مشاهیر ایران و جهان

راسخون راسخون راسخون
انجمن ها انجمن ها انجمن ها
گالری تصاویر گالری تصاویر گالری تصاویر
وبلاگ وبلاگ وبلاگ
چندرسانه ای چندرسانه ای چندرسانه ای

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(ز 1265)، شاعر و نویسنده. وى از زرتشتیانى بود كه مباحثات و مناظرات زیادى با بزرگان و علماى اسلام كرده است. خدابخش مباحثات مذكور را در مجموعه‏اى به نام «تیغ» جمع‏آورى كرده است. اردشیر شعر نیز مى‏سرود.

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 893 ق)، شاعر و نویسنده. در تصوف تالیفاتى چند دارد، از آن جمله: «كشف الحجاب»؛ «شرح لمعات» عراقى. وى در سرودن شعر به زبان فارسى نیز توانا بود.

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(مقتول 1314 ق)، نویسنده. از دوستان شیخ احمد روحى و میرزا آقاخان كرمانى بود و به اتفاق آنها به محضر سید جمال‏الدین اسدآبادى كه به دعوت سلطان عبدالحمید پادشاه عثمانى از لندن به استانبول آمده بود، رسید. وى در تبلیغ بیدارى ایرانیان و اعتلاى اتحاد اسلامى با احمد روحى و آقاخان كرمانى نامه‏هایى به نام «اتحاد اسلام» به ایران مى‏نوشت. در آخرین سال سلطنت ناصرالدین شاه، علاءالملك، سفیر ایران، خواستار دستگیرى خبیرالملك و روحى، از دربار عثمانى شد. او به سلطان چنین وانمود كرد كه آنها در شورش ارمنیان دست داشتند. پس به دستور سلطان عثمانى ایشان دستگیر و زندانى شدند. پس از قتل ناصرالدین‏شاه كه به سید جمال و یارانش سوءظن مى‏رفت هر دو را خواستند و پس از تحویل به قتل رساندند. خبیر الملك «رساله‏اى در عمران خوزستان و طرز عمل» آن تالیف كرد و در استانبول به ناصرالدین‏شاه تقدیم نمود.

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 10 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(949- ح 1011 ق)، نویسنده. وى از خاندان حكام بدلیس، منطقه‏اى در مغرب دریاچه وان میان ارمنستان واران و از رؤساى عشیره‏ى روجكى بود كه در قصبه‏ى كرهرود از اعمال قم كه تیول پدرش در عهد شاه طهماسب بود، متولد شد. تا دوازده سالگى در حرم خاص شاهى در سلك شاهزادگان تربیت شد. پس از فراگرفتن قرآن و مقدمات فارسى و عربى، فقه آموخت و در فنون سوارى و تیراندازى و رسوم سربازى و شیوه‏ى فرمانروایى مهارت كسب كرد. حكومت نخجوان و چند منطقه‏ى دیگر نیز به وى واگذار شد. اثر وى: «شرفنامه»، در تاریخ كرد است كه ظاهرا در سال 1005 ق و به نام سلطان محمدخان ثالث تألیف كرده است.

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(ز 684 ق)، نویسنده. اصل وى از نخشب (نسف) مارواءالنهر نزدیك به سمرقند بود. بدر مؤلف كتابى است در انشاء به نام «الترسل الى التوسل» كه در سال 684 ق آنرا تدوین كرده است.

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

محمود عرفانى، استاد دانشگاه، متولد ، 1316 اردبیل. . اخذ مدرك لیسانس حقوق از دانشگاه تهران، 1347 . اخذ مدرك فوق لیسانس از دانشگاه پاریس 2 در سال 1352 . اخذ مدرك دکتراى حقوق خصوصى از دانشگاه پاریس 2 در سال 1355 . استادیار دانشکده حقوق و علوم سیاسى دانشگاه تهران، 1358 . دانشیار دانشگاه تهران، 1369 . استاد دانشگاه تهران 1376 عضو آکادمى حقوق بین المللى حقوق تطبیقى از سال 1362 تاکنون. عضو انستیتو حقوق بین المللى فرانسه از سال 1370 تاکنون. عضو انجمن دوستداران حقوق فرانسه (هانرى کاپیتان) از سال 1376 تاکنون. عضو انجمن بین المللى آموزشى و پژوهشى مالکیت فکرى از سال 1379 تاکنون. وکیل پایه یک دادگسترى از سال 1370 تاکنون. عضو کانون وکلاى کانادا از سال 1371 تاکنون. تألیف 20 مقاله علمى و چاپ آن در نشریات معتبر بین المللى و همچنین تألیف مقالات متعدد مرتبط با حوزه درسى. آثار تألیفى: کتابهاى حقوق تجارت ( 5 جلد)، حقوق تطبیقى، حقوق تجارت بین الملل ( 2 جلد)، حقوق تجارت به زبان ساده، مقدمه بر حقوق تجارت در ایران (به زبان انگلیسى)، حقوق شرکتها در ایران (به زبان انگلیسى) و مجموعه قوانین تجارت. دکترمحمود عرفانی چهار دهه علم آموزى، تحقیق و تدریس در عرصه حقوق تجارت، حقوق تطبیقى و تجارت بین الملل را در او به عنوان منبع درسى در « مقدمه بر حقوق تجارت در ایران » سابقه کارى خود به ثبت رسانده است و کتاب دانشگاههاى مختلف مورد استفاده قرار مى گیرد. دکتر محمود عرفانى استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسى دانشگاه تهران در سال 1316 در شهر سردسیرى اردبیل زاده شد. تحصیلات ابتدایى را در مدرسه انورى به اتمام رساند و بخشى از تحصیلات متوسطه را در دبیرستان صفوى اردبیل به پایان رسانده و به همراه خانواده اش به تهران مهاجرت نمود و دیپلمش را در تهران اخذ نمود. در سال 1343 به دانشگاه تهران راه یافت و در رشته حقوق علم آموخت. من در دوره دبستان و دبیرستان دانش آموزى معمولى بودم. دوره ابتدایى در شهر خودم یعنى اردبیل بودم. » من شهر خودم را خیلى دوست دارم. در دوره لیسانس هم معمولاً از صبح تا شب در دانشکده بودم. کارم فقط و اینچنین مى شود «. مطالعه بود. صبح ساعت شش مى آمدم و تا شب در کتابخانه مشغول مطالعه مى شدم که دانش آموز معمولى اردبیلى از محضر استادانى همچون دکتر سنگلجى، دکتر مشکات، دکتر سید حسن امامى، دکتر واحدى، دکتر سید حسن صفایى، دکتر شایگان، دکتر على پاشا صالح بهره مند مى شود و در سال 1349 به قصد تحصیل در مقاطع بالاتر به فرانسه مى رود. همچنان رشته حقوق رشته مورد علاقه او است. عرفانى مدرك فوق لیسانس حقوق را که در فرانسه دیپلم نامیده مى شود، در سال 1352 از دانشگاه پاریس 2 اخذ مى کند و در همان زمان در مقطع دکتراى حقوق خصوصى ادامه تحصیل مى دهد. در سال 1355 هم با درجه بسیار افتخارآمیز فارغ التحصیل مى شود. حق کسب اطلاع سهامداران؛ مطالعه تطبیقى در حقوق فرانسه، آلمان، انگلیس و ایالات متحده » عنوان تز او بوده و در نهایت در حضور 5 استاد مشهور حقوق فرانسوى از تز خود دفاع مى کند. مطالب دفاعیه او « آمریکا با هزینه وزارت علوم فرانسه به صورت کتاب هم چاپ شده بود. روش تدریس آنجا به این صورت است که 70 درصد کار توسط دانشجو انجام مى شود. نقش استاد بیشتر در » ارائه منابع، ارائه اصول اساسى درس و راهنمایى دانشجو مثلاً در انتخاب نحوه مطالعه، ارائه مطلب، نحوه نگارش «. و ارائه پژوهشها و منابع جدید است. در پاریس هم من از صبح کتابخانه مى رفتم تا شب مقایسه تطبیقى او البته نیاز به تسلط به چندین زبان زنده غربى داشته است و عرفانى از آنجا که در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران هم هرچند به صورت ناتمام به تحصیل در رشته زبان و ادبیات فرانسه پرداخته بود و در انجمن ایران و فرانسه و انجمن ایران و آمریکا و در انگلیس هم به کلاسهاى زبان مى رفته، در فراگیرى این زبان ها با مشکل خاصى مواجه نمى شود. حقوق تجارت ایران و حقوق دریایى، حقوق هوایى و حتى حقوق کار ایران الهام گرفته از حقوق فرانسه است. » دانشجو وقتى به آنجا مى رود اطلاعات عمومى نسبى دارد، ولى مطالعه و توسعه آموخته ها مستلزم پژوهش و «. مطالعه بیشتر است بازار بورس و تحرك شرکت هاى سهامى عام نقش بسیار مهمى در اقتصاد کشورها دارد و استخوان بندى اقتصاد کشورها به فعالیت شرکت هاى سهامى عام بستگى دارد. تحرك بخشیدن به فعالیت این شرکت ها و جلب اعتماد سهامداران نیز از اهمیت خاصى برخوردار است. بنابراین بورس هم در رونق دادن به بازار و جذب نقدینگى نقش مهمى را ایفا مى کند و بر این مبنا باید گفت که بدون دلیل نیست تز این استاد ایرانى همچنان ارزش خود را حفظ کرده و بعد از چند دهه هنوز به عنوان منبع درسى مورد استفاده استادان و دانشجویان حقوق است. استادان بسیار مشهورى بودند. پروفسور » . او از استادان فرانسوى خودش نیز با احترام خاصى یاد مى کند پدامن، پروفسور روژه هوون، پروفسور گوره، پروفسور امار استادان برجسته حقوق تجارت بودند. پروفسور هوون، سرپرست رساله من بود و پروفسور آندره تنک، استاد حقوق تطبیقى بود. روش تدریس این استادان، دانشجویان را به شوق مى آورد و ما بطور جدى مى رفتیم مطالعه مى کردیم. خواندن آثار این استادان هم «. لذت بخش بود به اعتقاد محمود عرفانى دانشگاه هاى فرانسه، با قرار دادن امکانات رفاهى نسبى در اختیار دانشجویان و در مجموع تحصیلات رایگان، محیطى آرام را براى تحصیل آنها فراهم ساخته اند. امکانات آموزشى زیادى در اختیار دانشجویان است و نخبگانى که تربیت مى شوند بسیار ارزنده هستند. البته » ممکن است کسانى هم مشغول به تحصیل باشند که چندان اهل مطالعه نیستند. اما در مجموع حدود 30 یا 40 نخبه از بین هزار نفر دانشجو تربیت مى شود که به نظر آنها این میزان هم چشمگیر و ارزشمند است. در__ آنجا همه مطالعه مى کنند و همین موضوع باعث مى شود که خود به خود شخص وادار به مطالعه شود مى گوید در آنجا رابطه دانشجو - استاد یک رابطه دوستانه است و منزل استادش هم مى رفته و الآن هم با استادانش مکاتبه و دوستى دارد و خصوصاً در زمان برگزارى کنگره هاى بین المللى همدیگر را ملاقات مى کنند. این استاد دانشگاه در کنگره هاى بین المللى متعددى شرکت کرده و به ارائه مقاله خود پرداخته. در کنگره هاى متعددى که در فرانسه، بلژیک، هند، ویتنام، ژاپن، چین، انگلیس، برزیل، کانادا، مراکش، مصر، سوریه، یونان و لوکزامبورگ حضور داشته و در حوزه هاى حقوق تجارت و حقوق تطبیقى مطالبى را ارائه نموده است. در این سفرها از موزه ها و اماکن و آثار تاریخى کشورهاى یاد شده در حد امکان بازدید کرده است. 60 درصد از درآمد مصر و یونان از راه جذب - اهرام مصر جزو عجایب هفتگانه جهان است. حدود 65 » جهانگرد کسب مى شود. در داخل یکى از اهرام در کنار جسد مومیایى شده فرعون مصر، میوه و عسل که متعلق به چند هزار سال قبل است با همان تازگى و طراوت مانده است. مومیایى کردن در عهد باستان یک علم بوده که هنوز رمز و رازهاى آن کشف نشده و شاید بتوان گفت که انسان ها در قدیم سوادشان خیلى «. بیشتر بوده است در سفر به مصر متوجه مى شود که براى مرمت انگشت شکسته شده ابوالهول چند میلیون دلار بودجه اختصاص داده اند و در شهر بروژ بلژیک هم مى بیند که شهر را به صورت گذشته آن با خیابان هاى سنگفرش شده حفظ کرده اند، درشکه ها در حال عبور از خیابان هستند. الآن صنعت توریسم » . او مى گوید درآمد این شهر از محل درآمدهاى جهانگردى حدود 2 میلیارد دلار است باعث رونق گرفتن 65 صنعت دیگر مثل هتلدارى و صنایع دستى مى شود. در حال حاضر سالیانه حدود 25 میلیون نفر از برج ایفل و موزه هاى پاریس دیدن مى کنند. الان درآمد کل جهانگردى فرانسه سالیانه 90 میلیارد دلار است که دولت 10 میلیارد دلار آن را به عنوان مالیات اخذ مى کند و در جهت رفاه جامعه هزینه «. مى کند عرفانى که در کنگره اى بین المللى در یونان حضور داشته و موفق شده اثر باستانى آکروپولیس را مشاهده کند شاید تخت جمشید ما بهتر از آکروپولیس باشد ولى یونانى ها در سال چندین میلیارد دلار درآمد » : مى گوید «. ناشى از صنعت توریسم دارند او از چین هم دیدن کرده و مردم چین را مردمى پرتحرك و سختکوش ارزیابى مى کند. کشورى که با پراگماتیسم یا مصلحت گرایى توانسته تجارت آزاد را در خود رونق دهد. چینى ها هنر ارزان ساختن کالا را دارند. با همان کیفیت کالاهاى خارجى، کالا مى سازند و مثلاً با نصف » قیمت آن را به فروش مى رسانند. حتى ژاپنى ها هم تعجب مى کنند که چطور مى شود کالایى را تا این حد «. ارزان ساخت او در مورد قانون جدید تجارت که مراحل تصویب شدن قانونى را مى پیماید اظهارنظرهایى داشته است و مى ماباید اساس قوانین گذشته را حفظ کنیم و بعد با توجه به مقتضیات زمان آنها را اصلاح کنیم. نمى » : گوید توان قوانین گذشته را کنار گذاشت و از نوع شروع به نوشتن قانون کرد. الآن مجموعه قوانین ناپلئون که در سال 1804 تصویب شده و جزو شاهکارهاى حقوق مدنى فرانسه است بعد از گذشت 200 سال اعتبار خود را «. حفظ کرده؛ البته اصلاحاتى در آن صورت گرفته و یا ضمیمه هایى به آن اضافه شده است است. سازمان وایپو که یک سازمان بین الدولى بود (WIPO) عرفانى از استادان سازمان جهانى مالکیت فکرى با تلاش دولت هاى عضو از حوزه مسؤولیت دولت سوئیس خارج و از سال 1974 براساس موافقتنامه مجمع عمومى سازمان ملل متحد به صورت یک آژانس تخصصى این سازمان درآمد. سازمانى که در راستاى احقاق حقوق نویسندگان، هنرمندان و مخترعان فعالیت دارد و احترام گذاشتن به مالکیت فکرى را در سرلوحه اقدامات خود دارد. محمود عرفانى به کوهنوردى و شنا علاقه خاصى دارد و به موسیقى هم تعلق خاطر فراوانى نشان مى دهد و در ایام جوانى به مدت 8 سال به صورت آکادمیک و علمى در این عرصه تحصیل کرده است. من علاقه دارم که بخوانم و بنویسم. بهتر از این چیزى نمى شود. تا » : او در پایان با ابراز امیدوارى مى گوید الآن هم سالم زندگى کرده ام و یک ریال مال حرام نخورده ام. آرزویم این است که واحدهاى تولیدى، صنعتى و خدماتى ما خوب کار کنند و مدیریت هم تقویت بشود. یعنى افراد آگاه، باسواد و سالم مدیر شوند و اشتغال ایجاد کنند و جوانان را از این وضع کنونى خارج کنند. در عین اینکه آموزش اخلاقى را هم باید در جامعه فراموش نکرد.__

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

- اطلاعات شخصی نام و نام خانوادگی: محمد عیسی تفرشی تاریخ تولد: 1330 محل تولد: تفرش وضعیت تأهل: متأهل 2 - سوابق تحصیلی دوره نام دانشگاه – دانشکده رشته تاریخ فارغ التحصیلی- میانگین ( 3 (از 4 /76 - کارشناسی تهران حقوق 1353 ( 3 (از 4 /66 – کارشناسی ارشد تهران حقوق خصوصی 1356 ( 18 (از 20 /48 – دکتري تربیت مدرس حقوق خصوصی 1375 3 - سوابق شغلی دانشیار دانشگاه تربیت مدرس، تهران (از سال 1381 تاکنون ) – پایه فعلی : 25 ( استادیار دانشگاه تربیت مدرس، تهران (از سال 1375 تا 1381 ( مربی دانشگاه تربیت مدرس، تهران (از سال 1370 تا 1375 ( مربی دانشگاه مازندران، بابلسر (از سال 1358 تا 1370 4 - عنوان پایان نامه و رساله کارشناسی ارشد: عقد بین غائبین در حقوق ایران و انگلیس دکترا: تحولات حقوقی در نظام شرکتهاي سهامی پس از پیروزي انقلاب اسلامی * این رساله در سومین دوره معرفی پایان نامه هاي برگزیده دانشجویان کشور (سال 1379 ) رتبه دوم را در رشته علوم انسانی کسب نمود و اینجانب موفق به دریافت لوح تقدیر از معاون اول ریاست جمهوري شدم. 5 - عضویت در مجامع علمی کانون وکلاي دادگستري مرکز از سال 1357 تاکنون 6 - داوري مقاله هاي مجلات علمی حداقل 10 مورد 7 - زمینه هاي مورد علاقه تحقیقاتی 1) حقوق تجارت 3) حقوق تجارت بین المللی 5) مسئوولیت مدنی 2) حقوق مدنی 4) حقوق تجارت تطبیقی 6) آیین دادرسی مدنی 8 - مقالات علمی چاپ شده در مجلات علمی و پژوهشی (نام نویسنده یا نویسندگان، نام مجله، شماره مجله، سال، صفحات) 1) محمد عیسی تفرشی (اثر حکم ورشکستگی نسبت به معاملات تاجر ورشکسته با توجه به اصول و مبانی ، حقوق مدنی)، فصلنامه علمی – پژوهشی مدرس علوم انسانی (دانشگاه تربیت مدرس)، ش 5، زمستان 1376 54 – ص 74 2) محمد عیسی تفرشی و جلیل قنواتی خلف آبادي (ارکان عقد مضاربه در حقوق اسلام و حقوق مدنی ایران)، – فصلنامه علمی – پژوهشی مدرس علوم انسانی (دانشگاه تربیت مدرس)، ش 9، زمستان 1377 ، ص 133 .115 3) محمد عیسی تفرشی (مفهوم و قلمرو ماده 220 قانون تجارت 1311 )، فصلنامه علمی – پژوهشی مدرس .40 – 1379 ، ص 61 ، علوم انسانی (دانشگاه تربیت مدرس)، ش 14 4) محمد عیسی تفرشی و بهزاد پورسید (اجبار به انجام دادن عین تعهد)، فصلنامه علمی – پژوهشی دانشور .103 – 1379 ، ص 111 ، (دانشگاه شاهد)، ش 28 5) محمد عیسی تفرشی و احمد بیگی حبیب آبادي، تعریف و ماهیت حقوقی ادغام قانونی (واقعی) شرکتهاي سهامی (در حقوق امریکا، انگلیس و ایران)، مجله علمی – پژوهشی علوم اجتماعی و انسانی ، (دانشگاه شیراز)، 79 – دوره هفدهم، ش 33 ، پائیز 1380 ، ص 92 اجاره به شرط » ، ماهیت حقوقی، احکام و آثارقرارداد » ، 6) محمد عیسی تفرشی و سیدحسن وحدتی شبیري مطالعه تطبیقی)” فصلنامه علمی – پژوهشی دانشور، (دانشگاه شاهد)، سال نهم، شماره 36 ، دي ) « تملیک 119 – 1380 ، ص 132 تحول نظام حقوقی ضمانت نامه بانکی در » ، 7) محمد عیسی تفرشی، گودرز افتخارجهرمی و مرتضی شهبازي نیا فصلنامه علمی – پژوهشی مدرس علوم انسانی، (دانشگاه تربیت مدرس)، ، « مقررات اتاق بازرگانی بین المللی 1 – دوره پنجم، ش 21 ، زمستان 1380 ، ص 19 مبناي مسئولیت مدنی متصدي حمل و نقل در کنوانسیون حمل » ، 8) محمد عیسی تفرشی و محمدرضا کامیار فصلنامه علمی – پژوهشی مدرس علوم انسانی، ، « و نقل ترکیبی بین المللی کالا و مقایسه آن با حقوق ایران (دانشگاه 21 – تربیت مدرس)، دوره پنجم، ش 21 ، زمستان 1380 ، ص 35 تحلیل نمایندگی ناشی از تنفیذ در » ، 9) محمد عیسی تفرشی، سیدحسین صفائی و جلیل قنواتی خل فآبادي فصلنامه علمی – پژوهشی مدرس علوم انسانی ، (دانشگاه تربیت مدرس)، دوره ، « حقوق انگلیس، اسلام و ایران 79 – پنجم، ش 21 ، زمستان 1380 ، ص 104 فصلنامه علمی – پژوهشی ،« اجراي حقوقی اخلاق » ، 10 ) محمد عیسی تفرشی، حسین مهرپور و مهرزاد ابدالی مدرس 125 – علوم انسانی، (دانشگاه تربیت مدرس) ، دوره پنجم ، ش 21 ، زمستان 1380 ، ص 140 11 ) محمد عیسی تفرشی و ابراهیم شعاریان ستاري، وضعیت حقوقی تعهدات قراردادي مؤجل متوفی، مجله 2، تابستان و پائیز 1381 ، ص – علمی – پژوهشی دانشکده ادبیات و علوم انسانی، (دانشگاه تبریز)، شماره 3 191 – 227 12 ) محمد عیسی تفرشی، مصطفی محقق داماد و سیدحسن وحدتی شبیري، قلمرو مسئولیت مدنی ناشی از – تخلف از اجراي تعهد، مجله علمی – پژوهشی نامه مفید، (دانشگاه مفید)، شماره 33 ، بهمن 1381 ، ص 40 12 13 ) محمد عیسی تفرشی و مرتضی شهبازي نیا، استقلال ضمانت نامه بانکی و آثار آن در حقوق تجارت – بین الملل، مجله علمی – پژوهشی نامه مفید، (دانشگاه مفید)، شماره 37 ، مرداد و شهریور 1382 ، ص 24 ،5 14 ) محمد عیسی تفرشی، عبدا... شمس و فریبرز ایمانیان، تفسیر حقوق مدنی در قانون مدنی، فصلنامه علمی ،1 – – پژوهشی مدرس علوم انسانی، (دانشگاه تربیت مدرس)، شماره 28 ، بهار 1382 ، ص 31 15 ) محمد عیسی تفرشی و فخرالدین اصغري آفمشهدي، لزوم قابل پیش بینی بودن ضرر ناشی از نقض قرارداد در کنوانسیون بیع بین المللی کالا (مصوب 1980 ) و حقوق ایران، فصلنامه علمی – پژوهشی پژوهشنامه 53 – بازرگانی (مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي بازرگانی) ، شماره 29 ، زمستان 1382 ، ص 71 16 ) محمد عیسی تفرشی و نعمت ا... الفت، مبانی فقهی – حقوقی ماده 768 قانون مدنی، مجله علمی – 85 – پژوهشی نامه مفید (دانشگاه مفید)، شماره 40 ، بهمن و اسفند 1382 ، ص 108 17 ) محمد عیسی تفرشی و محمود حکمت نیا، مسئولیت مدنی ناشی از اضرار به مالکیت فکري، مجله علمی – 91 - پژوهشی نامه مفید (دانشگاه مفید)، شماره 43 ، مرداد و شهریور 1383 ، ص 110 9 - کتاب (نگارش یا ترجمه) با ذکر نام کتاب، ناشر، سال انتشار . مباحثی تحلیلی از حقوق شرکتهاي تجاري (جلد اول)، دانشگاه تربیت مدرس، 1378 10 - طرح تحقیقاتی در دست اقدام جنبه هاي حقوقی سرمایه گذاري خارجی: تضمین سرمایه گذاري (مطالعه تطبیقی) -11 دروس تدریس شده 1) حقوق تجارت، حقوق کار دوره کارشناسی 2) حقوق تجارت، حقوق مدنی ( 1)، حقوق مدنی ( 2) دوره کارشناسی ارشد (از سال 1370 تاکنون) آئین دادرسی مدنی، حقوق تجارت تطبیقی، حقوق بین الملل خصوصی، سمینار 3) حقوق تجارت پیشرفته – حقوق مدنی پیشرفته ( 1) دوره دکتري (از سال 1375 تاکنون) ( حقوق مدنی پیشرفته ( 2 -12 عناوین رساله ها و پایان نامه ها و اسامی دانشجویان تحت راهنمایی و مشاوره اینجانب 1 – رساله هاي راهنمایی شده (دکتري) - 12 ردیف عنوان رساله نام دانشجو تاریخ دفاع 78/12/ 1 الزام به انجام دادن عین تعهد در حقوق تجارت بین الملل بهزاد پورسید 15 80/6/ 2 مطالعه تطبیقی ادغام شرکتهاي سهامی د رحقوق ایران، انگلیس و آمریکا احمد بیگی حبیب آبادي 20 3 مسئوولیت مدنی متصدي حمل و نقل ترکیبی براساس کنوانسیون 1980 سازمان ملل متحد و مقایسه آن 80/8/ با حقوق ایران محمدرضا کامیار 22 4 ماهیت حقوقی معاملات سهام شرکتهاي تجاري، آثار و احکام آن (مطالعه تطبیقی) رضا سکوتی نسیمی 81/12/11 5 تطبیق اصول اجراي تعهدات قراردادهاي تجاري بین المللی با موازین حقوق ایران سیدابراهیم امینی / / 83 6 تحلیل مبانی نظري مالکیت فکري با تأکید بر فقه اسلامی محمود حکمت نیا / / 83 2 – رساله هاي مشاوره شده (دکتري) - 12 ردیف عنوان رساله نام دانشجو تاریخ دفاع 1 تعهدات عرفی بایع و مشتري عبدالمجید آقایی 78/5/3 2 قوه قاهره در حقوق ایران، اسلام و آراي دیوان داوري دعاوي ایران و ایالات متحده محسن اسماعیلی 78/11/24 3 مبانی و آثار حقوقی تعهد به نفع شخص ثالث محمود صادقی 79/2/27 4 تعیین قراردادي خسارت تخلف از اجراي تعهد قاسم شعبانی 79/4/4 5 سوء استفاده از اختیار اداره شرکتهاي تجاري سیدالهام الدین شریفی آلهاشم 79/4/20 6 جنبه هاي حقوقی مشارکت تجاري بین المللی حسین بیابانگرد 79/4/22 7 آثار مسئولیت تضامنی قراردادي (مطالعه تطبیقی) حسین گندمکار 79/8/15 8 وضعیت حقوقی و آثار قراردادهاي داوري منعقده بین دولت ایران و شرکتهاي خارجی محمد ادیب 79/11/11 9 وظیفه زیان دیده در تقلیل خسارت (مطالعه تطبیقی) سیدمحسن سادات اخوي 80/6/25 10 شیوه هاي جبران خسارت در مسئولیت مدنی و کارآئی آنها بیژن حاجی عزیزي 80/7/17 11 نظریه کلی نمایندگی در حقوق ایران و انگلیس جلیل قنواتی 80/8/7 12 ضمانت نامه بانکی بین المللی مرتضی شهبازي نیا 80/9/8 13 حدود آزادي اراده در سلب حقوق مدنی فریبرز ایمانیان 81/2/25 14 تأثیر منع قانونی بر قرارداد در حقوق ایران علیرضا باریکلو 81/7/ 9 15 مبانی مسئولیت ناشی از تخلف از اجراي تعهد (مطالعه تطبیقی در حقوق ایران، انگلیس و فرانسه) سیدحسن وحدتی شیري 81/10/23 16 نظریه کلی نظم عمومی و اخلاق حسنه در حقوق مدنی (مطالعه تطبیقی) مهرزاد ابدالی 81/10/25 17 مسئولیت ناشی از عدم مطابقت کالا در کنوانسیون بیع بین المللی کالا 1980 و مقایسه با حقوق ایران فخرالدین اصغري آقمشهدي 81/12/14 18 انتقال قرارداد (مطالعه تطبیقی در حقوق ایران، انگلیس و آمریکا ابراهیم شعاریان 81/12/14 19 تعلیق قراردادهاي پیمانکاري بین المللی و مقایسه آن با حقوق ایران عبادالله رستمی 83/ / 20 ضمان ناشی از تفویت منفعت علیرضا فصیحی زاده 83 / / 3 – پایان نامه هاي راهنمایی شده (کارشناسی ارشد) - 12 ردیف عنوان پایان نامه نام دانشجو تاریخ دفاع 1 حقوق و وظایف مالک و مستاجر در اجاره کشتی عبدالرحیم ترابی 77/2/9 2 جعاله در نظام بانکداري اسلامی رسول مظاهري 77/7/7 3 مسئولیت مدنی شرکتهاي سهامی اعظم فریدنیا 77/11/7 4 ماهیت حقوقی پذیره نویسی و شرکت سهامی هادي غلامی 77/11/10 5 احکام وآثار اوراق قرضه واوراق مشارکت در شرکتهاي سهامی حجت الله عسگري 77/12/24 6 مفهوم توابع مبیع در فقه و قانون مدنی علیرضا قربانزاده 78/2/20 7 سازمان مدیریت و نظارت در شرکت سهامی رمضانعلی مافی 78/2/20 8 تحول حقوقی ناشی از قانون روابط موجر و مستأجر 1376 طالب محمودي 78/4/28 9 اهلیت شرکتهاي تجاري جواد حسین زاده 79/4/26 10 تغییرات در سرمایه شرکتهاي تجاري(مطالعه تطبیقی) فاطمه السادات حسینی 80/12/13 11 ارکان تشکیل دهنده شرکت با مسئولیت محدود عطا غفاري 81/3/19 12 مقایسه ارکان تشکیل دهنده شرکتهاي سهامی و تعاونی فریده شکري 82/3/21 13 جایگاه حقوقی و نقش مدیران در شرکتهاي تجاري رحیم مصطفوي 83/2/19 14 صلاحیت دادگاهها در امور مدنی مرضیه نصراصفهانی 82/3/31 4 – پایان نامه هاي مشاوره شده (کارشناسی ارشد) -12 ردیف عنوان پایان نامه نام دانشجو تاریخ 1 زمان اجرا ي قرارداد و تأثیر آن در مسئولیت قراردادي (مطالعه تطبیقی حقوق ایران و انگلیس) مشیت الله نوروزي 75/2/20 2 انتقال سهام شرکتهاي سهامی در حقوق ایران و انگلیس محمدزرنگ 75/3/18 3 اقامتگاه در حقوق بین الملل خصوصی (مطالعه تطبیقی در حقوق کشورهاي ایران، فرانسه و انگلیس) عباس طوسی 75/11/14 4 وظایف واختیارات ولی قهري درحقوق ایران (مطالعه تطبیقی) اکبر ایمان پور 75/12/25 5 لزوم مالیت داشتن مورد معاملات معوض محمدرشیدي 76/4/7 6 ماهیت حقوقی معامله با خود و نفوذ و آثار آن خلیل قائدي 76/4/21 7 توکیل در اقرار محمودحکمت نیا 76/10/6 8 تحلیل اصل استقلال امضائات در اسناد تجاري و بررسی تطبیقی آن در حقوق ایران و انگلیس محمدفخرایی 76/10/14 9 موضوع عقد صلح اسماعیل نعمت الهی 76/12/7 10 وضعیت اعمال حقوقی صغیر ممیز علیرضا مظلوم رهنی 77/4/30 11 بدل حیلوله، احکام و آثار قانونی آن سیدمحسن مطلبی 77/4/31 12 تعهدات موجردرمقابل مستأجر در اجاره اشیاء و املاك داریوش محمدپور 78/9/7 13 وضعیت حقوقی معامله به قصد فرار از دین و مطالعه تطبیقی با حقوق مصر محمد شاه محمدي 78/12/8 14 ماهیت و آثار حقوقی تعهد یکطرفه مطالعه تطبیقی محمدرض امحسنی 80/3/12 15 خرید و فروش اعضاي بدن علی اکبرمرادي 80/4/31 16 شرط وجه التزام در قرار دادها مطالعه تطبیقی در حقوق ایران و انگلیس و اسناد سازمان بین المللی علی عبدي 80/6/19 17 ارکان اداره شرکت با مسئولیت محدودمطالعه تطبیقی یوسف جمالی 80/7/22 18 دعواي متقابل احد خاکپور 80/11/9 19 تقسیم بندي مقررات مسئولیت مدنی در حقوق ایران براساس مبانی و نظریات مختلف و آثار عملی آن مهدي کاهه 81/3/19 20 رهن در حقوق تجارت مجید قربانی 81/6/31 21 حقوق دارنده سند تجاري نسبت به محل آن زهره مؤتمر 82/3/20 22 مقایسه بین دعواي رفع تصرف عدوانی با دعواي خلع ید مهدي جوهري 82/12/9 14 - سنوات خدمت مدیریت در دانشگاه ردیف سمت و نوع فعالیت محل مدت شماره و تاریخ ابلاغ توضیحات از تا 1 معاون اداري و مالی دانشکده دانشگاه مازندران 59/3/17 60/10/1 59/3/17 – 20/548 2 سرپرست دانشکده دانشگاه مازندران 60/10/1 63/2/19 60/10/1 - 3544 3 معاون آموزشی ودانشجوئی دانشگاه دانشگاه مازندران 61/9/28 62/11/9 61/9/28 - 6609 4 معاون آموزشی ودانشجوئی دانشگاه دانشگاه مازندران 62/11/10 63/6/20 62/11/10 – 14063 5 رییس دانشکده علوم انسانی دانشگاه مازندران 64/3/20 67/2/19 64/3/ -636 د - ر - 20 6 سرپرست معاونت آموزشی ودانشجوئی دانشگاه دانشگاه مازندران 66/8/20 67/2/16 66/8/20-25/12993 7 معاون آموزشی ودانشجوئی دانشگاه دانشگاه مازندران 67/2/17 69/8/10 67/2/17- 55/25/1552 8 مسئول دفتر حقوقی دانشگاه دانشگاه تربیت مدرس 70/12/3 72/8/3 70/12/3 – 23/6321 9 معاون آموزشی دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس 72/7/3 74/4/6 72/7/ 2678 /ت – 3 10 رییس بخش حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس 73/6/27 77/6/8 73/6/27-1/10808 11 مدیر گروه حقوق دانشگاه تربیت مدرس 79/9/5 کنون 79/9/5 – 21/19448 15 - عضویت در کمیته ها و شوراهاي دانشگاه، وزارت علوم، تحقیقات و فناوري و ... ردیف نام کمیته یا شورا مدت از تا 1 عضو اصلی و رئیس هیأت تجدید نظر رسیدگی به تخلفات اداري دانشگاههاي مازندران و گیلان 64/3/25 69/5/3 2 عضو اصلی هیأت تجدید نظر رسیدگی انتظامی دانشگاه مازندران 65/9/13 71/12/3 3 عضو کمیته گزینش استاد دانشگاه مازندران 67/2/20 76/10/20 4 عضو اصلی و رئیس هیأت تجدید نظر رسیدگی به تخلفات اداري دانشگاه مازندران 69/8/21 76/6/28 5 عضو اصلی و رئیس هیأت بدوي رسیدگی به تخلفات اداري دانشگاه تربیت مدرس 72/3/4 کنون 6 عضو شوراي آموزشی دانشگاه تربیت مدرس 72/7/3 کنون 7 عضو اصلی هیأت تجدید نظر رسیدگی انتظامی دانشگاه مازندران 73/6/10 75/6/9 8 عضو کمیته اساسنامه هاي شوراي گسترش آموزش عالی وزارت علوم، تحقیقات و فناوري 76/12/11 کنون 9 عضوکمیته تخصصی علوم انسانی شوراي گسترش آموزش عالی وزارت علوم، تحقیقات و فناوري 77/6/8 کنون 10 نماینده وزیر علوم، تحقیقات و فناوري در هیأت امناي دانشکده علوم حدیث (وابسته به آستان مقدس حضرت عبدالعظیم (ع) ) 77/10/2 کنون 11 عضو شوراي دانشگاه تربیت مدرس 80/3/21 82/3/20 12 عضو اصلی هیأت تجدید نظر رسیدگی به تخلفات اداري وزارت علوم، تحقیقات و فناوري 81/5/28 کنون 13 عضو شوراي حقوقی وزارت علوم، تحقیقات و فناوري 81/10/28 کنون 14 سرپرست کمیته اساسنامه هاي شوراي گسترش آموزش عالی وزارت علوم، تحقیقات و فناوري 83/7/22 کنون 15 عضو کمیته تخصصی علوم انسانی هیأت ممیزه دانشگاه تربیت مدرس 83/7/29 کنون -16 سایر فعالیتها و ... 1) مشاور حقوقی دانشگاه مازندران از 1360 تا 1370 72/8/ 70 تا 3 /9/ 2) مشاور حقوقی دانشگاه تربیت مدرس از 17 3) ارزشیابی 2 کتاب حقوقی 4) پژوهشگر برتر دانشگاه تربیت مدرس در سال 1380 5) استاد نمونه دانشگاه تربیت مدرس در سال 1381

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

- گودرز افتخار جهرمى، متولد ، 1322 جهرم فارس - اخذ مدرك دیپلم ریاضى از دبیرستان خواجه نصیر جهرم. - اخذ مدرك لیسانس حقوق از دانشگاه تهران، 1345 - اخذ مدرك فوق لیسانس حقوق تجارت و فوق لیسانس تاریخ تجارت از دانشکده حقوق پاریس، 1351 - اخذ مدرك دکتراى تخصصى حقوق و اقتصاد کشورهاى اسلامى، 1353 و اخذ مدرك دکتراى دولتى حقوق خصوصى از دانشکده حقوق پاریس، 1356 - استاد دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتى - رئیس دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتى از سال 1358 تاکنون - نماینده مدیران مسؤول مطبوعات در هیأت نظارت بر مطبوعات در 5 دوره 2 ساله تا سال 1381 - سرپرست دفتر خدمات حقوقى بین المللى نهاد ریاست جمهورى - عضو انجمن ایرانى حقوق جزا - عضو انجمن ایرانى حقوق بین الملل - عضو هیأت مدیره کانون وکلا - عضویت در دوره هاى اول و دوم شوراى نگهبان (به عنوان عضو حقوقدان) - تألیف مقالات متعدد و تربیت چندین نسل از دانشجویان رشته حقوق دانشگاه شهید بهشتى گودرز افتخار جهرمى حقوقدان نام آشنا و سرشناس دوره ماست. در سال 1322 در جهرم متولد شده، پدرش که به کشاورزى و دامدارى اشتغال داشته در عین حال مردى اهل مطالعه و باسواد بوده و مادرش نیز اهل مطالعه و شعر و ادبیات بوده است. از اولین کتاب هاى غیر درسى که مطالعه کرده کتاب آفریدگار جهان و شب هاى پیشاور را به یاد مى آورد. آفریدگار جهان در پى اثبات وجود حق تعالى و شب هاى پیشاور مناظره سلطان الواعظین شیرازى با جمعى از علماى اهل سنت در مورد امامت است. زمانى هم که به دانشگاه تهران راه پیدا مى کند کتاب هاى مذهبى و اجتماعى را مطالعه کرده است. بعد از اخذ مدرك لیسانس، به مدت دو سال در مقطع فوق لیسانس در همان دانشگاه در رشته حقوق تجارت به تحصیل مشغول مى شود و سپس تصمیم مى گیرد که در فرانسه تحصیلاتش را تداوم ببخشد. علت انتخاب دانشگاهى در فرانسه براى ادامه تحصیل افتخار جهرمى را از زبان خودش بخوانید: حقوق ایران در آن زمان و در حال حاضر هم عمده اش اقتباس شده از حقوق فرانسه است. در ضمن استادان » ما هم که فارغ التحصیل فرانسه بودند، ما را تشویق مى کردند که به فرانسه برویم و معمولاً و جاهاى دیگر را «. براى ادامه تحصیل ما تشویق نمى کردند سفر فرانسه دومین سفر او، بعد از سفر به عتبات عالیات عراق بوده و علاوه بر حضور در کلاس هاى مرتبط با رشته خود، در کلاس هاى هانرى کربن ایرانشناس نامدار فرانسوى شرکت مى جسته است. هانرى کربن، دانشمند بزرگى بود که به ایران و اسلام علاقه زیادى داشت و به خوبى از عرفان اسلامى و » و گودرز افتخار جهرمى در کلاس هاى متعدد شرق شناسى «. اسلام ایرانى در کلاس هاى درس دفاع مى کرد و عرفان اسلامى کربن حضور پیدا مى کرده و از معلومات و علم و آگاهى آن ایرانشناس بهره مند مى شده. بر این اساس، او که در ایران نام و آوازه هانرى کربن را شنیده و مطلع بود که به ایران هم رفت و آمد و با علامه طباطبایى هم مباحثاتى دارد در فرانسه فرصت هاى حضور در کلاس هاى او را از دست نمى دهد. تز دکتراى نخست او در مورد حقوق جزاى کشورهاى اسلامى بوده است. با توجه به اینکه رساله فوق لیسانس جزاى او در دانشگاه تهران ناتمام مانده بود مى کوشد در فرانسه با بهره گیرى از منابع متعدد تحقیقى مطالعه اى تطبیقى انجام دهد و رساله اش را با ابتناى بر این نوع مطالعه ارائه دهد. در بخش تطبیقى، مباحث مرتبط با تعداد جرائم را بررسى مى کند. مقوله اى که هم از نظر تئورى و هم از جهت قانونگذارى در کشورها در مورد آن اختلافات زیادى وجود دارد. در کشورهایى همچون فرانسه مجازات جرم اشد اعمال مى شود در حالى که در کشورى مثل ایتالیا مجازات هاى فرد را با هم جمع کرده و حکم دادگاه در مورد فرد خاطى و مجرم صادر مى شود. از دید افتخار جهرمى این وضعیت در سال هاى قبل و بعد از انقلاب در ایران متفاوت است. در سال هاى قبل از انقلاب مجازات جرم اشد اعمال مى شده و در سال هاى بعد از انقلاب مجازات ها جمع مى گردد. مى گوید کسى که جرائم متعددى انجام داده شاید روا نباشد فقط به یک مجازات محکوم شود و بهتر است که مجازات هاى شدیدتر نسبت به او اعمال گردد. تز دکتراى دومش، تزى مدنى - تجارى بوده و از آنجا که مشاهده مى کرده در مورد رویه قضایى آن در فرانسه تحولاتى در آن خصوص ایجاد شده آن تز را برمى گزیند. در حقوق فرانسه اگر فروشنده، علم به معیوب بودن مال و محصولش داشته باشد و با فروش آن زیانى متوجه » خریدار بشود باید آن ضرر را جبران کند. اما این بحث هم بود که سازنده اى هم که آن شىء و کالاى معیوب «. را ساخته با توجه به اینکه عالم به عیب است باید موظف گردد که در جبران آن زیان سهیم شود در حقوق ایران چنین تأسیسى وجود ندارد اگر چه از دید این حقوقدان سعى شده از نظریه تسبیب استفاده شود تا چنان زیانى توسط فروشنده جبران شود. به هر حال مباحثى که در فرانسه در این زمینه وجود داشته به رویه قضایى تبدیل شده و طبق آن اقدام مى شود. او در این تز مى کوشد حقوق آلمان، سوئیس، رم باستان، فرانسه و تا حدودى حقوق اسلام و ایران را مورد بررسى تطبیقى قرار دهد به یاد مى آورد در زمان تکمیل این تز، علامه محمدتقى جعفرى به پاریس آمده و در منزل او به مدت چند روز اقامت داشته است و افتخار جهرمى مسائل مرتبط با حقوق اسلامى را از آن علامه نامدار مى پرسیده و مباحث تحقیق خود را غنا مى بخشیده. البته افتخار جهرمى مى گوید چه در جهرم و چه در تهران و در مدرسه مروى تا حدى تحصیلات حوزوى را هم مى گذراند و در مدرسه مروى هم کتاب شرایع الاسلام را در محضر علماى آنجا خوانده است. تز دکتراى او به عنوان بهترین رساله سال در دانشگاه شناخته شده و معرفى مى گردد. بازگشت او به ایران مصادف با حوادث دوران انقلاب است. در سال 1358 از سوى دانشجویان دانشکده حقوق به عنوان رئیس دانشکده انتخاب مى شود و شوراى دانشکده هم که متشکل از نمایندگان استادان، کارمندان و دانشجویان بوده به انتخاب افتخار جهرمى رأى مى دهند. از آن زمان به بعد و تاکنون به طور مکرر ریاست او بر دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتى ادامه پیدا کرده است. از جمله خدمات او در این دانشکده این است که تعداد 4 یا 5 استاد تمام وقت دانشکده را به تعداد 40 استاد تمام وقت مى رساند. او به یاد مى آورد در سال هاى اولیه انقلاب به علت کمبود استاد مجبور بوده درس هایى را نظیر حقوق اساسى، آیین دادرسى و حقوق کار تدریس کند ولى درس هاى اصلى مرتبط با رشته و تخصص او حقوق مدنى، حقوق بهشت، تاریخ حقوق و داورى بین المللى است. گودرز افتخار جهرمى در زمان اقامتش در پاریس در کلاس هاى تاریخ حقوق بین النهرین و حقوق رم باستان که به ترتیب توسط پروفسور از لکتر و پروفسور کاردسیا برگزار مى شده شرکت کرده است. از لکتر بیشتر حقوق بابل را تدریس مى کرد. استادى بود که به خط هاى مختلف میخى اعم از آشورى، » عیلامى و بابلى مسلط بود و همه این خطوط را مى خواند و به خط آشورى آشنایى کامل داشت. در این کلاس ها مباحثى مطرح مى شد که ما در ایران فقط اسامى آن را شنیده بودیم. مثلاً با نام حمورابى آشنا بودیم ولى اطلاع چندانى در مورد قوانینى که او وضع کرده بود نداشتیم. در گشت و گذارهایش در پاریس از جاهاى مختلفى دیدن مى کند. از جمله از موزه لوور بازدید مى کند و در آنجا مى بیند آثار قدیمى فراوانى از ایران، مصر، رم باستان و کشورهایى که تمدن قدیمى دارند به نمایش گذاشته شده است. یکى از دوره هاى بسیار جالب زندگى خود را حضور در دوره هاى اول و دوم شوراى نگهبان مى داند. دوره هایى که به عنوان حقوقدان در آن شورا حضور داشته کسانى همچون آیت الله صانعى، آیت الله مهدوى کنى و آیت الله صافى گلپایگانى به عنوان فقیه حضور داشته اند و افتخار جهرمى به زعم خود از محضر آن بزرگان استفاده هاى فراوان نموده است. او از زمانى هم که سرپرست دفتر خدمات حقوقى بین المللى نهاد ریاست جمهورى بوده خاطرات فراوانى به یاد دارد. دفتر حقوقى مسؤول نظارت و هماهنگى دعاوى متعددى را به عهده داشته که بعد از انقلاب از سوى آمریکایى ها علیه ایران در دیوان داورى طرح شده بود و شهید رجایى در زمان ریاست جمهورى خود طى بخشنامه اى گفته بود بعد از قضیه جنگ تحمیلى عراق علیه ایران، بزرگترین کارى که در مملکت انجام مى شود دفاع از حقوق ایران در دعاوى آمریکا و ایران است و این دفاع هم توسط دفتر خدمات حقوقى بین المللى صورت مى گرفته است. این دفتر بعدها در معاونت حقوقى و پارلمانى رئیس جمهورى ادغام شد و رسیدگى به چند هزار دعاوى آمریکایى ها هم همچنان ادامه دارد. به مدت 10 سال نیز به عنوان نماینده مدیران مسؤول مطبوعات در هیأت نظارت بر مطبوعات ایران حضور پیدا مى کند و مى کوشد از آزادى و استقلال مطبوعات دفاع کند و در این خصوص گمان مى کند کارنامه مثبتى داشته است. به مدت چند سال هم عضو هیأت نظارت بر پیگیرى و اجراى قانون اساسى بوده است. هیأتى که از سوى سیدمحمد خاتمى موظف شد پرونده هاى ارجاع شده از سوى رئیس جمهور را مورد بررسى قرار بدهد و احیاناً تخلفات صورت گرفته در زمینه اجراى قانون اساسى را به رئیس جمهور اعلام کند. افتخار جهرمى در مقاله اى توضیح مى دهد که قوانین حقوق بشرى که از طرف مجامع بین المللى در مورد نقض حقوق بشر اعمال مى شود آیا با حاکمیت ملى در تناقض قرار مى گیرد یا نه و او اثبات مى کند که آن اقدامات منجر به نقض حاکمیت ملى نمى شود. اعتقاد به قانون داشتن چه دستاوردى به دنبال دارد؟ گودرز افتخار جهرمى در مواجهه با این سؤال پاسخ مى جوامع بشرى بدون قانون نمى توانند زندگى کنند و قانون است که در جوامع، نظم ایجاد مى کند تا » : دهد مردم در رفاه و آسایش باشند. قانون هست که حقوق مردم را در برابر حکومت ها حفظ مى کند و باعث مى «. شوند که حکومت ها در چارچوب قانون عمل کنند و مأموران دولتى به مردم تعدى نکنند او قانونمند شدن جامعه را مرتبط با سطح کارآمدى قوانین، مجریان قانون و مردم و آگاهى آنان مى داند. قانون باید با فرهنگ مردم و با میزان رشد جامعه هماهنگ باشد و همینطور مجریان باید قوانین را آنطور که » قانون خواسته اجرا کنند و مردم هم باید اعتقاد به قانون پیدا کنند و معتقد باشند که اجراى قانون به نفع همه «. است__

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

ناصر كاتوزیان كیست؟ ۱-دوران تحصیلی:متولد: ۱۳۱۰. تهران «ناصر كاتوزیان» دركوچه در دار درخیابان رى به دنیا آمده است.خاندان كاتوزیان ازخانواده هاى كهن تهران است. نام خانوادگى اصلى آنها تهرانى بوده است كه درزمان رضاشاه وقتى مجبور به دریافت شناسنامه مى شوند به دلیل علاقه به زبان اصیل پارسى، لغت «كاتوزیان» را از شاهنامه براى نام خانوادگى خویش اقتباس مى كنند و كاتوزیان به معناى پارسایان است."كاتوزیان گروهى بودند كه تقریباً روحانیون دربار ساسانى را تشكیل مى دادند و درواقع طبقه باسواد زمانه خود بودند و از نفوذ فراوانى برخوردار بودند و چون خانواده ما خانواده اى روحانى بود. حتى عموى من قبلاً روحانى بود و بعدها به اجبار دربار عمامه ازسر برمى گیرند "دوران ابتدایى اش را در دبستان اقبال دوران دبیرستان را در دبیرستان علمیه طى مى كند . دكتر كاتوزیان با كلاس پنجم نظام قدیم رشته ادبی را دنبال و در همان رشته ادبى در ایران شاگرد اول مى شود و موفق به دریافت مدال درجه ۲علمى براى اولین بار در ایران مى شود. همین دریافت مدال مشوق او مى شود براى ادامه تحصیل. او با انتخاب رشته حقوق تحصیلات خود را در دانشگاه ادامه مى دهد و در این رشته موفق به كسب مدال درجه یك علمى این رشته مى شود. با فوت پدر در سال دوم دانشگاه ضربه بزرگى به دكتر كاتوزیان وارد مى شود و این ضربه باعث مى شود تا او از رفتن به وزارت امورخارجه پشیمان شود و رشته قضا را انتخاب كند. پس از اتمام لیسانس حقوق از سال ۱۳۳۴ تا ۱۳۴۵ در دادگسترى روزگار مى گذراند تا جایى كه حتى به ریاست دادگاه اراك و مستشار دادگاه استان و معاون ادارى و حقوقى هم مى رسد، اما داشتن روحیه تحقیق و پژوهش از یك طرف و عشق و علاقه او به تدریس و همچنین مخالف خوانى هایش با دستگاه پهلوی از طرف دیگر سبب شد تا كنج خلوت تحقیق و تفحص را به دنیاى پراضطراب و جنجال دادگسترى ترجیح دهد و به دنیاى علم و آرامش نقل مكان كند. او در رشته حقوق در مقاطع مختلف تا دكترا همواره با عنوان شاگرد اولى فارغ التحصیل مى شود و رساله اش را در سال ۱۳۳۹ باعنوان «وصیت» به پایان مى رساند . پس از اتمام دوران دانشكده حقوق در مقطع لیسانس از سال ۱۳۳۴ تا ۱۳۴۵ در دادگسترى روزگار مى گذراند و مشاغل مختلفى را تجربه مى كرد تا جایى كه حتى به ریاست دادگاه اراك و مستشار دادگاه استان و معاون ادارى و حقوقى هم مى رسد، اما داشتن روحیه تحقیق و پژوهش از یك طرف و عشق و علاقه او به تدریس و همچنین مخالف خوانى هایش با دستگاه حاكم از طرف دیگر سبب شد تا كنج خلوت تحقیق و تفحص را به دنیاى پراضطراب و جنجال دادگسترى ترجیح دهد و به دنیاى علم و آرامش نقل مكان كند. ۲-سفرعلمی به خارج کشور:او به دفعات متعدد به كشورهاى فرانسه و انگلیس و آمریكا سفر مى كندو در آنجا غور و تفحص علمی بسیار مى كند. با این حال علاقه وافر او به فقه باعث مى شود تا مطالعات فراوانى را در این زمینه داشته باشد. همین امر باعث مى شود تا زبان عربى را به همان اندازه بداند كه در زبان فرانسوى و انگلیسى متبحر شده بود. در سال ۱۳۳۲ اولین مقاله استاد در مجله كانون وكلاى آن زمان به چاپ مى رسد و سلسله مقالاتش در این باره ادامه پیدا مى كند تا اولین كتاب او تحت عنوان<<وصیت >>همزمان با اتمام دوره دكترى به چاپ برسد. دكتر ناصركاتوزیان اولین دانشجوى ایرانى است كه موفق به اخذ مدرك دكتراى حقوق در ایران و دانشگاه تهران شده است. او در سال ۱۳۳۳ در سن ۲۳سالگى ازدواج مى كند كه حاصل آن دو فرزند پسر است كه یكى از آنها دكتراى روانشناسى بالینى دارد و در حال حاضر مقیم آمریكا است و دیگرى مهندس الكترونیك است و در همان دیار زندگى مى كند. ۳- آثارتالیفی وکتابهای ایشان:دكتر ناصر كاتوزیان ۴۳ جلد اثر تألیفى و تحقیقى دارد كه برخى از آنها به ۹۰۰صفحه مى رسد مهمترین آنها عبارتند از: ۱ ـ عدالت قضایى (۲جلد) كه مجموعه آرایى است كه او در دوران قضاوتش جمع آورى كرده. ۲ ـ گامى بسوى عدالت (۲جلد) توصیفى از زندگى خود استاد است كه تمام زندگى اش را گامى به سوى عدالت مى داند. این ۲كتاب شامل بیش از ۴۰مقاله اى است كه او در مورد حقوق اساسى نوشته است. ۳ ـ مقدمه علم حقوق كه هنوز در دانشگاههاى مختلف تدریس مى شود و بیش از چهل بار تجدید چاپ شده است. ۴ ـ فلسفه حقوق (۳جلد) گل سرسبد كتابهاى دكتر كاتوزیان. او این ۳جلد كتاب را بیش از همه آثارش دوست دارد. ۵ ـ حقوق مدنى: دكتر كاتوزیان بیش از ۲۰جلد كتاب درباب موارد مختلف حقوق مدنى از جمله خانواده، تعهدات، قراردادها، مسؤولیت هاى مدنى، ارث و وصیت و… نوشته است. ۶ ـ نظریه عمومى حقوق ۷ ـ كلیات حقوق ۸ ـ آزادى اندیشه و بیان: دكتر كاتوزیان این كتاب را به سفارش سازمان ملل متحد در مورد آزادى اندیشه و بیان در ایرانانجام داده است. درتدوین اولین قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران نیز نفش داشته است ۴-توصیه های دکتر کاتوزیان: ۱-جمله اى كوتاه، پرمغز و ماندنى. حكایت آینه و جوان و پیر و خشت خام. «به جوانها مى گویم اگر از چیزى عصبانى هستید مراقب باشید، میراث گرانبهاى چندین و چندساله پدرانتان را از روى عصبانیت به زمین نزنید...» که منظور فقه وحقوق اسلامی است.و این تمام پختگى و حوصله پیرمردى سفیدموى و مرتب را نشان مى دهد كه شمرده شمرده سخن مى گوید و هیچ عجله اى براى گفتن ندارد. دكتر ناصر كاتوزیان حالا درآستانه ۷۳سالگى است. با آنكه جدى است اما مهربانى و شفقت در چشمانش موج مى زند. متین، صبور، مؤدب و خوش سخن و البته آراسته.

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت : روسیه   -   قرن : 19 منبع :

آنتون پاولوویچ چـِخوف Anton Pavlovich Chekhov (به روسی: Анто́н Па́влович Че́хов) ‏ (۲۹ ژانویه، ۱۸۶۰ - ۱۵ ژوئیه، ۱۹۰۴) داستان‌نویس و نمایش‌نامه‌نویس برجستهٔ روس است. هر چند زندگی کوتاهی داشت و همین زندگی کوتاه همراه با بیماری بود اما داستان‌های کوتاه و نمایش‌نامه‌های بسیار نوشت. او را مهم‌ترین داستان کوتاه‌نویس برمی‌شمارند و در زمینهٔ نمایش‌نامه‌نویسی نیز آثار برجسته‌یی از خود به جا گذاشته است. چخوف در چهل و چهار سالگی بر اثر ابتلا به بیماری سل درگذشت. زندگی آنتون پاولوویچ چخوف در ۲۹ ژانویه۱۸۶۰ در شهر تاگانروک، در جنوب روسیه، شمال قفقاز، در ساحل دریای آزوف به دنیا آمد. پدربزرگ پدری‌اش در مِلک کُنت چرتکف، مالک استان وارنشسکایا، سرف بود. او توانست آزادی خود و خانوادهٍ خود را بخرد. پدرش مغازهٔ خواربار فروشی داشت. او مرد مذهبی خشنی بود و فرزندان‌اش را تنبیه بدنی می‌کرد. روزهای یک‌شنبه پسران‌انش (او ۵ پسر داشت که آنتوان دومین آن‌ها بود.) را مجبور می‌کرد به کلیسا بروند و در گروه همسرایانی که خودش تشکیل داده بود آواز بخوانند. اگر اندکی ابراز نارضایتی می‌کردند آن‌ها را با چوب تنبه می‌کرد. همچنین آن‌ها را در ساعاتی طولانی، حتا در زمستان‌های سرد، در مغازه‌اش به کار می‌گرفت. آنتوان در ۱۸۶۷ در هفت سالگی تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه‌ٔ دینی یونانی آغاز کرد اما دو سال بعد در کلاس اول مدرسهٔ عادی به تحصیل خود ادامه داد. پدر چخوف شیفتهٔ موسیقی بود و همین شیفتگی او را از داد و ستد باز داشت و به ورشکستگی کشاند و او در سال ۱۸۷۶ از ترس طلب‌کارانش به همراه خانواده به مسکو رفت و آنتوان تنها در تاگانروک باقی ماند تا تحصیلات دبیرستانی‌اش را به پایان ببرد. او در سال‌های پایانی تحصیلات متوسطه‌اش در تاگانروک به تآتر می‌رفت و نخستین نمایش‌نامه‌ٔ خود را به نام بی‌پدری و بعد کمدی آواز مرغ بی‌دلیل نبود را نوشت. او در همین سال‌ها مجلهٔ غیررسمی و دست‌نویس الکن را منتشر می‌کرد که توسط برادران‌اش به مسکو هم برده می‌شد. برادر بزرگ‌اش، آلکساندر پاولویچ چخوف در سال ۱۸۷۶ به دانشگاه مسکو رفت بود و در رشتهٔ علوم طبیعی دانشکدهٔ ریاضی-فیزیک مشغول تحصیل بود و در روزنامه‌های فکاهی مسکو و پتربورگ داستان می‌نوشت. آنتوان نیز در ۱۸۷۹ تحصیلات ابتدایی را تمام کرد و به مسکو رفت و در رشتهٔ پزشکی در دانشگاه مسکو مشغول تحصیل شد. چخوف در نیمهٔ سال ۱۸۸۰ تحصیلات دانشگاهی خود را در رشتهٔ پزشکی در دانشگاه مسکو آغاز کرد. در همین سال نخستین مطلب او چاپ شد برای همین این سال را مبدا تاریخی آغاز نویسندگی چخوف برمی‌شمارند. جخوف در نامه‌ای به فیودور باتیوشکوف می‌نویسد:«نخستین تکهٔ ناچیزم در ۱۰ تا ۱۵ سطر در نشریهٔ «دارگون فلای» در ماه مارس یا آوریل ۱۸۸۰ درج شد. اگر آدم بخواهد مدارا کند و این نوشتهٔ ناچیز را آغازی به‌حساب بیاورد، بنابر این سالگرد (بیست و پنج‌سال نویسندگی) من زودتر از ۱۹۰۵ فرا نخواهد رسید.» آن‌چه چخوف به آن اشاره می‌کند درواقع داستان کوتاهی است به نام «نامهٔ ستپان ولادیمیریچ اِن، مالک اهل دُن، به همسایهٔ دانشمندش، دکتر فریدریخ» که در مجلهٔ سنجاقک شمارهٔ ۱۰ منتشر شد. او در سال‌های ۱۸۸۰ تا ۱۸۸۴ علاوه بر آموختن پزشکی در دانشگاه مسکو با نام‌های مستعاری مانند: آنتوشا چخونته، آدم کبدگندیده، برادر برادرم، روور، اولیس... به نوستن بی‌وقفهٔ داستان و طنز در مجله‌های فکاهی مشغول بود و از درآمد حاصل از آن زندگی مادر، خواهر و برادران‌اش را تامین می‌کرد. او در ۱۸۸۴ به عنوان پزشک فارغ‌التحصیل شد و در شهر واسکرسنسک، نزدیک مسکو، به طبابت پرداخت. اولین مجموعه داستان‌اش با نام قصه‌های ملپامن در همین سال منتشر شد و اولین نقدها دربارهٔ او نوشته شد. در دسامبر همین سال هنگامی که چخوف ۲۴ ساله بود اولین خلط‌های خونی که نشان از بیماری مهلک سل داشت مشاهده شد. چخوف بعد از پایان تحصیلات‌اش در رشتهٔ پزشکی به طور حرفه‌ای به داستان‌نویسی و نمایش‌نامه‌نویسی روی آورد. در ۱۸۸۵ همکاری خود را با روزنامهٔ پتربورگ آغاز کرد. در سپتامبر قرار بود نمایش‌نامهٔ او به نام در جادهٔ بزرگ به روی صحنه برود که کمیتهٔ سانسور از اجرای آن جلوگیری کرد. مجموعهٔ داستان‌های گل‌باقالی او در ژانویه سال بعد منتشر شد. در فوریه همین سال (۱۸۸۶) با آ. سووُربن سردبیر روزنامه عصر جدید آشنا شد و داستان‌های، مراسم تدفین، دشمن،... در این روزنامه با نام اصلی چخوف منتشر شد. بیماری سل‌اش شدت گرفت و او در آوریل ۱۸۸۷ به تاگانروک و کوه‌های مقدس رفت و در تابستان در باپکینا اقامت گزید در اوت همین سال مجموعهٔ در گرگ‌ومیش منتشر شد و در اکتبر نمایش‌نامهٔ بلندش با نام ایوانف در تآتر کورش مسکو به روی صحنه رفت که استقبال خوبی از آن نشد. چخوف در ۱۶ ژوئن ۱۹۰۴به همراه همسرش اولگا کنیپر برای معالجه به آلمان استراحت‌گاه بادن ویلر رفت. در این استراحت‌گاه حال او بهتر می‌شود اما این بهبودی زیاد طول نمی‌کشد و روز به روز حال او وخیم‌تر می‌شود. اولگا کنیپر در خاطرات خود شرح دقیقی از روزها و آخرین ساعات زندگی چخوف نوشته‌است. ساعت ۱۱ شب حال چخوف وخیم می‌شود و اولگا پزشک معالج او، دکتر شورر، را خبر می‌کند. اولگا در خاطرات‌اش می‌نویسد:«دکتر او را آرام کرد. سرنگی برداشت و کامفور تزریق کرد. و بعد دستور شامپاین داد. آنتوان یک گیلاس پر برداشت. مزه‌مزه کرد و لبخندی به من زد و گفت «خیلی وقت است شامپاین نخورده‌ام.» آن را لاجرعه سرکشید. به آرامی به طرف چپ دراز کشید و من فقط توانستم به سویش بدوم و رویش خم شوم و صدایش کنم. اما او دیگر نفس نمی‌کشید. مانند کودکی آرام به خواب رفته بود.» و این ساعات اولیه روز ۱۵ ژوئیه ‏ ۱۹۰۴ بود. تشییع جنازهٔ چخوف یک هفته پس از مرگ او در مسکو برگزار شد. ماکسیم گورکی که در این مراسم حضور داشت بعدها به دقت جریان برگزاری مراسم را توصیف کرد. جمعیت زیادی در مراسم خاکسپاری حضور داشتند و تعداد مشایعت کنندگان به حدی بود که عبور و مرور در خیابان‌های مسکو مختل شد. علاوه بر نوسیندگان و روشنفکران زیادی که رد مراسم حضور داشتند حضور مردم عادی نیز چشم‌گیر بود. سرانجام در گورستان صومعهٔ نووو-دویچی در شهر مسکو به خاک سپرده شد. سالشمار زندگي: 1860- تولد در هفدهم ژانويه، شهر تاگانروگ در جنوب شرقي روسيه، واقع بر كرانه درياي آزوف. 1876- ورود به دبيرستان شهر تاگانروگ در شانزده سالگي. - مهاجرت خانواده به مسکو بدليل ورشکستگي پدرش. 1877- نوشتن نخستين نمايشنامه اش با نام يتيم در سن 17 سالگي. 1879- اتمام دوره دبيرستان در 19 سالگي. - پيوستن به خانواده و عزيمت به مسکو. - پذيرفته شدن در دانشگاه مسكو در رشته پزشكي. - شروع کار در روزنامه‌ها و مجلات فكاهي و نوشتن داستانواره هاي کوتاه با امضاء آنتوشا چخونته آنهم بمنظور کاستن از فقر و کمک به اقتصاد خانواده. 1880- نوشتن داستان هزار و يك شهوت. - عزيمت به مسکو براي تحصيل در رشته پزشکي. - انتشار داستانها و طرحهاي طنز آميز با اسمهاي مستعار نظير برادر برادرم و طبيب بيمار در نشريات. - نوشتن داستان کوتاه با نام يک دست و دو هندوانه. - نوشتن داستان کوتاه با نام پيش از ازدواج. - نوشتن داستان کوتاه با نام پدر جان. 1881- نوشتن داستان کوتاه در واگن. - نوشتن داستان کوتاه با نام محاکمه. 1882- نوشتن نخستين داستان جد‌ي زن ارباب. - خلق داستان گلهاي دير هنگام. - نوشتن داستان کوتاه با نام نسيان. - نوشتن داستان کوتاه با نام اعتراف. - نوشتن داستان کوتاه با نام داس سبز. - نوشتن داستان کوتاه با نام خبرنگار. - نوشتن داستان کوتاه با نام اسکولاپ هاي روستايي. - نوشتن داستان کوتاه با نام سار از درخت پريد. - نوشتن داستان کوتاه با نام کدام يک از سه. - نوشتن داستان کوتاه با نام زن ارباب. - نوشتن داستان کوتاه با نام کالاي جاندار. - نوشتن داستان کوتاه با نام نوشداروي بعد از مرگ. - نوشتن داستان کوتاه با نام دو رسوايي. - نوشتن داستان کوتاه با نام ماجراي گند. - نوشتن داستان کوتاه با نام بازار مکاره. - نوشتن داستان کوتاه با نام بارون. 1883- خلق داستان آينه ترك‌ خورده. - نوشتن داستان كبريت سوئدي. - نوشتن داستان کوتاه با نام خوشحالي. - نوشتن داستان کوتاه با نام نزد سلماني. - نوشتن داستان کوتاه با نام سپاسگزار. - نوشتن داستان کوتاه با نام زن بي اوهام. - نوشتن داستان کوتاه با نام در حمام. - نوشتن داستان کوتاه با نام بي عرضه. - نوشتن داستان کوتاه با نام به نقل از يک پرونده. - نوشتن داستان کوتاه با نام طبع معمايي. - نوشتن داستان کوتاه با نام گفت و گو. - نوشتن داستان کوتاه با نام دزد. - نوشتن داستان کوتاه با نام مادر زن وکيل. - نوشتن داستان کوتاه با نام مرگ يک کارمند. - نوشتن داستان کوتاه با نام بچه تخس. - نوشتن داستان کوتاه با نام کبريت بي خطر. - نوشتن داستان کوتاه با نام چاق و لاغر. - نوشتن داستان کوتاه با نام آلماني حق شناس. - نوشتن داستان کوتاه با نام قيم. - نوشتن داستان کوتاه با نام به اقتضاي زمان. - نوشتن داستان کوتاه با نام در پستخانه. - نوشتن داستان کوتاه با نام حقوق دان. - نوشتن داستان کوتاه با نام نقل از دفتر خاطرات يک دوشيزه. - نوشتن داستان کوتاه با نام دختر آليبون. 1884- كسب مدرك دكترا در طب پس از پايان دوره ي پنج‌ساله دانشكده. - نوشتن داستان دختر سرود خوان. - تاليف داستان شبي دهشتناك. - خلق رمان فاجعه‌اي در شكار. - تاليف داستان امتحان نهايي. - انتشار نخستين مجموعه داستانهاي كوتاه به ‌صورت كتاب، تحت عنوان قصه‌هاي ملپومنه و کسب موفقيت بسيار. - عدم پرداختن جدي به فعاليتهاي پزشکي و اهتمام ويژه به نويسندگي. - نوشتن داستان نشانه افتخار. - نوشتن داستان کوتاه با نام انتقام زن. - نوشتن داستان کوتاه با نام دو نامه. - نوشتن داستان کوتاه با نام سکوت يا پر حرفي؟. - نوشتن داستان کوتاه با نام آدم مغرور. - نوشتن داستان کوتاه با نام آلبوم. - نوشتن داستان کوتاه با نام زغال سنگ روسي. - نوشتن داستان کوتاه با نام اشکهاي پنهاني. - نوشتن داستان کوتاه با نام بوقلمون صفت. - نوشتن داستان کوتاه با نام از چاله به چاه. - نوشتن داستان کوتاه با نام در گورستان. - نوشتن داستان کوتاه با نام نقاب. - نوشتن داستان کوتاه با نام شب پيش از محاکمه. - نوشتن داستان کوتاه با نام صدف. - نوشتن داستان کوتاه با نام فاجعه اي در شکار. 1885 - تاليف نمايشنامه بر شاهراه و عدم انتشار تا پس از مرگش. - چاپ داستان با نام شكارچي. - نوشتن داستان کوتاه با نام تاريخ زنده. - نوشتن داستان کوتاه با نام هر دو بهترند. - نوشتن داستان کوتاه با نام در اتاقهاي يک هتل. - نوشتن داستان کوتاه با نام زندگي زيباست. - نوشتن داستان کوتاه با نام چکمه ها. - نوشتن داستان کوتاه با نام روشنفکر کند ذهن. - نوشتن داستان کوتاه با نام از خاطرات يک ايده آليست. - نوشتن داستان کوتاه با نام داماد و پدر جان. - نوشتن داستان کوتاه با نام مهمان. - نوشتن داستان کوتاه با نام مغروق. - نوشتن داستان کوتاه با نام ديوار. - نوشتن داستان کوتاه با نام نينوچکا. - نوشتن داستان کوتاه با نام بيکار. - نوشتن داستان کوتاه با نام تهيه کننده در زير کاناپه. - نوشتن داستان کوتاه با نام مفسده جو. - نوشتن داستان کوتاه با نام در غربت. - نوشتن داستان کوتاه با نام دو روزنامه چي. - نوشتن داستان کوتاه با نام کد خدا. - نوشتن داستان کوتاه با نام ييلاقي ها. - نوشتن داستان کوتاه با نام سگ گران قيمت. 1886 - انتشار ‌اولين مجموعه‌از قصه ها به‌صورت کتاب با نام قصه هاي گوناگون. - دعوت به همکاري از طرف آلكسي سوورين، مدير روزنامه نوويه ورميا. - چاپ مطالب در نشريه‌اي جدي براي نخستين بار و کناره گيري ازمجلات و روزنامه‌هاي فكاهي. - انتشار داستان مردم نيك. - نوشتن داستان کوتاه با نام ناکامي. - نوشتن داستان کوتاه با نام جهت اطلاع شوهرها. - نوشتن داستان کوتاه با نام بزرکترين شهر روسيه. - نوشتن داستان کوتاه با نام دلتنگي. - نوشتن داستان کوتاه با نام ولوله. - نوشتن داستان کوتاه با نام فرانسوي کودن. - نوشتن داستان کوتاه با نام شوخي کوچولو. - نوشتن داستان کوتاه با نام آگافيا. - نوشتن داستان کوتاه با نام عشق. - نوشتن داستان کوتاه با نام مرد آشنا. - نوشتن داستان کوتاه با نام خوش اقبال. - نوشتن داستان کوتاه با نام مدير کل. - نوشتن داستان کوتاه با نام در مدرسه شبانه روزي. - نوشتن داستان کوتاه با نام در ييلاق. - نوشتن داستان کوتاه با نام خواننده کر. - نوشتن داستان کوتاه با نام بدبختي. - نوشتن داستان کوتاه با نام جوراب صورتي. - نوشتن داستان کوتاه با نام مسافر واگن درجه يک. - نوشتن داستان کوتاه با نام نانخورها. - نوشتن داستان کوتاه با نام واي دندانم. - نوشتن داستان کوتاه با نام مرد غير عادي. - نوشتن داستان کوتاه با نام لجن. - نوشتن داستان کوتاه با نام روياها. - نوشتن داستان کوتاه با نام واقعه. - نوشتن داستان کوتاه با نام سخنران. - نوشتن داستان کوتاه با نام تصاوير. - نوشتن نمايشنامه ي زيانهاي دخانيات. - نوشتن داستان کوتاه با نام وانکا. - نوشتن داستان کوتاه با نام خود او بود. - نوشتن داستان کوتاه با نام احساسات شديد. - نوشتن داستان کوتاه با نام اين زنها. - نوشتن داستان کوتاه با نام کفت و گويم با رييس پستخانه. - نوشتن داستان کوتاه با نام کابوس. - نوشتن داستان کوتاه با نام مهمان نا آرام. - نوشتن داستان کوتاه با نام مرگ هنرمندانه. - نوشتن داستان کوتاه با نام درباره زنها. - نوشتن داستان کوتاه با نام زن دوا خانه چي. - نوشتن داستان کوتاه با نام آنيوتا. - نوشتن داستان کوتاه با نام روزي در حومه شهر. - نوشتن داستان کوتاه با نام ايوان ماتوه يچ. - نوشتن داستان کوتاه با نام آدم هاي سخت. 1887 - شروع پيدايش علائم ابتلا به بيماري سل. - نوشتن نمايشنامه ي ايوانف. - اجراي نمايشنامه ي ايوانف ابتدا در مسكو و بعد در پترزبورگ. - نوشتن داستان با نام مجلس جشن. - انتشار داستان منتقم. - نوشتن نمايشنامه ي آواز قو. - نوشتن داستان کوتاه با نام شکنجه سال نو. - نوشتن داستان کوتاه با نام شامپاني. - نوشتن داستان کوتاه با نام سائل. - نوشتن داستان کوتاه با نام دشمنان. - نوشتن داستان کوتاه با نام جهالت. - نوشتن داستان کوتاه با نام مست ها. - نوشتن داستان کوتاه با نام بي پناه. - نوشتن داستان کوتاه با نام عمل زشت. - نوشتن داستان کوتاه با نام تيفوس. - نوشتن داستان کوتاه با نام حادثه. - نوشتن داستان کوتاه با نام مستنطق. - نوشتن داستان کوتاه با نام والوديا. - نوشتن داستان کوتاه با نام يک از خيلي ها. - نوشتن داستان کوتاه با نام از يادداشتهاي مردي تند مزاج. - نوشتن داستان کوتاه با نام زينوچکا. - نوشتن داستان کوتاه با نام فراري. - نوشتن داستان کوتاه با نام مساله. - نوشتن داستان کوتاه با نام خانه کلنگي. - نوشتن داستان کوتاه با نام حکايت خانم N.N. - نوشتن داستان کوتاه با نام بي احتياطي. - انتشار مجموعه داستان كوتاه با نام داستانهاي خال‌خالي. - انتشار مجموعه داستان با نام دمدماي غروب. - کسب جايزه پوشکين از طرف فرهنگستان روسيه بخاطر انتشار مجموعه داستان دمدماي غروب. 1888- نوشتن نخستين اثر مهم و داستان بلند با نام استپ به سبك روايي. - چاپ داستان استپ در مجله سيورنيه وستنيك، از معتبرترين مجلات روشنفكري روسيه. - چاپ داستان با نام خواب‌آلود و روايت آن از زاويه ديد يك كودك. - نوشتن داستان بحران رواني. - نوشتن داستان کوتاه با نام بيابان. - تاليف کتاب داستان با نام حادثه ناگوار. - تاليف نمايشنامه ي خرس. - نوشتن نمايشنامه ي خواستگاري. 1889- فروش كليه آثار منتشره ماركس ناشر. - تاليف کتاب داستان با موضوع خود شيفتگي با نام پرنسس. - نوشتن داستان با نام داستاني ملال‌انگيز. - انتشار داستان مهمان بي‌قرار. - نوشتن داستان کوتاه با نام شرط بندي. - تلاش فعالانه براي كمك به قحطي‌زدگان. 1890- از طريق سيبري به آغاز سفر خطرناك و خسته‌كننده به اردوگاه محكومين جزيره ساخالين و مطالعه زندگي محکومان به کار اجباري. - نوشتن داستان دزدان. - انتشار داستان گوسيف. - خلق نمايشنامه ي عروسي. 1891- انتشار داستان کوتاه با نام جزيره ي ساخالين. - نوشتن يکي از طولاني ترين داستان هايش با نام زنان دهقان. - نوشتن داستان بلند با نام دوئل. - نوشتن داستان کوتاه با نام تصاوير. - نوشتن داستاني بمنظور پرداختن به مسئله قحطي با نام همسر. - خلق نمايشنامه ي سالگرد. - عزيمت وسکونت در دهکده مليخووا بعنوان پزشک. 1892- خلق يکي از قويترين داستان هايش با نام اتاق شماره شش. - نوشتن رمان كوتاه ملخ. - نوشتن داستان کوتاه با نام در تبعيد تحت تأثير مشاهداتش در جزيره ساخالين. - نوشتن داستان جنگ تن به تن. - نوشتن داستان کوتاه با نام دوئل. - نوشتن داستان کوتاه با نام همسرم. - نوشتن داستان کوتاه با نام زن ددري. - نوشتن داستان کوتاه با نام قطعه بعد از تئاتر. 1893- انتشار داستان با نام داستاني بدون عنوان. - انتشار يکي از بد بينانه ترين رمان هايش با نام سرگذشت بي‌حاصل. 1894- انتشار کتاب با نام راهب سياهپوش. - انتشار داستان قلمرو حاكميت يك زن. - انتشار داستان با نام ويولن روتچيلد. - چاپ کتاب داستان با نام معلم ادبيات. - نوشتن داستان کوتاه با نام حکايت سر باغبان. 1895- نوشتن نمايشنامه مرغ دريايي. - نوشتن داستان سه سال. - اجراي ناموفق نمايشنامه ي مرغ دريايي در سالن تئاتر الکساندريسکي در شهر سنت پترزبورگ. - نوشتن داستان با نام آرديانا. - خلق داستان با نام آنا. - نوشتن داستان کوتاه با نام همسر. - نوشتن داستان کوتاه با نام يآنا برگردن. - نوشتن داستان کوتاه با نام آري آدنا. - تاليف کتاب داستان با نام داستان يك هنرمند. - نوشتن داستان زندگي من. 1896- نوشتن داستان خانه‌اي با نيم طبقه. - نوشتن رمان زندگي من. - اجراي نمايشنامه اي در چهار پرده با نام گاكي در مسكو.( توفيق اين نمايشنامه ، چنان بود كه تئاتر هنري مسكو كه در آن وقت در دست ساختمان بود، مرغ گاكي را علامت خود قرار داد ). - اجراي نمايشنامه ي مرغ دريايي در تئاتر دولتي پترزبورگ. 1897- ترک منطقه ميلخووو به دليل بيماري‌اش و عزيمت به سواحل جنوب کريمه و آسايشگاههاي فرانسه و آلمان. - نوشتن داستان دهقانان. - اجراي موفقيت آميز نمايشنامه ي مرغ دريايي در سالن تئاتر هنري مسکو. - انتشار داستان سفري با كالسكه. - خلق داستان بانام ماژيکها. - نوشتن داستان کوتاه با نام پچنگ. - چاپ و انتشار رمان دوئل يكي از مشهورترين آثارش و تصويري تقريباً حقيقي از آشفتگي روحي روسها در پايان قرن گذشته. - بروز خونريزي ريه بر اثر ابتلا قبلي به بيماري سل. 1898- انتشار داستان بانو و سگ كوچكش. - انتشار داستان دلبند. - چاپ و انتشار داستان از خاطرات يك پزشك. - انتشار داستان با نام مردي در جعبه. - چاپ داستان کوتاه انگور فرنگي. - انتشار و چاپ داستان با نام درباره عشق. - انتشار داستان کوتاه با نام داستان عزيزم. - چاپ داستان اييونيچ. 1899- فوت پدر در سن 39 سالگي. - انتشار کتاب داستان با نام ويلاي جديد. - نوشتن داستان کوتاه با نام عزيز دلم. - خلق نمايشنامه ي سه خواهر. - نوشتن داستان کوتاه با نام بانويي با سگ کوچولويش. - نوشتن نمايشنامه با عنوان دايي وانيا و اجراي اين نمايشنامه، براي نخستين بار در تئاتر هنري مسكو. 1900- اقامت در ايتاليا و انجام ديدارهاي زياد با تولستوي. - نوشتن داستان با نام در هنگام كريسمس. - خلق داستان کوتاه با نام دهقانان. - نوشتن و خلق داستان در دره. 1901- ازدواج در ماه مه، با يكي از هنرپيشگان تئاتر هنري مسكو به نام الگا. ل. كنيپر. - بازنويسي داستان مردم نيك براي چاپ در مجموعه آثارش. - اجراي نمايشنامه ي سه خواهر. 1902- استعفا از عضويت در آكادمي علوم روسيه براي اعتراض به لغو عضويت گورکي. ( تحت فشار حكومت، عضويت گوركي را در آن آكادمي لغو شده بود ) - خلق نمايشنامه ي بلند با عنوان دايي وانيا. 1903- انتشار داستان نامزد در ماه دسامبر، يعني هفت ماه پيش از مرگش. 1904- شروع دوران سخت بيماري. - نوشتن و انتشار نمايشنامه ي باغ آلبالو. - حضور در اولين شب اجراي نمايشنامه ي باغ آلبالو. - سکونت در آسايشگاهي در جنگل هاي سياه آلمان در منطقه بادن ويلر به توصيه پزشکان معالجش. - اقامت سه هفته اي در آسايشگاه و فوت در شب دوم ژوئيه. - انتقال جسدش به مسكو و دفن در صومعه نووو ـ دويچ، در قسمت مربوط به هنرمندان. 1914: دستنويس نمايشنامه ي پلاتونوف ، در يكي از گاوصندوقهاي بانك مسكو به دست آمد. نمايشنامه مذكور، بي‌عنوان بود. بنابراين، در چاپهاي مختلف، عنوانهاي گوناگوني همچون پلاتونوف ، نمايشنامه بي‌عنوان ، اين پلاتونوف ديوانه و غيبت پدران به چاپ رسيد. اين نمايشنامه، در زمان حيات چخوف، هرگز به نمايش درنيامد. نخست در 1923 به همت بلچيكوف منتشر شد. نامه الكساندر چخوف به برادرش، در تاريخ 14 اكتبر 1878، ثابت مي‌كند كه چخوف اين نمايشنامه را زماني كه هجده سال داشته و شاگرد دبيرستان بوده، نوشته است. آثار نمايشنامه اي: - بي پدري / نمايشنامه در چهار پرده - در جاده بزرگ / اتود دراماتيک در يک پرده - آواز قو (کالخاس) / اتود دراماتيک در يک پرده -ايوانف / کمدي در چهار پرده - خرس / کمدي در يک پرده - خواستگاري / کمدي در يک پرده - ايوانف / درام در چهار پرده - تاتيانا رپينا / درام در يک پرده - بازيگر تراژدي عليرغم ميل خود / کمدي در يک پرده - عروسي / صحنه اي در يک پرده - غول جنگلي / کمدي در يک پرده - سالگرد / کمدي در يک پرده - مرغ دريايي / کمدي در چهار پرده - داني وانيا / صحنه هايي از زندگي روستايي در چهار پرده - سه خواهر / درام در چهار پرده - در مضار توتون / صحنه تک گويي در يک پرده - باغ آلبالو / کمدي در چهار پرده

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

هوشنگ گلشيري در سال 1316در اصفهان به‌دنيا آمد. در سال 1321همراه با خانواده به آبادان رفت. از سال 1321تا 1334در آبادان اقامت داشت که اين دوره از زندگيش را بايد شكل‌دهندهُ حيات فكري و احساسي او دانست. پدرش كارگر بنا، سازندهُ مناره‌هاي شركت نفت بود، و ما مدام از خانه‌اي به خانهُ ديگر مي رفتند. از سال 1334 تا 1352 هم در اصفهان زيسته است.گلشيري اولين داستانش را در سال 1337زماني که در دفتر اسناد رسمي کار مي کرد نوشت. پس از گرفتن ديپلم، معلم شد، در دهي دورافتاده در سرراه اصفهان به يزد. گلشيري در سال 1338 تحصيل در رشتهُ ادبيات فارسي را در دانشگاه اصفهان آغاز كرد. آشنايي با انجمن ادبي صائب در همين دوره نيز اتفاقي مهم در زندگي او بود. شركت در جلسات انجمن صائب زمينه‌ساز آشنايي با برخي اهل قلم آن روز اصفهان شد كه در نشست‌هاي ادبي ديگر تداوم يافت. آشنايي با برخي فعالان سياسي در اين جلسات او را وارد عرصهُ فعاليت سياسي كرد كه به دستگيري‌اش در اواخر سال 1340 انجاميد. در پايان شهريور 1341 از زندان آزاد و در همان سال از دانشكدهُ ادبيات دانشگاه اصفهان فارغ‌التحصيل شد. در اين زمان ديگر چند شعر و يك داستان از او در مجلات پيام نوين، فردوسي، و كيهان هفته به چاپ رسيده بود. اين نشست‌هاي ادبي كه به دليل حساسيت ساواك در خانه‌ها ادامه يافت، هستهُ اصلي جنگ اصفهان شد. از شمارهُ دوم ابوالحسن نجفي، احمد مير علايي، ضياء موحد و بعدتر تعدادي از نويسندگان و شاعران جوان به حلقهُ همكاران پيوستند. جنگ اصفهان كه اين جمع را به عنوان قطبي در ادب معاصر شناساند كمابيش با همين تركيب تا سال 1360 در يازده شماره منتشر شد. گلشيري تعدادي از داستان‌هاي كوتاه و چند شعر خود را در شماره‌هاي مختلف جنگ به چاپ رساند. در سال 1347، اين داستان‌ها را در مجموعهُ مثل هميشه منتشر كرد. گلشيري و تعدادي از ياران جنگ اصفهان، در سال 1346، همراه با عده‌اي ديگر از اهل قلم در اعتراض به تشكيل كنگره‌اي فرمايشي از جانب حكومت وقت بيانيه‌اي را امضا كردند و با تشكيل كانون نويسندگان ايران در سال 1347 به عضويت آن درآمدند. در سه دوره فعاليت كانون در جهت تحقق آزادي قلم و بيان و دفاع از حقوق صنفي نويسندگان، گلشيري همواره از اعضاي فعال آن باقي ماند. در دوره‌هاي دوم و سوم فعاليت كانون، به عضويت هئيت دبيران نيز انتخاب شد. رمان شازده احتجاب را در سال 1348، و رمان كريستين و كيد را در سال 1350 منتشر كرد. در اواخر 1352، براي بار دوم به مدت شش ماه به زندان افتاد و به مدت پنج سال نيز از حقوق اجتماعي، از جمله تدريس محروم شد. ناچار در سال 1353 به تهران آمد. در تهران با بعضي از ياران قديمي جنگ كه ساكن تهران بودند و عده‌اي ديگر از اهل قلم جلساتي هفتگي برگزار كردند. مجموعه داستان نمازخانهُ كوچك من (1354) ، و جلد اول رمان برهُ گمشدهُ راعي (1356) حاصل همين دوره بود. در سال 1354، نمايشنامه‌اي از او به نام سلامان و ابسال به روي صحنه آمد. اين نمايشنامه هنوز منتشر نشده است. در سال 1356، تدريس در گروه تئاتر دانشكدهُ هنرهاي زيباي دانشگاه تهران را به صورت قراردادي آغاز كرد. در پائيز همين سال، گلشيري در ده شب شعري كه كانون نويسندگان ايران‌با همكاري انجمن فرهنگي ايران و آلمان - انستيتو گوته - در باغ اين انجمن بر پا داشت، سخنراني‌اي با عنوان جوانمرگي در نثر معاصر فارسي ايراد كرد. در بهمن همين سال، برندهُ جايزهُ فروغ فرخزاد شد. در تابستان 1357، براي شركت در طرح بين‌المللي نويسندگي به آيواسيتي در آمريكا سفر كرد. در چند ماه اقامت در خارج از كشور در شهرهاي مختلف سخنراني كرد و در زمستان 1357، پس از بازگشت به ايران، به اصفهان رفت و تدريس در دبيرستان را از سر گرفت. گلشيري در بهمن 1358 معصوم پنجم را منتشر كرد. سال 1361 آغاز انتشار گاهنامهُ نقد آگاه بود. مطالب اين گاهنامه را شورايي متشكل از نجف دريابندري، هوشنگ گلشيري، باقر پرهام و محسن يلفاني (بعدتر، محمدرضا باطني) انتخاب مي‌كردند. انتشار اين نشريه تا سال 1363 ادامه يافت. در اواسط سال 1362، گلشيري جلسات هفتگي داستان‌خواني را كه به جلسات پنج‌شنبه‌ها معروف شد، با شركت نسل جوان‌تر داستان‌نويسان آغاز كرد. در اين جلسات كه تا اواخر سال 1367 ادامه يافت،نويسندگاني چون اكبر سردوزامي، مرتضي ثقفيان، محمود داوودي، كامران بزرگ‌ نيا، يارعلي پورمقدم، محمدرضا صفدري، اصغر عبداللهي، قاضي ربيحاوي، محمد محمدعلي، ناصر زراعتي، رضا فرخفال، آذر نفيسي، بيژن بيجاري، عبدالعلي عظيمي، علي موذني، عباس معروفي، منصور كوشان، شهريار مندني‌پور، منيرو رواني‌پور شركت داشتند. در اين جلسات آثار منتشر شده‌اي از شهرنوش پارسي‌پور، سيمين دانشور، تقي مدرسي، محمود دولت‌آبادي، رضا جولايي، ابوالحسن نجفي، رضا براهني، نجف دريابندري و اكبر رادي نيز با حضور خود آنها نقد و بررسي شد. جبه‌خانه در سال 1362 و حديث ماهيگير و ديو در سال1363 منتشر شد. گلشيري از اواخر سال 1364، با همكاري با مجلهُ آدينه از اولين شمارهُ آن، و پس از آن، دنياي سخن، و پذيرش مسئوليت صفحات ادبي مفيد براي ده شماره (65 تا 66) دور تازه‌اي از كار مطبوعاتي خود را در حالي آغاز كرد كه انتشار اين نشريات سرآغاز فضاي تازه‌اي در مطبوعات ادبي بود. سردبيري ارغوان كه فقط يك شماره منتشر شد (خرداد 1370)، و سردبيري و همكاري باچند شمارهُ نخست فصلنامهُ زنده رود (1371 تا 1372) ادامهُ فعاليت‌‌هاي مطبوعاتي او تا پيش از سردبيري كارنامه بود. در سال 1368، در اولين سفر به خارج از كشور پس از انقلاب براي سخنراني و داستان‌خواني به هلند (با دعوت سازمان آيدا)، و شهرهاي مختلف انگستان و سوئد رفت. در سال 1369 نيز براي شركت در جلسات خانهُ فرهنگ‌ هاي جهان در برلين به آلمان سفر كرد. در اين سفر در شهرهاي مختلف آلمان، سوئد، دانمارك و فرانسه سخنراني و داستا‌ن‌خواني كرد. در بهار 1371 به آلمان، امريكا، سوئد، بلژيك و در بهمن 1372 هم به آلمان، هلند، بلژيك سفر كرد. مجموعه داستان پنج‌گنج در سال 1368 (سوئد) فيلمنامهُ دوازده رخ در سال 1369، رمان‌هاي در ولايت هوا در سال 1370 (سوئد)، آينه‌‌هاي دردار (امريكا و ايران) در سال 1371، مجموعه داستان دست تاريك،دست‌روشن در سال 1374،و در ستايش شعر سكوت (دو مقالهُ بلند در بارهُ شعر) در سال 1374 منتشر شد. گلشيري تدريس ادبيات داستاني را كه پس از اخراج از دانشگاه مدت كوتاهي دردفتر مجلهُ مفيد ادامه داده بود، در سال 1369 با اجارهُ محلي در تهران و برگزاري كلاس‌هاي آموزشي و جلسات آزاد ماهانه از سر گرفت. در اين دوره كه به دورهُ تالار كسري معروف شد، ابوالحسن نجفي،م.ع. سپانلو و رضا براهني نيز به دعوت گلشيري كلاس‌هايي برگزار كردند. در كنار ادبيات و نقد معاصر، ضرورت شناخت متون كهن نيز از دلمشغولي‌هاي گلشيري بود. او به همراه دوستاني از اهل قلم در جلساتي هفتگي، كه از سال 1361 آغاز شد و پانزده سالي ادامه داشت، بسياري از آثار كلاسيك فارسي را بازخواني و بررسي كرد. در فروردين 1376، اقامتي نه‌ماهه در آلمان به دعوت بنياد هاينريش بل فرصتي شد براي به پايان رساندن رمان جن‌نامه كه تحرير آن را سيزده سال پيشتر آغاز كرده بود. در همين دوره، براي داستان‌خواني و سخنراني به شهرهاي مختلف اروپا رفت و جايزهُ ليليان هلمن/ دشيل همت را نيز دريافت كرد. در زمستان 1376، رمان جن‌نامه (سوئد) و جدال نقش با نقاش انتشار يافت. گلشيري سردبيري ماهنامهُ ادبي كارنامه را در تابستان 1377 پذيرفت و نخستين شمارهُ آن را در دي ماه همين سال منتشر كرد. در اين دوره جلسات بررسي شعر و داستان نيز به همت او در دفتر كارنامه برگزار مي‌شد. يازدهمين شمارهُ كارنامه به سردبيري او پس از مرگش در خرداد 1379 منتشر شد. گلشيري در دوازدهم تيرماه 1378 جايزهُ صلح اريش ماريا رمارك را در مراسمي در شهر ازنابروك آلمان دريافت كرد.اين جايزه به پاس آثار ادبي و تلاش‌هاي او در دفاع از آزادي قلم و بيان به او اهدا شد.در مهر ماه همين سال در آخرين سفرش در نمايشگاه بين‌المللي كتاب فرانكفورت شركت كرد. سپس براي سخنراني و داستان‌خواني به انگلستان رفت.مجموعهُ مقالات باغ در باغ در پاييز 1378 منتشر شد. به دنبال يك دورهُ طولاني بيماري، كه نخستين نشانه‌هاي آن از پاييز 1378 شروع شده بود، هوشنگ گلشيري در 16 خرداد 79 در بيمارستان ايرانمهر تهران در گذشت و در امامزاده طاهر در مهر شهر كرج به خاك سپرده شد.

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

بازیگر، كارگردان، مترجم. تولد: 1275، تهران. درگذشت: 1360، تهران. رفیع حالتى تحصیلاتش را در مدرسه‏ى سن‏لویى گذراند. وى از سال 1288 با شركت در نمایش «رستاخیز» كار خود را در تئاتر آغاز كرد. وى در سفارشى كه براى طراحى صحنه‏ى نمایشنامه‏ى «رستاخیز» در مدرسه‏ى رستاخیز به مدرسه كمال‏الملك از طرف سید على‏خان نصر داده شده بود، توسط استادش به نصر معرفى شد و این آغاز ورود جدى او به تئاتر بود. در پاییز سال 1300 نقش كلفت را در «مریض خیالى» اثر مولیربه عهده داشت. به سال 1305 كه جامعه‏ى باربد توسط اسماعیل مهرتاش تأسیس شد، حالتى از اعضاى فعال این جمیعت شد و در كلاس تئاتر آن مؤسسه در رشته‏ى دكلاماسیون تدریس مى‏كرد. حالتى از ابتداى تأسیس هنرستان هنرپیشگى تهران در سال 1318 معلم تاریخ لباس، چهره‏پردازى و طراحى صحنه بود. از جمله آثارى كه وى ترجمه یا اقتباس یا نگارش كرده است مى‏توان از نمایشنامه‏هاى زیر نام برد: قائم مقام؛ لمبك آب فروش؛ ولگرد؛ خانم لال؛ دكتر اقدسى و شوهرش؛ عروسك پشت پرده؛ اشتباه لپى؛ اصفهانى چلمن؛ پیر كفتار؛ تیر به قلب خورده؛ كوزه‏ى عسل؛ تاجر ونیزى. وى همچنین با همكارى و فعالیت در شركت كمدى ایران، شركت كمدى اخوان، دایره‏ى نمایش سازمان پرورش افكار، تدریس در هنرستان نقاشى پسران و دختران، تدریس در هنرستان كمال‏الملك و تأسیس اتحادیه‏ى هنرپیشگان سال‏ها به كار هنرى پرداخت. او با شركت در نمایشنامه‏هاى: «خاقان مى‏رقصد»، «سایه‏ى جرم»، «تاجر ونیزى»، «خسیس»، «اصفهانى چلمن»، «افتضاح»، «عشاق پریشان»، «كوزه‏ى عسل» سال‏ها روى صحنه‏هاى تئاترهاى شهر ایفاى نقش نمود. وى همچنین در كار بازیگرى و كارگردانى سینما نیز فعالیت داشت. از جمله فیلم‏هاى وى مى توان به این عنوان‏ها اشاره نمود: «براى تو»، «عروسك پشت پرده»، «ستارگان مى‏درخشند»، «پستچى» (كارگردانى)؛ «آهنگ دهكده»، «عشق بزرگ»، «گرگ صحرا »، «آقاى قرن بیستم»، «مسیر رودخانه»، «گنج قارون»، «مرد نامرئى»، «مومیایى»، «سوغات فرنگ»، «طوفان نوح»، «دروازه‏ى تقدیر»، «زیر گنبد كبود»، «دالاهو»، «دختر طلا»، «هفت شهر عشق»، «بر آسمان نوشته»، «یوسف و زلیخا»، «قوز بالاقوز»، «رقاصه‏ى شهر»، «كلبه‏اى در آن سوى رودخانه»، «محلل»، «معركه»، «عاصى»، «بى‏گناه»، «غیرت»، «فرى دست قشنگه»، «امشب اشكى مى‏ریزد» و مجموعه‏ى تلویزیونى «ایران در جنگ جهانى دوم». (1360 -1278 / 1275 ش)، مترجم، نویسنده، كارگردان و بازیگر تئاتر. مشهور به استاد رفیع حالتى. ملقب به حجار. تحصیلاتش را در مدرسه‏ى سن‏لویى گذراند، سپس در مدرسه‏ى كمال‏الملك به آموختن نقاشى پرداخت. بازى در تئاتر را از سال 1288 ش با نمایش رستاخیز سلاطین آغاز كرد. از سال 1301 ش در شركت كمدى ایران، و از سال 1303 ش در شركت كمدى اخوان، و شركتهاى جامعه‏ى باربد و دایره‏ى نمایش سازمان پرورش افكار فعالیت كرد. در هنرستان هنرپیشگى تهران به تدریس پرداخت. حالتى، مؤسس اتحادیه‏ى هنرپیشگان بود. از جمله آثار او نمایشنامه‏هاى: «كشتن خلیفه معتصم»؛ «ایمان»؛ «شاه‏عباس»؛ «محمودآقا را وكیل كنید»؛ «بازرس گوگول»، خاقان مى‏رقصد»؛ «تاجر ونیزى»؛ و فلیمهاى: «عروسك پشت پرده»؛ «پستچى»؛ «ولگرد»؛ «قائم مقام»؛ «خانم لال».[1]

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1353 -1281 ش)، حقوقدان، ادیب و نویسنده. در محلات به دنیا آمد پس از اتمام تحصلات وارد دادگسترى و شغل قضاوت شد. وى در دوره‏هاى پانزدهم و شانزدهم نماینده‏ى خرم‏آباد در مجلس شوراى ملى بود و از اواخر 1329 ش به همكارى با دكتر مصدق پرداخت و از زمره‏ى یازده نماینده‏اى بود كه طرح ماده‏ى واحده‏ى ملى كردن نفت را به مجلس پیشنهاد كردند. او همچنین مدتى استاندارى تهران و گیلان و اصفهان را به عهده داشت. سرانجام در تهران بر اثر حمله‏ى قلبى درگذشت. از آثارش: «از رابعه تا پروین»؛ «مكتب سعدى»؛ «عقاب كمازان یا كریم خان زند»، از مرگ نادر... تا شكست علیمردان خان؛ «آیین و رویه دادرسى مدنى»؛ «آیین و رویه دادرسى كیفرى»؛ «وزیران محبوس و مقتول».[1] در 1281 ش متولد شد. پدرش آقا سید محمد كوچك در دستگاه امیر مفخم بختیارى، سمت پیشكارى داشت. سید محمد على تحصیلات خود را در حد مدرسى انجام داد و از مدرسه عالى حقوق لیسانس گرفت و به خدمت قضاوت مشغول شد. تمام مراحل قضائى را طى كرد. مدتت‏ها دادستان و رئیس دادگسترى در شهرستان‏ها بود. در 1325 مدیر كل بازرسى وزارت دادگسترى شد. در دوره‏ى پانزدهم از خرم‏آباد به وكالت مجلس رسید و در دوره‏ى شانزدهم این سمت را حفظ كرد. در دوره‏ى اخیر ابتدا از حكومت رزم‏آرا طرفدارى مى‏نمود، بعد به دكتر مصدق نزدیك شد و عضویت جبهه ملى را پذیرفت ولى با تمام این احوال، در دوره‏ى هفدهم به مجلس راه پیدا نكرد و در عوض، دكتر مصدق او را به كار اجرائى گمارد. ابتدا استاندارى گیلان را به او دادند، سپس استاندارى اصفهان به او واگذار شد. در 28 مرداد 1332 در اصفهان بود، مورد تعرض عده‏اى قرار گرفت. چون جانش در خطر بود در منزل دكتر حكمى چند روز به حالت اختفا مى‏زیست، سرانجام دستگیر شد. مدتى در زندان بود تا آزادش كردند. تدریجا به شغل وكالت دادگسترى اشتغال ورزید و در جبهه ملى هم فعالیت مى‏كرد. در كار وكالت با هدایت‏الله متین دفترى نوه‏ى دخترى مصدق همكارى داشت و چون هم فكر سیاسى هم بودند، دست به اقداماتى زدند كه مورد تعقیب قرار گرفته و مدتى در بازداشت بسر برد. وفات او در 1355 اتفاق افتاد. كتابى از وى به نام از رابعه تا پروین كه شرح حال زنان شاعره است، و كتاب عقاب كامازون و چند تألیف دیگر باقى مانده است. چند ماهى نیز در فترت مجلس پانزدهم و شانزدهم از طرف ساعد نخست‏وزیر وقت، رئیس اداره كل انتشارات و تبلیغات شد.

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1365 -1279 ش)، نویسنده، محقق و مترجم. در رشت به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتى را در زادگاهش در مدرسه‏ى كشاورزى و سپس در مدرسه‏ى آلیانس فرانسه در تهران به پایان برد. وى در نوجوانى براى روزنامه‏ها و مجلات رشت مقاله مى‏نوشت. كشاورز مدتى با كنسول‏گرى روس در رشت همكارى داشت و زبان روسى را همان جا آموخت. او علاوه بر زبان‏هاى تركى، روسى و فرانسه با زبان‏هاى انگلیسى و عربى نیز آشنا بود. وى مدتى معلم زبان فارسى در مدرسه‏ى مبلغین آمریكایى رشت بود. از اقدامات فرهنگى او تأسیس انجمن فرهنگى در رشت بود. وى پس از چندى به تهران آمد و در كنگره‏ى نویسندگان سمت منشى داشت و در همان جا با دهخدا و بهار و نیما یوشیج آشنا شد. او بیش از هفتاد سال از عمرش را به تألیف و ترجمه گذراند و كتابهاى زیادى از زبان‏هاى روسى و فرانسه به فارسى ترجمه كرد. عاقبت در تهران از دنیا رفت. از آثار وى: «تاریخ ماد»، ترجمه؛ «امضاى مرموز»، ترجمه؛ «بلا»، ترجمه؛ «دشمنان»، ترجمه؛ «اشكانیان»، ترجمه؛ «تركستان نامه»، ترجمه؛ «عشق بى پیرایه»، ترجمه؛ «نهضت سربداران در خراسان»، ترجمه؛ «اسلام در ایران»، ترجمه؛ «حسن صباح»؛ «گیلان»؛ «هزار سال نثر پارسى»، در پنج مجلد؛ «چهارده ماه در خارك».[1] نویسنده، محقق، مترجم. تولد: 1279، رشت. درگذشت: 1365 18، تهران. كریم كشاورز در مدرسه‏ى كشاورزى رشت و بعدها در آلیانس فرانسه در تهران تحصیل كرد. وى فعالیت فرهنگى خود را با مقاله‏نویسى در روزنامه‏هاى رشت آغاز كرد و توانست در آن شهر انجمن فرهنگ رشت را دایر كند. احاطه‏ى اصلى كشاورز به زبان روسى و فرانسوى بود. علاوه بر این به زبان گیلكى، تركى، انگلیسى و عربى آشنایى داشت. كشاورز بیش از هفتاد سال از عمر خود را به ترجمه و تألیف گذرانید و اصولا گذران زندگى او از این راه بود. كریم كشاورز از اعضاى هئیت رئیسه «نخستین كنگره‏ى نویسندگان ایران» بود. داستان‏هاى مجموعه فى مدة المعلوم (1355) حاصل دوران تبعید او در یزد (در سال‏هاى آخر حكومت رضاشاه) است. از آثار ترجمه اوست: آبیارى در تركستان (بارتولد، 1350)؛ آشغالدونى (كارولینا ماریاژروس، 1351)؛ اشكانیان (دیاكونوف، 1344)؛ افسانه‏هاى كردى (رودنكو، 1352)؛ امضاى مرموز (ژرژ سیمنون، 1341)؛ باران سیاه (ماسودزى ایبوسه، 1356)؛ بازى مرگ (استانلى گاردنر، 1342)؛ بلا (میخائیل لرمانتوف، 1325)؛ تاریخ ماد (ایگور میخائیلوویچ لرمانتوف، 1345)؛ تاریكى گرتلى (1345)؛ حسن صباح (براى نوجوانان، 1345)؛ چهارده ماه در خارك (1363)؛ خاطرات جنگ (شارل دوگل، 1342)؛ دشمنان (ماكسیم گوركى، 1326)؛ دوبروسكى (پوشكین، 1324)؛ دوران كودكى (ماكسیم گوركى، 1330)؛ رساله‏ى سلطانعلى مشهدى در خوشنویسى (1356)؛ روستایئان، روشنى‏ها، داستان مرد ناشناس (چخوف، 1323)؛ زارع شیكاگو (مارك تواین، از متن ترجمه شده‏ى فرانسه، 1329)؛ شبى در چهارراه (ژرژ سیمنون، 1341)؛ شهریار كوهسار (ادمون آبو، 1343)؛ عشق بى‏پیرایه (وانداوسیلوسكایا، 1346)؛ قربانعلى بك و نه داستان دیگر (محمد قلى‏زاده، 1355)؛ قهرمان دوران (میخائیل لرمانتوف، 1331)؛ كار دو طناب (ژرژ سیمنون، 1342)؛ كشاورزى و مناسبات ارضى در ایران در عهد مغول (ایلیا پاولوویچ پطروشفسكى، 1341)؛ كودكى، نوباوگى جوانى (تولستوى، 1345)؛ گزیده‏ى مقالات تحقیقى (بارتولد، 1358)؛ گیلان (براى جوانان، 1347)؛ لبخند بخت (گى دوموپاسان، 1341)؛ لنین (ماكسیم گروكى، 1323)؛ مقدمه‏ى فقه اللغه ایرانى (ارانسكى، 1358)؛ موژیك‏ها (آنتوان پاولویچ چخوف، 1323)؛ موضوع روسیه (كنستانتین سیمونوف، 1326)؛ نهضت سربداران در خراسان (پطروشفسكى، 1341)؛ وجدان گمشده (ترجمه داستان‏هایى از روسى، 1355)؛ هزار سال نثر فارسى پنج جلد، (1345)؛ یادداشت‏هاى حسنك یزدى در سفر گیلان (1350).

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1371 -1299 ش)، نویسنده، مترجم و شاعر. وى در تهران متولد شد. تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در مدرسه‏ى ژاندارك به پایان رساند، سپس از دانشسراى عالى تهران در رشته‏ى ادبیات فرانسه و فارسى موفق به اخذ لیسانس گردید. به منظور ادامه‏ى تحصیلات به پاریس رفت و بعد از چند سال به ایران بازگشت. وى به مدت دو سال مجله‏ى «بانو» را به مدیریت خود در تهران نشر داد كه نخستین نشریه‏ى اختصاصى بانوان محسوب مى‏شود. او دو دوره به نمایندگى مردم تهران در مجلس شوراى ملى برگزیده شد. و از اعضاى موسس شوراى عالى جمعیت زنان بوده است. مقالات و اشعار او در نشریات كشور به چاپ رسیده است. وى در تهران وفات یافت. از آثار او است: ترجمه‏اى از آثار لافونتن به نام «قصه‏هاى لافونتن» (برنده‏ى حایز یونسكو)؛ ترجمه‏ى «شطرنج باز»؛ ترجمه‏ى «كازانوا» و مجموعه‏ى شعر به نام «ترانه‏ى من».

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1296 ش)، شاعر و نویسنده. در شهر كاشان به دنیا آمد. از كودكى تا بیست سالگى در نانوایى مشغول كار بود، تا اینكه به فكر سوادآموزى افتاد و به كلاسهاى اكابر در مدرسه‏ى سعدى رفت و خواند و نوشتن آموخت. از همان زمان به سرودن شعر پرداخت و در انجمنهاى ادبى شركت جست. آثار وى: «دیوان» اشعار؛ «ارمغان كاشان»، درباره‏ى شعراى كاشان؛ «گل افشان»، شامل مصایب و مراثى؛ «سروده‏هاى انقلابى».

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1346 -1260 ش)، نویسنده. ملقب به محتشم السلطان. در سویس تكمیل تحصیلات كرد و پس از بازگشت به تهران به مشاغل مختلفى گمارده شد. خان ملك در پایان عمر به فرانسه رفت و در سن 86 سالگى در همانجا در گذشت و جنازه‏اش در سوهانك شمیران به خاك سپرده شد از آثار وى: «سیاستگران عصر قاجار»؛ «دست پنهان سیاست انگلیس در ایران»؛ «یادبودهاى سفارت اسلامبول»؛ «تاریخ روابط ایران و عثمانى».

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 1299 ق)، شاعر و نویسنده. از مشاهیر منشیان و مورخان دوره‏ى ناصرى، پدرش نیز از فضلاى دوره‏ى فتحعلى شاه بود. وى در دستگاه دولتى كار مى‏كرد، مدتى منشى دفتر وزارت خارجه بوده است. در شاعرى نیز دست داشت و به لقب خود تخلص مى‏كرد. وى در تهران درگذشت و در نجف به خاك سپرده شد. مهمترین آثار بدایع‏نگار عباتند از: «فیض الدموع»، كه مقتلى است به فارسى، ترجمه‏ى «الله‏وف» سید بن طاووس؛ «عقداللآلى»، به فارسى در تاریخ عصر ناصرالدین شاه؛ «عبرة للحافرین»، كه در آن به رویدادهاى سال قحطى 1288 ق و نتایج آن پرداخته؛ «ترجمه‏ى نامه حضرت على (ع) به مالك اشتر» و مثنوى «خسروى‏نامه» در بحر متقارب.

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(530 -449 ق)، نویسنده، صوفى. در خراسان به دنیا آمد و از امام الحرمین فقه و اصول آموخت. از یاران ابوالحسن بستى بود. از عایشه بنت بسطامى و موسى بن عمران صوفى و دیگران روایت كرد و ابومحمد بن خشاب و ابن‏عساكه و ابواحمد بن سكینه از او حدیث روایت كرده‏اند. وى در خراسان به شهرت رسید اما گوشه‏نشینى گزید. از آثارش: «لطایف الاذهان»، در تفسیر قرآن؛ «علم الصوفیه»؛ «سلوة الطالبین»، در سیر سید المرسین؛ «اربعین حدیثاً».

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1293 ش)، نویسنده، محقق و شاعر، متخلص به مؤتمن. اصلش از كاشان است و نسبش به فتحعلى خان صبا (ملك‏الشعراء) مى‏رسد. در تهران به دنیا آمد. پس از تحصیلات متوسطه در كالج البرز، تحصیلات عالى خود را در دو رشته‏ى ادبیات فارسى و زبان انگلیسى ادامه داد. وى در 1320 ش در استخدام وزارت فرهنگ درآمد و در دبیرستان البرز به تدریس مشغول شد. او در شعر فارسى به سعدى و صائب بیش از دیگران توجه مى‏نمود. از آثارش: مجلدات دهگانه «آشیان عقاب» شامل: «دلیران شب»، «بوته‏ى گل سرخ»، «شوهر غیور»، «زنده بگور»، «گرداب زنده رود»، «فدائیان رودبار»، «مادر دیوانه»، «پس از ده سال»، «آخرین یادگار» و «گنج قارون»؛ «تحول شعر فارسى»؛ «برگى چند از دفتر زندگى»، شعر و نثر؛ «گوهرهاى راز ازدریاى اندیشه‏ى صائب»، مجموعه‏اى از اشعار برگزیده‏ى صائب تبریزى؛ «تحقیق ادبى راجع به صائب»، پیرامون اوضاع و احوال به وجود آمدن سبك هندى؛ «شعر و ادب فارسى».

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س سوم ق)، نویسنده. از آثار وى «داتستان دینیك» در حدود سال 250 یزدگردى نوشته شد و شامل 92 پاسخ كه وى به پرسشهاى مختلف اخلاقى، دینى و قضایى میترو خورشید پسر آترومهان و دیگر زرتشتیان داده است. این كتاب در سلسله‏ى كتب مقدس شرقى، به انگلیسى ترجمه شده است. وى چند رساله‏ى پهلوى دیگر هم در باب آداب و مناسك دینى دارد.

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1372 -1299 ش)، مترجم، نویسنده و روزنامه نگار. وى در تهران به دنیا آمد. پس از گذراندن دوره‏ى مقدماتى، تحصیلات خود را در رشته‏ى معقول و منقول ادامه داد. پس از کسب لیسانس، براى ادامه تحصیل در رشته‏ى روزنامه نگارى، به مصر رفت و در این فرصت توانست در زبان عربى تبحر یابد. نویسندگى را با کار در روزنامه‏ى «امید» آغاز کرد. وى در شمار قدیمى‏ترین روزنامه‏نگاران و مدتى سردبیر مجلات «صبا» و «وحید» بود و سرانجام به همکارى با روزنامه‏ى «اطلاعات» پرداخت و فعالیتى نزدیک به پنجاه سال با این روزنامه داشت. کسمایى به زبان‏هاى فرانسوى، انگلیسى و عربى مسلط بود و علاوه بر تألیفاتش تعدادى کتاب نیز ترجمه کرده است. وى سرانجام در هفتاد و سه سالگى درگذشت. از آثارش: «عشق بزرگان»، ترجمه و تألیف؛ «بالتازار»، ترجمه؛ «خدایان عشق اشک مى‏ریزند»، ترجمه؛ «دنبال زن»، ترجمه از عربى؛ «روانشناسى در خدمت بشر»، ترجمه؛ «گلهاى وحشى»، ترجمه؛ «مرد خون آشام»، ترجمه؛ «احوال و آثار فرانکلین»؛ «از چند نویسنده‏ى بزرگ دنیا»؛ «پریچهرگان تاریخ»؛ «جهنم دره»؛ «علل شکست آلمان، جاسوس انگلیسى»؛ «قرن دیوانه»، بحران تمدن فرهنگ و نادانى‏هاى دوران دانش.[1] مترجمه، نویسنده، روزنامه‏نگار. تولد: 1299، تهران. درگذشت: 16 بهمن 1372. على‏اکبر کسمایى پس از گذراندن دوره‏ى مقدماتى و کسب مدارک لیسانس در رشته‏ى ادبیات، تحصیلات خود را در رشته‏ى معقول و منقول پى گرفت. خدمت مطبوعاتى را از سال 1316 با مؤسسه‏ى «اطلاعات» آغار کرد. مدتى نیز نمایندگى و نویسندگى روزنامه‏ى «اطلاعات» را در مصر بر عهده گرفت. کسمایى از پایه‏گذاران مجله‏ى «اطلاعات هفتگى» بود و طى خدمت مطبوعاتى خود با روزنامه‏ها و مجلات (و از جمله «جوانان») به عنوان نویسنده و منتقد همکارى داشت. مدتى سردبیرى روزنامه‏ى «امید» و زمانى نیز سردبیرى مجلات «صبا» و «وحید» را به عهده داشت. مدت‏ها نیز برنامه‏هاى مختلف رادیو ایران، از جمله «برنامه جوانان» را اداره مى‏کرد. در ترجمه هم دستى داشت. علاوه بر آن چندى رییس اداره‏ى انتشارات هواپیمایى ملى و پس از آن رایزن مطبوعاتى ایران در قاهره بود. در سال 1322 به سبب تألیف کتاب آئین کامیابى به عنوان بهترین کتاب سال به دریافت جایزه‏ى سلطنتى نایل آمده است. از دیگر تألیفات کسمایى مى‏توان از جهنم دره؛ قرن دیوانه؛ عشق بزرگان؛ گل‏هاى وحشى؛ روان‏شناسى در خدمت بشر؛ و نیشخندهاى آناتول فرانس (ترجمه) نام برد.

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س چهاردهم ق)، نویسنده. كسرى داراى آثارى است از جمله: «تاریخ نظامى»؛ «جنگ بین‏المللى»؛ «جنگ شیمیایى»؛ «دستور كمكهاى نخستین به مجروحین و بیماران»؛ «نقشه‏ى تاریخ جنگ بین‏المللى».

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1269- مقتول 1324 ش)، مورخ، ادیب، نویسنده و استاد دانشگاه. وى در خانواده‏اى روحانى در تبریز به دنیا آمد. مقدمات علوم و ادبیات عرب را در مدارس قدیم و زبان انگلیسى را در مدرسه‏ى آمیریكایى تبریز فراگرفت. وى بعدها در همان مدرسه به تدریس پرداخت، و در آنجا با مبلغان مسیحى، در دفاع از اسلام، مباحثات مى‏كرد. بعد از اعضاء حزب دمكرات شد و به تهران تبعید گردید. او مدتى به كار در دادگسترى پرداخت و مناصبى را نیز عهده‏دار بود. از 1312 تا 1320 ش به نشر روزنامه‏ى «پرچم» پرداخت. در دانشكده‏ى الهیات نیز به تدریس تاریخ اشتغال داشت ولى به سبب بدگویى‏هایى كه از شعر و شاعرى و عرفان و ادب ایرانى كرده بود با استادى او مواقت نشد. وى با زبان پهلوى و ارمنى و فرانسه آشنایى داشت. كسروى در زمینه‏هاى مختلف ادب، تاریخ، اجتماع، اقتصاد و مذهب عقاید مخصوص به خود داشت. آنچه او در باب نقد ادبى و بررسى شعر شاعران ایرانى و به خصوص ادب و شعر صوفیه، به ویژه حافظ و مولوى، نوشته از نوعى خشكى طبع و عدم آگاهى از جوهر هنر و زیبایى‏هاى آثار ادبى سرچشمه گرفته است و بر روى هم دیدگاه نقد او با اینكه دیدگاهى اجتماعى است، اما در مجموع نماینده‏ى ضعف تشخیص او در شناخت آثار ادبى است. آراى او در نقد مذهب شیعه مسایلى بود كه پیش از وى بر قلم بعضى از نویسندگان اهل سنت جارى شده بود و علماى شیعه نیز پاسخ آنها را داده بودند اما او با زبانى كه از بى‏نزاكتى و هتاكى خالى نبود همان انتقادها را رواج داد. وى عضویت انجمن آسیایى همایونى و انجمن جغرافیایى آسیایى و عضویت آكادمى آمریكا را داشت. كسروى یكى از پركارترین نویسندگان دوره‏ى اخیر است كه متجاوز از هفتاد كتاب و رساله، علاوه بر مقالات بسیار، از وى منتشر شده است. او سرانجام در یكى از محاكم وزارت دادگسترى به وسیله‏ى گروهى از فداییان اسلام به قتل رسید. از آثار او در زمینه‏ى تاریخ: «تاریخ مشروطه‏ى ایران»؛ «تاریخ هیجده ساله‏ى آذربایجان»؛ «تاریخ پانصد ساله‏ى خوزستان»؛ «شیخ صفى و تبارش»؛ «شهریاران گمنام»؛ «تاریخچه‏ى شیر و خورشید»؛ «تاریخچه‏ى چپق و قلیان»؛ «نادر شاه». در زمینه‏ى مذهب: «آیین كژى»؛ «ورجاوند بنیاد»؛ «در پیرامون اسلام»؛ «در پیرامون روان»؛ «صوفیگرى». در زمینه‏ى مسایل سیاسى و اجتماعى: «كار و پیشه و پول»؛ «در راه سیاست»؛ «فرهنگ چیست؟»؛ «افسران ما». در زمینه‏ى مسایل مربوط به زبان شناسى و دستور: «آذرى یا زبان باستان آذربایگان»؛ «زبان پاك»، دستور زبان؛ «زبان فارسى»؛ «نامهاى شهرها و دیه‏هاى ایران». زمینه‏ى نقد ادبى و مباحث هنرى: «حافظ چه مى‏گوید»؛ «در پیرامون ادبیات»؛ «در پیرامون شعر و شاعرى».[1] (بخش 1) (سید) احمد بن (حاجى میر) قاسم، دانشمند، مورخ، زبانشناس و اصلاح‏طلب ایرانى (و. تبریز 1269- مقت. تهران 1324 ه.ش). تا چند پشت وى اهل علم و مورد توجه مردم تبریز بوده‏اند. كسروى در رشته‏هاى تاریخ، لغت، زبان و دین تحقیق كرده و طرفدار جدى اصلاح و تصفیه‏ى مذهبى و مخالف سرسخت تصوف و عرفان بود. وى طرفدار جدى ملیت ایرانى بود و از به كار بردن لغات عربى دورى مى‏جست و در برابر آنها لغات و اصطلاحات و تركیباتى از ریشه فارسى ساخته بود و خود آنها را به كار مى‏برد. كسروى مردى رك‏گو و مبارز و در عقاید خود استوار بود. روزنامه‏اى به نام «پرچم» و مجله‏اى به نام «پیمان» منتشر مى‏كرد كه ناشر عقاید وى بودند. كسروى در روز دوشنبه‏ى بیستم اسفند ماه 1324 ه.ش به وسیله‏ى خنجر و اسلحه‏ى كمرى به دست برادران امامى- از فدائیان اسلام- به قتل رسید. تألیفات كسروى از 70 جلد متجاوز است كه اهم آنها از این قرار است: «تاریخ مشروطه‏ى ایران»، «تاریخ هیجده ساله‏ى آذربایجان»، «شهر یاران گمنام»، «تاریخ پانصد ساله‏ى خوزستان»، «تاریخچه‏ى شیر و خورشید»، «شیخ صفى و تبارش»، «نامهاى شهرها و دههاى ایران»، «قانون دادگرى»، «زبان پاك» «تاریخچه‏ى چپق و غلیان»، «مشعشعیان»، «ترجمه‏ى كارنامك اردشیر بابكان»، «ترجمه‏ى (تلخیص) پلوتارخ»، «زبان آذرى»، «پیدایش آمریكا»، «ده سال در عدلیه»، «صوفى‏گرى».

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س چهاردهم ق)، نویسنده و مترجم. وى در 1329 ش مدیر باشگاه دوچرخه‏سواران اراك بود. از آثار وى: «زن پاكدامن»، ترجمه؛ «عصر اعتقاد»؛، ترجمه؛ «عشق و پول»، ترجمه؛ «بانك جهانى و مؤسسات وابسته به آن»، ترجمه؛ «واژه‏هاى كلیله و دمنه».

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1372 -1292 ش)، نویسنده، استاد دانشگاه و ادیب. در تهران به دنیا آمد. پس از طى تحصیلات ابتدایى و متوسطه، در 1322 ش موفق به اخذ لیسانس ادبیات فارسى از دانشسراى عالى گردید. در 1324 ش براى فراگیرى علوم دینى و معارف اسلامى به قم رفت. در سن 1335 ش موفق به دریافت دكتراى زبان و ادبیات فارسى از دانشگاه تهران شد. خدمات تدریسى و تعلیمى خود را از دبستان آغاز نمود و تا تدریس در دانشگاه‏هاى تهران و شهید بهشتى (ملى سابق) پیش رفت و در این زمان تحقیقاتى نیز انجام داد. وى فعالیت‏هاى زیادى در زمینه‏ى جغرافیاى تاریخى و رسم نقشه‏ها داشت. دكتر كریمان از مؤلفان «دایرة المعارف تشیع» بود. از آثار وى: «جغرافیاى شهرستان قم»؛ «طبرسى و مجمع البیان»، در دو مجلد؛ «رى باستان»، در دو مجلد؛ «قصران»، در دو مجلد؛ «آثار بازمانده از رى»؛ «تهران در گذشته و حال»؛ «سیره و قیام زید بن على». علاوه بر اینها بیش از هشتاد مقاله و رساله در موضوعات دینى و علمى و ادبى و تاریخى نوشته است.[1] محقق، استاد. تولد: 17 آبان 1292، حومه‏ى تهران (رودبار قصران). درگذشت: 30 آذر 1372. حسین كریمان داراى كارشناسى در رشته‏ى زبان و ادبیات فارسى از دانشسراى عالى در سال 1332 بود. در سال 1324 براى فراگیرى علوم دینى و معارف اسلامى به قم مهاجرت نمود. در سال 1335 در رشته‏ى زبان و ادبیات فارسى از دانشگاه تهران موفق به اخذ درجه‏ى دكترى گردید. از آن پس به تدریس و تحقیق در دانشگاه‏هاى تهران و شهید بهشتى پرداخت. در سال 1342 به كسب درجه‏ى دانشیارى و در سال 1346 به مقام استادى رسید. اهم تألیفات وى به شرح زیر است: فرهنگ‏نویسى در ایران و فرهنگ‏هایى كه تاكنون نوشته شده است (1322 -1321)؛ قم را بشناسید (1328)؛ طبرسى و مجمع البیان؛ رى باستان؛ برخى از آثار بازمانده از رى قدیم (1350)؛ تهران در گذشته و حال (1355)؛ قصران (1356)؛ سیره و قیام زید بن على (1364، این كتاب در چهارمین دوره‏ى كتاب سال به عنوان كتاب برگزیده در رشته‏ى تاریخ اسلام انتخاب شد)؛ تصحیح و تعلیق دیوان شمس به اتفاق دكتر یزگردى و با اشرف فروزانفر. حسین كریمان در سن هشتاد سالگى به سبب سكته‏ى قلبى درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1333 -1248 ش)، عالم، مدیر، مدرس و نویسنده. در آمل به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتى و علوم قدیمه را در همان جا فراگرفت. براى تكمیل تحصلات به تهران آمد و مدت پانزده سال معقول و منقول را آموخت و نزد استادانى چون میرزا محمدطاهر تنكابنى و سید عبداللَّه بهبهانى و حاج شیخ على مدرس نورى و میرزا ابوالحسن جلوه به تحصیل حكمت و فلسفه و در محضر میرزا حسن آشتیانى و حاج شیخ عبدالنبى به فراگیرى فقه و اصول پرداخت. وى بیش از نیم قرن مدیریت مدرسه‏ى قدسیه و اقدسیه و بعدها مدرسه پرورش و مدرسه تجارت را بر عهده داشت. از آثار وى: «جواهر الایمان»، در اصول عقاید، در نوبت خاصه براساس «انجیل برنابا»؛ ترجمه‏ى «انجیل برنابا» از عربى به فارسى؛ «تعلیم الحروف و تركیب الحروف»؛ مقابله و تصحیح كتاب «منازل السائرین» خواجه عبداللَّه انصارى، كه با همكارى استادش میرزا محمدطاهر تنكابنى به پایان رسانیده.

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1275 ش)، پزشك و نویسنده. وى در همدان متولد شد از نژاد كرد بود. تحصیلات مقدماتى را در مدارس كالج و آمریكایى و تحصیلات طبى را تحت نظر معلمهاى آمریكایى آموخت. از آثار وى: «خیر المال فى حفظ صحه الاطفال»؛ «طریق رهایى از امراض وبایى».

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(691 -606/605 ق)، شاعر، نویسنده و عارف. در شیراز متولد شد. از خاندان اهل علم و فضیلت بود كه تحصیلات اولیه را نزد پدر و در زادگاهش فراگرفت و با اینكه در كودكى پدرش را از دست داد. اما در اوان جوانى به بغداد رفت و آنجا در مدرسه‏ى نظامیه كه خاص شافعیان بود و به تحصیل علوم ادبى و دینى نزد استادان بزرگى چون شهاب‏الدین سهروردى و ابن جزوى همت گماشت و سپس به عراق و شام و حجاز سفر كرد و در عهد حكومت اتابك سلغرى ابوبكر بن سعد بن زنگى به شیراز بازگشت و منظومه‏ى حكمى بوستان را در سال 655 ق به وى تقدیم كرد و سال بعد گلستان را در مواعظ و حكم به نثر مزین آمیخته با قطعات اشعار دل‏انگیز به نام شاهزاده سعد بن ابوبكر درآورد و به وى تقدیم نمود و از آن پس قسمت عمده‏ى عمر خود را در شیراز و در خانقاه خود زیست. سعدى، یكى از سه شاعر بسیار بزرگ و بلامنازع فارسى است. در سخن او غزل عاشقانه به والاترین حد لطافت و زیبایى رسیده است و لطیف‏ترین معانى در ساده‏ترین و فصیح‏ترین و كامل‏ترین الفاظ آمده است. در حكمت و موعظه و ایراد حكم و امثال از هر شاعر پارسى‏گوى موفق‏تر است و نثر مزین و آراسته و شیرین و جذاب او در گلستان بهترین نمونه‏ى نثرهاى فصیح فارسى است. وى به سبب تقدم در نثر و نظم از قرن هفتم به بعد همواره مورد تقلید و پیروى شاعران و نویسندگان پارسى‏گوى ایران و خارج از ایران بوده است. وى در شیراز درگذشت. از آثار منثور دیگرش غیر از گلستان: «مجالس پنجگانه»؛ «نصیحه الملوك»؛ «رساله عقل و عشق»؛ «تقریرات ثلاثه»؛ و اشعارش به قصائد و مراثى و ترجیعات و چند مجموعه‏ى غزل و مقطعات و جز آن تقسیم مى‏شود. كلیات سعدى بارها در ایران و سایر كشورها طبع شده است.[1] (منسوب به سعد بن ابوبكر بن سعد سعد 2) مشرف‏الدین مصلح بن عبداللَّه شیرازى، نویسنده و گوینده بزرگ قر. 7 ه.(ف. بین 691 و 695 ه.ق.). اجداد وى عالم دینى بودند و پدرش در جوانى او درگذشت. سعدى در شیراز به كسب علم پرداخت و سپس به بغداد شتافت و در مدرسه نظامیه به تحصیل مشغول شد. وى طبعى ناآرام داشت و به سیر در آفاق و انفس متمایل بود، از این رو به سفرى طولانى پرداخت و در بغداد و شام و حجاز تا شمال افریقا سیاحت و با طبقات مختلف مردم آمیزش كرد. پس از این سفر با جهانى تجربه و دانش به شیراز برگشت. در این زمان اتابك ابوبكر بن سعد بن زنگى در فارس حكومت مى‏كرد و امنیت و آسایش برقرار بود. سعدى فراغتى یافت و به تألیف و تصنیف شاهكارهاى خود دست یازید. وى با صاحب دیوان و برادرش عطاملك رابطه داشت و ایشان را مى‏ستود و با گویندگان عصر خویش (مانند مجد همگر و همام تبریزى) نیز ارتباط داشت. وى در سال 655 ه.ق. سعدى‏نامه (ه. م.) یا بوستان را به نظم درآورد و در سال بعد (656) گلستان (ه. م.) را تألیف كرد. علاوه بر اینها قصاید و غزلیات و قطعات و ترجیع بند و رباعیات و مقالات و قصاید عربى دارد كه همه را در كلیات وى جمع كرده‏اند. عمده مهارت او در شعر در غزل عاشقانه است و در این باب بى‏نظیر- یا كم نظیر- است شاهكار نثر او- گلستان- مقامه نگارى فارسى را به كمال خود رسانیده. شعر و نثر سعدى از زمان او تا عهد ما مورد تتبع و اقتفاى بزرگان فارسى زبان قرار گرفته است. سعدى در شیراز درگذشت و آرامگاه او هم بدانجاست.

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س چهاردهم ق)، نویسنده و شاعر. وى از كارمندان وزارت دارایى بود و در تهران اشتغال داشت. از آثار وى: ترجمه‏ها: «آشنائى مردم آمریكا با اتم یا تاریخ تحولات اتم»؛ «تاریخ مختصر ایران»؛ «جنگ انگلیس و ایران در 1273 ق بر سر مساله هرات»؛ «سفرنامه‏ى ژنرال سرپرسى سایكس یازده هزار میل در ایران»؛ «شهرهاى نامى ایران»؛ تالیفات: «گلهاى ادب، تذكره‏ى شعراى اصفهان با عكس آنان»؛ «تاریخ مشروطه‏ى ایران و جنبش وطن‏پرستان اصفهان و بختیارى»، حواشى.

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1378 -1297 ق)، دانشمند و مولف. وى در نجف اشرف متولد شد و چون پدرش شیخ محمدعلى از پیشوایان مذهبى كازرون بود در سن هفت سالگى به آن شهر رفت و مقدمات فارسى و عربى را در آنجا آموخت و در سال 1316 ق براى تكمیل تحصیلات به شیراز رفت و یكسال در مدارس قدیمى شیراز تحصیل كرد. در سال 1317 ق به همراه برادرش شیخ محمدحسین سعادت براى تاسیس مدرسه سعادت به بوشهر رفت و در آن مدرسه سمت نظامت یافت و در قسمت علوم ادبى و ریاضى مشغول به تدریس شد و مدت دوازده سال بدین كار پرداخت تا در سال 1329 ق به نجف رفت و در آنجا به اصرار آخوند مولى محمدكاظم مجتهد خراسانى به مدیریت و تدریس در مدرسه علوى به مدت نه سال مشغول شد. بعد از پایان جنگ جهانى اول وى به شیراز رفت و از سال 1338 ق در مدرسه منصوریه و دیگر مدارس قدیم و جدید شیراز به تدریس در رشته ادبیات و ریاضیات پرداخت و به مدت ده سال نیز ریاست اداره اوقات را بر عهده داشت. وى همچنین سردبیر روزنامه «عدالت» بود. سعادت علاوه بر احاطه به زبان عربى و آشنایى به زبان انگلیسى و مهارت در ادبیات تازى و فارسى و سایر علوم قدیمى و دینى در علم حساب و مسایل ریاضى نیز ید طولایى داشت. وى در سال 1339 ق در سن هفتاد سالگى بازنشسته شد و به امور زراعتى پرداخت. وى عضو انجمن كتابخانه ملى و اتحادیه فلاحتى و همچنین ریاست انجمن حمایت زندانیان را داشت. از آثار وى: «شرعیات»؛ «جغرافیاى ابتدایى»؛ «خلاصه الصرف»؛ «حقوق بشرى»، در اخلاق؛ «جامع الحساب»؛ «آداب پرورش جوانان»؛ «دوره حساب».

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1369 -1292 ش)، شاعر، روزنامه‏نگار، نویسنده، زبانشناس و محقق. در تهران متولد شد. پس از اتمام تحصیلات ابتدایى و متوسطه، به دانشكده‏ى ادبیات راه یافت و موفق به دریافت لیسانس ادبیات فارسى شد و در ضمن تدریس، در مدارس تهران، به ادامه‏ى تحصیل پرداخت. وى با نگارش رساله‏ى «تحقیق در عروض فارسى»، موفق به دریافت درجه‏ى دكترى شد و پس از آن سمتهاى مختلفى چون: كارمند اداره‏ى آموزش وزارت فرهنگ، ریاست انتشارات و روابط عمومى داتنشگاه دانشیارى زبان فارسى را بر عهده گرفت. در سال 1327 ش براى تكمیل تحصیلات خود به اروپا رفت و دوره‏ى انستیتو دوفونتیك زبان‏شناسى پاریس را گذراند و دو سال بعد به ایران بازگشت و با سمت استادى به تدریس تاریخ زبان فارسى مشغول شد. وى از دوران تحصیل در دبیرستان، همكارى خود را با نشریه‏ى «مهر» شروع كرد و از سال 1322 ش خود به انتشار مجله‏ى «سخن» پرداخت. از دیگر اقدامات او طرح سپاه دانش، تاسیس بنیاد و فرهنگ، و تاسیس یازده موسسه‏ى مختلف فرهنگى از قبیل: فرهنگستان ادب و هنر، فرهنگستان زبان، بنیاد شاهنامه، انجمن فلسفه و حكمت، استاد فرهنگى آسیا، كه پس از پیروزى انقلاب همه‏ى این موسسات درهم ادغام، و به نام موسسه‏ى مطالعات و تحقیقات فرهنگى درآمد. دكتر خانلرى، شاعرى توانا بود و انواع شعر را با مهارت و زیبایى مى‏سرود. معروفترین شعر بلندى كه سبب شهرت او شد، منظومه‏ى «عقاب» است. دكتر خانلرى در بیمارستان آبان تهران درگذشت و در بهشت زهرا دفن شد. از آثار وى: 1- تالیفات: «تاریخ زبان فارسى»، در سه مجلد؛ «وزن شعر فارسى»؛ «زبان شناسى»؛ «دستور زبان فارسى»؛ «شهر سمك»؛ 2- تصحیح: «دیوان حافظ»؛ «سمك عیار»؛ «داستانهاى بید پاى»؛ 3- ترجمه: «شاهكارهاى هنر ایرانى»؛ «تریستان و ایزوت»؛ 4- شعر: «ماه در مرداب».

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 10 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1005 -942 ق)، نویسنده و شاعر، متخلص به احمد. پدرش كاركیا، نهمین امیر كیاییان لاهیجان و خود نیز آخرین امیر این خاندان بود. در آغاز مذهب زیدیه داشت اما، به شیعه‏ى اثنى‏عشرى گروید. در روزگار شاه طهماسب در قلعه‏ى قهقهه حبس شد و پس از چندى آزاد و مجددا به حكومت گیلان برگزیده شد. اما از بیم سلطان صفوى به عراق عرب گریخت و در خاك عثمانى درگذشت. وى مردى ادیب و علاقه‏مند به شعر، موسیقى، هیات و حكمت بود و دربار او در ایام حكومت، یكى از بزرگترین انجمنهاى اجتماع دانشمندان و شاعران بود. آثار وى: «دیوان» اشعار؛ «منشآت».

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(334 -245 ق)، ادیب، نویسنده، محدث، مفسر و مورخ. از خاندانى ایرانى‏تبار بود. از احمد بن بُدیل قاضى و حسن بن محمد زعفرانى و دیگران حدیث شنید. فرزندش عیسى و ابوالقاسم طبرانى و ابوطاهر ذهلى از او حدیث روایت كرده‏اند. وى وزیر مقتدر و قاهر عباسى بود كه امور مالى دولت را سامان داد. مدتى خلیفه او را بركنار كرد و به زندان انداخت و پس از آزادى به ریاست دیوانها منصوب شد. در 311 ق او را به مكه، سپس به صنعا تبعید كرد. در 312 ق بخشوده و ریاست دیوان اشراف مصر و شام به او سپرده شد. پس از آن در 315 ق مجدداً به وزارت رسید، ولى باز بر اثر حسد درباریان خشم خلیفه بر وى نازل شد و او را دستگیر و زندانى كردند. ابن‏جراح از وزراى ایرانى دربار خلفاى عباسى بود، كه زندگى پر فراز و نشیبى را گذراند، اما در پایان زندگى، در بغداد، محتشم زیست. او را به نیك رفتارى و نیك خلقى ستوده‏اند. هارولدباون خاورشناس انگلیسى كتابى درباره‏ى زندگى وى به نام «زندگى على بن عیسى و عصر او» به انگلیسى نوشته است. از آثارش: «دیوان رسائل»؛ «معانى القرآن» و تفسیر آن كه با همكارى ابوالحسن واسطى و ابن‏مجاهد مقرى تألیف شد، «جامع الدعاء»؛ «كتاب الكتّاب و سیاسة المملكة و سیرة الخلفاء».

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت : فرانسه   -   قرن : 19 منبع :

"ژان موریس یوجین ‌کلمنت ‌کوکتو" در پنجم جولای 1889 (1268خ) در یک خانواده بزرگ بورژوازی پاریسی به دنیا آمد. او نه ‌ساله بود که پدرش خودکشی ‌کرد و به این دلیل موضوع مرگ همواره با آثارش همراه شد و نیز این بهترین بهانه برای ترک تحصیل او بود. وی نخستین شعر خود را در 20 سالگی منتشر کرد و سپس به خاطر موفقیت باله‌ها و نمایش‌های متعددی‌که نویسندگی آن‌ها را بر عهده داشت، به شهرت‌رسید. از نکات جالب در آثار ‌کوکتو استفاده فراوان وی از آثارگوناگون خود از جمله نوشته‌ها و شعرهای برجسته‌اش و حتی نقش‌های محوری با بازی خودش است. آثاری مملو از نمادها و طرح‌هایی‌ که همه‌ آفرینش هنری ‌کوکتو را شکل داده، موضوعات و نمادهایی همچون: نارسیسیسم، اسطوره‌ اورفئوس، آفرینش شعری، آینه و دیگر ورودی‌ها به جهان‌های مخفی، افسانه‌های پریان، گل‌ها و انسان‌های زیبا در وضعیت‌های نقش‌نگارانه. کوکتو می‌دانست چطور در خلق آثارش تصورات شاعرانه را جان بخشد. او با آثارش بر سینمای فرانسه و نیز بر موج نو فرانسه بسیار تاثیرگذار بوده است. کوکتو را بیش از همه برای رمان ترس‌های مقدس ( 1929)، نمایشنامه"والدین وحشتناک"(1929) و فیلم"دیو و دلبر"(1945) می‌شناسند. البته اجرای پیتر بروک از ماشین‌دوزخی او‌(‌در سال 1945‌) نیز در گسترش شهرت‌کوکتو بی‌تأثیر نبوده‌ است. کوکتو را به بهانه‌ حضور نداشتن در مقاومت فرانسه، در معرض انتقادها و عیب‌جویی‌های فراوانی قرار دادند. اگر‌چه کوکتو هنرمندان را به سخن‌گویی بی‌پرده در برابر سلطه سیاسی دعوت می‌کرد خود شخصاً نقشی در این مورد نداشت و بیشتر به ‌دلیل اعتیاد و نظراتش‌ درباره جنسیت بودکه او را در مقابل حملات جناح راست‌آسیب‌پذیر می‌کرد ولی‌کوکتو در این زمان و تا پایان عمر به رغم این سختی‌ها همچنان به فعالیت‌های نمایشی و هنری خود ادامه ‌داد و پس از جنگ جهانی دوم به افتخارات بسیاری دست یافت. در آثارکوکتو یک رویای مخدوش را می‌بینیم با همه معیارهای لازمش و هیچ تلاشی برای نشانه‌گذاری و کد دادن منتهی به رمزگشایی در آن نمی‌شود.کوکتو با اغراق‌کردن تصاویر رویایش به فرمی سوررئالیستی-اکسپرسیونیستی می‌رسد که تاکیدش بر اغراق و پارادوکس‌نمایی است. برای نمونه کوکتو در نمایشنامه "‌دروغگو‌" به پارادوکس‌های ذهنی یک شخصیت می‌پردازد که مانند "‌دهان‌" در "‌من نه‌"‌( نوشته ساموئل بکت ) مدام حرف می‌زند و با هر بار سخن‌گفتن، هرچه بیشتر ضعف و نادانی و جنایت‌های خود را فاش می‌کند. جالب این ‌که‌ کوکتو خود نقش اول این نمایشنامه را بازی‌کرده است: ژان کوکتوگفته است:" درام یعنی سادگی در عین پیچیدگی." کوکتو با نمایشنامه‌ها و اجراهایش ثابت‌کرده‌ که درام مساوی با "عمل‌"‌ است. عملی معطوف به هدف و این هدف چیزی جز " افشاگری " نیست و عمل درام‌نویس داوری نیست بلکه شهادت دادن است و آنچه را که از زشتی‌ها و پلیدی‌ها شهادت می‌دهد به عنصری از اعتراض می آمیزد. ژان کوکتو معتقد به درام شاعرانه بود و می‌گفت در تئاتر سحر و جادویی هست که تماشاگر را مجذوب خودش می‌کند و این جادو میتواند شاعرانگی آن باشد. در اُرفه، داوران‌ آن جهان که از شعر و شاعری بی‌خبرند از اُرفه می‌پرسند که شاعر کیست وَ پاسخ می‌شنوند:" نوعی نویسنده، نویسنده‌ای که چیزی نمی‌نویسد." چیزی نوشتن اگر پیروی از منطقی استدلالی باشد،کار‌ شاعر نیست.کوکتو از قول شعر می‌گوید:" من آن دروغم که همواره حقیقت را می‌گوید." این شاید به این دلیل که نیچه‌ای‌ترین حرف‌ او و نیچه‌ای‌ترین تعریفی است که شاعری از شعر ارائه کرده، به دل می‌نشیند. کوکتو مى‌گوید:" وظیفه هنرمند این است که مسائل پیچیده را ساده‌ کند، نه این که آن را پیچیده‌تر کند." در‌"اورفه" کوکتو در عین این که به اسطوره‌ای یونانی می‌پردازد، در واقع اسطوره‌های ساده و شخصی خود را نیز ارایه می‌دهد. سادگی را در اجرای آثار او نیز می‌توان به‌ کار گرفت چنان‌که به‌کارگرفته‌اند: "‌«زیبای بی‌اعتنا» اثر «کوکتو» یک کاراکتر اصلی دارد و یک‌کاراکتر دیگر که همیشه روی صندلی ساکت نشسته‌‌ ولی در اجرای آن در فستیوال ‌کلن سه نفر شرکت داشتند! چگونه؟ چون‌ کارگردان و همسرش‌ که نقش‌ها را بازی می‌کردند، کسی را پیدا نکرده بودند که از فرزند آن‌ها نگهداری کند، ساده‌ترین و بهترین راه حل را یافته‌اند: بچه را هم می‌گذاریم توی نمایش. " کوکتو توانست دشوارترین مسائل فلسفی‌ انسان روزگارش را در درام‌هایش منعکس‌کند. سبک ‌کوکتو به آهستگی خود را به دنیا تحمیل کرده است. سبکی مرکّب از خودداری کلاسیک و فانتزی عاشقانه و خیالی‌که به شدت با تکنیک‌های سورئالیستی مقید شده است. در کارهایش دائماً می‌کوشد که به کلیت افسانه برسد و عناصر شعر و داستان ساختگی را که نیازهای هنری هر عصری است، مجسم کند. کوکتو به رسم و سنت هرج و مرج که با آن فرانسه را تعریف می‌کند تعلق دارد. در آثارش هیچ روشن نمی‌شود که چقدر اخلاق، هنر، نیکی و زیبائی به جای هم گرفته شده‌اند. کوکتو در گذری دایمی از حقیقت به رویاست و مابین رویا و واقعیت مرزی را رعایت نمی‌کند؛کوکتو می‌کوشد کوشش‌های راسین را در دادن تابعیت فرانسوی به اساطیر یونان احیا‌کند. نمایشنامه"ماشین دوزخی" در اساس یک نمایشنامه مدرن است این نمایشنامه ‌به هیچ معنایی رئالیستی نیست، بلکه نمایشنامه‌ای‌ است از شعر و قوه پندار، تجسم یافته از افکار و افسانه و در گذری ابدی مابین رویا و واقعیت‌؛ همانند طرح‌ها و نقاشی‌های کوکتو. کوکتو اعتقاد دارد که‌"‌بشر نمی‌تواند سرنوشت خود را با زرنگی و یا تقلب عوض ‌کند ولی شاعر می تواند و شاید بازی را یک‌جا ببرد." طراحی هوشمندانه درام سوفوکل، کوکتو را واداشت که فضای ادیپ شهریار را به مانند ماشینی جهنمی در کارگاه خدایان ببیند و این چنین بود که ماشین دوزخی را به صورت تراژدی ‌ـ کمدی مدرنی برای صحنه تنظیم می‌نماید. بر اساس همین فضای هول‌آور است که کوکتو جمله معروف خود را می‌گوید:" خدا وجود دارد و همان شیطان است.‌" اعتقادی که به طور فصیح ماشین دوزخی ‌بر آن مبتنی است. نمایشنامه ژان‌کوکتو بیانی است برای آزادی انسان، و اعتراضی ست علیه طبیعت اصلی وضع بشری؛ و با این حال فقط اعتراضی علیه فلسفه‌های جبری نیست، خیلی بیش از آن است. در تعبیر این افسانه قدیمی، به‌ نظر کوکتو تمام این‌ها هر قدر راست هم باشد منصفانه نیست. ادیپ هرگونه‌کوششی را می‌نماید که از جنایاتی که محکوم بود مرتکب‌شود، جلوگیری‌ کند.کوکتو نتیجه‌گیری می‌کند که وضع انسان رازی به ابعاد بی انتهاست و بشر هرگز نمی تواند از روی دلخواه حقیقت مرگ را قبول کند.کوکتو در نمایشنامه ماشین دوزخی توده مردمی از کاراکترهای حقیقی را تصویر می‌نماید، آن چنانی که ژوکاست مخلوطی از کمدی و همچنین تراژدی را به فضای نمایشنامه هدیه می‌کند. مخصوصاً صحنه‌ای که ادیپ خوابیده‌ و ژوکاست از خود بیخود شده، چهره اش را در برابر آینه ‌خالی می‌بیند و گونه‌هایش را با کف دست به طرف بالا می‌کشد. کوکتو هرگز در پی تکرار نبود، چشم انتظار فرصتی بود که " باز بشود تجربه کرد. آنچه امروز روی ‌می‌دهد اشتیاق به روی دادن چیزی تازه است که یک بار فرصت آن پیش آمد و هدر رفت." کار کوکتو شبیه‌کار پروست است.کارکرد حافظه کوکتو و پروست پیش از آن که یادآوری باشد، ساختن است. زمان‌ گم‌ شده و ازدست رفته، عمر رفته، تجربه‌های انجام نشده، همگی اموری هستند برای ابد‌ درک‌ناشدنی. مرگ‌ آن‌ها را با تجربه‌ای امروزی جبران می‌کنیم، با نوشتن و ساختن. این گونه به جهان زندگان بازمی‌گردند. اُرفه شاعری فرانسوی ( نمادی از همان ارفئوس یونانی )، به یاری منطق‌ شعر(آنچه کوکتو « تناقض‌نمائی شعر» می‌خواند) یعنی به یاری اُرتبیزEurydike فرشته راهنما، به دیار مرگ و جایگاه ‌جاودانی می‌رسد. در اجرای نمایش اُرفه خود کوکتو نقش‌ فرشته راهنما را ایفا کرده بود. شاعر فقط اُرفه نیست، راهنما نیز هست. شعر مثل‌ نسیمی است که میان مرگ و زندگی می‌وزد. نمی‌شود با منطق‌ زندگی معنائی را که شعر برای مرگ دارد فهمید. همین قدر میتوان دانست که هر شعر خبری از مرگ می‌آورد، شاید به این دلیل‌که مردگان نیز با شعر از زندگی خبر می‌گیرند. آینه بازتابنده نیست. از دو دنیا خبرمی‌دهد، بی‌آنکه بازنمایی و بازتاب باشد. همان طور که سیماچه‌ها نیز از دو دنیا، از مرگ و زندگی، خبر می‌دهند. در سالهای پس از جنگ دوم جهانی، این اشتیاق به رویا‌رویی با مرگ، و این نیاز به فرشته راهنما یا فرشته مرگ، قدرتمندتر شد. اُرفه، خبری است از آن باخبری، تا آنجا که بشود از آن حرف زد. این‌ها «مسائل اصلی» او باقی ماندند، از سالهای میانه‌ جوانی که شاهد جنگ جهانی اول 1918ـ1914 بود تا مرگش در 1963. مرز مرگ و زندگی، رفتن به جهان‌ مردگان و از آن بازگشتن، امکان یا واقعیت زندگی پس از مرگ، عارفانه¬ترین و بی¬شک شاعرانه¬ترین مفهومی بود که او در آثارش دنبال می‌کرد. اینها همان قصه‌های بسیار قدیمی انسانند، در گیلگمش، کتاب‌ مردگان مصریان و البته اسطوره اورفئوس. دلیل دلبستگی‌کوکتو به اسطوره‌های یونانی، خاصه به ادیپوس و ارفئوس اقتدار ناسازه‌ها بود. اولی قانون‌های مقدس را در همین زندگی کوچک‌ زمینی خود زیر پا می‌نهاد و به هر معترضی پاسخ می‌داد که راهی جز این ندارد، چون قسمت و تقدیر چنین است، و دومی بازگشت به زندگی را در گرو عشق می‌نهاد، عشقی که به زندگی تعلق داشت. نگاه‌ مجذوب‌کوکتو به الهه شعر یونانیان چنان بود که نگاه‌ ستایشگرکودکی به مادر قصه‌گویش پیش از خواب. بچه‌ها قصه را تا به پایان در آمیزه‌ای از باور و ناباوری می‌شنوند‌ و بارها پایان را به خواب پیوند می‌زنند. کوکتو هیچ جا بهتر از دیو و دلبر این شاعرانگی‌ کودکانه را روشن‌نکرد. آثارکوکتو تا اندازه‌ای یادآور آثار رمانتیک‌های آلمانی است و به شعر و اسطوره پیوند می‌خورَد. راز این همبستگی و پیوند، رویا وکابوس است. ولی‌کوکتو‌کلید رویا را در آنچه سوررئالیست‌ها راهگشا می‌دانستند نمی‌یافت.کاری به کار‌‌ ‌نقطه تلاقی جنسیت و نمادسازی نداشت و به نمادسازی فرویدی بی‌اعتنا بود. شاید برای همین، در تاریخ ادبیات امروز او را همرا با ژول سوپرویل و ماکس ژاکُب «در حاشیه‌ جنبش سورئالیست‌ها» جای می‌دهند. البته چه چیز بهتر از در حاشیه ماندن؟ انگار بیتی شعر، در حاشیه متنی عالمانه یادداشت شود، یا خاطره‌ای مقدس در متن زندگی هر روزه. اگر کوکتو توانست به نمادسازی فرویدی بی‌اعتنا شود و نگذاردکه رویا به کشف‌ رمز تقلیل یابد و نگذارد که خواب از اسطوره‌ها دور شود، به این دلیل بودکه توانست به یاری اسطوره‌های یونان‌ باستان، و یکی دو شخصیت و سرنمون، رویا را به خیال، آرزو، اشتیاق و در یک کلام به امید بازگشت پیوند بزند. بازگشت، درونمایه اصلی آثار اوست، مهمترین درسی‌که از زبان نیچه در مکتب فیلسوفان آموخت. برای مثال، در اُرفه سفری داشت به جهان مردگان و مهم‌تر بازگشتی داشت به زندگی. او در تمامی آثارش این نمونه را دنبال کرد: بازگشت به مثابه خواست‌ رسیدن به ناشناخته، به چیزی تجربه نشده، درک نشده، تاویل‌نشده. هر اثر کوکتو یادآور حسرت‌ چخوف‌وار عشقی است که هرگز بیان نشده، و سال‌ها بعد راز‌ سر به مُهر‌ آن‌کشف شد‌. امید به بازگشت، ناامیدی، جبر‌ باقی ماندن در موقعیت کنونی و حسرت، مشخصه‌های آثار او هستند که برای همه یک راه حل می‌شناخت‌، مردن و باز زنده شدن.کوکتوگاهی آرامشی را جستجو می‌کرد بسیار ناب و آرامش بخش و دست نیافتنی و سرانجام پس از یک زندگی هنری سرشار، و کسب جوایز و افتخارات بسیار، درسال 1963 بعد از شنیدن خبر مرگ ادیت پیاف در پی یک حمله‌ قلبی مرگ را در آغوش گرفت، همانند باله مشهور خود: مرد جوان و مرگ. خلاصه‌ای از زندگی و آثار نمایشی‌ کوکتو: 1907 آشنائی او با ادوُآردوماکس نخستین کسی‌که پی به استعداد بی‌مانند نویسندگی او برد و او را برانگیزاند و نخستین شعرخوانی را برای‌کوکتو ترتیب ‌داد. 1909 چاپ نخستین کتاب شعرش چراغ علاءالدین که نامش را برسر ‌زبان‌ها انداخت. 1914 کار در صلیب سرخ در درازنای جنگ اول جهانی. 1920 بالت گاومیش روی بام با موسیقی آهنگساز فرانسوی. آشنائی او با آپولینر، پیکاسو، ایگور استراوینسکی، لوئیس بونوئل، آندره برتون و آندره ژید. بعضی از آثار: رومئو و ژولیت، جشن عروسی بر برج ایفل، اُرفه، اُدیپ، بچه‌های وحشتناک، صدای انسان، ساز وکار جهنم [ماشین دوزخی]، هیولاهای مقدس، زیبای بی‌خیال، ماشین تحریر، عقاب دو سر، مرثیه [اُپرا]. منابع: درام‌نویسان جهان. خلج، منصور. تهران، دفتر مرکزی جهاد دانشگاهی، 1365 ملک‌پور، جمشید.گزیده‌ای از تاریخ نمایش در جهان. تهران، کیهان، 1364 احمدی، بابک. آفرینش و آزادی. تهران، نشر مرکز، ???? نوشته‌های شهرام خدایی، حامد امان پور قرایی و فرهنگ کسرائی به نقل از سایت ایران تئاتر

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت : آفریقا   -   قرن : 20 منبع :

یکی از مشهورترین و موفق‌ترین نمایشنامه‌نویسان آفریقا آثول فوگارد است. «هارولد آثول لانیگان فوگارد» مشهور به آثول فوگارد در 11 ژوئن سال1932 در در دهکده‌ای در جمهوری فدرال آفریقای جنوبی به دنیا آمد. اوکه در رشته‌های فلسفه، مکانیک و انسان شناسی اجتماعی تحصیل کرده، نمایشنامه‌نویسی را به طور تجربی در سنین جوانی آغاز کرد. زبان مادری او انگلیسی ‌است و خود را یک آفریقایی می‌داندکه به زبان انگلیسی می‌نویسد. او در ابتدا متأثر از نمایشنامه‌نویسان آمریکایی مانند ویلیامز، اونیل و میلر بود و بارها شخصیت های مقتدر خود را که با نقص‌های پنهانی همراه بودند، متاثر از شخصیت‌های آثار آنان خلق کرد و در این دوران درصدد بود تا پیرو رئالیزم کثیف باشد یعنی زندگی مردمان آفریقایی جنوبی را که آکنده از تبعیض نژادی است به تصویر بکشد. آثول فوگارد با نگارش 25 نمایشنامه مدام درصدد بود که با تبعیض نژادی مبارزه‌کند و با بیان فساد اخلاقی و بی عدالتی موجود در حاکمیت آفریقای جنوبی نسبت به آگاهی اجتماعی متعهدانه عمل کند. بیش‏تر کارهای فوگارد انعکاس واقعیت‏های زندگی روزمره است و مانند «تنسی ویلیامز» به خلق شخصیتهایی پرداخته‌که در عین قدرت، دارای ضعف‌ها و معضلات پنهانی هستند. از جمله این معضلات می‌توان به بیکاری، ناامنی و بیماری مهلک ایدز اشاره‌کرد. آثول فوگارد بیش از نیم قرن در تئاتر کار کرده و از نخستین نمایشنامه‌نویسان سفیدپوست است که با بازیگران سیاهپوست همکاری کرد. مضامین کارهای او ناکامی‌ها و پیچیدگی‌های زندگی در آفریقای جنوبی را دربر می‌گیرد و تاکید فراوانی بر تاثیرات روانی نظام آپارتاید بر مردم عادی دارد. بسیاری از آثارش همچون «گره خونی» (پیوند خونی) 1961 که مورد استقبال فراوان قرار گرفت، توسط حکومت وقت ممنوع اعلام شد ولی او را به شهرت جهانی رساند. فوگارد بخصوص در کشور خودش به مخالفی سیاسی تبدیل شده بود. خود می‌گوید:‌«‌در سال‌های جوانی فکر می‌کردم ساختن بمب بهتر و عملی‌تر از نوشتن نمایشنامه است. موقعیت آفریقای جنوبی بسیار تأسف‌بار و ناامید کننده بود و هیچ نقطه روشنی در افق مقابل وجود نداشت، ولی خوشبختانه من در چنبره آن نومیدی‌گرفتار نشدم و به نهضت خودکه مهم‌تر از ساختن بمب بود ادامه دادم. در این میان ملتی که سیاهان را از سفیدها جدا کرده بودکار خطرناکی بود چون باعث شد که من برای حکومت و پلیس امنیتی آن به صورت هدفی مشخص درآیم، زیرا تئاتر عامل بسیار قدرتمندی برای تغییر است. هنگامی که بمب‌ها و گلوله‌ها جای کلمات را گرفته بودند، تئاتر زمینه‌ای برای گفتگو فراهم آورد... صادقانه بگویم هنوز هر وقت شخصی یونیفورم‌پوش را می‌بینم دچار اضطراب و ترس می‌شوم. » دختر و پسر فوگارد در آمریکا اقامت دارند و فوگارد می‌خواهد چند سالی از عمرش را در ایالات متحده بگذراند ولی رشته‌های خود را با آفریقای جنوبی پاره نکرده و هنوز هم بخشی از وقت خود را در آن جا می‌گذراند. طنز قضیه در این است که علیرغم در دسترس بودن هالیوود و این‌که فیلم تحسین شده Tsotsi را بر مبنای یکی از داستان‌های فوگارد ساخته‌اند، او طرفدار سینما نیست:‌« فیلم و تلویزیون با به‌انحطاط‌کشیدن نویسندگی و شیوه‌های بازیگری لطمه زیادی به تئاتر زده‌اند، طوری که بسیاری از نمایشنامه‌ها حالا در واقع کمدی موقعیت هستند و گفتگوهای آن‌ها فقط مزه‌پرانی است.» (فوگارد. مصاحبه با فیشر) بعضی از نمایشنامه‌های او که شهرت جهانی دارند عبارتند از بوزمن و لنا، درس از درخت صبر، سرزمین بازی، سیزوئه بانسی مرده است، درسی از الواس، ارباب هارولد و پسران، اظهاراتی پس از بازداشت به خاطر عمل خلاف اخلاق، و جاده‌ای به سوی مکه. خود فوگارد بیش از همه به نوشتن نمایشنامه «ورودی‌ها و خروجی‌ها» (Entrances Exits and ) افتخار می‌کندکه آن را در سال 2005 نوشته‌ و درباره ملاقات یک بازیگر پیرتئاتر با نمایشنامه‌نویس جوان تازه وارد جویای نام‌ است. نمایشنامه‌ای که در ستایش تئاتر و مردمانی است که زندگی خود را وقف آن می‌کنند. این نمایشنامه خاطره‌ای از زمانی است‌که در اواسط دهه 1950 آثول فوگارد تازه پا به جرگه نمایشنامه‌نویسان نهاده بود. بعضی محققان آثار او را چنین دسته‌بندی ‌کرده‌اند: 1. نمایش‌های پرت الیزابت، مانند: گره خونی، سلام و خداحافظ، آخرین اتوبوس، نان جمعه در روز دوشنبه، بوزمن و لنا، ارباب هارولد و پسران. 2. نمایش‌های‌کلامی، مانند: اظهاراتی پس از بازداشت به‌خاطر عمل خلاف اخلاق، سیزوئه بانسی مرده است، جزیره. 3. نمایش‌های غربت و دنیاهای دیگر، مانند: اورستس، دیمه‌توس، طبال، درسی از الوس، جاده‌ای به‌سوی‌کعبه، جایی میان خوک‌ها. 4. نمایش‌های شهرستانی، مانند: کلاس و شیطان، سلول زندان، جمعه نه‌چندان خوب، نانگوگو، کت، آن‌ها زنده‌اند. 5. نمایش‌های غم‌ها و شادی‌ها، مانند: بچه‌های من، آفریقای من، زندگی من، شهر بازی، آواز دهکده، پلنگ‌کاپیتان، غم‌ها و شادی‌ها، رئیسه دیر. استفن‌گری آثار فوگارد را به طریقی دیگر تقسیم‌بندی‌‌کرده است: دوره شاگردی (تا 1957)، رئالیزم اجتماعی (1966 تا 1973)، نمایش‌های یک‌اتاقه‌[نمایش‌هایی‌که در یک اتاق می‌گذرند‌] (1961 تا 1970)، نمایش های بداهه (1966 تا 1973) و سمبلیزم شاعرانه (1975 به بعد). نمایشنامه‌های فوگارد از اندیشه‌های مبارزه‌جو و قدرتمندی سرچشمه گرفته‌اند و نوشته‌هایش‌ توانسته‌اند در پایان پذیرفتن دوره سیاه و نکبت‌بار تبعیض‌نژادی و برقراری صلح و امنیت عمومی میان نژادهای مختلف مردم سهم بسزایی داشته باشند. زنان نمایشنامه‌های او نیز مانند زنان نمایشنامه‌های ویلیامز اغلب مقتدر و مسلط هستند. در حالی‌که بعضی از آثار فوگارد در میان استعاره و سمبلیزم‌ نوسان می‌کنند. نمایش‌های اولیه او مانند‌«سلام و خداحافظ» و‌«آن‌ها که زنده‌اند» دارای بافت فوق‌العاده‌ای از رئالیزم‌کثیف هستند. نشریات معتبر جهان از او به‌عنوان بزرگ‌ترین نمایشنامه‌نویس معاصر در قید حیات نام‌برده‌اند و «ارباب هارولد و پسران» او توسط تئاتر ملی لندن به عنوان بزرگ‌ترین نمایشنامه انگلیسی زبان قرن شناخته‌شده‌است. آثول فوگارد در آثارش از روانکاوی آدم هایش یک لحظه هم غفلت نمی‌کند، بلکه آنان را چنان رودرروی هم قرار می‌دهد تا به نقص کلی بشر در تمامی موقعیت ها اشاره کند و نشان دهد‌که بشر با تمام ناتوانی‌هایش می‌تواند گریزی به‌کمال و رهایی بزند. فوگارد در آثارش تمام عوامل ایجاد تبعیض اجتماعی را در رنگ پوست، اختلافات مذهبی، اقتصادی و فرهنگی خلاصه می‌کند تا منهای تمام این نقص‌ها و تبعیض‌ها یک انسان برتر را تصویرکند. برای مثال هلن در «جاده‌ای به‌سوی‌کعبه» نمونه عینی یک انسان کامل است که با سختی خود را از تاریکی روزمرگی رهانیده است. «جاده‌ای به‌سوی‌کعبه» یکی از معروف‏ترین نمایشنامه‌های فوگارد است‌که در ???? نوشته‌شده‌است. این نمایشنامه تبلور «فردیت انسان معاصر» است و ارتباط میان «خدا، فرد و جامعه» را واکاوی می‌کند. «جاده‌ای به سوى کعبه» بر اساس داستان واقعى زندگى «هلن نى‌مند» به نگارش درآمده‌که در نهایت خودکشى مى‌کند. همین مسأله باعث شده تا فوگارد، کنجکاوانه در حواشى زندگى او تحقیقات جامعى‌کندکه حاصل آن نمایشنامه «جاده‌اى به سوى‌کعبه» است. در این نمایشنامه زنی به نام هلن ناگهان انزوا بر‌می‌گزیند و با مردم دهکده قطع رابطه می‌کند. او دین جدیدی اختیار می‌کند و دیگر به کلیسا نمی‌رود و ناگهان به مجسمه سازی روی می‌آورد و پیکره‌هایی از دوازده مرد روحانی و مکعبی سیاه‌رنگ و چیزهای دیگر می‌سازد تا اینکه الهامات هنری او متوقف می‌شود و پس از یک دوره فترت دوساله، به زندگی خود خاتمه می‌دهد. در این نمایشنامه تقابل بین دو زن وجود داردکه ضمن داشتن شباهت‌هاى فراوان زنانه، از لحاظ سن و شرایط جسمى با هم تفاوت دارند. هلن زنى هفتاد ساله، نحیف، شکننده و درون‌گرا است و السا بیست‌وهشت ساله و برون‌گرا است و جثه‌اى قوى و چالاک دارد. «جاده ای به سوی کعبه» جزء آثار سمبلیزم شاعرانه فوگارد محسوب می شود. او در این متن به جنگ تبعیض نژادی می‌رود و البته در این نگاه انسان دوستانه‌اش همه مرزهای جغرافیایی را از هم می‌گسلد، تا به دور از محدودیت های رایج با زبانی بین المللی و استعاری انسان واقعی را به دور از تمامی تعریف های کورکورانه و محدود کننده تصویر کند. بستر داستانی نمایش کاملا واقع گرایانه است، اما از آنجا که اشاره‌های متن به اشیا، حرکات و شخصیت‌ها رازگونه و چند معنایی است، همه چیز در لفافه‌ای از سمبلیزم و استعاره‌ها پنهان می‌شود. یعنی نویسنده با قدرت این امکان را برای مخاطب فراهم می‌کند که در این مسیر عارفانه به خود واقعی‌اش بپردازد، تا شاید همانند هلن در مسیر پرفراز و نشیب زندگی بتواند با کشف خود به رهایی و نجات برسد. مردم می‌پندارند او در روزهای آخر به خاطر عجز و ناتوانی اقدام به خودکشی‌کرده ولی در واقع هلن هیچ هدفی جز فنای خود در راه معبود ندارد. باز همین خودسوزی هم در هاله‌ای از ابهام قرار می‌گیرد و همه چیز عین یک شعر با بار محتوایی غنی است. از کارگردانان ایرانی‌که آثار فوگارد را اجرا کرده‌اند می‌توان به افراد زیر اشاره‌کرد: رکن‌الدین خسروی (سیزوئه بانسى مرده است)، حسین مختاری‌(تله‌تئاتر بچه‌های من آفریقای من)، سیروس همتی‌(جایی میان خوک‌ها)، بهرام صادقی مزیدی(پیوند خونی)، ایمان افشاریان‌(ببرکاپیتان)، علی‌بوریان‌(سلام‌وخداحافظ) و سعیده آجربندیان‌(جاده‌اى به سوى‌کعبه).

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت : آلمان   -   قرن : 19 منبع :

کارل فالنتین‌(با نام اصلی فالنتین لودویگ فای) در سال 1882 در قصبه‌«‌آو‌» از شهر مونیخ به دنیا آمد. مادرش خانه‌دار بود و پدرش یک شرکت حمل و نقل داشت. فالنتین از مقطع ابتدایی خود در مدرسه به عنوان دارالتأدیب و زندان نام برده است. نخستین حضور او بر صحنه به عنوان طنزپرداز انجمن بود. در کارگاه‌های متعددی به عنوان نجّار مشغول به‌کار شد. وقتی 20 ساله شد پدرش فوت کرد و او با مادرش دفتر حمل و نقل پدر را اداره کرد. در 25 سالگی یک دستگاه موسیقی ساخت که به آن نام ارکستریون زنده داد. کمی بعد دچار ورشکسته‌گی مالی شد، به خانه مادری خود بازگشت و در یک رستوران‌کار کرد. در سن‌ 29 سالگی از همسر اولش جدا شد و با‌«‌الیزابت ولانو‌» ازدواج کرد که بعدها با نام مستعار‌«‌لیزل کارلشتات‌» همکار همیشگی او شد. این جدایی بعدها در آثار او تأثیر گذاشت به طوری که نخستین فیلم فالنتین، طنز تلخی بر ساختار ازدواج بود. با وجود مشکلات فراوان، فالنتین 40 فیلم صامت، بیشتر با محتوای کمیک ساخت که بیشتر بر پایه نمایش‌های صحنه‌ای خود او بود. در زمان جنگ جهانی اول به دلیل ضعف بنیه از خدمت نظام معاف شد و البته 120 برنامه را در بیمارستان‌های صحرایی اجرا کرد، ترانه جنگی خنده‌دار سُرود و اسکچ نوشت. در سال 1922 یک روز پس از اجرای نخستین و موفق‌« طبل‌ها در شب‌» اثر برشت، فالنتین با او پارودی‌‌ای بر پایه همین نمایشنامه با عنوان‌« تزیب به‌ی سرخ » نوشت که با کارگردانی مشترک او و برشت در مونیخ بر روی صحنه آمد. این همکاری ادامه یافت و کارل فالنتین در فیلم مشترک برشت - اریش انگل به نام «‌مصیبت‌های یک سالن آرایش‌» بازی کرد که فیلمی سوررئالیستی بود. پس از این گونه فعالیت ها به روایتی پیشنهاد هالیوود را به دلیل وحشت‌اش از دریا رد کرد که شاید این هم یک کمدی خاص فالنتین بوده است. در این دوره به ناسیونال سوسیالیست‌ها که کم‌کم حکومت را به دست می‌گیرند بدبین است اگر چه در جهت سیاسی اظهار نظری نمی‌کند. در 1935 دچار ورشکستگی مالی شد. همسرش دچار حمله عصبی شده و در آسایشگاه روانی بستری گردید که باعث شد تا سه سال با هم همکاری هنری نداشته باشند. پس از سه سال با همسرش در فیلم‌«‌ارثیه‌» (کارگردانان: فالنتین - یاکوب گایس) بازی می‌کنند. این فیلم فقر یک زن و شوهر پیر را نشان می‌دهد که تنها دارایی‌شان یک شمع نیم سوخته است. اداره سانسور دولت ناسیونال سوسیالیست آلمان این فیلم را توقیف می‌کند تا این که این فیلم با 38 سال تأخیر در سال 1976 اکران شد. در 56 سالگی برای آخرین بار به عنوان بازیگر بر روی صحنه آمد و طیّ جنگ جهانی دوم (1945 _ 1938) صحنه‌های نمایشی نوشت و شعر سُرود ولی هیچ یک از آثارش به دلیل عدم انطباق با سیاست‌های فاشیسم هیتلر بر روی صحنه نرفت. فالنتین پس از بمباران شدن اتفاقی خانه‌اش در جنگ و فقر بیش از حد، برای روزنامه‌های‌«‌خبرهای جبهه از مونیخ‌» مقاله نوشت و پس از جنگ نیز در سن‌ 63 سالگی با ساخت لوازم و اسباب خانه چوبی مخارج زندگی خانواده‌اش را تامین کرد. پس از چندی نوشته‌ها و اجراهایش به صورت صفحه ضبط و چاپ شد و در سال 1948 در سنّ 66 سالگی، فالنتین که به دلیل کمبود مواد غذایی ضعیف شده بود بر اثر یک سرماخورده‌گی فوت کرد. 11 سال پس از مرگش « موزه خنده » فالنتین در مونیخ افتتاح شد و مرده‌ریگ زندگی هنری او در آن موزه به نمایش نهاده شد و تازه هنرمندان تئاتر جهان کم‌کم فالنتین را کشف کردند. کارل فالنتین به عنوان بازیگر برشت درباره فالنتین گفته است: « هر وقت کارل فالنتین بسیار جدّی در رستورانی ظاهر می‌شد هیچ کس جدی بودن او را باور نمی‌کرد چون همه می دانستند که او ذاتاً طنز است... با طنز او آدم می‌تواند سیگار بکشد، نوشیدنی بنوشد و در همان حال از ته دل غش غش بخندد، خنده ای که گزنده است. او ما را به عمق موضوع و مطلب لذت بخش خود می‌بَرَد و در عین حال ناقص بودن همه چیز حتی خود ما را نشانمان می‌دهد. او برعکس چارلی چاپلین به تکیه روی احساسات مردم و میمیک نیازی ندارد. معلوم نیست چرا کسی او را با همتا و رقیب آمریکایی خود برابر نمی‌داند، مگر این که بگوییم علت این امر آلمانی بودن فالنتین و وفاداری او به این آلمانی بودن است ، ملیتی که در آثار او نیز به روشنی دیده می‌شود. » (فالنتین: ص 15) پتر پانتر (رمان نویس، شاعر و طنز نویس آلمانی) فیزیک بدنی و بازی فالنتین را چنین توصیف کرده است : « آدمی بی‌اندازه لاغر و دراز، با پاهایی نی قلیانی ، دُن‌کیشوت وار، با لباسی رنگ و رو رفته و لکه‌ای بر شلوار که پیوسته دستش را روی آن می‌کشید... عجیب‌ترین کمیکی که تا حالا دیده‌ایم اتفاق می‌افتد: رقص جهنمی عقل و درایت میان دو قطب جنون. فالنتین خودش را از کنترل رهبر ارکستر آزاد کرده است. چه شده؟ او کنجکاوی آدم‌های طبقه متوسط را دارد. بدون این‌که لحظه‌ای از نواختن ویولن دست بردارد چون برای این کار مزد می‌گیرد. سپس فالنتین گردن دراز می کند، ویولونش را بالا می‌گیرد، از صندلی پایین می‌آید ، از وسط اعضای ارکستر رد می‌شود و پشت سر متصدی پرده از نردبان بالا می‌رود. حالا هم دارد ویولن می‌زند و هم دارد کارهای متصدی را به دقت تعقیب می‌کند. حالا رهبر ارکستر تصمیم می‌گیرد طبل بزرگ را در صحنه جا به جا کند. این ماموریت به فالنتین واگذار می‌شود. فالنتین می‌گوید: " من کارم باددادن ترومپته نه باربرداشتن. ولی باشه به جهنم می‌برمش فقط یکی از همکارا باید بیاد کمک." فالنتین و شخص کمک کننده چندین بار دور طبل می‌چرخند و جا عوض می‌کنند و عاقبت شخص کمک کننده می‌گوید چون چپ دست است باید سمت چپ بایستد. فالنتین می‌گوید: "همه چیزت چپه؟ وقت نوشتن هم چپی؟ وقت خوردن هم چپی؟ وقت آب قورت دادن چی؟ وقت فکر کردن چی؟ "در این میان چیز مهمی که فراموش شده است، ارکستر، رهبر ارکستر، طبل و اجرای برنامه است... من به یاد ندارم در هیچ نمایشی تا این حد خندیده باشم. فالنتین هنرمندی است بی‌مثل و مانند، هنرمندی غیر زمینی، بازیگری اندوهگین و در همان حال بی‌نهایت مضحک و چپ‌اندیش است. » (فالنتین: ص 16) کارل فالنتین به عنوان نمایشنامه‌نویس فالنتین به گروه روشنفکران و ادیبان تعلق نداشت، او بدون آگاهی از هنرمندان دادائیست و خیلی پیش از نام‌آوران مکتب مشهور به پوچی (Absurd) در این دو سبک نمایشنامه می‌نوشت. نگاه کنید به تک‌گویی‌ها و دیالوگ‌های نمایشنامه‌های«آخر دنیا » ، «مغناطیس، ماهی و قلاب»، «خواب دیدم»، «گفتگوی جالب»، «ماشین رنده لعنتی» و«قطع‌کردن حرف طرف مقابل»؛ یا بازی‌های زبانی جالب در دیالوگ‌های نمایشنامه«تو که سیاست سرت نمی‌شه» (جالب‌تر این‌که شخصیت‌های این نمایشنامه، «آ» و «ب» نام دارند.). البته قصد او ابداع شیوه‌ای تازه در تئاتر نبود بلکه قصد او به سخره‌گرفتن زندگی آدم‌ها بود. نوشته‌ها و گفته‌های فالنتین به دلیل حالت مالیخولیایی و روحیه بدبینی عمیق فالنتین پر بود از الهامات فلسفی. «من نمی‌توانستم ابن‌الوَقت‌ها ، فرصت طلب‌ها و نان‌به‌نرخ روزخورها را تحمل‌کنم. ابن‌الوقت‌ها جماعتی هستند که تکیه کلامشان توده و مردم است، در صورتی که خودشان هم خوب می دانند آن مردمی که ازش تعریف و تمجید می‌کنند خصوصیات زشت و احمقانه بسیار دارد. همین مردم بودند که پس از « اولین افتضاح بزرگ » (جنگ جهانی اول) جمهوری مونیخ را به باد استهزا گرفتند و حتی خیلی پیش از سال 1933 از مبلّغان آشکار هیتلر بودند. » (فالنتین: ص 23) یکی از دلایل شهرت فالنتین این بود که جلوی ابن‌الوقت‌ها ایستاد. پس از مرگ فالنتین تا سال های 60 و ترجمه آثارش هیچ گاه آثار او در آلمان روی صحنه نرفت و یکی از دلایل آن لهجه باویری آثار او بود که قابل فهم اکثر مردم آلمان نبود. دلیل دیگر این امر نیز محتوای فلسفی و انتقادی متن‌های او بود و این‌که همواره از توده دنباله‌رو قدرتمندان انتقاد می‌کرد. این سانسور در مورد آثار برشت نیز اعمال شد و حقیقت این است که آلمانی‌ها پس از شکست در جنگ جهانی دوم بیش از آن که در پی تجزیه و تحلیل خطاهای گذشته‌شان باشند می‌کوشیدند با پرهیز از احساس گناه دوباره آلمانی تازه و قوی بسازند. نمونه‌هایی از شوخی‌های فالنتین در زندگی خود 1. در میدان اشتاخوس مونیخ غریبه‌ای از او پرسید: " تا راه‌آهن چه‌قدر مانده؟ " فالنتین گفت: " اگه همین جوری جلو برید 4000 کیلومتر ولی اگه به عقب برید 500 متر." » 2. شخصی به فالنتین گفت: " یک مطلبی یادم اومد که همیشه می‌خواستم ازت بپرسم." فالنتین حرف او را قطع کرد و گفت: " اتفاقاً من هم همیشه می‌خواستم جواب این‌سؤالتو بدَم. " 3. فالنتین: « هر حزبی مخالف یه چیزی است. یکی مخالف فاشیسم، یکی مخالف رادیکالیسم، یکی مخالف بولشویسم. ولی هیچ حزبی نیست که مخالف روماتیسم باشه. اگه بود من حتماً عضو این حزب می‌شدم. » (فالنتین: 200) فالنتین و ایران مترجم ارجمند، ایرج زهری، درباره آثار فالنتین و ترجمه آثار او گفته‌اند:‌«‌راست است که شوخی‌های فالنتین به زبان آلمانی، واژه‌آفرینی‌ها‌، دگرگونی‌های واژه‌ها توسط او و نیز توجه ویژه‌اش به لهجه باویری گاه ترجمه آثار او را مشکل می‌کند اما این موانع، عَرَضی است، پوست است و آن‌چه در آثار او می‌درخشد مغز و پیام آثار او است. » (فالنتین: 29) ایرج زهری 28 نمایشنامه فالنتین را ترجمه‌کرده و همراه با توضیحات زیادی درباره زندگی، شخصیت و آثار او در مجموعه‌ای به نام بلیط تئاتر به چاپ رسانده‌اند. داریوش مؤدبیان نیز در ترجمه آثار فالنتین طبع‌آزمایی کرده‌ و هر دو ترجمه قابل استفاده دانشجویان و پژوهشگران است. در سال‌های اخیر با تلاش گروه نمایش انجمن کارگردانان خانه تئاتر، سه نمایشنامه کوتاه از فالنتین به نام های تکمه های یقه و عقربه ساعت "،" دوچرخه سوار" و" نه" به کارگردانی" کمال الدین شفیعی" در سالن آمفی تئاتر خانه تئاتر به شکل نمایشنامه‌خوانی به اجرا درآمده و پس از آن نیز جلسه نقد و بررسی برگزار شده و نیز به کوشش حوزه هنری قم، رپراتوار 5 روزه اجرا و نقد آثار فالنتین برگزار شده است. منابع: فالنتین، کارل. بلیط تئاتر. مترجم: ایرج زهری. تهران، قطره: 1383 فرهودی، سعید. تک‌چهره: کارل فالنتین. مجله صحنه. شماره‌های 9 و 10 ملک‌پور، جمشید.گزیده‌ای از تاریخ نمایش در جهان. تهران، کیهان: 1364 به نقل از ایران تئاتر

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

سیروس طاهباز نویسنده و مترجم ایرانی بود. او در سال ۱۳۱۸ شمسی در بندر انزلی متولد شد. در تهران و آبادان تحصیلات مقدماتی خود را گذراند و وارد دانشگاه تهران شد تا پزشکی بخواند. در سال ششم پزشکی را رها کرد و به سوی ادبیات جذب شد. طاهباز نخستین تجربه ادبی خود را با انتشار نشریه ادبی آرش آغاز کرد. او دراین نشریه آثار برجسته ادبیات معاصر ایران را چاپ می‌کرد. بین سال‌های ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۷ ه ش مدیریت انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را بر عهده داشت. طاهباز همچنین به گردآوری بیش از بیست هزار برگ از دست‌نوشته‌های نیمایوشیج پرداخت و در طول سی و پنج سال ، با انتشار بیست و سه دفتر ، توانست مجموعه کامل شعرهای نیما و آثاری درباره او را منتشر سازد. وی در طول عمر کاری خود به ترجمه برخی آثار برجسته ادبیات جهان همت گمارد که ترجمه آثاری از جان اشتاین‌بک، ارنست همینگوی، آرتور میلر و ساموئل بکت از آن جمله‌اند. وی در طول زندگی خود چند بار جوایز مختلف ادبی را از آن خود کرد که جایزه سیب طلایی دوسالانه براتیسلاوا برای کتاب «باز هم زندگی کنیم» از آن جمله است. سیروس طاهباز شبانگاه ۲۵ اسفند ۱۳۷۷ درگذشت. آثار • شاعر و آفتاب • بچه‌ها و کبوترها • باغ همیشه بهار • پیروزی بر شب • یادگار دوست • تک نگاری یوش • پردرد کوهستان • کماندار بزرگ کوهساران • مصیبت نویسنده بودن • تپه آویشن • درنای صلح • کتاب ماهی سیاه دانا • از پا نیفتاده • دنیا خانهٔ من است: منتخبی از شعر و نثر نیما • زنی تنها : درباره زندگی و هنر فروغ

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

گیتا گرکانی، نویسنده، مترجم و پژوهشگر ایرانی ادبیات کودکان و نوجوانان. زندگی و فعالیت های حرفه‌ای گیتا گرکانی در ۱۳۳۷ ه.ش در تهران به دنیا آمد. او از دانشکده هنرهای دراماتیک لیسانس ادبیات و نمایشنامه نویسی دارد. گرکانی ده سال سرپرست گروه تئاتر و سینمای شورای کتاب کودک بود. او با همسرش و دو فرزندش در تهران زندگی می‌کند. جوایز • جایزهٔ بهترین ترجمهٔ رمان نوجوانان جشنواره کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ۱۳۸۳ برای رمان ژانوس ستاره آرزو • فصل آخر برندهٔ جایزهٔ ادبی پروین اعتصامی شد ترجمه‌های کودکان و نوجوانان • ۱۳۷۳، فصل ها و شگفتی ها، مدهور جفری، نشرچشمه • ۱۳۷۸، انگشت جادویی، رولد دال، نشرچشمه. • ۱۳۷۸، لاک پشت، رولد دال، نشرچشمه. • ۱۳۷۹، غول بزرگ مهربان، رولد دال، نشرچشمه. • ۱۳۸۰، مادربزرگ، آنتونی هوروویتس، انتشارات نوروزهنر. • ۱۳۸۰، شیطان و پسرک، آنتونی هوروویتس، انتشارات نوروزهنر. • ۱۳۸۱، گروشام گرینج و جام نحس، آنتونی هوروویتس، انتشارات کاروان • ۱۳۸۲، ژانوس ستاره آرزو، آنتونی هوروویتس، انتشارات کاروان • ۱۳۸۴، اتوبوس شبرو، آنتونی هوروویتس، انتشارات کاروان • ۱۳۸۴، دوربین قاتل، آنتونی هوروویتس، انتشارات کاروان • ۱۳۸۴، کلبه نحس، آنتونی هوروویتس، انتشارات کاروان • ۱۳۸۴، ترس، آنتونی هوروویتس، انتشارات کاروان • ۱۳۸۴، دو صفر هیچ (از سری کتاب های آلکس رایدر)، آنتونی هوروویتس، انتشارات کاروان • ۱۳۸۵، مدرسه شوم (از سری کتاب های آلکس رایدر)، آنتونی هوروویتس، انتشارات کاروان • 1386، گذرگاه اسکلت (از سری کتاب های آلکس رایدر)، آنتونی هوروویتس، انتشارات کاروان • 1387، حمله عقاب (از سری کتاب های آلکس رایدر)، آنتونی هوروویتس، انتشارات کاروان • ۱۳۸۵، گوژپشت نیرومند، رودمن فیلبریک، انتشارات کاروان • ۱۳۸۵، جیمز و هلوی غول پیکر، رولد دال، انتشارات کاروان ترجمه‌های بزرگسالان داستان • ۱۳۷۹، خدای چیزهای کوچک، آرونداتی روی، نشر سالی. • ۱۳۸۳، زندگی پی، یان مارتل، نشرعلم. • ۱۳۸۳، همنام، جومپا لاهیری، نشرعلم. • ۱۳۸۳، داستان‌های ۵۵ کلمه‌ای، استیو ماس، انتشارات کاروان • ۱۳۸۳، پسر گمشده، دیو پلتزر، انتشارات کاروان • ۱۳۸۴، حادثه‌ای عجیب برای سگی در شب، مارک هادون، انتشارات کاروان • ۱۳۸۴، داستان‌های نامنتظره، رولد دال، انتشارات کاروان • ۱۳۸۵، زندگی پنهان زنبورها، سو مونک کید، انتشارات کاروان • ۱۳۸۶، کافکا در ساحل، هاروکی موراکامی، انتشارات کاروان • ۱۳۸۶، یک روز دیگر، میچ البوم، انتشارات کاروان غیرداستانی • ۱۳۸۱، غیرممکن وجود ندارد(اصلاحات در یکی از بزرگ ترین زندان‌های جهان)، کران بدی، انتشارات نوروز هنر. • ۱۳۸۳، رفیق کشورمن کجاست، مایکل مور، نوروز هنر. • ۱۳۸۵، شارون و مادرشوهرم، سعاد امیری، انتشارات کاروان • ۱۳۸۶، چه گوارا، چهره یک انقلابی، انتشارات کاروان • 1387، پندهای سورائو، فرانتس کافکا، انتشارات کاروان تألیف • ۱۳۷۶، تاریخ سینما (برای نوجوانان)، نشرچشمه. • ۱۳۷۹، حلزون‌ها و پروانه‌ها (داستان کودکان)، نشرسالی. • ۱۳۸۲، هیچ کس توی آینه نیست (مجموعه داستان)، انتشارات نوروزهنر. • ۱۳۸۳، آشپزی ملکه (داستان کودکان)، نشرایران بان. • ۱۳۸۵، رمان فصل آخر، انتشارات کاروان

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

ادیب، شاعر دانشمند و قاضى عالیرتبه در 1258 در طبس تولد یافت. پدرش سید مهدى از دانشمندان و مالكان طبس بود. تحصیلات مقدماتى را در طبس آغاز كرد و سپس در یزد و حوزه علمیه اصفهان آن را تكمیل نمود و مدتى در اصفهان نزد میرزا جهانگیرخان قشقائى فلسفه آموخت. علومى چون فقه و اصول و حساب و هندسه و جبر و اسطرلاب و طبیعیات را كامل كرد. سپس به خراسان بازگشت و در آنجا به آموختن زبان فرانسه و علوم طبیعى و ادبیات اروپائى اشتغال ورزید. بعد به قاهره سفر نمود و در دانشگاه الازهر چندى به تحصیل و تدریس اشتغال داشت. قریب سه سال نیز در پاریس علوم انسانى و حقوق یاد گرفت. پس از پایان جنگ بین‏الملل اول با سرمایه و بضاعت علمى كامل به ایران بازگشت. ابتدا در وزارت معارف مشغول شد و در چند مدرسه هم تدریس مى‏كرد. در تشكیلات دادگسترى داور به آن وزارتخانه دعوت شد و با رتبه هفت قضائى مستشار استیناف گردید. پس از چندى به دیوان عالى كشور رفت و در آنجا مستشار دادگاه انتظامى قضات شد. وى از مدرسین درجه اول مدرسه عالى سپهسالار بود و در دانشكده معقول و منقول تدریس مى‏كرد. او شعر نیكو مى‏سرود و اشعارش از سخن‏سرایان خراسان الهام گرفته است و در رونق انجمن‏هاى ادبى در تهران سهمى به سزا داشت و مدتها نایب رئیس انجمن ادبى فرهنگستان بود. وفات او در 1328 در هفتاد سالگى اتفاق افتاد. در ادبیات فرانسه نیز استادى داشت. مشكان طبسى مدتى در خراسان از 1301 تا 1306 مجله ادبى دبستان را انتشار مى‏داد پس از عضویت در دادگسترى امتیاز آن را به شیخ احمد بهار واگذار كرد. (1328/ 1327 -1258 ش)، استاد دانشگاه، نویسنده، مترجم و شاعر. در طبس به دنیا آمد. حساب و هیئت و نجوم را نزد پدر و علوم عرب را نزد شیخ حسن ملا سلطان محمد آموخت. وى پس از فوت پدر جهت ادامه‏ى تحصیل به یزد و اصفهانى رفت و علوم عقلى و نقلى و ریاضیات و فنون و ادب و اسطرلاب را نزد استادان وقت فراگرفت. سپس به مشهد رفت و به فراگیرى زبان فرانسه و علوم طبیعى و ادبى اروپایى پرداخت. وى مسافرتهایى به مصر و پاریس داشت و در اواخر جنگ جهانى اول به خراسان بازگشت و در مشهد به خدمت وزارت معارف درآمد. وى در 1301 ش، مجله‏ى «دبستان» را در مشهد تأسیس و منتشر كرد. مشكان بعدها به تهران منتقل و در سمت مستشار دیوان كشور مشغول خدمت شد. وى همچنین در دانشكده‏ى معقول و منقول فلسفه تدریس مى‏كرد. مشكان سرانجام در تهران فوت نمود و در شهر رى در جوار بقعه‏ى حضرت عبدالعظیم به خاك سپرده شد. از آثار وى: «ببر هژیر یا كاپیتان كركران»، ترجمه؛ «تدبیر منزل و سیاست مدن»؛ اهتمام در انتشار «ترجمه‏ى اشارات».[1]

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)

در 1282 در خراسان متولد شد. تحصیلات خود را در مدارس قدیم مشهد گذرانید و از محضر دانشمندان بزرگى مانند ادیب نیشابورى استفاده كرد. در ادبیات فارسى و عربى سرآمد اقران شد. كار ادارى خود را از معلمى آغاز نمود و مدت‏ها بدین شغل اشتغال داشت. ریاست چند دبیرستان و دانشسراى مشهد با او بود. در 1322 از طرف مردم سبزوار به نمایندگى مجلس انتخاب گردید و جزء نمایندگان دوره‏ى چهاردهم قرار گرفت. در آن مجلس فراكسیون‏هاى مختلفى به وجود آمد، از جمله فراكسیون حزب توده كه هشت عضو داشت و محمد پروین گنابادى به لحاظ مردم‏دوستى و عواطف شدید اجتماعى و به خیال اینكه آن حزب مدافع زحمتكشان است، به آن فراكسیون پیوست. فراكسیون حزب توده ماجراهاى زیادى در مجلس آفرید. مشاجرات تندى بین اعضاى آن و بعضى از نمایندگان و اعضاى دولت در تمام مدت عمر مجلس چهاردهم وجود داشت، ولى گنابادى در این مشاجرات هیچ‏گاه وارد نمى‏شد و فقط در رأى تابع آن بود. پس از ختم مجلس، از سیاست به كلى گسست و به وزارت فرهنگ بازگشت و از نو به همان كار تدریس اشتغال ورزید، تا عضویت مؤسسه‏ى لغت‏نامه‏ى دهخدا را قبول كرد و تا آخر عمر در آن مؤسسه‏ى علمى اشتغال داشت. در طول عمر خود دست به تألیف چندین كتاب مفید زد و در تصحیح متون كهن تلاش بسیار نمود. ترجمه‏ى مقدمه ابن‏خلدون در دو جلد از كارهاى سترگ اوست. كتاب‏هاى راهنماى مطالعه، پرورش اراده، دستور زبان فارسى، شیوه‏ى نگارش و فن مناظره از آثار دیگر او به شمار مى‏رود. دانشگاه تهران به پاس خدمات فرهنگى وى، در 1355 درجه‏ى دكتراى افتخارى به او داد. او همیشه از نظر مالى در مضیقه بود و زندگى را به سختى مى‏گذرانید. چون علو طبع داشت، از كسى چیزى قبول نمى‏كرد و با مختصر حقوق بازنشستگى امرار معاش مى‏نمود. مردى صالح، زحمتكش و محققى بى‏مدعا بود. حقى كه او در تكمیل و تتمیم لغت‏نامه‏ى عظیم دهخدا دارد، بسیار گران است و زحمات هیچ‏كس دیگر شاید به پاى زحمات وى نرسد. پروین گنابادى در 1357 در 75 سالگى درگذشت. شاگردان، هواخواهان و ارادتمندانش مجموعه‏ى مقاله‏اى تهیه كرده‏اند و به نام او به خود او تقدیم داشته‏اند. توضیحات:پروین گنابادی البته از حزب توده جدا شد اما باید گفته شود که تا اواخر دهه ۱۳۲۰ از رهبران طراز اول حزب توده بود. او مسئول کمیته ایالتی خراسان بود و بعد مسئول تبلیغات کل حزب شد و از طرف حزب نیز به مجلس چهاردهم نامزد و انتخاب شد.

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1365 -1288 ش)، نویسنده و مترجم. در رشت به دنیا آمد. نام اصلیش ذبیح‏اللَّه حكیم الهى رشتى است. پس از گذراندن دوره‏ى ابتدایى به همراه پدر، براى ادامه‏ى تحصیل، به فرانسه رفت و زبان فرانسه را به طور كامل آموخت. پس از بازگشت به ایران، به كار تألیف و ترجمه پرداخت و آثار فراوانى از زبانهاى انگلیسى و فرانسه و عربى ترجمه كرد. دامنه‏ى فعالیت وى در زمینه‏هاى رمان پلیسى، رمان تاریخى، زندگینامه و آثار تاریخى مى‏باشد. منصورى نخستین كسى بود كه آثار موریس مترلینگ، نویسنده و متفكر بلژیكى، را به فارسى ترجمه كرد. از دیگر ترجمه‏هاى وى: «محمد (ص) پیغمبرى كه باید از نو شناخت»؛ «مغز متفكر جهان شیعه»؛ «امام حسین (ع) و ایران»؛ «آوارگى من»؛ «اسرار هفت گانه»؛ «افكار كوچك و دنیاى بزرگ»، جلد چهارم «اندیشه‏هاى یك مغز بزرگ»؛ «اندیشه‏هاى یك مغز بزرگ»؛ «یكسالى در میان ایرانیان»؛ «ناپلئون و حمله به انگلستان»؛ «خداوند بزرگ و من»، جلد دوم «اندیشه‏هاى یك مغز بزرگ»؛ «دنیاى دیگر» یا «صحنه‏ى ستارگان»؛ «زنبور عسل»؛ «سقوط پاریس»؛ «سقوط فرانسه»؛ «سه سال در ایران» یا «سیاحت نامه‏ى كنت دوگوبینو»؛ «عجایب آمریكا»؛ «قلب پاك»؛ «قهرمان تمدن»؛ «كاشف مانیتیسم»، (مسمر).[1] دانشمند، محقق و مترجم چیره دست و پركار اهل خراسان، متولد 1275 در مشهد است. پدرش تجارت پیشه بود و تجارتخانه‏اى در مشهد و قفقازیه داشت، از این لحاظ فرزند خود را در كودكى به قفقازیه برد و تحت تعلیم معارف جدید قرار داد. گذشته از معلومات زمان، به زبان‏هاى فرانسه و روسى مسلط شد و در جوانى به مشهد بازگشت. چون طبعى علم‏آموز و دانش پژوه داشت تحصیلات خود را در رشته‏هاى مختلف مانند ادبیات فارسى، ادبیات عربى، فلسفه و حكمت، علم كلام و منطق ادامه داد و از محضر دانشمندان آنروز مشهد كه شهره آفاق بودند بهره‏ها گرفت و زبان انگلیسى را نیز به خوبى تحصیل كرد. مقارن با تغییر سلطنت قارجاریه به تهران آمد و كار مطبوعاتى را آغاز كرد و غالبا مقالات و تفسیرهاى مطبوعات خارجى را ترجمه مى‏كرد و در خیلى از جراید آنروز مانند شفق سرخ، اقدام، كوشش، و نوبهار ترجمه‏هاى محكم و پرمغز او به چشم مى‏خورد. وى به طور كلى از استخدام در دستگاه‏هاى دولتى صرفنظر نمود و همچنین تا سنین كهولت به كار ترجمه و تألیف پرداخت. از 1320 به بعد ترجمه‏هاى او كه به صورت مسلسل در روزنامه‏ها چاپ شده بود شكل گرفت و به صورت كتابى منتشر شد. براى اولین بار آثار موریس مترلینگ را ادیبانه ترجمه كرد و بنگاه مطبوعاتى علمى آنرا انتشار داد. به قدرى از این ترجمه‏ها استقبال شد كه حدى نداشت. مترجم معتقد بود كه منبع ثروت برادران علمى از همین ترجمه‏ها تأمین گردید. از 1330 به بعد بطور ثابت در چند مجله از جمله خواندنیها استخدام شد و ماهیانه مبلغى دریافت مى‏كرد ولى بایستى چندین صفحه ترجمه حداقل در دو مطلب تهیه تا در مجله چاپ شود در حقیقت با این ترتیب چند مجله و نشریه او را استثمار كردند. ولى او نیز براى تأمین زندگانى خود با نام‏هاى مستعار و یا بدون نام مطالبى ترجمه و به سایر مطبوعات مى‏داد. مطالعات مداوم و حرص و ولع در دانش‏اندوزى روزبروز اطلاعات او را در رشته‏هاى مختلف وسیع‏تر كرد و واقعا دانشمندى كم‏نظیر شد و در هر علمى سررشته پیدا نمود، مخصوصا در مسائل مذهبى، تاریخى و فلسفى در مرحله عالى قرار گرفت. روش او در ترجمه بدین صورت بود كه ابتدا كتاب مورد نظر را دقیقا مطالعه مى‏كرد سپس به ترجمه مى‏پرداخت ولى عین متن را ترجمه نمى‏كرد و اطلاعات و تحقیقات شخصى را ضمیمه مى‏نمود. غالبا یك كتاب صد صفحه فرانسه وقتى به وسیله او ترجمه مى‏شد حتما از پانصد صفحه تجاوز مى‏نمود و گذشته از آن زیرنویس مترجم هم خود قابل ملاحظه و توجه بود. او در ترجمه‏هاى خود همیشه با اطلاعاتى كه از طریق كتب دیگر كسب كرده بود به نوشته صاحب ترجمه رونق داده و شیرینى خاصى به نوشته‏اش مى‏داد. او در نیم قرن دوم عمر خود مردى پركار بود. حداقل در سال 6 تا 10 جلد كتاب ترجمه و تألیف مى‏نمود و بعضى از ترجمه‏ها جنبه فلسفى و تاریخى داشت و مترجم با زیرنویس اشتباهات او را برطرف مى‏نمود. منصورى آنچنان بى‏سروصدا و بدون تظاهر زندگى مى‏كرد كه اغلب تصور مى‏كردند نامش مستعار است. با حداقل زندگى سازش داشت و با احدى رفت و آمد نداشت. اساسا كمتر كسى بود از حال و زندگى او باخبر باشد. صبر و حوصله زیادى داشت ولى در موقع عصبانیت كه بندرت اتفاق مى‏افتاد گوئى كوه آتشفشان است. انتقادات به جا را با جان و دل مى‏پذیرفت و در شماره بعد مجله یا تجدید چاپ كتاب مؤدبانه اصلاح مى‏كرد ولى از انتقادات بى‏جا و غیرمنطقى سخت به تلاش و استدلال متوسل مى‏شد. به خاطر دارم زمانى استاد مجتبى مینوى به یكى از ترجمه‏هاى او خرده گرفت و او را جاعل قلمداد كرد. منصورى در مقام دفاع برآمد و چنان بحث علمى و ادبى بین آن دو كوبنده بود كه دیگران میانجى‏گرى كردند و حق را به منصورى دادند. ذبیح‏الله منصورى به طور متوسط 60 سال در مطبوعات ایران مقاله نوشته و ترجمه كرده است و با برخوردارى از حافظه قوى خود تاریخ 60 ساله‏ى مطبوعات ایران بود. داستان‏هائى از دوران ریاست شهربانى مختار و اداره راهنماى نامه‏نگارى كه مدتى آقایان على دشتى و عبدالرحمن فرامرزى آن را اداره مى‏كردند در خاطر داشت. وقتى سندیكاى نویسندگان و مترجمین تشكیل شد به اتفاق آراء او را به ریاست انجمن برگماردند و به مناسبت هفتاد و پنجمین سال تولدش مجلس جشن و سرور شایسته‏اى كه در خور مقام علمیش بود برپا ساختند. منصورى در آستانه هشتاد سالگى خود معتقد بود كه مجموعا متجاوز از یك هزار و پانصد جلد كتاب ترجمه كرده است. ولى آنچه مسلم است این رقم اغراق به نظر مى‏رسد و شاید تعداد ترجمه‏هاى او از چهارصد كتاب تجاوز كند ولى اگر مقالات و مطالب كوتاه را به آن اضافه كنیم خیلى بیشتر خواهد شد. بیشتر آثار او ترجمه از زبان‏هاى فرانسه و انگلیسى است و از زبان عربى و روسى ترجمه‏اى از او دیده نشده است. وى علاوه بر ترجمه‏هائى كه به نام وى به صورت كتاب انتشار یافته است تعدادى ترجمه هم دارد كه به نام اشخاص دیگر ثبت گردیده است كه مهمترین آنها كتاب روح‏القوانین منتسكیو است كه على اكبر مهتدى نام خود را زینت‏بخش این ترجمه نموده و چندین بار تجدید چاپ شد. منصورى براى نگارنده حكایت كرد كه از لحاظ مالى سخت در مضیقه بودم. شخصى به من مراجعه و ترجمه منتسكیو را از من درخواست نمود. چهارده هزار تومان حق‏الترجمه مطالبه كردم، فورا قسط اول را پرداخت و من دست به كار ترجمه زدم و هشت ماه طول كشید. نظیر اینگونه ترجمه‏ها زیاد است اگر دیگران ندانند تنى چند از خواص از آن اطلاع دارند. منصورى در حقیقت علم و دانش خود را براى ارتزاق در اختیار چند مدیر روزنامه و مجله قرار داد. شخصا ترجمه‏اى انتشار نداده است كه از فروش مجلات سهمى به او بدهند. بعضى از آثار او تا بیست بار تجدید چاپ شده و طبعا درآینده نیز خواهد شد. از مهمترین آثار انتشار یافته او مى‏توان ترجمه‏هاى زیر را نام برد: محمد پیغمبرى كه از نو باید شناخت، عایشه بعد از پیغمبر، مغز متفكر جهان شیعه، خواجه تاجدار، امام حسین و ایران، شاه جنگ ایرانیان در چالدران و یونان، سه سال در ایران، كنت دوگوبینو، ملاصدرا، امام محمد عزالى، خداوندالموت، منم تیمور جهانگشا. وى در 1367 درگذشت. مترجم، روزنامه‏نگار. تولد: 1288، رشت. درگذشت: 18 خرداد 1365. ذبیح‏الله حكیم الهى رشتى مشهور به ذبیح‏الله منصورى، فرزند انتخاب‏الدوله از رجال رشت، بود. پس از گذراندن دوره‏ى ابتدایى به همراه پدرش براى ادامه‏ى تحصیلات عازم فرانسه شد و زبان فرانسوى را در آنجا فراگرفت و پس از مراجعت به ایران به كار ترجمه پرداخت. منصورى نویسنده و مترجمى فعال بود و بیش از صد و پنجاه كتاب و قریب به هزار مقاله- كه اغلب آنها در مجله «خواندنیها» منتشر مى‏شد- از خود به یادگار گذاشت. او در مدت شصت سال فعالیت قلمى خود آثار فراوانى از زبان‏هاى انگلیسى و فرانسوى و عربى ترجمه كرد. بعضى از آثار او نه ترجمه مستقیم بلكه اقتباس و تحریر تازه و مفصل‏ترى از متن اصلى بود. وى در دوران روزنامه‏نویسى خویش با مجلاتى نظیر «كوشش»، «ایران ما»، «داد»، «ترقى»، «تهران مصور»، «روشنفكر»، «سپید و سیاه» همكارى داشت. دامنه‏ى فعالیت منصورى گسترده بود و شامل زمینه‏هاى گوناگونى از جمله رمان پلیسى (بیشتر آثار آگاتا كریستى)، رمان تاریخى (بیشتر از آثار الكساندر دوما و موریس دو كبرا) و زندگینامه (خدواند علم و شمشیر، محمد (ص) پیغمبرى كه از نو باید شناخت، عایشه بعد از پیغمبر، مغز متفكر جهان شیعه، امام حسین (ع) و ایران، آثار و احوال ملاصدرا،...) و آثار تاریخى (خداوند الموت: حسن صباح (نوشته‏ى پل آمیر)؛ خواجه‏ى تاجدار، سلیمان خانى قانونى و شاه طهماسب، عارف دیهیم‏دار، شاه جنگ ایرانیان در چالدران و ایران (اثر اشتن متز و جون باك، چاپ‏هاى متعدد: 1368 ،1357 ،1355) و مفصل‏تر از همه خاطرات چرچیل در هفت مجلد) مى‏گردید. از جمله آثار دیگر او مى‏توان به این عنوان‏ها اشاره نمود: آخرین گانگستر (دیوید لاین)؛ آقایان قضات! قاتل حقیقى را پیدا كنید (رالف گولدمان)؛ آوارگى من (موریس دوكبرا، 1320)؛ آواره‏ها (موریس دوكبرا)؛ ابن سینا، نابغه‏اى از شرق (اقتباس، 1374)؛ ابوشاكر، یك داستان علمى و تحقیقى، استالین تزار سرخ (ایزاك دوتشر)؛ اسرار هفت گانه (لسلى شارتریس)؛ امام حسین (ع) و ایران (كورت فریشلر)؛ امشب نوع بشر محو مى‏شود (كریستف پولنى)؛ انتقام گربه (آرتور شنیت زللر، 1328)؛ انسان (آرتور شنیت زللر)؛ ایران و بابر (ویلیام ارسكین)؛ بازرس دلباخته (جى درتیلر، 1336)؛ بازرسى من (رالف گولدمان)؛ بازى با آتش (لسلى شارتریس)؛ پلیس بیدار است (رالف گولدمان)؛ پلیس چه مى‏كند (لسلى شارتریس)؛ پنج و ده دقیقه (آگاتا كریستى)؛ تاریخ و تحول نظم و نثر پارسى (1331)؛ تازه مسلمان، تولستوى (استفان زوایك، 1327)؛ توطئه در آسمان (شارل بروك)؛ جدال تبه‏كاران در پاریس به انضمام خانه‏ى مرموز (روبر دوما، 1373)؛ جراح دیوانه (ژارگن توروالد)؛ جنایتكاران لندن (آگاتا كریستى)؛ جنگ پنهانى سهمگین (سرد جینالدهالد، 1331)؛ چگونه یك تبهكار آمریكایى شدم (جیمز هادلى چیز، 1339)؛ خاطراتى از یك امپراتور، خدا در آسمان، دختر فقیر (واندر مرش 1334)؛ در پیشگاه امام صادق (ع) (محمد صحفى)؛ در صحنه زندگى و تأثیر (موریس دوكبرا)؛ دزد جوانمرد (لسلى شارتریس)؛ دست‏هاى قاتل (چهار داستان پلیسى)؛ دلاوران گمنام ایران در جنگ با روسیه (ژان یونیر)؛ دوشیزه متهم (لیونگستن)؛ دون كیشوت (سروانتس، 1335)؛ ده تبهكار بهت‏آور (آگاتا كریستى)؛ رابین هود (الكساندر دوما)؛ زندگى و سرانجام مارى آنتوانت (پیر نزلف، 1337)؛ ژان والژان (ویكتور هوگو)؛ ژوزف بالامو (الكساندر دوما)؛ سارق نامرئى (ویلى فرانتز 1373)؛ سرانجام شوم یك امپراتور (پیر نزلف)؛ سرزمین جاوید (ماژیران موله، هرتزفلد، گریشمن، چهار جلد)؛ سرنوشت یك امپراتور (پیر نزلف)؛ سقوط پاریس (ایلیا ارنبورك)؛ سقوط قسطنطنیه (میكا والتارى، دو جلد)؛ سه تفنگدار (الكساندر دوما)؛ سه سال در ایران، سیاحت‏نامه؛ كنت دوگوبینو؛ سینوهه پزشك مخصوص فرعون (میكا والتارى)؛ شعاع زرد (هرمان لاندن)؛ شعاع وحشت (هرمان لاندن)؛ شهر وحشى (موریس دوكبرا)؛ صدرالدین شیرازى معروف به ملاصدرا (هانرى كربن)؛ عبور قدغن است (بارینگتون)؛ عجایب آمریكا (موریس دوكبرا)؛ عجایب سرزمین طلا و الماس (ژوزف لتر)؛ عشق بازى‏هاى كازانو (ژاك كازانووا دو سیتالت، 1334)؛ عشق ننگین در نظر قضات (سوزان نرمان)؛ عشق یك جاسوسه (ژان بومار)؛ غرش طوفان (الكساندر دوما)؛ غزالى در بغداد (ادوارد توماس)؛ فراموشخانه یا فراماسونرى در جهان (فراماسونرى چیست و فراماسون كیست ؟)؛ فرزند نیل (هاوارد فاوست، دو جلد)؛ فرمانده بعد از خدا (پیر لافون)؛ فتنه (رمان تاریخى اثر لانتیاك)؛ قبل از طوفان (السكاندر دوما)؛ قتل در باشگاه (دورتى ساترس، 1323)؛ قتل در ساحل دجله (آگاتا كریستى)؛ قلب پاك (واندر مرش، 1337)؛ قهرمان هندوچین؛ قهرمان تمدن (ژوزف كاتلر (و) هیم جاف، 1334)؛ كاشف مانیتیسم (استفان زوایك، 1327)؛ كشتى بالدار (آگاتا كریستى)؛ كفش‏هاى سربازى سنگین است (فونبور)؛ كنت مونت كریستو (السكاندر دوما)؛ كنیز ملكه‏ى مصر (میكل پیرامو، دو جلد)؛ گاز نو ظهور (فرانك كینگ)؛ گاو صندوق مرگ (فرانك كینگ، 1322)؛ گروه آهنین (الكساندر دوما)؛ گریز (لسلى شارتریس)؛ گلوله كوچك (دورتى ساتریس 1331)؛ لب‏هاى ناشناس (هوچین سون)؛ مأموریت ضد جاسوسى من (پریستلى)؛ ما سه مرد بى‏بضاعتیم كه خواهان ثروت مى‏باشیم (الكساندر دوما)؛ مارى آنتوانت (پیرنزلف)؛ ماژلان (استفان زوایك)؛ ماشین خواندن افكار (آندره موروآ)؛ ماكسیم گروكى (استفان زوایك، 1326)؛ محبوس سنت هلن، یا سرگذشت ناپلئون (اوكتاو اوبرى)؛ مردى بالاى دار مرگ آرام (جمیز هاردلى چیز)؛ مشاهداتى شنیدنى من در آمریكا (موریس دوكبرا، 1319)؛ ملكه باكره (لانتیاك، 1333)؛ منم تیمور جهانگشا (مارسل بریون)؛ موئیگان دوپارى (السكاندر دوما)؛ ناپلئون و حمله به انگلستان (پل شاك، 1315)؛ نامه‏هاى روزولت به چرچیل، نخستین مردى كه دور كره‏ى زمین گردش كرد (استفان زوایك، 1323)؛ نورنبورك (ایلیا ارنبورك)؛ نوستراداموس و اهرام مصر: جادوگر مرموز (میشل زواگو)؛ هفت خواهران تنى (آنتونى سسمون)؛ هنگامى كه از حوادث آینده باخبر هستیم (ژاك اسپیتز)؛ یك خانم نجیب (موریس دوكبرا)؛ یك راز شگفت‏انگیز (شارل بروك)؛ یك سال در میان ایرانیان (ادوارد براون، دو جلد، 1330)؛ یوسف در آیینه‏ى تاریخ (توماس مان) ذبیح‏الله منصورى نخستین كسى بود كه آثار موریس مترلینك نویسنده و متفكر بلژیكى را به فارسى ترجمه كرد كه ماحصل این فعالیت، كتابهاى زیر بود، افكار مترلینك، افكار كوچك و دنیاى بزرگ، اندیشه‏هاى یك مغز بزرگ، جهان بزرگ و انسان، خداوند بزرگ و من، دروازه بزرگ، دنیاى دیگر، راز بزرگ، موریانه، زندگانى مورچگان، زنبور عسل. وى روز هیجدهم خردادماه 1365 بر اثر ناراحتى قلبى در سن هفتاد و هفت سالگى درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1368 -1293 ش)، نویسنده، مترجم و استاد دانشگاه. در تهران به دنیا آمد. پس از اتمام تحصیلات ابتدایى و متوسطه، در 1310 ش با محصلین اعزامى رهسپار فرانسه شد و در 1316 ش از دانشگاه دیژن موفق به اخذ لیسانس ادبیات گردید. بعد به آلمان رفت و در 1322 ش دكتراى فلسفه و ادبیات خود را از دانشگاه برلن دریافت كرد. پس از خاتمه‏ى جنگ جهانى دوم و افتتاح دانشگاه مونیخ، در 1326 ش، یك قسمت از تدریس ایرانشناسى در آن دانشگاه به وى واگذار شد و در 1328 ش براى تدریس زبان فارسى به دانشگاه اسكندریه‏ى مصر رفت و در 1330 ش به ایران بازگشت. پس از مراجعت به ایران جمعیت سیاسى سومكا (مختصر شده‏ى حزب سوسیالیست ملى كارگران ایران) را تشكیل داد. از آثار وى: «دربدر در پى بهشت»؛ «پیكار با اهریمن»؛ «كمونیسم و لیبرالیسم»؛ «خط سومكا»؛ «پسر گمشده»، ترجمه؛ «داریوش یكم»، پادشاه پارسها، ترجمه؛ «دوراندیشى در تكنیك»، ترجمه؛ «طغیان توده‏ها»، ترجمه؛ «آسیا در كشمكش با اروپا»، هون‏ها با ساسانیان، ترجمه.[1] محقق. تولد: 6 شهریور 1293، تهران. درگذشت: 29 تیر 1368، اوپسالا. داود منشى‏زاده، فرزند ابراهیم (میرزا ابراهیم‏خان منشى‏زاده از فعالان انقلاب مشروطیت بود و چون یكى از مؤسسان كمیته مجازات بود، تیرباران شد)، تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در تهران به پایان رسانید و در سال 1310 با محصلین اعزامى رهسپار فرانسه شد و در سال 1316 از دانشگاه دیژن (فرانسه) به اخذ درجه‏ى لیسانس ادبیات (فلسفه) نایل شد و در اواخر همان سال به آلمان رفت و در سال 1322 دكتراى فلسفه و ادبیات خود را از دانشگاه برلین گرفت و در آلمان متأهل شد. در موقع سقوط برلین هفت روز به خاتمه‏ى جنگ مانده مجروح شد و دو سال تمام در بیمارستان‏هاى پستدام و برلین و مونیخ به سر برد. در سال 1326 كه دانشگاه مونیخ پس از جنگ افتتاح مى‏شد، یك قسمت از تدریس ایران‏شناسى به وى واگذار شد. در سال 1328 براى یك سال و چند ماه براى تدریس زبان فارسى با رتبه‏ى استاد میهمان به دانشگاه اسكندریه مصر رفت و در سال 1330 به ایران مراجعت نمود و بلافاصله جمعیت سیاسى «سومكا» را تشكیل داد كه مختصر شده‏ى حزب سوسیالیست ملى كارگران ایران بود. سپس از ایران خارج شد و در دانشگاه اوپسالا به مقام استادى دانشگاه رسید و تدریس فرهنگ ایران زمین باستان را بر عهده داشت. وى در سال 1359 بازنشسته شد. از آثار اوست: آسیا در كشمكش با اروپا (هون‏ها، ساسانیان) (از فرانتس آلتهایم، 1343)؛ انتلكتول و دیگرى (خوزه اتكااى گاست، 1322)؛ پسر گمشده (آندره ژید، 1336)؛ پیكار با اهریمن (1330)؛ جهاندارى پارسها (نوشته ه. ه. شدر، 1335)؛ خط سومكا (1333)؛ داریوش یكم پادشاه پارسها (پترویولیوس یونگه، 1334)؛ دربدر در پى بهشت (1332)؛ دوراندیشى در تكنیك (خوزه اتكااى گاست، 1332)؛ طغیان توده‏ها (خوزه اتكااى گاست، 1334)؛ كمونیسم و لیبرالیسم (1336)؛ گیل گمش كهنه‏ترین حماسه‏ى بشرى (گئورك بوركهارت، 1334)؛ مایا دختر گریز آن‏كندو (والدمایر نسلس، ترجمه با امضاى د. م.، 1332)؛ وهرود و ارنگ (پژوهشى از ژوزف ماركوات، 1368). از دكتر منشى‏زاده، مقاله‏هاى ادبى در مجله‏ى «یادگار» و مجله‏ى «دانش» به طبع رسیده است. وى همچنین آثارى به زبان آلمانى دارد. فرزند میرزا ابراهیم خان منشى‏زاده، در 1293 در تهران متولد شد. وقتى پنج ساله بود پدرش كه از اعضاى برجسته و مغز متفكر كمیته مجازات بود، به قتل رسید. داود در سن هفده سالگى دیپلم متوسطه دریافت نمود و در مسابقه اعزام محصل به خارج شركت نمود و از طرف دولت براى انجام تحصیلات عالیه به فرانسه اعزام شد. وى در پاریس درجه‏ى لیسانس در ادبیات فرانسه گرفت و بعد به آلمان عزیمت نمود و سرانجام در 1322 از دانشگاه برلن به دریافت درجه‏ى دكتراى ادبیات و فلسفه نائل شد و از سال 1326 به تدریس ایرانشناسى در دانشگاه مونیخ پرداخت و چندى هم استاد مدعو در دانشگاه اسكندریه مصر بود. منشى‏زاده پس از بیست سال توقف در اروپا كه قسمت اعظم آن در آلمان سپرى شده بود با افكار فاشیستى به ایران بازگشت و لدى‏الورود به تشكیل حزب سومكا (حزب سوسیالیست ملى كارگران ایران) پرداخت و عده‏ى زیادى از جوانان در این حزب عضویت یافتند و با لباس و آرم مخصوصى در تظاهرات مردمى شركت مى‏كردند. بعضى وقتها تندرویهاى زیادى از آنها بروز مى‏نمود كه طبعا پلیس از آن جلوگیرى و احیانا به زدوخورد منجر مى‏شد. رهبر حزب هم روى همین اصل، چند بار از طرف حكومت نظامى بازداشت شد. در سال 1331 از شكم حزب سومكا، حزب دیگرى به رهبرى هادى سپهر بنام آریا با همان برنامه طرفدارى از آلمان متولد شد. حزب سومكا روزنامه‏اى به همین نام منتشر مى‏كرد. از جوانان تند و تیزى كه در آن ایام در آن حزب فعالیت مى‏كردند، یكى دكتر داریوش همایون و دیگرى دكتر امیر شاپور زندنیا بودند. منشى‏زاده بعد از كودتاى 1332 ایران را ترك كرد و در دانشگاه اوپسالا به استادى رسید و فرهنگ ایران زمین را تدریس مى‏كرد. در 1368 در 75 سالگى درگذشت. از وى آثار زیادى به زبان آلمانى و فرانسه و فارسى باقى مانده است كه از بیست جلد متجاوز است. در سال 1342 كه تیمور بختیار علیه شاه مشغول فعالیت شد، دكتر منشى‏زاده همكارى بختیار را پذیرفت و در زمره مخالفان شاه شد.

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 329 ق)، لغوى، نحوى، ادیب و مصنف. اهل هرات بود. از ثعلب و مبرد ادبیات عرب را فراگرفت. شیخ ابومنصور محمد بن احمد ازهرى از شاگردان و راویان وى است. به گفته‏ى ازهرى او سالها ملازم ابوهیثم رازى بود و نوشته‏هاى خود را بر او عرضه مى‏داشت. حموى گوید كه وى نحوى و لغوى بود و در این فن تصنیفات داشت. از آثارش: كتاب «نظم الجمان»؛ كتاب «الملتقط»؛ «الفاخر» یا «مفاخر المقال فى المصادر و الافعال»؛ «الشامل».

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1314 -1244 ش)، مدرس و نویسنده. معروف به سعادت. در نجف به دنیا آمد و در همان شهر و شیراز به كسب معلومات پرداخت. در سال 1316 ق به تهران آمد و در مدرسه‏ى افتتاحیه به تدریس مشغول شد. در سال 1317 ق به بوشهر رفت و مدت بیست و پنج سال معلم و مدیر مدرسه‏ى سعادت آنجا بود به همین سبب به سعادت مشهور گردید كه بعدها نام‏خانوادگى او شد. سعادت در دوره‏ى چهارم، از طرف مردم لارستان، به نمایندگى مجلس شوراى ملى انتخاب گردید و به تهران آمد. سپس به بنادر جنوب رفت، در شیراز ساكن و مدیر مدرسه‏ى شعاعیه‏ى آن شهر شد و در همان جا وفات یافت. آثار به جا مانده از او عبارت‏اند از: «تاریخ خلیج‏فارس»؛ «كتاب مختصرى در منطق» و «تاریخ مختصر ایران».

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1369 -1310/1311 ق)، نویسنده و شاعر، متخلص به سرى. در قریه پوده از دهات سمیرم سفلى متولد شد. از ابتداى جوانى جهت كسب علم و دانش به اصفهان آمد و در خدمت استادان این شهر مقدمات علوم را كسب كرد. از جمله استادان وى میرزا یحیى مدرس بیدآبادى معروف به كاشى‏پز بود كه در وى استعداد ذوق فراگرفتن علوم را دید و در صدد تعلیم وى برآمد و در مسابقه‏ى ادبى رادیو لندن در سال 1326 ش در بین 273 نفر از شركت‏كنندگان جزو دو نفر ممتاز شد سرى در تهران درگذشت و در قم دفن شد. از آثار وى: «آخرین قانون ناتمام»؛ «دیوان» اشعار؛ «مرغابیه سرى»، شعر؛ «مكاشفات».

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1291 ش)، نویسنده و كارگردان. وى علاوه بر كارگردانى و نویسندگى، جزو تهیه‏كنندگان و دكوراتورهاى فیلم فارسى بوده است. او در تهران به دنیا آمد و فعالیت سینمایى‏اش را از سال 1316 ش با تهیه مجموع فیلم‏هاى مولتى پلیكاسیون (نقاشى متحرك) شروع نمود. وى در سال 1322 ش در تئاتر تهران به عنوان دكوراتور مشغول به كار شد. سرورى از موسسین تئاتر ملى در محل سالن زرتشتیان (1324 ش) بوده است. او فعالیت در سینماى ایران را از سال 1333 ش با «مهتاب خونین» شروع كرد. از عمده فیلم‏هاى وى «شاهنامه آخرش خوشه» است كه به سال 1340 ش ساخت.

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1273 ش)، مولف، فرهنگ‏نویس و شاعر، متخلص به سرود. وى اهل محال اراك بود كه در تهران متولد شد. از طرف مادر نواده‏ى میرزا محمدعلى متخلص به ناطق از شعراى زمان سلطنت شاه سلطان حسین صفوى محسوب مى‏شود. سرود مقدمات و مبانى علوم و ادبیات را نخست با اسلوب قدیم نزد استادان فن آموخت و سپس در مدارس جدید به تحصیل علم و زبانهاى مختلف پرداخت. در ادبیات غرب نیز تحقیق و تفحص بسزا نمود و با دانستن زبانهاى فرانسه، انگلیسى، آلمانى، تركى و عربى در ادبیات خارجى، علوم ادبى و زبانشناسى و مباحث مالى و اقتصادى صاحب مطالعات و نظرات ذى قیمت بود. سرود از سن دوازده سالگى به شاعرى و سخن‏سرایى پرداخت ولى علاقه‏اى به جمع‏آورى اشعارش نداشت. اشعار موجود سروده‏هاى وى از سنین سى به بعد مى‏باشد كه عده‏ى كمى از آنها در كتب و مجلات ادبى انتشار یافته است. سرود از نظر خدمات دولتى فردى نظامى بود و تا رتبه‏ى سرتیپى ارتقاء پیدا كرد. از آثار وى: «فرهنگ لغات عربى مصطلح در زبان فارسى»؛ «مجموعه‏ى امثال انگلیسى، فرانسه، آلمانى، تركى، عربى با مرادفات فارسى»، در پنج مجلد.

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س چهاردهم ق)، فاضل و نویسنده، شاعر، متخلص به سرمست. كتاب «حدیقه الانصاف»، در عرفان، به طریق سوال و جواب از او است كه در حدود سال 1305 ق تالیف كرده است.

فعالیت ها : مشاهیر / نویسندگی مشاهیر / عالمان و دانشمندان / عرفان

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1280 ش)، نویسنده. تحصیلات خود را در مدرسه‏ى لقمانیه و آمریكایى‏ها گذراند. وى پس از پایان تحصیلات به تدریس در دبیرستانهاى مختلف و دانشگاههاى نظامى پرداخت. اثر به جاى مانده از وى: «تعبیر خواب».

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1338/1336 -1264 ق)، عالم، شاعر و نویسنده. معروف به شیخ‏الرییس. در تبریز به دنیا آمد. در یازده سالگى به تهران آمد و در مدرسه‏ى ملا آقا رضا نحو و منطق را از محضر ملاعلى دماوندى فراگرفت و سپس به مدرسه‏ى نظامیه رفت و حساب و هندسه را به مدت دو سال آموخت. در سال 1264 ق به مشهد رفت و علوم ادبى و عربى را نزد استادان فراگرفت. و حكمت و كلام را نزد ملا ابراهیم سبزوارى آموخت. در دوره‏ى دوم مجلس شوراى ملى نماینده‏ى مازندران بود. حیرت پس از آن به عتبات سفر كرد و در نجف اشرف و كربلا از مراجع بزرگ، چون حاج میرزا حبیب‏اللَّه رشتى، فاضل ایروانى و شیخ زین‏العابدین مازندرانى فقه و اصول و سایر علوم اسلامى را فراگرفت. او سفرهایى به حجاز، استانبول، عشق‏آباد، سمرقند، بخارا و هندوستان داشت و به تدریس و تبلیغ پرداخت. در نظم و نثر توانا بود و به زبان فرانسه آگاه. از آثار وى: «دیوان» اشعار؛ «اتحاد الاسلام»؛ «ازاله الاوهام»؛ «رساله نقد فرقه‏ها»؛ «كتاب الابرار»؛ «منتخب النفیسر»؛ «سفرنامه‏ى استانبول»؛ «فصل الخطاب».

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1395 -1316 ق)، فقیه، ادیب و نویسنده. در شهرستان بجنورد به دنیا آمد و همان جا تحصیلات مقدماتى كرد و سپس به مشهد رفت و در آنجا علوم عقلى و نقلى را نزد حاج فاضل خراسانى و آقا بزرگ حكیم و آقازاده‏ى خراسانى و آیت الله قمى، و ادبیات را نزد ادیب نیشابورى اول فراگرفت. سپس به نجف رفت و در محضر آیت الله اصفهانى و میرزاى نایینى و آقا ضیاءالدین عراقى به تكمیل تحصیلات خود پرداخت، و در شمار مدرسان نجف درآمد. وى تا آخر عمر به تحقیق و تألیف و تدریس مشغول بود. میرزا حسن با شعر آشنایى كامل داشت و خود نیز شاعر بود. تألیفاتى در فقه و اصول از وى به جاى مانده است، از آثارش: «منتهى الاصول»؛ «القواعد الفقهیه»؛ «حاشیة العروة الوثقى»؛ «ذخیرة المعاد»؛ «رسالة فى اجتماع الامر و النهى»؛ «كتاب فى الحكمة» كه شرحى است بر «الاسفار الاربعة» صدر المتألهین.[1] آیه‏الله آقاى حاج میرزا حسن بن السید آقا بزرگ ابن السید على اصغر بن السید فتحعلى بن السید اسماعیل موسوى بجنوردى داماد معظم مرحوم آیه‏الله حاج سید حسین اصفهانى (داماد آیه‏الله العظمى آقاى آقا سید ابوالحسن اصفهانى) از علماء طراز اول معاصر حوزه علمیه نجف و داراى مقام علم و عمل و دقت نظر میباشد. معظم‏له عالمى محقق و فقیهى مدقق و جامع معقول و منقول و حاوى فروع و اصول میباشد تولدش در سال 1316 قمرى در بجنورد و از آنجا بمشهد و مدت 13 سال از محضر مرحوم آقا زاده كفائى و آیه‏الله قمى و حاج فاضل و دیگران استفاده كرده آنگاه مهاجرت بنجف اشرف نموده و در حوزه درس مرحوم آیه‏الله نائینى و آیه‏الله عراقى و مخصوصا آیه‏الله العظمى اصفهانى شركت كرده تا به اعلى درجه فقاهت و اجتهاد رسیده است. تألیفاتى در فقه و اصول دارد كه بطبع رسیده و مورد استفاده فضلاء حوزه نجف و قم میباشد و آنها از این قرار است: 1- منتهى الاصول 2- القواعد الفقهیه 3- حاشیه بر عروه الوثقى 4- حاشیه بر وسائل 5- رساله اجتماع امر و نهى.

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1330 -1263 ش) نویسنده و روزنامه‏نگار. وى تحصیلات مقدمات و سطوح را نزد حاج میرزا حبیب خراسانى، سید على حایرى یزدى، شیخ محمد على (فاضل ملاعباسعلى) و میرزا محمد آقازاده در خراسان به اتمام رسانید، سپس براى تكمیل تحصیلات به تهران آمد و دروس خارج را نزد آخوند ملا محمد كاظم خراسانى فراگرفت. او با زبانهاى فرانسه و عربى آشنایى كامل داشت. بامداد همزمان با مشروطیت به جرگه مشروطه‏خواهان پیوست و علیه استبداد مقاله نوشت و سردبیر روزنامه‏ى «آفتاب» و «شورا» شد. در اوایل جنگ جهانى اول روزنامه‏اى به نام «بامداد روشن» تأسیس كرد كه بعد از چندى تعطیل شد. وى با قرارداد وثوق الدوله مخالفت ورزید و به همین جهت به كاشان تبعید شد. بامداد پس از آن چندى به خدمت دولت درآمد و عهده‏دار سمت‏هاى مختلف شد. در دوره‏ى ششم مجلس شوراى ملى وكیل مردم شیراز بود. در تهران درگذشت و در امامزاده عبدالله شهر رى دفن شد. از تألیفات وى: «حكمت عملى»؛ «حافظ شناسى یا الهامات خواجه» و «ادب چیست و ادیب كیست».[1] (تو 1284 ش)، نویسنده و مدرس. در تبریز متولد شد. تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در زادگاه خود به پایان رسانید، سپس براى ادامه‏ى تحصیلات به تهران آمد و پس از گذراندن دوره‏ى دارالمعلمین عالى و اخذ لیسانس براى تكمیل تحصیلات جزو محصلین اعزامى، به فرانسه عزیمت كرد. بعد از مراجعت از اروپا وارد خدمت وزارت فرهگ شد و در دانشكده‏ى ادبیات تبریز به تدریس پرداخت. از آثار وى: «تاریخ بشر»؛ «زندگانى سیاسى مارشال فوش»؛ «شناخت زیبایى»؛ «علم الاخلاق یا حكمت عملى».[2]

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 11 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 1042 ق)، نویسنده، خطاط و شاعر، متخلص به باقى. پدرش وزارت همدان داشت، بعد از مرگش عبدالباقى وزارت یافت ولى، آن شغل را ترك گفت و به كاشان نزد برادر خود رفت. بعد از كشته شدن برادرش به دستور شاه عباس، كاشان را ترك گفت و مدتى در عراق و فارس به سر برد و بعد از سفر به مكه از راه بندر دایول به هندوستان رفت، و در سال 1023 ق به ملازمت خان خانان رسید و منصب یافت. استاد وى میر مغیث محوى همدانى بود. از جمله تصانیف وى: «مآثر رحیمى»، «دیباچه‏ى دیوان استادش»؛ «دیباچه‏ى دیوان عرفى شیرازى»؛ «دیوان» اشعار.

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

فرامرز ویسی فرامرز ویسی (زادهٔ ۱۳۳۴ در کرمانشاه ، درگذشتهٔ ۱۵ بهمن ۱۳۸۵ در تهران) از مترجمان ایرانی بود. عمده شهرت وی بابت ترجمه‌هایی است که از آثار آنتونیو تابوکی انجام داده‌است. علت درگذشت فرامرز ویسی بیماری سرطان بود. کتاب‌شناسی • سستو نوشته آنتونیو تابوکی • شبانه هندی نوشته تابوکی • دیالوگ‌های ناتمام نوشته تابوکی • والدین وحشتناک نوشته ژان کوکتو • پیانو نوشته کوکتو • " دلتنگی" برنده جایزهٔ ادبی ویارجوی ایتالیا نوشته آلبرتو موراویا

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

خسرو ناقد (متولد ۱۰ آبان ۱۳۲۹، شیراز، ایران) فرهنگ‌نگار، نویسنده و مترجم ایرانی ساکن آلمان است. نوجوانی ناقد تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را تا پایه دیپلم دبیرستان در شیراز گذراند. سپس به مدت دو سال به عنوان «سپاهی ترویج و آبادانی» در روستاها کهکیلویه و بویراحمد دوران سپاهیگری را سپری کرد. زندگی در میان روستاییان و عشایر این منطقه که اغلب لُر و ترک هستند و همچنین آشنایی نزدیک با آداب و رسوم آنان، برای ناقد چنان جذاب و پُرماجرا بود که او از این دوره به عنوان یکی از خاطره‌انگیزترین دوران زندگی‌اش یاد می‌کند. دوران تحصيل ناقد پس از پایان این دوران، مدت زمانی کوتاه در شرکت سیمان فارس و خوزستان به کار اشتغال داشت و سپس در سال ۱۳۵۲ (۱۹۷۳ میلادی) به منظور ادامه تحصیل در اروپا، ایران را ترک کرد. او ابتدا به شهر دانشگاهی «لئوبن» در اتریش رفت و دوره یکساله کالج پیش‌دانشگاهی را در این شهر گذراند و به تحصیل در رشته مهندسی معدن و سنگ‌شناسی پرداخت. چند ترم و واحد درسی را نیز در این رشته گذراند، اما به دلیل عدم علاقه، ادامه تحصیل در این رشته را ناتمام گذاشت. در سال ۱۹۷۷ میلادی به آلمان رفت و در رشته معماری به تحصیل مشغول شد. در اثنای تحصیل در این رشته بود که مطالعات و فعالیت‌های فرهنگی و ادبی خود را گسترش داد و مقاله‌های فرهنگی و ترجمه‌های او از متون ادبی و فلسفی در نشریات گوناگون انتشار یافت. از آنجمله ترجمه «مصاحبه با کارل پوپر» که در سال ۱۳۶۹ در انتشارات پَر (واشنگتن) منتشر شد. فعالیت حرفه‌ای ناقد در روزهای اول پیروزی انقلاب به ایران بازگشت و تا سه ماه نخست حمله عراق به ایران نیز با همکاری گروهی از دوستان خود در شهر زادگاهش شیراز به یاری هموطنان جنگ‌زده که از جنوب کشور آمده بودند شتافت. وی پس از چند ماه اقامت در ایران، برای اتمام تحصیلات دانشگاهی به آلمان مراجعت کرد. در این دوره بود که به گردآوری و استخراج لغات و تهیه و تنظیم مواد خام برای تألیف فرهنگ زبان آلمانی به فارسی علاقه‌مند شد. گرچه این کار برای او در آغاز تنها به منظور رفع نیازمندی‌هایش در ترجمه متون آلمانی خلاصه می‌شد، اما به تدریج گردآوری و فیش‌برداری و تنظیم واژه‌ها را به طور منظم و هدفمند پیگیری کرد. دلبستگی ناقد به زبان و ادبیات فارسی و آلمانی و تصمیم به تألیف فرهنگ زبان موجب شد که او به حوزهٔ مطالعاتی و پژوهشی زبان و ادبیات آلمانی و در نهایت به کار حرفه‌ای فرهنگ‌نویسی و ترجمه روی آورد. انتشار رباعیات خیام به زبانهای فارسی و آلمانی توسط ناشری آلمانی در سال ۱۹۹۲ از نخستین فعالیت‌های فرهنگی او در این دوره به شمار می‌آید. در سال ۲۰۰۲ میلادی، نخستین فرهنگِ زبان دوسویه فارسی به آلمانی و آلمانی به فارسی او را مؤسسه انتشاراتی لانگن‌شایت "Langenscheidt" یکی از بزرگترین و قدیمی ترین ناشران فرهنگ‌های دوزبانه در اروپا منتشر کرد. این فرهنگ جیبی تاکنون بارها تجدید چاپ شده‌است. ناقد دومین فرهنگ زبان دوسویه خود را با حجمی معادل ۶۵۰۰۰ مدخل در دست تألیف دارد که احتمالاً تا سال ۲۰۱۰ میلادی منتشر خواهد شد. حرفه اصلی خسرو ناقد در حال حاضر فرهنگ‌نگاری است. او در کنار تألیف فرهنگ زبان، به نویسندگی و کار ترجمه و نگارش مقالاتی برای دانشنامه جهان اسلام نیز مشغول است. از او بیش از دویست مقاله، ترجمه و نقد در نشریات ایران و رسانه‌های خارج از ایران منتشر شده‌است. خسرو ناقد با همسر و دو فرزند خود در آلمان زندگی می‌کنند. کتابشناسی تأليف‌ها: • در ستایش گفت‌وگو. دیدار با دیگری در عرصه فرهنگ، ادبیات و جامعه. انتشارات جهان کتاب، تهران ۱۳۸۹ • فرهنگ زبان فارسی- آلمانی، آلمان- فارسی. انتشارات لانگن‌شایت، ۲۰۰۲ Langenscheidt Universal-Woerterbuch Persisch. Persisch-Deutsch, Deutsch-Persisch, Berlin 2002 • در حال تحریر: فرهنگ زبان دوسویه آلمانی - فارسی ترجمه‌ها: • ناکجاآباد و خشونت، گفتارها و گفت‌وگوهايی از کارل پوپر، انتشارات جهان کتاب، تهران ۱۳۸۸ • زندگی به‌رغم تاريخ، گفتارها و گفت‌وگوهايی از لِشِک کولاکوفسکی، انتشارات جهان کتاب، تهران ۱۳۸۸ • عاشقانه‌های عصر خشونت. اریش فرید. جهان کتاب، ۱۳۸۷ • شعر روزهای دلتنگی. سروده‌های شاعران شهر کافکا. جهان کتاب، ۱۳۸۷ • مرگ را با تو سخنی نیست. گزیده شعرهای اریش فرید. نشر چشمه، ۱۳۸۶ • در سایه ماه و مرگ. گزیده شعرهای فدریکو گارسیا لورکا. کتاب روشن، ۱۳۸۵ • چرا جنگ؟ بررسی روانشناسانه پدیده جنگ. نشر آبی، ۱۳۸۳ • بر تیغه لبخند. زندگی و شعر اریش فرید. نشر شهاب ثاقب، ۱۳۷۹ • اندیشهٔ غربی و گفت‌وگوی تمدنها. (با همکاری فریدون بدره‌ای و باقر پرهام) فرزان روز، ۱۳۷۹ • چون آب به جویبار و چون باد به دشت. رباعیات خیام (فارسی- آلمانی) ادیتسیون اورینت، ۱۹۹۲ • Wie Wasser im Strom, wie Wuestenwind. Gedichte eines Mystikers. Edition Orient, ۱۹۹۲

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

رضی هیرمندی، مترجم و پژوهشگر طنز در ایران است. زندگینامه رضی هیرمندی در سال ۱۳۲۶ در روستایی به نام واصلان در پیرامون زابل در استان سیستان به دنیا آمده است، دوره دبستان را در این روستا و دوره متوسطه را در رشته طبیعی در زابل به پایان برد. پس از آن در سال ۱۳۴۵ در رشته زبان و ادبیات انگلیسی در دانشگاه مشهد (دانشگاه فردوسی) پذیرفته و در سال ۱۳۴۹ دانش آموخته شد. در سال ۱۳۵۳ به استخدام وزارت آموزش و پرورش درآمد ، و از آن سال در تهران به عنوان دبیر ، در دبیرستان هایی مانند خوارزمی تدریس کرد. همزمان برای هشت سال در دانشگاه تهران به عنوان مربی ، زبان انگلیسی را به دانشجویان تدریس می کرد. رضی هیرمندی در سال ۱۳۶۵ دوره کارشناسی ارشد زبان شناسی همگانی را در دانشگاه تهران آغاز کرد و در سال ۱۳۶۷ در تزی با عنوان توصیف مقابله ای زمان ها در انگلیسی و فارسی به پایان رساند. در سال های ۱۳۷۰ به بعد او در دانشگاه آزاد اصول ترجمه را نیز به دانشجویان تدریس می کرد. سرانجام پس از بیست و پنج سال کار رسمی ، درسال ۱۳۸۱ خودخواسته بازنشسته شد و یکسره به نوشتن و ترجمه پرداخته است . رضی هیرمندی کار ادبی اش را برای کودکان و نوجوانان در سال ۱۳۵۵ با ترجمه کتاب درخت بخشنده اثر معروف شل سیلور استاین نویسنده شهیر آمریکایی آغاز کرد. همچنین در همین سال کار ترجمه برای بزرگسالان را با ترجمه کتاب این منم واکین شروع کرد. از آن پس رضی هیرمندی در دو رشته ترجمه و تالیف کار کرده است و حاصل آن بیش از ۶۰ اثر است. برخی از این آثار جوایزی را نصیب او کرده است. آثار داستانی ۱. از شکوفه تا درخت (قصه برای کودکان) کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ۲. اگر من نباشم به نشر ۳. در هر دل آوازی هست به نشر ۴. هواخوری با پروانک علمی و فرهنگی پژوهش ۵. توصیف مقابله ای زمان ها در انگلیسی و فارسی انتشارات مدرسه ترجمه برای بزرگسالان ۶. این منم، واکین (شعر و تاریخچه) رودلفو گونزا لس امیر کبیر ۷. یاری کودک به کودک آرونز و دیگران انتشارات مدرسه ۸. آهنگ رزم (نمایشنامه) جان وایتینگ انتشارات نمایش ۹. تعلیم وتربیت، علمی برای همگان و. سوخوملینسکی هستان ۱۰. زبان های جهان کنت کاتسنر مرکز نشر دانشگاهی ۱۱. مترجم شدن داگلاس رابینسون مرکز نشر دانشگاهی ۱۲. مرگ ایوان ایلیچ تولستوی هستان ۱۳. فرهنگ گفته های طنز آمیز (گردآوری و ترجمه) فرهنگ معاصر ۱۴. فرهنگ شیطان آمبروز بیرس فرهنگ معاصر ۱۵. نقد و برسی آثار شل سیلور استاین روت ک. مک دونالد هستان ترجمه برای کودکان و نوجوانان ۱۶. درخت بخشنده شل سیلوراستاین هستان ۱۷. سرگذشت لافکادیو شل سیلوراستاین هستان ۱۸. در جست و جوی قطعه گمشده شل سیلوراستاین هستان ۱۹. آشنایی قطعه گمشده با دایره بزرگ شل سیلوراستاین هستان ۲۰. یک زرافه و نیم شل سیلوراستاین هستان ۲۱. کی کرگدن ارزان می خواهد؟ شل سیلوراستاین هستان ۲۲. الفیای انگلیسی عمو شلبی شل سیلوراستاین هستان ۲۳. آنجا که پیاده رو پایان می یابد( مجموعه شعر) شل سیلوراستاین هستان ۲۴. چراغی زیر شیروانی ( مجموعه شعر) شل سیلوراستاین هستان ۲۵. سقوط به بالا( مجموعه شعر) شل سیلوراستاین هستان ۲۶. کرم اندازه گیر لئو لیونی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ۲۷. من معذرت نمی خواهم سوفیا پروکوفیوا کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ۲۸. ترانه ای برای سیاه آن مک گاورن امیر کبیر ۲۹. خوابت نمی برد، خرس کوچولو؟ مارتین وادل افق ۳۰. آفرین، خرس کوچولو مارتین وادل افق ۳۱. من و تو، خرس کوچولو مارتین وادل افق ۳۲. بیا برویم خانه، خرس کوچولو مارتین وادل افق ۳۳. خوش بخوابی، خرس کوچولو مارتین وادل افق ۳۴. گوزن شاخدار فایده اش چیه؟ مارتین وادل علمی و فرهنگی ۳۵. وای چه جاها که خواهی رفت! دکتر زیوس افق ۳۶. هیچ وقت گفته بودم چه قدر خوشبختی؟ دکتر زیوس افق ۳۷. دردسرهای من در راه سولاسولیو دکتر زیوس افق ۳۸. ماروین کی مونی خواهش می کنم همین حالا برو دکتر زیوس افق ۳۹. اسنیچ های با ستاره و اسنیچ های بی ستاره دکتر زیوس افق ۴۰. گربه با کلاه دکتر زیوس افق ۴۱. گربه با کلاه باز می گردد دکتر زیوس افق ۴۲. هورتون جوجه از تخم در می آورد دکتر زیوس افق ۴۳. فکرش را بکن این چیزها را در خیابان مالبری دیدم دکتر زیوس افق ۴۴. امروز سی تا ببر را داغون می کنم دکتر زیوس افق ۴۵. اگر سیرک دست من بود دکتر زیوس افق ۴۶. الفبای شهروند خوب و تاریخ جهان در یک کلام برتراند راسل افق ۴۷. سرگذشت یک درخت فیلیس بوش امیر کبیر ۴۸. این هم جور دیگر رولد دا ل چشمه ۴۹. وقتی هورتون صدای هو را می شنود دکتر زیوس افق ۵۰. لوراکس دکتر زیوس افق ۵۱. می زی گل به سر دکتر زیوس افق ۵۲. کاش پاهای اردکی داشتم دکتر زیوس افق ۵۳ .بر بال های صلح جمعی از نویسندگان معین ۵۴.آقای گام شما بدجنسید اندی استنتون چرخ فلک ۵۵.آقای گام و میلیاردر بیسکویتی اندی استنتون چرخ فلک ۵۶.اورانگوتان های بنفش جک پریلوتسکی چرخ فلک ۵۷. Where the Eagle’s Nest Is(از انگلیسی به فارسی)ترانه مطلوب علمی و فرهنگی ۵۸. آقای گام و بلور های قدرت اندی استنتون چرخ و فلک ۵۹. آقای گام و جن ها اندی استنتون چرخ و فلک آماده چاپ ۶۰. گوشت و تخم مرغ سبز دکتر زیوس ۶۱. برکه مک الیگوت دکتر زیوس ۶۲. گرینچ چگونه کریسمس را دزدید دکتر زیوس ۶۳. پیری یک بار می آید و بس دکتر زیوس ۶۴. کتاب کارزار کره دکتر زیوس ۶۵. اگر باغ وحش دست من بود دکتر زیوس ۶۶. چه فکرها که می توانی فکر کنی دکتر زیوس ۶۷. مثل خودم دکتر زیوس ۶۸. خالی بند بزرگ و داستان های دیگر دکتر زیوس ۶۹. لاک پشتی به نام یرتل دکتر زیوس ۷۰. هایکوهای طنز آمیز(با همکاری مهرنوش پارسانژاد) استیون ادیس ۷۱. آقای گام وخرسی با حرکات موزون اندی استنتون ۷۲.اقای گام در "سگ لامونیک بیبر" اندی استنتون ۷۳. آقای گام،شام جی داریم؟ اندی استنتون جوایز و تقدیرها • تندیس ماه زرین با عنوان مترجم برگزیده در جشنواره بزرگ ادبیات کودکان و نوجوان به خاطر ترجمه هایش از ۱۳۵۷ تا ۱۳۷۷ • تندیس زرین در سه جشنواره متوالی بزرگداشت معلمان هنرمند و مؤلف برای ترجمه کتاب های زبان های جهان ، مترجم شدن و تعلیم و تربیت ۸۰٬۸۱و۸۲ • ۴ لوح تقدیر از شورای کتاب کودک • دیپلم افتخار از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان • لوح سپاس از مجله بچه ها... گل آقا • لوح تقدیر در بیست و سومین دوره کتاب سال جمهوری اسلامی ایران • لوح سپاس برای ترجمه فرهنگ گفته های طنز آمیز در نخستین دوره طنز حوزه هنری • ۲ تندیس زرین از مجله های پوپک و سلام بچه ها

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

یكى از دانشمندان و مورخان دوران مشروطیت است كه در اواخر عمر اثرى بسیار ارنزده و محققانه به نام روابط سیاسى ایران و انگلیس در قرن نوزدهم در هشت مجلد تنظیم و انتشار داد. تولد او در 1259 ش اتفاق افتاد. تحصیلات قدیم را نزد اساتید روز و تحصیلات جدید را در مدرسه امریكائى به پایان رسانید. در اوایل مشروطیت در سلك آزادیخواهان درآمد و عضو حزب دموكرات گردید و در آن هنگام مقالاتى به طرفدارى از آزادى و مشروطه در جراید مى‏نوشت. مدتى به كارهاى دولتى اشتغال ورزید و در وزارت پست و تلگراف مقاماتى را طى نمود. در اوایل سلطنت رضاشاه مدتى سرپرست محصلین وزارت پست و تلگراف در اروپا بود. در 1324 پس از روى كار آمدن قوام‏السلطنه به استاندارى تهران رسید و در دوره پانزدهم از نجف‏آباد وكیل شد. در تشكیل حزب دموكرات ایران با قوام‏السلطنه همكارى نزدیك داشت و یكى از عوامل مؤثر حزب به شمار مى‏رفت. پس از پایان دوره پانزدهم از كارهاى سیاسى كناره گرفت و به تحقیق و تتبع در تاریخ پرداخت چند كتاب نیز ترجمه نمود كه از جمله جنگ نفت اثر موهر و شهریار ماكیاول مى‏باشد. در اواخر عمر از نعمت بینائى محروم گردید و در 1344 ش در 85 سالگى وفات یافت. وى خواهرزاده عسگر گاریچى تبریزى صاحب بزرگترین مؤسسه حمل و نقل در اوایل مشروطیت است. محمود در تنظیم و تألیف بعضى از كتب مورخین بعد از شهریور 20 دست داشت. نام خانوادگى وى ابتدا پهلوى بود. (1344 -1261 ش)، نویسنده و مترجم. در تبریز به دنیا آمد. از آزادیخواهان صدر مشروطیت بود. نام اصلیش محمود پهلوى بود كه بعدها به محمود محمود تغییر داد. خدمات دولتى او در وزارت پست و تلگراف و سپس در اداره رادیو بود و مدتى نیز سمت استاندارى تهران را به عهده داشت. همچنین در دوره‏ى پانزدهم نماینده‏ى مجلس شوراى ملى بود. وى مقالاتى در مجله‏ى «آینده» و روزنامه‏ى «ستاره‏ى ایران» و دیگر مجلات به چاپ مى‏رساند. او كتابهاى «تعلیم و تربیت در خانواده»، «تعلیم و تربیت در مدرسه»، «تربیت ایرانى براى جامعه‏ى ایرانى» را با نام مستعار رسول نخشبى منتشر كرد. از دیگر آثار وى: «تاریخ روابط سیاسى ایران و انگلیس در قرن نوزدهم میلادى»، در هشت مجلد؛ «شهریار»، ترجمه؛ «جنگ نفت»، ترجمه.[1]

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

تولد: 1347، تهران. درگذشت: 22 اسفند 1363، تهران. حسین گل‏گلاب، فرزند میرزا مهدى‏خان مصورالملك (نقاش و عكاس دوره‏ى قاجار)، تحصیلات ابتدایى را در مدرسه‏ى علمیه و متوسطه را در دارالفنون به سال 1295 به پایان رسانید. از سال 1298 كه تدریس علوم طبیعى مدرسه‏ى دارالفنون را عهده‏دار شد تا سال 1307 دوازده جلد كتاب در رشته‏ى علوم طبیعى تألیف نمود. ضمنا در دانشكده‏ى حقوق به تحصیل پرداخت و به دریافت دانشنامه‏ى لیسانس در رشته‏ى قضایى و علوم سیاسى در سال 1301 نایل آمد. به سال 1307 تصدى كارهاى عملى گیاه‏شناسى در دانشكده‏ى پزشكى به عهده‏ى وى محول شد و از سال 1307 تا 1313 در دبیرستان نظام و دانشكده‏ى پزشكى تدریس گیاه‏شناسى را بر عهده داشت. به سال 1314 كه كلاس مقدمات طب به دانشسراى عالى انتقال یافت، به معاونت دانشسراى عالى و دانشكده‏ى علوم و ادبیات منصوب گردید و در همین سال طبق مقررات قانون دانشگاه به دریافت درجه‏ى دكترى در رشته‏ى علوم نایل شد و به تدریس فیزیولوژى گیاهى در دانشسراى عالى و گیاه‏شناسى در دانشكده‏ى پزشكى پرداخت. در سازمان نوین دانشكده به استادى كرسى بیولوژى گیاهى و ریاست آزمایشگاه مربوطه انتخاب گردید. دكتر گل‏گلاب در سال‏هاى 1324 و 1326 علاوه بر تدریس به معاونت دانشكده‏ى پزشكى منصوب شد و تا سال 1327 در این سمت خدمت كرد و از پس از معاونت كناره‏گیرى كرد و فقط به تشكیل فرهنگستان، به سبب تخصص در معادل‏یابى در رشته‏هاى علمى، به عضویت پیوسته‏ى این مؤسسه برگزیده شد و در سال 1315 سردبیرى فرهنگستان نیز به وى واگذار شد. علاوه بر كتاب‏هاى متوسطه تألیفات دكتر گل‏گلاب به شرح زیر است: پاپان‏نامه‏ى دكترى راجع به «نباتات» ایران كه خلاصه‏ى آن در سال 1313 به چاپ رسید، در این پایان‏نامه شش هزار گیاه كه در ایران مى‏روید توصیف شده است ؛گیا (راهنماى گیاهى)؛ گیاه‏شناسى (براى دانشجویان دانشكده‏ى پزشكى)؛ فرهنگ گیاهان معمولى و دارویى؛ تدوین برخى از كتاب‏هاى درسى گیاه‏شناسى، زمین‏شناسى، تشریح و فیزیولوژى حیوانى و شیمى براى دبیرستان‏ها و دانشگاه‏ها (از سال 1312 الى 1326)؛ تاریخ طبیعى (در قسمت هاى مختلف)؛ جغرافیا (1310)؛ مشخصات جغرافیاى طبیعى ایران (تألیف م. پتروف، ترجمه از روسى، 1336)؛ ترجمه‏ى بیش از پنجاه قطعه نمایش كلاسیك براى هنرستان هنرپیشگى (برخى از این نمایشنامه‏ها در مجلات به چاپ رسیده است)؛ ترجمه‏ى كامل «اپراى كارمن» به نظم فارسى كه مطابق با آهنگ هاى اصلى است؛ ترجمه‏ى كامل «اپراى فوست» به نظم فارسى مطابق با آهنگ‏هاى‏اصلى. وى موسیقى مى‏دانست و سرود هم مى‏ساخت. از جمله سرودهایى كه ساخته است، مى‏توان به این دو عنوان اشاره نمود: «اى ایران اى مرز پر گهر» و «آذربایجان». (1365/ 1363 -1274 ش)، نویسنده، مترجم، موسیقیدان و استاد دانشگاه. وى در تهران به دنیا آمد. پدرش نقاش و عكاس دوره‏ى قاجار بود. تحصیلات ابتدایى را در مدرسه‏ى علمیه، در محضر استادانى چون: عبدالعظیم قریب، میرزا ابراهیم قمى مسعودى، غلامحسین رهنما و شمس‏العلماء قریب شروع كرد و دوره‏ى متوسطه را در دارالفنون به پایان برد. در دوره‏ى متوسطه، علاوه بر زبان انگلیسى و فرانسه، مقدمات زبان روسى را در كلاس اسكندرخان ماردیروسیان فراگرفت. پس از پایان دوره‏ى متوسطه به تدریس در مدرسه‏ى دارالفنون مشغول شد. در 1301 ش به دریافت لیسانس حقوق نایل آمد و در 1307 ش به تدریس در مدارس نظام منصوب شد. وى داراى لیسانس در رشته‏ى قضایى و علوم سیاسى و دكترا در رشته‏ى علوم بود. او به تدریس فیزیولوژى گیاهى، در دانشسراى عالى و گیاه شناسى، در دانشكده‏ى پزشكى پرداخت و در سازمان نوین دانشكده به استادى كرسى بیولوژى گیاهى و ریاست آزمایشگاه مربوطه انتخاب شد. دكتر گل گلاب علاوه بر تدریس مدتى به معاونت دانشكده پزشكى منصوب گردید. وى مدتى نیز سردبیر فرهنگستان بود. او در دوره‏ى تحصیلات متوسطه در محضر درس آقا حسنقلى، استاد تار، به فراگیرى این هنر نیز پرداخت و با مقدمات موسیقى ایران آشنا شد. سپس در مدرسه‏ى موسیقى كلنل علینقى وزیرى ثبت نام كرد و به تشویق وزیرى چندین سرود و تصنیف به عنوان نمونه تهیه كرد كه مورد پسند قرار گرفت. وى همچنین با انجمن موسیقى ملى در زمینه‏ى تصنیف و سرود همكارى داشت. سرودهاى «اى ایران» و «آذربایجان» از آثار هنرى اوست. گل گلاب به نقاشى، عكاسى و شعر نیز علاقه‏مند بود. او در زمینه‏ى واژه‏یابى معادل در رشته‏هاى علمى تخصص داشت و عضو فرهنگستان ایران بود. از آثار علمى وى: «تاریخ طبیعى»، تشریح و فیزیولوژى حیوانى؛ «تاریخ طبیعى»، زمین شناسى؛ «تاریخ طبیعى»، گیاه شناسى؛ «تاریخ طبیعى»، قسمت چهارم، «حفظ الصحه»؛ «پایان‏نامه دكترا»، درباره‏ى نباتات ایران؛ «فرهنگ گیاهان معمولى و دارویى»؛ «شیمى فلزات»؛ «جغرافیا»؛ ترجمه‏ى «مشخصات جغرافیاى طبیعى ایران».[1]

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : گلزار مشاهیر

مدرس. تولد: 1284، بجنورد. درگذشت: 1365، مشهد. حسین سامى‏راد، فرزند اسماعیل‏خان، تحصیلات ابتدایى را در زادگاه خود به پایان برد و دوره‏ى دبیرستان را در دارالفنون گذراند. در سال 1305 در میان نخستین گروه دانشجویان اعزامى به خارج از ایران، براى طى‏ى دوره پزشكى و گرفتن تخصص به پاریس رهسپار گردید و پس از اخذ تخصص در رشته‏ى بیمارى‏هاى كودكان و گذراندن دوره‏ى «مالاریاشناسى» از ایتالیا به ایران بازگشت. در سال 1316 پس از پایان خدمت نظام، مأمور تأسیس بهدارى خراسان گردید و همزمان با آغاز جنگ دوم جهانى، ریاست بیمارستان امام رضاى مشهد را به عهده گرفت. و براى جبران كمبود پزشك در خراسان و تأسیس آموزشگاه عالى بهدارى كه هسته‏ى اولیه‏ى دانشگاه فردوسى را تشكیل مى‏داد، اقدام نمود. پس از تأسیس دانشكده‏ى پزشكى مشهد و دانشگاه فردوسى به مدت 28 سال ضمن تدریس، ریاست مؤسسات علمى را نیز به عهده داشت. در سال 1342 به نمایندگى مردم مشهد به مجلس شوراى ملى رفت و چون عنوان استادى دانشگاه تهران را یافته بود، در آن دانشگاه به تدریس پرداخت و در سال 1350 بازنشسته شد. از جمله مشاغل اجتماعى او مى‏توان به این موارد اشاره نمود: ریاست جمعیت شیر و خورشید سرخ مشهد (1339 -1327)؛ تأسیس درمانگاه خیریه‏ى رازى در مشهد (در زمان جنگ جهانى دوم)؛ ریاست جمعیت حمایت از جذامى‏هاى مشهد (تا پیش از آمدن به تهران)؛ عضویت در هیئت مدیره‏ى انجمن مبارزه با سل در مشهد؛ عضویت در هیئت مدیره انجمن تعاون بهداشتى در مشهد. دكتر سامى‏راد تألیفاتى در زمینه‏ى علوم پزشكى و تربیتى دارد و مقالاتى از وى در نشریات علمى كشورهاى مختلف منتشر شده است. از جمله آثارش مى‏توان از كتاب‏هاى زیر نام برد: راه پرورش كودكان (1322)؛ سلامتى بیمارى‏هاى كودكان (1334)؛ تشخیص برنكو پنومونى سلى و غیر سلى (به زبان فرانسوى، پایان‏نامه‏ى تحصیلى). (تو 1284 ش)، نویسنده و استاد دانشگاه. در بجنورد متولد شد. پس از تحصیل دوره ابتدایى و متوسطه، رهسپار پاریس شد و در دانشكده‏ى پزشكى پاریس به تصحیل مشغول گردید. پس از اخذ مدرك دكترى به ایران بازگشت و در سال 1319 ش به سمت دانشیار فیزیولوژى و رییس آموزشگاه عالى بهدارى مشهد انتخاب شد. از آثار وى: «راه پرورش كودكان»؛ «سلامتى و بیمارى كودكان».[1] در 1284 ش تولد یافت. پدرش دكتر اسمعیل‏خان طبیب و جراح معروف تهران بود. سامى راد پس از انجام تحصیلات ابتدائى و متوسطه به اروپا رفت و تحصیلات عالى خود را در رشته‏ى طب دنبال نمود و از دانشگاه سوربن پاریس درجه‏ى دكترا دریافت كرد. بعد از مراجعه به ایران، وارد وزارت بهدارى و دانشگاه تهران شد. مدتها در دانشكده‏ى تهران به تدریس اشتغال داشت تا به ریاست دانشكده‏ى پزشكى و دانشگاه فردوسى خراسان منصوب شد و در این سمت نسبت به توسعه‏ى دانشگاه و تجهیز بیمارستان‏ها جدیت كامل كرد. وى یك دوره نیز نماینده‏ى مجلس شوراى ملى شد كه گویا دوره‏ى بیست‏ویكم بوده است. در 1366 درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 1304 ش)، نویسنده. در جوانى به خدمت وزارت امور خارجه درآمد. در 1285 ش وزیر مختار ایران در آمریكا شد. وى وزیر معارف و اوقاف در كابینه‏هاى سپهسالار و وثوق‏الدوله و مستوفى الممالك بود. از مهم‏ترین كارهاى وى در زمان وزارت فرهنگ و معارف، تأسیس موزه‏ى ملى و تلاش در تأسیس بیمارستانى جهت معالجه‏ى زنان بود. ممتازالملك پس از كناره‏گیرى از وزارت معارف به وزارت امور خارجه رفت و چند سالى با سمت وزیر مختارى ایران در پطروگراد خدمت كرد. مدفن او در امامزاده عبداللَّه شهر رى مى‏باشد. از آثار وى: «تربیت» یا «دوره‏ى تعلیمات ممتازیه».

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1366 -1291 ق)، نویسنده، مترجم و شاعر، متخلص به امید. در اصفهان به دنیا آمد. جد پدرى او آیت‏اللَّه میرزا محمد صادق كتابى اصفهانى، صاحب شرحى بر «شرایع» است و جد مادرى وى حاج شیخ محمد على نجمى مى‏باشد. پس از تحصیل در مدارس قدیم اصفهان، در مشهد به تحصیل ادبیات، منطق، فقه، اصول و فلسفه‏ى اسلامى پرداخت. وى «منظومه‏ى» حاج ملا هادى سبزوارى را نزد شیخ محمد خراسانى فراگرفت. پس از اخذ دیپلم علمى، در 1316 ش، موفق به اخذ درجه‏ى لیسانس در رشته‏ى فلسفه و علوم تربتى از دانشسراى عالى و دانشكده‏ى ادبیات شد. وى به دو زبان عربى و فرانسه تسلط كامل داشت. پس از فراغت از تحصیل ابتدا در اصفهان به تدریس در دبیرستان‏ها مشغول شد و سپس ریاست دبیرستان ادب و چندى معاونت اداره‏ى كل فرهنگ استان اصفهان را عهده‏دار بود. وى در بنیان‏گذارى دانشكده‏ى ادبیات اصفهان در 1337 ش و نیز تأسیس كتابخانه‏ى آن نقش مؤثرى داشت و سالها نیز در آن دانشكده به تدریس فلسفه، روان‏شناسى، منطق نظرى و عملى، ادبیات فارسى و متون فلسفى به زبان فرانسه پرداخت. بیشتر با حاج آقا رحیم ارباب و حاج شیخ محمد باقر الفت مصاحبت داشت. از آثارش: «هیپنوتیسم در دسترس همه»؛ «فروغ خاور»، شرح حال و آیین رهبانیت بودا، ترجمه؛ «پیرامون سیره‏ى نبوى»، ترجمه؛ «اخلاق»، ترجمه؛ «آداب المتعلمین»، ترجمه؛ سفرنامه‏ى «به سوى اصفهان»، ترجمه؛ «مكتبهاى اصلى فلسفه»، ترجمه؛ «مبانى جامعه شناسى»، ترجمه؛ «دیوان» شعر.[1] مترجمه، مؤلف. تولد: 1330(1291 ق.)، اصفهان. درگذشت: 1366. بدالدین كتابى متخلص به «امید» ابتدا در مدارس قدیم اصفهان و یك سال در مشهد به تحصیلات قدیم از ادبیات و منطق و فقه و اصول پرداخت و منظومه‏ى حاج ملا هادى سبزوارى نزد حكیم همدانى و آقا شیخ محمد خراسانى فراگرفت. در سال 1313 موفق به اخذ دیپلم شد. سپس وارد دانشگاه گردید. در سال 1316 موفق به اخذ درجه‏ى لیسانس در رشته‏ى فلسفه و علوم تربیتى گردید. وى براى ادامه تحصیلات در اروپا برگزیده شد. وى با دو زبان عربى و فرانسوى آشنایى داشت. پس از فراغت از تحصیل در دانشسراى عالى به زادگاه خود اصفهان بازگشت. ابتدا به دبیرى دبیرستان‏ها اشتغال ورزید و سپس ریاست دبیرستان ادب اصفهان را عهده‏دار گردید و مدتى نیز معاونت و كفالت اداره‏ى كل فرهنگ استان را به عهده داشت. وى همچنین در بنیانگذارى دانشكده‏ى ادبیات اصفهان به سال 1337 و نیز تأسیس كتابخانه آن نقش داشت و خود سال‏ها در آن دانشكده به تدریس فلسفه، روان‏شناسى، منطق نظرى و عملى، ادبیات فارسى و متون فلسفى به زبان فرانسوى مى‏پرداخت. از آثار و تألیفات اوست: هیپنوتیسم در دسترس همه (این كتاب كه احتمالا اولین اثر او است نخست در روزنامه‏ى «اصفهان» و سپس جداگانه به طبع رسیده است)؛ سفرنامه‏ى به سوى اصفهان (اثر پى‏یر لوتى، ترجمه از فرانسوى، اصفهان)؛ ترجمه فروغ خاور (شرح حال و آیین رهبانیت بودا، اثر هرمان الدنبرگ، اصفهان، سه جلد، 1332 -1330)؛ پیرامون سیره‏ى نبوى (عنوان عربى آن على هامش السیره، اثار دكتر طه حسین، سه جلد، 1335)؛ ترجمه‏ى اخلاق (اثر دكتر پیرژانه ترجمه از فرانسوى، اصفهان 1331)؛ ترجمه‏ى رساله «آداب المتعلمین» با مقدمه‏ى كوتاهى راجع به عدم صحت انتساب آن به خواجه نصیرالدین طوسى (1336، ضمیمه‏ى «سالنامه‏ى دبیرستات ادب»، اصفهان)؛ مقالات وى در مجلات زیر چاپ مى‏شد: «سالنامه‏ى دبیرستان ادب اصفهان»؛ «آئینه‏ى پزشكى» و نشریه‏ى «اداره‏ى فرهنگ استان دهم، اصفهان».

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 1347 ش)، نویسنده و مترجم. وى رسالات و مقالات زیادى در زمینه اجتماعى نوشت. او از كسانى است كه آثار فلاسفه و متفكران یونانى به ویژه افلاطون را ترجمه كرده كه در ترجمه‏ى تعدادى از آنها دكتر محمد حسن لطفى نیز مشاركت داشته است كه از آن جمله «دانایى شارمیدس»، «دیانت اتیفرون»، «سقراط در زندان كریتون»، «فن سخنورى گرگیاس» و «نامه‏ى شماره‏ى هفت» را مى‏توان نام برد. از دیگر آثار وى: «درس عبرت»، ترجمه؛ «جنگ بزرگ»؛ «راه نجات»؛ «سرنوشت غرب»، ترجمه؛ «مملكت بى‏نقشه و هدف» در دو جلد.

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1391 -1330 ق)، عالم دینى و نویسنده. در یكى از روستاهاى سراب به دنیا آمد در هفده سالگى به تبریز رفت و به تحصیل مقدمات و سطوح پرداخت. بعد از چندى به سراب بازگشت و در محضر حاج میرزا محمدتقى سرابى نورى تلمذ كرد. پس از بهره‏گیرى فراوان مجددا به تبریز بازگشت و از حوزه‏ى درس آیت‏اللَّه حاج میرزا محمود دوزدوزانى استفاده‏ى كامل كرد و فقه و اصول را به طول كامل خواند. او همچنین از مجالس درس آیت‏اللَّه حاج شید مرتضى خسروشاهى و آیت‏اللَّه حاج میرزا فتاح و آیت‏اللَّه حاج سید كاظم شریعتمدارى بهره‏مند گردید. از آثار وى: «اثبات الایات» یا «نسخ النسخ عن كرامه القرآن»؛ «اثبات رجعت»، در سه جلد؛ «اثبات الشفاعه»، بر اساس آیات قرآن؛ «كتاب النقص»؛ «كتاب المحكم و المتشابه»؛ «الوقایه فى شرح وصایه العروه»؛ تعلیقه بر «تبصره‏ى» علامه؛ شرح «باب حادى عشر».[1] ولى‏اللَّه سرابى از علماء و مؤلفین سراب مقیم تبریز بودند تولد ایشان در یكى از دهات سراب در سال 1330 واقع شده و در سن 17 سالگى به تبریز آمده و به تحصیل مقدمات و سطوح پرداخته و بعد از چندى به سراب آمده و در خدمت مرحوم حاج میرزا محمدتقى سرابى نورى تلمذ نموده و پس از استفاده فراوان مجدداً به تبریز برگشته و از محضر مرحوم آیت‏اللَّه حاج میرزا محمود دوزدوزانى متوفى 1368 ق استفاده و تكمیل فقه و اصول سطحاً و خارجاً نموده و از مجالس درس مرحوم آیت‏اللَّه حاج سید مرتضى خسرو شاهى متوفى 1372 قمرى و آیت‏اللَّه حاج میرزا فتاح متوفى سال مزبور و آیت‏اللَّه حاج سید كاظم شریعتمدارى بهره‏مند گردیده و با مواجه شدن با مشكلات استقامت و به خدمات دینى و تبلیغى و تدریس و تألیف پرداخته تا در سال 1391 قمرى كه دعوت حق را اجابت و به سراى جاوید شتافت. داراى تألیفات عدیده مى‏باشد به این شرح. 1- كتاب اثبات الایات یا نسخ النسخ عن كرامة القرآن مطبوع 2- كتاب اثبات رجعت در سه جلد 3- اثبات الشفاعه با آیات قرآن 4- كتاب النقض 5- كتاب المحكم والمتشابه 6- كتاب الوقایه فى شرح وصایة العروه 7- التعلیقه بر تبصره علامه 8- شرح طهارت و زكوة و صوم عروةالوثقى 9- شرح باب حادیعشر 10- حواشى بر كتاب وقف وهبه عروة و حواشى دیگر.

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(ح 1320 -1250 ش)، مورخ، نویسنده و شاعر، متخلص به عارى. وى در بغداد متولد شد، پس از كسب علوم مقدماتى در بوشهر، وارد خدمات دولتى شد و بیشتر دوران خدمت خود را در نواحى خلیج فارس گذراند. در دوره‏ى تحصیل سیوطى را نزد آقا سید جواد مجتهد یزدى و جامع المقدمات را نزد حاج شیخ محمد امام جمعه و علوم ادبى را نزد میرزا حسین اهرمى متخلص به معتقد و ملا حسن كبكانى متخلص به محمود و كلیات محمود جدید را نزد سید جمال‏الدین اسدآبادى آموخت. او چندین كتاب با تحقیق و تتبع فراوان تالیف كرده كه اكثرا درباره‏ى خلیج فارس، جزایر، بنادر و زندگى ساكنین آن حدود است. از آثار اوست: «اعلام الناس فى تاریخ بندرعباس»؛ «التدقیق فى سیر الطریق»؛ «احوال اهرم و تنگستان»؛ «احوال خوانین و عشایر قشقایى»؛ «احوال شیوخ بندر لنگه»؛ «مفاتیح الادب فى تواریخ العرب»؛ «شقایق النعمان فى احوال العمان»؛ «ضمیمه اللطیفه»؛ «المناص فى احوال الغوص و الغواص» و «دیوان اشعار».

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 8 شهریور 1395  - 2:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 616 ق)، نویسنده و شاعر، متخلص به كاوانى. وى كاتب طغرل بن ارسلان سلجوقى، آخرین پادشاه سلجوقى ایران و عراق بود. او به فارسى شعر مى‏سرود.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 7 شهریور 1395  - 6:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

میرزا حسین خان فرزند میرزا محمّد على انصارى، شاعر و ادیب و نویسنده بوده، در 1284 متولّد، و در جمادى الاولى سال 1344 وفات یافته، در اطاق تكیه تویسركانى در تخت فولاد مدفون گردید. كتب زیر از اوست: 1- ترجمه تاریخ شرق اقصى 2- ترجمه تاریخ فرانسه 3- ترجمه تاریخ جنگ روس و ژاپن 4- دیوان اشعار كه دوبار به طبع رسیده، 5- رعنا و زیبا منظوم، به طبع رسیده 6- عبرة للناظرین در تاریخ؛ و غیره.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 7 شهریور 1395  - 6:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

محمود كیانوش، نویسنده و شاعر كودكان در، شهریور ماه سال ۱۳۱۳ در شهر مشهد به دنیا آمد. در كلا‌س دوم دبیرستان برای انشایی با موضوع ارزش، داستان كوتاهی با نام "هشت و سی و پنج دقیقه" نوشت كه برنده ی جایزه اول داستان‌ نویسی در سراسر كشور شد. پس از آن گه گاه شعرهایی اجتماعی به شیوه ی محمدعلی افراشته می ‌سرود كه در مجله ی "چلنگر" چاپ می‌شد. پس از پایان دوره ی اول دبیرستان، به دانشسرای مقدماتی رفت و در سال اول تحصیل در آن جا، داستان ‌های "حسن كاكل و سگش"، "نامه‌ای كه برنگشت" و "طلا‌ق" را پی در پی نوشت و با نام مستعار شباهنگ چاپ كرد. در همین دوره، چند داستان هم از او در هفته نامه ی "شب چراغ" چاپ شد و به این ترتیب کار حرفه ای خود را آغاز کرد. سردبیری نشریه ی "صدف" تا شماره ی ۱۲، سردبیری نشریه ی "سخن" و همکاری با مجله ی "پیک" و انتشارات فرانکلین جزء پیشینه کاری کیانوش است. از آثار او می توان به این ها اشاره کرد: "شعر كودك در ایران" - در زمینه نقد -، داستان‌های: "آدم یا روباه " (۱۳۴۸)، "دهكده نو" (۱۳۴۸)،"از بالا‌ی پله چهلم" (۱۳۵۶) ...شعرهای: "زبان چیزها" (۱۳۵۰)، "طوطی سبز هندی"، (۱۳۵۶) "نوك طلا‌ی نقره بال" (۱۳۵۶)، "باغ ستاره‌ها" (۱۳۵۶)، "بچه‌های جهان" (۱۳۵۶)، "طاق هفت رنگ" (۱۳۵۸)،"آفتاب خانه ما" (۱۳۵۸). محمود كیانوش آثاری در گونه های مختلف را نیز به فارسی برگردانده است، از جمله: "هاوایی: گوهر اقیانوس آرام" (۱۳۴۰)، "سرزمین و مردم ژاپن" (۱۳۴۲)، "سنگ‌پشت و پلنگ خانه می سازند" (۱۳۴۷)، "میمون گلی كوچولو" (۱۳۵۰) و "راهی به كشور آفتاب تابان". بازنویسی محمود كیانوش از داستان های شاهنامه "از كیكاوس تا كیخسرو (سیاهی، شبگیر، آفتاب)" در سال ۱۳۵۴ از سوی اداره ی كل نگارش وزارت فرهنگ به چاپ رسیده است.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 7 شهریور 1395  - 6:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14

افسانه شعبان نژاد شاعر و نویسنده کودکان ونوجوانان سال ۱۳۴۲ در شهداد از توابع کرمان به دنیا آمد. او کارشناس رشته زبان و ادبیات فارسی و کارشناس ارشد رشته ادبیات نمایشی است. شعبان نژاد فعالیت خود را در حوزه ادبیات کودک و نوجوان از سال ۱۳۶۰ با یکى از نشریات امور تربیتى تهران آغاز کرد و مدتی به عنوان سردبیر برنامه خردسالان و برنامه بچه هاى انقلاب در رادیو مشغول به کار بود. سردبیرى مجلات رشد نوآموز و رشد دانش آموز و عضویت در شوراى شعر کیهان بچه ها از مسئولیت هاى قبلى او بوده است. از او تاکنون حدود ۱۲۰ عنوان کتاب منتشر شده که در حوزه هاى شعر و داستان برای کودک و نوجوان است. "صداى صنوبر"، "بهار گمشده"، "سایه هاى مهربان" و "بزرگراه" از آثار شعبان نژاد است که به صورت رمان برای نوجوانان به چاپ رسیده است. "نه من نمى ترسم"، "پونه ها و پروانه ها" ،"خوش به حال ماهى ها"، "جوجه زرد تپلى"، "یک کاسه شبنم"، " شکوفه هاى برفى" "سوسکى خانم کجا مى رى؟"، "گریه نکن کلاغک"، "نازدونه"، "برگ پونه"، "چکه چکه اشک"، "بزغاله ام کجا رفت؟"، "ننه طلا و نازگل"، "خونه خاله کدوم وره؟"، "موش موشى تندتر برو"، "زمستان و عمه قزى"، "خورشید خانم کجایى"، ٰ"نمکو و اخموخان"، "چتر گلبرگ ها"، "ماه گل بهتر از گل"، "فریاد کوه"، "ابر اومد باد اومد"، " آشناى غنچه ها"، "باغ هزار دخترون"، "بابا و باران"، "جشن گنجشک ها"، "یک آسمون، دو آسمون"، "کلاغه کجاست؟ روى درخت"، "خانم چمن و درخت زردآلو"، "آشناى غنچه ها"، "شیشه آواز"، "النگوهاى قرمز"، "یار پنهان"، "دختر کدو تنبل"، "باغ فرشته ها "، "بهار گمشده"، "صداى صنوبر"، "زنبور و سیب قرمز"، "شب یلدا"، "هدیه خاله نگین" و "تپل، مپل، دسته گل" تعدادی از آثار شعبان نژاد برای کودکان است. افسانه شعبان نژاد سال ۱۳۸۵ جایزه نخست بخش شعر کودکان و نوجوانان جشنواره فجر را دریافت کرد. او هم اکنون در بخش انتشارات کانون پرورش فکرى مشغول به کار است.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 7 شهریور 1395  - 6:01 PM

ملیت : آمریکا   -   قرن : 20 منبع :

گابریل گارسیا مارکز (۱۹۲۸-) گابریل گارسیا مارکز ششم مارس۱۹۲۸ در دهکده آرکاتاکا در منطقه سانتامارا در کلمبیا به دنیا آمد. او روح لاتین دارد و از طرفداران فیدل کاسترو است. می‌گویند تا موقعی که خودش و فیدل سلامت بودند، پای ثابت سخنرانی‌های چندساعته کاسترو بود. مارکز، یکی از نویسندگان پیشگام سبک ادبی رئالیسم جادویی است؛ اگرچه تمام آثارش را نمی ‌توان در این سبک طبقه‌بندی کرد. با این وجود، منتقدین با تمرکز بر آثار او، عنوان «رئالیسم جادویی» را برمی‌گزینند؛ عنوانی که او هرگز قبولش نمی‌کند. پای ثابت چند سال گذشته نوبل، بالاخره توانست نظر آکادمی را در سال۱۹۸۲برای شاهکارش «صدسال تنهایی» جلب کند. پس از آن، مارکز شهرتی فراتر گرفت. رمان‌هایش سوژه فیلمسازان شد تا جایی که «براندو»ی کبیر بارها پیش از مرگش به مارکز گفته بود که می‌خواهد «پاییز پدرسالار» را بسازد و در آن بازی کند. گابریل گارسیا مارکز در ششم مارس۱۹۲۸ در دهکده «آرکاتاکا»ی منطقه «سانتامارا» در کلمبیا به دنیا آمد؛ همان‌جایی که بعدتر در «عشق سال‌های وبا» به‌وضوح تشریحش کرد. او در سال۱۹۴۱ نخستیــن نوشتـــــه‌هایش را در روزنامهJuventude که مخصوص شاگردان دبیرستانی بود منتشر کرد و در سال۱۹۴۷به تحصیل در رشته حقوق در دانشگاه «بوگوتا» پرداخت. نخستین رمان‌های گابریل، گزارش‌های واقع‌گرایانه‌ای از اخبار روزنامه‌هاست. در سال‌۱۹۶۵شروع به نوشتن رمان «صد سال ‌تنهایی» کرد و سه سال بعد، آن‌ را به پایان رساند که پس از انتشار، شاهکار گابریل لقب گرفت. اندکی پیش از انتشار آن رمان، گابریل گارسیا مارکز به دلیل درگیری با رئیس دولت کلمبیا تحت تعقیب قرار گرفت و به مکزیک گریخت و هنوز هم در این کشور زندگی می‌کند. در سال۱۹۸۲، کمیته انتخاب جایزه نوبل ادبیات در کشور سوئد، به اتفاق آرا، رمان «صد سال تنهایی» را شایسته دریافت جایزه شناخت و این جایزه، به مارکز تعلق گرفت. این رمان پیش از این‌که جایزه نوبل ادبیات‌۱۹۸۲ را از آن خود کند، در پی آشنایی بهمن فرزانه- مترجم ایرانی مقیم ایتالیا- با مارکز به زبان فارسی ترجمه و در ایران منتشر شد .«صد سال تنهایی» پیش از انقلاب ۱۳۵۷شمسی در ایران بارها تجدید چاپ شد و مورد استقبال قرار گرفت اما پس از آن، این کتاب نزدیک به ۳۰سال است که منتشر نشده است. گابریل گارسیا مارکز در سال‌۱۹۹۹ مرد سال آمریکای لاتین شناخته شد و یک سال بعد مردم کلمبیا با ارسال طومارهایی، خواستار آن شدند که مرد رئالیسم جادویی ادبیات، ریاست‌جمهوری کلمبیا را بپذیرد و او این درخواست را رد کرد. مارکز رمان‌‌نویس، روزنامه‌‌نگار، ناشر و می‌توان گفت یک فعال سیاسی است و در آمریکای لاتین، مردم او را «گابو» یا «گابیتو» (در محاورات صمیمانه خود) نام نهاده‌اند.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 7 شهریور 1395  - 6:01 PM

ملیت : آلمان   -   قرن : 18 منبع :

«فردريش فون شيلر» نمايشنامه نويس، شاعر و اديب برجسته آلمانى در قرن هجدهم است كه عقايد و نظرياتش در جهت دهى به جريان ادبى آلمان تاثير فراوان داشته است. «شيلر» در نمايشنامه هايش بيش از هر چيز به مقوله «آزادى روح» مى پردازد و الحق كه به خوبى از پس آن برمى آيد. اولين نمايشنامه او با عنوان «دزدان» منتشره به سال ۱۷۸۱ از نقاط بسيار درخشان ادبيات تئاترى آلمان به شمار مى رود و در آن «شيلر» به اظهار عقيده در باب «آزادى» و «آزادگى» مى پردازد. او معتقد است كه «نمايش» و «نمايشنامه» نه تنها اسبابى براى ايجاد و توليد لذت به شمار نمى روند بلكه ذاتشان از خود لذت نشات مى گيرند. از اين رو «شيلر» مطالعه در باب «زيبايى شناسى» Aesthetic را نه تنها براى ايجاد تعادل روحى در افراد لازم مى داند بلكه آن را مايه توسعه جامعه مى خواند و اكيداً معتقد است كه جامعه اى كه مردمان آن زيبايى شناسند، جامعه اى متعادل است. «فردريش فون شيلر» Friedrich Von Sehiller در ۱۰ نوامبر ۱۷۵۹ در «مارباخ» شهر «دوتمبرگ» آلمان از پدر و مادرى پرهيزگار به دنيا آمد. پدرش «يوهانس كاسپار شيلر» افسر نظام و پزشك جراح بود و مادرش «اليزابت دوروتى» زنى مصمم و خداپرست بود. دوك «كارل اوژن» (چارلز دوم) كنترل تمام عيارى بر زندگى خصوصى افسران خود داشت و به همين دليل به «فردريش» دستور داد كه به جاى مطالعه در زمينه «دين شناسى» به مدرسه نظام برود. از اين رو در سال ۱۷۷۳ «فردريش» خانه را به مقصد مدرسه نظام ترك گفت و سال هاى سخت و اندوهبارى را تحت ديسيپلين خشك و بى روح نظامى ها گذراند كه تنها نتيجه مثبت آن تقويت روح آزاديخواهى «شيلر» بود. «دوك اوژن» كه خود شخصاً مديريت مدرسه را بر عهده داشت دانش آموزان را به اجبار به نوشتن متونى در مدح و ستايش خود وامى داشت. «شيلر» درباره او مى نويسد: «به خاندان و اجداد خود نگاه مى كنم و خوبى هايى را به ياد مى آورم كه توان جبران آنها را ندارم اما وقتى (دوك) را مى بينم تنها تغييرى كه در من ايجاد مى شود اين است كه از ترس نفسم بند مى آيد.» «شيلر» ابتدا حقوق خواند و سپس به دانشكده تازه تاسيس پزشكى وارد شد. در سال ۱۷۸۰ در پى نوشتن مقاله اى بحث انگيز در باب دين با عنوان «در باب رابطه طبيعت روحانى و حيوانى انسان» از دانشگاه اخراج شد. ۲۱ساله بود كه به اجبار به هنگ نظامى تحت فرماندهى پدرش پيوست. به رغم سعى و تلاش پدرش «شيلر» به نوشتن ادامه داد و اولين نمايشنامه خود را با نام «دزدان» «DIE RAUBER» را در سال ۱۷۸۱ به چاپ رسانيد كه همان سال در «مانهايم» به روى صحنه رفت. داستان اين نمايشنامه درباره شخصى به نام «كارل مور» است كه به رغم اصالت اشرافى اش ارزش ها و ثروت پدرى را رها مى كند و به ضديت با اشراف مى پردازد. روح انقلابى نمايشنامه «شيلر» به زودى توانست جوانان به خصوص دانشجويان زبان را به خود جلب كند. رمان نويسان انگليسى بالاخص «ساموئل تيلور كلريج» نمايشنامه «دزدان» و روح آزاديخواهى آن را ستايش كردند و «تيلور» در نامه اى نوشت: «اين شيلر كيست؟ با اين عبارات تكان دهنده قلب.» او بعدها يكى از آثار «شيلر» را به زبان انگليسى برگرداند كه با انتقادات فراوانى مواجه شد. موضوع اختلاف بين پدر و پسر كه مورد علاقه شيلر بود در اثر بعدى اش «دن كارلوس» نيز پديدار شد و به شرح داستان پسر ارشد «فيليپ دوم» پادشاه اسپانيا پرداخت كه بين عشق و فريب هاى دولتمردان سرگردان مى شود. تاثير آثار ادبى «شيلر» محدود به زبان خود نبود و او الهام بخش بزرگانى همچون «شوبرت» ، «شومن»، «ريچارد استراس» و«چايكوفسكى» به شمار مى آيد. در همين دوران بود كه «شيلر» به واسطه نوشته هايش تحت فشار شديد از ناحيه «دوك اوژن» قرار گرفت و به همين دليل به «دوتمبرگ» گريخت. در سال ۱۷۸۳ او در تئاتر «مانهايم» به سمت نمايشنامه نويس و شاعر مجموعه منصوب شد كه يك سال بعد از آن عزل شد. در خلال سال هاى ۱۷۸۷ تا ۱۷۹۲ «شيلر» در «دايمر» و «خبا» زندگى مى كرد و در زمينه موضوعات تاريخى و همچنين سى سال جنگ بسيار نوشت. در سال ۱۷۹۰ او با «شارلوت فون لنگسفلد» ازدواج كرد و از او صاحب چهار فرزند شد. يك سال از ازدواج او مى گذشت كه به واسطه ذات الريه و تنگى نفس مجبور به ترك مشاغل حرفه اى اش شد كه تا زمان مرگش ادامه داشت. در دهه ۹۰ بود كه «شيلر» با نوشتن قسمت اول «تاريخ شورش در كشور هلند تحت حكمرانى دولت اسپانيا» صاحب كرسى استادى در دانشگاه تاريخ دانشگاه «هولد رلين» شد. او در اين سال ها به سرودن اشعار فلسفى روى آورد و در باب «زيبايى شناسى» و «فلسفه» مطالعات بسيار انجام داد كه خود آنها را تحت تاثير كتاب «داورى» كانت مى داند. در ميان آثار «شيلر» مى توان به «قصيده اى براى لذت» «AN DIE FREUDE» اشاره كرد كه بعدها به دست «لودويك وان بتهوون» به عالم موسيقى وارد شد. سه گانه «والن اشتاين» نيز كه درباره سى سال جنگ نوشته شده است از ديگر آثار مطرح است. او پس از ملاقات با «گوته» بود كه «تعليم زيبايى شناسى انسان» را به رشته تحرير درآورد. «فردريش فون شيلر» در سال ۱۸۰۵ در سن ۴۶ سالگى در اثر بيمارى ذات الريه جان سپرد. اما آثار او تاثير بسزايى بر انديشمندانى همچون «هگل»، «هربرت ريد» و »«هربرت ماركوزه» بر جاى گذاشت.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 7 شهریور 1395  - 6:01 PM

ملیت : اسکاتلند   -   قرن : 19 منبع :

«رابرت لوئيس استيونسون» مقاله نويس شاعر و داستانسراى اسكاتلندى است كه به خاطر داستان هاى ماجراجويانه اش صاحب شهرت است. قهرمانان داستان هاى او معمولاً دست و پنجه نرم كردن با خطرات و ناشناخته ها را به زندگى عادى و روزمره روزگار خود ترجيح مى دهند. «استيونسون» كه علاقه زيادى به تحليل شخصيت دارد در رمان «ماجراى عجيب دكتر جكيل و آقاى هايد» به معروف ترين مطالعه خود در تحليل عميق شخصيت دست مى زند. داستان هاى او معمولاً در فضاهاى رنگارنگ اتفاق مى افتند و هميشه احتمال وقوع يك حادثه خطرناك يا مواجهه با يك نيروى ماوراءالطبيعه يا موجودى عجيب الخلقه وجود دارد. او كه در داستان هايش مخالف هرگونه واقع گرايى (رئاليسم) بود در جواب منتقدان خود اظهار مى داشت كه «ميل به كسب تجربه» وسوسه پنهان هر خواننده اى است كه در چنين داستان هايى بيش از ديگران سيراب مى شود.«رابرت لوئيس بالفور استيونسون» (Robert Lewis Balfour Stevenson) در ۱۳ نوامبر ۱۸۵۰ در ادينبورگ به دنيا آمد. پدرش «توماس استيونسون» مهندسى موفق بود كه وسيله اى به نام «مارين دينامومتر» را براى انداره گيرى قدرت امواج اختراع كرد و مادرش «مارگارت بالفور» نام داشت كه فرزند يك كشيش اسكاتلندى بود. اين دو غير از «رابرت» صاحب فرزند ديگرى نشدند. «استيونسون» به واسطه مشغله پدر و مادرش بيشتر زمان خود را با پرستار خود «آليسون كانينگهام» گذراند و بعدها به پاس زحمات او رمان «باغ اشعار يك كودك» را كه در سال ۱۸۸۵ منتشر شد به او تقديم كرد. «كانينگهام» زنى پرهيزگار و صاحب اعتقاد بود و تحت تاثير او دعا و عبادت روزانه به بخش ثابتى از زندگى «استيونسون» بدل و بعد ها در بسيارى از اشعارش متبلور شد. استيونسون از اوان كودكى از بيمارى سل رنج مى برد و از همان ابتدا بيشتر زمان خود را در رختخواب به استراحت و داستان سرايى مى پرداخت و اين در حالى بود كه هنوز خواندن نمى دانست. «استيونسون» اولين داستان خود را با تمى تاريخى در سن ۱۶ سالگى منتشر كرد. در سال ۱۸۶۷ براى تحصيل در رشته مهندسى به دانشگاه ادينبورگ رفت اما ابتلايش به مرض سل او را از ادامه راه پدر بازمى داشت و به همين دليل به رشته حقوق تغيير مسير داد و در سال ۱۸۷۵ به كانون وكلاى اسكاتلند خوانده شد. او در آن زمان پيش نويس و فرم بندى يكى از رمان هايش را به پايان برده بود و تا همان زمان نيز چندين مقاله و داستان كوتاه براى مجلات نوشته بود كه اولين آنها در مجله دانشگاه ادينبورگ و بعد در «پورتو فوليو» به چاپ رسيده بود. در تلاش براى بازيافتن سلامتى خود «استيونسون» سفر را آغاز كرد و بلندى هاى اسكاتلند و مناطق بسيار ديگرى از قاره را زير پا گذاشت. اما سفرهاى دريايى معمولاً براى او خالى از دشوارى نبود. او در نامه اى كه در طول سفرش از درياى اطلس نوشته است، مى گويد: «حس عجيب و نسبتاً ترسناكى مرا فرا گرفته از اينكه دريا پشت سر من است و هيچ اميدى در مقابل وجود ندارد. صادقانه بگويم در اين لحظه خالى از هر احساس پشيمانى، اميدوارى، ترس يا هر ميلى هستم. تنها وسوسه يك بطرى شراب ناب است كه مرا به مقاومت وامى دارد.» پس از اين سفر استيونسون مدت طولانى را در كشورهاى گرمسير گذراند و همه اين تجربيات دستمايه بسيار مناسبى براى نوشتن به شمار مى آمد. در ميان آثار محبوب «استيونسون» كه انديشه و تخيل وى را تحت تاثير قرار داده بود مى توان به «هملت»، «شكسپير» و «برگ هاى چمنزار» والت ويتمن و آثار الكساندر دوما نام برد. «استيونسون» ماجراى سفر خود با قايق از فرانسه و بلژيك را در سال ۱۸۷۸ تحت عنوان «سفر درون مرزى» به چاپ رسانيد و پس از آن براساس تجربيات سفر پياده خود به سراسر فرانسه «سفرهايى با الاغ در سرونس» را منتشر كرد. «استيونسون» در خلال اقامتش در فرانسه با زنى به نام «فانى واندرگريفت اوسبورن» آشنا شد كه متاهل و صاحب دو فرزند بود. پس از آشنايى «فانى» كه ۱۰ سال از «استيونسون» بزرگتر بود به كاليفرنيا رفت تا از شوهرش جدا شود و «استيونسون» نيز به دنبال او به ايالات متحده رفت و با يكديگر ازدواج كردند. «فانى» كه استيونسون او را «الهه زيبايى ناآشنا» مى خواند به همراه او مدتى را در «كاليستوگا» گذراندند و سپس به اميد يافتن آب و هوايى بهتر مسافرت هاى خود را آغاز كردند. «استيونسون» براى اولين بار با خلق داستان احساسى و پرماجراى «جزيره گنج» طعم شهرت را چشيد و شخصيت هاى آن داستان از قبيل آن ناخداى يك پاى كشتى به نام «لانگ جان سيلور» در ذهن بسيارى از خوانندگان ماندگار شد.«باغ اشعار يك كودك» نيز با موفقيت مواجه شد و اشعار اين اثر در ميان عامه مردم به ترانه هايى محبوب بدل شد. «ربوده شده» و «ماجراى عجيب دكتر جكيل و آقاى هايد» از آثار بعدى او هستند كه دومى براساس يك روياى شبانه نوشته شد و خلق و چاپ آن تنها ۱۰ هفته به طول انجاميد. تم شخصيت واقعى رمان «دكتر جكيل و آقاى هايد» الهام بخش بسيارى از نويسندگان شهير به مانند «مارى شلى» در رمان «فرانكشتاين»، «هانس كريستين اندرسن» در «جوجه اردك زشت»، «فئودور داستايوفسكى» در «جنايت و مكافات» و «فرانتس كافكا» در «مسخ» شد. اين نويسنده بزرگ در ۳ دسامبر ۱۸۹۴ در اثر خونريزى مغزى در «وايلاما» ديده از جهان فرو بست. آخرين اثر او «سد هارميستون» ناتمام ماند. اما به اعتقاد همگان اين اثر شاهكار است. او در جايى مى نويسد: «اكنون اين منم بر فراز بلندى ها، زندگى هرگز به اين دلپذيرى نبوده است. اينجا قله كوه است و ديگر جز آسمان جان پناهى نيست. مى خواهم نفس عميق بكشم و بر تختى مجلل از ابرها به خواب روم.»

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 7 شهریور 1395  - 6:01 PM

ملیت : انگلستان   -   قرن : 19 منبع :

«ويلكى كالينز» نويسنده و رمان نويس شهير اهل بريتانيا است كه به اعتقاد بسيارى از صاحب نظران و منتقدان ادبى، پايه گذار رمان هاى كارآگاهى و پليسى در ادبيات انگلستان به شمار مى رود. زندگى شخصى «كالينز» روالى خلاف عرف و نامعمول داشت و علاقه شديدى به دست به گريبان شدن با ارزش ها و مقوله هاى اجتماعى از خود نشان مى داد كه در نوشته هايش منعكس شده و گهگاه موجب تشويش و به هم ريختگى خوانندگانش مى شد. از عناصر ثابت داستان هاى كالينز مى توان به شخصيت هايى اشاره كرد كه از نابهنجارى شديد جسمانى رنج مى برند و «كالينز» تصويرى دلسوزانه توأم با همدردى از آنها ترسيم مى كند. «گروهبان كاف» كه اولين بار در رمان «سنگ مرواريدنما» معرفى شد نيز امروزه به عنوان الگوى پرسوناژ كارآگاه در ادبيات پليسى انگلستان شناخته مى شود. «ويلكى كالينز» در ۸ ژانويه ۱۸۲۴ در لندن به دنيا آمد. پدرش «ويليام كالينز» از نقاشان مناظر طبيعى معروف و عضو بلندپايه آكادمى سلطنتى بود. «هريت كالينز» مادرش هم فرزند يك نقاش بزرگ بود. «ويلكى» در كنار اين پدر و مادر فداكار و علاقه مند در فضاى امن خانواده رشد كرد. او از همان كودكى دچار مشكل جسمانى بود و جمجمه اى بدشكل داشت و بعدها كوتاهى قد نيز به آن اضافه شد. به همين جهت تحصيلات اوليه را در خانه به صورت خصوصى گذراند و چندين سال را به يادگيرى فن و هنر نقاشى پرداخت. در سن يازده سالگى براى اولين بار پا به مدرسه گذارد اما با پايان يافتن سال تحصيلى، به همراه خانواده به ايتاليا مهاجرت كرد و پدرش «ويليام» به مطالعه آثار اساتيد نقاشى قبل از قرن هيجدهم مشغول شد. پس از قريب به دو سال زندگى در ايتاليا، همگى به انگلستان بازگشتند و «ويلكى» به كمك پدرش در دفتر كار يك تاجر واردكننده چاى مشغول به كار شد. و در همين دوران بود كه داستان نويسى را آغاز كرد. اولين داستان «كالينز» با عنوان «آخرين كالسكه چى» به سال ۱۸۴۳ منتشر شد. او سپس براى تحصيل در رشته حقوق به دانشگاه «لينكلن» رفت اما بيش از آنكه سرگرم تحصيل باشد، تمام وقت خود را صرف نوشتن اولين رمان خود «سقوط رم» كرد كه به سال ۱۸۵۰ منتشر شد. عاقبت «كالينز» در سن ۲۷ سالگى از دانشگاه فارغ التحصيل و صاحب عنوان «وكيل» شد اما هرگز در دادگاهى حضور نيافت و اطلاعات جنايى و قانونى خود را فقط در نوشتن داستان هاى پليسى خود به كار گرفت. او براى نوشتن زندگينامه پدرش كه در سال ۱۸۴۷ از دنيا رفته بود يك سال تمام كارهاى شخصى خود را معوق گذاشت و تنها به نوشتن بيوگرافى پدرش پرداخت. در سال ۱۸۵۱ دوستى «كالينز» با «چارلز ديكنز» سر گرفت كه سرآغاز دوستى طولانى اى شد. او كه از موفقيت آثار «ديكنز» به وجد آمده بود در سال ۱۸۵۲ رمان معروف «صندوق پول آقاى رى» را خلق كرد. او در سال ۱۸۵۶ به تحريريه مجله چارلز ديكنز با عنوان «Household Worlds» پيوست. در اثر اين همكارى نزديك و به كمك «ديكنز» بود كه «كالينز» به داستان هايش رنگ و بويى از طنز داد و شخصيت هاى داستانش را واقعى تر و باوركردنى تر خلق كرد. او در سال ۱۸۵۸ با بيوه اى به نام «كارولين گريوز» آشنا شد كه تا آ خر عمر در كنار هم باقى ماندند و ماجراى آشنايى شان الهام بخش «كالينز» در خلق رمان «زن سفيدپوش» شد. او پس از مدتى با زنى به نام «مارتا راو» آشنا شد و در حالى كه با او رابطه داشت، «كارولين گريوز» را در نقش خدمتكار خانه خود به كار گرفته بود. «باسيل» اولين رمان جنايى «كالينز» است كه داستانى بسيار مرموز و پرتعليق دارد. پس از آن «زن سفيدپوش» پديد آمد كه از محبوبيت بسيار زيادى در بين خوانندگان برخوردار شد. در دهه ،۶۰ كالينز رمان «بى نام» را منتشر كرد. «سنگ مرواريدنما» اولين رمان كارآگاهى ادبيات انگلستان است كه قهرمان داستان آن «گروهبان كاف» با آن ويژگى هاى منحصر به فردش توانست الگوى خوبى براى نسل هاى بعدى در خلق پرسوناژهاى اينچنينى باشد. در اواخر دهه ۶۰ «كالينز» به درد شديد مفاصل مبتلا شد و براى تخفيف درد آن به نوعى ترياك پناه برد و به آن معتاد شد. در سال ۱۸۷۳ «كالينز» سفرى به سراسر آمريكا انجام داد و موفق شد با «مارك تواين» و «هنرى وادورث لانگ فلو» ملاقات كند. با مرگ «چارلز ديكنز» به سال ،۱۸۷۰ «كالينز» بزرگترين مرشد و راهنماى خود را از دست داد و به تدريج شهرت خود را نيز از دست داد. او به رغم بيمارى سختش، از نوشتن باز نايستاد و رمان هاى «فاحشه نادم» و «استعداد شيطانى» را خلق كرد. آخرين رمان او «اراده كور» نام داشت كه با مرگ او در ۲۳ سپتامبر ۱۸۸۹ ناتمام ماند و بعدها «والتر بيسانت» آن را تكميل كرد و به سال ۱۸۹۰ به چاپ رساند.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 7 شهریور 1395  - 6:01 PM

ملیت : فرانسه   -   قرن : 20 منبع :

«آلبر كامو» نويسنده توانا و فيلسوف شهير فرانسوى است كه در كنار «ژان پل سارتر» از روشنگران مكتب «اگزيستانسياليسم» به شمار مى روند. او كه در سال ۱۹۵۷ در سن ۴۴ سالگى موفق به دريافت جايزه نوبل ادبى شد پس از «روديارد كيپلينگ» جوان ترين نويسنده اى است كه به اين مهم نائل آمده است و همچنين در ميان بزرگان ادبيات پيشين و معاصر خود عمر او كوتاه ترين بود.«آلبر كامو» در ۷ نوامبر ۱۹۱۳ در «موندووى» الجزاير در خانواده اى فرانسوى - الجزايرى به دنيا آمد مادرش صاحب اصل و نسبى اسپانيايى بود و پدرش «لوسين» در جنگ «مارن» كه در سال ۱۹۱۴ و طى جنگ جهانى اول اتفاق افتاد در حين مبارزه داوطلبانه كشته شد و به همين سبب دوران كودكى «كامو» در فقر و تنگدستى گذشت. در سال ۱۹۲۳ كامو براى تحصيل در آموزشكده اى پذيرفته شد كه در نهايت به ورود او به دانشگاه الجزاير منتهى شد. در اين دوران او در كنار تحصيل، فعاليت ورزشى فراوانى داشت و دروازه بان تيم فوتبال دانشكده بود اما ابتلا به بيمارى سل در سال ۱۹۳۰ به نقطه پايان فعاليت ورزشى و فوتبال «كامو» بدل شد. او كه توانايى مالى چندانى نداشت به ناچار كلاس هاى خود را به صورت نيمه وقت در دانشگاه انتخاب كرد و سه روز از هفته را به كار و كسب درآمد مى گذراند. از معلمى سرخانه تا كار در موسسه شهاب شناسى مشاغلى بود كه «كامو» به آنها اشتغال داشت. او در سال ۱۹۳۵موفق به اخذ مدرك ليسانس در رشته فلسفه شد و در ماه مه ۱۹۳۶ از تز فوق ليسانس خود با موضوع «پلوتينوس» - كه پيرو مكتب «افلاطونيون جديد» بوده است- دفاع كرد.«كامو» در همان دوران دانشجويى اش بود كه به عضويت حزب كمونيست درآمد و خود دليل اصلى آن را درك اوضاع سياسى اسپانيا مى داند كه در نهايت به جنگ داخلى اسپانيا منجر شد. در سال ۱۹۲۶ حزب كمونيست مستقل الجزاير (PCA) تاسيس شد و در اين اوضاع بود كه «كامو» به همكارى سياسى با حزب مردمى الجزاير (Le Parti du Peuple Algerien) پرداخت كه مشكلات عديده اى بين او و سران حزب كمونيست به وجود آورد. به همين دليل «كامو» را به طور رسمى «تروتسكى»- صاحب عقايد كمونيستى و طرفدار انقلاب سراسرى جهانى- ناميدند كه به معناى طرد او از كمونيسم استالينى به حساب مى آمد. در سال ۱۹۳۴ او با «سيمون هاى» كه شديداً معتاد به مرفين بود ازدواج كرد و زندگى مشتركشان به دليل عدم تعهد «سيمون» به «آلبر» به جدايى انجاميد. در سال ۱۹۳۵ «كامو» موسسه «تئاتر كارگردان» را بنيان نهاد كه تا سال ۱۹۳۹ برپا ماند. در خلال سال هاى ۱۹۳۷ تا ۱۹۳۹ «كامو» به نوشتن در روزنامه سوسياليستى «آلجر ريپابليك» مشغول شد و با نوشتن مقالاتى در باب مردمان عربى كه در الجزاير در شرايط سخت زندگى مى كردند عاقبت شغل خود را از دست داد و او به دليل ابتلايش به بيمارى سل از پيوستن به ارتش فرانسه هم بازماند. در سال ۱۹۴۰ با «فرانسيس فار» ازدواج كرد و كار در مجله فرانسوى «پاريس _ سور» را آغاز كرد. با شروع مرحله اول جنگ جهانى دوم كه آن را جنگ تلفنى مى نامند «كامو» مواضعى كاملاً صلح طلبانه داشت اما او كه در آن زمان در پاريس بود با مشاهده مراسم اعدام «گابريل پرى» در ۱۹ دسامبر ۱۹۴۱ اظهار داشت كه اين واقعه موجب تبلور نفرت او از آلمان ها شده است. پس از اين واقعه او به «بوردو» نقل مكان كرد و در همان سال نوشتن اولين آثار ادبى خود «بيگانه» و «افسانه سيسى فوس» را به پايان رسانيد. او در سال ۱۹۴۲ به الجزاير بازگشت. «كامو» در خلال جنگ جهانى اول به هسته مقاومت فرانسه با نام «كومبات» پيوست و نشريه اى زيرزمينى هم به همين نام منتشر كرد. هدف اصلى اين گروه فعاليت عليه حزب نازى بود و كامو در سال ۱۹۴۳ به سردبيرى نشريه سازمان مقاومت درآمد. با آزادسازى پاريس به دست متفقين «كامو» به ادامه مبارزه مطبوعاتى اش تاكيد كرد و هنگامى كه روزنامه «كومبات» به نشريه اى با اهداف اقتصادى تبديل شد «كامو» از سمت سردبيرى استعفا داد. پس از جنگ، «كامو» سفرى به سراسر آمريكا انجام داد و در باب اگزيستانسياليسم فرانسوى سخنرانى هاى متعدد انجام داد. او كه داراى تمايلات سياسى چپ بود با انتقاد شديد از سياست هاى كمونيسم هيچ گاه در احزاب كمونيست دوستى نيافت. در سال ۱۹۴۹ بيمارى سل او تشديد شد و براى دو سال در تنهايى زندگى كرد. در سال ۱۹۵۱ «شورشى» را منتشر كرد كه تحليلى فلسفى از مقوله شورش و انقلاب است. او كه در دهه ۵۰ زندگى خود را وقف فعاليت هاى بشردوستانه كرده بود در سال ۱۹۵۲ از فعاليت در يونسكو استعفا داد. در سال ۱۹۵۳ او از معدود سياستمداران چپى بود كه به انتقاد از سياست هاى برخورد شوروى با اعتصابات كارگرى پرداخت. «كامو» در ۴ ژانويه ۱۹۶۰ در يك سانحه رانندگى جان سپرد. او پيشتر در جايى گفته بود كه مضحك ترين و بى معنا ترين نوع مردن مرگ در اثر تصادف و رانندگى است.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 7 شهریور 1395  - 6:01 PM

ملیت : آمریکا   -   قرن : 19 منبع :

«استيفن كرين» Stephen Crane نويسنده و خبرنگار آمريكايى در اول نوامبر ۱۸۷۱ از پدرى متدين و مادرى فعال در اتحاديه حقوق زنان مسيحى به دنيا آمد. در همان دوران كودكى پدر خود را از دست داد و مجبور به ترك زادگاهش «پورت جرويس» نيويورك شد و به همراه مادرش در سال ۱۸۸۳ به «ابسورى پارك» نيوجرسى نقل مكان كردند. همان شهرى كه چند سال بعد «كرين» در آژانس خبرى برادرش به عنوان گزارشگر مشغول به كار شد. پس از به اتمام رسيدن تحصيلات مقدماتى او يك ترم را در كالج «لافايت» به تحصيل پرداخت و پس از آن در سال ۱۸۹۱ به دانشگاه «سيراكيوز» خود را منتقل كرد. «كرين» آنقدر كه از نوشتن و بازى بيس بال لذت مى برد از تحصيل فرارى بود و به همين جهت در پايان نيم سال اول، دانشگاه جديدش را نيز ترك كرد و در تابستان همان سال موفق به ملاقات «هاملين جرالد» شد كه سخنرانى هاى پرشور و حرارت او در باب «رئاليسم» و «امپرسيونيسم» الهام بخش «كرين» در شكل دهى چارچوب ادبى اش شده بود و خود آن را در يك جمله شرح مى دهد: صداقتى درونى در شرح دنيايى كه «با دو چشم خود مى بينيد». «كرين» شغل نويسندگى خود را در نيويورك و با زيرنظر گرفتن و دقت در زندگى و فضاهاى محله هاى فقير و پرجمعيت آن شروع كرد كه در نهايت او را در نوشتن اولين رمانش با نام «مگى: دخترى خيابانى» به سال ۱۸۹۳ يارى كرد. پس از آن به سراغ سربازان قديمى رفت و با دقت در خاطرات و حكايت هايشان موفق به ذكر جزئيات فراوانى در رمان بعدى خود با نام «نشان قرمز شجاعت» شد. او كه براى انتشار اين رمان مجبور به پرداخت تمام هزينه ها به صورت شخصى شده بود به ناچار اثر چاپ شده اش را يكجا فروخت و از اين باب سود مالى چندانى حاصلش نشد. اما از آنجا كه اين رمان با استقبال خوبى مواجه شده بود چند ماموريت خبرى با دستمزد مناسب به او محول شد كه در بين آنها مى توان به سفر سال ۱۸۹۵ او به مكزيك اشاره كرد. او در زمان حضورش در مكزيك اولين كتاب شعر خود با عنوان «سواران سياه» را در سبك شعر آزاد منتشر كرد و هدف خود از آن را «اظهارنظر در باب كليات زندگى» بيان كرد. «استيفن كرين» اما به زعم همگان استاد داستان كوتاه است. او كه در رمان هاى بعدى اش صداقت ذاتى خود را در تركيب با ابتذالات پيش پا افتاده رمان نويسى ارائه كرد در داستان هاى كوتاهش فضاهايى طبيعى و ملموس به مانند داستان هاى وسترن خلق كرد. او به راحتى قادر بود در سير داستانى خود آنچه را كه مى خواست بزرگ و باقى را كوچك جلوه دهد بدون آنكه خواننده به قضاوت تبعيض آلود نويسنده پى ببرد. مهم تر از همه آنكه «كرين» قلمى صادق داشت و اين صداقت بيان نويسنده را آنقدر به خود جذب مى كرد كه نويسنده به راحتى قادر به غافلگيرى و تاثيرگذارى به خواننده مى شد. در اواخر سال ،۱۸۹۶ «كرين» براى پوشش خبرى انقلاب كوبا به اين كشور سفر كرد. در دوم ژانويه ۱۸۹۷ او سوار بر كشتى «كومودور» بود كه در فاصله چندين ساعته با «جكسون ويل» در دريا غرق شد و سرگردانى ۳۰ ساعته او در دريا به خلق بهترين داستان زندگى اش با نام قايق بى پناه منجر شد كه در باب تحمل، رفاقت و ماهيت سرنوشت است. با بازگشت به بندر او در هتلى تحت مراقبت «كورا تيلور» قرار گرفت كه بعد ها او را در تهيه گزارشى از جنگ تركيه و يونان همراهى كرد و اولين زن خبرنگار جنگ نام گرفت و با «كرين» همراه شد. طى پاييز و زمستان سال ۱۸۹۷ «كرين» يك سرى داستان كوتاه نوشت كه در بين آنها «هتل آبى» و «عروس در آسمان زرد» ديده مى شود. اما درآمد حاصل از داستان هاى كوتاه كفاف مخارج زندگى را نمى داد و بدهى و تشويش به سراغش آمد. با آغاز جنگ اسپانيا و آمريكا «كرين» براى نام نويسى در نيروى دريايى اقدام كرد اما از آنجا كه خود را خبرنگار معرفى كرده بود پذيرفته نشد. به انگلستان بازگشت و در آنجا از توجه مردم به آثار ادبى اش و حمايت هاى دوستانى چون «جوزف كنراد» و «هنرى جيمز» حظ فراوان بود. به رغم ابتلا به مرض سل،«كرين» به تكميل جلد دوم اشعارش اهتمام ورزيد و علاوه بر آن موفق به چاپ يك جلد داستان هاى كوبايى و چند اثر ديگر شد. اين نويسنده جوان در حالى كه تنها ۲۸ سال از عمرش مى گذشت در ۵ ژوئن ۱۹۰۰ در «بادن ويلر» آلمان درگذشت در حالى كه غير از آثار ادبى اش يادگار ديگرى در ميان مردم به جاى گذاشته بود: يك دنيا بدهى.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 7 شهریور 1395  - 6:01 PM

ملیت : انگلستان   -   قرن : 20 منبع :

«جان لوكاره» نويسنده تواناى انگليسى و استاد خلق داستان هاى پرتعليق و سياه جاسوسى است. او كه به واسطه جريان زندگى اش اطلاعات گسترده اى در باب جاسوسى بين المللى دارد خالق شخصيت داستانى مشهور «جورج اسمايلى» است كه كاراكترى چخوفى به شمار مى آيد و يكى از اعضاى همچون سايه سرويس اطلاعاتى برون مرزى انگلستان است. «لوكاره» در آثارش كنكاشى در مفاهيمى همچون ميهن پرستى و جاسوسى دارد و در بسيارى از آثارش به بررسى اين دو واژه مى پردازد كه گاه معنايى مترادف دارد و زمان هايى نيز متضاد يكديگرند. «لوكاره» صاحب سبكى موجزگو و باسليقه است و قدرت او در طرح داستان و ديالوگ هاى جذاب و طنز آلود داستان هايش در ميان همگان صاحب شهرت است. او كه با مامورين سرويس هاى اطلاعاتى آشنايى هاى داشته است توانسته در خلق داستان هايش نه تنها رابطه خوبى با آثار اسلاف خود «كريستوفر مارلو»، «بن جانسون» و «دانيل دوفو» برقرار كند كه در عين حال با نويسندگان هم سبك ادبيات مدرن از جمله «گراهام گرين»، «ديكسون كار» و «آلك واف» نيز همراه است. «ديويد كورن ول» با تخلص ادبى «جان لوكاره» در ۱۹ اكتبر ۱۹۳۱ در «پول» به دنيا آمد. پدرش «رونى كورن ول» نام داشت و صاحب شخصيتى دروغگو و كلاهبردار بود كه حتى مدتى را به همين جرم در زندان گذراند. بسيارى بر اين اعتقادند كه اين واقعه در شيفتگى «لوكاره» به عالم پرراز و رمز زندگى بى تاثير نبوده است. شخصيت دورو و بوقلمون صفتى پدرش كه زمانى از فعالان سياسى دوره خود نيز بوده است الهام بخش «لوكاره» در خلق رمان «جاسوس تمام عيار» به سال ۱۹۸۶ شد. «لوكاره» پنج سال بيش نداشت كه مادرش خانواده شان را ترك گفت. او در جايى مى نويسد: «براى اينكه دلتنگ او شوم، از او هيچ خاطره اى ندارم.» اما خود اعتراف مى كند كه اين حادثه دومين راز بزرگ زندگى اش پس از ماجراى زندان رفتن پدرش است. «لوكاره» تا سن ۲۱ سالگى موفق به ملاقات مادرش نشد. او تحصيلات ابتدايى اش را در مدرسه اى در سوئيس گذراند و در سال ۱۹۴۸ وارد دانشگاه «برن» شد و پس از آنكه خدمت سربازى اش را در اتريش به پايان برد به انگلستان بازگشت. او در سوئيس موفق به ملاقات يك ديپلمات انگليسى شده بود كه گمان مى رود با سرويس اطلاعاتى انگلستان همكارى نزديكى داشته است و «لوكاره» شيفته راز و رمز را به دنياى خود علاقه مند مى كند. «لوكاره» در دانشگاه آكسفورد به يادگيرى زبان هاى مختلف پرداخت و در سال ۱۹۵۶ فارغ التحصيل شد. او در دوران دانشجويى اش هيچ فعاليت چشمگير خاصى انجام نداد و كاملاً به دور از هياهو بود. بعد ها بسيارى مدعى شدند كه او در آ ن زمان براى سرويس اطلاعاتى انگلستان به جاسوسى مشغول بوده است. او دو سال پس از فارغ التحصيلى به تدريس خصوصى زبان هاى فرانسه و آلمانى پرداخت و پس از آن جذب سرويس اطلاعاتى برون مرزى انگلستان شد كه اين اتفاق در سال ۱۹۵۹ و در خلال حضور وى در آلمان غربى افتاد. چندى بعد او به سركنسولى انگلستان در هامبورگ منصوب شد. «كيم فيلباى» مشهورترين جاسوس دوجانبه دوران جنگ سرد به «لوكاره» خيانت كرد و نام او را به همراه ديگر جاسوسان انگليسى به روس ها تحويل داد. در اين سال ها بود كه «لوكاره» در يكى از بخش هاى اطلاعات عمليات با «جان بينگهام» ملاقات كرد و او بود كه «لوكاره» را به نوشتن تشويق و ترغيب كرد. «جان بينگهام» نام مستعار ادبى نويسنده اى به نام «لرد كلان موريس» است و يكى از دو شخصيت الهام بخش «لوكاره» براى خلق قهرمان داستان هايش «جورج اسمايلى» بوده است. «مردى با قد كوتاه و فربه كه پول فراوانى را صرف خريدن لباس هاى زشت مى كرد.» «بينگهام» كه داستان هاى جنايى متعددى را به چاپ رسانيده بود هيچ گاه تصويرى را كه «لوكاره» در آثارش از او به تصوير كشيده بود نپذيرفت. «لوكاره» براى چند دهه زندگى اطلاعاتى و جاسوسى خود در آلمان را نفى مى كرد تا اينكه در سال ۲۰۰۰ در برنامه اى تلويزيونى سكوت خود را شكست و بخش عمده اى از حقايق را فاش كرد، اما هميشه عنوان مى كرد كه هيچ گاه «جيمز باند» نبوده و بيشتر وقت خود را پشت ميزش مى گذرانده است. اولين رمان او «احضار مرده» نام دارد كه در سال ۱۹۶۱ به چاپ رسيد و «گراهام گرين» آن را بهترين رمان جاسوسى زندگى خود خواند. در پى موفقيت اولين رمانش او اثرى كاملاً متفاوت با نام «قتل باكيفيت» كه بيشتر جنبه كارآگاهى داشت را آفريد. با خلق اثر مشهور «جاسوسى كه از سرما مى آيد» تمام وقت خود را صرف و وقف نوشتن كرد. «شهر كوچكى در آلمان»، «دخترك طبل زن»، «مسافر مرموز»، «تنهاى تنها»، «باغبان وفادار» و «دوستان واقعى» از آثار ديگر او است. او در ژانويه سال ۲۰۰۳ مقاله اى در مجله تايمز به چاپ رسانيد و در آن به ضديت با سياست هاى خارجى آمريكا پرداخت و آنها را ديوانه وار خواند. او به همراه تعدادى از نويسندگان اروپايى و آمريكايى در مخالفت با حمله آمريكا به عراق تظاهرات كردند. او به همين جهت از پذيرفتن تمام القاب و افتخارات امتناع كرده است و مى گويد: «نام من هيچ گاه پيشوند «سر» (Sir) نخواهد داشت.»

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 7 شهریور 1395  - 6:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

نوازنده، موسیقیدان. تولد: 1276. درگذشت: 1364. على اكبر شهنازى از سن هشت سالگى در مكتب پدر یعنى آقا حسین‏قلى كه خود از بانیان مكتب جدید تارنوازى و نوه‏ى على‏اكبرخان فراهانى تارنواز ماهر دوران ناصرى بود، با موسیقى آشنا مى‏شود. آقا حسین‏قلى در كنار تشویق فرزند به تحصیل علم، ساز خانوادگى یعنى تار را به امانت على‏اكبر مى‏سپارد و او هم در كنار پدر به تعلیم این ساز مى‏پردازد. وى در سن چهارده سالگى، زمان حیات چنان تار مى‏نوازد كه نخستین صفحه از نواختن ساز او در مایه‏ى بیات ترك و افشارى به ضبط مى‏رسد. بعد از مرگ پدر، على‏اكبر شهنازى به تلعیم شاگردان مى‏پردازد. در كنار تدریس و نواختن موسیقى او به پژوهش و باز شناختن ارزش‏هاى ناشناخته‏ى موسیقى اصیل ایران مى‏پردازد، چندان كه به ادعاى خودش از هفت دستگاه موسیقى ایرانى مى‏توانست پنج دستگاه آن را به شكل نو ارایه دهد، شكلى كه مكمل دستگاه‏هاى كلاسیك قدیم بود. ساز تخصصى شهنازى تار بود. در آهنگسازى نیز توانا بود. در این میان باید براى نونه از تصنیف مشهور «اى نوع بشر» یاد كرد كه از جمله‏ى ساخته‏هاى استاد به شمار مى‏رود. متن این تصینف از امیر جاهد است. (1363 -1276 ش)، موسیقیدان و نوازنده. در تهران چشم به جهان گشود و چون روز عید قربان متولد شده بود، به او حاجى مى‏گفتند. از دوران كودكى تحت نظر پدر هنرمندش به نواختن تار پرداخت و مدت شش سال ردیفها را از پدرش آموخت، به طورى كه در چهارده سالگى به شاگردان پدرش تعلیم مى‏داد. پس از فوت پدر، نزد عموى خود، میرزا عبداللَّه بود و با وى تمرین ساز مى‏كرد. استاد شهنازى در سال 1345 ش مدت پنج سال تمام دستگاههاى موسیقى ایرانى را اجرا و همه را به صورتى كاملا مرتب آماده كرد. شهنازى در ساختن پیش درآمد و رنگ و تصنیف ممتاز بود. از شاگردان وى مى‏توان، میرزا حسن خان مشار، منتظم الحكماء، حاج آقا محمد، محمدرضا لطفى و فرهنگ شریف را نام برد. استاد شهنازى از دوستان نزدیك عارف قزوینى بود و نغمات و آهنگهاى فراوانى ساخته و با خوانندگانى نظیر اقبال‏السلطان، حسینعلى نكیسا، طاهرزاده و ادیب خوانسارى همكارى داشته است. او همچنین به غیر از تار، با سازهاى دیگرى مانند، سه تار و پیانو نیز آشنایى كامل داشت. وى در هشتاد و هفت سالگى درگذشت.[1] به سال 1276 شمسى در تهران خیابان ایران كوچه نصیر حضور، در خانواده‏اى هنرمند دیده به جهان گشود. و چون روز عید قربان به دنیا آمده بود به او حاجى على یا حاجى مطلق مى‏گفتند. پدر بزرگش على‏اكبر فراهانى یكى از نوازندگان بنام و استاد دوران ناصرى بود و كنت دوگوبینوى فرانسوى كه در زمان حیات آقا على‏اكبر فراهانى در تهران مى‏زیست مى‏نویسد: «در میان طبقات متوسط معروفترین نوازندگان تار، على‏اكبر است كه خیلى خوب تار مى‏زند و من دیده‏ام اروپائیانى كه هیچ به موسیقى مشرق زمین توجه نداشته‏اند در موقع شنیدن ساز او دچار تأثر شده‏اند». پدرش آقا حسینقلى معروف به جناب میرزا، یكى از اساتید زبردست تار، عمویش آقامیرزا عبداللَّه، پدر موسیقى سنتى ایران كه ردیف موسیقى ایرانى را در هفت دستگاه: «شور، ماهور، سه‏گاه، چهارگاه، همایون، نوا و راست پنجگاه»، تنظیم كرد و به شاگردان خود آموخت كه میراثى گرانبها است براى ما پسرعمویش استاد احمد عبادى، استاد سه‏تار و دو برادر كوچكتر از او محمدحسن خان و عبدالحسین شهنازى نوازنده‏ى تار، همسران دو خواهرش باقرخان نوازنده كمانچه و رضاخان نوازنده‏ى تار و عده‏اى دیگر از افراد این خانواده كه در موسیقى سنتى و اصیل ایانى شهرت دارند مى‏باشند. على‏اكبر شهنازى در میان خانواده‏ى هنرمند خود، از سن پنج سالگى زیر نظر پدر هنرمندش آقاحسینقلى مشغول نواختن تار شد و مدت شش سال ردیفها را از پدرش آموخت و با استعداد زیادى كه در این خانواده ارثى بود توانست در مدت كوتاهى از نوازندگان خوب گردد به طورى كه از سن 14 سالگى كلاس موسیقى پدرش را به تنهایى اداره مى‏كرد و درسها و ردیفهایى را كه از پدر آموخته بود به شاگردان تعلیم مى‏داد. پس از فوت پدر، على‏اكبر غالباً با عموى خود میرزا عبداللَّه دو به دو و ساعتى را تار مى‏زدند اما بعدها كه آقامیرزا عبداللَّه به رحمت ایزدى پیوست او شاگردان كلاسهاى پدر و عموى خود را به تنهایى تحت تعلیم قرار داد و به راستى هم به شایستگى توانست جانشین پدر و عموى خود گردد، به طورى كه از شاگردان قدیمى او مى‏توان از: میرزا حسن‏خان مشار، میرزا عیسى‏خان خاتم، باصرالدوله، منتظم‏الحكماء و حاج محمدآقا. و از جدیدى‏ها: حمید وفا، لطفى، دلنوازى، فرهنگ شریف و ناصر آذر نام برد. استاد على‏اكبرخان شهنازى نغمات و آهنگهاى فراوانى ساخت كه از جمله بهترین پیش‏درآمدها محسوب مى‏شد. از جمله: پیش‏درآمد «شور»ى است به وزن دو چهارم در (لا) كه بسیار زیبا است، ولى چون نوار و صفحه در آن زمان در ایران موجود نبود از بین رفت. استاد على‏اكبر خان شهنازى در سال 1345 مدت پنج سال تمام دستگاههاى موسیقى ایرانى را كه از قدیم به ارث رسیده بود اجرا و همه را به صورتى كاملاً مرتب آماده كرد، استاد بیشتر روى اشعار شعرایى نظیر: ملك‏الشعراء بهار، حسین مسرور، وحید دستگردى و امیر جاهد آهنگ گذاشته و با خوانندگانى نظیر: اقبال‏السلطان، حسینعلى‏خان نكیسا، رضاقلى ظلى، طاهرزاده و ادیب خوانسارى همكارى داشته و در اوایل در رادیو با اعضاء اركسترى كه عبارت بودند از: ابراهیم منصورى، یگانه، یوسف‏زاده كار مى‏كرده ولى بعداً به طور تكنواز با رادیو همكارى داشته. یكى از خاطرات خوش استاد شهنازى كه همیشه از آن با افتخار یاد مى‏كرد این بوده كه در ساعت 5 بعد از ظهر روز 21 آبان ماه 1353 موزه‏ى صبا در خیابان ظهیرالاسلام به دست او گشایش یافت و مى‏گفت این براى اولین‏بار در خاورمیانه است كه یك چنین كار فرهنگى صورت تحقق به خود گرفته است. با گشایش «خانه صبا» نه تنها نسل معاصر بلكه نسل‏هاى آینده فرصت آن را خواهند داشت تا از مجراى صحیح، یادگارهاى صبا را كه برجاى مانده، مشاهده و حضور او را در وجود خویش زنده‏تر احساس كنند و آن همه زحماتى را كه در جهت فرهنگ و تعالى موسیقى ملى و سنتى ایران متحمل گشت ارج گذارند. استاد شهنازى یكى از دوستان نزدیك عارف بود و همراه با صداى او آهنگهاى بسیارى نواخت و درباره‏ى او مى‏گفت: «عارف داراى دو دانگ صدا بود ولى خیلى با حالت و گرم مى‏خواند به طورى كه شنونده را به سوى خود جذب مى‏كرد. وى انسانى بود عصبى و زودرنج و به پول و ثروت اصلاً نمى‏اندیشید آزاده‏اى بود كه بیشتر كوشش خود را جهت آرمان آزادیخواهى خود مى‏كرد.» استاد على‏اكبر خان شهنازى غیر از تار به سازهاى دیگرى مانند: سه‏تار، پیانو، نیز آشنایى كامل داشت و در سال 1332 عازم آبسرد دماوند شد و در آنجا مشغول كشاورزى شد ولى كم و بیش با شاگردان و طرفدارانش همكارى داشت و به كارهاى هنرى نیز مى‏پرداخت تا در سن هشتاد و هفت سالگى بدرود حیات گفت. روانش شاد.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 7 شهریور 1395  - 6:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1270- مقتول 1314 ق)، نویسنده، مترجم، روزنامه‏نگار و شاعر. وى نوه‏ى دخترى مظفر علیشاه كرمانى بود و در كرمان به دنیا آمد. پس از فراگیرى صرف و نحو و معانى و بیان به تكمیل ادبیات، ریاضیات و حكمت الهى كوشید. میرزا عبدالحسین در حدود 1302 ق همراه شیخ احمد روحى به اصفهان مهاجرت كرد و از آنجا به تهران آمد و به تدریس و تفسیر قرآن اشتغال ورزید. وى مدتى با حاجى میرزا یحیى دولت‏آبادى و شیخ مهدى شریف كاشانى مصاحبت داشت. سپس به همراه روحى به رشت رفت و از آنجا رهسپار استانبول شد. او در استانبول با روزنامه‏ى «اختر» با مدیریت آقا محمدطاهر تبریزى، همكارى كرد و مقالاتى در آن روزنامه نوشت. میرزا آقاخان و شیخ احمد روحى و میرزا حسن خان خبیرالملك نامه‏هاى بسیارى از قول سید جمال‏الدین اسدآبادى به علماى نجف و سامرا و ایران نوشتند و خواستار همبستگى و مبارزه با استبداد ناصرالدین شاه شدند و همچنین از اعمال میرزا على‏اصغر خان صد اعظم انتقاد كردند. به همین دلیل صدر اعظم در صدد دستگیرى آنان برآمد و با متهم كردن آنان به دست داشتن در شورش ارمنیان، دولت عثمانى آنان را تحت‏الحفظ به طرابوزن تبعد و زندانى كرد. با پیش آمدن واقعه‏ى قتل ناصرالدین شاه در 1313 ق، سوءظن دولت ایران نسبت به این افراد بیشتر شد و عاقبت بر اثر اصرار میرزا محمود خان علاءالملك دیبا، سفیر كبیر ایران در عثمان، به ایران فرستاده شدند و سرانجام به دستور محمدعلى میرزاى ولیعهد در تبریز به قتل رسیدند. از آثار وى: «آیینه سكندرى»، در تاریخ ایران، از ماقبل تاریخ تا رحلت پیغمبر (ص)؛ «جنگ هفتاد و دو ملت»؛ «عهدنامه‏ى مالك اشتر و دستور حكومت»، شرح و ترجمه؛ «نامه‏ى باستان»، منظوم، بر وزن «شاهنامه»؛ «دیوان» شعر.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 7 شهریور 1395  - 6:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1296 ق)، پزشك و نویسنده. در مشهد مقدس به دنیا آمد. بعد از تحصیلات مقدماتى در 1313 ق براى ادامه تحصیل به تهران آمد و در مدرسه‏ى دارالفنون مشغول تحصیل شد و در رشته‏ى طب موفق به اخذ گواهى‏نامه گردید. پس از آن به فعالیت‏هاى پزشكى در نقاط مختلف ایران پرداخت، اما بیشتر در مشهد اشتغال داشت. از آثار وى: «اندرز پزشكى»؛ «بهداشت كودكان».

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 7 شهریور 1395  - 6:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1290 ش)، پزشك و نویسنده. تحصیلات متوسطه را در 1312 ش و دوره‏ى دانشكده‏ى پزشكى را در 1318 ش به پایان رسانید. وى مشاغل زیر را عهده‏دار بود:كارمند موسسه‏ى سرم‏سازى حصارك، ریاست بهدارى دانشكده‏ى كشاورزى كرج، پزشك بهدارى آموزشگاهها، مأمور درمانگاه بیماریهاى مغزوپى یكى از بیمارستانهاى تهران. از آثار وى: «بیماریهاى اعصاب».

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 7 شهریور 1395  - 6:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1371 -1285 ش)، فهرست‏نویس، روزنامه‏نگار، مترجم، نویسنده و استاد دانشگاه. از نوادگان فتحعلى‏خان صبا بود. در تهران به دنیا آمد. تحصیلات خود را به ترتیب در مدرسه‏هاى فرانكوپرسان، دارالفنون و سپس علوم سیاسى انجام داد. پس از آن همراه دانشجویان اعزامى به اروپا، به فرانسه رفت و در پاریس از دانشكده‏ى حقوق درجه‏ى دكترى دریافت كرد. همچنین دوره‏ى مدرسه‏ى عالى شارت را كه مخصوص تعلیمات مربوط به آرشیو، بایگانى و كتابدارى است، در آن دیار گذراند و دیپلم آنجا را كسب كرد. صبا نخستین ایرانى است كه درجه‏ى علمى از آنجا گرفته است. وى در روزنامه‏هایى چون: «شفق سرخ»، «نوبهار»، «عصر اقتصاد» و «كیهان» مقالات متعددى نوشته و مدت ده سال سردبیر مجله‏ى «بانك ملى ایران» بود. او مؤسس انجمن دوستداران كتاب بود و شمارى از آثار پیشینیان را به سبكى زیبا و دلپسند انتشار داد. صبا استاد كرسى آمار دانشكده حقوق و استاد بایگانى و روش تحقیق در دانشكده‏ى ادبیات بود. او كتابسشناسى ایران در زبان فرانسه را به وجود آورد و كتابهاى فرانسه راجع را به ایران را فهرست كرد و مطالبى راجع به ایران در ادبیات فرانسه گردآورى كرد. از دیگر آثار او: «آزلزین»، ترجمه؛ «اصول آمارى و كلیات آمار اقتصادى»؛ «اصول بایگانى»؛ «اصول فن كتابدارى و تنظیم كتابخانه‏هاى عمومى‏و خصوصى»؛ «گلهاى حافظ»، ترجمه؛ «یكى بود یكى نبود»، ترجمه. از جمله‏ى خدمات دكتر صبا پایه‏گذارى كتابخانه‏ى بانك ملى ایران بود.[1] كتاب شناس. تولد: 1285، تهران. درگذشت: 23 فروردین 1371، سن‏دیه‏گو (آمریكا). محسن صبا تحصیلات خود را به ترتیب در مدرسه‏هاى «فرانكو پرسان» و دارالفنون و سپس مدرسه‏ى علوم سیاسى انجام داد. پس از آن همراه گروهى از محصلین اعزامى به فرانسه رفت و توانست دانشكده‏ى حقوق پاریس را بگذراند و درجه‏ى دكترى دریافت كند. همچنین مدرسه‏ى عالى شارت را در آن دیار ببیند و دیپلم آنجا را به دست بیاورد. مدرسه‏ى شارت مخصوص تعلیمات مرتبط به آرشیو، بایگانى و كتابداى است و صبا نخستین ایرانى است كه درجه‏ى علمى از آنجا گرفته است. كار علمى وى در پاریس كه منجر به دریافت درجه‏ى علمى و دكترى شد گردآورى فهرستى از كتاب‏ها و مقاله‏هایى بود كه به زبان فرانسوى درباره‏ى ایران در سراسر جهان نشر شده بود. دكتر صبا براى به سرانجام رسانیدن این كار مدت‏ها در كتابخانه‏هاى فرانسه به جستجو پرداخت تا عاقبت كتاب‏شناسى ایران در زبان فرانسه را به وجود آورد كه در سال 1936 در پاریس به چاپ رسید. صبا پس از بازگشت به ایران نخست در بانك ملى ایران به كار پرداخت. از اقدامات مهم او پایه گذارى و مجموعه‏سازى كتابخانه‏ى بانك ملى در سال 1316 است. دكتر صبا توانست فهرست كتابخانه‏ى ملى را در سال 1324 به چاپ برساند. صبا مدت ده سال ریاست اداره‏ى آمار و بررسى‏هاى اقتصادى همان بانك را داشت و در این مدت بود كه مجله‏ى «بانك ملى» زیر نظر او منتشر مى‏شد كه به مقاله‏هاى تخصصى آمارى و اقتصادى اجتماعى اختصاصى داشت. كم‏كم همزمان با ادامه‏ى كار در بانك، به تدریس در دانشگاه پرداخت و به استادى در دانشكده‏ى حقوق و علوم سیاسى و اقتصادى رسید، تا این كه پس از سى سال تدریس بازنشسته شد. وى كتابى درباره‏ى فن كتابدارى در سال 1333 منتشر نمود. وى كتابى هم درباره‏ى بایگانى و كتاب دیگرى درباره‏ى آمار اقتصادى نوشت. وى همچنین انجمن دوستداران كتاب را تأسیس نمود. دكتر صبا پس از تشكیل یونسكو نخستین كتابدارى بود كه به دعوت آن مؤسسه‏ى سفرى به اروپا رفت (سال 1332) و تحولات جدید كتابدارى را پس از جنگ دید. گروه ملى كتابشناسى ایران وابسته به كمیسیون ملى یونسكو را با همكارى دكتر مهدى بیانى، محمدتقى دانش‏پژوه و ایرج افشار تأسیس نمود. دكتر صبا بر سه كتاب منتشره این گروه مقدمه دارد (كتاب شناسى فهرست‏هاى نسخه‏هاى خطى فارسى در كتابخانه‏هاى دنیا از ایرج افشار، فهرست نسخه‏هاى خطى كتابخانه دانشكده‏ى حقوق و علوم سیاسى و اقتصادى دانشگاه تهران از محمدتقى دانش‏پژوه و فهرست مقالات فارسى جلد اول از ایرج افشار). تأسیس كمیته بایگانى ملى وابسته به كمیسیون ملى یونسكو در سال 1338 كار دیگرى بود كه با همكارى دیگران انجام داد. از آثار اوست: Bibliographie francaise de lran paris 1935 (Tehran 1951 Tehran 1966 (english Biblioraohy of Tehran 1965 فرهنگ بیان اندیشه‏ها (تهران، 1366)؛ صداى انسانى (از ژان كوكتو، تهران، 1338)؛ یكى بود یكى نبود (از فرانسیس دوكرواسه، انجمن دوستداران كتاب، 1338)؛ گل‏هاى حافظ (از هانرى گى، با نقاشى‏هاى لیلى تقى‏پور)؛ ترجمه‏هاى كوتاه دیگر دارد كه در فهرست‏هاى كتاب‏هاى چاپى تألیف خانبابا مشار به نامهاى آرلزین، آنترموز، تیستین، ستارگان، گردش آمده است، مسافرت به ایران (از الكسیس سولتى كف دیمیتریویج، تهران، 1336)؛ زیبایى‏هاى ایران (آندره دولیه دولند، تهران، 1355)؛ اصول فن كتابدارى و تنظیم كتابخانه‏هاى عمومى و خصوصى تهران (1333)؛ اصول بایگانى (1333)؛ اصول آمارى و كلیات آمار اقتصادى (1334).

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 7 شهریور 1395  - 6:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س هفتم ق)، نویسنده و خطاط. او از دانشمندان و خوشنویسان ساكن اصفهان بوده است. از آثار او: مجموعه‏اى به خط خوش كه به سال 624 و 625 ق ترتیب داده و شامل «رساله الشرفیه فى تقاسیم العلوم الیقینیه» است؛ «قابوسنامه» یا پندنامه‏ى عنصرالمعالى كیكاووس؛ «ترجمه‏ى تقویم الصحه» تالیف ابن بطلان بغدادى؛ «ترجمه‏ى رساله الذهبیه» كه امام على بن موسى الرضا (ع) به مامون نوشته است؛ «ترجمه‏ى الرساله السیاسیه» در وصایاى بقراط حكیم و حكماى یونانى؛ مختصرى در منتخبات امثال و اشعار تازى؛ كه تمام این آثار را براى شرف‏الدین ابوالحسن على بن اسماعیل اصفهانى تالیف و ترجمه كرده است.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 7 شهریور 1395  - 6:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 1329 ش)، نویسنده. وى تحصیلات خود را در مدارس آمریكایى و الیانس و جاویدان به پایان رسانید. خلوتى درحدود هفده سالگى وارد دانشكده‏ى نظام شد و در جنگ جهانى اول سمت نایب اولى فرماندهى گروهان سواره را داشت پس از آن به خدمت در ژاندارمرى پرداخت. سپس از نظام كناره گرفت و به تحصیل علوم قدیم مشغول شد. از آثار وى: «انسانیت در خطر افتاده»؛ «اس. او. اس».

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 7 شهریور 1395  - 6:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 859 ق)، خطاط، عارف، نویسنده و شاعر، متخلص به خلوتى. وى مرید مولانا محمد مغربى بود و تربیت از او یافت. پس از چندى به خدمت جمعى دیگر از بزرگان مثل سلطان خواجه على صفوى و شیخ زین‏الدین خوافى و شیخ كال خجندى نیز رسید. خلوتى در خوشنویسى از سرآمدان روزگار خود به شمار مى‏رفت و سند خط استادان آذربایجان و خراسان بدو مى‏پیوندد. خواجه عبدالرحیم و برادر مهترش، خواجه عبدالحى، هر دو در خوشنویسى شاگرد پدر خود بودند. وى در حظیره بابا مزید مدفون است. از تالیفات او: «مفاتیح الغیب»، در تصوف؛ «حاشیه بر شرح اصطلاحات شیخ عبدالرزاق كاشى»؛ «شرح بر رباعى حوراییه‏ى» ابوسعید ابوالخیر؛ «تعلیقات بر بعضى ابیات مشكله گلشن راز» و چند اثر دیگر: از خطوط وى: یك قطعه از مرقع مالك، به خط ثلث دو دانگ جلى و رقاع و نسخ و توقیع كتابت جلى ممتاز، با رقم: «كتبه اضعف عباداللَّه تعالى... عبدالرحیم الخلوتى ابن شمس التبریزى المشرقى».

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 7 شهریور 1395  - 6:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1331 -1254 ق)، خطاط، نویسنده و شاعر، متخلص به خلف. ملقب به ركن‏الملك. از بزرگان سلسله‏ى خلف بیگى شیرازى بود كه در شیراز به دنیا آمد. وى در ابتداى عمر به كسب علوم ادبى پرداخت و در خط نستعلیق و شكسته و سایر خطوط سرآمد شد. در سال 1277 ق كارگزار دولت بحرین شد و به سال 1281 ق منشى مخصوص مسعود میرزاى ظل‏السلطان، فرمانفرماى فارس. پس از آنكه ظل‏السلطان به حكومت اصفهان منصوب شد، ركن‏الملك نیز همراه او بود و در سال 1296 ق از طرف وى به نیابت حكومت اصفهان معین شد. میرزا سلیمان علاوه بر شاعرى در فن انشاء نیز مهارتى بسزا داشته است. او در اصفهان درگذشت و در نزدیكى مسجدى كه خود در تخت فولاد بنا كرده بود به خاك سپرده شد. كارهاى نیك و آثار خیرى كه ركن‏الملك در دوران حیات ساخته بدین قرار است: تا ساختن مسجد و مدرسه در ابتداى تخت فولاد اصفهان؛ تاسیس شركت اسلامیه؛ تاسیس اداره‏ى دعوت اسلامى؛ بناى بقعه‏ى آقا محمد بیدآبادى، حكیم و فیلسوف معروف، و بقعه‏ى حاج محمد جعفر آباده‏اى، از فقهاى مشهور؛ تعمیر و مرمت تكیه‏ى میر فندرسكى و مسجد خلف بیگ، معروف به مسجد سرخى؛ آینه‏كارى ایوان سامراء؛ چاپ كتابهاى اسلامى مانند: قرآن كریم؛ «صحیفه‏ى سجادیه»؛ «زادالمعاد» مجلسى؛ «جامع عباسى» شیخ‏بهایى؛ و كتابهاى دیگر.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 7 شهریور 1395  - 6:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س چهارم ق)، دانشمند و نویسنده. از دانشمندان و نویسندگان بزرگ قرن چهارم هجرى بود. در جوانى از ملازمان صاحب بن عباد به شمار مى‏رفت. پس از صاحب به خراسان رفت و به صدارت و ریاست نویسندگان ابونصر احمد میكالى رسید. به گفته ثعالبى نیشابورى در «یتیمة الدهر» آثار وى در بیست و پنج باب به بیش از چهار هزار برگ رسیده است.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 7 شهریور 1395  - 6:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

عرفان نظرآهاری، نویسنده و شاعر کودکان و نوجوانان، سال ۱۳۵۳ در تهران زاده شد. او کارشناس ادبیات انگلیسی است. مدرک دکترای خود را در رشته زبان و ادبیات فارسی دریافت کرده و هم اکنون دانشجوی دوره دکترای تاریخ فلسفه است. نظرآهاری نگارش پنج عنوان کتاب پژوهشی در ادبیات فارسی با موضوع هایی همچون: عشق، قناعت، عدالت طلبی و ستم ستیزی ارزش زندگی و مرگ و هستی را در پیشینه ی خود دارد و آثار متعددی در حوزه ادبیات کودک و نوجوان از او منتشر شده است، از جمله: "راز مرواریدهای شهرزاد"، "در سینه‌ات نهنگی می‌تپد"، "نامه‌های خط خطی"، "پیامبری از کنار رودخانه ما رد شد"، "لیلی نام تمام دختران زمین است"، "بالهایت را کجا جا گذاشتی"، "خرقانی به روایت عرفان نظرآهاری"، " چای با طعم خدا"، "من هشتمین آن هفت نفرم"، "جوانمرد، نام دیگر تو"، "روی تخته سیاه جهان، با گچ نور بنویس"، " یک استکان یاد خدا باید بنوشم"، "پرنده ماهی". نظر آهاری تا کنون در جایگاه عضو هیئت داوری و کارشناسی جشنواره های کتاب و مطبوعات، کتاب سال جمهوری اسلامی، کتاب سال رضوی، جشنواره مطبوعات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، جشنواره ی مطبوعات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، جشنواره ی قصه گویی و شعرخوانی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان وعضویت در شورای سیاستگذاری و کمیته علمی بررسی و چاپ کتاب در شرکت انتشارات "علمی و فرهنگی" فعالیت کرده است و در سمت سردبیر برنامه ویژه نوجوانان در رادیو و رییس کمیته علمی و شورای سیاستگذاری پروژه "شعر جهان" برای انتشار کتاب های حوزه شعر پنج قاره در شرکت انتشاراتی "علمی و فرهنگی" مشغول به کار بوده است. مجموعه شعر "روی تخته سیاه جهان با گچ نور بنویس" اثر این نویسنده در چهارمین جایزه کتاب فصل به عنوان اثر برگزیده انتخاب شد و کتاب "چای با طعم خدا"، به عنوان برگزیده "جشنواره کتاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان" انتخاب شد. کتاب های "نامه های خط خطی" و "لیلی، نام تمام دختران زمین است" برگزیده جشنواره "کتاب های برتر" شد و"نامه های خط خطی" به عنوان برگزیده کتاب سال سلام بچه ها معرفی شد. نظر آهاری در جشنواره"شهروند برگزیده" از سوی شورای شهر تهران، جایزه شاعر و نویسنده برگزیده کودک و نوجوان را دریافت کرد و در ۴ سال پی در پی برگزیده جشنواره مطبوعات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شد. او درجشنواره ی"مطبوعات رشد" که از سوی وزارت آموزش و پرورش برگزار شد به عنوان نویسنده برگزیده انتخاب شد و درجشنواره کتاب های کمک آموزشی رشد (وزارت آموزش و پرورش) برای کتاب "نامه های خط خطی" لوح تقدیر گرفت. نظرآهاری با کتاب "کوله پشتی ات کجاست؟" نیز توانست برگزیده جشنواره ادبی "پروین اعتصامی" و برگزیده "کتاب سال جمهوری اسلامی ایران"( وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) شود. اودرسال ۲۰۰۱برگزیده نخست کنگره شعر زنان شد و"پشت کوچه های ابر" اثر این نویسنده به عنوان برگزیده جشنواره کتاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان انتخاب شد. نظرآهاری هم اکنون به تدریس در دانشگاه ها و مراکز علمی و آموزشی مشغول است.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 7 شهریور 1395  - 6:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

حمید سمندریان (زاده ۱۳۱۰ در تهران) کارگردان تئاتر است. کارگردانی تئاتر صحنه‌ای: ۱- «دوزخ» اثر ژان پل سارتر سال اجرا ۱۳۴۱ بازیگران: جمیله شیخی ـ رکن الدین خسروی ـ پرویز کاردان ـ عزت پریان ۲- «اشباح» اثر هنریک ایبسن سال اجرا ۱۳۴۲ بازیگران: جمیله شیخی ـ محمد علی کشاورز ـ عباس غفوریان ـ اسماعیل دادفر ـ عزت پریان ۳- «مرده‌های بی‌کفن و دفن» اثر ژان پل سارتر سالهای اجرا ۱۳۴۲ و ۱۳۵۷ بازیگران: محمد علی کشاورز ـ منوچهر فرید ـ پرویز فنی زاده ـ اسماعیل محرابی ـ پری صابری ـ جمشید مشایخی ۴- «طبیب اجباری» اثر مولیر سال اجرا ۱۳۴۳ بازیگران: محمدعلی کشاورز ـ پرویز فنی‌زاده ـ اسماعیل محرابی ـ مسعود فقیه ـ شکوه نجم‌آبادی ـ سعید پورصمیمی ۵- «هرکول و طویله اوجیاس» اثر دورنمات سال اجرا ۱۳۴۴ بازیگران: پرویز صیاد ـ محمد گودرزی ـ محمد حفاظی ـ ثریا قاسمی ـ عباس یوسفیانی ـ سیروس ابراهیم‌زاده ـ فریده صابری ۶- «ملاقات بانوی سالخورده» اثر فردریش دورنمات سال اجرا ۱۳۵۱ بازیگران جمیله شیخی ـ آذر فخر ـ اکبر زنجانپور ـ محمود هاشمی ـ علی رامز ـ غلامرضا طباطبائی ۷- «نگاهی از پل» اثر آرتور میلر سال اجرا ۱۳۴۸ بازیگران: اکبر زنجانپور ـ سوسن تسلیمی ـ خسرو فرحزادی ـ اسماعیل دادفر ـ پروین دولتشاهی ۸- «مرغ دریایی» اثر آنتوان چخوف سال اجرا ۱۳۵۶ بازیگران: جمیله شیخی ـ محمدعلی کشاورز ـ قاسم سیف ـ هما روستا ـ جمال اجلالی ـ محمد مطیع ـ منوچهر فرید ـ سرور رجائی- آتیلا پسیانی ـ سروش خلیلی و..... ۹ ـ «کرگدن» اثر اوژن یونسکو سال اجرا ۱۳۵۱ بازیگران: عزت ا... انتظامی ـ پرویز صیاد ـ اسماعیل دادفر ـ محمد حفاظی ـ مهدی فخیم‌زاده ـ پروین دولتشاهی ـ فریده صابری ـ عباس یوسفیانی ـ محمود شیبانی و.... ۱۰- «بازی استریندبرگ» اثر فردریش دورنمات سال اجرا ۱۳۵۱-۱۳۷۸ بازیگران: محمدعلی کشاورز ـ اسماعیل شنگله ـ هما روستا ۱۱- «دایره گچی قفقازی» اثر برتولت برشت سال اجرا ۱۳۷۷ بازیگران: سعید پور صمیمی ـ آزیتا حاجیان ـ سهراب سلیمی ـ حسن پورشیرازی ـ آرمان امید ـ جمال اجلالی و.... ۱۲- «باغ وحش شیشه‌ای» اثر تنسی ویلیامز سال اجرا ۱۳۴۲ بازیگران: پرویز فنی‌زاده ـ شهلا ریاحی ـ پری صابری ـ عباس مغفوریان ۱۳- «آندورا» اثر ماکس فریش سال اجرا ۱۳۴۶ بازیگران: سعید پورصمیمی ـ ثریا قاسمی ـ محمدعلی کشاورز ـ منوچهر فرید ـ پرویز پورحسینی ـ جمیله شیخی ـ اسماعیل دادفر ـ جمشید مشایخی ـ منوچهر فرید ـ پری امیر حمزه ـ اسفندیار شهیدی و.... ۱۴ـ «ازدواج آقای می‌سی‌سی‌پی» اثر فردریش دورنمات سال ۱۳۶۸ بازیگران: رضا کیانیان ـ احمد آقالو ـ میکائیل شهرستانی ـ هما روستا ـ نورالدین استوار ـ جمال اجلالی ـ رضا عمرانی ـ قاسم زارع و..... ۱۵- «لئوکادیا» اثر ژان آنوی سال اجرا ۱۳۴۳ بازیگران: پرویز پورحسینی ـ سعید پورصمیمی ـ محمدعلی کشاورز ـ محمد حفاظی ـ شکوه نجم‌آبادی - عصمت صفوی کارگردانی تئاتر رادیویی: حمید سمندریان در رادیو صدای ایران تعدادی نمایشنامه را ترجمه کرده که کارگردانی آن را نیز به عهده داشته‌است: ۱- غروب روزهای آخر پاییز نوشته فردریش دورنمات سال ۱۳۴۱ ۲- پنچری نوشته فردریش دورنمات سال ۱۳۴۱ ۳- همزاد نوشته فردریش دورنمات سال ۱۳۴۱ ۴- اقدامات وگا نوشته فردریش دورنمات سال ۱۳۴۱ ۵- فیزیکدانها نوشته فردریش دورنمات سال ۱۳۶۶ تله تئاتر: آثار اجرا شده در تلویزیون ملی ایران (تله تئاتر) که ترجمه و کارگردانی این آثار به عهده حمید سمندریان بوده‌است: ۱- غروب روزهای پائیز اثر فردریش دورنمات سال ۱۳۴۲ ۲- بازی استریندبرگ اثر فردریش دورنمات سال ۱۳۵۱ ۳- خمره اثر لوئیجی پیراندللو سال ۱۳۵۳ ۴- جراحی پلاستیک اثر پی‌یر فراری سال ۱۳۴۰ ۵- پلوفت (شبح کوچک) اثر ماریا کل راماشادو سال ۱۳۴۰ ۶- ساعت شش در خیابان آتن اثر روژه فردیناند ۷- به‌سوی دمشق اثر اگوست استریندبرگ سال ۱۳۸۱ حمید سمندریان به دعوت پرفسور رگن‌برگ استاد دانشگاه مونیخ و کارگردان تئاتر به انستیتو گوته دعوت شد و نمایشنامه‌های بسیاری را با بازیگران آلمانی روی صحنه برد. این همکاری بین سالهای ۵۱ تا ۵۷ ادامه داشت. ۱- شهاب آسمانی اثر فردریش دورنمات ۲- چگونه رنجهای آقای موکین پوت برطرف می‌شود اثر پیتر وایس ۳- پنچری اثر فردریش دورنمات ۴- سانتا کروز اثر ماکس فریش ۵- راهب و راهزن اثر هاینریش بول ۶- خوزه اثر هاینریش بول ۷- خشم شدید فلیپ هوتس اثر ماکس فریش ۸- بالماسکه دزدان اثر ژان آنوی ۹- دوزخ اثر ژان پل سارتر ۱۰- ازدواج آقای می‌سی‌سی‌پی اثر فردریش دورنمات ۱۱- توراندخت اثر هیلدس هایمر ۱۲- مرده‌های بی‌کفن و دفن اثر ژان پل سارتر : ترجمه حمید سمندریان در باب ترجمه آثار نمایشی در جامعه تئاتری: ۱- غروب روزهای پاییز اثر فردریش دورنمات سال ۱۳۴۰ ناشر مروارید ۲- پنچری اثر فردریش دورنمات سال ۱۳۴۲ ناشر مروارید ۳- ازدواج آقای می‌سی‌سی‌پی اثر فردریش دورنمات سال ۱۳۴۱ نشر پیروز ۴- دایره گچی قفقازی اثر برتولت برشت سال ۱۳۴۱ چاپ مجدد ۱۳۷۸ ۵- اقدامات وگا و همزاد اثر فردریش دورنمات سال ۱۳۴۱ ۶- ملاقات بانوی سالخورده اثر فردریش دورنمات سال ۱۳۴۲ چاپ مجدد ۱۳۷۸ نشر قطره ۷- رومولوس کبیر اثر فردریش دورنمات سال ۱۳۶۹ مرکز هنرهای نمایشی ۸- باغ وحش شیشه‌ای اثر تنسی ویلیامز سال ۱۳۴۲ چاپ مجدد ۱۳۸۳ نشر قطره ۹- لئوکادیا اثر ژان آنوی سال ۱۳۴۳ چاپ مجدد ۱۳۸۳ نشر قطره ۱۰- هرکول و طویله اوجیاس اثر فردریش دورنمات سال ۱۳۴۳ ۱۱- آندورا اثر ماکس فریش سال ۱۳۴۷ انتشارات روز ۱۲- فیزیکدانها اثر فردریش دورنمات سال ۱۳۵۰ چاپ مجدد ۱۳۸۳ نشر قطره ۱۳- خشم شدید فلیپ هوتس اثر ماکس فریش سال ۱۳۵۰ چاپ مجدد ۱۳۷۰ نشر مرکز هنرهای نمایشی ۱۴ ـ فرشته‌ای به بابل می‌آید اثر فردریش دورنمات سال ۱۳۵۲ ۱۵- چگونه رنجهای آقای موکین پوت بر طرف می‌شود سال ۱۳۵۳ ۱۶- مکبث اثر ویلیام شکسپیر سال ۱۳۵۵ چاپ مجدد ۱۳۸۳ نشر قطره ۱۷- بازی استریندبرگ اثر فردریش دورنمات سال ۱۳۵۱ چاپ مجدد ۱۳۷۴ نسل قلم

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 7 شهریور 1395  - 6:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

حسن کامشاد مترجم و پژوهشگر ادبیات فارسی است. حسن کامشاد لیسانس حقوق را از دانشگاه تهران دارد و دکترای ادبیات فارسی از دانشگاه کیمبریج گرفت. زندگی: حسن کامشاد متولد اصفهان است، او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در اصفهان و دبیرستان ادب طی کرد پس از دبیرستان با دیپلم ادبی برای ادامه تحصیل به دانشکده حقوق دانشگاه تهران رفت. پس از فارغ التحصیلی به جنوب رفت و مشغول کار در شرکت نفت شد. او در این دوران به فعالیت‌های دست چپی پرداخت و در پی وقایع ۲۸ مرداد مجبور شد به تهران بیاید. او بعدها به دعوت دانشگاه کیمبریج برای تدریس زبان فارسی به انگلستان رفته و در کنار تدریس به تحصیل زبان و ادبیات فارسى در این دانشگاه پرداخت. رساله دکترای او درباره نثر معاصر فارسی بود که بعدها در انگلستان به عنوان Modern persian prose literature به چاپ رسید[۱]. این کتاب سالها بعد توسط او به عنوان پایه‌گذاران نثر جدید فارسی توسط نشر نی منتشر شد. او پس از تحصیل به عنوان استاد زبان فارسی دانشگاه کیمبریج به تدریس پرداخت و همچنین استاد دانشگاه کالیفرنیا و دانشگاه تهران هم بوده است. وی پس از پنج سال تحصیل به ایران بازگشت و سالها در ایران بود تا اینکه از طرف شرکت نفت به لندن رفته و پس از بازنشستگی به تالیف و ترجمه مشغول شد. کتاب‌های حسن کامشاد : ترجمه درخدمت تخت طاووس خاورمیانه استالین مخوف، خنده و بیست میلیون عیسى دنیاى فرضى قبله عالم سرگذشت فلسفه دنیای سوفی تاریخ چیست ویتگنشتاین - پوپر و ماجرای سیخ بخاری: ده دقیقه جدل میان دو فیلسوف بزرگ سوگ مادر دریای ایمان ایران: برآمدن رضاخان، برافتادن قاجار و نقش انگلیسیها سیر نابخردی، از ترویا تا ویتنام شبح خانم ویل امپراتور آخرین امپراتور روح داروثی دینگلی الوهیت و هایدگر تاماس پین حدیث نفس(زندگینامه) : تالیف پایه گذاران نثر جدید فارسى (تألیف به دو زبان فارسى

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 7 شهریور 1395  - 6:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

جمشید ارجمند، مترجم و منتقد سینمایی. زندگی‌نامه: جمشید ارجمند در خیابان لاله‌زار، کوچهٔ پیرنیا ۲، روبه‌روی سینما کریستال به دنیا آمد. خیلی زود در ۱۲ سالگی در آغاز دهه سی و دولت دکتر مصدق به عضویت حزب پان ایرانیست درآمد. بعد از کودتای ۲۸ مرداد با وسایل ابتدایی به چاپ اعلامیه می‌پرداخت اما فعالیت‌های سیاسی او را خیلی زود به فعالیت‌های فرهنگی کشاند و در تابستان ۱۳۳۳ کار در مجله فردوسی زیر نظر ناصر نیرمحمدی آغاز کرد. در همین سال چاپ چند شعر نو در مجله فردوسی و راهنمایی‌های اسماعیل شاهرودی و نصرت رحمانی او را با ادبیات نوین فارسی آشنا کرد. مرگ مادرش در ۱۳۳۷ طی حادثه‌ای در جلوی چشمان‌اش و مرگ پدر در دو سال بعد زندگی مشقت‌باری را به او تحمیل کرد اما وی توانست با سخت‌کوشی بر مشکلات فایق آید و به دانشگاه برود و هم‌زمان در مجلهٔ فردوسی به مدیریت نعمت‌الله جهانبانویی و ستارهٔ سینما به سردبیری پرویز نوری به کار ترجمه و انتشار مقاله بپردازد. در ۱۳۴۰ به دلیل فعالیت‌های سیاسی در چارچوب جبهه ملی دو بار دستگیر و در زندان قزل‌قلعه زندانی شد. در سال ۱۳۴۱ در تظاهرات دانشجویی مورد ضرب و جرخ شدیدی قرار گرفت. سال ۱۳۴۲ سال پرباری برای ارجمند بود در این سال از دانشکدهٔ حقوق فارغ‌التحصیل شد و با روشنک کشاورز، فرزند سید محمدعلی کشاورز سخنگوی جبهه ملی دوم، ازدواج کرد. تحصیل فوق‌لیسانس مدیریت اداری را آغاز کرد که البته ناتمام ماند. در همین سال در موسسهٔ تحقیقات اقتصادی با سمت محقق استخدادم شد که امکان تحقیق و سفر به مناطق مختلف ایران و انتشار پژوهش‌های‌اش در فصلنامه تحقیقات اقتصادی را برای‌اش فراهم آورد. نخستین فرزندش در سال بعد ۵ مرداد ۱۳۴۳ به دنیا آمد که به یاد دکتر محمد مصدق نام او را "محمد" گذاشت. چهار سال بعد در آذر ۱۳۴۶ دخترش لیلا به دنیا آمد. در این سال‌ها هر چند دو سال را در سربازی گذراند اما به فعالیت‌های مطبوعاتی و ترجمه و تالیف و نقد سینمایی نیز پرداخت و در سال ۱۳۴۵ مجمع منتقدان فیلم در بنیانگذاری کرد و در همین سال به عنوان عضو هیئت داوران منتقدان سینمایی در جشنوارهٔ فیلم کودک و نوجوان انتخاب شد. در ۱۳۴۸ به فرانسه رفت تا مطالعات تخصصی در دورهٔ دکترای سیکل سوم دانشگاه اکس-مارسی، رشته اقتصاد و تبلیغات جهانگردی را پی ‌بگیرد. در همین سال ترجمه نخستین کتاب‌اش را به پایان برد و با بازگشت به کشور در سال بعد، به فعالیت‌های گسترده و مداوم به ترجمه و تالیف پرداخت. بعد از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ در سال ۱۳۵۸ کار در هیئت تحریریه روزنامه هفتگی طنز "آهنگر" به سردبیری منوچهر محجوبی را آغاز کرد و با تعطیلی این هفته‌نامه در سرویس خارجی روزنامه بامداد شروع به کار کرد که این روزنامه هم تعطیل شد و او در روزنامه میزان مشغول کار شد و این روزنامه هم به سرنوشت آن دو نشریه دچار شد و به کام تعطیلی رفت. جمشید ارجمند هر چند تا کنون دو بار عمل جراحی قلب انجام داده است اما هم‌اکنون ضمن تحقیق و پژوهش و ترجمه، سردبیری و انتشار فصلنامه بیمه و کشاورزی برای صندوق بیمه محصولات کشاورزی را به عهده دارد. :تالیف - ۱۳۵۱ دربارهٔ چند سینماگر(۲و۱)، نشر و پژوهش کتاب جار. - ۱۳۵۱ در بارهٔ سینما، نشر و پخش کتاب جار. - ۱۳۵۲فیلم ساختن، انتشارات مروارید. - ۱۳۵۳ سینماگر، نشر و پخش کتاب جار. - ۱۳۷۲ دستور خط و نگارش، مرکز مطالعات برنامه‌ریزی و اقتصاد کشاورزی. - دست‌نامهٔ شیوهٔ نگارش، سازمان مدیریت صنعتی. - ۱۳۷۷ گربه روی شیروانی داغ و ۲۱ فیلم-قصهٔ دیگر، انتشارات روزنه‌کار. - ۱۳۷۹ میان پرده، گل‌آقا. ترجمه: - ۱۳۵۱ حقوق نویسنده، آلکساندر سولژنیتسین، انتشارات مروارید - ۱۳۵۲ جامعه‌شناسی رادیو و تلویزیون، ژان کازنو، انتشارات سروش - ۱۳۵۴ چهرهٔ عریان آمریکا، روژه کان، سازمان انتشاراتی و فرهنگی ابتکار. - ۱۳۶۲ جنبش مقاومت ایرلند، روژه خالیگو، انتشارات خوارزمی. - ۱۳۶۳ نیکلا کوچولو، سامپه(تصویرگر)، گوسینی (نویسنده)، نشر شینلام. - ۱۳۶۳ دنیای کوچک دن کامیلو، جووانی گوارسکی، نشر تهران فاریاب، چاپ‌های بعد نشر پرواز. - ۱۳۶۸ تاریخچهٔ رادیو و تلویزیون، پیر آلبر، آندره ژان تودسک، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی. - ۱۳۷۷ سنگ قیصر، جستجوی خط مبارزه در آثار مسعود کیمیایی، پیر بالدوکی، بهرام شیراوژن، فرهنگ کاوش. - ۱۳۷۷ اصفهان، تصویر بهشت، هانری استیرلن (با مقدمهٔ هانری کربن)، نشر و پژوهش فرزان روز. - ۱۳۷۸ نقد فیلم , (نمونه‌هایی از نقدهای دهه ۱۳۴۰ تا ۱۳۷۰، انتشارات فانوس خیال - ۱۳۷۹ مینیاتور ایرانی، رنگ‌های نور: آینه و باغ، یوسف اسحاق‌پور، نشر و پژوهش فرزان روز. - ۱۳۸۰ شوهر مدرسه‌ای، جووانی گوارسکی، نشر کتاب پرواز. - ۱۳۸۲ آیین هندو و عرفان اسلامی، داریوش شایگان، نشر و پژوهش فرزان روز. - ۱۳۸۸ ایرانیان، یونانیان و رومیان، یوزف ویسهوفر، نشر و پژوهش فرزان روز.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 7 شهریور 1395  - 6:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

جعفر شعار، پژوهش‌گر ادبی، مصحح، مترجم ایرانی. زندگی: جعفر شعار در ۱۳۰۴ در تبریز به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه و دانش‌گاهی خود تا مقطع کارشناسی ادبیات فارسی و لیسانس زبان فرانسه را در همان شهر و در دانش‌گاه تبریز به پایان رساند. در تهران به تحصیل خود در ادبیات فارسی ادامه داد و در ۱۳۴۲ درجهٔ دکتری در زبان ادبیات فارسی گرفت. مدارج و مشاغل: ۶ سال عضویت در سازمان لغت‌نامه دهخدا. استادی دانشگاه تربیت معلم پس از سال‌ها تدریس در دانش‌گاه تهران و دانش‌سرای عالی. همکاری با مركز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی. آثار: تصحیح و شرح تاریخ یمینی. سیاست‌نامه. گزیدهٔ اشعار ناصرخسرو. سفرنامه ناصرخسرو. جوامع الحکایات و لوامع الروایات : ترجمه سفرنامه ابن حوقل. سایر: پژوهشی در دستور فارسی.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 7 شهریور 1395  - 6:01 PM

ملیت : یونان   -   قرن : منبع :

هومر مشهورترين شاعر حماسه سراى يونان باستان است. او طى سال هاى آخر سده هشتم و اوايل سده نهم پيش از ميلاد مى زيست. در روزگار باستان مردم هفت شهر از نژاد يونانى هومر را از خود مى دانستند. اما دلايل برخى از مردم اين شهرها معتبر نبود. چنانكه مردم شهر آتن وى را از آن جهت از خود مى دانستند كه شهر ازمير مستعمره آنها بود. از جزئيات زندگى هومر اطلاعات زيادى موجود نيست. آنچه كه به عنوان زندگى هومر وجود دارد مجموعه افسانه ها و داستان هاى ساختگى است كه به دست اشخاص گردآورى شده است. داستان هايى كه البته اعتبار تاريخى ندارد. اما آنچه مى توان پذيرفت اين كه هومر سفر بسيار كرده و حتى گفته مى شود در پايان زندگى كور شده و البته تا زنده بود لب از سخنگويى فرو نبست. مجسمه تراشان و نقاشان يونان قديم وى را به صورت مردى موقر و هوشيار و با چشمانى بسته نشان داده اند. البته هر زمان كه هومر را نابينا نشان داده اند اسنادى نيز وجود دارد كه در آن هومر بينا و جوان است. آنچه امروزه به هومر منسوب است دو كتاب «ايلياد و اوديسه» است كه هر دو از شاهكارهاى ادبيات جهان محسوب شده و هر دو مكمل يكديگرند و تضادى در ميانشان نيست. بى شك هيچ كتابى درباره دو حماسه هومر نمى تواند چندان لذت بخش باشد كه خود آنها. ترجمه هايى از اين دو حماسه فراوانند. ترديد نمى توان داشت كه آثار هومر عالى ترين آثار ادبى زيباى يونانى و در حقيقت در نوع خود باشكوه ترين آثار بوده و نفوذ بسيارى بر نويسندگان و شعراى مختلف پس از وى داشته است. نويسندگان ادبيات معتقدند به جز منظومه هايى كه به نام هومر به جاى مانده است درباره شخص وى اطلاعات زيادى در دست نيست. آن زمان كه يونانيان به نوشتن زندگينامه روى آوردند در باره مردى كه بزرگترين گنجينه ادبى خود را از او مى دانستند به هيچ سند مكتوبى دست نيافتند. داستان هايى كه از او منتشر مى شود او را خنياگر دوره گرد نابينا مى دانند. يونانيان هر دو حماسه را به يك تن منسوب مى كنند اما تعداد اندكى نيز هستند كه آنها را كار دو شاعر مى دانند اما عمده پژوهشگران معتقدند نخست «ايلياد» نوشته شده و سپس «اوديسه» به قلمى ديگر به نگارش درآمده است. در حماسه هومرى رسم بر اين نيست كه شاعر از خود سخن بگويد. در بيست و هفت هزار سطر اشعار هومر حتى يك اشاره به شخص شاعر ديده نمى شود. هومر در آفرينش شاهكارهاى خود از «خود» هيچ سخن نگفت و باقى نگذاشت. از زمانى كه اين دو حماسه به نسل هاى ديگر رسيد هيچ گاه از گرمى بازارشان كاسته نشد و در شرايطى كه بسيارى از منظومه ها به فراموشى سپرده مى شوند آثار هومر به چنين سرنوشتى دچار نشده و پيوسته خوانندگان خود را داشته است. هومر در ايلياد قالب هاى سنتى را به كار گرفته تا اثر جديد پديد آورد و در اين اثر تفسيرى از جهان و موقعيت انسان به دست مى دهد. در ايلياد قهرمان نماينده اوج عظمت آدمى است و مبارزه او در رويارويى با مرگ جلوه اى چنان دارد كه نگاه خدايان جاودانه را به خود برمى گرداند. اوديسه منظومه اى است با شور و هيجان كمتر، اما با دامنه گسترده تر كه چشم اندازى وسيع تر از جهان عرضه مى دارد. در اوديسه خدايان و قهرمانان هر دو نيازمند توجيه اخلاقى اند. توجيهى كه با عقايد و تصورات امروزه ما سازگارتر است. پيام منظومه هومرى اين است كه جهان را مى توان با معيارهاى انسانى درك كرد و زندگى آدمى مى تواند چيزى فراتر از كشمكش ناچيز و مذبوحانه دوران ظلمت باشد. منظومه هاى هومر آنچنان سرشار از حوادث افسانه اى است كه دانشمندان تصور مى كردند كه همه وقايع مندرج در آنها زاده تخيل است و بسيارى فكر مى كردند كه حتى شهر ترويا وجود نداشته است. حفارى هاى بعدى در نيمه دوم قرن نوزدهم در تپه اى در آسياى صغير كه با توصيفات ايلياد شباهت داشت نشان داد كه مردم در آنجا بيش از ده دوره مختلف سكونت داشته و همه شواهد حكايت از وجود ترويا داشت. در منظومه هاى هومر به درستى آداب و رسوم، مشاغل، بناهاى مسكونى، ابزارهاى كار و سلاح هاى يونانيان باستان توصيف شده است. اهميت منظومه هاى هومر براى مطالعه تاريخ يونان در قرون يازدهم الى نهم قبل از ميلاد به قدرى زياد است كه اين دوره را «دوره هومر» مى نامند. هشت ترجمه از هومر از زمان باستان به جاى مانده است. به جز ايلياد و اوديسه منظومه ديگرى به نام «سرودهاى هومرى» و «باتراكوميوماكى» را هم به او نسبت داده اند. تقريباً همه شاعران حماسه سرا و غزل سراى يونان و زبان لاتين از روش هومر كه در دنياى قديم بسيار پسنديده بود پيروى كرده اند و يونانيان قديم هميشه وى را شاعر ملى خود به شمار آورده اند و كوشش هاى بسيارى در تصحيح آثارش كرده اند.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 7 شهریور 1395  - 6:01 PM

ملیت : آمریکا   -   قرن : 19 منبع :

«مارك تواين» نويسنده، روزنامه نگار و فكاهى نويس مشهور آمريكايى است كه با داستان هاى پرماجراى خود مانند «تام ساير» و «هاكلبرى فين» به نويسنده اى جهانى بدل شد و در سراسر جهان خوانندگان فراوانى يافت. او كه به تلفظ و نحوه اداى كلمات و جملات بسيار دقيق و حساس بود موفق شد نوع جديدى از گفتار محاوره اى را براى داستان نويسى آمريكا معرفى كند. «ارنست همينگوى» در اثر خود به نام «تپه هاى سبز آفريقا» مى نويسد: «تمام ادبيات نوين آمريكا از يك كتاب سرچشمه مى گيرد و آن «هاكلبرى فين» اثر «مارك تواين» است.» «ساموئل لنگهورن كلمنس» متخلص به «مارك تواين» در ۳۰ نوامبر ۱۸۳۵ در فلوريدا در خانواده اى باايمان ديده به جهان گشود. به فاصله كمى پس از تولد «مارك» خانواده به «هاينبال» مهاجرت كردند و دوران كودكى و نوجوانى «مارك» در اين منطقه سپرى شد. در دوران تحصيلات ابتدايى شاگردى متوسط بود اما به قول خودش هيچ دانش آموزى در هجى كردن كلمات به پايش هم نمى رسيد. «مارك» در سال ۱۸۴۷ پدر خود را از دست داد و براى شاگردى نزد يك نقاش رفت و در عين حال براى نشريه «ژورنال» نيز به عنوان خبرنگار آغاز به كار كرد. از سال ۱۸۵۷ «مارك تواين» موفق شد با اخذ گواهينامه به عنوان قايقران در رودخانه مى سى سى پى مشغول به كار شود و اينجا بود كه تخلص ادبى معروف خود «مارك تواين» را از اصطلاحى با همين تلفظ الهام گرفت كه قايقرانان براى درك عمق رودخانه از آن استفاده مى كردند. در سال ۱۸۶۱ «مارك تواين» به ويرجينيا كه والدينش اصالتاً اهل آنجا بودند نقل مكان كرد و به عنوان سردبير نشريه «تريتوريال اينتر پرايز» مشغول به كار شد. در روز سوم فوريه ۱۸۶۳ بود كه تخلص ادبى «مارك تواين» متولد شد. او سفرنامه طنزآميزى را كه به رشته تحرير درآورده بود با اين تخلص امضا كرد. در سال ۱۸۶۶ «تواين» به عنوان روزنامه نگار سفرى به «هاوايى» داشت و يادداشت هاى بسيارى از اتفاقات و رويدادهاى اين سفر جمع آورى كرد. پس از آن سفرى به فرانسه و ايتاليا داشت و تجربيات خود را در كتابى با نام «بى گناهان فرنگ» ذكر كرد و پس از انتشار به سرعت به اثرى محبوب در ميان آمريكاييان و اروپاييان بدل شد. «تواين» معمولاً براى نوشتن به مسافرت هاى متعددش رجوع مى كرد و شايد به همين دليل است كه آثارش حال و هواى سفرنامه دارد كه نمونه بارز آن «ماجراهاى تام ساير» است كه به سال۱۸۷۶ به چاپ رسيد. موفقيت اولين كتاب «تواين» تا حدى او را از لحاظ مالى تامين كرد و او توانست با «اوليويا لنگدن» پس از فرستادن ۱۸۹ نامه عاشقانه ازدواج كند كه زنى خانواده دوست بود و خود را وقف حفاظت و مراقبت از شوهر و خانواده اش كرده بود. يك سال پس از ازدواج به هارتفورد مهاجرت كردند و غير از مسافرت هاى گاهگاهى كه به خارج از كشور داشتند تا سال ۱۸۹۱ در اين مكان ماندند. در اين زمان «تواين» سخنرانى هاى متعددى در ايالات متحده و انگلستان در زمينه ادبيات انجام مى داد و در خلال همين دوران هم آثار درخشان خود را خلق كرد كه «ماجراهاى تام ساير»، «شاهزاده و گدا»، «زندگى در ساحل رودخانه مى سى سى پى» و «هاكلبرى فين» از آن جمله اند. «تواين» داستان «شاهزاده و گدا» را درباره ادوارد ششم پادشاه انگلستان نوشت و آن را به «دختران خوش اخلاق و مهربان خود، سوزى و كلارا» تقديم كرد. «زندگى در ساحل رودخانه مى سى سى پى» نقد و حمله اى تند است بر تاثير «سر والتر اسكات» كه «رمانتيسم» او به زعم «تواين» «ضررى بى پايان» را به ادبيات جهان تحميل كرده است و اما «هاكلبرى فين» كه يك اديسه آمريكايى است و داستان «هاك» و دوستش «جيم» يك برده فرارى است و جالب است بدانيد كه اين اثر هم طراز آثار و كتاب هاى نويسندگانى همچون «ديكنز»، «استيونسون» و «سارويان» قرار دارد. يكى از بزرگترين دستاوردهاى «تواين» در داستان «هاكلبرى فين» شيوه نوين و بسيار برجسته روايت داستان است كه در نوع خود يك انقلاب محسوب مى شود. او آنقدر در روايت داستان ظريف و دقيق عمل مى كند كه بدون ذكر مشخصات ظاهرى و تنها با تنظيم و انتخاب نوع جملات حتى رنگ پوست قهرمانان را تصوير مى كند. او در سال ۱۹۰۴ همسرش را در طول اقامتشان در فلورانس از دست داد و دختر دومش نيز نابينا شد و اندوه «تواين» از اين به بعد در آثارش هويدا است، او كه ذاتاً به زندگى خوشبين بود پس از اين اتفاقات دچار سرخوردگى شديدى شد. اين نويسنده بزرگ در ۲۱ آوريل ۱۹۱۰ ديده از جهان فرو بست.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 7 شهریور 1395  - 6:01 PM

ملیت : آمریکا   -   قرن : 20 منبع :

«هنرى ميلر» نويسنده شهير آمريكايى است كه آثار اتوبيوگرافى اش تاثير فراوانى بر ادبيات اواسط قرن بيستم بر جاى گذارد. بسيارى از آثار ميلر به واسطه صراحت او در طرح مسائل جنسى و برداشت آزاد او از اين مقوله مدت ها در بسيارى از كشورها ممنوع الچاپ بود. «ميلر» در دهه ۶۰ بود كه به يكى از پرخواننده ترين نويسندگان آمريكا بدل شد. تصويرى كه خوانندگان آثار «ميلر» از نويسنده در ذهن داشتند يك نويسنده آمريكايى بى پول ولى آزاده بود كه روابط بسيار دارد و زندگى اش در مسير پاريس و نيويورك مى گذرد. «هنرى والنتين ميلر» در ۲۲ دسامبر ۱۸۹۱ از پدر و مادرى آلمانى- آمريكايى از طبقه كارگر متولد شد و بعدها صاحب خواهرى به نام «لورتا» شد كه از لحاظ ذهنى، عقب مانده بود و به همين جهت بيشتر زمان «ميلر» صرف رها كردن او از دست كودكانى كه قصد مسخره كردنش را داشتند مى گذشت. پدرش «هانريش ميلر» خياط بود و مادرش «لوئيس» هيچ گاه نگاه پرمهرى به فرزندانش نداشت و در عوض آنها را مورد ضرب و شتم قرار مى داد. «ميلر» در دوران تحصيل از دانش آموزان خوب مدرسه بود و پس از اتمام آن به كالجى در شهر نيويورك رفت اما پس از دو ماه دانشگاه را رها كرد. او كه از دوران كودكى، كتابخوانى قهار بود به شدت به آثار «داستايوفسكى»، «نيچه» و «الى فار» علاقه داشت. «ميلر» با رها كردن تحصيل به بازار كار پيوست و براى مدت كوتاهى در كارخانه سيمان سازى مشغول به كار شد و با حقوق دريافتى اش كه قرار بود كارى راه بيندازد به جنوب غربى آمريكا و آلاسكا سفر كرد. در سال ۱۹۱۳ بود كه براى كار به خياطى پدر رفت كه آن روزها مردى دائم الخمر بود. «ميلر» در سال ۱۹۱۷ با «بئاتريس سيلواس ويكنس» كه پيانيستى آماتور بود ازدواج كرد و خيلى زود پدر شد. در خلال سال هاى ۱۹۲۰ تا ۱۹۲۴ «ميلر» در شركت تلگراف «وسترن يونيون» مشغول به كار شد و پس از مدت كوتاهى خانواده خود را رها كرد و با يكى از رقاصه هاى محله «برادوى» هم خانه شد و او بود كه بيش از هر كس ديگرى «ميلر» را براى نوشتن تشويق و ترغيب مى كرد. اين رابطه، الهام بخش «ميلر» در نوشتن رمان هاى آغازينش «خروس ديوانه» و «تب» شد كه در همان سال ها به چاپ رسيد. «ميلر» در واقع تا سن ۴۰ سالگى نوشتن را به صورت جدى آغاز نكرده بود با اينكه مقالات و داستان هاى كوتاه متعددى از او در مجلات در اواخر دهه اول قرن بيستم به چاپ رسيده بود. «بال هاى پيوسته» نام رمانى است كه او در سال ۱۹۲۲ به رشته تحرير درآورد اما بسيارى از انتشارات آن زمان از جمله «مك ميلان» از چاپ آن خوددارى كردند. در سال ۱۹۳۰ «ميلر» به پاريس نقل مكان كرد و خيلى زود با آن اوركت زيتونى و كلاه خاكسترى و لب هاى برآمده اش براى همه به شخصيتى آشنا بدل شد. آن روزها «ميلر» در فقر شديد مالى به سر مى برد كه با نويسنده اى اتريشى به نام «آلفرد پرلس» آشنا شد و او بود كه اجاره خانه و صورتحساب هاى رستوران «ميلر» را حساب مى كرد. «آنسن نين» هم يك سال بعد با «ميلر» آشنا شد و در حد خود از او حمايت مالى به عمل آورد. «ميلر» در يكى از يادداشت هايى كه در اولين پاييز حضورش در پاريس نوشته است مى گويد: «هيچ پولى ندارم، نه منبعى، نه اميدى. اما خوشحال ترين انسان روى زمينم.» اولين آثار او به دست انتشارات «اوبلسيك» به چاپ رسيد كه مديريت آن را «جك كاهن» برعهده داشت كه خود زمانى نويسنده بود. در اين دوران «ميلر» به شدت تحت تاثير سوررئاليسم قرار داشت و اولين آثار كلاسيك خود با عنوان «رأس السرطان» را به چاپ رسانيد كه تصوير روشن و واضحى از زندگى در پاريس و نيويورك ارائه مى كرد. اين آثار بيش از سه دهه در آمريكا با ممنوعيت چاپ و انتشار مواجه بودند تا آنكه دادگاه عالى كشور با صدور حكمى در مورد آثار ادبى، اين ممنوعيت را برطرف كرد. هنگامى كه «جورج اورول» نويسنده انگليسى براى تهيه گزارشى از جنگ هاى داخلى اسپانيا به آن كشور سفر كرده بود در پاريس توقفى داشت و با «ميلر» ملاقات كرد. عمده آثار «ميلر» در اين دوران را مى توان به اين ترتيب نام برد: «بهار سياه» به سال ۱۹۳۶ و «هيولاى ماروسى» به سال ۱۹۴۱. با شروع جنگ جهانى دوم، «ميلر» به آمريكا بازگشت و در سن ۴۸ سالگى دچار احساس ناكامى و افسردگى شديدى شد و كار خود به عنوان يك نويسنده را تمام شده دانست. در سال ۱۹۴۲ به كاليفرنيا عزيمت كرد و در ساحل كاليفرنيا سكنى گزيد. در همان سال ها با «جانينا مارتالپسكا» ازدواج كرد كه سى سال از او جوان تر بود و فلسفه مى خواند. اين بار نيز زندگى مشترك «ميلر» بيش از هفت سال دوام نياورد و به قول خودش: «هميشه در زندگى، تنها بوده ام مانند راهبان، بى جفت، در تبعيد.» او در سال ۱۹۵۷ به رياست موسسه ملى ادب و هنر برگزيده شد و سفرهاى متعددى نيز به اروپا انجام داد. او كه از اواخر دهه دوم قرن بيستم به نقاشى علاقه مند شده بود آن روزها ديگر نقاشى را شروع كرد و به آبرنگ رو آورد و تا آخرين روزهاى عمرش نقاشى را ادامه داد. او به سال ۱۹۸۰ در سن ۸۹ سالگى ديده از جهان فروبست. از ديگر آثار او مى توان به «كابوس تهويه شده»، «روزهاى آرام كليچى»، سه گانه «صليب گلگون» اشاره كرد.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 7 شهریور 1395  - 6:01 PM

ملیت : آمریکا   -   قرن : 19 منبع :

«الكات» نويسنده زن مشهور آمريكايى است كه در زمينه كودكان، داستان هاى متعددى به چاپ رساند كه در ميان آنها «زنان كوچك» به موفقيتى جهانى دست يافت و شهرت را براى «الكات» به ارمغان آورد. «الكات» ماده اوليه رمان هاى خود را چه در مسير داستانى و چه در شخصيت پردازى بيشتر از خانواده خود و اجتماعى كه در آن بزرگ شده است يعنى «نيو انگلند» الهام مى گيرد. او كه براى تامين معاش خود و خانواده به نويسندگى مى پرداخت گه گدارى به ناچار با نام مستعار «اى.ان. برنارد» يا حتى به صورت بى نام، داستان هايى سطح پائين و عامه پسند مى نوشت. «لوئيسا مى الكات» در ۲۹ نوامبر ۱۸۳۲ در ايالت فيلادلفيا به عنوان دومين دختر از مجموع چهار فرزند دختر «ابيگيل مى الكات» و «برونسون الكات» به دنيا آمد. در همان اوان كودكى به همراه خانواده به ايالت بوستون نقل مكان كردند و بدين ترتيب او بيشتر دوران زندگى خود را در همين شهر و منطقه كنكورد گذراند و تمام تحصيلات مقدماتى اش را از پدرش آموخت. پدرش مردى اخلاق گرا و از اعضاى انجمن معتقدين به فلسفه ماوراءالطبيعه بود. او گرچه عمل گرا نبود اما ايده آل گرايى معتقد به جهان غيرمادى و زندگى روحانى به شمار مى آمد. «لوئيسا مى» پدر خود را «افلاطون نوين» مى خواند. با انتقاد يك نويسنده انگليسى از روش هاى تدريس «برونسون الكات» او به همراه خانواده اش به منطقه «كنكورد» رفتند و رابطه خانواده با دوستان او از قبيل «تئودور پاركر»، «هنرى ديويد ثورو» و «رالف والدو امرسون» افزايش يافت. نظريات «برونسون» زمانى تاثير عميق و گسترده اى بر معلمان برجاى گذاشت اما امروزه ديگر طرفداران زيادى ندارد. تحت تعليمات چنين پدرى بود كه «لوئيسا الكات» از هفت سالگى به نوشتن خاطرات روزانه خود روى آورد و در سن پانزده سالگى به مطالعه آثار «گوته» پرداخت و به شدت تحت تاثير «مكاتبه با يك كودك» او قرار گرفت. «الكات» در عين حال از خانواده «برونته» به خصوص «شارلوت» نيز تاثير پذيرفت. او اولين كتاب خود با نام «حكايت هاى گل» را به سال ۱۸۵۴ منتشر كرد كه مجموعه اى از داستان هاى كوتاه است و «الكات» آن را به «الن» دختر «امرسون» به پاس آشنا كردن او با «گوته» تقديم كرد. در همين دوران بود كه با شكست شغلى پدر وظيفه مراقبت و تامين آسايش و رفاه خانواده به دوش «الكات» و مادرش افتاد و بعدها پدرش در ستايش و تقدير زحمات او شعرى سرود و او را «فرزند باوفا و فداكار» خواند. آن روزها «برونسون الكات» در فكر ايجاد مدينه اى فاضله بود اما همسرش «ابيگيل» بيش از آنكه به آرزوهاى شوهر مشغول باشد نگران سلامت خانواده بود و به همين جهت براى آسايش بيشتر خانواده را به «بوستون» بازگرداند. «الكات» در اثر بعدى خود با عنوان «داستان يك تجربه» به شرح سختى هاى اين دوران به خصوص زمانى كه به عنوان مستخدم در خانه ها كار مى كرد مى پردازد و در عين حال معتقد است كه جنبه هاى ارزشى زندگى اش از قبيل اعتقاد به تساوى حقوق زنان و مردان در اين دوران شكل گرفته است. اولين داستان هاى كوتاه و اشعار «الكات» در اوايل ۱۸۶۰ در ماهنامه «آتلانتيك» به چاپ رسيد و با شروع جنگ هاى داخلى آمريكا به عنوان پرستار مشغول كمك به مجروحين شد. در خلال سال هاى ۱۸۶۲ و ،۱۸۶۳ الكات در بيمارستان «يونيون» در واشينگتن مشغول به كار و در همين دوران به بيمارى حصبه مبتلا شد و هيچگاه به طور كامل بهبود نيافت. او در سال ۱۸۶۳ نامه هايى را كه در بيمارستان نوشته بود تحت عنوان «دست نوشته هاى بيمارستان» به چاپ رساند كه با موفقيتى نسبى همراه شد و او را به نويسندگى دلگرم كرد. «احوال» نام اولين رمان او است كه در سال ۱۸۶۷ به چاپ رسيد. «تعقيب مرگبار و طولانى عشق» نام رمان ديگر او است در باب وسواس كه در سال ۱۸۶۶ به صورت پاورقى در مجله به چاپ رسيده بود اما مجموعه آن بعد از مرگ او در سال ۱۹۹۵ به چاپ رسيد. در سال ۱۸۶۷ او به سردبيرى مجله كودكانى به نام «مرى ميوزيم» منصوب شد. خلق رمان «زنان كوچك» كه در همين دوران اتفاق افتاد بيش از هر چيز- به گفته شخص «الكات»- در اثر فشارها و نياز مالى بود كه با استقبال گسترده جهانى روبه رو شد و شهرتى عظيم براى او به ارمغان آورد. «زنان كوچك» در دو قسمت در سال هاى ۱۸۶۸ و ۱۸۶۹ به چاپ رسيد كه قسمت دوم آن «همسران خوب» نام دارد. شخصيت هاى اصلى داستان همگى الهام گرفته از خانواده خود «الكات» هستند و شخصيت «جو» الهام گرفته از خود او است. دخترى كه عاشق شغل خبرنگارى است و به ارزش هاى مسيحيت احترام مى گذارد و هيچ گاه ازدواج نمى كند. اين رمان زيبا چندين بار به روى پرده سينما نيز نقش بسته است و در سال ۱۹۳۳ «سارا ميسون» و «ويكتور هيرمن» جايزه بهترين فيلم نامه اقتباس شده را كه از اين رمان الهام گرفته شده بود به خود اختصاص دادند. «الكات» پس از آن رمان هاى ديگرى مانند «مردان كوچك» و «پسران جو» را به رشته تحرير درآورد كه همگى در ادامه زندگى شخصيت هاى رمان «زنان كوچك» بودند. «لوئيسا مى الكات» در ۶ مارس ۱۸۸۸ براثر بيمارى سرطان روده در حالى چشم از جهان فروبست كه هيچ گاه طعم زندگى مشترك را نچشيده بود و بخش اعظم زندگى خود را در تلاش براى فراهم كردن آسايش خانواده صرف كرده بود.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 7 شهریور 1395  - 6:01 PM

ملیت : آلمان   -   قرن : 19 منبع :

توماس مان نویسنده عالیقدر آلمانی ۶ ژوئن ۱۸۷۵ در بندر «لوبك Lubeck» واقع در شمال آلمان متولد شد و ۱۲ اوت سال ۱۹۵۵ در اثر عارضه قلبی پس از یك دوره بیماری ، در بیمارستان ایالتی «زوریخ » چشم از جهان فرو بست. پدرش بازرگان غلات بود كه بعدها به مقام سناتوری شهر آزاد لوبك رسید. توماس تحصیلات متوسطه خود را در همین شهر انجام داد تا بالاخره در سال ۱۸۹۴ دوره ی دوم دبیرستان را به پایان رساند، اما هر گز شاگرد ممتاز نبود.پس از مدتی در یك شركت بیمه در شهر مونیخ مشغول به كار شد و در ساعات فراغت نیز گاهی قلم به دست می گرفت و داستانهایی می نوشت تا اینكه اولین اثر او به نام «افتاده ها» در مجله ی ادبی «كزلد شانت» به چاپ رسید و با انتشار این داستان سبك وی مشخص گردید. توماس در همین زمان در دانشگاه مونیخ در رشته های تاریخ و ادبیات نام نویسی نمود و مدتی هم به هنر نقاشی پرداخت اما هیچ كدام از این رشته ها را به پایان نرسانید. توماس مان در سال ۱۸۹۵ كتاب «فریدمن كوچك» را منتشر ساخت. در سال ۱۸۹۷ مدتی همراه برادرش ، هانریش ، به رم رفت و درهمان سال نگارش كتاب «برودن بروكس» را شروع كرد. این كتاب كه در حقیقت زندگی خانوادگی خود نویسنده است، سرگذشت خانواده ای بورژوا است كه به تدریج دچار انحطاط و تباهی می گردد و شیوه نگارش این اثر با توصیف زیبایی كه از شهرهای شمالی آلمان و آداب و رسوم مردم آن دارد؛ بسیار با ارزش است. این كتاب در سال ۱۹۰۱ منتشر و موجب شهرت توماس گردید. سپس وی در سال ۱۹۰۳ «تونیو كروگر» و «تریستان» را منتشر ساخت. دوران اوج كار نویسندگی توماس مان ، مقارن با سلطنت گیوم دوم و بسط اقتصادی و سیاسی آلمان بود. در این زمان نویسنده بزرگ به سیاست و مسائل سیاسی بی اعتنا بود. در آثارش استحكام شكل و قدرت بیان به خوبی آشكار است و توصیف و واقعیت گرایی با مطالعات عمیق روانشناسی به طرزی عالمانه و دقیق بیان شده است ولی از سال ۱۹۱۲ كه مقدمات جنگ جهانی اول تدارك می شد، توماس مان نیز تحت شرایط زمان درگیر كار سیاسی شد و به نگارش شاهكار فناناپذیر خود به نام «كوه جادو» پرداخت كه دوازده سال بعد انتشار یافت و چنان اهمیتی به وی بخشید كه در سال ۱۹۲۹ جایزه ادبی نوبل به او اهدا گردید. سال ۱۹۱۳ كتاب «مرگ در ونیز» و در سال ۱۹۲۴ «كوهستان سحرآمیز» را منتشر ساخت. آثار دیگری كه وی در این دوران نوشته است عبارتند از: «فردریك و اتحاد كبیر»، «تفكرات مرد غیر سیاسی» و یك اثر تحقیقی به نام «تولستوی و گوته». بر اثر تحولاتی عمیقی كه با وقوع جنگ دراندیشه ی توماس پیدا شد ، كتاب معروف «تلاش ها» را نوشت. سال ۱۹۲۵ آغاز دوره ی درخشان و با عظمت تفكرات وی بود. در این دوران كه نهضت ناسیونالیستی آلمان به شكل حزب نازی مسخ می شد ، تفكر او به جنبه های فلسفی گرایید و در سال ۱۹۲۶ به پاریس مسافرت نمود و كتاب «رنج ها و عظمت ریچارد واگنر» را به نگارش در آورد. وی سپس در سال ۱۹۳۰ كتاب «ماریو و جادوگر» و در سال ۱۹۳۳ «یوسف و برادرانش» را منتشر نمود. ۱۹۳۳ ، سال گسترش «نازیسم» و قدرت حزب نازی بود و حكومت به دست این حزب افتاد. مان مردانه به مبارزه با عملیات وحشیانه و غیر انسانی هیتلر و همكارانش برخاست، به دستور كمیته مركزی حزب نازی كتاب های توماس مان تحریم شد و نسخه های موجود آن جمع آوری و سوزانیده شد و حتی نزدیكان وی كه در آلمان بودند، دستگیر شدند و مورد شكنجه قرار گرفتند. در این هنگام وی از سویس به چكسلواكی رفت و تابعیت آن كشور را پذیرفت.مقارن حمله ی هیتلر به خاك چكسلواكی در سال ۱۹۳۸ ، مان به فرانسه و سپس به انگلستان رفت و چون جنگ جهانی دوم سراسر اروپا را فرا گرفت به آمریكا مهاجرت كرد و چندی بعد تابعیت آمریكا را پذیرفت.توماس مان در عین مبارزه آشتی ناپذیر با «هیتلریسم» از راه ِ قلم و دستگاه های فرستنده ، هرگز یك لحظه كار اصلی خود را فراموش نكرد. وی كتاب «نوكتورن» را در سال ۱۹۳۴، «مبادله نامه ها» را در ۱۹۳۷ «آینده دمكراسی» و بیو گرافی های «فروید – گوته و واگنر» و همچنین «این صلح» و «یوسف در مصر» را در سال ۱۹۳۸ منتشر ساخت.تماس مان كتاب «این جنگ» را در سال ۱۹۴۰ و كتاب «دكتر فاوست» را در ۱۹۴۷ انتشار داد. «مان» از سال ۱۹۵۲ در قریه كوچك «ارلنباخ» در نزدیكی شهر زوریخ اقامت گزید و تا آخر عمر اوقات خود را همان جا گذرانید. آثار دیگر توماس مان عبارتند از: آشفتگی زودرنج، یادداشتهای پاریس ، خلاصه زندگی، شوپنهاور، اروپا هوشیار باش، فروید و آینده، سرهای عوض شده، اصالت فكر، قانون، اعترافات فلیكس كرول، گوته نماینده بورژوازی، و شارلوت درویمار.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 7 شهریور 1395  - 6:01 PM

ملیت : دانمارک   -   قرن : 19 منبع :

«هانس کریستین آندرسن HANS-CHRISTIAN-ANDERSEN » در دوم آوریل ۱۸۰۵ در کلبه محقری در جزیره «فیونی» دانمارک از پدری کفش دوز و بسیار تهیدست متولد گردید و در چهارم اوت ۱۸۷۵ درگذشت. با وجود ظلمت فقر هنوز نوری از شادی در آن کلبه می تابید، زیرا پدربا تمام نیرو برای کامکاری و پیشرفت فرزندانش می کوشید. هانس یازده ساله بود که این اشعه ی حرارت بخش نیز خاموش گردید؛ پدرش وفات یافت و او ناگزیر تحصیل را رها کرد و به تلاش برای معیشت پرداخت. لیکن نتوانست موفقیتی به دست آورد و به ناچار با عشقی شگفت آور که به آموختن داشت به مدرسه مخصوص بینوایان و یتیمان رفت، در حالی که به جز مطالعه، به حرفه تئاتر نیز علاقه وافری داشت. هانس چهارده ساله بود که به صورت ولگردی بی خانمان به کپنهاک پایتخت کشور خود قدم نهاد. روزهای اول برای تحصیل معاش به آوازه خوانی در کوچه ها پرداخت و پس از چندی توانست کار بی ارزشی در یکی از تئاترها بیابد، اما چندی بعد او را به علت آن که بلوغ، لطف صدای او را از بین برده بود، اخراج نمودند. هانس بار دیگر سرگردان کوچه ها شد. لیکن نبوغ او وی را با چندین تن از هنرمندان سرشناس عصر خویش آشنا نمود و همین آشنایی سبب شد که وی بتواند در تئاتر سلطنتی راه پیدا کند و چون تقریباً از نظر معاش خیال وی راحت شد فوراً در دانشگاه کپنهاک به ادامه تحصیل پرداخت. هانس اولین مجموعه شعرش را «سفری پیاده از کانال هولمن تا شرق آماگار» نام نهاد. این کتاب را می توان ترانه های رنج بار تنهایی و گرسنگی و دربه دری نام نهاد که آن را در سن ۲۲ تا ۲۵ سالگی تنظیم و منتشر کرد. این ترانه ها به حدی بر هنردوستان مقبول افتاد که «فردریک ششم» برای وی یک مقرری قابل توجه تعیین و از این زمان زندگی هانس به طور کلی تغییر کرد و او توانست بدون بیم از گرسنگی و رنج فردا ،به کارهای ادبی بپردازد و حتی با مسافرت به ممالک اروپایی (کشورهای ایتالیا، فرانسه، سویس و آلمان) مردم را بیشتر بشناسد و با طبیعت و روحیات آن ها بیش از پیش آشنا شود. ره آورد این سفر دو ساله افسانه ها و داستان های دلکشی است که در مجموعه ای به نام «افسانه ها و سرگذشت ها» منتشر نمود. تکنیک ساده، لحن بی پیرایه و خالی از قید اشعار، توانست هانس را به عنوان یک نویسنده بزرگ و این کتاب را شاهکاری برای مطالعه بزرگسالان و کودکان تمام اروپا معرفی کند. آندرسن پس از چندی داستان دیگری به نام « ویلون نواز تنها» و نیز پس از چند ماه داستان دیگری به نام «بدیهه سرا» منتشر نمود. وی درآن زمان نویسنده ای مقتدر بود که همه مردم به وی علاقه داشتند و حتی به شدت مورد توجه دربار بود. این موفقیت ها و شهرت اعجاب آور او، منتقدین و نویسندگانی را که سال ها خون دل خورده و در مکاتب مختلف طبع آزموده بودند به شدت عصبانی کرد تا آنجا که هر روز مقاله ای علیه وی منتشر می شد. آندرسن که تصور می کرد بزرگترین حامیان وی هنرمندان و منتقدین خواهند بود، از احساس کینه و دشمنی این گروه به شدت آزرده شد. ناچار از وطن خویش مسافرت کرد و در هر کشور اروپایی مدتی اقامت نمود. اما افسانه های او به سرعت مشهور شد و با آن که آندرسن خود به آنها علاقه ای نشان نمی داد به تکمیل افسانه هایش پرداخت و نخستین جلد آن ها را با بخش هایی که در سال های ۱۸۳۶ و ۱۸۳۷ انتشار داده بود تکمیل کرد و در دسترس همگان نهاد؛ از آن به بعد افسانه های دیگری از این مجموعه منتشر کرد که آخرین آنها را در سال ۱۸۷۲ به چاپ رسانید. در سال ۱۸۶۷ به پاریس رفت و مورد استقبال بی دریغ محافل هنری و مردم قرار گرفت تا اینکه در اواخر عمر به میهن خود بازگشت و در اثر حادثه ای سخت مجروح شد و سه سال پس از این تصادف در سال ۱۸۷۵ در گذشت. در مراسم خاکسپاری تجلیل عظیم و بی سابقه ای از وی به عمل آمد و پادشاه دانمارک شخصاً در تشییع جنازه او شرکت کرد، زیرا به راستی گوهری ارزنده از تارک ادبیات دانمارک گم شده بود. از آندرسن قریب ۳۵ جلد کتاب باقی مانده است که علاوه بر کتاب هایی که قبلا ذکر شد می توان «مجموعه قصه» و «داستان»، «افسانه های کوتاه»،و کتاب دلکش و عمیقی به نام «زندگی من» و «تصاویر بی تصویر» رانام برد.این کتاب مشهورترین اثر این نویسنده است که در آن تجسمی لطیف از «کپنهاک» تا رود «گنگ» و از «گروئنلند تا صحرای آفریقا» در آن نقاشی شده و در این نقاشی نهایت استادی به کار رفته است. محتوای آن نیز بسیار عمیق و گیراست و بیشتر از سایر آثار وی لطف و زیبایی با عمق فلسفی و طنز و انتقاد از نابسامانی ها درهم آمیخته است. قهرمانان آثار افسانه های وی زیبا، پرحرکت و اغلب مقتدرند، لیکن تنها از اقتدار خود به سود خصایل پاک استفاده می کنند. «ژراردو نروال» نابغه ی بزرگ ادبیات معاصر درباره وی می گوید. «همه چیز در آثار او زنده است و محسوس» و واقعاً نیز چنین است.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 7 شهریور 1395  - 6:01 PM

ملیت : فرانسه   -   قرن : 18 منبع :

«هانری بل» نویسنده شاهکار جاویدان «سرخ و سیاه» در ماه مه سال ۱۷۸۳ در شهر «گرونوبل» فرانسه متولد گردید و در ۲۴ ماه مه سال ۱۸۴۲ دچار سکته قلبی شد و این عارضه او را از پای درآورد. هانری بل در طفولیت مادرش را از دست داد ، و به ناچار کودک در میان یک مشت اقوام پدری که همه مستبد و خودرأی و عبوس و اخمو بودند و به کمترین بهانه ای کتکش می زدند، بزرگ شد. طفلک، تحقیرها و خشم و کینه های خود را در سکوتی رنجبار فرو می خورد و همین وضع اثر عجیبی در روحیه اش به جا گذاشت. هانری در ۹ سالگی از «گرونوبل» گریخت و به پاریس آمد. ورود او مصادف با فردای روزی بود که «ناپلئون» کودتا کرده و امپراطوری خودرا تشکیل داده بود. " بل " نیز با شوق و ذوق بسیار به ماجرا کشانده شد و در قسمت کارپردازی ارتش ناپلئون استخدام گردید. وی دو روز پس از رفتن بناپارت به جبهه جنگ ایتالیا از معبر « سن برنار» گذشت و در پای قلعه به زیر رگبار آتش توپخانه رفت ولی عمرش به دنیا بود. از آنجا به «میلان» وارد شد و در جنگ «مارانگو» که از شاهکارهای جنگی ناپلئون است شرکت جست. سپس به پاریس بازگشت و چندین سال از عمر خود را به کشیدن نقشه ها و طرحهای ادبی گذراند و تجاربی حساس به دست آورد. در سال ۱۸۰۶ مجدداً به خدمت کارپردازی ارتش ناپلئون در آمد و همراه امپراطور به «پروس» و سپس به «روسیه» رفت.این دوره از ادوار قهرمانی زندگی استاندال محسوب می شود، چه وی در این مدت توانست به ذوق و پشت کار خود میدان دهد و هوس سوزان خود را بدین ماجراهای سخت و مشقت بار تسکین بخشد. روزهای سخت و تیره ای که بر او گذشت به هیچ وجه نتوانست خللی به صفا و آرامش و خونسردی او وارد آورد. در روزهای محنت بار عقب نشینی ناپلئون از روسیه ، استاندال فرد با انضباطی بود که هر روز صبح خویشتن را در لباس مرتب و تمیز و با ریش تراشیده به فرمانده اش معرفی می کرد و آثار ترس، وحشت و یأس و پریشانی در سیمای او خوانده نمی شد؛ ولی با این اوصاف خستگی او را بسیار ضعیف کرد. در سال ۱۸۱۳ از خدمت ارتش کناره گرفت و پس از شکست ناپلئون ، چون استاندال با طرفداران بازگشت خانواده «بوربن» سخت دشمن بود و تاب دیدار سلطنت طلبان و «ژزوئیت ها» و اشراف را نداشت ، با آنکه ریاست اداره کل خواربار پاریس را به او دادند، حاضر به همکاری با مخالفان نشد و با فقر و پریشانی به «میلان» رفت ولی تنها چیزی که در آن شهر داشت نعمت آزادی بود. از این به بعد دوران دیگری در زندگی استاندال شروع می شد ، بدین معنی که چون دیگر نمی توانست از فعالیت و کار خود لذت ببرد، لذت دنیا را در شعر و موسیقی و سفر و عشق و ادبیات جست ؛ چون او از کودکی مفتون هنر بود و اصول نقاشی و موسیقی را فرا گرفته بود و اطلاعات وسیع وی در این هنرها به نحو بارزی در آثارش نیز به چشم می خورد. وی پس از چندی مورد سوء ظن پلیس اتریش واقع شد و از میلان تبعید گردید و دو مرتبه به پاریس برگشت بازگشت او مصادف با انقلاب ژوئیه بود و این واقعه او را بسیار شاد و خرسند ساخت، چون به عقیده او «لویی فیلیپ» بیش از شارل دهم و لویی هیجدهم قابل تحمل بود. او پس از انقلاب ژوئیه ، باردیگر شغل دولتی یافت و به سمت کنسولی به «تریست» و بعد به «سیویتا وچیا» (Civita – Vechia) فرستاده شد و چون معاش روزانه اش را تامین شده دید، دیگر جز برای سرگرمی و لذت خویش چیزی ننوشت. شاید «خاطرات یک سیاح» را بتوان از این قاعده مستثنی دانست، لیکن هانری بل که نام مستعار استاندال را برای خود برگزیده بود هنگام نگارش آن در مرخصی به سر می برد و به دلیل اینکه فقط نصف حقوق خویش را دریافت می داشت، وضعش بی شباهت به وضع قبل از انقلاب نبود. در مورد آثار وی می توان گفت رمان اولیه وی به نام «آرماسن» اثری نامفهوم و گنگ تلقی گردید و حتی از مجموعه داستان های وی به نام «عشق» که به سال ۱۸۲۲ منتشر گردید نیز استقبالی نشد.اما وی مردی بود که به کار هنر خود ایمان داشت و این نامرادی ها نتوانست قدرت خلاقه ی عظیم او را درهم شکند. استاندال بین سال های ۱۸۱۵ و ۱۸۳۰ شغل و کاری نداشت و تقریبا جز قلم وسیله ی دیگری جهت تامین معاش برایش باقی نمانده بود. او در این مدت نویسندگی را به عنوان حرفه ای انجام می داد، اما پس از ۱۵ سال که توانست برای تأمین معاش خود کاری بیابد نویسندگی را به خاطر هنر انجام می داد و این دوران در حقیقت اوج معنوی کارهای وی است. در سال ۱۸۳۰ «گردش های رم» را منتشر کرد و این اثر قدرت وی را به روشنفکران شناسانید و در سال ۱۸۳۱ توانست شاهکار جاودانه خود را به نام « لوسین لوان» یا «سرخ و سیاه» را منتشر کند که در آن زمان کمترین استقبالی از آن نشد و در سال ۱۸۳۹ نیز شاهکار دیگر خود را به نام «صومعه پارم» منتشر کرد که آن هم در آن زمان با موفقیت روبرو نشد. از دیگر آثار وی کتابی است در شرح حال خود، که پنجاه سال بعد از مرگش منتشر شد و در آن صداقتی توأم با جسارت به چشم می خورد. استاندال نویسنده ای است رئالیست و توانا که سبکی بسیار خشک و عاری از تکلف دارد. رومانتیک های هم عصر او به هیچ وجه پی به زندگی پر احساسی که در بین آثار او موج می زد نمی بردند و او را نویسنده ای بی ارج می دانستند، ولی او علیرغم قضاوت احمقانه و ناشی از تعصب آنان همچنان به نوشتن ادامه می داد. خودش می گفت: «من برای مشتی خواص می نویسم، حرفهای مرا در سال ۱۸۸۰ خواهند فهمید.»اتفاقا همین طور هم شد زیرا در آن ایام (تقریبا سال ۱۸۸۰) پی بردند که این نویسنده توانا چه حساسیت و روشن بینی عجیبی داشته و چگونه از دنیا و مافیها - یعنی از عالم خارج - بریده و به سیر و سیاحت درون انسان پرداخته و در تجزیه و تحلیل روان آدمی حتی از جزئیات نیز غافل نبوده و در این راه وظیفه ای خطیر را به نحوی احسن انجام داده و به حق لقب «کاونده قلب آدمی» برازنده اوست.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 7 شهریور 1395  - 6:01 PM

ملیت : فرانسه   -   قرن : 18 منبع :

« ژان ژاک روسو» فیلسوف و نویسنده بزرگ فرانسوی در ۲۸ ژوئن ۱۷۱۲ در شهر «ژنو» سویس متولد شد و در شب دوم ژوئیه ۱۷۸۷ در قصر «آرمی نوویل» در حوالی پاریس در گذشت.«ژان ژاک» اندکی پس از تولد مادر خود را از دست داد و اقوامش از او پرستاری کردند. پدرش ساعت ساز بود و تا ده سالگی از او مواظبت می کرد و کتاب های زیادی را برای مطالعه در اختیار وی می گذاشت تا قوای عقلی و فکری او پرورش یابد. «روسو» علاقه زیادی به کتاب «زندگی مردان بزرگ» اثر «پلوتارک» داشت. پس از چندی پدر روسو در اثر زد و خورد با یک شخص ناشناس از «ژنو» گریخت و پسرش «ژان ژاک» ۱۰ ساله را به برادر خود که مردی عیاش بود سپرد. این عمو تربیت برادرزاده را به کشیشی موسوم به «لامبرسیه» در قریه «بسی» محول کرد و «ژان ژاک» در آن قریه بود که با طبیعت مأنوس گردید و خصایص روحی او یعنی عشق به طبیعت و درخت و سبزه و صحرا تجلی کرد. پس از تحصیلات ابتدایی و بازگشت به «ژنو» ، شاگرد یک عریضه نویس دادگستری شد. در آوریل ۱۷۲۵ پس از چند هفته منشی گری شاگرد یک گراورساز شد و سه سال نزد او کار کرد اما چون استادش او راکتک می زد، در ۱۴ مارس ۱۷۲۸ از «ژنو» فرار کرد. وی چندی در «ساوآ» به ولگردی روزگار گذرانید و در آنجا با خانم «وارنس» که خود زندگانی پرشور و نامرتبی داشت آشنا شد و اجباراً ترک مذهب آبا و اجدادی خود (کالوینیسم) را نمود و به آیین کاتولیک در آمد. پس از سرگذشت های متعدد به «انسی» مراجعت کرد و بعد در چند جا نوکر شد و از خانه ی ارباب اولش یک روبان دزدید و خدمتکار را متهم کرد و از آنجا بیرونش کردند؛ سپس ارباب دیگری یافت که قدرش را بهتر می دانست ولی او با زندگی ماجراجویی خوشتر بود، لذا با ماجراجویی به نام «باکل» شریک شد و راه بیابان در پیش گرفتند و شهر به شهر می گشتند و معرکه می گرفتند تا بالأخره پس از مسافرت های متعدد در سال ۱۷۳۸ به سن ۳۶ سالگی در «شارمت» با مادام «وارنس» مستقر گردید و با جدیت و پشتکار قابل ستایشی به تکمیل اطلاعات و تحصیل در رشته های مختلف و مطالعه ی دقیق مؤلفین و فلاسفه و منتقدین پرداخت.مادام وارنس دوست دیگری داشت و با روسو دست به کارهای مختلف زدند تا این که در سال ۱۷۴۰ به عنوان دایه در لیون کاری پیدا کرد و پس از چندی دوباره به شارمت مراجعت نمود و پس از دو سال در تابستان ۱۷۴۲ عازم پاریس شد. یکی از علایق روسو موسیقی بود. از وقتی که به تقلید یک جوان سرگردان فرانسوی، در «لوزان» بدون اینکه جزئی اطلاعی از نت و آهنگ داشته باشد، داوطلب تنظیم و هدایت ارکستری شد و با رسوایی مجبور به فرار شد، تا این زمان که با ارقام و اعداد نت جدیدی برای موسیقی اختراع کرده بود، غالبا وقت خود را مصروف به فرا گرفتن این هنر می نمود، بدون اینکه به جایی رسیده باشد. در این سفر با اختراع جدید خود می خواست دنیا را قبضه کند و صاحب مال و مکنت فراوان شود اما تنها نتیجه ای که عایدش شد این بود که آکادمی علوم، مؤلف را به خاطر حُسن ابتکاری که به خرج داده بود رسماً تبریک گفت. در این مسافرت با نویسندگان مشهور معاصر خود مانند «فونتنل» و «دیدرو» و بعضی از خانم های برگزیده ی جامعه از قبیل «مادام دوپن» و غیره آشنا شد. غالب اوقات خود را به مطالعه و تفکر مصروف می کرد تا اینکه به عنوان منشی به سفارت فرانسه در «ونیز» مأمور شد. اما چون به آسانی با کسی نمی ساخت به زودی سفارت را رها کرد و از راه «سمپلن» در سال ۱۷۴۴ فقیر و بیچاره تر از هنگام عزیمت، به پاریس مراجعت نمود. در مهمانخانه ی کوچک «سن کانتن» مستقر گردید و در آنجا با خدمتکار مهمانخانه موسوم به «ترز لوواسور» که دختری بود با محبت و صمیمی اما جاهل و خشن ، آشنا شد و تا دم مرگ با او به سر برد. یک روز که به دیدار دیدرو می رفت برحسب اتفاق به موضوع مسابقه آکادمی «دیژون» برخورد و با ولع و اشتیاق غیر قابل وصفی به تشریح و تجزیه ی آن پرداخت که «آیا بسط ، توسعه و استقرار علوم و هنر موجب اصلاح اخلاق مردم است یا خیر » . این مسابقه در سال ۱۷۵۰ بود ؛ روسو در آن شرکت کرد و جایزه را برد و ناگهان در بین عام و خاص مشهور شد و ضمناً با انتشار «رهبر قریه» و جواب مسابقه ثانوی در باب «علل عدم تساوی در بین آحاد بشر» با اینکه جایزه را نبرد ولی هر روز بر شهرت و اعتبارش افزوده می شد. قبل از این در سال ۱۷۴۵ در ضمن ِ مسافرتی به «ژنو» دوباره عنوان «ساکن ژنو» را گرفت و به مذهب اولی خود که «کالوینیست» بود درآمد. در مراجعت از ژنو دعوت دوستی به نام مادام " دپینه " را اجابت کرد و به همراه " ترز " در محل زیبایی به موسوم شورت مستقر گردید ، ولی نه مادام دپینه و نه ترز از زندگانی روستایی که روسو با علاقه زیادی بدان خوگرفته بود و همه وقت خود را در وادی سرسبز آن نواحی گردش کنان و مستغرق در مکاشفه صرف می کرد چیزی سردرنمی آوردند. دوستان " پینه " یعنی دیدرو و گریم می خواستند روسو را به پاریس بکشانند و ترز را با خود همراه کردند. " روسو" از نارضایتی های دائمی ترز ، پاک ناراحت و حیران گشته بود و علاوه بر همه اینها عشق بسیار پرشوری ، او را به طرف مادام «هود تو Houdetot» خواهرزاده ی صاحب قصر می کشاند، ولی مادام «هودتو» که جمالی زیبا و وارسته داشت به شاعری موسوم به «سن لامبر» دلبسته شده بود. پس از این حوادث روسو در سال ۱۷۵۷ در «مون مورانسی Montmoroncie» ملک پرنس «دوکنده» مستقر گردید. کمی بعد در «ارمیتاژ » ملک مارشال «دو لوکزامبورگ» اقامت گزید و به انشای تألیفات اساسی خود پرداخت. در ۱۷۵۸ نامه ای به «دالامبر» و در ۱۷۵۹ رمان معروف خود موسوم به «هلوئیز جدید» و در ۱۷۶۲ «قرار داد اجتماعی»(۱) و بالاخره در همان سال کتاب معروف در تعلیم و تربیت موسوم به «امیل»(۲)، خشم و غضب پارلمان فرانسه را نسبت به مولف برانگیخت و حکم توفیقش صادر شد، تا اینکه در شب دهم ژوئن ۱۷۶۲ به طرف سویس فرار کرد . از این تاریخ به بعد آرامش و راحتی نسبی از او سلب شد. بعد از مدتی از ژنو و برن فرار کرد و در گوشه ای که متعلق به پادشاه پروس یعنی «فردریک دوم» بود مستقر شد و مدت هجده ماه راحت به سر برد ؛ ولی عقاید مذهبی و مباحثاتی که در این موضوع ها می نمود روحانیون «کالوینیست» را متغیر کرد و خانه اش را سنگسار کردند ؛ تا اینکه در ۱۷۶۵ از آنجا نیز گریخت و چند هفته در جزیره زیبای «سن پیر» در وسط دریاچه «بی ان» نزدیک «نوشاتل» اقامت گزید ولی به حکم سنای برن از آنجا هم آواره شد و از طریق «سمپلن» به پاریس رفت و در همین وقت بود که «هیوم Hume» فیلسوف معاصر و معروف انگلیسی، نویسنده در به در را در انگلستان پناه داد و در ۱۳ ژانویه ۱۷۶۶ به لندن وارد شد و در «ووتون » در قصر یکی از دوستان «هیوم» مستقر گردید، و در همین قصر کتاب معروفش «اعترافات»(۳) را شروع کرد. متاسفانه سالهای آوارگی روحیه علیلش را فوق العاده متاثر نموده و تقریبا به سرحد جنون رسانده بود، دیری نگذشت که با هیوم سخت برهم زد و در ماه مه ۱۷۶۷ وارد فرانسه شد و در ملک پرنس دو کنتی و سپس در «لیون» و «گرنوبل» ساکن گردید و بالاخره در ۱۷۷۰ بپاریس مراجعت نمود. در این زمان کتاب «اعترافات » خود را در ملک «پرنس دوکنتی» به پایان رسانیده بود. در پاریس در اطاق محقری در طبقه چهارم عمارتی در کوچه پلاتریر اقامت گزید و از کپی کردن نت های موسیقی و پانسیون مختصری به زحمت اعاشه می کرد. مدت هشت سال زندگی نسبتاً آرامی داشت آوازه شهرتش در همه اروپا پیچیده بود. تا اینکه در سال ۱۷۷۸ در قصر «ارمی نون ویل» مستقر گردید و در شب دوم یا سوم ژوئیه ۱۷۷۸ دعوت حق را اجابت کرد و از زندگی سراسر محنت و آوارگی بیاسود. از دیگر آثار وی می توان امیل(۲) و قراردادهای اجتماعی(۳) را نام برد. ۱) Confessions ۲) Emile ۳) The Social Contract

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 7 شهریور 1395  - 6:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

متولد 1260 ش است. پدرش مرحوم ملك‏المتكلمین خطیب و واعظ معروف دوره مشروطیت است كه به دست محمد على میرزا در باغشاه مقتول شد. ملك‏زاده تحصیلات خود را در رشته پزشكى در بیروت به اتمام رسانید و همزمان با انقلاب مشروطیت وارد ایران شد. روح آزادیخواهى پدرش در وى مؤثر افتاد و او نیز در زمره مشروطه‏خواهان درآمد و مدتها در حبس و تبعید به سر مى‏برد. بعد از استبداد صغیر به كار طبابت پرداخت و ضمنا در مدرسه طب نیز تدریس مى‏نمود. چندى هم در یكى از كابینه‏هاى مستوفى‏الممالك معاون نخست‏وزیر شد. در دوره هفتم قانونگزارى از طرف مردم بم به وكالت مجلس رسید و مجموعا هفت دوره نماینده مجلس بود. بعد از شهریور 20 در چند دوره براى وزارت بهدارى دعوت شد ولى نپذیرفت، تا اینكه در 1328 در اولین دوره مجلس سنا از اصفهان به سناتورى رسید و نایب رئیس سنا هم شد. در دوره دوم نیز سناتور بود. دكتر مهدى ملك‏زاده تحت عنوان انقلاب مشروطیت ایران خاطرات خود را در مورد مشروطیت ایران در هشت مجلد تحریر و انتشار داده است كه حاوى نكات مهمى از اوضاع سیاسى ایران است. همچنین كتابى درباره‏ى زندگى پدر شهیدش تحت عنوان شرح زندگى ملك‏المتكلمین تألیف نموده است. وفات او در 1334 ش اتفاق افتاد. وى با هزینه شخصى آرامگاهى براى پدرش و مدیر صوراسرافیل و چند تن دیگر كه در واقعه باغشاه مقتول شدند بنا نهاد و با تلاش وى مجسمه پدرش را در میدان حسن‏آباد نصب كردند، ولى پس از مرگ او مجسمه را از میدان برداشتند. پس از مرگ سناتور ملك‏زاده دامادش دكتر خانبابا بیانى به مقام سناتورى رسید. دكتر ملك‏زاده در جوانى با دختر سلیمان‏خان میكده ازدواج كرد و صاحب دو دختر شد: یكى به حباله نكاح محمد دادور فرزند وثوق‏السلطنه درآمد و دیگرى همسر خانبابا بیانى شد. این زن مقام استادى گرفت و در دانشگاه تهران در رشته باستانشناسى تدریس مى‏كرد. (1334 -1260 ش)، نویسنده. پس از تكمیل تحصیلات مقدماتى به تحصیل حكمت الهى پرداخت و «شرح منظومه» را نزد جهانگیر خان قشقایى و زبان انگلیسى را نزد آوانس، از ارامنه‏ى جلفا، فراگرفت. در هفده سالگى به تهران آمد و وارد دارالفنون شد و به تحصیل علوم جدید و طب پرداخت. جهت ادامه‏ى تحصیل به فرانسه عزیمت نمود، ولى در استانبول شمس‏الدین بیگ، سفیر كبیر عثمانى در ایران، كه با ملك المتكلمین دوستى داشت او را از رفتن به فرانسه منصرف كرد و به بیروت فرستاد. ملك‏زاده پس از خاتمه‏ى دوره‏ى طب و اخذ درجه‏ى دكترا و كسب دیپلم (اتا) و نشان برگ خرما، براى تكمیل تحصیلات، به پاریس رفت. وى در 1327 ق به ایران بازگشت و از طرف صنیع‏الدوله به سمت استادى دانشكده‏ى طب انتخاب شد و چندین دوره نمایندگى مجلس شوراى ملى و دو دوره نمایندگى مجلس مؤسسان و سالها ریاست بهدارى ارتش را عهده‏دار بود. او در تهران درگذشت. از آثارش: «تاریخ انقلاب مشروطیت ایران»، در هفت مجلد؛ «زندگانى ملك المتكلمین».[1]

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 7 شهریور 1395  - 6:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : گنجینه دانشمندان (جلد هشتم)

شیخ غدیرعلى ممیز از علماء و دانشمندان معاصر خدوم و مروج شهرستان (شهرضا) مى‏باشند تولد ایشان در ذى‏الحجه 1349 ق در شهرضا واقع شده و مقدمات را در آنجا در خدمت حجةالاسلام آقاى حاج میرزا نصراللَّه- زارعان و سطوح را از محضر انور آیت‏اللَّه حاج سید مهدى كمارى در مدرسه شیخ عبدالحسین تهران خوانده و هم در مشهد مقدس از محضر مرحومین آیتین حاج شیخ هاشم قزوینى و حاج آقا جلال مدرس تكمیل نموده و ادبیات را از جناب آقاى هاشمى و هیئت و تفسیر از استاد بزرگوار علامه میرجهانى بهره‏مند و منظومه سبزوارى را در نجف اشرف از مرحوم حجةالاسلام آقاى حاج میرزا محمدعلى توحیدى تبریزى و سطوح عالیه را از مرحوم حاج شیخ صدرا بادكوبه‏اى رحمة اللَّه علیه و حجةالاسلام حاج سید ابوالقاسم كوكبى بهره‏مند شده و دروس خارج را از آیت‏اللَّه حاج میرزا باقر زنجانى و آیت‏اللَّه حكیم و آیت‏اللَّه العظمى خوئى و آیت‏اللَّه حاج سید عبدالاعلى سبزوارى استفاده نموده و با دریافت اجازات از نجف اشرف مراجعت به شهرضا و به خدمات دینى از اقامه جماعت و تبلیغ احكام و ترویج دین و تعظیم شعائر مذهبى پرداخته و تا حال تحریر و تالیف گنجینه موفق و شاغل این خدمات مى‏باشند. آثار خالده معظم له. 1- قسمتى تقریرات دروس مرحوم آیت‏اللَّه حاج شیخ هاشم قزوینى و آیت‏اللَّه میرزا باقر زنجانى و آیت‏اللَّه العظمى خوئى. 2- تعمیرات حسینیه سادات شهرضا در سال 1346. 3- ساختمان حسینیه باغ ملى شهرضا در سال 47 -46. 4- تاسیس مسجد صدرى در خیابان ولیعهد غربى شهرضا 49 -48. 5- مسجد امام حسین (ع) در خیابان چهل مترى شهرضا 54 - 55. 6- فرستادن مبلغینى به اطراف شهرضا از سال 1346. 7- تاسیس كتابخانه عمومى. 8- تاسیس مدرسه علمیه مدینه العلم شهرضا که اکنون مملو از طلاب و روحانیون برای درس و مباحثه است . غدیرعلى ممیزى عالمى عامل و مروجى كامل است كه تحصیلات خود را در شهرضا و اصفهان و حوزه‏هاى علمى دیگر تمام نموده و به خدمات دینى از اقامه جماعت و تبلیغات اشتغال دارد. وى عالمى باصفا و دانشمندى متواضع و داراى محامد آداب و محاسن اخلاق مى‏ باشد. ایشان در نیمه شب 7 آذر 1388 برابر با شام عرفه و شب عید سعید قربان دعوت حق رالبیک گفت و در جوار رحمت الهی آرمید . قبر ایشان بنا به وصیت خود در قبرستان عمومی شهرضا واقع شده است .

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 7 شهریور 1395  - 6:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1333 -1260 ق)، نویسنده. ملقب به نظام‏الدین غفارى. در برزآباد كاشان به دنیا آمد. پس از فراگرفتن علوم مقدماتى در 1275 ق، براى ادامه‏ى تحصیل، به فرانسه رفت و در آنجا ریاضى و نجوم را فراگرفت. وى پس از دو سال معلمى و شاگردى در پلى تكنیك وارد مدرسه‏ى معدن شناسى شد و در 1284 ق به ایران بازگشت و معلم مقرب ناصرالدین شاه شد. او در هنگام عقد قرارداد دارسى وزیر معادن و در 1332 ق وزیر علوم و وزیر تجارت و فلاحت در دولت مستوفى بود. میرزا نظام‏الدین مأمور نقشه‏بردارى و ساخن راه تهران- آمل و تهران- قم بوده است. مهندس الممالك مدتى به عنوان مترجم در دستگاه دولتى خدمت مى‏كرد و قرارداد رویتر را ترجمه نمود و در اختیار مردم و دولت قرار داد. وى كتابهایى در علوم مثلثات، جبر و مقابله‏ى اعلى، حساب تفاضلى و اصلى، هندسه‏ى تحلیلى، هندسه‏ى اعلى، علم هیئت، قوا و حركت وسطى و اعلى تألیف كرده است. او در این تألیفات براى اسمها و اصطلاحاتى كه تا قبل از وى معادلى نداشته معادل مناسب یافته و به كار برده است. از دیگر آثارش «حساب ابتدایى» مى‏باشد.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 7 شهریور 1395  - 6:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1283 ش)، پزشگ، استاد دانشگاه و نویسنده. تحصیلات ابتدایى و زبان فرانسه و انگلیسى ردر زادگاه خود كاشان و تحصیلات متوسطه را در كالج آمریكایى تهران به پایان رساند. او تحصیلات عالى را در آمریكا دنبال كرد و موفق به اخذ درجه‏ى دكترى در پزشكى شد و پس از آن به ایران آمد و عهده‏دار مشاغل مختلفى از جمله. تدریس تشریح، ریاست بیمارستان وزیرى، ریاست آموزشگاه مامایى، استاد كرسى بیماریهاى زنان ریاست دانشگاه تهران و وزارت بهدارى شد. از جمله خدماتى كه وى در زمان ریاست دانشگاه انجام داد تأسیس كتابخانه‏ى مركزى دانشگاه و تغییر سیستم آموزشى دانشگاه از فرانسوى به آمریكایى بود. از آثار وى: «بیماریهایى زنان»؛ «سخنرانیهاى هئیت اعزامى سازمان بهداشت در دانشكده‏ى پزشكى»، ترجمه؛ «گزارش سه ساله‏ى سوم ریاست دانشكده‏ى پزشكى»؛ «بیماریهاى زنان و پیشرفتهاى علمى نوین».[1] فرزند سید حسن مبصرالممالك، متولد 1283 ش در كاشان است. تحصیلات ابتدائى را در كاشان و تحصیلات متوسطه را در كالج آمریكائى انجام داد و سپس براى ادامه‏ى تحصیل عازم آمریكا شد و ابتدا درجه‏ى لیسانس علوم از دانشگاه سیراكیوز گرفت و وارد دانشكده پزشكى گردید و درجه‏ى دكترا نیز از همان دانشگاه با تخصص امراض زنان دریافت كرد و چندین سال در آمریكا به طبابت مشغول بود. پس از ورود به ایران، به دانشیارى و استادى دانشكده‏ى پزشكى منصوب شد و سرانجام به استادى كرسى بیماریهاى زنان رسید. مدتى هم ریاست بیمارستان وزیرى و ریاست بخش جراحى بیمارستان زنان و ریاست آموزشگاه مامائى با او بود . در 1326 با راى استادان به ریاست دانشكده‏ى پزشكى منصوب گردید. در 1329 در كابینه‏ى سپهبد رزم‏آرا به سمت وزیر بهدارى تعیین شد، و تا پایان حكومت رزم‏آرا تا اسفند 1329 وزیر بهدارى بود. در 1332 در كابینه‏ى سپهبد زاهدى براى بار دوم به وزارت بهدارى معرفى شد و تا سقوط كابینه در آن سمت باقى ماند. در 1334 كه علاء مامور تشكیل كابینه گردید، دكتر جهانشاه صالح را در سمت وزارت بهدارى تثبیت نمود. در شهریور 1339 مهندس جعفر شریف‏امامى رئیس دولت وقت، وزارت بهدارى را به عهده‏ى دكتر جهانشاه صالح قرار داد و در ترمیم همان كابینه، صالح وزیر فرهنگ شد. در 1344 به ریاست دانشگاه تهران و رئیس دانشكده‏ى پزشكى انتخاب گردید ولى در این سمت دوام زیادى نكرد و از كار كناره‏گیرى نمود و به مقام سناتورى رسید. صاحب تالیفات متعددى در رشته‏ى تخصصى خود مى‏باشد كه غالب آنها در دانشگاه تدریس مى‏شود. وى در زمان وزارت بهدارى، قانون منع كشت خشخاش را به تصویب رسانید. ولى نسبت به ترك اعتیاد معتادان فكرى نكرد. بازار قاچاق تریاك رواج یافت و سیل این سم مهلك از كشورهاى مجاور در مقابل طلا و فرش سرازیر گردید و در نتیجه عده‏اى قاچاقچى به ثروتهاى كلان دست یافتند. برخلاف برادر اكبر و ارشد خود اللهیار صالح، نسبت به پهلوى سرسپردگى داشت.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 7 شهریور 1395  - 6:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1391 -1314 ق)، عالم دینى، متكلم، نویسنده و واعظ. در تهران به دنیا آمد. مقدمات را در مدرسه پامنار تهران فراگرفت و در 1326 ق همراه پدرش به عراق رفت و مدت دو سال در كربلا توقف كرد و سطوح متوسطه را نزد فاضل مرندى و شهرستانى خواند و در خدمت پدر به كرمانشاه رفت و به تبلیغ شریعت پرداخت. او براى تكمیل علم و دانش و انجام وظائف و افاضه و استفاضه مسافرتهائى به عراق، سوریه، فلسطین، اردن، مصر و هندوستان نمود و با بسیارى از دانشمندان یهودى و مسیحى و علماى هند و همچنین با قادیانیها و بهائى‏ها مناظرات ینى و مذهبى كرد كه مهمترین آنها دو مناظره‏ى بزرگ وى، در 1345 ق، یكى با برهمائیان در حضور قائد بزرگ هند، گاندى، در دهلى، و دیگرى با دو عالم بزرگ سنت و جماعت حافظ محمد رسید و شیخ عبدالسلام در مدت ده شب و هر شب هشت ساعت، در شهر پیشاور پنجاب بود. جریان مناظره‏هاى وى در تمام جراید آن زمان هند درج گردید. سلطان الواعظین در تهران درگذشت و در قم دفن شد. از آثارش: «شبهاى پیشاور»، در یك هزار و پنجاه صفحه، گزارش مجلس مناظره‏اش در پیشاور؛ «صد مقاله سلطانى»، در بر یهود و نصارا؛ «گروه رستگاران یا فرقه‏ى ناجیه»، در دو مجلد.[1] معروف به سلطان الواعظین شیرازى طاب الله ثراه عالمى كامل و واعظى عامل از جمله ستارگان درخشنده و مشعلهاى فروزان حوزه علمیه قم است وى فرزند ارجمند مرحوم حاج سید على‏اكبر (اشرف الواعظین) معروف به اكبر شاه مى‏باشد در ماه ذى‏القعده الحرام سال 1314 قمرى در تهران متولد شده و در حجر والد ماجد تربیت كامل یافته و مقدمات اولیه را در مدرسه پامنار تهران خوانده و در سال 1326 قمرى با والد مبرورش مشرف با عتاب عالیات شده و مدت دو سال در كربلا توقف و تحصیلات سطوح متوسطه را در نزد مرحوم فاضل مرندى و شهرستانى خاتمه داده و در خدمت پدر به كرمانشاه مراجعت و به وظائف تبلیغاتى از طریق منبر مشغول گردیده و براى تكمیل علم و كمال و انجام وظائف و افاضه و استفاضه مسافرتهاى بسیارى به بلاد اسلامى عراق و سوریه و فلسطین و اردن و مصر و هندوستان نموده و با طوائف بسیارى از یهود و نصارى و هنود و منحرفین از دین از قبیل بهائیها و قادیانیها مناظرات دینى و مذهبى نموده كه اهم آنها دو مناظره بزرگ در سال 1345 قمرى در هندوستان بوده است. 1- در دهلى (پایتخت امروز هندوستان) با دانشمندان و براهمه بت‏پرستان هند در حضور زعیم و قائد هند (گاندى) معروف كه به اثبات حقانیت دین مقدس اسلام و خاتمیت پیغمبر عظیم‏الشان مسلمین خاتمه پذیرفت كه در تمام جرائد آن زمان درج گردیده است. 2- مجلس مناظره بزرگى با حضور دویست نفر تقریبا از رجال و بزرگان فریقین (شیعه و سنى) در شهر پیشاور پنجاب هند (پاكستان امروز) با دو عالم بزرگ از هشت ساعت انجام داده شد كه مخبرین چهار روزنامه و مجله بزرگ گفتگوى طرفین را نوشته و در جرائد و مجلات خود نشر مى‏دادند كه در پایان شب دهم شش نفر از اكابر بازرگانان و اصناف و ملاكین و اشراف پیشاور فى المجلس مذهب حقه جعفریه را اختیار نمودند و همان مناظرات كه در مجلات و روزنامه‏هاى پاكستان چاپ شده با تجدید نظرى به امر مرحوم آیت‏الله العظمى بروجردى به صورت كتابى بزرگ به نام شبهاى پیشاور به طبع رسیده است. مرحوم سلطان الواعظین كه با این نگارنده صداقت تام و محبت زیادى داشت و گاه گاهى موفق به زیارتش مى‏شدم وى را عالمى بلندهمت و منیع‏الطبع و كریم‏النفس مى‏دیدم حدود ده سال در اثر كسالت قلبى از منبر ممنوع و به كلى خانه‏نشین و قادر بر حركت نبود ولى باز در همین بازنشستگى از راه تالیف خدمات ارزنده نمود و آثار مفیده‏ى گذاشت كه ذیلا مى‏نگارم. 1- كتاب شبهاى پیشاور در یكهزار و پنجاه صفحه كه تاكنون بیش از بیست مرتبه به طبع رسیده و موجب استبصار هزاران نفر سنى ایران و افغان و پاكستان و غیره شده است. 2- صد مقاله سلطانى رد بر یهود و نصارى مكرر به طبع رسیده است. 3- گروه رستگاران جلد اول در بیش از پانصد صفحه. 4- گروه رستگاران جلد دوم در بیش از پانصد صفحه. مرحوم سلطان‏الواعظین در ماه شعبان سال 1391 ق در تهران وفات نموده و جنازه‏اش با تجلیل فراوان حمل به قم و با تشییع آبرومندى كه از طرف آیت‏الله العظمى مرعشى نجفى مدظله از آن جناب شد در مقبره ابوحسین مدفون گردید حشره الله مع اجداده الطاهرین و رزقنا الله شفاعته یوم الدین. پس از فوتش جناب حجه‏الاسلام والمسلمین آقاى حایرى تهرانى مرحوم ثقه‏الاسلام حاج سید جواد سه‏دهى را كه از منبریهاى برجسته تهران بودند در خواب مى‏بیند كه در باغ بسیار بزرگى با وضع بسیار خوشى است مى‏گوید آقاى سه‏دهى چطورى مى‏گوید بسیار خوبم و از وقتى كه آقاى سلطان‏الواعظین آمده است به هر كدام از ما یكدرجه داده‏اند.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 7 شهریور 1395  - 6:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1295/1294 ش)، ادیب، روزنامه‏نگار و شاعر. در تهران متولد شد. وى تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در دبیرستان ثریا و مدرسه‏ى دارالفنون، شعبه‏ى ادبى به پایان رسانید. سپس دوره‏هاى مختلف عالى دانشكده‏ى ادبیات و علوم انسانى را با موفقیت گذراند و در سال 1324 ش موفق به اخذ دكترى زبان و ادبیات فارسى شد. ملك‏الشعراء بهار، فروزانفر، پور داوود و على‏اصغر حكمت از استادان او بودند. خطیبى پس از آن مشاغل مختلفى را عهده‏دار بود، از جمله: دبیر دبیرستان شرف، رییس كتابخانه‏ى دانشكده‏ى حقوق، استاد دانشكده‏ى ادبیات تهران، معاون روزنامه‏ى رسمى كشور عضو هیات مدیره‏ى جمعیت هلال‏احمر مركز. از آثار منظوم وى: «منظومه‏اى در چند هزار بیت در مورد زبان پر ارج فارس»؛ و از تالیفات او: «فن نثر در ادبیات فارسى».[1] از دانشمندان زبان و ادبیات فارسى و استاد دانشگاه، در سال 1295 ش در تهران تولد یافت. پدرش آشیخ محمدعلى سال‏ها نایب‏التولیه و مدرس مدرسه‏ى خان مروى بود و امور مدرسه و طلاب و موقوفات را اداره مى‏كرد. خطیبى وقتى به سن رشد رسید، تحصیلات خود را آغاز نمود و به كسوت روحانیت درآمد. در سال 1306 آقا شیخ محمدعلى درگذشت. تولیت و مدیریت مدرسه به دیگرى واگذار شد و خطیبى به مدرسه‏ى دارالفنون رفت و دیپلم خود را از آن مدرسه اخذ نمود. در سال 1313 وارد دانشكده‏ى ادبیات تهران شد و در رشته‏ى زبان و ادبیات فارسى و فلسفه دانشنامه گرفت و در 1316 كه دوره‏ى دكتراى زبان و ادبیات فارسى در دانشگاه تهران تأسیس شد و عده‏ى معین، صفا و خانلرى دانشجویان اولین دوره‏ى دكتراى زبان و ادبیات فارسى بودند. دروس دوره‏ى دكترا را در سال 1318 پایان برد و به تألیف و تنظیم رساله‏ى دكتراى خود پرداخت و ظرف پنج سال تاریخ تطور نثر فارسى را به رشته‏ى تنظیم درآورد و پس از مرحوم ملك‏الشعراى بهار، اولین تحقیق درباره‏ى سبك‏شناسى در نظم و نثر فاسى به وسیله‏ى او پورداوود، على‏اصغر حكمت، بهمنیار و فروزانفر با قید بسیار خوب پذیرفته شد و سمت وى از دبیرى دانشگاه به دانشیارى تبدیل یافت و مستقلاً تدریس سبك‏شناسى را در دانشكده‏ى ادبیات عهده‏دار شد. در سال 1330 پس از درگذشت بهار، كرسى و مقام استادى وى به خطیبى تفویض گردید و از آن تاریخ تا دوران كناره‏گیرى به تدریس تاریخ تطور نظم و نثر و دستور زبان فارسى در دوره‏ى لیسانس و دكترا اشتغال داشت. دكتر خطیبى در كنار شغل دانشگاهى، مشاغل دیگرى را نیز عهده‏دار شد. چندى ریاست كتابخانه دانشكده‏ى حقوق با او بود، بعد مدیریت روزنامه‏ى رسمى كشور را عهده‏دار شد. در دوران حكومت دكتر محمد مصدق مدیركل دفتر نخست‏وزیرى بود و تا سقوط مصدق در سمت رئیس كابینه با مصدق همكارى نزدیك داشت. در سال 1342 در دوره‏ى بیست و یكم مجلس شوراى ملى از لار او را به مجلس فرستادند و در همان دوره به نیابت ریاست رسید. در ادوار بیست و دوم و بیست و سوم و بیست و چهارم همچنان وكیل و نایب‏رئیس اول مجلس بود. دكتر حسین خطیبى در سال 1328 مدیرعامل شیر و خورشید سرخ شد. در آن تاریخ شیر و خورشید سازمان كوچك و غیرفعالى بود. خطیبى توانست در مدتى كوتاه جمعیت مزبور را به سرعت توسعه دهد به طورى كه ده‏ها بیمارستان و درمانگاه، پرورشگاه، مؤسسات خیریه و امدادى دیگر در سطح كشور تأسیس و دائر شد. خطیبى یكى از افراد انگشت‏شمارى است كه با زبان‏هاى فارس قدیم و پهلوى آشنائى دارد. وى در میانسالى با دختر سید محمد آیت‏اللَّه‏زاده كاشانى ازدواج كرد و صاحب دو دختر شد.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 7 شهریور 1395  - 6:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1338 -1266 ق)، نویسنده و شاعر، متخلص به خسروى. در كرمانشاه به دنیا آمد. در اكثر علوم عقول و منقول بهره‏ى كافى داشت. در شاعرى تابع قدما بود. چون در اوایل عمر متوجه خدمت عرفا شد اكثر اوقاتش را به خلوت مى‏گذراند. خسروى و نهضت مشروطیت به آزادیخواهان پیوست و چندى نیز در همدان در زندان به سر برد و از آنجا به تهران تبعید شد و سر انجام در تهران درگذشت. اهمیت خسروى در ادبیات معاصر ایران از آن جهت است كه اغلب او را اولین نویسنده رمان تاریخى مى‏شناسند. از جمله آثارش: «دیوان» اشعار؛ «دیباى خسروى»؛ «شمس و طغرا»؛ «رساله‏ى تشریح العلل»، در عروض؛ «تذكره‏ى اقبال نامه»؛ ترجمه‏ى «عذراء قریش»؛ «رمانى در شرح احوال حسینقلى خان جهانسوز»؛ ترجمه‏ى «الهیئه و الاسلام»؛ ترجمه «حال شاعران كرمانشاه».

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 7 شهریور 1395  - 6:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

ترانه جوانبخت (زاده:۱۳۵۳) شاعر و نویسنده ایرانی است. زندگی: ترانه جوانبخت سامانی در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۵۳ در تهران متولد شد. پس از اخذ لیسانس شیمی از دانشگاه شهید بهشتی در سال ۱۳۷۵ برای ادامهٔ تحصیل به پاریس رفت و از دانشگاه پییر و ماری کوری پاریس فوق لیسانس در سال ۱۳۷۷ و دکترای شیمی در سال ۱۳۸۱ گرفت. او سپس به کانادا مهاجرت کرد و در حال حاضر در مونترال زندگی می‌کند. آثار از ترانه جوانبخت ۹ کتاب شعر و ۲ کتاب داستان چاپ شده. آثار او در نشریات نیز منتشر شده شعر کتابهای شعر منتشره در ایران: • هرم– ۱۳۸۴ – • وقتی که بدون وقت صیادم– ۱۳۸۴ • شهر شعر تبعیدی ندارد– ۱۳۸۴ • من از درخت زمان هفت میوه چیده‌ام– ۱۳۸۴ • یادگار لحظه‌های سبز– ۱۳۸۳ • فراتر از زمان– ۱۳۸۳ • به دنبال ردّ پای فردا– ۱۳۸۳ • سرود عشق– ۱۳۸۳ • عصر آینه– ۱۳۸۱ در نقدی که توسط وحید حیدری در روزنامه مردم سالاری بر مجموعه شعرهای ترانه جوانبخت شده‌است منتقد ادبی در مورد مجموعه شعر هرم از آثار این «شاعر نوگرا» می‌نویسد که «در این مجموعه گاهی می‌بینی زبان شعر دیده می‌شود». حیدری همچنین روش ترانه جوانبخت در چاپ شعر و توجه ایشان به چاپ کمی آثار را مورد انتقاد قرار داده است. همچنین اظهار می‌نماید که «... یکی از خصلت‌های شعر این است که مخفی و رسانا باشد. یعنی مثل نثر واضح نباشد. اما از طرفی به بی مفهومی و چند کلمه را پشت هم تلمبار کردن هم شبیه نباشد که شاعر مجموعه هرم این رسانایی رادر اشعارش گاهی با ذهن مخاطب پیوند می‌دهد.... » همچنین او می‌افزاید که در مجموعه اشعار هرم «يک خلاقيت به چشم می‌خورد و اين شعرها هر کدام در فضايی خاص نوشته شده‌اند.» حیدری وجود رگه‌های نظرات فلسفی جوانبخت در اشعارش را از خصوصیت کارهای او می‌شمارد. داستان ۲ کتاب منتشر شده او در زمینهٔ داستان عبارت است از: سراب– ۱۳۸۴ چهارراهی که به راه پنجم می‌رسید– ۱۳۸۴ ترجمه‌های او در کتاب "من از درخت زمان هفت میوه چیده‌ام" منتشر شده است :آثار او در مطبوعات: موارد زیر نمونه‌هایی از آثار منتشر شدهٔ ایشان هستند: دو شعر از وی در مجلهٔ نافه، شمارهٔ ۲۰، سال انتشار ۱۳۸۳ شعری از وی در مجلهٔ چیستا، شمارهٔ ۸-۹، سال انتشار ۱۳۸۴ نقدی از وی در روزنامهٔ اعتماد، شمارهٔ ۱۱۷۶، سال انتشار ۱۳۸۵ شعری از وی در روزنامهٔ اعتماد، شمارهٔ ۱۲۰۵، سال انتشار۱۳۸۵ داستانی از وی در مجلهٔ نافه، شمارهٔ ۳۹، سال انتشار ۱۳۸۷

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 7 شهریور 1395  - 6:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

پیروز مجتهدزاده، جغرافی‌دان، محقق و کارشناس مسائل سیاسی ایرانی. زادروز: (۲۰ بهمن ۱۳۲۴ خورشیدی) در شهرستان نور. پیروز مجتهد زاده استاد جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک دانشگاه تربیت مدرس تهران، مشاور پژوهشی دانشگاه سازمان ملل متحد و مدیر عامل بنیاد پژوهشی یوروسویک (Urosevic Research Foundation) لنـدن است. از پیروز مجتهدزاده بیش از بیست عنوان کتاب به زبان‌هاى انگلیسى و فارسى منتشر شده. زندگی‌نامه: دکتر پیروز مجتهدزاده در سال ۱۳۲۴ خورشیدی در شهرستان نور متولد شد، وی پس از گذراندن تحصیلات در نور و سپس در تهران، براى ادامه تحصیل به انگلستان رفت. وى تحصیلات ابتدایى را از مدرسه داریوش در زادگاهش شروع کرد. مدرسه‌اى که پدرش آن را افتتاح کرد و خود مدیر آن بود. پدرش تحصیل‌کرده مدرسه سپهسالار تهران در زمان مشروطیت بود. پیروز مجتهدزاده تا کلاس یازده در نور ماند و چون آنجا مقطع دیپلم نداشت، با مساعدت پدر و به همراه برادرش در سال ۱۳۴۳ راهى تهران شد. پیروز مجتهدزاده در سال ۱۳۴۴ در مدرسه پهلوى سابق واقع در خیابان رى در رشته ادبى با معدل یازده دیپلم گرفت. پیروز مجتهدزاده در سال ۱۳۵۰ از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد و دکتر عالى خانى، رییس دانشگاه براى تشویق او شرایط سفرى به شیخ نشین هاى خلیج فارس را برایش فراهم کرد، چرا که براى او جالب بود که دانشجوى سال سوم کتاب جغرافیاى تاریخى شیخ نشین‌هاى خلیج فارس را تألیف کند. مجتهدزاده پس از فارغ‌التصیلی از دانشگاه تهران، ‌برای ادامه تحصیل به دانشگاه لندن، دانشگاه منچستر و سپس به دانشگاه آکسفورد رفت. وی فوق لیسانس ( M.A) در جغرافیای سیاسی را در دانشگاه منچستر بین سال‌های ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۶ دریافت کرد. دکتری (Ph.D.) را در گرایش جغـرافیای سیاسی و ژئـوپولیتیک در دانشگاه لنـدن بین سال های ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۳ دریافت کرد. همچنین دکتری دیگرش را در جغرافیای سیاسی خلیج فارس در دانشگاه آکسفورد بین سال‌های ۱۹۷۶ تا ۱۹۷۹ دریافت نمود. وی هم اکنون با سمت دانشیار در رشته جغرافیای سیاسی دانشگاه تربیت مدرس مشغول به تدریس است. مسوولیت‌ها: مدیر عامل بنیاد پژوهشی یوروسویک Urosevic Research Foundation لنـدن – از سال 1985 تاکنون. استاد مدعو، دانشکده حقوق دانشگاه تهران – 1378 و 1379 استاد جغرافیای سیاسی و ژئوپولیتیک – دانشگاه تربیت مدرس – از سال 1379تا کنون. پژوهشگـر ارشـد – مرکـز مطالعات ژئـوپـولیتیک و مـرزهای بیـن المللی دانشگاه لنـدنGRC/SOAS University of London - از سال 1986 تا 2002. مشاور پژوهشی دانشگاه سازمان ملل متحد - United Nations Universityاز سال 1996 تا کنون. مشاور موسسه پـژوهشی مرزهای بیـن المللـی لنـدن = MENAS ASSOCIATION International Boundaries Consultants - از سال 1984 تا کنون. تدریس به جای استادان و مدرسین در گروه جغرافیای دانشگاه لندن - از سال 1983 تا 1984 پژوهشگر گروه جغرافیای دانشگاه تهران - از سال 1351 تا 1352 عضویت در مجامع علمی: عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی – تهران – از سال 1382 عضو هیات مدیره انجمن مطالعات ایران معاصر – در دانشگاه لندن. عضو انستیتو بریتانیایی مطالعات ایرانی – بریتانیا، از سال 1993 عضو موسسه مطالعات آفریقا – دانشگاه تربیت مدرس تهران، از سال 1381 آثار و تالیفات به فارسی: جزایر تنب و ابوموسی، انتشارات سحاب، تهران 1385. جغرافیای سیاسی و ژئوپولیتیک، انتشارات دانشگاه پیام نور، تهران، 1384 نام خلیج فارس در درازای تاریخ، نشر سایه روشن با همکاری مرکز مطالعات سپاه پاسداران، تهران. 1383 نامه‌هایی از ایران، انتشارات عطایی، تهران. 1383 جغرافیای سیاسی و سیاست جغرافیای، انتشارات سمت، تهران. 1382 امنیت و مسائل سرزمینی در خلیج فارس (جغرافیای سیاسی دریایی)، ترجمه امیر مسعود اجتهادی، انتشار دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، تهران. 1380 خلیج فارس، کشورها و مرزها، انتشارات عطایی، تهران. 1379 ایده‌های ژئوپولیتیک و واقعیت های ایرانی، نشر نی، تهران. 1379 امیران مرزدار و مرزهای خاوری ایران، ترجمه حمید رضا ملک محمدی نوری، نشر شیرازه، تهران. 1378 جزایر تنب و ابوموسی، ترجمه حمید رضا ملک محمدی نوری، انتشار دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، تهران. 1375 کشورها و مرزها در منطقه ژئوپولیتیک خلیج فارس، تنظیم و ترجمه حمید رضا ملک محمدی نوری، انتشار دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، تهران. 1372 جغرافیای سیاسی تنگه هرمز، ترجمه محسن صغیرا، انتشارات صغیر، اصفهان. 1370 جغرافیای تاریخی خلیج فارس، انتشار دوم، لندن. 1366 جغرافیای تاریخی خلیج فارس، انتشارات دانشگاه تهران، تهران.1354 شهرستان نور، چاپخانه صبح امروز، تهران. 1352 شیخ نشین های خلیج فارس، انتشارات عطایی، تهران. 1349

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 7 شهریور 1395  - 6:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

پرویز داریوش، (۴ اسفند ۱٣۰۱ - ۱۵ اسفند ۱٣۷۹ ) نویسنده و مترجم ایرانی است. زندگینامه: پرویز داریوش، در روز ۴ اسفند ۱٣۰۱ خورشیدی مشهد به دنیا آمد. اما تحصیلات‌خود را در تهران‌ به‌ پایان‌ رسانید. بعد از اخذ دیپلم‌ در مدرسه‌ نظام‌، برای‌تحصیلات‌ عالی‌ راهی‌ آمریکا شد. مدتی‌ در ادبیات‌ انگلیسی‌، روانشناسی‌ وفلسفه‌ به‌ تحصیل‌ پرداخت‌، سپس‌ به‌ طور ناقص‌ آن‌ را رها کرد! در سال ‌۱٣۲٨ به‌ ایران‌ بازگشت‌ و در وزارت‌ امور خارجه‌ و اداره‌ گمرک‌ به‌ عنوان‌مترجم‌ آغاز به‌ کار کرد. فعالیت‌ ادبی‌ خود را از همان‌ سال‌ها آغاز کرد. در مدرسه، هم‌کلاس ایرج افشار، پژوهشگر و از بزرگان کتاب‌داری ایران بود و در سال‌های بعد از صمیمی‌ترین دوستان جلال آل احمد. بعضی از رمان‌های بزرگ ادبیات جهان را او به فارسی برگردانده. با مروری بر ترجمه‌های وی می‌توان به اين نكته اشاره نمود كه داریوش با ترجمه آثاری همانند خیزاب‌ها و خانم دالووی از ویرجینیا وولف، وی را به خوانندگان فارسی زبان معرفی کرد. پرویز داریوش در روز ۱۵ اسفند ۱٣۷۹ خورشيدی در بیمارستان ایران مهر تهران درگذشت ترجمه: سیمای مرد هنرآفرین در جوانی اثر جیمز جویس ، دوبلینی‌ها اثر جیمز جویس ، سیذارتا اثر هرمان هسه ، اسپرلوس اثر هرمان هسه ، ماجراهای تام سایر اثر مارک تواین ، آوای وحش اثر جک لندن ، ماه و شش پشیز اثر سامرست موآم ، داشتن و نداشتن اثر ارنست همینگوی، به راه خرابات در چوب تاک اثر ارنست همینگوی ، موش‌ها و آدم‌ها اثر جان اشتاین بک ، چمن‌زارهای بهشت اثر جان اشتاین بک ، ماه پنهان است اثر جان اشتاین بک ، مائده‌های زمينی اثر آندره ژيد ، پرواز شبانه اثر آنتوان دو سنت‌اگزوپری، وزارت ترس اثر گراهام گرین ، سایه گریزان اثر گراهام گرین ، خیزاب‌ها اثر ویرجینیا وولف ، خانم دالووی اثر ویرجینیا وولف ، تسخیر ناپذیر اثر ویلیام فاکنر ، جف سیاهه اثر تئودور درایزر ، عشق جاودانی است (۴ جلد) اثر لیوینگ استون ، انجیل یهودا اثر هنریک پاناس ، سرگذشت اندیشه‌ها اثر وایت هد ، موبی دیک (وال سفید) اثر هرمان ملویل،

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 7 شهریور 1395  - 6:01 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 17

جستجو



در وبلاگ جاری
در كل اينترنت

نویسندگان

امکانات جانبی