به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

بسیاری از کاربران اینترنت به حفاظت از اطلاعات شخصی خود توجه می‌کنند، اما آیا می‌دانید حتی با غیرفعال کردن برخی ویژگی‌های مرورگرهای اینترنتی، روش‌های متعدد دیگری برای شناسایی شما در فضای سایبری وجود دارد؟

چگونه می‌توان رد کاربران اینترنتی را گرفت؟

ابوالفضل کریمی: اگر شما هم علاقه‌مند به حفظ حریم خصوصی خود در فضای آنلاین هستید، شاید کارهایی مانند حذف کوکی‌های مرورگرها یا فعال کردن ویژگی وبگردی خصوصی در مرورگرهای گوگل کروم یا سافاری را همیشه مد نظر قرار می‌دهید.

با این کار سایت‌ها نمی‌توانند با استفاده از کوکی‌ها شما را ردیابی کرده و در هنگام مراجعه دوباره به سایت شناسایی کنند. اما به گزارش سی.نت، مقاله‌ای که توسط کارشناسان Electronic Frontier Foundation نوشته شده، نشان می‌دهد این‌ تمهیدات به هیچ وجه موثر نیست.

مرورگرهای مدرن طوری طراحی شده‌اند تا به سایت‌ها اطلاعات ظاهرا بی‌خطری را مانند نسخه مرورگر، اطلاعات سیستم‌عامل، اندازه صفحه نمایش، فونت‌های نصب شده و حتی گاهی اوقات ترتیب نصب فونت‌ها را بفرستند. برای مثال فایرفاکس به هر سایتی یک شماره نسخه مانند “Intel Mac OS X 10/Gecko/20100315 Firefox/3.5.9.” می‌فرستد.

این اطلاعات به صورت مجزا نمی‌توانند برای شناسایی یک فرد خاص مورد استفاده قرار بگیرند. اما زمانی که آن‌ها در کنار یکدیگر قرار بگیرند و ترکیبی از آن‌ها با اطلاعات دیگر مرورگرها مقایسه ‌شود، هویت افراد قابل شناسایی است.
این کار مانند این است که شما بتوانید با استفاده از تاریخ تولد، کد پستی و جنسیت یک شخص، نام او را پیدا کنید که البته کار چندان مشکلی هم نیست.

پیتر اکرسلی، دانشمند کامپیوتر شاغل در EFF که این گزارش را تهیه کرده، این تکنیک را انگشت‌نگاری مرورگر نام‌گذاری کرده و قرار است آن‌رادر نشست حریم شخصی که قرار است در ماه جولای / تیر در برلین برگزار شود، ارائه دهد.
اکرسلی این گونه نتیجه می‌گیرد که «باید نکات خاصی در طراحی تکنیکی و سیاست‌های حفظ حریم خصوصی مروگرها رعایت شود».

او معتقد است که قوانین باید انگشت‌نگاری مرورگرها را به عنوان اطلاعات شخصی قابل شناسایی در نظر بگیرند و به این ترتیب، باید محدودیت‌های بیش‌تری در طراحی مرورگرها مورد توجه قرار گیرد. او هم‌چنین معتقد است که مرورگرها باید طوری تغییر کنند تا اطلاعات کمتری در مورد پیکربندی خود به سایت‌ها ارسال کنند.

اکرسلی می‌گوید: «اگر در یک سایت جاوا و فلش فعال شده باشند، یکتایی اثر انگشت آن ۱ در ۴۵۰ هزار خواهد بود. من این اطلاعات را از هزاران کاربری که به سایت Panopticlick ای.ای.اف متصل شده‌اند، به دست آورده‌ام».

در سال‌های گذشته نیز صنایع آنلاین برای شناسایی کاربرانی که معمولا کوکی‌های خود را پاک می‌کنند، از فلش کوکی‌ها استفاده می‌کردند. این کوکی‌ها که به عنوان “اشیای به اشتراک گذاشته محلی” نیز شناخته می‌شوند، معمولا کمتر برای کاربران قابل دیدن هستند. اما از آن جایی که ویندوز۷ نسبت به فلش کوکی‌ها توجه بیش‌تری نشان داده، تکنیک‌های انگشت‌نگاری مرورگرها بیش‌تر مورد توجه قرار گرفته است.

گارتنر نیز در گزارشی به این موضوع پرداخته و اعلام کرده است: «فراهم‌کنندگان سرویس‌های آنلاین باید در نظر داشته باشند که شناسایی کامپیوترها با استفاده از اطلاعات محلی فلش به زودی به پایان دوران خود می‌رسد. هم‌چنین شرکت‌هایی که از LSOها برای شناسایی مشتریان خود و هم‌چنین شناسایی مجرمان اینترنتی استفاده می‌کنند، باید تا سال ۲۰۱۲ / ۱۳۹۱ برای تغییر برنامه‌های خود و حذف این وابستگی اقدام کنند».

ادامه مطلب
چهارشنبه 29 اردیبهشت 1389  - 10:25 PM

پایگاه‌های اینترنتی یا وب سایت‌ها امروزه فضاهای نامحدودی برای موزه‌های جهان فراهم کرده‌اند که آنان را قادر ساخته است با حداقل هزینه و در کمترین فرصت، اشیای بی‌نظیر تاریخی خود را با کیفیت بسیار عالی در اختیار علاقمندان قرار دهند.

اهمیت و کارآیی وب سایت‌ها زمانی آشکار می‌شود که توجه کنیم موزه‌ها به ندرت قادر به برگزاری نمایشگاهی هستند که بیش از یک بعد از اشیایی را که در اختیاردارند به تماشاگران نشان دهند و حتی در بهترین حالت و با بهترین کارکنان خود نیز اغلب ناگزیرند این اشیا را از پشت شیشه‌ها و یا در میان انبوه حاضران و گروه‌های بازدید کننده دراختیار علاقمندان بگذارند.

اما چنین مشکلاتی درموزه‌های مجازی وجود ندارد و علاقمندان می‌توانند بدون هیچ محدودیتی از نزدیک اشیای موجود درموزه‌های جهان را ببینند.

مجله تایمز در همین راستا ده وب سایت مهم از بهترین‌های موزه‌های جهان معرفی کرده است که وب سایت موزه لوور پاریس در بالاترین مرتبه این جدول قرار دارد.

louvre.fr بنا به همین گزارش موزه لوور که به عنوان بزرگ‌ترین موزه جهان نیز شناخته شده بیناد فرهنگ فرانسه محسوب می‌شود که وب سایت آن نیز در خور چنین جایگاهی است. این سایت از نظر اندازه متغیر است و درعین حال دارای امکانات بازدید مجازی آسان نیز هست که می‌توانید درمسیر خود حین بازدید از نمایشگاه‌های این موزه روی آثار مورد نظر کلیک کنید. دیدار از راهروهای این موزه که به نحو دلپذیری آراسته شده‌اند نیز امکاناتی است که نباید از دست داد. بازدید از این وب سایت با این نشانی قابل دسترس است. همچنین با استفاده از موتور جستجوی این سایت دسترسی به قسمت ایران و آثار ایرانی در این سایت نیز امکان‌پذیر است.

hermitagemuseum.org دومین وب سایت برتر موزه‌های جهان در تایمز به موزه هرمیتاژ روسیه تعلق دارد که با سه میلیون اثر هنری از سرتاسر جهان در کاخ سنت پطرزبورگ واقع است.
وب سایت موزه هرمیتاژ هرچند به اندازه موزه لوور تاج‌های گران بها درخود ندارد اما از نظر نمایش آثار با استفاده از امکانات چند رسانه‌ای اقدامی جامع و سریع برای معرفی این موزه انجام داده است.

vam.ac.uk موزه ویکتویا و آلبرت در لندن سومین وب سایت برتر موزه‌های جهان معرفی شده است که درعین حال از زیباترین موزه‌های بریتانیا نیز هست. این موزه علاوه بر صفحات بی‌شماری از اطلاعات درباره گنجینه‌ها و مجموعه‌های هنری آن دارای انواع فیلم و کلیپ‌های ویدیویی و آثار شنیداری است.

rijksmuseum.nl موزه آمستردام چهارمین وب سایت برتر جهان را دارد که دربردارنده مجموعه‌ای از آثار هنری و نقاشی از هنرمندان بزرگی چون رامبراند است. این وب سایت انگلیسی این موزه دارای ۱۰۰۰ اثر هنری است که همه آن ها با کیفیتی عالی قابل مشاهده از نزدیک هستند.

پنجمین وب سایت برتر جهان موزه تاریخ طبیعی آکسفورد است که با نشانی mhs.ox.ac.uk قابل دسترسی است و مجموعه بی‌نظیری از انواع آثار علمی از راه حل‌های ریاضی گرفته تا انواع میکروسکوپ است.

culture24.org.uk موزه فرهنگ ۲۴ بریتانیا ششمین رتبه جهان را از نظر بهترین وب سایت‌های جهان بدست آورده است. این وب سیات تنها موزه آن لاین جهان است که فاقد هرگونه ساختمان و مکان غیر مجازی است و هیچ مجموعه و شی واثری نیز در آن نیست. این وب سایت انگلیسی تنها به گونه‌ای هوشمندانه بهترین اثار واشیا تاریخی و هنری را از تمام موزه‌های جهان یک جا گردآورده و زیر سقف واحد مجازی به علاقمندان نمایش می‌دهد.

موزه اسمیت سونیان نیز هفتمین وب سایت برتر موزه‌های جهان را عرضه کرده است. این موزه که موسسه‌ای متشکل از ۱۹ موزه و خانه موزه‌ای است دارای ۱۳۶ اثر وشی تاریخی و هنری است. وب سایت این موزه دروازه‌ای برای مشاهده بسیاری از این آثار است شامل موزه ملی فضا و هواپیمایی ملی نیز هست.

nationalarchives.gov.uk موزه آرشیو ملی بریتانیا متعلق به دولت این کشور نیز هشتمین وب سایت برتر موزه‌های جهان را داراست. این موزه در واقع موزه یا آرشیو رسمی دولت بریتانیاست که بیننده را قادر می‌سازد انواع اسناد و مدارک و نامه‌های رسمی و غیر رسمی را از دوره‌های مختلف تاریخ این کشور دیدار کرد.

museumstuff.com این وب سایت نیز درواقع یک موتور کاوشگر اینترنتی است که دسترسی آسان به هزاران موزه از جهان را برای محققان و علاقمندان امکان پذیر می‌کند. این وب سایت تنها یکی از چندین سایت‌های گوگل است.

sciencemuseum.org.uk دهمین وب سایت برتر جهان موزه علوم بریتانیاست که به عنوان یک منبع بزرگ سویه شما را قادر می‌کند اولا نگاه سریع و لذت‌بخشی به محیط خارجی این موزه آجرها و تزیینات قرینه آن در کنسیگتون واقع در غرب لندن بیندازید. مراجعه به این وب سایت به ویژه برای جوانان و علاقمندان جوان به موزه ها و آثار تاریخی و هنری توصیه شده است.

ادامه مطلب
چهارشنبه 29 اردیبهشت 1389  - 10:21 PM
نمی توان قبول کرد ملتی که برای فردی که هزار و چهارصد سال پیش مورد ظلم واقع شده، گریه و زاری می کنند امروز علمدار ظلم و سردمدار تروریسم در جهان باشند و این دروغی بیش نیست که مستکبران عالم آنرا طراحی می کنند.

به گزارش شيعه آنلاين به نقل از اخلاق نیوز، برند پوت هوف یکی از شخصیتهای بزرگ اقتصادی و کاتولیک آلمان که به دعوت معاونت بخش بین الملل موسسه احرار اندیشه به قم سفر کرده بود در حین بازدید از برخی مراکز علمی و مذهبی آن شهر، با برخی شخصیتهای علمی، مذهبی و فرهنگی قم دیدار نمود.


ایشان بعد از مشاهده اجتماع عظیم مردم قم و زائران حرم مطهر حضرت معصومه(س) در مراسم سوگواری بانوی دو عالم گفت: اینجا انسان می تواند اوج عاطفه، احساس و انسان دوستی را به تماشا بنشیند.


وی با تقدیر از صفا و صمیمیت ایرانیان اظهار داشت: تا قبل از ورود به ایران و قم تصویری دیگر و بسیار متفاوت از ایران و تشییع داشتم امّا اینک اعتراف می کنم رسانه های استکبار حقایق را وارونه به گوش ملتهایشان می رسانند ولی من برخلاف تبلیغات آنان، جز عشق به خدا و صمیمت بین انسانها چیز دیگری در قم و ایران مشاهده نکردم.


پوت هوف، در این سفر یک روزه ابتدا از موسسه احرار اندیشه بازدید نمودند و در جریان کارها و فعالیتهای انجام شده توسط جوانان آن مرکز قرار گرفتند و چند ساعاتی را با مدیریت آن موسسه پیرامون مسائل دینی و شایعاتی که علیه ایران و اسلام در خارج از کشور مطرح است به بحث و گفتگو پرداختند.


وی بعد از ضیافت نهار موسسه احرار اندیشه، با همراهی مدیر و معاونت بخش بین الملل موسسه مذکور، از یک خانواده تازه مسلمان آلمانی که در قم به تحصیل علوم حوزوی مشغولند دیدار کردند.


ایشان سپس در حین بازدید از موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) دقایقی را با پروفسور لگنهاوزن و دکتر فدائی  از استاتید حوزه و دانشگاه گفتگوهایی را انجام دادند.


این مقام آلمانی در ادامه از مرکز تحقیقات نور، کارگاه ساخت ضریح مطهر امام حسین(ع)، مدرسه علمیه معصومیه، حرم مطهر حضرت معصومه(س) و نمایشگاه حدیث غربت که به مناسبت ایام فاطمیه در حوالی میدان معلم قم بر پاست بازدید نمودند.


وی در دفتر یادداشت کارگاه ساخت ضریح مطهر حضرت سید الشهداء(ع) نوشت:" عشق خداوند خودش را در کارهای واقعی نشان می دهد. اینجا اجازه داشتم این تجربه را بکنم که چه کارهایی خیر خداوند در آن نازل شده است."


ایشان در پایان سفر یک روزه خود به قم، در جواب سئوال خبرنگار اخلاق نیوز که پرسیده بود: "آیا فرهنگ و ملتی را که شما مشاهده کردید شباهتی با تروریسم تبلیغ شده در رسانه های غربی دارد؟" گفت: نمی توان قبول کرد ملتی که برای فردی که هزار و چهارصد سال پیش مورد ظلم واقع شده، گریه و زاری می کنند امروز علمدار ظلم و سردمدار تروریسم در جهان باشند و این دروغی بیش نیست که مستکبران عالم  آنرا طراحی می کنند.


برند پوت هوف همچنین در مقایسه عزاداری و مراسمات مذهبی شیعیان با مراسمات دینی مسیحیان اظهار داشت: متاسفانه مسیحیت از اینگونه مراسمات محروم است و ما چنین مراسمات با شکوهی را در مسیحیت شاهد   نیستیم و من در اینجا بوی عشق و خدا را احساس کردم.


این تاجر بزرگ آلمانی، همچنین درباره احترام و عظمت حضرت معصومه(س) در نزد مسلمانان گفت: همین احترام به حضرت معصومه نشانگر احترام اسلام و مسلمانان به بانوان است و این خلاف ادعایی است که برخی پیرامون تحقیر زنان در اسلام مطرح می کنند.

ادامه مطلب
چهارشنبه 29 اردیبهشت 1389  - 10:13 PM
بند پوتين را كه گره زدم، گفتم: فراموش كردي امروز نوبت شكار منه.با تعجب گفت: شكار كي؟! بايد تو غبغب انداختم و با غرور گفتم: شكار عراقي‌ها.

تميز كردن قناسه كه تمام شد، قنداق را تو گودي شانه گذاشتم و از داخل دوربين نشانه رفتم. بعد آن را تو دست سبك و سنگين كردم. خوش دست و براق بود. بوسه‌اي بر آن زدم و گوشه‌سنگر گذاشتم. كش و قوسي به خودم دادم تا خستگي را از تنم بيرون كنم. ليوان چاي را برداشتم و آخرين قلپ‌ها را سر كشيدم. چاي تو دهانم تلخ و بدمزه بود. ليوان را كه زمين گذاشتم به خيرالله چشم دوختم. رو به قبله نشسته بود و قرآن مي‌خواند.
منتظر شدم. قرآن را بوسيد، به چشم ماليد و كنار گذاشت.
به ليوان چاي كنارش اشاره كردم و گفتم:
- چاي سرد شد؛ نمي‌خوري؟
لبخند مليحي تحويلم داد. ليوان چاي را برداشت و خورد. قناسه را برداشتم و به طرف پوتين‌هام رفتم و آن را پا كردم. صداي خيرالله به گوشم خورد:
- كجا؟
بند پوتين را كه گره زدم، گفتم: فراموش كردي امروز نوبت شكار منه.
با تعجب گفت: شكار كي؟!
بايد تو غبغب انداختم و با غرور گفتم: شكار عراقي‌ها.
مكثي كردم و ادامه داد:
- خيرالله نمي‌دوني چه كيفي داره وقتي عراقي مي‌زني و لش رو لش مي افتد.
يك دفعه برافروخته شد و ب توپ و تشر گفت:
- برو اسلحه‌رو زمين بگذار، لازم نكرده شكار بري!
جا خوردم. توقع چنين برخوردي نداشتم. با اين كه هم برادرم بود و هم مسئولم، اما اين دليل نمي‌شد كه ازش دلگير نشوم. پوتين را از پا كندم و با غيض قناسه را گوشه‌ايي رها كردم و به ديواره سنگر تكيه دادم.
تا مدتي سكوت محض سنگر را فرا گرفت. هنوز تو خودم بودم كه كف دستان گرم خيرالله را در دو طرف صورتم احساس كردم. سر و صورتم را نزديك صورتش آورد و گفت: از من ناراحت بودي؟
جوابي ندادم. ادامه داد: مي‌داني اگر با اين نيت مي‌رفتي و كشته مي‌شدي شهيد نبودي و اگر هم مي‌كشي براي رضاي خدا كار نكرده بودي؟
مكثي كرد، آب دهانش را قورت داد و گفت: حلالم مي‌كني كاكو؟
تو چشمانش نگاه كردم. شرمنده شدم. دست رو دستانش گذاشتم و لبخند زدم.

*راوي: اكبر صحرايي
به نقل از: حسين الطافي برادر شهيد خيرالله الطافي

ويژه دفاع مقدس در خبرگزاري فارس
ادامه مطلب
چهارشنبه 29 اردیبهشت 1389  - 8:18 PM
هرچه گفتم تو لازم نيست بماني، برگرد و كارهاي برادرت را انجام بده قبول نكرد. گفت: چطور برادرم شهيد شود و من نشوم؟ خلاصه ماند تا شب كه قرار بود حركت كنيم براي عمليات.

برادران "نور شرق " - حجت‌الله و آيت‌الله - از بچه‌هاي محله ما بودند. از بچگي يادم هست كه با هم بوديم؛ چه زماني كه مدرسه مي‌رفتيم و چه زماني كه مسئله جنگ پيش آمد و اعزام شديم جبهه.
سال 62 بود كه سلسله عمليات والفجر شروع شد. ما آن وقت به خوزستان اعزام شده بوديم اما چون عمليات در غرب صورت مي‌گرفت ما را از آنجا به غرب كشيدند و به دليل شرايط خاص آن منطقه آموزش هاي مخصوص عمليات در كوهستان شروع شد؛ رزمهاي شبانه مدام و كوهپيمايي طاقت‌فرسا؛ آن هم در فصل سرد پاييز.
آن زمان يكي از برادران "نور شرق " كه كوچكتر بود به نام "آيت‌الله " به گردان امام سجاد (ع) رفته بود و برادر بزرگتر يعني "حجت‌الله " به گردان ما يعني گردان امام حسن (ع) آمده بود؛ به دسته‌اي كه اتفاقاً‌ من فرمانده‌اش بودم. من نسبت به بچه‌هاي دسته حساس بودم؛ نسبت به حالات و رفتار و روحياتشان. عشق "حجت‌الله " به برادرش مثال زدني بود.
دوري او را كمتر مي‌توانست تحمل كند. انگار تلاش هم كرده بود او را به گردان ما بياورد اما قبول نكرده بودند. در همان دسته، بنده خدايي بود كه خيلي ادعاي نظامي‌گري داشت. مي‌گفت من پارتيزان هستم. من چريك هستم. من با شهيد چمران در كردستان بوده‌ام. و از اين حرفها! من به اين آدم شك داشتم. احساس مي‌كردم چيزهايي كه مي‌گويد پايه درست و حسابي ندارد. تفاوت روحيه حجت‌الله نورشرق و آن آدم مدعي آن قدر شديد بود كه هنوز هم برايم مهم باقي مانده است. اين تفاوت زماني نمود كرد كه پاي عمل پيش آمد.
عمليات والفجر چهار كه شروع شد گردان امام سجاد را قبل از ما عازم منطقه كردند. حجت‌الله از اين كه مي‌ديد برادر كوچكترش پيش از او وارد عمليات مي‌شود حال به خصوصي داشت. انگار كه نمي‌خواست چنين اتفاقي بيفتد. ولي برعكس او،‌آيت‌الله، وقتي آمده بود براي خداحافظي آن‌قدر شاد و خوشحال بود كه حد نداشت.
گردان امام سجاد قرار بود آن شب يا شب بعد وارد عمل شود. ما را هم روز بعد حركت دادند به منطقه مريوان. شب به محلي رسيديم كه مي‌گفتند گردان امام سجاد شب قبل آنجا استراحت كرده است. حجت‌الله ميدام ميان چادرها و اطراف مقر مي‌گشت و براي برادرش بي‌قراري مي‌كرد.
نزديكي ما به منطقه عمليات باعث شد كه نيمه شب همه از خواب بيدار شويم.
عمليات آغاز شده بود و گردان امام سجاد با دشمن درگير بود. هرچه مي‌گذشت حال حجت‌الله بيشتر دگرگون مي‌شد. انگار كه خود را پابه‌پاي برادرش در عمليات احساس مي‌كرد. بي‌قرار و ناآرام، گوش سپرده بود به صداي درگيري و انفجار و تيراندازي كه از دور شنيده مي‌شد.
درگيري تا صبح ادامه داشت. روز بعد حوالي ظهر بود كه بچه‌ها باقي مانده از عمليات شب قبل را آوردند. صحنه عجيبي بود! از گردان سيصد نفري امام سجاد كه دو روز قبل با آن شور و حال رفته بود تنها بيست - سي نفر سالم برگشته بودند؛ آن هم با سرووضعي آشفته و خسته و خاك‌آلود.
نيروهاي گردان ما بلافاصله به استقبالشان رفتند و آنان را در آغوش گرفتند. عده‌اي از عمليات مي‌پرسيدند و عده‌اي از بچه‌هايي كه برنگشته بودند. در اين ميان حال حجت‌الله حال ديگري بود. برادرش برنگشته بود و او از هركسي كه مي‌شد سراغ آيت‌الله را مي‌گرفت.
آن زمان مرسوم بود كه هركس برادر يا كسان نزديكش شهيد مي‌شد نمي‌گذاشتند در عمليات شركت كند. او را مي‌فرستادند براي مراسم تشييع و ساير كارها. بچه‌ها به من گفتند برادر فلاني شهيد شده، يك جور با او صحبت كن كه برگردد. حجت‌الله هم از رفتار و برخورد بچه‌ها موضوع را فهميده بود. من همين كه خواستم با او صحبت كنم. گفت: من برنمي‌گردم.
هرچه گفتم تو لازم نيست بماني، برگرد و كارهاي برادرت را انجام بده قبول نكرد. گفت: چطور برادرم شهيد شود و من نشوم؟
خلاصه ماند تا شب كه قرار بود حركت كنيم براي عمليات. لحظه به لحظه هم كه به زمان حركت نزديك مي‌شديم حالات او بيشتر عوض مي‌شد. انگار كه داشت به ديدن برادرش مي‌رفت.
از طرف ديگر آن آدم مدعي كه مي‌گفت كه در تمام عملياتها بوده و چنين و چنان كرده و حتي من را به عنوان فرمانده دسته‌اش تحويل نمي‌گرفت، از لحظه‌اي كه گردان امام سجاد با بيست - سي نفر برگشته بود، هي دنبال بهانه مي‌گشت براي فرار از عمليات. لحظات آخر ديگر طاقت نياورد. من را كشيد و گفت: مي‌شود ما نياييم امشب؟
گفتم: چطور؟
بهانه‌هاي مختلف آورد و دست آخر هم گفت: دلم درد مي‌كند. نمي‌دانم چه خورده‌ام كه حالم دارد به هم مي‌خورد!
فهميدم قضيه از چه قرار است. منظره برگشت گردان امام سجاد با آن وضع و شرايط باعث شده بود كه فكر كند او هم سالم برنخواهد گشت. من زياد اصرار نكردم. گفتم: واقعاً اگر مشكل داري مجبور نيستي بيايي.
او هم در حالي كه به ظاهر از دل‌درد به خودش مي‌پيچيد در چادرها ماند.
همه بچه‌ها در كار اين دو نفر مانده بودند. كسي كه برادرش شهيد شده بود و قاعدتاً مي‌بايد روحيه‌اش را ببازد و برگردد، بيشتر مشتاق به شركت در عمليات شده بود و كسي كه آن همه ادعا داشت روحيه‌اش را باخته بود.
آن شب عمليات كه شروع شد ديگر حجت‌الله را نديدم. آن بنده خدا را هم همين‌طور، چون من مجروح شدم و ديگر به مقر نرفتم. در بيمارستان بستري بودم كه خبردار شدم حجت‌الله همان شب شهيد شده است. اين را در حالات او در آن لحظات آخر به خوبي مي‌شد فهميد.
آن بنده خدا هم ظاهراً يكي - دو روز بعد برگشته بود اصفهان. البته تا آنجا كه مي‌شد سعي مي‌كرد دور و بر من آفتابي نشود.
بعد از مرخص شدن از بيمارستان به گلزار رفتم. برادران نور شرق، حجت‌الله و آيت‌الله را كنار هم به خاك سپرده بودند.
از آن دو برادر حالا خاطره‌اي در ذهنم مانده است كه هميشه از يادآوريش قوت قلب مي‌گيرم و از آن آدم مدعي...

راوي: رضا براتيان

ويژه دفاع مقدس در خبرگزاري فارس
ادامه مطلب
چهارشنبه 29 اردیبهشت 1389  - 8:17 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 84

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 5825730
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی