به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

پانزدهمين دوره جام ملت‌هاي آسيا در حالي از 17 دي‌ماه به ميزباني قطر آغاز مي‌شود كه با نگاهي گذرا به تركيب گروه تيم ملي ايران در اين رقابت‌ها با حريفان نام آشنايي روبرو مي‌شويم كه شايد عراق، رقيب سنتي كشورمان در سال‌هاي اخير با توجه به قدرتي كه از خود نشان داده از بقيه قدرتر به نظر برسد.
تيم ملي فوتبال عراق يكي از سخت كوش‌ترين تيم‌هاي آسياست و بزرگترين افتخار آنها راهيابي به جام جهاني 1986 مكزيك است. البته اين تيم هر 3 مسابقه خود را در اين رقابت‌ها باخت اما در پانزدهمين دوره بايد ديد آيا شيرهاي بين‌النهرين با عطشي كه دارند موفق به كسب دومين جام قهرماني خود در تاريخ 60 ساله فوتبالشان مي‌شوند يا خير.

* المپيك آتن و مدالي كه از دست عراقي‌ها پريد
اوج درخشش فوتبال عراق رسيدن به مقام چهارم المپيك آتن در سال 2004 ميلادي بود. عراقي‌ها در آن سال با رهبري عدنان حمد معروف و با پيروزي بر پرتغال، كاستاريكا و همچنين استراليا به اين موفقيت دست يافتند.
آنها در ديدار نيمه نهايي با نتيجه 3 بر يك مقابل پاراگوئه تن به شكست دادند تا از حضور در نخستين فينال جهاني كشورشان محروم شوند.
تيم المپيك عراق در ديدار رده‌بندي نيز با حساب يك بر صفر و با گل جيلاردينيو بازي را به ايتاليا واگذار كرد. البته آنها بدشانس بودند و گرنه مي‌توانستند تك مدال خود را از آتن و يكي از سكوهاي سه گانه المپيك در رشته فوتبال را فتح كنند.

* حضور 4 بازيكن ليگ ايران در تيم ملي عراق و شباهت فوتبال دو كشور
در تركيب فعلي تيم ملي عراق تعدادي از بازيكنان سرشناس حضور دارند كه سابقه بازي در ليگ باشگاهي ايران را در كارنامه خود دارند. از آن جمله مي‌توان به هوار ملا محمد (پرسپوليس، عقد قرارداد با استقلال)، علا عبدالزهرا (مس كرمان)، عماد محمدرضا (سپاهان و شاهين بوشهر) و جاسم كرار (تراكتورسازي) اشاره كرد.
از طرفي علاقمندي بازيكنان عراقي براي حضور در ليگ ايران بيانگر شباهت‌هاي فوتبال دو كشور است. فوتبالي كه بيشتر متكي بر خلاقيت‌هاي فردي بازيكنان است و كار هجومي نيز در دستور هر دو تيم قرار دارد.
عراق از مهاجمان آماده‌اي سود مي‌برد كه در ديدارهاي اخير اين تيم گل‌هاي فراواني را وارد دروازه حريفان كرده‌اند. هوار محمد، عماد رضا و علا عبدالزهرا مهاجماني هستند كه سابقه بازي در ليگ ايران را دارند و فوتبالدوستان كشورمان به خوبي با آنها آشنا هستند.
يونس محمود، كاپيتان تيم ملي فوتبال عراق كه در تيم باشگاهي الغرافه بازي مي‌كند در اين روزها بسيار آماده است و در ديدار تيم ملي عراق برابر عربستان تك گل پيروزي بخش اين تيم را به ثمر رساند. وي سابقه گلزني به استقلال ايران در فصل گذشته ليگ قهرمانان آسيا را نيز دارد.

* كارنامه درخشان ايران در ديدار مقابل عراق
عراق اولين تيم عربي است كه تيم ملي با آن بازي كرده است. ايران و عراق تاكنون 21 بار باهم روبرو شده‌اند كه 13 برد براي ايران و 4 پيروزي براي عراق ثبت شده و 4 بازي نيز به تساوي انجاميده است. ايران 30 گل و عراق 13 گل به ثمر رسانده‌اند.
البته ايران و عراق در مسابقات فوتبال 2007 غرب آسيا نيز 2 بار باهم روبرو شدند كه بازي اول در مرحله گروهي به تساوي بدون گل و بازي دوم كه فينال مسابقات بود، با برد 2 بر يك و قهرماني ايران همراه بود، اما با توجه به اينكه تيم ملي "ب " ايران در اين بازي‌ها حضور داشت، اين رقابت‌ها ملي محسوب نشده است.
تيم‌هاي ملي ايران و عراق در حالي 21 دي ماه در مرحله گروهي جام ملت‌هاي آسيا به ديدار هم مي‌روند كه اين دو تيم كمتر از يك ماه قبل در نيمه نهايي رقابت‌هاي فوتبال غرب آسيا با هم روبرو شدند كه در آن مسابقه جنجالي كه با شعارهاي تماشاگران عراقي عليه تيم ايران همراه بود، در نهايت تيم كشورمان با گل‌هاي سيدجلال حسيني و محمدرضا خلعتبري در مقابل تك گل مصطفي كريم موفق به شكست عراق شد.

* تاريخچه ديدارتيم‌هاي ملي فوتبال ايران و عراق:
11 خرداد 1341: اولين رويارويي دو تيم يك بازي دوستانه در ورزشگاه شهيد شيرودي تهران بود كه به تساوي يك بر يك انجاميد. جميل عباس براي عراق و پرويز كوزه كناني براي ايران گلزني كردند.

13 خرداد 1341: دو تيم بار ديگر در ديداري دوستانه مقابل هم قرار گرفتند و اين بار ياران "عمو بابا " سرمربي وقت تيم ملي عراق، 2 بر يك تيم ملي كشورمان را در شيرودي شكست دادند.

22 آذر 1342: در مرحله مقدماتي المپيك 1964توكيو، تيم ملي به رهبري حسين فكري در تهران 4 بر صفر عراق را برد. حميد شيرزادگان با زدن 3 گل ستاره اين بازي بود.

13 دي 1342: بازي برگشت مقدماتي المپيك در بغداد انجام شد و به تساوي بدون گل انجاميد. ايران پس از عبور از سد عراق آماده جدال با هند شد.

16 اسفند 1348: پنجمين مصاف دو تيم در جام دوستي تهران شكل گرفت كه ايران با گل‌هاي قليچ خاني و افتخاري 2 بر يك پيروز شد.

19 ارديبهشت 1351: در جام ملت‌هاي 1972 آسيا در بانكوك، ايران با هت‌تريك حسين كلاني 3 بر صفر عراق را پشت سر گذاشت.

17 خرداد 1351: ايران بار ديگر و در ديدار برگشت جام ملت‌هاي 1972 آسيا با نتيجه 2 بر صفر مقابل عراق به برتري رسيد.

22 شهريور 1353: روند پيروزي‌هاي تيم ملي مقابل عراق ادامه يافت و اين بار در نيمه نهايي بازي‌هاي آسيايي 1974 تهران با گل حسن روشن به سختي عراق را برديم.

7 شهريور 1354: در مرحله مقدماتي المپيك 1976 در آزادي تهران يك بر صفر و با گل عليرضا خورشيدي، ايران بار ديگر عراق را شكست داد.

14 خرداد 1355:در اولين بازي رسمي تيم ملي به رهبري مهاجراني، ايران با نتيجه 2 بر صفر عراق را در جام ملت‌هاي 1976 تهران برد. نورايي و روشن گلزنان ايران در اين ديدار بودند.

14 آبان 1368: پس از 13 سال و در اولين بازي دو تيم پس از پايان جنگ تحميلي، تيم ملي در جام صلح و دوستي كويت با عراق به تساوي بدون گل رسيد.

30 مهر 1372: در مسابقات مقدماتي جام جهاني 1994 در دوحه، ايران 2 بر يك به عراق باخت. اين اولين شكست تيم ملي مقابل عراق پس از 31 سال بود.

15 آذر 1375: در اولين بازي جام ملت‌هاي 1996 در دبي با نتيجه 2 بر يك باز هم به عراق باختيم. علي دايي تك گل ايران را از روي نقطه پنالتي در دقايق پاياني بازي به ثمر رساند.

27 مهر 1379: در جام ملت‌هاي 2000 لبنان، ايران با تك گل علي دايي عراق را شكست داد. اين بازي در شهر صيدا برگزار شد.

16 شهريور 1380: در مقدماتي جام جهاني 2002، ايران با بلاژويچ در بغداد تيم قدرتمند عراق را با نتيجه 2 بر يك برد.

20 مهر 1380: ايران بازي برگشت مقدماتي جام جهاني را با نتيجه مشابه بازي رفت برد؛ 2 بر يك با گل‌هاي مهدوي كيا و باقري.

27 مهر 1381: در نيمه نهايي دومين دوره جام غرب آسيا در دمشق پس از تساوي بدون گل در ضربات پنالتي با نتيجه 6 بر 5 به عراق باختيم.

22 مرداد 1382: در مسابقات چهارجانبه جام ال جي تهران تيم ملي با مربيگري همايون شاهرخي يك بر صفر به عراق باخت و چهارمين باخت خود را مقابل اين تيم تجربه كرد.

3 تير 1383: در ديدار نيمه نهايي سومين دوره مسابقات جام غرب آسيا در تهران، با گل‌هاي نكونام و برهاني عراق را با نتيجه 2 بر يك شكست داديم و به فينال رسيديم.

12 مهر 1385: در مسابقات 3 جانبه امان، تيم ملي با قلعه‌نويي 2 بر صفر عراق را شكست داد. رجب‌زاده و شيث رضايي براي تيم ملي گلزني كردند.

26 خرداد 1386: تيم ملي "ب " ايران با هدايت مظلومي در مرحله گروهي مسابقات فوتبال غرب آسيا با نتيجه صفر بر صفر با عراق مساوي كرد.

3 تير 1386: بار ديگر دو تيم در فينال چهارمين دوره مسابقات فوتبال غرب آسيا با يكديگر روبرو شدند كه تيم ملي "ب " ايران با نتيجه 2 بر يك با هدايت پرويز مظلومي عراق را شكست داد و قهرمان شد. در جام ملت‌هاي همين سال بود كه عراق عنوان قهرماني جام ملت‌هاي آسيا را به خود اختصاص داد.

23 مهر 1389: در نيمه نهايي رقابت‌هاي فوتبال غرب آسيا با نتيجه 2 بر يك و با هدايت افشين قطبي مقابل عراق به برتري رسيديم. سيدجلال حسيني و محمدرضا خلعتبري براي ايران در اين ديدار گلزني كردند.

ادامه مطلب
سه شنبه 21 دی 1389  - 7:39 AM

اگر بر دامنم از مِهر بگذاري سر خود را
به آرامش رساني دختر غم‌پرور خود را

فراموشم نمي‌گردد كه وقت رفتن ميدان
نشاندي بر سر زانو زماني دختر خود را

پدر! ما را نشان يكدگر دادند و خنديدند
مگر از ياد بردي دختران و خواهر خود را؟

گواهي مي‌دهد قلبم كه دائم فكر ما هستي
بيا بنشان كنار خود زماني اختر خود را

بَرَد لبخند دختر خستگي را از تن بابا
بيا و بوسه‌اي ده دختر كوچك‌تر خود را

نه تنها عمه را سيلي زدند اين دشمنان پست
كه من ديدم به زير تازيانه خواهر خود را

به آب ديده مي‌خواهم بشويم ماه رخسارت
دمي بسپُر به من رأس پر از خاكستر خود را

شبي كه از فراز ناقه افتادم كجا بودي؟
كه بنمايي نوازش در بر خود دختر خود را

چو بيني دست از ديوار مي‌گيرم كه برخيزم
به ياد آور غم بي حد و حصر مادر خود را

ندارد سايباني اي پدر ويران‌سراي ما
بگستر لحظه‌اي بر فرق ما بال و پر خود را

مناسب نيست اينجا بر گل نيلوفري چون من
بِبَر با خود دگر اين غنچه‌ي نيلوفر خود را

غم آل علي بر جان «سائل» شعله‌اي افكند
كه مي‌سوزاند او هم خويش هم دو رو بر خود را

ادامه مطلب
سه شنبه 21 دی 1389  - 7:37 AM

سيستم نرم افزاري استخراج و ارسال موقعيت مكاني تلفن همراه سرقت شده به همت امير حسين كمالي محقق ايراني طراحي و ساخته شد.


در دنياي امروز تلفن همراه علاوه بر يك ارتباط مكالمه‌اي ساده، ابزاري براي تصوير برداري ذخيره اطلاعات، ارسال و دريافت پيام‌هاي كوتاه است در كنار تمامي اين امكانات سوء استفاده‌هايي نيز از اين دستگاه انجام مي‌پذيرد.

اين سيستم با حفاظت از حريم شخصي و اطلاعات افراد مي‌تواند از بسياري پيامدهاي احتمالي ناشي از دست دادن اطلاعات و سوء استفاده‌هاي احتمالي جلوگيري كند.

اين سيستم به صورت هوشمند رفتار كاربر با تلفن همراه را مورد بررسي قرار مي‌دهد و در هنگام فعال شدن، تمامي اطلاعات خصوصي كاربر مانند دفترچه تلفن، پيام‌هاي كوتاه، اطلاعات و فايل‌هاي خصوصي از قبيل فيلم، عكس و مستندات موجود بر ريو گوشي را رمزنگاري كرده و در گام بعدي اقدام به ارسال موقعيت بر اساس الگوريتيمي ابداعي و به صورت مدل هيبريد مي‌كند به گونه‌اي كه مي‌تواند همواره و در محيط‌هاي بسته نيز موقعيت دستگاه را ارسال كند.

همچنين اين سيستم مي‌تواند تمامي فايل‌هاي خصوصي، دفترچه ‌تلفن گوشي و و شماره‌هاي ذخيره شده در سيم كارت تلفن همراه را در هتگام سرقت و با جزئيات كامل براي صاحب اصلي تلفن ارسال كند. اين سيستم به صورت SOD بوده و براي اپراتورهاي مخابراتي داخل ايران نيز بهينه‌سازي شده است و با شناسايي سيم كارت موجود بر روي تلفن مي‌تواند تنظيمان جانبي اپراتور مربوط مانند تنظيمات GPRS را بر روي گوشي به صورت خودكار اعمال نموده و از طريق پيام كوتاه و بستر GPRS اقدام به ارسال و دريافت اطلاعات كند.
ادامه مطلب
سه شنبه 21 دی 1389  - 7:35 AM

در منطقه جسر خالد، افسران، سربازان خود را به سرقت از منازل مردم بصره وادار مي‌كردند. سرهنگ ستاد اسماعيل الشطري از اين راه بيش از پنجاه دستگاه تلويزيون رنگي دزديد! كارهاي ناشايست زيادي توسط افسران در بصره صورت گرفت. اين فجايع و پستي‌ها به حدي رسيد كه فرمانده سپاه منطقه جنوب به فرماندهان لشكر يازده گفت: خوب مي‌دانم كه شما مردان جنگ و مقاومت نيستيد ولي از شما مي‌خواهم در مقابل حمله ايراني‌ها تنها يك ربع ساعت مقاومت كنيد تا ما بتوانيم گلوله‌ها و بمب‌هاي شيميايي خود را بر سرشان بريزيم!
در روز 22/12/86 عمليات ايراني‌ها از ام‌الرصاص شلمچه، كوت سواري، الجزيره و نهر جاسم آغاز شد.
شبي تاريك و ظلماني بود. آسمان را ابرهاي پرپشت و سياه پوشانده بود. فرماندهان احتمال حمله به بصره را ضعيف مي‌دانستند و حركات ايراني‌ها را يك مانور زودگذر مي‌پنداشتند!
به علت حركات مانوري وسيع رزمندگان اسلام در تمام محورهاي عملياتي، هيچكس نمي‌توانست هدف آنها را پيش بيني كند. آنان تمام حسابگري‌ها و پيش بيني‌هاي نظامي را از كار انداخته بودند. نمي‌توانستيم بفهميم چه قصد و منظوري دارند!
در ساعت 9:30 همان شب ناگهان فريادهاي «الله اكبر» در فضا پيچيد. يكي از سربازان عراقي با هراس و دلهره فرياد زد: «....آمدند...آمدند....»
اين كلمه بارها كمر ارتش عراق را شكسته بود كلمه اي كه يكباره توان نظامي نيروهاي عراقي را از بين مي‌برد!
سرباز وظيفه سالم البصري نام داشت. پس از اين فرياد فرمانده گردان 2 تيپ 429 منطقه كوت سواري، سرهنگ عبدالسلام السامرايي با بيرحمي تمام، سي گلوله در بدن سرباز بيچاره خالي كرد و او را نقش زمين ساخت زيرا در تجمع افسران در هفته قبل به آنان گفته شده بود كه در صورت شنيدن اين كلمه بلافاصله گوينده آن را بكشيد و منتظر دستور و محاكمه نمانيد!
رزمندگان اسلام پيش مي آمدند. ضعف و سستي ما كاملا مشهود بود. توان ذره‌اي مقاومت نداشتيم!
ترس و وحشت عجيبي سراسر وجودم را پر كرده بودم. به ياد دخترم افتادم. احساس جداشدن و كنده شدن از دنيا برايم سخت بود؛ خوشي‌هاي بغداد هتل الحمراء و... خود را در آخر خط مي‌ديدم!
ناگهان صداي زنگ تلفن مرا به خودم آورد.
گوشي را برداشتم. سرهنگ ستاد سامرالدليمي بود مردي كه حقد و كينه عجيبي نسبت به شيعيان داشت پيشتر از او شنيده بودم كه اگر فرماندهي سياسي را به من مي‌دادند تمام شيعيان را در آتش مي‌سوزاندم و به دريا مي‌ريختم تا ماهيان آنها را ببلعند!
تا ساعت يازده شب، اوضاع كاملا به نفع رزمندگان اسلام بود. بالاي برج ديده‌باني و با دوربين مخصوص ديد در شب منطقه را از نظر گذراندم. آتش سهمگين و شجاعت و مردانگي رزمندگان دلاور اسلام، اسطوره‌اي باور نكردني را به نمايش گذاشته بود. گويا فيلمي جنگي درم قابل ديدگانم به نمايش درآمده و همه اين انفجارها و گلوله ها بدلي و مشقي بود؛ زيرا جوانان دلاور سرزمين اسلامي ايران ما را با صلابت و پايمردي به عقب مي‌راندند و با وجود بمباران هاي هوايي و منورهاي فراواني كه از زمين و هوا بر سر آنها مي‌ريختيم، راستي قامت و ابهت فريادشان، زانوان ما را به لرزه درآورده و تاب و توان را از ما گرفته بود.
گلوله باران متقابل ايراني‌ها با دقت صورت مي‌گرفت. يكي از اين گلوله‌ها به مقر لشر اصابت كرد و پنج نفر از نيروهاي اطلاعات عمليات و سرهنگ ستاد فلاح الدليمي افسر ركن يكم طراحي عمليات كشته شدند!

*آمادگي نهايي

در آن اوضاع سخت براي آخرين بار بار گردان را از جهت آمادگي براي اجراي عمليات بررسي كردم. اول سيستم مخابراتي و بي‌سيم‌ها را بازرسي كردم و به افراد دستور دادم به بازديد سلاح‌هاي خود بپردازند و نقايص موجود را فورا برطرف كنند. تجهيزات و وسايل لازم براي پشتيباني هم بررسي شد. همگي لباس رزم پوشيدند و كمربندها را محكم كردند. تجهيزات انفرادي هر شخص به او تحويل شد. همه افراد كوله پشتي خود را مرتب كرده به پشت بستند. هشدارهاي لازم به همه داده و به فرماندهان گروهانها دستورهاي لازم ابلاغ شد. همچنين ماسك‌هاي ضدگاز را بازرسي و آماده كردند!
اما روحيات افراد چگونه بود؟ بايد بگويم كه روحيه سربازان بد نبود؛ اما خوب هم نبود! افسران نيز با خيال ارتقاي درجه و غارت اموال در عالمي ديگر سير مي‌كردند!
سروان ستار ناصر و سروان فلاح عسبح با هم رقابت داشتند زيرا سروان ستار ناصر، عاشق نطامي‌گري بود و آن را تقديس مي‌كرد. وي در حالي كه هنوز جوان بود آرزو داشت به سرعت ارتقاي درجه پيدا كند و حاكم و فرمانده مطلق شود! اما من سعي داشتم دلهره و هراس و آشوب درونم را كه از ترس و وحشت سرچشمه گرفته بود پنهان سازم در حالي كه افراد را به جلو مي فرستادم خود در آخرين و امن‌ترين نقطه قرار گيرم!
با خودروهاي نظامي به سوي منطقه كوت سواري درحركت بوديم. سربازان آتش عمليات را كه ديدند نگراني به سراغشان آمد. پنج نفر از آنها كه نوجوان مي نمودند از ماشين بيرون پريدند و قصد فرار از معركه را داشتند كه بلافاصله توسط جوخه اعدام تيرباران شدند و در خون خود غلتيدند. البته تيرباران آنها از جانب واحد دستيگري و اعدام فراريان صورت پذيرفت و من هيچ نقشي در آن نداشتم!
تانك هاي سوخته و بعضا در حال عقب نشيني و افراد درگير درعمليات را در راه خود مي ديديم. خدايا چه مي‌ديدم؟ اين يك نبرد واقعي بود و ما وارد صحنه درگيري شده بوديم تانك‌هاي ما از روي اجساد قربانيان مي گذشتند! فرمانده لشكر با من تماس گرفت و موقعيت ما را پرسيد گفتم‌ قربان ما اكنون در نزديكي كوت سواري هستيم.
گفت: چه مي گويي؟ اين ادعا نمي‌تواند درست باشد! كوت سواري به اشغال دشمنان درآمده!
گفتم: قربان ما در موازات آنها هستيم.
همين كه فهميدم تيپ مستقر در منطقه به كلي منهدم شده دنيا بر سرم خراب شد! در نزديكي درياچه ماهي خودروها متوقف شدند. نمي توانستند جلو بروند. افراد را پياده كردم. فرماندهان گروهانها را بسيار متحير و گيج ديدم. سروان عسبح مشروب خورده و مست بود!
گردان با رزمندگان اسلام درگير شد. افرادم را ناتوان مي‌ديدم. پس در كمين فراري‌ها نشستم.
برايم غيرممكن بود كه بپذيرم شخصي مانند سروان ستار الناصر به اسارت ايراني‌ها تن در هد. او مصرانه به دنبال كسب شهرت و ترقي بود و آرزوي رياست و فرماندهي داشت. اما به هر حال مجبور بودم بپذيرم. با فرمانده لشكر تماس گرفتم و گفتم: سروان ستار الناصر فرمانده گروهان يكم خود را تسليم ايراني‌ها كرده و هم اكنون روي خط بي سيم من است!
فرمانده لشكر با قاطعيت گفت: كليه خيانتكاران را اعدام مي‌كنيم! بعد از درگيريها در اين مورد تحقيقات لازم انجام خواهد شد.
ساعت دو نصف شب تاريكي و ظلمت، وحشت جبهه را مضاعف كرده بود. توپخانه ما مواضع ايراني‌ها را به شدت مي كوبيد. در همين حال تيپ 68 و 66 نيروهاي ويژه، ضد حمله گسترده‌اي آغاز كردند.
نيروهاي احتياط و پشتيباني نيز وارد منطقه شدند و براي اجراي عمليات ضد حمله به سازماندهي و هماهنگي پرداختند و خطي به موازات منطقه نبرد ساختند.

*درگيري

دستور حركت را صادر كردم. خودم در خودروي اول در جلوي ستون بودم. ساعت 4:230 بعدازظهر به منطقه درياچه ماهي رسيديم. هنوز ايراني‌ها به اين منطقه پا گذاشته بودند. در همين لحظه فرماندهي لشكر با من تماس گرفت و گفت: فورا به عقب برگرديد!
برگشتيم. در حال عقب نشيني پيشروي منظم و حساب شده ايراني ها را مي ديديم. واقعا حيرت انگيز بود! مهندسي رزمي پيشرفته آنها هم نشان از درايت و هوشياري داشت. آنان وضع و شكل سنگرها و خاكريز‌هاي ما را پس از گرفتن تغيير مي دادند و موقعيت نظامي جديدي به محور مي‌بخشيدند. لودرها و بلدوزرها پا به پاي رزمندگان اسلام كار مي‌كردند و در صدد تغيير نقشه منطقه بودند. در اين حال ما مجبور به عقب نشيني تاكتيكي بوديم!
شلمچه را مانند منطقه‌اي پر از ارواح مي ديدم. منطقه وحشتناكي شده بود بوي مرگ و نيستي مي‌داد! فريادها و سر و صداهاي مهيب انفجارها و حمله هواپيماها هم ترس و وحشت را مضاعف كرده بود.
احساس كردم چقدر بي ارزش هستم. يا بهتر بگويم همه ما بي ارزش شده و در برخورد با اين مصايب جايگاه كرامت انسانيمان را از دست داده بوديم.
ايراني ها با مشاهده ما آتش توپخانه خود را به سوي ما روانه كردند. هدايت آن آتش دقيق ما رابه خاك ذلت كشاند. ما سرگرم عقب نشيني خود بوديم و تكرشها در حال درو كردن و به خاك و خون كشيدن ما!
جوانان بسيجي و رزمندگان دلاور اسلام بي واهمه به سوي ما مي آمدند. خدايا چهره آنها را مي بينم جواناني با سن كم اما با رشادتي غيرقابل تصور كه در كنار تانكها و زرهپوشها به سمتجلو مي دويدند. اگر با چشمم نمي ديدم نمي‌توانستم باور كنم افسران و سربازان ماهم با ترس و هراس مانند گله رميده مي گريختند. با خواهش و التماس از ما مي خواستند و فرياد مي زدند كه آنها را بر خودرو سوار كنيم اما ظرفيت خودروها محدود بود و اجازه توقف هم نداشتيم. البته جرأت توقف هم نداشتيم زيرا ما هم ثل آنها سعي در ترك آن مهلكه رعب انگيز داشتيم.

ويژه نامه « شب هاي قدر كربلاي 5 » در خبرگزاري فارس(7)

ادامه مطلب
سه شنبه 21 دی 1389  - 7:33 AM

آن چه خواهيد خواند ، مشاهدات و خاطرات آزاده سرفراز آقاي محمود امين پور از نبرد كربلاي 5 است. آقاي امين پور پس ازپايان خدمت سربازي در عمليات كربلاي 4 و كربلاي 5 شركت كرد و در سال 1367 در پاتك عراقي ها در منطقه چنگوله به اسارت درآمد. وي در سال 1386 پس از سال ها تحمل درد و بيماري ناشي از جنگ ، به ديدار معبود شتافت:

بقيه در ادامه

 

ادامه مطلب
سه شنبه 21 دی 1389  - 7:27 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 30

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6070913
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی