به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 راهبرد جهادی به دلیل ماهیت تهاجمی آن، که طبعاً خسارت‌آمیز می‌تواند باشد،ناشی از تفکر مادی است. در برابر این تفکر مادی، اسلام با اصلاح نگاه انسان مسلمان به جهان و زندگی و خدا و توانایی‌های بی‌شمار او موضع گرفته است.

 
خبرگزاری فارس: در آمدی بر نقش جهاد در تدوین دکترین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران

 

 

چکیده

کارآمدی راهبرد سیاست خارجی، مرهون قاطعیت در اجرای مقاصد، ابتنا بر رویکرد فعال و سازنده، تأکید بر واقع‌گرایی در عین آرمان‌گرایی، شایسته‌سالاری، الزام به کسب همه اشکال قدرت برای رویارویی با دشمنان بشریت، انسجام در اجزای دستگاه دیپلماسی، بهره‌مندی از پشتوانه‌های مستحکم بینشی و گرایشی، استفاده از همه ابزارهای فرهنگی، سیاسی، حقوقی، اقتصادی، روانی و در نهایت، نظامی و برخورداری از سیاست‌های تشویقی و تنبیهی است. این آموزه‌ها و رویکرد‌ها در پرتو توجه به مؤلفه‌های جهاد در اندیشه سیاسی اسلام است.

پیش‌فرض چنین راهبردی، تصحیح نگاه به ماهیت جهاد در فقه سیاسی اسلام است. جهاد بر خلاف پندار رایج، صرفاً بر عملیات نظامی اطلاق نمی‌شود. این واژه بر روندی در سیاست خارجی اطلاق می‌شود که از اقدامات فرهنگی و دعوت، آغاز و به توسل به زور نظامی منتهی می‌شود. راهی که فقه سیاسی برای دستیابی به سیاست خارجی فعال، پویا و سازنده فرارو می‌نهد، همان راهبرد جهادی مبتنی بر مفهومی فراتر از چارچوب مقرر در منشور ملل متحد است.

کلید واژه‌ها: جهاد، سیاست خارجی، جمهوری اسلامی ایران، دکترین و راهبرد جهادی

 

بقیه در ادامه

 

 

ادامه مطلب
سه شنبه 27 تیر 1391  - 10:25 PM

 حکمت کاربرد متشابهات در قرآن با لحاظ این نکته بلاغی تبیین می‌یابد که با توجه به ناتوانی و ناکارآمدی الفاظ عرفی بشر برای ارائه اسماء و صفات خداوند، راهکار کاربرد زبان مجازی، کنایی و استعاری مسیر را برای نزدیک ساختن برخی از حقایق آن آیات به ذهن بشر، آماده می‌کند.

 
خبرگزاری فارس: نقش علوم بلاغی در پاسخ‌گویی به شبهات اعجاز قرآن

 

 

2. شبهات در هماهنگی و عدم اختلاف

یکی از ابعاد اعجاز قرآن، وجود هماهنگی و فقدان اختلاف و تناقض و تفاوت در آیات قرآن است که بیانگر نزول قرآن از سوی خداوند علیم و حکیمی است که با قدرت بی‌انتهای خود، سخنانی پیراسته از هرگونه تهافت و ناسازگاری فرموده است؛ به گونه‌ای که آیات قرآن با تصدیق و تأیید یکدیگر، گواهِ هم قرار می‌گیرند. اگر قرآن از سوی بشر می‌بود، با توجه به ویژگی‌های قرآن و خصوصیات انسان‌ها، قطعاً اختلاف بسیاری به آن، راه می‌‌یافت؛ چراکه انسان‌ها پیوسته در حال تکامل و تغییرند و آثار بعدی آنها نسبت به پیشین، تفاوت‌های عمده‌ای پیدا می‌کند.46

ضمن اینکه انسان‌ها در معرض تحولات روحی و اثرپذیری از محیط و جامعه‌اند و این خصوصیات نیز موجب پدید آمدن تغییر و گاه بروز آثار متضاد و ناهماهنگی در آنها می‌گردد.از این رو اگر قرآن کاری بشری می‌بود می‌بایست در آن تغییرات و تحولات عمده‌ای مشاهده شود، اما با وجود نزول تدریجی و بیست و سه ساله و بروز حوادث متنوع در دوران نزول، تمام آیات قرآن در حد اعجاز است و هیچ‌گونه ناهماهنگی و ناسازگاری محتوایی و لفظی در آن پدید نیامده است.

با این همه در این جنبه از اعجاز قرآن نیز مانند سایر ابعاد اعجاز، شبهات و اشکالاتی مطرح شده است که برخی از آنها به کمک دست آوردهای علوم بلاغی پاسخ می‌یابد.البته گفتنی است که بحث هماهنگی، فراتر از خصوص هماهنگی در محتواست و رابطه موضوع هماهنگی آیات با موضوع مقایسه محتوایی میان آنها عموم و خصوص من وجه است؛ بدین بیان که در مواردی، هماهنگی آیات مربوط به بررسی محتوایی میان آنهاست، اما هماهنگی، انحصاری در محتوا ندارد، زیرا از جهات لفظی و ساختاری نیز هماهنگی میان آیات برقرار است. از سوی دیگر مقایسه محتوای آیات به بررسی هماهنگی میان آنها اختصاص ندارد. همین نسبت میان دو مبحث، می‌تواند دلیل طرح مستقل دو عنوان پیش‌گفته در این مقاله به شمار رود.

بقیه در ادامه

 

 

ادامه مطلب
سه شنبه 27 تیر 1391  - 10:22 PM

 تردیدی نیست که هرگز وجه اعجاز بلاغی قرآن مورد نزاع و جدل قرار نگرفته است و یگانه موضوع مورد نزاع در میان فرقه‌های مختلف اسلامی در این خصوص، آن است که آیا بلاغت قرآن، تنها وجه اعجاز آن است یا در کنار این وجه، وجوه اعجاز دیگری نیز وجود دارد؟

 
خبرگزاری فارس: نقش علوم بلاغی در پاسخ‌گویی به شبهات اعجاز قرآن

 

 

چکیده

علوم بلاغی (معانی، بیان و بدیع) با ارائة اصول و قواعد فصاحت و بلاغت، نقشی انکار ناپذیر در تبیین و تحلیل اعجاز بیانی قرآن و پاسخ دهی به شبهات اعجاز دارد. بیان کمیت و کیفیت این نقش آفرینی، ضمن ارائة جایگاه این علوم در موضوع اعجاز قرآن، ضرورت پرداختن به این دانش ها را در حوزه مقدمات مباحث علوم قرآنی به تصویر خواهد کشید. اهمیت دانش‌های بلاغی در بحث اعجاز قرآن تا بدانجاست که نخستین کتاب های اعجاز قرآن بیشتر به طرح مباحث بلاغی پرداخته است.

به کمک دستاوردهای علوم بلاغی می توان علاوه بر پاسخگویی به دلائل و شبهات دیدگاه صرفه در راز اعجاز قرآن، اشکالات متعددی را در ابعاد اعجاز این کتاب الهی کرد. ایرادهایی مزبور در سه عرصة کلی اعجاز بیانی، هماهنگی و محتوایی قابل طبقه‌بندی است. در قلمرو اعجاز بیانی می‌توان به شبهات تکرار و تحدی پاسخ گفت و در حوزة اعجاز هماهنگی، شبهات مطرح در حوزة حصرها، تتشبیهات بلیغ و تقدیم و تأخیر واژگان قرآن را بر طرف کرد. برخی از شبهات محتوایی که به هدف خدشه وارد کردن در معارف و مضامین آیات قرآن مطرح شده نیز بر همین اساس قابل پاسخ گویی است.

کلید واژه‌ها: اعجاز قرآن، علوم بلاغی، شبهات اعجاز بیانی، شبهات اعجاز هماهنگی، شبهات اعجاز محتوایی قرآن.

 

بقیه در ادامه

 

 

ادامه مطلب
سه شنبه 27 تیر 1391  - 10:21 PM

  نوع وظایف و اختیارات شورای نگهبان و اهمیت آن موجب شده است که این نهاد در زمره نهادهای بسیار مهم نظام جمهوری اسلامی ایران در آید.

 
خبرگزاری فارس: بازخوانی وظایف ،اختیارات و ساختار شورای نگهبان

 

 فارس، 26 تیرماه 1359 سالروز تشکیل شورای نگهبان قانون اساسی فرصتی برای بازخوانی وظایف،اختیارات و ساختار این نهاد است که گزارش زیر به اختصار به آن می پردازد.

پیشگفتار

شورای نگهبان در نظام جمهوری اسلامی ایران یکی از مهم‏ترین نهادهای حکومتی به شمار می­آید. این نهاد شباهت زیادی با بعضی از نهادهای حافظ قانون اساسی در تعدادی از کشورها دارد. در قوانین اساسی برخی کشورها نیز نهادهایی به نام «دادگاه قانون اساسی»، « شورای قانون اساسی»، «دیوان قانون اساسی» و نظایر آن پیش بینی شده است که با وجود برخی تفاوت­ها، از حیث ساختار و نوع مسئولیت­ها با یکدیگر شباهت های فراوانی دارند.

شورای نگهبان در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دارای جایگاه ویژه‌ای است، به گونه­ای که نبودن آن در کنار مجلس قانون‌گذاری، موجب عدم اعتبار مجلس می‏شود. شورای نگهبان وظیفه دارد تمام مصوباتِ مجلس را از حیث عدم مغایرت با موازین اسلامی و قانون اساسی بررسی کرده تا در صورت عدم مغایرت، مصوبه مجلس، صورت قانونی به خود گیرد.

علاوه ‏بر این نقش برجسته، شورای نگهبان مأموریت نظارت بر انتخابات را داشته و مرجع رسمی تفسیر قانون اساسی نیز به شمار می‏آید. از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران استفاده می­شود که علت اصلی پیش­­بینی نهاد شورای نگهبان، دو مسئله حراست و نگهبانی از «احکام اسلام» و صیانت از «قانون اساسی» بوده است؛ به همین دلیل از این نهاد به شورای «نگهبان» تعبیر شده است. اصل 91 قانون اساسی در عبارتی کوتاه و گویا به این مطلب اشاره کرده است. در قسمتی از این اصل آمده است:

«به منظور پاسداری از احکام اسلام و قانون اساسی از نظر عدم مغایرت مصوبات مجلس شورای اسلامی با آنها، شورایی به نام شورای نگهبان ... تشکیل می­شود... .»

پیش­بینی مسئله «نظارت بر قانون­گذاری» در حقوق ایران، موضوع جدیدی نیست، بلکه می­توان گفت که از نظر قدمت، همزاد تدوین اولین قانون اساسی و تولد نهاد قانون­گذاری در ایران است. اصل 2 متمم قانون اساسی مشروطه در راستای اطمینان از شرعی بودن کلیه مصوبات مجلس شورای ملی چنین مقرر کرده بود: «مجلس مقدس شورای ملی که به توجه و تأیید حضرت امام عصر عجل­الله­فرجه و بذل مرحمت اعلی­حضرت شاهنشاه اسلام خلّدالله­سلطانه و مراقبت حجج اسلامیه کثر‌الله­امثالهم و عامّه ملت ایران تأسیس شده است، باید در هیچ عصری از اعصار، مواد قانونیه آن مخالفتی با قواعد مقدسة اسلام و قوانین موضوعه حضرت خیرالانام صلّی‌الله­علیه­وآله­وسلّم نداشته باشد و معیّن است که تشخیص مخالفت قوانین موضوعه با قواعد اسلامیه بر عهدة علمای اعلام ادام‌الله­برکات­وجودهم بوده و هست؛ لهذا رسماً مقرّر است در هر عصری از اعصار، هیئتی که کم‌تر از پنج نفر نباشد از مجتهدین و فقهای متدینین که مطّلع از مقتضیات زمان هم باشند، به این طریق که علمای اعلام و حجج اسلام مرجع تقلید شیعه اسلام، بیست نفر از علماء که دارای صفات مذکوره باشند معرفی به مجلس شورای ملی بنمایند؛ پنج نفر از آن‌ها را یا بیش‌تر به مقتضای عصر، اعضای مجلس شورای ملی بالاتفاق یا به حکم قرعه تعیین نموده، به سِمَت عضویت بشناسند تا موادی که در مجلسین عنوان می­شود به دقت مذاکره و غوررِسی نموده، هر یک از آن مواد معنونه که مخالفت با قواعد مقدسه اسلام داشته باشد طرح و رد نمایند که عنوان قانونیت پیدا نکند و رأی این هیئت علما در این باب، مُطاع و متّبع خواهد بود و این ماده تا زمان ظهور حضرت حجت عصر عجل‌الله­فرجه تغییرپذیر نخواهد بود.»

بدین ترتیب می­توان گفت اصل مزبور در قانون اساسی مشروطه، که در ادبیات حقوقی و سیاسی به اصل «طراز» معروف است، جلوه­ای ناقص از شکل تکامل­یافتة «نهاد شورای نگهبان» بوده است.[1]

نوع وظایف و اختیارات شورای نگهبان و اهمیت آن موجب شده است که این نهاد در زمره نهادهای بسیار مهم نظام جمهوری اسلامی ایران در آید.

--------------------------------------------------------------------------------

بقیه در ادامه

 

 

ادامه مطلب
سه شنبه 27 تیر 1391  - 9:53 PM

  حاج عبدالله سحر عید قربان، مانند دیگر سحرهای زندگیش، درحال تضرع و مناجات با خداست که یک پیرمرد بشاگردی اذان می گوید و همه آماده می شوند برای نماز صبح.

 
خبرگزاری فارس: ماجرای فرار شبانه بیماران !

 

روزنامه کیهان امروز یکشنبه  91/4/25 در ستون پاورقی خود نوشت: حاج عبدالله سحر عید قربان، مانند دیگر سحرهای زندگیش، درحال تضرع و مناجات با خداست که یک پیرمرد بشاگردی اذان می گوید و همه آماده می شوند برای نماز صبح. بزرگان بشاگرد از حاجی می خواهند که نماز جماعت را به امامت او بخوانند. حاج عبدالله پیش از این امام جماعت نمی ایستاد و پرهیز می کرد و زیربار آن نمی رفت. حاج عبدالله اقامه می گوید و تمام جمعیت پشت سرش به نماز می ایستند. دوستان حاجی بیشتر از همه ذوق دارند که بالاخره توانسته اند یک بار پشت سر حاجی نماز بخوانند. در ربیدون هر بار که آمده بودند این کار را بکنند حاجی شدیداً برخورد کرده بود1.

نماز تمام می شود. حاج عبدالله سر بر سجده می گذارد، لحظاتی همه ساکتند و حاج عبدالله در سجده. سر از سجده برمی دارد، برمی خیزد و به بالای بلندی زیارتگاه می رود. بچه ها بلندگوی دستی می آورند و حاج عبدالله سخنانش را آغاز می کند.

حاج عبدالله والی:

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم و رحمه الله. ایام مبارک عید قربان رو به همه برادران و خواهران عزیز تبریک می گم و امیدوارم که ان شاءالله قربانی هاتون مورد قبول حضرت حق قرار بگیره. شاید خیلی از شماها اولین باره که ما رو می بینید و اصلاً ما رو نمی شناسید. البته با بعضی از عزیزان قبلاً آشنا شدیم. ما از طرف حضرت امام خمینی(ره) و جمهوری اسلامی به عنوان کمیته امداد حضرت امام به منطقه بشاگرد اومدیم تا با کمک شما بتونیم مشکلات این منطقه رو حل کنیم. البته اصل زحمات با این دوستان ماست که الآن در بین شما هستند و ما هم در خدمت این برادران عزیز هستیم ولی خب قرعه به نام حقیر افتاد که چند کلمه ای برای شما صحبت کنم.

بعضی از عزیزان بودند و یادشان هست که حدود پنج، شش ماه پیش بنده و آقای اسدی نیا به بشاگرد اومدیم و همراه همین آقای اباصلت خوبیاری یه سری از روستاها رو گشتیم و وضعیت بشاگرد رو دیدیم و برگشتیم به تهران. تو تهران گزارش تهیه کردیم از مشکلات شما مردم و دادیم به مسئولین، اون ها هم نامه رو رسوندن به حضرت امام. من به شما بگم که وقتی امام از وضعیت شما مطلع شدن، شدیداً ناراحت شدن و سریع دستور دادن که بیاییم و به شما برسیم. حضرت امام خیلی شما رو دوست دارن و نگران شما هستند و این برادران هم که اومدن به منطقه و در خدمت شما هستن به خاطر تأکید حضرت امام و دستور ایشونه. تمام مشکلات شما به خاطر ظلم و فساد رژیم طاغوت و شاه های ظلم قدیمه، که همه فقط به فکر خوش گذرونی و عیش و نوش خودشون بودن و هیچ توجهی به مناطق دور افتاده و محروم مثل بشاگرد نداشتن، اما انقلاب به دست خود مردم مستضعف پیروز شد و ان شاءالله با کمک خود شما این وضع عوض می شه. بعضی از شماها شاید هنوز هم خبر ندارید که انقلاب پیروز شده و شاه پهلوی از مملکت فرار کرده و این پیروزی هم به قیمت خون چند هزار شهید به دست اومده که جونشون رو فدای حضرت امام و انقلاب کردن تا اسلام تو کشور اجرا بشه و مملکت از ظلم و ستم شاه نجات پیدا کنه.

الآن هم حضرت امام جلوی تمام قلدرها و ظالم های دنیا وایساده و برای همینه که اون ها جنگ رو راه انداختن تا این انقلاب رو از بین ببرن که اون جا هم ان شاءالله با مجاهدت رزمندگان اسلام که با جونشون جلوی ارتش صدام کافر و در واقع تمام دنیا مقاومت می کنند، اسلام پیروز می شه. الحمدلله چند ماه پیش خون شهدا به ثمر نشست و رزمندگان تونستند خرمشهر، یکی از شهرهای جنوب که دست ارتش صدام بود رو آزاد کنند و دل حضرت امام رو شاد کنند. ما همه مدیون شهدا و این رزمندگان هستیم و هر جور می توانیم باید به اون ها کمک کنیم و حداقل براشون دعا کنیم تا ان شاءالله پیروز بشن. برای سلامتی رزمندگان اسلام و پیروزی اسلام، صلوات بفرستید.

خب، برادران شما در کمیته امداد، یه برنامه هایی ریختن که ان شاءالله بتونن وضعیت راه بشاگرد رو یه مقدار بهتر کنن تا حداقل بتونیم با ماشین به روستاها برسیم. این کار نیاز به کمک خود شماها داره که باید کمک کنید و بیل و کلنگ دست بگیرید تا راه باز بشه و ما بتوانیم یه سری کمک هایی که برامون می رسه، مثل آرد و برنج و روغن و این ها رو به روستاهاتون برسونیم.

این توصیه رو هم از این برادر کوچک ترتون گوش کنید که شما خودتون دیگه نباید به هم ظلم کنید. همه ما بنده خدا هستیم، بنده انسان وجود نداره. حضرت علی(ع) می فرمایند: «خدا تو را آزاد آفرید. پس بنده دیگران مباش.» این که حالا یکی غلام بوده، یکی نقیب بوده، هرچی بوده مال گذشته است. همه بنده خدا هستند و باید راحت زندگی شون رو بکنند.

باید به هم رحم کنید تا خدا بهتون رحم کند و مطمئن باشید آقا امام زمان(عج) به فکر شما شیعیان خالص و مخلص هست و براتون دعا می کنه. شما هم برای فرج آقا امام زمان(عج) دعا کنید که ان شاءالله با ظهور ایشون تمام مستضعفین عالم نجات پیدا کنند. برای سلامتی آقا امام زمان(عج) و تعجیل در فرجشون و سلامتی حضرت امام صلواتی بفرستید.2

صدای صلوات مردم در کوه های تشنه بشاگرد می پیچد و بعداز صلوات، هیچ صدایی از کسی شنیده نمی شود. همه با چشم های تر و لرزان به حاجی خیره شده اند که او هم وقتی نام امام زمان(عج) را آورده است بغضش گرفته و اکنون سرش پایین است و لبانش آرام می لرزد. بلندشدن اولین نفر از مردم کافی است که همه هجوم بیاورند به سمت حاجی و تا چندمتر دور حاجی را بگیرند. هرکس می خواهد نزدیک تر برود و او را در آغوش بگیرد و حرفی بزند. هنوز خیلی هایشان اسم حاجی را نمی دانند و پرس و جو می کنند تا بفهمند اسمش عبدالله والی است و حاجی والی صدایش می کنند. زمان همین طور که می گذرد و هنوز حاجی در حلقه محبت بشاگردیان است که علاقه خالص و بی ریای خود را به پای او می ریزند. حاج عبدالله تمام خستگی های این مدت و رنج هایی که دیده وکشیده است از تنش بیرون می رود. وقتی که می شنود مردم برای امام دعا می کنند هربار که می گویند: «خدا امام را سلامت بدارد»، «خدا عزتش بدهد»، شوق تمام وجود حاجی را فرامی گیرد.

آقای مهدی شرایی: سخنرانی حاجی خیلی رو مردم تأثیر گذاشت و بهشون دل گرمی داد و باعث شد بعد از اون مردم بیان تو کارها به ما کمک کنن. از همین جا هم فهمیدن که حاجی کیه و برای چی اومده.

تو اون مراسم ما چند تا مریض هم پیدا کردیم، یه بچه ای از روی الاغ افتاده بود و دستش شکسته بود، خیلی هم درد می کشید. گفتیم: چرا این رو به شهر نمی برید؟ گفتن: خودش خوب می شه. یه بز براش قربونی می کنیم خوب می شه!

یه خانمی بود که سوزن قورت داده بود. درد داشت می کشتش. اما هیچ کاری براش نمی کردن. یه پیرمرد هم بود که یک غده سرطانی تو سینه اش بود. همه این ها رو جمع کردم بردم میناب. میناب گفتند: ما ارتوپد نداریم. دیگه چه برسد به بقیه تخصص ها. بردمشون بندرعباس. شب تو بیمارستان بستریشون کردم. صبح که داشتم می اومدم بشاگرد، رفتم بیمارستان یه سری بزنم بهم گفتن: همون دیشب همشون فرارکردن!

گفتم: کجا رفتن؟

گفتن: نمی دونیم، انگار ترسیده بودن.3

مهدی شرایی بیماران را می برد و بقیه گروه تا شب در زیارتگاه می مانند و با مردم روستاهای مختلف صحبت می کنند. شب حرکت می کنند به سمت مقر. اما در آن تاریکی، بعضا نمی توانند راه را پیدا کنند و مجبور می شوند آتش روشن کنند و به دنبال مسیر بگردند. نزدیک صبح است که حاج عبدالله و بقیه به ربیدون می رسند.

ماجرای بیماری ها و وضع بهداشت منطقه، ذهن حاج عبدالله را درگیر کرده است و بعد از دیدن وضع بیماران درمراسم عید قربان و ماجرای فرارکردن آنها از بیمارستان، حاجی به دنبال چاره ای برای این مشکل می گردد. باید پزشک در مقر کمیته امداد داشته باشند تا به این امر رسیدگی کنند. الان وضعیت طوری است که مردم در اثر یک بیماری ساده و قابل درمان، چون امکان مراجعه به پزشک ندارند از دنیا می روند. ازطرفی هم نبود خدمات پزشکی و بهداشتی باعث شده بیماری ها شیوع پیدا کنند و روش های خرافی و غلط در درمان بیماری ها مرسوم شود. مثل این که وقتی بیماری کسی سخت می شود برای او قربانی کنند و پوست گوسفند و بز را بکنند و بیمار را در پوست وارد کنند تا خوب شود. این کار خودش باعث عفونت می شود و مرگ را جلو می اندازد. با این که برای جلوگیری از خونریزی بعد از زایمان، روی محل خونریزی خاک می ریزند. و اگر جایی از بدن درد داشته باشد میله ای را داغ می کنند و روی آن می گذارند. از این گونه موارد زیاد است و از نبود امکانات، روش های خرافی و غلط رواج یافته است.

این روش های غلط به قدری در بشاگرد شایع است که وقتی آقای مقدم و گروهشان درسال پنجاه و نه قسمت های محدودی از بشاگرد را می بینند به نمونه ای از آن برمی خورند.

آقای مقدم: تو یه کپر نتشسته بودیم که استراحت کنیم، دیدم یه دختربچه چهارده- پونزده ساله رو کردن تو پوست گوسفند، پوست گوسفند رو نمی دونم چه جوری غلفتی کنده بودن، این بنده خدا رو کرده بودن تو این پوست.

گفتم: این دیگه چیه؟

گفتن: این مریضه.

گفتم: خب چرا کردیدش تو پوست؟

گفتن: خوب می شه.

از تعجب مونده بودم چی بگم. این دختره رو از تو پوست درآوردیم. پوستش شده بود عین شیشه و بدنش داشت عفونت می کرد.

به یه طریقی فرستادیمش که بره میناب مداوا بشه. بعدش هم هر چی با مردم صحبت کردم که این کار رو نکنید، فایده نداشت.4

با این شرایط بشاگرد و مقر کمیته امداد در ربیدون، هیچ پزشکی حاضر نیست به آن جا بیاید. یکی از دوستان آقای کمال نیک جو که در همان درمانگاه خیریه حوالی میدان شوش فعال است آقای سلیمان سلامی زاده است. او با این که درس پزشکی نخوانده و لیسانس بهداشت دارد، اما در اثر تجربه کارهای درمانی و مطالعه، در حد یک پزشک دارای مهارت است و در آن درمانگاه به کار درمان مشغول است. همه دوستان هم او را دکتر صدا می زنند.

آقای سلیمان سلامی زاده: من تصمیم گرفته بودم که برم جبهه و کارهام رو هم کرده بودم، آقا کمال اومد پیش من و صحبت کرد که برم بشاگرد. می گفت: بچه های دیگه هم هستن که برن جبهه، اما کسی نمی آد بشاگرد، اون جا به شما احتیاج داره. من اصلا نمی دونستم که بشاگرد کجاست. ولی خب به خاطر آقا کمال قبول کردم که برم، به شرط این که فقط یک هفته اون جا باشم که یه هفته ما شد سه سال. آماده شدم و دست خالی هم نرفتم، یه اطلاعاتی رو از آقا کمال گرفتم و با توجه به وضعیت اون جا به اندازه یه وانت دارو تهیه کردم و با همون وانت دارو، مستقیم رفتیم بندرعباس. از بندرعباس هم رفتیم میناب و شب رو میناب استراحت کردیم. صبح بعد از نماز، با آقا کمال حرکت کردیم سمت بشاگرد. اولش تا یه جایی، جاده خاکی بود. اما بعدش دیگه هیچ راهی وجود نداشت. تو شیار رودخونه ها می رفتیم. یه جاهایی مشخص بود با بیل و کلنگ صاف کردن و سنگ ها رو جابه جا کردن تا ماشین بتونه رد بشه. بالاخره چند ساعت از شب گذشته بود که به یه جایی رسیدیم که دور تا دورش رو کوه گرفته بود. چند تا کپر تو این روستا بود و اون طرف تر هم چند تا چادر، آقا کمال گفت: این جا اسمش ربیدونه و مقر ما فعلا این جاست.

با این که تو تهران یه توضیحاتی بهم داده بود، اما هر چی که از صبح داخل بشاگرد می شدیم تعجبم بیشتر می شد. باورم نمی شد که چنین جایی تو ایران باشه و بچه ها هم تو همچین شرایطی دارن کار می کنن.

اون شب تاریک تاریک بود و با نور ماشین، یه چادر رو بهم نشون دادن، با کمال رفتیم تو چادر و آن قدر خسته بودم که نفهمیدم چطور خوابم برد.

صبح که بیدار شدیم برای نماز، دیدم چند تاچادر اون جا زدند. یکی از چادرها رو نشون دادن و گفتن این چادر رو بکنید درمانگاه صحرایی. بچه ها هم کمک کردن و وسایل و داروها رو از پشت ماشین خالی کردیم تو چادر چیدیم. همین طور که داشتیم داروها رو جابه جا می کردیم. چند نفر از مردم بومی فهمیدن که دکتر به منطقه اومده و دارو آورده و کم کم بیماران شروع کردن به اومدن،5 بعد از چند ساعت این خبر تو منطقه پیچیده بود و تا غروب گروه گروه مردم به چادر ما می اومدن! من هم پشت سر هم مریض هارو معاینه می کردم و براشون دارو می نوشتم. حمید عبدی وارد بود و از داروهایی که آورده بودیم، نسخه ها رو پیچید. مریضی ها مختلف بود، اما تقریبا تمامشون مشکل سوءتغذیه داشتن و بدن ها به شدت ضعیف بود. باورم نمی شد، به ندرت می شد که وزن کسی به پنجاه کیلو برسه! تقریبا به همه آمپول یا داروی تقویتی هم می دادیم. خیلی هاشون به خصوص زن ها اصلا دکتر ندیده بودن و طریقه مصرف داروها رو بلد نبودن. تا شب همین جوری مریض ها می اومدن و ما معاینه می کردیم. شب از خستگی نفهمیدم چطور خوابم برد. روز دوم، داشتم چادر درمانگاه رو مرتب می کردم که دیدم یکی اومد دم چادر و گوشش کف دستشه!

ظاهرا بدون اجازه داشته داخل یه کپر رو نگاه می کرده و اون جا مجازات این کار این بود که گوش طرف رو ببرن، گوش این رو هم بریده بودن و گذاشته بودن کف دستش. این هم شنیده بود که تو ربیدون دکتر اومده. همین جوری آه و ناله می کرد و گوشش دستش بود. اومده بود دم چادر ما.

من همین جوری داشتم نگاه می کردم و مونده بودم چی کار کنم. آقا کمال گفت: پیوند بزن.

گفتیم: چی؟ آقا کمال نمی شه. این جا نمی تونیم. اتاق عمل می خواد.

گفت: یعنی چی؟ تو بزن ان شاءالله می شه.

یه آمپول بی حسی بهش زدم و شروع کردم به بخیه زدن لاله گوش. پوست سفت بود و سوزن های بخیه مدام می شکستند. بالاخره چندین سوزن شکست تا بخیه تموم شد و گوش رو پیوند زدیم. بعید می دونستم جواب بده. اما چند روز تو ربیدون نگهش داشتیم و بهش آنتی بیوتیک دادیم و مراقبت کردیم و به خواست خدا پیوند گرفت. خبر پیوند گوش تو کل منطقه پیچید و باعث شد خیل عظیم بیمارها به سمت ما بیان، درصورتی که ما فقط یک چادر صحرایی داشتیم و با اون داروها و امکاناتی که بود، فقط بعضی از بیماری ها رو می تونستیم درمان کنیم. آن قدر مراجعات ما زیاد شد که طی چند روز هرچی دارو آورده بودیم تموم شد!6

1-عکس شماره 21 تا 25

2-بازسازی سخنرانی حاج عبدالله والی براساس گفته های حاضران، سیدنجم الدین، 6/7/1361 مطابق با عید قربان 1402 ه.ق

3- مصاحبه با آقای مهدی شرایی، تهران 6/2/1388

4- مصاحبه با آقای مقدم، تهران، 82/3/1387

5- عکس شماره 72

ادامه مطلب
سه شنبه 27 تیر 1391  - 1:06 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 68

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 5822896
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی