به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

تصور و تجسم حضور در جايي مانند فضا جدا از ماموريت‌هاي متعارف اكتشافات فضايي يا برنامه‌هايي همچون بازگشت به ماه يا سفر به مريخ براي هر كسي در روي زمين از جذابيت نفسگيري برخوردار است. به همين دليل نيز شركت‌هاي مختلفي به موازات برنامه‌هاي كلان و درازمدت آژانس‌هاي هوافضاي كشورها، همواره تلاش كرده‌اند چه در زمينه طراحي و ارائه ايده‌هاي بكر و آينده‌نگر و چه در رابطه با برنامه‌هاي عملي و ميسر كوتاه‌مدت، به طور جدي در راه دستيابي به مرزهاي فضا و تحقق آرزوي ديرباز بشر براي مسافرت به خارج از مرزهاي زمين گام‌هايي ارزنده و اميدبخش بردارند.

بقيه در ادامه

ادامه مطلب
جمعه 25 تیر 1389  - 8:43 PM
يكي بود يكي نبود. در يك جنگل بزرگ يك گوزن كوچك زندگي مي‌كرد. اين گوزن كوچولو هميشه آرزو مي‌كرد كه شاخ داشته باشد. چون كه شاخ در بين گوزن‌هاي ديگر نشانه بزرگي بود. يك روز گوزن كوچك تصميم گرفت كه بزرگ شود، به همين دليل به سمت جنگل راه افتاد تا غذايي پيدا كند و بخورد تا خيلي سريع بزرگ شود.

در راه روباه را ديد كه نزديك يك درخت كهنسال نشسته بود و اطراف را نگاه مي‌كرد. ناگهان چشمش به گوزن افتاد. رفت پيش او و گفت: گوزن كوچولو دنبال چه چيزي هستي؟

 

گوزن گفت: مي‌خواهم يك چيز خوشمزه پيدا كنم و بخورم تا خيلي زود بزرگ شوم.

روباه گفت: من يك درخت قديمي مي‌شناسم كه اگر برگ‌هايش را بخوري، خيلي زود رشد مي‌كني و بزرگ مي‌شوي.

گوزن گفت: شاخ‌هايم هم درمي‌آيد؟

روباه گفت: مشكل تو فقط همين است؟ بله كه درمي‌آيد.

گوزن گفت: چقدر عالي زود بگو آن درخت كجاست؟

روباه گفت: بالاي يك تپه است، اگر مي‌خواهي دنبالم بيا.

گوزن گفت باشه و به دنبال روباه رفت. راه زيادي بود تا به بالاي تپه برسند. در آنجا درخت بزرگ و سبزي بود كه انگار به تمام آن منطقه زيبايي بخشيده بود.

گوزن بسرعت به سمت تپه دويد. سر راه خرگوش ظريف و زيبايي را ديد. خرگوش پيش گوزن آمد و گفت: گوزن مهربان كجا مي‌روي؟

گوزن گفت: به سوي درخت هميشه سبز مي‌روم تا از برگ‌هاي آن بخورم و خيلي زود بزرگ شوم و شاخ‌هايم رشد كند.

خرگوش گفت: ولي آن درخت، درخت ممنوعه است تو نبايد از آن تغذيه كني. اگر برگ‌هاي آن درخت را بخوري حتما يك بلايي سرت مي‌آيد، چون هر كسي از برگ‌هاي آن درخت خورده، ناپديد شده است.

گوزن كوچولو كه فقط به فكر بزرگ شدن بود، بي‌توجه به حرف خرگوش به راه خودش ادامه داد. چند قدمي راه رفت تا رسيد و بدون هيچ معطلي شروع به خوردن برگ‌هاي درخت ممنوعه كرد. آنقدر خورد و خورد تا شكمش كاملا باد كرد و گوشه‌اي افتاد. كم‌كم خوابش گرفت و آرزو كرد وقتي كه از خواب بيدار شود بزرگ شده باشد و شاخ‌هاي بلند و بزرگي روي سرش درآمده باشد، اما وقتي كه از خواب بيدار شد ديد دورش را چند تا حيوان وحشي محاصره كرده‌اند و روباه حيله‌گر هم با قيافه‌اي حق به جانب گوشه‌اي نشسته بود و گوزن كوچولو را نگاه مي‌كرد.

گوزن با ديدن آنها خيلي ترسيد و شروع كرد به فرياد زدن و گفت: كمك كمك... اي روباه بدجنس تو مرا گول زدي، اي كاش به حرف خرگوش مهربان گوش كرده بودم و به تو كه حيله‌گري اعتماد نمي‌كردم.

از طرفي خرگوش باهوش چون مي‌دانست براي گوزن مي‌خواهد چه اتفاقي بيفتد، همه حيوانات جنگل را جمع كرده بود تا همگي به كمك گوزن كوچولو بروند.

حيوانات وحشي با ديدن دوستان خرگوش وحشت كردند و پا به فرار گذاشتند و گوزن هم نجات پيدا كرد. خرگوش رو كرد به گوزن و گفت: گوزن كوچولو به حرف من گوش نكردي نه تنها شاخ‌هايت در نيامد، بلكه داشتي جانت را هم از دست مي‌دادي! هميشه تجربه‌هاي ديگران را سرمشق خودت كن تا در زندگي جلوتر از همه باشي و موفقيت را با آن تجربه‌ها زودتر به دست بياوري....

گلنوش صحرانورد

ادامه مطلب
جمعه 25 تیر 1389  - 8:38 PM
والدين از آنجا كه هميشه بهترين‌ها را براي فرزندان خود مي‌خواهند و دوست دارند آنها در آينده قهرمان يا نابغه شوند فرزندان‌شان‌ را در كلاس‌ها يا فعاليت‌هايي كه خودشان صلاح مي‌دانند ثبت نام مي‌كنند و اميدوارند كه آنها اين دوره را پشت سر بگذارند، اما گاهي فرزندان دوره را بخوبي تمام نمي‌كنند يا اين‌كه پيشرفت چنداني در مهارت‌ها ندارند.

متخصصان هشدار مي‌دهند چنانچه بدون توجه به علايق و استعدادهاي فرزندانتان براي آنها برنامه‌ريزي كنيد، نه تنها بايد به اميد موفقيت‌هاي حداقل آنها باشيد بلكه ممكن است اعتماد به نفس آنها نيز تضعيف شود. در پايان دوره، آنها به جاي شادابي و سرزندگي و آمادگي براي سال جديد تحصيلي ممكن است خسته و كسل باشند و در نهايت احتمال بروز افسردگي نيز در آنها بعيد به نظر نمي‌رسد.

در بسياري از پرونده‌هاي نوجوانان و كودكان مضطرب در مطب‌ پزشكان، فرزنداني ديده مي‌شوند كه برنامه‌ريزي فعاليت‌ها و حتي تفريحاتشان صرفا توسط والدين و بدون دخالت نظر آنها انجام شده است كه اين امر براي افرادي در اين مرحله سني به منزله يك فشار روحي تلقي مي‌شود.

گاهي اوقات نيز فرزندان به ظاهر تسليم امر والدين هستند و مخالفتي ندارند، اما به صورتي كاملا منفعل و بي‌تفاوت در برنامه‌ها شركت مي‌كنند و هيچ‌گونه ذوق و شوقي ندارند و فقط حضوري تصنعي و ظاهري در كلاس‌ها و برنامه‌هاي ورزشي دارند.

انيتا كرتز، يكي از مربيان موسيقي كه در تحقيقات شركت داشته مي‌گويد حتي اين امر در كلاس‌هاي موسيقي نيز به وضوح ديده مي‌شود و شاگرداني كه با علاقه و تمايل خود وارد كلاس مي‌شوند، بهتر و بيشتر تمرين مي‌كنند و در پايان دوره نيز بازده بهتري دارند.

البته برنامه‌ريزي براي برنامه‌هاي فوق برنامه و جلوگيري از به بطالت گذشتن اوقات فرزندان خوب است، اما بهتر است اين كار با مشورت خودشان و در نظر گرفتن ايده‌هاي آنها انجام شود.

به اين ترتيب وقتي آنها ببينند برنامه‌اي را كه خودشان دوست دارند برايشان ترتيب داده شده علاوه بر لذت استفاده، احساس تعهد و مسووليت بيشتري نيز خواهند كرد و احتمال موفقيتشان نيز بيشتر خواهد بود.چارديواري

ادامه مطلب
جمعه 25 تیر 1389  - 8:37 PM
آيا مي‌دانستيد حالات روحي و افسردگي نيز مانند ديابت و بيماري‌هاي قلبي ارثي است؟ و چنانچه والدين دچار افسردگي باشند فرزندانشان نيز بيشتر در معرض ابتلا به افسردگي خواهند بود؟

اين مساله در مورد كودكان نيز صدق مي‌كند و ممكن است چندين نسل در يك خانواده دچار افسردگي شوند كه البته دوران عود و نهفتگي آن در افراد مختلف با هم متفاوت است.

 

بررسي‌ها نشان داده كه افسردگي مادران به مراتب بيشتر از پدران بر فرزندان موثر است و استرس و ناراحتي مادر حتي شايد سال‌ها در فرزندان نهفته باشد، اما در دوران نوجواني يا جواني ممكن است خود را به شكل افسردگي نشان دهد.

نكته مهم اينجاست كه چنانچه يكي از والدين در دوران جواني و قبل از 20 سالگي دچار افسردگي شده باشد، احتمال بروز افسردگي در فرزندان چند برابر و در مواردي تا 4 برابر افزايش مي‌يابد.

متخصصان معتقدند افسردگي نيز مانند ديابت و بيماري‌هاي قلبي قابل انتقال به فرزندان است به همين دليل والدين در صورت بروز علائم حتماً بايد تحت درمان قرار بگيرند تا سلامت روحي فرزندانشان مورد تهديد قرار نگيرد. از طرفي كودكان آينه رفتار والدين هستند و هر رفتاري بازتاب مخصوص به خود را در آنها دارد. از آنجا كه افسردگي والدين با حالت خشم همراه است اين عصبانيت و ناآرامي‌ والدين موجب حالت پرخاشگرانه كودك خواهد شد.

گاهي تشويق والدين به رفتارهاي پرخاشگرانه و خودخواهانه كودك زمينه بروز رفتارهاي خشونت‌آميز را در وي فراهم مي‌كند، البته نصيحت، ناسزا، محروميت يا به كارگيري افعال منفي در صورت مشاهده رفتار اشتباه از جانب كودك نيز اشتباه بوده و نه تنها زمينه بروز رفتارهاي خشونت‌آميز بلكه بسياري رفتارهاي اشتباه ديگر را موجب مي‌شود.

در چنين مواردي والدين بايد توجه داشته باشند كه چنانچه رفتارهاي بد كودك را با عصبانيت و خشم و فرياد سركوب كنند، اين پرخاشگري در رفتار كودك تشديد مي‌شود. روان‌شناسان معتقدند لازم است والدين دوستي و همدردي را به كودكان خود آموزش داده و براين اساس از همياري و رفتارهاي كودك براي تربيت بهره گيرند.

در ضمن توصيه مي‌شود والدين هنگام عصبانيت از كارهاي كودك، سعي در كنترل خود داشته باشند و به‌جاي فرياد و سرزنش و انتقاد با احترام به او درباره رفتار اشتباهش صحبت كنند تا تاثيرات افسردگي و ناراحتي خود را بر فرزندان به حداقل برسانند.چارديواري

ادامه مطلب
جمعه 25 تیر 1389  - 8:34 PM
در گذشته مرز ميان كار و زندگي شخصي تا حد زيادي مشخص بود، اما امروز گويا كار بر زندگي شخصي ما حمله‌ور شده و ديگر حفظ تعادل ميان كار بيرون از خانه و زندگي شخصي براحتي امكان‌پذير نيست.

در نگاه اول شايد اين مساله مهم به نظر نرسد اما بايد بدانيم زماني كه تعادل ميان زندگي كاري و شخصي به‌هم مي‌ريزد، سطح استرس ما افزايش مي‌يابد. يعني هم كار و هم زندگي صدمه مي‌بينند. پس بايد به نحوي كنترل و آرامش خودمان را حفظ كنيم.

 

همه ما مي‌دانيم دست يافتن به تعادلي ميان كار و زندگي در دنياي پرسرعت و آشفته امروز كار ساده‌اي نخواهد بود، اما هنوز هم ايجاد چنين تعادلي امري دست يافتني است.

با كار خود ازدواج كرده‌ايد؟

شايد گذراندن ساعاتي طولاني در محل كار بخصوص زماني كه دنبال كسب ارتقاي شغلي هستيد براي شما وسوسه‌انگيز باشد. گاهي اوقات نيز اضافه كاري براي مخارج ضروري زندگي لازم است.

اما اگر شما بيشتر اوقات در حال كار كردن هستيد، خوب است آگاه باشيد كه زندگي خانوادگي خود را در معرض خطري جدي قرار خواهيد داد، چرا كه صرف زمان زياد در محل كار به جاي خانه، موجب دلتنگي و ناراحتي اهل خانه و اوضاع آن مي‌شود.

بد نيست عواقب عدم تعادل مناسب در زندگي و كار را بدانيم و نسبت به آن آگاه باشيم.

يكي از اولين اثرات مخرب اين عدم تعادل، احساس خستگي است. زماني كه شما خسته هستيد به طور قطع نمي‌توانيد كارآمد باشيد و به نحو عالي كار خود را انجام دهيد، همين نكته ممكن است منجر به‌لطمات و خسارات جبران‌ناپذيري به كار و موقعيت شغلي شما نيز بشود.

همچنين در اين شرايط زمان‌هايي را هم از دست خواهيد داد؛ آن زمان‌هايي كه بايد با خانواده، عزيزان و دوستان خود بگذرانيد. وقتي شما بيش از حد درگير كار و مسائل كاري مي‌شويد، به طور حتم وقايع و اتفاقات زندگي خانوادگي را فراموش مي‌كنيد و به تعبيري آنها را از دست خواهيد داد. البته اين مشكل به همين جا ختم نمي‌شود، بلكه بتدريج منجر به آسيب ديدن احساسات شما شده و حتي ممكن است روابط شما با عزيزانتان را نيز تحت تاثير قرار داده و به آن لطمه وارد كند. خوب است بدانيد كه اگر هميشه به فكر خود باشيد، ايجاد و حفظ روابط دوستانه هم بسيار سخت خواهد بود.

و اما يكي ديگر از آثار منفي پذيرفتن مسووليت‌هاي كاري زياد، مي‌تواند انتظارات بيش از حد ديگران باشد. اگر شما هميشه ساعات اضافه كاري داشته باشيد، به طور حتم مسووليت‌هاي بيشتري نيز به شما داده خواهد شد كه اين مطلب خود منجر به نگراني‌ها و چالش‌هاي بيشتر در زندگي كاري شما مي‌شود.

تا زماني كه كار كردن ادامه دارد و بايد شرايط و نيازهاي كاري را در نظر گرفت و در كنار آن به زندگي شخصي خود نيز رسيد، اين چالش‌ها ادامه خواهد داشت. پس بد نيست نكاتي كلي را براي بهبود تعادل ميان كار و زندگي خود در نظر بگيريم.

*‌ فرصت‌هاي خود را بررسي كنيد و زمانبندي مناسبي براي كار‌هاي مختلف در نظر بگيريد. براي اين منظور يك هفته هر كاري را كه انجام مي‌دهيد ـ چه كارهاي مربوط به محيط شغلي و چه مسائل شخصي خودتان ـ بررسي كرده و در نظر بگيريد. پس از اين مرحله خواهيد توانست مسائل مهم و ضروري و مواردي را كه موجب رضايت شما مي‌شوند، تعيين كنيد. در اين موقعيت شايد بد نباشد اگر كارهايي كه نمي‌توانيد براحتي انجام دهيد يا از انجام آنها لذتي نمي‌بريد را از برنامه حذف كرده يا براي انجامشان از دوستان و همكاران خود كمك بگيريد.

*‌ شايد بد نباشد با كارفرماي خود صحبت كنيد و درباره انعطاف‌پذيري ساعات كاري پيشنهادهايي بدهيد. همه ما اگر بتوانيم كنترل بيشتري بر ساعات خود داشته باشيم، استرسمان كمتر خواهد شد.

*‌ باز هم فايده قدرت «نه» گفتن را مطرح كنيم. چه همكارتان از شما تقاضاي انجام كاري اضافه را داشته باشد، چه معلم كودكتان از شما كاري بخواهد، به ياد داشته باشيد كه كاملا طبيعي خواهد بود اگر با احترام به او نه بگوييد.

شما وقتي انجام اين‌گونه كارها را ـ كه فقط به خاطر احساس گناه يا اجبار انجام مي‌دهيد ـ رها مي‌كنيد، فضا و زمان بيشتري براي فعاليت‌هاي معني‌دار و ارضاكننده خود پيدا خواهيد كرد.

*‌ كار را براي محل كار بگذاريد. با وجود انواع فناوري‌هاي مدرن و پيشرفته امروزي كه مي‌توان هر لحظه با هر كسي و تقريبا از هر مكاني ارتباط برقرار كرد، ممكن است هيچ مرزي ميان كار با خانه و خانواده وجود نداشته باشد، مگر اين‌كه خودتان آن را ايجاد كنيد.

پس خوب است آگاهانه تصميم‌گيري كنيد كه زمان كار را از فرصت‌هاي شخصي خود جدا كنيد. به عنوان مثال مي‌توانيد وقتي كه در كنار خانواده هستيد، تلفن همراه را خاموش كرده و رايانه شخصي خود را كنار بگذاريد.

*‌ زمان خود را مديريت كرده و وظايف كاري و خانوادگي خود را كارآمد و برنامه‌ريزي مفيد كنيد.

يك برنامه روزانه از كارهايي كه قرار است انجام دهيد، آماده كنيد. در نهايت كارهايي كه بايد انجام شود را انجام داده و ساير كارها را رها كنيد.

*‌ از پشتيباني و حمايت كافي و لازم برخوردار باشيد. در محل كار با همكاراني كه مي‌توانند به شما كمك كنند، همراه شويد.

بر عكس اين مطلب نيز درست است، هنگامي كه در سفرهاي كاري هستيد يا مجبور به اضافه كاري مي‌شويد از دوستان و اقوام مورد اعتماد بخواهيد تا در امور خانه به شما كمك كنند.

*‌ خودتان را فراموش نكنيد. غذاهاي سالم و مقوي خورده و ورزش مرتب و خواب كافي را نيز از ياد نبريد. هر روز زماني خاص را براي انجام فعاليتي كه از آن لذت مي‌بريد اختصاص دهيد؛ كاري مانند كتاب خواندن و حتي بهتر از اين، فعاليت‌هايي را برگزينيد كه مي‌توانيد با همسر، خانواده يا دوستان خود انجام دهيد، مانند پياده‌روي و...

به هر حال بايد بتوان تعادلي ميان كار و زندگي شخصي ايجاد كرد تا سلامت روحي و جسمي ما هم تامين شود.

منبع: mayoclinic.com

نيلوفر اسعدي بيگي

ادامه مطلب
جمعه 25 تیر 1389  - 8:32 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 77

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 5842843
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی