينور به مسير زنجان در 5 كيلومتر شمال شهر قروه در سرچشمه رودخانه شور و تپه بزرگ باستاني آن حكايت از عملكرد وسيع شهري آن در دوران تاريخي مي‌كند.
حمام زيبا و بزرگ قصلان و برج آن در سال 1255 هجري قمري در روزگا آصف اعظم تعمير شده است.
تاريخ ساخت حمام مربوط به اواخر عهد زنديه، زمان حكومت خسروخان اول والي كردستان (زمان زنديه) است.
اين بنا داراي بخش‌هاي مختلفي همانند سرد، هشتي، حمام سرد، هشتي و مياندر و حمام گرم، خلوتي‌هاي خصوصي و عمومي، خزينه و تون اشت. حمام داراي تزئينات منحصر آهك‌بري با طرح‌هاي گياهي، ‌هندسي، انساني و حيواني است كه در نوع خود قابل توجه و قابل مقايسه با حمام خان در شهر سنندج است.
حمام عمارت مشير ديوان: در داخل عمارت مشير ديوان در داخل عمارت مشيرديوان حمامي به سبك معماري حمام‌هاي قديمي شهر سنندج اما در مقياس كوچكتر ساخته شده كه داراي ويژگي‌هاي خاصي است.
اين حمام داراي بخش‌هاي مختلفي است كه در داخل حمام سرد آن تزئينات كاشي‌كاري يكرنگ و آهكبري با نقوش گياهي و هندسي كارشده است.
حمام گرم آن نيز آهك‌بري‌هاي پركاري دارد و در كف‌ها از سنگ مرمر صيقلي يافته قصلان استفاده شده و تمام فضاهاي حمام با گنبدهاي آجري مسقف شده‌اند.
زمان ساخت حمام به طور دقيق مشخص نيست اما احتمالاً در دوره قاجار ساخته شده است و اين حمام فقط افراد خانواده مشيرديوان از آن استفاده مي‌كردند.
حمام منزل معمار باشي: در داخل منزل بزرگ معمارباشي كه به استاد الله مراد اقليدس اشتهار داشته و در كنار خيابان شهدا واقع شده، حمامي در مقياس كوچك با سبك معماري حمام‌هاي قديمي ساخته شده قرار دارد كه از نظر معماري به ويژه تزئينات آهك‌بري حائز اهميت است.
طرح‌هاي هندسي، گياهي و حيواني آن در نوع خود منحصر به فرد است و نشانگر اهميت اين فضا در شهر سنندج است.
تاريخ دقيق حمام مشخص نيست ولي با توجه به زمان ساخت منزل در اواخر قاجار و احتمالاً اين حمام مربوط به اوايل عصر پهلوي باشد.
حمام خدري بانه: ‌در كنار پاساژهاي متعدد شهر بانه كه با نام خدري معروف هستند حمامي قديمي وجود دارد كه داراي فضاهاي مختلفي كه در اكثر حمام‌هاي قديمي استان كردستان استفاده شده است.
حمام تزئينات ندارد، ولي فعلاً قديمي‌ترين اثر معماري موجود در شهر است كه بايد مورد مرمت كامل قرار گيرد.
حمام حسن‌آباد ياسوكند: در داخل شهر حسن‌آباد ياسوكند حمامي قديمي قرار دارد كه از لحاظ معماري حائز اهميت است.
اين حمام داراي مدخل ورودي، ‌هشتي، حمام گرم و سرد، توان، خزينه، اتاق تقسيم آب و .... است.
تمام فضاها با روش طاق و تويزه و كاربندي و گنبد با سنگ لاشه‌اي مسقف شده است كه اين ويژگي بارز بنا است.
با اينكه معمار آن حمام از معماران محلي بوده وليكن از اطلاعات معماري و همچنين طرح‌ها و عناصر معماري آگاهي كامل داشته و احتمالاً در اوايل عصر قاجار ساخته شده است.
ادامه مطلب
شنبه 29 اسفند 1388  - 9:41 PM
 به دليل شرايط اقليمي‌ و ويژگي‌هاي تاريخي هنرهاي سنتي و صنايع دستي همواره مورد توجه و استفاده مردم آذربايجان بوده و رفته رفته به بخشي تفكيك‌ناپذير از زندگي آنها تبديل شده به طوري كه ردپاي انواع گوناگون اين هنرها در بخش‌هاي مختلف و روزمره آنقدر ديده مي‌شود كه نبودش قابل باور نيست.
آوازه كاشي‌كاران و معرق‌سازان تبريز آنچنان است كه تبريز را و آذربايجان را با مسجد كبود و كاشي معرق‌هاي بي‌نظير و فرش‌گونه‌ا‌ش مي‌شناسند و فرش و... هنر ارزشمند و كم‌نظيري كه با سر انگشتان ظريف و مشتاق هزاران بافنده كوچك و بزرگ از پود عشق بر تار اصالت گره مي‌خورند و سرخ لاكي مي‌شود و آبي آسمان و سرسبزي دشت‌هاي دامنه سهند و سياهي چشمان بافندگان خردسالش را يادآور مي‌شود.
آذربايجان خطه مردماني است كه دستهايشان بر تار و پود زندگي نقش ماندگار حك مي‌كند.
استان آذربايجان شرقي يكي از كانون‌هاي صنايع دستي ايران محسوب مي‌شود. در اين استان انواع فرش، قاليچه، جاجيم، ورني، خورجين، گليم، شال، گليمچه، ظروف سفالي و سراميك، اقسام سبدحصيري و تركه‌اي، پارچه‌هاي پشمي‌ و ابريشمي، سوزن‌دوزي، نقره‌سازي، قلاب‌بافي، حوله و پتوبافي، فرشبافي، كفاشي و كفش‌دوزي و... موارد عمده صنايع دستي را تشكيل مي‌دهند.
صنايع دستي برجسته استان شامل قالي‌بافي، گليم‌بافي، هنرهاي چوبي (خاتم، معرق، منبت و سبد و حصير بافي)، دستباف‌هاي سنتي (پشمي، بريشمي، جاجيم‌بافي)، چاپ‌هاي سنتي (قلم‌كاري و باتيك)، شيشه‌گري، سفالگري، فلزكاري (قلم‌زني، حكاكي و مليله‌دوزي)، رو دوزي‌ها (سوزن‌دوزي، ‌پته‌دوزي، شكمه‌دوزي و گلابتون‌دوزي)، نمدمالي، كتاب آرايي (مينياتور، تذهيب و تشعير) است.
در اينجا به معرفي تعدادي از انواع هنرهاي دستي رايج در آذربايجان شرقي مي‌پردازيم.

* قالي‌بافي
به استناد منابع بسيار در قرن سوم هجري آذربايجان از بزرگ‌ترين مراكز بافت‌قالي و زيلو بود. در دوره سلجوقيان و ايلخانيان هنر قالي‌بافي در آذربايجان رواج كامل داشت و بر مبناي مينياتورهاي نسخ خطي "خمسه نظامي " اثر "قاسم علي " و برخي آثار ديگر كه بيشتر نقوش قالي و طرز بافت آن را نمايش مي‌دهند، آشكار مي‌شود كه قالي‌بافي در دوره تيموريان و سپس در دوره صفويه سير تكامل خود را طي كرد و نقوش جديدي چون سجاده‌اي، گل و بوته، ترنج و لچك، حيوانات، خصوصا نقش "گل‌شاه عباسي " متداول گرديد و تنوع رنگ‌ها و استفاده از ابريشم، ظرافت و زيبايي و كيفيت قالي‌ها را تا حد قالي پرده نما، بالا برد. نمونه‌هاي چنين فرش‌هايي در حال حاضر در بسياري از موزه‌هاي دنيا در معرض نمايش قرار دارد.
تبريز از مراكز عمده قالي‌بافي ايران است و از زمان جانشينان هلاكو خان مغول و پس از آن مركز داد و ستد قالي بوده است. در دوره صفوي نيز قالي‌هاي بسيار نفيس در آذربايجان بافته مي‌شد. از اين رو به جرأت مي‌توان گفت كه حفظ و احياي هنر قالي‌بافي در ايران مرهون هنرمندان قالي‌باف و بازرگانان آذربايجان است. امروز هم آذربايجان يكي از مراكز مهم توليد انواع قالي در ايران است و بافتن انواع قالي در بيشتر شهرها و روستاهاي آذربايجان رواج كامل دارد.
قالي‌بافي از صنايع دستي مهم استان محسوب مي‌شود. توليدات اين هنر از نظر صادرات اهميت بسيار دارد و يكي از اقلام صادراتي عمده ايران را تشكيل مي‌دهد. اين امر موجب اشتغال نيروي عظيم انساني نيز شده است. صنعت قالي‌بافي در سراسر استان به صورت كارگاهي در مناطق شهري و تك‌بافي تقريبا در اغلب روستاهاي آذربايجان رواج دارد و هر ساله تعداد قابل توجهي از انواع قالي و قاليچه در طرح‌ها و نقش‌هاي متنوع و بافت‌هاي گوناگون به بازارهاي داخلي و خارجي عرضه مي‌شود.

*گليم بافي
بافت گليم در آذربايجان‌شرقي همانند ديگر نقاط ايران به صدها سال پيش برمي‌گردد كه در گذشته بيشتر در روستاهاي اطراف به طريقه سنتي انجام مي‌گرفته به طوري كه پشم را با دست به نخ تبديل و بعد با گياهان رنگ‌آميزي و به گليم تبديل مي‌كردند. البته اين طريقه رنگ كردن و رسيدن به نخ به دليل سختي كار و كم يابي بعضي رنگدانه‌ها و يا جذب نشدن افراد جوان و دسترسي آسان و ارزان به رنگ‌هاي شيميايي و نخ‌هايي كه در بازار به صورت رنگ شده با مواد شيميايي وجود دارد جاي خود را به اين نوع نخ داده است.
همچنين در گذشته بافت گليم بيشتر مصرف خانگي داشته و به ندرت براي فروش توليد مي‌شد و ابعاد آن نيز بسته به دلخواه بافنده صورت مي‌گرفته ولي ابعاد گليم‌هاي اين استان از نظر بافت و نقوش متنوع بوده و هر منطقه بافت و نقوش مخصوص به خود را دارا بوده است. در حال حاضر بافت گليم در شهرستان‌هاي ميانه، هشترود، و بخش خراجوي مراغه جريان دارد.

*پارچه‌بافي
بافتن پارچه با دست، خصوصاً پارچه‌هاي ابريشمي ‌و زري از قديم در ايران و همچنين آذربايجان‌شرقي معمول و متداول بوده است. چنانكه در دوره صفويه كه به عصر طلايي و درخشان بافندگي شهرت دارد، پارچه‌هايي از حرير ساده، ابريشم زربفت و مخمل ابريشمي‌بافته شده، كه نمونه‌هايي از آنها در موزه آستان قدس رضوي و موزه هنرهاي تزئيني اصفهان موجود است.

*نقره‌سازي
صنعت نقره‌سازي از ديرباز در تبريز رواج داشته است. تا 20 سال پيش حدود 25 كارگاه نقره‌سازي با يكصد نفر هنرمند نقره‌كار در تبريز فعاليت داشتند. اما امروزه اين هنر بي‌نظير دستي در حال نابودي است و صاحبان اين هنر به مشاغل ديگري روي آورده‌اند.

*نگارگري
نگارگري، نقاشي سنتي با پيشينه‌اي كهن است كه حالت روايي دارد و از ديدگاه عرفاني و فلسفي و بيان وقايع تاريخي بهره مي‌برد. ترسيم جزئيات و حقيقت نهايي از ويژگي‌هاي هنر نگارگري است.
شيوه اجرا:
هنرمند ابتدا موضوع مورد نظر را روي بوم طراحي مي‌كند. سپس آن را با رنگ روحي قلم‌گيري مي‌كند و بعد با تكنيك رنگ‌گذاري به شيوه تخت يا غير تخت طرح مورد نظر را رنگ‌آميزي مي‌كند. سپس به ساخت و ساز (پرداز و قلمگير) مي‌پردازد. در رنگ‌گذاري معمولاً از رنگ‌هاي جسمي‌نظير گواش، اكريليك و در ساخت و ساز از آبرنگ استفاده مي‌شود. بوم، بوم كاغذي و قلموها در شماره‌هاي مختلف گرد و نرم است. از فلزات طلا و نقره نيز استفاده مي‌شود.

*سفالگري و سراميك‌سازي
محصولات سراميك استان در چند كارگاه از جمله شهر "زنوز " و "تبريز " توليد مي‌شود. استادكاران سراميك "زنوز " از نوع خاك مرغوب(كائولين يا خاك چيني) استفاده مي‌كنند. علاوه بر كارگاه‌هاي سراميك‌سازي "زنوز " در شبستر هم صنعت سفالگري داراي سابقه‌اي بس طولاني است و توليدات سفال آن در سراسر آذربايجان توزيع مي‌شود. اخيراً كارگاه آموزش سفالگري در مركز هنرهاي سنتي ميراث فرهنگي آذربايجان شرقي به آموزش علمي‌و هنري اين صنعت پرداخته و هنرجويان بسياري را آموزش داده است.

*سوزن‌دوزي
سوزن‌دوزي در بخش ممقان حوالي 50 كيلومتري غرب تبريز از ديرباز رواج داشته است. در سال‌هاي اخير با توجه به درآمد اندكي كه از اين صنعت عايد هنرمند سوزن‌دوز مي‌شد، به تدريج علاقه به اين هنر كاهش يافت، ولي با تلاش سازمان صنايع دستي، صنعت سوزن‌دوزي دوباره رونق يافته است و به جاي ماده اوليه سوزن دوزي كه در گذشته ابريشم طبيعي بود، امروزه از ابريشم مصنوعي استفاده مي‌شود.

*سبدبافي
در شهر تبريز بافت سبد براي حمل نان و ميوه رواج دارد. براي بافتن سبد از تركه‌هاي درخت قره آغاج، سنجد، به، آلبالو و بيد اسنفاده مي‌شود. در شهر مراغه و روستاهاي اطراف آن نيز سبدهاي بسيار ظريفي از چوب موسون مي‌بافند. در مرند و روستاهاي بناب و بهرام و كشكسراي از ساقه گندم براي ساخت سبد استفاده مي‌شود.

*تراش سنگ‌هاي قيمتي و نيمه‌قيمتي
دانش و هنر تراش سنگ‌هاي قيمتي و نيمه‌قيمتي در گذشته فقط در انحصار چند كشور بوده اما خوشبختانه در ساليان اخير هنرمندان ايراني به خوبي گام در عرصه اين هنر نهاده و آثار زيبا و ارزشمندي را خلق كرده‌اند.
رونق و ارتقاي اين هنر در كشورمان در بخش‌هاي مختلف اقتصادي كشور نيز تاثيرگذاري شگرفي داشت. اما فرآيند توليد اين هنرصنعت به اين ترتيب است كه ابتدا، راف (مواد خام) انتخاب و نوعي طرح بر روي آن توسط يك شخص كاملاً آشنا به فن تراش و با كمك رايانه داراي پردازشگر سه بعدي، بعد از عكسبرداري از راف مورد نظر، بهترين نوع و مدل و طرح تراش با كم‌ترين ريزش انتخاب مي‌شود، سپس راف بر روي داپ كه به ميله فلزي يا چوبي يا پلاستيكي غيرقابل انعطاف با قطر و اندازه‌هاي مختلف است توسط موم مخصوص كه 90 درصد آن گياهي است و يا چسب مخصوص متصل مي‌شود. سپس طرح مورد نظر بر روي آن راف اجرا مي‌شود.
تراش بر روي يك راف شامل سه قسمت است: پاويليون " pavilion "، كمره "cirdle "، تاج " crown "
كه هر قسمت در هنگام اجرا به دو قسمت تراش و پليش نيز تقسيم مي‌شود.

*چاپ كلاقه‌اي (باتيك)
چاپ باتيك يا كلاقه‌اي از جمله هنرهاي بومي‌استان آذربايجان‌شرقي است كه در شهر اسكو و تبريز جريان دارد. اين چاپ با استفاده از رنگ‌هاي گياهي، بازيك، كرومي، اسيدي، خمي‌و راكتيو روي پارچه‌هاي ابريشم طبيعي، مصنوعي و نخي انجام مي‌شود.
انواع روسري، روميزي، شال، شال گردن و پارچه ابريشمي‌از جمله توليدات هنرمندان باتيك كار است. در حال حاضر توليدات باتيك به كشورهاي آلمان، آمريكا، آذربايجان، تركيه و تركمنستان صادر مي‌شود.

*سوزن دوزي ممقان
شهرستان ممقان در 42 كيلومتري جنوب غربي تبريز واقع شده و هنر سوزن‌دوزي به صورت بومي‌ساليان متمادي است كه در آن جريان دارد و عمدتاً توسط زنان و دختران منطقه انجام مي‌گيرد. عرق چين، روميزي، زيرليواني، كوسن، جليقه از جمله توليدات سوزن‌دوزي اين منطقه است.
ويژگي خاص اين نوع سوزن دوزي استفاده از طرح‌هاي بسيار متنوع سنتي و هندسي و همچنين بكارگيري رنگ‌هاي شاد و درخشان همچون زرد، سبز، آبي فيروزه‌اي، نارنجي، بنفش، صورتي و... است كه به واسطه جنس براق نخ‌ها (ابريشم مصنوعي)، درخشش دوچنداني به سوزن دوزي مي‌بخشد.

*گره چيني چوب
گره چيني چوب از جمله هنرهاي زيبا و قديمي‌كشورمان است كه اجراي آن نيازمند وقت و مهارت زيادي است. نوعي از گره چيني، گره چيني شيشه‌دار است كه كاربرد عمده آن در اروسي و درب و پنجره خانه‌هاي قديمي‌است و چوب و شيشه‌هاي مخصوص رنگي اصلي‌ترين اجرا تشكيل دهنده اين نوع گره چيني است.
شيوه كار:
بعد از انتخاب يك طرح كلي كه عمدتاً طرحي هندسي است، اجزا و طرح تفكيك شده و شابلون‌هاي قطعات آماده شده و برش داده مي‌شوند سپس چوب‌هاي برش خورده روي كار به تدريج و به نوبت و طبق نظم خاصي سوار شده و شيشه‌هاي مربوطه نيز برش داده شده و كل كار مونتاژ مي‌شود.

*منبت چوب
از آنجا كه عموماً بخش تزييني منبت به صورت پيرايشي و غيرالحاقي است، بنابراين داراي دوام زيادي نيز هست و در صورتي كه بر اثر عوامل آسيب زاي خارجي صدمه نبيند به اندازه عمر چوبي كه منبت بر روي آن اجرا شده دوام دارد.
آثار چوبي منبت كاري شده از ديرباز در متن زندگي مردم حضور داشته و امروز نيز به خوبي توانسته است جايگاه خود راحفظ. در ميان اين آثار، برخي آثار منحصر به فرد و داراي ارزش‌هاي والاي هنري و فني هستند كه آنها را به آثار موزه‌اي تبديل كرده است ولي توليدات انبوه اين رشته نيز به دليل اهميت اقتصادي قابل توجه است.
مهم‌ترين عنصر در منبت، چوب است كه بر اساس شيوه كار، نوع چوب نيز مشخص مي‌شود اما مهم‌ترين چوب‌هاي رايج در منبت كاري عبارتند از: آبنوس، شمشاد، نارنج، گلابي، عناب، فوفل، گردو، زالزالك، زبان گنجشك، راش، افرا، توسكا، و...

موسيقي
در آذربايجان، موسيقي جزئي از فرهنگ زنده مردم حساب مي‌شود. در اين ميان موسيقي مردمي‌شناخته شده "عاشيق لر " (عاشق‌ها) كه با سرشت بومي‌مردم آذربايجان آميخته است، از جايگاه ويژه‌اي برخوردار است. پيشينه اين موسيقي كم وبيش روشن است و امروزه نيز در برگزاري مراسم و آئين‌هاي سنتي نقشي فراموش نشدني دارد.
در گذشته، تا زماني كه به دوره اشكانيان بازمي‌گردد، گروه‌هايي بودند كه تاريخ فراز و نشيب‌هاي اجتماعي را در قالب سروده‌ها و داستانها در بزم‌ها و گردهمايي‌ها براي مردم بازمي‌خواندند، اين افراد "گوسان لار "(خنياگران) ناميده مي‌شدند.
عاشق‌هاي با تجربه و تواناي آذربايجان نيز چنين مي‌كنند. آنان به هنگام خواندن ترانه‌هاي بومي‌با چيره دستي به نواختن ساز مي‌پردازند و شورانگيزترين گونه‌هاي "هاوا "را برگزار مي‌كنند و به بيان منظوم حماسه‌هاي پر شور و داستان‌هاي بومي‌مي‌پردازند.
عاشق‌ها هنرمنداني هستند كه از ميان مردم برخواسته‌اند و با هنر اصيل و نواي دلنشين ساز خود همراه با ترانه‌هاي دلپذير و مناسب با شرايط مراسم، در مجالس عروسي و قهوه‌خانه‌ها به ترنم در مي‌آيند.
عاشق‌هاي معاصر آذربايجان، مالك گنجينه عظيم هنر و ادبيات تاريخي نياكان خويشند. آنها سروده‌هاي استادانه و زيباي خود را با احساسي ناب، انساني و حفظ امانت هنر عاشقي در ميان مردم رواج مي‌دهند.
در آذربايجان كمتر دهكده‌اي را مي‌توان يافت كه جشن‌ها و عروسي‌هايشان بدون عاشق برگزار شود. حتي در مناطقي كه عاشق نيست، فرسنگ‌ها راه پيموده مي‌شود تا عاشقي به جشن دعوت شود و مجلس را با سخنان حكمت آموز، ترانه‌ها و منظومه‌هاي دلنشين خود گرمي‌و شور بخشد.
عاشق " ساز " مي‌نوازد. ساز آلتي است شبيه تار؛مركب از نه سيم كه بر سينه مي‌نهند و مي‌نوازند. نام قديمي‌ساز "قوپوز " چيزي شبيه كمانچه‌هاي كنوني بود. اغلب يك يا دو بالابانچي(نوازنده بالابان) و قاوالچي(دايره‌زن) عاشق را همراهي مي‌كنند. گاهي نيز چند دسته عاشق با هم ظاهر مي‌شوند و هنرنمايي مي‌كنند.
عاشق هنرمند است و بايد در چندين هنر مهارت و استادي داشته باشد. او هم شاعر است، هم آهنگساز، هم خواننده، هم نوازنده، هم هنرپيشه و هم داستان گو. به عبارت ديگر عاشق در تمامي‌اين عرصه‌ها خلاق است و هنرمندي است كه اين همه را با انگشتان ماهر و صداي دل نوازش، اجرا مي‌كند.
در روزگاران گذشته، به اين هنرمندان علاوه بر اوزان و عاشيق، وارساق و يا نشاق هم مي‌گفتند و به هنرمندترين و شايسته‌ترين‌ آنها " دده " اطلاق مي‌شد. از اين ميان مي‌توان به دده ياد ياد(قرن ده هجري قمري)، توراب دده(قرن دوازده هجري قمري)، دده قاسم(قرن سيزده هجري قمري)، و كرم دده و مشهورتر از همه دده قورقود اسطوره‌اي اشاره كرد.
اين‌ها همه آذربايجان است و آذربايجان فقط اين نيست آنچه ذكر آن رفت قطره‌اي بود از درياي هنر مردمان سخت‌كوش ديار كوه و رود و دشت كه با عشق به فرهنگ و هنر اصيل زندگي را براي خود و ديگران زيباتر و لطيف‌تر و رنگين‌تر مي‌كنند.
ادامه مطلب
شنبه 29 اسفند 1388  - 9:40 PM
 عيد نوروز، براي اسرا بسيار سنگين بود و اين غم ناشي از خاطرات فراواني بود كه از اين عيد ملي داشتند؛ خاطراتي از كودكي، از كفش و لباس نو، از ماهي قرمز، از تنگ بلور، از هفت‌سين و از صندوق چوبي مادر‌بزرگ كه به آنها عيدي مي‌داد، از بوسه‌هاي گرم مادر و دستان پدر، از ديد و بازديد، لبخند فرزند، چهره‌ شاد همسر و وزش نسيم بهاري بر گونه‌هاي خاك.
نخستين روز از سال جديد اسارت با اندوه، دور از خانواده، آغاز شد؛ سكوتي گلو‌گير بر اسارتگاه حاكم شده بود.
زمان تحويل سال، يكي از اسرا شمعي روشن كرده بود و در جلوي خود گذاشته بود و به سوختنش مي‌نگريست؛ ديگري در زير پتو خود را به خواب زده بود ولي از غلت خوردن دايمش معلوم بود كه خواب نيست، بلكه عكس همسر و فرزند خود را در دست مي‌فشرد.
افكار گذشته در جلوي چشم‌ها جان مي‌گرفتند؛ همه به خانواده‌هايشان فكر مي‌كردند؛ به مادر، به پدر، به خواهر و برادر.
اسرا حتي نمي‌دانستند با بمباران شهرها آيا خانواده‌هايشان هنوز زنده‌اند يا نه؛ ولي يقين داشتند كساني در وطن به ياد آنها هستند.
سكوت در آسايشگاه حاكم بود كه يكي از اسرا با صداي گرم و دلنشين خود اين دوبيتي را خواند «مسلمانان دلم ياد وطن كرد؛ نمي‌دانم وطن كي ياد من كرد؛ نمي‌دونم كه زن بي‌ يا كه فرزند؛ خوشش باشه هر آنكه ياد من كرد»
آرام آرام بغض‌ها شكست كه واپس آن سكوت هم شكست. غصه‌ها به نوعي به وازدگي و بي‌اعتنايي مبدل شد. آزاده‌اي از سنگ، سكه، سيگار، سيم كابل، سمون (نوعي نان عراقي)، سربند و سيم خادار سفره هفت‌سين چيد و لبخند تلخي بر لبان بيننده ‌نهاد.

* با كمترين امكانات شيريني عيد نوروز را درست مي‌كرديم

فريدون بياتي با بيان خاطراتي از نوروز در اسارت اظهار مي‌دارد: با آمدن نوروز در دوران اسارت، بچه‌ها به ياد روزهايي كه در كنار خانواده، سال نو را جشن مي‌گرفتند، به تكاپو مي‌افتادند تا يأس و نااميدي آنها را محزون و افسرده نكند.
وي ادامه مي‌دهد: با تحويل سال 1361، آزادگان مقداري شكر در ظرف آب مي‌ريختند و به همه تعارف مي‌كردند تا آن روز را با خوشي آغاز كنند.
اين آزاده دفاع مقدس بيان مي‌دارد: يكي از آزادگان به نام «جليل اخباري» كه ظاهراً سر رشته‌اي از شيريني‌پزي داشت، ضمن تهيه‌ شيرخشك و چند عدد كاكائو از فروشگاه اسارتگاه و جوشاندن و مخلوط كردن آنها با آب و شكر، مشغول درست كردن نوعي شيريني مي‌شد؛ بچه‌هاي ديگر كه در كار حلب‌بري تبحر داشتند، از حلب‌هاي خالي روغن، سيني‌هاي مستطيل شكلي درست كرده بودند تا عمو جليل مايع كاكائويي خود را در داخل آن ريخته و آماده بريدن كند.
وي خاطرنشان مي‌كند: عمو جليل با ظرافت خاصي كاكائوي سرد و سفت شده را به شكل لوزي مي‌بريد و اتاق به اتاق بين بچه‌ها مي‌گرداند و به آنها تبريك مي‌گفت؛ بعدها كه فروشگاه، اجناس متنوع‌تري از جمله شير و عسل آورد، شيريني‌هاي ما نيز متنوع‌تر شد.

* عيدي رژيم بعثي عراق در اسارت

احمد غلامي آزاده دوران دفاع مقدس با بيان خاطراتي از عيدي عراقي‌ها در سال نو اظهار مي‌دارد: يك از سال‌هاي دوران اسارت كه در اسارتگاه موصل بوديم، به همراه آزادگان نماز را به جماعت مي‌خوانديم و سربازان رژيم بعثي نه دل خوشي از ما داشتند و نه راضي از نماز خواندنمان بودند و دائماً ورد زبانشان بود كه دست از نماز جماعت برداريم و ما هم هميشه پشت گوش مي‌انداختيم.
وي ادامه مي‌دهد: بالاخره عيد نوروز از راه رسيد؛ روز اول عيد، همه را از اسارتگاه بيرون آوردند و فرمانده اسارتگاه آمد و گفت «مي‌خواهيم به شما عيدي دهيم» در حال مژده دادن بود كه يك سرباز عراقي با يك دسته كابل وارد اسارتگاه شد؛ عيدي آن سال حزب بعثي عراق، بدن‌هاي سياه، پاهاي ورم‌كرده و دست‌هاي شكسته بود.

* افسر عراقي در جمع اسرا احساس حقارت مي‌كرد

ابوالقاسم عيسي‌مراد آزاده دوران دفاع مقدس با بيان خاطراتي از حوادث عيد نوروز، اظهار مي‌دارد: عيد نوروز سال 66 فرا رسيد؛ افسر اسارتگاه به نام «سرگرد خضير» همه اسرا را در قاطع 3 جمع كرد و اين كار، معمولاً هر ساله تكرار مي‌شد.
وي ادامه مي دهد: «سرگرد خضير» مي‌خواست تا اندازه‌اي آتش زير خاكستر را خاموش كند؛ بنابراين، او اين امتياز را به اسرا مي‌داد تا آنها چند دقيقه‌اي با هم ارتباط داشته باشند زيرا 3 قاطع كاملاً از هم جدا بودند. همان چند دقيقه، فرصت مناسبي بود تا اسرا اخبار به دست آمده را به سرعت مبادله كنند و البته مقدمات بسياري از شكنجه‌ها را نيز فراهم مي‌كردند كه باز به ديدار اسيران مي‌ارزيد.
اين آزاده دفاع مقدس بيان مي دارد: آن روز، همه روي زمين نشسته بودند و افسر عراقي سخن ‌مي‌گفت و يكي از جاسوسان هم ترجمه مي‌كرد؛ او گفت «عيد شما مبارك! ان‌شاءالله تمام اسراي ايراني موجود در عراق و تمام اسراي عراقي موجود در ايران با سلامت و تندرستي به آغوش خانوده‌هايشان برگردند! من يك چيز از شما مي‌خواهم و آن اين كه مخالفت نكنيد و مقررات را رعايت كنيد و گرنه هر گونه مخالفتي كه باشد، من سرهايتان را مي‌شكنم و پدرتان را در مي‌آورم».
عيسي‌مراد خاطرنشان مي‌كند: به خاطر تهديد پس از تبريك سال نو اين افسر عراقي همه بچه‌ها خنديدند. افسر عراقي كه دست و پاي خود را گم كرده بود و مواجه شده بود با خنده و سوت زدن اسرا، احساس حقارت مي‌كرد و ندانست چگونه ادامه دهد.
وي مي‌افزايد: افسر عراقي به ناچار گفت «مقداري شيريني و سيگار آورده‌ايم و بين شما تقسيم مي‌كنيم» اين حرف هم نتوانست به تزلزل او اثبات و آرامش دهد.

* در شب‌هاي عيد نوروز اشعاري درباره شهدا و جبهه در اسارتگاه مي‌خوانديم

حسن نوري آزاده دوران دفاع مقدس با بيان خاطراتي از عيد نوروز 1362 در اسارت بيان مي‌دارد: با فرا رسيدن عيد نوروز، هيچ كس به عيد توجهي نداشت. روز اول نوروز مثل بقيه روزها آمد و رفت و خيلي‌ها متوجه نشدند و برخي از اسرا به تنهايي دعاي تحويل سال را مي‌خواندند.
وي ادامه مي‌دهد: روز دوم فروردين روز تولد من است با ورود به سال جديد، من وارد 18 سالگي شدم. در اين روزها به فكر بودم كه دوباره برنامه‌هاي فرهنگي را شروع كنم. در همين روزها يك شعر فكاهي در مورد صدام نوشتم و در آسايشگاه براي دوستانم خواندم و همه خنديدند كه اكنون چيزي از آن شعر به خاطر ندارم.
اين آزاده دوران دفاع مقدس مي‌افزايد: چند روز بعد شعري در مورد شهدا و جبهه نوشتم و آخر شب در حالي كه يعقوب ني مي‌زد براي بچه‌ها خواندم؛ يعقوب اهل كرمان بود و ني زدن را از ايران بلد بود.
وي اظهار مي‌دارد: او يك روز كه به بيمارستان رفته بود، پايه شكسته صندلي پيدا كرده بود و با خود به اردوگاه آورد؛ يعقوب با ايجاد جند سوراخ روي چوب، ني درست كرد؛ وي سبك غمناك و دلنشيني در ني زدن داشت و نواي بي‌كلام ني يعقوب، هزاران خاطره و داستان را در ذهن همه زنده مي‌كرد. بعضي شب‌ها از يعقوب مي‌خواستيم كه ني بزند و با صداي ني او، همه بخوابند.
در مواقعي كه تئاتر غمناك داشتيم يعقوب پشت پرده مي‌نشست و متناسب با صحنه‌هاي نمايش ني مي‌زد كه صحنه را جذاب‌تر مي‌كرد.
نوري ادامه مي‌دهد: در سومين عيد نوروز اسارتم كه سال 1363 بود، شب تحويل سال تمام بچه‌هاي آسايشگاه در بالاي آسايشگاه جمع شدند و همه با هم دعاي تحويل سال را خوانديم. سپس قطعه شعري را كه به همان مناسبت سروده بودم، قرائت كردم و بعد اعلام كردم تمام برادران برخيزند و به مناسبت حلول سال جديد دست‌ها را به گردن هم حلقه بزنند و روبوسي كنند تا هم كدورت‌ها دور ريخته شود و هم سال جديد را با قوت قلب بيشتري آغاز كنيم.
وي ادامه مي‌دهد: همه بلند شدند و روبوسي كردند. من هم روي زمين نشستم و سوره‌ آل عمران را با صوت خواندم. كم كم صداي گريه بچه‌ها بلند شد و وقتي چند بار آيه‌‌ «واعتصمو بحبل الله جميعا ولاتفرقوا» را خواندم، اشك شوق بچه‌ها بر گونه‌هاشان غلتيد. بعد از 10 دقيقه قرآن را بستم و خودم با بچه‌ها روبوسي كردم. بعد از آن يعقوب ني زد و چند نفر از بچه‌ها بلند شدند و با ذكر خاطراتي عيد را به بقيه اسرا تبريك گفتند.
اين آزاده دوران دفاع مقدس بيان مي‌دارد: خاطرات سال‌هاي قبل برايم زنده مي‌شد و من هم همراه آنان اشك مي‌ريختم. لحظات عجيب و به ياد ماندني بود. اكنون كه 26 سال از آن شب مي‌گذرد، هنوز صحنه گريه بعضي از هم بند‌هايم را در جلوي چشمانم مجسم مي‌كنم.
منبع: مؤسسه فرهنگي پيام آزادگان
ادامه مطلب
شنبه 29 اسفند 1388  - 9:38 PM
  محققان دانشگاه کلیولند در اوهایوی آمریکا دریافتند : خوابیدن به پهلو بهترین نوع استراحت برای بدن به حساب می آید.این پژوهشگران افزودند: خوابیدن به پشت یا روی شکم باعث ناراحتی هائی برای ستون فقرات می شود.محققان آمریکائی با اشاره به اینکه خوابیدن به پشت و شکم حتی ممکن است شکل ظاهری ستون فقرات را تغییر دهد، افزودند : برای کسانی که از دردهای کمر رنج می برند یا کسانی که می خواهند از آن پیشگیری کنند، بهتر است که به پهلو بخوابند تا نتیجه مثبت آن را درک کنند.
 
به گفته این پژوهشگران : استفاده از بالشی کوچک بین زانوها می تواند از فشار زیاد به عضلات و رشته های عصبی متصل به ستون فقرات بکاهد.
ادامه مطلب
جمعه 28 اسفند 1388  - 9:32 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 60

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 5822923
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی