به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

هدف اصلي دستگاه قلبي ـ ريوي، رساندن اكسيژن و مواد غذايي به سلول‌ها و خارج‌كردن دي‌اكسيدكربن و ساير فرآورده‌هاي متابوليك از آنهاست. تداوم اين كاركرد به دستگاه‌هاي قلبي ـ عروقي و تنفسي سالم و استنشاق هواي حاوي اكسيژن كافي بستگي دارد. هنگامي كه هيپوكسي متعاقب نارسايي تنفسي روي مي‌دهد، فشار دي‌اكسيدكربن شرياني معمولا افزايش مي‌يابد و منحني تفكيك هموگلوبين ـ اكسيژن به سمت راست جابه‌جا مي‌شود.

در اين شرايط، فشار اكسيژن شرياني كاهش مي‌يابد و اگر افت فشار اكسيژن شرياني ناشي از بيماري ريوي باشد، هيپوكسي شرياني يعني كاهش اشباع اكسيژن خون شرياني و متعاقبا سيانوز، احتمالا شديدتر از زماني خواهد بود كه اين افت ناشي از كاهش نسبت اكسيژن در هواي استنشاقي باشد. در اين وضعيت، فشار دي‌اكسيدكربن شرياني كاهش مي‌يابد و منحني تفكيك هموگلوبين ـ اكسيژن به سمت چپ خون شرياني محدود مي‌شود.

هيپوكسي ناشي از كم‌خوني: هرگونه كاهش در غلظت هموگلوبين خون با كاهش در ظرفيت حمل اكسيژن خون همراه است. در هيپوكسي ناشي از كم‌خوني، فشار اكسيژن شرياني طبيعي است، اما به دليل كاهش غلظت هموگلوبين، مقدار مطلق اكسيژن حمل‌شده در واحد حجم خون كاهش مي‌يابد. هنگامي كه چنين خوني از مويرگ‌ها عبور مي‌كند و مقدار متعارف اكسيژن از آن خارج مي‌شود، فشار اكسيژن در خون وريدي پايين‌تر از حد معمول خواهد بود.

مسموميت با منواكسيدكربن: هموگلوبيني كه توام با منواكسيدكربن است (كربوكسي هموگلوبين) در اختيار اكسيژن قرار نمي‌گيرد. علاوه بر اين كربوكسي‌هموگلوبين، منحني تفكيك هموگلوبين ـ اكسيژن را به سمت چپ جابه‌جا مي‌كند. به گونه‌اي كه اكسيژن تنها در فشارهاي پايين‌تر جدا مي‌شود. به دنبال تشكيل كربوكسي‌‌هموگلوبين، هر ميزان كاهش در توان حمل اكسيژن نسبت به همين مقدار كاهش هموگلوبين در كم‌خوني ساده، هيپوكسي بافتي بسيار شديدتري را ايجاد خواهد كرد.

هيپوكسي تنفسي: اشباع نشدن شرياني، يك يافته شايع در بيماري‌هاي ريوي پيشرفته است. مهم‌ترين علت هيپوكسي تنفسي، نبود تطابق تهويه ـ خونرساني است كه از خونرساني ضعيف حبابچه‌ها ناشي مي‌شود. علت ديگر آن مي‌تواند هيپوونتيلاسيون باشد كه در اين حالت، فشار دي‌اكسيد كربن شرياني افزايش مي‌يابد. اين دو نوع هيپوكسي تنفسي را مي‌توان تشخيص داد زيرا معمولا با استنشاق اكسيژن 100 درصد به مدت چند دقيقه قابل اصلاح است. عامل سوم، شانت خوني در سطح ريه‌ها از راست به چپ است كه علت آن خونرساني به بخش‌هايي از ريه است كه تهويه نمي‌شوند.

هيپوكسي ناشي از صعود به ارتفاع: اگر فرد به سرعت به ارتفاع 3 هزار متر صعود كند، فشار اكسيژن حبابچه‌اي به حدود60 ميلي‌متر‌جيوه كاهش مي‌يابد و اختلال حافظه و ساير علائم مغزي هيپوكسي ممكن است، ايجاد شوند. در ارتفاعات بالاتر، اشباع شرياني كاهش مي‌يابد و علائم شديدتر مي‌شوند، در ارتفاع 5 هزار متري افراد عادي، كاركردهاي طبيعي خود را از دست مي‌دهند.

اختلاف ارتفاع باعث كاهش ناگهاني فشار اكسيژن در خون مي‌شود و اختلال حافظه و ساير مشكلات مغزي را به همراه خواهد داشت

هيپوكسي ناشي از اختلال در گردش خون: همانند هيپوكسي ناشي از كم‌خوني، فشار اكسيژن شرياني معمولا طبيعي است، اما فشار اكسيژن وريدي و بافتي به دليل كاهش خونرساني بافتي پايين است، هيپوكسي فراگير ناشي از اختلال در گردش خون در نارسايي قلبي و اكثر انواع شوك ايجاد مي‌شود.

هيپوكسي اعضاي خاص: كاهش خونرساني هريك از اعضا كه موجب هيپوكسي موضعي مي‌شود، ممكن است به دنبال انسداد شريان عضو يا انقباض عروقي روي دهد. هيپوكسي موضعي ممكن است ناشي از انسداد وريدي باشد كه موجب احتقان و كاهش جريان خون شرياني مي‌شود. علت ديگر هيپوكسي موضعي، ادم (ادم به افزايش حجم مايع بينابيني اطلاق مي‌شود) است كه مسافتي را كه بايد اكسيژن بپيمايد تا به سلول برسد، افزايش مي‌دهد. در بيماران مبتلا به نارسايي قلبي يا شوك به منظور حفظ خونرساني كافي به اعضا حياتي‌تر، انقباض عروقي ممكن است خونرساني به اندام‌هاي فوقاني و تحتاني را كاهش دهد.

افزايش نياز به اكسيژن: اگر مصرف اكسيژن بافتي ـ بدون افزايش در خونرساني ـ افزايش يابد، هيپوكسي بافتي حاصل مي‌شود و فشار اكسيژن در خون وريدي كاهش مي‌يابد. به طور معمول، تابلوي باليني بيماران مبتلا به هيپوكسي ناشي از افزايش متابوليسم، با ساير انواع هيپوكسي متفاوت (پوست گرم و برافروخته) است‌ زيرا جريان خون جلدي افزايش مي‌يابد. ورزش يك مثال كلاسيك از افزايش نياز بافتي به اكسيژن است. اين افزايش تقاضا در حالت طبيعي به كمك چند مكانيسم جبران مي‌شود كه همزمان عمل مي‌كنند.

افزايش برون‌دِه قلبي و تهويه و تحويل اكسيژن به بافت‌ها، هدايت خون به سمت عضلات دخيل در ورزش با تغيير مقاومت عروقي در بسترهاي مختلف (به صورت مستقيم يا رفلكسي)، افزايش برداشت اكسيژن از خون و اختلاف اكسيژن شرياني ـ وريدي و كاهش ph بافت‌ها و خون مويرگي و در نتيجه، جدا شدن بيشتر اكسيژن از هموگلوبين از جمله اين مكانيسم‌ها هستند.

اگر اين مكانيسم‌ها براي جبران نياز بافتي كافي نباشد، هيپوكسي بويژه در عضلات دخيل در ورزش روي خواهد داد.

مصرف نا مناسب اكسيژن: سيانيد و چند سم مشابه ديگر موجب هيپوكسي سلولي مي‌شوند. بافت‌ها نمي‌توانند اكسيژن را مصرف كنند و در نتيجه، فشار اكسيژن خون وريدي افزايش مي‌يابد. به اين وضعيت، هيپوكسي هيستوتوكسيك گفته مي‌شود.

اثرات هيپوكسي

تغييرات در دستگاه عصبي مركزي (بويژه در مراكز بالاتر) از پيامدهاي هيپوكسي است. هيپوكسي حاد موجب اختلال در تصميم‌گيري، ناهماهنگي حركتي و علايم باليني كاملا مشابه الكلسيم حاد مي‌شود. تظاهرات هيپوكسي مزمن عبارتند از خستگي، خواب آلودگي، آپاتي، عدم تمركز، تاخير در واكنش و كاهش در ظرفيت كار. با تشديد هيپوكسي مراكز ساقه مغز درگير مي‌شوند و مرگ معمولا به واسطه نارسايي تنفسي است. با كاهش فشار اكسيژن شرياني، مقاومت عروق مغزي كاهش و جريان خون مغزي افزايش مي‌يابد. با اين مكانيسم جبراني، ميزان اكسيژن كه به مغز مي‌رسد، افزايش مي‌يابد. با اين حال، زماني كه كاهش فشار اكسيژن شرياني با كاهش فشار دي‌اكسيد كربن شرياني همراه باشد، مقاومت عروق مغزي افزايش مي‌يابد و با افت جريان خون مغزي، هيپوكسي تشديد مي‌شود. همچنين هيپوكسي موجب انقباض شرايين ريوي مي‌شود كه خون را از نواحي كمتر تهويه‌شده به نواحي بهتر تهويه‌شده ريه مي‌رساند. با اين حال، همزمان با مقاومت عروق ريوي و پس بار بطن راست افزايش مي‌يابد.

گلوكز به طور طبيعي به اسيد پيروويك تبديل مي‌شود. با اين حال، مراحل بعدي متابوليسم و ايجاد ATP به اكسيژن نياز دارد.

در هيپوكسي، پپيروات به اسيد لاكتيك احيا مي‌شود كه بيش از اين تجزيه نمي‌شود و موجب اسيدوز متابوليك مي‌شود. در اين شرايط انرژي تام حاصل از متابوليسم كربوهيدرات بشدت كاهش مي‌يابد و ميزان انرژي در دسترس براي توليد ATP ناكافي است.

يك جزء مهم پاسخ تنفسي به هيپوكسي، حاصل فعاليت سلول‌هاي تخصص يافته حساس به مواد شيميايي در اجسام كاروتيد و آئورتي و مراكز تنفسي ساقه مغز است. تحريك اين سلول‌ها توسط هيپوكسي موجب افزايش تهويه، كاهش دي‌اكسيد كربن و آلكالوز تنفسي مي‌شود. هنگامي كه اين پديده با اسيدوز متابوليك ناشي از توليد اسيد لاكتيك توام مي‌شود، سطح بي‌كربنات سرم كاهش مي‌يابد.

كاهش فشار اكسيژن در هر بافتي موجب اتساع موضعي عروق مي‌شود و اتساع عروقي منتشر كه در هيپوكسي فراگير روي مي‌دهد، برون ده قلبي را افزايش مي‌دهد. يكي از مكانيسم‌هاي مهم جبران در هيپوكسي مزمن، افزايش غلظت هموگلوبين و تعداد سلول‌هاي سرخ خون است.

دكتر منوچهر قاروني

 متخصص بيماري‌هاي قلب و عروق

ادامه مطلب
جمعه 7 بهمن 1390  - 4:23 PM

آلاينده‌هاي هوا و خاك به دسته‌اي از مواد سمي اطلاق مي‌شود كه بر كيفيت هوا و خاك (البته در غلظت‌هاي زياد)‌ تاثير مي‌گذارند و مي‌توانند براي سلامت انسان يا اكوسيستم نيز خطرناك باشند.

به طور كلي آلوده‌كننده‌هاي هوا مي‌توانند هم باعث اثرات كوتاه‌مدت حاد و هم درازمدت مزمن بر سلامت انسان شوند. تاثيرات حاد به طور معمول فوري هستند و اغلب با پايان گرفتن آلودگي، قابل برگشتند، اما برخي تاثيرات مزمن بر سلامت ازجمله كاهش ظرفيت ريه‌ها و سرطان ريه، ناشي از آلوده‌كننده‌هاي سمي هوا در درازمدت هستند. آلاينده‌هاي هوا همچنين مي‌توانند پوست، چشم، قلب و عروق و اعصاب را نيز تحت تاثير قرار دهند. در اين ميان گروه‌هاي در معرض خطر زياد مانند سالمندان، نوزادان، زنان باردار و افرادي كه از بيماري‌هاي قلبي ـ عروقي و ريوي رنج مي‌برند، نسبت به آلودگي هوا حساس‌ترند. از طرف ديگر، كودكان به دليل اين كه در محيط‌هاي خارج از خانه فعاليت بيشتري دارند و ريه‌هايشان هنوز در حال رشد است، در معرض خطر بيشتري هستند.
گفتني است برخي آلاينده‌هاي خطرناك هوا حتي مي‌توانند باعث مرگ فوري شوند.

به طور كلي 6 مورد از انواع آلوده‌كننده‌هاي هوا، به عنوان معيار و نشانگرهاي كيفيت هوا در نظر گرفته شده‌اند.

گاز منواكسيدكربن (CO)‌: اين گاز بي‌رنگ و بي‌بو است، منابع خارجي آن وسايط نقليه موتوري و منابع خانگي شامل نفت سفيد يا بخاري‌هاي هيزمي است. اين گاز باعث سردرد، كاهش هوشياري ذهني، اختلال رشد جنيني، حمله قلبي، بيماري‌هاي قلبي ـ عروقي و مرگ مي‌شود.

دي‌اكسيدگوگرد (SO2)‌: اين گاز هم بي‌رنگ است و در بخار آب حل مي‌شود و به شكل اسيد درمي‌آيد و در عين حال بر گازها و ذرات ديگر هوا تاثير مي‌گذارد. منابع توليدكننده اين نوع گاز شامل نيروگاه‌هاي زغال‌سنگ سوز، پالايشگاه‌هاي فرآورده‌هاي نفتي، اسيد سولفوريك و نيز ذوب كانسنگ‌هاي حاوي گوگرد مي‌شوند. اثرات سوء اين گاز بر سلامت را مي‌توان به مواردي همچون خس‌خس، تنگي سينه، تنگي نفس و آسيب به ريه‌ها خلاصه كرد.

كودكان به دليل اين كه در محيط‌هاي خارج از خانه فعاليت بيشتري دارند و ريه‌هايشان هنوز در حال رشد است، در معرض آلودگي‌هاي بيشتري هستند

دي‌اكسيد نيتروژن (NO2)‌: اين گاز به رنگ قهوه‌اي مايل به قرمز و بسيار واكنش‌پذير است و حاصل از وسايط نقليه موتوري، الكتريكي، وسايل رفاهي و ساير منابع صنعتي، تجاري و مسكوني است كه سوخت مي‌سوزانند. ازجمله عوارض تماس با اين نوع گاز، حساس‌ شدن به عفونت‌هاي تنفسي، تحريك ريه‌ها و علائم تنفسي (مانند سرفه، درد سينه و مشكلات تنفسي)‌ است.

گاز اُزن (O3)‌: اين گاز هنگامي كه به شكل تروپوسفر درمي‌آيد، يك آلاينده گازي محسوب مي‌شود. منابع ايجاد آن، دود اگزوز وسايط نقليه و دودهاي خاص ديگري هستند كه از آلاينده‌هاي ديگر هوا در حضور نور خورشيد تشكيل مي‌شوند. اين گاز باعث تحريك چشم و گلو، سرفه، مشكلات دستگاه تنفس، آسم و آسيب به ريه‌ها مي‌شود.

سرب: سرب يك عنصر فلزي است و منابع ايجاد توليد‌ آن پالايشگاه فلزات، كوره‌هاي ذوب سرب، كارخانجات باتري‌سازي و توليدكننده‌هاي آهن و استيل هستند. اين فلز مي‌تواند باعث كم‌خوني، فشار خون بالا، آسيب به مغز و كليه، اختلالات عصبي، كاهش بهره هوشي و سرطان شود.

مواد ذره‌اي (PM): از اين دسته آلاينده‌ها مي‌توان به دوده، گردوغبار و ساير مواد از جمله قطرات ريز مايعات اشاره كرد. منابع ايجاد آنها، موتورهاي ديزلي، نيروگاه‌ها، صنايعي كه با ايجاد باد، باعث انتشار گردوغبار مي‌شوند و نيز بخاري‌هاي هيزمي هستند. سايز ذرات به صورت مستقيم با ميزان تاثير آنها بر سلامت ارتباط دارد؛ به طوري كه ذرات كوچك‌تر از 10 ميكرون باعث ايجاد مشكلات بيشتري مي‌شوند، چرا كه مي‌توانند به عمق ريه‌ها بروند يا به جريان خون وارد شوند و باعث آسيب به ريه‌ها و قلب شوند. ذرات درشت قابل استنشاق (مانند ذراتي كه در مجاورت جاده‌‌ها و صنايع پرگردوغبار يافت مي‌شوند)‌ و ذرات بسيار ريز (كه در سيگار و غبار و مه وجود دارند)‌، از 5‌/‌2 ميكرومتر كوچك‌ترند. از اثرات ديگر اين ذرات بر بدن، تحريك چشم،‌ ايجاد برونشيت مزمن، آسم، مسموميت فلزات سنگين، سرطان و مرگ زودرس در بيماران قلبي يا ريوي است.

نكته حائز اهميت ديگر آلودگي هواي داخل خانه‌هاست كه مي‌تواند ناشي از موادي مانند رنگ‌ها و مواد چسبدار در ساختمان‌هاي جديد، دود سيگار و تنباكو يا آلوده‌كننده‌هاي بيولوژيك و ميكروبي مانند كپك‌ها، پوست حيوانات و انسان‌ها،‌ باقيمانده‌ها و فضولات آفاتي مانند سوسك‌ها باشد كه مي‌توانند تاثير قابل‌توجهي بر كيفيت هواي داخل خانه‌ها داشته باشند و باعث عوارضي مانند خستگي، سرگيجه، تهوع، تحريك گلو، آسم و حتي سرطان شوند.

وقتي كه خاك آلوده مي‌شود

آلاينده‌هاي خاك شامل انواع زيادي از مواد شيميايي يا آلوده‌كننده (ارگانيك يا غيرارگانيك)‌ هستند كه مي‌توانند هم به صورت طبيعي در خاك ايجاد شوند و هم ساخته دست بشر باشند. از جمله اين آلاينده‌ها مي‌توان به تركيبات سمي مواد راديواكتيو، نمك‌ها، مواد شيميايي و عوامل سرطان‌زا اشاره كرد، در اين ميان، شايع‌ترين آلاينده‌هاي خاك، هيدروكربن‌ها، فلزات سنگين (مانند كادميوم، ‌سرب، كروم، مس، روي، جيوه و آرسنيك)‌، علف‌كش‌ها و آفت‌كش‌ها، روغن‌ها، قيرها،‌ PCBها (مواد چاپي)‌ و دي‌اكسين‌ها هستند. ددت و دي‌اكسين دو مورد از بدترين آلاينده‌هاي پس از جنگ جهاني دوم و جنگ ويتنام بودند. همچنين در اين زمان، شيوع بالايي از جهش، سقط جنين، مشكلات پوستي نقص‌هاي ذهني و نقص سيستم عصبي، آسيب‌هاي كبدي، كليوي و سرطان در مناطقي كه كلاهك‌هاي اتمي در آنها فرود آمده بود، نشان داده شد. در انفجار نيروگاه هسته‌‌اي چرنوبيل در آوريل سال 1986 نيز نقص‌هاي مادرزادي و سرطان كه به نسل‌هاي آينده رسيد،‌ حدود 7 برابر بوده؛ به طوري كه هنوز 40 درصد از شهر چرنوبيل به دليل آلودگي ناشي از تشعشع كه 10 برابر سطح عادي است، غيرقابل سكونت است. از موارد ديگر آلودگي خاك، فرآيندهاي كشاورزي است. سطح بالاي راديو نوكلوئيدها مانند نيتروژن و فسفر را مي‌توان در مركز مزارعي كه تراكم جمعيت بالايي از دام‌ها را دارند، مشاهده كرد. همچنين نفوذ آفت‌كش‌ها به داخل زمين، اثرات ماندگاري به جاي مي‌گذارد و فلزات سنگين مي‌توانند از طريق آب به محصولات مرطوب برسند يا از طريق كودهاي معدني به زمين راه يابند. صنايع، نيروگاه‌ها، فلزات سنگين و مواد شيميايي حاصل از آنها و نيز استفاده برخي از كارخانجات از زمين به عنوان زباله‌دان ضايعات سوزانده شده، اثرات مخرب و درازمدتي را براي سال‌ها در زمين باقي مي‌گذارند. در اين ميان، حتي كارخانجاتي كه سعي مي‌كنند زباله‌ها و ضايعات خود را به طور صحيح دفن كنند، با سر باز كردن و انفجار ناگهاني محل‌هاي معيوب دفن زباله، در ايجاد اين آلودگي سهيم مي‌شوند. مواد شيميايي و آلوده‌كننده مي‌توانند بر اكوسيستم نيز اثرات سوء باقي گذارند و باعث از بين رفتن گياهان شوند
يا جذب مواد غذايي مانند كاهو شوند و به خون راه يابند. علاوه بر اين مرگ و مير حيوانات شكارگري كه از كرم‌ها و ميكروارگانيسم‌هاي موجود در خاك‌هاي آلوده تغذيه مي‌كنند و نيز پرندگان رو به افزايش مي‌گذارد. معادن نيز مي‌توانند تاثير فوق‌العاده‌اي بر اجتماعات پيرامون خود به جا بگذارند، به طوري كه بررسي‌هاي زمين‌شناسي و اقتصادي نشان مي‌دهد افرادي كه در مجاورت معادن زندگي مي‌كنند، 70 درصد بيشتر در معرض خطر بيماري‌هاي كليوي، 64درصدبيشتر در معرض بيماري‌هاي مزمن انسداد ريوي و 30 درصد بيشتر در معرض فشار خون بالا قرار دارند. همچنين مردمي كه در نزديكي معادن زغال سنگ زندگي مي‌كنند، نياز به دسترسي بيشتري به مراقبت‌هاي بهداشتي، آب و هواي پاكيزه‌تر و اجراي سختگيرانه‌تر استانداردهاي محيطي دارند. از علل مهم آلودگي خاك در مناطق شهري، محل‌هايي است كه در آنها عمليات ساختماني صورت مي‌گيرد، چراكه علاوه بر گرد و غباري كه پخش مي‌شود، مواد شيميايي مانند آزبست (پنبه نسوز)‌ حاصل از ساختمان‌سازي و تخريب ساختمان‌هاي قديمي نيز ممكن است خاك را آلوده كنند.

از آلودگي خاك‌ پيشگيري كنيد

يكي از اقدامات لازم در اين زمينه، آموزش و آگاه كردن مصرف‌كنندگان در مورد خطرات ناشي از پخش زباله‌ها و مواد زائد در محيط و تشويق آنها براي همكاري در برنامه‌هاي بازيافت است. همچنين تشويق عموم به استفاده از غذاهاي ارگانيك كه در آنها از آفت‌كش‌هاي شيميايي استفاده نشده است و نيز كشاورزان با انتخاب محصولاتي كه نياز به گرفتن مواد مغذي زيادي از خاك ندارند، مي‌توانند نيتروژن (ازت)‌ و فسفر بيش از حد را از زمين‌ها خارج كنند. آنها همچنين مي‌توانند با به كارگيري كود در فصل كاشت (براي آماده‌سازي خاك)‌، كوتاه كردن فصل چرا و تراكم دام‌ها، استفاده از كودهاي آلي، مرطوب نگه داشتن سطح زمين مالچ شده (خاكپوش)‌ و انتخاب محصولات زراعي پربازده مانند گوجه فرنگي، كدو حلوايي، نخود فرنگي و ذرت، به اين امر كمك كنند. محققان بايد به دنبال راه‌هايي براي بهبود فرآيندهاي توليدي و كشاورزي براي اجتناب از نياز به محصولات جانبي سمي باشند. همچنين رهبران مشاغل، معدنكاران و مقامات اجتماعي بايد با همكاري يكديگر در جهت كاهش آلاينده‌ها و پاكيزه‌تر نگه داشتن دنيا براي نسل‌هاي آينده عمل كنند.

فروغ فلاح‌زاده

ادامه مطلب
جمعه 7 بهمن 1390  - 4:22 PM

شيزوفرني (اسكيزوفرني يا روان‌گسيختگي)‌ كه گاهي اوقات «اختلال دوگانگي» نيز ناميده مي‌شود، ‌يك بيماري روحي مزمن، حاد و تضعيف‌كننده است كه يك درصد از افراد جامعه به آن مبتلا مي‌شوند و شيوع آن در مردان و زنان يكسان است. اين بيماري به طور معمول در سنين نوجواني يا جواني شروع مي‌شود، هرچند ممكن است در مراحل بعدي زندگي هم اتفاق بيفتد. شروع شيزوفرني در كودكي، بعد از 5 سالگي است و مجزاكردن آن از ساير اختلالات رشد مانند اوتيسم مي‌تواند دشوار باشد. علائم اين بيماري با اختلالاتي در افكار، رفتار و مسائل اجتماعي مشخص مي‌شود.

شيزوفرني را بهتر بشناسيم

شيزوفرني يك بيماري پيچيده است، هيچ علت منفردي براي اين بيماري وجود ندارد و بروز آن در نتيجه يك گروه از عوامل پيچيده ژنتيكي، رواني و محيطي است. به طوري كه وقايع محيطي مشخصي ممكن است آغازگر اين بيماري در افرادي شود كه از لحاظ ژنتيك در خطر هستند. اگر يكي از اعضاي خانواده به اين بيماري مبتلا باشند، احتمال بروز آن در ساير اعضا بيشتر مي‌شود. از لحاظ محيطي، خطرات ايجاد شيزوفرني مي‌تواند حتي پيش از تولد اتفاق بيفتد. به عنوان مثال، خطر بروز اين بيماري در افرادي كه مادرشان يكي از عفونت‌هاي مشخص را در دوران بارداري داشته است، افزايش مي‌يابد. همچنين شرايط زندگي دشوار در دوران كودكي مانند از دست دادن زودهنگام والدين يا جدايي آنها و نيز شاهد مسائلي مانند ارعاب و خشونت والدين، مي‌تواند در ايجاد بيماري نقش داشته باشد. در اين ميان حتي عوامل نژادي و محلي نيز در ايجاد اين بيماري بي‌تاثير نيستند.

به طور كلي علائم شناختي به مشكلاتي در مورد تمركز و حافظه برمي‌گردد. علائم بيماري معمولا به كندي طي ماه‌ها يا سال‌ها ايجاد مي‌شوند، اين علائم در ابتدا ممكن است به صورت احساسات تحريك‌پذير يا عصبي، مشكل خواب و مشكل تمركز و حافظه ظهور كنند. با ادامه بيماري، مشكلاتي در رابطه با افكار، احساسات و رفتار بروز مي‌كند مانند كاهش احساسات، تاكيد جدي بر باورهايي كه مبتني بر واقعيت نيستند (اوهام)‌، شنيدن يا ديدن چيزهايي كه وجود ندارند (توهمات)‌،‌ جهش افكار بين موضوعات غيرمربوط مبهم، از دست دادن ارتباطات و معاشرت‌ها، رفتارهاي عجيب و انزواي اجتماعي. همچنين افرادي كه هر نوع از شيزوفرني را دارند، ممكن است در حفظ دوستان و كاركردن مشكل داشته باشند و نيز درگير مسائل ديگري در رابطه با نگراني، افسردگي و افكار يا رفتار خودكشي‌گرايانه باشند.

علائم مختلف در انواع شيزوفرني

اين بيماري بسته به نوع علائم، به 5 دسته اصلي تقسيم مي‌شود.

شيزوفرني پارانوئيد: علائم در اين نوع از مبتلايان به شيزوفرني شامل نگران‌بودن، عصبانيت، اهل دعوا و جروبحث و گوشه‌گيري است. هر چند اين‌گونه از بيماران، عملكرد عاقلانه و تاثيرپذيري نسبتا طبيعي را از خود نشان مي‌د‌هند، ولي اغلب دچار اوهام و توهمات شنيداري هستند و بر اين باورند كه ديگران سعي مي‌كنند به آنها يا افراد مورد علاقه آنها آسيب برسانند.

شيزوفرني درهم و بي‌قاعده: اين نوع از شيزوفرني با رفتار كودكانه و گفتاري درهم يا دشوار براي فهم و ابراز احساسات كم و نابجا مشخص مي‌‌شود. به عنوان مثال: اين افراد ممكن است به تغيير رنگ يك چراغ راهنمايي بخندند.

همچنين ممكن است فعاليت‌هاي طبيعي مانند حمام‌كردن، لباس پوشيدن و آماده كردن غذا در آنها مختل شود.

شيزوفرني كاتاتونيك‌: اين نوع شيزوفرني با اختلال حركتي مشخص مي‌شود. مبتلايان به اين بيماري ممكن است خود را كاملا بي‌حركت نگه دارند و به اين دليل عضلات و حالت بدنشان خشك و انعطاف‌ناپذير شود. آنها ممكن است ساعت‌ها حرف نزنند يا هر چيزي كه مي‌گويند، بي‌جهت تكرار كنند كه اين رفتار در هر دو صورت، آنها را در معرض خطر قرار مي‌دهد. چرا كه توانايي آنها را براي مراقبت از خودشان تضعيف مي‌كند. اخم يا شكلك‌هاي غيرعادي ديگر روي صورت و زياد واكنش نشان ندادن به ديگران نيز از مشخصه‌هاي اين نوع شيزوفرني است.

شيزوفرني تفكيك‌ناپذير: با برخي از علائمي كه در همه انواع شيزوفرني‌ها ديده مي‌شود، مشخص مي‌شود، مانند اوهام و توهمات از علائم شيزوفرني پارانوئيد، حرف‌زدن يا رفتاري مانند شيزوفرني بي‌قاعده و رفتار يا علائم منفي شيزوفرني كاتاتونيك.

شيزوفرني باقيمانده‌اي (پسماند):‌ اين نوع شيزوفرني با سابقه حداقل يك رويداد مربوط به شيزوفرني مشخص مي‌شود، اما شخص مبتلا معمولا علائم محضي از اوهام و توهمات و بي‌نظمي گفتاري يا رفتاري ندارد و ممكن است سال‌ها، يك حالت انتقالي بين يك رويداد كامل و بهبود، نسبي را بدون هيچ‌گونه علائم روانپريشانه ديگر ادامه دهد. در اين نوع از شيزوفرني، اختلالات چندان حاد نيستند يا علائم منفي تنها با كاهش در عملكرد، در خود فرورفتگي، بي‌تفاوتي و صحبت نكردن مشخص مي‌شوند.

هيچ آزمايشي براي تشخيص شيزوفرني وجود ندارد

در حال حاضر هيچ‌ آزمايشي براي تشخيص شيزوفرني وجود ندارد. يك روانپزشك براي تشخيص بايد بيمار را از طريق مصاحبه با شخص و اعضاي خانواده مورد آزمايش قرار دهد. سوالات پزشك مي‌تواند در رابطه با مدت ظهور علائم، تغييراتي كه در توانايي شخص براي نحوه عملكرد و انجام كارها ايجاد شده، زمينه شكل‌گيري بيماري، سابقه ژنتيكي و خانوادگي و چگونگي تاثير داروها باشد. اسكن‌هاي مغزي (مانند CT يا MRI)‌ و آزمايشات خون ممكن است به منتفي دانستن اختلالات ديگر كه علائمي شبيه به شيزوفرني دارند، كمك كنند.

در طول دوره درمان شيزوفرني، ممكن است به دلايل ايمني، نياز به بستري شدن بيمار در بيمارستان باشد. از طرفي داروهاي ضدروان‌پريشي، موثرترين درمان براي شيزوفرني محسوب مي‌شوند. اين داروها، تعادل شيميايي را در مغز تغيير مي‌دهند و مي‌توانند به كنترل علائم كمك كنند. گاهي متخصصان براي به حداكثررساندن تاثير مثبت اين داروها بر شيزوفرني، آنها را به صورت تركيبي از چند دارو تجويز مي‌كنند. برخي از اين داروها عبارتند از: الانزاپين (زيپركسا)‌، ريسپريدون، آسناپين، فنات و كلوزاپين، چنانچه علاوه بر علائم شيزوفرني، افسردگي نيز وجود داشته باشد، داروهاي متعادل‌كننده افسردگي مانند ليتيم (ليتوبيد)‌، كاربامازپين و لاموتريژين مي‌توانند موثر واقع شوند.

برخي داروهاي ضدافسردگي بر سطح سروتونين و برخي بر سطح دوپامين اثر مي‌گذارند. در اين ميان، براي افرادي كه از طريق داروها و مداخلات روان‌شناسي به بيماري آنها پاسخ كافي داده نشده، درمان با تشنج برقي (شوك‌درماني؛ ECT)‌ مي‌تواند يك درمان كارآمد باشد. گفتني است داروهاي ضدروان‌پريشي مي‌توانند باعث عوارض جانبي از جمله خواب آلودگي، سرگيجه، افزايش وزن، افزايش قندخون و احتمال ابتلا به ديابت و كلسترول بالا و رعشه شوند و در صورت استفاده طولاني‌مدت، مي‌تواند خطر اختلال حركتي و غيرقابل كنترل را در پي داشته باشد.

برنامه‌ها و درمان‌هاي حمايتي

درمان‌هاي مددكاري ممكن است براي بسياري از افراد مبتلا به شيزوفرني مفيد واقع شود. در اين ارتباط، تكنيك‌هاي رفتاري مانند آموزش مهارت‌هاي اجتماعي، كلاس‌هاي آموزش شغل و ايجاد ارتباط مي‌توانند براي بهبود عملكرد اين افراد به كار برده شوند. همچنين اعضاي خانواده فرد بيمار نيز بايد در مورد بيماري و چگونگي حمايت از بيمار آموزش ببينند.

اين مهم است كه شخص مبتلا به شيزوفرني، مصرف صحيح داروها و چگونگي كنترل عوارض جانبي آنها را بياموزد و بداند كه در صورت عودكردن علائم اوليه بيماري، چه بايد بكند. همچنين بتواند قادر به استفاده از وسايط نقليه عمومي و پول شود. اكثر اوقات علائم بيماري با مصرف داروها بهبود مي‌يابد، ولي در برخي بيماران ممكن است خطر بازگشت علائم وجود داشته باشد. همچنين اين‌گونه بيماران ممكن است به دليل زندگي غيرفعال و عوارض ناشي از داروها و نيز مشكل گفت‌وگوكردن و دسترسي‌نداشتن به مراكز پزشكي، بيماري‌هاي جسمي آنها تشخيص داده نشود يا به خودكشي روي آورند. هرگاه اين بيماران ميل شديدي به صدمه زدن به خود يا ديگران پيدا كنند يا احساس نااميدي شديدي داشته باشند، قادر به مراقبت از خود نباشند و نتوانند خانه را ترك كنند، بايد فورا با مراكز درماني تماس گرفته شود.

تست غربالگري براي آگاهي از وجود شيزوفرني

در اين تست سوالاتي مطرح شده است كه اشخاص براساس آنچه معمولا احساس مي‌كنند يا در يك ماه گذشته احساس كرده‌اند، به آنها پاسخ مي‌دهند، براي هر سوال 6 گزينه «به هيچ وجه»، «كمي»، «تا اندازه‌اي»، «نسبتا»، «كاملا زياد» و «در تمام مدت» در نظر گرفته شده است. اگر پاسخ‌هايتان به بيش از 4 سوال مثبت است، بهتر است با يك روانپزشك مشورت كنيد.

1 ـ من احساس مي‌كنم ديگران فكر و احساسات مرا كنترل مي‌كنند.

2 ـ من چيزهايي را مي‌شنوم و مي‌بينم كه ديگران نمي‌شنوند و نمي‌بينند.

3 ـ من احساس مي‌كنم برايم دشوار است منظور خود را طوري بيان كنم كه ديگران بتوانند درك كنند.

4 ـ احساس مي‌كنم نمي‌توانم در هيچ يك از كارهايي كه با ديگران از جمله خانواده و دوستان مشترك باشد، شركت كنم.

5 ـ به چيزهايي درباره واقعيت و دنياي اطرافم اعتقاد دارم كه به نظر نمي‌رسد ديگران به آنها اعتقاد داشته باشند.

6 ـ وقتي درباره چيزهايي كه مي‌بينم و مي‌شنوم به ديگران مي‌گويم، آنها باور نمي‌كنند.

7 ـ من نمي‌توانم به آنچه كه فكر مي‌كنم، اعتماد كنم زيرا نمي‌دانم واقعي است يا نه.

8 ـ قدرت‌هاي سحرآميزي دارم كه ديگران ندارند و نمي‌توانند توجيه كنند.

9 ـ ديگران عليه من توطئه مي‌كنند.

10 ـ جمع كردن افكار برايم دشوار است.

11 ـ ديگران با من ناعادلانه رفتار مي‌كنند، چراكه نسبت به توانايي‌هاي خاص من حسادت مي‌ورزند.

12 ـ من با شخص يا اشخاصي درون سرم صحبت مي‌كنم كه هيچ‌كس ديگري نمي‌تواند بشنود.

فروغ فلاح‌زاده

ادامه مطلب
جمعه 7 بهمن 1390  - 4:21 PM

در روزهايي كه هوا ابري نباشد آسمان را به رنگ آبي مي‌بينيد، اما هنگام طلوع و غروب خورشيد آسمان قرمزرنگ ديده مي‌شود. در حقيقت تغيير رنگ آسمان هنگام طلوع و غروب آفتاب ناشي از تغييراتي مشابه است كه با انجام يك آزمايش ساده مي‌توانيد به چگونگي آن پي ببريد.

براي انجام اين آزمايش به يك چراغ‌قوه، يك محفظه شيشه‌اي 10 ليتري شبيه به آكواريوم و يك فنجان (250 ميلي‌ليتر) شير احتياج داريد. سه ‌چهارم اين محفظه شيشه‌اي را از آب پر كنيد، چراغ قوه را روشن كرده و آن را از يك طرف به داخل محفظه شيشه‌اي بتابانيد.

سعي كنيد پرتوهاي نوري كه در آب مي‌درخشند ببينيد. اگر با دقت به داخل محفظه شيشه‌اي نگاه كنيد، ذرات بسيار ريزي از گرد و خاك را مي‌بينيد كه در آب شناور هستند. اگرچه نمي‌توانيد بخوبي مسير حركت پرتوهاي نور را در آب ببينيد اما اين ذرات معلق را در آب به رنگ سفيد مي‌بينيد.

در مرحله بعدي يك‌چهارم فنجان شير (معادل 60 ميلي‌ليتر) را به محتواي آب درون محفظه شيشه‌اي اضافه كنيد و آن را به هم بزنيد. مانند آنچه در مرحله قبل انجام داديد چراغ قوه را داخل محفظه شيشه‌اي بتابانيد.

متوجه مي‌شويد پس از افزودن شير مي‌توانيد براحتي مسير حركت پرتوهاي نور را داخل محفظه ببينيد. وقتي از كناره‌هاي محفظه شيشه‌اي، مسير حركت پرتو نور را تعقيب مي‌كنيد، اشعه نور، آبي رنگ به نظر مي‌رسد اما اگر از كف محفظه مسير حركت نور را بررسي كنيد پرتو نور تابيده شده را به رنگ زرد مي‌بينيد.

باز هم يك‌چهارم فنجان شير به محتوي درون محفظه شيشه‌اي اضافه كنيد. با افزودن مقدار بيشتري شير، وقتي از كناره‌ها پرتو نور را تعقيب مي‌كنيد آن را پررنگ‌تر مي‌بينيد و جالب اين‌كه پرتو نور از كف ظرف شيشه‌اي به رنگ نارنجي ديده مي‌شود.

در اين مرحله نصف فنجان شير باقيمانده را به محفظه شيشه‌اي اضافه كنيد. نه‌تنها پرتو نور را پررنگ‌تر مي‌بينيد بلكه ميزان انتشار پرتو نور در مسير حركت نيز در مقايسه با قبل بيشتر خواهد بود.

فكر مي‌كنيد چرا رنگ پرتو نور هنگامي كه از كف ظرف به داخل آن نگاه مي‌كنيد در مقايسه با زماني كه از كناره‌هاي ظرف، مسير پرتو نور را دنبال مي‌كنيد متفاوت است؟ نور در مسير مستقيم حركت مي‌كند مگر اين‌كه در مسير حركت با ماده‌اي برخورد كند. از آنجا  كه آب نيز مانند هوا مسير همواري را براي حركت پرتوهاي نور ايجاد مي‌كند، مسير حركت نور در آب و هوا محسوس نيست.

با اضافه كردن شير به محفظه شيشه‌اي، ذراتي در مسير حركت نور ايجاد مي‌شود كه موجب انتشار پرتو نور و در نتيجه مرئي شدن آب مي‌شود. پراكندگي بيشتر نور موجب تغيير رنگ آن از زرد يا نارنجي به آبي مي‌شود.

وقتي شما به طور مستقيم به مسير حركت نور نگاه كنيد آن را به رنگ قرمز يا نارنجي مي‌بينيد و چنانچه به طور غيرمستقيم و از جهاتي ديگر به پرتو نور نگاه كنيد به علت پراكندگي بيشتر امواج نور آن را به رنگ آبي مي‌بينيد.

هنگام غروب و طلوع خورشيد، از يك مسير مستقيم به امواج نور خورشيد كه در محيط پراكنده مي‌شوند نگاه مي‌كنيد و به همين علت آسماني به رنگ قرمز يا نارنجي ديده مي‌شود، اما در طول روز، ذرات موجود در هواي اطراف موجب پراكندگي امواجب نور مي‌شوند و از سوي ديگر امواج نور خورشيد به طور مستقيم در زاويه ديد ما قرار ندارند و به همين علت در مواقعي به جز زمان طلوع و غروب خورشيد آسمان را آبي مي‌بينيم.

ادامه مطلب
جمعه 7 بهمن 1390  - 4:19 PM
ايده ساخت تلويزيون‌هاي جديدي كه متناسب با تصوير به نمايش درآمده، رايحه‌اي را در فضا منتشر مي‌كنند به واقعيت نزديك‌تر مي‌شود.

محققان موفق شده‌اند هزاران رايحه مختلف را در قالب يك سيستم هوشمند روي سيستم‌هاي تلويزيوني تعبيه كنند تا به اين ترتيب بيننده بهتر بتواند با فضاي واقعي آنچه در تصوير مي‌بيند ارتباط برقرار كند.

گروهي از محققان دانشگاه كاليفرنيا توانسته‌اند با استفاده از شبكه‌اي از سلول‌هاي سيليكوني مجزا كه در هر يك از آنها رايحه بخصوصي قرار مي‌گيرد، عطر پخش‌كن‌هايي را براي نسل جديدي از تلويزيون‌ها كه قرار است در آينده‌اي نزديك به بازار عرضه شوند، طراحي كنند.

به گفته محققان، فعال شدن حس بويايي افراد هنگام مشاهده تصوير مي‌تواند نقش بسيار مهمي در ثبت يك تجربه به‌يادماندني در حافظه داشته باشد.

در حقيقت از آنجا كه حس بويايي مي‌تواند در يادآوري آنچه در حافظه ثبت شده است موثر باشد، طراحي و ساخت اين تلويزيون‌ها مي‌تواند راهكار مناسبي در حوزه آموزشي قلمداد شود.

براي ايجاد رايحه‌هاي مختلف از مجموعه‌اي عناصر شيميايي به عنوان زمينه اصلي استفاده شده است كه بر اثر حرارت رايحه آنها در محيط آزاد مي‌شود. ورود رايحه به دنياي تصوير، كيفيت فيلم‌ها و برنامه‌هاي تلويزيوني را افزايش مي‌دهد.

پس از تجربه تماشاي تصوير سه‌بعدي در نمايشگرهاي تلويزيوني، افزودن رايحه به تصاوير نيز مي‌تواند به منزله وقوع تغييرات جديد در دنياي رسانه‌هاي ديداري باشد. البته فراگير شدن اين فناوري مستلزم ايجاد زمينه‌اي مناسب از سوي شركت‌هاي بزرگي است كه در اين زمينه فعاليت مي‌كنند.

در اين فناوري مجموعه‌اي از عطرهاي مايع در سلول‌هاي مخروطي شكل سيليكوني ريخته شده و به طور منظم روي شبكه‌اي از عناصر مختلف كه در حقيقت تشكيل‌دهنده زمينه اصلي هستند، مستقر مي‌شوند.

زماني كه دماي اين عناصر در نتيجه برقراري جريان الكتريكي افزايش مي‌يابد، عطر موجود در سلول مخروطي شكل تبخير مي‌شود و حجم سلول سيليكوني محتوي رايحه افزايش پيدا مي‌‌كند و بر اثر اين تغييرات رايحه‌هاي مختلف از طريق منافذ بسيار ريز موجود در محفظه سيليكوني آزاد شده و وارد محيط مي‌شوند.

با توجه به اين كه اين سلول‌ها به طور خودكار باز و بسته مي‌شوند سيستم خاصي براي كنترل مكانيكي محفظه‌هاي حاوي عطر در نظر گرفته نشده است و به همين علت مي‌تواند اندازه اين سيستم عطرافشاني را تا حد امكان كوچك نگه دارد.

پس از خروج مواد معطر از منافذ موجود در محفظه سيليكوني، اين منافذ به طور خودكار بسته مي‌شوند چرا كه جنس اين محفظه‌ها سيليكوني است و قابليت ارتجاعي دارند.

ويژگي منحصر به فرد اين سيستم اين است كه با توجه به شدت جريان‌هاي مختلف، رايحه خاصي را در محيط منتشر مي‌‌كند و به همين علت شايد بتوان با استفاده از يك راهكار ساده اين سيستم را به گونه‌اي تنظيم كرد كه براساس تصاوير مشخصي همواره رايحه خاصي را در محيط منتشر كند.

ادامه مطلب
جمعه 7 بهمن 1390  - 4:18 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 16

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 5822909
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی